Site uses cookies to provide basic functionality.

OK
ECCLESIASTES
Up
1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12
Toggle notes
Chapter 1
Eccl Dari 1:1  نویسندۀ این کتاب، پسر داود است که در اورشلیم سلطنت می کرد و لقب «حکیم» به او نسبت داده شده بود.
Eccl Dari 1:2  حکیم می گوید: «بیهودگی است! بیهودگی است! همه چیز بیهوده است!»
Eccl Dari 1:3  از اینهمه رنج و زحمتی که انسان در روی زمین می کشد چه فایده می بیند؟
Eccl Dari 1:4  یک نسل می آید و نسل دیگری می رود، اما دنیا همیشه بحال خود باقی می ماند.
Eccl Dari 1:5  آفتاب طلوع و غروب می کند و باز بجائی می شتابد تا دوباره از آنجا طلوع کند.
Eccl Dari 1:6  باد به سمت جنوب و شمال می وزد و به هر طرف دوران می کند و باز به مدار خود بر می گردد.
Eccl Dari 1:7  همه دریاها در بحر می ریزند، اما بحر باز هم پُر نمی شود. آب به سرچشمه ای که دریا از آن جاری می شود باز می گردد و دوران دوباره آغاز می یابد.
Eccl Dari 1:8  همه چیز آنقدر خسته کن است که زبان از بیان آن عاجز است. هر قدر ببینیم و هر قدر بشنویم باز هم قانع نمی شویم.
Eccl Dari 1:9  در حقیقت تاریخ تکرار می شود، یعنی آنچه را که می بینیم بارها در گذشته اتفاق افتاده است. در جهان واقعاً چیز نو و تازه ای دیده نمی شود.
Eccl Dari 1:10  آیا کدام چیز تازه ای را نشان داده می توانید؟ هر چیزی قبلاً و پیش از آنکه ما بدنیا بیائیم وجود داشته است.
Eccl Dari 1:11  از احوال گذشتگان و پیشینیان کسی خبر ندارد و همچنین دربارۀ نسل آینده، کسانی که بعد از آن ها بدنیا می آیند چیزی نخواهند دانست.
Eccl Dari 1:12  من، حکیم، پادشاه اسرائیل در اورشلیم بوده ام.
Eccl Dari 1:13  من خواستم تا دربارۀ هر چیز این دنیا تحقیق نموده معلوماتی حاصل کنم. خدا بار زحمت را بدوش انسان نهاده است.
Eccl Dari 1:14  همه کارهای این دنیا را تجربه کرده ام و به این نتیجه رسیدم که همه پوچ و بیهوده و باد را دنبال کردن است.
Eccl Dari 1:15  چیز کج را نمی توان راست کرد و چیزی را که وجود ندارد، نمی توان شمرد.
Eccl Dari 1:16  بخود گفتم: «من حکمت و معرفت زیادی اندوختم و بیشتر از همه کسانی که قبل از من در اورشلیم حکومت می کردند، علم و دانش کسب کردم.»
Eccl Dari 1:17  تصمیم گرفتم که فرق بین حکمت و جهالت را بدانم، اما پی بردم که این کار هم مثل دویدن بدنبال باد، بیهوده است،
Eccl Dari 1:18  زیرا کثرتِ حکمت غم افزا است و هر که به دانش خود بیفزاید، اندوه خود را زیاد می کند.
Chapter 2
Eccl Dari 2:1  بخود گفتم: «عیش و عشرت را تجربه می کنم و از زندگی لذت می برم، اما دیدم که آن هم یک چیز فانی است.
Eccl Dari 2:2  و خندۀ بیجا نیز جنون و یک عمل احمقانه است؛ فایدۀ آن چیست؟»
Eccl Dari 2:3  در حالی که مشتاق کسب حکمت بودم، تصمیم گرفتم که با نوشیدن شراب خود را سرمست ساخته دَم خوش داشته باشم و حماقت را امتحان کنم و فکر کردم که این بهترین راهی است که انسان می تواند زندگی کوتاه خود را صرف کند.
Eccl Dari 2:4  کارهای بزرگی را انجام دادم. برای خود خانه ها آباد کردم، تاکستانها و باغهای گل و میوه بنا نموده و در آن ها هر نوع درختان میوه دار را غرس نمودم. برای آبیاری آن ها مخزن های آب ساختم.
Eccl Dari 2:5  کارهای بزرگی را انجام دادم. برای خود خانه ها آباد کردم، تاکستانها و باغهای گل و میوه بنا نموده و در آن ها هر نوع درختان میوه دار را غرس نمودم. برای آبیاری آن ها مخزن های آب ساختم.
Eccl Dari 2:6  کارهای بزرگی را انجام دادم. برای خود خانه ها آباد کردم، تاکستانها و باغهای گل و میوه بنا نموده و در آن ها هر نوع درختان میوه دار را غرس نمودم. برای آبیاری آن ها مخزن های آب ساختم.
Eccl Dari 2:7  غلام و کنیز زیاد خریدم و برعلاوه، غلامان و کنیزان خانه زاد هم داشتم. مانند من هیچیک از کسانی که پیش از من در اورشلیم حکومت می کردند، دارائی و گله و رمه نداشتند.
Eccl Dari 2:8  با جزیه ای که از پادشاهان تحت اثر خود می گرفتم نقره و طلای زیادی اندوختم. خوانندگان مرد و زن برای سرگرمی من می سرائیدند. زنهای قشنگ، آنقدر که دلم می خواست، در اختیار من بودند.
Eccl Dari 2:9  بلی، من شخص بزرگی بودم و برتر از همه کسانی شدم که قبل از من در اورشلیم حکومت می کردند. در عین حال، از حکمت و دانش نیز برخوردار بودم.
Eccl Dari 2:10  هر چیزی که می خواستم بدسترس من بود و برای خوشی دل خود از هیچ گونه لذت دنیا دریغ نکردم. از زحماتی که می کشیدم لذت می بردم و همین برای من کافی و پاداش بزرگی بود.
Eccl Dari 2:11  اما وقتی به کارهائی که کرده ام و زحماتی که کشیده ام فکر کردم، فهمیدم که همگی آن ها مثل دویدن به دنبال باد بیهوده بود و فایده ای نداشت.
Eccl Dari 2:12  یک پادشاه باید همان کاری را کند که پادشاهانِ پیش از او کرده بودند. بنابران، حکمت و حماقت و جهالت را مطالعه و مقایسه کردم.
Eccl Dari 2:13  معلوم شد همان طوری که روشنی بر تاریکی برتری دارد، حکمت هم برتر از جهالت است.
Eccl Dari 2:14  شخص حکیم بصیرت دارد و راه و چاه را می داند، اما مرد جاهل در نادانی بسر می برد. برعلاوه، این را هم دانستم که عاقبت هر دو یکسان است.
Eccl Dari 2:15  در دل خود گفتم: «چون من و جاهل به یک سرنوشت گرفتار می شویم، پس فایدۀ حکمت چیست؟» و فهمیدم که حتی داشتن حکمت هم بیهوده است.
Eccl Dari 2:16  زیرا خاطرۀ مرد حکیم و شخص جاهل تا ابد باقی نمی ماند و بالاخره فراموش می شوند و عاقبت هر دو می میرند.
Eccl Dari 2:17  بنابران، از زندگی نفرت دارم و از همه کارهای این دنیا بیزارم، زیرا که همگی بیهوده و بیفایده اند و باد را دنبال کردن است.
Eccl Dari 2:18  تمام زحماتی که در این دنیا کشیدم برای من بی ارزش هستند، زیرا می دانم که بعد از من همۀ دسترنج من به بازماندگانم می رسد.
Eccl Dari 2:19  چه کسی می داند که بازماندۀ من چگونه شخصی خواهد بود، دانا یا جاهل؟ لهذا او مالک همه چیزهائی که من با رنج و مشقت زیاد در زندگی خود به دست آورده ام، می شود. همۀ اینها پوچ و بیهوده اند.
Eccl Dari 2:20  بنابران از اینهمه زحمتی که در دنیا کشیده ام پشیمان هستم،
Eccl Dari 2:21  زیرا یک شخص با زحمت فراوان و از روی عقل و دانش و مهارت مال و دارائی می اندوزد بعد همه را برای استفادۀ کسی بجا می گذارد که هرگز برای آن زحمت نکشیده است. این کار نه تنها بیهوده است، بلکه بدبختی بار می آورد.
Eccl Dari 2:22  از اینهمه زحماتی که یک انسان در زندگی خود متحمل می شود چه حاصل می بیند؟
Eccl Dari 2:23  تا که زنده است بغیر از تشویش و درد سر چیز دیگری عایدش نمی شود. حتی در شب هم آرامش فکری ندارد. همه بیهوده و عبث اند.
Eccl Dari 2:24  پس بهتر است که انسان بخورد و بنوشد و از دستمزد خود لذت ببرد. اما این را هم دانستم که همین لذت را نیز خدا به ما عطا می کند،
Eccl Dari 2:25  زیرا کیست که بتواند جدا از خدا چیزی بخورد و لذت ببرد؟
Eccl Dari 2:26  خدا به کسانی که او را خوشنود می سازد، حکمت، دانش و خوشی می بخشد، ولی به خطاکاران مشقتِ کار و زحمتِ اندوختن مال را می دهد تا خدا آنرا از او گرفته به کسانی عطا کند که از آن ها راضی است. همۀ اینها مثل دویدن بدنبال باد بی فایده و بیهوده اند.
Chapter 3
Eccl Dari 3:1  برای هر چیزی که در دنیا اتفاق می افتد خدا وقتی را مقرر می کند.
Eccl Dari 3:2  وقتی را برای تولد، وقتی را برای مردن، زمانی را برای کاشتن و زمانی را برای دَرَو کردن تعیین می کند.
Eccl Dari 3:3  وقتی را برای کشتن، وقتی را برای شفا دادن، وقتی را برای ویران کردن، وقتی را برای بنا نمودن،
Eccl Dari 3:4  وقتی را برای گریه، وقتی را برای خنده، زمانی را برای ماتم و زمانی را برای رقص مقرر می نماید.
Eccl Dari 3:5  وقتی را برای دور ریختن سنگها، وقتی را برای جمع کردن آن ها، وقتی را برای در آغوش گرفتن، وقتی را برای اجتناب از آن،
Eccl Dari 3:6  زمانی را برای کسب کردن، زمانی را برای خسارت دیدن، وقتی را برای اندوختن، وقتی را برای دور انداختن،
Eccl Dari 3:7  وقتی را برای بریدن، وقتی را برای دوختن، وقتی را برای سکوت، وقتی را برای حرف زدن،
Eccl Dari 3:8  وقتی را برای دوستی، وقتی را برای دشمنی، وقتی را برای جنگ و وقتی را برای صلح تعیین می کند.
Eccl Dari 3:9  چه نفعی یک کارگر از زحمت خود می بَرَد؟
Eccl Dari 3:10  زحماتی را که خدا بالای بنی آدم تحمیل کرده است، تجربه نمودم.
Eccl Dari 3:11  خداوند هر چیزی را در وقتش نیکو ساخته است و همچنان ابدیت را در دل انسان نهاده است، اما باوجود آن ما نمی توانیم مفهوم کارهای او را از ابتدا تا انتها درک کنیم.
Eccl Dari 3:12  پس به این نتیجه رسیدم که بهتر است خوش باشیم و تا که زنده هستیم از زندگی حد اکثر استفاده را بنمائیم.
Eccl Dari 3:13  بخوریم و بنوشیم و از حاصل زحمت خود لذت ببریم، زیرا همۀ اینها بخشش و نعمت خدا اند.
Eccl Dari 3:14  می دانم که کارهای دست قدرت خدا پایدار و تغییر ناپذیر اند. کسی نمی تواند به آن ها چیزی بیفزاید و یا چیزی را از آن ها کم کند. منظور خدا از انجام این کارها فقط اینست که انسان از او بترسد و به او احترام کند.
Eccl Dari 3:15  هر چیزی که حالا وجود دارد و همچنین هر چیزی که در آینده دیده شود، در گذشته وجود داشته است. خدا آنچه را که در گذشته انجام داده است، تکرار می کند.
Eccl Dari 3:16  برعلاوه، در این دنیا بجای اینکه عدالت و راستی برقرار باشد، ظلم و بی عدالتی حکمفرما است.
Eccl Dari 3:17  بخود گفتم: «خدا در وقت مناسب هر عمل خوب یا بد انسان را داوری می کند.»
Eccl Dari 3:18  و دانستم که خدا انسان را می آزماید و به او می فهماند که بهتر از حیوان نیست،
Eccl Dari 3:19  زیرا سرنوشت انسان و حیوان یکسان است. یکی مثل دیگری می میرد و هر دو یک هوا را تنفس می کنند و انسان بر حیوان برتری ندارد، همه چیز پوچ و بیهوده اند.
Eccl Dari 3:20  انسان و حیوان، هر دو به یکجا می روند. هر دو از خاک بوجود آمده اند و به خاک بر می گردند.
Eccl Dari 3:21  چه کسی می تواند ثبوت کند که روح انسان به عالم بالا می رود و روح حیوان بزیر زمین؟
Eccl Dari 3:22  لهذا، دانستم که انسان باید از کاری که می کند، لذت ببرد، زیرا سرنوشتش همین است و کسی نمی تواند که پس از مرگ او را برگرداند تا ببیند که چه واقعاتی در دنیا رخ می دهند.
Chapter 4
Eccl Dari 4:1  آنگاه دوباره در اطراف ظلم و ستمی که در این جهان جریان دارد، فکر کردم. مردم مظلوم را دیدم که اشک می ریزند، اما هیچ کسی آن ها را تسلی نمی دهد. کسی به داد شان نمی رسد، چون کسانی که بر آن ها جفا می کنند، دارای زور و قدرت هستند.
Eccl Dari 4:2  من حسرت کسانی را می خورم که مُردند و از این دنیا رفتند. وضع آن ها بهتر از کسانی است که هنوز زنده هستند.
Eccl Dari 4:3  اما کسانی که تا بحال بدنیا نیامده اند، خوشبخت تر اند، زیرا اینهمه ظلمی را که در جهان می شود، ندیده اند.
Eccl Dari 4:4  بعد مشاهده کردم که توفیق و پیشرفت یک شخص نتیجۀ حسادت و رقابت او با دیگران است. این کار هم مانند دویدن بدنبال باد بی حاصل و بیهوده است.
Eccl Dari 4:5  مرد احمق دست سر دست گذاشته کار نمی کند و به این ترتیب، از گرسنگی گوشت بدن خود را می خورد به این عقیده است که خوراک ناچیز و بی زحمت بهتر از غذای کاملی است که با زحمت فراوان به دست می آید. این هم کار بیهوده است.
Eccl Dari 4:6  مرد احمق دست سر دست گذاشته کار نمی کند و به این ترتیب، از گرسنگی گوشت بدن خود را می خورد به این عقیده است که خوراک ناچیز و بی زحمت بهتر از غذای کاملی است که با زحمت فراوان به دست می آید. این هم کار بیهوده است.
Eccl Dari 4:7  همچنین یک نمونۀ بیهودۀ دیگری را در این دنیا دیدم
Eccl Dari 4:8  و این در مورد مردی است که تنها زندگی می کند. نه پسری دارد و نه برادری، اما زحمت زیاد می کشد تا پول و دارائی جمع کند و چشمش از ثروت سیر نمی شود. این رنج او هم بیهوده و بی فایده است و زندگی او را رقتبار می سازد.
Eccl Dari 4:9  دو نفر دو چندِ یک نفر کار می کنند و نتیجۀ کار شان هم بهتر است.
Eccl Dari 4:10  هرگاه یکی از آن ها بیفتد، دیگری او را کمک می کند تا بپا برخیزد. اما وای بحال کسی که تنها باشد و بیفتد، زیرا کسی نخواهد بود که به کمک او بشتابد.
Eccl Dari 4:11  در یک شب سرد اگر دو نفر پهلوی هم بخوابند گرم می شوند، اما اگر یک نفر تنها باشد، چطور می تواند گرم شود؟
Eccl Dari 4:12  هرگاه یک نفر مورد حمله قرار گیرد، مغلوب می گردد، ولی دو نفر در مقابل حمله مقاومت نموده غالب می شوند. ریسمان سه لا را نمی توان به آسانی گسیخت.
Eccl Dari 4:13  یک جوان فقیر اما دانا، بهتر از یک پادشاه پیر و احمق است که به مشورۀ دیگران گوش نمی دهد.
Eccl Dari 4:14  این چنین جوانی می تواند که از زندان آزاد شده به مقام پادشاهی برسد.
Eccl Dari 4:15  ديدم ‏هر کسی می خواهد از این جوانی که جانشین آن پادشاه شده است، پیروی کند.
Eccl Dari 4:16  او رهبر عدۀ بی شماری می شود و شهرتش عالمگیر می گردد. اما بعدها وقتی نسل دیگری بوجود می آید از کارهائی که کرده است، تقدیر نمی کنند. می بینیم که این کار او هم مثل دویدن بدنبال باد بیهوده است.
Chapter 5
Eccl Dari 5:1  وقتی به عبادتگاه می روید بهتر است که گوش بدهید و چیزی بیاموزید و مثل اشخاص احمق نباشید که خوب را از بد تمیز کرده نمی توانند، اما می روند و قربانی تقدیم می کنند.
Eccl Dari 5:2  پیش از آنکه حرفی بزنید خوب فکر کنید، در سخنی که می زنید، عجله ننمائید و در حضور خدا حرف ناسنجیده نزنید، زیرا خدا در آسمان است و تو بر روی زمین هستی. پس کلامت خلاصه و کوتاه باشد.
Eccl Dari 5:3  زحمت و مشقت زیاد در کار خواب را پریشان می سازد و پُرگوئی نشانۀ حماقت است.
Eccl Dari 5:4  هرگاه برای خدا نذری دارید در ادای آن تأخیر ننمائید، زیرا او از مردم احمق بیزار است.
Eccl Dari 5:5  اگر نمی توانید به وعدۀ تان وفا کنید بهتر است که اصلاً وعده ندهید.
Eccl Dari 5:6  نگذارید که حرف زبان تان شما را براه گناه ببرد، آنگاه در حضور فرشتۀ خدا بگوئید که سهواً به خدا قول داده اید. این کار تان خشم خدا را بر سر شما می آورد و دسترنج کار تان را از بین می برد.
Eccl Dari 5:7  خواب و خیال زیاد و گفتار بی معنی حاصلی ندارد، انسان باید از خدا بترسد.
Eccl Dari 5:8  اگر می بینید که دولت بر مردم مسکین ظلم می کند، بی عدالتی و حق تلفی می نماید، تعجب نکنید، زیرا بر هر مأمور یک مأمور بالا تر نظارت می کند و یک مأمور دیگر و عالیتر همگی را تحت نظر خود دارد.
Eccl Dari 5:9  هر کسی از محصول زمین بهره می گیرد، حتی پادشاه هم در آن حق دارد.
Eccl Dari 5:10  شخص پول دوست از پول و دوستدار ثروت از جمع کردن پول سیر نمی شود. این کار هم پوچ و بیهوده است.
Eccl Dari 5:11  هر قدر ثروت زیاد شود، به همان اندازه مصارف افزایش می یابد، پس انسان چه فایده ای از آن می بیند، بجز اینکه از دیدن آنهمه ثروت دل خود را خوش سازد.
Eccl Dari 5:12  شخص زحمتکش ممکن است خوراک کافی نداشته باشد، اما خواب شیرین و آرام می کند. برعکس، مرد ثروتمند شبها از دست تشویش و سودا بیدار می ماند.
Eccl Dari 5:13  مشکل بزرگ دیگری که در این دنیا دیدم اینست که مردم پول ذخیره می کنند تا در وقت ضرورت از آن استفاده نمایند،
Eccl Dari 5:14  بعد همه اندوختۀ خود را در یک معاملۀ بد از دست می دهند و چیزی برای شان باقی نمی ماند که برای فرزندان خود بجا گذارند.
Eccl Dari 5:15  برهنه از رَحِم مادر بدنیا آمده اند و همانطور برهنه از جهان چشم می پوشند و از ثروت و دارائی خود چیزی را با خود نمی برند.
Eccl Dari 5:16  واقعاً جای افسوس است که این مردم رنج و زحمت بیهوده می کشند، زیرا دست خالی به جهان آمده اند و دست خالی از دنیا می روند.
Eccl Dari 5:17  بقیۀ زندگی آن ها در سایۀ غم، بیماری، اندیشه و خشم سپری می شود.
Eccl Dari 5:18  بنظر من بهتر است که انسان بخورد و بنوشد و از دوران کوتاه زندگی خود که خدا به او داده است و از آنچه که با کار و زحمت به دست آورده است لذت ببرد و به چیزی که خدا نصیبش کرده است، خوش باشد.
Eccl Dari 5:19  اگر خدا به کسی ثروت و دارائی می بخشد، پس باید آن را با شکرگزاری بعنوان نعمت خدا قبول کرده از آن لذت ببرد.
Eccl Dari 5:20  چون خدا می خواهد که انسان خوش باشد، لهذا نباید به دوران کوتاه زندگی خود بیندیشد و غم بخورد.
Chapter 6
Eccl Dari 6:1  در این جهان شرارت و بدی های زیادی را دیدم.
Eccl Dari 6:2  خدا به بعضی کسان ثروت، دارائی و عزت می دهد طوریکه در زندگی کمبودی نمی داشته باشند، اما در عین حال خدا نمی خواهد که آن ها از دارائی و ثروت خود لذت ببرند، در عوض، بیگانه ای می آید و از ثروت آن ها استفاده می کند. این هم بیهوده است و فایده ای ندارد.
Eccl Dari 6:3  اگر شخصی یکصد فرزند بدنیا آورد و سالهای زیادی زندگی کند، اما از خوشی های دنیا بهره ای نگیرد و جنازۀ آبرومندانه ای برایش ترتیب ندهند، می گویم که طفل سِقط شده از او بهتر است.
Eccl Dari 6:4  زیرا که او بیهوده می آید و به تاریکی می رود و نام او در ظلمت مخفی می گردد.
Eccl Dari 6:5  روشنی آفتاب را هرگز نمی بیند و از وجود آن خبر نمی شود، اما اقلاً غم و درد زمانه را ندیده و آسوده است.
Eccl Dari 6:6  برعلاوه، اگر آن شخص دو هزار سال هم زندگی کند، ولی در زندگی قانع و خوش نباشد، چه فایده ای دارد؟ سرانجام همگی به یکجا می روند.
Eccl Dari 6:7  اشخاص دانا و احمق یکسان، برای شکم خود زحمت زیاد می کشند، ولی قانع و سیر نمی شوند.
Eccl Dari 6:8  هر دو یک مشکل دارند، اما شخص فقیر و دانا دارای زندگی بهتری می باشد.
Eccl Dari 6:9  بهتر است به چیزی که دارید قانع باشید و از حرص و آرزوی دارائی زیاد بپرهیزید، زیرا کار بیهوده ای است.
Eccl Dari 6:10  سرنوشت هر چیزی از ازل تعیین شده است و ما نمی توانیم با خدائی که تواناتر از همه و سرنوشت ما را تعیین کرده است، دعوا کنیم.
Eccl Dari 6:11  حرف زدنِ زیاد فایده ای ندارد، پس بهتر است که اصلاً حرفی نزنیم.
Eccl Dari 6:12  زیرا کسی نمی داند که در این عمر کوتاه او که مثل سایه زودگذر است، چه چیزی خوب است و چه کسی می تواند پیشگوئی کند که وضع دنیا بعد از او چگونه خواهد بود.
Chapter 7
Eccl Dari 7:1  نام نیک بهتر از عطر گرانبها و روز مرگ بهتر از روز تولد است.
Eccl Dari 7:2  با مردم در ماتم شریک شدن بهتر از رفتن به ضیافت است، چون عاقبت همه می میرند، بهتر است تا که زنده هستیم، در فکر مردن باشیم.
Eccl Dari 7:3  اندوه بهتر از خنده است، زیرا غمگینی آئینۀ دل را صیقل می کند.
Eccl Dari 7:4  شخص دانا در مورد مرگ می اندیشد، ولی مرد احمق در پی عیش و نوش است.
Eccl Dari 7:5  انتقاد یک شخص دانا بهتر از تعریف یک مرد احمق است.
Eccl Dari 7:6  خنده ای احمقان مانند صدای تَرَق تَرَق خار در آتشِ زیر دیگ، بی معنی است.
Eccl Dari 7:7  اگر شخص حکیم به کسی آزار برساند، جهالت می کند و اگر رشوت بگیرد، به شخصیت خود صدمه می زند.
Eccl Dari 7:8  انتهای کار از شروع آن بهتر است. صبر و شکیبائی نیکوتر از غرور می باشد.
Eccl Dari 7:9  بزودی خشمگین نشوید، زیرا کسی که زود قهر می شود احمق است.
Eccl Dari 7:10  هیچگاه نپرسید: «چرا دوران گذشته بهتر از حال حاضر بود؟» زیرا این گونه سوال، عاقلانه نیست.
Eccl Dari 7:11  حکمت زیادتر از میراث قدر دارد و هر کسی باید از حکمت برخوردار باشد.
Eccl Dari 7:12  گرچه پول و ثروت به انسان امنیت مالی مهیا می کند، اما حکمت فضیلت زیادتر دارد، زیرا به صاحبان خود زندگی می بخشد.
Eccl Dari 7:13  کارهای خدا را ببینید؛ چه کسی می تواند ماهیت چیزی را طوریکه خدا ساخته است، تغییر بدهد؟
Eccl Dari 7:14  در وقت خوشبختی خوش باشید و هنگام سختی فراموش نکنید که خوبی و بدی از جانب خدا است و کسی نمی داند که بعد از او چه حوادثی در دنیا رخ می دهد.
Eccl Dari 7:15  در این زندگی بیهوده و کوتاهِ خود بسیار چیزها را دیده ام. یک شخص نیک در جوانی می میرد، اما یک فرد شریر با وجود بدی هایش سالهای درازی زندگی می کند.
Eccl Dari 7:16  پس بیش از حد، نیک کردار و با حکمت نباشید، مبادا نابود شوید.
Eccl Dari 7:17  و باید بسیار شریر و احمق هم نباشید، مبادا مرگ نابهنگام نصیب تان شود.
Eccl Dari 7:18  در هیچ کدام آن ها افراط نکنید. اگر از خدا بترسید، در هر مورد شما را موفق می سازد.
Eccl Dari 7:19  حکمت، انسان را از ده حاکمی که در یک شهر زندگی می کنند، تواناتر و قویتر می سازد.
Eccl Dari 7:20  در دنیا هیچ کسی نیست که عادل باشد و گناه نکند.
Eccl Dari 7:21  به همه چیزهائی که گفته می شوند، گوش ندهید، مبادا دشنام خدمتگار تان را که به شما می دهد، بشنوید.
Eccl Dari 7:22  خود تان می دانید که شما هم بارها به دیگران دشنام داده اید.
Eccl Dari 7:23  من با حکمت خود تمام اینها را آزمودم و سعی کردم که دانا و عاقل باشم، اما بجائی نرسیدم.
Eccl Dari 7:24  مفهوم زندگی را کسی نمی داند، زیرا از سویۀ ذهنی ما دور و دانستن آن برای ما خیلی دشوار است.
Eccl Dari 7:25  با آنهم وقت خود را صرف مطالعه و تحقیق نمودم و تصمیم گرفتم که حکمت بیاموزم تا به سوالات خود جوابی پیدا کنم و برایم ثابت شد که شرارت و حماقت کار مردم احمق و دیوانه است.
Eccl Dari 7:26  فهميدم که‏ زنی که دل فریبکار دارد تلختر از مرگ است. عشق او مانند دامی است که مردان را گرفتار می سازد و بازوانش مانند کمندی آن ها را به بند می کشد. کسی که خدا از او راضی باشد، می تواند از دام او نجات یابد، اما شخص گناهکار گرفتارش می شود.
Eccl Dari 7:27  حکیم می گوید: «پس از آنکه همه چیز را از هر جهت تحقیق کردم، یک چیز دیگر را هم دریافتم و آن اینست: از بین هزار نفر یک مرد را یافتم، اما از بین شان یک زن را هم نیافتم.
Eccl Dari 7:28  حکیم می گوید: «پس از آنکه همه چیز را از هر جهت تحقیق کردم، یک چیز دیگر را هم دریافتم و آن اینست: از بین هزار نفر یک مرد را یافتم، اما از بین شان یک زن را هم نیافتم.
Eccl Dari 7:29  پس به این نتیجه رسیدم که خدا انسان را راست آفرید، اما ایشان کشفیات دلخواه خویش را طلبیدند.»
Chapter 8
Eccl Dari 8:1  تنها یک شخص حکیم می تواند معنی هر چیزی را بداند. حکمت روی انسان را روشن می سازد و سختی چهرۀ او تبدیل می شود.
Eccl Dari 8:2  چون سوگند وفاداری خورده اید، از امر پادشاه اطاعت کنید.
Eccl Dari 8:3  پادشاه هر کاری را که بخواهد می تواند بکند، پس از وظیفه ای که بدوش شما گذاشته است، سرپیچی نکنید.
Eccl Dari 8:4  فرمان پادشاه قدرت دارد و کسی نمی تواند به او بگوید: «چه می کنی؟»
Eccl Dari 8:5  کسی که فرمانبردار او باشد ضرر نمی بیند و مرد دانا می داند که چه وقت و چطور امر او را بجا آورد،
Eccl Dari 8:6  زیرا برای اجرای هر امری، هرچند مشکل و به مفاد انسان نباشد، یک وقت معین و طریق خاصی به کار است.
Eccl Dari 8:7  هیچ کسی از آینده خبر ندارد و کسی هم نمی تواند به او بگوید که در آینده چه رخ می دهد.
Eccl Dari 8:8  کسی نیست که بر روح تسلط داشته باشد تا روح خود را نگهدارد و کسی نمی داند که چه روزی مرگ او فرا می رسد. مرگ، جنگی است که از آن گریزی نیست و هیچ کسی نمی تواند با فریب و حیله خود را از آن برهاند.
Eccl Dari 8:9  من در مورد آنچه که در جهان رخ می دهد، فکر کردم و دیدم که چطور یک انسان بر انسان دیگر به جهت ضررش حکمرانی می کند.
Eccl Dari 8:10  آنگاه دیدم که مردم شریر مُردند و زیر خاک رفتند، اما مردمی که پس از مراسم تدفین آن ها برگشتند، از آن ها در همان شهری که ظلم می کردند، تعریف و توصیف نمودند. این هم یک کار پوچ و بیهوده است.
Eccl Dari 8:11  چرا مردم همیشه آماده برای گناه کردن هستند؟ بخاطری که گناهکار بزودی جزا نمی بیند.
Eccl Dari 8:12  گرچه ممکن است یک گناهکار صد بار گناه کند و باز هم زنده بماند، اما آن کسانی که از خدا می ترسند و به او احترام می کنند، سعادتمند می شوند.
Eccl Dari 8:13  کسی که گناه می کند، روی سعادت را نمی بیند. عمر او مثل سایه ای زودگذر بوده در جوانی می میرد، زیرا از خدا نمی ترسد و به او احترام ندارد.
Eccl Dari 8:14  بیهودگی دیگری را هم در دنیا دیدم که بسا اوقات مجازاتی را که باید گناهکاران ببینند، به مردم راستکار می رسد و مکافات راستکاران را مردم بدکار می گیرند. این هم معنی ندارد.
Eccl Dari 8:15  پس من به این نتیجه رسیدم که انسان باید بخورد و بنوشد و لذت ببرد تا اقلاً در ميان زحمات‏ این زندگی که خدا در دنیا به او داده است، نتیجه ای بگیرد.
Eccl Dari 8:16  در زندگی خود شب و روز سعی و تلاش کردم تا همه چیزی را که در دنیا رخ می دهند، بدانم و حکمت بیاموزم.
Eccl Dari 8:17  اما تلاش من بجائی نرسید و دانستم که انسان کارهای خدا را درک کرده نمی تواند و هر قدر زیادتر بکوشیم باز هم از درک کارهای او عاجز می مانیم. مردم حکیم هم ادعا می کنند ‏که همه را می دانند، ولی فکر آن ها بیهوده است.
Chapter 9
Eccl Dari 9:1  من فکر و مطالعۀ زیاد کردم و دانستم که خدا اعمال مردم صالح و دانا را اداره می کند، اما اینکه چرا حوادث نیک و بد برای شان رخ می دهد، آن ها نمی دانند.
Eccl Dari 9:2  همگی با همین حوادث روبرو می شوند. فرقی نمی کند که کسی راستکار باشد یا بدکار، خوب باشد یا بد، پاک باشد یا نجس، قربانی کند یا نکند، شخص نیک باشد یا گناهکار، قسم بخورد یا نخورد.
Eccl Dari 9:3  از تمام حوادثی که در جهان رخ می دهد بدترین آن ها این است که همۀ انسانها با هرگونه اتفاقات روبرو می شوند؛ و انسان تا که زنده است از شرارت و دیوانگی دست نمی کشد و دفعتاً می میرند.
Eccl Dari 9:4  اما برای هر کسی که زنده است، امیدی باقی است. سگ زنده بهتر از شیر مُرده است.
Eccl Dari 9:5  کسی که زنده است می داند که یک وقت می میرد، اما مُرده ها نمی دانند. مرده ها پاداشی نمی گیرند و حتی یاد آن ها از خاطره ها فراموش می شود.
Eccl Dari 9:6  دوستی، دشمنی و احساسات شان همگی با خود شان از بین می روند و دیگر در آنچه که در این جهان رخ می دهد، سهمی نخواهند داشت.
Eccl Dari 9:7  پس بروید نان خود را با لذت بخورید و شراب تان را با دل خوش بنوشید و سرخوش باشید، زیرا خدا می خواهد که از نعمت های او برخوردار باشید.
Eccl Dari 9:8  تا می توانید از زندگی لذت ببرید و خوش و خندان باشید.
Eccl Dari 9:9  از هر روز بیهودۀ این زندگی که خدا در دنیا به شما داده است، با همسر تان که دوستش دارید، لذت ببرید و از زحمتی که می کشید، بهره بگیرید.
Eccl Dari 9:10  هر کاری که می کنید، آن را بخوبی انجام بدهید، زیرا در دنیای مردگان که روزی شما هم به آنجا می روید نه کار است، نه اندیشه، نه علم و نه حکمت.
Eccl Dari 9:11  در این دنیا متوجه مطلب دیگری هم شدم و آن این است که تیز ترین دونده همیشه در مسابقه برنده نمی شود و شجاع ترین جنگجو در جنگ همیشه پیروز نمی گردد. مردم دانا هم گاهی روزی نمی یابند، اشخاص با ذکاوت همیشه پولدار و ثروتمند نمی شوند و مردان با تجربه و کاردان همیشه به جاه و مقام نمی رسند. همه چیز مربوط به طالع و زمان است.
Eccl Dari 9:12  کسی نمی داند که چه بر سرش می آید. مثلیکه ماهی دفعتاً در تور گرفتار می شود و پرنده در دام می افتد، انسان هم در وقتی که انتظارش را ندارد، گرفتار بلای ناگهانی می گردد.
Eccl Dari 9:13  در این دنیا یک نمونۀ حکمت را دیدم که برای من بسیار مهم بود.
Eccl Dari 9:14  در یک شهر کوچک مردم کمی زندگی می کردند. پادشاه بزرگی به آن شهر حمله آورد و آن را محاصره کرد و قوای او بدور آن سنگر گرفتند.
Eccl Dari 9:15  شخص فقیر و بینوائی در آن شهر سکونت داشت. او در عین حال مرد دانا و عاقلی بود که می توانست آن شهر را نجات بدهد، اما کسی به فکر او نبود.
Eccl Dari 9:16  من همیشه به این عقیده بودم که حکمت بهتر از قدرت است، اما دیدم که اگر یک شخص دانا و عاقل فقیر باشد، مردم او را خوار شمرده به حرف او توجهی نمی کنند.
Eccl Dari 9:17  بهتر است که به سخنان آرام یک شخص دانا گوش داد نه به فریاد رهبر‏ احمقان.
Eccl Dari 9:18  حکمت بهتر از هر سلاح جنگی است، اما کار یک احمق خرابی های زیادی ببار می آورد.
Chapter 10
Eccl Dari 10:1  همانطوری که مگسهای مُرده عطر عطار را بدبو و فاسد می سازند، یک عمل کوچکِ احمقانه هم می تواند به حکمت و عزت یک شخص صدمه برساند.
Eccl Dari 10:2  قلب یک مرد دانا او را مایل به کارهای نیک می سازد، اما دل یک شخص احمق او را وادار به اعمال بد می کند.
Eccl Dari 10:3  آدم احمق حتی در راه رفتن هم حماقت خود را به هر کس نشان می دهد.
Eccl Dari 10:4  وقتی آمر تان بالای شما قهر می شود، وظیفۀ خود را ترک نکنید. اگر در برابر خشم او آرام و خونسرد بمانید، بسیاری از مشکلات حل می شوند.
Eccl Dari 10:5  یک بدی دیگر را هم در این جهان دیدم که بخاطر خطای حاکمان به وجود می آید.
Eccl Dari 10:6  به اشخاص جاهل مقام و منصب عالی داده می شود، اما به مردم ثروتمند کسی حق و اهمیت نمی دهد.
Eccl Dari 10:7  غلامان را دیدم که بر اسپ سوار هستند و اشخاص نجیب و بزرگ مثل غلامان پیاده می روند.
Eccl Dari 10:8  کسی که چاه می کند، خودش در آن می افتد و آن که دیوار را سوراخ می کند، مار او را می گزد.
Eccl Dari 10:9  کسی که در معدنِ سنگ کار می کند، با سنگ زخمی می شود و آن که چوب را می شکند، خطر می بیند.
Eccl Dari 10:10  اگر دَم تبر تیز نباشد، قوّت بیشتر به کار دارد و شخص عاقل پیش از شروع کار دَم آن را تیز می کند.
Eccl Dari 10:11  اگر مار پیش از آنکه افسون شود کسی را بگزد، پس دَم افسونگر فایده ای ندارد.
Eccl Dari 10:12  کلام شخص دانا فیض بخش است، اما سخنان آدم جاهل خودش را تباه می کند.
Eccl Dari 10:13  شروع کلام او حماقت است و ختم آن دیوانگی محض.
Eccl Dari 10:14  شخص احمق در مورد آینده زیاد حرف می زند، اما کسی آینده را پیشبینی کرده نمی تواند و نمی داند که چه اتفاقی رخ می دهد.
Eccl Dari 10:15  آدم احمق با اندکی کار آنقدر خسته می شود که نمی تواند راه خود را بسوی شهر بیابد.
Eccl Dari 10:16  افسوس بحال کشوری که پادشاه آن از خود اختیاری نداشته باشد و رهبرانش سحرگاهان بخورند و بنوشند و مست شوند!
Eccl Dari 10:17  خوشا بحال سرزمینی که پادشاهش نجیب باشد و رهبران آن در موقع مناسب و به اندازه بخورند و بنوشند و نشئه نکنند!
Eccl Dari 10:18  در اثر تنبلی سقف خانه چَکک می کند و فرو می ریزد.
Eccl Dari 10:19  جشن، خوشی می آورد و شراب سرمستی؛ پول همه احتیاجات را فراهم می سازد.
Eccl Dari 10:20  به پادشاه حتی در فکر خود هم دشنام ندهید و حتی در بستر خود هم به شخص ثروتمند لعنت نکنید، زیرا ممکن است مرغ هوا یا یک پرندۀ دیگر سخنان تان را بگوش آن ها برساند.
Chapter 11
Eccl Dari 11:1  نان خود را با سخاوتمندی به دیگران ببخش، زیرا بخشش تو بدون عوض نمی ماند.
Eccl Dari 11:2  چیزی را که می بخشید، آن را به هفت یا هشت طرف تقسیم کنید، زیرا که نمی دانید چه پیش می آید.
Eccl Dari 11:3  وقتی ابر ها از آب پُر شود باران بر زمین می بارد. درخت از هر طرف که بیفتد در همان جائی که افتاده است، باقی می ماند.
Eccl Dari 11:4  کسی که متوجه باد است، چیزی نمی کارد و آنکه به ابر ها نظر نماید، چیزی را درو نمی کند.
Eccl Dari 11:5  کارهای خدا را که خالق همه چیز است، کسی درک کرده نمی تواند و همچنین کسی نمی داند که باد چگونه می وزد و طفل چطور در رَحِم مادر نشو و نما می کند.
Eccl Dari 11:6  صبحگاهان بذر خود را بکارید و در شامگاهان دست از کار نکشید، زیرا نمی دانید که کدامیک ثمر می دهد، ممکن است هر دو ثمر بار بیاورند.
Eccl Dari 11:7  زندگی شیرین و نور آفتاب دلپذیر است، پس برای هر سالی که زندگی می کنید، شکرگزار باشید و از آن لذت ببرید.
Eccl Dari 11:8  بدانید که روزهای تاریکی در پیشرو دارید و سرانجام می میرید و امیدی برای تان باقی نمی ماند.
Eccl Dari 11:9  ای جوان، روزهای جوانی ات را بخوشی بگذران و از آن ها لذت ببر. خواسته های قلبی ات را دنبال کن و هرچه دلت می خواهد انجام بده. اما فراموش مکن که خدا از همه کارهایت بازخواست می کند.
Eccl Dari 11:10  غم و درد را در دلت راه مده، زیرا دوران جوانی کوتاه و زودگذر است.
Chapter 12
Eccl Dari 12:1  خالق خود را در ایام جوانی بیاد آور ـ پیش از آنکه روزها و سالهای سخت برسد و بگوئی: «من دیگر از زندگی لذت نمی برم»؛
Eccl Dari 12:2  قبل از آنکه آفتاب، مهتاب و ستارگان تاریک شوند و ابر های تیره آسمان زندگی ات را فرا گیرند،
Eccl Dari 12:3  دستهایت که از تو محافظت می کنند، بلرزند، پاهایت ضعیف گردند، دندان هایت بیفتند و دیگر نتوانی که بِجَوی، چشمانت کمبین و گوشهایت سنگین شوند
Eccl Dari 12:4  و نتوانند سر و صدای کوچه و آواز آسیاب و نوای موسیقی را بشنوند، اما صدای پرندگان از خواب بیدارت کند،
Eccl Dari 12:5  از بلندی بترسی، خوف در سر راهت باشد، موهای سرت سفید شوند، نیرویت از بین برود، اشتهایت را از دست بدهی، به خانۀ ابدی ات بروی و مردم در کوچه ها برایت ماتم بگیرند ـ آفریدگار خود را بیاد آور.
Eccl Dari 12:6  بلی، پیش از آنکه رشتۀ نقره یی عمرت قطع شود، جام طلا بشکند، کوزه در کنار چشمه خُرد گردد، چرخ سر چاه شکسته شود،
Eccl Dari 12:7  بدن تو که از خاک ساخته شده است، بخاک برگردد و روحت بسوی خدا که آنرا به تو بخشیده است، پرواز کند، خالق خود را بیاد آور.
Eccl Dari 12:8  حکیم می گوید: «بیهودگی است! بیهودگی است! همه چیز بیهوده است!»
Eccl Dari 12:9  حکیم چون شخص دانائی بود، آنچه را که می دانست به مردم تعلیم داد و پس از تحقیق و تفحص امثال زیادی را تألیف کرد.
Eccl Dari 12:10  حکیم کوشش زیادی بخرج داد تا حقایق را با زبان ساده و عبارات شیرین بیان کند.
Eccl Dari 12:11  کلام شخص دانا مثل چوبهای تیزی هستند که چوپانها با آن ها رمه را هدایت می کنند و مانند میخهائی اند که محکم به زمین فرو برده می شوند و از يک شبان داده شده اند.
Eccl Dari 12:12  اما فرزندم، برعلاوۀ اینها، بر حزر باش که نوشتن کتابها پایانی ندارد و مطالعۀ زیاد انسان را خسته می سازد.
Eccl Dari 12:13  در خاتمه به این نتیجه می رسیم که انسان باید از خدا بترسد و اوامر او را بجا آورد و این امر تمام وظیفۀ انسان است،
Eccl Dari 12:14  زیرا خدا از هر عمل خوب و بد انسان، حتی اگر در خفا هم اجراء شود، بازخواست می کند.