JEREMIAH
Up
Chapter 1
| Jere | FarTPV | 1:1 | این کتاب شامل پیامهایی است از طرف ارمیا پسر حِلقیا، یکی از کاهنان شهر عناتوت در سرزمین بنیامین. | |
| Jere | FarTPV | 1:3 | بار دیگر وقتی یهویاقیم -پسر یوشیا- پادشاه یهودیه بود خداوند با او سخن گفت. بعد از آن تا یازدهمین سال سلطنت صدقیا -پسر یوشیا- خداوند چندین بار با ارمیا سخن گفت. در پنجمین ماه همان سال مردم اورشلیم به تبعید برده شدند. | |
| Jere | FarTPV | 1:5 | «قبل از آنکه به تو هستی بخشم، تو را برگزیدم، و قبل از آنکه به دنیا بیایی، تو را انتخاب کردم تا پیامآوری برای تمام ملّتها باشی.» | |
| Jere | FarTPV | 1:7 | امّا خداوند به من گفت: «نگو که خیلی جوانی، در عوض به پیش مردمی که تو را میفرستم برو و هرچه به تو دستور میدهم به آنها بگو. | |
| Jere | FarTPV | 1:8 | از آنها نترس، چون من با تو خواهم بود و از تو حمایت خواهم کرد. من -خداوند- چنین گفتهام» | |
| Jere | FarTPV | 1:9 | آنگاه خداوند لبهای مرا لمس کرد و به من گفت: «گوش بده، من آنچه را که باید بگویی در دهانت خواهم گذاشت. | |
| Jere | FarTPV | 1:10 | من امروز به تو قدرتی میدهم که بتوانی ملّتها و دولتها را ریشهکن کنی، ویران و واژگون سازی و دوباره بسازی و از نو بکاری.» | |
| Jere | FarTPV | 1:13 | سپس خداوند بار دیگر با من سخن گفت و پرسید: «چه چیز دیگری میبینی؟» در جواب گفتم: «در شمال دیگی را در حال جوشیدن میبینم که به این سو سرازیر میشود.» | |
| Jere | FarTPV | 1:14 | او به من گفت: «ویرانی از شمال غلیان میکند و تمام موجودات زنده را در این سرزمین دربر میگیرد؛ | |
| Jere | FarTPV | 1:15 | زیرا من تمام ملّتها را از شمال میخوانم تا بیایند. پادشاهان آنها تختهای خود را در دروازههای شهر اورشلیم و اطراف دیوار و اطراف آن و همچنین در اطراف شهرهای یهودیه خواهند نهاد. | |
| Jere | FarTPV | 1:16 | من قوم خود را تنبیه خواهم کرد، چون آنها مرتکب گناه شدهاند. آنها مرا ترک کرده و به حضور خدایان دیگر قربانی گذراندهاند، بُتها ساختند و آنها را پرستش کردند. | |
| Jere | FarTPV | 1:17 | ای ارمیا آماده شو، برو و هرچه به تو دستور میدهم به آنها بگو. از آنها نترس وگرنه من تو را از آنها بیشتر خواهم ترسانید. | |
| Jere | FarTPV | 1:18 | ای ارمیا، گوش کن، همهکس در این سرزمین -از پادشاهان یهودا، سرداران، کاهنان گرفته تا مردم عادی- همه برضد تو خواهند بود. امّا امروز من قدرتی به تو میدهم که بتوانی در برابر آنها مقاومت کنی. تو مانند شهری با بُرج و باروی مستحکم، مانند ستونی از آهن و دیواری از برنز خواهی بود. آنها تو را شکست نخواهند داد، چون من با تو خواهم بود و از تو حمایت خواهم کرد. من، خداوند چنین گفتهام.» | |
| Jere | FarTPV | 1:19 | ای ارمیا، گوش کن، همهکس در این سرزمین -از پادشاهان یهودا، سرداران، کاهنان گرفته تا مردم عادی- همه برضد تو خواهند بود. امّا امروز من قدرتی به تو میدهم که بتوانی در برابر آنها مقاومت کنی. تو مانند شهری با بُرج و باروی مستحکم، مانند ستونی از آهن و دیواری از برنز خواهی بود. آنها تو را شکست نخواهند داد، چون من با تو خواهم بود و از تو حمایت خواهم کرد. من، خداوند چنین گفتهام.» | |
Chapter 2
| Jere | FarTPV | 2:2 | این پیام را به تمام مردم اورشلیم اعلام کنم: «به یاد دارم که چقدر در جوانیات با وفا بودی، چقدر در ابتدای ازدواجمان مرا دوست داشتی، به دنبال من حتّی از کویرها و زمینهای بایر میگذشتی. | |
| Jere | FarTPV | 2:3 | ای اسرائیل، تو فقط به من تعلّق داشتی؛ و تو مِلک مقدّس من بودی. من به هرکس که تو را میآزرد، رنج و عذاب میدادم. من، خداوند چنین گفتهام.» | |
| Jere | FarTPV | 2:5 | خداوند میفرماید: «اجداد شما چه اتّهامی علیه من داشتند؟ چه چیزی باعث شد آنها از من رویگردان شوند؟ آنها بُتهای بیارزش را پرستیدند، و خودشان بیارزش شدند. | |
| Jere | FarTPV | 2:6 | آنها به من بیاعتنایی کردند، گرچه من آنها را از مصر نجات دادم و آنها را در بیابان و چالههای شنی، سرزمینی خشک و خطرناک، جایی که کسی در آن زندگی نمیکند و حتّی هیچکس از آنجا گذر نیز نخواهد کرد، رهبری کردم. | |
| Jere | FarTPV | 2:7 | من آنها را به سرزمینی حاصلخیز آوردم تا از محصولات و میوههای آنجا لذّت ببرند، امّا در عوض، آنها سرزمین مرا ویران کردند، و زمینی را که به آنها داده بودم، ناپاک ساختند. | |
| Jere | FarTPV | 2:8 | کاهنان نپرسیدند: 'خداوند کجاست؟' حتّی کاهنان خودم، مرا نمیشناختند. حکمرانان برضد من شوریدند، انبیا به نام بعل سخن میگفتند و بُتهای بیهوده را میپرستیدند. | |
| Jere | FarTPV | 2:10 | به جانب غرب، به جزیرهٔ قبرس بروید، و کسی را به شرق، به قیدار بفرستید. شما خواهید دید که چیزی شبیه این هیچگاه واقع نشده است. | |
| Jere | FarTPV | 2:11 | هیچ ملّت دیگری هرگز خدایان خود را، -هرچند غیر واقعی بودند- عوض نکردند. امّا قوم من، مرا که برایشان افتخار و بزرگی آوردم، با خدایانی که برایشان هیچکاری نمیتوانند بکنند، عوض کردند. | |
| Jere | FarTPV | 2:13 | چون قوم من مرتکب دو گناه شدهاند: آنها مرا که سرچشمهٔ آب گوارا هستم، ترک کردهاند و برای خود آبانبار کندهاند؛ آبانبارهای ترک خوردهای که آب را اصلاً نگاه نمیدارند. | |
| Jere | FarTPV | 2:14 | «اسرائیل برده نیست و در بردگی متولّد نشد، پس چرا دشمنانش برای شکار او در کمین نشستهاند؟ | |
| Jere | FarTPV | 2:15 | آنان مثل شیر بر او میغرّند، و سرزمین او را به صورت بیابان درآوردهاند، و شهرهایش را کاملاً متروک و ویران کردهاند. | |
| Jere | FarTPV | 2:17 | ای اسرائیل، خودت باعث این بودی! تو مرا -خداوند، خدای خود را- ترک کردی، درحالیکه من تو را در تمام راه رهبری میکردم. | |
| Jere | FarTPV | 2:18 | فکر میکنی رفتن تو به مصر و نوشیدن از آب رود نیل برایت فایدهای خواهد داشت؟ یا رفتن به آشور و نوشیدن از رود فرات برایت چه سودی خواهد داشت؟ | |
| Jere | FarTPV | 2:19 | شرارت تو موجب مجازات تو، و رویگردانیدن تو از من، باعث محکومیّت توست. تو خواهی آموخت که ترک کردن و بیحرمتی به من -خداوند، خدای خودت- چه اشتباه تلخی است. من، خدای متعال چنین گفتهام.» | |
| Jere | FarTPV | 2:20 | خداوند متعال میگوید: «ای اسرائیل از زمانهای قدیم تو از فرمان من سرپیچی کردی، و حاضر نبودی از من اطاعت کنی و مرا بپرستی. بر فراز تپّههای مرتفع، در پای درختان سبز، تو الهههای باروری را میپرستیدی. | |
| Jere | FarTPV | 2:21 | من تو را مثل یک تاک برگزیده، از بهترین بذر زمین کاشتم. امّا نگاه کن، ببین چه شدهای! یک تاک پوسیدهٔ بیارزش. | |
| Jere | FarTPV | 2:23 | چگونه میتوانی بگویی که خودت را آلوده نساختهای، و یا هرگز بعل را پرستش نکردهای؟ بنگر و ببین چگونه تو در همین درّه مرتکب گناه شدهای، و ببین چه کردهای. تو مثل یک شتر وحشی در فصل جفتگیری هستی، که افسار گسیخته به هر طرف میدود، | |
| Jere | FarTPV | 2:24 | و به بیابان میرود. وقتی شهوت او را به هیجان آورد، چه کسی میتواند جلوی او را بگیرد. لازم نیست که شترهای نر برای رام کردن او به خودشان زحمتی بدهند، چون او همیشه در فصل جفتگیری حاضر و آماده است. | |
| Jere | FarTPV | 2:25 | ای اسرائیل، پاهای خود را خسته نکن، و نگذار گلوی تو از تعقیب سایر خدایان خشک شود. فقط بگو: 'نه، من نمیتوانم بازگردم. من عاشق خدایان بیگانه هستم و به دنبال آنها خواهم رفت.'» | |
| Jere | FarTPV | 2:26 | خداوند میگوید: «همانطور که یک دزد هنگامیکه گیر میافتد، شرمسار است؛ شما قوم اسرائیل هم همانگونه -به همراه پادشاهان، بزرگان، کاهنان، و انبیای خودتان- شرمنده خواهید بود. | |
| Jere | FarTPV | 2:27 | شما که میگویید یک درخت، پدر شما و یک صخره، مادر شماست شرمسار خواهید شد. شما به عوض اینکه، به من روی آورید به من پشت کردید، پس این چیزها بر سر شما آمد. امّا وقتی شما دچار زحمتی میشوید، آنگاه از من میخواهید بیایم و شما را نجات دهم. | |
| Jere | FarTPV | 2:28 | «کجا هستند آن خدایانی که برای خود ساختید؟ بگذارید وقتی در زحمت هستید، آنها اگر میتوانند شما را نجات دهند! ای یهودا به تعداد شهرهایت خدایان متعدّد داری. | |
| Jere | FarTPV | 2:30 | من تو را مجازات کردم، ولی فایدهای نداشت؛ و نمیگذاری تو را اصلاح کنم. مثل شیر غرّان تمام انبیا را کشتی. | |
| Jere | FarTPV | 2:31 | ای قوم اسرائیل به آنچه میگویم گوش دهید. آیا من برای شما، مثل بیابان یا مثل سرزمینی تاریک و خطرناک بودم؟ پس چرا میگویید هرچه دلتان خواست، همان را انجام خواهید داد و دیگر به حضور من برنمیگردید؟ | |
| Jere | FarTPV | 2:32 | آیا یک زن جوان میتواند جواهرات خود را فراموش کند، و یا یک عروس لباس عروسی خود را؟ امّا قوم من مرا برای روزهای بیشماری فراموش کرد. | |
| Jere | FarTPV | 2:33 | تو مطمئناً میدانی که چگونه عشاق خود را تعقیب کنی. حتّی بدترین زنان، میتوانند این را از تو بیاموزند. | |
| Jere | FarTPV | 2:34 | لباسهایت از خون بیگناهان و بیچارگان -و نه از خون دزدان- لکه دار است. «با وجود این | |
| Jere | FarTPV | 2:35 | تو میگویی، 'بیگناهم، حتماً خداوند دیگر نسبت به من عصبانی نیست،' امّا من خداوند، تو را تنبیه میکنم؛ چون میگویی مرتکب گناهی نشدهای. | |
| Jere | FarTPV | 2:36 | تو با روی آوردن به خدایان سایر ملّتها ارزش خود را از دست دادهای. مصر هم مانند آشور تو را ناامید خواهد کرد. | |
Chapter 3
| Jere | FarTPV | 3:1 | خداوند میگوید: «اگر مردی زنش را طلاق دهد و زنش او را ترک کند وبا دیگری ازدواج کند، آن مرد نمیتواند زنش را دوباره بگیرد. چنین عملی باعث میشود، آن زمین آلوده شود. امّا تو ای اسرائیل، عشاق زیادی داشتی و اکنون میخواهی به نزد من بازگردی! | |
| Jere | FarTPV | 3:2 | به بالای تپّهها نگاه کن. آیا جایی هست که تو در آنجا مثل روسپی رفتار نکرده باشی؟ مثل یک عرب صحرانشین که در بیابان در انتظار شکار است، تو در کنار راه، منتظر عُشاق خود بودی. تو تمام این سرزمین را با روسپیگری و شرارت خود آلوده کردهای. | |
| Jere | FarTPV | 3:3 | به همین دلیل باران نباریده و رگبارهای بهاری نیامده است. تو مثل یک روسپی هستی و از آن شرم نداری. | |
| Jere | FarTPV | 3:5 | تو نسبت به من همیشه خشمگین نخواهی بود.' ای اسرائیل، این چیزی است که تو گفتهای، ولی از انجام هیچنوع شرارتی خودداری نکردی.» | |
| Jere | FarTPV | 3:6 | در زمان یوشیای پادشاه، خداوند به من گفت: «آیا میبینی اسرائیل -آن زن بیوفا- چه کرده است؟ او مرا ترک کرده و برفراز هر تپّه و در پای تمام درختان سبز، مثل روسپی رفتار کرده است. | |
| Jere | FarTPV | 3:7 | فکر کردم بعد از تمام این کارها، او مطمئناً نزد من برمیگردد. امّا او برنگشت، و خواهر بیوفای او -یهودا- ناظر تمام کارهای او بود. | |
| Jere | FarTPV | 3:8 | یهودا همچنین دید که من اسرائیل را بهخاطر اینکه مرا ترک کرده و مرتکب روسپیگری شده بود، طلاق دادم و به راه خودش فرستادم. امّا یهودا، خواهر بیوفای اسرائیل، هراسی نداشت. او هم روسپی شد | |
| Jere | FarTPV | 3:9 | و اصلاً از آن شرمی نداشت. او سرزمین را آلوده ساخت و با پرستش سنگها و درختان مرتکب زنا شد. | |
| Jere | FarTPV | 3:10 | بعد از همهٔ اینها، یهودا خواهر بیوفای اسرائیل، فقط تظاهر کرد که به نزد من برمیگردد، ولی در عمل صادق نبود. من، خداوند چنین گفتهام.» | |
| Jere | FarTPV | 3:11 | آنگاه خداوند به من گفت که هرچند اسرائیل او را ترک کرده، با وجود این، او ثابت کرد که از خواهر بیوفایش -یهودا- بهتر است. | |
| Jere | FarTPV | 3:12 | خداوند به من گفت بروم و به اسرائیل بگویم: «ای اسرائیل بیوفا نزد من بازگرد. من رحیم هستم و خشمگین نخواهم بود؛ خشم من برضد تو دایمی نخواهد بود. | |
| Jere | FarTPV | 3:13 | فقط بپذیر که خطاکاری و برضد خداوند، خدای خود شوریدهای. اعتراف کن که درپای درختان سبز، تو عشق خود را نثار خدایان بیگانه کردهای و از دستورات من اطاعت ننمودهای. من، خداوند چنین گفتهام. | |
| Jere | FarTPV | 3:14 | «ای قوم بیوفا بازگردید؛ شما به من تعلّق دارید. از هر شهری یکی از شما را، و از هر طایفهای دو نفر را میگیرم و با خود به کوه صهیون خواهم آورد. | |
| Jere | FarTPV | 3:15 | من به شما فرمانروایانی خواهم داد که مطیع من باشند، و آنها با حکمت و فهم بر شما حکومت خواهند کرد. | |
| Jere | FarTPV | 3:16 | آنگاه، وقتی شما در این سرزمین کثیر شوید، مردم دیگر دربارهٔ صندوق پیمان من صحبتی نخواهند کرد. آنها دیگر نه دربارهٔ آن فکر میکنند و نه آن را به یاد میآورند. آنها دیگر نه احتیاجی به آن دارند، و نه میخواهند صندوق دیگری بسازند. | |
| Jere | FarTPV | 3:17 | وقتی زمان آن فرا رسد، اورشلیم به نام 'تخت خداوند' خوانده خواهد شد و تمام ملّتها در آنجا برای پرستش من جمع میشوند. آنها دیگر آنچه دلهای سخت و شریرشان به آنها میگوید، انجام نخواهند داد. | |
| Jere | FarTPV | 3:18 | اسرائیل با یهودا متّحد خواهد شد و آنها با هم از تبعید در کشوری در شمال به سرزمینی که من به اجداد شما به عنوان ملکی ابدی داده بودم، برخواهند گشت.» | |
| Jere | FarTPV | 3:19 | خداوند میگوید: «ای اسرائیل، میخواستم تو را به فرزندی خود بپذیرم و سرزمینی سرسبز -زیباترین کشور جهان- را به تو بدهم. من میخواستم تو مرا پدر خود بخوانی، و دیگر هیچگاه از من دور نشوی. | |
| Jere | FarTPV | 3:21 | از فراز تپّهها صدایی به گوش میرسد: این صدای قوم اسرائیل است که بهخاطر گناهانی که مرتکب شدهاند و به خاطر اینکه خداوند، خدای خودشان را فراموش کردهاند، گریه وزاری میکنند. | |
| Jere | FarTPV | 3:22 | ای تمامی شما که از خداوند روی گردانیدهاید، بازگردید. او بیوفایی شما را شفا خواهد داد. شما میگویید: «آری ما به سوی خداوند برمیگردیم چون او خدای ماست. | |
| Jere | FarTPV | 3:23 | پرستش بُتها در بالای تپّهها برای ما هیچ فایدهای نداشته است. کمک برای اسرائیل فقط از جانب خداوند -خدای ما- میآید. | |
| Jere | FarTPV | 3:24 | امّا پرستش بعل، خدای شرمساری، باعث شده که ما گلّه و رمه، پسران و دخترانمان، و همهچیزهای دیگری را که اجداد ما از زمانهای قدیم برای آن زحمت کشیدهاند، از دست بدهیم. | |
Chapter 4
| Jere | FarTPV | 4:1 | خداوند میگوید: «ای قوم اسرائیل، اگر بخواهید شما میتوانید به سوی من بازگردید. اگر شما آن بُتهایی را که من از آنها نفرت دارم دور بریزید، | |
| Jere | FarTPV | 4:2 | آن وقت شایسته است به نام من سوگند یاد کنید. آنگاه، تمام ملّتها از من خواهند خواست تا آنها را برکت دهم، و آنها مرا حمد خواهند گفت.» | |
| Jere | FarTPV | 4:3 | خداوند به مردم اسرائیل و یهودا میگوید: «مزارع شخم نخوردهٔ خود را شخم بزنید، بذرهای خود را در میان خارها نپاشید. | |
| Jere | FarTPV | 4:4 | عهد خود را با من، خداوند خویش نگه دارید و ای مردمان یهودا و اسرائیل خود را وقف من کنید. وگرنه خشم من بهخاطر شرارتهای شما مثل آتش همهچیز را خواهد سوزاند و هیچوقت خاموش نخواهد شد.» | |
| Jere | FarTPV | 4:5 | شیپورها را در تمام سرزمین بنوازید! با فریاد بلند و به طور واضح به مردم یهودا و اورشلیم بگویید به شهرهایی پناه ببرند که بُرج و بارویی مستحکم دارند. | |
| Jere | FarTPV | 4:6 | نشانهای به طرف صهیون بگذارید! با سرعت به جاهای امن بروید! تأخیر نکنید! خداوند بلا و ویرانی بزرگی از جانب شمال میآورد. | |
| Jere | FarTPV | 4:7 | مثل شیری که از مخفیگاهش بیرون میآید، ویرانگر ملّتها عازم حمله است. او میآید تا یهودیه را ویران کند. یهودیه به مخروبهای تبدیل خواهد شد، و هیچکس در آنها زندگی نخواهد کرد. | |
| Jere | FarTPV | 4:9 | خداوند گفت: «در آن روز پادشاهان و بزرگان جرأت خود را از دست میدهند، کاهنان حیران و انبیا در تعجّب خواهند بود.» | |
| Jere | FarTPV | 4:10 | آنگاه من گفتم: «ای خداوند متعال تو مردم اورشلیم را کاملاً فریب دادهای! تو گفتهای صلح خواهد بود، امّا شمشیر گلویشان را پاره میکند.» | |
| Jere | FarTPV | 4:11 | زمانی میرسد که به مردم اورشلیم گفته خواهد شد که بادی سوزان از طرف بیابان میوزد. آن باد ملایمی نخواهد بود که کاه و پوشال را از گندم جدا میکند؛ | |
| Jere | FarTPV | 4:12 | بادی که اکنون به فرمان خداوند میوزد، بسیار سختتر است! این خود خداوند است! که چنین حکمی دربارهٔ قومش صادر کرده است. | |
| Jere | FarTPV | 4:13 | نگاه کنید، دشمن مانند ابر میآید. ارّابههای جنگیاش مثل گردباد و اسبانش سریعتر از عقاب حرکت میکنند، ما محکوم به نابودی هستیم. | |
| Jere | FarTPV | 4:14 | ای اورشلیم، قلبت را از شرارت پاک کن تا نجات یابی. تا کی میخواهی با افکار گناهآلود زندگی کنی؟ | |
| Jere | FarTPV | 4:16 | آنها آمدهاند تا به ملّتها اخطار کنند و به مردم اورشلیم بگویند که دشمنان از سرزمینی دور میآیند. این دشمنان برضد شهرهای یهودا فریاد میزنند. | |
| Jere | FarTPV | 4:17 | و آنها مثل محافظانی که مزرعهای را نگهداری میکنند اورشلیم را محاصره خواهند کرد. این بهخاطر آن است که مردمش برضد خداوند شوریدهاند. خداوند چنین گفته است. | |
| Jere | FarTPV | 4:18 | ای یهودا، با نحوهٔ زندگیات و کارهایی که مرتکب شدهای این بلا را بر سر خودت آوردهای. گناه تو، تو را به این روز انداخته و مثل شمشیری به قلب تو فرو رفته است. | |
| Jere | FarTPV | 4:19 | درد! دردی که نمیتوانم آن را تحمّل کنم! قلبم! قلبم بشدّت میتپد! نمیتوانم ساکت بمانم، صدای شیپورها و فریادهای جنگ را میشنوم. | |
| Jere | FarTPV | 4:20 | مصیبتها یکی پس از دیگری میآیند، و تمام مملکت ویران شده است. چادرهای ما ناگهان درهم شکسته و پردههای آنها پارهپاره شدهاند. | |
| Jere | FarTPV | 4:22 | خداوند میگوید: «قوم من احمقند، آنها مرا نمیشناسند. آنها مثل کودکان احمقی هستند که فهم و شعور ندارند. در ارتکاب شرارت ماهرند، ولی در بجا آوردن نیکی قاصر.» | |
| Jere | FarTPV | 4:24 | به کوهها نگاه کردم -آنها در لرزش بودند، و تپّهها از یک طرف به طرفی دیگر در نوسان بودند. | |
| Jere | FarTPV | 4:28 | زمین سوگوار و آسمان تیره خواهد شد. خداوند چنین گفته است و فکر خود را عوض نخواهد کرد. او تصمیم خود را گرفته و از آن برنخواهد گشت. | |
| Jere | FarTPV | 4:29 | با شنیدن فریاد اسب سواران و تیراندازان همه خواهند گریخت. بعضیها به جنگل پناه میبرند و دیگران برفراز کوهها پنهان میشوند. تمام شهرها از جمعیّت خالی خواهند شد و دیگر کسی در آنها زندگی نخواهد کرد. | |
| Jere | FarTPV | 4:30 | ای اورشلیم، تو محکوم به فنا هستی! چرا جامهٔ قرمز میپوشی؟ چرا خود را با جواهرات میآرایی و سُرمه بر چشمان خود میکشی، خودت را بیهوده زیبا میکنی! عُشاق تو، تو را طرد کرده و میخواهند تو را بکشند. | |
Chapter 5
| Jere | FarTPV | 5:1 | ای مردم اورشلیم تمام کوچههای شهر را بگردید! به تمام اطراف نگاه کنید! با چشمان خودتان ببینید بازارچهها را جستجو کنید! آیا میتوانید حتّی یک نفر را بیابید که درستکار باشد و میکوشد تا نسبت به خداوند باوفا باشد؟ اگر بتوانید چنین شخصی را بیابید، خداوند اورشلیم را خواهد بخشید. | |
| Jere | FarTPV | 5:3 | خداوند خواهان وفاداری شماست. او شما را تنبیه کرد، امّا هیچ توجهی نکردید. او شما را درهم شکست، ولی از آموختن امتناع کردید. شما سرسخت بودید و نخواستید از گناهانتان توبه کنید. | |
| Jere | FarTPV | 5:4 | آنگاه فکر کردم: «اینها فقط افراد فقیر و جاهل هستند که چنین میکنند. آنها احمقانه رفتار میکنند؛ چون نمیدانند خدا از آنها چه میخواهد، و از آنها انتظار چه رفتاری دارد. | |
| Jere | FarTPV | 5:5 | من پیش صاحبان قدرت میروم و با آنها صحبت میکنم. آنها حتماً میدانند خدایشان از آنها چه میخواهد، و انتظار دارد آنها چگونه زندگی کنند.» امّا دیدم که آنها هم، همه سر به نافرمانی زدهاند و از اطاعت وی امتناع میکنند. | |
| Jere | FarTPV | 5:6 | به همین دلیل است که شیران جنگل، آنها را خواهند کشت؛ گرگهای بیابانی آنها را قطعهقطعه خواهند کرد، و پلنگها در تمام شهرهایشان به کمین نشستهاند. اگر آن مردمان از خانههای خود بیرون بروند، دریده و پارهپاره خواهند شد، چون گناهان آنها بیشمار است و مکرراً از فرمان خداوند سرپیچی کردهاند. | |
| Jere | FarTPV | 5:7 | خداوند پرسید: «چرا من میبایست گناهان قوم خودم را ببخشم؟ آنها مرا ترک کردهاند و خدایانی را پرستیدهاند که واقعی نیستند. من قوم خود را چنان تغذیه کردم که همیشه سیر بودند، امّا آنها مرتکب زنا شدند و وقت خود را با فاحشهها تلف کردند. | |
| Jere | FarTPV | 5:8 | آنها مانند اسبان نری هستند که خوب تغذیه شدهاند و شهوت شدیدی بر آنها غلبه کرده است، و هریک برای زن همسایه شیهه میکشد. | |
| Jere | FarTPV | 5:10 | من دشمنان را میفرستم تا تاکستانهای قوم مرا خراب کنند، ولی آن را کاملاً از بین نبرند. به آنها خواهم گفت شاخههای آن را قطع کنند، چون آن شاخهها به من تعلّق ندارند. | |
| Jere | FarTPV | 5:12 | قوم خداوند منکر او شده و گفتهاند: «او واقعاً کاری نخواهد کرد. ما روزگار سختی نخواهیم داشت و از جنگ و قحطی خبری نخواهد بود.» | |
| Jere | FarTPV | 5:13 | آنها گفتهاند که انبیا فقط یک طبل توخالی هستند. پیامی از جانب خداوند ندارند. خداوند -خدای قادر مطلق- به من گفت: «ای ارمیا، چون مردم چنین چیزهایی میگویند، من کلام خودم را مثل آتشی در دهان تو خواهم گذاشت. مردم مثل هیزم هستند و آتش همهٔ آنها را میسوزاند.» | |
| Jere | FarTPV | 5:14 | آنها گفتهاند که انبیا فقط یک طبل توخالی هستند. پیامی از جانب خداوند ندارند. خداوند -خدای قادر مطلق- به من گفت: «ای ارمیا، چون مردم چنین چیزهایی میگویند، من کلام خودم را مثل آتشی در دهان تو خواهم گذاشت. مردم مثل هیزم هستند و آتش همهٔ آنها را میسوزاند.» | |
| Jere | FarTPV | 5:15 | ای قوم اسرائیل، خداوند ملّتی را از مکانهای دور میآورد تا به شما حمله کنند. این ملّتی است قوی و قدیمی، ملّتی که زبان آن را تو نمیفهمی. | |
| Jere | FarTPV | 5:16 | کمانداران آنها جنگجویانی هستند بسیار قوی، که بدون ترّحم میکشند. آنها خرمن و آذوقهٔ تو را میبلعند و پسران و دختران تو را خواهند کشت. | |
| Jere | FarTPV | 5:17 | آنها گلّه و رمهٔ تو را زنده نخواهند گذاشت. تاکستانها و درختان انجیر تو را از بین خواهند برد. شهرهای مستحکمی که به آنها اعتماد داری، همه به وسیلهٔ ارتش آنها خراب خواهند شد. | |
| Jere | FarTPV | 5:19 | وقتی آنها بپرسند، چرا اجازه دادم چنین چیزهایی واقع شود، ای ارمیا، به آنها بگو که همانطور که آنها از من برگشتهاند و در سرزمین خودشان در خدمت خدایان درآمدند، پس آنها در سرزمینی که به خودشان تعلّق نخواهد داشت در خدمت بیگانگان خواهند بود.» | |
| Jere | FarTPV | 5:21 | ای قوم نادان و بیعقل توجّه کنید، شما که چشم دارید ولی نمیبینید، گوش دارید ولی نمیشنوید. | |
| Jere | FarTPV | 5:22 | من خداوند هستم؛ چرا حرمت مرا نگاه نمیدارید؟ چرا در حضور من از ترس نمیلرزید؟ من شن و ماسه را مرز دریا قرار دادم، مرزی که آب دریا هیچگاه از آن رد نمیشود. اگر دریا به تلاطم آید، نمیتواند از آن تجاوز کند و اگر امواج آن خروشان شوند، نمیتوانند آن مرز را بشکنند. | |
| Jere | FarTPV | 5:24 | من برای شما بارانهای پاییزی و بهاری فرستادم و همه ساله فصل برداشت محصول را به شما دادم؛ با وجود این، هرگز به فکرتان نرسید که احترام مرا نگاهدارید. | |
| Jere | FarTPV | 5:26 | «مردمان شریر در میان قوم من زندگی میکنند، آنها در کمین نشسته و مانند کسانیکه توری را برای شکار پرندگان گسترده باشند، منتظر میمانند. آنها دامهای خود را برای شکار مردم پهن کردهاند. | |
| Jere | FarTPV | 5:27 | همانطور که یک شکارچی قفس خود را از پرندهها پر میسازد، همانطور خانههای آنها از آنچه به یغما بردهاند، انباشته شده است. به همین دلیل است که آنها قوی و غنی هستند. | |
| Jere | FarTPV | 5:28 | خوب میخورند و چاق میشوند. شرارتهای آنها پایانی ندارد. حق یتیمان را به آنها نمیدهند و مظلومان را از عدالت محروم میکنند. | |
| Jere | FarTPV | 5:29 | «امّا من، خداوند، آنها را به مجازات کارهایشان خواهم رسانید. من از قوم انتقام خواهم گرفت. | |
Chapter 6
| Jere | FarTPV | 6:1 | ای قوم بنیامین فرار کنید، از اورشلیم خارج شوید و به جای امنی بروید! در تقوع شیپور را به صدا درآورید و در بیتهکاریم آتشی برای فرستادن اخطار برافروزید. مصیبت و ویرانی از جانب شمال بزودی خواهد رسید. | |
| Jere | FarTPV | 6:3 | پادشاهان به همراه ارتشهای خود در آنجا اردو خواهند زد. آنها در اطراف شهر اردو میزنند و هرکس هر جا که بخواهد اردو میزند. | |
| Jere | FarTPV | 6:4 | آنها میگویند، «برای حمله به اورشلیم آمده شوید! حاضر شوید! در وقت ظهر حمله خواهیم کرد!» امّا بعد میگویند: «اکنون خیلی دیر شده، روز رو به پایان است، وقتی سایهها بلندتر میشوند، نشان میدهد که غروب نزدیک است. | |
| Jere | FarTPV | 6:6 | خداوند متعال به این پادشاهان دستور داده است درختان را قطع کنند و برای محاصرهٔ اورشلیم تپّههایی به عنوان سنگر بسازند. خداوند گفت: «من شهر را مجازات میکنم چون از ظلم پر شده است. | |
| Jere | FarTPV | 6:7 | مثل یک چاه آب، که آبش را تازه و گوارا نگه میدارد، به همان نحو اورشلیم شرارت را در درون خود تازه نگه میدارد. من فریادهای خشونت و ویرانی را از داخل شهر میشنوم، بیماری و جراحت تنها چیزی است که میبینم. | |
| Jere | FarTPV | 6:8 | ای مردم اسرائیل بگذارید که این سختیها برای شما اخطاری باشد، وگرنه شما را ترک میکنم، و شهر شما را به بیابان تبدیل میکنم، جایی که دیگر هیچکس نتواند در آن زندگی کند.» | |
| Jere | FarTPV | 6:9 | خداوند متعال به من گفت: «اسرائیل مانند تاکستانی که تمام انگورهایش را چیده باشند، بیثمر خواهد ماند. پس تو باید تا وقت باقی است، هرکس را که میتوانی نجات دهی.» | |
| Jere | FarTPV | 6:10 | من در پاسخ گفتم: «وقتی به آنها چنین اخطاری بدهم، چه کسی به حرفهای من گوش خواهد داد؟ آنها همه سرسخت هستند و از شنیدن پیام تو امتناع میکنند. آنها به کلامی که از جانب تو به آنها بگویم خواهند خندید. | |
| Jere | FarTPV | 6:11 | خشم تو نسبت به آنها مرا هم سوزانده و بیش از این طاقت آن را ندارم.» آنگاه خداوند به من گفت: «از کاسهٔ خشم من بر سر کودکانی که در کوچهها هستند و بر سر جوانانی که دور هم جمع شدهاند، بریز. زنان را به همراه شوهرانشان خواهند برد، حتّی از افراد بسیار پیر هم نخواهند گذشت. | |
| Jere | FarTPV | 6:12 | خانهها، مزارع و حتّی زنهایشان را به دیگران خواهند داد. من مردم این سرزمین را مجازات خواهم کرد. | |
| Jere | FarTPV | 6:13 | همه -کوچک و بزرگ- سعی میکنند با ناراستی پولدار شوند؛ حتّی انبیا و کاهنان هم مردم را فریب میدهند. | |
| Jere | FarTPV | 6:14 | آنها چنان وانمود میکنند که گویی زخمهای قوم جزئی و سطحی هستند. آنها میگویند: 'همهچیز خوب و درست است،' درحالیکه هیچ چیز خوب و درست نیست. | |
| Jere | FarTPV | 6:15 | آیا از انجام تمام این کارهای زشت شرمنده بودند؟ نه، شرمنده نبودند؛ آنها از شرم و حیا چیزی نمیدانند. پس آنها هم مثل دیگران از بین خواهند رفت. وقتی آنها را مجازات کنم، از آنها دیگر چیزی باقی نخواهد ماند. من، خداوند چنین گفتهام.» | |
| Jere | FarTPV | 6:16 | خداوند به قوم خود گفت: «بر سر چهارراهها بایستید و نگاه کنید. سراغ جادههای قدیمی را بگیرید و بپرسید بهترین راه کجاست، و از همان راه بروید تا در امن و امان باشید.» امّا آنها گفتند: «نه، ما از آن راه نخواهیم رفت!» | |
| Jere | FarTPV | 6:17 | آنگاه خداوند محافظانی را گماشت تا به صدای اخطار شیپورها گوش دهند. امّا آنها گفتند: «ما گوش نخواهیم داد.» | |
| Jere | FarTPV | 6:19 | ای تمام روی زمین، گوش دهید! جزای این مردم برای نقشههای شریرانهای که دارند این است: من آنها را از بین خواهم برد، چون آنها تعالیم مرا رد کرده و به دستورات من گوش ندادهاند. | |
| Jere | FarTPV | 6:20 | بُخوری که آنها از سرزمین سبا و عطریّاتی که از کشورهای دوردست میآورند برایم بیارزش است. من قربانیهای آنها را نمیپذیرم و از آنها خشنود نیستم. | |
| Jere | FarTPV | 6:21 | پس من کاری میکنم که این مردم بلغزند و بیفتند. پدران و پسران، دوستان و همسایگان همه با هم خواهند مُرد.» | |
| Jere | FarTPV | 6:22 | خداوند میگوید: «مردم از کشوری در شمال میآیند، ملّتی قوی در سرزمینی دور آمادهٔ جنگ میشود. | |
| Jere | FarTPV | 6:23 | آنها که کمانها و شمشیرهای خود را برداشتهاند، آدمهای ظالم و بیرحمی هستند. سواره نظام آنها مثل دریا میخروشد. آنها آمدهاند تا با اورشلیم بجنگند.» | |
| Jere | FarTPV | 6:24 | مردم اورشلیم میگویند: «ما این خبر را شنیدهایم. از این رو دستهایمان سست شده و مثل زنی در حال زایمان، نگرانی و درد تمام وجود ما را گرفته است. | |
| Jere | FarTPV | 6:25 | ما جرأت نداریم از شهر خارج شویم یا در جادهها راه برویم، چون دشمنان ما مسلّح هستند و وحشت همهجا را فراگرفته است.» | |
| Jere | FarTPV | 6:26 | خداوند به قوم خود میگوید: «پلاس برتن کنید و در خاکستر بغلتید. مثل کسیکه تنها فرزندش را از دست داده باشد، با اشکهای تلخ ماتم بگیرید، چون او که قصد نابودی شما را دارد، به طور ناگهانی حمله خواهد کرد. | |
| Jere | FarTPV | 6:29 | کوره گرمای شدیدی دارد، امّا ناخالصیها را نمیتواند ذوب کند و دور بریزد. پالایش قوم من بیفایده است چون شرارت و پلیدیهای آنها از بین نخواهد رفت. | |
Chapter 7
| Jere | FarTPV | 7:1 | خداوند مرا به دروازهٔ معبد بزرگ، جایی که مردم یهودا برای عبادت میرفتند فرستاد. او به من گفت که آنجا بایستم و آنچه را که خداوند متعال، خدای اسرائیل میخواست اعلام کنم و بگویم: «راههایی که میروید و کارهایی که انجام میدهید باید تغییر یابد. در آن صورت اجازه خواهم داد در اینجا به زندگی خود ادامه دهید. | |
| Jere | FarTPV | 7:2 | خداوند مرا به دروازهٔ معبد بزرگ، جایی که مردم یهودا برای عبادت میرفتند فرستاد. او به من گفت که آنجا بایستم و آنچه را که خداوند متعال، خدای اسرائیل میخواست اعلام کنم و بگویم: «راههایی که میروید و کارهایی که انجام میدهید باید تغییر یابد. در آن صورت اجازه خواهم داد در اینجا به زندگی خود ادامه دهید. | |
| Jere | FarTPV | 7:3 | خداوند مرا به دروازهٔ معبد بزرگ، جایی که مردم یهودا برای عبادت میرفتند فرستاد. او به من گفت که آنجا بایستم و آنچه را که خداوند متعال، خدای اسرائیل میخواست اعلام کنم و بگویم: «راههایی که میروید و کارهایی که انجام میدهید باید تغییر یابد. در آن صورت اجازه خواهم داد در اینجا به زندگی خود ادامه دهید. | |
| Jere | FarTPV | 7:4 | دیگر این کلمات فریبنده را باور نکنید و نگویید، 'ما در اینجا، در معبد بزرگ خداوند در امن و امان هستیم، این معبد بزرگ خداوند است، این معبد بزرگ خداوند است!' | |
| Jere | FarTPV | 7:5 | «روش زندگی خود را تغییر دهید، این کارها و روشها را دیگر ادامه ندهید و با یکدیگر از روی انصاف رفتار کنید. | |
| Jere | FarTPV | 7:6 | حق غریبان، یتیمان و بیوهزنان را پایمال نکنید. از کشتن مردمان بیگناه در این سرزمین اجتناب کنید. خدایان دیگر را پرستش نکنید، چون اینکار موجب نابودی شما خواهد شد. | |
| Jere | FarTPV | 7:7 | اگر مسیر زندگی خود را تغییر دهید، من اجازه میدهم به زندگی خود، در این سرزمینی که برای همیشه به اجدادتان داده بودم، زندگی کنید. | |
| Jere | FarTPV | 7:9 | و مرتکب دزدی، قتل، و زنا میشوید، دروغتان را با سوگند راست جلوه میدهید. برای بعل قربانی میگذرانید و خدایانی را میپرستید که قبلاً نمیشناختید. | |
| Jere | FarTPV | 7:10 | کارهایی میکنید که من از آنها نفرت دارم و آنگاه به حضور من در معبد بزرگ خودم میآیید و میگویید: 'ما در امن و امان هستیم!' | |
| Jere | FarTPV | 7:11 | آیا میپندارید معبد بزرگ من مخفیگاهی است برای دزدان؟ من آنچه را که شما میکنید دیدهام. | |
| Jere | FarTPV | 7:12 | به شیلوه، اولین مکانی که برای پرستش خودم برگزیدم، نگاه کنید و ببینید بهخاطر گناهان قوم خودم اسرائیل، آن را به چه روزی انداختم. | |
| Jere | FarTPV | 7:13 | شما مرتکب تمام این گناهان شدهاید. هرچند بارها به شما گوشزد کردم، از شنیدن امتناع ورزیدید. وقتی شما را میخواندم، جواب نمیدادید. | |
| Jere | FarTPV | 7:14 | پس من همان کاری را که با شیلوه کردم، با معبد بزرگ خودم که شما به آن اطمینان دارید، خواهم کرد. در اینجا، در این مکانی که آن را به اجداد شما و به خود شما دادم، من همان کاری را خواهم کرد که در شیلوه انجام دادم. | |
| Jere | FarTPV | 7:15 | من همهٔ شما را از نظرم دور خواهم کرد، همانطور که با قوم و خویشان شما یعنی با قوم اسرائیل رفتار نمودم. من، خداوند چنین گفتهام.» | |
| Jere | FarTPV | 7:16 | خداوند گفت: «ای ارمیا، برای این مردم دعا نکن، بهخاطر آنها گریه و شفاعت منما، من به تو گوش نخواهم داد. | |
| Jere | FarTPV | 7:18 | بچّهها هیزم میآورند، مردان آتش میافروزند، زنها کلوچههایی میپزند تا به الههای که آنها آن را ملکهٔ آسمان مینامند، تقدیم کنند. آنها همچنین به خدایان دیگر شراب تقدیم میکنند تا خشم مرا برانگیزانند. | |
| Jere | FarTPV | 7:19 | امّا، آیا واقعاً این کارهای آنها به من آزار میرساند؟ نه، آنها فقط خودشان را میآزارند و رسوا میکنند. | |
| Jere | FarTPV | 7:20 | پس این معبد بزرگ، این مردم و حیوانات آنها و حتّی درختان و محصولات زمین همه مورد غضب قرار خواهند گرفت. خشم من مثل آتشی است که کسی قادر به فرونشاندن آن نخواهد بود. | |
| Jere | FarTPV | 7:21 | «ای قوم من، شما بعضی از قربانیها را تماماً روی قربانگاه میسوزانید و برخی را اجازه دارید که بخورید. آنچه من، خداوند متعال به شما میگویم این است که میتوانید تمام آن را بخورید. | |
| Jere | FarTPV | 7:22 | من به اجداد شما وقتی آنها را از سرزمین مصر بیرون آوردم هیچ حکم و دستوری دربارهٔ قربانیهای سوختنی نداده بودم. | |
| Jere | FarTPV | 7:23 | حکم من برای آنها این بود که از من اطاعت کنند تا من خدای آنها و آنها قوم من باشند. به ایشان گفتم همانطور زندگی کنند که من از آنها خواسته بودم تا زندگی بر وفق مرادشان باشد. | |
| Jere | FarTPV | 7:24 | امّا آنها گوش ندادند و توجّهی نکردند. در عوض آنچه دلهای سرکش و شریر آنها میخواست، همان را انجام دادند و آنها به جای اینکه آدمهای بهتری شوند، بدتر شدند. | |
| Jere | FarTPV | 7:25 | از روزی که اجداد شما از مصر بیرون آمدند تا به امروز من خادمان خودم، یعنی انبیا را برای شما فرستادهام. | |
| Jere | FarTPV | 7:26 | ولی هیچکس به آنها گوش نداد و به پیامشان توجّهی نکرد. در عوض شما بیشتر از اجداد خود سرسخت و سرکش شدهاید. | |
| Jere | FarTPV | 7:27 | «پس ای ارمیا، تو تمام این چیزها را به قوم خواهی گفت، ولی آنها به تو گوش نخواهند داد. تو آنها را به سوی خود فرا خواهی خواند، امّا آنها پاسخی نخواهند داد. | |
| Jere | FarTPV | 7:28 | تو به آنها خواهی گفت که قومشان از من، خداوند، خدای خود اطاعت نمیکنند و از مجازات خودشان درس نمیگیرند. وفاداری ساقط شده و دیگر کسی حتّی دربارهٔ آن حرف نمیزند. | |
| Jere | FarTPV | 7:29 | «ای مردم اورشلیم، ماتم بگیرید، موهای خود را بتراشید و دور بریزید. برفراز تپّهها نوحهسرایی کنید، چون من، خداوند خشمگین هستم و نسل حاضر را طرد کردهام | |
| Jere | FarTPV | 7:30 | «مردم یهودا مرتکب شرارت شدهاند. آنها بُتهای خود را، بُتهایی که من از آنها متنفّرم، در معبد مقدّس من گذاشتهاند و آن را ناپاک ساختهاند. | |
| Jere | FarTPV | 7:31 | در درّهٔ هنوم قربانگاهی ساختهاند به نام توفت تا در آنجا پسران و دختران خود را در آتش قربانی کنند. من به آنها چنین حکمی نداده بودم، چنین چیزی به فکر من خطور نکرده بود. | |
| Jere | FarTPV | 7:32 | پس زمانی خواهد آمد که دیگر آن محل به نام توفت یا درّهٔ هنوم خوانده نخواهد شد، بلکه آن را به نام درّهٔ کشتارگاه خواهند شناخت. مردم را در آنجا دفن خواهند کرد، چون جای دیگری برای دفن آنها وجود نخواهد داشت. | |
| Jere | FarTPV | 7:33 | آن اجساد طعمهٔ پرندگان و حیوانات وحشی خواهند شد و کسی نخواهد بود که آن حیوانات را بترساند. | |
Chapter 8
| Jere | FarTPV | 8:1 | «در آن زمان استخوانهای پادشاهان، بزرگان یهودا و همچنین استخوانهای کاهنان، انبیا و سایر کسانیکه در اورشلیم زندگی میکردند، از قبرهایشان بیرون آورده خواهد شد. | |
| Jere | FarTPV | 8:2 | استخوانها را جمع نمیکنند تا دوباره آنها را دفن کنند، بلکه آنها مثل کود روی زمین در برابر خورشید و ماه و ستارگان -خدایان مورد علاقهٔ خود- پهن خواهند شد، خدایانی که میپرستیدند و از آنها راهنمایی میخواستند. | |
| Jere | FarTPV | 8:3 | کسانی از این ملّت شریر که زنده بمانند، در جاهایی که من آنها را پراکنده میکنم زندگی خواهند کرد. ولی آنها مرگ را بر ادامهٔ آن زندگی ترجیح خواهند داد. من، خداوند متعال چنین گفتهام.» | |
| Jere | FarTPV | 8:4 | خداوند به من گفت به قوم چنین بگویم: «آیا وقتی کسی زمین میخورد دوباره بلند نمیشود؟ اگر کسی راه اشتباه برود، برنمیگردد؟ | |
| Jere | FarTPV | 8:5 | پس چرا شما ای قوم من، مرا ترک کردید و دیگر برنگشتید؟ شما به بُتهای خود متوصّل شدهاید و نمیخواهید به نزد من بازگردید. | |
| Jere | FarTPV | 8:6 | من با دقّت گوش دادم، ولی شما حقیقت را نگفتید. هیچیک از شما از شرارت خود پشیمان نیست. حتّی یک نفر از شما نپرسیده 'من چه اشتباهی کردهام' مثل اسبی که با سرعت به سوی میدان جنگ میرود، هرکس راه خود را دنبال میکند. | |
| Jere | FarTPV | 8:7 | حتّی لکلکها زمان بازگشت خود را میدانند، کبوترها، پرستوها، و مرغهای ماهیخوار همه زمان کوچ خود را میدانند امّا شما ای قوم من، قوانین مرا نمیدانید. | |
| Jere | FarTPV | 8:8 | چگونه میتوانید خود را دانا بدانید و بگویید قوانین مرا میدانید؟ ببینید، قوانین من به وسیلهٔ کاتبان نادرست عوض شده است. | |
| Jere | FarTPV | 8:9 | خردمندان شما شرمسار و گیج و درماندهاند. آنها کلام مرا رد کردهاند. این چه حکمتی است که آنها دارند؟ | |
| Jere | FarTPV | 8:10 | پس من مزارع آنها را به مالکان جدید و زنهایشان را به مردان دیگر خواهم داد. همه، از کوچک و بزرگ کوشش میکنند با تقلّب و ناراستی پولدار شوند. حتّی انبیا و کاهنان هم مردم را فریب میدهند. | |
| Jere | FarTPV | 8:11 | آنها طوری با قوم من رفتار میکنند که گویی زخمهای آنها چیزی جز خراشی سطحی نیست. آنها میگویند: 'همهچیز خوب است.' درحالیکه هیچ چیز خوب نیست. | |
| Jere | FarTPV | 8:12 | ای قوم من، آیا از انجام این کارهای نفرتانگیز شرم نداشتید؟ نه، شما شرم و حیا نداشتید؛ و اصلاً نمیدانید خجالت چیست؟ پس همراه دیگران ساقط خواهید شد. وقتی شما را به مجازات کارهایتان برسانم، دیگر از شما نشانی نخواهد بود. من، خداوند متعال چنین گفتهام. | |
| Jere | FarTPV | 8:13 | «میخواستم مثل کسیکه محصول خود را جمع میکند، قوم خود را جمع کنم؛ امّا آنها مثل تاک بیانگور، و مثل درخت انجیر بیمیوه هستند. حتّی برگهای آنها هم پژمرده شدهاند. پس من اجازه دادم تا بیگانگان آن زمین را تصرّف کنند.» | |
| Jere | FarTPV | 8:14 | قوم خدا میپرسد: «چرا این چنین ساکت نشستهایم؟ بیایید تا به شهرهایی با دیوارهای مستحکم برویم و در آنجا بمیریم. خداوند خدای ما، ما را به مرگ محکوم کرده است. او به ما زهری داده که باید آن را بنوشیم، چون ما برضد او مرتکب گناه شدهایم. | |
| Jere | FarTPV | 8:15 | ما امید داشتیم زمان صلح و شفا برسد، امّا بیفایده بود. به عوض آن وحشت به ما روی آورد. | |
| Jere | FarTPV | 8:16 | دشمنان ما هماکنون به شهر دان رسیدهاند. صدای خروش اسبانشان را میشنویم. از صدای شیههٔ اسبها تمام سرزمین می لرزد. دشمنان ما آمدهاند تا سرزمین ما، شهر ما، ملّت ما و همهٔ چیزهای دیگر را از بین ببرند.» | |
| Jere | FarTPV | 8:17 | خداوند میگوید: «مواظب باشید، من مارهای سمی -مارهایی که افسون نمیشوند- به میان شما خواهم فرستاد و آنها شما را خواهند گزید.» | |
| Jere | FarTPV | 8:19 | گوش دهید، در تمام این سرزمین صدای گریهٔ قوم من شنیده میشود. آنها میپرسند: «آیا دیگر خداوند در صهیون نیست؟ آیا پادشاه صهیون دیگر در آنجا نیست؟» خداوند پادشاه آنها، در جواب میگوید: «چرا با پرستش بُتهای خودتان و با تعظیم در برابر خدایان بیارزش بیگانگان مرا به خشم آوردید؟» | |
| Jere | FarTPV | 8:20 | مردم با گریه میگویند: «تابستان و فصل برداشت محصول به پایان رسید، امّا ما هنوز خلاص نشدهایم.» | |
Chapter 9
| Jere | FarTPV | 9:1 | ای کاش سرم چشمهٔ پر آب، و چشمهایم جویباری از اشک بود، تا میتوانستم روز و شب برای قوم خودم که کشته شدهاند، بگریم. | |
| Jere | FarTPV | 9:2 | کاش جایی در بیابان میداشتم تا بتوانم از قوم خود دور باشم. آنها همه بیوفا و خائناند. | |
| Jere | FarTPV | 9:3 | برای دروغگویی همیشه حاضرند، ناراستی به جای راستی در این سرزمین حاکم است. خداوند میگوید: «قوم من مرتکب شرارت میشوند و دیگر مرا به عنوان خدای خود قبول ندارند.» | |
| Jere | FarTPV | 9:4 | همه باید از دوستان خود برحذر باشند، و هیچکس به برادر خود اعتماد نکند، چون تمام برادرها مثل یعقوب فریبکارند، هرکس به دوست خود تهمت و افترا میزند، | |
| Jere | FarTPV | 9:5 | آنها همه دوستان خود را گمراه میکنند، و هیچکس حقیقت را نمیگوید. آنها زبانهای خود را به دروغ عادت دادهاند، و نمیتوانند دست از گناه بردارند. خشونتهای آنها یکی پس از دیگری و فریبکاریهای آنها پیدرپی است. خداوند میگوید که قوم خودش او را رد کردهاند | |
| Jere | FarTPV | 9:6 | آنها همه دوستان خود را گمراه میکنند، و هیچکس حقیقت را نمیگوید. آنها زبانهای خود را به دروغ عادت دادهاند، و نمیتوانند دست از گناه بردارند. خشونتهای آنها یکی پس از دیگری و فریبکاریهای آنها پیدرپی است. خداوند میگوید که قوم خودش او را رد کردهاند | |
| Jere | FarTPV | 9:7 | به همین خاطر، خداوند متعال میگوید: «من قوم خود را مثل فلز پالایش میدهم، و با سنگ محک آنها را خواهم آزمود. قوم من مرتکب شرارت شدهاند. با آنها دیگر چه میتوانم بکنم؟ | |
| Jere | FarTPV | 9:8 | زبانهای آنها مثل تیرهای زهرآگین است، و همیشه دروغ میگویند. هرکس با همسایهٔ خویش با زبان خوش سخن میگوید، امّا در حقیقت در فکر به دام انداختن اوست. | |
| Jere | FarTPV | 9:9 | آیا من نباید آنها را برای این کارهایشان تنبیه کنم؟ آیا نباید از چنین ملّتی انتقام بگیرم؟ من، خداوند چنین گفتهام.» | |
| Jere | FarTPV | 9:10 | من گفتم: «برای آن کوهها در ماتم، و برای آن چراگاهها گریان هستم، چون همهٔ آنها خشک شدهاند و دیگر کسی از آنجا گذر نمیکند. دیگر صدای گلّه و رمه از آنجا شنیده نمیشود، و حتّی پرندگان و حیوانات هم از آنجا رفتهاند.» | |
| Jere | FarTPV | 9:11 | خداوند میگوید: «من اورشلیم را به ویرانهای، به جایی برای لانهٔ شغالان تبدیل خواهم کرد. و شهرهای یهودا به کویری تبدیل خواهد شد که هیچکس نمیتواند در آن زندگی کند.» | |
| Jere | FarTPV | 9:12 | من گفتم: «ای خداوند، چرا این سرزمین مثل بیابان چنین ویران و خشک شده که کسی نمیتواند از آن عبور کند؟ چه کسی میتواند این را درک کند؟ به چه کسی آن را گفتهای تا او بتواند به دیگران توضیح بدهد؟» | |
| Jere | FarTPV | 9:13 | خداوند در پاسخ گفت: «تمام این بهخاطر آن است که قوم من از تعالیم من پیروی نکرده است. آنها از من و از آنچه به آنها تعلیم دادم سرپیچی کردهاند. | |
| Jere | FarTPV | 9:15 | پس گوش بده و بدان که من، خداوند متعال خدای اسرائیل، چه خواهم کرد. من به قوم خودم گیاهان تلخ برای خوردن و سَم برای نوشیدن خواهم داد. | |
| Jere | FarTPV | 9:16 | من آنها را به میان اقوامی خواهم فرستاد که نه خودشان و نه نیاکانشان دربارهٔ آنها چیزی شنیدهاند. من همچنین ارتشهایی برضد آنها خواهم فرستاد تا آنها را کاملاً نابود کنم.» | |
| Jere | FarTPV | 9:17 | خداوند متعال گفت: «دربارهٔ آنچه روی میدهد بیندیشید! سوگواران را دعوت کنید، از زنان نوحهسرا بخواهید حاضر شوند.» | |
| Jere | FarTPV | 9:18 | مردم در پاسخ گفتند: «بگویید عجله کنند و برای سوگواری ما آنقدر نوحه سرایی کنند، تا چشمان ما از اشک پُر و مژگان ما از گریستن خیس شوند.» | |
| Jere | FarTPV | 9:19 | به صدای گریه در صهیون گوش دهید: «ما از بین رفتهایم و کاملاً رسوا شدهایم! باید از این سرزمین دور شویم. خانههای ما ویران شده است.» | |
| Jere | FarTPV | 9:20 | من گفتم: «ای زنان به آنچه خداوند میگوید گوش دهید، و به کلمات او توجّه کنید. به دختران خود سوگواری و به دوستان خود نوحهسرایی را بیاموزید. | |
| Jere | FarTPV | 9:21 | مرگ از روزنهٔ پنجرهها وارد کاخهای ما شده است، کودکان را در کوچهها و نوجوانان را در بازارها از بین میبرد. | |
| Jere | FarTPV | 9:22 | اجساد بیجان -مثل تودههای کُود در مزارع، و مانند خرمنی که درو کنندگان جا گذاشته و کسی آنها را جمع نکرده باشد- در همهجا پراکنده هستند. این است آنچه خداوند به من گفت که بگویم.» | |
| Jere | FarTPV | 9:23 | خداوند میگوید: «افراد دانا نباید به دانش خود ببالند، و آدمهای قوی نباید به قدرت خود افتخار کنند، و نه اشخاص ثروتمند به ثروت خویش. | |
| Jere | FarTPV | 9:24 | اگر کسی میخواهد به چیزی ببالد، باید به این ببالد که مرا میشناسد، چون محبّت من پایدار است و آنچه را راست و درست است، انجام میدهم. این چیزهایی است که مرا خشنود میسازند. من خداوند چنین گفتهام.» | |
| Jere | FarTPV | 9:25 | خداوند میگوید: «زمانی میرسد که من مردم مصر، یهودا، اَدوم، عمون، موآب و ساکنان صحرا را که موهای خود را کوتاه میکنند، مجازات خواهم کرد. تمام اینها ختنه شدهاند، ولی پیمانی را که ختنه فقط نشانهٔ آن است، نگاه نداشتهاند. هیچکس از این مردم و هیچیک از قوم اسرائیل پیمان مرا رعایت نکردهاند.» | |
| Jere | FarTPV | 9:26 | خداوند میگوید: «زمانی میرسد که من مردم مصر، یهودا، اَدوم، عمون، موآب و ساکنان صحرا را که موهای خود را کوتاه میکنند، مجازات خواهم کرد. تمام اینها ختنه شدهاند، ولی پیمانی را که ختنه فقط نشانهٔ آن است، نگاه نداشتهاند. هیچکس از این مردم و هیچیک از قوم اسرائیل پیمان مرا رعایت نکردهاند.» | |
Chapter 10
| Jere | FarTPV | 10:2 | او میگوید: «از راه و رسم سایر ملّتها پیروی نکنید، از دیدن چیزهای غیرعادی در آسمان مضطرب نشوید، حتّی اگر سایر ملّتها از دیدن آنها وحشت میکنند. | |
| Jere | FarTPV | 10:3 | دین و آیین این مردمان پوچ و بیارزش میباشند. درختی را از جنگل میبرند، صنعتکاری با ابزارش آن را شکل میدهد، | |
| Jere | FarTPV | 10:4 | و با طلا و نقره تزیینش میکند، آنگاه آن را با میخ بر پایهای محکم میکنند تا نیفتد. | |
| Jere | FarTPV | 10:5 | این بُتها مثل مترسکهایی در یک جالیزار هستند، آنها نمیتوانند چیزی بگویند، و باید آنها را حمل کرد، چون خودشان نمیتوانند راه بروند. از آنها نترسید، آنها نه میتوانند به شما آسیبی برسانند، و نه میتوانند برایتان کار خیری انجام دهند.» | |
| Jere | FarTPV | 10:7 | ای پادشاه تمام ملّتها، کیست که از تو نترسد؟ تو تنها شایستهٔ احترامی، مثل تو در میان تمام حکیمانِ ملّتها و در میان سایر پادشاهان یافت نمیشود. | |
| Jere | FarTPV | 10:9 | بُتهایشان را با نقرهای از اسپانیا و طلایی از اوفاد روکش میکنند. بعد آنها را با لباسهایی به رنگ بنفش و ارغوانی که بافندگان ماهر بافتهاند، میپوشانند. | |
| Jere | FarTPV | 10:10 | امّا تو، ای خداوند، خدای حقیقی هستی، تو خدای زنده و پادشاه ابدی هستی. وقتی تو خشمگین شوی، جهان میلرزد ملّت طاقت تحمّل آن را ندارند. | |
| Jere | FarTPV | 10:11 | (ای قوم من، شما باید به آنها بگویید: خدایانی که آسمان و زمین را نیافریدند، نابود خواهند شد. آنها دیگر هرگز بر روی زمین وجود نخواهند داشت.) | |
| Jere | FarTPV | 10:12 | خداوند با قدرت خود زمین را ساخت و با حکمت خویش جهان را آفرید، و با فهم خود آسمانها را گسترانید. | |
| Jere | FarTPV | 10:13 | به فرمان اوست که ابرها میغرّند. اوست که ابرها را از دورترین نقاط جهان میآورد. اوست که در میان باران برق ایجاد میکند، و هم اوست که باد را از خزانههای خود بیرون میفرستد. | |
| Jere | FarTPV | 10:14 | با دیدن چنین چیزهایی، انسانها فکر میکنند که چقدر احمق و بیشعورند، آنها که بُتها را میسازند آدمهای سرخوردهای هستند، چون خدایانی که میسازند، دروغین و بیجاناند. | |
| Jere | FarTPV | 10:15 | آنها بیارزش و منفورند. وقتی خداوند برای رسیدگی به حساب آنها بیاید، آنها همه نابود خواهند شد. | |
| Jere | FarTPV | 10:16 | خدای یعقوب مثل آنها نیست. او خالق همهچیز است، او اسرائیل را برگزید تا قوم خاص او باشند، و نام او خدای متعال است. | |
| Jere | FarTPV | 10:18 | خداوند شما را بزودی از این سرزمین بیرون خواهد راند. چنان خداوند شما را میکوبد که حتّی یکی از شما باقی نخواهید ماند. خداوند چنین گفته است. | |
| Jere | FarTPV | 10:19 | مردم اورشلیم با فریاد گفتند: «چه ضربهٔ سختی برما وارد شده! زخمهای ما التیام نمییابد! ما میپنداشتیم که میتوانیم آن را تحمّل کنیم! | |
| Jere | FarTPV | 10:20 | چادرهای ما خراب شده و ریسمانهای آن پاره شدهاند. فرزندان ما همه رفتهاند، دیگر کسی نمانده تا چادرهای ما را برپا کند، و کسی نمانده تا پردههای آنها را آویزان کند.» | |
| Jere | FarTPV | 10:21 | در پاسخ گفتم: «رهبران ما احمقند، آنها طالب خداوند نیستند. به همین خاطر آنها شکست خوردند و قوم پراکنده شده است. | |
| Jere | FarTPV | 10:22 | گوش دهید! اخبار تازهای رسیده است! از ملّتی که در شمال هستند هیاهوی زیادی به گوش میرسد، ارتش آن، شهرهای یهودا را تبدیل به بیابان و لانهٔ شغالان کرده است.» | |
| Jere | FarTPV | 10:23 | ای خداوند، من میدانم که سرنوشتمان در دست خودمان نیست، و هیچکدام از ما قادر به تغییر زندگیمان نیستیم. | |
| Jere | FarTPV | 10:24 | خداوندا قوم خود را تنبیه کن، امّا بر ما بیش از اندازه سخت نگیر و ما را از روی خشم مجازات نکن، چون از ما چیزی باقی نخواهد ماند. | |
Chapter 11
| Jere | FarTPV | 11:3 | به مردم یهودا و اورشلیم بگو که خداوند، خدای اسرائیل، کسی را که شرایط پیمان را اطاعت نکند، لعنت کرده است. | |
| Jere | FarTPV | 11:4 | یعنی همان پیمانی که با اجدادشان بستم در وقتیکه آنها را از مصر -از سرزمینی که برایشان مثل کورهٔ سوزان بود- بیرون آوردم. از آنها خواسته بودم از من اطاعت کنند و هرچه امر میکنم، همان را انجام دهند. به آنها گفتم اگر از من اطاعت کنند، آنان قوم من و من خدای آنها خواهم بود. | |
| Jere | FarTPV | 11:5 | در آن صورت من به وعدهای که به اجدادشان داده بودم، وفا خواهم نمود و این سرزمین غنی و حاصلخیزی را که اکنون در آن زندگی میکنند، به آنها خواهم داد.» من گفتم: «آمین، ای خداوند.» | |
| Jere | FarTPV | 11:6 | آنگاه خداوند به من گفت: «به شهرهای یهودا و به کوچههای اورشلیم برو. پیام مرا در آنجا اعلام کن و به مردم بگو به شرایط پیمان توجّه و از آنها اطاعت کنند. | |
| Jere | FarTPV | 11:7 | وقتی اجداد آنها را از مصر بیرون آوردم، مصرّانه از آنها میخواستم از من اطاعت کنند تا به امروز هم همان را از ایشان میخواهم. | |
| Jere | FarTPV | 11:8 | امّا آنها گوش ندادند و اطاعت نکردند. در عوض، همه به لجاجت و شرارت خود مثل گذشته ادامه دادند. من به آنها دستور داده بودم که پیمان را نگهدارند، امّا آنها آن را رد کردند. پس من هم همانطور که پیمان مقرّر کرده بود، آنها را مجازات کردم.» | |
| Jere | FarTPV | 11:9 | آنگاه خداوند به من گفت: «مردم یهودا و اورشلیم برضد من توطئههای شرارتآمیزی میکنند. | |
| Jere | FarTPV | 11:10 | آنها به گناهان اجداد خود بازگشتهاند و به آنچه میگویم عمل نمیکنند و به پرستش سایر خدایان پرداختهاند. هر دو، هم اسرائیل و هم یهودا، پیمانی را که من با اجدادشان بسته بودم، شکستهاند. | |
| Jere | FarTPV | 11:11 | پس اکنون من، خداوند به آنها اخطار میکنم که بلایی بر سرشان خواهم آورد که نتوانند از آن بگریزند. وقتی برای کمک به حضور من فریاد برآورند، به آنها گوش نخواهم داد. | |
| Jere | FarTPV | 11:12 | آنگاه مردم یهودا و اورشلیم به نزد خدایانی میروند که به حضور آنها قربانی میگذرانند و از آنها کمک خواهند خواست. امّا آن خدایان قادر نخواهند بود که در روز بلا آنها را نجات دهند. | |
| Jere | FarTPV | 11:13 | مردم یهودا به تعداد شهرهای خود، خدایان دارند و اهالی اورشلیم هم به تعداد تمام کوچههای شهر برای بعل -آن بت منفور- قربانگاه ساختهاند. | |
| Jere | FarTPV | 11:14 | ای ارمیا برای مردم، دیگر به حضور من دعا نکن و چیزی نخواه. وقتی آنها دچار زحمت میشوند و از من کمک میخواهند، به آنها گوش نخواهم داد.» | |
| Jere | FarTPV | 11:15 | خداوند میگوید: «قوم محبوب من مرتکب شرارت میشوند. آنها چه حقّی دارند که وارد معبد بزرگ من شوند؟ آیا فکر میکنند با وعده و قربانیهای خودشان، میتوانند جلوی بلا را بگیرند؟ و دوباره شاد و خوشحال شوند؟ | |
| Jere | FarTPV | 11:16 | من یکبار اسم آنها را درخت زیتون پر برگ و پر از میوههای زیبا گذاشته بودم، امّا اکنون با خروشی مثل رعد، برگهای آن را میسوزانم و شاخههایش را قطع میکنم. | |
| Jere | FarTPV | 11:17 | «من خداوند متعال، اسرائیل و یهودا را مثل نهالی کاشتم، امّا اکنون خبر مصیبتباری برایشان دارم. این بلا را خودشان بر سر خود آوردند چون مرتکب شرارت شدهاند؛ آنها با گذراندن قربانی در برابر بعل، مرا خشمگین کردهاند.» | |
| Jere | FarTPV | 11:19 | من مانند گوسفند رامی که برای کشتن میبردند، بودم و نمیدانستم آنها چه نقشههای شومی علیه من کشیدهاند. آنها میگفتند: «بیایید تمام شاخههای این درخت را تا تازه است، قطع کنیم؛ بیایید او را بکشیم تا دیگر کسی او را به یاد نیاورد.» | |
| Jere | FarTPV | 11:20 | آنگاه من در دعا گفتم: «ای خداوند متعال، تو قاضی عادلی هستی، تو افکار و احساسات مردم را میآزمایی. من مشکل خود را به دستهای تو میسپارم، پس بگذار ببینم چگونه از آنها انتقام میگیری.» | |
| Jere | FarTPV | 11:21 | مردان عناتوت میخواستند مرا بکشند. آنها به من گفته بودند که اگر به اعلام پیام خداوند ادامه دهم مرا خواهند کشت. | |
| Jere | FarTPV | 11:22 | پس خداوند متعال گفت: «من آنها را مجازات خواهم کرد! مردان جوانشان در جنگ کشته خواهند شد و اطفالشان از گرسنگی خواهند مرد. | |
Chapter 12
| Jere | FarTPV | 12:1 | «ای خداوند اگر با تو بحث کنم، تو همیشه پیروز میشوی! با وجود این، در مورد عدالت از تو پرسشی دارم. چرا بدکاران کامروا و خیانتکاران موفّقاند؟ | |
| Jere | FarTPV | 12:2 | تو آنها را مثل نهال کاشتی و ریشه دوانده، رشد میکنند و میوه نمیدهند آنها با زبان خود تو را تمجید میکنند، ولی درحقیقت به تو توجّهی ندارند. | |
| Jere | FarTPV | 12:3 | امّا، ای خداوند، تو مرا میشناسی و هرچه انجام میدهم تو میبینی و میدانی چقدر تو را دوست دارم. این مردمان شریر را مثل گوسفندانی که برای قصّابی میبرند، از اینجا بیرون ببر؛ و تا زمان کشتارشان آنها را جدا نگاهدار. | |
| Jere | FarTPV | 12:4 | تا به کی این سرزمین ما باید اینقدر خشک باشد و علف مزارع ما پژمرده باشند؟ حیوانات و پرندگان هم بهخاطر شرارت قوم در حال مرگند، قومی که میگوید 'خدا نمیبیند ما چه میکنیم؟'» | |
| Jere | FarTPV | 12:5 | خداوند گفت: «ای ارمیا، اگر از مسابقه دادن با مردمان اینقدر خسته شدهای، چگونه میتوانی با اسبان مسابقه دهی؟ اگر نمیتوانی در زمین صاف و هموار روی پای خود بایستی، در جنگلهای اردن چه خواهی کرد؟ | |
| Jere | FarTPV | 12:6 | حتّی اعضای خانوادهات به تو خیانت کردهاند، و با همدستی دشمنان به تو حمله میکنند. به آنها اعتماد نکن، حتّی اگر آنها دوستانه با تو سخن گویند.» | |
| Jere | FarTPV | 12:7 | خداوند میگوید: «من اسرائیل را ترک و قوم برگزیدهٔ خودم را طرد کردم. من قوم محبوب خود را تسلیم دشمنانشان نمودم. | |
| Jere | FarTPV | 12:8 | قوم برگزیدهٔ من مخالف من شدهاند؛ مثل شیری در جنگل بر من میغرّد. از این رو از آنها بیزارم. | |
| Jere | FarTPV | 12:9 | قوم برگزیدهٔ من مثل پرندهای است که از هر طرف مورد هجوم بازهای شکاری قرار گرفته باشد. حیوانات وحشی را صدا کنید تا به این ضیافت بیایند. | |
| Jere | FarTPV | 12:10 | بسیاری از فرمانروایان بیگانه، تاکستان مرا ویران و مزراع مرا لگدمال کردهاند. سرزمین زیبای مرا به بیابان مبدّل ساختند، | |
| Jere | FarTPV | 12:11 | و از آن، زمین بایر به وجود آوردند؛ زمینی متروک و بیحاصل! تمام زمین به بیابان بیآب و علف تبدیل شده و کسی به آن اهمیّت نمیدهد. | |
| Jere | FarTPV | 12:12 | از آن سوی بلندیهای بیابان مردم برای غارت آمدهاند. من چنان جنگی در این سرزمین برافروختم که دیگر کسی از آن در امان نخواهد بود. | |
| Jere | FarTPV | 12:13 | قوم من گندم کاشتند ولی علف هرز درو کردند، آنها زحمت زیاد کشیدند، امّا چیزی عایدشان نشد. بهخاطر غضب من محصولشان از بین رفت.» | |
| Jere | FarTPV | 12:14 | خداوند میگوید: «امّا دربارهٔ همسایگان اسرائیل که میراث قوم من، زمینی را که من به آنها داده بودم، ویران کردند. من آن مردمان شریر را مثل گیاهی که از ریشه میکَنند از سرزمینشان بیرون خواهم کرد و مردم یهودا را نجات خواهم داد. | |
| Jere | FarTPV | 12:15 | بعد از آن که آنها را دور ساختم، دوباره نسبت به آنها رحیم خواهم بود. تمام ملّتها را به سرزمینهای خودشان برمیگردانم. | |
| Jere | FarTPV | 12:16 | اگر با تمام دل آیین قوم مرا بپذیرند، و به نام من سوگند یاد کنند، همانطور که روزی به قوم من میآموختند به نام بعل قسم بخورند، آنگاه آنها هم جزو قوم من خواهند بود و کامیاب خواهند شد. | |
Chapter 13
| Jere | FarTPV | 13:1 | خداوند به من گفت بروم و لُنگی برای بستن به دور کمرم بخرم و آن را بپوشم، ولی آن را در آب فرو نکنم. | |
| Jere | FarTPV | 13:7 | پس گشتم و وقتی محلی که آنها را پنهان نموده بودم یافتم، دیدم که لُنگ پوسیده و دیگر بیفایده شده است. | |
| Jere | FarTPV | 13:10 | این مردم شریر از اطاعت من سرپیچی کردهاند. آنها مثل همیشه سرسخت و شریرند، و خدایان بیگانه را ستایش و خدمت کردهاند. پس آنها مثل این پارچه میپوسند و بیفایده خواهند بود. | |
| Jere | FarTPV | 13:11 | همانطور که پارچهٔ کتانی به کمر میچسبد، میخواستم قوم اسرائیل و یهودا همینطور به من بچسبند. من چنین کردم تا قوم من باعث افتخار و ستایش نام من باشند، امّا آنها از من اطاعت نکردند.» | |
| Jere | FarTPV | 13:12 | خداوند به من گفت: «ای ارمیا، به مردم اسرائیل بگو که تمام خُمرههایشان را از شراب پُر کنند. آنها به تو خواهند گفت که خودشان میدانند که باید خُمرههای خود را از شراب پُر کنند. | |
| Jere | FarTPV | 13:13 | بعد به آنها بگو که من، خداوند این سرزمین را چنان از شراب پُر میکنم که همه مست شوند؛ همه، یعنی پادشاهانی که از فرزندان داوود هستند، کاهنان و انبیا و تمام مردم اورشلیم. | |
| Jere | FarTPV | 13:14 | آنگاه من همهٔ آنها را -پیر و جوان- مثل کوزههایی که در برخورد با یکدیگر میشکنند، درهم خواهم شکست. هیچ رحم، شفقت و بخششی نمیتواند مانع نابودی آنها شود.» | |
| Jere | FarTPV | 13:16 | خداوند، خدای خود را تکریم کنید، قبل از اینکه او روزگار شما را تیره کند و شما بر فراز کوهها بلغزید، قبل از آنکه او، نوری را که در انتظارش هستید به ظلمت مبدّل کند. | |
| Jere | FarTPV | 13:17 | اگر گوش ندهید، بهخاطر غرور شما در خفا خواهم گریست. برای قوم خدا که به اسارت رفتهاند به سختی خواهم گریست و اشک خواهم ریخت. | |
| Jere | FarTPV | 13:18 | خداوند به من گفت: «به پادشاه و به مادرش بگو از تختهای خود به زیر آیند، چون تاجهای زیبای آنها از سرشان افتاده است.» | |
| Jere | FarTPV | 13:19 | شهرهای جنوبی یهودا محاصره شده و کسی نمیتواند وارد آنها شود. تمام مردم یهودا را به اسارت بردهاند. | |
| Jere | FarTPV | 13:20 | ای اورشلیم، نگاه کن! دشمنانت از جانب شمال به سوی تو در حرکت هستند! کجا هستند مردمی که سرپرستی تو به آنها سپرده شده بود، مردمی که مورد افتخار تو بودند. | |
| Jere | FarTPV | 13:21 | وقتی کسانیکه تو آنها را دوست میپنداشتی بر تو غلبه و بر تو حکومت کنند، تو چه خواهی کرد؟ تو درد خواهی کشید؛ مثل درد زنی در حال زایمان. | |
| Jere | FarTPV | 13:22 | اگر بپرسی چرا تو میباید متحمّل تمام این دردها شوی، چرا لباسهایت دریده و به تو تجاوز شده است، همه به این خاطر است که مرتکب گناهان بزرگی شدهای. | |
| Jere | FarTPV | 13:23 | آیا یک سیاهپوست میتواند رنگ پوست خود را عوض کند و یا یک پلنگ میتواند خالهایش را از بین ببرد؟ اگر آنها بتوانند، در آن صورت تو هم که چیزی جز شرارت نمیدانی خواهی توانست کارهای نیک انجام دهی. | |
| Jere | FarTPV | 13:25 | او گفته است که این سرنوشت شماست. این است آنچه او بر سر شما خواهد آورد، چون شما او را فراموش نموده و به خدایان دروغین توکّل کردهاید. | |
Chapter 14
| Jere | FarTPV | 14:2 | «یهودا سوگوار است و شهروندانش در حال مرگند. مردم از اندوه به روی زمین افتادهاند، و مردم اورشلیم برای کمک فریاد برمیآورند. | |
| Jere | FarTPV | 14:3 | ثروتمندان، نوکران خود را به دنبال آب میفرستند؛ آنها به آبانبارها میروند، ولی اثری از آب نمییابند؛ و با کوزههای خالی برمیگردند؛ ناامید و پریشان، صورتهای خود را میپوشانند. | |
| Jere | FarTPV | 14:4 | چون بارانی نباریده، و زمین خشک شده، زارعین دلشکستهاند، و صورتهای خود را پنهان میکنند. | |
| Jere | FarTPV | 14:6 | الاغهای وحشی بر فراز تپّهها میایستند و مثل شغالان لَهلَه میکنند، و چون غذایی نخوردهاند بینایی خود را از دست میدهند | |
| Jere | FarTPV | 14:7 | مردم فریاد برمیآورند و میگویند: 'اگرچه گناهان ما، موجب محکومیّت ما باشد. ای خداوند، طبق وعدهات به داد ما برس، بارها از تو روگردانیدهایم و برضد تو گناه ورزیدهایم. | |
| Jere | FarTPV | 14:8 | تو تنها امید قوم اسرائیل هستی، تو کسی هستی که ما را از این مصیبت نجات میدهد چرا تو در سرزمین ما مثل یک بیگانه هستی، و مثل مسافری هستی که فقط یک شب در اینجا میماند؟ | |
| Jere | FarTPV | 14:9 | چرا مثل کسی رفتار میکنی که گویا غافلگیر شده است، مثل سربازی که قادر به کمک نیست؟ ای خداوند، تو مسلّماً با ما هستی! ما قوم تو هستیم، ما را ترک مکن.'» | |
| Jere | FarTPV | 14:10 | خداوند دربارهٔ این مردم میگوید: «آنها مایلند از حضور من بگریزند و نمیتوانند خود را کنترل کنند. از این رو من از آنها خشنود نیستم. من خطاهای آنها را به یاد میآورم و آنها را بهخاطر گناهانشان مجازات خواهم کرد.» | |
| Jere | FarTPV | 14:12 | حتّی اگر آنها روزه بگیرند، به فریادهای آنها گوش نخواهم داد؛ حتّی اگر آنها هدایای سوختنی و غلّه به حضور من بیاورند، از آنها راضی نخواهم بود. در عوض من آنها را به وسیلهٔ جنگ و قحطی و بیماری خواهم کشت.» | |
| Jere | FarTPV | 14:13 | بعد گفتم: «ای خدای قادر متعال، تو میدانی که انبیا به مردم میگویند خبری از جنگ و قحطی نخواهد بود. آنها میگویند که تو گفتهای که در این سرزمین صلح و آرامش خواهد بود.» | |
| Jere | FarTPV | 14:14 | خداوند در پاسخ گفت: «انبیا به نام من دروغ میگویند. من آنها را نفرستادم و به آنها دستوری ندادم و یک کلمه هم به آنها نگفتم. رؤیاهایی که دربارهٔ آنها سخن میگویند از جانب من نیست و پیشگوییهایشان همه خیالی و بیارزشند. | |
| Jere | FarTPV | 14:15 | من، خداوند به تو میگویم با آن انبیایی که من نفرستادم و از جانب من میگویند در این سرزمین جنگ و قحطی نخواهد بود، چه خواهم کرد. من آنها را در جنگ و قحطی خواهم کشت. | |
| Jere | FarTPV | 14:16 | مردم هم که به حرف آنها گوش دادهاند، به همین نحو کشته خواهند شد. اجساد آنها در کوچههای اورشلیم ریخته میشود و کسی نخواهد بود که آنها را دفن کند. آنها همه، از جمله زنها، پسران و دخترانشان دچار همین سرنوشت خواهند شد. من جزای شرارتهای آنها را خواهم داد.» | |
| Jere | FarTPV | 14:17 | خداوند به من دستور داد تا دربارهٔ اندوه خودم با مردم صحبت کنم و بگویم: «بگذارید شب و روز از چشمانم اشک جاری شود و هیچوقت از گریستن باز نایستم، چون قوم من بشدّت مجروح و عمیقاً آسیب دیده است. | |
| Jere | FarTPV | 14:18 | وقتی به مزارع بیرون از شهر میروم، اجساد مردانی را که در جنگ کشته شدهاند، میبینم؛ وقتی به داخل شهرها میروم، مردمی را میبینم که از گرسنگی در حال مرگ هستند. انبیا و کاهنان همچنان به کار خود ادامه میدهند، امّا نمیدانند چه میکنند.» | |
| Jere | FarTPV | 14:19 | خداوندا، آیا یهودا را کاملاً طرد کردهای؟ آیا از مردم صهیون نفرت داری؟ چرا چنان ضربهای به ما وارد کردی که نمیتوان علاجی برای آن پیدا کرد؟ ما در انتظار صلح بودیم، ولی خبری به ما نرسید؛ ما امید شفا داشتیم، ولی وحشت نصیبمان شد. | |
| Jere | FarTPV | 14:20 | ای خداوند، ما علیه تو مرتکب گناه شدهایم. ما به گناهان خود و به گناهان اجدادمان اعتراف میکنیم. | |
| Jere | FarTPV | 14:21 | وعدههای خود را به یادآور و از ما متنفّر نباش، اورشلیم، جایگاه تخت پرجلال خود را رسوا نکن. پیمان خودت را با ما نشکن. | |
Chapter 15
| Jere | FarTPV | 15:1 | آنگاه خداوند به من گفت: «حتّی اگر موسی و سموئیل با هم در اینجا بودند و از من التماس میکردند، من به این مردم رحمی نمیکردم. آنها را مجبور کن بروند و از نظرم دور شوند. | |
| Jere | FarTPV | 15:2 | وقتی از تو میپرسند به کجا خواهند رفت، به آنها بگو که من چنین گفتهام: «سرنوشت گروهی این است که از بیماری بمیرند و این انتهای آنهاست، سرنوشت گروهی دیگر این است که در جنگ کشته شوند، پس به همان سوی میروند سرنوشت عدّهای هم این است که از گرسنگی بمیرند، آنها هم به همان طرف میروند، سرنوشت بقیّه این است که به اسارت برده شوند، پس آنها هم، به همان سوی خواهند رفت. | |
| Jere | FarTPV | 15:3 | من، خداوند مقدّر کردهام که آنها دچار چهار عامل وحشتناک شوند: در جنگ کشته شوند، بدنهای آنها به وسیلهٔ سگها به اطراف کشیده شود، لاشخورها آنها را بخورند و هرچه را از بدنهای آنها باقی مانده است، حیوانات وحشی بخورند. | |
| Jere | FarTPV | 15:4 | بهخاطر آنچه منسی پسر حزقیا، در اورشلیم انجام داده کاری خواهم کرد که تمام مردم جهان وحشت کنند.» | |
| Jere | FarTPV | 15:5 | خداوند میگوید: «ای مردم اورشلیم چه کسی بر شما رحم خواهد کرد و چه کسی در ماتم شما شریک خواهد شد؟ چه کسی است که لحظهای بایستد و حال شما را بپرسد؟ | |
| Jere | FarTPV | 15:6 | شما مرا رد کرده، و به من پشت کردهاید. پس من دست خود را دراز نموده و شما را نابود کردم، چون از صبر و تحمّل خسته شدهام. | |
| Jere | FarTPV | 15:7 | من شما را مثل کاه در برابر باد در تمام این سرزمین پراکنده نمودم. من شما، قوم خود را چون از راههای شرارتآمیز برنگشتید درهم شکسته و فرزندانتان را کشتم. | |
| Jere | FarTPV | 15:8 | زن بیوه در سرزمین شما از دانههای شن کنار دریا بیشتر است. من مردان شما را در عنفوان جوانی کُشتم. و مادرانشان را داغدیده کردم. و ناگهان نگرانی و وحشت را بر آنان مستولی نمودم | |
| Jere | FarTPV | 15:9 | مادری که هفت فرزند خود را از دست داده، بیهوش شد و برای زنده ماندن تقلّا میکرد. روزش شب شد، آبرویش رفت و رسوا شد. من اجازه خواهم داد تا دشمنانتان هریک از شما را که زنده ماندهاید، بکشند. من، خداوند چنین گفتهام.» | |
| Jere | FarTPV | 15:10 | من چه آدم بدبختی هستم! کاش مادرم مرا به دنیا نیاورده بود. باید با همه در این سرزمین مشاجره و نزاع کنم. نه به کسی قرض دادم و نه از کسی قرض گرفتم، با وجود این، همه مرا نفرین میکنند. | |
| Jere | FarTPV | 15:11 | ای خداوند، اگر من در خدمت به تو کوتاهی کردم و اگر حتّی برای دشمنانم در هنگام گرفتاری و ناراحتی آنها شفاعت نکرده باشم، بگذار تمام نفرینها مستجاب شود. ( | |
| Jere | FarTPV | 15:13 | خداوند به من گفت: «بهخاطر گناهانی که قوم در سرتاسر این سرزمین مرتکب شدهاند، اجازه خواهم داد دشمنان تمام ثروت و خزائن آنها را ببرند. | |
| Jere | FarTPV | 15:14 | اجازه خواهم داد تا آنها در مملکتی که چیزی دربارهٔ آن نمیدانند در خدمت دشمنان خود باشند، چون خشم من مثل آتشی است که تا به ابد خاموش نمیشود.» | |
| Jere | FarTPV | 15:15 | آنگاه من گفتم: «ای خداوند، خودت خوب میدانی. مرا به یادآور و به من کمک کن. اجازه بده تا از کسانیکه به من جفا میکنند، انتقام بگیرم. در برابر آنها آنقدر صبور نباش مبادا در کشتن من موفّق شوند. به یاد آور که بهخاطر توست که من متحمّل تمام این توهینها میشوم. | |
| Jere | FarTPV | 15:16 | تو با من سخن گفتی من به هر کلمهٔ آن گوش دادم. ای خداوند، خدای متعال، من به تو تعلّق دارم و گفتار تو قلب مرا از شادی و خوشی سرشار میسازد. | |
| Jere | FarTPV | 15:17 | من وقت خود را همراه با سایر مردم، صرف خوشگذرانی و تفریح نکردم. فرمان تو را اطاعت کردم، تنها ماندم و بر خشم من افزوده شد. | |
| Jere | FarTPV | 15:18 | چرا من باید اینقدر متحمّل درد و رنج شوم؟ چرا زخمهای من علاج ناپذیرند؟ چرا شفا نمییابند؟ آیا میخواهی مرا مثل کسیکه به نهر آبی امید بسته- نهری که در فصل تابستان خشک میشود- ناامید کنی؟» | |
| Jere | FarTPV | 15:19 | در پاسخ خداوند گفت: «اگر بازگردی من تو را قبول میکنم و تو دوباره خادم من خواهی بود. اگر به جای سخنان بیهوده پیام ارزندهای را اعلام کنی، دوباره نبی من خواهی بود. مردم خودشان به سوی تو میآیند و نیازی نخواهد بود که تو به دنبال آنها بروی. | |
| Jere | FarTPV | 15:20 | من تو را مثل دیواری محکم، ساخته شده از برنز در مقابل آنها قرار خواهم داد. آنها با تو خواهند جنگید، ولی تو را شکست نخواهند داد. من با تو خواهم بود تا مراقب تو باشم و از تو حفاظت کنم. | |
Chapter 16
| Jere | FarTPV | 16:3 | به تو خواهم گفت که چه بلایی بر سر کودکانی که در اینجا به دنیا میآیند و به سر والدین آنها خواهد آمد. | |
| Jere | FarTPV | 16:4 | بیماری مهلکی همهٔ آنها را خواهد کشت و کسی برای آنها ماتم نخواهد گرفت و اجسادشان را دفن نخواهند کرد. بدنهای آنها مثل تودههای کود بر روی زمین جمع میشود. آنها یا در جنگ کشته میشوند یا از گرسنگی خواهند مُرد و بدنهای آنها طعمهٔ پرندگان و حیوانات وحشی خواهد شد. | |
| Jere | FarTPV | 16:5 | «تو نباید وارد خانهای شوی که در آن سوگواری است؛ یا نباید برای کسی ماتم بگیری. من با دادن صلح و سعادت قوم خودم را برکت نخواهم داد و آنها محبّت و رحمت را نخواهند دید. | |
| Jere | FarTPV | 16:6 | فقیر و غنی، همه در این سرزمین خواهند مُرد و کسی نیست که آنها را دفن کند یا برایشان سوگواری کند. کسی نیست که به نشانهٔ همدردی خود را مجروح کند یا موی سر خود را بتراشد. | |
| Jere | FarTPV | 16:7 | کسی بر سر سفرهٔ شخص دیگری به منظور تسلّی و دلداری او در مرگ عزیزانش نخواهد نشست. آنها حتّی در مرگ والدین یک نفر همدردی نشان نمیدهند. | |
| Jere | FarTPV | 16:8 | «به خانهای که جشن و ضیافت دارند داخل نشو و برای خوردن و نوشیدن با آنها همنشینی نکن. | |
| Jere | FarTPV | 16:9 | به آنچه من خداوند متعال، خدای اسرائیل میگویم گوش کن. من صداهای خوشی و شادمانی مجالس عروسی را به سکوت مبدّل خواهم کرد و شما همه زنده و شاهد این امور خواهید بود. | |
| Jere | FarTPV | 16:10 | «وقتی تو تمام این چیزها را به مردم بگویی، آنها از تو خواهند پرسید که چرا من خواستم آنها به این سختی مجازات شوند. آنها خواهند پرسید که تقصیر آنها چیست و مرتکب چه گناهی علیه خداوند، خدای خودشان شدهاند. | |
| Jere | FarTPV | 16:11 | آنگاه به آنها بگو که خداوند گفته: 'اجداد شما از من برگشتند و سایر خدایان را پرستش و خدمت کردند. آنها مرا ترک کردند و از تعالیم من اطاعت نکردند. | |
| Jere | FarTPV | 16:12 | امّا کارهای شما از کارهای اجدادتان بدتر است. همهٔ شما سرسخت و شریر هستید و از من اطاعت نمیکنید، | |
| Jere | FarTPV | 16:13 | پس من شما را از این سرزمین بیرون خواهم انداخت و به مملکتی خواهم برد که نه شما و نه اجدادتان چیزی دربارهٔ آن دانستهاید. در آنجا شما خدایان دیگر را شبانهروز خدمت خواهید کرد، و من هم دیگر به شما ترّحم نخواهم کرد.'» | |
| Jere | FarTPV | 16:14 | خداوند میگوید: «زمانی خواهد آمد که دیگر مردم به نام من، خدای زندهای که اسرائیل را از مصر بیرون آورد، سوگند یاد نخواهند کرد. | |
| Jere | FarTPV | 16:15 | در عوض آنها به نام خدای زندهای سوگند یاد میکنند که قوم اسرائیل را از سرزمینی در شمال و از سایر کشورهایی که آنها را پراکنده کرده بودم، بازگردانده است. من آنها را به کشور خودشان، به سرزمینی که به اجدادشان داده بودم، برمیگردانم. من خداوند چنین گفتهام.» | |
| Jere | FarTPV | 16:16 | خداوند میگوید: «من ماهیگیران بسیاری میفرستم تا این قوم را صید کنند. بعد از آن شکارچیان زیادی خواهم فرستاد تا در هر کوه و تپّه و در غارهای میان صخرهها آنها را شکار کنند. | |
| Jere | FarTPV | 16:17 | من هرچه آنها میکنند، میبینم. هیچ چیز از من مخفی نیست و گناهان آنها از نظر من دور نمیشود. | |
| Jere | FarTPV | 16:18 | من آنها را وادار میکنم برای گناهان و شرارت خود دوچندان بپردازند؛ آنها با بُتهای بیجان خود سرزمین مرا ناپاک ساخته و آن را از خدایان دروغین پر کردهاند.» | |
| Jere | FarTPV | 16:19 | ای خداوند، تو هستی که از من حمایت میکنی، به من توانایی میبخشی، و در زمان سختی به من یاری میدهی. ملّتها از دورترین نقاط جهان به حضور تو میآیند و میگویند: «اجداد ما چیزی جز خدایان دروغین و بُتهایی بیهوده نداشتند. | |
Chapter 17
| Jere | FarTPV | 17:1 | خداوند میگوید: «ای یهودا، گناه شما با قلمی آهنین نوشته شده، با قلمی که نوکش از الماس است بر قلبهای شما حک، و بر گوشهٔ قربانگاههایتان کندهکاری شده است. | |
| Jere | FarTPV | 17:3 | و کوهستانها برافراشتهاید، پرستش میکنید. بهخاطر گناهانی که در سراسر این سرزمین مرتکب شدهاید، من دشمنان شما را وادار میکنم تمام ثروت و ذخایر شما را به تاراج ببرند. | |
| Jere | FarTPV | 17:4 | سرزمینی را که من به شما دادم تسلیم دیگران خواهید کرد، و من شما را وادار میکنم در مملکتی که چیزی دربارهٔ آن نمیدانید در خدمت دشمنان خود در آیید، چون خشم من مثل آتشی است که هیچوقت خاموش نخواهد شد.» | |
| Jere | FarTPV | 17:5 | خداوند میگوید: «کسی را که از من روی بگرداند و به انسان -به قدرت انسان فانی- توکّل کند، محکوم خواهم کرد. | |
| Jere | FarTPV | 17:6 | چنین شخصی مثل بوتهای است که در کویر در بیابان بیآب و علف، یا در سرزمین شورهزار میروید، و خیر و برکتی نخواهد دید. | |
| Jere | FarTPV | 17:8 | او مثل درختی است که در کنار آبی روییده و در زمین پر آب ریشه دوانده است. از هوای گرم هراسی ندارد، چون برگهایش همچنان سبز میمانند. از نباریدن باران نیز نگران نیست، و همچنان میوه خواهد آورد. | |
| Jere | FarTPV | 17:9 | «کیست که بتواند دل انسان را درک کند؟ چیزی فریبندهتر از آن نیست، و آن بهحدّی بیمار است که علاجی برای آن وجود ندارد. | |
| Jere | FarTPV | 17:10 | من، خداوند، فکر و دل انسانها را تفحّص میکنم، و با هرکس طبق طرز زندگی و کارهای او رفتار میکنم.» | |
| Jere | FarTPV | 17:11 | کسی که از راه ناراست پول به دست میآورد مثل پرندهای است که بر روی تخمهای پرندگان دیگر میخوابد و جوجههایی تولید میکند که مال خودش نیستند. در وقت بلوغ همه او را ترک میکنند و عاقبت، او احمقی بیش نخواهد بود. | |
| Jere | FarTPV | 17:13 | ای خداوند، تو امید قوم اسرائیل هستی؛ تمام کسانیکه تو را ترک کنند، شرمسار خواهند شد. آنها مثل نامهایی که بر روی گرد و خاک نوشته شده باشند، محو میشوند، چون تو خداوند و سرچشمهٔ آب زندگی را ترک کردهاند. | |
| Jere | FarTPV | 17:14 | ای خداوند، مرا شفا ده تا کاملاً سالم شوم، مرا خلاصی ده تا در امنیّت کامل به سر ببرم. تنها تو را ستایش میکنم! | |
| Jere | FarTPV | 17:16 | امّا ای خداوند، من هیچوقت مصرّانه از تو نخواستم تا آنها را دُچار مصیبت کنی و من در آرزوی روزهای سیاه برای آنها نبودم. خداوندا، تو این را میدانی و از آنچه گفتهام آگاهی. | |
| Jere | FarTPV | 17:18 | ای خداوند تمام کسانی را که به من جفا میرسانند، رسوا کن. آنها را به وحشت بینداز، امّا مرا نترسان. آنها را دچار مصیبت و نابودی کن. | |
| Jere | FarTPV | 17:19 | خداوند به من گفت: «ای ارمیا، به کنار دروازهٔ مردم، دروازهای که پادشاه اسرائیل از آن وارد و خارج میشود و به سایر دروازههای شهر اورشلیم برو و پیام مرا اعلام کن. | |
| Jere | FarTPV | 17:20 | به پادشاهان و تمام مردم یهود و تمام سکنهٔ اورشلیم که از این دروازه رد میشوند بگو به گفتار من گوش دهند. | |
| Jere | FarTPV | 17:21 | به آنها بگو اگر میخواهند زنده بمانند، نباید هیچ باری را در روز سبت حمل کنند. نباید هیچ چیزی را نه از دروازههای اورشلیم | |
| Jere | FarTPV | 17:22 | و نه از خانههای خودشان در روز سبت بیرون ببرند. آنها نباید در روز سبت کار کنند. باید روز سبت را همانطور که به اجدادشان دستور داده بودم، به عنوان یک روز مقدّس نگاهدارند. | |
| Jere | FarTPV | 17:23 | اجدادشان به من گوش ندادند و به من توجّهی نکردند. در عوض آنها سرسخت شدند و نخواستند از من اطاعت کنند یا چیزی بشنوند. | |
| Jere | FarTPV | 17:24 | «به این مردم بگو که آنها باید تمام دستوارات مرا اطاعت کنند. آنها نباید هیچ باری از طریق این دروازهها در روز سبت حمل و نقل کنند. آنها باید روز سبت را به عنوان یک روز مقدّس حفظ کنند و در آن هیچکاری نکنند. | |
| Jere | FarTPV | 17:25 | در آن صورت پادشاهان و شاهزادگان آنها که از دروازههای اورشلیم وارد میشوند، دارای همان قدرتی خواهند بود که داوود داشت. آنها به همراه مردم یهودا و اورشلیم سوار بر ارّابهها و اسبها از آنها گذر خواهند کرد و شهر اورشلیم همیشه پر از جمعیّت خواهد بود. | |
| Jere | FarTPV | 17:26 | مردم از شهرهای یهودا و از روستاهای اورشلیم، از سرزمین بنیامین، از دامنهٔ کوهها، از کوهستانها و از قسمتهای جنوبی یهودا خواهند آمد. آنها برای معبد بزرگ من هدایا، قربانیهای سوختنی، غلاّت، بُخور و هدایای شکرگزاری خواهند آورد. | |
Chapter 18
| Jere | FarTPV | 18:6 | «آیا من حقّ ندارم همان کاری را که کوزهگر با گِل میکند با شما قوم اسرائیل بکنم؟ شما در دست من مثل گِل در دست کوزهگر هستید. | |
| Jere | FarTPV | 18:10 | امّا اگر آن ملّت از اطاعت من سر باز زند و مرتکب شرارت شود، آنگاه از آنچه میخواستم بکنم، منصرف خواهم شد. | |
| Jere | FarTPV | 18:11 | پس، اکنون به مردم یهودا و اورشلیم بگو که من درصدد تنبیه آنها هستم. به آنها بگو از زندگی گناهآلود خود دست بردارند و راه و رفتار خود را عوض کنند. | |
| Jere | FarTPV | 18:12 | آنها در جواب خواهند گفت: 'نه، چرا چنین کنیم؟ ما همه به سرسختی و شرارت ادامه میدهیم.'» | |
| Jere | FarTPV | 18:13 | خداوند میگوید: «از تمام ملّتها بپرسید که آیا چنین چیزی قبلاً واقع شده است. قوم اسرائیل مرتکب کار وحشتناکی شده است. | |
| Jere | FarTPV | 18:15 | با وجود این، قوم من مرا فراموش کرده و در حضور بُتها بُخور میسوزاند. از راهی که باید بروند منحرف شدهاند. دیگر راههای قدیم را دنبال نمیکنند و در راههای ناآشنا حرکت میکنند. | |
| Jere | FarTPV | 18:16 | آنها این سرزمین را به جایی وحشتناک و منفور مبدّل کردهاند. هرکس از آنجا میگذرد، از دیدن آن حیرت میکند و از روی تعجّب سر خود را تکان میدهد. | |
| Jere | FarTPV | 18:17 | من قوم خود را مثل گرد و خاکی که در برابر باد شرقی پراکنده میشود، در برابر دشمنانشان پراکنده خواهم کرد. من به آنها پشت خواهم نمود و در روز مصیبتشان به آنها کمک نخواهم کرد.» | |
| Jere | FarTPV | 18:18 | آنگاه مردم گفتند: «بیایید همدست شویم و خود را از شرّ ارمیا خلاص کنیم! همیشه کاهنانی برای تعلیم، حکیمانی برای راهنمایی و انبیایی برای اعلام پیام خداوند وجود خواهد داشت. بیایید اتّهامی بر او وارد کنیم و دیگر به سخنانش گوش ندهیم.» | |
| Jere | FarTPV | 18:19 | پس من دعا کردم و گفتم: «ای خداوند به آنچه میگویم گوش بده و آنچه را دشمنانم دربارهٔ من میگویند بشنو. | |
| Jere | FarTPV | 18:20 | آیا پاداش نیکویی، شرارت است؟ آری، آنها برای من چاهی کندهاند که من در آن بیفتم. بهخاطر بیاور چگونه من به حضور تو آمدم و از جانب آنها سخن گفتم تا تو از روی خشم با آنها رفتار نکنی. | |
| Jere | FarTPV | 18:21 | امّا اکنون ای خداوند، بگذار فرزندانشان از گرسنگی تلف شوند، و بگذار آنها همه در جنگ کشته شوند. باشد که زنانشان بیوه و بیفرزند، مردانشان با بیماری و کودکانشان در جنگ کشته شوند. | |
| Jere | FarTPV | 18:22 | چپاولگران را به طور ناگهانی برای غارت آنها بفرست و بگذار از وحشت به گریه و زاری بیفتند. آنها در راهم چاهی کندهاند که در آن بیفتم و برایم دامی نهادهاند تا در آن گرفتار شوم. | |
Chapter 19
| Jere | FarTPV | 19:1 | خداوند به من گفت بروم و کوزهای سفالی بخرم. او همچنین از من خواست گروهی از رهبران قوم و کاهنان پیر را با خود از راه دروازهٔ شغال به درّهٔ «ابن هنوم» ببرم و در آنجا پیامی را که او به من خواهد داد، اعلام کنم. در آنجا خداوند از من خواست چنین بگویم: «ای پادشاهان یهودا و مردم اورشلیم به آنچه من خداوند متعال، خدای اسرائیل، میگویم گوش دهید. من این سرزمین را دچار چنان مصیبتی خواهم کرد که هرکس دربارهٔ آن بشنود متحیّر خواهد شد. چون این مردم مرا ترک کردهاند و این سرزمین را با گذرانیدن قربانی برای خدایانی که نه خودشان و نه اجدادشان و نه پادشاهان یهودا چیزی دربارهٔ آنها میدانستند، ناپاک کردهاند، آنها را به چنین مصیبتی گرفتار کردهام. آنها این سرزمین را از خون بیگناهان پر ساختهاند. آنها قربانگاههایی برای بعل برپا کردهاند تا فرزندان خود را به عنوان قربانی در آتش بسوزانند. من هیچگاه چنین دستوری به آنها نداده بودم و حتّی به فکرم هم خطور نکرده بود. پس زمانی خواهد آمد که این محل دیگر به نام 'توفت' یا درّهٔ 'ابن هنوم' خوانده نخواهد شد، در عوض آن را 'درّهٔ کشتارگاه' خواهند نامید. در این مکان، من نقشههای مردم یهودا و اورشلیم را خنثی خواهم کرد. به دشمنانشان اجازه خواهم داد بر آنها چیره شوند و آنها را در جنگ بکشند و من بدنهای آنها را طعمهٔ پرندگان و حیوانات وحشی خواهم کرد. این شهر را چنان ویران خواهم کرد که هرکس از کنار آن رد شود حیرت زده و متعجّب خواهد شد. دشمن شهر را محاصره خواهد کرد و تلاش خواهد کرد تا مردم آن را بکشد. محاصرهٔ شهر چنان سخت خواهد بود که مردم، یکدیگر و حتّی فرزندانشان را خواهند خورد.» آنگاه خداوند از من خواست کوزه را در حضور کسانی که با من آمده بودند بشکنم و به آنها بگویم که خداوند متعال گفته بود: «من این مردم و این شهر را مثل این کوزه میشکنم و آنها مثل این کوزهٔ سفالینِ خُرد شده، خواهند بود که هیچکس نمیتواند آنرا به صورت اولش درآورد. مردم مردگان خود را حتّی در توفت دفن خواهند کرد چون جای دیگری برای دفن آنها وجود نخواهد داشت. این شهر و ساکنان آن به سرنوشت توفت گرفتار خواهند شد. در حقیقت تمام خانههای شهر اورشلیم، خانههای پادشاهان یهودا و تمام خانههایی که در آنها برای ستارگان بُخور سوزانده شده و به سایر خدایان شراب تقدیم شده، همه مثل توفت ناپاک خواهند بود.» آنگاه من توفت را -جایی که خداوند مرا فرستاده بود پیام او را اعلام کنم- ترک کردم. من به حیاط معبد بزرگ رفتم، در آنجا ایستادم و به تمام مردم گفتم که خداوند متعال، خدای اسرائیل گفته بود: «من این شهر و تمام شهرهای اطراف را همانطور که قبلاً گفته بودم بهخاطر سرسختی آنها و بهخاطر این که به آنچه میگویم گوش نمیدهند، مجازات خواهم کرد.» | |
Chapter 20
| Jere | FarTPV | 20:1 | وقتی فحشور کاهن، پسر امیر، که رئیس محافظان معبد بزرگ بود پیام مرا شنید، دستور داد مرا بزنند و نزدیک دروازهٔ فوقانی بنیامین در معبد بزرگ مرا با کُنده و زنجیر ببندند. صبح روز بعد، وقتی فحشور مرا از بند رها کرد به او گفتم: «فحشور نامی نیست که خداوند به تو داده باشد. او تو را 'وحشت از هر طرف' نامیده است. خداوند خودش گفته: «من تو را موجب وحشت خودت و دوستانت خواهم ساخت؛ و تو خواهی دید چگونه همهٔ آنها با شمشیر دشمنانشان کشته میشوند. من تمام مردم یهودا را تسلیم پادشاه بابل خواهم کرد؛ او گروهی را به اسارت میبرد و عدّهای را خواهد کشت. من همچنین اجازه خواهم داد تا دشمنان تمام ثروت شهر را غارت، و داراییها و املاک آنها -و حتّی دخایر پادشاهان یهودا- را گرفته و همهچیز را به بابل منتقل کنند. تو هم همینطور، ای فحشور، خودت و خانوادهات به اسارت افتاده و به بابل برده خواهید شد. تو در آنجا خواهی مُرد و همراه دوستانت که دروغهای بسیار به آنها گفتهای، دفن خواهی شد.» ای خداوند تو مرا فریب دادی و فریب خوردم تو از من قویتر هستی و بر من غالب شدهای. همه مرا مسخره میکنند و تمام روز به من میخندند. هر جا سخن میگویم باید فریاد بزنم و با صدای بلند بگویم: «خشونت! ویرانی!» ای خداوند، بهخاطر اعلام پیام تو، من دایماً مورد استهزاء و تحقیر دیگران هستم. هرگاه میگویم: «من خداوند را فراموش میکنم و دیگر از جانب او سخنی نخواهم گفت،» آنگاه پیام تو مثل آتشی اعماق وجود مرا میسوزاند. میکوشم در برابر آن مقاومت بکنم، امّا توانایی آن را ندارم. میشنوم که همه نجواکنان میگویند: «وحشت همهجا را فراگرفته است، بیایید از دست او به مقامات شکایت کنیم.» حتّی دوستان نزدیک من در انتظار سقوط من میباشند. آنها میگویند: «شاید بتوان او را فریب داد و به دام انداخت تا از او انتقام بگیرم.» امّا تو ای خداوندِ قادر و توانا، با من هستی، و آنها که به من جفا میکنند خواهند افتاد. آنها برای همیشه رسوا خواهند شد، چون نمیتوانند موفّق شوند. شرمساری آنها هیچ وقت فراموش نخواهد شد. امّا تو، ای خداوند متعال، انسانها را به طور عادلانه میسنجی، تو از دلها و ذهنهای آنها آگاهی. پس بگذار تا ببینم چگونه از دشمنانم انتقام میگیری، چون من این را به دستهای تو واگذار میکنم. در حمد خداوند بسرایید، خداوند را ستایش کنید! او مظلومان را از دست ستمکاران خلاص میکند. لعنت بر آن روزی که من به دنیا آمدم! و نفرین بر روزی باد که مادرم مرا زایید! لعنت بر کسی که مژدهٔ تولّد مرا به پدرم رسانید و به او گفت: «فرزندت به دنیا آمد، او پسر است.» کاش او هم گرفتار سرنوشت همان شهرهایی شود که خداوند بدون ترحّم از بین برد. باشد که او هر صبحگاه فریادهای وحشتآور و هنگام ظهر شیپور جنگ را بشنود، چون او قبل از تولّدم مرا نکشت تا رحم مادرم قبر من شود. چرا من به دنیا آمدم؟ آیا برای تحمّل غم و ناراحتی و با شرمساری مُردن به این دنیا آمدم؟ | |
Chapter 21
| Jere | FarTPV | 21:1 | صدقیا پادشاه یهودا، فشجور پسر ملیکا و صَفَنیای کاهن پسر معسیا را به نزد من فرستادند. آنها از من خواهش کرده گفتند: | |
| Jere | FarTPV | 21:2 | «خواهش میکنیم از طرف ما به خداوند بگو که نبوکدنصر پادشاه بابل و ارتش او شهر را محاصره کردهاند. شاید خداوند مانند گذشته با یکی از معجزات خود مانند پیشین نبوکدنصر را مجبور به عقبنشینی کند.» | |
| Jere | FarTPV | 21:4 | که به صدقیا بگویند، خداوند، خدای اسرائیل چنین گفته است: «ای صدقیا، من ارتش تو را که برضد پادشاه بابل و ارتش او میجنگد، شکست خواهم داد. من تمامی سلاحهای سربازان تو را در مرکز شهر انباشته خواهم کرد. | |
| Jere | FarTPV | 21:6 | من تمام زندگان را در این شهر خواهم کُشت. تمام مردم و حیوانات را هم با بیماری وحشتناکی خواهم کشت. | |
| Jere | FarTPV | 21:7 | امّا در مورد تو و درباریان و مردمی که از جنگ و قحطی و بیماری جان سالم به در میبرند، اجازه خواهم داد تا نبوکدنصر و دشمنانتان که قصد جان شما را دارند، همهٔ شما را به اسارت ببرند. نبوکدنصر شما را خواهد کُشت. او بدون ترحّم و دلسوزی همه را از دَم تیغ خواهد گذرانید. من خداوند چنین گفتهام.» | |
| Jere | FarTPV | 21:8 | آنگاه خداوند از من خواست به مردم بگویم: «گوش کنید، من خداوند، فرصت انتخاب به شما میدهم. میتوانید راهی را انتخاب کنید که منتهی به حیات است یا راهی را که به سوی موت و هلاکت میرود. | |
| Jere | FarTPV | 21:9 | هرکس که در شهر بماند به وسیلهٔ جنگ یا گرسنگی یا بیماری کشته خواهد شد. امّا هرکس که تسلیم به بابلیهایی که در حال حمله به شهر هستند شود، کشته نخواهد شد؛ بلکه جان خود را نجات خواهد داد. | |
| Jere | FarTPV | 21:10 | تصمیم من این است که این شهر را ویران کنم. این شهر در اختیار پادشاه بابل قرار خواهد گرفت و او آن را به آتش خواهد کشید. من خداوند چنین گفتهام.» | |
| Jere | FarTPV | 21:11 | خداوند از من خواست به خاندان سلطنتی یهودا که از نسل داوود هستند بگویم: «به آنچه من، خداوند میگویم گوش کنید. انصاف را همیشه رعایت نموده و فریب خورده را از دست فریبکار برهانید. اگر چنین نکنید شرارت شما خشم مرا مثل آتشی که هیچوقت خاموش نمیشود، شعلهور خواهد ساخت. | |
| Jere | FarTPV | 21:12 | خداوند از من خواست به خاندان سلطنتی یهودا که از نسل داوود هستند بگویم: «به آنچه من، خداوند میگویم گوش کنید. انصاف را همیشه رعایت نموده و فریب خورده را از دست فریبکار برهانید. اگر چنین نکنید شرارت شما خشم مرا مثل آتشی که هیچوقت خاموش نمیشود، شعلهور خواهد ساخت. | |
| Jere | FarTPV | 21:13 | تو ای اورشلیم که بر فراز دشت مثل صخرهای بلند برافراشتهای، من برضد تو خواهم جنگید. تو میگویی کسی قادر نیست به تو حمله کند یا از استحکامات دفاعی تو رد شود. | |
Chapter 22
| Jere | FarTPV | 22:1 | خداوند به من گفت به کاخ پادشاه یهودا که از خاندان داوود است بروم و به پادشاه، درباریانش و به مردم اورشلیم که در آنجا هستند بگویم که به آنچه خداوند میگوید گوش دهند. این است آنچه خداوند میگوید: | |
| Jere | FarTPV | 22:2 | خداوند به من گفت به کاخ پادشاه یهودا که از خاندان داوود است بروم و به پادشاه، درباریانش و به مردم اورشلیم که در آنجا هستند بگویم که به آنچه خداوند میگوید گوش دهند. این است آنچه خداوند میگوید: | |
| Jere | FarTPV | 22:3 | «من، خداوند به شما دستور میدهم از روی عدالت و راستی رفتار کنید. فریب خورده را از دست فریبکار برهانید. با غریبان، یتیمها و بیوه زنان بدرفتاری و ظلم نکنید و بیگناهان را در این مکان مقدّس نکشید. | |
| Jere | FarTPV | 22:4 | اگر آنچه را که به شما دستور میدهم، واقعاً بجا آورید در آن صورت خاندان داوود به سلطنت ادامه میدهد و آنها به اتّفاق درباریان و مردم عادی به رفت و آمد با ارّابهها و اسبان خود از دروازههای این کاخ ادامه خواهند داد. | |
| Jere | FarTPV | 22:5 | امّا اگر از دستورات من اطاعت نکنید، در برابر شما سوگند یاد میکنم که این کاخ به ویرانهای تبدیل خواهد شد. من، خداوند چنین گفتهام. | |
| Jere | FarTPV | 22:6 | «از نظر من کاخ سلطنتی یهودا همان اندازه زیباست که سرزمین جلعاد و کوههای لبنان زیبا هستند، امّا من آن را به ویرانهای تبدیل میکنم که هیچکس نمیتواند در آن زندگی کند. | |
| Jere | FarTPV | 22:7 | من کسانی برای ویران کردن آن میفرستم. آنها با تبرهای خود میآیند و ستونهای زیبای سرو آزاد اینجا را خرد میکنند و در آتش خواهند سوزانید. | |
| Jere | FarTPV | 22:8 | «بعدها بسیاری از ملّتهای دیگر که از اینجا عبور میکنند از یکدیگر خواهند پرسید، چرا خداوند این شهر بزرگ را به این صورت درآورد. | |
| Jere | FarTPV | 22:9 | آنگاه آنها در جواب خواهند گفت که بهخاطر این است که شما پیمان خودتان را با خدای خودتان شکستید و سایر خدایان را پرستش و خدمت کردید.» | |
| Jere | FarTPV | 22:10 | ای مردم یهودا، بهخاطر مرگ یوشیای پادشاه گریه نکنید و ماتم نگیرید. امّا برای پسرش یوحاز سخت بگریید؛ او را خواهند برد و هرگز برنخواهد گشت و دیگر سرزمینی را که در آن به دنیا آمده است، نخواهد دید. | |
| Jere | FarTPV | 22:11 | خداوند دربارهٔ یوحاز، پسر یوشیا که بعد از پدرش پادشاه یهودا شد، چنین میگوید: «او از اینجا رفته و دیگر برنخواهد گشت. | |
| Jere | FarTPV | 22:12 | او در کشوری که او را به اسارت بردهاند، خواهد مرد، و او دیگر به این سرزمین برنمیگردد.» | |
| Jere | FarTPV | 22:13 | وای بر کسی که خانهٔ خود را با بیانصافی میسازد و با ناراستی آن را گسترش میدهد، از مردم خود بیگاری میکشد و مزد آنها را نمیدهد. | |
| Jere | FarTPV | 22:14 | وای بر کسی که میگوید: «برای خود کاخی با اتاقهای بزرگ در طبقهٔ بالا خواهم ساخت.» پس او پنجرههایی بر خانهٔ خود نصب میکند، دیوارهایی از چوب سرو آزاد برایش میسازد و آن را با رنگ قرمز رنگ میزند. | |
| Jere | FarTPV | 22:15 | آیا با ساختن خانههایی از چوب سرو آزاد که از خانههای دیگران زیباتر باشد، تو را پادشاهی بهتر خواهد کرد؟ پدر تو همیشه عادل و با انصاف بود و از این رو، عمری طولانی کرد و در همهٔ امور موفّق بود. | |
| Jere | FarTPV | 22:16 | او از روی عدالت نسبت به فقیران قضاوت میکرد و در همهچیز کامیاب بود. این است مفهوم خداشناسی. | |
| Jere | FarTPV | 22:17 | امّا تو فقط در اندیشهٔ منافع شخصی خودت میباشی، تو با خشونت، بیگناهان را میکشی و به مردم ظلم میکنی. خداوند چنین گفته است. | |
| Jere | FarTPV | 22:18 | آنگاه خداوند درباره یهویاقیم پادشاه یهودا -پسر یوشیا- میگوید، «هیچکس بهخاطر مرگش ماتم نمیگیرد و نخواهد گفت، چه ضایعهٔ بزرگی! ای دوست چه وحشتناک است!» هیچکس برای او گریه نخواهد کرد و نخواهد گفت، وای سرورم! ای پادشاه من! | |
| Jere | FarTPV | 22:19 | مراسم تشییع جنازهٔ تو مثل مرگ الاغی خواهد بود که لاشهٔ آن را کشانکشان میبرند و در خارج از دروازههای شهر اورشلیم، دور میاندازند. | |
| Jere | FarTPV | 22:20 | ای مردم اورشلیم به لبنان بروید و از آنجا فریاد بزنید، به سرزمین باشان بروید و از آنجا شیون کنید، و به کوههای موآب بروید و از آنجا ندا در دهید چون همهٔ حامیان شما نابود شدهاند. | |
| Jere | FarTPV | 22:21 | در زمانی که شما کامیاب بودید، خداوند با شما سخن گفت، امّا شما از گوش دادن امتناع کردید. شما هیچوقت از خداوند اطاعت نکردید و این است آنچه شما در تمام زندگیتان انجام دادید. | |
| Jere | FarTPV | 22:22 | بهخاطر شرارتهایی که مرتکب شدهاید، بادی شدید رهبران شما را به اطراف پراکنده میکند، یاران شما اسیر میشوند، و شهر شما رسوا و بیآبرو خواهد شد. | |
| Jere | FarTPV | 22:23 | ای کسانیکه در کاخهای ساخته شده با چوبهای سرو آزاد لبنان، در امنیّت زندگی میکنید، چه رقّتآمیز خواهد بود، وقتی گرفتار درد شوید. دردی مثل درد زنی در حال زایمان! | |
| Jere | FarTPV | 22:24 | خداوند به یهویاکین پادشاه، پسر یهویاقیم پادشاه یهودا گفت: «به حیات خودم سوگند، اگر تو حتّی نگین انگشتر دست راست من میبودی، تو را از انگشتم خارج میکردم | |
| Jere | FarTPV | 22:25 | و به مردمی که از آنها میترسی و درصدد قتل تو هستند میدادم. من تو را به نبوکدنصر پادشاه بابل و به سربازان او خواهم داد. | |
| Jere | FarTPV | 22:26 | من تو و مادرت را به تبعید خواهم فرستاد. هردوی شما را به سرزمینی خواهم فرستاد که هیچیک از شما در آنجا به دنیا نیامده بودید، هردوی شما در آنجا خواهید مرد. | |
| Jere | FarTPV | 22:28 | من گفتم: «آیا یهویاکین مثل کوزهٔ شکستهای است که به دور انداخته شده و کسی آن را نمیخواهد؟ آیا به همین دلیل است که او و فرزندانش به سرزمینی که چیزی دربارهاش نمیدانند، تبعید شدهاند؟ | |
Chapter 23
| Jere | FarTPV | 23:2 | خداوند، خدای اسرائیل، درباره حکمرانانی که موظّف به مراقبت از مردم بودند، چنین میگوید: «شما از قوم من مراقبت نکردهاید، شما آنها را پراکنده و از خود راندهاید. اکنون من شما را بهخاطر شرارتهایی که مرتکب شدهاید، مجازات میکنم. | |
| Jere | FarTPV | 23:3 | بقیّهٔ قوم خود را از سرزمینهایی که آنها را پراکنده کرده بودم، به وطن خودشان برمیگردانم. آنها فرزندان زیادی خواهند داشت و به تعدادشان هر روز افزوده خواهد شد. | |
| Jere | FarTPV | 23:4 | من حکمرانانی برای مراقبت از آنها برخواهم گزید. قوم من دیگر در ترس و وحشت نخواهد بود، و من دیگر آنها را مجازات نخواهم کرد. من، خداوند چنین گفتهام. | |
| Jere | FarTPV | 23:5 | خداوند میگوید: «زمانی میآید که من از نسل داوود پادشاهی عادل برمیگزینم. آن پادشاه با حکمت حکومت میکند و آنچه را که راست و درست است، در تمام این سرزمین انجام خواهد داد. | |
| Jere | FarTPV | 23:6 | وقتی او پادشاهی کند، مردم یهودا در امنیّت و قوم اسرائیل در صلح خواهد زیست. نام او 'خداوند عدالت و آزادی ما' خواهد بود. | |
| Jere | FarTPV | 23:7 | خداوند میگوید: «زمانی میآید که مردم دیگر به نام من، به عنوان خدای زندهای که آنها را از مصر بیرون آورده، سوگند یاد نمیکنند. | |
| Jere | FarTPV | 23:8 | آنها در عوض به نام خدای زندهای سوگند میخورند که قوم اسرائیل را از سرزمین شمالی و سایر کشورهایی که من آنها را پراکنده کرده بودم، بازگردانده است. آنگاه آنها در وطن خودشان زندگی خواهند کرد. | |
| Jere | FarTPV | 23:9 | بهخاطر خداوند و بهخاطر کلام قدّوس او، دلم شکسته و تمام وجودم میلرزد. مثل آدم مست و مثل کسیکه شراب زیاد نوشیده است. | |
| Jere | FarTPV | 23:10 | این سرزمین از کسانیکه به خداوند امین نیستند، پر شده است، آنها به زندگی شرارت بار خود ادامه میدهند و از قدرت خود سوء استفاده میکنند. بهخاطر لعنت خداوند تمام این سرزمین در ماتم است و تمام چراگاهها خشک شدهاند. | |
| Jere | FarTPV | 23:11 | خداوند میگوید: «انبیا هم مانند کاهنان بدکارهاند، من آنها را حتّی در معبد بزرگ در حال ارتکاب شرارت دیدهام. | |
| Jere | FarTPV | 23:12 | راههای آنها لغزنده و تاریک است. آنها خواهند لغزید و خواهند افتاد. من آنها را دچار مصیبت خواهم کرد. زمان مجازات نزدیک است. من خداوند چنین گفتهام. | |
| Jere | FarTPV | 23:13 | من شاهد گناه انبیای سامره بودهام. آنها در نام بعل نبوّت میکردند و قوم مرا گمراه کردهاند. | |
| Jere | FarTPV | 23:14 | انبیای اورشلیم از آنها هم بدترند. آنها زانی و دروغگو هستند و بدکاران را در انجام شرارت تشویق میکنند به طوری که هیچکس دست از شرارت برنمیدارد. به نظر من، اینها از مردم سدوم و غموره بهتر نیستند. | |
| Jere | FarTPV | 23:15 | «این است آنچه من، خداوند متعال دربارهٔ انبیای اورشلیم میگویم: من به آنها گیاه تلخ برای خوردن و زهر برای نوشیدن خواهم داد. چون کفر و بیایمانی را در تمام این سرزمین رواج دادهاند.» | |
| Jere | FarTPV | 23:16 | خداوند متعال به مردم اورشلیم چنین گفت: «به آنچه انبیا میگویند گوش ندهید، چون آنها به شما امید واهی میدهند. آنها تصوّرات خودشان را به شما میگویند، نه آنچه من به آنها گفتهام. | |
| Jere | FarTPV | 23:17 | آنها به مردمی که به پیام من گوش ندادهاند، پیوسته میگویند که همهچیز به خوبی پیش میرود. آنها به آدمهای سرسخت که سخنان مرا باور نکردهاند میگویند که هیچ بلایی بر آنها نازل نخواهد شد.» | |
| Jere | FarTPV | 23:18 | من گفتم: «هیچیک از این انبیا آنقدر به خداوند نزدیک نبود که بتواند افکار او را درک کند. هیچیک از آنها پیام او را نشنیده و نفهمیده و توجهی به سخنان او نکرده است. | |
| Jere | FarTPV | 23:20 | این توفان تا وقتی آنچه منظور نظر خداوند است صورت نگیرد، فروکش نخواهد کرد. در آیندهای نزدیک، مردم این را به طور واضح خواهند فهمید.» | |
| Jere | FarTPV | 23:21 | خداوند گفت: «من این انبیا را نفرستادم، ولی آنها خودسرانه رفتند، من به آنها پیامی ندادم، ولی بدون موافقت من به اسم من سخن گفتند. | |
| Jere | FarTPV | 23:22 | اگر آنها از نیّات من آگاه بودند، در آن صورت میتوانستند پیام مرا به قوم من اعلام کنند و آنها را از راههای ناراست و زندگی پر گناهشان بازگردانند. | |
| Jere | FarTPV | 23:24 | هیچکس نمیتواند خود را از من پنهان کند تا من او را نبینم. آیا نمیدانید که من در همهجا در آسمان و زمین حضور دارم؟ | |
| Jere | FarTPV | 23:25 | من میدانم آن انبیا به دروغ چه چیزهایی در نام من گفتهاند و ادّعا میکنند که در خواب آن پیامها را از من دریافت کردهاند. | |
| Jere | FarTPV | 23:27 | آنها فکر میکنند با خوابهایی که بیان میکنند خواهند توانست قوم مرا وادار کنند تا نام مرا فراموش کنند، همانطور که پدرانشان مرا فراموش کردند و به بعل روی آوردند. | |
| Jere | FarTPV | 23:28 | نبیای که خوابی میبیند باید بگوید که پیام او فقط یک خواب بوده، ولی نبیای که از من پیامی گرفته، باید با امانت آن پیام را بازگو کند. در برابر گندم، کاه چه ارزشی دارد؟ | |
| Jere | FarTPV | 23:30 | من برضد انبیایی هستم که گفتههای یکدیگر را میدزدند و آنها را به جای پیام من اعلام میکنند. | |
| Jere | FarTPV | 23:32 | به آنچه من، خداوند میگویم گوش دهید! من مخالف انبیایی هستم که خوابهای پر از دروغ خود را به جای پیامی از جانب من بیان میکنند. آنها با بازگو کردن این خوابها و با ادّعاهای کاذب خود قوم مرا گمراه میکنند. من آنها را نفرستادم و مأمور نکردم و هیچ کمکی برای قوم من نیستند. من، خداوند چنین گفتهام.» | |
| Jere | FarTPV | 23:33 | خداوند به من گفت: «ای ارمیا اگر یک نفر از قوم من، یک نبی یا یک کاهن از تو بپرسد، پیام خداوند چیست؟ به او بگو، تو بار سنگینی برای خداوند هستی و او از شرّ تو خلاص خواهد شد. | |
| Jere | FarTPV | 23:34 | اگر یک نفر دیگر از قوم من، یا یک نبی، یا یک کاهن همین کلمات را به کار ببرد و بگوید: «باری برای خداوند هستید،» من آن شخص و خانوادهٔ او را مجازات خواهم کرد. | |
| Jere | FarTPV | 23:35 | در عوض، هرکس باید از دوستان و همسایگان خود بپرسد، «جواب خداوند چیست؟ خداوند چه گفته است؟» | |
| Jere | FarTPV | 23:36 | بنابراین آنها نباید دیگر کلمات، «باری برای خداوند»، را به کار ببرند، چون اگر آن کلمات را به کار ببرند، کاری میکنم که پیام من واقعاً برایشان باری سنگین شود. مردم گفتار خدای خود- خداوند زنده و متعال- را دگرگون کردهاند. | |
| Jere | FarTPV | 23:39 | من حتماً آنها را به همراه شهری که به اجدادشان داده بودم، میگیرم و به جایی بسیار دور از حضور خودم خواهم انداخت. | |
Chapter 24
| Jere | FarTPV | 24:1 | بعد از آن که نبوکدنصر پادشاه بابل، یهویاکین پادشاه یهودا پسر یهویاقیم را به همراه رهبران یهودا، صنعتگران و کارگران ماهر به اسارت به بابل برد، خداوند در رؤیا دو سبد انجیر را به من نشان داد که در جلوی معبد بزرگ گذاشته شده بود. | |
| Jere | FarTPV | 24:2 | سبد اول پر از انجیرهای خوب و زودرس بود، ولی انجیرهای سبد دوم همه خراب و غیرقابل خوردن بودند. | |
| Jere | FarTPV | 24:3 | آنگاه خداوند به من گفت: «ای ارمیا، چه میبینی؟» جواب دادم: «انجیر میبینم. انجیرهای خوب بسیار خوبند، و انجیرهای بد آنقدر بد هستند که کسی نمیتواند آنها را بخورد.» | |
| Jere | FarTPV | 24:5 | «از نظر من، خداوند خدای اسرائیل کسانیکه به بابل برده شدهاند، مثل این انجیرهای خوب هستند و من با آنها مهربان خواهم بود.» | |
| Jere | FarTPV | 24:6 | من مواظب آنها خواهم بود و آنها را به این سرزمین برمیگردانم. من آنها را بنا میکنم و مانع ویرانی آنها خواهم شد، من آنها را مثل نهالی خواهم کاشت و نخواهم گذاشت ریشهکن شوند. | |
| Jere | FarTPV | 24:7 | به آنها این اشتیاق را خواهم داد که بدانند من خداوند هستم. در آن صورت آنها قوم من و من خدای آنها خواهم بود و آنها از صمیم قلب به سوی من بازمیگردند. | |
| Jere | FarTPV | 24:8 | «امّا دربارهٔ صدقیا، پادشاه یهودا و سیاستمداران اطراف او، و بقیّهٔ مردم اورشلیم که در این سرزمین ماندهاند و یا به مصر رفتهاند؛ من، خداوند با آنها مثل انجیرهای خرابی رفتار میکنم که غیرقابل خوردن هستند. | |
| Jere | FarTPV | 24:9 | آنها را به چنان مصیبتی گرفتار میکنم که باعث غیرت تمام ملّتها باشد. آنها موجب تفریح، شوخی و مسخره مردم خواهند بود و اسم آنها در هر جا که ایشان را پراکنده کنم، مثل لعن و نفرین خواهد بود. | |
Chapter 25
| Jere | FarTPV | 25:1 | در سال چهارم سلطنت یهویاقیم پسر یوشیا پادشاه یهودا، (که همزمان با اولین سال سلطنت نبوکدنصر پادشاه بابل بود) پیامی از جانب خداوند برای تمام مردم یهودا دریافت کردم. | |
| Jere | FarTPV | 25:3 | «مدّت بیست و سه سال-یعنی از سیزدهمین سال سلطنت یوشیا پسر آمون تا به امروز- خداوند با من سخن گفته و من در رساندن پیامهای او به شما غفلت نکردهام. امّا شما اعتنایی به آنها نکردید. | |
| Jere | FarTPV | 25:4 | هر چند خداوند به فرستادن انبیای خود ادامه داد ولی شما به آنها گوش ندادید و به گفتههایشان توجّه نکردید. | |
| Jere | FarTPV | 25:5 | آنها از شما میخواستند از راههای گناهآلود خود بازگردید و از شرارت دست بردارید تا بتوانید به زندگی در سرزمینی که خداوند برای همیشه به شما و اجدادتان داده است، ادامه دهید. | |
| Jere | FarTPV | 25:6 | آنها به شما گفتند از پرستش سایر خدایان خودداری کنید و خداوند را با پرستش بُتهایی که خودتان ساختهاید به خشم نیاورید. اگر از خداوند اطاعت میکردید او شما را تنبیه نمیکرد. | |
| Jere | FarTPV | 25:7 | امّا خداوند خودش میگوید که شما به او گوش ندادید و در عوض با بُتهای خود او را به خشم آوردید و مستوجب مجازات شدید. | |
| Jere | FarTPV | 25:9 | «من به دنبال تمام ملّتهایی که در شمال زندگی میکنند و به دنبال بندهٔ خودم نبوکدنصر پادشاه بابل خواهم فرستاد تا آمده با یهودا و ساکنان آن و همچنین با ملّتهای همسایه بجنگد. من این ملّت و همسایههای او را ویران خواهم کرد و تا به ابد به صورت مخروبهای متروک که موجب وحشت هر بینندهای باشد، باقی خواهد ماند. | |
| Jere | FarTPV | 25:10 | من به فریادهای شادی و خوشی و جشنهای عروسی آنها خاتمه خواهم داد. چراغهایشان بیروغن و مزارع آنها بیغلّه خواهد شد. | |
| Jere | FarTPV | 25:11 | تمام این سرزمین به ویرانهای متروک مبدّل خواهد شد که موجب وحشت هر بینندهای خواهد بود. یهودا و ملّتهای همسایه برای مدّت هفتاد سال در خدمت پادشاه بابل خواهند بود. | |
| Jere | FarTPV | 25:12 | بعد از آن من بابل و پادشاه آن را بهخاطر گناهانشان مجازات خواهم کرد. من آن سرزمین را ویران میکنم و برای همیشه به صورت مخروبهای درمیآورم. | |
| Jere | FarTPV | 25:13 | من بابل را با همان مصیبتهایی که به وسیلهٔ ارمیا در مورد ملّت گفته بودم و در این کتاب ثبت شده، مجازات خواهم کرد. | |
| Jere | FarTPV | 25:14 | من بابلیان را به جزای کارهایشان خواهم رسانید و ملّتهای زیادی و پادشاهان بزرگی، آنها را اسیر خواهند کرد. | |
| Jere | FarTPV | 25:15 | خداوند، خدای اسرائیل به من گفت: «این جام شراب از خشم من لبریز است. این را بگیرید و به پیش ملّتهایی که تو را میفرستم، ببر و آنها را از این جام بنوشان. | |
| Jere | FarTPV | 25:16 | وقتی آنها مینوشند سرگیجه میگیرند و بهخاطر جنگی که برضد آنها میفرستم، عقلشان را از دست خواهند داد.» | |
| Jere | FarTPV | 25:17 | پس من جام را از دست خداوند گرفتم و آن را به ملّتهایی دادم که خداوند مرا نزد آنها فرستاده بود و آنها را وادار کردم از آن بنوشند. | |
| Jere | FarTPV | 25:18 | از آن جام به اورشلیم و شهرهای یهودا و به پادشاهان و رهبران آنها نوشانیدم تا تمام آن سرزمین تبدیل به بیابان و منظرهای وحشتناک و تکاندهنده شد تا حدّی که مردم، آنجا را حتّی تا به امروز سرزمینی نفرین شده میدانند. | |
| Jere | FarTPV | 25:19 | علاوه بر آن، این اشخاص نیز از آن جام نوشانید: فرعون با بزرگان و رهبران آنجا، تمام مصریها و تمام خارجیهای مقیم مصر، تمام پادشاهان سرزمین عوص، تمام پادشاهان سرزمین فلسطین: شهرهای اسفلون، غزه، عقرون، و باقیماندههای شهر اشدود، تمام مردم اَدوم، موآب و عمون، تمام پادشاهان صور و صیدون، تمام پادشاهان سرزمینهای اطراف مدیترانه، شهرهای ددان، تیما و بور، تمام مردمی که موهای سر خود را کوتاه میکنند، تمام پادشاهان عربستان، تمام پادشاهان قبایلی که در بیابان هستند، تمام پادشاهان زمری، عیلام و ماد تمام پادشاهان سرزمینهای شمال، از دور و نزدیک، یکی پس از دیگری. تمام ملّتهای روی زمین مجبور بودند از آن بنوشند و آخر از همه پادشاه بابل از آن نوشید. | |
| Jere | FarTPV | 25:20 | علاوه بر آن، این اشخاص نیز از آن جام نوشانید: فرعون با بزرگان و رهبران آنجا، تمام مصریها و تمام خارجیهای مقیم مصر، تمام پادشاهان سرزمین عوص، تمام پادشاهان سرزمین فلسطین: شهرهای اسفلون، غزه، عقرون، و باقیماندههای شهر اشدود، تمام مردم اَدوم، موآب و عمون، تمام پادشاهان صور و صیدون، تمام پادشاهان سرزمینهای اطراف مدیترانه، شهرهای ددان، تیما و بور، تمام مردمی که موهای سر خود را کوتاه میکنند، تمام پادشاهان عربستان، تمام پادشاهان قبایلی که در بیابان هستند، تمام پادشاهان زمری، عیلام و ماد تمام پادشاهان سرزمینهای شمال، از دور و نزدیک، یکی پس از دیگری. تمام ملّتهای روی زمین مجبور بودند از آن بنوشند و آخر از همه پادشاه بابل از آن نوشید. | |
| Jere | FarTPV | 25:21 | علاوه بر آن، این اشخاص نیز از آن جام نوشانید: فرعون با بزرگان و رهبران آنجا، تمام مصریها و تمام خارجیهای مقیم مصر، تمام پادشاهان سرزمین عوص، تمام پادشاهان سرزمین فلسطین: شهرهای اسفلون، غزه، عقرون، و باقیماندههای شهر اشدود، تمام مردم اَدوم، موآب و عمون، تمام پادشاهان صور و صیدون، تمام پادشاهان سرزمینهای اطراف مدیترانه، شهرهای ددان، تیما و بور، تمام مردمی که موهای سر خود را کوتاه میکنند، تمام پادشاهان عربستان، تمام پادشاهان قبایلی که در بیابان هستند، تمام پادشاهان زمری، عیلام و ماد تمام پادشاهان سرزمینهای شمال، از دور و نزدیک، یکی پس از دیگری. تمام ملّتهای روی زمین مجبور بودند از آن بنوشند و آخر از همه پادشاه بابل از آن نوشید. | |
| Jere | FarTPV | 25:22 | علاوه بر آن، این اشخاص نیز از آن جام نوشانید: فرعون با بزرگان و رهبران آنجا، تمام مصریها و تمام خارجیهای مقیم مصر، تمام پادشاهان سرزمین عوص، تمام پادشاهان سرزمین فلسطین: شهرهای اسفلون، غزه، عقرون، و باقیماندههای شهر اشدود، تمام مردم اَدوم، موآب و عمون، تمام پادشاهان صور و صیدون، تمام پادشاهان سرزمینهای اطراف مدیترانه، شهرهای ددان، تیما و بور، تمام مردمی که موهای سر خود را کوتاه میکنند، تمام پادشاهان عربستان، تمام پادشاهان قبایلی که در بیابان هستند، تمام پادشاهان زمری، عیلام و ماد تمام پادشاهان سرزمینهای شمال، از دور و نزدیک، یکی پس از دیگری. تمام ملّتهای روی زمین مجبور بودند از آن بنوشند و آخر از همه پادشاه بابل از آن نوشید. | |
| Jere | FarTPV | 25:23 | علاوه بر آن، این اشخاص نیز از آن جام نوشانید: فرعون با بزرگان و رهبران آنجا، تمام مصریها و تمام خارجیهای مقیم مصر، تمام پادشاهان سرزمین عوص، تمام پادشاهان سرزمین فلسطین: شهرهای اسفلون، غزه، عقرون، و باقیماندههای شهر اشدود، تمام مردم اَدوم، موآب و عمون، تمام پادشاهان صور و صیدون، تمام پادشاهان سرزمینهای اطراف مدیترانه، شهرهای ددان، تیما و بور، تمام مردمی که موهای سر خود را کوتاه میکنند، تمام پادشاهان عربستان، تمام پادشاهان قبایلی که در بیابان هستند، تمام پادشاهان زمری، عیلام و ماد تمام پادشاهان سرزمینهای شمال، از دور و نزدیک، یکی پس از دیگری. تمام ملّتهای روی زمین مجبور بودند از آن بنوشند و آخر از همه پادشاه بابل از آن نوشید. | |
| Jere | FarTPV | 25:24 | علاوه بر آن، این اشخاص نیز از آن جام نوشانید: فرعون با بزرگان و رهبران آنجا، تمام مصریها و تمام خارجیهای مقیم مصر، تمام پادشاهان سرزمین عوص، تمام پادشاهان سرزمین فلسطین: شهرهای اسفلون، غزه، عقرون، و باقیماندههای شهر اشدود، تمام مردم اَدوم، موآب و عمون، تمام پادشاهان صور و صیدون، تمام پادشاهان سرزمینهای اطراف مدیترانه، شهرهای ددان، تیما و بور، تمام مردمی که موهای سر خود را کوتاه میکنند، تمام پادشاهان عربستان، تمام پادشاهان قبایلی که در بیابان هستند، تمام پادشاهان زمری، عیلام و ماد تمام پادشاهان سرزمینهای شمال، از دور و نزدیک، یکی پس از دیگری. تمام ملّتهای روی زمین مجبور بودند از آن بنوشند و آخر از همه پادشاه بابل از آن نوشید. | |
| Jere | FarTPV | 25:25 | علاوه بر آن، این اشخاص نیز از آن جام نوشانید: فرعون با بزرگان و رهبران آنجا، تمام مصریها و تمام خارجیهای مقیم مصر، تمام پادشاهان سرزمین عوص، تمام پادشاهان سرزمین فلسطین: شهرهای اسفلون، غزه، عقرون، و باقیماندههای شهر اشدود، تمام مردم اَدوم، موآب و عمون، تمام پادشاهان صور و صیدون، تمام پادشاهان سرزمینهای اطراف مدیترانه، شهرهای ددان، تیما و بور، تمام مردمی که موهای سر خود را کوتاه میکنند، تمام پادشاهان عربستان، تمام پادشاهان قبایلی که در بیابان هستند، تمام پادشاهان زمری، عیلام و ماد تمام پادشاهان سرزمینهای شمال، از دور و نزدیک، یکی پس از دیگری. تمام ملّتهای روی زمین مجبور بودند از آن بنوشند و آخر از همه پادشاه بابل از آن نوشید. | |
| Jere | FarTPV | 25:26 | علاوه بر آن، این اشخاص نیز از آن جام نوشانید: فرعون با بزرگان و رهبران آنجا، تمام مصریها و تمام خارجیهای مقیم مصر، تمام پادشاهان سرزمین عوص، تمام پادشاهان سرزمین فلسطین: شهرهای اسفلون، غزه، عقرون، و باقیماندههای شهر اشدود، تمام مردم اَدوم، موآب و عمون، تمام پادشاهان صور و صیدون، تمام پادشاهان سرزمینهای اطراف مدیترانه، شهرهای ددان، تیما و بور، تمام مردمی که موهای سر خود را کوتاه میکنند، تمام پادشاهان عربستان، تمام پادشاهان قبایلی که در بیابان هستند، تمام پادشاهان زمری، عیلام و ماد تمام پادشاهان سرزمینهای شمال، از دور و نزدیک، یکی پس از دیگری. تمام ملّتهای روی زمین مجبور بودند از آن بنوشند و آخر از همه پادشاه بابل از آن نوشید. | |
| Jere | FarTPV | 25:27 | آنگاه خداوند به من گفت: «به مردم بگو که من، خداوند متعال، خدای اسرائیل به آنها امر میکنم آنقدر بنوشند که مست شوند و قی کنند و بهخاطر جنگی که برضد آنها برپا میکنم. آنها چنان از پای خواهند افتاد که دیگر نمیتوانند برخیزند. | |
| Jere | FarTPV | 25:28 | اگر آنها از گرفتن جام از دست تو و نوشیدن آن امتناع ورزند، به آنها بگو که خداوند متعال میگوید، باید بنوشید. | |
| Jere | FarTPV | 25:29 | کار ویرانسازی را از شهر خودم شروع خواهم کرد. آیا آنها فکر میکنند میتوانند از مجازات بگریزند؟ نه، آنها مجازات خواهند شد. چون من تمام مردم روی زمین را در این جنگ گرفتار خواهم ساخت. من، خداوند متعال چنین گفتهام. | |
| Jere | FarTPV | 25:30 | «ای ارمیا، تو باید هرچه را من گفتهام اعلام کنی. تو باید به این مردم بگویی، 'خداوند از آسمان میخروشد، و از مکان مقدّس و متعال خود مثل رعد میغرّد. او برضد قوم خود بانگ برمیآورد، او همانند مردی که انگور را میافشرد فریاد میزند و تمام مردم روی زمین فریاد او را خواهند شنید. | |
| Jere | FarTPV | 25:31 | و طنین صدای او تا دورترین نقاط دنیا شنیده خواهد شد. خداوند علیه تمام ملّتها اقامه دعوی کرده است. او تمام مردم را به محاکمه میکشد و شریران را محکوم به مرگ خواهد کرد. خداوند سخن گفته است.'» | |
| Jere | FarTPV | 25:32 | خداوند متعال میگوید که ملّتها یکی پس از دیگری گرفتار مصیبت و بلا خواهند شد و توفان در دورترین نقاط جهان در حال شکل گرفتن است. | |
| Jere | FarTPV | 25:33 | در آن روز اجساد کسانیکه به وسیلهٔ خداوند کشته شدهاند، در سرتاسر دنیا پراکنده خواهد بود. کسی برای آنها ماتم نمیگیرد و کسی آنها را برای دفن کردن نمیبرد. آنها مثل انبوهی از کُود بر روی زمین انباشته میشوند. | |
| Jere | FarTPV | 25:34 | شما، ای رهبران وای شبانان قوم فریاد بزنید، با صدای بلند فریاد بزنید! ماتم بگیرید و در خاکستر بغلطید. روز کشتار شما فرا رسیده و شما مثل گوسفند فربه، به دست قصّاب خواهید افتاد. | |
| Jere | FarTPV | 25:36 | شما در غم و غصّه هستید و گریه و زاری میکنید، چون خداوند در خشم خودش ملّت شما را نابود کرده و سرزمین آرام شما را ویران ساخته است. | |
| Jere | FarTPV | 25:37 | خداوند مثل شیری که لانهٔ خود را ترک کرده باشد، شما را ترک کرده است. وحشت جنگ و غضب خداوند، این سرزمین را به بیابانی بیآب و علف مبدّل کرده است. | |
Chapter 26
| Jere | FarTPV | 26:2 | خداوند به من گفت: «در وسط حیاط معبد بزرگ بایست و هرچه را به تو امر کردهام، به مردمی که از شهرهای یهودا برای پرستش به اینجا میآیند، اعلام کن و کلمهای از آن را کم نکن. | |
| Jere | FarTPV | 26:3 | شاید مردم گوش کنند و از راههای ناراست خود بازگردند. اگر آنها بازگردند، من هم از تصمیم خود برای نابودی آنها که بهخاطر شرارتهایشان بود منصرف خواهم شد.» | |
| Jere | FarTPV | 26:4 | خداوند به من گفت که به مردم بگویم: «من خداوند گفتهام که شما با اطاعت از تعالیمی که من به شما دادهام، مرا پیروی کنید | |
| Jere | FarTPV | 26:5 | و به سخنان خادمان من یعنی انبیا، کسانیکه من مرتباً برای شما فرستادهام توجّه کنید. ولی شما هرگز آنچه را که آنها گفتند اطاعت نکردید. | |
| Jere | FarTPV | 26:6 | اگر به بیاطاعتی ادامه دهید، در آن صورت همان بلایی که بر سر شیلوه آوردم، بر سر این معبد بزرگ نیز خواهم آورد و تمام ملّتها اسم این شهر را به عنوان نفرین به کار خواهند برد.» | |
| Jere | FarTPV | 26:8 | به محض اینکه آنچه خداوند امر کرده بود بگویم گفتم، آنها مرا گرفتند و فریاد زدند: «تو باید بهخاطر این سخنان کشته شوی! | |
| Jere | FarTPV | 26:9 | چرا به نام خداوند نبوّت کرده میگویی که این معبد بزرگ به سرنوشت شیلوه مبتلا خواهد شد و این شهر ویران میشود و دیگر کسی در آن زندگی نخواهد کرد؟» آنگاه مردم از هر طرف دور من ازدحام کردند. | |
| Jere | FarTPV | 26:10 | وقتی رهبران یهودا از این واقعه باخبر شدند با عجله خود را از کاخ سلطنتی به معبد بزرگ رسانیدند و در دروازهٔ نو در جاهای خود نشستند. | |
| Jere | FarTPV | 26:11 | آنگاه کاهنان و انبیا به رهبران و عامهٔ مردم چنین گفتند: «این مرد سزاوار حکم مرگ است، چون علیه شهر ما سخن گفته است. شما با گوش خودتان آن را شنیدهاید.» | |
| Jere | FarTPV | 26:12 | بعد از آن من گفتم: «خداوند مرا فرستاد تا همهچیز را علیه این معبد بزرگ و این شهر اعلام کنم. | |
| Jere | FarTPV | 26:13 | شما باید راه و روش و کردار خود را در زندگی تغییر دهید و از خداوند، خدای خود اطاعت کنید. اگر شما چنین کنید، او نیز از تصمیم خود برای نابودی شما منصرف خواهد شد. | |
| Jere | FarTPV | 26:14 | امّا در مورد من، در اختیار شما هستم! با من هرطور که صلاح میدانید منصفانه رفتار کنید. | |
| Jere | FarTPV | 26:15 | امّا شما مطمئن باشید چه میکنید: اگر مرا بکشید شما و مردم این شهر باید بدانید که مرد بیگناهی را کشتید، خون او به گردن شما خواهد بود، چون خداوند مرا فرستاده تا این پیام را به شما بدهم. | |
| Jere | FarTPV | 26:16 | آنگاه رهبران قوم و مردم به کاهنان و انبیا گفتند: «این مرد به نام خداوند، خدای ما سخن گفته است و او نباید کشته شود.» | |
| Jere | FarTPV | 26:18 | «در زمانی که حزقیا پادشاه یهودا بود، میکای مورشتی که یک نبی بود، به مردم گفته بود که خداوند متعال گفته است: 'صهیون مثل مزرعهای که شخم میزنند، زیر و رو خواهد شد، اورشلیم به تپّهای مخروبه و کوهی که معبد بزرگ بر آن است، به جنگلی مبدّل خواهد شد.' | |
| Jere | FarTPV | 26:19 | حزقیای پادشاه و مردم یهودا میکا را نکشتند. برعکس، حزقیا برای خداوند احترام قایل بود و سعی کرد حمایت او را جلب کند. خداوند نیز از مصیبتی که گفته بود به سر آنها خواهد آورد، منصرف شد. اکنون نزدیک است ما بلای بزرگی برای خود به وجود آوریم.» | |
| Jere | FarTPV | 26:20 | (نبی دیگری به نام اوریا پسر شمعی، از اهالی قریت یعاریم مثل ارمیا به نام خداوند علیه این شهر و مردم آن سخن گفت. | |
| Jere | FarTPV | 26:21 | وقتی یهویاقیم پادشاه و سربازان و درباریان او این را شنیدند، پادشاه سعی کرد او را بکُشد. وقتی اوریا از آن باخبر شد، از ترس به مصر فرار کرد. | |
| Jere | FarTPV | 26:22 | یهویاقیم پادشاه، الناتان پسر عکبور را همراه عدّهای به مصر فرستاد تا اوریا را دستگیر کنند. | |
| Jere | FarTPV | 26:23 | آنها او را گرفته و به حضور یهویاقیم پادشاه آوردند. پادشاه هم دستور داد او را بکشند و جنازهاش را در قبرستان عمومی بیندازد.) | |
Chapter 27
| Jere | FarTPV | 27:3 | بعد از آن خداوند به من گفت پیامی به پادشاهان اَدوم، موآب، عمون، صور و صیدون توسط سفیرانشان که برای دیدن حزقیای پادشاه به اورشلیم آمده بودند، بفرستم. | |
| Jere | FarTPV | 27:4 | خداوند متعال، خدای اسرائیل به من گفت به آنها دستور بدهم تا به پادشاهان خود بگویند که خداوند میفرماید: | |
| Jere | FarTPV | 27:5 | «با قدرت عظیم خودم تمام جهان، تمام انسانها و حیوانات روی زمین را آفریدم، و من اختیار آن را به هرکس که بخواهم میدهم. | |
| Jere | FarTPV | 27:6 | من آن کسی هستم که تمام ملّتها را تسلیم بندهٔ خودم، نبوکدنصر پادشاه بابل کردهام، و حتّی حیوانات وحشی را به خدمت او واداشتم. | |
| Jere | FarTPV | 27:7 | تمام ملّتها در خدمت او، پسرش و نوهاش خواهند بود تا روزی که ملّت خودش سقوط کند. آنگاه ملّت او در خدمت ملّتهای زورمند و پادشاهان بزرگ در خواهد آمد. | |
| Jere | FarTPV | 27:8 | امّا اگر ملّتی یا مملکتی تسلیم قدرت او نشود، در آن صورت من آن ملّت را با جنگ، گرسنگی و بیماری مجازات خواهم کرد و اجازه خواهم داد تا نبوکدنصر سرزمینشان را کاملاً نابود سازد. | |
| Jere | FarTPV | 27:9 | به انبیای خودتان و یا به کسانیکه ادّعا میکنند میتوانند آینده را با خواب و رؤیا و یا با احضار ارواح و یا با جادوگری پیشبینی کنند، گوش ندهید. آنها همه به شما میگویند که تسلیم پادشاه بابل نشوید. | |
| Jere | FarTPV | 27:10 | آنها شما را فریب میدهند و این باعث خواهد شد که شما را از سرزمین خودتان تبعید کنند. من شما را بیرون خواهم راند و شما نابود خواهید شد. | |
| Jere | FarTPV | 27:11 | امّا اگر ملّتی تسلیم پادشاه بابل شود و در خدمت او درآید، در آن صورت به او اجازه خواهم داد در زمین خود بماند تا در آنجا زراعت و زندگی کند. من خداوند چنین گفتهام. | |
| Jere | FarTPV | 27:12 | من همان را به حزقیا پادشاه یهودا، گفتم: «تسلیم پادشاه بابل شو. در خدمت او و ملّت او در بیا تا زنده بمانی. | |
| Jere | FarTPV | 27:13 | چرا باید تو و ملّت تو در جنگ، یا گرسنگی و یا بیماری کشته شوید؟ خداوند میگوید این است سرنوشت هر ملّتی که تسلیم پادشاه بابل نشود. | |
| Jere | FarTPV | 27:15 | خداوند خودش گفته است که او آنها را نفرستاده و آنها با نام خداوند به شما دروغ میگویند. در نتیجه او شما و انبیای شما را که چنین دروغهایی میگویند، بیرون خواهد راند و خواهد کشت.» | |
| Jere | FarTPV | 27:16 | پس از آن به کاهنان و مردم گفتم که خداوند فرموده: «به انبیایی که میگویند ظروف قیمتی معبد بزرگ بزودی از بابل بازگردانده میشود، گوش ندهید. آنها دروغ میگویند. | |
| Jere | FarTPV | 27:17 | به حرفهای آنها گوش ندهید. تسلیم پادشاه بابل شوید تا زنده بمانید! چرا این شهر باید به تل خاک تبدیل شود؟ | |
| Jere | FarTPV | 27:18 | اگر آنها واقعاً نبی هستند و اگر از من پیامی گرفتهاند، بگذارید از من، خداوند متعال بخواهند تا اجازه ندهم ظروف قیمتیای که در معبد بزرگ و در کاخ سلطنتی باقیمانده است، به بابل برده شود. | |
| Jere | FarTPV | 27:19 | (وقتی نبوکدنصر پادشاه، یهویاکین پسر یهویاقیم را به همراه بزرگان یهودا و اورشلیم به بابل برد، پارهای از اشیاء ارزشمند مانند ستونها و حوضچهها و پایههای برنزی و سایر ذخایر معبد بزرگ را با خود نبرد.) | |
| Jere | FarTPV | 27:20 | (وقتی نبوکدنصر پادشاه، یهویاکین پسر یهویاقیم را به همراه بزرگان یهودا و اورشلیم به بابل برد، پارهای از اشیاء ارزشمند مانند ستونها و حوضچهها و پایههای برنزی و سایر ذخایر معبد بزرگ را با خود نبرد.) | |
| Jere | FarTPV | 27:21 | «به آنچه من، خداوند متعال، خدای اسرائیل دربارهٔ ظروف قیمتی باقیمانده در معبد بزرگ و کاخ سلطنتی در اورشلیم میگویم، گوش دهید. | |
Chapter 28
| Jere | FarTPV | 28:1 | در همان سال، در پنجمین ماه از چهارمین سال سلطنت حزقیای پادشاه، حننیا پسر عزور که یکی از انبیای شهر جبعون بود، در معبد بزرگ با من صحبت کرد. در حضور کاهنان و مردم او به من گفت | |
| Jere | FarTPV | 28:3 | تا دو سال دیگر، من تمام ذخایر معبد بزرگ را که نبوکدنصر به بابل برده، به اینجا برمیگردانم. | |
| Jere | FarTPV | 28:4 | من همچنین یهویاکین پادشاه یهودا، پسر یهویاقیم را به همراه مردم یهودا که به اسارت به بابل برده شدهاند، برمیگردانم. بله من قدرت پادشاه بابل را درهم خواهم شکست. من خداوند چنین گفتهام.» | |
| Jere | FarTPV | 28:6 | «خیلی خوب است! امیدوارم خداوند چنین کند. البتّه، میخواهم خداوند پیشگویی تو را عملی سازد و تمام ذخایر معبد بزرگ را به همراه تمام مردمی که به اسارت برده شدهاند، بازگرداند، | |
| Jere | FarTPV | 28:8 | انبیایی که در زمانهای قدیم، قبل از من و تو بودند، جنگ، گرسنگی و بیماری را در بین ملّتها و مملکتهای پرقدرت پیشگویی کردهاند. | |
| Jere | FarTPV | 28:9 | امّا نبیای که نوید صلح میدهد، فقط وقتی پیام او تحقق یابد، آنگاه ثابت میشود که پیامش از جانب خداوند بوده است.» | |
| Jere | FarTPV | 28:11 | و در حضور تمام مردم گفت: «به همین طریق خداوند یوغی را که نبوکدنصر به گردن تمام ملّتها نهاده خواهد شکست و او این کار را در مدّت دو سال انجام خواهد داد.» بعد از آن آنجا را ترک کردم. | |
| Jere | FarTPV | 28:13 | که بروم و به حننیا بگویم: «خداوند میگوید تو ممکن است بتوانی یک یوغ چوبی را بشکنی امّا او به جایش یوغ آهنی خواهد گذاشت. | |
| Jere | FarTPV | 28:14 | خداوند متعال، خدای اسرائیل گفته است که او یوغی آهنین برگردن این ملّت خواهد گذاشت و آنها در خدمت نبوکدنصر پادشاه بابل، در خواهند آمد. خداوند گفته است که حتّی حیوانات وحشی در خدمت او خواهند بود. | |
| Jere | FarTPV | 28:15 | آنگاه، من به حننیا چنین گفتم: «ای حننیا گوش کن، خداوند تو را نفرستاده است و تو میخواهی این مردم دروغهای تو را باور کنند. | |
| Jere | FarTPV | 28:16 | به همین خاطر خداوند خودش میگوید که از شرّ تو خلاص خواهد شد. قبل از پایان این سال تو خواهی مُرد، چون تو از مردم خواستهای برضد خداوند برخیزند.» | |
Chapter 29
| Jere | FarTPV | 29:1 | من نامهای به کاهنان، انبیا و رهبران قوم و همچنین به بقیّهٔ کسانیکه نبوکدنصر از اورشلیم به اسارت به بابل برده بود، نوشتم. | |
| Jere | FarTPV | 29:2 | من آن را بعد از اینکه یهویاکین پادشاه، مادرش، درباریان و رهبران یهودا و اورشلیم به همراه پیشهوران و کارگران ماهر به اسارت رفته بودند، نوشتم. | |
| Jere | FarTPV | 29:3 | من آن نامه را به العاسه، پسر شافان و جمریا پسر حلقیا، یعنی سفیرانی که صدقیا پادشاه یهودا، به نزد نبوکدنصر پادشاه بابل میفرستاد، دادم. متن نامه چنین بود: | |
| Jere | FarTPV | 29:4 | «خداوند متعال، خدای اسرائیل به همهٔ کسانیکه اجازه داده نبوکدنصر آنها را به اسارت از اورشلیم به بابل ببرد، چنین میگوید: | |
| Jere | FarTPV | 29:5 | 'برای خودتان خانه بسازید و در آن ساکن شوید. در باغهایتان بکارید و ثمر آن را بخورید. | |
| Jere | FarTPV | 29:6 | ازدواج کنید و صاحب فرزندان شوید. بعد بگذارید فرزندان شما ازدواج کنند تا آنها هم دارای فرزند شوند. باید تعداد شما افزون شود نه کم. | |
| Jere | FarTPV | 29:7 | برای سعادت و خوشبختی شهرهایی که من شما را به آنجا به اسارت فرستادهام، بکوشید. برای آنها به نزد من دعا کنید، چون اگر آنها کامیاب باشند شما هم کامیاب خواهید بود. | |
| Jere | FarTPV | 29:8 | من خداوند متعال، خدای اسرائیل به شما میگویم از کسانیکه در میان شما به نام نبی یا به هر نام دیگری ادّعا میکنند آینده را پیشگویی میکنند، برحذر باشید و فریب آنها را نخورید. به خوابهای آنها اعتنایی نکنید. | |
| Jere | FarTPV | 29:9 | آنها به نام من به شما دروغ میگویند. من آنها را نفرستادم. من، خداوند چنین گفتهام.' | |
| Jere | FarTPV | 29:10 | «خداوند میگوید: 'وقتی دورهٔ هفتاد سالهٔ اسارت بابل به پایان برسد، من نگرانی و توجّه خودم را نسبت به شما نشان خواهم داد و من به عهد خود وفا خواهم کرد و شما را به سرزمین خودتان برمیگردانم. | |
| Jere | FarTPV | 29:11 | تنها من هستم که از سرنوشتی که برای شما تعیین کردهام، آگاهم. سرنوشتی که برای شما رفاه و سعادت میآورد نه مصیبت، نقشهای برای آیندهای که در انتظار آن هستید. | |
| Jere | FarTPV | 29:12 | آنگاه شما به سوی من برمیگردید، حاجت خودتان را از من خواهید خواست و من حاجت شما را برآورده میکنم. | |
| Jere | FarTPV | 29:14 | آری، من میگویم شما مرا خواهید یافت و من شما را به سرزمین خودتان برمیگردانم. من شما را از تمام ممالک و از هر جایی که شما را پراکنده کردهام، جمع میکنم و شما را به همان جایی که قبل از اسارت زندگی میکردید، برمیگردانم.' | |
| Jere | FarTPV | 29:16 | به سخنان خداوند دربارهٔ پادشاهی که امروز بر مملکتی حکومت میکند که روزی داوود حکمران آن بود، و به گفتار او دربارهٔ مردم این شهر که هنوز بستگان شما، یعنی آنهایی که به اسارت نرفتهاند، در آن زندگی میکنند گوش دهید. | |
| Jere | FarTPV | 29:17 | خداوند متعال میگوید، 'من آنها را گرفتار جنگ و گرسنگی و بیماری خواهم کرد، من آنها را مثل انجیر گندیدهای خواهم ساخت که قابل خوردن نباشند. | |
| Jere | FarTPV | 29:18 | من با جنگ، گرسنگی و بیماری آنها را تعقیب خواهم کرد، به طوری که تمام ملّتها از مشاهدهٔ آنها به وحشت بیفتند. به هر کجا آنها را بفرستم مردم از آنچه بر آنها واقع شده است در ترس و وحشت فرو خواهند رفت. آنها مورد تمسخر دیگران واقع میشوند و اسم آنها را به عنوان نفرین و لعنت به کار خواهند برد. | |
| Jere | FarTPV | 29:19 | این بلاها بر سر آنها خواهد آمد چون به پیامهایی که من مکرراً توسط بندگانم -انبیا- برایشان فرستادم، توجهی نکردند. آنها نخواستند به سخنان من گوش دهند. | |
| Jere | FarTPV | 29:20 | شما -یعنی تمام کسانیکه من شما را به بابل تبعید کردم- به آنچه من، خداوند، میگویم گوش دهید.' | |
| Jere | FarTPV | 29:21 | «خداوند متعال، خدای اسرائیل دربارهٔ اخاب -پسر قولایا- و صدقیا -پسر معسیا- کسانیکه در نام خداوند به شما دروغ میگویند، گفته است که او آنها را تسلیم نبوکدنصر پادشاه بابل میکند و او در برابر چشمان شما آنها را خواهد کشت. | |
| Jere | FarTPV | 29:22 | هرگاه کسانیکه از اورشلیم به اسارت به بابل برده شده بودند، بخواهند به کسی نفرین کنند خواهند گفت: 'خداوند با تو همانطور عمل کند که با صدقیا و اخاب کرد، یعنی کسانیکه به وسیلهٔ پادشاه بابل زنده سوزانده شدند.' | |
| Jere | FarTPV | 29:23 | سرنوشت آنها همین است. چون آنها مرتکب زنا شدهاند و در نام من دروغ گفتهاند. این خلاف ارادهٔ خداوند است. او میداند آنها چه کردهاند و شاهد کارهای آنهاست. خداوند چنین گفته است.» | |
| Jere | FarTPV | 29:24 | خداوند متعال، خدای اسرائیل پیغامی به من داد برای شمعیای نحلامی، که نامهای به امضای خودش به همهٔ مردم اورشلیم و همچنین به صَفَنیای کاهن -پسر معسیا- و به سایر کاهنان فرستاد. در نامهٔ خودش به صَفَنیا و شمعیا چنین نوشته بود: | |
| Jere | FarTPV | 29:25 | خداوند متعال، خدای اسرائیل پیغامی به من داد برای شمعیای نحلامی، که نامهای به امضای خودش به همهٔ مردم اورشلیم و همچنین به صَفَنیای کاهن -پسر معسیا- و به سایر کاهنان فرستاد. در نامهٔ خودش به صَفَنیا و شمعیا چنین نوشته بود: | |
| Jere | FarTPV | 29:26 | «خداوند تو را به جای یهویاداع به کهانت رسانیده است و تو اکنون سرپرست امور معبد بزرگ هستی. وظیفهٔ توست که تمام دیوانگانی را که ادّعای نبوّت میکند، با زنجیر ببندی و به گردنشان قلّادهای آهنین بیاندازی. | |
| Jere | FarTPV | 29:28 | باید جلوی او گرفته شود چون او به مردم، در بابل گفته است که دوران اسارت آنها طولانی خواهد بود و آنها باید برای خودشان خانه بسازند و در آنجا زندگی کنند، در باغهایشان نهال بکارند و از میوهٔ آن بخورند.» | |
| Jere | FarTPV | 29:31 | این پیام را به تمام اسیرانی که در بابل هستند در مورد شمعیا بفرستم: «من خداوند، شمعیا و فرزندانش را تنبیه خواهم کرد. من او را نفرستادهام امّا او در مقابل چنین وانمود کرد که یک نبی است. او دیگر در بین شما فرزندانی نخواهد داشت. او آنقدر زنده نخواهد ماند تا خیر و برکاتی که برای قوم خود میآورم، ببیند؛ چون او آنها را برضد من برانگیخت. من، خداوند چنین گفتهام.» | |
| Jere | FarTPV | 29:32 | این پیام را به تمام اسیرانی که در بابل هستند در مورد شمعیا بفرستم: «من خداوند، شمعیا و فرزندانش را تنبیه خواهم کرد. من او را نفرستادهام امّا او در مقابل چنین وانمود کرد که یک نبی است. او دیگر در بین شما فرزندانی نخواهد داشت. او آنقدر زنده نخواهد ماند تا خیر و برکاتی که برای قوم خود میآورم، ببیند؛ چون او آنها را برضد من برانگیخت. من، خداوند چنین گفتهام.» | |
Chapter 30
| Jere | FarTPV | 30:3 | چون زمانی خواهد آمد که من کامیابی قوم خودم، اسرائیل و یهودا را به آنها بازمیگردانم. من آنها را به سرزمینی که به اجدادشان داده بودم، برمیگردانم و آنها دوباره آن را تصاحب خواهند کرد. من، خداوند چنین گفتهام.» | |
| Jere | FarTPV | 30:6 | لحظهای صبر کنید و بیندیشید! آیا یک مرد میتواند بچه بزاید؟ پس چرا تمام مردان، مانند زنی در حال زایمان، دستهای خودشان را روی شکمشان گذاشتهاند؟ چرا رنگ صورت آنها پریده است؟ | |
| Jere | FarTPV | 30:7 | روزهای هولناکی در پیش است، هیچ زمان دیگری را نمیتوان با آن مقایسه کرد، روزهای سختی و پریشانی برای قوم من، امّا آنها زنده خواهند ماند.» | |
| Jere | FarTPV | 30:8 | خداوند متعال میگوید: «وقتی آن روز برسد من یوغ را از گردن آنها برمیدارم و زنجیرهای آنان را پاره خواهم کرد و دیگر بردهٔ بیگانگان نخواهند بود. | |
| Jere | FarTPV | 30:9 | در عوض، آنها در خدمت من، خداوند، خدای آنها و کسی از نسل داوود که من او را به پادشاهی نصب میکنم خواهند بود. | |
| Jere | FarTPV | 30:10 | ای قوم من، ترسان نباشید؛ ای مردم اسرائیل وحشت نکنید. من شما را از آن سرزمین دور، سرزمینی که در آن به اسارت رفتهاید، نجات خواهم داد. شما به وطن خود برخواهید گشت و در صلح و آرامش خواهید زیست. شما در امنیّت زندگی خواهید کرد و هیچکس شما را نخواهد ترسانید. | |
| Jere | FarTPV | 30:11 | من به نزد شما خواهم آمد و شما را نجات خواهم داد. من تمام ملّتهایی را که شما در میان آنها پراکنده شدهاید از بین خواهم برد، امّا شما را نابود نخواهم کرد. شما را بدون مجازات نخواهم گذاشت، امّا مجازات شما عادلانه خواهد بود. من، خداوند چنین گفتهام.» | |
| Jere | FarTPV | 30:12 | خداوند به قوم خود میگوید: «زخمهای تو غیرقابل علاج، و جراحات تو درمان ناشدنی است. | |
| Jere | FarTPV | 30:13 | کسی نیست که به یاری تو بیاید و برای زخمهای تو درمانی وجود ندارد و امیدی به شفای تو نیست. | |
| Jere | FarTPV | 30:14 | تمام یارانت تو را فراموش کردهاند، و دیگر اهمیّتی به تو نمیدهند. من مثل یک دشمن به تو حمله کردم، مجازات تو سخت بود، چون گناهانت بیشمار و شرارتهایت بیحد است. | |
| Jere | FarTPV | 30:15 | دیگر از جراحتهای خود شکایت نکن، چون علاجی برای تو وجود ندارد. من تو را اینطور مجازات کردم، چون گناهانت بیشمار و شرارتهایت بیحد است | |
| Jere | FarTPV | 30:16 | امّا اکنون هر که تو را ببلعد، بلعیده خواهد شد و تمام دشمنانت به اسارت برده خواهند شد. به تمام کسانیکه به تو ظلم کنند، ظلم خواهد شد. و تمام کسانیکه تو را غارت کردند، غارت خواهند شد. | |
| Jere | FarTPV | 30:17 | من بار دیگر سلامتی تو را برمیگردانم و زخمهای تو را درمان خواهم کرد، هر چند دشمنانت میگویند، 'صهیون متروک شده و دیگر کسی به آن اهمّیتی نمیدهد.' من، خداوند چنین گفتهام.» | |
| Jere | FarTPV | 30:18 | خداوند میگوید: «من قوم خود را به سرزمین خودشان بازمیگردانم و نسبت به خانوادههای آنها رحیم خواهم بود، اورشلیم بازسازی خواهد شد، و کاخ آن به حالت نخست برخواهد گشت. | |
| Jere | FarTPV | 30:19 | مردمی که در آنجا زندگی میکنند، با سرودهای خودشان مرا ستایش خواهند کرد و فریاد شادی همهجا شنیده خواهد شد. برکت من شامل حال آنها میشود و تعدادشان افزون میگردد، برکت من بر ایشان افتخار و سربلندی خواهد آورد. | |
| Jere | FarTPV | 30:20 | من قدرت گذشته را به قوم برمیگردانم و آنها را در جای خودشان استوار خواهم کرد، و هر که را به آنها ظلم کند، مجازات خواهم کرد. | |
| Jere | FarTPV | 30:21 | فرمانروای خودشان از میان همین قوم و شاهزادهٔ آنها از میان مردم خودشان برخواهد خاست. وقتی او را به حضور بخوانم حاضر میشود، چون کسی جرأت نمیکند بدون دعوت نزد من آید. | |
Chapter 31
| Jere | FarTPV | 31:1 | خداوند میگوید: «زمانی میآید که من خدای تمام طایفههای قوم اسرائیل و آنها قوم من خواهند بود. | |
| Jere | FarTPV | 31:2 | در بیابان به کسانیکه از مرگ گریخته بودند، رحمت خود را نشان دادم. وقتی قوم اسرائیل در آرزوی استراحت و آرامی بودند، | |
| Jere | FarTPV | 31:3 | من خود را از دوردستها به آنها آشکار ساختم. ای قوم اسرائیل، من همیشه شما را دوست داشتم و محبّت پایدار من نسبت به شما ادامه خواهد داشت. | |
| Jere | FarTPV | 31:4 | یکبار دیگر من شما را از نو بنا میکنم. یکبار دیگر دفهای خود را برخواهید داشت و با شادی خواهید رقصید. | |
| Jere | FarTPV | 31:5 | یکبار دیگر تاکستانهای خود بر روی تپّههای سامره خواهید داشت و آنها که تاکها را میکارند از میوهٔ آن خواهند خورد. | |
| Jere | FarTPV | 31:6 | آری، زمانی میآید که نگهبانان بر فراز تپّههای افرایم فریاد خواهند زد: 'بیایید به صهیون برویم، به حضور خداوند، خدای خودمان.'» | |
| Jere | FarTPV | 31:7 | خداوند میگوید: «با شادی برای قوم اسرائیل، مهمترین ملّت دنیا، بسرایید. در ستایش او بسرایید و بگویید، 'خداوند قوم خود را نجات داده است، او تمام بازماندگان را آزاد ساخته است.' | |
| Jere | FarTPV | 31:8 | من آنها را از شمال میآورم و از دورترین نقاط جهان جمع میکنم. به همراه آنها آدمهای کور و شل و زنان باردار و در حال زایمان خواهند آمد. آنها به صورت یک ملّت بزرگ برمیگردند. | |
| Jere | FarTPV | 31:9 | قوم من، تحت رهبری من، با گریه و دعا برمیگردد. من آنها را در کنار نهرهای آب و در راهی صاف و هموار رهبری خواهم کرد تا لغزش نخورند. من برای اسرائیل مثل یک پدر هستم و افرایم بزرگترین فرزند من است.» | |
| Jere | FarTPV | 31:10 | خداوند میگوید: «ای ملّتها، به من گوش دهید و پیام مرا به دورترین سواحل اعلام کنید، من قوم خود را پراکنده کردم، امّا اکنون آنها را جمع خواهم کرد و مثل شبانی که از گوسفندان خود نگاهداری میکند من مواظب آنها خواهم بود. | |
| Jere | FarTPV | 31:12 | آنها خواهند آمد و با شادی بر روی کوه صهیون خواهند سرایید و از هدایای من، هدایایی چون غلّه و شراب و روغن زیتون و گلّه و رمه، بهرهمند خواهند شد. آنها مثل باغی خواهند بود با آب فراوان، و تمام احتیاجاتشان برآورده خواهد شد. | |
| Jere | FarTPV | 31:13 | در آن وقت دختران جوان از شادی خواهند رقصید و مردان-پیر و جوان- خوشحال خواهند بود. من به آنها تسلّی خواهم داد و ماتمشان را به شادی و غمشان را به خوشی تبدیل خواهم کرد. | |
| Jere | FarTPV | 31:14 | من کاهنان را با مقّویترین غذاها سیر میکنم و احتیاجات قوم را خود برخواهم آورد. من، خداوند چنین گفتهام. رحمت خداوند بر قوم اسرائیل.» | |
| Jere | FarTPV | 31:15 | خداوند میگوید: «صدایی از رامه به گوش رسید، صدای گریه و ماتم عظیم. راحیل برای فرزندان خویش میگرید، آنها از بین رفتهاند و او تسلّی نمیپذیرفت. | |
| Jere | FarTPV | 31:16 | دیگر گریه نکن و اشکهایت را پاک کن. آنچه برای فرزند خود کردی، بیپاداش نخواهد ماند. آنها از سرزمین دشمن برمیگردند. | |
| Jere | FarTPV | 31:18 | «من میشنوم که قوم اسرائیل با اندوه میگویند، 'خداوندا، ما مثل حیوانات غیراهلی بودیم، امّا تو اطاعت را به ما آموختی. ما را به وطن بازگردان، ما حاضریم دوباره به سوی تو، خداوند و خدای خودمان بازگردیم. | |
| Jere | FarTPV | 31:19 | ما از تو روی گرداندیم، ولی زود پشیمان شدیم. وقتی تو ما را تنبیه کردی، ما سرافکنده و محزون شدیم. بهخاطر گناهان و خطاهای دوران جوانیمان، شرمنده و رسوا شدیم.' | |
| Jere | FarTPV | 31:20 | ای اسرائیل، تو عزیزترین فرزند من هستی، فرزندی که بیش از همه دوست دارم. هر وقت نام تو را از روی خشم ذکر میکنم، با محبّت به تو میاندیشم. دل من برای تو میسوزد و از روی ترحّم با تو رفتار خواهم کرد. | |
| Jere | FarTPV | 31:21 | راه را علامتگذاری کنید و نشانههایی در آن قرار دهید تا بتوانید در برگشت راه خود را پیدا کنید. ای قوم اسرائیل بازگردید، به شهرهایی که ترک کردید، بازگردید. | |
| Jere | FarTPV | 31:22 | ای قوم بیوفا، تا کی تردید میکنید؟ من چیزی تازه و متفاوت به وجود آوردهام، که یک زن سرپرستی یک مرد را به عهده بگیرد.» | |
| Jere | FarTPV | 31:23 | خداوند متعال، خدای اسرائیل میگوید: «وقتی من مردم را به سرزمین خودشان بازگردانم، آنها یکبار دیگر در یهودا و در شهرهای آن خواهند گفت، 'خداوند کوه مقدّس خود یعنی اورشلیم را-مکان مقدّسی که خودش در آن زندگی میکند- برکت دهد.' | |
| Jere | FarTPV | 31:24 | مردم در یهودا و در شهرهای آن زندگی خواهند کرد و زارعین و چوپانان با گلّههای خود در اطراف آن خواهند بود. | |
| Jere | FarTPV | 31:27 | «من، خداوند، میگویم بزودی زمانی میآید که من سرزمین اسرائیل و یهودا را از انسان و حیوان پر خواهم ساخت. | |
| Jere | FarTPV | 31:28 | به همان نحوی که من آنها را ریشهکن کردم، بر زمین افکندم، برانداختم، درهم شکستم و ویران کردم، به همان نحو آنها را دوباره خواهم کاشت و بنا خواهم کرد. | |
| Jere | FarTPV | 31:29 | وقتی آن روز فرا رسد، دیگر مردم نخواهند گفت: 'والدین غوره خوردند، امّا دندانهای فرزندان کند شده است.' | |
| Jere | FarTPV | 31:30 | در عوض هرکس غوره بخورد، دندانهای خودش کُند خواهد شد و هرکس در جزای گناه خود، مرگ را خواهد دید.» | |
| Jere | FarTPV | 31:31 | خداوند میگوید: «زمانی میرسد که من پیمانی تازه با خاندان اسرائیل و خاندان یهودا خواهم بست. | |
| Jere | FarTPV | 31:32 | آن مانند پیمانی نخواهد بود که با اجدادشان، وقتی دست آنها را گرفتم و از مصر نجات دادم، بستم. هر چند من مثل یک شوهر با آنها رفتار کردم، آنها آن پیمان را نگاه نداشتند. | |
| Jere | FarTPV | 31:33 | پیمان تازهای که با قوم اسرائیل میبندم چنین خواهد بود: شریعت خود را در ضمیر آنها قرار میدهم و بر قلبشان خواهم نوشت. من خدای آنها و آنها قوم من خواهند بود. | |
| Jere | FarTPV | 31:34 | دیگر احتیاجی نیست كه آنان به همشهریان خود تعلیم دهند یا به یکدیگر بگویند: خدا را بشناس، زیرا همه از بزرگ تا كوچک مرا خواهند شناخت. در مقابل خطاهای آنها بخشنده خواهم بود و دیگر گناهان آنان را هرگز به یاد نخواهم آورد.» | |
| Jere | FarTPV | 31:35 | خداوند خورشید را قرار داد تا در روز روشنایی دهد و ماه و ستارگان را تا در شب بدرخشند. او دریا را به تلاطم میآورد تا امواج آن خروشان شوند، نام او خداوند متعال است. | |
| Jere | FarTPV | 31:36 | او وعده میدهد تا زمانی که این نظام طبیعت ادامه یابد، قوم اسرائیل هم به عنوان یک ملّت باقی خواهد ماند. | |
| Jere | FarTPV | 31:37 | اگر روزی بتوان آسمان را اندازه گرفت و در بنیان زمین کاوش کرد، آن وقت، در آن زمان من قوم اسرائیل را، بهخاطر کارهایشان ترک خواهم کرد. خداوند چنین گفته است. | |
| Jere | FarTPV | 31:38 | خداوند میگوید: «زمانی میآید که اورشلیم به عنوان شهر من از بُرج حننئیل در غرب، تا دروازهٔ زاویه | |
Chapter 32
| Jere | FarTPV | 32:1 | در دهمین سال سلطنت صدقیا -پادشاه یهودا- که مصادف با هجدهمین سال سلطنت نبوکدنصر پادشاه بابل بود، پیامی از جانب خداوند به من رسید. | |
| Jere | FarTPV | 32:2 | در آن زمان ارتش پادشاه بابل در حال حمله به اورشلیم بود و من در محوطهٔ کاخ سلطنتی زندانی بودم. | |
| Jere | FarTPV | 32:3 | صدقیای پادشاه مرا به زندان انداخت چون گفته بودم، خدا میگوید: «من اجازه میدهم پادشاه بابل این شهر را فتح کند، | |
| Jere | FarTPV | 32:4 | و صدقیای پادشاه قادر به فرار نخواهد بود و او را تحویل پادشاه بابل خواهند نمود و با او روبهرو میشود و با وی صحبت خواهد کرد. | |
| Jere | FarTPV | 32:5 | صدقیا را به بابل خواهند برد و او در آنجا خواهد ماند تا من تصمیم بگیرم با او چگونه رفتار کنم. حتّی اگر او بخواهد با بابلیها بجنگد، موفّق نخواهد شد. من خداوند چنین گفتهام.» | |
| Jere | FarTPV | 32:7 | حنمئیل، پسر شلوم -عموی من- پیش من میآید و میخواهد مزرعهٔ او را در عناتوت، در سرزمین بنیامین بخرم. چون من، نزدیکترین قوم و خویش او بودم حق من بود که آن را بخرم. | |
| Jere | FarTPV | 32:8 | پس همانطور که خداوند گفته بود، حنمئیل به آنجا پیش من در محوطهٔ کاخ سلطنتی آمد و از من خواست مزرعه را بخرم. پس دانستم که خداوند حقیقتاً با من سخن گفته است. | |
| Jere | FarTPV | 32:11 | آنگاه من هر دو نسخهٔ سند -نسخهای را که مُهر شده بود و حاوی قرارداد و شرایط آن بود، و نسخه دوم را که بدون مُهر و امضاء بود- | |
| Jere | FarTPV | 32:12 | در حضور حنمئیل و شاهدانی که سند را امضاء کرده بودند و سایر مردانی که در حیاط کاخ نشسته بودند به باروک -پسر نیریا و نوه محسیا- دادم. | |
| Jere | FarTPV | 32:14 | «خداوند متعال، خدای اسرائیل به تو فرموده که تو باید هر دو نسخهٔ این سند را- نسخهای که مُهر و امضاء شده و نسخهای که مُهر و امضاء نشده- بگیری و در کوزهای سفالی بگذاری تا سالهای زیادی باقی بماند. | |
| Jere | FarTPV | 32:15 | خداوند متعال، خدای اسرائیل میگوید که باز هم در این سرزمین مردم خانه و مزرعه و تاکستان خواهند خرید. | |
| Jere | FarTPV | 32:17 | «ای خداوند، تو زمین و آسمان را با قدرت و توانایی عظیم خود آفریدی، هیچ چیز در برابر تو غیرممکن نیست. | |
| Jere | FarTPV | 32:18 | محبّت تو به هزاران نفر پایدار بود امّا تو همچنین مردم را بهخاطر گناه والدینشان مجازات میکنی. تو خدای عظیم و قدرتمند هستی؛ تو خداوند متعال میباشی. | |
| Jere | FarTPV | 32:19 | تدبیرهای تو حکیمانه و کارهایت بزرگ است، هرچه آدمی میکند، تو میبینی و آنها را برحسب کردارشان پاداش میدهی. | |
| Jere | FarTPV | 32:20 | در گذشتههای دور، در مصر نشانهها و شگفتیهای فراوانی نشان دادی و تا به امروز این کار را هم در اسرائیل و هم در میان سایر ملّتها ادامه میدهی و در نتیجه، امروز در همهجا شناخته شدهای. | |
| Jere | FarTPV | 32:21 | با نشانهها و شگفتیهایی که موجب وحشت دشمنان باشد، با قدرت و توانایی خویش قوم خود را از مصر بیرون آوردی. | |
| Jere | FarTPV | 32:23 | امّا وقتی آنها به این سرزمین آمدند و آن را تصرّف کردند، از اطاعت از احکام تو سر باز زدند و مطابق تعالیم تو زندگی نکردند. آنها هیچیک از دستورات تو را به کار نبردند و از این رو آنها را به این مصیبت گرفتار نمودی. | |
| Jere | FarTPV | 32:24 | «بابلیها برای محاصرهٔ شهر، سنگر گرفتهاند و آماده حمله هستند. جنگ و گرسنگی و بیماری، این شهر را تسلیم آنها خواهد کرد و تمام گفتههای تو به تحقّق پیوسته است. | |
| Jere | FarTPV | 32:25 | با وجود این، ای خدای قادر، طبق دستور تو من این مزرعه را در حضور شاهدان -درحالیکه شهر به تصرّف بابلیها میافتد- خریدم.» | |
| Jere | FarTPV | 32:28 | من این شهر را تسلیم نبوکدنصر پادشاه بابل و ارتش او خواهم کرد و آنها آن را فتح میکنند و | |
| Jere | FarTPV | 32:29 | به آتش خواهند کشید. آنها همهچیز را خواهند سوزانید، از جمله خانههایی که مردم بر پشت بامهای خود برای بعل بُخور میسوزانیدند و به حضور خدایان بیگانه شراب تقدیم میکردند و با این کارها مرا به خشم میآوردند. | |
| Jere | FarTPV | 32:30 | از همان ابتدا، مردمان اسرائیل و یهودا با کارهای خود مرا ناخشنود و خشمگین میساختند. | |
| Jere | FarTPV | 32:31 | مردم این شهر از همان روز نخست که این شهر بنا شد، موجب خشم و غضب بودند و اکنون تصمیم به نابودی آن گرفتم | |
| Jere | FarTPV | 32:32 | و این بهخاطر شرارتهایی است که مردم یهودا و اورشلیم به اتّفاق پادشاهان، رهبران، کاهنان و انبیای خویش مرتکب شدهاند. | |
| Jere | FarTPV | 32:33 | گرچه به تعلیم آنها ادامه دادم امّا آنها به من پشت کردند، به من گوش ندادند و چیزی نیاموختند. | |
| Jere | FarTPV | 32:34 | آنها حتّی بُتهای منفور خود را به معبد بزرگی که برای پرستش من بنا شد آوردند و آن را ملوّث ساختهاند. | |
| Jere | FarTPV | 32:35 | قربانگاههایی برای بعل در درّهٔ هنوم ساختهاند تا پسران و دختران خود را در حضور بت مولِک قربانی کنند. من چنین دستوری به آنها ندادهام و حتّی به فکرم نیز خطور نمیکرد که با ارتکاب چنین کارهایی باعث گناه مردم یهودا شوند.» | |
| Jere | FarTPV | 32:36 | خداوند، خدای اسرائیل، به من گفت: «ای ارمیا، مردم میگویند که جنگ و گرسنگی و بیماری باعث سقوط این شهر به دست پادشاه بابل شده است. اکنون به آنچه من میگویم گوش بده. | |
| Jere | FarTPV | 32:37 | من قوم را از تمام کشورهایی که آنها را از روی خشم پراکنده کرده بودم، جمع میکنم و به اینجا برمیگردانم و میگذارم آنها در اینجا در امن و امان زندگی کنند. | |
| Jere | FarTPV | 32:39 | فکر و ذهنشان فقط متوجّه یک چیز خواهد بود، یعنی بهخاطر خیریّت خودشان و فرزندانشان، همیشه حرمت مرا نگاه خواهند داشت. | |
| Jere | FarTPV | 32:40 | با آنها پیمانی ابدی خواهم بست و از نیکی کردن به آنها، کوتاهی نخواهم کرد. ترس خود را در دلهایشان میگذارم تا دیگر هیچوقت از من دور نشوند. | |
| Jere | FarTPV | 32:41 | از احسان نمودن به ایشان خشنود خواهم شد و وعده میدهم که آنها را در این سرزمین مستقر خواهم ساخت. | |
| Jere | FarTPV | 32:42 | «همانطور که آنها را گرفتار این مصیبت کردم، به همان نحو تمام برکاتی را که به آنها وعده دادهام، نصیبشان خواهم کرد. | |
| Jere | FarTPV | 32:43 | مردم میگویند این سرزمین مثل بیابانی خواهد شد که نه انسان و نه حیوان میتواند در آن زندگی کند و به بابلیها داده خواهد شد. امّا بار دیگر در این سرزمین مزارع خرید و فروش خواهد شد. | |
| Jere | FarTPV | 32:44 | مردم به خرید مزارع ادامه میدهند و سَنَدها در حضور شاهدان مهر و امضاء خواهد شد. این کار در همهجا در سرزمین بنیامین، در روستاهای اطراف اورشلیم، در شهرهای یهودا، کوهستانها و کوهپایهها، و در شهرهای جنوب یهودا ادامه خواهد یافت. من کامیابی این قوم را به ایشان بازمیگردانم. من، خداوند چنین گفتهام.» | |
Chapter 33
| Jere | FarTPV | 33:1 | زمانی که من هنوز در محوطهٔ کاخ زندانی بودم، یکبار دیگر پیام خداوند را دریافت کردم. | |
| Jere | FarTPV | 33:3 | «از من بپرس و به تو پاسخ خواهم داد. دربارهٔ اسرار عجیبی که چیزی دربارهٔ آنها نمیدانی به تو خواهم گفت. | |
| Jere | FarTPV | 33:4 | من، خداوند خدای اسرائیل دربارهٔ خانههای اورشلیم و کاخ سلطنتی یهودا که در نتیجهٔ محاصره و حمله ویران شده بودند، میگویم. | |
| Jere | FarTPV | 33:5 | گروهی برای مقابله با بابلیها وارد جنگ خواهند شد و در نتیجه خانهها از اجساد کسانیکه از روی خشم و غضب خود زدهام، پر خواهد شد. بهخاطر شرارتهایی که مردم این شهر مرتکب شدهاند، من روی خود را از آنها بازگرداندهام. | |
| Jere | FarTPV | 33:6 | امّا من این شهر و مردم آن را شفا خواهم داد و سلامتشان را به آنها برمیگردانم، و آنها را از صلح و امنیّت، سرشار خواهم ساخت. | |
| Jere | FarTPV | 33:8 | آنها را از گناهانی که مرتکب شدهاند، پاک میکنم و گناهان و سرکشیهای آنها را خواهم بخشید. | |
| Jere | FarTPV | 33:9 | اورشلیم موجب شادمانی، افتخار و جلال من خواهد بود. تمام ملّتهای جهان وقتی دربارهٔ احسانهایی که به مردم و کامیابی که نصیب اورشلیم کردهام بشنوند از ترس برخود خواهند لرزید.» | |
| Jere | FarTPV | 33:10 | خداوند گفت: «مردم میگویند که این شهر مثل بیابانی شده که دیگر انسان و حیوانی در آن زندگی نمیکند. آنها درست میگویند، شهرهای یهودا و کوچههای اورشلیم خالی هستند. هیچ انسان و حیوانی در آن زندگی نمیکند، امّا باز | |
| Jere | FarTPV | 33:11 | فریادهای شادی و خوشی و صدای جشنهای عروسی به گوش خواهد رسید. صدای سرود مردم را درحالیکه هدایای شکرگزاری در معبد بزرگ من تقدیم میکنند، خواهید شنید که میگویند: 'خداوند متعال را سپاس گویید، چون او نیکوست و محبّتش ابدی است.' من این سرزمین را مثل گذشته، موفّق و کامیاب خواهم ساخت. من، خداوند چنین گفتهام.» | |
| Jere | FarTPV | 33:12 | خداوند متعال گفت: «در این سرزمینی که مثل بیابان شده و هیچ انسان و حیوانی در آن زندگی نمیکند بار دیگر چراگاههایی خواهد داشت و چوپانان گلّههای خود را در آنها خواهند چرانید. | |
| Jere | FarTPV | 33:13 | در شهرهای کوهستانی، کوهپایهها، قسمت جنوبی یهودا، سرزمین بنیامین و در روستاهای اطراف اورشلیم، چوپانان یکبار دیگر گوسفندان خود را خواهند شمرد. من، خداوند چنین گفتهام.» | |
| Jere | FarTPV | 33:14 | خداوند گفت: «زمانی میآید که من به وعدههای خود به قوم اسرائیل و یهودا عمل خواهم کرد. | |
| Jere | FarTPV | 33:15 | در آن زمان، من پادشاه عادلی از نسل داوود برخواهم گزید. آن پادشاه آنچه را راست و درست است، در تمام این سرزمین انجام خواهد داد. | |
| Jere | FarTPV | 33:16 | مردم یهودا و اورشلیم نجات مییابند و در امنیّت زندگی خواهند کرد. این شهر به نام 'خداوند عدالت و زندگی ما' نامیده خواهد شد. | |
| Jere | FarTPV | 33:17 | من، خداوند به شما اطمینان میدهم که از نسل داوود همیشه کسی وجود خواهد داشت که بر اسرائیل سلطنت کند. | |
| Jere | FarTPV | 33:18 | و همیشه کاهنانی از طایفهٔ لاوی خواهند بود تا هدایای سوختنی، غلاّت، و قربانیها را به حضور من تقدیم کنند.» | |
| Jere | FarTPV | 33:20 | «من با روز و شب پیمانی بستهام تا آنها همیشه در زمانهای معیّن شروع شوند و این پیمان هیچگاه شکسته نخواهد شد. | |
| Jere | FarTPV | 33:21 | به همان نحو پیمانی با بندهٔ خود، داوود، بستهام تا از نسل او همیشه کسی در خدمت من باشد، و این پیمانها هیچگاه شکسته نخواهند شد. | |
| Jere | FarTPV | 33:22 | من به تعداد فرزندان نسل بندهام، داوود و به تعداد کاهنهای طایفهٔ لاوی خواهم افزود تا مثل ستارگان آسمان و دانههای شن کنار دریا غیرقابل شمردن باشند.» | |
| Jere | FarTPV | 33:24 | «آیا توجّه کردهای که چگونه مردم میگویند من اسرائیل و یهودا را -دو خانوادهای را که خود برگزیدهام- طرد کردهام؟ از این رو با حقارت به قوم من نگاه میکنند و دیگر آنها را به عنوان یک ملّت قبول ندارند. | |
| Jere | FarTPV | 33:25 | امّا من، خداوند، با روز و شب پیمان بستهام و قوانینی وضع کردهام که بر زمین و آسمان حاکم است. | |
Chapter 34
| Jere | FarTPV | 34:1 | هنگامیکه نبوکدنصر پادشاه بابل و ارتش او با حمایت نیروهای ملّتها و نژادهای زیر سلطهٔ او به اورشلیم و شهرهای اطراف آن حمله میکردند، خداوند با من سخن گفت. | |
| Jere | FarTPV | 34:2 | خداوند از من خواست به نزد صدقیا، پادشاه یهودا بروم و به او بگویم: «من، خداوند، این شهر را تسلیم پادشاه بابل خواهم کرد و او تمام آن را به آتش خواهد کشید. | |
| Jere | FarTPV | 34:3 | راه فراری برای تو نخواهد بود. تو را دستگیر و تحویل او خواهند داد. تو با او روبهرو میشوی و با او صحبت خواهی کرد. بعد از آن به بابل خواهی رفت. | |
| Jere | FarTPV | 34:5 | تو در آرامش خواهی مرد و مردم به همانگونه که در وقت خاکسپاری اجداد تو که قبل از تو پادشاهان این سرزمین بودند، بُخور میسوزانیدند، برای تو نیز بُخور خواهند سوزانید. آنها برای تو عزا خواهند گرفت و خواهند گفت: 'پادشاه ما درگذشت' من، خداوند چنین گفتهام.» | |
| Jere | FarTPV | 34:7 | این در زمانی بود که ارتش پادشاه بابل در حال حمله به اورشلیم بود. ارتش بابل همچنین در حال حمله به شهرهای لاکیش و عزیقه بود. این دو شهر تنها شهرهای باقیمانده در یهودا بودند که بُرج و باروی مستحکمی داشتند. | |
| Jere | FarTPV | 34:9 | بردگان یهودی خود را -چه مرد و چه زن- آزاد سازند و دیگر هیچ اسرائیلی از هموطن یهودی خود کسی را به بردگی نگیرد. | |
| Jere | FarTPV | 34:10 | تمام مردم و رهبران آنها موافقت کردند که بردگان خود را آزاد کنند و دیگر آنها را به بردگی وادار نکنند. پس آنها را آزاد ساختند. | |
| Jere | FarTPV | 34:11 | امّا بعد از مدّتی نظرشان عوض شد، بردگان را پس گرفتند و آنها را وادار کردند دوباره بردگی کنند | |
| Jere | FarTPV | 34:13 | خدای اسرائیل به من فرمود به مردم بگویم: «من وقتی اجداد شما را از مصر خلاص کردم و آنها را از بردگی آزاد ساختم، با آنها پیمانی بستم؛ به آنها گفتم که | |
| Jere | FarTPV | 34:14 | هر هفت سال یکبار، تمام بردگان یهودی را که شش سال خدمت کردهاند، آزاد سازند. امّا اجداد شما نخواستند به من توجّهی کنند و به آنچه میگویم گوش دهند. | |
| Jere | FarTPV | 34:15 | همین چند روز پیش بود که شما فکر خود را عوض کردید و آنچه مرا خشنود میساخت بجا آوردید، یعنی همهٔ شما موافقت کردید بردگان یهودی خود را آزاد سازید، و در حضور من در معبدی که مرا میپرستید پیمان بستید. | |
| Jere | FarTPV | 34:16 | امّا بار دیگر نظرتان عوض شد و نسبت به من بیحرمتی کردید. شما همهٔ بردگانی را که در آرزوی آزادی بودند، پس گرفتید و آنها را دوباره مجبور به بردگی کردید. | |
| Jere | FarTPV | 34:17 | پس، اکنون من، خداوند، میگویم که شما از دستور من اطاعت نکرده و همکیشان خود را از بردگی آزاد نکردید. بسیار خوب، من به شما آزادی میدهم، آزادی مُردن در جنگ، یا در بیماری و یا در گرسنگی. تمام ملّتهای جهان از آنچه به روز شما خواهم آورد در وحشت خواهند بود. | |
| Jere | FarTPV | 34:18 | بزرگان یهودا و اورشلیم به همراه درباریان، کاهنان و رهبران قوم با عبور از وسط دو شقّهٔ گاوی که کشته بودند، با من پیمان بستند. امّا آنها پیمان را شکستند و مفاد آن را رعایت نکردند. پس من هم با آنها همان معاملهای را خواهم کرد که آنها با آن گاو کردند. | |
| Jere | FarTPV | 34:19 | بزرگان یهودا و اورشلیم به همراه درباریان، کاهنان و رهبران قوم با عبور از وسط دو شقّهٔ گاوی که کشته بودند، با من پیمان بستند. امّا آنها پیمان را شکستند و مفاد آن را رعایت نکردند. پس من هم با آنها همان معاملهای را خواهم کرد که آنها با آن گاو کردند. | |
| Jere | FarTPV | 34:20 | آنها را تسلیم دشمنانشان خواهم کرد تا آنها را بکشند و اجساد آنها طعمهٔ پرندگان و حیوانات وحشی خواهد شد. | |
| Jere | FarTPV | 34:21 | من همچنین صدقیا پادشاه یهودا و درباریان او را تسلیم کسانی خواهم کرد که خواهان مرگ آنها هستند. من آنها را تسلیم ارتش بابل خواهم کرد، ارتشی که فعلاً از حمله دست برداشته است. | |
Chapter 35
| Jere | FarTPV | 35:2 | «نزد خاندان رکابیان برو و با آنها صحبت کن. بعد آنها را به داخل یکی از اتاقهای معبد بزرگ ببر و با شراب از آنها پذیرایی کن.» | |
| Jere | FarTPV | 35:3 | پس من تمام خاندان رکابیان -یعنی یازنیا، پسر ارمیا (یک ارمیای دیگر، پسر حبصنیا) و برادرانش و پسرانش- | |
| Jere | FarTPV | 35:4 | همه را به معبد بزرگ آوردم و آنها را به اتاق شاگردان حانان نبی پسر یجدلیا بردم. این غرفه در بالای اتاق معسیا پسر شلوم -کارمند عالیرتبهٔ معبد بزرگ- و نزدیک اتاقهای بقیّهٔ محافظین معبد بزرگ قرار داشت. | |
| Jere | FarTPV | 35:5 | آنگاه پیالهها و جامهای پر از شراب را در برابر رکابیان نهادم و از آنها خواستم بنوشند.» | |
| Jere | FarTPV | 35:6 | امّا آنها در پاسخ گفتند: «ما شراب نمینوشیم. جدّ ما، یوناداب -پسر رکاب- به ما گفته است که ما و فرزندان ما نباید شراب بنوشیم. | |
| Jere | FarTPV | 35:7 | او همچنین به ما دستور داده است از ساختن خانه، ایجاد مزرعه و تاکستان و خرید آنها خودداری کنیم. او به ما دستور داده، همیشه در چادر زندگی کنیم؛ چون ما در این سرزمین مثل غریبان زندگی میکنیم. | |
| Jere | FarTPV | 35:8 | ما تمام دستورات یوناداب را اطاعت کردهایم. خودمان هیچ شراب نمیخوریم و همینطور زنان، پسران و دختران ما. | |
| Jere | FarTPV | 35:9 | ما خانهای برای زندگی نمیسازیم، در چادرها زندگی میکنیم. ما نه مالک تاکستانی هستیم و نه مالک مزرعهای برای غلاّت. ما به طور کامل از دستوراتی که جدّ ما یوناداب به ما داده پیروی میکنیم. | |
| Jere | FarTPV | 35:10 | ما خانهای برای زندگی نمیسازیم، در چادرها زندگی میکنیم. ما نه مالک تاکستانی هستیم و نه مالک مزرعهای برای غلاّت. ما به طور کامل از دستوراتی که جدّ ما یوناداب به ما داده پیروی میکنیم. | |
| Jere | FarTPV | 35:11 | امّا وقتی نبوکدنصر پادشاه به کشور حمله کرد، ما تصمیم گرفتیم به اورشلیم بیاییم و از ارتشهای بابل و سوریه دور بمانیم. این است دلیلی که ما امروز در اورشلیم هستیم. | |
| Jere | FarTPV | 35:12 | آنگاه خداوند متعال، خدای اسرائیل، به من گفت که بروم و به مردم یهودا و اورشلیم بگویم، «من، خداوند، از شما میپرسم چرا به من گوش ندادید و از دستورات من اطاعت نکردید؟ | |
| Jere | FarTPV | 35:13 | آنگاه خداوند متعال، خدای اسرائیل، به من گفت که بروم و به مردم یهودا و اورشلیم بگویم، «من، خداوند، از شما میپرسم چرا به من گوش ندادید و از دستورات من اطاعت نکردید؟ | |
| Jere | FarTPV | 35:14 | فرزندان و نسلهای یوناداب دستورات او را دربارهٔ نخوردن شراب اطاعت کردند و تا به امروز هیچیک از آنها شراب نمیخورد. امّا من مکرراً با شما سخن گفتم و شما از من اطاعت نکردید. | |
| Jere | FarTPV | 35:15 | من بندگان خودم -یعنی انبیا- را برای شما میفرستادم و آنها به شما گفتهاند که باید روشهای شرارتآمیز خود را ترک کنید و آنچه را راست و درست است، انجام دهید. آنها شما را از پرستش و خدمت به خدایان دیگر برحذر داشتند تا شما بتوانید در سرزمینی که به شما و به اجداد شما دادم، به زندگی خود ادامه دهید. امّا شما به من گوش نمیدادید و به من توجّهی نمیکردید. | |
| Jere | FarTPV | 35:16 | فرزندان یوناداب دستوراتی که جدّشان به آنها داد اطاعت کردند، امّا شما از من اطاعت نکردهاید. | |
| Jere | FarTPV | 35:17 | پس اکنون من، خداوند متعال، خدای اسرائیل، مردم یهودا و اورشلیم را گرفتار مصیبتی خواهم کرد که قبلاً دربارهٔ آن گفته بودم. من این کار را میکنم چون وقتی با شما سخن گفتم، گوش ندادید؛ و وقتی شما را خواندم، پاسخ ندادید. | |
| Jere | FarTPV | 35:18 | بعد از آن به خاندان رکابیان گفتم که خداوند متعال، خدای اسرائیل، گفته است: «شما از دستورات جدّ خودتان یوناداب اطاعت کردهاید و از تمام تعالیم او پیروی کردهاید؛ و هرچه را که او گفته بود، بجا آوردهاید. | |
Chapter 36
| Jere | FarTPV | 36:2 | «طوماری بردار و هرچه را که تاکنون دربارهٔ اسرائیل و یهودا به تو گفتهام بر آن بنویس. همهٔ چیزهایی را که از ابتدا -از زمان یوشیا تا به امروز- به تو گفتهام بنویس. | |
| Jere | FarTPV | 36:3 | شاید وقتی مردم یهودا دربارهٔ مصیبتی که من برایشان میآورم بشنوند، از راه شرارتآمیز خود بازگردند. آنگاه من شرارتها و گناهانشان را خواهم بخشید.» | |
| Jere | FarTPV | 36:4 | پس من باروک، پسر نیریا را خواندم و هر آنچه را خداوند گفته بود، به او گفتم تا او بنویسد. و باروک تمام آنها را بر روی طومار نوشت. | |
| Jere | FarTPV | 36:6 | امّا میخواهم تو، وقتی مردم در روزه هستند، به آنجا بروی و این طومار را بلند بخوانی تا همهٔ آنها آنچه را که خداوند به من گفته و تو آن را نوشتهای بشنوند. در جایی این را بخوان که همهٔ مردم، از جمله اهالی یهودا که از شهرهای خودشان آمدهاند، بتوانند بشنوند. | |
| Jere | FarTPV | 36:7 | شاید آنها به حضور خداوند دعا کنند و از راههای شرارتآمیز خود بازگردند، وگرنه گرفتار خشم و غضب شدید خداوند خواهند شد.» | |
| Jere | FarTPV | 36:9 | در ماه نهم از پنجمین سال سلطنت یهویاقیم، پادشاه یهودا، مردم اورشلیم و کسانیکه از شهرهای یهودا آمده بودند، همه برای جلب رضایت خداوند روزه گرفته بودند. | |
| Jere | FarTPV | 36:10 | پس وقتی همه گوش میدادند، باروک از روی طومار، آنچه را به او گفته بودم خواند. او این کار را در اتاق جمریا پسر شافان منشی دربار انجام داد. غرفهٔ او در صحن بالایی نزدیک در ورودی دروازهٔ جدید بود. | |
| Jere | FarTPV | 36:11 | میکایا، پسر جمریا و نوهٔ شافال، سخنان خداوند را که از روی طومار به وسیلهٔ باروک خوانده شد، شنید. | |
| Jere | FarTPV | 36:12 | بعد از آن او به کاخ سلطنتی، به دفتر منشی دربار، جایی که درباریان در آن جلسه داشتند، رفت. الیشمع منشی، دلایا پسر شمعیا، الناتان، پسر عکبور، جمریا پسر شافان، و صدقیا پسر حنیا در آن جلسه حضور داشتند. | |
| Jere | FarTPV | 36:14 | آنگاه آنها شخصی را به نام یهودی (پسر ننیا نوهٔ شلمیا و نبیرهٔ کوشی) نزد باروک فرستادند تا طوماری را که او برای مردم خوانده بود بیاورد. باروک طومار را آورد. | |
| Jere | FarTPV | 36:16 | بعد از آنهمه با وحشت به یکدیگر نگاه کردند و به باروک گفتند: «ما باید این را به پادشاه گزارش دهیم.» | |
| Jere | FarTPV | 36:17 | بعد به او گفتند: «به ما بگو، چه چیزی تو را به نوشتن چنین طوماری هدایت کرد؟ آیا ارمیا متن آن را به تو داد؟» | |
| Jere | FarTPV | 36:18 | باروک گفت: «ارمیا کلمه به کلمه آن را به من گفت و من آن را بر روی این طومار نوشتم.» | |
| Jere | FarTPV | 36:19 | پس از آن، آنها به او گفتند: «تو و ارمیا باید بروید و خودتان در جایی پنهان کنید و به هیچکس نگویید کجا هستید.» | |
| Jere | FarTPV | 36:20 | بزرگان دربار طومار را در دفتر الیشمع، منشی دربار، گذاشتند و به کاخ سلطنتی رفتند تا همهچیز را به پادشاه گزارش دهند. | |
| Jere | FarTPV | 36:21 | آنگاه پادشاه، یهودی را فرستاد تا طومار را بیاورد. او طومار را از دفتر الیشمع آورد و آن را برای پادشاه و تمام درباریانی که اطراف او ایستاده بودند، خواند. | |
| Jere | FarTPV | 36:23 | یهودی هنوز بیش از سه یا چهار ردیف را نخوانده بود که پادشاه آن را با چاقوی کوچکی پاره کرد و به داخل آتش انداخت. او این کار را ادامه داد تا تمام طومار در آتش سوخت. | |
| Jere | FarTPV | 36:24 | نه پادشاه و نه درباریان از شنیدن آن دچار واهمهای شدند، و تأسفی نیز از خود نشان ندادند. | |
| Jere | FarTPV | 36:25 | گرچه الناتان، دلایا، و جمریا از پادشاه خواهش کردند که طومار را نسوزاند، امّا پادشاه به آنها اعتنایی نکرد. | |
| Jere | FarTPV | 36:26 | پس از آن پادشاه دستور داد تا شاهزاده یرحمئیل، سرایا پسر عزرئیل، و شلمیا پسر عبدییل، مرا و منشیام باروک را دستگیر کنند. امّا خداوند ما را پنهان کرده بود. | |
| Jere | FarTPV | 36:27 | بعد از آنکه یهویاقیم پادشاه طوماری را که من به باروک گفته بودم بنویسد سوزانید، خداوند به من گفت | |
| Jere | FarTPV | 36:29 | خداوند به من گفت تا به پادشاه بگویم: «تو طومار را سوزاندی و از ارمیا پرسیدی که چرا او نوشت که پادشاه بابل خواهد آمد و این سرزمین را ویران خواهد کرد و تمام مردم و حیوانات آن را خواهد کشت؟ | |
| Jere | FarTPV | 36:30 | پس اکنون من، خداوند، به تو یهویاقیم پادشاه میگویم دیگر از نسل تو هیچکس بر قلمرو داوود حکومت نخواهد کرد. جسد تو بیرون انداخته میشود تا روزها زیر گرمای خورشید و شبها در برابر یخ و سرما باشد. | |
| Jere | FarTPV | 36:31 | من تو و فرزندانت و درباریانت را بهخاطر گناهانی که مرتکب شدهاید مجازات خواهم کرد. نه تو و نه مردمان اورشلیم و یهودا به اخطارهای من اعتنایی نکردید، پس من بلایی را که گفته بودم بر سر شما خواهم آورد.» | |
Chapter 37
| Jere | FarTPV | 37:1 | نبوکدنصر پادشاه بابل، صدقیا پسر یوشیا را به جای یهویاکین پسر یهویاقیم به عنوان پادشاه یهودا تعیین کرد. | |
| Jere | FarTPV | 37:2 | امّا نه صدقیا به پیامی که از جانب خداوند داشتم گوش داد و نه درباریان و نه مردم عادی. | |
| Jere | FarTPV | 37:3 | صدقیا پادشاه یهوکل پسر شلمیا و صَفَنیای کاهن پسر معیسا را پیش من فرستاد تا از طرف تمام قوم به حضور خداوند، خدای ما دعا کنم. | |
| Jere | FarTPV | 37:5 | ارتش بابل شهر اورشلیم را در محاصره داشت، امّا وقتی شنیدند ارتش مصر از مرزهای مصر گذشتهاند، آنها عقبنشینی کردند. | |
| Jere | FarTPV | 37:7 | تا به صدقیا بگویم: «ارتش مصر برای کمک به تو در حرکت است، امّا از وسط راه برخواهد گشت. | |
| Jere | FarTPV | 37:9 | من، خداوند به تو اخطار میکنم که خود را فریب ندهی و تصوّر نکنی که بابلیها دیگر نخواهند آمد، چون آنها خواهند آمد. | |
| Jere | FarTPV | 37:10 | اگر تو حتّی بتوانی تمام ارتش بابل را شکست دهی به طوری که فقط مجروحان آنها در چادرهای خود بمانند، حتّی آن مجروحان هنوز قادر خواهند بود که برخیزند و تمام شهر را به آتش بکشند.» | |
| Jere | FarTPV | 37:12 | پس من اورشلیم را ترک کردم تا به سرزمین بنیامین بروم و سهم خود را از املاک خانوادگی خود بگیرم. | |
| Jere | FarTPV | 37:13 | امّا وقتی به دروازهٔ بنیامین رسیدم، افسری به نام یرئیا پسر شلمیا و شلمیا پسر حننیا که مسئول پاسداران آنجا بود، مرا نگاه داشت و به من گفت: «تو به بابلیها پناه میبری!» | |
| Jere | FarTPV | 37:14 | من در پاسخ گفتم: «نه اینطور نیست! من به بابلیها پناه نمیبرم.» امّا یرئیا حرف مرا باور نکرد. او مرا دستگیر کرد و به حضور رهبران برد. | |
| Jere | FarTPV | 37:15 | آنها از دست من عصبانی بودند و دستور دادند مرا بزنند و مرا در خانه یوناتان -منشی دربار که خانهاش را به صورت زندان درآورده بودند- زندانی نمودند. | |
| Jere | FarTPV | 37:17 | مدّتی بعد صدقیای پادشاه کسی را به دنبال من فرستاد و او در کاخ سلطنتی به طور خصوصی از من پرسید: «آیا پیامی از جانب خداوند داری؟» جواب دادم: «آری پیامی دارم. تو به دست پادشاه بابل تسلیم خواهی شد.» | |
| Jere | FarTPV | 37:18 | بعد پرسیدم: «من چه جرمی علیه تو و درباریانت و یا این مردم مرتکب شدهام که مرا به زندان انداختهای؟ | |
| Jere | FarTPV | 37:19 | کجا هستند آن انبیای تو که به تو میگفتند که پادشاه بابل به تو و به کشور حمله نمیکند؟ | |
| Jere | FarTPV | 37:20 | و اکنون، ای اعلیحضرت از تو خواهش میکنم به من گوش کن و هرچه میگویم انجام بده. خواهش میکنم مرا به زندان خانه یوناتان نفرست. اگر بفرستی حتماً در آنجا خواهم مرد.» | |
Chapter 38
| Jere | FarTPV | 38:1 | شفطیا پسر متان، جدلیا پسر فحشور، یوکل پسر شلمیا، و فحشور پسر ملکیا شنیدند که من به مردم میگفتم که | |
| Jere | FarTPV | 38:2 | خداوند میگوید: «هرکس در شهر بماند یا از جنگ یا از گرسنگی یا از بیماری، خواهد مُرد. امّا اگر کسی برود و خود را تسلیم بابلیها کند کشته نخواهد شد و اقلاً جان خود را نجات خواهد داد.» | |
| Jere | FarTPV | 38:3 | من همچنین به آنها میگفتم که خداوند گفته است: «من شهر را تسلیم ارتش بابل خواهم کرد و آنها آن را خواهند گرفت.» | |
| Jere | FarTPV | 38:4 | آنگاه بزرگان قوم به حضور پادشاه رفتند و گفتند: «این مرد باید کشته شود. با این حرفها او باعث میشود سربازان جرأت خود را از دست بدهند. او همین کار را نسبت به سایر کسانیکه در شهر باقی ماندهاند انجام میدهد. او به مردم کمکی نمیکند، فقط میخواهد به آنها لطمه بزند.» | |
| Jere | FarTPV | 38:5 | صدقیای پادشاه در پاسخ گفت: «بسیار خوب، من نمیتوانم مانع کار شما شوم، هرچه میخواهید با او بکنید.» | |
| Jere | FarTPV | 38:6 | پس آنها مرا گرفتند و با ریسمان به ته آبانبار شاهزاده ملکیا، که در محوطهٔ کاخ قرار داشت، انداختند. آبانبار آب نداشت و ته آن پُر از گِل بود و من در گِل فرو رفتم. | |
| Jere | FarTPV | 38:7 | عبدمَلک حبشی یکی از خواجه سرانی که در کاخ سلطنتی خدمت میکرد، شنید که مرا در چاه انداختهاند. در آن زمان پادشاه در دروازهٔ بنیامین به شکایات مردم رسیدگی میکرد. | |
| Jere | FarTPV | 38:9 | «ای سرور من، کاری که این اشخاص کردهاند، اشتباه است. آنها ارمیا را به ته چاه انداختهاند، جایی که او از گرسنگی خواهد مُرد، چون دیگر غذایی در شهر وجود ندارد.» | |
| Jere | FarTPV | 38:10 | آنگاه پادشاه به عبدمَلک دستور داد تا به همراه سه نفر دیگر مرا، قبل از اینکه بمیرم، از چاه بیرون بیاورند. | |
| Jere | FarTPV | 38:11 | پس عبدمَلک به همراه آن سه نفر به قسمت انباری کاخ رفتند و مقداری لباس کهنه برداشتند و با ریسمان آنها برای من انداختند. | |
| Jere | FarTPV | 38:12 | او به من گفت تا پارچههای کهنه را زیر بازوهایم بگذارم تا ریسمان بدن مرا زخمی نکند. من این کار را کردم، | |
| Jere | FarTPV | 38:14 | در یک موقعیّت دیگر به دستور صدقیای پادشاه مرا به حضور او در سومین دَر ورودی معبد بزرگ بردند و او به من گفت: «من از تو چیزی را میپرسم و میخواهم تمام حقیقت را به من بگویی.» | |
| Jere | FarTPV | 38:15 | من در جواب گفتم: «اگر حقیقت را بگویم، تو مرا خواهی کُشت و اگر به تو نصیحت کنم، تو به من اعتنایی نخواهی کرد.» | |
| Jere | FarTPV | 38:16 | صدقیای پادشاه در تنهایی و به طور خصوصی به من قول داد و گفت: «من به نام خدای زنده، خدایی که به ما زندگی عطا کرده، سوگند یاد میکنم که تو را نخواهم کشت و تو را به دست کسانیکه میخواهند تو را بکشند، نخواهم داد.» | |
| Jere | FarTPV | 38:17 | آنگاه به صدقیا گفتم که خداوند متعال، خدای اسرائیل گفته است: «اگر تسلیم سرداران ارتش بابل شوی تو و خانوادهات زنده خواهید ماند. این شهر هم در آتش نخواهد سوخت. | |
| Jere | FarTPV | 38:18 | امّا اگر تسلیم نشوی، بابلیها آن را به آتش خواهند کشید و شما راه فراری نخواهید داشت.» | |
| Jere | FarTPV | 38:19 | امّا پادشاه در پاسخ گفت: «من نگران هموطنان خودمان هستم که ما را ترک کردند و به بابلیها پیوستهاند. ممکن است مرا هم تحویل آنها بدهند و مورد شکنجه قرار بگیرم.» | |
| Jere | FarTPV | 38:20 | من گفتم: «تو را به آنها تحویل نخواهند داد. استدعا میکنم دستورات خداوند را اطاعت کنید. آنگاه همهچیز به خیر خواهد گذشت و تو از مرگ نجات پیدا میکنی. | |
| Jere | FarTPV | 38:22 | در آن رؤیا دیدم که تمام زنهای کاخ سلطنتی به طرف افسران پادشاه بابل برده میشوند. به آنچه آنها در مسیر خود میگفتند گوش بده: 'بهترین دوستان پادشاه او را گمراه کردند، آنها به حرفهای او گوش ندادند. وقتی در گِل فرو رفت، دوستانش او را تنها گذاشتند.'» | |
| Jere | FarTPV | 38:23 | بعد، من اضافه کردم و گفتم: «تمام زنها و فرزندانت را به پیش بابلیها خواهند برد و تو خودت هم، نمیتوانی از دست آنها فرار کنی. پادشاه بابل، تو را به زندان خواهد انداخت و این شهر در آتش خواهد سوخت.» | |
| Jere | FarTPV | 38:24 | صدقیا در پاسخ گفت: «نگذار کسی از این صحبت ما باخبر شود و زندگی تو در خطر نخواهد بود. | |
| Jere | FarTPV | 38:25 | اگر درباریان باخبر شوند که من با تو صحبت کردهام، آنها از تو خواهند پرسید که صحبت ما دربارهٔ چه بوده است. آنها به تو قول خواهند داد که اگر همهچیز را به آنها بگویی، آنها تو را نخواهند کُشت. | |
| Jere | FarTPV | 38:26 | فقط به آنها بگو که تو از من استدعا میکردی تا تو را به زندان خانهٔ یوناتان برنگردانم تا در آنجا بمیری.» | |
| Jere | FarTPV | 38:27 | بعد از آن، تمام درباریان پیش من آمدند و از من میپرسیدند و من به آنها دقیقاً همان چیزی را گفتم که پادشاه به من گفته بود بگویم. آنها دیگر نمیتوانستند کاری کنند، چون صحبت ما را نشنیده بودند. | |
Chapter 39
| Jere | FarTPV | 39:1 | در ماه دهم از نهمین سال سلطنت صدقیا پادشاه یهودا، نبوکدنصر پادشاه بابل با تمام سپاه خود به اورشلیم حمله کرد. | |
| Jere | FarTPV | 39:3 | (وقتی اورشلیم به تصرّف بابلیها درآمد، افسران پادشاه بابل از جمله نِرگال شرآصر و سمگرنبو و سرسکیم و یک نِرگال شرآصر دیگر در جلوی دروازهٔ میانی مستقر شدند.) | |
| Jere | FarTPV | 39:4 | وقتی صدقیای پادشاه و سربازانش این وضع را دیدند، سعی کردند شبانه از شهر فرار کنند. آنها از راه باغچههای کاخ بیرون رفتند، و از راه دروازهای که دو دیوار را به هم میپیوست، گذشتند و به طرف دشت اردن فرار کردند. | |
| Jere | FarTPV | 39:5 | امّا ارتش بابل به دنبال آنها رفت و صدقیا را در دشتهای نزدیک اریحا دستگیر نمود. بعد او را به حضور نبوکدنصر که در شهر ربله واقع در سرزمین حمات بود، بردند و نبوکدنصر در آنجا حکم مجازات او را صادر کرد. | |
| Jere | FarTPV | 39:6 | در ربله او دستور داد پسران صدقیا را در برابر چشمان پدرشان بکشند. او همچنین دستور داد تمام درباریان یهودا کشته شوند. | |
| Jere | FarTPV | 39:8 | در همین حال، بابلیها کاخ سلطنتی و خانههای مردم را به آتش کشیدند و دیوارهای شهر را خراب کردند. | |
| Jere | FarTPV | 39:9 | در آخر، نبوزرادان فرماندهٔ سپاه بابل، مردمی را که در شهر باقی مانده بودند به همراه کسانیکه به او پیوسته بودند، به عنوان اسیر به بابل بُرد. | |
| Jere | FarTPV | 39:10 | فقط فقیرانی که مالک هیچ چیزی نبودند، در یهودا باقی ماندند و او تاکستانها و مزارع را به آنها داد. | |
| Jere | FarTPV | 39:12 | «برو ارمیا را پیدا کن و از او به خوبی مواظبت کن. به او آسیبی مرسان بلکه آنچه میخواهد برایش انجام بده.» | |
| Jere | FarTPV | 39:13 | پس نبوزرادان به اتّفاق سرداران سپاه یعنی نبوشزبان و نِرگال شرآصر و سایر افسران پادشاه بابل | |
| Jere | FarTPV | 39:14 | مرا از محوطهٔ کاخ بیرون آوردند. آنها مرا تحت توجّه جدلیا پسر اخیقام و نوهٔ شافان قرار دادند تا من در امنیّت و سلامتی به خانهٔ خودم بازگردم. پس من در آنجا در میان مردم ساکن شدم. | |
| Jere | FarTPV | 39:16 | تا به عبدمَلک حبشی بگویم که خداوند متعال، خدای اسرائیل گفته است: «همانطور که گفته بودم عمل خواهم کرد، من بر این شهر نه رفاه و نه برکت، بلکه ویرانی خواهم فرستاد و وقتی این واقع شود تو در آنجا خواهی بود تا آن را ببینی. | |
Chapter 40
| Jere | FarTPV | 40:1 | بعد از آنکه نبوزرادان، فرماندهٔ ارتش مرا در رامه آزاد کرد، بار دیگر خداوند با من سخن گفت. مرا در زنجیر، همراه تمام کسانیکه از اورشلیم و یهودا به وسیلهٔ بابلیها اسیر شده بودند، به آنجا برده بودند. | |
| Jere | FarTPV | 40:2 | فرمانده مرا به کناری بُرد و گفت: «خداوند خدای شما، این سرزمین را به نابودی تهدید کرده بود | |
| Jere | FarTPV | 40:3 | و اکنون آنچه را که گفته بود انجام داده است و اینهمه چیزها بهخاطر گناهان قوم شما علیه خداوند و عدم اطاعت شما از اوست. | |
| Jere | FarTPV | 40:4 | اکنون زنجیرها را از دستهای تو باز میکنم و تو را آزاد میکنم اگر بخواهی میتوانیم با هم به بابل برویم و من در آنجا از تو مراقبت خواهم کرد. امّا اگر نمیخواهی بروی، مجبور نیستی. تو میتوانی هرجا را که میخواهی، در تمام این سرزمین انتخاب کنی و به هرجایی که مایل باشی بروی.» | |
| Jere | FarTPV | 40:5 | وقتی جوابی ندادم نبوزرادان گفت: «به نزد جدلیا پسر اخیقام و نوهٔ شافان که پادشاه بابل او را به فرمانداری شهرهای یهودا برگزیده است، برو. تو میتوانی به آنجا بروی و در میان قوم خودت زندگی کنی، یا به هرجایی که دوست داری.» بعد او یک هدیه و مقداری غذا به من داد تا با خود ببرم و به راه خود بروم. | |
| Jere | FarTPV | 40:6 | من به نزد جدلیا در مصفه رفتم و در آنجا در بین مردمی که باقی مانده بودند زندگی کردم. | |
| Jere | FarTPV | 40:7 | بعضی از افسران و سربازان یهودا تسلیم نشده بودند. آنها شنیدند که پادشاه بابل جدلیا را به سمت فرماندار سرزمین گماشته و مسئولیّت امور تمام مردمی که به اسارت برده نشده بودند -یعنی فقیرترین طبقات مردم- را به او داده است. | |
| Jere | FarTPV | 40:8 | پس اسماعیل پسر نتنیا، یوحانان و یوناتان پسران قاریح، سرایا پسر تَنحُومَت، پسران عیفای نطوفاتی، یَزَنیا پسر مکانی با افراد تحت نظرشان به نزد جدلیا در مصفه رفتند. | |
| Jere | FarTPV | 40:9 | جدلیا به آنها گفت: «من سلامت شما را تضمین میکنم. شما نباید از تسلیم شدن به بابلیها هراسی داشته باشید. در این سرزمین ساکن شوید و پادشاه بابل را خدمت کنید و همهچیز برای خیریّت شما خواهد بود. | |
| Jere | FarTPV | 40:10 | من خودم در مصفه خواهم ماند و وقتی بابلیها به اینجا بیایند، من به نمایندگی شما با آنها طرف خواهم شد. امّا شما میتوانید شراب، میوه و روغن زیتون را ذخیره کنید و در دهاتی که تصرّف کردهاید، زندگی نمایید.» | |
| Jere | FarTPV | 40:11 | در همین حال تمام یهودیانی که در موآب، عمون، اَدوم و سایر نقاط زندگی میکردند، شنیدند که پادشاه بابل اجازه داده بعضی از یهودیان در یهودا باقی بمانند و جدلیا را به فرمانداری آنها گماشته است. | |
| Jere | FarTPV | 40:12 | پس آنها از جاهایی که پراکنده شده بودند، به یهودا برگشتند. آنها به نزد جدلیا در مصفه رفتند و در آنجا مقدار زیادی شراب و میوه جمع کردند. | |
| Jere | FarTPV | 40:13 | پس از آن، یوحانان و فرماندهان سربازانی که تسلیم نشده بودند، نزد جدلیا در مصفه آمدند | |
| Jere | FarTPV | 40:14 | و به او گفتند: «آیا نمیدانی که بَعلیس، پادشاه عمونیان، اسماعیل را فرستاده تا تو را بکشد؟» امّا جدلیا آن را باور نکرد. | |
| Jere | FarTPV | 40:15 | آنگاه یوحانان در خفا به او گفت: «بگذار من بروم و اسماعیل را بکشم، و هیچکس نخواهد فهمید که چه کسی این کار را کرده است. چرا او تو را بکشد؟ این کار باعث میشود، تمام یهودیانی که دور تو جمع شدهاند، پراکنده شوند و مصیبتی برای تمام کسانیکه در یهودا باقی ماندهاند به وجود آورد.» | |
Chapter 41
| Jere | FarTPV | 41:1 | در هفتمین ماه همان سال، اسماعیل پسر نتنیا و نوهٔ الیشمع، که یکی از اعضای خانوادهٔ سلطنتی و یکی از افسران ارشد پادشاه بود، به همراه ده نفر به مصفه رفت تا با جدلیای فرماندار دیدار کند. وقتی آنها با هم مشغول صرف غذا بودند، | |
| Jere | FarTPV | 41:2 | اسماعیل و ده مرد همراه او شمشیرهای خود را کشیدند و جدلیا را کشتند؛ زیرا پادشاه بابل او را به فرمانداری یهودا برگزیده بود. | |
| Jere | FarTPV | 41:3 | اسماعیل همچنین تمام یهودیانی را که با جدلیا در مصفه بودند و سربازان بابلی را که هنوز در آنجا حضور داشتند، همه را کشت. | |
| Jere | FarTPV | 41:5 | هشتاد نفر از شکیم، سیلو و سامره آمدند. آنها ریشهای خود را تراشیده بودند، لباسهایشان پاره و بدنهایشان را زخمی کرده بودند. آنها غلاّت و بُخور برای هدیه به معبد بزرگ میبردند. | |
| Jere | FarTPV | 41:6 | پس اسماعیل با گریه از مصفه برای دیدار آنها بیرون رفت. وقتی به آنها رسید، گفت: «خواهش میکنم بیایید و جدلیا را ببینید.» | |
| Jere | FarTPV | 41:7 | به محض اینکه آنها وارد شهر شدند، اسماعیل و مردانی که با او بودند، همهٔ آنها را کشتند و بدنهای آنها را در یک چاه انداختند. | |
| Jere | FarTPV | 41:8 | امّا ده نفر از آن گروه به اسماعیل گفتند: «خواهش میکنیم ما را نکُش! ما گندم، جو، روغن زیتون و عسل خود را در مزارع پنهان کردهایم.» پس او از کشتن آنها منصرف شد. | |
| Jere | FarTPV | 41:9 | چاهی که اسماعیل اجساد را در آن میانداخت، همان چاه بزرگی بود که آسای پادشاه برای دفاع در برابر بعشا، پادشاه اسرائیل حفر کرده بود. اسماعیل آن چاه را از اجساد مقتولان پُر کرد. | |
| Jere | FarTPV | 41:10 | سپس، او دختران پادشاه و سایر مردم مصفه یعنی کسانی را که نبوزرادان -فرماندهٔ سپاه- حفاظت از آنها را به عهدهٔ جدلیا سپرده بود، دستگیر کرد. اسماعیل آنها را به اسیری به طرف سرزمین آمون برد. | |
| Jere | FarTPV | 41:11 | یوحانان و فرماندهان ارتش که همراه او بودند، از جنایتی که اسماعیل مرتکب شده بود، باخبر شدند. | |
| Jere | FarTPV | 41:15 | امّا اسماعیل به اتّفاق هشت نفر از مردان خود موفّق به فرار شد و همه به طرف سرزمین آمون رفتند. | |
| Jere | FarTPV | 41:16 | پس از آن یوحانان و فرماندهان ارتش مسئولیّت نگهداری از کسانی را که اسماعیل بعد از کشتن جدلیا به اسارت گرفته بود -یعنی سربازان، زنان، کودکان و خواجه سرایان- به عهده گرفتند. | |
| Jere | FarTPV | 41:17 | آنها از بابلیها میترسیدند چون اسماعیل جدلیا را که پادشاه بابل به عنوان فرماندار گماشته بود، کشته بود. پس آنها به طرف مصر رفتند تا از بابلیها دور شوند. در سر راهشان در کمهام، نزدیک بیتلحم توقّف کردند. | |
Chapter 42
| Jere | FarTPV | 42:1 | آنگاه فرماندهان ارتش از جمله یوحانان پسر قاریح و یَزَنیا پسر هوشعیا و تمام مردم از هر طبقهای آمدند | |
| Jere | FarTPV | 42:2 | و به من گفتند: «خواهش میکنیم آنچه میخواهیم برای ما انجام بده! در حضور خدای ما، برای ما که زنده ماندهایم دعا کن. زمانی ما گروه کثیری بودیم امّا اکنون، همانطور که میبینی تعداد کمی از ما زنده ماندهاند. | |
| Jere | FarTPV | 42:3 | دعا کن تا خداوند خدای ما، به ما نشان دهد به چه راهی باید برویم و چه کاری باید بکنیم.» | |
| Jere | FarTPV | 42:4 | در پاسخ گفتم: «بسیار خوب، من همانطور که شما خواستهاید، در برابر خداوند خدای شما، دعا خواهم کرد و هرچه او بگوید، به شما خواهم گفت و چیزی را از شما پنهان نخواهم کرد.» | |
| Jere | FarTPV | 42:5 | بعد از آن آنها به من گفتند: «خداوند شاهد صادق و امینی علیه ما باشد، اگر تمام احکامی که خداوند خدای ما، به وسیلهٔ تو به ما میدهد، اطاعت نکنیم. | |
| Jere | FarTPV | 42:6 | احکام خداوند، خدای خود را که از تو میخواهیم به حضورش برای ما دعا کنی، چه مطابق میل ما باشد و چه نباشد، اطاعت خواهیم کرد. اگر از او اطاعت کنیم همهچیز برای خیریّت ما خواهد بود.» | |
| Jere | FarTPV | 42:8 | پس من از یوحانان خواستم به اتّفاق تمام فرماندهان ارتش و به همراه تمام مردم به نزد من بیایند. | |
| Jere | FarTPV | 42:9 | من به آنها گفتم: «خداوند، خدای اسرائیل، همان خدایی که شما مرا به حضورش با درخواست فرستادید گفته است: | |
| Jere | FarTPV | 42:10 | 'اگر شما مایل هستید در این سرزمین زندگی کنید، من شما را بنا خواهم کرد نه ویران و شما را مثل نهالی خواهم کاشت و ریشهکن نخواهم نمود. زیرا بلایی که بر شما وارد کردم، موجب غم بزرگی برای من شده است. | |
| Jere | FarTPV | 42:12 | من بر شما رحیم خواهم بود و او را وادار میکنم بر شما رحم کند و اجازه دهد به خانههای خود بروید. من خداوند چنین گفتهام.' | |
| Jere | FarTPV | 42:13 | «امّا شما مردمی که در یهودا باقی ماندهاید، نباید از اطاعت دستورات خداوند، خدای خودتان، خودداری کنید و نخواهید در این سرزمین زندگی کنید. شما نباید بگویید، 'نه، ما به مصر خواهیم رفت و در آنجا زندگی خواهیم کرد، جایی که ما دیگر با جنگی روبهرو نخواهیم شد، شیپور جنگی نخواهیم شنید و گرسنه نخواهیم ماند.' اگر شما چنین بگویید، آنگاه خداوند متعال، خدای اسرائیل میگوید: 'اگر تصمیم گرفتهاید به مصر بروید و در آنجا زندگی کنید، | |
| Jere | FarTPV | 42:14 | «امّا شما مردمی که در یهودا باقی ماندهاید، نباید از اطاعت دستورات خداوند، خدای خودتان، خودداری کنید و نخواهید در این سرزمین زندگی کنید. شما نباید بگویید، 'نه، ما به مصر خواهیم رفت و در آنجا زندگی خواهیم کرد، جایی که ما دیگر با جنگی روبهرو نخواهیم شد، شیپور جنگی نخواهیم شنید و گرسنه نخواهیم ماند.' اگر شما چنین بگویید، آنگاه خداوند متعال، خدای اسرائیل میگوید: 'اگر تصمیم گرفتهاید به مصر بروید و در آنجا زندگی کنید، | |
| Jere | FarTPV | 42:15 | «امّا شما مردمی که در یهودا باقی ماندهاید، نباید از اطاعت دستورات خداوند، خدای خودتان، خودداری کنید و نخواهید در این سرزمین زندگی کنید. شما نباید بگویید، 'نه، ما به مصر خواهیم رفت و در آنجا زندگی خواهیم کرد، جایی که ما دیگر با جنگی روبهرو نخواهیم شد، شیپور جنگی نخواهیم شنید و گرسنه نخواهیم ماند.' اگر شما چنین بگویید، آنگاه خداوند متعال، خدای اسرائیل میگوید: 'اگر تصمیم گرفتهاید به مصر بروید و در آنجا زندگی کنید، | |
| Jere | FarTPV | 42:16 | در آن صورت جنگی که از آن واهمه دارید، به سراغ شما خواهد آمد و گرسنگی که از آن وحشت دارید، در تعقیب شما خواهد بود و شما در مصر خواهید مرد. | |
| Jere | FarTPV | 42:17 | تمام کسانیکه تصمیم دارند، به مصر بروند و در آنجا زندگی کنند، یا در جنگ، یا از گرسنگی و یا از بیماری خواهند مرد. حتّی یک نفر از آنها زنده نخواهد ماند، حتّی یک نفر نمیتواند از مصیبتی که بر آنها وارد میکنم بگریزد.' | |
| Jere | FarTPV | 42:18 | «خداوند متعال، خدای اسرائیل میگوید: 'به همان نحوی که من خشم و غضب خود را بر اورشلیم فرو ریختم، به همان نحو اگر شما به مصر بروید، غضب من متوجّه شما خواهد شد. مردم از دیدن شما به وحشت خواهند افتاد و شما را مسخره خواهند کرد و نام شما را به عنوان نفرین به کار خواهند برد. شما دیگر هرگز این سرزمین را نخواهید دید.'» | |
| Jere | FarTPV | 42:19 | بعد از آن من ادامه داده گفتم: «خداوند به شما، مردمی که در یهودا باقی ماندهاید گفته است که به مصر نروید. پس من اکنون به شما اخطار میکنم | |
| Jere | FarTPV | 42:20 | که مرتکب اشتباه مُهلکی میشوید. شما از من خواستید برای شما در حضور خداوند خدای ما، دعا کنم و شما قول دادید که هرآنچه او میگوید اطاعت کنید. | |
| Jere | FarTPV | 42:21 | و من اکنون آن را به شما گفتم، امّا شما آنچه را که خداوند، خدای ما مرا فرستاد تا به شما بگویم، اطاعت نکردید. | |
Chapter 43
| Jere | FarTPV | 43:2 | آنگاه عزریا پسر هوشعیا و یوحانان پسر قاریح و دیگر مردان مغرور به من گفتند: «تو دروغ میگویی. خداوند خدای ما، تو را نفرستاده تا به ما بگویی که به مصر نرویم و در آنجا زندگی نکنیم. | |
| Jere | FarTPV | 43:3 | باروک پسر نیریا تو را علیه ما تحریک کرده است تا بابلیها بر ما مسلّط شوند و ما را بکشند و یا به اسارت ببرند.» | |
| Jere | FarTPV | 43:4 | پس هیچکس، نه یوحانان، نه افسران ارتش و نه مردم، نخواستند از دستورات خداوند اطاعت کنند و در یهودا بمانند. | |
| Jere | FarTPV | 43:5 | سپس یوحانان و افسران ارتش هرکسی را که در یهودیه باقیمانده بود، به همراه تمام کسانیکه در میان سایر اقوام پراکنده شده بودند و به یهودیه برگشته بودند شامل: | |
| Jere | FarTPV | 43:6 | مردان، زنان، کودکان و دختران پادشاه، به مصر بردند. آنها همهٔ کسانی را که نبوزرادان، فرماندهٔ سپاه تحت حمایت جدلیا قرار داده بود از جمله باروک و مرا بردند. | |
| Jere | FarTPV | 43:9 | «چند سنگ بزرگ بردار و آنها را در زیر سنگفرش راه ورودی ساختمان دولتی در این شهر قرار بده و بگذار بعضی از یهودیان آنچه را میکنی ببینند. | |
| Jere | FarTPV | 43:10 | بعد به آنها بگو که من خداوند متعال، خدای اسرائیل، بندهٔ خود نبوکدنصر را از بابل به اینجا میآورم و او تخت خود را بر روی همین سنگهایی که تو گذاشتهای، قرار خواهند داد و خیمهٔ سلطنت خود را برفراز آنها خواهد کشید. | |
| Jere | FarTPV | 43:11 | نبوکدنصر خواهد آمد و مصر را شکست خواهد داد. آنها که محکومند با بیماری بمیرند، با بیماری خواهند مرد، آنها که محکوم به اسارت هستند به اسارت خواهند رفت و آنها که باید در جنگ بمیرند، در جنگ کشته خواهند شد. | |
| Jere | FarTPV | 43:12 | پرستشگاههای خدایان مصر را آتش خواهم زد. همانطور که یک چوپان لباس خود را از وجود شپشها پاک میکند، به همان نحو پادشاه بابل بُتها را میسوزاند و به دور میاندازد و پیروزمندانه آنجا را ترک میکند. | |
Chapter 44
| Jere | FarTPV | 44:1 | خداوند در مورد تمام یهودیانی که در شهرهای مجدل، تَحفَنحیس، ممفیس و در جنوب مصر زندگی میکردند با من سخن گفت. | |
| Jere | FarTPV | 44:2 | خداوند متعال، خدای اسرائیل، گفت: «شما خودتان شاهد ویرانیای که بر اورشلیم و سایر شهرهای یهودا وارد کردم بودید. آنها حتّی تا به امروز ویران هستند و کسی در آنها زندگی نمیکند، | |
| Jere | FarTPV | 44:3 | چون مردم آنجا مرتکب شرارت شده بودند و خشم مرا برانگیختند. آنها برای خدایان دیگر قربانی میگذراندند و در خدمت خدایانی درآمدند که نه شما آنها را پرستش کردهاید و نه نیاکان شما. | |
| Jere | FarTPV | 44:4 | من مرتب بندگان خودم یعنی انبیا را فرستادم تا به شما بگویند از انجام این کار وحشتناکی که من از آن تنفر دارم، خودداری کنید. | |
| Jere | FarTPV | 44:5 | امّا شما گوش نمیدادید و توجّه نمیکردید. شما از قربانیهای پلید خود برای خدایان بیگانه دست برنداشتید. | |
| Jere | FarTPV | 44:6 | پس من خشم و غضب خود را بر شهرهای یهودا و کوچههای اورشلیم فرو ریختم و آنها را به آتش کشیدم. آنها به ویرانههایی تبدیل شدند که حتّی امروز انسان از دیدن آن وحشت میکند. | |
| Jere | FarTPV | 44:7 | «پس من، خداوند متعال، خدای اسرائیل، از شما میپرسم چرا میخواهید بلایی بر سر خود بیاورید. آیا خواهان نابودی مردان و زنان، کودکان و اطفال خود هستید تا دیگر کسی از شما باقی نماند؟ | |
| Jere | FarTPV | 44:8 | چرا با پرستش بُتها و قربانی برای خدایان بیگانه در اینجا -در مصر در جایی که میخواهید زندگی کنید- خشم مرا برمیانگیزید؟ آیا این کار را برای از بین بردن خودتان میکنید تا اینکه تمام ملّتهای روی زمین شما را مسخره کنند و نام شما را به صورت نفرین و لعنت به کار ببرند؟ | |
| Jere | FarTPV | 44:9 | آیا تمام آن کارهای ظالمانهای را که در شهرهای یهودا و کوچههای اورشلیم به وسیلهٔ اجداد شما و به وسیلهٔ پادشاهان یهودا و زنهای آنها و همچنین به وسیلهٔ شما و زنهایتان صورت میگرفت، فراموش کردهاید؟ | |
| Jere | FarTPV | 44:10 | امّا تا به امروز، شما خود را فروتن نساختهاید. شما حرمت مرا نگاه نداشتهاید و شما طبق دستوراتی که به شما و به اجدادتان دادهام زندگی نکردهاید. | |
| Jere | FarTPV | 44:11 | «پس من، خداوند متعال، خدای اسرائیل، علیه شما اقدام میکنم و تمام یهودا را ویران میسازم. | |
| Jere | FarTPV | 44:12 | در مورد مردم یهودا که باقی مانده بودند و تصمیم گرفتند به مصر بروند و در آنجا زندگی کنند، من همهٔ آنها را نابود خواهم کرد. تمام آنها وحشت خواهند کرد، مردم آنها را مسخره خواهند کرد و اسم آنها را به صورت نفرین و لعنت به کار خواهند برد. | |
| Jere | FarTPV | 44:13 | من کسانی را که در مصر زندگی میکنند، مثل مردم اورشلیم با جنگ و گرسنگی و بیماری مجازات خواهم کرد. | |
| Jere | FarTPV | 44:14 | هیچیک از مردم یهودا که زنده مانده و برای زندگی به مصر آمدهاند، نمیتوانند فرار کنند یا زنده بمانند. یک نفر از آنها به یهودا، جایی که آرزو دارند یکبار دیگر در آنجا زندگی کنند، برنخواهد گشت. هیچکس به جز عدّهٔ کمی پناهنده به آنجا برنخواهد گشت.» | |
| Jere | FarTPV | 44:15 | آنگاه تمام مردانی که میدانستند، همسرانشان برای خدایان دیگر قربانی میگذراندند و همهٔ زنانی که در آنجا ایستاده بودند، از جمله یهودیانی که در جنوب مصر زندگی میکردند -همه با هم گروه کثیری بودند- آنها به من گفتند: | |
| Jere | FarTPV | 44:17 | ما به انجام همان کارهایی که گفتیم ادامه خواهیم داد. ما برای الههٔ خودمان -ملکهٔ آسمان- قربانی خواهیم گذرانید و هدیهٔ شراب بر قدمش خواهیم ریخت، یعنی همان کاری را میکنیم که اجداد ما، پادشاهان و رهبران ما در شهرهای یهودا و کوچههای اورشلیم میکردند. در آن موقع ما غذای فراوان داشتیم، در رفاه زندگی میکردیم و زحمتی نداشتیم. | |
| Jere | FarTPV | 44:18 | امّا از وقتی از گذرانیدن قربانی به حضور ملکهٔ آسمان و ریختن شراب بر قدمهای او خودداری کردیم، دیگر چیزی نداریم و مردم ما یا در جنگ کشته میشوند یا از گرسنگی.» | |
| Jere | FarTPV | 44:19 | علاوه بر آن، زنان گفتند: «وقتی نانهای شیرینی را به صورت ملکهٔ آسمان میپختیم و به حضور او قربانی میگذرانیدیم و شراب را به عنوان هدیه به حضورش تقدیم میکردیم، شوهران ما، با هرچه که میکردیم موافق بودند.» | |
| Jere | FarTPV | 44:21 | «در مورد قربانیهایی که شما و اجداد شما، پادشاهان و رهبران و تمام مردم در شهرهای یهودا و کوچههای اورشلیم میگذرانیدید، آیا فکر میکنید خداوند آنها را نمیدانست، و یا آنها را فراموش کرده است؟ | |
| Jere | FarTPV | 44:22 | همین امروز سرزمین شما ویران شده و دیگر کسی در آن زندگی نمیکند. منظرهٔ وحشتناکی است. مردم اسم آن را به عنوان نفرین و لعنت به کار میبرند. چون خداوند نمیتوانست بیش از این ظلم و شرارت شما را تحمّل کند. | |
| Jere | FarTPV | 44:23 | چون برای خدایان دیگر قربانی گذرانیدید و با عدم اطاعت از احکام خداوند مرتکب گناه شدهاید، پس خداوند شما را به چنین مصیبتی گرفتار کرده است.» | |
| Jere | FarTPV | 44:24 | من هرچه را خداوند متعال، خدای اسرائیل خواست به یهودیان مقیم مصر بگویم، به تمام مردم مخصوصاً به زنان گفتم: «شما و همسرانتان برای ملکهٔ آسمان سوگند وفاداری یاد کردهاید. شما نذر کردهاید برایش قربانی بگذرانید و شراب بر قدمهایش بریزید، شما به عهدتان وفا کردید. خیلی خوب، پس به عهد خود وفا کنید و نذرهای خود را ادا نمایید. | |
| Jere | FarTPV | 44:25 | من هرچه را خداوند متعال، خدای اسرائیل خواست به یهودیان مقیم مصر بگویم، به تمام مردم مخصوصاً به زنان گفتم: «شما و همسرانتان برای ملکهٔ آسمان سوگند وفاداری یاد کردهاید. شما نذر کردهاید برایش قربانی بگذرانید و شراب بر قدمهایش بریزید، شما به عهدتان وفا کردید. خیلی خوب، پس به عهد خود وفا کنید و نذرهای خود را ادا نمایید. | |
| Jere | FarTPV | 44:26 | پس اکنون به تصمیمی که من خداوند، در نام عظیم خودم برای شما یهودیان مقیم مصر گرفتهام گوش کنید: دیگر هیچوقت اجازه نخواهم داد هیچیک از شما به نام من سوگند یاد کند و بگوید: 'من به نام خداوند زنده سوگند یاد میکنم!' | |
| Jere | FarTPV | 44:27 | من نمیگذارم دیگر شما در رفاه باشید و همه نابود خواهید شد. همهٔ شما یا در جنگ یا از بیماری خواهید مُرد، حتّی یک نفر از شما باقی نمیماند. | |
| Jere | FarTPV | 44:28 | امّا تعداد کمی از شما از مرگ خواهد گریخت و از مصر به یهودا برخواهد گشت. در آن موقع، آنها که زنده ماندهاند خواهند دانست که گفتار چه کسی حقیقت داشت، حرفهای من یا آنها. | |
| Jere | FarTPV | 44:29 | من، خداوند، برای اثبات آنچه در مورد مجازات شما و تصمیم خودم برای نابودی شما گفتهام به شما علامتی میدهم. | |
Chapter 45
| Jere | FarTPV | 45:1 | در چهارمین سال سلطنت یهویاقیم پسر یوشیا پادشاه یهودا، باروک تمام چیزهایی را که به او گفته بودم نوشت. بعد به او گفتم | |
| Jere | FarTPV | 45:3 | تو میگویی 'وای به حال من، خداوند بر دردهایم افزوده است. من از ناله کردن خسته شدهام و آرامشی ندارم!' | |
| Jere | FarTPV | 45:4 | امّا من، خداوند، آنچه را بنا کردهام، خراب میکنم و آنچه را کاشتم از ریشه درمیآورم. من در تمام جهان چنین خواهم کرد. | |
Chapter 46
| Jere | FarTPV | 46:2 | و از مصر شروع کرد. این است آنچه خداوند دربارهٔ ارتش نکو، فرعون مصر که از نبوکدنصر پادشاه بابل در کرکمیش نزدیک رود فرات در چهارمین سال سلطنت یهویاقیم -پسر یوشیا- پادشاه یهود شکست خورد، میگوید: | |
| Jere | FarTPV | 46:4 | اسبهای خود را زین کنید و بر آنها سوار شوید! کلاهخودهایتان را بر سربگذارید و در صف بایستید! نیزههای خود را تیز و زرههای خود را برتن کنید! | |
| Jere | FarTPV | 46:5 | خداوند میپرسد: «امّا این چیست که من میبینم؟ آنها با وحشت عقبنشینی میکنند. سربازانشان شکست خورده و هراسان با سرعت تمام میدوند و به پشت سرخود هم نگاه نمیکنند. | |
| Jere | FarTPV | 46:6 | آنها که با چنین سرعتی میدوند، نمیتوانند فرار کنند؛ سربازان نمیتوانند بگریزند. آنها در شمال، در کنار فرات میلغزند و میافتند. | |
| Jere | FarTPV | 46:8 | این مصر است که مثل امواج رود نیل برخاسته، و سیلی که سواحل آن را پوشانیده است. چون مصر گفته بود: 'من برمیخیزم و تمام جهان را خواهم گرفت، من شهرها و مردمی را که در آنها زندگی میکنند، درهم خواهم شکست. | |
| Jere | FarTPV | 46:9 | به سواره نظام فرمان حرکت بده و ارّابهها را روانه کن! سربازان را بفرست، مردان حبشی و لیبیایی را برای حمل سپرها بفرست، و تیراندازان ماهر لود را نیز.' | |
| Jere | FarTPV | 46:10 | امروز روز خداوند متعال است: امروز روزی است که او انتقام خواهد گرفت، امروز روزی است که او دشمنان خود را مجازات خواهد کرد. شمشیر او آنها را آنقدر خواهد خورد تا کاملاً سیر شود، و آنقدر از خون آنها خواهد آشامید تا سیراب شود. امروز قادر متعال در شمال، در کنار رود فرات مغلوبان را قربانی میکند. | |
| Jere | FarTPV | 46:11 | ای مردم مصر به جلعاد بروید و در جستجوی دارویی باشید! تمام داروهای شمال بیاثر هستند و هیچچیزی نمیتواند درد شما را درمان کند. | |
| Jere | FarTPV | 46:12 | ملّتها از رسوایی شما باخبرند، و همه فریاد شما را شنیدهاند. سربازی به سرباز دیگری برخورد میکند و هر دو باهم به زمین میافتند. | |
| Jere | FarTPV | 46:14 | «در شهرهای مصر -در مجدل، ممفیس و تَحفَنحیس- اعلام کن و بگو: 'برای دفاع از خود آماده شوید، تمام شما در جنگ نابود خواهید شد! | |
| Jere | FarTPV | 46:16 | سربازان شما لغزیدند و افتادند، هریک به دیگری میگوید: 'عجله کن، بیا تا به خانههای خود و به پیش اقوام خودمان برویم و از شمشیر دشمن بگریزیم!' | |
| Jere | FarTPV | 46:18 | من، خدای متعال، پادشاه هستم. من خدای زنده هستم. به همانگونه که کوه تابور برفراز کوههای دیگر قرار گرفته و کوه کرمل در کنار دریا سر به آسمان کشیده، قدرت کسیکه به شما حمله میکند، همچنین خواهد بود. | |
| Jere | FarTPV | 46:19 | ای مردم مصر برای اسارت آماده شوید! ممفیس به بیابان تبدیل میشود و کسی در آن ویرانه زندگی نخواهد کرد. | |
| Jere | FarTPV | 46:21 | حتّی سربازان حقوق بگیر آنها مثل گوسالههای درمانده هستند. آنها نایستادهاند که بجنگند، همهٔ آنها برگشتند و فرار کردند. روز مجازات و زمان نابودی آنها رسیده بود. | |
| Jere | FarTPV | 46:22 | مصر مانند ماری، هیسهیس کنان میگریزد، و ارتش دشمن به او نزدیکتر میشود. آنها با تبرهای خود، مثل چوببُرانی که درختان جنگل را میبرند | |
| Jere | FarTPV | 46:23 | و آن را از بین میبرند، به او حمله میکنند. مردان آنها بیشمارند، و سربازان آنها از ملخها بیشتر. | |
| Jere | FarTPV | 46:24 | مردم مصر شرمسارند؛ چون مغلوب مردمی شدهاند که از شمال آمدهاند. من، خداوند چنین گفتهام.» | |
| Jere | FarTPV | 46:25 | خداوند متعال، خدای اسرائیل میگوید: «من آمون، خدای تیبس را به همراه تمام مصر و خدایان و پادشاهانش مجازات خواهم کرد. من فرعون و تمام کسانی را که به او اعتماد کردهاند، به مکافات کارهایشان خواهم رساند. | |
| Jere | FarTPV | 46:26 | و آنها را تسلیم نبوکدنصر پادشاه بابل و ارتش او -که خواهان نابودیشان هستند- خواهم کرد. امّا در آینده، باز مردم در مصر مثل گذشته زندگی خواهند کرد. من، خداوند چنین گفتهام. | |
| Jere | FarTPV | 46:27 | «ای قوم من ترسان نباشید، ای مردم اسرائیل وحشت نکنید. من شما را از سرزمینهای دور واز ممالکی که به اسارت برده شده بودید، آزاد خواهم ساخت. شما به سلامتی به خانههای خود بازمیگردید، در امن و امان خواهید بود و دیگر از کسی نخواهید ترسید. | |
Chapter 47
| Jere | FarTPV | 47:2 | چنین گفت: «ببین! موجهای آب در شمال برخاسته و مثل سیل خروشان، سرازیر میشود. این امواج تمام سرزمین و هرچه در آن است، تمام شهرها و مردم آن را خواهد پوشانید. مردم برای کمک فریاد برمیآورند و تمام مردم جهان سخت خواهند گریست. | |
| Jere | FarTPV | 47:3 | آنها صداهای سُم اسبان، حرکت ارّابهها و غلتیدن چرخها را خواهند شنید. پدرها برای کودکان خود برنمیگردند، از شدّت ترس امید خود را از دست دادهاند. | |
| Jere | FarTPV | 47:4 | زمان نابودی مردم فلسطین و زمان قطع کمک به صور و صیدون فرا رسیده است. من، خداوند، مردم فلسطین را با همهٔ کسانیکه از سواحل کریت آمدهاند، نابود خواهم کرد. | |
| Jere | FarTPV | 47:5 | مردم غزه به غم بزرگی گرفتارند، و اهالی اشقلون در سکوت فرو رفتهاند. تا به کی باید مردم فلسطین سوگوار باشند؟ | |
| Jere | FarTPV | 47:6 | شما فریادکنان خواهید گفت: «ای شمشیر خداوند! تا کی به کُشت و کشتار ادامه میدهی؟ به غلاف خود بازگرد و در آنجا آرام بگیر! | |
Chapter 48
| Jere | FarTPV | 48:1 | این است آنچه خداوند متعال دربارهٔ موآب گفته است: «با مردم نِبو همدری کنید، شهرشان ویران شده، قیریتایم را گرفتند، قلعههای مستحکم آن را خراب کردند و مردمش تحقیر شده و شرمسارند. | |
| Jere | FarTPV | 48:2 | شکوه و جلال موآب به پایان رسیده، دشمنان، شهر حشبون را گرفتهاند و برای نابودی ملّت موآب دسیسه میکنند. شهر مدمین در سکوت فرو رفته، و هدف حملهٔ ارتشها قرار خواهد گرفت. | |
| Jere | FarTPV | 48:5 | هقهق گریههایشان را در سربالاییهای جادهٔ لوحیت، و فریاد نومیدانهٔ آنها را در سرازیریهای جادهٔ حورنایم بشنوید. | |
| Jere | FarTPV | 48:6 | آنها میگویند: 'با سرعت برای نجات خودتان فرار کنید. مثل یک گورخر در بیابان با سرعت بدوید!' | |
| Jere | FarTPV | 48:7 | «تو، ای موآب، به قدرت و ثروت خود اعتماد کردی، امروز حتّی تو هم تسخیر خواهی شد، و خدایت -کموش- به همراه شاهزادگان و کاهنان به اسارت خواهند رفت. | |
| Jere | FarTPV | 48:8 | حتّی یک شهر هم از ویرانی در امان نخواهد بود، دشت و درّه همه با هم ویران خواهند شد. من، خداوند چنین گفتهام. | |
| Jere | FarTPV | 48:9 | نمک برای خراب کردن مزارع موآب بگذارید، چون بزودی از بین خواهد رفت. شهرهای آن به ویرانهای تبدیل خواهند شد و دیگر کسی در آن زندگی نخواهد کرد.» | |
| Jere | FarTPV | 48:10 | (لعنت بر کسی باد که کارهای خداوند را با تمام دل انجام نمیدهد! و لعنت بر کسی باد که از خونریزی کوتاهی میکند!) | |
| Jere | FarTPV | 48:11 | خداوند گفت: «موآب همیشه در امن و امان بوده و هیچوقت به اسارت نرفته است. موآب مانند شرابی است دست نخورده و جا افتاده و از کوزهای به کوزهٔ دیگر ریخته نشده است. طعم آن از بین نرفته و مزهاش مثل همیشه دلپسند است. | |
| Jere | FarTPV | 48:12 | «پس اکنون زمانی میآید که من مردمی را میفرستم تا موآب را مثل شراب دور بریزند. آنها کوزههای شراب را خالی میکنند و کوزهها را خُرد میکنند. | |
| Jere | FarTPV | 48:13 | آنگاه مردم موآب از خدای خودشان، کموش، ناامید خواهند شد همانطور که یهودیان از خدای بیتئیل، خدایی که آنها به آن اعتماد داشتند، ناامید شدند. | |
| Jere | FarTPV | 48:14 | «ای مردان موآب، چرا ادّعا میکنید که شما همه قهرمان و سربازان آزموده در جنگ هستید؟ | |
| Jere | FarTPV | 48:15 | موآب و شهرهای آن ویران شده، و بهترین جوانانش کشته شدهاند. من پادشاه و خداوند متعال هستم و من چنین گفتهام. | |
| Jere | FarTPV | 48:17 | «ای تمام شما که در مجاورت موآب زندگی میکنید و از شهرت آن باخبرید، برایش ماتم بگیرید. بگویید: 'چگونه قدرت و اقتدارش درهم شکسته و جاه و جلالش به پایان رسیده است!' | |
| Jere | FarTPV | 48:18 | ای ساکنان دبون از جایگاههای پرشکوه و بلند خود پایین بیایید و بر روی خاک بنشینید. ویرانگر موآب حاضر است و قلعههای آن را خراب کرده است. | |
| Jere | FarTPV | 48:19 | ای اهالی عَروعیر، در کنار جاده بایستید و منتظر باشید، از کسانیکه در حال فرار هستند، بپرسید چه اتّفاقی افتاده است. | |
| Jere | FarTPV | 48:20 | آنها خواهند گفت: 'موآب سقوط کرده، برایش ماتم بگیرید. آبرویش رفته است. در تمام کرانهٔ وادی ارنون اعلام کنید که موآب ویران شده است.' | |
| Jere | FarTPV | 48:26 | خداوند گفته است: «موآب را مست کنید چون علیه من شوریده است. موآب در استفراغ خود خواهد غلتید و مردم بر او خواهند خندید. | |
| Jere | FarTPV | 48:27 | ای مردم موآب آیا به یاد میآورید، چگونه مردم اسرائیل را مسخره میکردید؟ شما چنان با آنها برخورد کردید که گویی آنها مورد حملهٔ یک دسته راهزن قرار گرفته باشند. | |
| Jere | FarTPV | 48:28 | ای اهالی موآب از شهرهای خود خارج شوید! بروید و در گردنهٔ کوهها زندگی کنید! مثل کبوترانی زندگی کنید که لانههای خود را در اطراف یک درّهٔ عمیق میسازند. | |
| Jere | FarTPV | 48:29 | مردم موآب بسیار مغرورند! من شنیدهام که آنها چقدر مغرور، متکبّر و از خود راضی هستند. آنها فکر میکنند که خیلی مهم هستند. | |
| Jere | FarTPV | 48:32 | برای مردم مَوسِمبَه بیش از مردم یعزیر گریه میکنم. ای شهر مَوسِمبَه، تو مانند تاکی هستی که شاخههایش از ورای دریای مرده گذشته و تا به یعزیر رسیده است. امّا اکنون میوههای تابستانی تو و انگورهایت همه به غارت رفته است. | |
| Jere | FarTPV | 48:33 | شادی و شادابی از سرزمین حاصلخیز موآب گرفته شده است. من جلوی جریان شراب را از چرخشتها گرفتهام، دیگر کسی نیست که با فریادهای شادی انگور را برای شراب آماده کند. | |
| Jere | FarTPV | 48:34 | مردم حشبون و العاله گریه میکنند و صدای گریه آنها تا یاحص شنیده میشود؛ حتّی مردم صوغر آن را میشنوند. در شهرهای دوردستی مثل حورونایم و عجلت شلیشیا هم صدای گریهٔ آنها شنیده میشود. آب رودخانهٔ نمریم هم خشک شده است. | |
| Jere | FarTPV | 48:35 | من مردم موآب را از تقدیم هدایای سوختنی در پرستشگاههایشان و گذراندن قربانی برای خدایانشان بازخواهم داشت. من، خداوند سخن گفتهام. | |
| Jere | FarTPV | 48:36 | «آری، من مثل کسیکه با آهنگ نی، سوگنامهای را میخواند قلباً برای موآب و مردم قیرحارص در ماتم هستم، چون هرچه داشتهاند از بین رفته است. | |
| Jere | FarTPV | 48:37 | آنها همه موهای سرشان و ریشهای خود را تراشیدهاند. همهٔ آنها دستهای خود را با تیغ مجروح کردهاند و با پلاس خود را پوشاندهاند. | |
| Jere | FarTPV | 48:38 | در روی بام تمام خانههای موآب و در میدانهای شهر چیزی جز سوگواری دیده نمیشود. چون من موآب را مثل کوزهای که هیچکس راغب آن نیست، شکستم. | |
| Jere | FarTPV | 48:39 | موآب درهم شکسته است! فریاد بزنید! موآب شرمسار شده است، به ویرانهای تبدیل شده و تمام ملّتهای اطراف او را مسخره میکنند. من، خداوند چنین گفتهام.» | |
| Jere | FarTPV | 48:40 | خداوند گفته است که ملّتی مانند عقاب با بالهای گسترده با سرعت بر سر موآب فرود خواهد آمد. | |
| Jere | FarTPV | 48:41 | و شهرها و قلعههای دفاعی آنها را میگیرد. در آن روز سربازان موآب مثل زنان در حال زایمان در ترس خواهند بود. | |
| Jere | FarTPV | 48:42 | موآب ویران میشود و دیگر به عنوان یک ملّت وجود نخواهند داشت، چون علیه من شوریده است. | |
| Jere | FarTPV | 48:44 | هر که از وحشت بگریزد به چاله میافتد و هرکه از چاله بیرون بیاید به دام خواهد افتاد، چون خداوند زمانی را برای ویرانی موآب تعیین کرده است. | |
| Jere | FarTPV | 48:45 | پناهندگان درمانده، برای سرپناه به حشبون -شهری که روزی سیحون پادشاه آن بود- رومیآوردند؛ امّا آن شهر در آتش شعلهور است. آتش تمام مرزها و قلّههای کوهستانی مردم جنگ دوست موآب را سوزانیده است. | |
| Jere | FarTPV | 48:46 | وای بر مردم موآب! مردمی که کموش را میپرستیدند از بین رفتند و پسران و دختران آنها را به اسارت بردهاند. | |
Chapter 49
| Jere | FarTPV | 49:1 | این است آنچه خداوند به عمونیان گفته است: «مردان اسرائیلی کجا هستند؟ آیا کسی نیست که از سرزمین آنها دفاع کند؟ چرا آنها اجازه میدهند مردمی که بت مِلکُوم را میپرستیدند، سرزمین متعلّق به طایفهٔ جاد را بگیرند و در آن ساکن شوند؟ | |
| Jere | FarTPV | 49:2 | امّا بزودی زمانی میرسد که من صدای جنگ را به گوش مردم پایتخت یعنی شهر ربه خواهم رسانید. آن شهر ویران خواهد شد و روستاهای آن در آتش خواهد سوخت. آنگاه اسرائیل سرزمینش را که به وسیلهٔ دیگران اشغال شده بود، پس خواهد گرفت. | |
| Jere | FarTPV | 49:3 | ای مردم حشبون گریه کنید، شهرهای عای ویران شده! ای زنهای ربه ماتم بگیرید! لباس عزا برتن کنید. سرگردان و بیهدف فرار کنید. مِلکُوم خدای شما به همراه کاهنان و شاهزادگان اسیر و تبعید خواهند شد. | |
| Jere | FarTPV | 49:4 | ای مردم بیوفا چرا اینقدر به خود میبالید؟ دیگر در شما نیرویی نمانده. چرا هنوز برقدرت خود متّکی هستید و میگویید که هیچکس جرأت ندارد به شما حمله کند؟ | |
| Jere | FarTPV | 49:5 | من خداوند، خدای متعال شما را از هر جهت دچار وحشت خواهم کرد. همهٔ شما پا به فرار خواهید گذاشت و همه از ترس جان خود خواهید گریخت و کسی نخواهد بود که سربازان را دوباره جمع کند. | |
| Jere | FarTPV | 49:6 | «امّا بعد از مدّتی، من رفاه را دوباره به عمون برمیگردانم. من، خداوند چنین گفتهام.» | |
| Jere | FarTPV | 49:7 | این است آنچه خداوند متعال دربارهٔ اَدوم گفته است: «آیا مردم اَدوم حس تشخیص خود را از دست دادهاند؟ آیا مشاورین آنها دیگر نمیتوانند به آنها بگویند که چه باید بکنند؟ آیا تمام حکمت آنها از بین رفته است؟ | |
| Jere | FarTPV | 49:8 | ای مردم دِدان بازگردید، فرار کنید و مخفی شوید! من فرزندان عیسو را از بین خواهم برد، چون زمان آن رسیده است که آنها را مجازات کنم. | |
| Jere | FarTPV | 49:9 | وقتی مردم انگور میچینند، بعضی از خوشهها را در تاک نگه میدارند و وقتی دزدان در شب میآیند، آنها فقط آنچه را میخواهند میبرند. | |
| Jere | FarTPV | 49:10 | امّا من فرزندان عیسو را کاملاً لخت کرده و مخفیگاههای ایشان را برملا نمودهام و دیگر آنها نمیتوانند خود را مخفی کنند. تمام مردم اَدوم از بین رفتهاند. حتّی یک نفر از آنها باقی نمانده است. | |
| Jere | FarTPV | 49:11 | یتیمان خود را نزد من بیاورید و من از آنها توجّه خواهم کرد. بیوهزنان شما میتوانند به من متّکی باشند. | |
| Jere | FarTPV | 49:12 | حتّی کسانیکه مستوجب تنبیه نبودند، مجبور شدند از این جام مجازات بنوشند، آیا فکر میکنید شما تنبیه نخواهید شد؟ | |
| Jere | FarTPV | 49:13 | من سوگند خوردهام که شهر بُصره به بیابان و به منظرهای وحشتناک تبدیل خواهد شد. مردم آن را مسخره و اسمش را به عنوان نفرین و لعنت به کار خواهند برد. تمام روستاهای اطراف آن برای همیشه ویران خواهند ماند. من، خداوند چنین گفتهام.» | |
| Jere | FarTPV | 49:14 | من گفتم: «ای مردم اَدوم، من پیامی از جانب خداوند دریافت کردهام. او رسولی فرستاده تا به تمام ملّتها بگوید ارتشهای خود را جمع کنند و برای حمله به شما آماده شوند. | |
| Jere | FarTPV | 49:16 | غرورتان شما را فریفته است، آنقدر که فکر میکنید کسی از شما نمیترسد. شما بر فراز صخرهها و در بالای کوههای بلند زندگی میکنید، حتّی اگر مثل عقاب زندگی کنید، خداوند شما را به زیر خواهد آورد. خداوند چنین گفته است.» | |
| Jere | FarTPV | 49:17 | خداوند گفت: «همان بلایی بر سر اَدوم خواهم آورد که بر سر سدوم و غموره آمد وقتیکه آنها و شهرهای اطراف آنها نابود شدند. دیگر کسی در آنجا زندگی نخواهد کرد. من، خداوند سخن گفتهام. | |
| Jere | FarTPV | 49:18 | همان بلایی که به سر سدوم و غموره در زمانی که تمام شهرهای اطراف آنها ویران شد، همان بر سر اَدوم خواهد آمد. هیچکس دیگر در آن زندگی نخواهد کرد. | |
| Jere | FarTPV | 49:19 | مانند شیری که از جنگلهای انبوه کرانههای رود اردن بیرون میآید و به سوی چمنزارهای سرسبز پیش میرود، به همان نحو من خواهم آمد و مردم اَدوم ناگهان از سرزمین خود پا به فرار میگذارند. آنگاه رهبری که من برگزینم بر آن ملّت حکومت خواهد کرد. چه کسی را میتوان با من مقایسه کرد؟ چه حکومتی میتواند با من مخالفت کند؟ | |
| Jere | FarTPV | 49:20 | پس به نقشهای که من علیه اَدوم کشیدهام و به آنچه بر سر مردم شهر تیمان میآورم، توجّه کنید. حتّی کودکان آنها را کِشانکِشان خواهند برد؛ همه وحشتزده خواهند بود. | |
| Jere | FarTPV | 49:21 | زمانی که اَدوم سقوط کند، چنان سر و صدایی ایجاد خواهند کرد که تمام دنیا را به لرزه میاندازد و فریادهای وحشتزدهٔ آنها تا خلیج عقبه شنیده خواهد شد. | |
| Jere | FarTPV | 49:22 | دشمن مثل عقابی با پرهای گشوده بر سر بُصره فرود خواهد آمد. در آن روز سربازان اَدومی مثل زنان در حال زایمان خواهند ترسید. | |
| Jere | FarTPV | 49:23 | این است آنچه خداوند دربارهٔ دمشق گفته است: «مردم شهرهای حمات و ارفاد نگران و ناراحتند، چون آنها خبرهای بد شنیدهاند. تشویش مثل امواج دریا آنها را فرو گرفته است، و آنها نمیتوانند آرام بگیرند. | |
| Jere | FarTPV | 49:24 | مردم دمشق ضعیفند و از ترس فرار کردهاند. آنها مثل زنی در حال زایمان، در درد و رنج هستند. | |
| Jere | FarTPV | 49:27 | من دیوارهای دمشق را به آتش خواهم کشید و قصرهای بنهدد پادشاه را خواهم سوزانید. من، خداوند متعال، چنین گفتهام.» | |
| Jere | FarTPV | 49:28 | این است آنچه خداوند دربارهٔ قبیلهٔ قیدار و نواحی زیر نظر حاصور -که قبلاً به وسیلهٔ نبوکدنصر پادشاه بابل فتح شده بود- گفته است: «به مردم قیدار حمله کنید و آن قبیله از مردم شرقی را از بین ببرید! | |
| Jere | FarTPV | 49:29 | چادرها و رمههای آنها را به همراه پردههای چادرها و هر آنچه در درون چادرهایشان هست، همه را تصرّف کنید. شترهایشان را بگیرید و به مردم بگویید، 'وحشت شما را از هر طرف احاطه کرده است!' | |
| Jere | FarTPV | 49:30 | «ای مردم حاصور، من، خداوند به شما اخطار میکنم که فرار کنید و در جاهای دور مخفی شوید. نبوکدنصر پادشاه بابل علیه شما توطئه کرده است، | |
| Jere | FarTPV | 49:31 | 'بیایید! به این مردمی که اینقدر احساس امنیّت میکنند حمله کنیم! شهرشان در و دروازهای ندارد و کاملاً بیدفاع هستند.' | |
| Jere | FarTPV | 49:32 | «شترها و گلّههای آنها را بگیرید! من این مردمانی که موهای سر خود را کوتاه میکنند، به هر جهت پراکنده میکنم و آنها را از هر طرف گرفتار مصیبت خواهم کرد. | |
| Jere | FarTPV | 49:33 | حاصور برای همیشه به بیابانی مبدّل خواهد شد که فقط شغالها در آن زندگی خواهند کرد. من، خداوند چنین گفتهام.» | |
| Jere | FarTPV | 49:36 | من بادها را از تمام جهان علیه آنها میوزانم و مردم آن را در همهجا پراکنده خواهم کرد، به طوری که جایی در جهان نخواهد بود که پناه نبرده باشند. | |
| Jere | FarTPV | 49:37 | من مردم عیلام را از دشمنانشان که در صدد کشتن آنها هستند، هراسان خواهم ساخت. در غضب خودم مردم عیلام را از بین خواهم برد و سپاهیان را در تعقیب آنها خواهم فرستاد تا همهٔ آنها را نابود کنند. | |
| Jere | FarTPV | 49:38 | من پادشاهان و رهبران آنها را از بین خواهم برد و تخت خود را در آنجا قرار خواهم داد. | |
Chapter 50
| Jere | FarTPV | 50:2 | «این خبر را به همهٔ ملّتها برسانید! و آن را اعلام کنید! به همه علامت بدهید و این خبر را برسانید! آن را پنهان نکنید! بابل سقوط کرده! و خدایش مَردوک درهم شکسته است! بُتهای بابل رسوا و تصاویر برجستهٔ آنها خرد شدهاند. | |
| Jere | FarTPV | 50:3 | ملّتی از شمال برای حمله به بابل آمده و آن را به بیابان تبدیل خواهد کرد. مردان و حیوانات فرار میکنند و دیگر در آن زندگی نخواهند کرد. | |
| Jere | FarTPV | 50:4 | خداوند میگوید: «وقتی آن زمان فرا رسد، مردم اسرائیل و یهودا با هم اشکریزان به دنبال من، خدایشان خواهند بود. | |
| Jere | FarTPV | 50:5 | آنها راه صهیون را میپرسند و به همان راه میروند. آنها با من عهدی ابدی خواهند بست و هرگز آن را نخواهند شکست. | |
| Jere | FarTPV | 50:6 | «قوم من مانند گوسفندانی هستند که شبانانشان اجازه دادند، آنها در کوهها گُم شوند. آنها مانند گوسفندان سرگردان هستند واز یک کوه به کوه دیگر میروند، امّا آنها فراموش کردهاند خانهٔ آنها کجاست. | |
| Jere | FarTPV | 50:7 | هرکس آنها را میدید، به آنها حمله میکرد. دشمنانشان میگویند: 'آنها علیه خداوند گناه ورزیدهاند، پس ما هرچه کردهایم، غلط نیست. اجدادشان به خداوند اعتماد کردند، پس آنها هم باید نسبت به او امین و باوفا میبودند!' | |
| Jere | FarTPV | 50:8 | «ای قوم اسرائیل از دست بابلیها بگریزید! آن سرزمین را ترک کنید! جلوتر از همه آنجا را ترک کنید. | |
| Jere | FarTPV | 50:9 | من گروهی از ملّتهای مقیم شمال را برمیانگیزم و آنها را وادار میکنم تا به بابل حمله کنند. آنها علیه آن کشور به صف ایستادهاند تا آن را فتح کنند. آنها شکارچیان ماهری هستند که هیچگاه تیر آنها به خطا نمیرود. | |
| Jere | FarTPV | 50:11 | خداوند میگوید: «ای مردم بابل، شما قوم مرا غارت کردید. شما مانند گاوی خرمنکوب و مثل اسبی که شیهه میکشد، جست و خیز میکنید و شاد و خوشحال هستید. | |
| Jere | FarTPV | 50:12 | امّا شهر بزرگ خوار و رسوا خواهد شد. بابل اهمیّت خود را در میان ملّتها از دست خواهد داد و به بیابانی خشک و بیآب مبدّل خواهد شد. | |
| Jere | FarTPV | 50:13 | بهخاطر خشم من دیگر کسی در بابل زندگی نخواهد کرد، چنان ویران خواهد شد که هرکس از آنجا بگذرد دچار بُهت و حیرت خواهد شد. | |
| Jere | FarTPV | 50:14 | «ای کمانداران، برای جنگ بابل و محاصرهٔ آن، صفآرایی کنید. تیرهای خود را به سوی بابل نشانه بگیرید، چون بابل نسبت به من، خداوند، گناه ورزیده است. | |
| Jere | FarTPV | 50:15 | شیپور جنگ را در اطراف شهر به صدا درآورید! بابل تسلیم شده است. دیوارهایش درهم شکسته و خراب شدهاند. من از مردم بابل انتقام میگیرم. پس شما هم از آنها انتقام بگیرید و با آنها همانطور رفتار کنید که با شما رفتار کردهاند. | |
| Jere | FarTPV | 50:16 | اجازه ندهید در این سرزمین بذری کاشته یا محصولی برداشت شود. تمام بیگانگانی که در آن زندگی میکنند از ارتش مهاجم خواهند ترسید و به سرزمینهای خود برخواهند گشت.» | |
| Jere | FarTPV | 50:17 | خداوند میگوید: «قوم اسرائیل مانند گوسفندانی هستند که شیرها در تعقیبشان بودند و آنها را پراکنده کردهاند. اول امپراتور آشور به آنها حمله کرد، و بعد از آن نبوکدنصر پادشاه بابل استخوانهای آنها را خُرد کرد. | |
| Jere | FarTPV | 50:18 | به اینخاطر، من خداوند متعال، خدای اسرائیل، نبوکدنصر پادشاه و کشورش را مجازات خواهم کرد، به همان نحوی که امپراتور آشور را به جزای کارهایش رسانیدم. | |
| Jere | FarTPV | 50:19 | من قوم اسرائیل را به سرزمین خودشان برمیگردانم. آنها غذایی را خواهند خورد که در کوه کرمل و در ناحیه باشان میروید، و آنها هرقدر بخواهند میتوانند از محصولات سرزمینهای افرایم و جلعاد بخورند. | |
| Jere | FarTPV | 50:20 | در آن زمان دیگر نه گناهی در اسرائیل یافت میشود و نه ظلمی در یهودا، چون من کسانی را که جانشان را حفظ نمودهام، خواهم بخشید. من، خداوند چنین گفتهام.» | |
| Jere | FarTPV | 50:21 | خداوند میگوید: «به مردم مراتایم و فقود حمله کنید. آنها را بکشید و نابود کنید. هرچه به شما دستور میدهم انجام دهید. من، خداوند چنین گفتهام. | |
| Jere | FarTPV | 50:23 | بابل تمام جهان را با پُتک قطعهقطعه کرد و اکنون آن پُتک، خودش را خُرد کرده است. تمام ملّتها از آنچه بر سر بابل آمده در حیرت هستند. | |
| Jere | FarTPV | 50:24 | ای بابل، تو علیه من جنگیدی و عاقبت در دامی که من برایت گسترده بودم و تو از آن بیخبر بودی، افتادی. | |
| Jere | FarTPV | 50:25 | من زرّادخانهٔ خود را گشودم و از روی خشم، آنها را بیرون آوردم چون من خداوند متعال، هنوز کارم با بابل تمام نشده است. | |
| Jere | FarTPV | 50:26 | از هر طرف به آن حمله کنید و درهای انبارهای غلاّت را بگشایید! غنیمتهای جنگی را مثل خرمنهای غلاّت جمع کنید! این کشور را ویران کنید! هیچ چیز را باقی نگذارید. | |
| Jere | FarTPV | 50:27 | تمام سربازانشان را بکشید، آنها را قتل عام کنید! مردم بابل محکوم به فنا هستند. زمان مجازات آنها فرا رسیده است!» | |
| Jere | FarTPV | 50:28 | (پناهندگانی که از بابل فرار میکنند و به اورشلیم میآیند، میگویند خداوند چگونه از مردم بابل بهخاطر آنچه در معبد بزرگ کرده بودند، انتقام گرفت.) | |
| Jere | FarTPV | 50:29 | «به کمانداران بگویید به بابل حمله کنید و نگذارید هیچکس فرار کند. آن را به جزای کارهایش برسانید، و با او همانطور رفتار کنید که او با دیگران رفتار کرده است، چون او با غرور علیه من، تنها قدّوس اسرائیل عمل نموده است. | |
| Jere | FarTPV | 50:30 | از این رو مردان جوانش در کوچههای شهر کشته خواهند شد، و تمام سربازانش در آن روز از بین خواهند رفت. من، خداوند چنین گفتهام. | |
| Jere | FarTPV | 50:31 | «ای بابل، تو بسیار مغرور شدهای، پس من، خداوند، خدای متعال علیه تو هستم! زمان آن رسیده که تو را تنبیه کنم. | |
| Jere | FarTPV | 50:32 | ملّت مغرور تو لغزش میخورند و خواهند افتاد و هیچکس به تو کمک نمیکند که دوباره بلند شوی. من شهرهای تو را به آتش خواهم کشید و هرچه در اطراف آنهاست از بین خواهند رفت.» | |
| Jere | FarTPV | 50:33 | خداوند متعال میگوید: «بر مردم اسرائیل و یهودا بسیار ظلم شده است. کسانیکه آنها را اسیر کردهاند، به دقّت مواظب آنها هستند و نمیگذارند آنها بروند. | |
| Jere | FarTPV | 50:34 | امّا کسیکه آنها را آزاد میسازد قوی است و نامش خداوند متعال میباشد. او خودش از آنها دفاع خواهد کرد و صلح و آرامش را بر تمام روی زمین و ناآرامی و آشوب را در بابل به وجود خواهد آورد.» | |
| Jere | FarTPV | 50:37 | اسبان و ارّابههای آن را از بین ببرید! مرگ بر آن سربازان مزدور بیعرضهٔ آنها! خزانههای آنها را خراب و ذخایر آنها را به غارت ببرید. | |
| Jere | FarTPV | 50:38 | سرزمین آنها را گرفتار خشکسالی و رودهای آن را بخشکانید. بابل سرزمین بُتهای وحشتناکی است که مردمانش را فریفتهاند. | |
| Jere | FarTPV | 50:39 | «از این رو بابل مسکن حیوانات وحشی و کفتارها و پرندگان ناپاک خواهد بود. دیگر هیچوقت کسی در آن زندگی نخواهد کرد و برای همیشه متروک خواهد بود. | |
| Jere | FarTPV | 50:40 | بابل دچار همان سرنوشتی خواهد شد که سدوم و غموره را گرفتار کردم، وقتیکه آنها را با تمام شهرهای اطرافشان از بین ببرم. دیگر هرگز کسی در آن زندگی نخواهد کرد. من، خداوند چنین گفتهام. | |
| Jere | FarTPV | 50:41 | «مردمی از کشوری در شمال میآیند، ملّتی قوی و از جاهای دور، پادشاهان زیادی برای جنگ آماده میشوند. | |
| Jere | FarTPV | 50:42 | آنها کمانها و نیزههای خود را برداشتهاند، آنها ظالم و بیرحمند. فریاد آنها مثل دریای خروشان است، و سوار بر اسب پیش میروند. آنها آمادهٔ جنگ با بابل هستند. | |
| Jere | FarTPV | 50:43 | پادشاه بابل این خبر را میشنود، و دستهایش سست میشود. تشویش او را فرا میگیرد و دردی مثل درد زنی در حال زایمان او را فرا میگیرد. | |
| Jere | FarTPV | 50:44 | من، خداوند، مثل شیری که از بیشهای در کنار رود اردن بیرون میآید و به طرف چمنزارها میرود، تمام بابلیها را مجبور میکنم به طور ناگهانی از شهر خودشان فرار کنند. آنگاه رهبری که من انتخاب میکنم، بر آن ملّت حکومت خواهد کرد. چه کسی را میتوانید با من مقایسه کنید؟ چه کسی جرأت دارد مرا به مبارزه بطلبد؟ چه فرمانروایی میتواند با من مخالفت نماید؟ | |
| Jere | FarTPV | 50:45 | پس به نقشهای که من علیه شهر بابل کشیدم و به آنچه میخواهم بر سر مردم بابل بیاورم گوش کنید. حتّی کودکان آنها را بزور خواهند برد و همه وحشتزده خواهند شد. | |
Chapter 51
| Jere | FarTPV | 51:2 | من بیگانگان را میفرستم تا مثل بادی که کاهها را پراکنده میکند بابل را ویران کنند. وقتی آن روز ویرانی برسد، آنها از هر طرف حمله میکنند و شهر را لخت خواهند کرد. | |
| Jere | FarTPV | 51:3 | به سربازانش فرصت ندهید تیرهای خود را از کمان رها کنند یا زرههای خود را بپوشند. نگذارید هیچیک از جوانان آنها زنده بماند! تمام ارتش را نابود کنید. | |
| Jere | FarTPV | 51:5 | من، خداوند متعال، اسرائیل و یهودا را ترک نکردهام، هرچند آنها علیه من، قدّوس اسرائیل، گناه ورزیدهاند | |
| Jere | FarTPV | 51:6 | از بابل فرار کنید! برای نجات جانهایتان بگریزید! بهخاطر گناه بابل خود را به کشتن ندهید. من اکنون انتقام خود را میگیرم و آن را به مجازاتی که مستوجب آن است خواهم رسانید. | |
| Jere | FarTPV | 51:7 | بابل مثل جامی زرّین در دست من بود که تمام جهان را مست میکرد. ملّتها از شراب او نوشیدند و عقل خود را از دست دادند. | |
| Jere | FarTPV | 51:8 | بابل ناگهان سقوط کرد و ویران شد! برای آن ماتم بگیرید! برای درمان زخمهای او در پی مرحم باشید، شاید بتوان آن را شفا داد. | |
| Jere | FarTPV | 51:9 | بیگانگانی که در آنجا زندگی میکنند گفتهاند: 'ما کوشیدیم به بابل کمک کنیم امّا دیگر خیلی دیر شده بود. بیایید اکنون اینجا را ترک کنیم و به وطن خود بازگردیم. خداوند با تمام قدرت خود بابل را مجازات کرده و آن را کاملاً ویران ساخته است.'» | |
| Jere | FarTPV | 51:10 | خداوند میگوید: «ای قوم من فریاد بزنید و بگویید: 'خداوند نشان داده که حق با ما بود. بیایید برویم و به مردم اورشلیم بگوییم خداوند خدای ما، چه کرده است.'» | |
| Jere | FarTPV | 51:11 | خداوند پادشاهان ماد را برانگیخته است، چون میخواهد بابل را ویران کند. او به این نحو از کسانیکه معبد بزرگ او را خراب کردند، انتقام میگیرد. فرماندهان سپاه فرمان میدهند و میگویند: «تیرهای خود را تیز کنید! سپرهای خود را آماده سازید! | |
| Jere | FarTPV | 51:12 | علامت حمله به دیوارهای بابل را بدهید! پستهای نگهبانی و مراقبت را تقویت کنید! مردانی را در کمینگاهها بگذارید!» آنچه را که خداوند گفته بود به روز بابل میآورد، آورده است. | |
| Jere | FarTPV | 51:13 | بابل رودهای فراوان و ذخایر سرشاری دارد، امّا زمانش به پایان رسیده و رشتهٔ زندگیاش بریده شده است. | |
| Jere | FarTPV | 51:14 | خداوند متعال به ذات خود سوگند یادکرده که او مردان بسیاری را برای هجوم به بابل میفرستد و آنها مانند دستههای ملخ به آن حمله خواهند کرد، و فریاد پیروزی برمیآورند. | |
| Jere | FarTPV | 51:15 | خداوند با قدرت خود زمین را ساخت؛ و با حکمت خویش جهان را آفرید و آسمانها را گسترانید. | |
| Jere | FarTPV | 51:16 | به فرمان او آبهای بالای آسمان میغرّند؛ و ابرها را از کرانههای زمین میآورد. او درخشش برق را در باران ایجاد میکند و از خزانهٔ خود باد میفرستد. | |
| Jere | FarTPV | 51:17 | با دیدن اینها مردم احساس حماقت و بیخردی میکنند، آنها که بت را میسازند سرخورده و سرافکنده خواهند شد، چون خدایانی که آنها ساختند دروغین و بیجان هستند. | |
| Jere | FarTPV | 51:18 | این بُتها بیارزش و مسخرهاند، وقتی خداوند برای تسویه حساب با آنها بیاید آنها همه نابود خواهند شد. | |
| Jere | FarTPV | 51:19 | خدای یعقوب مثل آنها نیست؛ او خدایی است که همهچیز را آفرید، و قوم اسرائیل را به عنوان قوم خاص خودش برگزید. نام او خداوند متعال است. | |
| Jere | FarTPV | 51:20 | خداوند میگوید: «ای بابل تو پُتکی هستی در دست من و سلاحی برای جنگ. من از تو برای درهم کوبیدن ملّتها و سلطنتها استفاده کردم، | |
| Jere | FarTPV | 51:21 | تا اسبها را به همراه اسب سواران، و ارّابهها را با ارّابهرانهای آنها درهم بشکنم، | |
| Jere | FarTPV | 51:22 | تا مردان و زنان را بکُشم، پیر و جوان را از دَم تیغ بگذرانم و پسران و دختران را نابود کنم. | |
| Jere | FarTPV | 51:23 | و تا چوپانان را به همراه رمههایشان، و کشاورزان را با اسبهای شخمزنی آنها به قتل برسانم و تا فرمانروایان و بزرگان را خُرد و نابود کنم.» | |
| Jere | FarTPV | 51:24 | خداوند میگوید: «تو خواهی دید که چگونه بابل و مردمش را بهخاطر شرارتهای آنها نسبت به اورشلیم مکافات خواهم کرد. | |
| Jere | FarTPV | 51:25 | ای بابل، تو مانند کوهی هستی که تمام دُنیا را نابود کرده، امّا من، خداوند که دشمن تو هستم، مانع تو میشوم، تو را مثل زمین هموار میکنم و تو را در خاکستر رها میکنم. | |
| Jere | FarTPV | 51:26 | هیچیک از سنگریزههایی که از خرابههای تو میریزد برای بنای ساختمانی دیگر به کار نخواهد رفت و تا ابد به صورت کویری باقی خواهی ماند. من، خداوند چنین گفتهام. | |
| Jere | FarTPV | 51:27 | «علامت حمله را بدهید! شیپورها را به صدا درآورید تا ملّتها بشنوند. ملّتها را برای جنگ علیه بابل آماده کنید. به پادشاهان آرارات، مینی و اشکناز بگویید حمله کنند. فرماندهی را برای رهبری حمله انتخاب کنید. اسبها را مانند تودههای ملخ بیاورید. | |
| Jere | FarTPV | 51:28 | ملّتها را آمادهٔ جنگ با بابل کنید. پادشاهان ماد را به همراه رهبران و افسران آنها و تمام ارتشهای کشورهای زیرنظرشان به آنجا بفرستید. | |
| Jere | FarTPV | 51:29 | زمین میلرزد و در خود میپیچد، چون خداوند نقشهٔ خود را اجرا میکند و بابل را به کویری مبدّل خواهند کرد، جایی که دیگر کسی نتواند در آن زندگی کند. | |
| Jere | FarTPV | 51:30 | سربازان بابلی دست از جنگ کشیدهاند و در قلعههای خود ماندهاند. آنها جرأت خود را از دست داده و مثل زنان شدهاند. دروازههای شهر شکسته و خانهها در آتش میسوزند. | |
| Jere | FarTPV | 51:31 | قاصدها یکی پس از دیگری میدوند تا به پادشاه بابل بگویند که دشمن از تمام اطراف به داخل شهر رخنه کرده است. | |
| Jere | FarTPV | 51:32 | دشمن پُل روی رودخانهها را گرفته و قلعهها را به آتش کشیده است. سربازان بابلی هراسان شدهاند. | |
| Jere | FarTPV | 51:33 | بزودی دشمن آنها را مثل دانههای گندمی در خرمنکوب خُرد خواهد کرد. من، خداوند متعال، خدای اسرائیل، چنین گفتهام.» | |
| Jere | FarTPV | 51:34 | پادشاه بابل، اورشلیم را بُرید و خورد. او شهر را مثل یک کوزه خالی کرد، و مانند یک هیولا آن را بلعید. هرچه را خواست برد و بقیّه را دور ریخت. | |
| Jere | FarTPV | 51:35 | مردم صهیون خواهند گفت: «بابل مسئول خشونتهایی است که بر ما تحمیل شد.» مردم اورشلیم هم خواهند گفت: «بابل مسئول تمام ستمهایی است که ما تحمّل کردهایم.» | |
| Jere | FarTPV | 51:36 | پس خداوند به مردم اورشلیم گفت: «من دفاع از شما را به عهده میگیرم و دشمنانتان را بهخاطر آنچه با شما کردند مجازات خواهم کرد. من سرچشمهٔ آبهای بابل و رودهای آن را خشک خواهم کرد. | |
| Jere | FarTPV | 51:37 | آن کشور به خرابهای تبدیل میشود که فقط حیوانات وحشی در آن زندگی خواهند کرد. منظرهٔ وحشتناکی خواهد شد. دیگر کسی در آن زندگی نخواهد کرد و هر بینندهای در حیرت خواهد افتاد. | |
| Jere | FarTPV | 51:39 | آیا آنها پُر اشتها هستند؟ برای آنها ضیافتی برپا میکنم و همهٔ آنها را سرخوش و مست خواهم کرد. آنگاه آنها به خوابی فرو میروند که هیچگاه از آن بیدار نخواهند شد. | |
| Jere | FarTPV | 51:41 | خداوند دربارهٔ بابل میگوید: «شهری که تمام جهان آن را میستودند، تسخیر شده است! بابل برای سایر ملّتها چه منظرهٔ وحشتناکی شده است! | |
| Jere | FarTPV | 51:43 | شهرهایش منظرهٔ وحشتناکی را به وجود آوردهاند و مثل بیابان خشک و بیآب و علف هستند، جایی که هیچکس نه در آن زندگی میکند و نه از آنجا میگذرد. | |
| Jere | FarTPV | 51:44 | من بِل خدای بابل را مجازات خواهم کرد و او را وادار میکنم هرچه را دزدیده پس بدهد. دیگر هیچ ملّتی او را پرستش نخواهد کرد. «دیوارهای بابل افتاده است. | |
| Jere | FarTPV | 51:46 | نگذارید بهخاطر شایعاتی که میشنوید جرأت خودتان را از دست بدهید یا هراسان شوید. هرسال چیز تازهای شایعه میشود؛ شایعات مربوط به خشونت در سرزمینی یا جنگ پادشاهی بابل با پادشاه دیگر. | |
| Jere | FarTPV | 51:47 | پس بزودی زمان آن خواهد رسید که من به حساب بُتهای بابل برسم. تمام کشور رسوا و مردمش کشته میشوند. | |
| Jere | FarTPV | 51:48 | وقتی بابل به دست مردمی که از شمال برای ویرانی آن میآیند، سقوط کند تمام موجودات در زمین و آسمان فریاد شادی برمیآورند. | |
| Jere | FarTPV | 51:49 | بابل باعث مرگ مردم در تمام جهان شد و اکنون بابل بهخاطر مرگ بسیاری از قوم اسرائیل سقوط خواهد کرد. من، خداوند این را چنین گفتهام.» | |
| Jere | FarTPV | 51:50 | خداوند به قوم خود در بابل چنین میگوید: «شما از مرگ نجات یافتید! اکنون بروید! تأخیر نکنید! هرچند از وطن خود دور هستید، دربارهٔ من، خداوند خودتان، بیندیشید و به یاد اورشلیم باشید. | |
| Jere | FarTPV | 51:51 | شما میگویید: «ما رسوا و شرمسار شدهایم، احساس درماندگی میکنیم، چون بیگانگان مکانهای مقدّس در معبد بزرگ ما را اشغال کردهاند. | |
| Jere | FarTPV | 51:52 | در آن صورت من میگویم که وقت آن رسیده که به حساب بُتهای بابل برسم و زخمی شدگان در سرتاسر کشور در ناله و شیون خواهند بود. | |
| Jere | FarTPV | 51:53 | حتّی اگر بابل به آسمان صعود کند و در آن قلعهٔ محکمی بنا کند، من باز هم مردم را برای نابودی آن خواهم فرستاد. من، خداوند چنین گفتهام.» | |
| Jere | FarTPV | 51:54 | خداوند میگوید: «به فریادهای گریه و زاری از بابل گوش کنید، ماتم آنها را برای ویرانی سرزمین بشنوید. | |
| Jere | FarTPV | 51:55 | من بابل را ویران میکنم و آن را در سکوت فرو میبرم. ارتشها مثل امواج خروشان هجوم میآورند و با فریادی بلند حمله میکنند. | |
| Jere | FarTPV | 51:56 | آنها برای ویرانی بابل آمدهاند، سربازهایش دستگیر شدهاند و کمانهاهایشان شکستهاند. من خدایی هستم که شریر را مجازات میکند و بابل را کاملاً به جزای شرارتش خواهم رسانید. | |
| Jere | FarTPV | 51:57 | من فرمانروایان، خردمندان، رهبران و سربازان آن را در مستی فرو میبرم. آنها میخوابند و دیگر بیدار نخواهند شد. من پادشاه چنین گفتهام، من خداوند متعال هستم. | |
| Jere | FarTPV | 51:58 | دیوارهای مستحکم بابل فرو خواهد ریخت، و دروازههای بلند آن در آتش خواهد سوخت. زحمت ملّتها همه بیهوده و کوششهایشان خستهکننده و بیثمر است. من، خداوند متعال، چنین گفتهام.» | |
| Jere | FarTPV | 51:59 | سرایا -پسر نیریا- و نوهٔ محسیا، سرپرست امور شخصی صدقیای پادشاه بود. در چهارمین سال سلطنت صدقیا پادشاه یهودا، سریا به همراه پادشاه به بابل میرفت و بعضی دستورات را به او دادم. | |
| Jere | FarTPV | 51:60 | من در کتابی، فهرست تمام ویرانیهایی که بابل قرار است متحمّل شود و سایر چیزها را دربارهٔ بابل نوشته بودم. | |
| Jere | FarTPV | 51:61 | من به سریا گفتم: «وقتی به بابل رسیدی حتماً هرچه را در این طومار نوشته شده با صدای بلند برای همه بخوان. | |
| Jere | FarTPV | 51:62 | بعد دعا کن و بگو: 'ای خداوند تو گفتهای که این مکان را ویران میکنی، به طوری که دیگر هیچ موجود زندهای -نه انسان و نه حیوان- نتواند در آن زندگی کند، و آن تا ابد به صورت یک بیابان خواهد بود.' | |
| Jere | FarTPV | 51:63 | سریا، وقتی خواندن این کتاب را تمام کردی آنگاه آن را به سنگی ببند و آن را در رود فرات بیانداز. | |
Chapter 52
| Jere | FarTPV | 52:1 | وقتی صدقیا بیست و یک ساله بود پادشاه یهودا شد و مدّت یازده سال در اورشلیم حکومت کرد. نام مادرش حمیطل دختر ارمیا از اهالی شهر لبنه بود. | |
| Jere | FarTPV | 52:3 | خداوند چنان نسبت به مردم اورشلیم و یهودا خشمگین شد که آنها را از نظر خود دور کرد. صدقیا علیه نبوکدنصر پادشاه بابل شورید، | |
| Jere | FarTPV | 52:4 | پس نبوکدنصر هم با تمام سپاه خود آمد و در روز دهم از ماه دهم در نهمین سال سلطنت صدقیا به اورشلیم حمله کرد. آنها اطراف شهر اردو زدند و شهر را محاصره کردند | |
| Jere | FarTPV | 52:6 | در نهمین روز ماه چهارم همان سال، زمانی که بهخاطر قحطی دیگر چیزی باقی نمانده بود که مردم بخورند، | |
| Jere | FarTPV | 52:7 | دیوارهای شهر درهم شکسته شد. گرچه بابلیها شهر را در محاصره داشتند، تمام سربازان موفّق شدند شبانه فرار کنند. آنها شهر را از راه باغهای سلطنتی ترک کردند و از دروازهٔ آب که دو دیوار را به هم مربوط میکرد، گذشتند و به سوی دشت اردن فرار کردند | |
| Jere | FarTPV | 52:8 | امّا ارتش بابل، به دنبال آنها به تعقیب صدقیای پادشاه رفت. و او را در دشتهای نزدیک اریحا دستگیر کرد و تمام سربازانش او را ترک کردند. | |
| Jere | FarTPV | 52:9 | صدقیا را به حضور نبوکدنصر که در آن زمان در شهر ربله، در سرزمین حمات بود، بردند و در آنجا نبوکدنصر حکم مجازات او را صادر کرد. | |
| Jere | FarTPV | 52:11 | بعد از اینکه صدقیا را کور کرد او را به زنجیر بست و به بابل برد. صدقیا تا روز مرگش در بابل زندانی بود. | |
| Jere | FarTPV | 52:12 | در روز دهم از ماه پنجم در نوزدهمین سال سلطنت نبوکدنصر پادشاه، نبوزرادان مشاور و فرماندهٔ ارتش او وارد اورشلیم شد. | |
| Jere | FarTPV | 52:15 | بعد از آن، نبوزرادان همهٔ مردانی را که در شهر مانده بودند، به همراه بقیّهٔ صنعتگران و همچنین کسانیکه خودشان را به بابلیها تسلیم کرده بودند، همه را به اسارت به بابل برد. | |
| Jere | FarTPV | 52:16 | امّا در یهودا، او بعضی از فقیرترین مردمان را که مالک هیچ ملکی نبودند، نگاه داشت و به کار کردن در تاکستانها و مزارع مجبور کرد. | |
| Jere | FarTPV | 52:17 | بابلیها، ستونهای برنزی و پایههای آن را که در معبد بزرگ بود قطعهقطعه کردند و به همراه حوضچهٔ بزرگ و تمام برنزهایی که در معبد بزرگ بود، همه را به بابل بردند. | |
| Jere | FarTPV | 52:18 | آنها همچنین بیلها و خاکاندازهایی که برای تمیز کردن قربانگاه استفاده میشد، چراغها، کاسههایی که برای نگاه داشتن خون قربانیها به کار میرفت، و کاسههای مخصوص سوزاندن بُخور و تمام وسایل برنزی دیگری که در معبد بزرگ از آنها استفاده میشد، همه را به بابل بردند. | |
| Jere | FarTPV | 52:19 | آنها همچنین هر چیزی را که از طلا و نقره درست شده بود، مانند: منقلها، کاسهها برای نگاهداری خون قربانیها، ظروف مخصوص برای جمع کردن خاکستر، مشعلدانها، کاسههایی که برای سوزاندن بُخور به کار میرفت، جامهایی که برای ریختن شرابهای تقدیم شده استفاده میشد، همه را با خود بردند. | |
| Jere | FarTPV | 52:20 | تمام اشیای برنزی که سلیمان پادشاه برای معبد بزرگ ساخته بود مانند: دو ستون و حوضچهٔ برنزی و مجسمهٔهای دوازده گاوی که حوضچه بر روی آنها قرار داشت را نیز با خود بردند. آنها آنقدر سنگین بودند که نمیتوانستند آنها را وزن کنند. | |
| Jere | FarTPV | 52:21 | دو ستون کاملاً مثل هم بودند، ارتفاع آنها در حدود هشت متر و محیط آنها در حدود پنج و نیم متر بود. داخلشان خالی و ضخامت فلز جدار خارجی آن هفت سانتیمتر بود. در بالای هریک از ستونها تاجی قرار داشت، به ارتفاع دو متر و نیم. تمام اطراف ستونها کندهکاری و با شاخههای انارهای برنزی مزّین شده بود. | |
| Jere | FarTPV | 52:22 | دو ستون کاملاً مثل هم بودند، ارتفاع آنها در حدود هشت متر و محیط آنها در حدود پنج و نیم متر بود. داخلشان خالی و ضخامت فلز جدار خارجی آن هفت سانتیمتر بود. در بالای هریک از ستونها تاجی قرار داشت، به ارتفاع دو متر و نیم. تمام اطراف ستونها کندهکاری و با شاخههای انارهای برنزی مزّین شده بود. | |
| Jere | FarTPV | 52:23 | بر روی هر ستون صد انار کندهکاری شده بود و نود و شش عدد از آنها از پایین قابل رؤیت بود. | |
| Jere | FarTPV | 52:24 | علاوه بر آن، نبوزرادان فرمانده سپاه، سریا کاهن اعظم، صَفَنیا معاون او و سه نفر دیگر از بزرگان معبد بزرگ را به اسارت گرفت. | |
| Jere | FarTPV | 52:25 | در داخل شهر او افسری که فرماندهی سربازان را به عهده داشت به همراه هفت نفر دیگر از مشاوران شخصی پادشاه، معاون فرمانده -که مسئول بایگانی ارتش بود- و شصت نفر از بزرگان یهودا، همه را به اسارت برد. | |
| Jere | FarTPV | 52:27 | واقع در محلهٔ حمات بود. پادشاه دستور داد همهٔ آنها کشته شوند. به این ترتیب، مردم یهودا از سرزمین خودشان تبعید شدند. | |
| Jere | FarTPV | 52:28 | این است تعداد مردمی که نبوکدنصر به اسارت برد: در سال هفتم سلطنت خود سه هزار و بیست و سه نفر از یهودا؛ | |
| Jere | FarTPV | 52:30 | در سال بیست و سوم سلطنت نبوکدنصر، نبوزرادان، فرماندهٔ نگهبانان هفتصد و چهل و پنج نفر از یهودا را به اسیری برد. بنابراین در مجموع چهار هزار و ششصد نفر تبعید شدند. | |
| Jere | FarTPV | 52:31 | در روز بیست و پنجم ماه دوازدهم سی و هفتمین سال اسارت یهویاکین، پادشاه یهودا، یعنی در نخستین سال سلطنت اویل مردوک در بابل، یهویاکین مورد لطف او قرار گرفت و او را از زندان آزاد کرد. | |
| Jere | FarTPV | 52:32 | اویل مردوک با او دوستانه رفتار نمود و از تمام پادشاهانی که در بابل در تبعید به سر میبردند، به یهویاکین افتخار بیشتر بخشید. | |
| Jere | FarTPV | 52:33 | پس یهویاکین لباس زندانی خود را کنار گذاشت و او در تمامی عمرش همواره با پادشاه بر سر یک سفره غذا میخورد. | |