Site uses cookies to provide basic functionality.

OK
MATTHEW
Up
Toggle notes
Chapter 1
Matt FarOPV 1:1  کتاب نسب نامه عیسی مسیح بن داود بن ابراهیم:
Matt FarOPV 1:2  ابراهیم اسحاق را آورد و اسحاق یعقوب را آورد و یعقوب یهودا و برادران او راآورد.
Matt FarOPV 1:3  و یهودا، فارص و زارح را از تامار آورد وفارص، حصرون را آورد و حصرون، ارام را آورد.
Matt FarOPV 1:4  و ارام، عمیناداب را آورد و عمیناداب، نحشون را آورد و نحشون، شلمون را آورد.
Matt FarOPV 1:5  وشلمون، بوعز را از راحاب آورد و بوعز، عوبیدرا از راعوت آورد و عوبید، یسا را آورد.
Matt FarOPV 1:6  ویسا داود پادشاه را آورد و داود پادشاه، سلیمان را از زن اوریا آورد.
Matt FarOPV 1:7  و سلیمان، رحبعام را آورد و رحبعام، ابیا را آورد و ابیا، آسا راآورد.
Matt FarOPV 1:8  و آسا، یهوشافاط را آورد و یهوشافاط، یورام را آورد و یورام، عزیا را آورد.
Matt FarOPV 1:9  و عزیا، یوتام را آورد و یوتام، احاز را آورد و احاز، حزقیا را آورد.
Matt FarOPV 1:10  و حزقیا، منسی را آورد ومنسی، آمون را آورد و آمون، یوشیا را آورد.
Matt FarOPV 1:11  ویوشیا، یکنیا و برادرانش را در زمان جلای بابل آورد.
Matt FarOPV 1:12  و بعد از جلای بابل، یکنیا، سالتیئل را آورد و سالتیئیل، زروبابل را آورد.
Matt FarOPV 1:13  زروبابل، ابیهود را آورد و ابیهود، ایلیقایم را آورد و ایلیقایم، عازور را آورد.
Matt FarOPV 1:14  و عازور، صادوق را آورد و صادوق، یاکین را آورد و یاکین، ایلیهود را آورد.
Matt FarOPV 1:15  و ایلیهود، ایلعازر را آوردو ایلعازر، متان را آورد و متان، یعقوب راآورد.
Matt FarOPV 1:16  و یعقوب، یوسف شوهر مریم راآورد که عیسی مسمی به مسیح از او متولدشد.
Matt FarOPV 1:17  پس تمام طبقات، از ابراهیم تا داودچهارده طبقه است، و از داود تا جلای بابل چهارده طبقه، و از جلای بابل تا مسیح چهارده طبقه.
Matt FarOPV 1:18  اما ولادت عیسی مسیح چنین بود که چون مادرش مریم به یوسف نامزد شده بود، قبل ازآنکه با هم آیند، او را از روح‌القدس حامله یافتند.
Matt FarOPV 1:19  و شوهرش یوسف چونکه مرد صالح بود ونخواست او را عبرت نماید، پس اراده نمود او رابه پنهانی رها کند.
Matt FarOPV 1:20  اما چون او در این چیزهاتفکر می‌کرد، ناگاه فرشته خداوند در خواب بروی ظاهر شده، گفت: «ای یوسف پسر داود، ازگرفتن زن خویش مریم مترس، زیرا که آنچه دروی قرار گرفته است، از روح‌القدس است،
Matt FarOPV 1:21  و اوپسری خواهد زایید و نام او را عیسی خواهی نهاد، زیرا که او امت خویش را از گناهانشان خواهد رهانید.»
Matt FarOPV 1:22  و این همه برای آن واقع شد تاکلامی که خداوند به زبان نبی گفته بود، تمام گردد
Matt FarOPV 1:23  «که اینک باکره آبستن شده پسری خواهدزایید و نام او را عمانوئیل خواهند خواند که تفسیرش این است: خدا با ما.»
Matt FarOPV 1:24  پس چون یوسف از خواب بیدار شد، چنانکه فرشته خداوند بدو امر کرده بود، بعمل آورد و زن خویش را گرفت
Matt FarOPV 1:25  و تا پسر نخستین خود رانزایید، او را نشناخت؛ و او را عیسی نام نهاد.
Chapter 2
Matt FarOPV 2:1  و چون عیسی در ایام هیرودیس پادشاه دربیت لحم یهودیه تولد یافت، ناگاه مجوسی چند از مشرق به اورشلیم آمده، گفتند:
Matt FarOPV 2:2  «کجاست آن مولود که پادشاه یهود است زیراکه ستاره او را در مشرق دیده‌ایم و برای پرستش او آمده‌ایم؟»
Matt FarOPV 2:3  اما هیرودیس پادشاه چون این راشنید، مضطرب شد و تمام اورشلیم با وی.
Matt FarOPV 2:4  پس همه روسای کهنه و کاتبان قوم را جمع کرده، ازایشان پرسید که «مسیح کجا باید متولد شود؟»
Matt FarOPV 2:5  بدو گفتند: «در بیت لحم یهودیه زیرا که از نبی چنین مکتوب است:
Matt FarOPV 2:6  و تو‌ای بیت لحم، در زمین یهودا از سایر سرداران یهودا هرگز کوچکترنیستی، زیرا که از تو پیشوایی به ظهور خواهدآمد که قوم من اسرائیل را رعایت خواهد نمود.»
Matt FarOPV 2:7  آنگاه هیرودیس مجوسیان را در خلوت خوانده، وقت ظهور ستاره را از ایشان تحقیق کرد.
Matt FarOPV 2:8  پس ایشان را به بیت لحم روانه نموده، گفت: «بروید و از احوال آن طفل بتدقیق تفحص کنید و چون یافتید مرا خبر دهید تا من نیز آمده، او را پرستش نمایم.»
Matt FarOPV 2:9  چون سخن پادشاه راشنیدند، روانه شدند که ناگاه آن ستاره‌ای که در مشرق دیده بودند، پیش روی ایشان می‌رفت تافوق آنجایی که طفل بود رسیده، بایستاد.
Matt FarOPV 2:10  وچون ستاره را دیدند، بی‌نهایت شاد و خوشحال گشتند
Matt FarOPV 2:11  و به خانه درآمده، طفل را با مادرش مریم یافتند و به روی در‌افتاده، او را پرستش کردند و ذخایر خود را گشوده، هدایای طلا وکندر و مر به وی گذرانیدند.
Matt FarOPV 2:12  و چون در خواب وحی بدیشان در‌رسید که به نزد هیرودیس بازگشت نکنند، پس از راه دیگر به وطن خویش مراجعت کردند.
Matt FarOPV 2:13  و چون ایشان روانه شدند، ناگاه فرشته خداوند در خواب به یوسف ظاهر شده، گفت: «برخیز و طفل و مادرش را برداشته به مصر فرارکن و در آنجا باش تا به تو خبر دهم، زیرا که هیرودیس طفل را جستجو خواهد کرد تا او راهلاک نماید.»
Matt FarOPV 2:14  پس شبانگاه برخاسته، طفل ومادر او را برداشته، بسوی مصر روانه شد
Matt FarOPV 2:15  و تاوفات هیرودیس در آنجا بماند، تا کلامی که خداوند به زبان نبی گفته بود تمام گردد که «ازمصر پسر خود را خواندم.»
Matt FarOPV 2:16  چون هیرودیس دید که مجوسیان او را سخریه نموده‌اند، بسیارغضبناک شده، فرستاد و جمیع اطفالی را که دربیت لحم و تمام نواحی آن بودند، از دو ساله وکمتر موافق وقتی که از مجوسیان تحقیق نموده بود، به قتل رسانید.
Matt FarOPV 2:17  آنگاه کلامی که به زبان ارمیای نبی گفته شده بود، تمام شد: «آوازی دررامه شنیده شد، گریه و زاری و ماتم عظیم که راحیل برای فرزندان خود گریه می‌کند و تسلی نمی پذیرد زیرا که نیستند.»
Matt FarOPV 2:18  اما چون هیرودیس وفات یافت، ناگاه فرشته خداوند در مصر به یوسف در خواب ظاهرشده، گفت:
Matt FarOPV 2:19  «برخیز و طفل و مادرش رابرداشته، به زمین اسرائیل روانه شو زیرا آنانی که قصد جان طفل داشتند فوت شدند.»
Matt FarOPV 2:20  پس برخاسته، طفل و مادر او را برداشت و به زمین اسرائیل آمد.
Matt FarOPV 2:21  اما چون شنید که ارکلاوس به‌جای پدر خود هیرودیس بر یهودیه پادشاهی می‌کند، از رفتن بدان سمت ترسید و در خواب وحی یافته، به نواحی جلیل برگشت.
Matt FarOPV 2:22  و آمده در بلده‌ای مسمی به ناصره ساکن شد، تا آنچه به زبان انبیا گفته شده بود تمام شود که «به ناصری خوانده خواهد شد.»
Chapter 3
Matt FarOPV 3:1  و در آن ایام، یحیی تعمید‌دهنده در بیابان یهودیه ظاهر شد و موعظه کرده، می‌گفت:
Matt FarOPV 3:2  «توبه کنید، زیرا ملکوت آسمان نزدیک است.»
Matt FarOPV 3:3  زیرا همین است آنکه اشعیای نبی از او خبرداده، می‌گوید: «صدای ندا کننده‌ای در بیابان که راه خداوند را مهیا سازید و طرق او را راست نمایید.»
Matt FarOPV 3:4  و این یحیی لباس از پشم شترمی داشت، و کمربند چرمی بر کمر و خوراک او ازملخ و عسل بری می‌بود.
Matt FarOPV 3:5  در این وقت، اورشلیم و تمام یهودیه وجمیع حوالی اردن نزد او بیرون می‌آمدند،
Matt FarOPV 3:6  و به گناهان خود اعتراف کرده، در اردن از وی تعمیدمی یافتند.
Matt FarOPV 3:7  پس چون بسیاری از فریسیان و صدوقیان رادید که بجهت تعمید وی می‌آیند، بدیشان گفت: «ای افعی‌زادگان، که شما را اعلام کرد که از غضب آینده بگریزید؟
Matt FarOPV 3:8  اکنون ثمره شایسته توبه بیاورید،
Matt FarOPV 3:9  و این سخن را به‌خاطر خود راه مدهیدکه پدر ما ابراهیم است، زیرا به شما می‌گویم خداقادر است که از این سنگها فرزندان برای ابراهیم برانگیزاند.
Matt FarOPV 3:10  و الحال تیشه بر ریشه درختان نهاده شده است، پس هر درختی که ثمره نیکونیاورد، بریده و در آتش افکنده شود.
Matt FarOPV 3:11  من شمارا به آب به جهت توبه تعمید می‌دهم. لکن او که بعد از من می‌آید از من تواناتر است که لایق برداشتن نعلین او نیستم؛ او شما را به روح‌القدس و آتش تعمید خواهد داد.
Matt FarOPV 3:12  او غربال خود را دردست دارد و خرمن خود را نیکو پاک کرده، گندم خویش را در انبار ذخیره خواهد نمود، ولی کاه رادر آتشی که خاموشی نمی پذیرد خواهدسوزانید.»
Matt FarOPV 3:13  آنگاه عیسی از جلیل به اردن نزد یحیی آمدتا از او تعمید یابد.
Matt FarOPV 3:14  اما یحیی او را منع نموده، گفت: «من احتیاج دارم که از تو تعمید یابم و تونزد من می‌آیی؟»
Matt FarOPV 3:15  عیسی در جواب وی گفت: «الان بگذارزیرا که ما را همچنین مناسب است تا تمام عدالت را به‌کمال رسانیم.»
Matt FarOPV 3:16  اما عیسی چون تعمیدیافت، فور از آب برآمد که در ساعت آسمان بروی گشاده شد و روح خدا را دید که مثل کبوتری نزول کرده، بر وی می‌آید.
Matt FarOPV 3:17  آنگاه خطابی ازآسمان در‌رسید که «این است پسر حبیب من که ازاو خشنودم.»
Chapter 4
Matt FarOPV 4:1  آنگاه عیسی به‌دست روح به بیابان برده شدتا ابلیس او را تجربه نماید.
Matt FarOPV 4:2  و چون چهل شبانه‌روز روزه داشت، آخر گرسنه گردید.
Matt FarOPV 4:3  پس تجربه کننده نزد او آمده، گفت: «اگر پسر خداهستی، بگو تا این سنگها نان شود.»
Matt FarOPV 4:4  در جواب گفت: «مکتوب است انسان نه محض نان زیست می‌کند، بلکه به هر کلمه‌ای که از دهان خدا صادرگردد.»
Matt FarOPV 4:5  آنگاه ابلیس او را به شهر مقدس برد و برکنگره هیکل برپا داشته،
Matt FarOPV 4:6  به وی گفت: «اگر پسرخدا هستی، خود را به زیر انداز، زیرا مکتوب است که فرشتگان خود را درباره تو فرمان دهد تاتو را به‌دستهای خود برگیرند، مبادا پایت به سنگی خورد.»
Matt FarOPV 4:7  عیسی وی را گفت: «و نیزمکتوب است خداوند خدای خود را تجربه مکن.»
Matt FarOPV 4:8  پس ابلیس او را به کوهی بسیار بلند برد وهمه ممالک جهان و جلال آنها را بدو نشان داده،
Matt FarOPV 4:9  به وی گفت: «اگر افتاده مرا سجده کنی، همانا این همه را به تو بخشم.»
Matt FarOPV 4:10  آنگاه عیسی وی راگفت: «دور شو‌ای شیطان، زیرا مکتوب است که خداوند خدای خود را سجده کن و او را فقطعبادت نما.»
Matt FarOPV 4:11  در ساعت ابلیس او را رها کرد واینک فرشتگان آمده، او را پرستاری می‌نمودند.
Matt FarOPV 4:12  و چون عیسی شنید که یحیی گرفتار شده است، به جلیل روانه شد،
Matt FarOPV 4:13  و ناصره را ترک کرده، آمد و به کفرناحوم، به کناره دریا در حدودزبولون و نفتالیم ساکن شد.
Matt FarOPV 4:14  تا تمام گردد آنچه به زبان اشعیای نبی گفته شده بود
Matt FarOPV 4:15  که «زمین زبولون و زمین نفتالیم، راه دریا آن طرف اردن، جلیل امت‌ها؛
Matt FarOPV 4:16  قومی که در ظلمت ساکن بودند، نوری عظیم دیدند و برنشینندگان دیار موت وسایه آن نوری تابید.»
Matt FarOPV 4:17  از آن هنگام عیسی به موعظه شروع کرد و گفت: «توبه کنید زیراملکوت آسمان نزدیک است.»
Matt FarOPV 4:18  و چون عیسی به کناره دریای جلیل می‌خرامید، دو برادر یعنی شمعون مسمی به پطرس و برادرش اندریاس را دید که دامی دردریا می‌اندازند، زیرا صیاد بودند.
Matt FarOPV 4:19  بدیشان گفت: «از عقب من آیید تا شما را صیاد مردم گردانم.»
Matt FarOPV 4:20  در ساعت دامها را گذارده، از عقب او روانه شدند.
Matt FarOPV 4:21  و چون از آنجا گذشت دو برادردیگر یعنی یعقوب، پسر زبدی و برادرش یوحنارا دید که در کشتی با پدر خویش زبدی، دامهای خود را اصلاح می‌کنند؛ ایشان را نیز دعوت نمود.
Matt FarOPV 4:22  در حال، کشتی و پدر خود را ترک کرده، از عقب او روانه شدند.
Matt FarOPV 4:23  و عیسی در تمام جلیل می‌گشت و درکنایس ایشان تعلیم داده، به بشارت ملکوت موعظه همی نمود و هر مرض و هر درد قوم راشفا می‌داد.
Matt FarOPV 4:24  و اسم او در تمام سوریه شهرت یافت، و جمیع مریضانی که به انواع امراض ودردها مبتلا بودند و دیوانگان و مصروعان ومفلوجان را نزد او آوردند، و ایشان را شفا بخشید.
Matt FarOPV 4:25  و گروهی بسیار از جلیل و دیکاپولس واورشلیم و یهودیه و آن طرف اردن در عقب اوروانه شدند.
Chapter 5
Matt FarOPV 5:1  خوشابحالها و گروهی بسیار دیده، بر فراز کوه آمد و وقتی که او بنشست شاگردانش نزد اوحاضر شدند.
Matt FarOPV 5:2  آنگاه دهان خود را گشوده، ایشان را تعلیم داد و گفت:
Matt FarOPV 5:3  «خوشابحال مسکینان در روح، زیرا ملکوت آسمان از آن ایشان است.
Matt FarOPV 5:4  خوشابحال ماتمیان، زیرا ایشان تسلی خواهند یافت.
Matt FarOPV 5:5  خوشابحال حلیمان، زیرا ایشان وارث زمین خواهند شد.
Matt FarOPV 5:6  خوشابحال گرسنگان و تشنگان عدالت، زیراایشان سیر خواهندشد.
Matt FarOPV 5:7  خوشابحال رحم کنندگان، زیرا بر ایشان رحم کرده خواهدشد.
Matt FarOPV 5:8  خوشابحال پاک دلان، زیرا ایشان خدا راخواهند دید.
Matt FarOPV 5:9  خوشابحال صلح کنندگان، زیراایشان پسران خدا خوانده خواهند شد.
Matt FarOPV 5:10  خوشابحال زحمت کشان برای عدالت، زیراملکوت آسمان از آن ایشان است.
Matt FarOPV 5:11  خوشحال باشید چون شما را فحش گویند و جفا رسانند، وبخاطر من هر سخن بدی بر شما کاذبانه گویند.
Matt FarOPV 5:12  خوش باشید و شادی عظیم نمایید، زیرا اجر شما در آسمان عظیم است زیرا که به همینطور بر انبیای قبل از شما جفامی رسانیدند.
Matt FarOPV 5:13  «شما نمک جهانید! لیکن اگر نمک فاسدگردد، به کدام چیز باز نمکین شود؟ دیگر مصرفی ندارد جز آنکه بیرون افکنده، پایمال مردم شود.
Matt FarOPV 5:14  شما نور عالمید. شهری که بر کوهی بنا شود، نتوان پنهان کرد.
Matt FarOPV 5:15  و چراغ را نمی افروزند تا آن را زیر پیمانه نهند، بلکه تا بر چراغدان گذارند؛ آنگاه به همه کسانی که در خانه باشند، روشنایی می‌بخشد.
Matt FarOPV 5:16  همچنین بگذارید نور شما بر مردم بتابد تا اعمال نیکوی شما را دیده، پدر شما را که در آسمان است تمجید نمایند.
Matt FarOPV 5:17  «گمان مبرید که آمده‌ام تا تورات یا صحف انبیا را باطل سازم. نیامده‌ام تا باطل نمایم بلکه تاتمام کنم.
Matt FarOPV 5:18  زیرا هر آینه به شما می‌گویم، تاآسمان و زمین زایل نشود، همزه یا نقطه‌ای ازتورات هرگز زایل نخواهد شد تا همه واقع شود.
Matt FarOPV 5:19  پس هر‌که یکی از این احکام کوچکترین رابشکند و به مردم چنین تعلیم دهد، در ملکوت آسمان کمترین شمرده شود. اما هر‌که بعمل آورد و تعلیم نماید، او در ملکوت آسمان بزرگ خوانده خواهد شد.
Matt FarOPV 5:20  زیرا به شما می‌گویم، تاعدالت شما بر عدالت کاتبان و فریسیان افزون نشود، به ملکوت آسمان هرگز داخل نخواهیدشد.
Matt FarOPV 5:21  «شنیده‌اید که به اولین گفته شده است "قتل مکن و هر‌که قتل کند سزاوار حکم شود."
Matt FarOPV 5:22  لیکن من به شما می‌گویم، هر‌که به برادر خود بی‌سبب خشم گیرد، مستوجب حکم باشد و هر‌که برادرخود را راقا گوید، مستوجب قصاص باشد و هرکه احمق گوید، مستحق آتش جهنم بود.
Matt FarOPV 5:23  پس هرگاه هدیه خود را به قربانگاه ببری و آنجا به‌خاطرت آید که برادرت بر تو حقی دارد،
Matt FarOPV 5:24  هدیه خود را پیش قربانگاه واگذار و رفته، اول با برادرخویش صلح نما و بعد آمده، هدیه خود رابگذران.
Matt FarOPV 5:25  با مدعی خود مادامی که با وی در راه هستی صلح کن، مبادا مدعی، تو را به قاضی سپارد و قاضی، تو را به داروغه تسلیم کند و در زندان افکنده شوی.
Matt FarOPV 5:26  هرآینه به تو می‌گویم، که تا فلس آخر را ادا نکنی، هرگز از آنجا بیرون نخواهی آمد.
Matt FarOPV 5:27  «شنیده‌اید که به اولین گفته شده است "زنامکن."
Matt FarOPV 5:28  لیکن من به شما می‌گویم، هر کس به زنی نظر شهوت اندازد، همان دم در دل خود با او زناکرده است.
Matt FarOPV 5:29  پس اگر چشم راستت تو رابلغزاند، قلعش کن و از خود دور انداز زیرا تو رابهتر آن است که عضوی از اعضایت تباه گردد، ازآنکه تمام بدنت در جهنم افکنده شود.
Matt FarOPV 5:30  و اگردست راستت تو را بلغزاند، قطعش کن و از خوددور انداز، زیرا تو را مفیدتر آن است که عضوی ازاعضای تو نابود شود، از آنکه کل جسدت دردوزخ افکنده شود.
Matt FarOPV 5:31  «و گفته شده است هر‌که از زن خودمفارقت جوید، طلاق نامه‌ای بدو بدهد.
Matt FarOPV 5:32  لیکن من به شما می‌گویم، هر کس بغیر علت زنا، زن خود را از خود جدا کند باعث زنا کردن اومی باشد، و هر‌که زن مطلقه را نکاح کند، زنا کرده باشد.
Matt FarOPV 5:33  «باز شنیده‌اید که به اولین گفته شده است که "قسم دروغ مخور، بلکه قسم های خود را به خداوند وفا کن."
Matt FarOPV 5:34  لیکن من به شما می‌گویم، هرگز قسم مخورید، نه به آسمان زیرا که عرش خداست،
Matt FarOPV 5:35  و نه به زمین زیرا که پای انداز اواست، و نه به ارشلیم زیرا که شهر پادشاه عظیم است،
Matt FarOPV 5:36  و نه به‌سر خود قسم یاد کن، زیرا که مویی را سفید یا سیاه نمی توانی کرد.
Matt FarOPV 5:37  بلکه سخن شما بلی بلی و نی نی باشد زیرا که زیاده براین از شریر است.
Matt FarOPV 5:38  «شنیده‌اید که گفته شده است."چشمی به چشمی و دندانی به دندانی "
Matt FarOPV 5:39  لیکن من به شمامی گویم، با شریر مقاومت مکنید بلکه هر‌که بررخساره راست تو طپانچه زند، دیگری را نیز به سوی او بگردان،
Matt FarOPV 5:40  و اگر کسی خواهد با تو دعواکند و قبای تو را بگیرد، عبای خود را نیز بدوواگذار،
Matt FarOPV 5:41  و هرگاه کسی تو را برای یک میل مجبور سازد، دو میل همراه او برو.
Matt FarOPV 5:42  هر کس ازتو سوال کند، بدو ببخش و از کسی‌که قرض از توخواهد، روی خود را مگردان.»
Matt FarOPV 5:43  «شنیده‌اید که گفته شده است "همسایه خورا محبت نما و با دشمن خود عداوت کن."
Matt FarOPV 5:44  امامن به شما می‌گویم که دشمنان خود را محبت نمایید و برای لعن کنندگان خود برکت بطلبید و به آنانی که از شما نفرت کنند، احسان کنید و به هرکه به شما فحش دهد و جفا رساند، دعای خیرکنید،
Matt FarOPV 5:45  تا پدر خود را که در آسمان است پسران شوید، زیرا که آفتاب خود را بر بدان و نیکان طالع می‌سازد و باران بر عادلان و ظالمان می‌باراند.
Matt FarOPV 5:46  زیرا هرگاه آنانی را محبت نمایید که شما رامحبت می‌نمایند، چه اجر دارید؟ آیا باجگیران چنین نمی کنند؟
Matt FarOPV 5:47  و هرگاه برادران خود را فقطسلام گویید چه فضیلت دارید؟ آیا باجگیران چنین نمی کنند؟
Matt FarOPV 5:48  پس شما کامل باشید چنانکه پدر شما که در آسمان است کامل است.
Chapter 6
Matt FarOPV 6:1  «زنهار عدالت خود را پیش مردم به‌جامیاورید تا شما را ببینند و الا نزد پدر خودکه در آسمان است، اجری ندارید.
Matt FarOPV 6:2  پس چون صدقه دهی، پیش خود کرنا منواز چنانکه ریاکاران در کنایس و بازارها می‌کنند، تا نزد مردم اکرام یابند. هرآینه به شما می‌گویم اجر خود رایافته‌اند.
Matt FarOPV 6:3  بلکه تو چون صدقه دهی، دست چپ تو از آنچه دست راستت می‌کند مطلع نشود،
Matt FarOPV 6:4  تاصدقه تو در نهان باشد و پدر نهان بین تو، تو راآشکارا اجر خواهد داد.
Matt FarOPV 6:5  «و چون عبادت کنی، مانند ریاکاران مباش زیرا خوش دارند که در کنایس و گوشه های کوچه‌ها ایستاده، نماز گذارند تا مردم ایشان راببینند. هرآینه به شما می‌گویم اجر خود راتحصیل نموده‌اند.
Matt FarOPV 6:6  لیکن تو چون عبادت کنی، به حجره خود داخل شو و در را بسته، پدر خود راکه در نهان است عبادت نما؛ و پدر نهان بین تو، تو را آشکارا جزا خواهد داد.
Matt FarOPV 6:7  و چون عبادت کنید، مانند امت‌ها تکرار باطل مکنید زیرا ایشان گمان می‌برند که به‌سبب زیاد گفتن مستجاب می‌شوند.
Matt FarOPV 6:8  پس مثل ایشان مباشید زیرا که پدر شماحاجات شما را می‌داند پیش از آنکه از او سوال کنید.
Matt FarOPV 6:9  «پس شما به اینطور دعا کنید: "ای پدر ما که در آسمانی، نام تو مقدس باد.
Matt FarOPV 6:10  ملکوت تو بیاید. اراده تو چنانکه در آسمان است، بر زمین نیز کرده شود.
Matt FarOPV 6:11  نان کفاف ما را امروز به ما بده.
Matt FarOPV 6:12  و قرض های ما را ببخش چنانکه ما نیزقرضداران خود را می‌بخشیم.
Matt FarOPV 6:13  و ما را در آزمایش میاور، بلکه از شریر ما رارهایی ده.
Matt FarOPV 6:14  «زیرا هرگاه تقصیرات مردم را بدیشان بیامرزید، پدر آسمانی شما، شما را نیز خواهدآمرزید.
Matt FarOPV 6:15  اما اگر تقصیرهای مردم را نیامرزید، پدر شما هم تقصیرهای شما را نخواهد آمرزید.
Matt FarOPV 6:16  «اما چون روزه‌دارید، مانند ریاکاران ترشرو مباشید زیرا که صورت خویش را تغییرمی دهند تا در نظر مردم روزه‌دار نمایند. هرآینه به شما می‌گویم اجر خود را یافته‌اند.
Matt FarOPV 6:17  لیکن توچون روزه‌داری، سر خود را تدهین کن و روی خود را بشوی
Matt FarOPV 6:18  تا در نظر مردم روزه‌دار ننمایی، بلکه در حضور پدرت که در نهان است؛ و پدر نهان بین تو، تو را آشکارا جزا خواهد داد.
Matt FarOPV 6:19  «گنجها برای خود بر زمین نیندوزید، جایی که بید و زنگ زیان می‌رساند و جایی که دزدان نقب می‌زنند و دزدی می‌نمایند.
Matt FarOPV 6:20  بلکه گنجهابجهت خود در آسمان بیندوزید، جایی که بید وزنگ زیان نمی رساند و جایی که دزدان نقب نمی زنند و دزدی نمی کنند.
Matt FarOPV 6:21  زیرا هرجا گنج تواست دل تو نیز در آنجا خواهد بود.
Matt FarOPV 6:22  «چراغ بدن چشم است؛ پس هرگاه چشمت بسیط باشد تمام بدنت روشن بود؛
Matt FarOPV 6:23  امااگر چشم تو فاسد است، تمام جسدت تاریک می‌باشد. پس اگر نوری که در تو است ظلمت باشد، چه ظلمت عظیمی است!
Matt FarOPV 6:24  «هیچ‌کس دو آقا را خدمت نمی تواند کرد، زیرا یا از یکی نفرت دارد و با دیگری محبت، و یابه یکی می‌چسبد و دیگر را حقیر می‌شمارد. محال است که خدا و ممونا را خدمت کنید.
Matt FarOPV 6:25  «بنابراین به شما می‌گویم، از بهر جان خوداندیشه مکنید که چه خورید یا چه آشامید و نه برای بدن خود که چه بپوشید. آیا جان، از خوراک و بدن از پوشاک بهتر نیست؟
Matt FarOPV 6:26  مرغان هوا را نظرکنید که نه می‌کارند و نه می‌دروند و نه در انبارهاذخیره می‌کنند و پدر آسمانی شما آنها رامی پروراند. آیا شما از آنها بمراتب بهتر نیستید؟
Matt FarOPV 6:27  و کیست از شما که به تفکر بتواند ذراعی برقامت خود افزاید؟
Matt FarOPV 6:28  و برای لباس چرا می اندیشید؟ در سوسنهای چمن تامل کنید، چگونه نمو می‌کنند! نه محنت می‌کشند و نه می‌ریسند!
Matt FarOPV 6:29  لیکن به شما می‌گویم سلیمان هم باهمه جلال خود چون یکی از آنها آراسته نشد.
Matt FarOPV 6:30  پس اگر خدا علف صحرا را که امروز هست وفردا در تنور افکنده می‌شود چنین بپوشاند، ای کم‌ایمانان آیا نه شما را از طریق اولی؟
Matt FarOPV 6:31  پس اندیشه مکنید و مگویید چه بخوریم یا چه بنوشیم یا چه بپوشیم.
Matt FarOPV 6:32  زیرا که در طلب جمیع این چیزها امت‌ها می‌باشند. اما پدر آسمانی شمامی داند که بدین همه‌چیز احتیاج دارید.
Matt FarOPV 6:33  لیکن اول ملکوت خدا و عدالت او را بطلبید که این همه برای شما مزید خواهد شد.
Matt FarOPV 6:34  پس در اندیشه فردا مباشید زیرا فردا اندیشه خود را خواهد کرد. بدی امروز برای امروز کافی است.
Chapter 7
Matt FarOPV 7:1  «حکم مکنید تا بر شما حکم نشود.
Matt FarOPV 7:2  زیرابدان طریقی که حکم کنید بر شما نیز حکم خواهد شد و بدان پیمانه‌ای که پیمایید برای شماخواهند پیمود.
Matt FarOPV 7:3  و چون است که خس را درچشم برادر خود می‌بینی و چوبی را که چشم خود داری نمی یابی؟
Matt FarOPV 7:4  یا چگونه به برادر خودمی گویی "اجازت ده تا خس را از چشمت بیرون کنم " و اینک چوب در چشم تو است؟
Matt FarOPV 7:5  ‌ای ریاکار، اول چوب را از چشم خود بیرون کن، آنگاه نیک خواهی دید تا خس را از چشم برادرت بیرون کنی!
Matt FarOPV 7:6  «آنچه مقدس است، به سگان مدهید و نه مرواریدهای خود را پیش گرازان اندازید، مباداآنها را پایمال کنند و برگشته، شما را بدرند.
Matt FarOPV 7:7  «سوال کنید که به شما داده خواهد شد؛ بطلبید که خواهید یافت؛ بکوبید که برای شما بازکرده خواهد شد.
Matt FarOPV 7:8  زیرا هر‌که سوال کند، یابد وکسی‌که بطلبد دریافت کند و هر‌که بکوبد برای اوگشاده خواهد شد.
Matt FarOPV 7:9  و کدام آدمی است از شما که پسرش نانی از او خواهد و سنگی بدو دهد؟
Matt FarOPV 7:10  یااگر ماهی خواهد ماری بدو بخشد؟
Matt FarOPV 7:11  پس هرگاه شما که شریر هستید، دادن بخشش های نیکو را به اولاد خود می‌دانید، چقدر زیاده پدر شما که درآسمان است چیزهای نیکو را به آنانی که از اوسوال می‌کنند خواهد بخشید!
Matt FarOPV 7:12  لهذا آنچه خواهید که مردم به شما کنند، شما نیز بدیشان همچنان کنید، زیرا این است تورات و صحف انبیا.
Matt FarOPV 7:13  «از در تنگ داخل شوید. زیرا فراخ است آن در و وسیع است آن طریقی که مودی به هلاکت است و آنانی که بدان داخل می‌شوندبسیارند.
Matt FarOPV 7:14  زیرا تنگ است آن در و دشوار است آن طریقی که مودی به حیات‌است و یابندگان آن کمند.
Matt FarOPV 7:15  «اما از انبیای کذبه احتراز کنید، که به لباس میشها نزد شما می‌آیند ولی در باطن، گرگان درنده می‌باشند.
Matt FarOPV 7:16  ایشان را از میوه های ایشان خواهید شناخت. آیا انگور را از خار و انجیر را ازخس می‌چینند؟
Matt FarOPV 7:17  همچنین هر درخت نیکو، میوه نیکو می‌آورد و درخت بد، میوه بد می‌آورد.
Matt FarOPV 7:18  نمی تواند درخت خوب میوه بد آورد، و نه درخت بد میوه نیکو آورد.
Matt FarOPV 7:19  هر درختی که میوه نیکو نیاورد، بریده و در آتش افکنده شود.
Matt FarOPV 7:20  لهذا از میوه های ایشان، ایشان را خواهیدشناخت.
Matt FarOPV 7:21  «نه هر‌که مرا "خداوند، خداوند" گویدداخل ملکوت آسمان گردد، بلکه آنکه اراده پدرمرا که در آسمان است به‌جا آورد.
Matt FarOPV 7:22  بسا در آن روز مرا خواهند گفت: "خداوندا، خداوندا، آیا به نام تو نبوت ننمودیم و به اسم تو دیوها را اخراج نکردیم و به نام تو معجزات بسیار ظاهرنساختیم؟"
Matt FarOPV 7:23  آنگاه به ایشان صریح خواهم گفت که "هرگز شما را نشناختم! ای بدکاران از من دور شوید!"
Matt FarOPV 7:24  «پس هر‌که این سخنان مرا بشنود و آنها رابه‌جا آرد، او را به مردی دانا تشبیه می‌کنم که خانه خود را بر سنگ بنا کرد.
Matt FarOPV 7:25  و باران باریده، سیلابهاروان گردید و بادها وزیده، بدان خانه زورآور شدو خراب نگردید زیرا که بر سنگ بنا شده بود.
Matt FarOPV 7:26  وهر‌که این سخنان مرا شنیده، به آنها عمل نکرد، به مردی نادان ماند که خانه خود را بر ریگ بنا نهاد.
Matt FarOPV 7:27  و باران باریده، سیلابها جاری شد و بادهاوزیده، بدان خانه زور آورد و خراب گردید وخرابی آن عظیم بود.»
Matt FarOPV 7:28  و چون عیسی این سخنان را ختم کرد آن گروه از تعلیم او در حیرت افتادند،
Matt FarOPV 7:29  زیرا که ایشان را چون صاحب قدرت تعلیم می‌داد و نه مثل کاتبان.
Chapter 8
Matt FarOPV 8:1  و چون او از کوه به زیر آمد، گروهی بسیاراز عقب او روانه شدند.
Matt FarOPV 8:2  که ناگاه ابرصی آمد و او را پرستش نموده، گفت: «ای خداوند اگربخواهی، می‌توانی مرا طاهر سازی.»
Matt FarOPV 8:3  عیسی دست آورده، او را لمس نمود و گفت: «می‌خواهم؛ طاهر شو!» که فور برص او طاهرگشت.
Matt FarOPV 8:4  عیسی بدو گفت: «زنهار کسی را اطلاع ندهی بلکه رفته، خود را به کاهن بنما و آن هدیه‌ای را که موسی فرمود، بگذران تا بجهت ایشان شهادتی باشد.»
Matt FarOPV 8:5  و چون عیسی وارد کفرناحوم شد، یوزباشی‌ای نزد وی آمد و بدو التماس نموده،
Matt FarOPV 8:6  گفت: «ای خداوند، خادم من مفلوج در خانه خوابیده و بشدت متالم است.»
Matt FarOPV 8:7  عیسی بدو گفت: «من آمده، او را شفا خواهم داد.»
Matt FarOPV 8:8  یوزباشی در جواب گفت: «خداوندا، لایق آن نی‌ام که زیرسقف من آیی. بلکه فقط سخنی بگو و خادم من صحت خواهد یافت.
Matt FarOPV 8:9  زیرا که من نیز مردی زیرحکم هستم و سپاهیان را زیر دست خود دارم؛ چون به یکی گویم برو، می‌رود و به دیگری بیا، می‌آید و به غلام خود فلان کار را بکن، می‌کند.»
Matt FarOPV 8:10  عیسی چون این سخن را شنید، متعجب شده، به همراهان خود گفت: «هرآینه به شما می‌گویم که چنین ایمانی در اسرائیل هم نیافته‌ام.
Matt FarOPV 8:11  و به شما می‌گویم که بسا از مشرق و مغرب آمده، درملکوت آسمان با ابراهیم و اسحاق و یعقوب خواهند نشست؛
Matt FarOPV 8:12  اما پسران ملکوت بیرون افکنده خواهند شد، در ظلمت خارجی جایی که گریه و فشار دندان باشد.
Matt FarOPV 8:13  پس عیسی به یوزباشی گفت: «برو، بر وفق ایمانت تو را عطاشود، » که در ساعت خادم او صحت یافت.
Matt FarOPV 8:14  و چون عیسی به خانه پطرس آمد، مادر‌زن او را دید که تب کرده، خوابیده است.
Matt FarOPV 8:15  پس دست او را لمس کرد و تب او را رها کرد. پس برخاسته، به خدمت گذاری ایشان مشغول گشت.
Matt FarOPV 8:16  اما چون شام شد، بسیاری از دیوانگان را به نزداو آوردند و محض سخنی ارواح را بیرون کرد وهمه مریضان را شفا بخشید.
Matt FarOPV 8:17  تا سخنی که به زبان اشعیای نبی گفته شده بود تمام گردد که «او ضعف های ما را گرفت و مرض های ما رابرداشت.»
Matt FarOPV 8:18  چون عیسی جمعی کثیر دور خود دید، فرمان داد تا به کناره دیگر روند.
Matt FarOPV 8:19  آنگاه کاتبی پیش آمده، بدو گفت: «استادا هرجا روی، تو رامتابعت کنم.»
Matt FarOPV 8:20  عیسی بدو گفت: «روباهان راسوراخها و مرغان هوا را آشیانه‌ها است. لیکن پسر انسان را جای سر نهادن نیست.»
Matt FarOPV 8:21  و دیگری از شاگردانش بدو گفت: «خداوندا اول مرارخصت ده تا رفته، پدر خود را دفن کنم.»
Matt FarOPV 8:22  عیسی وی را گفت: «مرا متابعت کن و بگذار که مردگان، مردگان خود را دفن کنند.»
Matt FarOPV 8:23  چون به کشتی سوار شد، شاگردانش ازعقب او آمدند.
Matt FarOPV 8:24  ناگاه اضطراب عظیمی در دریاپدید آمد، بحدی که امواج، کشتی را فرومی گرفت؛ و او در خواب بود.
Matt FarOPV 8:25  پس شاگردان پیش آمده، او را بیدار کرده، گفتند: «خداوندا، مارا دریاب که هلاک می‌شویم!»
Matt FarOPV 8:26  بدیشان گفت: «ای کم‌ایمانان، چرا ترسان هستید؟» آنگاه برخاسته، بادها و دریا را نهیب کرد که آرامی کامل پدید آمد.
Matt FarOPV 8:27  اما آن اشخاص تعجب نموده، گفتند: «این چگونه مردی است که بادها و دریا نیزاو را اطاعت می‌کنند!»
Matt FarOPV 8:28  و چون به آن کناره در زمین جرجسیان رسید، دو شخص دیوانه از قبرها بیرون شده، بدوبرخوردند و بحدی تندخوی بودند که هیچ‌کس از آن راه نتوانستی عبور کند.
Matt FarOPV 8:29  در ساعت فریادکرده، گفتند: «یا عیسی ابن‌الله، ما را با تو جه کار است؟ مگر در اینجا آمده‌ای تا ما را قبل از وقت عذاب کنی؟"
Matt FarOPV 8:30  و گلۀگراز بسیاری دور از ایشان می‌چرید.
Matt FarOPV 8:31  دیوها از وی استدعا نموده، گفتند: "هرگاه ما را بیرون کنی، در گلۀ گرازان ما را بفرست."
Matt FarOPV 8:32  ایشان را گفت: "بروید!" در حال بیرون شده، داخل گلۀ گرازان گردیدند که فی‌الفور همۀ آن گرازان از بلندی به دریا جسته، در آب هلاک شدند.
Matt FarOPV 8:33  اما شبانان گریخته، به شهر رفتند و تمام آن حادثه و ماجرای دیوانگان را شهرت دادند.
Matt FarOPV 8:34  واینک تمام شهر برای ملاقات عیسی بیرون آمد. چون او را دیدند، التماس نمودند که از حدودایشان بیرون رود.
Chapter 9
Matt FarOPV 9:1  پس به کشتی سوار شده، عبور کرد و به شهر خویش آمد.
Matt FarOPV 9:2  ناگاه مفلوجی را بر بستر خوابانیده، نزد وی آوردند. چون عیسی ایمان ایشان را دید، مفلوج را گفت: «ای فرزند، خاطر جمع دار که گناهانت آمرزیده شد.»
Matt FarOPV 9:3  آنگاه بعضی از کاتبان با خود گفتند: «این شخص کفر می‌گوید.»
Matt FarOPV 9:4  عیسی خیالات ایشان رادرک نموده، گفت: «از بهر‌چه خیالات فاسد به‌خاطر خود راه می‌دهید؟
Matt FarOPV 9:5  زیرا کدام سهل تراست، گفتن اینکه گناهان تو آمرزیده شد یا گفتن آنکه برخاسته بخرام؟
Matt FarOPV 9:6  لیکن تا بدانید که پسرانسان را قدرت آمرزیدن گناهان بر روی زمین هست...» آنگاه مفلوج را گفت: «برخیز و بسترخود را برداشته، به خانه خود روانه شو!»
Matt FarOPV 9:7  درحال برخاسته، به خانه خود رفت!
Matt FarOPV 9:8  و آن گروه چون این عمل را دیدند، متعجب شده، خدایی راکه این نوع قدرت به مردم عطا فرموده بود، تمجیدنمودند.
Matt FarOPV 9:9  چون عیسی از آنجا می‌گذشت، مردی رامسمی به متی به باج گاه نشسته دید. بدو گفت: «مرا متابعت کن.» در حال برخاسته، از عقب وی روانه شد.
Matt FarOPV 9:10  و واقع شد چون او در خانه به غذا نشسته بود که جمعی از باجگیران وگناهکاران آمده، با عیسی و شاگردانش بنشستند.
Matt FarOPV 9:11  «و فریسیان چون دیدند، به شاگردان اوگفتند: «چرا استاد شما با باجگیران وگناهکاران غذا می‌خورد؟»
Matt FarOPV 9:12  عیسی چون شنید، گفت: «نه تندرستان بلکه مریضان احتیاج به طبیب دارند.
Matt FarOPV 9:13  لکن رفته، این را دریافت کنید که "رحمت می‌خواهم نه قربانی "، زیرا نیامده‌ام تاعادلان را بلکه گناهکاران را به توبه دعوت نمایم.»
Matt FarOPV 9:14  آنگاه شاگردان یحیی نزد وی آمده، گفتند: «چون است که ما و فریسیان روزه بسیارمی داریم، لکن شاگردان تو روزه نمی دارند؟»
Matt FarOPV 9:15  عیسی بدیشان گفت: «آیا پسران خانه عروسی، مادامی که داماد با ایشان است، می‌توانند ماتم کنند؟ و لکن ایامی می‌آید که داماد از ایشان گرفته شود؛ در آن هنگام روزه خواهند داشت.
Matt FarOPV 9:16  وهیچ‌کس بر جامه کهنه پاره‌ای از پارچه نو وصله نمی کند زیرا که آن وصله از جامه جدا می‌گردد ودریدگی بدتر می‌شود.
Matt FarOPV 9:17  و شراب نو را درمشکهای کهنه نمی ریزند والا مشکها دریده شده، شراب ریخته و مشکها تباه گردد. بلکه شراب نو را در مشکهای نو می‌ریزند تا هر دومحفوظ باشد.»
Matt FarOPV 9:18  او هنوز این سخنان را بدیشان می‌گفت که ناگاه رئیسی آمد و او را پرستش نموده، گفت: «اکنون دختر من مرده است. لکن بیا و دست خودرا بر وی گذار که زیست خواهد کرد.»
Matt FarOPV 9:19  پس عیسی به اتفاق شاگردان خود برخاسته، از عقب او روان شد.
Matt FarOPV 9:20  و اینک زنی که مدت دوازده سال به مرض استحاضه مبتلا می‌بود، از عقب او آمده، دامن ردای او را لمس نمود،
Matt FarOPV 9:21  زیرا با خود گفته بود: «اگر محض ردایش را لمس کنم، هرآینه شفایابم.»
Matt FarOPV 9:22  عیسی برگشته، نظر بر وی انداخته، گفت: «ای دختر، خاطرجمع باش زیرا که ایمانت تو را شفا داده است!» در ساعت آن زن رستگارگردید.
Matt FarOPV 9:23  و چون عیسی به خانه رئیس در‌آمد، نوحه‌گران و گروهی از شورش کنندگان را دیده،
Matt FarOPV 9:24  بدیشان گفت: «راه دهید، زیرا دختر نمرده بلکه در خواب است.» ایشان بر وی سخریه کردند.
Matt FarOPV 9:25  اما چون آن گروه بیرون شدند، داخل شده، دست آن دختر را گرفت که در ساعت برخاست.
Matt FarOPV 9:26  و این کار در تمام آن مرز وبوم شهرت یافت.
Matt FarOPV 9:27  و چون عیسی از آن مکان می‌رفت، دو کورفریاد‌کنان در عقب او افتاده، گفتند: «پسر داودا، بر ما ترحم کن!»
Matt FarOPV 9:28  و چون به خانه در‌آمد، آن دوکور نزد او آمدند. عیسی بدیشان گفت: «آیا ایمان دارید که این کار را می‌توانم کرد؟» گفتندش: «بلی خداوندا.»
Matt FarOPV 9:29  در ساعت چشمان ایشان را لمس کرده، گفت: «بر وفق ایمانتان به شما بشود.»
Matt FarOPV 9:30  درحال چشمانشان باز شد و عیسی ایشان را به تاکیدفرمود که «زنهار کسی اطلاع نیابد.»
Matt FarOPV 9:31  اما ایشان بیرون رفته، او را در تمام آن نواحی شهرت دادند.
Matt FarOPV 9:32  و هنگامی که ایشان بیرون می‌رفتند، ناگاه دیوانه‌ای گنگ را نزد او آوردند.
Matt FarOPV 9:33  و چون دیوبیرون شد، گنگ، گویا گردید و همه در تعجب شده، گفتند: «در اسرائیل چنین امر هرگز دیده نشده بود.»
Matt FarOPV 9:34  لیکن فریسیان گفتند: «به واسطه رئیس دیوها، دیوها را بیرون می‌کند.»
Matt FarOPV 9:35  و عیسی در همه شهرها و دهات گشته، در کنایس ایشان تعلیم داده، به بشارت ملکوت موعظه می‌نمود و هر مرض و رنج مردم را شفامی داد.
Matt FarOPV 9:36  و چون جمع کثیر دید، دلش بر ایشان بسوخت زیرا که مانند گوسفندان بی‌شبان، پریشان حال و پراکنده بودند.
Matt FarOPV 9:37  آنگاه به شاگردان خود گفت: «حصاد فراوان است لیکن عمله کم. پس از صاحب حصاد استدعا نمایید تاعمله در حصاد خود بفرستد.»
Chapter 10
Matt FarOPV 10:1  و دوازده شاگرد خود را طلبیده، ایشان را بر ارواح پلید قدرت داد که آنها رابیرون کنند و هر بیماری و رنجی را شفا دهند.
Matt FarOPV 10:2  ونامهای دوازده رسول این است: اول شمعون معروف به پطرس و برادرش اندریاس؛ یعقوب بن زبدی و برادرش یوحنا؛
Matt FarOPV 10:3  فیلپس و برتولما؛ توماو متای باجگیر؛ یعقوب بن حلفی و لبی معروف به تدی؛
Matt FarOPV 10:4  شمعون قانوی و یهودای اسخریوطی که او را تسلیم نمود.
Matt FarOPV 10:5  این دوازده را عیسی فرستاده، بدیشان وصیت کرده، گفت: «از راه امت‌ها مروید و دربلدی از سامریان داخل مشوید،
Matt FarOPV 10:6  بلکه نزدگوسفندان گم شده اسرائیل بروید.
Matt FarOPV 10:7  و چون می‌روید، موعظه کرده، گویید که ملکوت آسمان نزدیک است.
Matt FarOPV 10:8  بیماران را شفا دهید، ابرصان راطاهر سازید، مردگان را زنده کنید، دیوها را بیرون نمایید. مفت یافته‌اید، مفت بدهید.
Matt FarOPV 10:9  طلا یا نقره یا مس در کمرهای خود ذخیره مکنید،
Matt FarOPV 10:10  و برای سفر، توشه‌دان یا دو پیراهن یا کفشها یا عصابرندارید، زیرا که مزدور مستحق خوراک خوداست.
Matt FarOPV 10:11  و در هر شهری یا قریه‌ای که داخل شوید، بپرسید که در آنجا که لیاقت دارد؛ پس درآنجا بمانید تا بیرون روید.
Matt FarOPV 10:12  و چون به خانه‌ای درآیید، بر آن سلام نمایید؛
Matt FarOPV 10:13  پس اگر خانه لایق باشد، سلام شما بر آن واقع خواهد شد و اگرنالایق بود، سلام شما به شما خواهد برگشت.
Matt FarOPV 10:14  و هر‌که شما را قبول نکند یا به سخن شماگوش ندهد، از آن خانه یا شهر بیرون شده، خاک پایهای خود را برافشانید.
Matt FarOPV 10:15  هرآینه به شمامی گویم که در روز جزا حالت زمین سدوم وغموره از آن شهر سهل تر خواهد بود.
Matt FarOPV 10:16  هان، من شما را مانند گوسفندان در میان گرگان می‌فرستم؛ پس مثل مارها هوشیار و چون کبوتران ساده باشید.
Matt FarOPV 10:17  اما از مردم برحذر باشید، زیرا که شما را به مجلسها تسلیم خواهند کرد ودر کنایس خود شما را تازیانه خواهند زد،
Matt FarOPV 10:18  ودر حضور حکام و سلاطین، شما را بخاطر من خواهند برد تا بر ایشان و بر امت‌ها شهادتی شود.
Matt FarOPV 10:19  اما چون شما را تسلیم کنند، اندیشه مکنید که چگونه یا چه بگویید زیرا در همان ساعت به شماعطا خواهد شد که چه باید گفت،
Matt FarOPV 10:20  زیرا گوینده شما نیستید بلکه روح پدر شما، در شما گوینده است.
Matt FarOPV 10:21  و برادر، برادر را و پدر، فرزند را به موت تسلیم خواهند کرد و فرزندان بر والدین خودبرخاسته، ایشان را به قتل خواهند رسانید؛
Matt FarOPV 10:22  و به جهت اسم من، جمیع مردم از شما نفرت خواهندکرد. لیکن هر‌که تا به آخر صبر کند، نجات یابد.
Matt FarOPV 10:23  و وقتی که در یک شهر بر شما جفا کنند، به دیگری فرار کنید زیرا هرآینه به شما می‌گویم تاپسر انسان نیاید، از همه شهرهای اسرائیل نخواهید پرداخت.
Matt FarOPV 10:24  شاگرد از معلم خود افضل نیست و نه غلام از آقایش برتر.
Matt FarOPV 10:25  کافی است شاگرد را که چون استاد خویش گردد و غلام را که چون آقای خودشود. پس اگر صاحب‌خانه را بعلزبول خواندند، چقدر زیادتر اهل خانه‌اش را.
Matt FarOPV 10:26  لهذا از ایشان مترسید زیرا چیزی مستور نیست که مکشوف نگردد و نه مجهولی که معلوم نشود.
Matt FarOPV 10:27  آنچه درتاریکی به شما می‌گویم، در روشنایی بگویید، وآنچه در گوش شنوید بر بامها موعظه کنید.
Matt FarOPV 10:28  واز قاتلان جسم که قادر بر کشتن روح نی‌اند، بیم مکنید بلکه از او بترسید که قادر است بر هلاک کردن روح و جسم را نیز در جهنم.
Matt FarOPV 10:29  آیا دوگنجشک به یک فلس فروخته نمی شود؟ و حال آنکه یکی از آنها جز به حکم پدر شما به زمین نمی افتد.
Matt FarOPV 10:30  لیکن همه مویهای سر شما نیزشمرده شده است.
Matt FarOPV 10:31  پس ترسان مباشید زیراشما از گنجشکان بسیار افضل هستید.
Matt FarOPV 10:32  پس هر‌که مرا پیش مردم اقرار کند، من نیزدر حضور پدر خود که در آسمان است، او رااقرار خواهم کرد.
Matt FarOPV 10:33  اما هر‌که مرا پیش مردم انکار نماید، من هم در حضور پدر خود که در آسمان است او را انکار خواهم نمود.
Matt FarOPV 10:34  گمان مبرید که آمده‌ام تا سلامتی بر زمین بگذارم. نیامده‌ام تا سلامتی بگذارم بلکه شمشیر را.
Matt FarOPV 10:35  زیرا که آمده‌ام تا مرد را از پدر خود و دختر رااز مادر خویش و عروس را از مادر شوهرش جداسازم.
Matt FarOPV 10:36  و دشمنان شخص، اهل خانه او خواهندبود.
Matt FarOPV 10:37  و هر‌که پدر یا مادر را بیش از من دوست دارد؛ لایق من نباشد و هر‌که پسر یا دختر را از من زیاده دوست دارد، لایق من نباشد.
Matt FarOPV 10:38  و هر‌که صلیب خود را برنداشته، از عقب من نیاید، لایق من نباشد.
Matt FarOPV 10:39  هر‌که جان خود را دریابد، آن راهلاک سازد و هر‌که جان خود را بخاطر من هلاک کرد، آن را خواهد دریافت.
Matt FarOPV 10:40  هر‌که شما را قبول کند، مرا قبول کرده و کسی‌که مرا قبول کرده، فرستنده مرا قبول کرده باشد.
Matt FarOPV 10:41  و آنکه نبی‌ای رابه اسم نبی پذیرد، اجرت نبی یابد و هر‌که عادلی را به اسم عادلی پذیرفت، مزد عادل را خواهدیافت.
Matt FarOPV 10:42  و هر‌که یکی از این صغار را کاسه‌ای ازآب سرد محض نام شاگرد نوشاند، هرآینه به شمامی گویم اجر خودرا ضایع نخواهد ساخت.»
Chapter 11
Matt FarOPV 11:1  و چون عیسی این وصیت را با دوازده شاگرد خود به اتمام رسانید، از آنجا روانه شد تا در شهرهای ایشان تعلیم دهد و موعظه نماید.
Matt FarOPV 11:2  و چون یحیی در زندان، اعمال مسیح راشنید، دو نفر از شاگردان خود را فرستاده،
Matt FarOPV 11:3  بدو گفت: «آیا آن آینده تویی یا منتظر دیگری باشیم؟»
Matt FarOPV 11:4  عیسی در جواب ایشان گفت: «بروید ویحیی را از آنچه شنیده و دیده‌اید، اطلاع دهید
Matt FarOPV 11:5  که کوران بینا می‌گردند و لنگان به رفتار می‌آیندو ابرصان طاهر و کران شنوا و مردگان زنده می‌شوند و فقیران بشارت می‌شنوند؛
Matt FarOPV 11:6  وخوشابحال کسی‌که در من نلغزد.»
Matt FarOPV 11:7  و چون ایشان می‌رفتند، عیسی با آن جماعت درباره یحیی آغاز سخن کرد که «بجهت دیدن چه چیز بیرون شدید؟ آیا نی را که از باد درجنبش است؟
Matt FarOPV 11:8  بلکه بجهت دیدن چه چیز بیرون شدید؟ آیا مردی را که لباس فاخر در بر دارد؟ اینک آنانی که رخت فاخر می‌پوشند در خانه های پادشاهان می‌باشند.
Matt FarOPV 11:9  لیکن بجهت دیدن چه چیزبیرون رفتید؟ آیا نبی را؟ بلی به شما می‌گویم ازنبی افضلی را!
Matt FarOPV 11:10  زیرا همان است آنکه درباره اومکتوب است: "اینک من رسول خود را پیش روی تو می‌فرستم تا راه تو را پیش روی تو مهیا سازد."
Matt FarOPV 11:11  هرآینه به شما می‌گویم که از اولاد زنان، بزرگتری از یحیی تعمید‌دهنده برنخاست، لیکن کوچکتر در ملکوت آسمان از وی بزرگ تر است.
Matt FarOPV 11:12  و از ایام یحیی تعمید‌دهنده تا الان، ملکوت آسمان محبور می‌شود و جباران آن را به زورمی ربایند.
Matt FarOPV 11:13  زیرا جمیع انبیا و تورات تا یحیی اخبار می‌نمودند.
Matt FarOPV 11:14  و اگر خواهید قبول کنید، همان است الیاس که باید بیاید.
Matt FarOPV 11:15  هر‌که گوش شنوا دارد بشنود.
Matt FarOPV 11:16  لیکن این طایفه را به چه چیزتشبیه نمایم؟ اطفالی را مانند که در کوچه هانشسته، رفیقان خویش را صدا زده،
Matt FarOPV 11:17  می‌گویند: "برای شما نی نواختیم، رقص نکردید؛ نوحه گری کردیم، سینه نزدید."
Matt FarOPV 11:18  زیرا که یحیی آمد، نه می‌خورد و نه می‌آشامید، می‌گویند دیو دارد.
Matt FarOPV 11:19  پسر انسان آمد که می‌خورد و می‌نوشد، می‌گویند اینک مردی پرخور و میگسار و دوست باجگیران و گناهکاران است. لیکن حکمت ازفرزندان خود تصدیق کرده شده است."» وعده آرامش درون
Matt FarOPV 11:20  آنگاه شروع به ملامت نمود بر آن شهرهایی که اکثر از معجزات وی در آنها ظاهرشد زیرا که توبه نکرده بودند:
Matt FarOPV 11:21  «وای بر تو‌ای خورزین! وای بر تو‌ای بیت صیدا! زیرا اگرمعجزاتی که در شما ظاهر گشت، در صور وصیدون ظاهر می‌شد، هرآینه مدتی در پلاس وخاکستر توبه می‌نمودند.
Matt FarOPV 11:22  لیکن به شما می‌گویم که در روز جزا حالت صور و صیدون از شماسهلتر خواهد بود.
Matt FarOPV 11:23  و تو‌ای کفرناحوم که تا به فلک سرافراشته‌ای، به جهنم سرنگون خواهی شد زیرا هرگاه معجزاتی که در تو پدید آمد درسدوم ظاهر می‌شد، هرآینه تا امروز باقی می‌ماند.
Matt FarOPV 11:24  لیکن به شما می‌گویم که در روز جزاحالت زمین سدوم از تو سهل تر خواهد بود.»
Matt FarOPV 11:25  در آن وقت، عیسی توجه نموده، گفت: «ای پدر، مالک آسمان و زمین، تو را ستایش می‌کنم که این امور را از دانایان و خردمندان پنهان داشتی و به کودکان مکشوف فرمودی!
Matt FarOPV 11:26  بلی‌ای پدر، زیرا که همچنین منظور نظر تو بود.
Matt FarOPV 11:27  پدر همه‌چیز را به من سپرده است و کسی پسر را نمی شناسد بجز پدر و نه پدر را هیچ‌کس می‌شناسد غیر از پسر و کسی‌که پسر بخواهد بدومکشوف سازد.
Matt FarOPV 11:28  بیاید نزد من‌ای تمام زحمتکشان و گرانباران و من شما را آرامی خواهم بخشید.
Matt FarOPV 11:29  یوغ مرا بر خود گیرید و از من تعلیم یابید زیرا که حلیم و افتاده‌دل می‌باشم و درنفوس خود آرامی خواهید یافت؛
Matt FarOPV 11:30  زیرا یوغ من خفیف است و بار من سبک.»
Chapter 12
Matt FarOPV 12:1  در آن زمان، عیسی در روز سبت از میان کشتزارها می‌گذشت و شاگردانش چون گرسنه بودند، به چیدن و خوردن خوشه هاآغاز کردند.
Matt FarOPV 12:2  اما فریسیان چون این را دیدند، بدوگفتند: «اینک شاگردان تو عملی می‌کنند که کردن آن در سبت جایز نیست.»
Matt FarOPV 12:3  ایشان را گفت: «مگرنخوانده‌اید آنچه داود و رفیقانش کردند، وقتی که گرسنه بودند؟
Matt FarOPV 12:4  چه طور به خانه خدا در‌آمده، نانهای تقدمه را خورد که خوردن آن بر او ورفیقانش حلال نبود بلکه بر کاهنان فقط.
Matt FarOPV 12:5  یا درتورات نخوانده‌اید که در روزهای سبت، کهنه درهیکل سبت را حرمت نمی دارند و بی‌گناه هستند؟
Matt FarOPV 12:6  لیکن به شما می‌گویم که در اینجاشخصی بزرگتر از هیکل است!
Matt FarOPV 12:7  و اگر این معنی را درک می‌کردید که رحمت می‌خواهم نه قربانی، بی‌گناهان را مذمت نمی نمودید.
Matt FarOPV 12:8  زیرا که پسرانسان مالک روز سبت نیز ا§ست.»
Matt FarOPV 12:9  و از آنجا رفته، به کنیسه ایشان درآمد،
Matt FarOPV 12:10  که ناگاه شخص دست خشکی حاضر بود. پس ازوی پرسیده، گفتند: «آیا در روز سبت شفا دادن جایز است یا نه؟» تا ادعایی بر او وارد آورند.
Matt FarOPV 12:11  وی به ایشان گفت: «کیست از شما که یک گوسفند داشته باشد و هرگاه آن در روز سبت به حفره‌ای افتد، او را نخواهد گرفت و بیرون آورد؟
Matt FarOPV 12:12  پس چقدر انسان از گوسفند افضل است. بنابراین در سبت‌ها نیکویی‌کردن روا است.»
Matt FarOPV 12:13  آنگاه آن مرد را گفت: «دست خود را دراز کن!» پس دراز کرده، مانند دیگری صحیح گردید.
Matt FarOPV 12:14  اما فریسیان بیرون رفته، بر او شورا نمودند که چطور او را هلاک کنند.
Matt FarOPV 12:15  عیسی این را درک نموده، از آنجا روانه شدو گروهی بسیار از عقب او آمدند. پس جمیع ایشان را شفا بخشید،
Matt FarOPV 12:16  و ایشان را قدغن فرمودکه او را شهرت ندهند.
Matt FarOPV 12:17  تا تمام گردد کلامی که به زبان اشعیای نبی گفته شده بود:
Matt FarOPV 12:18  «اینک بنده من که او را برگزیدم و حبیب من که خاطرم از وی خرسند است. روح خود را بر وی خواهم نهاد تاانصاف را بر امت‌ها اشتهار نماید.
Matt FarOPV 12:19  نزاع و فغان نخواهد کرد و کسی آواز او را در کوچه هانخواهد شنید.
Matt FarOPV 12:20  نی خرد شده را نخواهد شکست و فتیله نیم‌سوخته را خاموش نخواهدکرد تا آنکه انصاف را به نصرت برآورد.
Matt FarOPV 12:21  و به نام او امت‌ها امید خواهند داشت.»
Matt FarOPV 12:22  آنگاه دیوانه‌ای کور و گنگ را نزد او آوردندو او را شفا داد چنانکه آن کور و گنگ، گویا و بیناشد.
Matt FarOPV 12:23  و تمام آن گروه در حیرت افتاده، گفتند: «آیا این شخص پسر داود نیست؟»
Matt FarOPV 12:24  لیکن فریسیان شنیده، گفتند: «این شخص دیوها رابیرون نمی کند مگر به یاری بعلزبول، رئیس دیوها!»
Matt FarOPV 12:25  عیسی خیالات ایشان را درک نموده، بدیشان گفت: «هر مملکتی که بر خود منقسم گردد، ویران شود و هر شهری یا خانه‌ای که برخود منقسم گردد، برقرار نماند.
Matt FarOPV 12:26  لهذا اگرشیطان، شیطان را بیرون کند، هرآینه بخلاف خودمنقسم گردد. پس چگونه سلطنتش پایدار ماند؟
Matt FarOPV 12:27  و اگر من به وساطت بعلزبول دیوها را بیرون می‌کنم، پسران شما آنها را به یاری که بیرون می‌کنند؟ از این جهت ایشان بر شما داوری خواهند کرد.
Matt FarOPV 12:28  لیکن هرگاه من به روح خدادیوها را اخراج می‌کنم، هرآینه ملکوت خدا برشما رسیده است.
Matt FarOPV 12:29  و چگونه کسی بتواند درخانه شخصی زورآور درآید و اسباب او را غارت کند، مگر آنکه اول آن زورآور را ببندد و پس خانه او را تاراج کند؟
Matt FarOPV 12:30  هر‌که با من نیست، برخلاف من است و هر‌که با من جمع نکند، پراکنده سازد.
Matt FarOPV 12:31  از این‌رو، شما را می‌گویم هر نوع گناه و کفر از انسان آمرزیده می‌شود، لیکن کفر به روح‌القدس از انسان عفو نخواهد شد.
Matt FarOPV 12:32  وهرکه برخلاف پسر انسان سخنی گوید، آمرزیده شود اما کسی‌که برخلاف روح‌القدس گوید، دراین عالم و در عالم آینده، هرگز آمرزیده نخواهدشد.
Matt FarOPV 12:33  یا درخت را نیکو گردانید و میوه‌اش رانیکو، یا درخت را فاسد سازید و میوه‌اش رافاسد، زیرا که درخت از میوه‌اش شناخته می‌شود.
Matt FarOPV 12:34  ‌ای افعی‌زادگان، چگونه می‌توانیدسخن نیکو گفت و حال آنکه بد هستید زیرا که زبان از زیادتی دل سخن می‌گوید.
Matt FarOPV 12:35  مرد نیکو ازخزانه نیکوی دل خود، چیزهای خوب برمی آورد و مرد بد از خزانه بد، چیزهای بدبیرون می‌آورد.
Matt FarOPV 12:36  لیکن به شما می‌گویم که هرسخن باطل که مردم گویند، حساب آن را در روزداوری خواهند داد.
Matt FarOPV 12:37  زیرا که از سخنان خودعادل شمرده خواهی شد و از سخنهای تو بر توحکم خواهد شد.»
Matt FarOPV 12:38  آنگاه بعضی از کاتبان و فریسیان در جواب گفتند: «ای استاد می‌خواهیم از تو آیتی ببینیم.»
Matt FarOPV 12:39  او در جواب ایشان گفت: «فرقه شریر و زناکارآیتی می‌طلبند و بدیشان جز آیت یونس نبی داده نخواهد شد.
Matt FarOPV 12:40  زیرا همچنانکه یونس سه شبانه‌روز در شکم ماهی ماند، پسر انسان نیز سه شبانه‌روز در شکم زمین خواهد بود.
Matt FarOPV 12:41  مردمان نینوا درروز داوری با این طایفه برخاسته، بر ایشان حکم خواهند کرد زیرا که به موعظه یونس توبه کردند واینک بزرگتری از یونس در اینجا است.
Matt FarOPV 12:42  ملکه جنوب در روز داوری با این فرقه برخاسته، برایشان حکم خواهد کرد زیرا که از اقصای زمین آمد تا حکمت سلیمان را بشنود، و اینک شخصی بزرگتر از سلیمان در اینجا است.
Matt FarOPV 12:43  و وقتی که روح پلید از آدمی بیرون آید، درطلب راحت به‌جایهای بی‌آب گردش می‌کند ونمی یابد.
Matt FarOPV 12:44  پس می‌گوید "به خانه خود که از آن بیرون آمدم برمی گردم، " و چون آید، آن را خالی و جاروب شده و آراسته می‌بیند.
Matt FarOPV 12:45  آنگاه می‌رود و هفت روح دیگر بدتر از خود رابرداشته، می‌آورد و داخل گشته، ساکن آنجامی شوند و انجام آن شخص بدتر از آغازش می‌شود. همچنین به این فرقه شریر خواهد شد.»
Matt FarOPV 12:46  او با آن جماعت هنوز سخن می‌گفت که ناگاه مادر و برادرانش در طلب گفتگوی وی بیرون ایستاده بودند.
Matt FarOPV 12:47  و شخصی وی را گفت: «اینک مادر تو و برادرانت بیرون ایستاده، می‌خواهند باتو سخن گویند.»
Matt FarOPV 12:48  در جواب قایل گفت: «کیست مادر من و برادرانم کیانند؟»
Matt FarOPV 12:49  و دست خود را به سوی شاگردان خود دراز کرده، گفت: «اینانند مادر من و برادرانم.
Matt FarOPV 12:50  زیرا هر‌که اراده پدر مرا که در آسمان است به‌جا آورد، همان برادر و خواهر و مادر من است.»
Chapter 13
Matt FarOPV 13:1  و در همان روز، عیسی از خانه بیرون آمده، به کناره دریا نشست
Matt FarOPV 13:2  و گروهی بسیار بر وی جمع آمدند، بقسمی که او به کشتی سوار شده، قرار گرفت و تمامی آن گروه بر ساحل ایستادند؛
Matt FarOPV 13:3  و معانی بسیار به مثلها برای ایشان گفت: «وقتی برزگری بجهت پاشیدن تخم بیرون شد.
Matt FarOPV 13:4  و چون تخم می‌پاشید، قدری در راه افتاد ومرغان آمده، آن را خوردند.
Matt FarOPV 13:5  و بعضی برسنگلاخ جایی که خاک زیاد نداشت افتاده، بزودی سبز شد، چونکه زمین عمق نداشت،
Matt FarOPV 13:6  وچون آفتاب برآمد بسوخت و چون ریشه نداشت خشکید.
Matt FarOPV 13:7  و بعضی در میان خارها ریخته شد وخارها نمو کرده، آن را خفه نمود.
Matt FarOPV 13:8  و برخی درزمین نیکو کاشته شده، بار آورد، بعضی صد وبعضی شصت و بعضی سی.
Matt FarOPV 13:9  هر‌که گوش شنوادارد بشنود.»
Matt FarOPV 13:10  آنگاه شاگردانش آمده، به وی گفتند: «ازچه جهت با اینها به مثلها سخن می‌رانی؟»
Matt FarOPV 13:11  درجواب ایشان گفت: «دانستن اسرار ملکوت آسمان به شما عطا شده است، لیکن بدیشان عطانشده،
Matt FarOPV 13:12  زیرا هر‌که دارد بدو داده شود و افزونی یابد. اما کسی‌که ندارد آنچه دارد هم از او گرفته خواهد شد.
Matt FarOPV 13:13  از این جهت با اینها به مثلها سخن می گویم که نگرانند و نمی بینند و شنوا هستند ونمی شنوند و نمی فهمند.
Matt FarOPV 13:14  و در حق ایشان نبوت اشعیا تمام می‌شود که می‌گوید: "به سمع خواهید شنید و نخواهید فهمید و نظر کرده، خواهید نگریست و نخواهید دید.
Matt FarOPV 13:15  زیرا قلب این قوم سنگین شده و به گوشها به سنگینی شنیده‌اند و چشمان خود را بر هم نهاده‌اند، مبادابه چشمها ببینند و به گوشها بشنوند و به دلهابفهمند و بازگشت کنند و من ایشان را شفا دهم."
Matt FarOPV 13:16  لیکن خوشابه‌حال چشمان شما زیرا که می‌بینند و گوشهای شما زیرا که می‌شنوند
Matt FarOPV 13:17  زیرا هرآینه به شما می‌گویم بسا انبیا وعادلان خواستند که آنچه شما می‌بینید، ببینندو ندیدند و آنچه می‌شنوید، بشنوند ونشنیدند.
Matt FarOPV 13:18  پس شما مثل برزگر را بشنوید.
Matt FarOPV 13:19  کسی‌که کلمه ملکوت را شنیده، آن را نفهمید، شریرمی آید و آنچه در دل او کاشته شده است می‌رباید، همان است آنکه در راه کاشته شده است.
Matt FarOPV 13:20  و آنکه بر سنگلاخ ریخته شده، اوست که کلام را شنیده، فی الفور به خشنودی قبول می‌کند،
Matt FarOPV 13:21  و لکن ریشه‌ای در خود ندارد، بلکه فانی است و هرگاه سختی یا صدمه‌ای به‌سبب کلام بر او وارد آید، در ساعت لغزش می‌خورد.
Matt FarOPV 13:22  و آنکه در میان خارها ریخته شد، آن است که کلام را بشنود واندیشه این جهان و غرور دولت، کلام را خفه کند و بی‌ثمر گردد.
Matt FarOPV 13:23  و آنکه درزمین نیکو کاشته شد، آن است که کلام را شنیده، آن را می‌فهمد و بارآور شده، بعضی صد و بعضی شصت و بعضی سی ثمر می‌آورد.»
Matt FarOPV 13:24  و مثلی دیگر بجهت ایشان آورده، گفت: «ملکوت آسمان مردی را ماند که تخم نیکو درزمین خود کاشت:
Matt FarOPV 13:25  و چون مردم در خواب بودند دشمنش آمده، در میان گندم، کرکاس ریخته، برفت.
Matt FarOPV 13:26  و وقتی که گندم رویید و خوشه برآورد، کرکاس نیز ظاهر شد.
Matt FarOPV 13:27  پس نوکران صاحب‌خانه آمده، به وی عرض کردند: "ای آقامگر تخم نیکو در زمین خویش نکاشته‌ای؟ پس ازکجا کرکاس بهم رسانید؟"
Matt FarOPV 13:28  ایشان را فرمود: "این کار دشمن است." عرض کردند: "آیامی خواهی برویم آنها را جمع کنیم؟"
Matt FarOPV 13:29  فرمود: "نی، مبادا وقت جمع کردن کرکاس، گندم را باآنها برکنید.
Matt FarOPV 13:30  بگذارید که هر دو تا وقت حصاد باهم نمو کنند و در موسم حصاد، دروگران راخواهم گفت که اول کرکاسها را جمع کرده، آنهارا برای سوختن بافه‌ها ببندید اما گندم را در انبارمن ذخیره کنید."» مثل دانه خردل
Matt FarOPV 13:31  بار دیگر مثلی برای ایشان زده، گفت: «ملکوت آسمان مثل دانه خردلی است که شخصی گرفته، در مزرعه خویش کاشت.
Matt FarOPV 13:32  وهرچند از سایر دانه‌ها کوچکتر است، ولی چون نمو کند بزرگترین بقول است و درختی می‌شودچنانکه مرغان هوا آمده در شاخه هایش آشیانه می گیرند.»
Matt FarOPV 13:33  و مثلی دیگر برای ایشان گفت که ملکوت آسمان خمیرمایه‌ای را ماند که زنی آن را گرفته، در سه کیل خمیر پنهان کرد تا تمام، مخمر گشت.
Matt FarOPV 13:34  همه این معانی را عیسی با آن گروه به مثلهاگفت و بدون مثل بدیشان هیچ نگفت،
Matt FarOPV 13:35  تا تمام گردد کلامی که به زبان نبی گفته شد: «دهان خودرا به مثلها باز می‌کنم و به چیزهای مخفی شده ازبنای عالم تنطق خواهم کرد.»
Matt FarOPV 13:36  آنگاه عیسی آن گروه را مرخص کرده، داخل خانه گشت و شاگردانش نزد وی آمده، گفتند: «مثل کرکاس مزرعه را بجهت ما شرح فرما.»
Matt FarOPV 13:37  در جواب ایشان گفت: «آنکه بذر نیکومی کارد پسر انسان است،
Matt FarOPV 13:38  و مزرعه، این جهان است و تخم نیکو ابنای ملکوت و کرکاسها، پسران شریرند.
Matt FarOPV 13:39  و دشمنی که آنها را کاشت، ابلیس است و موسم حصاد، عاقبت این عالم ودروندگان، فرشتگانند.
Matt FarOPV 13:40  پس همچنان‌که کرکاسها را جمع کرده، در آتش می‌سوزانند، همانطور در عاقبت این عالم خواهد شد،
Matt FarOPV 13:41  که پسر انسان ملائکه خود را فرستاده، همه لغزش دهندگان و بدکاران را جمع خواهند کرد،
Matt FarOPV 13:42  و ایشان را به تنور آتش خواهند انداخت، جایی که گریه و فشار دندان بود.
Matt FarOPV 13:43  آنگاه عادلان در ملکوت پدر خود مثل آفتاب، درخشان خواهند شد. هر‌که گوش شنوا دارد بشنود.
Matt FarOPV 13:44  «و ملکوت آسمان گنجی را ماند، مخفی شده در زمین که شخصی آن را یافته، پنهان نمودو از خوشی آن رفته، آنچه داشت فروخت و آن زمین را خرید.
Matt FarOPV 13:45  «باز ملکوت آسمان تاجری را ماند که جویای مرواریدهای خوب باشد،
Matt FarOPV 13:46  و چون یک مروارید گرانبها یافت، رفت و مایملک خود رافروخته، آن را خرید.
Matt FarOPV 13:47  «ایض ملکوت آسمان مثل دامی است که به دریا افکنده شود و از هر جنسی به آن درآید،
Matt FarOPV 13:48  وچون پر شود، به کناره‌اش کشند و نشسته، خوبهارا در ظروف جمع کنند و بدها را دور اندازند.
Matt FarOPV 13:49  بدینطور در آخر این عالم خواهد شد. فرشتگان بیرون آمده، طالحین را از میان صالحین جدا کرده،
Matt FarOPV 13:50  ایشان را در تنور آتش خواهندانداخت، جایی که گریه و فشار دندان می‌باشد.»
Matt FarOPV 13:51  عیسی ایشان را گفت: «آیا همه این امور رافهمیده‌اید؟» گفتندش: «بلی خداوندا.»
Matt FarOPV 13:52  به ایشان گفت: «بنابراین، هر کاتبی که در ملکوت آسمان تعلیم یافته است، مثل صاحب‌خانه‌ای است که از خزانه خویش چیزهای نو و کهنه بیرون می‌آورد.»
Matt FarOPV 13:53  و چون عیسی این مثلها را به اتمام رسانید، از آن موضع روانه شد.
Matt FarOPV 13:54  و چون به وطن خویش آمد، ایشان را در کنیسه ایشان تعلیم داد، بقسمی که متعجب شده، گفتند: «از کجا این شخص چنین حکمت و معجزات را بهم رسانید؟
Matt FarOPV 13:55  آیا این پسر نجار نمی باشد؟ و آیا مادرش مریم نامی نیست؟ و برادرانش یعقوب و یوسف و شمعون ویهودا؟
Matt FarOPV 13:56  و همه خواهرانش نزد ما نمی باشند؟ پس این همه را از کجا بهم رسانید؟»
Matt FarOPV 13:57  و درباره او لغزش خوردند. لیکن عیسی بدیشان گفت: «نبی بی‌حرمت نباشد مگر در وطن و خانه خویش.»
Matt FarOPV 13:58  و به‌سبب بی‌ایمانی‌ایشان معجزه بسیار در آنجا ظاهر نساخت.
Chapter 14
Matt FarOPV 14:1  در آن هنگام هیرودیس تیترارخ چون شهرت عیسی را شنید،
Matt FarOPV 14:2  به خادمان خود گفت: «این است یحیی تعمید‌دهنده که ازمردگان برخاسته است، و از این جهت معجزات از او صادر می‌گردد.»
Matt FarOPV 14:3  زیرا که هیرودیس یحیی را بخاطر هیرودیا، زن برادر خود فیلپس گرفته، در بند نهاده و در زندان انداخته بود؛
Matt FarOPV 14:4  چون که یحیی بدو همی گفت: «نگاه داشتن وی بر تو حلال نیست.»
Matt FarOPV 14:5  و وقتی که قصد قتل او کرد، از مردم ترسید زیرا که او را نبی می‌دانستند.
Matt FarOPV 14:6  اما چون بزم میلاد هیرودیس را می‌آراستند، دختر هیرودیا درمجلس رقص کرده، هیرودیس را شاد نمود.
Matt FarOPV 14:7  از این‌رو قسم خورده، وعده داد که آنچه خواهدبدو بدهد.
Matt FarOPV 14:8  و او از ترغیب مادر خود گفت که «سریحیی تعمید‌دهنده را الان در طبقی به من عنایت فرما.»
Matt FarOPV 14:9  آنگاه پادشاه برنجید، لیکن بجهت پاس قسم و خاطر همنشینان خود، فرمود که بدهند.
Matt FarOPV 14:10  و فرستاده، سر یحیی را در زندان از تن جدا کرد،
Matt FarOPV 14:11  و سر او را در طشتی گذارده، به دختر تسلیم نمودند و او آن را نزد مادر خود برد.
Matt FarOPV 14:12  پس شاگردانش آمده، جسد او را برداشته، به خاک سپردند و رفته، عیسی را اطلاع دادند.
Matt FarOPV 14:13  و چون عیسی این را شنید، به کشتی سوارشده، از آنجا به ویرانه‌ای به خلوت رفت. و چون مردم شنیدند، از شهرها به راه خشکی از عقب وی روانه شدند.
Matt FarOPV 14:14  پس عیسی بیرون آمده، گروهی بسیار دیده، بر ایشان رحم فرمود وبیماران ایشان را شفا داد.
Matt FarOPV 14:15  و در وقت عصر، شاگردانش نزد وی آمده، گفتند: «این موضع ویرانه است و وقت الان گذشته. پس این گروه رامرخص فرما تا به دهات رفته بجهت خود غذابخرند.»
Matt FarOPV 14:16  عیسی ایشان را گفت: «احتیاج به رفتن ندارند. شما ایشان را غذا دهید.»
Matt FarOPV 14:17  بدو گفتند: «در اینجا جز پنج نان و دو ماهی نداریم!»
Matt FarOPV 14:18  گفت: «آنها را اینجا به نزد من بیاورید!»
Matt FarOPV 14:19  وبدان جماعت فرمود تا بر سبزه نشستند و پنج نان و دو ماهی را گرفته، به سوی آسمان نگریسته، برکت داد و نان را پاره کرده، به شاگردان سپرد وشاگردان بدان جماعت.
Matt FarOPV 14:20  و همه خورده، سیر شدند و از پاره های باقی‌مانده دوازده سبد پرکرده، برداشتند.
Matt FarOPV 14:21  و خورندگان سوای زنان واطفال قریب به پنج هزار مرد بودند.
Matt FarOPV 14:22  بی‌درنگ عیسی شاگردان خود را اصرارنمود تا به کشتی سوار شده، پیش از وی به کناره دیگر روانه شوند تا آن گروه را رخصت دهد.
Matt FarOPV 14:23  وچون مردم را روانه نمود، به خلوت برای عبادت بر فراز کوهی برآمد. و وقت شام در آنجا تنها بود.
Matt FarOPV 14:24  اما کشتی در آن وقت در میان دریا به‌سبب بادمخالف که می‌وزید، به امواج گرفتار بود.
Matt FarOPV 14:25  و درپاس چهارم از شب، عیسی بر دریا خرامیده، به سوی ایشان روانه گردید.
Matt FarOPV 14:26  اما چون شاگردان، او را بر دریا خرامان دیدند، مضطرب شده، گفتندکه خیالی است؛ و از خوف فریاد برآوردند.
Matt FarOPV 14:27  اماعیسی ایشان را بی‌تامل خطاب کرده، گفت: «خاطر جمع دارید! منم ترسان مباشید!»
Matt FarOPV 14:28  پطرس در جواب او گفت: «خداوندا، اگر تویی مرا بفرما تا بر روی آب، نزد تو آیم.»
Matt FarOPV 14:29  گفت: «بیا!» در ساعت پطرس از کشتی فرود شده، برروی آب روانه شد تا نزد عیسی آید.
Matt FarOPV 14:30  لیکن چون باد را شدید دید، ترسان گشت و مشرف به غرق شده، فریاد برآورده، گفت: «خداوندا مرادریاب.»
Matt FarOPV 14:31  عیسی بی‌درنگ دست آورده، او رابگرفت و گفت: «ای کم‌ایمان، چرا شک آوردی؟»
Matt FarOPV 14:32  و چون به کشتی سوار شدند، بادساکن گردید.
Matt FarOPV 14:33  پس اهل کشتی آمده، او راپرستش کرده، گفتند: «فی الحقیقه تو پسر خدا هستی!»
Matt FarOPV 14:34  آنگاه عبور کرده، به زمین جنیسره آمدند،
Matt FarOPV 14:35  و اهل آن موضع او را شناخته، به همگی آن نواحی فرستاده، همه بیماران را نزد او آوردند،
Matt FarOPV 14:36  و از او اجازت خواستند که محض دامن ردایش را لمس کنند و هر‌که لمس کرد، صحت کامل یافت.
Chapter 15
Matt FarOPV 15:1  آنگاه کاتبان و فریسیان اورشلیم نزدعیسی آمده، گفتند:
Matt FarOPV 15:2  «چون است که شاگردان تو از تقلید مشایخ تجاوز می‌نمایند، زیرا هرگاه نان می‌خورند دست خود رانمی شویند؟»
Matt FarOPV 15:3  او در جواب ایشان گفت: «شمانیز به تقلید خویش، از حکم خدا چرا تجاوزمی کنید؟
Matt FarOPV 15:4  زیرا خدا حکم داده است که مادر وپدر خود را حرمت دار و هرکه پدر یا مادر رادشنام دهد البته هلاک گردد.
Matt FarOPV 15:5  لیکن شمامی گویید هر‌که پدر یا مادر خود را گوید آنچه ازمن به تو نفع رسد هدیه‌ای است،
Matt FarOPV 15:6  و پدر یا مادرخود را بعد از آن احترام نمی نماید. پس به تقلیدخود، حکم خدا را باطل نموده‌اید.
Matt FarOPV 15:7  ‌ای ریاکاران، اشعیاء در باره شما نیکو نبوت نموده است که گفت:
Matt FarOPV 15:8  این قوم به زبانهای خود به من تقرب می‌جویند و به لبهای خویش مرا تمجیدمی نمایند، لیکن دلشان از من دور است.
Matt FarOPV 15:9  پس عبادت مرا عبث می‌کنند زیرا که احکام مردم رابمنزله فرایض تعلیم می‌دهند.»
Matt FarOPV 15:10  و آن جماعت را خوانده، بدیشان گفت: «گوش داده، بفهمید؛
Matt FarOPV 15:11  نه آنچه به دهان فرومی رود انسان را نجس می‌سازد بلکه آنچه از دهان بیرون می‌آید انسان را نجس می‌گرداند.»
Matt FarOPV 15:12  آنگاه شاگردان وی آمده، گفتند: «آیا می‌دانی که فریسیان چون این سخن را شنیدند، مکروهش داشتند؟»
Matt FarOPV 15:13  او در جواب گفت: «هر نهالی که پدرآسمانی من نکاشته باشد، کنده شود.
Matt FarOPV 15:14  ایشان راواگذارید، کوران راهنمایان کورانند و هرگاه کور، کور را راهنما شود، هر دو در چاه افتند.
Matt FarOPV 15:15  پطرس در جواب او گفت: «این مثل را برای ما شرح فرما.»
Matt FarOPV 15:16  عیسی گفت: «آیا شما نیز تا به حال بی‌ادراک هستید؟
Matt FarOPV 15:17  یا هنوز نیافته‌اید که آنچه از دهان فرو می‌رود، داخل شکم می‌گردد ودر مبرز افکنده می‌شود؟
Matt FarOPV 15:18  لیکن آنچه از دهان برآید، از دل صادر می‌گردد و این چیزها است که انسان را نجس می‌سازد.
Matt FarOPV 15:19  زیرا که از دل برمی آید، خیالات بد و قتلها و زناها و فسقها ودزدیها و شهادات دروغ و کفرها.
Matt FarOPV 15:20  اینها است که انسان را نجس می‌سازد، لیکن خوردن به‌دستهای ناشسته، انسان را نجس نمی گرداند.»
Matt FarOPV 15:21  پس عیسی از آنجا بیرون شده، به دیارصور و صیدون رفت.
Matt FarOPV 15:22  ناگاه زن کنعانیه‌ای از آن حدود بیرون آمده، فریاد‌کنان وی را گفت: «خداوندا، پسر داودا، بر من رحم کن زیرا دختر من سخت دیوانه است.»
Matt FarOPV 15:23  لیکن هیچ جوابش نداد تا شاگردان او پیش آمده، خواهش نمودند که «او را مرخص فرمای زیرا در عقب ما شورش می‌کند.»
Matt FarOPV 15:24  او در جواب گفت: «فرستاده نشده‌ام مگر بجهت گوسفندان گم شده خاندان اسرائیل.»
Matt FarOPV 15:25  پس آن زن آمده، او را پرستش کرده، گفت: «خداوندا مرا یاری کن.»
Matt FarOPV 15:26  در جواب گفت که «نان فرزندان را گرفتن و نزد سگان انداختن جایزنیست.»
Matt FarOPV 15:27  عرض کرد: «بلی خداوندا، زیرا سگان نیز از پاره های افتاده سفره آقایان خویش می‌خورند.»
Matt FarOPV 15:28  آنگاه عیسی در جواب او گفت: «ای زن! ایمان تو عظیم است! تو را برحسب خواهش تو بشود.» که در همان ساعت، دخترش شفا یافت.
Matt FarOPV 15:29  عیسی از آنجا حرکت کرده، به کناره دریای جلیل آمد و برفراز کوه برآمده، آنجا بنشست.
Matt FarOPV 15:30  و گروهی بسیار، لنگان و کوران و گنگان وشلان و جمعی از دیگران را با خود برداشته، نزداو آمدند و ایشان را بر پایهای عیسی افکندند وایشان را شفا داد،
Matt FarOPV 15:31  بقسمی که آن جماعت، چون گنگان را گویا و شلان را تندرست و لنگان راخرامان و کوران را بینا دیدند، متعجب شده، خدای اسرائیل را تمجید کردند.
Matt FarOPV 15:32  عیسی شاگردان خود را پیش طلبیده، گفت: «مرا بر این جماعت دل بسوخت زیرا که الحال سه روز است که با من می‌باشند و هیچ‌چیز برای خوراک ندارند و نمی خواهم ایشان را گرسنه برگردانم مبادا در راه ضعف کنند.»
Matt FarOPV 15:33  شاگردانش به او گفتند: «از کجا در بیابان ما را آنقدر نان باشدکه چنین انبوه را سیر کند؟»
Matt FarOPV 15:34  عیسی ایشان راگفت: «چند نان دارید؟» گفتند: «هفت نان و قدری از ماهیان کوچک.»
Matt FarOPV 15:35  پس مردم را فرمود تا برزمین بنشینند.
Matt FarOPV 15:36  و آن هفت نان و ماهیان را گرفته، شکر نمود و پاره کرده، به شاگردان خود داد وشاگردان به آن جماعت.
Matt FarOPV 15:37  و همه خورده، سیرشدند و از خرده های باقی‌مانده هفت زنبیل پربرداشتند.
Matt FarOPV 15:38  و خورندگان، سوای زنان و اطفال چهار هزار مرد بودند.
Matt FarOPV 15:39  پس آن گروه را رخصت داد و به کشتی سوار شده، به حدود مجدل آمد.
Chapter 16
Matt FarOPV 16:1  آنگاه فریسیان و صدوقیان نزد او آمده، از روی امتحان از وی خواستند که آیتی آسمانی برای ایشان ظاهر سازد.
Matt FarOPV 16:2  ایشان راجواب داد که «در وقت عصر می‌گویید هوا خوش خواهد بود زیرا آسمان سرخ است؛
Matt FarOPV 16:3  وصبحگاهان می‌گویید امروز هوا بد خواهد شدزیرا که آسمان سرخ و گرفته است. ای ریاکاران می‌دانید صورت آسمان را تمییز دهید، اماعلامات زمانها را نمی توانید!
Matt FarOPV 16:4  فرقه شریر زناکار، آیتی می‌طلبند و آیتی بدیشان عطا نخواهد شدجز آیت یونس نبی.» پس ایشان را رها کرده، روانه شد.
Matt FarOPV 16:5  و شاگردانش چون بدان طرف می‌رفتند، فراموش کردند که نان بردارند.
Matt FarOPV 16:6  عیسی ایشان راگفت: «آگاه باشید که از خمیرمایه فریسیان وصدوقیان احتیاط کنید!»
Matt FarOPV 16:7  پس ایشان در خودتفکر نموده، گفتند: «از آن است که نان برنداشته‌ایم.»
Matt FarOPV 16:8  عیسی این را درک نموده، بدیشان گفت: «ای سست‌ایمانان، چرا در خود تفکرمی کنید از آنجهت که نان نیاورده‌اید؟
Matt FarOPV 16:9  آیا هنوزنفهمیده و یاد نیاورده‌اید آن پنج نان و پنج هزارنفر و چند سبدی را که برداشتید؟
Matt FarOPV 16:10  و نه آن هفت نان و چهار هزار نفر و چند زنبیلی را که برداشتید؟»
Matt FarOPV 16:11  پس چرا نفهمیدید که درباره نان شما را نگفتم که از خمیرمایه فریسیان وصدوقیان احتیاط کنید؟»
Matt FarOPV 16:12  آنگاه دریافتند که نه از خمیرمایه نان بلکه از تعلیم فریسیان وصدوقیان حکم به احتیاط فرموده است.
Matt FarOPV 16:13  و هنگامی که عیسی به نواحی قیصریه فیلپس آمد، از شاگردان خود پرسیده، گفت: «مردم مرا که پسر انسانم چه شخص می‌گویند؟»
Matt FarOPV 16:14  گفتند: «بعضی یحیی تعمید‌دهنده و بعضی الیاس و بعضی ارمیا یا یکی از انبیا.»
Matt FarOPV 16:15  ایشان راگفت: «شما مرا که می‌دانید؟»
Matt FarOPV 16:16  شمعون پطرس در جواب گفت که «تویی مسیح، پسر خدای زنده!»
Matt FarOPV 16:17  عیسی در جواب وی گفت: «خوشابحال تو‌ای شمعون بن یونا! زیرا جسم وخون این را بر تو کشف نکرده، بلکه پدر من که درآسمان است.
Matt FarOPV 16:18  و من نیز تو را می‌گویم که تویی پطرس و بر این صخره کلیسای خود را بنا می‌کنم و ابواب جهنم بر آن استیلا نخواهد یافت.
Matt FarOPV 16:19  وکلیدهای ملکوت آسمان را به تو می‌سپارم؛ وآنچه بر زمین ببندی در آسمان بسته گردد و آنچه در زمین گشایی در آسمان گشاده شود.
Matt FarOPV 16:20  آنگاه شاگردان خود را قدغن فرمود که به هیچ‌کس نگویند که او مسیح است.
Matt FarOPV 16:21  و از آن زمان عیسی به شاگردان خودخبردادن آغاز کرد که رفتن او به اورشلیم وزحمت بسیار کشیدن از مشایخ و روسای کهنه وکاتبان و کشته شدن و در روز سوم برخاستن ضروری است.
Matt FarOPV 16:22  و پطرس او را گرفته، شروع کرد به منع نمودن و گفت: «حاشا از تو‌ای خداوندکه این بر تو هرگز واقع نخواهد شد!»
Matt FarOPV 16:23  اما اوبرگشته، پطرس را گفت: «دور شو از من‌ای شیطان زیرا که باعث لغزش من می‌باشی، زیرا نه امورالهی را بلکه امور انسانی را تفکر می‌کنی!»
Matt FarOPV 16:24  آنگاه عیسی به شاگردان خود گفت: «اگر کسی خواهدمتابعت من کند، باید خود را انکار کرده وصلیب خود را برداشته، از عقب من آید.
Matt FarOPV 16:25  زیرا هر کس بخواهد جان خود را برهاند، آن را هلاک سازد؛ اما هر‌که جان خود را بخاطر من هلاک کند، آن را دریابد.
Matt FarOPV 16:26  زیرا شخص را چه سود دارد که تمام دنیا را ببرد و جان خود را ببازد؟ یا اینکه آدمی چه چیز را فدای جان خود خواهدساخت؟
Matt FarOPV 16:27  زیرا که پسر انسان خواهد آمد درجلال پدر خویش به اتفاق ملائکه خود و در آن وقت هر کسی را موافق اعمالش جزا خواهد داد.
Matt FarOPV 16:28  هرآینه به شما می‌گویم که بعضی در اینجاحاضرند که تا پسر انسان را نبینند که در ملکوت خود می‌آید، ذائقه موت را نخواهند چشید.»
Chapter 17
Matt FarOPV 17:1  و بعد از شش روز، عیسی، پطرس ویعقوب و برادرش یوحنا را برداشته، ایشان را در خلوت به کوهی بلند برد.
Matt FarOPV 17:2  و در نظرایشان هیات او متبدل گشت و چهره‌اش چون خورشید، درخشنده و جامه‌اش چون نور، سفیدگردید.
Matt FarOPV 17:3  که ناگاه موسی و الیاس بر ایشان ظاهرشده، با او گفتگو می‌کردند.
Matt FarOPV 17:4  اما پطرس به عیسی متوجه شده، گفت که «خداوندا، بودن ما در اینجانیکو است! اگر بخواهی، سه سایبان در اینجابسازیم، یکی برای تو و یکی بجهت موسی ودیگری برای الیاس.»
Matt FarOPV 17:5  و هنوز سخن بر زبانش بود که ناگاه ابری درخشنده بر ایشان سایه افکند واینک آوازی از ابر در‌رسید که «این است پسرحبیب من که از وی خشنودم. او را بشنوید!»
Matt FarOPV 17:6  وچون شاگردان این را شنیدند، به روی در‌افتاده، بینهایت ترسان شدند.
Matt FarOPV 17:7  عیسی نزدیک آمده، ایشان را لمس نمود و گفت: «برخیزید و ترسان مباشید!»
Matt FarOPV 17:8  و چشمان خود را گشوده، هیچ‌کس راجز عیسی تنها ندیدند.
Matt FarOPV 17:9  و چون ایشان از کوه به زیر می‌آمدند، عیسی ایشان را قدغن فرمود که «تاپسر انسان از مردگان برنخیزد، زنهار این‌رویا را به کسی باز نگویید.»
Matt FarOPV 17:10  شاگردانش از او پرسیده، گفتند: «پس کاتبان چرا می‌گویند که می‌بایدالیاس اول آید؟»
Matt FarOPV 17:11  او در جواب گفت: «البته الیاس می‌آید و تمام چیزها را اصلاح خواهدنمود.
Matt FarOPV 17:12  لیکن به شما می‌گویم که الحال الیاس آمده است و او را نشناختند بلکه آنچه خواستندبا وی کردند؛ به همانطور پسر انسان نیز از ایشان زحمت خواهد دید.
Matt FarOPV 17:13  آنگاه شاگردان دریافتندکه درباره یحیی تعمیددهنده بدیشان سخن می‌گفت.
Matt FarOPV 17:14  و چون به نزد جماعت رسیدند، شخصی پیش آمده، نزد وی زانو زده، عرض کرد:
Matt FarOPV 17:15  «خداوندا، بر پسر من رحم کن زیرا مصروع و به شدت متالم است، چنانکه بارها در آتش و مکرر در آب می‌افتد.
Matt FarOPV 17:16  و او را نزد شاگردان تو آوردم، نتوانستند او را شفا دهند.»
Matt FarOPV 17:17  عیسی در جواب گفت: «ای فرقه بی‌ایمان کج رفتار، تا به کی با شماباشیم و تا چند متحمل شما گردم؟ او را نزد من آورید.»
Matt FarOPV 17:18  پس عیسی او را نهیب داده، دیو ازوی بیرون شد و در ساعت، آن پسر شفا یافت.
Matt FarOPV 17:19  اما شاگردان نزد عیسی آمده، در خلوت از اوپرسیدند: «چرا ما نتوانستیم او را بیرون کنیم؟
Matt FarOPV 17:20  عیسی ایشان را گفت: «به‌سبب بی‌ایمانی شما. زیرا هرآینه به شما می‌گویم، اگر ایمان به قدر دانه خردلی می‌داشتید، بدین کوه می‌گفتید از اینجابدانجا منتقل شو، البته منتقل می‌شد و هیچ امری بر شما محال نمی بود.
Matt FarOPV 17:21  لیکن این جنس جز به دعا و روزه بیرون نمی رود.»
Matt FarOPV 17:22  و چون ایشان در جلیل می‌گشتند، عیسی بدیشان گفت: «پسر انسان بدست مردم تسلیم کرده خواهد شد،
Matt FarOPV 17:23  و او را خواهند کشت و درروز سوم خواهد برخاست.» پس بسیار محزون شدند.
Matt FarOPV 17:24  و چون ایشان وارد کفرناحوم شدند، محصلان دو درهم نزد پطرس آمده، گفتند: «آیااستاد شما دو درهم را نمی دهد؟»
Matt FarOPV 17:25  گفت: «بلی.» و چون به خانه درآمده، عیسی بر او سبقت نموده، گفت: «ای شمعون، چه گمان داری؟ پادشاهان جهان از چه کسان عشر و جزیه می‌گیرند؟ از فرزندان خویش یا از بیگانگان؟»
Matt FarOPV 17:26  پطرس به وی گفت: «از بیگانگان.» عیسی بدوگفت: «پس یقین پسران آزادند!
Matt FarOPV 17:27  لیکن مبادا که ایشان را برنجانیم، به کناره دریا رفته، قلابی بینداز و اول ماهی که بیرون می‌آید، گرفته و دهانش راباز کرده، مبلغ چهار درهم خواهی یافت. آن رابرداشته، برای من و خود بدیشان بده!»
Chapter 18
Matt FarOPV 18:1  در همان ساعت، شاگردان نزد عیسی آمده، گفتند: «چه کس در ملکوت آسمان بزرگتر است؟»
Matt FarOPV 18:2  آنگاه عیسی طفلی طلب نموده، در میان ایشان برپا داشت
Matt FarOPV 18:3  و گفت: «هرآینه به شما می‌گویم تا بازگشت نکنید و مثل طفل کوچک نشوید، هرگز داخل ملکوت آسمان نخواهید شد.
Matt FarOPV 18:4  پس هر‌که مثل این بچه کوچک خود را فروتن سازد، همان در ملکوت آسمان بزرگتر است.
Matt FarOPV 18:5  و کسی‌که چنین طفلی را به اسم من قبول کند، مرا پذیرفته است.
Matt FarOPV 18:6  و هر‌که یکی ازاین صغار را که به من ایمان دارند، لغزش دهد او رابهتر می‌بود که سنگ آسیایی بر گردنش آویخته، در قعر دریا غرق می‌شد!
Matt FarOPV 18:7  وای بر این جهان به‌سبب لغزشها؛ زیرا که لابد است از وقوع لغزشها، لیکن وای بر کسی‌که سبب لغزش باشد.
Matt FarOPV 18:8  پس اگر دستت یا پایت تو رابلغزاند، آن را قطع کرده، از خود دور انداز زیرا تورا بهتر است که لنگ یا شل داخل حیات شوی ازآنکه با دو دست یا دو پا در نار جاودانی افکنده شوی.
Matt FarOPV 18:9  و اگر چشمت تو را لغزش دهد، آن را قلع کرده، از خود دور انداز زیرا تو را بهتر است بایک چشم وارد حیات شوی، از اینکه با دو چشم در آتش جهنم افکنده شوی.
Matt FarOPV 18:10  زنهار یکی از این صغار را حقیر مشمارید، زیرا شما را می‌گویم که ملائکه ایشان دائم درآسمان روی پدر مرا که در آسمان است می‌بینند.
Matt FarOPV 18:11  زیرا که پسر انسان آمده است تا گم شده رانجات‌بخشد.
Matt FarOPV 18:12  شما چه گمان می‌برید، اگرکسی را صد گوسفند باشد و یکی از آنها گم شود، آیا آن نود و نه را به کوهسار نمی گذارد و به جستجوی آن گم شده نمی رود؟
Matt FarOPV 18:13  و اگر اتفاق آن را دریابد، هرآینه به شما می‌گویم بر آن یکی بیشتر شادی می‌کند از آن نود و نه که گم نشده‌اند.
Matt FarOPV 18:14  همچنین اراده پدر شما که در آسمان است این نیست که یکی از این کوچکان هلاک گردد.
Matt FarOPV 18:15  «و اگر برادرت به تو گناه کرده باشد، برو واو را میان خود و او در خلوت الزام کن. هرگاه سخن تو را گوش گرفت، برادر خود را دریافتی؛
Matt FarOPV 18:16  و اگر نشنود، یک یا دو نفر دیگر با خود بردار تااز زبان دو یا سه شاهد، هر سخنی ثابت شود.
Matt FarOPV 18:17  واگر سخن ایشان را رد کند، به کلیسا بگو. و اگرکلیسا را قبول نکند، در نزد تو مثل خارجی یاباجگیر باشد.
Matt FarOPV 18:18  هرآینه به شما می‌گویم آنچه برزمین بندید، در آسمان بسته شده باشد و آنچه برزمین گشایید، در آسمان گشوده شده باشد.
Matt FarOPV 18:19  باز به شما می‌گویم هر گاه دو نفر از شما در زمین درباره هر‌چه که بخواهند متفق شوند، هرآینه ازجانب پدر من که در آسمان است برای ایشان کرده خواهد شد.
Matt FarOPV 18:20  زیرا جایی که دو یا سه نفر به اسم من جمع شوند، آنجا درمیان ایشان حاضرم.»
Matt FarOPV 18:21  آنگاه پطرس نزد او آمده، گفت: «خداوندا، چند مرتبه برادرم به من خطا ورزد، می‌باید او راآمرزید؟ آیا تا هفت مرتبه؟»
Matt FarOPV 18:22  عیسی بدو گفت: «تو را نمی گویم تا هفت مرتبه، بلکه تا هفتاد هفت مرتبه!
Matt FarOPV 18:23  از آنجهت ملکوت آسمان پادشاهی راماند که با غلامان خود اراده محاسبه داشت.
Matt FarOPV 18:24  وچون شروع به حساب نمود، شخصی را نزد اوآوردند که ده هزار قنطار به او بدهکار بود.
Matt FarOPV 18:25  وچون چیزی نداشت که ادا نماید، آقایش امر کردکه او را با زن و فرزندان و تمام مایملک اوفروخته، طلب را وصول کنند.
Matt FarOPV 18:26  پس آن غلام روبه زمین نهاده او را پرستش نمود و گفت: "ای آقامرا مهلت ده تا همه را به تو ادا کنم."
Matt FarOPV 18:27  آنگاه آقای آن غلام بر وی ترحم نموده، او را رها کرد وقرض او را بخشید.
Matt FarOPV 18:28  لیکن چون آن غلام بیرون رفت، یکی از همقطاران خود را یافت که از او صددینار طلب داشت. او را بگرفت و گلویش رافشرده، گفت: "طلب مرا ادا کن!"
Matt FarOPV 18:29  پس آن همقطار بر پایهای او افتاده، التماس نموده، گفت: "مرا مهلت ده تا همه را به تو رد کنم."
Matt FarOPV 18:30  اما اوقبول نکرد بلکه رفته، او را در زندان انداخت تاقرض را ادا کند.
Matt FarOPV 18:31  چون همقطاران وی این وقایع را دیدند، بسیار غمگین شده، رفتند و آنچه شده بود به آقای خود باز‌گفتند.
Matt FarOPV 18:32  آنگاه مولایش او راطلبیده، گفت: "ای غلام شریر، آیا تمام آن قرض را محض خواهش تو به تو نبخشیدم؟
Matt FarOPV 18:33  پس آیاتو را نیز لازم نبود که بر همقطار خود رحم کنی چنانکه من بر تو رحم کردم؟"
Matt FarOPV 18:34  پس مولای او درغضب شده، او را به جلادان سپرد تا تمام قرض رابدهد.
Matt FarOPV 18:35  به همینطور پدر آسمانی من نیز با شماعمل خواهد نمود، اگر هر یکی از شما برادر خودرا از دل نبخشد.»
Chapter 19
Matt FarOPV 19:1  و چون عیسی این سخنان را به اتمام رسانید، از جلیل روانه شده، به حدودیهودیه از آن طرف اردن آمد.
Matt FarOPV 19:2  و گروهی بسیار ازعقب او آمدند و ایشان را در آنجا شفا بخشید.
Matt FarOPV 19:3  پس فریسیان آمدند تا او را امتحان کنند وگفتند: «آیا جایز است مرد، زن خود را به هر علتی طلاق دهد؟»
Matt FarOPV 19:4  او در جواب ایشان گفت: «مگرنخوانده‌اید که خالق در ابتدا ایشان را مرد و زن آفرید،
Matt FarOPV 19:5  و گفت از این جهت مرد، پدر و مادرخود را رها کرده، به زن خویش بپیوندد و هر دویک تن خواهند شد؟
Matt FarOPV 19:6  بنابراین بعد از آن دونیستند بلکه یک تن هستند. پس آنچه را خداپیوست انسان جدا نسازد.»
Matt FarOPV 19:7  به وی گفتند: «پس از بهر‌چه موسی‌امر فرمود که زن را طلاقنامه دهند و جدا کنند؟»
Matt FarOPV 19:8  ایشان را گفت: «موسی به‌سبب سنگدلی شما، شما را اجازت داد که زنان خود را طلاق دهید. لیکن از ابتدا چنین نبود.
Matt FarOPV 19:9  و به شما می‌گویم هر‌که زن خود را بغیر علت زناطلاق دهد و دیگری را نکاح کند، زانی است و هرکه زن مطلقه‌ای را نکاح کند، زنا کند.»
Matt FarOPV 19:10  شاگردانش بدو گفتند: «اگر حکم شوهر بازن چنین باشد، نکاح نکردن بهتر است!»
Matt FarOPV 19:11  ایشان را گفت: «تمامی خلق این کلام را نمی پذیرند، مگر به کسانی که عطا شده است.
Matt FarOPV 19:12  زیرا که خصی‌ها می‌باشند که از شکم مادر چنین متولدشدند و خصی‌ها هستند که از مردم خصی شده‌اند و خصی‌ها می‌باشند که بجهت ملکوت خدا خود را خصی نموده‌اند. آنکه توانایی قبول دارد بپذیرد.»
Matt FarOPV 19:13  آنگاه چند بچه کوچک را نزد او آوردند تادستهای خود را بر ایشان نهاده، دعا کند. اماشاگردان، ایشان را نهیب دادند.
Matt FarOPV 19:14  عیسی گفت: «بچه های کوچک را بگذارید و از آمدن نزد من، ایشان را منع مکنید، زیرا ملکوت آسمان از مثل اینها است.»
Matt FarOPV 19:15  و دستهای خود را بر ایشان گذارده از آن جا روانه شد.
Matt FarOPV 19:16  ناگاه شخصی آمده، وی را گفت: «ای استادنیکو، چه عمل نیکو کنم تا حیات جاودانی یابم؟»
Matt FarOPV 19:17  وی را گفت: «از چه سبب مرا نیکو گفتی و حال آنکه کسی نیکو نیست، جز خدا فقط. لیکن اگربخواهی داخل حیات شوی، احکام را نگاه دار.»
Matt FarOPV 19:18  بدو گفت: «کدام احکام؟» عیسی گفت: «قتل مکن، زنا مکن، دزدی مکن، شهادت دروغ مده،
Matt FarOPV 19:19  و پدر و مادر خود را حرمت دار و همسایه خود را مثل نفس خود دوست دار.»
Matt FarOPV 19:20  جوان وی را گفت: «همه اینها را از طفولیت نگاه داشته‌ام. دیگر مرا چه ناقص است؟»
Matt FarOPV 19:21  عیسی بدو گفت: «اگر بخواهی کامل شوی، رفته مایملک خود رابفروش و به فقراء بده که در آسمان گنجی خواهی داشت؛ و آمده مرا متابعت نما.»
Matt FarOPV 19:22  چون جوان این سخن را شنید، دل تنگ شده، برفت زیرا که مال بسیار داشت.
Matt FarOPV 19:23  عیسی به شاگردان خود گفت: «هرآینه به شما می‌گویم که شخص دولتمند به ملکوت آسمان به دشواری داخل می‌شود.
Matt FarOPV 19:24  و باز شمارا می‌گویم که گذشتن شتر از سوراخ سوزن، آسانتر است از دخول شخص دولتمند درملکوت خدا.»
Matt FarOPV 19:25  شاگردان چون شنیدند، بغایت متحیر گشته، گفتند: «پس که می‌تواند نجات یابد؟»
Matt FarOPV 19:26  عیسی متوجه ایشان شده، گفت: «نزدانسان این محال است لیکن نزد خدا همه‌چیزممکن است.»
Matt FarOPV 19:27  آنگاه پطرس در جواب گفت: «اینک ما همه‌چیزها را ترک کرده، تو را متابعت می‌کنیم. پس ما را چه خواهد بود؟»
Matt FarOPV 19:28  «عیسی ایشان را گفت: «هرآینه به شما می‌گویم شما که مرا متابعت نموده‌اید، در معاد وقتی که پسر انسان بر کرسی جلال خود نشیند، شما نیز به دوازده کرسی نشسته، بر دوازده سبط اسرائیل داوری خواهید نمود.
Matt FarOPV 19:29  و هر‌که بخاطر اسم من، خانه هایا برادران یا خواهران یا پدر یا مادر یا زن یافرزندان یا زمینها را ترک کرد، صد چندان خواهدیافت و وارث حیات جاودانی خواهد گشت.
Matt FarOPV 19:30  لیکن بسا اولین که آخرین می‌گردند و آخرین، اولین!
Chapter 20
Matt FarOPV 20:1  «زیرا ملکوت آسمان صاحب‌خانه‌ای را ماند که بامدادان بیرون رفت تا عمله بجهت تاکستان خود به مزد بگیرد.
Matt FarOPV 20:2  پس با عمله، روزی یک دینار قرار داده، ایشان را به تاکستان خود فرستاد.
Matt FarOPV 20:3  و قریب به ساعت سوم بیرون رفته، بعضی دیگر را در بازار بیکار ایستاده دید.
Matt FarOPV 20:4  ایشان را نیز گفت: "شما هم به تاکستان بروید وآنچه حق شما است به شما می‌دهم." پس رفتند.
Matt FarOPV 20:5  باز قریب به ساعت ششم و نهم رفته، همچنین کرد.
Matt FarOPV 20:6  و قریب به ساعت یازدهم رفته، چند نفردیگر بیکار ایستاده یافت. ایشان را گفت: "از بهرچه تمامی روز در اینجا بیکار ایستاده‌اید؟"
Matt FarOPV 20:7  گفتندش: "هیچ‌کس ما را به مزد نگرفت." بدیشان گفت: "شما نیز به تاکستان بروید و حق خویش راخواهید یافت."
Matt FarOPV 20:8  و چون وقت شام رسید، صاحب تاکستان به ناظر خود گفت: "مزدوران راطلبیده، از آخرین گرفته تا اولین مزد ایشان را اداکن."
Matt FarOPV 20:9  پس یازده ساعتیان آمده، هر نفری دیناری یافتند.
Matt FarOPV 20:10  و اولین آمده، گمان بردند که بیشترخواهند یافت. ولی ایشان نیز هر نفری دیناری یافتند.
Matt FarOPV 20:11  اما چون گرفتند، به صاحب‌خانه شکایت نموده،
Matt FarOPV 20:12  گفتند که "این آخرین، یک ساعت کار کردند و ایشان را با ما که متحمل سختی و حرارت روز گردیده‌ایم مساوی ساخته‌ای؟"
Matt FarOPV 20:13  او در جواب یکی از ایشان گفت: "ای رفیق بر تو ظلمی نکردم. مگر به دیناری با من قرار ندادی؟
Matt FarOPV 20:14  حق خود را گرفته برو. می‌خواهم بدین آخری مثل تو دهم.
Matt FarOPV 20:15  آیا مرا جایز نیست که از مال خود آنچه خواهم بکنم؟ مگر چشم توبد است از آن رو که من نیکو هستم؟"
Matt FarOPV 20:16  بنابراین اولین آخرین و آخرین اولین خواهند شد، زیراخوانده‌شدگان بسیارند و برگزیدگان کم.»
Matt FarOPV 20:17  و چون عیسی به اورشلیم می‌رفت، دوازده شاگرد خود را در اثنای راه به خلوت طلبیده بدیشان گفت:
Matt FarOPV 20:18  «اینک به سوی اورشلیم می‌رویم و پسر انسان به روسای کهنه و کاتبان تسلیم کرده خواهد شد و حکم قتل او را خواهندداد،
Matt FarOPV 20:19  و او را به امت‌ها خواهند سپرد تا او رااستهزا کنند و تازیانه زنند و مصلوب نمایند و درروز سوم خواهد برخاست.»
Matt FarOPV 20:20  آنگاه مادر دو پسر زبدی با پسران خود نزدوی آمده و پرستش نموده، از او چیزی درخواست کرد.
Matt FarOPV 20:21  بدو گفت: «چه خواهش داری؟» گفت: «بفرما تا این دو پسر من در ملکوت تو، یکی بر دست راست و دیگری بر دست چپ تو بنشینند.»
Matt FarOPV 20:22  عیسی در جواب گفت: «نمی دانید چه می‌خواهید. آیا می‌توانید از آن کاسه‌ای که من می‌نوشم، بنوشید و تعمیدی را که من می‌یابم، بیابید؟» بدو گفتند: «می‌توانیم.»
Matt FarOPV 20:23  ایشان را گفت: «البته از کاسه من خواهیدنوشید و تعمیدی را که من می‌یابم، خواهید یافت. لیکن نشستن به‌دست راست و چپ من، از آن من نیست که بدهم، مگر به کسانی که از جانب پدرم برای ایشان مهیا شده است.»
Matt FarOPV 20:24  اما چون آن ده شاگرد شنیدند، بر آن دوبرادر به دل رنجیدند.
Matt FarOPV 20:25  عیسی ایشان را پیش طلبیده، گفت: «آگاه هستید که حکام امت‌ها برایشان سروری می‌کنند و روسا بر ایشان مسلطند.
Matt FarOPV 20:26  لیکن در میان شما چنین نخواهد بود، بلکه هرکه در میان شما می‌خواهد بزرگ گردد، خادم شماباشد.
Matt FarOPV 20:27  و هر‌که می‌خواهد در میان شما مقدم بود، غلام شما باشد.
Matt FarOPV 20:28  چنانکه پسر انسان نیامدتا مخدوم شود بلکه تا خدمت کند و جان خود رادر راه بسیاری فدا سازد.»
Matt FarOPV 20:29  و هنگامی که از اریحا بیرون می‌رفتند، گروهی بسیار از عقب او می‌آمدند.
Matt FarOPV 20:30  که ناگاه دومرد کور کنار راه نشسته، چون شنیدند که عیسی در گذر است، فریاد کرده، گفتند: «خداوندا، پسرداودا، بر ما ترحم کن!»
Matt FarOPV 20:31  و هر‌چند خلق ایشان را نهیب می‌دادند که خاموش شوند، بیشتر فریادکنان می‌گفتند: «خداوندا، پسر داودا، بر ما ترحم فرما!»
Matt FarOPV 20:32  پس عیسی ایستاده، به آواز بلند گفت: «چه می‌خواهید برای شما کنم؟»
Matt FarOPV 20:33  به وی گفتند: «خداوندا، اینکه چشمان ما باز‌گردد!»
Matt FarOPV 20:34  پس عیسی ترحم نموده، چشمان ایشان را لمس نمودکه در ساعت بینا گشته، از عقب او روانه شدند.
Chapter 21
Matt FarOPV 21:1  و چون نزدیک به اورشلیم رسیده، واردبیت‌فاجی نزد کوه زیتون شدند. آنگاه عیسی دو نفر از شاگردان خود را فرستاده،
Matt FarOPV 21:2  بدیشان گفت: «در این قریه‌ای که پیش روی شمااست بروید و در حال، الاغی با کره‌اش بسته خواهید یافت. آنها را باز کرده، نزد من آورید.
Matt FarOPV 21:3  وهرگاه کسی به شما سخنی گوید، بگویید خداوندبدینها احتیاج دارد که فی الفور آنها را خواهدفرستاد.»
Matt FarOPV 21:4  و این همه واقع شد تا سخنی که نبی گفته است تمام شود
Matt FarOPV 21:5  که «دختر صهیون را گوییداینک پادشاه تو نزد تو می‌آید با فروتنی و سواره بر حمار و بر کره الاغ.»
Matt FarOPV 21:6  پس شاگردان رفته، آنچه عیسی بدیشان امر فرمود، بعمل آوردند
Matt FarOPV 21:7  و الاغ را با کره آورده، رخت خود را بر آنها انداختند واو بر آنها سوار شد.
Matt FarOPV 21:8  و گروهی بسیار، رختهای خود را در راه گسترانیدند و جمعی از درختان شاخه‌ها بریده، در راه می‌گستردند.
Matt FarOPV 21:9  و جمعی ازپیش و پس او رفته، فریادکنان می‌گفتند: «هوشیعانا پسر داودا، مبارک باد کسی‌که به اسم خداوند می‌آید! هوشیعانا در اعلی علیین!»
Matt FarOPV 21:10  وچون وارد اورشلیم شد، تمام شهر به آشوب آمده، می‌گفتند: «این کیست؟»
Matt FarOPV 21:11  آن گروه گفتند: «این است عیسی نبی از ناصره جلیل.»
Matt FarOPV 21:12  پس عیسی داخل هیکل خدا گشته، جمیع کسانی را که در هیکل خرید و فروش می‌کردند، بیرون نمود و تختهای صرافان و کرسیهای کبوترفروشان را واژگون ساخت.
Matt FarOPV 21:13  و ایشان را گفت: «مکتوب است که خانه من خانه دعا نامیده می‌شود. لیکن شما مغاره دزدانش ساخته‌اید.»
Matt FarOPV 21:14  و کوران و شلان در هیکل، نزد او آمدند وایشان را شفا بخشید.
Matt FarOPV 21:15  اما روسای کهنه و کاتبان چون عجایبی که از او صادر می‌گشت و کودکان را که در هیکل فریاد برآورده، «هوشیعانا پسر داودا» می‌گفتنددیدند، غضبناک گشته،
Matt FarOPV 21:16  به وی گفتند: «نمی شنوی آنچه اینها می‌گویند؟» عیسی بدیشان گفت: «بلی مگر نخوانده‌اید این که از دهان کودکان و شیرخوارگان حمد را مهیا ساختی؟»
Matt FarOPV 21:17  پس ایشان را واگذارده، از شهر بسوی بیت عنیارفته، در آنجا شب را بسر برد.
Matt FarOPV 21:18  بامدادان چون به شهر مراجعت می‌کرد، گرسنه شد.
Matt FarOPV 21:19  و در کناره راه یک درخت انجیر دیده، نزد آن آمد و جز برگ بر آن هیچ نیافت. پس آن را گفت: «از این به بعد میوه تا به ابد بر تونشود!» که در ساعت درخت انجیر خشکید!
Matt FarOPV 21:20  چون شاگردانր´ این را دیدند، متعجب شده، گفتند: «چه بسیار زود درخت انحیر خشک شده است!»
Matt FarOPV 21:21  عیسی در جواب ایشان گفت: «هرآینه به شما می‌گویم اگر ایمان می‌داشتید و شک نمی نمودید، نه همین را که به درخت انجیر شدمی کردید، بلکه هر گاه بدین کوه می‌گفتید "منتقل شده به دریا افکنده شو" چنین می‌شد.
Matt FarOPV 21:22  و هرآنچه با‌ایمان به دعا طلب کنید، خواهید یافت.»
Matt FarOPV 21:23  و چون به هیکل درآمده، تعلیم می‌داد، روسای کهنه و مشایخ قوم نزد او آمده، گفتند: «به چه قدرت این اعمال را می‌نمایی و کیست که این قدرت را به تو داده است؟»
Matt FarOPV 21:24  عیسی در جواب ایشان گفت: «من نیز از شما سخنی می‌پرسم. اگرآن را به من گویید، من هم به شما گویم که این اعمال را به چه قدرت می‌نمایم:
Matt FarOPV 21:25  تعمید یحیی از کجا بود؟ از آسمان یا از انسان؟» ایشان با خودتفکر کرده، گفتند که «اگر گوییم از آسمان بود، هرآینه گوید پس چرا به وی ایمان نیاوردید.
Matt FarOPV 21:26  واگر گوییم از انسان بود، از مردم می‌ترسیم زیراهمه یحیی را نبی می‌دانند.»
Matt FarOPV 21:27  پس در جواب عیسی گفتند: «نمی دانیم.» بدیشان گفت: «من هم شما را نمی گویم که به چه قدرت این کارها رامی کنم.
Matt FarOPV 21:28  لیکن چه گمان دارید؟ شخصی را دو پسربود. نزد نخستین آمده، گفت: "ای فرزند امروز به تاکستان من رفته، به‌کار مشغول شو."
Matt FarOPV 21:29  درجواب گفت: "نخواهم رفت." اما بعد پشیمان گشته، برفت.
Matt FarOPV 21:30  و به دومین نیز همچنین گفت. اودر جواب گفت: "ای آقا من می‌روم." ولی نرفت.
Matt FarOPV 21:31  کدام‌یک از این دو خواهش پدر را به‌جاآورد؟» گفتند: «اولی.» عیسی بدیشان گفت: «هرآینه به شما می‌گویم که باجگیران و فاحشه هاقبل از شما داخل ملکوت خدا می‌گردند،
Matt FarOPV 21:32  زانرو که یحیی از راه عدالت نزد شما آمد وبدو ایمان نیاوردید، اما باجگیران و فاحشه‌ها بدوایمان آوردند و شما چون دیدید آخر هم پشیمان نشدید تا بدو ایمان آورید.
Matt FarOPV 21:33  و مثلی دیگر بشنوید: صاحب‌خانه‌ای بودکه تاکستانی غرس نموده، خطیره‌ای گردش کشید و چرخشتی در آن کند و برجی بنا نمود. پس آن را به دهقانان سپرده، عازم سفر شد.
Matt FarOPV 21:34  وچون موسم میوه نزدیک شد، غلامان خود را نزددهقانان فرستاد تا میوه های او را بردارند.
Matt FarOPV 21:35  امادهقانان غلامانش را گرفته، بعضی را زدند وبعضی را کشتند و بعضی را سنگسار نمودند.
Matt FarOPV 21:36  باز غلامان دیگر، بیشتر از اولین فرستاده، بدیشان نیز به همانطور سلوک نمودند.
Matt FarOPV 21:37  بالاخره پسر خود را نزد ایشان فرستاده، گفت: "پسر مرا حرمت خواهند داشت."
Matt FarOPV 21:38  اما دهقانان چون پسررا دیدند با خود گفتند: "این وارث است. بیایید اورا بکشیم و میراثش را ببریم."
Matt FarOPV 21:39  آنگاه او راگرفته، بیرون تاکستان افکنده، کشتند.
Matt FarOPV 21:40  پس چون مالک تاکستان آید، به آن دهقانان چه خواهد کرد؟»
Matt FarOPV 21:41  گفتند: «البته آن بدکاران را به سختی هلاک خواهد کرد و باغ را به باغبانان دیگرخواهد سپرد که میوه هایش را در موسم بدودهند.»
Matt FarOPV 21:42  عیسی بدیشان گفت: «مگر در کتب هرگزنخوانده‌اید این که سنگی را که معمارانش ردنمودند، همان سر زاویه شده است. این از جانب خداوند آمد و در نظر ما عجیب است.
Matt FarOPV 21:43  از این جهت شما را می‌گویم که ملکوت خدا از شماگرفته شده، به امتی که میوه‌اش را بیاورند، عطاخواهد شد.
Matt FarOPV 21:44  و هر‌که بر آن سنگ افتد، منکسرشود و اگر آن بر کسی افتد، نرمش سازد.»
Matt FarOPV 21:45  وچون روسای کهنه و فریسیان مثلهایش راشنیدند، دریافتند که درباره ایشان می‌گوید.
Matt FarOPV 21:46  وچون خواستند او را گرفتار کنند، از مردم ترسیدند زیرا که او را نبی می‌دانستند.
Chapter 22
Matt FarOPV 22:1  و عیسی توجه نموده، باز به مثلها ایشان را خطاب کرده، گفت:
Matt FarOPV 22:2  «ملکوت آسمان پادشاهی را ماند که برای پسر خویش عروسی کرد.
Matt FarOPV 22:3  و غلامان خود را فرستاد تا دعوت‌شدگان را به عروسی بخوانند و نخواستند بیایند.
Matt FarOPV 22:4  باز غلامان دیگر روانه نموده، فرمود: "دعوت‌شدگان را بگویید که اینک خوان خود را حاضر ساخته‌ام و گاوان و پرواریهای من کشته شده و همه‌چیز آماده است، به عروسی بیایید."
Matt FarOPV 22:5  ولی ایشان بی‌اعتنایی نموده، راه خود را گرفتند، یکی به مزرعه خود و دیگری به تجارت خویش رفت.
Matt FarOPV 22:6  و دیگران غلامان او را گرفته، دشنام داده، کشتند.
Matt FarOPV 22:7  پادشاه چون شنید، غضب نموده، لشکریان خود را فرستاده، آن قاتلان را به قتل رسانید و شهر ایشان را بسوخت.
Matt FarOPV 22:8  آنگاه غلامان خود را فرمود: "عروسی حاضر است؛ لیکن دعوت‌شدگان لیاقت نداشتند.
Matt FarOPV 22:9  الان به شوارع عامه بروید و هر‌که را بیابید به عروسی بطلبید."
Matt FarOPV 22:10  پس آن غلامان به‌سر راهها رفته، نیک و بد هرکه را یافتند جمع کردند، چنانکه خانه عروسی ازمجلسیان مملو گشت.
Matt FarOPV 22:11  آنگاه پادشاه بجهت دیدن اهل مجلس داخل شده، شخصی را درآنجا دید که جامه عروسی در بر ندارد.
Matt FarOPV 22:12  بدوگفت: "ای عزیز چطور در اینجا آمدی و حال آنکه جامه عروسی در بر نداری؟" او خاموش شد.
Matt FarOPV 22:13  آنگاه پادشاه خادمان خود را فرمود: "این شخص را دست و پا بسته بردارید و در ظلمت خارجی اندازید، جایی که گریه و فشار دندان باشد."
Matt FarOPV 22:14  زیرا طلبیدگان بسیارند و برگزیدگان کم.»
Matt FarOPV 22:15  پس فریسیان رفته، شورا نمودند که چطوراو را در گفتگو گرفتار سازند.
Matt FarOPV 22:16  و شاگردان خودرا با هیرودیان نزد وی فرستاده، گفتند: «استادامی دانیم که صادق هستی و طریق خدا را به راستی تعلیم می‌نمایی و از کسی باک نداری زیراکه به ظاهر خلق نمی نگری.
Matt FarOPV 22:17  پس به ما بگو رای تو چیست. آیا جزیه دادن به قیصر رواست یا نه؟»
Matt FarOPV 22:18  عیسی شرارت ایشان را درک کرده، گفت: «ای ریاکاران، چرا مرا تجربه می‌کنید؟
Matt FarOPV 22:19  سکه جزیه را به من بنمایید.» ایشان دیناری نزد وی آوردند.
Matt FarOPV 22:20  بدیشان گفت: «این صورت و رقم از آن کیست؟»
Matt FarOPV 22:21  بدو گفتند: «از آن قیصر.» بدیشان گفت: «مال قیصر را به قیصر ادا کنید و مال خدا رابه خدا!»
Matt FarOPV 22:22  چون ایشان شنیدند، متعجب شدندو او را واگذارده، برفتند.
Matt FarOPV 22:23  و در همان روز، صدوقیان که منکر قیامت هستند نزد او آمده، سوال نموده،
Matt FarOPV 22:24  گفتند: «ای استاد، موسی گفت اگر کسی بی‌اولاد بمیرد، می‌باید برادرش زن او را نکاح کند تا نسلی برای برادر خود پیدا نماید.
Matt FarOPV 22:25  باری در میان ما هفت برادر بودند که اول زنی گرفته، بمرد و چون اولادی نداشت زن را به برادر خود ترک کرد.
Matt FarOPV 22:26  وهمچنین دومین و سومین تا هفتمین.
Matt FarOPV 22:28  پس او در قیامت، زن کدام‌یک از آن هفت خواهد بود زیرا که همه او راداشتند؟»
Matt FarOPV 22:29  عیسی در جواب ایشان گفت: «گمراه هستید از این‌رو که کتاب و قوت خدا رادر نیافته‌اید،
Matt FarOPV 22:30  زیرا که در قیامت، نه نکاح می‌کنند و نه نکاح کرده می‌شوند بلکه مثل ملائکه خدا در آسمان می‌باشند.
Matt FarOPV 22:31  اما درباره قیامت مردگان، آیا نخوانده‌اید کلامی را که خدا به شما گفته است،
Matt FarOPV 22:32  من هستم خدای ابراهیم و خدای اسحاق و خدای یعقوب؟ خدا، خدای مردگان نیست بلکه خدای زندگان است.»
Matt FarOPV 22:33  و آن گروه چون شنیدند، از تعلیم وی متحیر شدند.
Matt FarOPV 22:34  اما چون فریسیان شنیدند که صدوقیان را مجاب نموده است، با هم جمع شدند.
Matt FarOPV 22:35  و یکی از ایشان که فقیه بود، از وی به طریق امتحان سوال کرده، گفت:
Matt FarOPV 22:36  «ای استاد، کدام حکم در شریعت بزرگتر است؟»
Matt FarOPV 22:37  عیسی وی را گفت: «اینکه خداوند خدای خود را به همه دل و تمامی نفس و تمامی فکر خود محبت نما.
Matt FarOPV 22:39  و دوم مثل آن است یعنی همسایه خود را مثل خود محبت نما.
Matt FarOPV 22:40  بدین دو حکم، تمام تورات و صحف انبیامتعلق است.»
Matt FarOPV 22:41  و چون فریسیان جمع بودند، عیسی ازایشان پرسیده،
Matt FarOPV 22:42  گفت: «درباره مسیح چه گمان می‌برید؟ او پسر کیست؟» بدو گفتند: «پسر داود.»
Matt FarOPV 22:43  ایشان را گفت: «پس چطور داود در روح، او راخداوند می‌خواند؟ چنانکه می‌گوید:
Matt FarOPV 22:44  "خداوندبه خداوند من گفت، به‌دست راست من بنشین تادشمانان تو را پای انداز تو سازم."
Matt FarOPV 22:45  پس هرگاه داود او را خداوند می‌خواند، چگونه پسرش می‌باشد؟»
Matt FarOPV 22:46  و هیچ‌کس قدرت جواب وی هرگز نداشت و نه کسی از آن روز دیگرجرات سوال کردن از او نمود.
Chapter 23
Matt FarOPV 23:1  آنگاه عیسی آن جماعت و شاگردان خود را خطاب کرده،
Matt FarOPV 23:2  گفت: «کاتبان وفریسیان بر کرسی موسی نشسته‌اند.
Matt FarOPV 23:3  پس آنچه به شما گویند، نگاه دارید و به‌جا آورید، لیکن مثل اعمال ایشان مکنید زیرا می‌گویند ونمی کنند.
Matt FarOPV 23:4  زیرا بارهای گران و دشوار رامی بندند و بر دوش مردم می‌نهند و خودنمی خواهند آنها را به یک انگشت حرکت دهند.
Matt FarOPV 23:5  و همه کارهای خود را می‌کنند تا مردم، ایشان را ببینند. حمایلهای خود را عریض و دامنهای قبای خود را پهن می‌سازند،
Matt FarOPV 23:6  و بالا نشستن درضیافتها و کرسیهای صدر در کنایس را دوست می‌دارند،
Matt FarOPV 23:7  و تعظیم در کوچه‌ها را و اینکه مردم ایشان را آقا آقا بخوانند.
Matt FarOPV 23:8  لیکن شماآقا خوانده مشوید، زیرا استاد شما یکی است یعنی مسیح و جمیع شما برادرانید.
Matt FarOPV 23:9  و هیچ‌کس را بر زمین، پدر خود مخوانید زیرا پدر شمایکی است که در آسمان است.
Matt FarOPV 23:10  و پیشواخوانده مشوید، زیرا پیشوای شما یکی است یعنی مسیح.
Matt FarOPV 23:11  و هر‌که از شما بزرگتر باشد، خادم شما بود.
Matt FarOPV 23:12  و هر‌که خود را بلند کند، پست گردد و هر‌که خود را فروتن سازد سرافرازگردد.
Matt FarOPV 23:13  وای بر شما‌ای کاتبان و فریسیان ریاکار که در ملکوت آسمان را به روی مردم می‌بندید، زیراخود داخل آن نمی شوید و داخل‌شوندگان را ازدخول مانع می‌شوید.
Matt FarOPV 23:14  وای بر شما‌ای کاتبان وفریسیان ریاکار، زیرا خانه های بیوه‌زنان رامی بلعید و از روی ریا نماز را طویل می‌کنید؛ ازآنرو عذاب شدیدتر خواهید یافت.
Matt FarOPV 23:15  وای برشما‌ای کاتبان و فریسیان ریاکار، زیرا که بر و بحررا می‌گردید تا مریدی پیدا کنید و چون پیدا شداو را دو مرتبه پست‌تر از خود، پسر جهنم می‌سازید!
Matt FarOPV 23:16  وای بر شما‌ای راهنمایان کور که می‌گویید "هر‌که به هیکل قسم خورد باکی نیست لیکن هر‌که به طلای هیکل قسم خورد باید وفاکند."
Matt FarOPV 23:17  ‌ای نادانان و نابینایان، آیا کدام افضل است؟ طلا یا هیکلی که طلا را مقدس می‌سازد؟
Matt FarOPV 23:18  "و هر‌که به مذبح قسم خورد باکی نیست لیکن هر‌که به هدیه‌ای که بر آن است قسم خورد، بایدادا کند."
Matt FarOPV 23:19  ‌ای جهال و کوران، کدام افضل است؟ هدیه یا مذبح که هدیه را تقدیس می‌نماید؟
Matt FarOPV 23:20  پس هر‌که به مذبح قسم خورد، به آن و به هرچه بر آن است قسم خورده است؛
Matt FarOPV 23:21  و هر‌که به هیکل قسم خورد، به آن و به او که در آن ساکن است، قسم خورده است؛
Matt FarOPV 23:22  و هر‌که به آسمان قسم خورد، به کرسی خدا و به او که بر آن نشسته است، قسم خورده باشد.
Matt FarOPV 23:23  وای بر شما‌ای کاتبان و فریسیان ریاکار که نعناع و شبت و زیره را عشر می‌دهید و اعظم احکام شریعت، یعنی عدالت و رحمت و ایمان را ترک کرده‌اید! می‌بایست آنها را به‌جا آورده، اینها را نیز ترک نکرده باشید.
Matt FarOPV 23:24  ‌ای رهنمایان کورکه پشه را صافی می‌کنید و شتر را فرو می‌برید!
Matt FarOPV 23:25  وای بر شما‌ای کاتبان و فریسیان ریاکار، از آن رو که بیرون پیاله و بشقاب را پاک می‌نمایید ودرون آنها مملو از جبر و ظلم است.
Matt FarOPV 23:26  ‌ای فریسی کور، اول درون پیاله و بشقاب را طاهرساز تا بیرونش نیز طاهر شود!
Matt FarOPV 23:27  وای بر شما‌ای کاتبان و فریسیان ریاکار که چون قبور سفید شده می‌باشید که از بیرون، نیکو می‌نماید لیکن درون آنها از استخوانهای مردگان و سایر نجاسات پراست!
Matt FarOPV 23:28  همچنین شما نیز ظاهر به مردم عادل می‌نمایید، لیکن باطن از ریاکاری و شرارت مملوهستید.
Matt FarOPV 23:29  وای بر شما‌ای کاتبان و فریسیان ریاکار که قبرهای انبیا را بنا می‌کنید و مدفنهای صادقان رازینت می‌دهید،
Matt FarOPV 23:30  و می‌گویید: "اگر در ایام پدران خود می‌بودیم، در ریختن خون انبیا با ایشان شریک نمی شدیم!"
Matt FarOPV 23:31  پس بر خود شهادت می‌دهید که فرزندان قاتلان انبیا هستید.
Matt FarOPV 23:32  پس شما پیمانه پدران خود را لبریز کنید!
Matt FarOPV 23:33  ‌ای ماران و افعی‌زادگان! چگونه از عذاب جهنم فرارخواهید کرد؟
Matt FarOPV 23:34  لهذا الحال انبیا و حکماء وکاتبان نزد شما می‌فرستم و بعضی را خواهیدکشت و به دار خواهید کشید و بعضی را درکنایس خود تازیانه زده، از شهر به شهر خواهیدراند،
Matt FarOPV 23:35  تا همه خونهای صادقان که بر زمین ریخته شد بر شما وارد آید، از خون هابیل صدیق تا خون زکریا ابن برخیا که او را در میان هیکل ومذبح کشتید.
Matt FarOPV 23:36  هرآینه به شما می‌گویم که این همه بر این طایفه خواهد آمد!
Matt FarOPV 23:37  «ای اورشلیم، اورشلیم، قاتل انبیا وسنگسار کننده مرسلان خود! چند مرتبه‌خواستم فرزندان تو را جمع کنم، مثل مرغی که جوجه های خود را زیر بال خود جمع می‌کند ونخواستید!
Matt FarOPV 23:38  اینک خانه شما برای شما ویران گذارده می‌شود.
Matt FarOPV 23:39  زیرا به شما می‌گویم از این پس مرا نخواهید دید تا بگویید مبارک است او که به نام خداوند می‌آید.»
Chapter 24
Matt FarOPV 24:1  پس عیسی از هیکل بیرون شده، برفت. و شاگردانش پیش آمدند تا عمارتهای هیکل را بدو نشان دهند.
Matt FarOPV 24:2  عیسی ایشان را گفت: «آیا همه این چیزها را نمی بینید؟ هرآینه به شمامی گویم در اینجا سنگی بر سنگی گذارده نخواهد شد که به زیر افکنده نشود!»
Matt FarOPV 24:3  و چون به کوه زیتون نشسته بود، شاگردانش در خلوت نزدوی آمده، گفتند: «به ما بگو که این امور کی واقع می‌شود و نشان آمدن تو و انقضای عالم چیست.»
Matt FarOPV 24:4  عیسی در جواب ایشان گفت: «زنهار کسی شما را گمراه نکند!
Matt FarOPV 24:5  زآنرو که بسا به نام من آمده خواهند گفت که من مسیح هستم و بسیاری را گمراه خواهند کرد.
Matt FarOPV 24:6  و جنگها و اخبار جنگها راخواهید شنید. زنهار مضطرب مشوید زیرا که وقوع این همه لازم است، لیکن انتها هنوز نیست.
Matt FarOPV 24:7  زیرا قومی با قومی و مملکتی با مملکتی مقاومت خواهند نمود و قحطیها و وباها وزلزله‌ها در جایها پدید آید.
Matt FarOPV 24:8  اما همه اینها آغازدردهای زه است.
Matt FarOPV 24:9  آنگاه شما را به مصیبت سپرده، خواهند کشت و جمیع امت‌ها بجهت اسم من از شما نفرت کنند.
Matt FarOPV 24:10  و در آن زمان، بسیاری لغزش خورده، یکدیگر را تسلیم کنند واز یکدیگر نفرت گیرند.
Matt FarOPV 24:11  و بسا انبیای کذبه ظاهر شده، بسیاری را گمراه کنند.
Matt FarOPV 24:12  و بجهت افزونی گناه محبت بسیاری سرد خواهد شد.
Matt FarOPV 24:13  لیکن هر‌که تا به انتها صبر کند، نجات یابد.
Matt FarOPV 24:14  و به این بشارت ملکوت در تمام عالم موعظه خواهد شد تا بر جمیع امت‌ها شهادتی شود؛ آنگاه انتها خواهد رسید.
Matt FarOPV 24:15  «پس چون مکروه ویرانی را که به زبان دانیال نبی گفته شده است، در مقام مقدس بر پاشده بینید هر‌که خواند دریافت کند
Matt FarOPV 24:16  آنگاه هر‌که در یهودیه باشد به کوهستان بگریزد؛
Matt FarOPV 24:17  وهر‌که بر بام باشد، بجهت برداشتن چیزی از خانه به زیر نیاید؛
Matt FarOPV 24:18  و هر‌که در مزرعه است، بجهت برداشتن رخت خود برنگردد.
Matt FarOPV 24:19  لیکن وای برآبستنان و شیر دهندگان در آن ایام!
Matt FarOPV 24:20  پس دعاکنید تا فرار شما در زمستان یا در سبت نشود،
Matt FarOPV 24:21  زیرا که در آن زمان چنان مصیبت عظیمی ظاهر می‌شود که از ابتدا عالم تا کنون نشده ونخواهد شد!
Matt FarOPV 24:22  و اگر آن ایام کوتاه نشدی، هیچ بشری نجات نیافتی، لیکن بخاطر برگزیدگان، آن روزها کوتاه خواهد شد.
Matt FarOPV 24:23  آنگاه اگر کسی به شما گوید: "اینک مسیح در اینجا یا در آنجا است " باور مکنید،
Matt FarOPV 24:24  زیرا که مسیحیان کاذب و انبیا کذبه ظاهر شده، علامات ومعجزات عظیمه چنان خواهند نمود که اگرممکن بودی برگزیدگان را نیز گمراه کردندی.
Matt FarOPV 24:26  «پس اگر شما را گویند: اینک درصحراست، بیرون مروید یا آنکه در خلوت است، باور مکنید،
Matt FarOPV 24:27  زیرا همچنان‌که برق ازمشرق ساطع شده، تا به مغرب ظاهر می‌شود، ظهور پسر انسان نیز چنین خواهد شد.
Matt FarOPV 24:28  و هرجا که مرداری باشد، کرکسان در آنجا جمع شوند.
Matt FarOPV 24:29  و فور بعد از مصیبت آن ایام، آفتاب تاریک گردد و ماه نور خود را ندهد و ستارگان ازآسمان فرو ریزند و قوتهای افلاک متزلزل گردد.
Matt FarOPV 24:30  آنگاه علامت پسر انسان در آسمان پدید گرددو در آن وقت، جمیع طوایف زمین سینه زنی کنندو پسر انسان را بینند که بر ابرهای آسمان، با قوت و جلال عظیم می‌آید؛
Matt FarOPV 24:31  و فرشتگان خود را باصور بلند آواز فرستاده، برگزیدگان او را ازبادهای اربعه از کران تا بکران فلک فراهم خواهندآورد.
Matt FarOPV 24:32  «پس از درخت انجیر مثلش را فرا‌گیرید که چون شاخه‌اش نازک شده، برگها می‌آورد، می فهمید که تابستان نزدیک است.
Matt FarOPV 24:33  همچنین شما نیز چون این همه را بینید، بفهمید که نزدیک بلکه بر در است.
Matt FarOPV 24:34  هرآینه به شما می‌گویم تا این همه واقع نشود، این طایفه نخواهد گذشت.
Matt FarOPV 24:35  آسمان و زمین زایل خواهد شد، لیکن سخنان من هرگز زایل نخواهد شد.
Matt FarOPV 24:36  «اما از آن روز و ساعت هیچ‌کس اطلاع ندارد، حتی ملائکه آسمان جز پدر من و بس.
Matt FarOPV 24:37  لیکن چنانکه ایام نوح بود، ظهور پسر انسان نیزچنان خواهد بود.
Matt FarOPV 24:38  زیرا همچنان‌که در ایام قبل از طوفان می‌خوردند و می‌آشامیدند و نکاح می‌کردند و منکوحه می‌شدند تا روزی که نوح داخل کشتی گشت،
Matt FarOPV 24:39  و نفهمیدند تا طوفان آمده، همه را ببرد، همچنین ظهور پسر انسان نیزخواهد بود.
Matt FarOPV 24:40  آنگاه دو نفری که در مزرعه‌ای می‌باشند، یکی گرفته و دیگری واگذارده شود.
Matt FarOPV 24:41  و دو زن که دستاس می‌کنند، یکی گرفته ودیگری رها شود.
Matt FarOPV 24:42  پس بیدار باشید زیرا که نمی دانید در کدام ساعت خداوند شما می‌آید.
Matt FarOPV 24:43  لیکن این را بدانید که اگر صاحب‌خانه می‌دانست در چه پاس از شب دزد می‌آید، بیدارمی ماند و نمی گذاشت که به خانه‌اش نقب زند.
Matt FarOPV 24:44  لهذا شما نیز حاضر باشید، زیرا در ساعتی که گمان نبرید، پسر انسان می‌آید.
Matt FarOPV 24:45  «پس آن غلام امین و دانا کیست که آقایش او را بر اهل خانه خود بگمارد تا ایشان را در وقت معین خوراک دهد؟
Matt FarOPV 24:46  خوشابحال آن غلامی که چون آقایش آید، او را در چنین کار مشغول یابد.
Matt FarOPV 24:47  هرآینه به شما می‌گویم که او را بر تمام مایملک خود خواهد گماشت.
Matt FarOPV 24:48  لیکن هرگاه آن غلام شریر با خود گوید که آقای من در‌آمدن تاخیر می‌نماید،
Matt FarOPV 24:49  و شروع کند به زدن همقطاران خود و خوردن و نوشیدن با میگساران،
Matt FarOPV 24:50  هرآینه آقای آن غلام آید، در روزی که منتظرنباشد و در ساعتی که نداند،
Matt FarOPV 24:51  و او را دو پاره کرده، نصیبش را با ریاکاران قرار دهد در مکانی که گریه و فشار دندان خواهد بود.
Chapter 25
Matt FarOPV 25:1  «در آن زمان ملکوت آسمان مثل ده باکره خواهد بود که مشعلهای خود رابرداشته، به استقبال داماد بیرون رفتند.
Matt FarOPV 25:2  و ازایشان پنج دانا و پنج نادان بودند.
Matt FarOPV 25:3  اما نادانان مشعلهای خود را برداشته، هیچ روغن با خودنبردند.
Matt FarOPV 25:4  لیکن دانایان، روغن در ظروف خود بامشعلهای خویش برداشتند.
Matt FarOPV 25:5  و چون آمدن دامادبطول انجامید، همه پینکی زده، خفتند.
Matt FarOPV 25:6  و درنصف شب صدایی بلند شد که "اینک دامادمی آید به استقبال وی بشتابید."
Matt FarOPV 25:7  پس تمامی آن باکره‌ها برخاسته، مشعلهای خود را اصلاح نمودند.
Matt FarOPV 25:8  و نادانان، دانایان را گفتند: "از روغن خود به ما دهید زیرا مشعلهای ما خاموش می‌شود."
Matt FarOPV 25:9  اما دانایان در جواب گفتند: "نمی شود، مبادا ما و شما را کفاف ندهد. بلکه نزدفروشندگان رفته، برای خود بخرید."
Matt FarOPV 25:10  و درحینی که ایشان بجهت خرید می‌رفتند، داماد برسید و آنانی که حاضر بودند، با وی به عروسی داخل شده، در بسته گردید.
Matt FarOPV 25:11  بعد از آن، باکره های دیگر نیز آمده، گفتند: "خداوندا برای ماباز کن."
Matt FarOPV 25:12  او در جواب گفت: "هرآینه به شمامی گویم شما را نمی شناسم."
Matt FarOPV 25:13  پس بیدار باشیدزیرا که آن روز و ساعت را نمی دانید.
Matt FarOPV 25:14  «زیرا چنانکه مردی عازم سفر شده، غلامان خود را طلبید و اموال خود را بدیشان سپرد،
Matt FarOPV 25:15  یکی را پنج قنطار و دیگری را دو وسومی را یک داد؛ هر یک را بحسب استعدادش. و بی‌درنگ متوجه سفر شد.
Matt FarOPV 25:16  پس آنکه پنج قنطار یافته بود، رفته و با آنها تجارت نموده، پنج قنطار دیگر سود کرد.
Matt FarOPV 25:17  و همچنین صاحب دوقنطار نیز دو قنطار دیگر سود گرفت.
Matt FarOPV 25:18  اما آنکه یک قنطار گرفته بود، رفته زمین را کند و نقد آقای خود را پنهان نمود.
Matt FarOPV 25:19  «و بعد از مدت مدیدی، آقای آن غلامان آمده، از ایشان حساب خواست.
Matt FarOPV 25:20  پس آنکه پنج قنطار یافته بود، پیش آمده، پنج قنطار دیگرآورده، گفت: خداوندا پنج قنطار به من سپردی، اینک پنج قنطار دیگر سود کردم."
Matt FarOPV 25:21  آقای او به وی گفت: آفرین‌ای غلام نیک متدین! بر چیزهای اندک امین بودی، تو را بر چیزهای بسیار خواهم گماشت. به شادی خداوند خود داخل شو!
Matt FarOPV 25:22  وصاحب دو قنطار نیز آمده، گفت: ای آقا دو قنطارتسلیم من نمودی، اینک دو قنطار دیگر سودیافته‌ام.
Matt FarOPV 25:23  آقایش وی را گفت: آفرین‌ای غلام نیک متدین! بر چیزهای کم امین بودی، تو را بر چیزهای بسیار می‌گمارم. در خوشی خداوندخود داخل شو!
Matt FarOPV 25:24  پس آنکه یک قنطار گرفته بود، پیش آمده، گفت: ای آقا چون تو رامی شناختم که مرد درشت خویی می‌باشی، ازجایی که نکاشته‌ای می‌دروی و از جایی که نیفشانده‌ای جمع می‌کنی،
Matt FarOPV 25:25  پس ترسان شده، رفتم و قنطار تو را زیر زمین نهفتم. اینک مال توموجود است.
Matt FarOPV 25:26  آقایش در جواب وی گفت: ای غلام شریر بیکاره! دانسته‌ای که از جایی که نکاشته‌ام میدروم و از مکانی که نپاشیده‌ام، جمع می‌کنم.
Matt FarOPV 25:27  از همین جهت تو را می‌بایست نقد مرابه صرافان بدهی تا وقتی که بیایم مال خود را باسود بیابم.
Matt FarOPV 25:28  الحال آن قنطار را از او گرفته، به صاحب ده قنطار بدهید.
Matt FarOPV 25:29  زیرا به هر‌که داردداده شود و افزونی یابد و از آنکه ندارد آنچه داردنیز گرفته شود.
Matt FarOPV 25:30  و آن غلام بی‌نفع را در ظلمت خارجی اندازید، جایی که گریه و فشار دندان خواهد بود.
Matt FarOPV 25:31  «اما چون پسر انسان در جلال خود باجمیع ملائکه مقدس خویش آید، آنگاه بر کرسی جلال خود خواهد نشست،
Matt FarOPV 25:32  و جمیع امت‌ها درحضور او جمع شوند و آنها را از همدیگر جدامی کند به قسمی که شبان میشها را از بزها جدامی کند.
Matt FarOPV 25:33  و میشها را بر دست راست و بزها را برچپ خود قرار دهد.
Matt FarOPV 25:34  آنگاه پادشاه به اصحاب طرف راست گوید: بیایید‌ای برکت یافتگان از پدر من و ملکوتی را که از ابتدای عالم برای شما آماده‌شده است، به میراث گیرید.
Matt FarOPV 25:35  زیرا چون گرسنه بودم مرا طعام دادید، تشنه بودم سیرآبم نمودید، غریب بودم مرا جا دادید،
Matt FarOPV 25:36  عریان بودم مراپوشانیدید، مریض بودم عیادتم کردید، در حبس بودم دیدن من آمدید.
Matt FarOPV 25:37  آنگاه عادلان به پاسخ گویند: ای خداوند، کی گرسنه ات دیدیم تاطعامت دهیم، یا تشنه ات یافتیم تا سیرآبت نماییم،
Matt FarOPV 25:38  یا کی تو را غریب یافتیم تا تو را جادهیم یا عریان تا بپوشانیم،
Matt FarOPV 25:39  و کی تو را مریض یامحبوس یافتیم تا عیادتت کنیم؟
Matt FarOPV 25:40  پادشاه درجواب ایشان گوید: هرآینه به شما می‌گویم، آنچه به یکی از این برادران کوچکترین من کردید، به من کرده‌اید.
Matt FarOPV 25:41  «پس اصحاب طرف چپ را گوید: ای ملعونان، از من دور شوید در آتش جاودانی که برای ابلیس و فرشتگان او مهیا شده است.
Matt FarOPV 25:42  زیراگرسنه بودم مرا خوراک ندادید، تشنه بودم مراآب ندادید،
Matt FarOPV 25:43  غریب بودم مرا جا ندادید، عریان بودم مرا نپوشانیدید، مریض و محبوس بودم عیادتم ننمودید.
Matt FarOPV 25:44  پس ایشان نیز به پاسخ گویند: ای خداوند، کی تو را گرسنه یا تشنه یاغریب یا برهنه یا مریض یا محبوس دیده، خدمتت نکردیم؟
Matt FarOPV 25:45  آنگاه در جواب ایشان گوید: هرآینه به شما می‌گویم، آنچه به یکی از این کوچکان نکردید، به من نکرده‌اید.
Matt FarOPV 25:46  و ایشان درعذاب جاودانی خواهند رفت، اما عادلان درحیات جاودانی.»
Chapter 26
Matt FarOPV 26:1  و چون عیسی همه این سخنان را به اتمام رسانید، به شاگردان خود گفت:
Matt FarOPV 26:2  «می‌دانید که بعد از دو روز عید فصح است که پسر انسان تسلیم کرده می‌شود تا مصلوب گردد.»
Matt FarOPV 26:3  آنگاه روسای کهنه و کاتبان و مشایخ قوم دردیوانخانه رئیس کهنه که قیافا نام داشت جمع شده،
Matt FarOPV 26:4  شورا نمودند تا عیسی را به حیله گرفتارساخته، به قتل رسانند.
Matt FarOPV 26:5  اما گفتند: «نه در وقت عید مبادا آشوبی در قوم بر پا شود.»
Matt FarOPV 26:6  و هنگامی که عیسی در بیت عنیا در خانه شمعون ابرص شد،
Matt FarOPV 26:7  زنی با شیشه‌ای عطر گرانبهانزد او آمده، چون بنشست بر سر وی ریخت.
Matt FarOPV 26:8  اماشاگردانش چون این را دیدند، غضب نموده، گفتند: «چرا این اسراف شده است؟
Matt FarOPV 26:9  زیرا ممکن بود این عطر به قیمت گران فروخته و به فقرا داده شود.»
Matt FarOPV 26:10  عیسی این را درک کرده، بدیشان گفت: «چرا بدین زن زحمت می‌دهید؟ زیرا کار نیکو به من کرده است.
Matt FarOPV 26:11  زیرا که فقرا را همیشه نزد خوددارید اما مرا همیشه ندارید.
Matt FarOPV 26:12  و این زن که این عطر را بر بدنم مالید، بجهت دفن من کرده است.
Matt FarOPV 26:13  هرآینه به شما می‌گویم هر جایی که درتمام عالم بدین بشارت موعظه کرده شود، کاراین زن نیز بجهت یادگاری او مذکور خواهدشد.»
Matt FarOPV 26:14  «آنگاه یکی از آن دوازده که به یهودای اسخریوطی مسمی بود، نزد روسای کهنه رفته،
Matt FarOPV 26:15  گفت: «مرا چند خواهید داد تا او را به شماتسلیم کنم؟ «ایشان سی پاره نقره با وی قراردادند.
Matt FarOPV 26:16  و از آن وقت در صدد فرصت شد تا اورا بدیشان تسلیم کند.
Matt FarOPV 26:17  پس در روز اول عید فطیر، شاگردان نزدعیسی آمده، گفتند: «کجا می‌خواهی فصح راآماده کنیم تا بخوری؟»
Matt FarOPV 26:18  گفت: «به شهر، نزدفلان کس رفته، بدو گویید: "استاد می‌گوید وقت من نزدیک شد و فصح را در خانه تو با شاگردان خود صرف می‌نمایم."»
Matt FarOPV 26:19  شاگردان چنانکه عیسی ایشان را امر فرمود کردند و فصح را مهیاساختند.
Matt FarOPV 26:20  چون وقت شام رسید با آن دوازده بنشست.
Matt FarOPV 26:21  و وقتی که ایشان غذا می‌خوردند، اوگفت: «هرآینه به شما می‌گویم که یکی از شما مراتسلیم می‌کند!»
Matt FarOPV 26:22  پس بغایت غمگین شده، هریک از ایشان به وی سخن آغاز کردند که «خداوندا آیا من آنم؟»
Matt FarOPV 26:23  او در جواب گفت: «آنکه دست با من در قاب فرو برد، همان کس مرا تسلیم نماید!
Matt FarOPV 26:24  هرآینه پسر انسان به همانطور که درباره او مکتوب است رحلت می‌کند. لیکن وای بر آنکسی‌که پسر انسان بدست او تسلیم شود! آن شخص را بهتر بودی که تولد نیافتی!»
Matt FarOPV 26:25  و یهوداکه تسلیم‌کننده وی بود، به جواب گفت: «ای استاد آیا من آنم؟» به وی گفت: «تو خود گفتی!»
Matt FarOPV 26:26  و چون ایشان غذا می‌خوردند، عیسی نان راگرفته، برکت داد و پاره کرده، به شاگردان داد وگفت: «بگیرید و بخورید، این است بدن من.»
Matt FarOPV 26:27  وپیاله را گرفته، شکر نمود و بدیشان داده، گفت: «همه شما از این بنوشید،
Matt FarOPV 26:28  زیرا که این است خون من در عهد جدید که در راه بسیاری بجهت آمرزش گناهان ریخته می‌شود.
Matt FarOPV 26:29  اما به شمامی گویم که بعد از این از میوه مو دیگر نخواهم نوشید تا روزی که آن را با شما در ملکوت پدرخود، تازه آشامم.»
Matt FarOPV 26:30  پس تسبیح خواندند و به سوی کوه زیتون روانه شدند.
Matt FarOPV 26:31  آنگاه عیسی بدیشان گفت: «همه شما امشب درباره من لغزش می‌خورید چنانکه مکتوب است که شبان را می‌زنم و گوسفندان گله پراکنده می‌شوند.
Matt FarOPV 26:32  لیکن بعد از برخاستنم، پیش از شما به جلیل خواهم رفت.»
Matt FarOPV 26:33  پطرس درجواب وی گفت: «هر گاه همه درباره تو لغزش خورند، من هرگز نخورم.»
Matt FarOPV 26:34  عیسی به وی گفت: «هرآینه به تو می‌گویم که در همین شب قبل ازبانک زدن خروس، سه مرتبه مرا انکار خواهی کرد!»
Matt FarOPV 26:35  پطرس به وی گفت: «هرگاه مردنم با تو لازم شود، هرگز تو را انکار نکنم!» و سایرشاگردان نیز همچنان گفتند.
Matt FarOPV 26:36  آنگاه عیسی با ایشان به موضعی که مسمی به جتسیمانی بود رسیده، به شاگردان خود گفت: «در اینجا بنشینید تا من رفته، در آنجا دعا کنم.»
Matt FarOPV 26:37  و پطرس و دو پسر زبدی را برداشته، بی‌نهایت غمگین و دردناک شد.
Matt FarOPV 26:38  پس بدیشان گفت: «نفس من از غایت الم مشرف به موت شده است. در اینجا مانده با من بیدار باشید.»
Matt FarOPV 26:39  پس قدری پیش رفته، به روی در‌افتاد و دعا کرده، گفت: «ای پدر من، اگر ممکن باشد این پیاله از من بگذرد؛ لیکن نه به خواهش من، بلکه به اراداه تو.»
Matt FarOPV 26:40  و نزدشاگردان خود آمده، ایشان را در خواب یافت. وبه پطرس گفت: «آیا همچنین نمی توانستید یک ساعت با من بیدار باشید؟
Matt FarOPV 26:41  بیدار باشید و دعاکنید تا در معرض آزمایش نیفتید! روح راغب است، لیکن جسم ناتوان.»
Matt FarOPV 26:42  و بار دیگر رفته، بازدعا نموده، گفت: «ای پدر من، اگر ممکن نباشد که این پیاله بدون نوشیدن از من بگذرد، آنچه اراده تواست بشود.»
Matt FarOPV 26:43  و آمده، باز ایشان را در خواب یافت زیرا که چشمان ایشان سنگین شده بود.
Matt FarOPV 26:44  پس ایشان را ترک کرده، رفت و دفعه سوم به همان کلام دعا کرد.
Matt FarOPV 26:45  آنگاه نزد شاگردان آمده، بدیشان گفت: «مابقی را بخوابید واستراحت کنید. الحال ساعت رسیده است که پسر انسان به‌دست گناهکاران تسلیم شود.
Matt FarOPV 26:46  برخیزید برویم. اینک تسلیم‌کننده من نزدیک است!»
Matt FarOPV 26:47  و هنوز سخن می‌گفت که ناگاه یهودا که یکی از آن دوازده بود با جمعی کثیر با شمشیرهاو چوبها از جانب روساء کهنه و مشایخ قوم آمدند.
Matt FarOPV 26:48  و تسلیم‌کننده او بدیشان نشانی داده، گفته بود: «هر‌که را بوسه زنم، همان است. او رامحکم بگیرید.»
Matt FarOPV 26:49  در ساعت نزد عیسی آمده، گفت: «سلام یا سیدی!» و او را بوسید.
Matt FarOPV 26:50  عیسی وی را گفت: «ای رفیق، از بهر‌چه آمدی؟» آنگاه پیش آمده، دست بر عیسی انداخته، او را گرفتند.
Matt FarOPV 26:51  و ناگاه یکی از همراهان عیسی دست آورده، شمشیر خود را از غلاف کشیده، بر غلام رئیس کهنه زد و گوشش را از تن جدا کرد.
Matt FarOPV 26:52  آنگاه عیسی وی را گفت: «شمشیر خود را غلاف کن، زیرا هر‌که شمشیر گیرد، به شمشیر هلاک گردد.
Matt FarOPV 26:53  آیا گمان می‌بری که نمی توانم الحال از پدرخود درخواست کنم که زیاده از دوازده فوج ازملائکه برای من حاضر سازد؟
Matt FarOPV 26:54  لیکن در این صورت کتب چگونه تمام گردد که همچنین می‌بایست بشود؟»
Matt FarOPV 26:55  در آن ساعت، به آن گروه گفت: گویا بر دزد بجهت گرفتن من با تیغها وچوبها بیرون آمدید! هر روز با شما در هیکل نشسته، تعلیم می‌دادم و مرا نگرفتید.
Matt FarOPV 26:56  لیکن این همه شد تا کتب انبیا تمام شود.» در آن وقت جمیع شاگردان او را واگذارده، بگریختند.
Matt FarOPV 26:57  و آنانی که عیسی را گرفته بودند، او را نزدقیافا رئیس کهنه جایی که کاتبان و مشایخ جمع بودند، بردند.
Matt FarOPV 26:58  اما پطرس از دور در عقب اوآمده، به خانه رئیس کهنه در‌آمد و با خادمان بنشست تا انجام کار را ببیند.
Matt FarOPV 26:59  پس روسای کهنه و مشایخ و تمامی اهل شورا طلب شهادت دروغ بر عیسی می‌کردند تا او را بقتل رسانند،
Matt FarOPV 26:60  لیکن نیافتند. با آنکه چند شاهد دروغ پیش آمدند، هیچ نیافتند. آخر دو نفر آمده،
Matt FarOPV 26:61  گفتند: «این شخص گفت: "می توانم هیکل خدا را خراب کنم و در سه روزش بنا نمایم."»
Matt FarOPV 26:62  پس رئیس کهنه برخاسته، بدو گفت: «هیچ جواب نمی دهی؟ چیست که اینها بر تو شهادت می‌دهند؟»
Matt FarOPV 26:63  اما عیسی خاموش ماند! تا آنکه رئیس کهنه روی به وی کرده، گفت: «تو را به خدای حی قسم می‌دهم مارا بگوی که تو مسیح پس خدا هستی یا نه؟»
Matt FarOPV 26:64  عیسی به وی گفت: «تو گفتی! و نیز شما رامی گویم بعد از این پسر انسان را خواهید دید که بر دست راست قوت نشسته، بر ابرهای آسمان می‌آید!»
Matt FarOPV 26:65  در ساعت رئیس کهنه رخت خود راچاک زده، گفت: «کفر گفت! دیگر ما را چه حاجت به شهود است؟ الحال کفرش را شنیدید!
Matt FarOPV 26:66  چه مصلحت می‌بینید؟» ایشان در جواب گفتند: «مستوجب قتل است!»
Matt FarOPV 26:67  آنگاه آب دهان بر رویش انداخته، او را طپانچه می‌زدند و بعضی سیلی زده،
Matt FarOPV 26:68  می‌گفتند: «ای مسیح، به ما نبوت کن! کیست که تو را زده است؟»
Matt FarOPV 26:69  اما پطرس در ایوان بیرون نشسته بود که ناگاه کنیزکی نزد وی آمده، گفت: «تو هم با عیسی جلیلی بودی!»
Matt FarOPV 26:70  او روبروی همه انکارنموده، گفت: «نمی دانم چه می‌گویی!»
Matt FarOPV 26:71  و چون به دهلیز بیرون رفت، کنیزی دیگر او را دیده، به حاضرین گفت: «این شخص نیز از رفقای عیسی ناصری است!»
Matt FarOPV 26:72  باز قسم خورده، انکار نمود که «این مرد را نمی شناسم.»
Matt FarOPV 26:73  بعد از چندی، آنانی که ایستاده بودند پیش آمده، پطرس را گفتند: «البته تو هم از اینها هستی زیرا که لهجه تو بر تودلالت می‌نماید!»
Matt FarOPV 26:74  پس آغاز لعن کردن و قسم خوردن نمود که «این شخص را نمی شناسم.» ودر ساعت خروس بانگ زد
Matt FarOPV 26:75  آنگاه پطرس سخن عیسی را به یاد آورد که گفته بود: قبل از بانگ زدن خروس، سه مرتبه مرا انکار خواهی کرد.» پس بیرون رفته زار‌زار بگریست.
Chapter 27
Matt FarOPV 27:1  و چون صبح شد، همه روسای کهنه ومشایخ قوم بر عیسی شورا کردند که اورا هلاک سازند.
Matt FarOPV 27:2  پس او را بند نهاده، بردند و به پنطیوس پیلاطس والی تسلیم نمودند.
Matt FarOPV 27:3  در آن هنگام، چون یهودا تسلیم‌کننده او دید که بر او فتوا دادند، پشیمان شده، سی پاره نقره را به روسای کهنه و مشایخ رد کرده،
Matt FarOPV 27:4  گفت: «گناه کردم که خون بیگناهی را تسلیم نمودم.» گفتند: «ما را چه، خود دانی!»
Matt FarOPV 27:5  پس آن نقره را درهیکل انداخته، روانه شد و رفته خود را خفه نمود.
Matt FarOPV 27:6  اما روسای کهنه نقره را بر داشته، گفتند: «انداختن این در بیت‌المال جایز نیست زیرا خونبها است.»
Matt FarOPV 27:7  پس شورا نموده، به آن مبلغ، مزرعه کوزه‌گر را بجهت مقبره غرباءخریدند.
Matt FarOPV 27:8  از آن جهت، آن مزرعه تا امروزبحقل الدم مشهور است.
Matt FarOPV 27:9  آنگاه سخنی که به زبان ارمیای نبی گفته شده بود تمام گشت که «سی پاره نقره را برداشتند، بهای آن قیمت کرده شده‌ای که بعضی از بنی‌اسرائیل بر او قیمت گذاردند.
Matt FarOPV 27:10  و آنها را بجهت مزرعه کوزه‌گر دادند، چنانکه خداوند به من گفت.»
Matt FarOPV 27:11  اما عیسی در حضور والی ایستاده بود. پس والی از او پرسیده، گفت: «آیا تو پادشاه یهودهستی؟» عیسی بدو گفت: «تو می‌گویی!»
Matt FarOPV 27:12  وچون روسای کهنه و مشایخ از او شکایت می‌کردند، هیچ جواب نمی داد.
Matt FarOPV 27:13  پس پیلاطس وی را گفت: «نمی شنوی چقدر بر تو شهادت می‌دهند؟»
Matt FarOPV 27:14  اما در جواب وی، یک سخن هم نگفت، بقسمی که والی بسیار متعجب شد.
Matt FarOPV 27:15  و در هر عیدی، رسم والی این بود که یک زندانی، هر‌که را می‌خواستند، برای جماعت آزاد می‌کرد.
Matt FarOPV 27:16  و در آن وقت، زندانی مشهور، برابا نام داشت.
Matt FarOPV 27:17  پس چون مردم جمع شدند، پیلاطس ایشان را گفت: «که را می‌خواهید برای شما آزاد کنم؟ برابا یا عیسی مشهور به مسیح را؟»
Matt FarOPV 27:18  زیرا که دانست او را از حسد تسلیم کرده بودند.
Matt FarOPV 27:19  چون بر مسند نشسته بود، زنش نزد اوفرستاده، گفت: «با این مرد عادل تو را کاری نباشد، زیرا که امروز در خواب درباره او زحمت بسیار بردم.»
Matt FarOPV 27:20  اما روسای کهنه و مشایخ، قوم را بر این ترغیب نمودند که برابا را بخواهند و عیسی راهلاک سازند.
Matt FarOPV 27:21  پس والی بدیشان متوجه شده، گفت: «کدام‌یک از این دو نفر را می‌خواهیدبجهت شما رها کنم؟ گفتند: «برابا را.»
Matt FarOPV 27:22  پیلاطس بدیشان گفت: «پس با عیسی مشهور به مسیح چه کنم؟» جمیع گفتند: «مصلوب شود!»
Matt FarOPV 27:23  والی گفت: «چرا؟ چه بدی کرده است؟» ایشان بیشترفریاد زده، گفتند: «مصلوب شود!»
Matt FarOPV 27:24  چون پیلاطس دید که ثمری ندارد بلکه آشوب زیاده می‌گردد، آب طلبیده، پیش مردم دست خود راشسته گفت: «من بری هستم از خون این شخص عادل. شما ببینید.»
Matt FarOPV 27:25  تمام قوم در جواب گفتند: «خون او بر ما و فرزندان ما باد!»
Matt FarOPV 27:26  آنگاه برابا رابرای ایشان آزاد کرد و عیسی را تازیانه زده، سپرد تا او را مصلوب کنند.
Matt FarOPV 27:27  آنگاه سپاهیان والی، عیسی را به دیوانخانه برده، تمامی فوج را گرد وی فراهم آوردند.
Matt FarOPV 27:28  واو را عریان ساخته، لباس قرمزی بدو پوشانیدند،
Matt FarOPV 27:29  و تاجی از خار بافته، بر سرش گذاردند و نی بدست راست او دادند و پیش وی زانو زده، استهزاکنان او را می‌گفتند: «سلام‌ای پادشاه یهود!»
Matt FarOPV 27:30  و آب دهان بر وی افکنده، نی را گرفته بر سرش می‌زدند.
Matt FarOPV 27:31  و بعد از آنکه او را استهزاکرده بودند، آن لباس را از وی کنده، جامه خودش را پوشانیدند و او را بجهت مصلوب نمودن بیرون بردند.
Matt FarOPV 27:32  و چون بیرون می‌رفتند، شخصی قیروانی شمعون نام را یافته، او را بجهت بردن صلیب مجبور کردند.
Matt FarOPV 27:33  و چون به موضعی که به جلجتایعنی کاسه سر مسمی بود رسیدند،
Matt FarOPV 27:34  سرکه ممزوج به مر بجهت نوشیدن بدو دادند. اما چون چشید، نخواست که بنوشد.
Matt FarOPV 27:35  پس او را مصلوب نموده، رخت او راتقسیم نمودند و بر آنها قرعه انداختند تا آنچه به زبان نبی گفته شده بود تمام شود که «رخت مرا درمیان خود تقسیم کردند و بر لباس من قرعه انداختند.»
Matt FarOPV 27:36  و در آنجا به نگاهبانی او نشستند.
Matt FarOPV 27:37  و تقصیر نامه او را نوشته، بالای سرش آویختند که «این است عیسی، پادشاه یهود!»
Matt FarOPV 27:38  آنگاه دو دزد یکی بر دست راست و دیگری برچپش با وی مصلوب شدند.
Matt FarOPV 27:39  و راهگذاران سرهای خود را جنبانیده، کفر گویان
Matt FarOPV 27:40  می‌گفتند: «ای کسی‌که هیکل را خراب می‌کنی و در سه روزآن را می‌سازی، خود را نجات ده. اگر پسر خداهستی، از صلیب فرود بیا!»
Matt FarOPV 27:41  همچنین نیزروسای کهنه با کاتبان و مشایخ استهزاکنان می‌گفتند:
Matt FarOPV 27:42  «دیگران را نجات داد، اما نمی تواندخود را برهاند. اگر پادشاه اسرائیل است، اکنون ازصلیب فرود آید تا بدو ایمان آوریم!
Matt FarOPV 27:43  بر خداتوکل نمود، اکنون او را نجات دهد، اگر بدورغبت دارد زیرا گفت پسر خدا هستم!»
Matt FarOPV 27:44  وهمچنین آن دو دزد نیز که با وی مصلوب بودند، او را دشنام می‌دادند.
Matt FarOPV 27:45  و از ساعت ششم تا ساعت نهم، تاریکی تمام زمین را فرو گرفت.
Matt FarOPV 27:46  و نزدیک به ساعت نهم، عیسی به آواز بلند صدا زده گفت: «ایلی ایلی لما سبقتنی.» یعنی الهی الهی مرا چرا ترک کردی.
Matt FarOPV 27:47  اما بعضی از حاضرین چون این را شنیدند، گفتند که او الیاس را می‌خواند.
Matt FarOPV 27:48  در ساعت یکی از آن میان دویده، اسفنجی را گرفت و آن را پر ازسرکه کرده، بر سر نی گذارد و نزد او داشت تابنوشد.
Matt FarOPV 27:49  و دیگران گفتند: «بگذار تا ببینیم که آیاالیاس می‌آید او را برهاند.»
Matt FarOPV 27:50  عیسی باز به آوازبلند صیحه زده، روح را تسلیم نمود.
Matt FarOPV 27:51  که ناگاه پرده هیکل از سر تا پا دو پاره شد و زمین متزلزل وسنگها شکافته گردید،
Matt FarOPV 27:52  و قبرها گشاده شد وبسیاری از بدنهای مقدسین که آرامیده بودندبرخاستند،
Matt FarOPV 27:53  و بعد از برخاستن وی، از قبوربرآمده، به شهر مقدس رفتند و بر بسیاری ظاهرشدند.
Matt FarOPV 27:54  اما یوزباشی و رفقایش که عیسی رانگاهبانی می‌کردند، چون زلزله و این وقایع رادیدند، بینهایت ترسان شده، گفتند: «فی الواقع این شخص پسر خدا بود.»
Matt FarOPV 27:55  و در آنجا زنان بسیاری که از جلیل در عقب عیسی آمده بودند تا او راخدمت کنند، از دور نظاره می‌کردند،
Matt FarOPV 27:56  که از آن جمله، مریم مجدلیه بود و مریم مادر یعقوب ویوشاء و مادر پسران زبدی.
Matt FarOPV 27:57  اما چون وقت عصر رسید، شخصی دولتمند از اهل رامه، یوسف نام که او نیز ازشاگردان عیسی بود آمد،
Matt FarOPV 27:58  و نزد پیلاطس رفته، جسد عیسی را خواست. آنگاه پیلاطس فرمان داد که داده شود.
Matt FarOPV 27:59  پس یوسف جسد را برداشته، آن را در کتان پاک پیچیده،
Matt FarOPV 27:60  او را در قبری نو که برای خود از سنگ تراشیده بود، گذارد و سنگی بزرگ بر سر آن غلطانیده، برفت.
Matt FarOPV 27:61  و مریم مجدلیه و مریم دیگر در آنجا، در مقابل قبرنشسته بودند.
Matt FarOPV 27:62  و در فردای آن روز که بعد از روز تهیه بودروسای کهنه و فریسیان نزد پیلاطس جمع شده،
Matt FarOPV 27:63  گفتند: «ای آقا ما را یاد است که آن گمراه‌کننده وقتی که زنده بود گفت: "بعد از سه روزبرمی خیزم."
Matt FarOPV 27:64  پس بفرما قبر را تا سه روزنگاهبانی کنند مبادا شاگردانش در شب آمده، اورا بدزدند و به مردم گویند که از مردگان برخاسته است و گمراهی آخر، از اول بدتر شود.»
Matt FarOPV 27:65  پیلاطس بدیشان فرمود: «شما کشیکچیان دارید. بروید چنانکه دانید، محافظت کنید.»
Matt FarOPV 27:66  پس رفتند و سنگ را مختوم ساخته، قبر را باکشیکچیان محافظت نمودند.
Chapter 28
Matt FarOPV 28:1  و بعد از سبت، هنگام فجر، روز اول هفته، مریم مجدلیه و مریم دیگربجهت دیدن قبر‌آمدند.
Matt FarOPV 28:2  که ناگاه زلزله‌ای عظیم حادث شد از آنرو که فرشته خداوند از آسمان نزول کرده، آمد و سنگ را از در قبر غلطانیده، برآن بنشست.
Matt FarOPV 28:3  و صورت او مثل برق و لباسش چون برف سفید بود.
Matt FarOPV 28:4  و از ترس او کشیکچیان به لرزه درآمده، مثل مرده گردیدند.
Matt FarOPV 28:5  اما فرشته به زنان متوجه شده، گفت: شما ترسان مباشید!
Matt FarOPV 28:6  دراینجا نیست زیرا چنانکه گفته بود برخاسته است. بیایید جایی که خداوند خفته بود ملاحظه کنید،
Matt FarOPV 28:7  و به زودی رفته شاگردانش را خبر دهید که ازمردگان برخاسته است. اینک پیش از شما به جلیل می‌رود. در آنجا او را خواهید دید. اینک شما را گفتم.»
Matt FarOPV 28:8  پس، از قبر با ترس و خوشی عظیم به زودی روانه شده، رفتند تا شاگردان او را اطلاع دهند.
Matt FarOPV 28:9  ودر هنگامی که بجهت اخبار شاگردان او می‌رفتند، ناگاه عیسی بدیشان برخورده، گفت: «سلام برشما باد!» پس پیش آمده، به قدمهای اوچسبیده، او را پرستش کردند.
Matt FarOPV 28:10  آنگاه عیسی بدیشان گفت: «مترسید! رفته، برادرانم رابگویید که به جلیل بروند که در آنجا مرا خواهنددید.»
Matt FarOPV 28:11  و چون ایشان می‌رفتند، ناگاه بعضی ازکشیکچیان به شهر شده، روسای کهنه را از همه این وقایع مطلع ساختند.
Matt FarOPV 28:12  ایشان با مشایخ جمع شده، شورا نمودند و نقره بسیار به سپاهیان داده،
Matt FarOPV 28:13  گفتند: «بگویید که شبانگاه شاگردانش آمده، وقتی که ما در خواب بودیم او را دزدیدند.
Matt FarOPV 28:14  وهرگاه این سخن گوش زد والی شود، همانا ما او رابرگردانیم و شما را مطمئن سازیم.»
Matt FarOPV 28:15  ایشان پول را گرفته، چنانکه تعلیم یافتند کردند و این سخن تاامروز در میان یهود منتشر است.
Matt FarOPV 28:16  اما یازده رسول به جلیل، بر کوهی که عیسی ایشان را نشان داده بود رفتند.
Matt FarOPV 28:17  و چون او را دیدند، پرستش نمودند. لیکن بعضی شک کردند.
Matt FarOPV 28:18  پس عیسی پیش آمده، بدیشان خطاب کرده، گفت: «تمامی قدرت در آسمان و بر زمین به من داده شده است.
Matt FarOPV 28:19  پس رفته، همه امت‌ها را شاگرد سازید و ایشان رابه اسم اب و ابن و روح‌القدس تعمید دهید.
Matt FarOPV 28:20  وایشان را تعلیم دهید که همه اموری را که به شما حکم کرده‌ام حفظ کنند. و اینک من هرروزه تا انقضای عالم همراه شما می‌باشم.» آمین.