Toggle notes
Chapter 1
John | FarTPV | 1:12 | امّا به همهٔ کسانیکه او را قبول كردند و به او ایمان آوردند، این امتیاز را داد كه فرزندان خدا شوند | |
John | FarTPV | 1:13 | كه نه مانند تولّدهای معمولی و نه در اثر تمایلات نفسانی یک پدر جسمانی، بلكه از خدا تولّد یافتند. | |
John | FarTPV | 1:14 | كلمه انسان شد و در میان ما ساكن گردید. ما شكوه و جلالش را دیدیم، شكوه و جلالی شایستهٔ فرزند یگانهٔ پدر و پر از فیض و راستی. | |
John | FarTPV | 1:15 | شهادت یحیی این بود كه فریاد میزد و میگفت: «این همان شخصی است كه دربارهٔ او گفتم كه بعد از من میآید امّا بر من برتری و تقدّم دارد، زیرا پیش از تولّد من، او وجود داشت.» | |
John | FarTPV | 1:18 | كسی هرگز خدا را ندیده است، امّا آن فرزند یگانهای كه در ذات پدر و از همه به او نزدیكتر است او را شناسانیده است. | |
John | FarTPV | 1:19 | این است شهادت یحیی وقتی یهودیان اورشلیم، كاهنان و لاویان را پیش او فرستادند تا بپرسند كه او كیست. | |
John | FarTPV | 1:21 | آنها از او پرسیدند «پس آیا تو الیاس هستی؟» پاسخ داد: «خیر.» آنها پرسیدند: «آیا تو آن نبی موعود هستی؟» پاسخ داد: «خیر.» | |
John | FarTPV | 1:22 | پرسیدند: «پس تو کیستی؟ ما باید به فرستندگان خود جواب بدهیم، دربارهٔ خودت چه میگویی؟» | |
John | FarTPV | 1:23 | او از زبان اشعیای نبی پاسخ داده گفت: «من صدای ندا كنندهای هستم كه در بیابان فریاد میزند، 'راه خداوند را راست گردانید.'» | |
John | FarTPV | 1:25 | از او پرسیدند: «اگر تو نه مسیح هستی و نه الیاس و نه آن نبی موعود، پس چرا تعمید میدهی؟» | |
John | FarTPV | 1:26 | یحیی پاسخ داد: «من با آب تعمید میدهم، امّا کسی در میان شما ایستاده است كه شما او را نمیشناسید. | |
John | FarTPV | 1:28 | این ماجرا در بیتعنیا، یعنی آن طرف رود اردن، در جاییکه یحیی مردم را تعمید میداد، واقع شد. | |
John | FarTPV | 1:29 | روز بعد، وقتی یحیی عیسی را دید كه به طرف او میآید، گفت: «نگاه كنید این است آن برّهٔ خدا كه گناه جهان را برمیدارد. | |
John | FarTPV | 1:30 | این است آن کسیکه دربارهاش گفتم كه بعد از من مردی میآید كه بر من تقدّم و برتری دارد، زیرا پیش از تولّد من او وجود داشته است. | |
John | FarTPV | 1:31 | من او را نمیشناختم، امّا آمدم تا با آب تعمید دهم و به این وسیله او را به اسرائیل بشناسانم.» | |
John | FarTPV | 1:32 | یحیی شهادت خود را اینطور ادامه داد: «من روح خدا را دیدم كه به صورت كبوتری از آسمان آمد و بر او قرار گرفت. | |
John | FarTPV | 1:33 | من او را نمیشناختم امّا آن کسیکه مرا فرستاد تا با آب تعمید دهم به من گفته بود، هرگاه ببینی كه روح بر کسی نازل شود و بر او قرار گیرد، بدان كه او همان کسی است كه به روحالقدس تعمید میدهد. | |
John | FarTPV | 1:38 | عیسی برگشت و آن دو نفر را دید كه به دنبال او میآیند. از آنها پرسید: «به دنبال چه میگردید؟» آنها گفتند: «ربی (یعنی ای استاد) منزل تو كجاست؟» | |
John | FarTPV | 1:39 | او به ایشان گفت: «بیایید و ببینید.» پس آن دو نفر رفتند و دیدند كجا منزل دارد و بقیّهٔ روز را پیش او ماندند. زیرا تقریباً ساعت چهار بعد از ظهر بود. | |
John | FarTPV | 1:40 | یكی از آن دو نفر، كه بعد از شنیدن سخنان یحیی به دنبال عیسی رفت، اندریاس برادر شمعون پطرس بود. | |
John | FarTPV | 1:41 | او اول برادر خود شمعون را پیدا كرد و به او گفت: «ما ماشیح (یعنی مسیح) را یافتهایم.» | |
John | FarTPV | 1:42 | پس وقتی اندریاس، شمعون را نزد عیسی برد، عیسی به شمعون نگاه كرد و گفت: «تویی شمعون پسر یونا، ولی بعد از این كیفا (یا پطرس به معنی صخره) نامیده میشوی.» | |
John | FarTPV | 1:43 | روز بعد، وقتی عیسی میخواست به جلیل برود، فیلیپُس را یافته به او گفت: «به دنبال من بیا.» | |
John | FarTPV | 1:45 | فیلیپُس هم رفت و نتنائیل را پیدا كرد و به او گفت: «ما آن کسی را كه موسی در تورات ذكر كرده و انبیا دربارهٔ او سخن گفتهاند، پیدا كردهایم او عیسی پسر یوسف و از اهالی ناصره است.» | |
John | FarTPV | 1:46 | نتنائیل به او گفت: «آیا میشود كه از ناصره چیز خوبی بیرون بیاید؟» فیلیپُس جواب داد: «بیا و ببین.» | |
John | FarTPV | 1:47 | وقتی عیسی نتنائیل را دید كه به طرف او میآید گفت: «این است یک اسرائیلی واقعی كه در او هیچ مكری وجود ندارد.» | |
John | FarTPV | 1:48 | نتنائیل پرسید: «مرا از كجا میشناسی؟» عیسی جواب داد: «پیش از آنکه فیلیپُس تو را صدا كند، وقتی زیر درخت انجیر بودی، من تو را دیدم.» | |
John | FarTPV | 1:50 | عیسی در جواب گفت: «آیا فقط به علّت اینکه به تو گفتم تو را زیر درخت انجیر دیدم ایمان آوردی؟ بعد از این كارهای بزرگتری خواهی دید.» | |
Chapter 2
John | FarTPV | 2:6 | در آنجا شش خمرهٔ سنگی وجود داشت، كه هر یک در حدود هشتاد لیتر گنجایش داشت و برای انجام مراسم تطهیر یهود به كار میرفت. | |
John | FarTPV | 2:9 | رئیس مجلس كه نمیدانست آن را از كجا آورده بودند، آبی را كه به شراب تبدیل شده بود چشید، امّا خدمتكارانی كه آب را از چاه كشیده بودند، از جریان اطّلاع داشتند. پس رئیس مجلس داماد را صدا كرد | |
John | FarTPV | 2:10 | و به او گفت: «همه، بهترین شراب را اول به مهمانان میدهند و وقتی سرشان گرم شد، آن وقت شراب پستتر را میآورند امّا تو بهترین شراب را تا این ساعت نگاه داشتهای!» | |
John | FarTPV | 2:11 | این معجزه، كه در قانای جلیل انجام شد، اولین معجزهٔ عیسی بود و او به وسیلهٔ آن جلال خود را ظاهر كرد و شاگردانش به او ایمان آوردند. | |
John | FarTPV | 2:12 | بعد از آن عیسی همراه مادر، برادران و شاگردان خود به كفرناحوم رفت و چند روزی در آنجا ماندند. | |
John | FarTPV | 2:14 | در معبد بزرگ، اشخاصی را دید كه به فروش گاو و گوسفند و كبوتر مشغولند، و صرّافان هم در پشت میزهای خود نشستهاند. | |
John | FarTPV | 2:15 | پس با طناب شلاقی ساخت و همهٔ آنان را با گوسفندان و گاوان از معبد بزرگ بیرون راند و سکّههای صرّافان را دور ریخت و میزهای آنها را واژگون ساخت. | |
John | FarTPV | 2:16 | آنگاه به كبوتر فروشان گفت: «اینها را از اینجا بیرون ببرید. خانهٔ پدر مرا به بازار تبدیل نكنید.» | |
John | FarTPV | 2:17 | شاگردان عیسی بهخاطر آوردند كه کتابمقدّس میفرماید: «غیرتی که برای خانهٔ تو دارم آتشی در وجودم برافروخته است.» | |
John | FarTPV | 2:18 | پس یهودیان از او پرسیدند: «چه معجزهای میكنی كه نشان بدهد حق داری این كارها را انجام دهی؟» | |
John | FarTPV | 2:20 | یهودیان گفتند: «ساختن این معبد چهل و شش سال طول كشیده است. تو چطور میتوانی آن را در سه روز بنا كنی؟» | |
John | FarTPV | 2:22 | پس از رستاخیز او از مردگان، شاگردانش بهیاد آوردند كه این را گفته بود و به کتابمقدّس و سخنان عیسی ایمان آوردند. | |
John | FarTPV | 2:23 | در آن روزها كه عیسی برای عید فصح در اورشلیم بود اشخاص بسیاری كه معجزات او را دیدند، به او گرویدند | |
Chapter 3
John | FarTPV | 3:2 | یک شب نزد عیسی آمد و به او گفت: «ای استاد، ما میدانیم تو معلّمی هستی كه از طرف خدا آمدهای زیرا هیچکس نمیتواند معجزاتی را كه تو میكنی انجام دهد، مگر آنکه خدا با او باشد.» | |
John | FarTPV | 3:4 | نیقودیموس گفت: «چطور ممكن است شخص سالخوردهای از نو متولّد شود؟ آیا میتواند باز به رحم مادر خود برگردد و دوباره تولّد یابد؟» | |
John | FarTPV | 3:5 | عیسی پاسخ داد «یقین بدان كه هیچکس نمیتواند به پادشاهی خدا وارد شود مگر آنکه از آب و روح تولّد یابد. | |
John | FarTPV | 3:8 | باد هرجا كه بخواهد میوزد صدای آن را میشنوی، امّا نمیدانی از كجا میآید، یا به كجا میرود. حالت كسی هم كه از روح خدا متولّد میشود همینطور است.» | |
John | FarTPV | 3:11 | یقین بدان كه ما از آنچه میدانیم سخن میگوییم و به آنچه دیدهایم شهادت میدهیم، ولی شما شهادت ما را قبول نمیكنید. | |
John | FarTPV | 3:12 | وقتی دربارهٔ امور زمینی سخن میگویم و آن را باور نمیکنید، اگر دربارهٔ امور آسمانی سخن بگویم چگونه باور خواهید كرد؟ | |
John | FarTPV | 3:13 | کسی هرگز به آسمان بالا نرفت، مگر آنکس كه از آسمان پایین آمد، یعنی پسر انسان كه جایش در آسمان است. | |
John | FarTPV | 3:14 | «همان طوری که موسی در بیابان مار برنزی را بر بالای تیری قرار داد، پسر انسان هم باید بالا برده شود | |
John | FarTPV | 3:16 | زیرا خدا جهانیان را آنقدر محبّت نمود كه پسر یگانهٔ خود را داد تا هرکه به او ایمان بیاورد هلاک نگردد، بلكه صاحب حیات جاودان شود. | |
John | FarTPV | 3:17 | زیرا خدا پسر خود را به جهان نفرستاد كه جهانیان را محكوم نماید بلكه تا آنان را نجات بخشد. | |
John | FarTPV | 3:18 | «هرکس به او ایمان بیاورد محكوم نمیشود امّا کسیکه به او ایمان نیاورد در محکومیّت باقی میماند، زیرا به اسم پسر یگانهٔ خدا ایمان نیاورده است. | |
John | FarTPV | 3:19 | حكم این است كه نور به جهان آمد ولی مردم به علّت کارهای شرارتآمیز خود تاریكی را بر نور ترجیح دادند، | |
John | FarTPV | 3:20 | زیرا کسیکه مرتكب كارهای بد میشود از نور متنفّر است و از آن دوری میجوید مبادا کارهایش مورد سرزنش واقع شود. | |
John | FarTPV | 3:21 | امّا شخص نیكوكار به سوی نور میآید تا روشن شود كه کارهایش در اتّحاد با خدا انجام شده است.» | |
John | FarTPV | 3:22 | بعد از آن عیسی با شاگردان خود به سرزمین یهودیه رفت و در آنجا مدّتی با آنها مانده تعمید میداد. | |
John | FarTPV | 3:23 | یحیی نیز در عینون، نزدیک سالیم، به تعمید دادن مشغول بود. در آن ناحیه آب فراوان بود و مردم برای گرفتن تعمید میآمدند، | |
John | FarTPV | 3:26 | پس آنها نزد یحیی آمده به او گفتند: «ای استاد، آن کسیکه در اطراف اردن با تو بود و تو دربارهٔ او شهادت دادی، در اینجا به تعمید دادن مشغول است و همه پیش او میروند.» | |
John | FarTPV | 3:29 | عروس به داماد تعلّق دارد. دوست داماد، كه در كناری ایستاده و صدای داماد را میشنود، لذّت میبرد. شادی من هم همینطور كامل شده است. | |
John | FarTPV | 3:31 | کسیکه از بالا میآید بالاتر از همه است و کسیکه متعلّق به این دنیای خاكی باشد، آدمی است زمینی و دربارهٔ امور دنیوی سخن میگوید، امّا آن کسیکه از آسمان میآید از همه بالاتر است | |
John | FarTPV | 3:34 | کسیکه از طرف خدا فرستاده شده است، كلام خدا را بیان میکند زیرا خدا روح خود را بیحد و حصر به او عطا میفرماید. | |
Chapter 4
John | FarTPV | 4:1 | وقتی خداوند فهمید كه فریسیان شنیدهاند كه او بیشتر از یحیی شاگرد پیدا كرده و آنها را تعمید میدهد | |
John | FarTPV | 4:5 | او به شهری از سامره كه سوخار نام داشت، نزدیک مزرعهای كه یعقوب به پسر خود یوسف بخشیده بود، رسید. | |
John | FarTPV | 4:6 | چاه یعقوب در آنجا بود و عیسی كه از سفر خسته شده بود، در كنار چاه نشست. تقریباً ظهر بود. | |
John | FarTPV | 4:9 | زن سامری گفت: «چطور تو كه یک یهودی هستی از من كه یک زن سامری هستم آب میخواهی؟» (او این را گفت چون یهودیان با سامریان معاشرت نمیکنند.) | |
John | FarTPV | 4:10 | عیسی به او پاسخ داد: «اگر میدانستی بخشش خدا چیست و كیست كه از تو آب میخواهد، حتماً از او خواهش میکردی و او به تو آب زنده عطا میکرد.» | |
John | FarTPV | 4:12 | آیا تو از جدّ ما یعقوب بزرگتری كه این چاه را به ما بخشید و خود او و پسران و گلّهاش از آن آشامیدند؟» | |
John | FarTPV | 4:14 | امّا هرکس از آبی كه من میبخشم بنوشد هرگز تشنه نخواهد شد، زیرا آن آبی كه به او میدهم در درون او به چشمهای تبدیل خواهد شد كه تا حیات جاودان خواهد جوشید.» | |
John | FarTPV | 4:15 | زن گفت: «ای آقا، آن آب را به من بده تا دیگر تشنه نشوم و برای كشیدن آب به اینجا نیایم.» | |
John | FarTPV | 4:18 | زیرا تو پنج شوهر داشتهای و آن مردی هم كه اكنون با تو زندگی میكند شوهر تو نیست. آنچه گفتی درست است.» | |
John | FarTPV | 4:20 | پدران ما در روی این كوه عبادت میكردند، امّا شما یهودیان میگویید، باید خدا را در اورشلیم عبادت كرد.» | |
John | FarTPV | 4:21 | عیسی گفت: «ای زن، باور كن زمانی خواهد آمد كه پدر را نه برروی این كوه پرستش خواهید كرد و نه در اورشلیم. | |
John | FarTPV | 4:22 | شما سامریان آنچه را نمیشناسید میپرستید امّا ما آنچه را كه میشناسیم عبادت میکنیم، زیرا رستگاری به وسیلهٔ قوم یهود میآید. | |
John | FarTPV | 4:23 | امّا زمانی میآید -و این زمان هم اكنون شروع شده است- كه پرستندگان حقیقی، پدر را با روح و راستی عبادت خواهند كرد، زیرا پدر طالب اینگونه پرستندگان میباشد. | |
John | FarTPV | 4:25 | زن گفت: «من میدانم مسیح یا كریستوس خواهد آمد و هروقت بیاید، همهچیز را به ما خواهد گفت.» | |
John | FarTPV | 4:27 | در همان موقع شاگردان عیسی برگشتند و چون او را دیدند كه با یک زن سخن میگوید تعجّب كردند ولی هیچکس از زن نپرسید: «چی میخواهی؟» و به عیسی هم نگفتند: «چرا با او سخن میگویی؟» | |
John | FarTPV | 4:29 | «بیایید و مردی را ببینید، كه آنچه تا به حال كرده بودم به من گفت. آیا این مسیح نیست؟» | |
John | FarTPV | 4:34 | عیسی به ایشان گفت: «غذای من این است كه ارادهٔ فرستندهٔ خود را بجا آورم و كارهای او را انجام دهم. | |
John | FarTPV | 4:35 | مگر شما نمیگویید: 'هنوز چهار ماه به موسم درو مانده است؟' توجّه كنید، به شما میگویم به كشتزارها نگاه كنید و ببینید كه حالا برای درو آماده هستند. | |
John | FarTPV | 4:36 | دروگر مزد خود را میگیرد و محصولی برای حیات جاودانی جمع میکند تا این كارنده و درو كننده با هم شادی كنند. | |
John | FarTPV | 4:38 | من شما را فرستادم تا محصولی را درو كنید كه برای آن زحمت نکشیدهاید. دیگران برای آن زحمت كشیدند و شما از نتایج كار ایشان استفاده میبرید.» | |
John | FarTPV | 4:39 | بهخاطر شهادت آن زن كه گفته بود «آنچه تا به حال كرده بودم به من گفت»، در آن شهر عدّهٔ زیادی از سامریان به عیسی ایمان آوردند. | |
John | FarTPV | 4:40 | وقتی سامریان نزد عیسی آمدند از او خواهش كردند كه پیش آنها بماند. پس عیسی دو روز در آنجا ماند | |
John | FarTPV | 4:42 | و به آن زن گفتند: «حالا دیگر بهخاطر حرف تو نیست كه ما ایمان داریم، زیرا ما خود سخنان او را شنیدهایم و میدانیم كه او در حقیقت نجاتدهندهٔ عالم است.» | |
John | FarTPV | 4:45 | امّا وقتی به جلیل وارد شد، مردم از او استقبال كردند زیرا آنچه را كه در اورشلیم انجام داده بود دیده بودند، چون آنها هم در روزها عید در اورشلیم بودند. | |
John | FarTPV | 4:46 | عیسی بار دیگر به قانای جلیل، جاییکه آب را به شراب تبدیل كرده بود، رفت. یكی از مأموران دولت در آنجا بود كه پسرش در كفرناحوم بیمار و بستری بود. | |
John | FarTPV | 4:47 | وقتی شنید كه عیسی از یهودیه به جلیل آمده است نزد او آمد و خواهش كرد که به كفرناحوم برود و پسرش را كه در آستانهٔ مرگ بود شفا بخشد. | |
John | FarTPV | 4:50 | آنگاه عیسی گفت: «برو، پسرت زنده خواهد ماند.» آن مرد با ایمان به سخن عیسی به طرف منزل رفت. | |
John | FarTPV | 4:51 | او هنوز به خانه نرسیده بود كه نوكرانش در بین راه او را دیدند و به او مژده دادند: «پسرت زنده و تندرست است.» | |
John | FarTPV | 4:52 | او پرسید: «در چه ساعتی حالش خوب شد؟» گفتند: «دیروز در ساعت یک بعد از ظهر تب او قطع شد.» | |
John | FarTPV | 4:53 | پدر فهمید كه این درست همان ساعتی است كه عیسی به او گفته بود: «پسرت زنده خواهد ماند.» پس او و تمام اهل خانهاش ایمان آوردند. | |
Chapter 5
John | FarTPV | 5:2 | در اورشلیم نزدیک دروازهای معروف به دروازهٔ گوسفند استخری با پنج رواق وجود دارد كه به زبان عبری آن را بیت حسدا میگویند. | |
John | FarTPV | 5:3 | در آنجا عدّهٔ زیادی از بیماران، نابینایان لنگان و مفلوجان دراز كشیده [و منتظر حركت آب بودند | |
John | FarTPV | 5:4 | زیرا هر چند وقت یکبار فرشتهٔ خداوند به استخر داخل میشد و آب را به حركت در میآورد و اولین بیماری كه بعد از حركت آب به استخر داخل میگردید از هر مرضی كه داشت، شفا مییافت.] | |
John | FarTPV | 5:6 | وقتی عیسی او را در آنجا خوابیده دید و دانست كه مدّت درازی است كه بیمار میباشد، از او پرسید: «آیا میخواهی خوب و سالم شوی؟» | |
John | FarTPV | 5:7 | آن مریض پاسخ داد: «ای آقا، وقتی آب به حركت میآید کسی نیست كه به من كمک كند و مرا در استخر بیاندازد؛ تا من از جایم حركت میکنم، شخص دیگری پیش از من به داخل میرود.» | |
John | FarTPV | 5:10 | به همین علّت یهودیان به مردی كه شفا یافته بود گفتند: «امروز روز سبت است، تو اجازه نداری بستر خود را حمل نمایی.» | |
John | FarTPV | 5:13 | ولی آن مردی كه شفا یافته بود، او را نمیشناخت؛ زیرا آن محل پر از جمعیّت بود و عیسی از آنجا رفته بود. | |
John | FarTPV | 5:14 | بعد از این جریان عیسی او را در معبد بزرگ یافته به او گفت: «اكنون كه شفا یافتهای دیگر گناه نكن، مبادا به وضع بدتری دچار شوی.» | |
John | FarTPV | 5:18 | این سخن، یهودیان را در كشتن او مصمّمتر ساخت. چون او نه تنها سبت را میشکست، بلكه خدا را پدر خود میخواند و به این طریق خود را با خدا برابر میساخت. | |
John | FarTPV | 5:19 | عیسی در جواب آنان گفت: «یقین بدانید كه پسر نمیتواند از خود کاری انجام دهد مگر آنچه كه میبیند پدر انجام میدهد. هرچه پدر میکند پسر هم میکند، | |
John | FarTPV | 5:20 | زیرا پدر پسر را دوست دارد و هرچه انجام دهد، به پسر نیز نشان میدهد و كارهای بزرگتر از این هم به او نشان خواهد داد تا شما تعجّب كنید، | |
John | FarTPV | 5:21 | زیرا همانطور كه پدر مردگان را زنده میکند و به آنان حیات میبخشد، پسر هم هرکه را بخواهد زنده میکند. | |
John | FarTPV | 5:23 | تا آنكه همه، همانطور كه پدر را احترام میکنند، پسر را نیز احترام نمایند. کسیکه به پسر بیحرمتی كند، به پدر كه فرستندهٔ اوست بیحرمتی كرده است. | |
John | FarTPV | 5:24 | «یقین بدانید، هرکه سخنان مرا بشنود و به فرستندهٔ من ایمان آورد، حیات جاودانی دارد و هرگز محكوم نخواهد شد، بلكه از مرگ گذشته و به حیات رسیده است. | |
John | FarTPV | 5:25 | یقین بدانید كه زمانی خواهد آمد، و در واقع آن زمان شروع شده است، كه مردگان صدای پسر خدا را خواهند شنید و هرکه بشنود زنده خواهد شد. | |
John | FarTPV | 5:26 | زیرا همانطور كه پدر منشأ حیات است، به پسر هم این قدرت را بخشیده است تا منشاء حیات باشد. | |
John | FarTPV | 5:29 | و از قبرهای خود بیرون خواهند آمد: نیكوكاران برای حیات خواهند برخواست و گناهكاران برای محکومیّت. | |
John | FarTPV | 5:30 | «من از خود نمیتوانم کاری انجام دهم بلكه طبق آنچه كه میشنوم قضاوت میکنم و قضاوت من عادلانه است، زیرا در پی انجام خواستههای خود نیستم، بلكه انجام میل پدری كه مرا فرستاده است. | |
John | FarTPV | 5:32 | ولی شخص دیگری هست كه دربارهٔ من شهادت میدهد و میدانم كه شهادت او دربارهٔ من معتبر است. | |
John | FarTPV | 5:35 | یحیی مانند چراغی بود كه میسوخت و میدرخشید و شما مایل بودید، برای مدّتی در نور او شادی كنید. | |
John | FarTPV | 5:36 | امّا من شاهدی بزرگتر از یحیی دارم: كارهایی كه پدر به من سپرده است تا انجام دهم، بر این حقیقت شهادت میدهند كه پدر مرا فرستاده است. | |
John | FarTPV | 5:37 | پدری كه مرا فرستاد خودش بر من شهادت داده است. شما هرگز نه او را دیدهاید و نه صدایش را شنیدهاید | |
John | FarTPV | 5:39 | کتابمقدّس را مطالعه مینمایید، چون خیال میکنید كه در آن حیات جاودان خواهید یافت. درحالیکه كتاب دربارهٔ من شهادت میدهد، | |
John | FarTPV | 5:43 | من به نام پدر خود آمدهام و شما مرا نمیپذیرید، ولی اگر کسی خودسرانه بیاید از او استقبال خواهید كرد. | |
John | FarTPV | 5:44 | شما كه طالب احترام از یكدیگر هستید و به عزّت و احترامی كه از جانب خدای یكتا میآید توجّهی ندارید، چگونه میتوانید ایمان بیاورید؟ | |
John | FarTPV | 5:45 | گمان نكنید كه من در پیشگاه پدر، شما را متّهم خواهم ساخت، کسی دیگر، یعنی همان موسی كه به او امیدوار هستید، شما را متّهم مینماید. | |
John | FarTPV | 5:46 | اگر شما به موسی ایمان میداشتید به من نیز ایمان میآوردید، زیرا او دربارهٔ من نوشته است. | |
Chapter 6
John | FarTPV | 6:2 | و عدّهٔ زیادی، كه معجزات او را در شفا دادن به بیماران دیده بودند، به دنبال او رفتند. | |
John | FarTPV | 6:5 | وقتی عیسی به اطراف نگاه كرد و عدّهٔ زیادی را دید كه به طرف او میآیند، از فیلیپُس پرسید: «از كجا باید نان بخریم تا اینها بخورند؟» | |
John | FarTPV | 6:9 | «پسر بچّهای در اینجا هست كه پنج نان جو و دو ماهی دارد، ولی آن برای این عدّه چه میشود؟» | |
John | FarTPV | 6:10 | عیسی گفت: «مردم را بنشانید.» در آنجا سبزه بسیار بود، پس مردم كه در حدود پنج هزار مرد بودند، نشستند. | |
John | FarTPV | 6:11 | آنگاه عیسی نانها را برداشت، خدا را شكر كرد و در میان مردم، كه بر روی زمین نشسته بودند تقسیم نمود. ماهیان را نیز همینطور هرقدر خواستند تقسیم كرد. | |
John | FarTPV | 6:13 | پس شاگردان آنها را جمع كردند و دوازده سبد از خوردههای باقیماندهٔ آن پنج نان جو پُر نمودند. | |
John | FarTPV | 6:14 | وقتی مردم این معجزهٔ عیسی را دیدند گفتند: «در حقیقت این همان نبی موعود است كه میبایست به جهان بیاید.» | |
John | FarTPV | 6:15 | پس چون عیسی متوجّه شد كه آنها میخواهند او را بزور برده پادشاه سازند، از آنها جدا شد و تنها به كوهستان رفت. | |
John | FarTPV | 6:17 | و سوار قایق شده به آن طرف دریا به سوی كفرناحوم حركت كردند. هوا تاریک شده بود و عیسی هنوز پیش ایشان برنگشته بود. | |
John | FarTPV | 6:19 | وقتی در حدود شش کیلومتر جلو رفتند، عیسی را دیدند كه بر روی آب قدم میزند و به طرف قایق میآید. آنها ترسیدند. | |
John | FarTPV | 6:22 | روز بعد مردمی كه در كنارهٔ دیگر دریا ایستاده بودند دیدند كه، به جز همان قایقی كه شاگردان سوار شده بودند، قایق دیگری در آنجا نبود و عیسی هم سوار آن نشده بود، بلكه شاگردان بدون عیسی رفته بودند. | |
John | FarTPV | 6:23 | ولی قایقهای دیگری از طبریه به نزدیكی همان محلی كه مردم نانها را بعد از شکرگزاری خداوند خورده بودند، رسیدند. | |
John | FarTPV | 6:24 | وقتی مردم دیدند كه عیسی و شاگردانش در آنجا نیستند، سوار این قایقها شده در جستجوی عیسی به كفرناحوم رفتند. | |
John | FarTPV | 6:25 | همینکه او را در آن طرف دریا پیدا كردند، به او گفتند: «ای استاد، چه وقت به اینجا آمدی؟» | |
John | FarTPV | 6:26 | عیسی پاسخ داد: «یقین بدانید به علّت معجزاتی كه دیدهاید نیست كه به دنبال من آمدهاید، بلكه بهخاطر نانی كه خوردید و سیر شدید. | |
John | FarTPV | 6:27 | برای خوراک فانی تلاش نكنید بلكه برای خوراكی كه تا حیات جاودان باقی میماند یعنی خوراكی كه پسر انسان به شما خواهد داد، زیرا كه پدر او را تأیید كرده است.» | |
John | FarTPV | 6:28 | آنها از او پرسیدند: «وظیفهٔ ما چیست؟ چطور میتوانیم كارهایی را كه خدا از ما میخواهد انجام دهیم؟» | |
John | FarTPV | 6:29 | عیسی به ایشان پاسخ داد: «آن کاری كه خدا از شما میخواهد این است كه به کسیکه فرستاده است ایمان بیاورید.» | |
John | FarTPV | 6:31 | نیاکان ما در بیابان مَنّا را خوردند و چنانکه كتابمقدّس میفرماید: 'او از آسمان به آنها نان عطا فرمود تا بخورند.'» | |
John | FarTPV | 6:32 | عیسی به آنان گفت: «یقین بدانید آن موسی نبود كه از آسمان به شما نان داد، بلكه پدر من نان حقیقی را از آسمان به شما عطا میکند، | |
John | FarTPV | 6:35 | عیسی به آنها گفت: «من نان حیات هستم. هرکه نزد من بیاید، هرگز گرسنه نخواهد شد و هرکه به من ایمان بیاورد، هرگز تشنه نخواهد گردید. | |
John | FarTPV | 6:37 | همهٔ کسانیکه پدر به من میبخشد به سوی من خواهند آمد و کسی را که پیش من میآید بیرون نخواهم كرد. | |
John | FarTPV | 6:38 | من از آسمان به زمین آمدهام نه بهخاطر آنكه ارادهٔ خود را به عمل آورم، بلكه ارادهٔ فرستندهٔ خویش را | |
John | FarTPV | 6:39 | و ارادهٔ فرستندهٔ من این است كه من از همهٔ کسانیکه او به من داده است حتّی یک نفر را هم از دست ندهم، بلكه در روز بازپسین آنها را زنده كنم. | |
John | FarTPV | 6:40 | زیرا خواست پدر من این است كه هرکس پسر را میبیند و به او ایمان میآورد، صاحب حیات جاودان گردد. و من او را در روز بازپسین زنده خواهم كرد.» | |
John | FarTPV | 6:41 | پس یهودیان شكایتكنان به او اعتراض كردند، زیرا او گفته بود: «من آن نانی هستم كه از آسمان نازل شده است.» | |
John | FarTPV | 6:42 | آنها گفتند: «آیا این مرد عیسی، پسر یوسف، نیست كه ما پدر و مادر او را میشناسیم؟ پس چگونه میگوید: 'من از آسمان آمدهام.'» | |
John | FarTPV | 6:44 | هیچکس نمیتواند نزد من بیاید، مگر اینكه پدری كه مرا فرستاد او را به طرف من جذب نماید و من او را در روز بازپسین زنده خواهم ساخت. | |
John | FarTPV | 6:45 | در كتب انبیا نوشته شده است: همه از خدا تعلیم خواهند یافت. بنابراین هرکس صدای پدر را شنیده واز او تعلیم گرفته باشد، نزد من میآید. | |
John | FarTPV | 6:50 | امّا من دربارهٔ نانی صحبت میکنم كه از آسمان نازل شده است و اگر کسی از آن بخورد هرگز نمیمیرد. | |
John | FarTPV | 6:51 | من آن نان زنده هستم كه از آسمان آمده است. هرکه این نان را بخورد تا ابد زنده خواهد ماند و نانی كه من خواهم داد، بدن خودم میباشد، كه آن را بهخاطر حیات جهانیان میدهم.» | |
John | FarTPV | 6:52 | یهودیان با یكدیگر به مشاجره پرداختند و میگفتند: «چگونه این شخص میتواند بدن خود را به ما بدهد تا بخوریم؟» | |
John | FarTPV | 6:53 | عیسی پاسخ داد: «یقین بدانید اگر بدن پسر انسان را نخورید و خون او را نیاشامید در خودتان حیات ندارید. | |
John | FarTPV | 6:54 | هركه بدن مرا بخورد و خون مرا بیاشامد حیات جاودان دارد و من در روز بازپسین او را زنده خواهم ساخت. | |
John | FarTPV | 6:57 | همان طوری که پدر زنده مرا فرستاد و من به وسیلهٔ پدر زنده هستم، هرکه مرا بخورد به وسیلهٔ من زنده خواهد ماند. | |
John | FarTPV | 6:58 | این نانی كه از آسمان نازل شده، مانند نانی نیست كه نیاکان شما خوردند و مردند. زیرا هرکه از این نان بخورد تا به ابد زنده خواهد ماند.» | |
John | FarTPV | 6:60 | بسیاری از پیروانش هنگامیکه این را شنیدند گفتند: «این تعلیم سخت است، چه کسی میتواند به آن گوش دهد؟» | |
John | FarTPV | 6:61 | وقتی عیسی احساس كرد كه پیروانش از این موضوع شكایت میکنند، به آنها گفت: «آیا این مطلب باعث لغزش شما شد؟ | |
John | FarTPV | 6:63 | روح است كه حیات میبخشد ولی جسم فایدهای ندارد. سخنانی كه به شما میگویم روح و حیات است | |
John | FarTPV | 6:64 | ولی بعضی از شما ایمان ندارید.» زیرا عیسی از ابتدا کسانی را كه ایمان نداشتند و همچنین آن کسی را كه بعداً او را تسلیم كرد میشناخت. | |
John | FarTPV | 6:65 | پس گفت: «به همین دلیل به شما گفتم كه هیچکس نمیتواند نزد من بیاید، مگر آنكه پدر من این فیض را به او عطا كرده باشد.» | |
John | FarTPV | 6:70 | عیسی پاسخ داد: «آیا من شما دوازده نفر را برنگزیدم؟ در حالیكه یکی از شما ابلیسی است.» | |
Chapter 7
John | FarTPV | 7:1 | بعد از آن عیسی در جلیل مسافرت میکرد. او نمیخواست در یهودیه باشد چون یهودیان قصد داشتند او را بكشند. | |
John | FarTPV | 7:3 | برادران عیسی به او گفتند: «اینجا را ترک كن و به یهودیه برو تا پیروان تو كارهایی را كه میکنی ببینند. | |
John | FarTPV | 7:4 | کسیکه میخواهد مشهور شود كارهای خود را پنهانی انجام نمیدهد، تو كه این كارها را میکنی بگذار تمام دنیا تو را ببینند.» | |
John | FarTPV | 7:7 | دنیا نمیتواند از شما متنفّر باشد، امّا از من نفرت دارد، زیرا من دربارهٔ آن شهادت میدهم كه كارهایش بد است. | |
John | FarTPV | 7:10 | بعد از آنكه برادرانش برای عید به اورشلیم رفتند، خود عیسی نیز به آنجا رفت ولی نه آشكارا بلكه پنهانی. | |
John | FarTPV | 7:12 | در میان مردم دربارهٔ او گفتوگوی زیادی وجود داشت. بعضی میگفتند: «او آدم خوبی است» و دیگران میگفتند: «نه، او مردم را گول میزند.» | |
John | FarTPV | 7:15 | یهودیان با تعجّب میگفتند: «این شخص كه هرگز تعلیم نیافته است، چگونه كتب مقدّس را میداند؟» | |
John | FarTPV | 7:16 | عیسی در جواب ایشان گفت: «آنچه من تعلیم میدهم از خود من نیست، بلكه از طرف فرستندهٔ من است. | |
John | FarTPV | 7:17 | کسیکه مایل باشد ارادهٔ او را انجام دهد خواهد دانست كه تعالیم من از جانب خداست یا من فقط از خود سخن میگویم. | |
John | FarTPV | 7:18 | هرکه از خود سخن بگوید طالب جاه و جلال برای خود میباشد. امّا کسیکه طالب جلال فرستنده خود باشد، آدمی است صادق و در او ناراستی نیست. | |
John | FarTPV | 7:19 | مگر موسی شریعت را به شما نداد شریعتی كه هیچیک از شما به آن عمل نمیکند؟ چرا میخواهید مرا بكشید؟» | |
John | FarTPV | 7:22 | موسی قانون مربوط به ختنه را به شما داد (هرچند از موسی شروع نشد بلكه از اجداد قوم) و شما در روز سبت پسران خود را ختنه میکنید. | |
John | FarTPV | 7:23 | پس اگر پسران خود را در روز سبت ختنه میکنید تا قانون موسی شكسته نشود، چرا به این دلیل كه من در روز سبت به یک انسان سلامتی كامل بخشیدم بر من خشمگین شدهاید؟ | |
John | FarTPV | 7:26 | ببینید او در اینجا به طور علنی صحبت میکند و آنها چیزی به او نمیگویند. آیا حكمرانان ما واقعاً قبول دارند كه او مسیح موعود است؟ | |
John | FarTPV | 7:27 | با وجود این ما همهٔ میدانیم كه این مرد اهل كجاست، امّا وقتی مسیح ظهور كند هیچکس نخواهد دانست كه او اهل كجاست.» | |
John | FarTPV | 7:28 | از این رو وقتی عیسی در معبد بزرگ تعلیم میداد با صدای بلند گفت: «شما مرا میشناسید و میدانید كه اهل كجا هستم. ولی من به دلخواه خود نیامدهام زیرا فرستنده من حق است و شما او را نمیشناسید. | |
John | FarTPV | 7:30 | در این وقت آنها خواستند او را دستگیر كنند، امّا هیچکس دست به طرف او دراز نكرد، زیرا وقت او هنوز نرسیده بود. | |
John | FarTPV | 7:31 | ولی عدّهٔ زیادی به او ایمان آوردند و میگفتند: «آیا وقتی مسیح ظهور كند از این شخص بیشتر معجزه مینماید؟» | |
John | FarTPV | 7:32 | فریسیان آنچه را كه مردم دربارهٔ او به طور پنهانی میگفتند شنیدند. پس آنها و سران كاهنان پاسبانانی فرستادند تا عیسی را بازداشت كنند. | |
John | FarTPV | 7:33 | آنگاه عیسی گفت: «فقط مدّت كوتاهی با شما خواهم بود و بعد به نزد فرستندهٔ خود خواهم رفت. | |
John | FarTPV | 7:34 | شما به دنبال من خواهید گشت، امّا مرا نخواهید یافت و به جاییکه من خواهم بود شما نمیتوانید بیایید.» | |
John | FarTPV | 7:35 | پس یهودیان به یكدیگر گفتند: «كجا میخواهد برود كه ما نتوانیم او را پیدا كنیم، آیا میخواهد پیش كسانی برود كه در میان یونانیان پراكنده هستند و به یونانیان تعلیم دهد؟ او میگوید: | |
John | FarTPV | 7:36 | 'به دنبال من خواهید گشت امّا مرا نخواهید یافت و به جاییکه من خواهم بود شما نمیتوانید بیایید.' مقصود او از این حرف چیست؟» | |
John | FarTPV | 7:37 | در آخرین روز كه مهمترین روز عید بود، عیسی ایستاد و با صدای بلند گفت: «اگر کسی تشنه است پیش من بیاید و بنوشد. | |
John | FarTPV | 7:38 | چنانکه كلام خدا میفرماید: 'نهرهای آب زنده از درون آن کسیکه به من ایمان بیاورد جاری خواهد گشت.'» | |
John | FarTPV | 7:39 | این سخنان را دربارهٔ روحالقدس، كه میباید به مؤمنین او داده شود میگفت و چون هنوز عیسی جلال نیافته بود روحالقدس عطا نشده بود. | |
John | FarTPV | 7:42 | مگر کتابمقدّس نمیگوید كه مسیح باید از خاندان داوود و اهل دهكدهٔ داوود یعنی بیتلحم باشد؟» | |
John | FarTPV | 7:45 | بعد از آن پاسبانان پیش سران كاهنان و فریسیان برگشتند. آنها از پاسبان پرسیدند: «چرا او را نیاوردید؟» | |
John | FarTPV | 7:51 | «آیا شریعت به ما اجازه میدهد کسی را محكوم كنیم بدون آنكه به سخنان او گوش دهیم و بدانیم چه كار كرده است؟» | |
John | FarTPV | 7:52 | در پاسخ به او گفتند: «مگر تو جلیلی هستی؟ بررسی كن و ببین كه هیچ نبیای از جلیل ظهور نكرده است.» | |
Chapter 8
John | FarTPV | 8:2 | و صبح زود باز به معبد بزرگ آمد و همهٔ مردم به دور او جمع شدند و او نشست و به تعلیم دادن آنها مشغول شد. | |
John | FarTPV | 8:3 | در این وقت علما و فریسیان زنی را كه در هنگام عمل زنا گرفته بودند پیش او آوردند و در وسط برپا داشتند | |
John | FarTPV | 8:5 | موسی در تورات به ما دستور داده است كه چنین زنهایی باید سنگسار شوند. امّا تو در این باره چه میگویی؟» | |
John | FarTPV | 8:6 | آنان از روی امتحان این را گفتند تا دلیلی برای اتّهام او پیدا كنند. امّا عیسی سر بزیر افكند و با انگشت خود روی زمین مینوشت. | |
John | FarTPV | 8:7 | ولی چون آنان با اصرار به سؤال خود ادامه دادند، عیسی سر خود را بلند كرد و گفت: «آن کسیکه در میان شما بیگناه است سنگ اول را به او بزند.» | |
John | FarTPV | 8:9 | وقتی آنها این را شنیدند، از پیران شروع كرده یک به یک بیرون رفتند و عیسی تنها با آن زن كه در وسط ایستاده بود، باقی ماند. | |
John | FarTPV | 8:11 | زن گفت: «هیچکس ای آقا.» عیسی گفت: «من هم تو را محكوم نمیکنم، برو و دیگر گناه نكن.»] | |
John | FarTPV | 8:12 | عیسی باز به مردم گفت: «من نور جهان هستم، کسیکه از من پیروی كند در تاریكی سرگردان نخواهد شد، بلكه نور حیات را خواهد داشت.» | |
John | FarTPV | 8:14 | عیسی در پاسخ گفت: «من حتّی اگر بر خود شهادت بدهم، شهادتم معتبر است، زیرا من میدانم از كجا آمدهام و به كجا میروم ولی شما نمیدانید كه من از كجا آمدهام و به كجا میروم. | |
John | FarTPV | 8:16 | اگر قضاوت هم بكنم قضاوت من درست است، چون در این كار تنها نیستم، بلكه پدری كه مرا فرستاد نیز با من است. | |
John | FarTPV | 8:19 | به او گفتند: «پدر تو كجاست؟» عیسی پاسخ داد: «شما نه مرا میشناسید و نه پدر مرا. اگر مرا میشناختید پدر مرا نیز میشناختید.» | |
John | FarTPV | 8:20 | عیسی این سخنان را هنگامیکه در بیتالمال معبد بزرگ تعلیم میداد گفت و کسی به طرف او دست دراز نكرد، زیرا وقت او هنوز نرسیده بود. | |
John | FarTPV | 8:21 | باز عیسی به ایشان گفت: «من میروم و شما به دنبال من خواهید گشت ولی در گناهان خود خواهید مرد و به جاییکه من میروم نمیتوانید بیایید.» | |
John | FarTPV | 8:22 | یهودیان به یكدیگر گفتند: «وقتی میگوید جاییکه من میروم شما نمیتوانید بیایید، آیا منظورش این است كه او میخواهد خودش را بكشد؟» | |
John | FarTPV | 8:23 | عیسی به آنها گفت: «شما به این عالم پایین تعلّق دارید و من از عالم بالا آمدهام، شما از این جهان هستید، ولی من از این جهان نیستم. | |
John | FarTPV | 8:24 | به این جهت به شما گفتم كه در گناهان خود خواهید مرد. اگر ایمان نیاورید كه من او هستم، در گناهان خود خواهید مرد.» | |
John | FarTPV | 8:25 | آنان از او پرسیدند: «تو كیستی؟» عیسی جواب داد: «من همان کسی هستم كه از اول هم به شما گفتم. | |
John | FarTPV | 8:26 | چیزهای زیادی دارم كه دربارهٔ شما بگویم و داوری نمایم امّا فرستندهٔ من حق است و من آنچه را كه از او شنیدهام به جهان اعلام میکنم.» | |
John | FarTPV | 8:28 | به همین دلیل عیسی به آنان گفت: «وقتی شما پسر انسان را از زمین بلند كردید آن وقت خواهید دانست كه من او هستم و از خود كاری نمیکنم، بلكه همانطور كه پدر به من تعلیم داده است سخن میگویم. | |
John | FarTPV | 8:29 | فرستندهٔ من با من است. پدر مرا تنها نگذاشته است، زیرا من همیشه آنچه او را خشنود میسازد به عمل میآورم.» | |
John | FarTPV | 8:31 | سپس عیسی به یهودیانی كه به او گرویده بودند گفت: «اگر مطابق تعالیم من عمل كنید، در واقع شاگردان من خواهید بود | |
John | FarTPV | 8:33 | آنها به او جواب دادند: «ما فرزندان ابراهیم هستیم و هرگز بردهٔ كسی نبودهایم. مقصود تو از اینكه میگویی شما آزاد خواهید شد چیست؟» | |
John | FarTPV | 8:37 | میدانم كه شما فرزندان ابراهیم هستید. امّا چون تعالیم من در دلهای شما جایی ندارد، میخواهید مرا بكشید. | |
John | FarTPV | 8:38 | من دربارهٔ آنچه در حضور پدر دیدهام سخن میگویم و شما هم آنچه را از پدر خود آموختهاید، انجام میدهید.» | |
John | FarTPV | 8:39 | آنها در پاسخ گفتند: «ابراهیم پدر ماست.» عیسی به آنها گفت: «اگر فرزندان ابراهیم میبودید، کارهای او را بجا میآورید، | |
John | FarTPV | 8:40 | ولی حالا میخواهید مرا بكشید، درحالیکه من همان کسی هستم كه حقیقت را آنچنانکه از خدا شنیدهام به شما میگویم. ابراهیم چنین کاری نكرد. | |
John | FarTPV | 8:41 | شما كارهای پدر خود را بجا میآورید.» آنها به او گفتند: «ما حرامزاده نیستیم، ما یک پدر داریم و آن خود خداست.» | |
John | FarTPV | 8:42 | عیسی به آنها گفت: «اگر خدا پدر شما میبود، مرا دوست میداشتید؛ زیرا من از جانب خدا آمدهام و در بین شما هستم. من خودسرانه نیامدهام، بلكه او مرا فرستاد. | |
John | FarTPV | 8:44 | شما فرزندان پدر خود، ابلیس هستید و آرزوهای پدر خود را به عمل میآورید. او از اول قاتل بود و از راستی بیخبر است، چون در او هیچ راستی نیست. وقتی دروغ میگوید مطابق سرشت خود رفتار مینماید؛ زیرا دروغگو و پدر تمام دروغهاست. | |
John | FarTPV | 8:46 | کدامیک از شما میتواند گناهی به من نسبت دهد؟ پس اگر من حقیقت را میگویم، چرا به من ایمان نمیآورید؟ | |
John | FarTPV | 8:47 | کسیکه از خدا باشد، به كلام خدا گوش میدهد. شما به كلام خدا گوش نمیدهید، چون از خدا نیستید.» | |
John | FarTPV | 8:49 | عیسی گفت: «من دیو ندارم، بلكه به پدر خود احترام میگذارم ولی شما مرا بیحرمت میسازید. | |
John | FarTPV | 8:52 | یهودیان به او گفتند: «حالا مطمئن شدیم كه تو دیو داری. ابراهیم و همهٔ انبیا مردند ولی تو میگویی: هرکه از تعالیم من اطاعت نماید، هرگز نخواهد مرد. | |
John | FarTPV | 8:54 | عیسی پاسخ داد: «اگر من خود را آدم بزرگی بدانم این بزرگی ارزشی ندارد، آن پدر من است كه مرا بزرگی و جلال میبخشد، همان کسیکه شما میگویید خدای شماست. | |
John | FarTPV | 8:55 | شما هیچوقت او را نشناختهاید، امّا من او را میشناسم و اگر بگویم كه او را نمیشناسم، مانند شما دروغگو خواهم بود، ولی من او را میشناسم و آنچه میگوید اطاعت میکنم. | |
John | FarTPV | 8:56 | پدر شما ابراهیم از اینكه امید داشت روز مرا ببیند، خوشحال بود و آن را دید و شادمان شد.» | |
John | FarTPV | 8:57 | یهودیان به او گفتند: «تو هنوز پنجاه سال هم نداری پس چگونه ممكن است، ابراهیم را دیده باشی؟» | |
Chapter 9
John | FarTPV | 9:2 | شاگردانش از او پرسیدند: «ای استاد، به علّت گناه چه کسی بود كه این مرد، نابینا به دنیا آمد؟ خود او گناهكار بود یا والدینش؟» | |
John | FarTPV | 9:3 | عیسی جواب داد: «نه از گناه خودش بود و نه از والدینش، بلكه تا در وجود او كارهای خدا آشكار گردد. | |
John | FarTPV | 9:4 | تا وقتی روز است، باید كارهای فرستندهٔ خود را به انجام برسانیم. وقتی شب میآید کسی نمیتواند كار كند. | |
John | FarTPV | 9:7 | و به او گفت: «برو و در حوض سیلوحا (یعنی فرستاده) چشمهای خود را بشوی.» پس رفت و شست و با چشمان باز برگشت. | |
John | FarTPV | 9:8 | پس همسایگان و کسانیکه او را در وقتیکه گدایی میکرد میشناختند گفتند: «آیا این همان شخصی نیست كه مینشست و گدایی میکرد؟» | |
John | FarTPV | 9:9 | بعضی گفتند: «این همان شخص است.» امّا دیگران گفتند: «نه این شخص به او شباهت دارد.» ولی او خودش گفت: «من همان شخص هستم.» | |
John | FarTPV | 9:11 | او در جواب گفت: «شخصی كه اسمش عیسی است گل ساخت و به چشمان من مالید و به من گفت كه به حوض سیلوحا بروم و بشویم. من هم رفتم و چشمهای خود را شستم و بینا شدم.» | |
John | FarTPV | 9:15 | در این وقت فریسیان از او پرسیدند كه چگونه بینا شده است. آن مرد به آنان گفت: «او روی چشمانم گل مالید و من شستم و حالا میتوانم ببینم.» | |
John | FarTPV | 9:16 | عدّهای از فریسیان گفتند: «این شخص از جانب خدا نیست چون قانون سبت را رعایت نمیکند.» دیگران گفتند: «شخص گناهكار چگونه میتواند چنین معجزاتی بنماید؟» و در میان آنان دو دستگی به وجود آمد. | |
John | FarTPV | 9:17 | آنها باز هم از آن شخص كه نابینا بود پرسیدند: «نظر تو دربارهٔ آن کسیکه میگویی چشمان تو را باز كرد چیست؟» او پاسخ داد: «او یک نبی است.» | |
John | FarTPV | 9:18 | ولی یهودیان باور نمیکردند كه آن مرد كور بوده و بینایی خود را باز یافته است تا اینكه والدین او را احضار كردند. | |
John | FarTPV | 9:19 | از آنان پرسیدند: «آیا این مرد پسر شماست؟ آیا شهادت میدهید كه كور به دنیا آمده است؟ پس چگونه اكنون میتواند ببیند؟» | |
John | FarTPV | 9:20 | والدین آن شخص در جواب گفتند: «ما میدانیم كه او فرزند ما میباشد و نابینا به دنیا آمده است. | |
John | FarTPV | 9:21 | امّا نمیدانیم اكنون چگونه میتواند ببیند یا چه كسی چشمان او را باز كرده است. از خودش بپرسید، او بالغ است و حرف خود را خواهد زد.» | |
John | FarTPV | 9:22 | والدین او چون از یهودیان میترسیدند اینطور جواب دادند، زیرا یهودیان قبلاً توافق كرده بودند كه هركس اقرار كند كه عیسی، مسیح است او را از كنیسه اخراج نمایند. | |
John | FarTPV | 9:24 | پس برای بار دوم آن مرد را كه قبلاً كور بود، احضار كرده گفتند: «سوگند یاد كن كه حقیقت را خواهی گفت. ما میدانیم كه این شخص گناهكار است.» | |
John | FarTPV | 9:25 | آن مرد پاسخ داد: «اینکه او گناهكار است یا نه من نمیدانم فقط یک چیز میدانم كه كور بودم و اكنون میبینم.» | |
John | FarTPV | 9:27 | جواب داد: «من همین حالا به شما گفتم و گوش ندادید. چرا میخواهید دوباره بشنوید؟ آیا شما هم میخواهید شاگرد او بشوید؟» | |
John | FarTPV | 9:29 | ما میدانیم كه خدا با موسی سخن گفت ولی در مورد این شخص، ما نمیدانیم كه او از كجا آمده است.» | |
John | FarTPV | 9:30 | آن مرد در جواب آنان گفت: «چیز عجیبی است كه شما نمیدانید او از كجا آمده است درحالیکه چشمان مرا باز كرده است. | |
John | FarTPV | 9:31 | همه میدانیم كه خدا دعای گناهكاران را نمیشنود ولی اگر کسی خداپرست باشد و ارادهٔ خدا را بجا آورد، خدا دعاهای او را میشنود. | |
John | FarTPV | 9:34 | به او گفتند: «تو كه در گناه متولّد شدهای، به ما تعلیم میدهی؟» و بعد او را از كنیسه بیرون انداختند. | |
John | FarTPV | 9:35 | وقتی عیسی شنید كه او را از كنیسه بیرون کردهاند، او را پیدا كرد و از او پرسید: «آیا به پسر انسان ایمان داری؟» | |
John | FarTPV | 9:39 | عیسی سپس گفت: «من بهخاطر داوری به این جهان آمدهام تا كوران بینا و بینایان كور شوند.» | |
John | FarTPV | 9:40 | بعضی از فریسیان كه در اطراف او بودند این سخنان را شنیدند و به او گفتند: «آیا مقصودت این است كه ما هم كور هستیم؟» | |
Chapter 10
John | FarTPV | 10:1 | «یقین بدانید هرکه از در به آغل گوسفندان وارد نشود بلكه از راه دیگری بالا برود او دزد و راهزن است. | |
John | FarTPV | 10:3 | دربان در را برای او باز میکند و گوسفندان صدایش را میشنوند. او گوسفندان خود را به نام میخواند و آنان را بیرون میبرد. | |
John | FarTPV | 10:5 | به دنبالش میروند زیرا صدای او را میشناسند. به دنبال غریبه نمیروند بلكه از او میگریزند زیرا صدای غریبهها را نمیشناسند.» | |
John | FarTPV | 10:8 | همهٔ کسانیکه قبل از من آمدند، دزد و راهزن بودند و گوسفندان به صدای آنان گوش ندادند. | |
John | FarTPV | 10:9 | من در هستم، هرکه به وسیلهٔ من وارد شود نجات مییابد و به داخل و خارج میرود و علوفه پیدا میکند. | |
John | FarTPV | 10:10 | دزد میآید تا بدزدد، بكشد و نابود سازد. من آمدهام تا آدمیان حیات یابند و آن را به طور كامل داشته باشند. | |
John | FarTPV | 10:12 | امّا مزدوری كه شبان نیست و گوسفندان به او تعلّق ندارند وقتی ببیند كه گرگ میآید، گوسفندان را میگذارد و فرار میکند. آنگاه گرگ به گلّه حمله میکند و گوسفندان را پراكنده میسازد. | |
John | FarTPV | 10:15 | همانطور كه پدر مرا میشناسد، من هم پدر را میشناسم و جان خود را در راه گوسفندان فدا میسازم. | |
John | FarTPV | 10:16 | من گوسفندان دیگری هم دارم كه از این گلّه نیستند، باید آنها را نیز بیاورم. آنها صدای مرا خواهند شنید و یک گلّه و یک شبان خواهند شد. | |
John | FarTPV | 10:18 | هیچکس جان مرا از من نمیگیرد، من به میل خود آن را فدا میکنم. اختیار دارم كه آن را فدا سازم و اختیار دارم كه آن را باز به دست آورم. پدر این دستور را به من داده است.» | |
John | FarTPV | 10:21 | دیگران گفتند: «کسیکه دیو دارد نمیتواند اینطور سخن بگوید. آیا دیو میتواند چشمان كور را باز نماید؟» | |
John | FarTPV | 10:24 | یهودیان در اطراف او گرد آمدند و از او پرسیدند: «تا چه موقع ما را در بیتکلیفی نگاه میداری؟ اگر مسیح هستی آشكارا بگو.» | |
John | FarTPV | 10:25 | عیسی گفت: «من به شما گفتهام امّا شما باور نمیكنید. كارهایی كه به نام پدر انجام میدهم بر من شهادت میدهند. | |
John | FarTPV | 10:28 | من به آنها حیات جاودان میبخشم و آنها هرگز هلاک نخواهند شد و هیچکس نمیتواند آنها را از دست من بگیرد. | |
John | FarTPV | 10:29 | پدری كه آنان را به من بخشیده است از همه بزرگتر است و هیچکس نمیتواند آنها را از دست پدر من بگیرد. | |
John | FarTPV | 10:32 | عیسی به آنها گفت: «من از جانب پدر كارهای نیک بسیاری در برابر شما انجام دادهام بهخاطر کدامیک از آنها مرا سنگسار میکنید؟» | |
John | FarTPV | 10:33 | یهودیان در جواب گفتند: «برای كارهای نیک نیست كه میخواهیم تو را سنگسار كنیم، بلكه بهخاطر كفرگفتن توست. تو كه یک انسان هستی و ادّعای الوهیّت میکنی!» | |
John | FarTPV | 10:35 | اگر خدا كسانی را كه كلام او را دریافت کردهاند خدایان خوانده است و ما میدانیم كه كلام خدا هرگز باطل نمیشود، | |
John | FarTPV | 10:36 | پس چرا به من كه پدر، مرا برگزیده و به جهان فرستاده است نسبت كفرگویی میدهید، وقتی میگویم پسر خدا هستم؟ | |
John | FarTPV | 10:38 | امّا اگر كارهای او را انجام میدهم حتّی اگر به من ایمان نمیآورید به كارهای من ایمان آورید و بدانید و مطمئن شوید كه پدر در من است و من در او.» | |
John | FarTPV | 10:40 | باز عیسی از رود اردن گذشته به جاییکه یحیی قبلاً تعمید میداد، رفت و در آنجا ماند. | |
John | FarTPV | 10:41 | بسیاری از مردم پیش او آمدند و گفتند: «یحیی هیچ معجزهای نكرد امّا آنچه او دربارهٔ این مرد گفت راست بود.» | |
Chapter 11
John | FarTPV | 11:2 | مریم همان بود كه به پاهای خداوند عطر ریخت و آنها را با گیسوان خود خشک كرد و اكنون برادرش ایلعازر بیمار بود. | |
John | FarTPV | 11:3 | پس خواهرانش برای عیسی پیغام فرستادند كه: «ای خداوند، آن کسیکه تو او را دوست داری بیمار است.» | |
John | FarTPV | 11:4 | وقتی عیسی این را شنید گفت: «این بیماری به مرگ او منجر نخواهد شد بلكه وسیلهای برای جلال خداست تا پسر خدا نیز از این راه جلال یابد.» | |
John | FarTPV | 11:8 | شاگردان به او گفتند: «ای استاد، هنوز از آن وقت كه یهودیان میخواستند تو را سنگسار كنند، چیزی نگذشته است. آیا باز هم میخواهی به آنجا بروی؟» | |
John | FarTPV | 11:9 | عیسی پاسخ داد: «آیا یک روز دوازده ساعت نیست؟ کسیکه در روز راه میرود لغزش نمیخورد زیرا نور این جهان را میبیند. | |
John | FarTPV | 11:11 | عیسی این را گفت و افزود: «دوست ما ایلعازر خوابیده است امّا من میروم تا او را بیدار كنم.» | |
John | FarTPV | 11:15 | بهخاطر شما خوشحالم كه آنجا نبودهام چون حالا میتوانید ایمان بیاورید. بیایید پیش او برویم.» | |
John | FarTPV | 11:16 | توما كه او را دوقلو میگفتند به سایر شاگردانش گفت: «بیایید ما هم برویم تا با او بمیریم.» | |
John | FarTPV | 11:19 | و بسیاری از یهودیان نزد مرتا و مریم آمده بودند تا بهخاطر مرگ برادرشان آنها را تسلّی دهند. | |
John | FarTPV | 11:20 | مرتا به محض آنكه شنید عیسی در راه است، برای استقبال او بیرون رفت ولی مریم در خانه ماند. | |
John | FarTPV | 11:25 | عیسی گفت: «من قیامت و حیات هستم. کسیکه به من ایمان بیاورد حتّی اگر بمیرد، حیات خواهد داشت؛ | |
John | FarTPV | 11:26 | هر کسیکه زنده باشد و به من ایمان بیاورد، هرگز نخواهد مرد. آیا این را باور میکنی؟» | |
John | FarTPV | 11:27 | مرتا گفت: «آری، خداوندا! من ایمان دارم كه تو مسیح و پسر خدا هستی كه میباید به جهان بیاید.» | |
John | FarTPV | 11:28 | مرتا پس از اینكه این را گفت رفت و خواهر خود مریم را صدا كرد و به طور پنهانی به او گفت: «استاد آمده است و تو را میخواهد.» | |
John | FarTPV | 11:31 | یهودیانی كه برای تسلّیدادن به مریم در خانه بودند وقتی دیدند كه او با عجله برخاسته و از خانه بیرون میرود به دنبال او رفتند و با خود میگفتند كه او میخواهد به سر قبر برود تا در آنجا گریه كند. | |
John | FarTPV | 11:32 | همینکه مریم به جاییکه عیسی بود آمد و او را دید، به پاهای او افتاده گفت: «خداوندا، اگر در اینجا میبودی برادرم نمیمُرد.» | |
John | FarTPV | 11:33 | عیسی وقتی او و یهودیانی را كه همراه او بودند، گریان دید؛ از دل آهی كشید و سخت متأثّر شد | |
John | FarTPV | 11:37 | امّا بعضی گفتند: «آیا این مرد كه چشمان کور را باز كرد، نمیتوانست کاری بكند كه جلوی مرگ ایلعازر را بگیرد؟» | |
John | FarTPV | 11:38 | پس عیسی درحالیکه از دل آه میکشید به سر قبر آمد. قبر غاری بود كه سنگی جلوی آن گذاشته بودند. | |
John | FarTPV | 11:39 | عیسی گفت: «سنگ را بردارید.» مرتا خواهر ایلعازر گفت: «خداوندا، الآن چهار روز از مرگ او میگذرد و متعفّن شده است.» | |
John | FarTPV | 11:41 | پس سنگ را از جلوی قبر برداشتند. آنگاه عیسی به آسمان نگاه كرد و گفت: «ای پدر، تو را شكر میکنم كه سخن مرا شنیدهای. | |
John | FarTPV | 11:42 | من میدانستم كه تو همیشه سخن مرا میشنوی ولی بهخاطر کسانیکه اینجا ایستادهاند، این را گفتم تا آنها ایمان بیاورند كه تو مرا فرستادهای.» | |
John | FarTPV | 11:44 | آن مرده، درحالیکه دستها و پاهایش با كفن بسته شده و صورتش با دستمال پوشیده بود بیرون آمد. عیسی به آنها گفت: «او را باز كنید و بگذارید برود.» | |
John | FarTPV | 11:45 | بسیاری از یهودیانی كه برای دیدن مریم آمده بودند، وقتی آنچه را عیسی انجام داد مشاهده كردند، به او ایمان آوردند. | |
John | FarTPV | 11:46 | امّا بعضی از آنها پیش فریسیان رفتند و كارهایی را كه عیسی انجام داده بود به آنها گزارش دادند. | |
John | FarTPV | 11:47 | فریسیان و سران كاهنان با شورای بزرگ یهود جلسهای تشكیل دادند و گفتند: «چه باید كرد؟ این مرد معجزات زیادی میکند. | |
John | FarTPV | 11:48 | اگر او را همینطور آزاد بگذاریم، همهٔ مردم به او ایمان خواهند آورد و آن وقت رومیان خواهند آمد و معبد بزرگ و ملّت ما را خواهند گرفت.» | |
John | FarTPV | 11:49 | یکی از آنها یعنی قیافا كه در آن سال، كاهن اعظم بود گفت: «شما اصلاً چیزی نمیدانید. | |
John | FarTPV | 11:50 | متوجّه نیستید كه لازم است یک نفر بهخاطر قوم بمیرد تا ملّت ما به كلّی نابود نشود.» | |
John | FarTPV | 11:51 | او این سخن را از خود نگفت، بلكه چون در آن سال كاهن اعظم بود، پیشگویی كرد كه عیسی میباید در راه قوم یهود بمیرد، | |
John | FarTPV | 11:52 | و نه تنها در راه آن قوم بلكه تا فرزندان خدا را كه پراكنده هستند به صورت یک بدن واحد به هم بپیوندد. | |
John | FarTPV | 11:54 | بعد از آن عیسی دیگر به طور علنی در بین یهودیان رفت و آمد نمیکرد، بلكه از آنجا به ناحیهای نزدیک بیابان، به شهری به نام افرایم رفت و با شاگردان خود در آنجا ماند. | |
John | FarTPV | 11:55 | عید فصح یهودیان نزدیک بود و عدّهٔ زیادی از آبادیهای اطراف به اورشلیم آمدند تا قبل از عید خود را تطهیر نمایند. | |
John | FarTPV | 11:56 | آنها در جستجوی عیسی بودند و در معبد بزرگ به یكدیگر میگفتند: «او به جشن نخواهد آمد. نظر شما چیست؟» | |
Chapter 12
John | FarTPV | 12:1 | شش روز قبل از عید فصح، عیسی به بیتعنیا، محل زندگی ایلعازر یعنی همان کسیکه او را پس از مردن، زنده كرده بود، آمد. | |
John | FarTPV | 12:2 | آنها در آنجا برای او شامی تهیّه دیدند. مرتا خدمت میکرد و ایلعازر با مهمانان، پهلوی عیسی بر سر سفره نشست. | |
John | FarTPV | 12:3 | آنگاه مریم پیمانهای از عطر بسیار گرانبها كه روغن سنبل خالص بود، آورد و بر پاهای عیسی ریخت و با گیسوان خود آنها را خشک كرد به طوری که آن خانه از بوی عطر پر شد. | |
John | FarTPV | 12:4 | در این وقت یهودای اسخریوطی پسر شمعون كه یکی از حواریون عیسی بود و بزودی او را تسلیم میکرد گفت: | |
John | FarTPV | 12:6 | او این را از روی دلسوزی برای فقرا نگفت، بلكه به این دلیل گفت كه خودش مسئول كیسهٔ پول و شخص دزدی بود و از پولی كه به او میدادند، برمیداشت. | |
John | FarTPV | 12:9 | عدّهٔ زیادی از یهودیان شنیدند كه عیسی در آنجاست. پس آمدند تا نه تنها عیسی بلكه ایلعازر را هم كه زنده كرده بود، ببینند. | |
John | FarTPV | 12:11 | زیرا او باعث شده بود بسیاری از یهودیان از رهبران خود رویگردان شده، به عیسی ایمان آورند. | |
John | FarTPV | 12:12 | فردای آن روز جمعیّت بزرگی كه برای عید آمده بودند. وقتی شنیدند عیسی در راه اورشلیم است، | |
John | FarTPV | 12:13 | شاخههای نخل به دست گرفتند و به استقبال او رفتند. آنها فریاد میزدند: «خدا را سپاس باد، مبارک باد پادشاه اسرائیل كه به نام خداوند میآید.» | |
John | FarTPV | 12:16 | در ابتدا مقصود این چیزها برای شاگردان روشن نبود؛ امّا پس از آنكه عیسی به جلال رسید، آنها بهیاد آوردند كه این چیزها دربارهٔ او نوشته شده بود و همانطور هم آنها برای او انجام داده بودند. | |
John | FarTPV | 12:17 | موقعی که عیسی ایلعازر را صدا زد و زنده از قبر بیرون آورد، عدّهٔ زیادی حضور داشتند. آنها آنچه را دیده و شنیده بودند نقل كردند. | |
John | FarTPV | 12:18 | به این دلیل آن جمعیّت بزرگ به استقبال عیسی آمدند، زیرا شنیده بودند كه عیسی این معجزه را انجام داده بود. | |
John | FarTPV | 12:19 | فریسیان به یكدیگر گفتند: «نمیبینید كه هیچ کاری از ما ساخته نیست؟ تمام دنیا به دنبال او رفته است.» | |
John | FarTPV | 12:21 | آنها نزد فیلیپُس كه اهل بیتصیدای جلیل بود آمدند و گفتند: «ای آقا، ما میخواهیم عیسی را ببینیم.» | |
John | FarTPV | 12:24 | یقین بدانید كه اگر دانهٔ گندم به داخل خاک نرود و نمیرد، هیچوقت از یک دانه بیشتر نمیشود امّا اگر بمیرد دانههای بیشماری به بار میآورد. | |
John | FarTPV | 12:25 | کسیکه جان خود را دوست دارد، آن را از دست میدهد و کسیکه در این جهان از جان خود بگذرد آن را تا به حیات جاودانی حفظ خواهد كرد. | |
John | FarTPV | 12:26 | اگر کسی میخواهد مرا خدمت كند باید به دنبال من بیاید و هرجا من باشم، خادم من نیز در آنجا با من خواهد بود و اگر کسی مرا خدمت كند، پدر من او را سرافراز خواهد كرد. | |
John | FarTPV | 12:27 | «اكنون جان من در اضطراب است. چه بگویم؟ آیا بگویم: 'ای پدر مرا از این ساعت برهان؟' امّا برای همین منظور به این ساعت رسیدهام. | |
John | FarTPV | 12:28 | ای پدر، نام خود را جلال بده.» در آن وقت صدایی از آسمان رسید كه میگفت: «آن را جلال دادهام و باز هم جلال خواهم داد.» | |
John | FarTPV | 12:29 | گروهی كه در آنجا ایستاده بودند گفتند: «صدای رعد بود.» و دیگران گفتند: «فرشتهای با او سخن گفت.» | |
John | FarTPV | 12:34 | مردم به او گفتند: «تورات به ما تعلیم میدهد كه مسیح تا به ابد زنده میماند. پس تو چگونه میگویی كه پسر انسان باید بالا برده شود؟ این پسر انسان كیست؟» | |
John | FarTPV | 12:35 | عیسی به آنان گفت: «فقط تا زمانی كوتاه نور با شماست؛ تا وقتی این نور با شماست راه بروید مبادا تاریكی شما را فرا گیرد. کسیکه در تاریكی راه میرود نمیداند به كجا میرود. | |
John | FarTPV | 12:36 | تا زمانیکه نور را دارید به نور ایمان بیاورید تا فرزندان نور شوید.» عیسی این را گفت و از پیش آنان رفت و پنهان شد. | |
John | FarTPV | 12:38 | تا سخن اشعیای نبی تحقّق یابد كه گفته بود: «ای خداوند، آیا پیام ما را کسی باور نموده و آیا قدرت خداوند به احدی مشكوف گردیده است؟» | |
John | FarTPV | 12:40 | «چشمان آنها را نابینا و دلهایشان را سخت گردانیده است تا با چشمان خود نبینند و با دلهای خود نفهمند و به سوی من باز نگردند تا ایشان را شفا دهم.» | |
John | FarTPV | 12:42 | با وجود این بسیاری از بزرگان یهود به او گرویدند. ولی بهخاطر فریسیان و ترس از آنکه مبادا از كنیسه اخراج شوند به ایمان خود اقرار نمیکردند، | |
John | FarTPV | 12:43 | زیرا آنان تعریف و تمجید از انسان را بیش از حرمت و عزّتی كه از جانب خداست دوست میداشتند. | |
John | FarTPV | 12:44 | پس عیسی با صدای بلند گفت: «هرکه به من ایمان بیاورد نه فقط به من بلكه به فرستندهٔ من نیز ایمان آورده است. | |
John | FarTPV | 12:47 | امّا اگر کسی سخنان مرا بشنود و اطاعت نكند، من در حقّ او داوری نمیکنم، زیرا نیامدهام تا جهان را محكوم سازم بلكه تا جهان را نجات بخشم. | |
John | FarTPV | 12:48 | داوری هست كه هرکه مرا رد كند و سخنانم را نپذیرد او را محكوم میسازد. سخنانی كه من گفتم در روز آخر او را محكوم خواهد ساخت. | |
John | FarTPV | 12:49 | چون من از خود سخن نمیگویم بلكه پدری كه مرا فرستاده است به من فرمان داد كه چه بگویم و چگونه صحبت كنم | |
Chapter 13
John | FarTPV | 13:1 | یک روز قبل از عید فصح بود. عیسی فهمید كه ساعتش فرا رسیده است و میبایست این جهان را ترک كند و پیش پدر برود. او كه همیشه متعلّقان خود را در این جهان محبّت مینمود، آنها را تا به آخر محبّت كرد. | |
John | FarTPV | 13:2 | وقت شام خوردن بود و شیطان قبلاً دل یهودای اسخریوطی را برانگیخته بود كه عیسی را تسلیم نماید. | |
John | FarTPV | 13:3 | عیسی كه میدانست پدر همهچیز را به دست او سپرده و از جانب خدا آمده است و به سوی او میرود، | |
John | FarTPV | 13:5 | بعد از آن در لگنی آب ریخت و شروع كرد به شستن پاهای شاگردان و خشکكردن آنها با حولهای كه به كمر بسته بود. | |
John | FarTPV | 13:6 | وقتی نوبت به شمعون پطرس رسید او به عیسی گفت: «ای خداوند، آیا تو میخواهی پاهای مرا بشویی؟» | |
John | FarTPV | 13:8 | پطرس گفت: «هرگز نمیگذارم پاهای مرا بشویی.» عیسی به او گفت: «اگر تو را نشویم، تو در من سهمی نخواهد داشت.» | |
John | FarTPV | 13:10 | عیسی گفت: «کسیکه غسل كرده است احتیاجی به شستوشو ندارد، به جز شستن پاهایش. او از سر تا پا تمیز است و شما پاک هستید، ولی نه همه.» | |
John | FarTPV | 13:11 | چون او میدانست چه کسی او را تسلیم خواهد نمود، به همین دلیل گفت همهٔ شما پاک نیستید. | |
John | FarTPV | 13:12 | بعد از آنکه پاهای آنان را شست و لباس خود را پوشید و دوباره سر سفره نشست، از آنها پرسید: «آیا فهمیدید برای شما چه كردم؟ | |
John | FarTPV | 13:14 | پس اگر من كه استاد و خداوند شما هستم پاهای شما را شستهام، شما هم باید پاهای یكدیگر را بشویید. | |
John | FarTPV | 13:18 | «آنچه میگویم مربوط به همهٔ شما نیست. من کسانی را كه برگزیدهام میشناسم. امّا این پیشگویی کتابمقدّس باید تحقّق یابد: 'آنکس كه با من نان میخورد، برضد من برخاسته است.' | |
John | FarTPV | 13:19 | اكنون پیش از وقوع این را به شما میگویم تا وقتی واقع شود ایمان آورید كه من او هستم. | |
John | FarTPV | 13:20 | یقین بدانید هرکه، کسی را كه من میفرستم بپذیرد مرا پذیرفته است و هرکه مرا بپذیرد فرستندهٔ مرا پذیرفته است.» | |
John | FarTPV | 13:21 | وقتی عیسی این را گفت، روحاً سخت مضطرب شد و به طور آشكار فرمود: «یقین بدانید كه یکی از شما مرا تسلیم دشمنان خواهد كرد.» | |
John | FarTPV | 13:22 | شاگردان با شک و تردید به یكدیگر نگاه میکردند زیرا نمیدانستند این را دربارهٔ کدامیک از آنها میگوید. | |
John | FarTPV | 13:24 | پس شمعون پطرس با اشاره از او خواست از عیسی بپرسد كه او دربارهٔ کدامیک از آنها صحبت میکند. | |
John | FarTPV | 13:26 | عیسی پاسخ داد: «من این تکهٔ نان را به داخل كاسه فرو میبرم و به او میدهم، او همان شخص است.» پس وقتی تكهٔ نان را به داخل كاسه فرو برد، آن را به یهودا پسر شمعون اسخریوطی داد. | |
John | FarTPV | 13:27 | همینکه یهودا لقمه را گرفت شیطان وارد وجود او شد. عیسی به او گفت: «آنچه را میکنی زودتر بكن.» | |
John | FarTPV | 13:29 | بعضی گمان كردند كه چون یهودا مسئول كیسهٔ پول بود عیسی به او میگوید كه هرچه برای عید لازم دارند، خریداری نماید و یا چیزی به فقرا بدهد. | |
John | FarTPV | 13:32 | و اگر خدا به وسیلهٔ او جلال یابد، خدا نیز او را جلال خواهد داد و این جلال بزودی شروع میشود. | |
John | FarTPV | 13:33 | ای فرزندان من، زمانی كوتاه با شما هستم. آنگاه به دنبال من خواهید گشت و همانطور كه به یهودیان گفتم اكنون به شما هم میگویم، آن جاییکه من میروم شما نمیتوانید بیایید. | |
John | FarTPV | 13:34 | به شما فرمان تازهای میدهم: یكدیگر را دوست بدارید، همانطور که من شما را دوست داشتهام شما نیز یکدیگر را دوست بدارید. | |
John | FarTPV | 13:36 | شمعون پطرس به او گفت: «ای خداوند، كجا میروی؟» عیسی پاسخ داد: «جاییکه میروم تو حالا نمیتوانی به دنبال من بیایی، امّا بعدها خواهی آمد.» | |
John | FarTPV | 13:37 | پطرس گفت: «ای خداوند چرا نمیتوانم همین حالا به دنبال تو بیایم؟ من حاضرم جان خود را بهخاطر تو بدهم.» | |
Chapter 14
John | FarTPV | 14:2 | در خانهٔ پدر من منزلهای بسیاری هست. اگر چنین نبود، به شما میگفتم. من میروم تا مكانی برای شما آماده سازم. | |
John | FarTPV | 14:3 | پس از اینكه رفتم و مكانی برای شما آماده ساختم، دوباره میآیم و شما را پیش خود میبرم تا جاییکه من هستم شما نیز باشید. | |
John | FarTPV | 14:5 | توما گفت: «ای خداوند، ما نمیدانیم تو به كجا میروی، پس چگونه میتوانیم راه را بدانیم.» | |
John | FarTPV | 14:6 | عیسی به او گفت: «من راه و راستی و حیات هستم، هیچکس جز به وسیلهٔ من نزد پدر نمیآید. | |
John | FarTPV | 14:7 | اگر مرا میشناختید پدر مرا نیز میشناختید، از این پس شما او را میشناسید و او را دیدهاید.» | |
John | FarTPV | 14:9 | عیسی به او گفت: «ای فیلیپُس، در این مدّت طولانی من با شما بودهام و تو هنوز مرا نشناختهای؟ هرکه مرا دید پدر را دیده است. پس چگونه میگویی پدر را به ما نشان بده؟ | |
John | FarTPV | 14:10 | آیا باور نمیکنی كه من در پدر هستم و پدر در من است؟ سخنانی كه به شما میگویم از خودم نیست، آن پدری كه در من ساكن است همهٔ این كارها را انجام میدهد. | |
John | FarTPV | 14:11 | به من ایمان داشته باشید كه من در پدر هستم و پدر در من است. در غیر این صورت بهخاطر کارهایی كه از من دیدهاید به من ایمان داشته باشید. | |
John | FarTPV | 14:12 | یقین بدانید هرکه به من ایمان بیاورد آنچه را من میكنم خواهد كرد و حتّی كارهای بزرگتری هم انجام خواهد داد، زیرا من نزد پدر میروم | |
John | FarTPV | 14:16 | و من از پدر درخواست خواهم كرد و او پشتیبان دیگری به شما خواهد داد كه همیشه با شما بماند. | |
John | FarTPV | 14:17 | یعنی همان روح راستی كه جهان نمیتواند بپذیرد زیرا او را نمیبیند و نمیشناسد ولی شما او را میشناسید، چون او پیش شما میماند و در خود شما خواهد بود. | |
John | FarTPV | 14:19 | پس از اندک زمانی، جهان دیگر مرا نخواهد دید امّا شما مرا خواهید دید و چون من زندهام شما هم خواهید زیست. | |
John | FarTPV | 14:21 | «هرکه احكام مرا قبول كند و مطابق آنها عمل نماید او کسی است كه مرا دوست دارد و هرکه مرا دوست دارد پدر من او را دوست خواهد داشت و من نیز او را دوست داشته خود را به او ظاهر خواهم ساخت.» | |
John | FarTPV | 14:22 | یهودا (نه یهودای اسخریوطی) از او پرسید: «ای خداوند، چرا میخواهی خود را به ما ظاهر سازی امّا نه به جهان؟» | |
John | FarTPV | 14:23 | عیسی در جواب او گفت: «هرکه مرا دوست دارد مطابق آنچه میگویم عمل خواهد نمود و پدر من او را دوست خواهد داشت و ما پیش او آمده و با او خواهیم ماند. | |
John | FarTPV | 14:24 | کسیکه مرا دوست ندارد مطابق تعالیم من عمل نمیكند. آنچه شما میشنوید از خودم نیست بلكه از پدری كه مرا فرستاده است. | |
John | FarTPV | 14:26 | امّا پشتیبان شما یعنی روحالقدس كه پدر به نام من خواهد فرستاد همهچیز را به شما تعلیم خواهد داد و آنچه را به شما گفتهام بهیاد شما خواهد آورد. | |
John | FarTPV | 14:27 | «آرامش برای شما بجا میگذارم، من آرامش خود را به شما میدهم. جهان نمیتواند آن آرامش را به طوری که من به شما میدهم بدهد. دلهای شما مضطرب نشود و ترسان نباشید. | |
John | FarTPV | 14:28 | شنیدید كه به شما گفتم من میروم ولی نزد شما برمیگردم. اگر مرا دوست میداشتید از شنیدن اینكه من پیش پدر میروم، شاد میشدید زیرا پدر از من بزرگتر است. | |
John | FarTPV | 14:29 | اكنون قبل از اینكه این كار عملی شود به شما گفتم تا وقتی اتّفاق میافتد ایمان بیاورید. | |
John | FarTPV | 14:30 | بعد از این با شما زیاد سخن نمیگویم زیرا حكمران این جهان میآید، او بر من هیچ قدرتی ندارد، | |
Chapter 15
John | FarTPV | 15:2 | هر شاخهای را كه در من ثمر نیاورد میبرد و هر شاخهای كه ثمر بیاورد آن را پاک میسازد تا میوهٔ بیشتری به بار آورد. | |
John | FarTPV | 15:4 | در من بمانید و من در شما. همانطور كه هیچ شاخهای نمیتواند به خودی خود میوه دهد مگر آنکه در تاک بماند، شما نیز نمیتوانید ثمر بیاورید مگر در من بمانید. | |
John | FarTPV | 15:5 | «من تاک هستم و شما شاخههای آن هستید. هرکه در من بماند و من در او، میوهٔ بسیار میآورد چون شما نمیتوانید جدا از من کاری انجام دهید. | |
John | FarTPV | 15:6 | اگر کسی در من نماند مانند شاخهای به دور افكنده میشود و خشک میگردد. مردم شاخههای خشكیده را جمع میکنند و در آتش میریزند و میسوزانند. | |
John | FarTPV | 15:7 | اگر در من بمانید و سخنان من در شما بماند هرچه میخواهید بطلبید كه حاجت شما برآورده میشود. | |
John | FarTPV | 15:8 | جلال پدر من در این است كه شما میوهٔ فراوان بیاورید و به این طریق شاگردان من خواهید بود. | |
John | FarTPV | 15:10 | اگر مطابق احكام من عمل كنید، در محبّت من خواهید ماند، همانطور كه من احكام پدر را اطاعت نمودهام و در محبّت او ساكن هستم. | |
John | FarTPV | 15:15 | دیگر شما را بنده نمیخوانم زیرا بنده نمیداند اربابش چه میکند. من شما را دوستان خود خواندهام زیرا هرچه را از پدر خود شنیدم برای شما شرح دادم. | |
John | FarTPV | 15:16 | شما مرا برنگزیدهاید بلكه من شما را برگزیدهام و مأمور كردهام كه بروید و میوه بیاورید، میوهای كه دایمی باشد تا هرچه به نام من از پدر بخواهید به شما عطا نماید. | |
John | FarTPV | 15:19 | اگر شما متعلّق به این جهان بودید جهان متعلّقان خود را دوست میداشت، امّا چون شما از این جهان نیستید و من شما را از جهان برگزیدهام، به این سبب جهان از شما نفرت دارد. | |
John | FarTPV | 15:20 | آنچه را گفتم بهخاطر بسپارید: غلام از ارباب خود بزرگتر نیست. اگر به من آزار رسانیدند به شما نیز آزار خواهند رسانید و اگر از تعالیم من پیروی كردند از تعالیم شما نیز پیروی خواهند نمود. | |
John | FarTPV | 15:21 | چون شما به من تعلّق دارید آنها با شما چنین رفتاری خواهند داشت زیرا فرستندهٔ مرا نمیشناسند. | |
John | FarTPV | 15:22 | اگر من نمیآمدم و با آنها سخن نمیگفتم آنها تقصیری نمیداشتند، ولی اكنون دیگر برای گناه خود عذری ندارند. | |
John | FarTPV | 15:24 | اگر در میان آنان كارهایی را كه هیچ شخص دیگری قادر به انجام آنها نیست انجام نداده بودم، مقصّر نمیبودند، ولی آنها آن كارها را دیدهاند ولی با وجود این، هم از من و هم از پدر من نفرت دارند. | |
John | FarTPV | 15:26 | «امّا وقتی پشتیبان شما كه او را از جانب پدر نزد شما میفرستم بیاید یعنی روح راستی كه از پدر صادر میگردد، او دربارهٔ من شهادت خواهد داد | |
Chapter 16
John | FarTPV | 16:2 | شما را از کنیسهها بیرون خواهند كرد و در حقیقت زمانی میآید كه هرکه شما را بكشد، گمان میکند كه با این كار به خدا خدمت مینماید. | |
John | FarTPV | 16:4 | این چیزها را به شما گفتم تا وقتی زمان وقوع آنها برسد گفتار مرا بهخاطر آورید. «این چیزها را در اول به شما نگفتم زیرا خودم با شما بودم | |
John | FarTPV | 16:7 | با وجود این، این حقیقت را به شما میگویم كه رفتن من برای شما بهتر است زیرا اگر من نروم پشتیبانتان پیش شما نمیآید امّا اگر بروم او را نزد شما خواهم فرستاد | |
John | FarTPV | 16:13 | در هر حال، وقتی او كه روح راستی است بیاید شما را به تمام حقیقت رهبری خواهد كرد، زیرا از خود سخن نخواهد گفت بلكه فقط دربارهٔ آنچه بشنود سخن میگوید و شما را از امور آینده باخبر میسازد. | |
John | FarTPV | 16:14 | او مرا جلال خواهد داد، زیرا حقایقی را كه از من دریافت كرده به شما اعلام خواهد نمود. | |
John | FarTPV | 16:15 | هرچه پدر دارد از آن من است و به همین دلیل بود كه گفتم: حقایقی را كه از من دریافت كرده به شما اعلام خواهد نمود. | |
John | FarTPV | 16:17 | پس بعضی از شاگردان به یكدیگر گفتند: «چرا او میگوید: بعد از مدّتی دیگر مرا نخواهید دید ولی باز بعد از مدّتی مرا خواهید دید، چون به نزد پدر میروم؟ مقصود او از این سخن چیست؟» | |
John | FarTPV | 16:18 | سپس آنها گفتند: «این مدّتی كه او دربارهٔ آن سخن میگوید چیست؟ ما نمیدانیم دربارهٔ چه چیزی صحبت میکند.» | |
John | FarTPV | 16:19 | عیسی فهمید كه آنها میخواهند در این باره از او چیزی بپرسند، پس به آنها گفت: «من به شما گفتم كه بعد از مدّتی، دیگر مرا نخواهید دید ولی باز بعد از مدّتی مرا خواهید دید. آیا بحث شما دربارهٔ این است؟ | |
John | FarTPV | 16:20 | یقین بدانید كه شما اشک خواهید ریخت و ماتم خواهید گرفت ولی جهان شادی خواهد كرد. شما غمیگن خواهید شد ولی غم شما به شادی مبدّل خواهد گشت. | |
John | FarTPV | 16:21 | یک زن در وقت زایمان درد میکشد و از درد ناراحت است امّا به محض اینكه طفل به دنیا میآید درد و ناراحتی خود را فراموش میکند بهخاطر اینكه یک انسان به جهان آمده است. | |
John | FarTPV | 16:22 | شما هم همینطور، اكنون غمگین و ناراحت هستید ولی شما را باز هم خواهم دید و در آن وقت شادمان خواهید شد و هیچکس نمیتواند این شادی را از شما بگیرد. | |
John | FarTPV | 16:23 | «در آن روز دیگر از من چیزی نخواهید پرسید، یقین بدانید كه هرچه به نام من از پدر بخواهید به شما خواهد داد. | |
John | FarTPV | 16:25 | «تا به حال با مَثَل و كنایه با شما سخن گفتهام ولی زمانی خواهد آمد كه دیگر با مَثَل و كنایه با شما صحبت نخواهم كرد، بلكه واضح و بیپرده دربارهٔ پدر با شما سخن خواهم گفت. | |
John | FarTPV | 16:26 | وقتی آن روز برسد خواهش خود را به نام من از خدا خواهید كرد و من نمیگویم كه برای شما از پدر تقاضا خواهم نمود، | |
John | FarTPV | 16:27 | زیرا پدر خودش شما را دوست دارد چون شما مرا دوست داشتهاید و قبول کردهاید كه من از جانب خدا آمدهام. | |
John | FarTPV | 16:28 | من از نزد پدر آمدم و به جهان وارد شدم و اكنون جهان را ترک میکنم و به سوی پدر میروم.» | |
John | FarTPV | 16:30 | ما اكنون مطمئن هستیم كه تو همهچیز را میدانی و لازم نیست کسی چیزی از تو بپرسد و به این دلیل است كه ما ایمان داریم تو از نزد خدا آمدهای.» | |
John | FarTPV | 16:32 | ببینید، ساعتی میآید -و در واقع هم اكنون شروع شده است- كه همهٔ شما پراكنده میشوید و به خانههای خود میروید و مرا تنها میگذارید. با وجود این، من تنها نیستم، زیرا پدر با من است. | |
Chapter 17
John | FarTPV | 17:1 | پس از این سخنان، عیسی به سوی آسمان نگاه كرد و گفت: «ای پدر، آن ساعت رسیده است. پسر خود را جلال ده تا پسرت نیز تو را جلال دهد، | |
John | FarTPV | 17:2 | زیرا تو اختیار تمام انسانها را به دست او سپردهای تا به همهٔ کسانیکه تو به او بخشیدهای حیات جاودان بدهد. | |
John | FarTPV | 17:3 | این است حیات جاودان كه آنها تو را خدای واحد حقیقی و عیسی مسیح را كه فرستادهٔ توست بشناسند. | |
John | FarTPV | 17:5 | و اكنون ای پدر، مرا در پیشگاه خود جلال بده همان جلالی كه پیش از آفرینش جهان در نزد تو داشتم. | |
John | FarTPV | 17:6 | «من تو را به آن کسانیکه تو از میان جهانیان برگزیده و به من بخشیدی شناسانیدم. آنان متعلّق به تو بودند و تو آنان را به من بخشیدی و آنها مطابق كلام تو عمل کردهاند. | |
John | FarTPV | 17:8 | زیرا آن كلامی را كه تو به من دادی، به آنان دادم و آنها هم آن را قبول كردند. آنها این حقیقت را میدانند كه من از جانب تو آمدهام و ایمان دارند كه تو مرا فرستادهای. | |
John | FarTPV | 17:9 | «من برای آنها دعا میکنم، نه برای جهان. من برای کسانیکه تو به من دادهای دعا میکنم زیرا آنها از آن تو هستند. | |
John | FarTPV | 17:10 | آنچه من دارم از آن توست و آنچه تو داری از آن من است و جلال من به وسیلهٔ آنها آشكار شده است. | |
John | FarTPV | 17:11 | من دیگر در این جهان نمیمانم ولی آنها هنوز در جهان هستند و من پیش تو میآیم. ای پدر مقدّس، با قدرت نام خود کسانی را كه به من دادهای حفظ فرما تا آنها یکی باشند همان طوری که ما یکی هستیم. | |
John | FarTPV | 17:12 | در مدّتی كه با آنان بودم با قدرت نام تو کسانی را كه به من بخشیدی، حفظ كردم و هیچیک از آنان هلاک نشد جز آن کسیکه مستحقّ هلاكت بود تا آنچه کتابمقدّس میگوید تحقّق یابد. | |
John | FarTPV | 17:13 | ولی اكنون پیش تو میآیم و قبل از اینکه جهان را ترک كنم این سخنان را میگویم تا شادی مرا در خود به حدّ كمال داشته باشند. | |
John | FarTPV | 17:14 | من كلام تو را به آنان رسانیدهام، امّا چون آنها مانند من به این جهان تعلّق ندارند جهان از آنان نفرت دارد. | |
John | FarTPV | 17:15 | به درگاه تو دعا میکنم، نه برای اینكه آنان را از جهان ببری بلكه تا آنان را از شرارت و شیطان محافظت فرمایی. | |
John | FarTPV | 17:20 | «فقط برای اینها دعا نمیکنم بلكه برای کسانی هم كه به وسیلهٔ پیام و شهادت آنان به من ایمان خواهند آورد، | |
John | FarTPV | 17:21 | تا همهٔ آنان یکی باشند آنچنانکه تو ای پدر در من هستی و من در تو و آنان نیز در ما یکی باشند و تا جهان ایمان بیاورد كه تو مرا فرستادهای. | |
John | FarTPV | 17:22 | آن جلالی را كه تو به من دادهای به آنان دادهام تا آنها یکی باشند آنچنانکه ما یکی هستیم، | |
John | FarTPV | 17:23 | من در آنان و تو در من، تا آنها به طور كامل یکی باشند و تا جهان بداند كه تو مرا فرستادی و آنها را مثل خود من دوست داری. | |
John | FarTPV | 17:24 | «ای پدر، آرزو دارم کسانیکه به من بخشیدهای در جاییکه من هستم با من باشند تا جلالی را كه تو بر اثر محبّت خود بیش از آغاز جهان به من دادی، ببیند. | |
John | FarTPV | 17:25 | ای پدر عادل، اگر چه جهان تو را نشناخته است، من تو را شناختهام و اینها میدانند كه تو مرا فرستادی. | |
Chapter 18
John | FarTPV | 18:1 | پس از این سخنان، عیسی با شاگردان خود به آن طرف درّهٔ قدرون رفت. در آنجا باغی بود كه عیسی و شاگردانش وارد آن شدند. | |
John | FarTPV | 18:2 | یهودا كه تسلیمكنندهٔ او بود، میدانست آن محل كجاست زیرا عیسی و شاگردانش اغلب در آنجا جمع میشدند. | |
John | FarTPV | 18:3 | پس یهودا یکدسته از سربازان و پاسبانانی را كه سران كاهنان و فریسیان فرستاده بودند با خود به آن باغ برد. آنها مجهّز به چراغها و مشعلها و اسلحه بودند. | |
John | FarTPV | 18:4 | عیسی با وجودی كه میدانست چه اتّفاقی برایش خواهد افتاد، جلو رفت و از آنان پرسید: «به دنبال چه كسی میگردید؟» | |
John | FarTPV | 18:5 | به او گفتند: «به دنبال عیسی ناصری.» عیسی به آنان گفت: «من هستم.» و یهودای خائن هم همراه آنان بود | |
John | FarTPV | 18:7 | پس عیسی بار دیگر پرسید: «به دنبال چه كسی میگردید؟» آنها جواب دادند: «عیسای ناصری.» | |
John | FarTPV | 18:8 | عیسی گفت: «من كه به شما گفتم خودم هستم. اگر به دنبال من میگردید، بگذارید اینها بروند.» | |
John | FarTPV | 18:9 | او این را گفت تا به آنچه قبلاً فرموده بود تحقّق بخشد: «هیچیک از کسانیکه به من سپردی گُم نشد.» | |
John | FarTPV | 18:10 | آنگاه شمعون پطرس شمشیری را كه همراه داشت كشیده، ضربهای به نوكر كاهن اعظم كه ملوک نام داشت زد و گوش راست او را برید. | |
John | FarTPV | 18:11 | عیسی به پطرس گفت: «شمشیرت را غلاف كن. آیا جامی را كه پدر به من داده است نباید بنوشم؟» | |
John | FarTPV | 18:12 | سپس آن سربازان به اتّفاق فرماندهٔ خود و پاسبانان یهود عیسی را دستگیر كرده، محكم بستند. | |
John | FarTPV | 18:14 | و این همان قیافایی بود كه به یهودیان گفته بود كه به خیر و صلاح آنان است اگر یک نفر بهخاطر قوم بمیرد. | |
John | FarTPV | 18:15 | شمعون پطرس و یک شاگرد دیگر به دنبال عیسی رفتند و چون آن شاگرد با كاهن اعظم آشنایی داشت همراه عیسی به داخل خانهٔ كاهن اعظم رفت. | |
John | FarTPV | 18:16 | امّا پطرس در بیرون منزل، نزدیک در ایستاد. پس آن شاگردی كه با كاهن اعظم آشنایی داشت بیرون آمد و به دربان چیزی گفت و پطرس را به داخل برد. | |
John | FarTPV | 18:17 | خادمهای كه جلوی در خدمت میکرد گفت: «مگر تو یکی از شاگردان این مرد نیستی؟» او گفت: «نه، نیستم.» | |
John | FarTPV | 18:18 | نوكران و نگهبانان، آتش افروخته بودند زیرا هوا سرد بود و دور آتش ایستاده خود را گرم میکردند. پطرس نیز پهلوی آنان ایستاده بود و خود را گرم میکرد. | |
John | FarTPV | 18:20 | عیسی پاسخ داد: «من به طور علنی و در مقابل همه صحبت کردهام. همیشه در كنیسه و در معبد بزرگ یعنی در جاییکه همهٔ یهودیان جمع میشوند، تعلیم دادهام و هیچوقت در خفا چیزی نگفتهام، | |
John | FarTPV | 18:21 | پس چرا از من سؤال میکنی؟ از کسانیکه سخنان مرا شنیدهاند بپرس. آنها میدانند چه گفتهام.» | |
John | FarTPV | 18:22 | وقتی عیسی این را گفت یکی از نگهبانان كه در آنجا ایستاده بود به او سیلی زده گفت: «آیا اینطور به كاهن اعظم جواب میدهی؟» | |
John | FarTPV | 18:23 | عیسی به او گفت: «اگر بد گفتم، با دلیل خطای مرا ثابت كن و اگر درست جواب دادم چرا مرا میزنی؟» | |
John | FarTPV | 18:25 | شمعون پطرس در آنجا ایستاده بود و خود را گرم میکرد. عدّهای از او پرسیدند: «مگر تو از شاگردان او نیستی؟» او منكر شد و گفت: «نه، نیستم» | |
John | FarTPV | 18:26 | یکی از خدمتكاران كاهن اعظم كه از خویشاوندان آن کسی بود كه پطرس گوشش را بریده بود به او گفت: «مگر من خودم تو را در باغ با او ندیدم؟» | |
John | FarTPV | 18:28 | صبح زود عیسی را نزد قیافا به کاخ فرماندار بردند. یهودیان به کاخ وارد نشدند مبادا ناپاک شوند و نتوانند غذای فصح را بخورند. | |
John | FarTPV | 18:31 | پیلاطس گفت: «او را ببرید و بر طبق قانون خود محاكمه نمایید.» یهودیان به او پاسخ دادند: «طبق قانون، ما اجازه نداریم کسی را بكشیم.» | |
John | FarTPV | 18:33 | سپس پیلاطس به کاخ برگشت و عیسی را احضار كرده از او پرسید: «آیا تو پادشاه یهود هستی؟» | |
John | FarTPV | 18:35 | پیلاطس گفت: «مگر من یهودی هستم؟ قوم خودت و سران كاهنان، تو را پیش من آوردند. چه کردهای؟» | |
John | FarTPV | 18:36 | عیسی پاسخ داد: «پادشاهی من متعلّق به این جهان نیست. اگر پادشاهی من به این جهان تعلّق میداشت، پیروان من میجنگیدند تا من به یهودیان تسلیم نشوم، ولی پادشاهی من پادشاهی دنیوی نیست.» | |
John | FarTPV | 18:37 | پیلاطس به او گفت: «پس تو پادشاه هستی؟» عیسی پاسخ داد: «همانطور كه میگویی هستم. من برای این متولّد شدهام و به دنیا آمدم تا به راستی شهادت دهم و هرکه راستی را دوست دارد، سخنان مرا میشنود.» | |
John | FarTPV | 18:38 | پیلاطس گفت: «راستی چیست؟» پس از گفتن این سخن، پیلاطس باز پیش یهودیان رفت و به آنها گفت: «من در این مرد هیچ جُرمی نیافتم، | |
John | FarTPV | 18:39 | ولی طبق رسم شما من در روز فصح یکی از زندانیان را برایتان آزاد میکنم. آیا مایلید كه پادشاه یهود را برایتان آزاد سازم؟» | |
Chapter 19
John | FarTPV | 19:4 | بار دیگر پیلاطس بیرون آمد و به آنها گفت: «ببینید، او را پیش شما میآورم تا بدانید كه در او هیچ جُرمی نمیبینم.» | |
John | FarTPV | 19:5 | و عیسی درحالیکه تاج خاری بر سر و ردایی ارغوانی برتن داشت بیرون آمد. پیلاطس گفت: «ببینید، آن مرد اینجاست.» | |
John | FarTPV | 19:6 | وقتی سران كاهنان و مأموران آنها را دیدند، فریاد كردند: «مصلوبش كن! مصلوبش كن!» پیلاطس گفت: «شما او را ببرید و مصلوبش كنید، چون من هیچ تقصیری در او نمیبینم.» | |
John | FarTPV | 19:7 | یهودیان پاسخ دادند: «ما قانونی داریم كه به موجب آن او باید بمیرد، زیرا ادّعا میکند كه پسر خداست.» | |
John | FarTPV | 19:10 | پیلاطس گفت: «آیا به من جواب نمیدهی؟ مگر نمیدانی كه من قدرت دارم تو را آزاد سازم و قدرت دارم تو را مصلوب نمایم؟» | |
John | FarTPV | 19:11 | عیسی در جواب گفت: «تو هیچ قدرتی بر من نمیداشتی، اگر خدا آن را به تو نمیداد. از این رو کسیکه مرا به تو تسلیم نمود، تقصیر بیشتری دارد.» | |
John | FarTPV | 19:12 | از آن وقت به بعد پیلاطس سعی كرد او را آزاد سازد ولی یهودیان دایماً فریاد میکردند: «اگر این مرد را آزاد كنی دوست قیصر نیستی. هرکه ادّعای پادشاهی كند، دشمن قیصر است.» | |
John | FarTPV | 19:13 | وقتی پیلاطس این را شنید عیسی را بیرون آورد و خود در محلی موسوم به سنگفرش كه به زبان عبری آن را جباتا میگفتند، بر مسند قضاوت نشست. | |
John | FarTPV | 19:14 | وقت تهیّه فصح و نزدیک ظهر بود كه پیلاطس به یهودیان گفت: «ببینید، پادشاه شما اینجاست.» | |
John | FarTPV | 19:15 | ولی آنها فریاد كردند: «اعدامش كن! اعدامش كن! مصلوبش كن!» پیلاطس گفت: «آیا میخواهید پادشاه شما را مصلوب كنم؟» سران كاهنان جواب دادند: «ما پادشاهی جز قیصر نداریم.» | |
John | FarTPV | 19:16 | سرانجام پیلاطس عیسی را به دست آنها داد تا مصلوب شود. پس آنها عیسی را تحویل گرفتند. | |
John | FarTPV | 19:17 | عیسی درحالیکه صلیب خود را میبرد، به جاییکه به «محلهٔ كاسه سر» و به عبری به جُلجُتا موسوم است، رفت. | |
John | FarTPV | 19:18 | در آنجا او را به صلیب میخكوب كردند و با او دو نفر دیگر را یکی در دست راست و دیگری در سمت چپ او مصلوب كردند و عیسی در وسط آن دو نفر بود. | |
John | FarTPV | 19:19 | پیلاطس تقصیرنامهای نوشت تا بر صلیب نصب گردد و آن نوشته چنین بود: «عیسای ناصری پادشاه یهود.» | |
John | FarTPV | 19:20 | بسیاری از یهودیان این تقصیرنامه را خواندند، زیرا جاییکه عیسی مصلوب شد از شهر دور نبود و آن تقصیرنامه به زبانهای عبری و لاتین و یونانی نوشته شده بود. | |
John | FarTPV | 19:21 | بنابراین، سران كاهنان یهود به پیلاطس گفتند: «ننویس پادشاه یهود، بنویس او ادّعا میکرد كه پادشاه یهود است.» | |
John | FarTPV | 19:23 | پس از اینكه سربازان عیسی را به صلیب میخكوب كردند، لباسهای او را برداشتند و چهار قسمت كردند و هر یک از سربازان یک قسمت از آن را برداشت ولی پیراهن او كه درز نداشت و از بالا تا پایین یکپارچه بافته شده بود، باقی ماند. | |
John | FarTPV | 19:24 | پس آنها به یكدیگر گفتند: «آن را پاره نكنیم، بیایید روی آن قرعه بیندازیم و ببینیم به چه كسی میرسد.» به این ترتیب كلام خدا كه میفرماید: «لباسهای مرا در میان خود تقسیم كردند و بر ردایم قرعه افكندند.» به حقیقت پیوست و سربازان همین كار را كردند. | |
John | FarTPV | 19:25 | نزدیک صلیبی كه عیسی به آن میخكوب شده بود، مادر عیسی به اتّفاق خواهرش مریم زن كلوپاس و مریم مجدلیه ایستاده بودند. | |
John | FarTPV | 19:26 | وقتی عیسی مادر خود را دید كه پهلوی همان شاگردی كه او را دوست میداشت ایستاده است، به مادر خود گفت: «مادر، این پسر توست.» | |
John | FarTPV | 19:27 | و بعد به شاگرد خود گفت: «و این مادر توست.» و از همان لحظه آن شاگرد او را به خانهٔ خود برد. | |
John | FarTPV | 19:28 | بعد از آن عیسی دید كه همهچیز انجام شده است، گفت: «تشنهام.» و به این طریق پیشگویی كلام خدا تحقّق یافت. | |
John | FarTPV | 19:29 | خمرهای پر از شراب تُرشیده در آنجا قرار داشت. آنها اسفنجی را به شراب آغشته كردند و آن را بر سر نیای گذارده جلوی دهان او گرفتند. | |
John | FarTPV | 19:31 | چون جمعه با روز تهیّه فصح مصادف بود و یهودیان نمیخواستند اجساد مصلوب شدگان در آن سبت بزرگ بر روی صلیب بماند، از پیلاطس درخواست كردند كه ساق پای آن سه را بشكنند و آنها را از صلیب پایین بیاورند. | |
John | FarTPV | 19:35 | کسیکه خود شاهد این واقعه بود این را میگوید و شهادت او راست است، او حقیقت را میگوید تا شما نیز ایمان آورید. | |
John | FarTPV | 19:36 | چنین شد تا پیشگویی کتابمقدّس كه میفرماید: «هیچیک از استخوانهایش شكسته نخواهد شد.» تحقّق یابد. | |
John | FarTPV | 19:38 | بعد از آن یوسف رامهای كه به علّت ترس از یهودیان مخفیانه شاگرد عیسی بود، پیش پیلاطس رفت و اجازه خواست كه جنازهٔ عیسی را بردارد. پیلاطس به او اجازه داد. پس آمد و جسد عیسی را برداشت. | |
John | FarTPV | 19:39 | نیقودیموس، یعنی همان کسیکه ابتدا شبانه به دیدن عیسی رفته بود، نیز آمد و با خود مخلوطی از مُرّ و چوب عود كه در حدود پنجاه كیلو میشد، آورد. | |
John | FarTPV | 19:40 | آنها بدن عیسی را بردند و مطابق مراسم تدفین یهود، در پارچهای كتانی با داروهای معطّر پیچیدند. | |
John | FarTPV | 19:41 | در نزدیكی محلی كه او مصلوب شد، باغی بود و در آن باغ قبر تازهای قرار داشت كه هنوز کسی در آن دفن نشده بود. | |
Chapter 20
John | FarTPV | 20:1 | بامداد روز اول هفته وقتی هوا هنوز تاریک بود. مریم مجدلیه بر سر قبر آمد و دید كه سنگ از جلوی قبر برداشته شده است. | |
John | FarTPV | 20:2 | او دواندوان پیش شمعون پطرس و آن شاگردی كه عیسی او را دوست میداشت رفت و به آنها گفت: «خداوند را از قبر بردهاند و نمیدانیم او را كجا گذاشتهاند.» | |
John | FarTPV | 20:5 | او خم شد و به داخل قبر نگاه كرده، كفن را دید كه در آنجا قرار داشت. ولی به داخل قبر نرفت. | |
John | FarTPV | 20:7 | و آن دستمالی كه روی سر او بود در كنار كفن نبود بلكه پیچیده شده و دور از آن در گوشهای گذاشته شده بود. | |
John | FarTPV | 20:9 | زیرا تا آن وقت آنها كلام خدا را نفهمیده بودند كه او باید بعد از مرگ دوباره زنده شود. | |
John | FarTPV | 20:11 | امّا مریم در خارج قبر ایستاده بود و گریه میکرد. همانطور كه او اشک میریخت خم شد و به داخل قبر نگاه كرد | |
John | FarTPV | 20:12 | و دو فرشتهٔ سفید پوش را دید كه در جاییکه بدن عیسی را گذاشته بود، یکی نزدیک سر و دیگری نزدیک پا نشسته بودند. | |
John | FarTPV | 20:13 | آنها به او گفتند: «ای زن، چرا گریه میکنی؟» او پاسخ داد: «خداوند مرا بردهاند و نمیدانم او را كجا گذاشتهاند.» | |
John | FarTPV | 20:14 | وقتی این را گفت به عقب برگشت و عیسی را دید كه در آنجا ایستاده است ولی او را نشناخت. | |
John | FarTPV | 20:15 | عیسی به او گفت: «ای زن، چرا گریه میکنی؟ به دنبال چه کسی میگردی؟» مریم به گمان اینكه او باغبان است به او گفت: «ای آقا، اگر تو او را بردهای به من بگو او را كجا گذاشتهای تا من او را ببرم.» | |
John | FarTPV | 20:17 | عیسی به او گفت: «به من دست نزن! زیرا هنوز به نزد پدر بالا نرفتهام امّا پیش برادران من برو و به آنان بگو كه اكنون پیش پدر خود و پدر شما و خدای خود و خدای شما بالا میروم.» | |
John | FarTPV | 20:18 | مریم مجدلیه پیش شاگردان رفت و به آنها گفت: «من خداوند را دیدهام.» و سپس پیغام او را به آنان رسانید. | |
John | FarTPV | 20:19 | در غروب روز یكشنبه وقتی شاگردان از ترس یهودیان در پشت درهای بسته، دور هم جمع شده بودند، عیسی آمده در میان آنان ایستاد و گفت: «سلام بر شما باد!» | |
John | FarTPV | 20:20 | و بعد دستها و پهلوی خود را به آنان نشان داد. وقتی شاگردان، خداوند را دیدند، بسیار شاد شدند. | |
John | FarTPV | 20:21 | عیسی باز هم گفت: «سلام بر شما باد! همانطور كه پدر مرا فرستاد من نیز شما را میفرستم.» | |
John | FarTPV | 20:24 | یکی از دوازده شاگرد یعنی توما كه به معنی دوقلو است، موقعی که عیسی آمد با آنها نبود. | |
John | FarTPV | 20:25 | پس وقتیکه سایر شاگردان به او گفتند: «ما خداوند را دیدهایم.» او گفت: «من تا جای میخها را در دستش نبینم و تا انگشت خود را در جای میخها و دستم را در پهلویش نگذارم باور نخواهم كرد.» | |
John | FarTPV | 20:26 | بعد از هشت روز، وقتی شاگردان بار دیگر با هم بودند و توما هم با آنان بود، با وجود اینكه درها بسته بود، عیسی به درون آمد و در میان آنان ایستاد و گفت: «سلام بر شما باد.» | |
John | FarTPV | 20:27 | و بعد به توما گفت: «انگشت خود را به اینجا بیاور، دستهای مرا ببین، دست خود را بر پهلوی من بگذار و دیگر بیایمان نباش بلكه ایمان داشته باش.» | |
John | FarTPV | 20:29 | عیسی گفت: «آیا تو بهخاطر اینكه مرا دیدهای ایمان آوردی؟ خوشا به حال کسانیکه مرا ندیدهاند و ایمان میآورند.» | |
Chapter 21
John | FarTPV | 21:1 | چندی بعد عیسی در كنار دریای طبریه بار دیگر خود را به شاگردان ظاهر ساخت. ظاهر شدن او اینطور بود: | |
John | FarTPV | 21:2 | شمعون پطرس و تومای ملقّب به دوقلو و نتنائیل كه اهل قانای جلیل بود و دو پسر زِبدی و دو شاگرد دیگر در آنجا بودند. | |
John | FarTPV | 21:3 | شمعون پطرس به آنها گفت: «من میخواهم به ماهیگیری بروم.» آنها گفتند: «ما هم با تو میآییم.» پس آنها به راه افتاده سوار قایقی شدند. امّا در آن شب چیزی صید نكردند. | |
John | FarTPV | 21:6 | عیسی به آنها گفت: «تور را به طرف راست قایق بیندازید، در آنجا ماهی خواهید یافت.» آنها همین كار را كردند و آنقدر ماهی گرفتند كه نتوانستند تور را به داخل قایق بكشند. | |
John | FarTPV | 21:7 | پس آن شاگردی كه عیسی او را دوست میداشت به پطرس گفت: «این خداوند است!» وقتی شمعون پطرس كه برهنه بود این را شنید لباسش را به خود پیچید و به داخل آب پرید. | |
John | FarTPV | 21:8 | بقیّهٔ شاگردان با قایق به طرف خشكی آمدند و تور پر از ماهی را به دنبال خود میکشیدند زیرا از خشكی فقط یكصد متر دور بودند. | |
John | FarTPV | 21:9 | وقتی به خشكی رسیدند، در آنجا آتشی دیدند كه ماهی روی آن قرار داشت و با مقداری نان آماده بود. | |
John | FarTPV | 21:11 | شمعون پطرس به طرف قایق رفت و توری را كه از یكصد و پنجاه و سه ماهی بزرگ پر بود به خشكی كشید و با وجود آنهمه ماهی، تور پاره نشد. | |
John | FarTPV | 21:12 | عیسی به آنها گفت: «بیایید صبحانه بخورید.» هیچیک از شاگردان جرأت نكرد از او بپرسد: «تو كیستی؟» آنها میدانستند كه او خداوند است. | |
John | FarTPV | 21:15 | بعد از صبحانه، عیسی به شمعون پطرس گفت: «ای شمعون پسر یونا، آیا مرا بیش از اینها محبّت مینمایی؟» پطرس جواب داد: «آری، ای خداوند، تو میدانی كه تو را دوست دارم.» عیسی گفت: «پس به برّههای من خوراک بده.» | |
John | FarTPV | 21:16 | بار دوم پرسید: «ای شمعون پسر یونا، آیا مرا محبّت مینمایی؟» پطرس پاسخ داد: «ای خداوند، تو میدانی كه تو را دوست دارم.» عیسی به او گفت: «پس از گوسفندان من پاسداری كن.» | |
John | FarTPV | 21:17 | سومین بار عیسی از او پرسید: «ای شمعون پسر یونا، آیا مرا دوست داری؟» پطرس از اینكه بار سوم از او پرسید آیا مرا دوست داری، آزرده خاطر شده گفت: «خداوندا تو از همهچیز اطّلاع داری، تو میدانی كه تو را دوست دارم.» عیسی گفت: «گوسفندان مرا خوراک بده. | |
John | FarTPV | 21:18 | در حقیقت به تو میگویم در وقتیکه جوان بودی كمر خود را میبستی و به هرجا كه میخواستی میرفتی، ولی وقتی پیر بشوی، دستهایت را دراز خواهی كرد و دیگران تو را خواهند بست و به جاییکه نمیخواهی خواهند برد.» | |
John | FarTPV | 21:19 | به این وسیله عیسی اشاره به نوع مرگی نمود كه پطرس میبایست برای جلال خدا متحمّل شود و بعد به او گفت: «به دنبال من بیا.» | |
John | FarTPV | 21:20 | پطرس به اطراف نگاه كرد و دید آن شاگردی كه عیسی او را دوست میداشت، از عقب میآید یعنی همان شاگردی كه در وقت شام پهلوی عیسی نشسته و از او پرسیده بود: «خداوندا، كیست آنکس كه تو را تسلیم خواهد كرد؟» | |
John | FarTPV | 21:22 | عیسی به او گفت: «اگر میل من این باشد كه تا وقت آمدن من او بماند، به تو چه ربطی دارد؟ تو به دنبال من بیا.» | |
John | FarTPV | 21:23 | این گفتهٔ عیسی در میان شاگردان پیچید و همه تصوّر كردند كه آن شاگرد نخواهد مرد، ولی در واقع عیسی نگفت كه او نخواهد مرد. او فقط گفته بود: «اگر میل من این باشد كه تا وقت آمدن من او بماند به تو چه ربطی دارد؟» | |
John | FarTPV | 21:24 | و این همان شاگردی است كه این چیزها را نوشته و به درستی آنها شهادت میدهد و ما میدانیم كه شهادت او راست است. | |