GENESIS
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
11
12
13
14
15
16
17
18
19
20
21
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31
32
33
34
35
36
37
38
39
40
41
42
43
44
45
46
47
48
49
50
Chapter 15
Gene | FarTPV | 15:1 | بعد از این اَبرام رؤیایی دید و صدای خداوند را شنید كه به او میگوید: «اَبرام، نترس، من تو را از خطر حفظ خواهم كرد و به تو پاداش بزرگی خواهم داد.» | |
Gene | FarTPV | 15:2 | اَبرام جواب داد: «ای خداوند، خدای من، چه پاداشی به من خواهی داد، در حالی كه من فرزندی ندارم؟ تنها وارث من این الیعزر دمشقی است. | |
Gene | FarTPV | 15:4 | پس او شنید كه خداوند دوباره به او میگوید: «این غلام تو الیعزر وارث تو نخواهد بود. پسر تو وارث تو خواهد بود.» | |
Gene | FarTPV | 15:5 | خداوند او را بیرون برد و فرمود: «به آسمان نگاه كن و بكوش ستارهها را بشماری. فرزندان تو به همین اندازه زیاد خواهند شد.» | |
Gene | FarTPV | 15:6 | اَبرام به خداوند اعتماد كرد و بهخاطر این، خداوند از او خشنود شد و او را قبول كرد. | |
Gene | FarTPV | 15:7 | سپس خداوند به او فرمود: «من خداوندی هستم كه تو را از اور كلدانیان بیرون آوردم تا این سرزمین را به تو بدهم كه مال خودت باشد.» | |
Gene | FarTPV | 15:8 | امّا اَبرام از خداوند پرسید: «ای خداوند متعال، چگونه بدانم كه این زمین مال خود من خواهد بود؟» | |
Gene | FarTPV | 15:9 | خداوند در جواب فرمود: «یک گوساله و یک بُز و یک قوچ كه هرکدام سه ساله باشد و یک قمری و یک كبوتر برای من بیاور.» | |
Gene | FarTPV | 15:10 | اَبرام این حیوانات را برای خدا آورد، آنها را از وسط دو تکه كرد و هر تکه را نزد تكهٔ دیگر گذاشت. امّا پرندگان را پاره نكرد. | |
Gene | FarTPV | 15:12 | وقتی خورشید غروب میكرد، اَبرام به خواب سنگینی رفت. ترس و وحشت اَبرام را فراگرفت. | |
Gene | FarTPV | 15:13 | خداوند به او فرمود: «نسل تو در سرزمین بیگانه، غریب خواهند بود. آنها به غلامی دیگران درمیآیند و مدّت چهارصد سال بر ایشان ظلم خواهد شد. | |
Gene | FarTPV | 15:14 | امّا من ملّتی كه آنها را به غلامی خواهد گرفت، مجازات خواهم كرد. وقتی كه آنها سرزمین بیگانه را ترک كنند، ثروت فراوانی با خود خواهند برد. | |
Gene | FarTPV | 15:15 | تو خودت كاملاً پیر میشوی و با آرامی به نزد اجداد خود خواهی رفت و دفن خواهی شد. | |
Gene | FarTPV | 15:16 | چهار نسل طول خواهد كشید تا فرزندان تو به اینجا بازگردند. زیرا من اموریان را بیرون نخواهم كرد تا در شرارت خود به اندازهای برسند كه مجازات خود را ببینند.» | |
Gene | FarTPV | 15:17 | وقتی خورشید غروب كرد و هوا تاریک شد، ناگهان یک ظرف آتش و یک مشعل آتش ظاهر شد و از میان تکههای حیوانات عبور كرد. | |
Gene | FarTPV | 15:18 | سپس خداوند در آنجا با اَبرام پیمانی بست. او فرمود: «من قول میدهم كه تمام این سرزمین، از مصر تا رودخانهٔ فرات را، | |