Chapter 1
| Matt | Dari | 1:17 | به این ترتیب از ابراهیم تا داود چهارده نسل، و از داود تا تبعید یهودیان به بابل چهارده نسل و از زمان تبعید تا مسیح چهارده نسل است. | |
| Matt | Dari | 1:18 | تولد عیسی مسیح چنین بود: مریم، مادر عیسی، که نامزد یوسف بود، پیش از آنکه به خانه شوهر برود از روح القدس حامله دیده شد. | |
| Matt | Dari | 1:19 | یوسف که مرد نیکوکاری بود و نمی خواست مریم را در پیش مردم رسوا کند، تصمیم گرفت مخفیانه از او جدا شود. | |
| Matt | Dari | 1:20 | یوسف هنوز در این فکر بود، که فرشتۀ خداوند در خواب به او ظاهر شد و گفت: «ای یوسف پسر داود، از بردن مریم به خانۀ خود نترس. زیرا آنچه در رَحِم اوست از روح القدس است. | |
| Matt | Dari | 1:21 | او پسری به دنیا خواهد آورد و تو او را عیسی (یشوعه) خواهی نامید؛ زیرا او قوم خود را از گناهان شان رهایی خواهد داد.» | |
| Matt | Dari | 1:23 | «دختر پاکدامن حامله شده پسری خواهد زایید که عِمانوئیل ـ یعنی خدا با ما ـ خوانده خواهد شد.» | |
Chapter 2
| Matt | Dari | 2:1 | عیسی در ایام زمامداری هیرودیسِ پادشاه، در بیت لِحِمِ یهودیه تولد یافت. پس از تولد او ستاره شناسان از مشرق زمین به اورشلیم آمده | |
| Matt | Dari | 2:2 | پرسیدند: «پادشاه نوزاد یهودیان کجاست؟ ما طلوع ستارۀ او را دیده و برای پرستش او آمده ایم.» | |
| Matt | Dari | 2:3 | وقتی هیرودیس پادشاه این را شنید، بسیار پریشان شد و تمام مردم اورشلیم نیز به تشویش افتادند. | |
| Matt | Dari | 2:4 | او جلسه ای با شرکت سرانِ کاهنان و علمای دین قوم یهود تشکیل داد و دربارۀ محل تولد مسیح وعده شده از ایشان پرسید. | |
| Matt | Dari | 2:6 | ای بیت لِحِم، در سرزمین یهودیه، تو به هیچ وجه از دیگر فرمانروایان یهودا کمتر نیستی، زیرا از تو پیشوائی ظهور خواهد کرد که قوم من اسرائیل را رهبری خواهد نمود.» | |
| Matt | Dari | 2:7 | آنگاه هیرودیس از ستاره شناسان خواست بطور خصوصی با او ملاقات کنند و به این ترتیب از وقت دقیق ظهور ستاره آگاه شد. | |
| Matt | Dari | 2:8 | و بعد از آن آن ها را به بیت لِحِم فرستاده گفت: «بروید و با دقت به دنبال آن کودک بگردید و همین که او را یافتید به من خبر دهید تا من هم بیایم و او را پرستش نمایم.» | |
| Matt | Dari | 2:9 | آنها بنا به فرمان پادشاه حرکت کردند و ستاره ای که طلوعش را دیده بودند پیشاپیش آنها می رفت تا در بالای مکانی که کودک در آن بود توقف کرد. | |
| Matt | Dari | 2:11 | پس به آن خانه داخل شدند و کودک را با مادرش مریم دیده و به روی در افتاده او را پرستش کردند. آنگاه صندوق های خود را باز کردند و هدایایی شامل طلا و کُندُر و مُر به او تقدیم نمودند. | |
| Matt | Dari | 2:12 | چون در عالم خواب به آنها گفته شد، که به نزد هیرودیس باز نگردند، از راهی دیگر به وطن خود برگشتند. | |
| Matt | Dari | 2:13 | پس از رفتن آنها فرشتۀ خداوند در خواب به یوسف ظاهر شده گفت: «برخیز، کودک و مادرش را بگیر و به مصر فرار کن و تا وقتی که به تو می گویم در آنجا بمان، زیرا هیرودیس می خواهد کودک را پیدا کند و به قتل برساند.» | |
| Matt | Dari | 2:15 | و تا وقت مرگ هیرودیس در آنجا ماند و به این وسیله سخنی که خداوند به زبان نبی فرموده بود، تمام شد که: «پسر خود را از مصر فرا خواندم.» | |
| Matt | Dari | 2:16 | وقتی هیرودیس متوجه شد که ستاره شناسان او را فریب داده اند بسیار غضبناک شد و فرمان قتل عام پسران دو ساله و کمتر را در بیت لحم و تمام اطراف آن مطابق تاریخی که از ستاره شناسان جویا شده بود صادر کرد. | |
| Matt | Dari | 2:18 | «صدایی در رامه به گوش رسید. صدای گریه و ماتم بزرگ. راحیل برای فرزندان خود گریه می کرد و تسلی نمی پذیرفت زیرا آنها از بین رفته اند.» | |
| Matt | Dari | 2:20 | به او گفت: «برخیز و کودک و مادرش را بگیر و به سرزمین اسرائیل روانه شو زیرا آن کسانی که قصد جان کودک را داشتند مرده اند.» | |
| Matt | Dari | 2:22 | ولی وقتی شنید که آرکلائوس به جای پدر خود هیرودیس در یهودیه به فرمانروائی رسیده است، ترسید که به آنجا برود و چون در خواب به او وحی رسید، به سرزمین جلیل رفت | |
Chapter 3
| Matt | Dari | 3:3 | یحیی همان کسی است که اشعیای نبی دربارۀ او می گوید: «مردی در بیابان فریاد می زند: راه را برای خداوند آماده سازید و مسیر او را هموار سازید.» | |
| Matt | Dari | 3:7 | وقتی یحیی دید بسیاری از پیروان فرقه های فریسی و صَدوقی برای تعمید آمده اند به آنها گفت: «ای مارها چه کسی شما را آگاه کرد تا از غضب آینده بگریزید؟ | |
| Matt | Dari | 3:9 | در این فکر نباشید که پدری مانند ابراهیم دارید. بدانید که خدا قادر است از این سنگ ها برای ابراهیم فرزندانی بیافریند. | |
| Matt | Dari | 3:10 | اکنون تیشه بر ریشۀ درختان گذاشته شده و هر درختی که میوۀ خوب به بار نیاورد بریده و در آتش افگنده خواهد شد. | |
| Matt | Dari | 3:11 | من شما را در آب تعمید می دهم و این تعمید نشانۀ توبه شماست ولی کسی که بعد از من می آید از من تواناتر است و من لایق آن نیستم که حتی نعلین او را بردارم. او شما را با روح القدس و آتش تعمید خواهد داد. | |
| Matt | Dari | 3:12 | او شاخی خود را در دست گرفته و خرمن خود را پاک خواهد کرد. گندم را در انبار جمع می کند، ولی کاه را در آتش خاموش نشدنی خواهد سوزانید.» | |
| Matt | Dari | 3:14 | یحیی کوشش کرد عیسی از این کار بگذرد و گفت: «آیا تو پیش من می آئی؟ من احتیاج دارم به دست تو تعمید بگیرم.» | |
| Matt | Dari | 3:15 | عیسی در جواب گفت: «بگذار فعلاً اینطور باشد، زیرا به این وسیله احکام شریعت را به جا خواهیم آورد.» پس یحیی قبول کرد. | |
| Matt | Dari | 3:16 | عیسی پس از تعمید، فوراً از آب بیرون آمد. آنگاه آسمان باز شد و او روح خدا را دید که مانند کبوتری نازل شده به سوی او می آید. | |
Chapter 4
| Matt | Dari | 4:3 | در آن وقت وسوسه کننده به او نزدیک شده گفت: «اگر تو پسر خدا هستی بگو این سنگ ها نان بشود.» | |
| Matt | Dari | 4:4 | عیسی در جواب گفت: «نوشته شده است: زندگی انسان فقط بسته به نان نیست، بلکه به هر کلمه ای که خدا می فرماید.» | |
| Matt | Dari | 4:6 | و به او گفت: «اگر تو پسر خدا هستی خود را از اینجا به پایین بینداز زیرا نوشته شده است: او به فرشتگان خود فرمان خواهد داد و آنها تو را بر روی دست خواهند برد مبادا پایت به سنگی بخورد.» | |
| Matt | Dari | 4:8 | بار دیگر شیطان او را بر بالای کوه بسیار بلندی برد و تمامی ممالک جهان و شکوه و جلال آن ها را به او نشان داد | |
| Matt | Dari | 4:10 | عیسی به او فرمود: «دور شو، ای شیطان، نوشته شده است: باید خداوند، خدای خود را بپرستی و فقط او را خدمت نمایی.» | |
| Matt | Dari | 4:13 | ولی در شهر ناصره نماند، بلکه به کپرناحوم که در کنار بحیره جلیل و در ناحیه زبولون و نفتالی واقع است رفت و در آنجا پایید. | |
| Matt | Dari | 4:15 | «زبولون و نفتالی، سرزمین هایی که طرف بحیره و آن سوی اُردن هستند. جلیل در قسمت بیگانگان. | |
| Matt | Dari | 4:16 | قومی که در تاریکی به سر می برند نور عظیمی خواهند دید و بر آنهای که در سایۀ مرگ ساکنند نوری خواهد درخشید.» | |
| Matt | Dari | 4:17 | عیسی از آن روز به اعلام پیام خود پرداخت و گفت: «توبه کنید زیرا پادشاهی آسمانی نزدیک است.» | |
| Matt | Dari | 4:18 | وقتی عیسی در لب بحیرۀ جلیل قدم می زد دو برادر یعنی شمعون ملقب به پِترُس و برادرش اندریاس را دید که تور به دریا می انداختند زیرا آن ها ماهیگیر بودند. | |
| Matt | Dari | 4:21 | عیسی از آنجا قدری پیشتر رفت و دو برادر دیگر یعنی یعقوب پسر زَبدی و برادرش یوحنا را دید که با پدر خود زَبدی در کشتی نشسته مشغول آماده کردن تورهای خود بودند. عیسی آن ها را پیش خود خواست | |
| Matt | Dari | 4:23 | عیسی در تمام جلیل می گشت، در کنیسه های آن ها تعلیم می داد و مژدۀ پادشاهی خدا را اعلام می کرد و بیماری ها و ناخوشی های مردم را شفا می بخشید. | |
| Matt | Dari | 4:24 | او در تمام سوریه شهرت یافت و تمام کسانی را که به انواع امراض و دردها مبتلا بودند و دیوانگان و میرگی داران و شلان را نزد او می آوردند و او آنها را شفا می بخشید. | |
Chapter 5
| Matt | Dari | 5:1 | وقتی عیسی جمعیت زیادی را دید، به بالای کوهی رفت و در آنجا نشست و شاگردانش به نزد او آمدند | |
| Matt | Dari | 5:11 | خوش حال باشید اگر به خاطر من شما را خوار می سازند و جفا می رسانند و به ناحق هرگونه تهمت به شما می زنند. | |
| Matt | Dari | 5:12 | خوشحال باشید و بسیار خوشی کنید، زیرا اجر شما در آسمان بزرگ است، چون همینطور به انبیای پیش از شما نیز جفا می رسانیدند. | |
| Matt | Dari | 5:13 | شما نمک دنیا هستید ولی هرگاه نمک مزۀ خود را از دست بدهد، چگونه می توان آن را بار دیگر نمکین ساخت؟ دیگر مصرفی ندارد، جز آنکه بیرون ریخته پایمال مردم شود. | |
| Matt | Dari | 5:15 | هیچ کس چراغ روشن نمی کند که آن را زیر سرپوش بگذارد، بلکه آن را بر چراغ دان قرار می دهد تا به تمام ساکنان خانه نور دهد. | |
| Matt | Dari | 5:16 | پس بگذارید نور شما همینطور در برابر مردم بدرخشد تا کارهای نیک شما را ببینند و پدر آسمانی شما را تمجید نمایند. | |
| Matt | Dari | 5:17 | فکر نکنید که من آمده ام تا تورات و نوشته های انبیا را منسوخ و باطل نمایم. نیامده ام تا منسوخ کنم، بلکه تا آن ها را تمام کنم. | |
| Matt | Dari | 5:18 | بیقین بدانید که تا آسمان و زمین بر جای هستند، هیچ حرف و نقطه ای از تورات از بین نخواهد رفت تا همۀ آن تمام شود. | |
| Matt | Dari | 5:19 | پس هرگاه کسی حتی کوچکترین احکام شریعت را بشکند و به دیگران چنین تعلیم دهد در پادشاهی آسمانی پست ترین آدم شمرده خواهد شد. حال آنکه هر کس شریعت را اجرا کند و به دیگران نیز چنین تعلیم دهد، در پادشاهی آسمانی بزرگ خوانده خواهد شد. | |
| Matt | Dari | 5:20 | بدانید که تا عدالت شما از عدالت معلمان شریعت و پیروان فرقۀ فریسی بیشتر نباشد، به داخل پادشاهی آسمانی نخواهید شد. | |
| Matt | Dari | 5:21 | شنیده اید که در قدیم به مردم گفته شد: «قتل نکن و هر کس مرتکب قتل شود ملامت خواهد شد.» | |
| Matt | Dari | 5:22 | اما من به شما می گویم: هر کس نسبت به برادر خود عصبانی شود، ملامت خواهد شد و هر که برادر خود را «ابله» بخواند، به محکمه برده خواهد شد و اگر او را «احمق» بخواند مستوجب آتش جهنم خواهد بود. | |
| Matt | Dari | 5:23 | پس اگر هدیۀ خود را به قربانگاه ببری و در آنجا به خاطر بیاوری که برادرت از تو شکایتی دارد، | |
| Matt | Dari | 5:24 | هدیه خود را پیش قربانگاه بگذار و اول برو با برادر خود آشتی کن و آنگاه برگرد و هدیه خویش را تقدیم کن. | |
| Matt | Dari | 5:25 | با مدعی خود وقتی که هنوز در راه محکمه هستی صلح نما مبادا آن مدعی تو را به دست قاضی بسپارد و قاضی تو را به دست عسکر بدهد و به زندان بیفتی. | |
| Matt | Dari | 5:28 | اما من به شما می گویم: هرگاه مردی از روی شهوت به زنی ببیند در دل خود با او زنا کرده است. | |
| Matt | Dari | 5:29 | پس اگر چشم راست تو باعث گمراهی تو می شود، آن را بکش و دور انداز؛ زیرا بهتر است که عضوی از بدن خود را از دست بدهی تا اینکه با تمام بدن به جهنم افگنده شوی. | |
| Matt | Dari | 5:30 | اگر دست راستت تو را گمراه می سازد، آن را ببر و دور انداز؛ زیرا بهتر است که عضوی از بدن خود را از دست بدهی تا اینکه با تمام بدن به جهنم بیفتی. | |
| Matt | Dari | 5:32 | اما من به شما می گویم: هر کسی که زن خود را جز به علت زنا طلاق دهد، او را به زناکاری می کشاند و هرکس با چنین زنی ازدواج نماید، زنا می کند. | |
| Matt | Dari | 5:33 | همچنین شنیده اید که در قدیم به مردم گفته شد: «قسم دروغ نخور و به هر سوگندی که به نام خداوند یاد کرده ای عمل نما.» | |
| Matt | Dari | 5:39 | اما من به شما می گویم: به کسی که به تو بدی می کند بدی نکن و اگر کسی بر گونۀ راست تو سیلی می زند، گونۀ دیگر خود را بطرف او بگردان. | |
| Matt | Dari | 5:44 | اما من به شما می گویم: دشمنان خود را دوست بدارید و برای کسانی که به شما جفا می رسانند دعا کنید. | |
| Matt | Dari | 5:45 | به این وسیله شما فرزندان پدر آسمانی خود خواهید شد، چون آفتاب او بر بدان و نیکان یک قسم می تابد و باران او بر درستکاران و بدکاران یک قسم می بارد. | |
| Matt | Dari | 5:46 | اگر فقط کسانی را دوست بدارید که شما را دوست دارند، چه اجری دارید؟ مگر جزیه گیران و سود خواران همین کار را نمی کنند؟ | |
| Matt | Dari | 5:47 | اگر فقط به دوستان خود سلام کنید چه کار فوق العاده ای کرده اید؟ مگر بی دینان همین کار را نمی کنند؟ | |
Chapter 6
| Matt | Dari | 6:1 | هوشیار باشید که کار های نیک خود را برای جلب توجه مردم پیش چشم دیگران انجام ندهید زیرا اگر چنین کنید، هیچ اجری نزد پدر آسمانی خود ندارید. | |
| Matt | Dari | 6:2 | پس هرگاه صدقه می دهی آن را با دُهل و سُرنا اعلام نکن، چنانکه منافقان در کنیسه ها و سرکها می کنند تا مورد ستایش مردم قرار بگیرند. بیقین بدانید که آنها اجر خود را یافته اند! | |
| Matt | Dari | 6:4 | از صدقه دادن تو کسی باخبر نشود و پدری که هیچ چیز از نظر او پنهان نیست اجر تو را خواهد داد. | |
| Matt | Dari | 6:5 | وقتی دعا می کنید مانند منافقان نباشید. آنها دوست دارند در کنیسه ها و گوشه های سرکها بایستند و دعا بخوانند تا مردم آنها را ببینند. یقین بدانید که آن ها اجر خود را یافته اند! | |
| Matt | Dari | 6:6 | هرگاه تو دعا می کنی به اندرون خانۀ خود برو، در را ببند و در خلوت، در حضور پدر نادیدۀ خود دعا کن و پدری که هیچ چیز از نظر او پنهان نیست اجر تو را خواهد داد. | |
| Matt | Dari | 6:7 | در وقت دعا مانند دیگران وِردهای باطل را تکرار نکنید، آنها گمان می کنند با تکرار زیاد، دعای شان مستجاب می شود. | |
| Matt | Dari | 6:13 | ما را از وسوسه ها دور نگه دار و از شریر رهایی ده، زیرا پادشاهی و قدرت و جلال تا ابدالآباد از تو است. آمین.» | |
| Matt | Dari | 6:16 | وقتی روزه می گیرید مانند منافقان، خود را افسرده نشان ندهید. آنها چهره های خود را تغییر می دهند تا روزه دار بودن خود را به رُخ دیگران بکشند. بیقین بدانید که آن ها اجر خود را یافته اند! | |
| Matt | Dari | 6:18 | تا مردم از روزۀ تو با خبر نشوند، بلکه فقط پدر تو که در نهان است آن را بداند و پدری که هیچ چیز از نظر او پنهان نیست اجر تو را خواهد داد. | |
| Matt | Dari | 6:19 | گنج های خود را بر روی زمین، جایی که کُویه و زنگ به آن زیان می رساند و دزدان نقب زده آن را می دزدند، ذخیره نکنید. | |
| Matt | Dari | 6:20 | بلکه گنج های خود را در عالم بالا، یعنی در جایی که کُویه و زنگ به آن آسیبی نمی رسانند و دزدان نقب نمی زنند و آن را نمی دزدند، ذخیره کنید. | |
| Matt | Dari | 6:23 | اما اگر چشم تو سالم نباشد تمام وجودت در تاریکی خواهد بود. پس اگر آن نوری که در تو است ظلمت باشد، آن چه ظلمت بزرگی خواهد بود! | |
| Matt | Dari | 6:24 | هیچ کس نمی تواند بندۀ دو ارباب باشد چون یا از اولی بدش می آید و دومی را دوست دارد و یا به اولی ارادت پیدا می کند و دومی را حقیر می شمارد. شما نمی توانید هم بندۀ خدا باشید و هم در بند مال. | |
| Matt | Dari | 6:25 | بنابر این به شما می گویم: برای زندگی خود تشویش نکنید، که چه بخورید و یا چه بنوشید و نه برای بدن خود که چه بپوشید، زیرا زندگی از غذا و بدن از لباس مهمتر است. | |
| Matt | Dari | 6:26 | پرندگان را ببینید: آن ها نه می کارند، نه درو می کنند و نه در انبارها ذخیره می کنند، ولی پدر آسمانی شما روزی آن ها را می دهد. مگر ارزش شما به مراتب از آن ها بیشتر نیست؟ | |
| Matt | Dari | 6:28 | چرا برای لباس تشویش می کنید؟ سوسن های صحرا را ببینید چگونه نمو می کنند، آن ها نه زحمت می کشند و نه می ریسند. | |
| Matt | Dari | 6:30 | پس اگر خدا علف صحرا را که امروز هست و فردا به تنور ریخته می شود این طور می آراید، آیا شما را، ای کم ایمانان، به مراتب بهتر نخواهد پوشانید! | |
| Matt | Dari | 6:32 | تمام ملتهای دنیا برای به دست آوردن این چیز ها تلاش می کنند، اما پدر آسمانی شما می داند که شما به همه این چیزها احتیاج دارید. | |
Chapter 7
| Matt | Dari | 7:2 | همانطور که شما دیگران را ملامت می کنید خود تان نیز ملامت خواهید شد. با هر پیمانه ای که به دیگران بدهید، با همان پیمانه عوض خواهید گرفت. | |
| Matt | Dari | 7:3 | چرا پَرِ کاهی را که در چشم برادرت هست می بینی، ولی در فکر چوب بزرگی که در چشم خود داری نیستی؟ | |
| Matt | Dari | 7:4 | یا چگونه جرأت می کنی به برادر خود بگویی: «اجازه بده پَرِ کاه را از چشمت بیرون آورم» حال آنکه خودت چوب بزرگی در چشم داری. | |
| Matt | Dari | 7:5 | ای منافق، اول آن چوب بزرگ را از چشم خود بیرون بیاور و آنگاه درست خواهی دید که پَرِ کاه را از چشم برادرت بیرون بیاوری. | |
| Matt | Dari | 7:6 | آنچه مقدس است به سگان ندهید و مرواریدهای خود را پیش خوک ها نریزید. مبادا آن ها را زیر پا لگدمال کنند و برگشته شما را بدَرَند. | |
| Matt | Dari | 7:7 | بخواهید، به شما داده خواهد شد. بجویید، پیدا خواهید کرد. بکوبید، در به روی تان باز خواهد شد. | |
| Matt | Dari | 7:8 | چون هرکه بخواهد به دست می آورد و هر که بجوید پیدا می کند و هرکه بکوبد، در برویش باز می شود. | |
| Matt | Dari | 7:11 | پس اگر شما که انسان های گناهکاری هستید، می دانید چگونه باید چیزهای خوب را به فرزندان خود بدهید، چقدر بیشتر پدر آسمانی شما چیزهای نیکو را به آنهای که از او تقاضا می کنند عطا خواهد فرمود! | |
| Matt | Dari | 7:12 | با دیگران همانطور رفتار کنید که می خواهید آن ها با شما رفتار کنند. این است خلاصۀ تورات و نوشته های انبیا. | |
| Matt | Dari | 7:13 | از دروازۀ تنگ داخل شوید، زیرا دروازه ای که بزرگ و راهی که وسیع است به هلاکت منتهی می شود و کسانی که این راه را می پیمایند، بسیارند. | |
| Matt | Dari | 7:14 | اما دروازه ای که به زندگی منتهی می شود تنگ و راهش مشکل است و یابندگان آن هم، کم هستند. | |
| Matt | Dari | 7:15 | از انبیای دروغین احتیاط کنید که در لباس میش به نزد شما می آیند، ولی در باطن گرگان درنده اند. | |
| Matt | Dari | 7:16 | آنها را از اعمال شان خواهید شناخت. آیا می توان از بوتۀ خار انگور و از خاربن انجیر چید؟ | |
| Matt | Dari | 7:21 | نه هرکس که مرا «خداوندا، خداوندا» خطاب کند داخل پادشاهی آسمانی می شود، بلکه کسی که ارادۀ پدر آسمانی مرا به انجام برساند. | |
| Matt | Dari | 7:22 | وقتی آن روز برسد بسیاری به من خواهند گفت: «خداوندا، خداوندا، آیا به نام تو نبوّت نکردیم و به نام تو سخن نگفتیم؟ آیا با ذکر نام تو ارواح ناپاک را بیرون نراندیم؟ و به نام تو معجزات بسیار نکردیم؟» | |
| Matt | Dari | 7:23 | آنگاه واضعاً به آنها خواهم گفت: «من هرگز شما را نمی شناسم. از من دور شوید، ای بدکاران.» | |
| Matt | Dari | 7:24 | پس کسی که سخنان مرا می شنود و به آن ها عمل می کند، مانند شخص دانایی است که خانۀ خود را بر سنگ ساخت. | |
| Matt | Dari | 7:25 | باران بارید، سیل جاری شد و باد وزیده بر آن خانه زورآور گردید، اما آن خانه خراب نشد زیرا تهداب آن بر روی سنگ بود. | |
| Matt | Dari | 7:26 | اما هر که سخنان مرا بشنود و به آن ها عمل نکند مانند شخص نادانی است که خانۀ خود را بر روی ریگ ساخت. | |
| Matt | Dari | 7:27 | باران بارید، سیل جاری شد و باد وزیده به آن خانه زورآورگردید و آن خانه ویران شد و چه خرابی بزرگی بود!» | |
Chapter 8
| Matt | Dari | 8:2 | در این هنگام یک نفر جذامی به او نزدیک شد و پیش او به خاک افتاده گفت: ای آقا، اگر بخواهی می توانی مرا پاک سازی. | |
| Matt | Dari | 8:3 | عیسی دست خود را دراز کرده او را لمس نمود و گفت: «البته می خواهم، پاک شو» و فوراً آن مرد از جذام خود شفا یافت. | |
| Matt | Dari | 8:4 | آنگاه عیسی به او فرمود: «احتیاط کن که چیزی به کسی نگویی، بلکه برو و خودت را به کاهن نشان بده و به خاطر شفای خود هدیه ای را که موسی مقرر کرده است تقدیم کن تا آن ها شفای تو را تصدیق نمایند.» | |
| Matt | Dari | 8:5 | در آن وقت که عیسی به کپرناحوم داخل می شد، یک صاحب منصب رومی پیش آمد و با زاری به او گفت: | |
| Matt | Dari | 8:8 | اما آن صاحب منصب در جواب گفت: «ای آقا، من لایق آن نیستم که تو به زیر سقف خانه من بیایی. فقط امر کن و غلام من شفا خواهد یافت. | |
| Matt | Dari | 8:9 | چون خود من یک مأمور هستم و عساکر هم زیردست خویش دارم. وقتی به یکی می گویم «برو» می رود و به دیگری می گویم «بیا» می آید و وقتی به نوکر خود می گویم: «این کار را بکن» می کند.» | |
| Matt | Dari | 8:10 | عیسی از شنیدن این سخنان تعجب کرد و به مردمی که به دنبال او آمده بودند فرمود: «به شما می گویم که من چنین ایمانی در میان قوم اسرائیل هم ندیده ام. | |
| Matt | Dari | 8:11 | بدانید که بسیاری از مشرق و مغرب آمده با ابراهیم و اسحاق و یعقوب در پادشاهی آسمانی بر سر یک دسترخوان خواهند نشست | |
| Matt | Dari | 8:12 | اما کسانی که برای این پادشاهی تولد یافتند به بیرون در ظلمت، جایی که گریه و دندان بر هم ساییدن است، افگنده خواهند شد.» | |
| Matt | Dari | 8:13 | سپس عیسی به آن صاحب منصب گفت: «برو، مطابق ایمانت به تو داده شود.» در همان لحظه غلام او شفا یافت. | |
| Matt | Dari | 8:16 | همینکه غروب شد، بسیاری از دیوانگان را نزد او آوردند و او با گفتن یک کلمه ارواح ناپاک را بیرون می کرد و تمام بیماران را شفا می داد | |
| Matt | Dari | 8:17 | تا پیشگویی اشعیای نبی تمام شود که گفته بود: «او ضعف های ما را برداشت و مرض های ما را از ما دور ساخت.» | |
| Matt | Dari | 8:18 | عیسی جمعیتی را که به دورش جمع شده بودند دید و به شاگردان خود امر کرد که به طرف دیگر بحیره بروند. | |
| Matt | Dari | 8:20 | عیسی در جواب گفت: «روباهان برای خود لانه و پرندگان برای خود آشیانه دارند، اما پسر انسان جایی ندارد که در آن بیارامد.» | |
| Matt | Dari | 8:21 | یکی دیگر از پیروان او به او گفت: «ای آقا، اجازه بده اول بروم و پدرم را به خاک بسپارم.» | |
| Matt | Dari | 8:24 | ناگهان طوفانی در بحیره برخاست بطوری که امواج، کشتی را پُر می ساخت، ولی عیسی در خواب بود. | |
| Matt | Dari | 8:25 | پس شاگردان آمده او را بیدار کردند و با فریاد گفتند: «ای خداوند، ما را نجات بده، ما هلاک می شویم.» | |
| Matt | Dari | 8:26 | عیسی گفت: «ای کم ایمانان، چرا اینقدر می ترسید؟» و سپس برخاسته با تندی به باد و بحیره فرمان داد و بحیره کاملاً آرام شد. | |
| Matt | Dari | 8:27 | شاگردان از آنچه واقع شد حیران شده گفتند: «این چگونه شخصی است که باد و بحیره هم از او اطاعت می کنند؟» | |
| Matt | Dari | 8:28 | هنگامی که عیسی به آن طرف بحیره به سرزمین جَدَریان رسید دو دیوانه از میان قبرها بیرون آمده با او روبرو شدند. آن ها آنقدر خطرناک بودند، که هیچکس جرأت نداشت از آنجا عبور کند. | |
| Matt | Dari | 8:29 | آن دو نفر با فریاد گفتند: «ای پسر خدا، با ما چه کار داری؟ آیا به اینجا آمده ای تا ما را پیش از وقت عذاب دهی؟» | |
| Matt | Dari | 8:31 | و ارواح ناپاک از عیسی خواهش کرده گفتند: «اگر می خواهی ما را بیرون برانی، ما را به داخل آن گلۀ خوک بفرست.» | |
| Matt | Dari | 8:32 | عیسی فرمود: «بروید» پس آن ها بیرون آمده به داخل خوک ها رفتند. تمام آن گله از بالای تپه به بحیره هجوم بردند و در آب هلاک شدند. | |
| Matt | Dari | 8:33 | خوک بانان پا به فرار گذاشته به شهر رفتند و تمام داستان و ماجرای دیوانگان را برای مردم نقل کردند. | |
Chapter 9
| Matt | Dari | 9:2 | در این وقت چند نفر یک شل را که در بستر خوابیده بود پیش او آوردند. عیسی ایمان آنها را دیده به آن مرد گفت: «پسرم، خاطر جمع باش، گناهانت آمرزیده شد.» | |
| Matt | Dari | 9:6 | اما حالا ثابت خواهم کرد که پسر انسان بر روی زمین حق آمرزیدن گناهان را دارد.» سپس به آن شل گفت: «برخیز، بستر خود را بردار و به خانه ات برو.» | |
| Matt | Dari | 9:8 | مردم از دیدن این واقعه بسیار تعجب کردند و خدا را به خاطر عطای چنین قدرتی به انسان شکر نمودند. | |
| Matt | Dari | 9:9 | عیسی از آنجا گذشت و در بین راه مردی را به نام متی دید که در محل وصول مالیه نشسته بود. عیسی به او گفت: «به دنبال من بیا.» متی برخاسته به دنبال او رفت. | |
| Matt | Dari | 9:10 | هنگامی که عیسی در خانۀ او بر سر دسترخوان نشسته بود بسیاری از خطاکاران و جزیه گیران و اشخاص دیگر آمدند و با عیسی و شاگردانش سر یک دسترخوان نشستند. | |
| Matt | Dari | 9:11 | فریسی ها این را دیده به شاگردان عیسی گفتند: «چرا استاد شما با جزیه گیران، سودخواران و خطاکاران غذا می خورد؟» | |
| Matt | Dari | 9:13 | بروید و معنی این کلام را بفهمید: «من رحمت می خواهم نه قربانی» زیرا من نیامدم تا پرهیزکاران را دعوت کنم بلکه گناهکاران را.» | |
| Matt | Dari | 9:14 | شاگردان یحیی نزد عیسی آمده پرسیدند: «چرا ما و فریسی ها روزه می گیریم ولی شاگردان تو روزه نمی گیرند؟» | |
| Matt | Dari | 9:15 | عیسی در جواب گفت: «آیا انتظار دارید دوستان داماد در حالی که داماد با ایشان است ماتم کنند؟ زمانی می آید که داماد از ایشان گرفته می شود، در آن روزها روزه خواهند گرفت. | |
| Matt | Dari | 9:16 | هیچ کس لباس کهنه را با پارچۀ نو پینه نمی کند، زیرا در این صورت آن پینه از لباس جدا می گردد و پارگی بدتری ایجاد می کند. | |
| Matt | Dari | 9:17 | شراب تازه را نیز در مَشک کهنه نمی ریزند. اگر بریزند مَشک ها پاره می شود، شراب بیرون می ریزد و مَشک ها از بین می رود. شراب تازه را در مَشک های نو می ریزند تا هم شراب و هم مَشک سالم بماند.» | |
| Matt | Dari | 9:18 | عیسی هنوز سخن می گفت که سرپرست یکی از کنیسه ها به نزد او آمد و روی به خاک افتاده گفت: «دختر من همین الآن مُرد، ولی می دانم اگر تو بیایی و بر او دست بگذاری او زنده خواهد شد.» | |
| Matt | Dari | 9:20 | در این وقت زنی که مدت دوازده سال به خونریزی مبتلا بود از پشت سر عیسی آمد و دامن لباس او را لمس کرد، | |
| Matt | Dari | 9:22 | عیسی برگشت و او را دیده فرمود: «دخترم، خاطر جمع باش. ایمان تو، تو را شفا داده است» و از همان لحظه او شفا یافت. | |
| Matt | Dari | 9:24 | فرمود: «همه بیرون بروید، این دختر نمرده بلکه خواب است.» اما آن ها فقط به او می خندیدند. | |
| Matt | Dari | 9:27 | در حالی که عیسی از آنجا می گذشت دو کور به دنبال او رفتند و فریاد می کردند «ای پسر داود، به ما رحم کن» | |
| Matt | Dari | 9:28 | و وقتی او به خانه رسید آن دو نفر پیش او آمدند. عیسی از آن ها پرسید: «آیا ایمان دارید که من قادر هستم این کار را انجام دهم؟» آن ها گفتند «بلی، ای آقا» | |
| Matt | Dari | 9:30 | و چشمان آن ها باز شد. عیسی با تکرار از آن ها خواست که دربارۀ این موضوع چیزی به کسی نگویند. | |
| Matt | Dari | 9:32 | در حالی که آن دو نفر بیرون می رفتند، شخصی را پیش عیسی آوردند که گنگ بود زیرا روح ناپاک داشت. | |
| Matt | Dari | 9:33 | عیسی روح ناپاک را از او بیرون کرد و زبان او باز شد. مردم از این موضوع بسیار تعجب کرده گفتند: «چیزی مانند این هرگز در میان قوم اسرائیل دیده نشده است.» | |
| Matt | Dari | 9:35 | عیسی در تمام شهرها و دهات می گشت و در کنیسه ها تعلیم می داد و مژدۀ پادشاهی خدا را اعلام می کرد و هرنوع ناخوشی و بیماری را شفا می داد. | |
| Matt | Dari | 9:36 | وقتی او جمعیت زیادی را دید دلش به حال آن ها سوخت زیرا آنها مانند گوسفندان بدون چوپان پریشان حال و درمانده بودند. | |
Chapter 10
| Matt | Dari | 10:1 | عیسی دوازده حواری را پیش خود خواست و به آنها قدرت داد تا ارواح ناپاک را بیرون کنند و هر نوع بیماری و مرض را شفا بخشند. | |
| Matt | Dari | 10:2 | این است نام های آن دوازده رسول: اول شَمعونِ معروف به پِترُس و برادرش اندریاس، یعقوب پسر زَبدی و برادرش یوحنا، | |
| Matt | Dari | 10:5 | عیسی این دوازده نفر را به وظیفه فرستاده به آن ها گفت: «از سرزمین های غیر یهود عبور نکنید و به هیچ یک از شهرهای سامریان داخل نشوید، | |
| Matt | Dari | 10:8 | بیماران را شفا دهید، مردگان را زنده کنید، جذامیان را پاک سازید و ارواح ناپاک را بیرون کنید. مفت یافته اید، مفت بدهید. | |
| Matt | Dari | 10:10 | و خرجین یا پیراهن اضافی و بوت و چوب دستی برندارید، چون کارگر مستحق معاش خود می باشد. | |
| Matt | Dari | 10:11 | به هر شهر و ده که داخل می شوید دنبال کسی بگردید، که شایسته باشد و تا زمانی که در آنجا هستید در منزل او بمانید. | |
| Matt | Dari | 10:13 | اگر آن خانواده لایق آن باشد سلام شما بر آن ها قرار می گیرد و اگر شایسته نباشد، سلام شما به خود تان بر می گردد. | |
| Matt | Dari | 10:14 | اگر کسی شما را نپذیرد و یا به آنچه می گویید گوش ندهد، وقتی که آن خانه یا آن شهر را ترک می کنید، گرد و خاک آن را از پای خود بتکانید. | |
| Matt | Dari | 10:16 | خوب توجه کنید، من شما را مانند گوسفندان به میان گرگ ها می فرستم. پس مثل مار هوشیار و مانند کبوتر، بی آزار باشید. | |
| Matt | Dari | 10:17 | هوشیار باشید، زیرا مردم شما را تحویل محکمه ها خواهند کرد، و شما را در کنیسه ها تازیانه خواهند زد | |
| Matt | Dari | 10:18 | و شما را به خاطر من پیش فرمانروایان و پادشاهان خواهند برد تا در برابر آنها و مردم بیگانه شهادت دهید. | |
| Matt | Dari | 10:19 | اما وقتی شما را دستگیر می کنند، پریشان نباشید که چه چیز و چطور بگوئید چون در همان وقت آنچه باید بگوئید به شما داده خواهد شد، | |
| Matt | Dari | 10:21 | برادر، برادر را و پدر، پسر را تسلیم مرگ خواهد نمود. فرزندان بر ضد والدین خود برخواهند خاست و باعث کشتن آن ها خواهند شد. | |
| Matt | Dari | 10:22 | همۀ مردم به خاطر نام من که شما بر خود دارید، از شما نفرت خواهند داشت، اما کسی که تا آخر ثابت بماند نجات خواهد یافت. | |
| Matt | Dari | 10:23 | هرگاه شما را در شهری آزار می رسانند به شهر دیگر پناهنده شوید. بدانید که پیش از آنکه به تمام شهرهای اسرائیل بروید، پسر انسان خواهد آمد. | |
| Matt | Dari | 10:25 | شاگرد می خواهد به مقام معلم خود برسد و خادم به مقام ارباب خویش. اگر پدر خانه را شیطان بخوانند، چه نسبت های بدتری به اهل خانه اش خواهند داد. | |
| Matt | Dari | 10:26 | پس نترسید، هر چه پوشیده است، پرده از روی آن برداشته می شود و هر چه پنهان است آشکار خواهد شد. | |
| Matt | Dari | 10:27 | آنچه را من در تاریکی به شما می گویم، در روز روشن اعلام کنید و آنچه را محرمانه می شنوید، از بام خانه ها با صدای بلند بگویید. | |
| Matt | Dari | 10:28 | از کسانی که جسم را می کشند ولی قادر به کشتن جان نیستند نترسید. از کسی بترسید که قادر است جسم و جان، هر دو را در دوزخ تباه سازد. | |
| Matt | Dari | 10:29 | آیا دو گنجشک به یک روپیه فروخته نمی شود؟ باوجود این، بدون اجازۀ پدر آسمانی شما حتی یکی از آن ها به زمین نخواهد افتاد. | |
| Matt | Dari | 10:32 | پس هرکس در برابر مردم خود را از من بداند من نیز در برابر پدر آسمانی خود او را از خود خواهم دانست. | |
| Matt | Dari | 10:33 | اما هرکه در برابر مردم بگوید، که مرا نمی شناسد من نیز در حضور پدر آسمانی خود خواهم گفت که او را نمی شناسم. | |
| Matt | Dari | 10:37 | هرکه پدر یا مادر خود را بیشتر از من دوست داشته باشد، لایق من نیست و هر کس که دختر یا پسر خود را بیش از من دوست بدارد، لایق من نمی باشد. | |
| Matt | Dari | 10:39 | هرکسی که فقط در فکر زندگی خود باشد، آن را از دست خواهد داد؛ ولی کسی که به خاطر من زندگی خود را از دست بدهد، زندگی او در امان خواهد بود. | |
| Matt | Dari | 10:40 | هر که شما را بپذیرد، مرا پذیرفته و هر که مرا بپذیرد کسی را که مرا فرستاد پذیرفته است. | |
| Matt | Dari | 10:41 | هرکس یک نبی را به خاطر اینکه نبی است بپذیرد، اجر یک نبی را به دست خواهد آورد و هر کس شخص عادل را بخاطر اینکه عادل است بپذیرد، اجر یک عادل را خواهد یافت. | |
Chapter 11
| Matt | Dari | 11:1 | عیسی این اوامر را به شاگردان خود داد و آنجا را ترک کرد تا در شهرهای اطراف تعلیم دهد و موعظه نماید. | |
| Matt | Dari | 11:5 | کوران بینایی خود را باز می یابند، لنگان به راه می افتند و جذامیان پاک می گردند، کِران شنوا و مردگان زنده می شوند و به بینوایان مژده داده می شود. | |
| Matt | Dari | 11:7 | در حالی که شاگردان یحیی از آنجا می رفتند عیسی دربارۀ یحیی شروع به صحبت کرد و به مردمی که در اطراف او ایستاده بودند گفت: «برای دیدن چه چیز به بیابان رفتید؟ برای تماشای نی ای که از باد می لرزد؟ | |
| Matt | Dari | 11:8 | پس برای دیدن چه چیز رفتید؟ برای دیدن مردی که لباس ابریشمی و گرانبها پوشیده است؟ بدون شک جای چنین کسانی در قصر های سلطنتی است. | |
| Matt | Dari | 11:9 | پس شما برای دیدن چه چیز از شهر بیرون رفتید؟ برای دیدن یک نبی؟ بلی، به شما می گویم که او از یک نبی هم بالا تر است. | |
| Matt | Dari | 11:10 | او کسی است که دربارۀ وی نوشته شده است: «اینست رسول من که او را پیش روی تو می فرستم و او راه را برای آمدن تو آماده خواهد ساخت.» | |
| Matt | Dari | 11:11 | بدانید که کسی بزرگتر از یحیی به دنیا نیامده است. باوجود این کوچکترین شخص در پادشاهی خدا از او بزرگتر است. | |
| Matt | Dari | 11:12 | از زمان یحیای تعمید دهنده تا به امروز پادشاهی خدا مورد حملات سخت قرار گرفته و جباران برای دست یافتن به آن کوشش می نمایند. | |
| Matt | Dari | 11:16 | اما من مردمان این زمانه را به چه چیز تشبیه کنم؟ آن ها مانند کودکانی هستند که در بازار می نشینند و با صدای بلند به یکدیگر می گویند: | |
| Matt | Dari | 11:19 | وقتی پسر انسان آمد که می خورَد و می نوشد مردم می گویند: «ببینید، او یک آدم پُر خور، میگسار و دوست جزیه گیران و گناهکاران است!» باوجود این، درستی حکمت خدا بوسیلۀ نتایج آن به ثبوت می رسد.» | |
| Matt | Dari | 11:20 | آنگاه عیسی دربارۀ شهرهایی صحبت کرد که اکثر معجزات او در آن ها روی داده بود و مردم آن شهرها را به خاطر اینکه توبه نکرده بودند سرزنش نموده | |
| Matt | Dari | 11:21 | گفت: «وای بر تو ای خورَزین و وای بر تو ای بیتسَیدا، اگر معجزاتی که در شما انجام شد در صور و صیدون انجام می شد مدت ها پیش از این خط بینی کشیده، خاکستر نشین می شدند و توبه می کردند. | |
| Matt | Dari | 11:23 | و اما تو ای کپرناحوم که سر به آسمان کشیده ای! به دوزخ سرنگون خواهی شد، زیرا اگر معجزاتی که در تو انجام شد در سدوم انجام می شد، آن شهر تا به امروز باقی می ماند. | |
| Matt | Dari | 11:25 | در آن وقت عیسی به سخنان خود ادامه داده گفت: «ای پدر، ای خداوند آسمان و زمین، تو را سپاس می گویم که این امور را از دانایان و خردمندان پنهان داشته و به ساده دلان آشکار ساخته ای. | |
| Matt | Dari | 11:27 | پدر همه چیز را به من سپرده است و هیچ کس جز پدر، پسر را نمی شناسد و هیچ کس پدر را نمی شناسد، بجز پسر و کسانی که پسر بخواهد پدر را به ایشان بشناساند. | |
| Matt | Dari | 11:29 | یوغ مرا بر خود گیرید و از من تعلیم یابید، زیرا من نرمدل و فروتن هستم و جانهای شما آرامی خواهد یافت، | |
Chapter 12
| Matt | Dari | 12:1 | در آن زمان عیسی در یک روز سَبَت از میان مزارع گندم می گذشت و چون شاگردانش گرسنه بودند شروع به چیدن خوشه های گندم و خوردن آن ها کردند. | |
| Matt | Dari | 12:2 | پیروان فرقه فریسی این را دیده به او گفتند: «ببین شاگردان تو کاری می کنند که در روز سَبَت جایز نیست.» | |
| Matt | Dari | 12:3 | او در جواب فرمود: «آیا شما آنچه را که داود وقتی خودش و یارانش گرسنه بودند انجام داد نخوانده اید؟ | |
| Matt | Dari | 12:4 | چگونه او به خانۀ خدا داخل شد و نان تقدیس شده را خورد، حال آنکه خوردن آن نان، هم برای او و هم برای یارانش ممنوع بود و فقط کاهنان اجازۀ خوردن آن را داشتند. | |
| Matt | Dari | 12:5 | آیا در تورات نخوانده اید که کاهنان با این که در روز سَبَت در خانۀ خدا، قانون روز سَبَت را می شکنند بی گناه هستند؟ | |
| Matt | Dari | 12:7 | اگر شما معنی این جمله را می دانستید که می گوید: «رحمت می خواهم نه قربانی»، مردم بی گناه را ملامت نمی کردید. | |
| Matt | Dari | 12:10 | مردی در آنجا بود که یک دستش خشک شده بود. عده ای از حاضرین از عیسی سؤال کردند: «آیا شفا دادن در روز سَبَت جایز است؟» البته مقصد آن ها این بود، که تهمتی بر ضد او پیدا کنند. | |
| Matt | Dari | 12:11 | اما عیسی به ایشان فرمود: «فرض کنید که یکی از شما گوسفندی دارد که در روز سَبَت به چاهی می افتد. آیا آن گوسفند را نمی گیرد و از چاه بیرون نمی آورد؟ | |
| Matt | Dari | 12:12 | مگر انسان از گوسفند به مراتب عزیزتر نیست؟ بنابر این، انجام کارهای نیکو در روز سَبَت جایز است.» | |
| Matt | Dari | 12:13 | سپس عیسی به آن مرد رو کرده فرمود: «دستت را دراز کن.» او دست خود را دراز کرد و مانند دست دیگرش سالم شد. | |
| Matt | Dari | 12:15 | اما وقتی عیسی از ماجرا باخبر شد، آنجا را ترک کرد ولی جمعیت زیادی به دنبال او رفتند و او همۀ بیماران را شفا بخشید | |
| Matt | Dari | 12:18 | «این است بندۀ من که او را برگزیده ام. او محبوب و مایۀ خوشی من است. او را از روح خود پُر خواهم ساخت و او ملت ها را از کیفر خدا آگاه خواهد نمود. | |
| Matt | Dari | 12:20 | نی خمیده را نخواهد شکست، و فتیلۀ نیم سوخته را خاموش نخواهد کرد و خواهد کوشید تا عدالت پیروز شود. | |
| Matt | Dari | 12:22 | در این وقت مردم شخصی را پیش او آوردند، که دیوانه و کور و گنگ بود و عیسی او را شفا داد بطوری که او توانست هم حرف بزند و هم ببیند. | |
| Matt | Dari | 12:24 | اما وقتی پیروان فرقه فریسی این را شنیدند گفتند: «این مرد به کمک بَعلزِبول، رئیس شیاطین، ارواح ناپاک را بیرون می کند.» | |
| Matt | Dari | 12:25 | عیسی که از افکار ایشان آگاه بود به آنها گفت: «هر کشوری که به دسته های مخالف تقسیم شود رو به خرابی خواهد گذاشت و هر شهر یا خانه ای که به دسته های مخالف تقسیم گردد دوام نخواهد آورد. | |
| Matt | Dari | 12:27 | و اگر من به کمک شیطان ارواح ناپاک را بیرون می کنم، فرزندان شما با کمک چه کسی آن ها را بیرون می کنند؟ آن ها دربارۀ حرف های شما قضاوت خواهند کرد. | |
| Matt | Dari | 12:28 | اما اگر من به وسیلۀ روح خدا ارواح ناپاک را بیرون می کنم، این نشان می دهد که پادشاهی خدا به شما نزدیک شده است. | |
| Matt | Dari | 12:29 | یا چگونه کسی می تواند به خانۀ مرد زورمندی داخل شود و اموال او را تاراج کند جز آنکه اول دست و پای آن مرد را ببندد و آن وقت خانه او را غارت کند؟ | |
| Matt | Dari | 12:31 | پس بدانید که هر نوع گناه یا کفری که انسان مرتکب شده باشد قابل آمرزش است، بجز کفری که به مقابل روح القدس بگوید. این کفر آمرزیده نخواهد شد. | |
| Matt | Dari | 12:32 | هر کس به مقابل پسر انسان سخنی بگوید آمرزیده خواهد شد، اما برای کسی که به مقابل روح القدس سخن بگوید هیچ آمرزشی نیست ـ نه در این دنیا و نه در دنیای آینده. | |
| Matt | Dari | 12:33 | اگر میوۀ خوب می خواهید، درخت شما باید خوب باشد، زیرا درخت بد میوه بد ببار خواهد آورد. چونکه درخت را از میوه اش می شناسند. | |
| Matt | Dari | 12:34 | ای مارها، شما که آدم های شریری هستید، چگونه می توانید سخنان خوب بگویید؟ زیرا زبان از آنچه دل را پُر ساخته است، سخن می گوید. | |
| Matt | Dari | 12:35 | مرد نیکو از خزانۀ نیکوی درون خویش نیکی و مرد بد از خزانۀ بد درون خود بدی ببار می آورد. | |
| Matt | Dari | 12:38 | در این وقت عده ای از علمای دین یهود و پیروان فرقه فریسی به عیسی گفتند: «ای استاد می خواهیم معجزه ای به ما نشان بدهی.» | |
| Matt | Dari | 12:39 | او جواب داد: «طایقه شریر و بی وفا معجزه می خواهند و تنها معجزه ای که به آن ها داده خواهد شد، معجزه یونس نبی است. | |
| Matt | Dari | 12:40 | همانطور که یونس سه روز و سه شب در شکم یک ماهی کلان ماند، پسر انسان نیز سه شبانه روز در دل زمین خواهد ماند. | |
| Matt | Dari | 12:41 | در روز داوری مردم نینوا بر می خیزند و مردم این زمانه را ملامت می کنند، زیرا مردم نینوا وقتی موعظۀ یونس را شنیدند، توبه کردند. حال آن که شخصی که در اینجا است، از یونس بزرگتر است. | |
| Matt | Dari | 12:42 | ملکۀ جنوب نیز در روز داوری برخاسته مردم این زمانه را ملامت خواهد ساخت، زیرا او از دورترین نقطۀ دنیا آمد تا حکمت سلیمان را بشنود و حال آن که شخصی که در اینجاست از سلیمان بزرگتر است. | |
| Matt | Dari | 12:43 | وقتی روح ناپاک از شخصی بیرون می آید برای پیدا کردن جای راحت در بیابان های خشک و بی آب سرگردان می شود و چون نمی یابد، | |
| Matt | Dari | 12:44 | با خود می گوید: «به خانه ای که آن را ترک کردم بر می گردم.» پس بر می گردد و آن خانه را خالی و جارو شده و منظم و مرتب می بیند. | |
| Matt | Dari | 12:45 | آنگاه می رود و هفت روح شریرتر از خود را جمع می کند و می آورد و آن ها همه آمده در آنجا ساکن می شوند و عاقبت آن شخص از اولش بدتر می شود. وضع مردم شریر این زمانه هم همینطور خواهد بود.» | |
| Matt | Dari | 12:46 | عیسی هنوز مشغول صحبت بود، که مادر و برادرانش آمدند و در بیرون ایستاده می خواستند با او صحبت کنند. | |
Chapter 13
| Matt | Dari | 13:2 | جمعیت زیادی به دور او جمع شد بطوری که او مجبور گردید سوار کشتی ای شده در آن بنشیند در حالی که مردم در لب بحیره ایستاده بودند. | |
| Matt | Dari | 13:3 | عیسی مطالب بسیاری را با مَثَل به آن ها گفت. او فرمود: «دهقانی برای پاشیدن تخم به مزرعه رفت. | |
| Matt | Dari | 13:4 | وقتی مشغول پاشیدن تخم در مزرعه بود، بعضی از دانه ها در بین راه افتادند و پرندگان آمده آن ها را خوردند. | |
| Matt | Dari | 13:10 | پس از آن شاگردان نزد عیسی آمده از او پرسیدند: «چرا به صورت مَثَل برای آن ها صحبت می کنی؟» | |
| Matt | Dari | 13:11 | عیسی در جواب فرمود: «قدرت درک اسرار پادشاهی خدا به شما عطا شده، اما به آن ها عطا نشده است. | |
| Matt | Dari | 13:12 | زیرا به شخصی که دارد بیشتر داده خواهد شد تا به اندازه کافی و فراوان داشته باشد، و از آن کس که ندارد، حتی آنچه را هم که دارد گرفته می شود. | |
| Matt | Dari | 13:13 | بنابراین من برای آنها در قالب مَثَل ها صحبت می کنم، زیرا آنها نگاه می کنند ولی نمی بینند و گوش می دهند ولی نمی شنوند و نمی فهمند. | |
| Matt | Dari | 13:14 | پیشگویی اشعیا دربارۀ آنها تمام شده است که می گوید: «پیوسته گوش می دهید ولی نمی فهمید، پیوسته نگاه می کنید ولی نمی بینید؛ | |
| Matt | Dari | 13:15 | زیرا ذهن این مردم کند گشته، گوش های شان سنگین شده و چشمان شان بسته است. وگرنه چشمان شان می دید و گوش های شان می شنید و می فهمیدند و بازگشت می کردند و من آنها را شفا می دادم.» | |
| Matt | Dari | 13:17 | بدانید که انبیا و نیکمردان بسیاری آرزو داشتند که آنچه را شما اکنون می بینید، ببینند و ندیدند و آنچه را شما می شنوید، بشنوند و نشنیدند. | |
| Matt | Dari | 13:19 | وقتی شخص مژدۀ پادشاهی خدا را می شنود ولی آن را نمی فهمد، شیطان می آید و آنچه را که در دل او کاشته شده، می رباید. این تخمی است که در بین راه افتاده بود. | |
| Matt | Dari | 13:20 | دانه ای که در سنگلاخ می افتد، مانند کسی است که تا پیام را می شنود، با خوشی می پذیرد. | |
| Matt | Dari | 13:21 | ولی در او ریشه نمی گیرد و دوام نمی آورد. پس وقتی به سبب آن مژده زحمت و آزاری به او برسد فوراً دلسرد می شود. | |
| Matt | Dari | 13:22 | دانه ای که به داخل خارها افتاد مانند کسی است که پیام را می شنود، اما تشویش زندگی و عشق به پول، آن پیام را خفه می کند و ثمر نمی آورد | |
| Matt | Dari | 13:23 | و دانه کاشته شده در زمین خوب به کسی می ماند، که پیام را می شنود و آن را می فهمد و صد یا شصت و یا سی برابر ثمر به بار می آورد.» | |
| Matt | Dari | 13:24 | پس از آن عیسی مَثَل دیگری نیز برای آنها آورده گفت: «پادشاهی آسمانی مانند این است، که شخصی در مزرعۀ خود تخم خوب کاشت | |
| Matt | Dari | 13:26 | هنگامی که دانه ها سبز شدند و شروع به رشد و نمو کردند گیاه های هرزه نیز در میان آن ها پیدا شد. | |
| Matt | Dari | 13:27 | دهقانان پیش ارباب خود آمده گفتند: «ای آقا، مگر تخمی که تو در مزرعۀ خود کاشتی خوب نبود؟ پس این گیاه های هرزه از کجا آمده اند؟» | |
| Matt | Dari | 13:28 | او در جواب گفت: «این کار، کار دشمن است.» دهقانان به او گفتند: «پس اجازه می دهی ما برویم و گیاه های هرزه را جمع کنیم؟» | |
| Matt | Dari | 13:30 | بگذارید تا موسم درو هر دوی آن ها با هم رشد کنند، در آن وقت به دروگران خواهم گفت که گیاه های هرزه را جمع کنند و آن ها را برای سوخت ببندند و گندم را نیز جمع کرده در انبار من ذخیره کنند.»» | |
| Matt | Dari | 13:31 | عیسی یک مَثَل دیگر نیز برای آنها آورده گفت: «پادشاهی آسمانی مانند دانه اوری است که شخصی آن را می گیرد و در مزرعه خود می کارد. | |
| Matt | Dari | 13:32 | دانه اوری که کوچکترین دانه هاست، پس از آنکه رشد و نمو کند از بوته های دیگر بزرگتر شده به اندازۀ یک درخت می شود و آنقدر بزرگ است که پرندگان می آیند و در میان شاخه هایش آشیانه می سازند.» | |
| Matt | Dari | 13:33 | عیسی برای آنها مَثَل دیگری آورده گفت: «پادشاهی آسمانی مانند خمیرمایه ای است که زنی بر می دارد و با سه پیمانه آرد مخلوط می کند تا تمام خمیر برسد.» | |
| Matt | Dari | 13:34 | عیسی تمام این مطالب را برای جمعیت با مَثَل بیان می کرد و بدون مَثَل چیزی به آن ها نمی گفت | |
| Matt | Dari | 13:35 | تا پیشگویی نبی تمام شود که فرموده است: «من دهن خود را باز می کنم و با مَثَل ها سخن خواهم گفت. و چیز هایی را بیان خواهم نمود که از وقت پیدایش عالم پوشیده مانده است.» | |
| Matt | Dari | 13:36 | پس از آن عیسی مردم را رخصت داد و خودش نیز به خانه رفت، شاگردان عیسی پیش او آمده گفتند: «معنی مَثَل گیاه های هرزۀ مزرعه را برای ما شرح بده.» | |
| Matt | Dari | 13:38 | مزرعه، این جهان است و تخم نیکو تابعین پادشاهی خدا هستند و تخم های گیاه هرزه پیروان شیطان می باشند. | |
| Matt | Dari | 13:39 | آن دشمنی که تخم های گیاه هرزه را کاشت، شیطان است و موسم درو، آخر این دنیا می باشد و دروگران فرشتگان هستند. | |
| Matt | Dari | 13:40 | همانطوری که دروگران گیاه هرزه را جمع می کنند و می سوزانند در پایان این جهان هم همینطور خواهد شد. | |
| Matt | Dari | 13:41 | پسر انسان فرشتگان خود را خواهد فرستاد و آن ها هرکس را که در پادشاهی او باعث لغزش می شود و همچنین همۀ بدکاران را جمع می کنند | |
| Matt | Dari | 13:43 | در آن زمان نیکان در پادشاهی پدر خود مانند آفتاب خواهند درخشید. هر که گوش شنوا دارد بشنود. | |
| Matt | Dari | 13:44 | پادشاهی آسمانی مانند گنجی است که در مزرعه ای پنهان شده باشد و شخصی تصادفاً آن را پیدا کند. او دوباره آن را پنهان می کند و از خوشحالی می رود، تمام اموال خود را می فروشد و برگشته آن مزرعه را می خرد. | |
| Matt | Dari | 13:46 | وقتی که مروارید بسیار گرانبهایی پیدا کرد، رفته تمام دارایی خود را فروخت و آن را خرید. | |
| Matt | Dari | 13:47 | و نیز پادشاهی آسمانی مانند توری است که ماهیگیری آن را در بحر انداخت و از انواع ماهی های مختلف گرفت. | |
| Matt | Dari | 13:48 | وقتی که تور از ماهی پُر شد ماهیگیران آن را به ساحل کشیدند و آن وقت نشسته ماهی های خوب را در سبد جمع کردند و ماهی های بی مصرف را دور ریختند. | |
| Matt | Dari | 13:49 | در پایان این جهان نیز چنین خواهد بود. فرشتگان می آیند و بد کاران را از میان نیکان جدا ساخته | |
| Matt | Dari | 13:50 | آن ها را در کوره ای سوزان می اندازند، جایی که گریه و دندان بر دندان ساییدن وجود دارد.» | |
| Matt | Dari | 13:52 | عیسی به آنها فرمود: «پس هرگاه یک معلم شریعت، در مکتب پادشاهی آسمانی تعلیم بگیرد، مانند صاحب خانه ای است که از گنجینۀ خود چیزهای تازه و کهنه بیرون می آورد.» | |
| Matt | Dari | 13:54 | و به شهر خود آمد و در کنیسه آنجا طوری به مردم تعلیم داد، که همه با تعجب می پرسیدند: «این مرد از کجا این حکمت و قدرت انجام معجزات را به دست آورده است؟ | |
| Matt | Dari | 13:55 | مگر او پسر یک نجار نیست؟ مگر نام مادرش مریم نمی باشد؟ آیا یعقوب و یوسف و شمعون و یهودا برادران او نیستند؟ | |
| Matt | Dari | 13:56 | و مگر همۀ خواهران او در اینجا با ما نمی باشند؟ پس او همۀ این چیزها را از کجا یاد گرفته است؟» | |
| Matt | Dari | 13:57 | پس آن ها او را رد کردند. عیسی به آن ها گفت: «یک نبی در همه جا مورد احترام است، جز در وطن خود و در میان خانوادۀ خویش.» | |
Chapter 14
| Matt | Dari | 14:2 | او به ملازمان خود گفت: «این مرد همان یحیای تعمید دهنده است که پس از مرگ زنده شده است و به همین جهت معجزات بزرگی از او به ظهور می رسد.» | |
| Matt | Dari | 14:3 | زیرا هیرودیس بخاطر هیرودیا که زن برادرش فیلیپُس بود، یحیی را گرفته و دست و پای او را در بند نهاده و به زندان انداخته بود. | |
| Matt | Dari | 14:6 | ولی در موقع جشن تولد هیرودیس، دختر هیرودیا در برابر مهمانان رقصید و هیرودیس آنقدر از رقص او خوشحال شد، | |
| Matt | Dari | 14:8 | او با راهنمائی مادر خود گفت: «سر یحیای تعمید دهنده را همین حالا در داخل یک پطنوس به من بده.» | |
| Matt | Dari | 14:9 | پادشاه از شنیدن این سخن سخت ناراحت شد، ولی به پاس سوگند خود و بخاطر مهمانان خود امر کرد که سر یحیی را به او بدهند. | |
| Matt | Dari | 14:11 | و سر او را که در داخل یک پطنوس بود، آورده به دختر دادند و او آن را نزد مادر خود برد. | |
| Matt | Dari | 14:12 | سپس شاگردان یحیی آمده بدن او را بردند و به خاک سپردند. پس از آن آن ها به نزد عیسی رفتند و به او خبر دادند. | |
| Matt | Dari | 14:13 | عیسی وقتی این خبر را شنید، آنجا را ترک کرد و با کشتی به جای خلوتی رفت. اما مردم باخبر شده دسته دسته از شهرهای خود از راه خشکی بدنبال او رفتند. | |
| Matt | Dari | 14:14 | همین که عیسی به لب بحیره رسید، جمعیت زیادی را دید و دلش به حال آن ها سوخت و مریضان آنها را شفا داد. | |
| Matt | Dari | 14:15 | عصر همان روز شاگردانش نزد او آمده گفتند: «اینجا بیابان است و روز هم به آخر رسیده، مردم را به دهات بفرست تا برای خود غذا بخرند.» | |
| Matt | Dari | 14:19 | و پس از آن به مردم امر کرد که روی سبزه ها بنشینند. آنگاه پنج نان و دو ماهی را گرفته چشم به آسمان دوخت و خدا را شکر نموده نانها را پاره کرد و به شاگردان داد و شاگردان آن ها را به مردم دادند. | |
| Matt | Dari | 14:20 | همه خوردند و سیر شدند و از خُرده های باقیمانده که شاگردان جمع کردند دوازده سبد کلان پُر شد. | |
| Matt | Dari | 14:22 | آنگاه عیسی شاگردان خود را مکلف ساخت که سوار کشتی شده پیش از او به طرف دیگر بحیره بروند تا خودش مردم را رخصت بدهد. | |
| Matt | Dari | 14:23 | پس از انجام این کار عیسی به بالای کوهی رفت تا به تنهایی دعا کند. وقتی شب شد او در آنجا تنها بود. | |
| Matt | Dari | 14:26 | وقتی شاگردان عیسی را دیدند که بر روی آب بحیره راه می رود آنقدر ترسیدند که با وحشت فریاد زده گفتند: «این یک سایه است.» | |
| Matt | Dari | 14:30 | اما وقتی شدت طوفان را دید، به ترس افتاد و در حالی که در آب غرق می شد فریاد زد: «خداوندا، نجاتم بده.» | |
| Matt | Dari | 14:35 | وقتی که مردم آن محل عیسی را شناختند کسانی را به تمام آن ناحیه فرستاده همه بیماران را نزد او آوردند. | |
Chapter 15
| Matt | Dari | 15:1 | در این وقت گروهی از فریسی ها و علمای دین یهود از اورشلیم پیش عیسی آمده از او پرسیدند: | |
| Matt | Dari | 15:2 | «چرا شاگردان تو آداب و رسومی را که از پدران ما به ما رسیده است، نادیده می گیرند و پیش از خوردن غذا دست های خود را نمی شویند؟» | |
| Matt | Dari | 15:3 | عیسی به آنها جواب داد: «چرا خود شما برای اینکه آداب و رسوم گذشته خود را حفظ کنید، حکم خدا را می شکنید؟ | |
| Matt | Dari | 15:4 | مثلاً خدا فرمود: «پدر و مادر خود را احترام کن، و هرکس به پدر یا مادر خود ناسزا گوید، باید کشته شود»، | |
| Matt | Dari | 15:5 | اما شما می گویید: «اگر کسی به پدر و مادر خود بگوید که هر حقی به گردن من داشتید از این به بعد وقف خدا است، | |
| Matt | Dari | 15:6 | دیگر او مجبور نیست به این وسیله به آن ها احترام بگذارد.» شما اینطور کلام خدا را به خاطر آداب و رسوم خود نادیده گرفته اید. | |
| Matt | Dari | 15:11 | که انسان بوسیله آنچه می خورد و می نوشد نجس نمی شود، بلکه آن چیزی که از دهن او بیرون می آید، او را نجس می سازد.» | |
| Matt | Dari | 15:12 | در این وقت شاگردان پیش او آمده گفتند: «آیا می دانی فریسی ها از آنچه گفته ای ناراحت شده اند؟» | |
| Matt | Dari | 15:13 | عیسی جواب داد: «هر نهالی که پدر آسمانی من بر زمین نکاشته باشد، از ریشه کنده خواهد شد. | |
| Matt | Dari | 15:14 | آن ها را به حال خود شان بگذارید، آن ها کورانی هستند که راهنمای کوران دیگر می باشند و هرگاه کوری راهنمای کور دیگری باشد، هر دو به چاه خواهند افتاد.» | |
| Matt | Dari | 15:17 | آیا نمی فهمید که هرچه از راه دهن وارد بدن شود به معده می رود و پس از آن به مبرز ریخته می شود؟ | |
| Matt | Dari | 15:18 | اما چیزهایی که از دهن بیرون می آید از دل سرچشمه می گیرد و آن ها است که آدمی را نجس می سازد، | |
| Matt | Dari | 15:22 | یک زن کنعانی که اهل آنجا بود، پیش عیسی آمد و با صدای بلند گفت: «ای آقا، ای پسر داود، به من رحم کن، دخترم سخت گرفتار روح ناپاک شده است.» | |
| Matt | Dari | 15:23 | اما عیسی هیچ جوابی به او نداد تا اینکه شاگردان پیش آمدند و از عیسی خواهش کرده گفتند: «او فریاد کنان به دنبال ما می آید، او را رخصت کن.» | |
| Matt | Dari | 15:27 | اما آن زن جواب داد: «درست است ای آقا، اما سگ ها نیز از پس مانده های که از دسترخوان ارباب شان می افتد، می خورند.» | |
| Matt | Dari | 15:28 | عیسی در جواب به او گفت: «ای زن، ایمان تو بزرگ است. آرزوی تو بر آورده شود.» و از همان لحظه دخترش شفا یافت. | |
| Matt | Dari | 15:30 | عدۀ زیادی از مردم پیش او آمدند و شلان و کوران، گنگان و لنگان و بیماران دیگر را با خود آورده پیش پاهای او می گذاشتند و او آن ها را شفا می داد. | |
| Matt | Dari | 15:31 | مردم وقتی گنگان را گویا و اشخاص شل را سالم و لنگان را روان و کوران را بینا دیدند، تعجب کردند و خدای اسرائیل را حمد گفتند. | |
| Matt | Dari | 15:32 | عیسی شاگردان را پیش خود خواسته به آنها گفت: «دل من برای این مردم می سوزد. اینک سه روز است که آن ها با من هستند و دیگر چیزی برای خوردن ندارند. من نمی خواهم آن ها را گرسنه روانه کنم، چون ممکن است در راه ضعف کنند.» | |
| Matt | Dari | 15:33 | شاگردان در جواب گفتند: «از کجا می توانیم در این بیابان نان کافی برای سیر کردن چنین جمعیتی پیدا کنیم؟» | |
| Matt | Dari | 15:36 | آنگاه آن هفت نان و ماهی ها را گرفت و پس از آنکه خدا را شکر نمود آن ها را پاره کرده به شاگردان داد و شاگردان به مردم دادند. | |
Chapter 16
| Matt | Dari | 16:1 | پیروان فرقه های فریسی و صدوقی پیش آمده از روی امتحان از عیسی خواستند که معجزه آسمانی به آنها نشان دهد. | |
| Matt | Dari | 16:2 | عیسی در جواب آن ها گفت: «در وقت غروب اگر آسمان سرخ باشد شما می گویید هوا خوب خواهد بود | |
| Matt | Dari | 16:3 | و اگر صبح وقت آسمان سرخ و گرفته باشد می گوئید باران خواهد بارید. شما که می توانید با نگاه کردن به آسمان هوا را پیش بینی کنید، چگونه نمی توانید معنی علائم و نشانه های این زمان را درک کنید؟ | |
| Matt | Dari | 16:4 | این نسل شریر و بی وفا جویای معجزه است و معجزه ای به جز معجزۀ یونس نبی به آن داده نخواهد شد.» پس از آن عیسی آن ها را ترک کرد و از آنجا رفت. | |
| Matt | Dari | 16:6 | پس وقتی عیسی به ایشان فرمود: «از خمیرمایۀ فرقه های فریسی و صدوقی دور باشید و احتیاط کنید.» | |
| Matt | Dari | 16:7 | آن ها در بین خود صحبت کرده می گفتند: «چون ما نان همراه خود نیاورده ایم او چنین می گوید.» | |
| Matt | Dari | 16:8 | عیسی این را درک کرد و به ایشان گفت: «ای کم ایمانان، چرا دربارۀ نداشتن نان صحبت می کنید؟ | |
| Matt | Dari | 16:9 | آیا هنوز هم نمی فهمید؟ آیا آن پنج نان و پنج هزار مرد را بخاطر ندارید؟ چند سبد جمع کردید؟ | |
| Matt | Dari | 16:11 | چرا نمی توانید بفهمید که من دربارۀ نان صحبت نمی کردم؟ من فقط گفتم که از خمیرمایۀ فرقه های فریسی و صدوقی احتیاط کنید.» | |
| Matt | Dari | 16:12 | آنگاه فهمیدند که عیسی از آنها می خواهد، که از تعالیم فرقه های فریسی و صدوقی احتیاط کنند، نه از خمیرمایۀ نان. | |
| Matt | Dari | 16:13 | وقتی عیسی به نواحی اطراف قیصریه فیلیپُس رسید از شاگردان خود پرسید: «به نظر مردم پسر انسان کیست؟» | |
| Matt | Dari | 16:14 | آن ها جواب دادند: «بعضی ها می گویند یحیای تعمید دهنده است و عده ای می گویند: الیاس یا ارمیا و یا یکی از انبیا است.» | |
| Matt | Dari | 16:17 | آنگاه عیسی گفت: «ای شمعون پسر یونا، خوشا بحال تو! چون تو این را از انسان نیاموختی بلکه پدر آسمانی من آن را بر تو آشکار ساخته است. | |
| Matt | Dari | 16:18 | و به تو می گویم که تو پِترُس هستی و من بر این صخره کلیسای خود را بنا می کنم و نیروهای مرگ هرگز بر آن دست نخواهد یافت | |
| Matt | Dari | 16:19 | و کلیدهای پادشاهی آسمانی را به تو می دهم، آنچه را که تو در زمین ببندی در آسمان بسته خواهد شد و هرچه را که در روی زمین باز نمایی در آسمان باز خواهد شد.» | |
| Matt | Dari | 16:21 | از آن زمان عیسی به آشکار ساختن این حقیقت پرداخت و به شاگردان خود گفت که او می بایست به اورشلیم برود و در آنجا از مشایخ، سران کاهنان و علمای دین یهود رنج بسیار ببیند و کشته شود و روز سوم زنده گردد. | |
| Matt | Dari | 16:22 | اما پِترُس عیسی را به کناری کشید و با اعتراض به او گفت: «خدا نکند! نخیر، خداوندا، هرگز برای تو چنین واقع نخواهد شد.» | |
| Matt | Dari | 16:23 | عیسی برگشته به پِترُس گفت: «دور شو، ای شیطان، تو مانع راه من هستی و افکار تو افکار انسانی است، نه خدایی.» | |
| Matt | Dari | 16:24 | سپس عیسی به شاگردان خود فرمود: «اگر کسی بخواهد پیرو من باشد باید دست از جان خود بشوید و صلیب خود را برداشته بدنبال من بیاید. | |
| Matt | Dari | 16:25 | زیرا هر که بخواهد جان خود را حفظ کند آن را از دست می دهد، اما هر که بخاطر من جان خود را فدا کند آن را نگاه خواهد داشت. | |
| Matt | Dari | 16:26 | برای انسان چه فایده دارد که تمام جهان را ببرد، اما جان خود را از دست بدهد؟ زیرا او دیگر به هیچ قیمتی نمی تواند آن را باز یابد. | |
| Matt | Dari | 16:27 | پسر انسان با جلال پدر خود همراه با فرشتگان می آید و به هرکس مطابق اعمالش اجر می دهد. | |
Chapter 17
| Matt | Dari | 17:1 | بعد از شش روز عیسی، پِترُس و یعقوب و یوحنا برادر یعقوب را گرفته به بالای کوهی بلند برد تا در آنجا تنها باشند. | |
| Matt | Dari | 17:4 | آنگاه پِترُس به عیسی گفت: «خداوندا، چه خوب است که ما اینجا هستیم. اگر بخواهی من سه سایبان در اینجا می سازم: یکی برای تو، یکی برای موسی و یکی هم برای الیاس.» | |
| Matt | Dari | 17:5 | هنوز سخن او تمام نشده بود که ابری درخشان آنها را فرا گرفت و از آن ابر صدایی شنیده شد که می گفت: «این است پسر عزیز من که از او خوشنودم. به او گوش دهید.» | |
| Matt | Dari | 17:9 | در حالی که از کوه پایین می آمدند، عیسی به آنها امر کرد تا روزی که پسر انسان پس از مرگ زنده نشده است دربارۀ آنچه دیده بودند به کسی چیزی نگویند. | |
| Matt | Dari | 17:12 | اما من به شما می گویم که الیاس آمده است و آنها او را نشناختند و آنچه خواستند با او کردند. پسر انسان نیز باید همینطور از دست ایشان رنج ببیند.» | |
| Matt | Dari | 17:15 | گفت: «ای آقا، بر پسر من رحم کن. او میرگی دارد و دچار حمله های سختی می شود بطوری که بارها خود را در آب و آتش انداخته است. | |
| Matt | Dari | 17:17 | عیسی در جواب گفت: «مردم این زمانه چقدر بی ایمان و بی راه هستند! تا به کی باید با شما باشم؟ و تا چه وقت باید شما را تحمل کنم؟ او را پیش من بیاورید.» | |
| Matt | Dari | 17:18 | پس عیسی با تندی به روح ناپاک امر کرد از او خارج شود. روح ناپاک او را ترک کرد و آن پسر در همان لحظه شفا یافت. | |
| Matt | Dari | 17:19 | بعد از این واقعه شاگردان عیسی آمده در خلوت از او پرسیدند: «چرا ما نتوانستیم آن روح ناپاک را بیرون کنیم؟» | |
| Matt | Dari | 17:20 | عیسی جواب داد: «چون ایمان شما کم است! بدانید که اگر به اندازۀ یک دانۀ اوری ایمان داشته باشید، می توانید به این کوه بگویید که از اینجا به آنجا منتقل شود و منتقل خواهد شد و هیچ چیز برای شما محال نخواهد بود. | |
| Matt | Dari | 17:22 | در موقعی که آن ها هنوز در جلیل دور هم بودند، عیسی به ایشان گفت: «پسر انسان بزودی به دست مردم تسلیم می گردد | |
| Matt | Dari | 17:23 | و آنها او را خواهند کشت ولی او در روز سوم باز زنده خواهد شد.» شاگردان بسیار غمگین شدند. | |
| Matt | Dari | 17:24 | در موقع ورود عیسی و شاگردان به کپرناحوم، کسانی که مأمور وصول مالیات برای عبادتگاه بودند پیش پِترُس آمده از او پرسیدند: «آیا استاد تو مالیات عبادتگاه را نمی پردازد؟» | |
| Matt | Dari | 17:25 | پِترُس گفت «البته!» وقتی پِترُس به خانه رفت قبل از اینکه چیزی بگوید عیسی به او گفت: «ای شمعون، به نظر تو پادشاهان جهان از چه کسانی محصول و مالیات می گیرند ـ از ملت خود یا از بیگانگان؟» | |
Chapter 18
| Matt | Dari | 18:1 | در آن وقت شاگردان نزد عیسی آمده از او پرسیدند: «چه کسی در پادشاهی آسمانی از همه بزرگتر است؟» | |
| Matt | Dari | 18:3 | و سپس به آنها گفت: «در حقیقت به شما می گویم که اگر شما تغییر نکنید و مانند کودکان نگردید هرگز داخل پادشاهی آسمانی نخواهید شد. | |
| Matt | Dari | 18:4 | در پادشاهی آسمانی، آن کسی از همه بزرگتر است که خود را فروتن سازد و مانند این کودک بشود. | |
| Matt | Dari | 18:6 | وای بحال کسی که باعث لغزش یکی از این کوچکان که به من ایمان دارند بشود. برای او بهتر می بود که سنگ آسیابی به گردنش آویخته شود و در اعماق دریا غرق گردد. | |
| Matt | Dari | 18:7 | وای بر دنیا که باعث چنین لغزش هایی می شود! حتماً لغزش هایی پیش خواهد آمد، اما وای بر کسی که باعث این لغزش ها شود. | |
| Matt | Dari | 18:8 | بنابراین اگر دست یا پای تو، تو را به گناه بکشاند آن را قطع کن و دور بینداز، زیرا برای تو بهتر است که بدون دست یا پا به زندگی راه یابی تا با دو دست و دو پا به داخل آتش ابدی افگنده شوی. | |
| Matt | Dari | 18:9 | و اگر چشم تو، تو را به گناه می کشاند، آن را بکش و دور بینداز، زیرا بهتر است که با یک چشم به زندگی راه یابی تا با دو چشم به آتش دوزخ افگنده شوی. | |
| Matt | Dari | 18:10 | هرگز این کوچکان را حقیر نشمارید. بدانید که آنها در عالم بالا فرشتگانی دارند که پیوسته روی پدر مرا که در آسمان است، می بینند. | |
| Matt | Dari | 18:12 | عقیدۀ شما چیست؟ اگر مردی صد گوسفند داشته باشد و یکی از آن ها گم شود، آیا او نود و نُه گوسفند دیگر را در کوهسار رها نمی کند و به جستجوی گوسفندِ گمشده نمی رود؟ | |
| Matt | Dari | 18:13 | و هرگاه آن را پیدا کند برای آن یک گوسفند بیشتر شاد می شود تا برای آن نود و نُه گوسفند دیگر که گم نشده اند. | |
| Matt | Dari | 18:15 | اگر برادرت به تو بدی کند، برو و با او در تنهایی دربارۀ آن موضوع صحبت کن. اگر به سخن تو گوش دهد برادر خود را باز یافته ای | |
| Matt | Dari | 18:16 | و اگر به سخن تو گوش ندهد، یک یا دو نفر دیگر را با خود ببر تا از زبان دو یا سه شاهد این موضوع تأیید شود. | |
| Matt | Dari | 18:17 | اگر حاضر نیست سخنان آنها را بشنود موضوع را به اطلاع کلیسا برسان و اگر حاضر نشود به کلیسا گوش دهد، با او مثل یک بیگانه یا جزیه گیر رفتار کن. | |
| Matt | Dari | 18:18 | بدانید که چیزی را که شما در روی زمین ببندید در آسمان هم بسته می شود و چیزی را که در روی زمین باز نمائید در آسمان باز می شود. | |
| Matt | Dari | 18:19 | و نیز بدانید که هرگاه دو نفر از شما در روی زمین دربارۀ آنچه که از خدا می خواهند یکدل باشند، پدر آسمانی من آن را به ایشان خواهد بخشید، | |
| Matt | Dari | 18:21 | در این وقت پِترُس پیش عیسی آمده از او پرسید: «خداوندا، اگر برادر من نسبت به من خطا بکند، تا چند بار باید او را ببخشم؟ تا هفت بار؟» | |
| Matt | Dari | 18:24 | وقتی این کار را شروع کرد شخصی را نزد او آوردند که ده هزار قنطار از او قرضدار بود، [ارزش یک قنطار بیش از معاش پانزده سال یک کارگر بود] | |
| Matt | Dari | 18:25 | اما چون او نمی توانست آن را بپردازد، اربابش امر کرد او را با زن و فرزندان و تمام هستی اش بفروشند تا قرض خود را بپردازد. | |
| Matt | Dari | 18:26 | آن شخص پیش پای ارباب خود افتاده گفت: «ای آقا، به من مهلت بده و من تمام آن را تا پول آخر به تو خواهم پرداخت.» | |
| Matt | Dari | 18:28 | اما او وقتی از آنجا رفت در راه با یکی از همکاران خود روبرو شد که تقریباً صد دینار [برابر با معاش صد روز] از او قرضدار بود، او را گرفت و گلویش را فشرده گفت: «قرض مرا به من بپرداز.» | |
| Matt | Dari | 18:29 | آن شخص به پای همکار خود افتاد و به او التماس کرده گفت: «به من مهلت بده، پول تو را می پردازم.» | |
| Matt | Dari | 18:31 | خادمان دیگر که این ماجرا را دیدند بسیار جگرخون شدند و به نزد ارباب خود رفته تمام جریان را به اطلاع او رسانیدند. | |
| Matt | Dari | 18:32 | او آن مرد را خواسته به او گفت: «ای غلام شریر، بخاطر خواهشی که از من کردی من همۀ قرض تو را به تو بخشیدم. | |
| Matt | Dari | 18:34 | ارباب آنقدر خشمگین شد که آن غلام را به زندان انداخت و امر کرد، که تا وقتی تمام قرض خود را نپرداخته است، آزاد نشود. | |
Chapter 19
| Matt | Dari | 19:1 | وقتی عیسی این سخنان را به پایان رسانید جلیل را ترک کرد و به ناحیه یهودیه در آن طرف دریای اُردن رفت. | |
| Matt | Dari | 19:3 | بعضی از فریسی ها هم پیش او آمده از روی امتحان از او پرسیدند: «آیا جایز است که مرد به هر علتی که بخواهد زن خود را طلاق دهد؟» | |
| Matt | Dari | 19:4 | عیسی در جواب از آن ها پرسید: «آیا تا به حال نخوانده اید که پروردگار از ابتدا انسان را مرد و زن آفرید؟ | |
| Matt | Dari | 19:5 | به این سبب است که مرد، پدر و مادر خود را ترک می کند و به زن خود می پیوندد و آن دو یک تن می شوند | |
| Matt | Dari | 19:6 | از این رو آن ها دیگر دو نیستند بلکه یک تن هستند، پس آنچه را که خدا به هم پیوسته است انسان نباید جدا سازد.» | |
| Matt | Dari | 19:7 | آن ها پرسیدند: «پس چرا موسی اجازه داد که مرد با دادن یک طلاق نامه به زن خود از او جدا شود؟» | |
| Matt | Dari | 19:8 | عیسی در جواب گفت: «به خاطر سنگدلی شما بود که موسی اجازه داد از زن خود جدا شوید، ولی از ابتدای خلقت چنین نبود. | |
| Matt | Dari | 19:9 | اما من به شما می گویم هرکس زن خود را به هر سببی به جز سبب زنا طلاق دهد و با زن دیگری ازدواج نماید مرتکب زنا می شود.» | |
| Matt | Dari | 19:10 | شاگردان به او گفتند: «اگر شوهر در مقابل زنش باید چنین وضعی داشته باشد، بهتر است که دیگر کسی ازدواج نکند.» | |
| Matt | Dari | 19:11 | عیسی به آن ها گفت: «همه نمی توانند این سخن را قبول کنند، مگر کسانی که قدرت آن را داشته باشند. | |
| Matt | Dari | 19:12 | بعضی ها طوری به دنیا آمده اند که اصلاً نمی توانند ازدواج کنند، عده ای هم به دست انسان خسی شده اند و عده ای نیز به خاطر پادشاهی آسمانی از ازدواج خودداری می کنند. بنابراین هرکس قدرت اجرای این تعلیم را دارد، آن را بپذیرد.» | |
| Matt | Dari | 19:13 | در این وقت عده ای از مردم، اطفال کوچک را پیش عیسی آوردند تا او دست خود را بر سر آن ها بگذارد و برای آن ها دعا کند. اما شاگردان آن ها را به خاطر این کار سرزنش کردند. | |
| Matt | Dari | 19:14 | اما عیسی به آنها فرمود: «بگذارید اطفال کوچک نزد من بیایند و مانع آنها نشوید، زیرا پادشاهی آسمان به چنین کسانی تعلق دارد.» | |
| Matt | Dari | 19:16 | در این هنگام مردی پیش آمد و از عیسی پرسید: «ای استاد چه کار نیکی باید بکنم تا بتوانم زندگی ابدی را به دست آورم؟» | |
| Matt | Dari | 19:17 | عیسی به او گفت: «چرا دربارۀ نیکی از من سؤال می کنی؟ فقط یکی نیکو است. اما اگر تو می خواهی به زندگی راه یابی، احکام شریعت را نگاه دار.» | |
| Matt | Dari | 19:18 | او پرسید: «کدام احکام؟» عیسی در جواب فرمود: «قتل نکن، زنا نکن، دزدی نکن، شهادت دروغ نده، | |
| Matt | Dari | 19:21 | عیسی به او فرمود: «اگر می خواهی کامل باشی برو، دارایی خود را بفروش و به فقرا بده تا برای تو در عالم بالا ثروتی اندوخته شود. آن وقت بیا و از من پیروی کن.» | |
| Matt | Dari | 19:23 | عیسی به شاگردان خود فرمود: «بدانید که ورود دولتمندان به پادشاهی آسمان بسیار مشکل است، | |
| Matt | Dari | 19:24 | باز هم می گویم که گذشتن شتر از سوراخ سوزن آسانتر است تا ورود یک شخص دولتمند به پادشاهی خدا.» | |
| Matt | Dari | 19:26 | عیسی به آنها دید و فرمود: «برای انسان این محال است ولی برای خدا همه چیز ممکن می باشد.» | |
| Matt | Dari | 19:27 | پِترُس در جواب به او گفت: «ما که همه چیز را ترک کرده و به دنبال تو آمده ایم، اجر ما چه خواهد بود؟» | |
| Matt | Dari | 19:28 | عیسی جواب داد: «در حقیقت به شما می گویم که در روز قیامت، در آن هنگام که پسر انسان با شکوه و جلال آسمانی بر تخت سلطنت خود می نشیند، شما که از من پیروی کرده اید بر دوازده تخت خواهید نشست و بر دوازده طایفۀ اسرائیل داوری خواهید نمود. | |
| Matt | Dari | 19:29 | و هرکس که به خاطر من خانه و برادران و خواهران و پدر و مادر و کودکان و زمین خود را ترک کرده باشد، چندین برابر اجر خواهد گرفت و زندگی ابدی را به دست خواهد آورد. | |
Chapter 20
| Matt | Dari | 20:1 | پادشاهی آسمان مانند صاحب تاکستانی است که یک روز صبح وقت بیرون رفت تا مزدورانی برای کار در تاکستان خود بگیرد | |
| Matt | Dari | 20:4 | به آن ها گفت: «بروید و در تاکستان من کار کنید و من حق شما را به شما خواهم داد.» و آن ها هم رفتند. | |
| Matt | Dari | 20:5 | در وقت چاشت و همچنین ساعت سه بعد از ظهر باز بیرون رفت و مانند دفعات پیش عده ای را به کار گرفت. | |
| Matt | Dari | 20:6 | او یک ساعت پیش از غروب آفتاب باز بیرون رفت و دستۀ دیگری را در آنجا ایستاده دید، به آنها گفت: «چرا تمام روز اینجا بیکار ایستاده اید؟» | |
| Matt | Dari | 20:7 | آن ها جواب دادند: «چونکه هیچ کس به ما کاری نداده است.» پس او به آنها گفت: «بروید و در تاکستان من کار کنید.» | |
| Matt | Dari | 20:8 | وقتی غروب شد صاحب تاکستان به ناظر خود گفت: «مزدوران را صدا کن و مزد همه را بده، از کسانی که آخر آمدند شروع کن و آخر همه به کسانی که اول آمدند.» | |
| Matt | Dari | 20:9 | آنهای که یک ساعت قبل از غروب شروع به کار کرده بودند پیش آمدند و هریک مزد یک روز تمام را گرفت. | |
| Matt | Dari | 20:10 | وقتی نوبت به کسانی رسید که اول آمده بودند آن ها انتظار داشتند از دیگران بیشتر بگیرند اما به آنها به اندازۀ دیگران داده شد. | |
| Matt | Dari | 20:12 | «این کسانی که آخر همه آمده اند فقط یک ساعت کار کرده اند و تو آنها را با ما که تمام روز در آفتاب سوزان کارهای سنگین را تحمل کرده ایم در یک سطح قرار داده ای.» | |
| Matt | Dari | 20:13 | آن مالک رو به یکی از آن ها کرده گفت: «ای دوست، من که به تو ظلمی نکرده ام. مگر تو قبول نکردی که با این مزد کار کنی؟ | |
| Matt | Dari | 20:17 | وقتی عیسی به طرف اورشلیم می رفت در راه، دوازده شاگرد خود را به گوشه ای بُرد و به آنها گفت: | |
| Matt | Dari | 20:18 | «اکنون ما به اورشلیم می رویم و در آنجا پسر انسان به دست سران کاهنان و علمای دین تسلیم خواهد شد و آنها حکم مرگ او را داده، | |
| Matt | Dari | 20:19 | تحویل بیگانگان خواهند کرد تا آن ها او را ریشخند نموده تازیانه بزنند و مصلوب کنند و او در روز سوم بار دیگر زنده خواهد شد.» | |
| Matt | Dari | 20:20 | آنگاه مادر پسران زَبدی همراه فرزندان خود پیش عیسی آمده رو به خاک افتاد و تقاضا نمود که عیسی به او لطفی بنماید. | |
| Matt | Dari | 20:21 | عیسی پرسید: «چه می خواهی؟» گفت: «وعده بده که در پادشاهی تو این دو پسر من یکی در دست راست تو و دیگری در دست چپ تو بنشیند.» | |
| Matt | Dari | 20:22 | عیسی به آن دو برادر رو کرده گفت: «شما نمی دانید که چه می خواهید. آیا می توانید جامی را که من می نوشم، بنوشید؟» آن ها جواب دادند: «بلی، می توانیم.» | |
| Matt | Dari | 20:23 | عیسی به آنها گفت: «درست است شما از جام من خواهید نوشید، اما انتخاب کسانی که در دست راست و دست چپ من بنشینند با من نیست، زیرا کسانی در دست راست یا چپ من خواهند نشست که پدر من قبلاً برای شان آماده کرده است.» | |
| Matt | Dari | 20:25 | پس عیسی آنها را پیش خود خواسته فرمود: «شما می دانید که در این دنیا حکمرانان بر زیردستان خود آقایی می کنند و بزرگان شان به آنها زور می گویند. | |
| Matt | Dari | 20:26 | اما در میان شما نباید چنین باشد، بلکه هر که می خواهد در بین شما بزرگ باشد باید خادم همه گردد | |
| Matt | Dari | 20:28 | پسر انسان نیز نیامد تا خدمت شود، بلکه تا خدمت کند و جان خود را در راه بسیاری فدا سازد.» | |
| Matt | Dari | 20:30 | در کنار راه دو نفر نابینا نشسته بودند و چون شنیدند که عیسی از آنجا می گذرد، فریاد زده گفتند: «ای آقا، ای پسر داود، بر ما رحم کن.» | |
| Matt | Dari | 20:31 | مردم آنها را سرزنش کرده و به آن ها می گفتند که خاموش شوند. اما آن دو نفر بیشتر فریاد کرده می گفتند: «ای آقا، ای پسر داود، به ما رحم کن.» | |
Chapter 21
| Matt | Dari | 21:1 | وقتی عیسی و شاگردان به نزدیکی های اورشلیم و به دهکدۀ بیت فاجی واقع در کوه زیتون رسیدند عیسی دو نفر از شاگردان خود را فرستاد | |
| Matt | Dari | 21:2 | و به آن ها گفت: «به دهکدۀ مقابل بروید. نزدیک دروازۀ آن، الاغی را با کره اش بسته خواهید یافت. آن ها را باز کنید و پیش من بیاورید. | |
| Matt | Dari | 21:3 | اگر کسی به شما حرفی زد بگویید که خداوند به آن ها احتیاج دارد و او به شما اجازه خواهد داد که آن ها را فوراً بیاورید.» | |
| Matt | Dari | 21:5 | «به دختر سهیون بگویید: اینک پادشاه تو است که بر الاغی نشسته و بر کره چهار پایی سوار است و با شکستگی نزد تو می آید.» | |
| Matt | Dari | 21:7 | و آن الاغ و کره اش را آوردند و آنگاه لباسهای خود را بر پشت آن ها انداختند و عیسی سوار شد. | |
| Matt | Dari | 21:8 | جمعیت زیادی جاده را با لباسهای خود فرش کردند و بعضی، شاخه های درختان را می بریدند و در راه می گسترانیدند. | |
| Matt | Dari | 21:9 | آنگاه جمعیتی که پیش روی می رفتند و آن ها که از عقب می آمدند فریاد می زدند و می گفتند: «مبارک باد پسر داود، فرخنده باد آن کسی که به نام خداوند می آید. خدای متعال او را مبارک سازد.» | |
| Matt | Dari | 21:10 | همین که عیسی داخل اورشلیم شد تمام مردم شهر به هیجان آمدند و عده ای می پرسیدند: «این شخص کیست؟» | |
| Matt | Dari | 21:12 | آنگاه عیسی به داخل عبادتگاه رفت و همۀ کسانی را که در عبادتگاه به خرید و فروش مشغول بودند بیرون راند. او میزهای صرافان و جایگاه های کبوتر فروشان را چپه کرد | |
| Matt | Dari | 21:13 | و به آنها گفت: «نوشته شده است: خانۀ من جای عبادت خوانده خواهد شد. اما شما آن را لانۀ دزدان ساخته اید.» | |
| Matt | Dari | 21:15 | سران کاهنان و علمای دین وقتی معجزات بزرگ عیسی را دیدند و شنیدند که کودکان در عبادتگاه فریاد می زدند: «مبارک باد پسر داود» خشمگین شدند. | |
| Matt | Dari | 21:16 | آن ها از عیسی پرسیدند: «آیا می شنوی اینها چه می گویند؟» عیسی جواب داد: «بلی می شنوم! مگر نخوانده اید که کودکان و شیرخوارگان را می آموزی تا زبان آن ها به حمد و ثنای تو بپردازند؟» | |
| Matt | Dari | 21:19 | و در کنار جاده درخت انجیری دیده به طرف آن رفت اما جز برگ چیزی در آن نیافت. پس آن درخت را خطاب کرده فرمود: «تو دیگر هرگز ثمر نخواهی آورد.» و آن درخت در همان لحظه خشک شد. | |
| Matt | Dari | 21:21 | عیسی در جواب به آنها گفت: «بیقین بدانید که اگر ایمان داشته باشید و شک نکنید، نه تنها قادر خواهید بود آنچه را که نسبت به این درخت انجام شد انجام دهید، بلکه اگر به این کوه بگویید که از جای خود کنده و به بحر پرتاب شود چنین خواهد شد | |
| Matt | Dari | 21:23 | عیسی داخل عبادتگاه شد و به تعلیم مردم پرداخت. سران کاهنان و بزرگان قوم نزد او آمده پرسیدند: «با چه اجازه ای دست به چنین کارهایی می زنی و چه کسی این اختیار را به تو داده است؟» | |
| Matt | Dari | 21:24 | عیسی در جواب به آن ها گفت: «من نیز از شما سؤالی می کنم، اگر به آن جواب بدهید من هم به شما خواهم گفت که با چه اجازه ای این کارها را می کنم. | |
| Matt | Dari | 21:25 | آیا تعمید یحیی از جانب خدا بود و یا از جانب انسان؟» بر سر این موضوع در میان آن ها بحثی درگرفت، می گفتند: «اگر بگوییم از جانب خدا است او خواهد گفت چرا به او ایمان نیاوردید؟ | |
| Matt | Dari | 21:26 | و اگر بگوییم از جانب انسان است، از مردم می ترسیم، زیرا همه یحیی را یک نبی می دانند.» | |
| Matt | Dari | 21:27 | از این رو در جواب عیسی گفتند: «ما نمی دانیم.» عیسی فرمود: «پس من هم به شما نخواهم گفت که با چه اجازه ای این کارها را می کنم.» | |
| Matt | Dari | 21:28 | «نظر شما در این خصوص چیست؟ شخصی دو پسر داشت. او نزد پسر بزرگ خود رفت و به او گفت: «پسرم، امروز به تاکستان برو و در آنجا کار کن.» | |
| Matt | Dari | 21:30 | آنگاه پدر نزد دومی آمد و همین را به او گفت او جواب داد: «می روم، پدر،» اما هرگز نرفت. | |
| Matt | Dari | 21:31 | کدامیک از این دو نفر مطابق خواهش پدر رفتار کرد؟» گفتند: «اولی.» پس عیسی جواب داد: «بدانید که جزیه گیران و فاحشه ها قبل از شما به پادشاهی خدا وارد خواهند شد. | |
| Matt | Dari | 21:32 | زیرا یحیی آمد و راه صحیح زندگی را به شما نشان داد و شما سخنان او را باور نکردید ولی جزیه گیران و فاحشه ها باور کردند و شما حتی بعد از دیدن آن هم توبه نکردید و به او ایمان نیاوردید. | |
| Matt | Dari | 21:33 | به مَثَل دیگری گوش دهید: مالکی بود که تاکستانی ساخت و دور آن دیواری کشید و در آن چرخُشتی کند و یک بُرج دیده بانی هم برای آن ساخت، آنگاه آنرا به دهقانان سپرد و خود به مسافرت رفت. | |
| Matt | Dari | 21:34 | هنگامی که موسم چیدن انگور رسید، خادمان خود را نزد باغبانان فرستاد تا انگور را تحویل بگیرند. | |
| Matt | Dari | 21:35 | اما باغبان، خادمان او را گرفته، یکی را لت و کوب کردند و دیگری را کشتند و سومی را سنگسار کردند. | |
| Matt | Dari | 21:36 | صاحب باغ بار دیگر عدۀ بیشتری از خادمان خود را فرستاد. با آنها نیز به همانطور رفتار کردند. | |
| Matt | Dari | 21:37 | بالاخره پسر خود را پیش باغبانان فرستاده گفت: «آنها احترام پسرم را نگاه خواهند داشت.» | |
| Matt | Dari | 21:38 | اما وقتی باغبانان پسر را دیدند به یکدیگر گفتند: «این وارث است. بیایید او را بکشیم تا میراث اش از ما شود.» | |
| Matt | Dari | 21:41 | آن ها جواب دادند: «آن مردان شریر را به عقوبت شدیدی خواهد رسانید و تاکستان را به دست باغبانان دیگری می سپارد تا هر وقت موسم میوه برسد، حصۀ او را بدهند.» | |
| Matt | Dari | 21:42 | آنگاه عیسی به آنها فرمود: «آیا تا کنون در کلام خدا نخوانده اید: آن سنگی که معماران رد کردند به صورت سنگ اصلی بنا درآمده است. این کار خداوند است و به نظر ما عجیب می باشد. | |
| Matt | Dari | 21:43 | بنابراین به شما می گویم که پادشاهی خدا از شما گرفته و به امتی داده خواهد شد که ثمراتی شایسته به بار آورد. | |
| Matt | Dari | 21:44 | [اگر کسی بر روی این سنگ بیفتد پارچه پارچه خواهد شد و هرگاه آن سنگ بر روی کسی بیفتد او را غبار خواهد ساخت.]» | |
| Matt | Dari | 21:45 | وقتی سران کاهنان و پیروان فرقۀ فریسی مَثَل های او را شنیدند، فهمیدند که عیسی به آن ها اشاره می کند. | |
Chapter 22
| Matt | Dari | 22:3 | او نوکران خود را فرستاد تا به دعوت شدگان بگویند در جشن حاضر شوند، اما آن ها نخواستند بیایند. | |
| Matt | Dari | 22:4 | پادشاه بار دیگر عده ای را فرستاده به آن ها فرمود که به دعوت شدگان بگویند: «به جشن عروسی بیائید، چون مهمانی ای که ترتیب داده ام آماده است، گاو ها و گوساله های خود را سر بریده و همه چیز را آماده کرده ام.» | |
| Matt | Dari | 22:5 | اما دعوت شدگان به دعوت او اعتنائی نکردند و مشغول کار خود شدند. یکی به مزرعۀ خود رفت و دیگری به کسب و کار خود پرداخت | |
| Matt | Dari | 22:7 | وقتی پادشاه این را شنید، غضبناک شد و عساکر خود را فرستاد و آن ها قاتلان را کشتند و شهر شان را آتش زدند. | |
| Matt | Dari | 22:8 | آنگاه پادشاه به نوکران خود گفت: «جشن عروسی آماده است، اما دعوت شدگان لیاقت آنرا نداشتند. | |
| Matt | Dari | 22:10 | آنها رفته و هرکه را پیدا کردند ـ چه نیک و چه بد ـ با خود آوردند و به این ترتیب تالار از مهمانان پُر شد. | |
| Matt | Dari | 22:12 | پادشاه از او پرسید: «ای دوست، چطور بدون لباس عروسی به اینجا آمده ای؟» او خاموش ماند. | |
| Matt | Dari | 22:13 | پس پادشاه به ملازمان خود گفت: «دست و پای او را ببندید و او را بیرون در تاریکی بیندازید، جائی که گریه و دندان بر دندان ساییدن است.» | |
| Matt | Dari | 22:16 | آن ها چند نفر از پیروان خود را همراه عده ای از هواداران هیرودیس به نزد عیسی فرستاده گفتند: «ای استاد، ما می دانیم که تو مرد راستگویی هستی. چون به ظاهر انسان توجهی نداری و راه خدا را بدون بیم و هراس از انسان، با راستی تعلیم می دهی، | |
| Matt | Dari | 22:17 | پس به ما بگو نظر تو در این باره چیست؟ آیا دادن مالیات به امپراطور روم جایز است یا نه؟» | |
| Matt | Dari | 22:18 | عیسی به فریب آنها پی برد و به آنها فرمود: «ای منافقان، چرا می خواهید مرا امتحان کنید؟ | |
| Matt | Dari | 22:19 | سکه ای را که با آن مالیات خود را می پردازید به من نشان دهید.» آن ها یک سکۀ نقره به او دادند. | |
| Matt | Dari | 22:21 | آن ها جواب دادند: «از امپراطور.» عیسی به آنها فرمود: «پس آنچه را که از امپراطور است به امپراطور و آنچه را که از خداست به خدا بدهید.» | |
| Matt | Dari | 22:23 | همان روز پیروان فرقۀ صدوقی که منکر رستاخیز مردگان هستند، پیش او آمدند و از او سؤال نمودند: | |
| Matt | Dari | 22:24 | «ای استاد، موسی گفته است که هرگاه شخصی بدون اولاد بمیرد، برادرش باید با زن او ازدواج کند و برای او فرزندانی بوجود آورد. | |
| Matt | Dari | 22:25 | باری، در بین ما هفت برادر بودند، اولی ازدواج کرد و پیش از آنکه دارای فرزندی شود، مُرد و همسر او به برادرش واگذار شد. | |
| Matt | Dari | 22:28 | پس در روز قیامت آن زن همسر کدام یک از آن ها خواهد بود، زیرا همۀ آنها با او ازدواج کرده بودند؟» | |
| Matt | Dari | 22:30 | در روز رستاخیز کسی نه زن می گیرد و نه شوهر می کند، بلکه همه در آن عالم مانند فرشتگان آسمانی هستند. | |
| Matt | Dari | 22:32 | او فرموده است: من خدای ابراهیم، خدای اسحاق و خدای یعقوب هستم. خدا، خدای مردگان نیست، بلکه خدای زندگان است.» | |
| Matt | Dari | 22:34 | وقتی پیروان فرقه فریسی شنیدند که عیسی پیروان فرقۀ صدوقی را قانع کرده است، دور او را گرفتند | |
| Matt | Dari | 22:39 | دومین حکمی که به همان اندازه مهم است شبیه اولی است، یعنی همسایۀ خود را مانند خویش دوست بدار. | |
| Matt | Dari | 22:43 | عیسی از آن ها پرسید: «پس چطور است که داود با الهام از جانب خدا، او را خداوند می خواند؟ زیرا داود می گوید: | |
| Matt | Dari | 22:44 | «خداوند به خداوند من گفت: بر دست راست من بنشین تا دشمنان تو را زیر پاهای تو قرار دهم.» | |
Chapter 23
| Matt | Dari | 23:3 | شما باید به هرچه آن ها می گویند گوش دهید و مطابق آن عمل نمایید اما از اعمال آنها پیروی نکنید، زیرا خود آن ها آنچه می گویند، نمی کنند. | |
| Matt | Dari | 23:4 | آن ها بارهای سنگین را می بندند و بر دوش مردم می گذارند در حالی که خود شان حاضر نیستند برای بلند کردن آن بار حتی انگشت خود را تکان دهند. | |
| Matt | Dari | 23:5 | هرچه می کنند برای تظاهر و خودنمایی است. بازو بند های خود را کلان تر و دامن چپن خود را درازتر می سازند. | |
| Matt | Dari | 23:12 | زیرا هر که خود را بزرگ سازد خوار ساخته خواهد شد و هرکه خود را فروتن سازد به بزرگی خواهد رسید. | |
| Matt | Dari | 23:13 | وای بر شما ای علمای دین و فریسی ها منافق! شما راه پادشاهی آسمانی را بر روی مردم می بندید، خود تان داخل نمی شوید و دیگران را هم که می خواهند داخل شوند، نمی گذارید. | |
| Matt | Dari | 23:14 | [وای بر شما ای علمای دین و فریسیانِ منافق، شما مال بیوه زنان را می خورید و حال آنکه محض خودنمایی دعای خود را طول می دهید، به این جهت شما شدید ترین جزاها را خواهید دید.] | |
| Matt | Dari | 23:15 | وای بر شما ای علمای دین و فریسی ها منافق، شما بحر و خشکی را طی می کنید تا کسی را پیدا کنید که دین شما را بپذیرد. و وقتی که موفق شدید، او را دو برابر بدتر از خود تان سزاوار جهنم می سازید. | |
| Matt | Dari | 23:16 | وای بر شما ای راهنمایان کور، شما می گویید: اگر کسی به عبادتگاه سوگند بخورد چیزی نیست، اما اگر به طلا های عبادتگاه سوگند بخورد، مجبور است به سوگند خود وفا کند. | |
| Matt | Dari | 23:18 | شما می گویید: هرگاه کسی به قربانگاه سوگند بخورد چیزی نمی شود، اما اگر به هدایایی که در قربانگاه قرار دارد، سوگند بخورد مجبور است به آن عمل کند. | |
| Matt | Dari | 23:21 | و کسی که به عبادتگاه سوگند می خورد به آن و به خدایی که در آن ساکن است، سوگند خورده است. | |
| Matt | Dari | 23:22 | و هرگاه کسی به آسمان سوگند بخورد، به تخت سلطنت خدا و آن کس که بر آن می نشیند سوگند خورده است. | |
| Matt | Dari | 23:23 | وای بر شما ای علمای دین و فریسیانِ منافق، شما از نعناع و شِبِت و زیره ده یک می دهید، اما مهمترین احکام شریعت را که عدالت و رحمت و صداقت است، نادیده گرفته اید. شما باید اینها را انجام دهید و در عین حال از انجام سایر احکام غفلت نکنید. | |
| Matt | Dari | 23:25 | وای بر شما ای علمای دین و فریسی ها منافق، شما بیرون پیاله و بشقاب را پاک می کنید، در حالی که درون آن از ظلم و ناپرهیزی پُر است. | |
| Matt | Dari | 23:27 | وای بر شما ای علمای دین و فریسی ها منافق، شما مثل مقبره های سفید شده ای هستید که ظاهر زیبا دارند، اما داخل آن ها پُر از استخوانهای مردگان و انواع کثافات است! | |
| Matt | Dari | 23:29 | وای بر شما ای علمای دین و فریسی ها منافق، شما مقبره های پیغمبران را می سازید و بناهایی را که به یادبود مقدسین ساخته شده، تزئین می کنید | |
| Matt | Dari | 23:30 | و می گویید: «اگر ما در زمان پدران خود زنده می بودیم، هرگز با آنها در قتل پیامبران شرکت نمی کردیم.» | |
| Matt | Dari | 23:31 | به این ترتیب تصدیق می کنید که فرزندان کسانی هستید که پیغمبران را به قتل رسانیده اند. | |
| Matt | Dari | 23:34 | به این جهت من انبیا، حکما و علما را برای شما می فرستم، اما شما بعضی را می کشید و مصلوب می کنید و بعضی را هم در کنیسه های تان تازیانه می زنید و شهر به شهر می رانید | |
| Matt | Dari | 23:35 | و از این جهت خون همۀ نیکمردان خدا که بر زمین ریخته شده، بر گردن شما خواهد بود، از هابیل معصوم گرفته تا زکریا پسر بَرخِیا که او را در بین عبادتگاه و قربانگاه کشتید. | |
| Matt | Dari | 23:37 | ای اورشلیم، ای اورشلیم، ای شهری که پیامبران را بقتل رسانیدی و رسولانی را که به نزد تو فرستاده شدند سنگسار کردی! چه بسیار اوقاتی که آرزو کردم مانند مرغی که چوچه های خود را بزیر پر و بال خود جمع می کند، فرزندان تو را به دور خود جمع کنم؛ اما تو نخواستی. | |
Chapter 24
| Matt | Dari | 24:1 | در حالیکه عیسی از عبادتگاه خارج می شد، شاگردانش توجه او را به بناهای عبادتگاه جلب نمودند. | |
| Matt | Dari | 24:2 | عیسی به آن ها گفت: «این بنا ها را می بینید؟ بیقین بدانید که هیچ سنگی از آن بر سنگ دیگر باقی نخواهد ماند، بلکه همه فرو خواهند ریخت.» | |
| Matt | Dari | 24:3 | وقتی عیسی در روی کوه زیتون نشسته بود، شاگردانش به نزد او آمدند و بطور خصوصی به او گفتند: «به ما بگو، چه زمانی این امور واقع خواهد شد؟ و نشانۀ آمدن تو و رسیدن آخر زمان چه خواهد بود؟» | |
| Matt | Dari | 24:5 | زیرا بسیاری به نام من خواهند آمد و خواهند گفت: «من مسیح هستم.» و بسیاری را گمراه خواهند کرد. | |
| Matt | Dari | 24:6 | زمانی می آید که شما صدای جنگ ها را از نزدیک و اخبار مربوط به جنگ در جاهای دور را خواهید شنید. ترسان نشوید، چنین وقایعی باید رخ دهد، اما پایان کار هنوز نرسیده است. | |
| Matt | Dari | 24:7 | زیرا قومی با قوم دیگر و حکومتی با حکومت دیگر جنگ خواهد کرد و قحطی ها و زلزله ها در همه جا پدید خواهد آمد. | |
| Matt | Dari | 24:9 | در آن وقت شما را برای شکنجه و کشتن تسلیم خواهند نمود و تمام جهانیان به خاطر ایمانی که به من دارید، از شما نفرت خواهند داشت | |
| Matt | Dari | 24:10 | و بسیاری ایمان خود را از دست خواهند داد و یکدیگر را تسلیم دشمن نموده، از هم نفرت خواهند داشت. | |
| Matt | Dari | 24:14 | و این مژدۀ پادشاهی خدا در سراسر عالم اعلام خواهد شد تا برای همۀ ملت ها شهادتی باشد و آنگاه پایان کار فرا می رسد. | |
| Matt | Dari | 24:15 | پس هرگاه آن «مکروه ویرانگر» را که دانیال نبی از آن سخن گفت در مکان مقدس ایستاده ببینید (خواننده خوب توجه کند). | |
| Matt | Dari | 24:21 | زیرا در آن وقت مردم به چنان رنج و عذاب سختی گرفتار خواهند شد که از ابتدای عالم تا آن وقت هرگز نبوده و بعد از آن هم دیگر نخواهد بود. | |
| Matt | Dari | 24:22 | اگر خدا آن روزها را کوتاه نمی کرد، هیچ جانداری جان سالم به در نمی برد. اما خدا به خاطر برگزیدگان خود آن روزها را کوتاه خواهد ساخت. | |
| Matt | Dari | 24:23 | در آن زمان اگر کسی به شما بگوید: «نگاه کن، مسیح این جا یا آن جا است»، آن را باور نکنید. | |
| Matt | Dari | 24:24 | زیرا اشخاص بسیاری پیدا خواهند شد که به دروغ ادعا می کنند، مسیح یا پیامبر هستند و معجزات و عجایب بزرگی انجام خواهند داد به طوری که اگر ممکن باشد، حتی برگزیدگان خدا را هم گمراه می کنند. | |
| Matt | Dari | 24:26 | بنابراین اگر به شما بگویند که او در بیابان است، به آنجا نروید و اگر بگویند که در اندرون خانه است، باور نکنید. | |
| Matt | Dari | 24:27 | ظهور پسر انسان مانند ظاهر شدن برق درخشان از آسمان است که وقتی از شرق ظاهر شود تا غرب را روشن می سازد. | |
| Matt | Dari | 24:29 | به محض آنکه مصیبت آن روزها به پایان برسد، آفتاب تاریک خواهد شد و ماه دیگر نور نخواهد داد، ستارگان از آسمان فرو خواهند ریخت و قدرت های آسمانی متزلزل خواهند شد. | |
| Matt | Dari | 24:30 | پس از آن، علامت پسر انسان ظاهر می شود و همۀ ملل عالم سوگواری خواهند کرد و پسر انسان را خواهند دید، که با قدرت و جلال عظیم بر ابر های آسمان می آید. | |
| Matt | Dari | 24:31 | شیپور بزرگ به صدا خواهد آمد و او فرشتگان خود را می فرستد تا برگزیدگان خدا را از چهار گوشۀ جهان و از کرانه های فلک جمع کنند. | |
| Matt | Dari | 24:32 | از درخت انجیر درسی بیاموزید: هر وقت شاخه های آن جوانه می زند و برگ می آورند، شما می دانید که تابستان نزدیک است. | |
| Matt | Dari | 24:33 | به همان طریق وقتی تمام این چیزها را می بینید، بدانید که آخر کار نزدیک، بلکه بسیار نزدیک است. | |
| Matt | Dari | 24:36 | هیچ کس غیر از پدر از آن روز و ساعت خبر ندارد، حتی پسر و فرشتگان آسمانی هم از آن بی خبرند. | |
| Matt | Dari | 24:38 | در روزهای پیش از طوفان یعنی تا روزی که نوح به داخل کشتی رفت، مردم می خوردند و می نوشیدند و ازدواج می کردند | |
| Matt | Dari | 24:39 | و چیزی نمی فهمیدند تا آنکه سیل آمد و همه را از بین بُرد. ظهور پسر انسان نیز همینطور خواهد بود. | |
| Matt | Dari | 24:43 | به خاطر داشته باشید: اگر صاحب خانه می دانست که دزد در چه ساعت از شب می آید، بیدار می ماند و نمی گذاشت دزد داخل خانه اش بشود. | |
| Matt | Dari | 24:45 | کیست آن غلام امین و دانا که اربابش او را به سرپرستی خادمین خانۀ خود گمارده باشد تا در وقت مناسب جیرۀ آنها را بدهد. | |
Chapter 25
| Matt | Dari | 25:1 | در آن روز پادشاهی آسمان مثل ده دختر جوان خواهد بود که چراغ های خود را برداشته به استقبال داماد رفتند. | |
| Matt | Dari | 25:8 | دختران نادان به دختران دانا گفتند: «چراغ های ما در حال خاموش شدن است، مقداری از تیل خود تان را به ما بدهید.» | |
| Matt | Dari | 25:9 | آن ها گفتند: «نخیر، برای همۀ ما کافی نیست، بهتر است شما پیش فروشندگان بروید و مقداری تیل برای خود تان بخرید.» | |
| Matt | Dari | 25:10 | وقتی آن ها رفتند تیل بخرند، داماد وارد شد. کسانی که آماده بودند با او به مجلس عروسی وارد شدند و در بسته شد. | |
| Matt | Dari | 25:11 | بعد که آن پنج دختر دیگر برگشتند، فریاد زدند: «ای آقا، ای آقا در را به روی ما باز کن!» | |
| Matt | Dari | 25:14 | پادشاهی آسمان مانند مردی است که می خواست سفر کند. پس غلامان خود را خواسته، اموال خویش را به آنها سپرد | |
| Matt | Dari | 25:15 | و به هر یک به نسبت توانائی اش چیزی داد. به یکی پنج سکۀ طلا و به دیگری دو سکۀ و به سومی یک سکه، و پس از آن به سفر رفت. | |
| Matt | Dari | 25:18 | اما آن مردی که یک سکۀ طلا به او داده شده بود رفت و زمین را کَند و پول ارباب خود را پنهان کرد. | |
| Matt | Dari | 25:20 | کسی که پنج سکۀ طلا به او داده شده بود آمد و پنج سکه ای را هم که سود برده بود با خود آورد و گفت: «تو این پنج سکه را به من سپرده بودی، این پنج سکۀ دیگر هم سود آن است.» | |
| Matt | Dari | 25:21 | ارباب گفت: «آفرین، ای غلام خوب و امین! تو در امر کوچکی امانت و درستی خود را نشان دادی، من حالا کارهای بزرگ را به تو خواهم سپرد. بیا و در خوشی ارباب خود شریک باش.» | |
| Matt | Dari | 25:22 | آنگاه مردی که دو سکۀ طلا داشت آمد و گفت: «تو دو سکه به من سپردی، این دو سکۀ دیگر هم سود آن است.» | |
| Matt | Dari | 25:23 | ارباب گفت: «آفرین، ای غلام خوب و امین! تو در کار کوچکی امانت و درستی خود را نشان دادی و حالا کارهای بزرگ را به تو خواهم سپرد. بیا و در خوشی ارباب خود شریک باش.» | |
| Matt | Dari | 25:24 | سپس مردی که یک سکه به او داده شده بود آمد و گفت: «ای ارباب، من می دانستم که تو مرد سختگیری هستی، از جائی که نکاشته ای درو می کنی و از جائی که نپاشیده ای جمع می نمائی. | |
| Matt | Dari | 25:26 | ارباب گفت: «ای غلام بدسرشت و تنبل، تو که می دانستی من از جائی که نکاشته ام، درو می کنم و از جایی که نپاشیده ام، جمع می کنم، | |
| Matt | Dari | 25:27 | پس به همین دلیل می باید پول مرا به صرافان می دادی تا وقتی من از سفر بر می گردم آن را با سودش پس بگیرم. | |
| Matt | Dari | 25:29 | زیرا آن کس که دارد به او بیشتر داده خواهد شد تا به فراوانی داشته باشد و آن کس که ندارد، حتی آنچه را هم که دارد از دست خواهد داد. | |
| Matt | Dari | 25:30 | این غلام بی فایده را به تاریکی بیندازید، جایی که گریه و دندان بر دندان ساییدن وجود دارد.» | |
| Matt | Dari | 25:31 | وقتی پسر انسان با جلال خود همراه با همۀ فرشتگان می آید، بر تخت پادشاهی خود خواهد نشست | |
| Matt | Dari | 25:32 | و تمام ملت های روی زمین در حضور او جمع می شوند. آنگاه او مانند چوپانی که گوسفندان را از بزها جدا می کند، آدمیان را به دو گروه تقسیم خواهد کرد. | |
| Matt | Dari | 25:34 | آنگاه پادشاه به آنهای که در سمت راست او هستند خواهد گفت: «ای کسانی که از جانب پدر من برکت یافته اید! بیایید و وارث سلطتنی شوید که از ابتدای آفرینش عالم برای شما آماده شده است. | |
| Matt | Dari | 25:35 | چون وقتی گرسنه بودم به من خوراک دادید، وقتی تشنه بودم به من آب دادید، هنگامی که مسافر بودم مرا به خانۀ خود بردید، | |
| Matt | Dari | 25:36 | وقتی عریان بودم مرا پوشانیدید، وقتی بیمار بودم به عیادت من آمدید و وقتی که در زندان بودم از من دیدن کردید.» | |
| Matt | Dari | 25:37 | آنگاه نیکان جواب خواهند داد: «ای خداوند چه وقت تو را گرسنه دیدیم که به تو خوراک داده باشیم و یا چه موقع تو را تشنه دیدیم که به تو آب داده باشیم؟ | |
| Matt | Dari | 25:40 | پادشاه در جواب خواهد گفت: «بدانید آنچه به یکی از کوچکترین برادران من کردید، به من کردید.» | |
| Matt | Dari | 25:41 | آنگاه به آنهای که در سمت چپ او هستند خواهد گفت: «ای لعنت شدگان، از من دور شوید و به آتش ابدی که برای شیطان و فرشتگان او آماده شده است بروید، | |
| Matt | Dari | 25:43 | وقتی مسافر بودم به من منزل ندادید، وقتی برهنه بودم مرا نپوشانیدید و وقتی بیمار و محبوس بودم به عیادت من نیامدید.» | |
| Matt | Dari | 25:44 | آنها نیز جواب خواهند داد: «چه موقع تو را گرسنه یا تشنه یا مسافر یا عریان یا بیمار یا محبوس دیدیم و کاری برایت نکردیم؟» | |
Chapter 26
| Matt | Dari | 26:2 | «شما می دانید که دو روز دیگر عید فِصَح است و پسر انسان به دست دشمنان تسلیم می شود و آن ها او را مصلوب می کنند.» | |
| Matt | Dari | 26:5 | آنها گفتند: «این کار نباید در ایام عید انجام گردد، مبادا آشوب و بلوایی در میان مردم ایجاد شود.» | |
| Matt | Dari | 26:7 | زنی با ظرفی مرمرین پُر از عطر گرانبها پیش او آمد و در حالی که عیسی سر دسترخوان نشسته بود، آن زن عطر را روی سر او ریخت. | |
| Matt | Dari | 26:10 | عیسی این را فهمید و به آنها گفت: «چرا مزاحم این زن می شوید؟ او کار بسیار خوبی برای من کرده است. | |
| Matt | Dari | 26:13 | بدانید که در هر جای عالم که این انجیل بشارت داده شود آنچه او کرده است به یاد بود او نقل خواهد شد.» | |
| Matt | Dari | 26:15 | و گفت: «اگر عیسی را به شما تسلیم کنم به من چه خواهید داد؟» آنها سی سکۀ نقره را شمرده به او دادند. | |
| Matt | Dari | 26:17 | در نخستین روز عید فَطیر شاگردان نزد عیسی آمده از او پرسیدند: «کجا می خواهی برای تو نان عید فِصَح را آماده کنیم؟» | |
| Matt | Dari | 26:18 | عیسی جواب داد: «در شهر نزد فلان شخص بروید و به او بگوئید: استاد می گوید وقت من نزدیک است و فِصَح را با شاگردانم در منزل تو نگاه خواهم داشت.» | |
| Matt | Dari | 26:24 | پسر انسان به همان راهی خواهد رفت که در راجع به او نوشته شده است، اما وای بر آن کس که پسر انسان توسط او تسلیم شود. برای آن شخص بهتر می بود که هرگز به دنیا نمی آمد.» | |
| Matt | Dari | 26:25 | آنگاه یهودای خائن در جواب گفت: «ای استاد، آیا آن شخص من هستم؟» عیسی جواب داد: «همانطور است که می گویی.» | |
| Matt | Dari | 26:26 | غذا هنوز تمام نشده بود، که عیسی نان را برداشت و پس از شکرگزاری آن را پاره کرده به شاگردان داد و گفت: «بگیرید و بخورید، این است بدن من» | |
| Matt | Dari | 26:27 | آنگاه پیاله را برداشت و پس از شکرگزاری آن را به شاگردان داد و گفت: «همۀ شما از این بنوشید | |
| Matt | Dari | 26:28 | زیرا این است خون من که اجرای عهد و پیمان نو را تأیید می کند و برای آمرزش گناهان بسیاری ریخته می شود. | |
| Matt | Dari | 26:29 | بدانید که من دیگر از میوۀ تاک نخواهم نوشید تا روزی که آن را با شما در پادشاهی پدرم تازه بنوشم.» | |
| Matt | Dari | 26:31 | آنگاه عیسی به آنها فرمود: «امشب همۀ شما مرا ترک خواهید کرد، زیرا نوشته شده است: چوپان را می زنم و گوسفندان گله پراگنده خواهند شد. | |
| Matt | Dari | 26:34 | عیسی به او گفت: «بیقین بدان که همین امشب پیش از آنکه خروس بانگ بزند، تو سه بار خواهی گفت که مرا نمی شناسی.» | |
| Matt | Dari | 26:35 | پِترُس گفت: «حتی اگر لازم شود با تو بمیرم. هرگز نخواهم گفت که تو را نمی شناسم.» بقیه شاگردان نیز همین را گفتند. | |
| Matt | Dari | 26:36 | در این وقت عیسی با شاگردان خود به محلی به نام جِتسیمانی رسید و به آنها گفت: «در اینجا بنشینید، من برای دعا به آنجا می روم.» | |
| Matt | Dari | 26:38 | و به آنها گفت: «جان من از شدت غم نزدیک به مرگ است، شما در اینجا بمانید و با من بیدار باشید.» | |
| Matt | Dari | 26:39 | عیسی کمی پیشتر رفت، رو به زمین نهاد و دعا کرده گفت: «ای پدر اگر ممکن است، این پیاله را از من دور کن، اما نه به ارادۀ من بلکه به ارادۀ تو.» | |
| Matt | Dari | 26:40 | بعد پیش آن سه شاگرد برگشت و دید که آنها خوابیده اند، پس به پِترُس فرمود: «آیا هیچ یک از شما نمی توانست یک ساعت با من بیدار بماند؟ | |
| Matt | Dari | 26:42 | عیسی بار دیگر رفت دعا نموده گفت: «ای پدر، اگر راه دیگری نیست جز این که من این پیاله را بنوشم پس ارادۀ تو انجام شود.» | |
| Matt | Dari | 26:45 | آنگاه نزد شاگردان برگشت و به آنها گفت: «باز هم خواب هستید؟ هنوز استراحت می کنید؟ ساعت آن رسیده است که پسر انسان به دست گناهکاران تسلیم شود. | |
| Matt | Dari | 26:47 | عیسی هنوز صحبت خود را تمام نکرده بود که یهودا، یکی از دوازده حواری، همراه گروه زیادی از کسانی که سران کاهنان و بزرگان قوم فرستاده بودند به آنجا رسیدند. این گروه همه با شمشیر و چوب مسلح بودند. | |
| Matt | Dari | 26:48 | آن شاگرد خائن به همراهان خود علامتی داده و گفته بود: «کسی را که می بوسم همان شخص است، او را بگیرید.» | |
| Matt | Dari | 26:50 | عیسی در جواب گفت: «ای دوست، کار خود را زودتر انجام بده.» در همین موقع آن گروه پیش رفتند و عیسی را دستگیر کرده محکم گرفتند. | |
| Matt | Dari | 26:51 | در این لحظه یکی از کسانی که با عیسی بودند، دست به شمشیر خود بُرد، آن را کشید و به غلام کاهن اعظم زده گوش او را برید. | |
| Matt | Dari | 26:53 | مگر نمی دانی که من می توانم از پدر خود بخواهم که بیش از دوازده فوج فرشته را به یاری من بفرستد؟ | |
| Matt | Dari | 26:55 | آنگاه عیسی رو به جمعیت کرده گفت: «مگر می خواهید یک راهزن را بگیرید که این طور مسلح با شمشیر و چوب برای دستگیری من آمده اید؟ من هر روز در عبادتگاه می نشستم و تعلیم می دادم و شما دست به سوی من دراز نکردید، | |
| Matt | Dari | 26:56 | اما تمام این چیزها واقع شد تا آنچه انبیاء نوشته اند به انجام رسد.» در این وقت همۀ شاگردان او را ترک کرده گریختند. | |
| Matt | Dari | 26:57 | آن گروه عیسی را به خانۀ قیافا، کاهن اعظم، که علمای دین و بزرگان یهود در آنجا جمع شده بودند، بُردند. | |
| Matt | Dari | 26:58 | پِترُس از دور به دنبال عیسی آمد تا به حویلی خانۀ کاهن اعظم رسید و داخل شده در میان خدمتکاران نشست تا پایان کار را ببیند. | |
| Matt | Dari | 26:59 | سران کاهنان و تمام اعضای شورا کوشش می کردند، دلیلی برضد عیسی پیدا کنند تا بر اساس آن او را به قتل برسانند. | |
| Matt | Dari | 26:60 | اما با وجود اینکه بسیاری پیش رفتند و شهادتهای دروغ دادند، شورا نتوانست دلیلی پیدا کند. آخر دو نفر بر خاستند | |
| Matt | Dari | 26:61 | و گفتند: «این مرد گفته است: من می توانم عبادتگاه را خراب کرده و در ظرف سه روز دوباره بسازم.» | |
| Matt | Dari | 26:62 | کاهن اعظم برخاسته از عیسی پرسید: «آیا به تهمتهای که این شاهدان به تو می زنند جواب نمی دهی؟» | |
| Matt | Dari | 26:63 | اما عیسی خاموش ماند. پس کاهن اعظم گفت: «تو را به خدای زنده سوگند می دهم به ما بگو آیا تو مسیح، پسر خدا هستی؟» | |
| Matt | Dari | 26:64 | عیسی جواب داد: «همان است که تو می گوئی. اما همه شما بدانید، که بعد از این پسر انسان را خواهید دید که بر دست راست قادر مطلق نشسته و بر ابر های آسمان می آید.» | |
| Matt | Dari | 26:65 | کاهن اعظم گریبان خود را دریده گفت: «او کفر گفت! آیا شهادتی بالا تر از این می خواهید؟ شما حالا کفر او را با گوش خود شنیدید. | |
| Matt | Dari | 26:69 | در این وقت پِترُس در بیرون، در حویلی خانه نشسته بود که خادمه ای پیش او آمده گفت: «تو هم با عیسی جلیلی بودی.» | |
| Matt | Dari | 26:71 | پِترُس از آنجا به طرف در حویلی رفت و در آنجا خادمۀ دیگری او را دیده به اطرافیان خود گفت: «این شخص با عیسی ناصری بود.» | |
| Matt | Dari | 26:73 | کمی بعد کسانی که آنجا ایستاده بودند، پیش پِترُس آمده به او گفتند: «البته تو یکی از آن ها هستی زیرا از لهجه ات پیدا است.» | |
Chapter 27
| Matt | Dari | 27:1 | وقتی صبح شد سران کاهنان و بزرگان قوم در جلسه ای تصمیم گرفتند که چگونه عیسی را به قتل برسانند. | |
| Matt | Dari | 27:3 | وقتی یهودای خائن دید که سر عیسی حکم شده است، از کار خود پشیمان شد و سی سکۀ نقره را به سران کاهنان و بزرگان قوم باز گردانید | |
| Matt | Dari | 27:4 | و گفت: «من گناه کرده ام که به یک مرد بی گناه خیانت کرده باعث مرگ او شده ام.» اما آن ها گفتند: «دیگر به ما مربوط نیست، خودت می دانی!» | |
| Matt | Dari | 27:6 | سران کاهنان پول را برداشته گفتند: «نمی شود این پول را به بیت المال عبادتگاه ریخت، زیرا خونبها است.» | |
| Matt | Dari | 27:7 | بنابراین پس از مشورت، با آن پول مزرعۀ کوزه گر را خریدند تا برای بیگانگان مقیم اورشلیم گورستانی داشته باشند. | |
| Matt | Dari | 27:9 | به این وسیله پیشگوئی ارمیای نبی تمام شد که می گوید: «آن ها آن سی سکۀ نقره، یعنی قیمتی را که قوم اسرائیل برای او تعیین کرده بود، گرفتند | |
| Matt | Dari | 27:11 | در این هنگام عیسی را به حضور والی آوردند. والی از او پرسید: «آیا تو پادشاه یهودیان هستی؟» عیسی فرمود: «همانست که می گویی.» | |
| Matt | Dari | 27:17 | وقتی مردم اجتماع کردند، پیلاطُس به آنها گفت: «می خواهید کدام یک از این دو نفر را برای تان آزاد کنم، باراَبا یا عیسی معروف به مسیح را؟» | |
| Matt | Dari | 27:19 | هنگامی که پیلاطُس در دیوانخانه نشسته بود، همسرش پیغامی به این شرح برای او فرستاد: «با آن مرد بی گناه کاری نداشته باش، من دیشب به خاطر او در خواب هایی که دیدم، بسیار ناراحت بودم.» | |
| Matt | Dari | 27:20 | ضمناً سران کاهنان و بزرگان قوم، جمعیت را تشویق نمودند که، از پیلاطُس بخواهند که باراَبا را آزاد سازد و عیسی را اعدام کند. | |
| Matt | Dari | 27:21 | پس وقتی والی از آن ها پرسید: «کدامیک از این دو نفر را می خواهید برای تان آزاد سازم؟» آن ها گفتند: «باراَبا را.» | |
| Matt | Dari | 27:23 | پیلاطُس سؤال کرده گفت: «چرا؟ چه گناهی کرده است؟» اما آنها با فریادی بلندتر گفتند: «مصلوبش کن.» | |
| Matt | Dari | 27:24 | وقتی پیلاطُس دید که دیگر فایده ای ندارد و ممکن است شورشی ایجاد شود، آب خواست و پیش چشم مردم دست های خود را شست و گفت: «من از خون این مرد بری هستم! شما مسئولید!» | |
| Matt | Dari | 27:26 | پس از آن باراَبا را برای آنها آزاد کرد و فرمان داد عیسی را تازیانه بزنند و بسپارند تا مصلوب گردد. | |
| Matt | Dari | 27:29 | و تاجی از خار بافته بر سرش نهادند و چوبی به دست او دادند و در برابر او زانو زده به ریشخند می گفتند: «درود بر پادشاه یهود.» | |
| Matt | Dari | 27:31 | آخر از مسخره کردن او دست برداشتند و آن ردا را در آورده لباس خودش را به او پوشانیدند. آنگاه او را بردند تا مصلوب کنند. | |
| Matt | Dari | 27:32 | در سر راه با مردی قیروانی به نام شمعون روبرو شدند و او را مجبور کردند که صلیب عیسی را ببرد. | |
| Matt | Dari | 27:35 | آن ها او را به صلیب میخکوب کردند. آنگاه بالای لباس او قرعه انداخته میان خود تقسیم نمودند | |
| Matt | Dari | 27:37 | جرم او را بر لوحی به این شرح نوشتند: «این است عیسی، پادشاه یهود» و بر بالای سرش نصب کردند. | |
| Matt | Dari | 27:40 | «تو که می خواستی عبادتگاه را خراب کنی و آنرا در سه روز از نو بسازی، اگر واقعاً پسر خدا هستی از صلیب پائین بیا و خود را نجات بده.» | |
| Matt | Dari | 27:42 | «او دیگران را نجات می داد، اما نمی تواند خود را نجات دهد. اگر پادشاه اسرائیل است، حالا از صلیب پائین بیاید و ما به او ایمان خواهیم آورد. | |
| Matt | Dari | 27:43 | او به خدا توکل داشت و می گفت که پسر خداست، پس اگر خدا او را دوست داشته باشد او را آزاد می سازد.» | |
| Matt | Dari | 27:46 | نزدیک ساعت سه عیسی با صدای بلند فریاد کرد: «ایلی، ایلی، لَما سَبَقتَنی؟»، یعنی: «خدای من، خدای من، چرا مرا ترک کردی؟» | |
| Matt | Dari | 27:48 | یکی از آنها فوراً دوید و اسفنجِ را آورده، در سرکه تر کرد و بر نوک چوبی قرار داده، پیش دهان عیسی برد. | |
| Matt | Dari | 27:51 | در آن لحظه پردۀ قدس الاقداس عبادتگاه از بالا تا به پائین دو پاره شد و چنان زلزله ای شد، که تخته سنگ ها شگافته | |
| Matt | Dari | 27:53 | و از قبرهای خود بیرون آمده، بعد از رستاخیز عیسی به شهر مقدس وارد شدند و بسیاری از مردم آنها را دیدند. | |
| Matt | Dari | 27:54 | وقتی صاحب منصب رومی و افراد او که به نگهبانی از عیسی مشغول بودند، زلزله و همۀ ماجرا را دیدند بسیار ترسیدند و گفتند: «بدون شک این مرد پسر خدا بود.» | |
| Matt | Dari | 27:55 | عده ای از زنان که عیسی را خدمت می کردند و به دنبال او از جلیل آمده بودند در آنجا حضور داشتند و از دور جریان را دیدند. | |
| Matt | Dari | 27:58 | او نزد پیلاطُس رفت و تقاضا نمود جسد عیسی به او داده شود. پیلاطُس امر کرد که آنرا به او بدهند. | |
| Matt | Dari | 27:60 | و در قبر خود که نو از سنگ تراشیده بود، قرار داد و آنگاه سنگ بزرگی در پیش آن غلطانید و رفت. | |
| Matt | Dari | 27:62 | روز بعد یعنی صبح روز شنبه، سران کاهنان و پیروان فرقۀ فریسی بطور دسته جمعی پیش پیلاطُس رفته | |
| Matt | Dari | 27:63 | گفتند: «عالیجناب، ما به یاد داریم که آن گمراه کننده وقتی زنده بود گفت، که من پس از سه روز از نو زنده خواهم شد. | |
| Matt | Dari | 27:64 | پس امر کن تا روز سوم قبر تحت نظر باشد، وگرنه امکان دارد شاگردان او بیایند و جسد او را بدزدند و آنگاه به مردم بگویند که او پس از مرگ زنده شده است و به این ترتیب در آخر کار مردم را بیشتر از اول فریب دهند.» | |
| Matt | Dari | 27:65 | پیلاطُس گفت: «شما می توانید نگهبانانی در آنجا بگذارید. بروید و تا آنجا که ممکن است از آن محافظت کنید.» | |
Chapter 28
| Matt | Dari | 28:1 | بعد از روز سَبَت، در سپیده دَم صبح روز یکشنبه، مریم مجدلیه و آن مریم دیگر به دیدن قبر رفتند. | |
| Matt | Dari | 28:2 | ناگاه زلزله شدیدی رخ داد، زیرا فرشتۀ خداوند از آسمان نازل شده بسوی سنگ آمد و آن را به کناری غلطانیده بر روی آن نشست. | |
| Matt | Dari | 28:6 | او اینجا نیست. چنانکه خود او قبلاً گفته بود، پس از مرگ زنده گشت. بیائید و جائی را که او خوابیده بود، ببینید | |
| Matt | Dari | 28:7 | و زود بروید و به شاگردان او بگوئید که او پس از مرگ زنده شده است و پیش از شما به جلیل خواهد رفت و شما او را در آنجا خواهید دید. آنچه را به شما گفتم به خاطر داشته باشید.» | |
| Matt | Dari | 28:8 | آن ها با عجله و ترس و در عین حال شاد و خوشحال از قبر خارج شدند و دوان دوان رفتند تا این خبر را به شاگردان برسانند. | |
| Matt | Dari | 28:9 | در بین راه، ناگهان عیسی با آنها روبرو شده گفت: «سلام بر شما!» زنان پیش آمدند و بر قدم های او به خاک افتاده در مقابل او سجده کردند. | |
| Matt | Dari | 28:10 | آنگاه عیسی به آنها فرمود: «نترسید، بروید و به برادران من بگوئید که به جلیل بروند و در آنجا مرا خواهند دید.» | |
| Matt | Dari | 28:11 | وقتی زنان در راه بودند، بعضی از نگهبانان به شهر رفته آنچه را که واقع شده بود، به سران کاهنان گزارش دادند. | |
| Matt | Dari | 28:13 | تا اینکه آن ها بگویند: «شاگردان او شبانه آمدند و هنگامی که ما در خواب بودیم، جسد را دزدیدند.» | |
| Matt | Dari | 28:14 | و نیز افزودند: «اگر این موضوع به گوش والی برسد، ما خود ما او را قانع می کنیم و نمی گذاریم که شما به زحمت بیفتید.» | |
| Matt | Dari | 28:15 | پس نگهبانان پول را گرفته مطابق امر آنها عمل کردند و این موضوع تا به امروز در بین یهودیان شایع است. | |
| Matt | Dari | 28:16 | یازده شاگرد عیسی به جلیل، به آن کوهی که عیسی گفته بود آنها را در آنجا خواهد دید، رفتند. | |
| Matt | Dari | 28:18 | آنگاه عیسی پیشتر آمده برای آنها صحبت کرد و فرمود: «تمام قدرت در آسمان و بر روی زمین به من داده شده است. | |
| Matt | Dari | 28:19 | پس بروید و همۀ ملتها را شاگرد من سازید و آن ها را به نام پدر و پسر و روح القدس تعمید دهید | |