Site uses cookies to provide basic functionality.

OK
JOHN
1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21
Prev Up Next Toggle notes
Chapter 13
John FarHezar 13:1  پیش از عید پِسَح، عیسی با آگاهی از اینکه ساعت گذار او از این جهان به نزد پدر فرا‌رسیده است، کسان خود را که در این جهان دوست می‌داشت، تا به‌‌حد کمال محبت کرد.
John FarHezar 13:2  هنگام شام بود. ابلیس پیشتر در دل یهودای اِسْخَریوطی، پسر شَمعون، نهاده بود که عیسی را تسلیم دشمن کند.
John FarHezar 13:3  عیسی که می‌دانست پدر همه چیز را به‌‌دست او سپرده است و از نزد خدا آمده و به نزد او می‌رود،
John FarHezar 13:4  از شام برخاست و خرقه از تن به‌‌در آورد و حوله‌ای بر‌‌گرفته، به کمر بست.
John FarHezar 13:5  سپس آب در لگنی ریخت و شروع به شستن پاهای شاگردان و خشک کردن آنها با حوله‌ای کرد که به کمر داشت.
John FarHezar 13:6  چون به شَمعون پِطرُس رسید، او وی را گفت: «سرور من، آیا تو می‌خواهی پای مرا بشویی؟»
John FarHezar 13:7  عیسی پاسخ داد: «اکنون از درک آنچه می‌کنم ناتوانی، امّا بعد خواهی فهمید.»
John FarHezar 13:8  پِطرُس به او گفت: «پاهای مرا هرگز نخواهی شست!» عیسی پاسخ داد: «تا تو را نشویم سهمی با من نخواهی داشت.»
John FarHezar 13:9  پس شَمعون پِطرُس گفت: «سرور من، نه‌‌تنها پاهایم، که دستها و سرم را نیز بشوی!»
John FarHezar 13:10  عیسی پاسخ داد: «آن که استحمام کرده، سراپا پاکیزه است و به شستن نیاز ندارد، مگر پاهایش. باری، شما پاکید، امّا نه همه.»
John FarHezar 13:11  زیرا می‌دانست چه کسی او را تسلیم دشمن خواهد کرد، و از همین‌‌رو گفت: «همة شما پاک نیستید.»
John FarHezar 13:12  پس از آنکه عیسی پاهای ایشان را شست، خرقه بر تن کرد و باز بر سفرة شام نشست. آنگاه از ایشان پرسید: «آیا دریافتید آنچه برایتان کردم؟
John FarHezar 13:13  شما مرا استاد و سرورتان می‌خوانید و درست هم می‌گویید، زیرا چنین هستم.
John FarHezar 13:14  پس اگر من که سرور و استاد شمایم پاهای شما را شستم، شما نیز باید پاهای یکدیگر را بشویید.
John FarHezar 13:15  من با این کار، سرمشقی به شما دادم تا شما نیز همان‌‌گونه رفتار کنید که من با شما کردم.
John FarHezar 13:16  آمین، آمین، به شما می‌گویم، نه غلام از ارباب خود بزرگتر است، نه فرستاده از فرستندة خود.
John FarHezar 13:17  اکنون که اینها را می‌دانید، خوشا‌‌به‌‌حالتان اگر بدانها عمل کنید.
John FarHezar 13:18  «آنچه می‌گویم دربارة همة شما نیست. من آنان را که برگزیده‌ام، می‌شناسم. امّا این گفتة کتب مقدّس باید به حقیقت پیوندد که ‹همسفره‌ام با من به دشمنی برخاسته است.›
John FarHezar 13:19  پس اکنون پیش از وقوع، به شما می‌گویم تا هنگامی که واقع شد، ایمان آورید که من هستم.
John FarHezar 13:20  آمین، آمین، به شما می‌گویم، هر که فرستادة مرا بپذیرد، مرا پذیرفته، و هر که مرا پذیرفت، فرستندة مرا پذیرفته است.»
John FarHezar 13:21  عیسی پس از آنکه این را گفت، در روح مضطرب شد و آشکارا اعلام داشت: «آمین، آمین، به شما می‌گویم، یکی از شما مرا تسلیم دشمن خواهد کرد.»
John FarHezar 13:22  شاگردان به یکدیگر نگریسته، در شگفت بودند که این را دربارة که می‌گوید.
John FarHezar 13:23  یکی از شاگردان، که عیسی دوستش می‌داشت، نزدیک به سینة او تکیه زده بود.
John FarHezar 13:24  شَمعون پِطرُس با اشاره از او خواست تا از عیسی بپرسد منظورش کیست.
John FarHezar 13:25  پس او کمی به عقب متمایل شد و بر سینة عیسی تکیه زد و پرسید: «سرور من، او کیست؟»
John FarHezar 13:26  عیسی پاسخ داد: «همان که این تکه نان را پس از فرو‌‌بردن در کاسه به او می‌دهم.» آنگاه تکه‌ای نان در کاسه فرو‌‌برد و آن را به یهودا پسر شَمعون اِسْخَریوطی داد.
John FarHezar 13:27  یهودا چون لقمه را گرفت، در دم شیطان به‌‌درون او رفت. آنگاه عیسی به او گفت: «آنچه در پی انجام آنی، زودتر به انجام رسان.»
John FarHezar 13:28  امّا هیچیک از کسانی که بر سفره نشسته بودند، منظور عیسی را درنیافتند.
John FarHezar 13:29  بعضی گمان بردند که چون یهودا مسئول دخل و خرج است، عیسی به او می‌گوید که آنچه برای عید لازم است بخرد، یا آنکه چیزی به فقرا بدهد.
John FarHezar 13:30  پس از گرفتن لقمه، یهودا بی‌درنگ بیرون رفت. و شب بود.
John FarHezar 13:31  پس از بیرون رفتن یهودا، عیسی گفت: «اکنون پسر انسان جلال یافت و خدا در او جلال یافت.
John FarHezar 13:32  اگر خدا در او جلال یافت، پس خدا نیز او را در خود جلال خواهد داد و او را بی‌درنگ جلال خواهد داد.
John FarHezar 13:33  فرزندان عزیز، اندک زمانی دیگر با شما هستم. مرا خواهید جُست و همان‌‌گونه که به یهودیان گفتم، اکنون به شما نیز می‌گویم که آنجا که من می‌روم، شما نمی‌توانید آمد.
John FarHezar 13:34  حکمی تازه به شما می‌دهم، و آن این که یکدیگر را دوست بدارید. همان‌‌گونه که من شما را دوست داشتم، شما نیز باید یکدیگر را دوست بدارید.
John FarHezar 13:35  از همین محبت شما به یکدیگر، همه پی‌‌خواهند برد که شاگرد من هستید.»
John FarHezar 13:36  شَمعون پِطرُس گفت: «سرور من، کجا می‌روی؟» عیسی پاسخ داد: «تو اکنون نمی‌توانی به جایی که می‌روم از پی من بیایی؛ امّا بعدها از پی‌ام خواهی آمد.»
John FarHezar 13:37  پِطرُس گفت: «سرورم، چرا اکنون نتوانم از پی‌ات بیایم؟ من جانم را در راه تو خواهم نهاد.»
John FarHezar 13:38  عیسی گفت: «آیا جانت را در راه من خواهی نهاد؟ آمین، آمین، به تو می‌گویم، پیش از آنکه خروس بانگ زند، سه بار مرا انکار خواهی کرد.»