Site uses cookies to provide basic functionality.

OK
LUKE
Up
Toggle notes
Chapter 1
Luke FarOPV 1:1  از آنجهت که بسیاری دست خود را درازکردند به سوی تالیف حکایت آن اموری که نزد ما به اتمام رسید،
Luke FarOPV 1:2  چنانچه آنانی که از ابتدانظارگان و خادمان کلام بودند به ما رسانیدند،
Luke FarOPV 1:3  من نیز مصلحت چنان دیدم که همه را من البدایه به تدقیق در‌پی رفته، به ترتیب به تو بنویسم‌ای تیوفلس عزیز،
Luke FarOPV 1:4  تا صحت آن کلامی که در آن تعلیم یافته‌ای دریابی.
Luke FarOPV 1:5  در ایام هیرودیس پادشاه یهودیه، کاهنی زکریا نام از فرقه ابیا بود که زن او از دختران هارون بود و الیصابات نام داشت.
Luke FarOPV 1:6  و هر دو در حضورخدا صالح و به جمیع احکام و فرایض خداوند، بی‌عیب سالک بودند.
Luke FarOPV 1:7  و ایشان را فرزندی نبودزیرا که الیصابات نازاد بود و هر دو دیرینه سال بودند.
Luke FarOPV 1:8  و واقع شد که چون به نوبت فرقه خود درحضور خدا کهانت می‌کرد،
Luke FarOPV 1:9  حسب عادت کهانت، نوبت او شد که به قدس خداوند درآمده، بخور بسوزاند.
Luke FarOPV 1:10  و در وقت بخور، تمام جماعت قوم بیرون عبادت می‌کردند.
Luke FarOPV 1:11  ناگاه فرشته خداوند به طرف راست مذبح بخور ایستاده، بر وی ظاهر گشت.
Luke FarOPV 1:12  چون زکریااو را دید، در حیرت افتاده، ترس بر او مستولی شد.
Luke FarOPV 1:13  فرشته بدو گفت: «ای زکریا ترسان مباش، زیرا که دعای تو مستجاب گردیده است وزوجه ات الیصابات برای تو پسری خواهد زاییدو او را یحیی خواهی نامید.
Luke FarOPV 1:14  و تو را خوشی وشادی رخ خواهد نمود و بسیاری از ولادت اومسرور خواهند شد.
Luke FarOPV 1:15  زیرا که در حضورخداوند بزرگ خواهد بود و شراب و مسکری نخواهد نوشید و از شکم مادر خود، پر ازروح‌القدس خواهد بود.
Luke FarOPV 1:16  و بسیاری ازبنی‌اسرائیل را، به سوی خداوند خدای ایشان خواهد برگردانید.
Luke FarOPV 1:17  و او به روح و قوت الیاس پیش روی وی خواهد خرامید، تا دلهای پدران رابه طرف پسران و نافرمانان را به حکمت عادلان بگرداند تا قومی مستعد برای خدا مهیا سازد.»
Luke FarOPV 1:18  زکریا به فرشته گفت: «این را چگونه بدانم وحال آنکه من پیر هستم و زوجه‌ام دیرینه سال است؟»
Luke FarOPV 1:19  فرشته در جواب وی گفت: «من جبرائیل هستم که در حضور خدا می‌ایستم وفرستاده شدم تا به تو سخن گویم و از این امور تورا مژده دهم.
Luke FarOPV 1:20  و الحال تا این امور واقع نگردد، گنگ شده یارای حرف زدن نخواهی داشت، زیراسخن های مرا که در وقت خود به وقوع خواهدپیوست، باور نکردی.»
Luke FarOPV 1:21  و جماعت منتظر زکریامی بودند و از طول توقف او در قدس متعجب شدند.
Luke FarOPV 1:22  اما چون بیرون آمده نتوانست با ایشان حرف زند، پس فهمیدند که در قدس رویایی دیده است، پس به سوی ایشان اشاره می‌کرد و ساکت ماند.
Luke FarOPV 1:23  و چون ایام خدمت او به اتمام رسید، به خانه خود رفت.
Luke FarOPV 1:24  و بعد از آن روزها، زن او الیصابات حامله شده، مدت پنج ماه خود را پنهان نمود و گفت:
Luke FarOPV 1:25  «به اینطور خداوند به من عمل نمود درروزهایی که مرا منظور داشت، تا ننگ مرا از نظرمردم بردارد.»
Luke FarOPV 1:26  و در ماه ششم جبرائیل فرشته از جانب خدا به بلدی از جلیل که ناصره نام داشت، فرستاده شد.
Luke FarOPV 1:27  نزد باکره‌ای نامزد مردی مسمی به یوسف از خاندان داود و نام آن باکره مریم بود.
Luke FarOPV 1:28  پس فرشته نزد او داخل شده، گفت: «سلام برتو‌ای نعمت رسیده، خداوند با توست و تو درمیان زنان مبارک هستی.»
Luke FarOPV 1:29  چون او را دید، ازسخن او مضطرب شده، متفکر شد که این چه نوع تحیت است.
Luke FarOPV 1:30  فرشته بدو گفت: «ای مریم ترسان مباش زیرا که نزد خدا نعمت یافته‌ای.
Luke FarOPV 1:31  واینک حامله شده، پسری خواهی زایید و او راعیسی خواهی نامید.
Luke FarOPV 1:32  او بزرگ خواهد بود و به پسر حضرت اعلی، مسمی شود، و خداوند خداتخت پدرش داود را بدو عطا خواهد فرمود.
Luke FarOPV 1:33  واو بر خاندان یعقوب تا به ابد پادشاهی خواهد کردو سلطنت او را نهایت نخواهد بود.»
Luke FarOPV 1:34  مریم به فرشته گفت: «این چگونه می‌شود وحال آنکه مردی را نشناخته‌ام؟»
Luke FarOPV 1:35  فرشته درجواب وی گفت: «روح‌القدس بر تو خواهد آمد وقوت حضرت اعلی بر تو سایه خواهد افکند، از آنجهت آن مولود مقدس، پسر خدا خوانده خواهد شد.
Luke FarOPV 1:36  و اینک الیصابات از خویشان تونیز در‌پیری به پسری حامله شده و این ماه ششم است، مر او را که نازاد می‌خواندند.
Luke FarOPV 1:37  زیرا نزدخدا هیچ امری محال نیست.»
Luke FarOPV 1:38  مریم گفت: «اینک کنیز خداوندم. مرا برحسب سخن تو واقع شود.» پس فرشته از نزد او رفت.
Luke FarOPV 1:39  در آن روزها، مریم برخاست و به بلدی ازکوهستان یهودیه بشتاب رفت.
Luke FarOPV 1:40  و به خانه زکریادرآمده، به الیصابات سلام کرد.
Luke FarOPV 1:41  و چون الیصابات سلام مریم را شنید، بچه در رحم او به حرکت آمد و الیصابات به روح‌القدس پر شده،
Luke FarOPV 1:42  به آواز بلند صدا زده گفت: «تو در میان زنان مبارک هستی و مبارک است ثمره رحم تو.
Luke FarOPV 1:43  و ازکجا این به من رسید که مادر خداوند من، به نزد من آید؟
Luke FarOPV 1:44  زیرا اینک چون آواز سلام تو گوش زدمن شد، بچه از خوشی در رحم من به حرکت آمد.
Luke FarOPV 1:45  و خوشابحال او که ایمان آورد، زیرا که آنچه از جانب خداوند به وی گفته شد، به انجام خواهدرسید.»
Luke FarOPV 1:46  پس مریم گفت: «جان من خداوند راتمجید می‌کند،
Luke FarOPV 1:47  و روح من به رهاننده من خدابوجد آمد،
Luke FarOPV 1:48  زیرا بر‌حقارت کنیز خود نظرافکند. زیرا هان از کنون تمامی طبقات مراخوشحال خواهند خواند،
Luke FarOPV 1:49  زیرا آن قادر، به من کارهای عظیم کرده و نام او قدوس است،
Luke FarOPV 1:50  ورحمت او نسلا بعد نسل است. بر آنانی که از او می ترسند.
Luke FarOPV 1:51  به بازوی خود، قدرت را ظاهرفرمود و متکبران را به خیال دل ایشان پراکنده ساخت.
Luke FarOPV 1:52  جباران را از تختها به زیر افکند. وفروتنان را سرافراز گردانید.
Luke FarOPV 1:53  گرسنگان را به چیزهای نیکو سیر فرمود و دولتمندان راتهیدست رد نمود.
Luke FarOPV 1:54  بنده خود اسرائیل را یاری کرد، به یادگاری رحمانیت خویش،
Luke FarOPV 1:55  چنانکه به اجداد ما گفته بود، به ابراهیم و به ذریت او تاابدالاباد.»
Luke FarOPV 1:56  و مریم قریب به سه ماه نزد وی ماند. پس به خانه خود مراجعت کرد.
Luke FarOPV 1:57  اما چون الیصابات را وقت وضع حمل رسید، پسری بزاد.
Luke FarOPV 1:58  و همسایگان و خویشان اوچون شنیدند که خداوند رحمت عظیمی بر وی کرده، با او شادی کردند.
Luke FarOPV 1:59  و واقع شد در روزهشتم چون برای ختنه طفل آمدند، که نام پدرش زکریا را بر او می‌نهادند.
Luke FarOPV 1:60  اما مادرش ملتفت شده، گفت: «نی بلکه به یحیی نامیده می‌شود.»
Luke FarOPV 1:61  به وی گفتند: «از قبیله تو هیچ‌کس این اسم راندارد.»
Luke FarOPV 1:62  پس به پدرش اشاره کردند که «او را چه نام خواهی نهاد؟»
Luke FarOPV 1:63  او تخته‌ای خواسته بنوشت که «نام او یحیی است» و همه متعجب شدند.
Luke FarOPV 1:64  در ساعت، دهان و زبان او باز گشته، به حمدخدا متکلم شد.
Luke FarOPV 1:65  پس بر تمامی همسایگان ایشان، خوف مستولی گشت و جمیع این وقایع در همه کوهستان یهودیه شهرت یافت.
Luke FarOPV 1:66  و هرکه شنید، در خاطر خود تفکر نموده، گفت: «این چه نوع طفل خواهد بود؟» و دست خداوند با وی می بود.
Luke FarOPV 1:67  و پدرش زکریا از روح‌القدس پر شده نبوت نموده، گفت:
Luke FarOPV 1:68  «خداوند خدای اسرائیل متبارک باد، زیرا از قوم خود تفقد نموده، برای ایشان فدایی قرار داد.
Luke FarOPV 1:69  و شاخ نجاتی برای مابرافراشت، در خانه بنده خود داود.
Luke FarOPV 1:70  چنانچه به زبان مقدسین گفت که از بدو عالم انبیای اومی بودند،
Luke FarOPV 1:71  رهایی از دشمنان ما و از دست آنانی که از ما نفرت دارند،
Luke FarOPV 1:72  تا رحمت را برپدران ما به‌جا آرد و عهد مقدس خود را تذکرفرماید.
Luke FarOPV 1:73  سوگندی که برای پدر ما ابراهیم یادکرد،
Luke FarOPV 1:74  که ما را فیض عطا فرماید، تا از دست دشمنان خود رهایی یافته، او را بی‌خوف عبادت کنیم.
Luke FarOPV 1:75  در حضور او به قدوسیت و عدالت، درتمامی روزهای عمر خود.
Luke FarOPV 1:76  و تو‌ای طفل نبی حضرت اعلی خوانده خواهی شد، زیرا پیش روی خداوند خواهی خرامید، تا طرق او را مهیاسازی،
Luke FarOPV 1:77  تا قوم او را معرفت نجات دهی، درآمرزش گناهان ایشان.
Luke FarOPV 1:78  به احشای رحمت خدای ما که به آن سپیده از عالم اعلی از ما تفقدنمود،
Luke FarOPV 1:79  تا ساکنان در ظلمت و ظل موت را نوردهد. و پایهای ما را به طریق سلامتی هدایت نماید.»
Luke FarOPV 1:80  پس طفل نمو کرده، در روح قوی می‌گشت. و تا روز ظهور خود برای اسرائیل، دربیابان بسر می‌برد.
Chapter 2
Luke FarOPV 2:1  و در آن ایام حکمی از اوغسطس قیصرصادر گشت که تمام ربع مسکون را اسم نویسی کنند.
Luke FarOPV 2:2  و این اسم نویسی اول شد، هنگامی که کیرینیوس والی سوریه بود.
Luke FarOPV 2:3  پس همه مردم هر یک به شهر خود برای اسم نویسی می‌رفتند.
Luke FarOPV 2:4  و یوسف نیز از جلیل از بلده ناصره به یهودیه به شهر داود که بیت لحم نام داشت، رفت. زیرا که او از خاندان و آل داود بود.
Luke FarOPV 2:5  تا نام او بامریم که نامزد او بود و نزدیک به زاییدن بود، ثبت گردد.
Luke FarOPV 2:6  و وقتی که ایشان در آنجا بودند، هنگام وضع حمل او رسیده،
Luke FarOPV 2:7  پسر نخستین خود رازایید. و او را در قنداقه پیچیده، در آخورخوابانید. زیرا که برای ایشان در منزل جای نبود.
Luke FarOPV 2:8  و در آن نواحی، شبانان در صحرا بسرمی بردند و در شب پاسبانی گله های خویش می‌کردند.
Luke FarOPV 2:9  ناگاه فرشته خداوند بر ایشان ظاهرشد و کبریایی خداوند بر گرد ایشان تابید و بغایت ترسان گشتند.
Luke FarOPV 2:10  فرشته ایشان را گفت: «مترسید، زیرا اینک بشارت خوشی عظیم به شما می‌دهم که برای جمیع قوم خواهد بود.
Luke FarOPV 2:11  که امروز برای شما در شهر داود، نجات‌دهنده‌ای که مسیح خداوند باشد متولد شد.
Luke FarOPV 2:12  و علامت برای شمااین است که طفلی در قنداقه پیچیده و در آخورخوابیده خواهید یافت.»
Luke FarOPV 2:13  در همان حال فوجی از لشکر آسمانی با فرشته حاضر شده، خدا راتسبیح‌کنان می‌گفتند:
Luke FarOPV 2:14  «خدا را در اعلی علیین جلال و بر زمین سلامتی و در میان مردم رضامندی باد.»
Luke FarOPV 2:15  و چون فرشتگان از نزد ایشان به آسمان رفتند، شبانان با یکدیگر گفتند: «الان به بیت لحم برویم و این چیزی را که واقع شده و خداوند آن را به ما اعلام نموده است ببینیم.»
Luke FarOPV 2:16  پس به شتاب رفته، مریم و یوسف و آن طفل رادر آخور خوابیده یافتند.
Luke FarOPV 2:17  چون این را دیدند، آن سخنی را که درباره طفل بدیشان گفته شده بود، شهرت دادند.
Luke FarOPV 2:18  و هر‌که می‌شنید از آنچه شبانان بدیشان گفتند، تعجب می‌نمود.
Luke FarOPV 2:19  امامریم در دل خود متفکر شده، این همه سخنان رانگاه می‌داشت.
Luke FarOPV 2:20  و شبانان خدا را تمجید وحمدکنان برگشتند، به‌سبب همه آن اموری که دیده و شنیده بودند چنانکه به ایشان گفته شده بود.
Luke FarOPV 2:21  و چون روز هشتم، وقت ختنه طفل رسید، او را عیسی نام نهادند، چنانکه فرشته قبل از قرارگرفتن او در رحم، او را نامیده بود.
Luke FarOPV 2:22  و چون ایام تطهیر ایشان برحسب شریعت موسی رسید، او رابه اورشلیم بردند تا به خداوند بگذرانند.
Luke FarOPV 2:23  چنانکه در شریعت خداوند مکتوب است که هر ذکوری که رحم را گشاید، مقدس خداوندخوانده شود.
Luke FarOPV 2:24  و تا قربانی گذرانند، چنانکه درشریعت خداوند مقرر است، یعنی جفت فاخته‌ای یا دو جوجه کبوتر.
Luke FarOPV 2:25  و اینک شخصی شمعون نام در اورشلیم بود که مرد صالح و متقی و منتظر تسلی اسرائیل بود و روح‌القدس بر وی بود.
Luke FarOPV 2:26  و از روح‌القدس بدو وحی رسیده بود که، تا مسیح خداوند را نبینی موت را نخواهی دید.
Luke FarOPV 2:27  پس به راهنمایی روح، به هیکل درآمد وچون والدینش آن طفل یعنی عیسی را آوردند تا رسوم شریعت را بجهت او بعمل آورند،
Luke FarOPV 2:28  او رادر آغوش خود کشیده و خدا را متبارک خوانده، گفت:
Luke FarOPV 2:29  «الحال‌ای خداوند بنده خود را رخصت می‌دهی، به سلامتی برحسب کلام خود.
Luke FarOPV 2:30  زیراکه چشمان من نجات تو را دیده است،
Luke FarOPV 2:31  که آن راپیش روی جمیع امت‌ها مهیا ساختی.
Luke FarOPV 2:32  نوری که کشف حجاب برای امت‌ها کند و قوم تواسرائیل را جلال بود.»
Luke FarOPV 2:33  و یوسف و مادرش ازآنچه درباره او گفته شد، تعجب نمودند.
Luke FarOPV 2:34  پس شمعون ایشان را برکت داده، به مادرش مریم گفت: «اینک این طفل قرار داده شد، برای افتادن وبرخاستن بسیاری از آل اسرائیل و برای آیتی که به خلاف آن خواهند گفت.
Luke FarOPV 2:35  و در قلب تو نیزشمشیری فرو خواهد رفت، تا افکار قلوب بسیاری مکشوف شود.»
Luke FarOPV 2:36  و زنی نبیه بود، حنا نام، دختر فنوئیل ازسبط اشیر بسیار سالخورده، که از زمان بکارت هفت سال با شوهر بسر برده بود.
Luke FarOPV 2:37  و قریب به هشتاد و چهار سال بود که او بیوه گشته ازهیکل جدا نمی شد، بلکه شبانه‌روز به روزه ومناجات در عبادت مشغول می‌بود.
Luke FarOPV 2:38  او درهمان ساعت در‌آمده، خدا را شکر نمود ودرباره او به همه منتظرین نجات در اورشلیم، تکلم نمود.
Luke FarOPV 2:39  و چون تمامی رسوم شریعت خداوند را به پایان برده بودند، به شهر خود ناصره جلیل مراجعت کردند.
Luke FarOPV 2:40  و طفل نمو کرده، به روح قوی می‌گشت و از حکمت پر شده، فیض خدا بروی می‌بود.
Luke FarOPV 2:41  و والدین او هر ساله بجهت عید فصح، به اورشلیم می‌رفتند.
Luke FarOPV 2:42  و چون دوازده ساله شد، موافق رسم عید، به اورشلیم آمدند.
Luke FarOPV 2:43  وچون روزها را تمام کرده مراجعت می‌نمودند، آن طفل یعنی عیسی، در اورشلیم توقف نمودو یوسف و مادرش نمی دانستند.
Luke FarOPV 2:44  بلکه چون گمان می‌بردند که او در قافله است، سفریکروزه کردند و او را در میان خویشان وآشنایان خود می‌جستند.
Luke FarOPV 2:45  و چون او را نیافتند، در طلب او به اورشلیم برگشتند.
Luke FarOPV 2:46  و بعد ازسه روز، او را در هیکل یافتند که در میان معلمان نشسته، سخنان ایشان را می‌شنود و ازایشان سوال همی کرد.
Luke FarOPV 2:47  و هر‌که سخن او رامی شنید، از فهم و جوابهای او متحیرمی گشت.
Luke FarOPV 2:48  چون ایشان او را دیدند، مضطرب شدند. پس مادرش به وی گفت: «ای فرزند چرا با ماچنین کردی؟ اینک پدرت و من غمناک گشته تو را جستجو می‌کردیم.»
Luke FarOPV 2:49  او به ایشان گفت: «از بهر‌چه مرا طلب می‌کردید، مگرندانسته‌اید که باید من در امور پدر خود باشم؟»
Luke FarOPV 2:50  ولی آن سخنی را که بدیشان گفت، نفهمیدند.
Luke FarOPV 2:51  پس با ایشان روانه شده، به ناصره آمد و مطیع ایشان می‌بود و مادر او تمامی این امور را درخاطر خود نگاه می‌داشت.
Luke FarOPV 2:52  و عیسی درحکمت و قامت و رضامندی نزد خدا و مردم ترقی می‌کرد.
Chapter 3
Luke FarOPV 3:1  و در سال پانزدهم از سلطنت طیباریوس قیصر، در وقتی که پنطیوس پیلاطس، والی یهودیه بود و هیرودیس، تیترارک جلیل وبرادرش فیلپس تیترارک ایطوریه تراخونیتس ولیسانیوس تیترارک آبلیه
Luke FarOPV 3:2  و حنا و قیافا روسای کهنه بودند، کلام خدا به یحیی ابن زکریا در بیابان نازل شده،
Luke FarOPV 3:3  به تمامی حوالی اردن آمده، به تعمیدتوبه بجهت آمرزش گناهان موعظه می‌کرد.
Luke FarOPV 3:4  چنانچه مکتوب است در صحیفه کلمات اشعیای نبی که می‌گوید: «صدای ندا کننده‌ای دربیابان که راه خداوند را مهیا سازید و طرق او راراست نمایید.
Luke FarOPV 3:5  هر وادی انباشته و هر کوه و تلی پست و هر کجی راست و هر راه ناهموار صاف خواهد شد
Luke FarOPV 3:6  و تمامی بشر نجات خدا را خواهنددید.»
Luke FarOPV 3:7  آنگاه به آن جماعتی که برای تعمید وی بیرون می‌آمدند، گفت: «ای افعی‌زادگان، که شمارا نشان داد که از غضب آینده بگریزید؟
Luke FarOPV 3:8  پس ثمرات مناسب توبه بیاورید و در خاطر خود این سخن را راه مدهید که ابراهیم پدر ماست، زیرا به شما می‌گویم خدا قادر است که از این سنگها، فرزندان برای ابراهیم برانگیزاند.
Luke FarOPV 3:9  و الان نیز تیشه بر ریشه درختان نهاده شده است، پس هر درختی که میوه نیکو نیاورد، بریده و در آتش افکنده می‌شود.»
Luke FarOPV 3:10  پس مردم از وی سوال نموده گفتند: «چه کنیم؟»
Luke FarOPV 3:11  او در جواب ایشان گفت: «هر‌که دوجامه دارد، به آنکه ندارد بدهد. و هرکه خوراک دارد نیز چنین کند.»
Luke FarOPV 3:12  و باجگیران نیز برای تعمید آمده، بدو گفتند: «ای استاد چه کنیم؟»
Luke FarOPV 3:13  بدیشان گفت: «زیادتر از آنچه مقرر است، مگیرید.»
Luke FarOPV 3:14  سپاهیان نیز از او پرسیده، گفتند: «ماچه کنیم؟» به ایشان گفت: «بر کسی ظلم مکنید وبر هیچ‌کس افترا مزنید و به مواجب خود اکتفاکنید.»
Luke FarOPV 3:15  و هنگامی که قوم مترصد می‌بودند و همه در خاطر خود درباره یحیی تفکر می‌نمودندکه این مسیح است یا نه،
Luke FarOPV 3:16  یحیی به همه متوجه شده گفت: «من شما را به آب تعمیدمی دهم، لیکن شخصی تواناتر از من می‌آید که لیاقت آن ندارم که بند نعلین او را باز کنم. اوشما را به روح‌القدس و آتش تعمید خواهد داد.
Luke FarOPV 3:17  او غربال خود را به‌دست خود دارد وخرمن خویش را پاک کرده، گندم را در انبارخود ذخیره خواهد نمود و کاه را در آتشی که خاموشی نمی پذیرد خواهد سوزانید.»
Luke FarOPV 3:18  وبه نصایح بسیار دیگر، قوم را بشارت می‌داد.
Luke FarOPV 3:19  اما هیرودیس تیترارک چون به‌سبب هیرودیا، زن برادر او فیلپس و سایر بدیهایی که هیرودیس کرده بود از وی توبیخ یافت،
Luke FarOPV 3:20  این رانیز بر همه افزود که یحیی را در زندان حبس نمود.
Luke FarOPV 3:21  اما چون تمامی قوم تعمید یافته بودند وعیسی هم تعمید گرفته دعا می‌کرد، آسمان شکافته شد
Luke FarOPV 3:22  و روح‌القدس به هیات جسمانی، مانند کبوتری بر او نازل شد. و آوازی از آسمان در‌رسید که تو پسر حبیب من هستی که به توخشنودم.
Luke FarOPV 3:23  و خود عیسی وقتی که شروع کرد، قریب به سی ساله بود. و حسب گمان خلق، پسر یوسف ابن هالی
Luke FarOPV 3:24  ابن متات، بن لاوی، بن ملکی، بن ینا، بن یوسف،
Luke FarOPV 3:25  ابن متاتیا، بن آموس، بن ناحوم، بن حسلی، بن نجی،
Luke FarOPV 3:26  ابن مات، بن متاتیا، بن شمعی، بن یوسف، بن یهودا،
Luke FarOPV 3:27  ابن یوحنا، بن ریسا، بن زروبابل، بن سالتیئیل، بن نیری،
Luke FarOPV 3:28  ابن ملکی، بن ادی، بن قوسام، بن ایلمودام، بن عیر،
Luke FarOPV 3:29  ابن یوسی، بن ایلعاذر، بن یوریم، بن متات، بن لاوی،
Luke FarOPV 3:30  ابن شمعون، بن یهودا، بن یوسف، بن یونان، بن ایلیاقیم،
Luke FarOPV 3:31  ابن ملیا، بن مینان، بن متاتا بن ناتان، بن داود،
Luke FarOPV 3:32  ابن یسی، بن عوبید، بن بوعز، بن شلمون، بن نحشون،
Luke FarOPV 3:33  ابن عمیناداب، بن ارام، بن حصرون، بن فارص، بن یهودا،
Luke FarOPV 3:34  ابن یعقوب، بن اسحق، بن ابراهیم، بن تارح، بن ناحور،
Luke FarOPV 3:35  ابن سروج، بن رعور، بن فالج، بن عابر، بن صالح،
Luke FarOPV 3:36  ابن قینان، بن ارفکشاد، بن سام، بن نوح، بن لامک،
Luke FarOPV 3:37  ابن متوشالح، بن خنوخ، بن یارد، بن مهللئیل، بن قینان،
Luke FarOPV 3:38  ابن انوش، بن شیث، بن آدم، بن الله.
Chapter 4
Luke FarOPV 4:1  اما عیسی پر از روح‌القدس بوده، از اردن مراجعت کرد و روح او را به بیابان برد.
Luke FarOPV 4:2  ومدت چهل روز ابلیس او را تجربه می‌نمود و درآن ایام چیزی نخورد. چون تمام شد، آخر گرسنه گردید.
Luke FarOPV 4:3  و ابلیس بدو گفت: «اگر پسر خدا هستی، این سنگ را بگو تا نان گردد.»
Luke FarOPV 4:4  عیسی در جواب وی گفت: «مکتوب است که انسان به نان فقط زیست نمی کند، بلکه به هر کلمه خدا.»
Luke FarOPV 4:5  پس ابلیس او رابه کوهی بلند برده، تمامی ممالک جهان را درلحظه‌ای بدو نشان داد.
Luke FarOPV 4:6  و ابلیس بدو گفت: «جمیع این قدرت و حشمت آنها را به تو می‌دهم، زیرا که به من سپرده شده است و به هر‌که می‌خواهم می‌بخشم.
Luke FarOPV 4:7  پس اگر تو پیش من سجده کنی، همه از آن تو خواهد شد.»
Luke FarOPV 4:8  عیسی در جواب او گفت: «ای شیطان، مکتوب است، خداوند خدای خود را پرستش کن و غیر او راعبادت منما.»
Luke FarOPV 4:9  پس او را به اورشلیم برده، برکنگره هیکل قرار داد و بدو گفت: «اگر پسر خداهستی، خود را از اینجا به زیر انداز.
Luke FarOPV 4:10  زیرامکتوب است که فرشتگان خود را درباره تو حکم فرماید تا تو را محافظت کنند.
Luke FarOPV 4:11  و تو را به‌دستهای خود بردارند، مبادا پایت به سنگی خورد.»
Luke FarOPV 4:12  عیسی در جواب وی گفت که «گفته شده است، خداوند خدای خود را تجربه مکن.»
Luke FarOPV 4:13  و چون ابلیس جمیع تجربه را به اتمام رسانید، تا مدتی از او جدا شد.
Luke FarOPV 4:14  و عیسی به قوت روح، به جلیل برگشت وخبر او در تمامی آن نواحی شهرت یافت.
Luke FarOPV 4:15  و اودر کنایس ایشان تعلیم می‌داد و همه او را تعظیم می‌کردند.
Luke FarOPV 4:16  و به ناصره جایی که پرورش یافته بود، رسید و بحسب دستور خود در روز سبت به کنیسه درآمده، برای تلاوت برخاست.
Luke FarOPV 4:17  آنگاه صحیفه اشعیا نبی را بدو دادند و چون کتاب راگشود، موضعی را یافت که مکتوب است
Luke FarOPV 4:18  «روح خداوند بر من است، زیرا که مرا مسح کرد تا فقیران را بشارت دهم و مرا فرستاد، تاشکسته دلان را شفا بخشم و اسیران را به رستگاری و کوران را به بینایی، موعظه کنم و تاکوبیدگان را، آزاد سازم،
Luke FarOPV 4:19  و از سال پسندیده خداوند موعظه کنم.»
Luke FarOPV 4:20  پس کتاب را به هم پیچیده، به خادم سپرد وبنشست و چشمان همه اهل کنیسه بر وی دوخته می‌بود.
Luke FarOPV 4:21  آنگاه بدیشان شروع به گفتن کرد که «امروز این نوشته در گوشهای شما تمام شد.»
Luke FarOPV 4:22  و همه بر وی شهادت دادند و از سخنان فیض آمیزی که از دهانش صادر می‌شد، تعجب نموده، گفتند: «مگر این پسر یوسف نیست؟»
Luke FarOPV 4:23  بدیشان گفت: «هرآینه این مثل را به من خواهیدگفت، ای طبیب خود را شفا بده. آنچه شنیده‌ایم که در کفرناحوم از تو صادر شد، اینجا نیز در وطن خویش بنما.»
Luke FarOPV 4:24  و گفت: «هرآینه به شمامی گویم که هیچ نبی در وطن خویش مقبول نباشد.
Luke FarOPV 4:25  و به تحقیق شما را می‌گویم که بسا بیوه‌زنان در اسرائیل بودند، در ایام الیاس، وقتی که آسمان مدت سه سال و شش ماه بسته ماند، چنانکه قحطی عظیم در تمامی زمین پدید آمد،
Luke FarOPV 4:26  و الیاس نزد هیچ کدام از ایشان فرستاده نشد، مگر نزد بیوه‌زنی در صرفه صیدون.
Luke FarOPV 4:27  و بساابرصان در اسرائیل بودند، در ایام الیشع نبی واحدی از ایشان طاهر نگشت، جز نعمان سریانی.»
Luke FarOPV 4:28  پس تمام اهل کنیسه چون این سخنان راشنیدند، پر از خشم گشتند.
Luke FarOPV 4:29  و برخاسته او را ازشهر بیرون کردند و بر قله کوهی که قریه ایشان برآن بنا شده بود بردند، تا او را به زیر افکنند.
Luke FarOPV 4:30  ولی از میان ایشان گذشته، برفت.
Luke FarOPV 4:31  و به کفرناحوم شهری از جلیل فرود شده، در روزهای سبت، ایشان را تعلیم می‌داد.
Luke FarOPV 4:32  و ازتعلیم او در حیرت افتادند، زیرا که کلام او باقدرت می‌بود.
Luke FarOPV 4:33  و در کنیسه مردی بود، که روح دیو خبیث داشت و به آواز بلند فریادکنان می‌گفت:
Luke FarOPV 4:34  «آه‌ای عیسی ناصری، ما را با تو چه‌کار است، آیا آمده‌ای تا ما را هلاک سازی؟ تو را می شناسم کیستی، ای قدوس خدا.»
Luke FarOPV 4:35  پس عیسی او را نهیب داده، فرمود: «خاموش باش و ازوی بیرون آی.» در ساعت دیو او را در میان انداخته، از او بیرون شد و هیچ آسیبی بدونرسانید.
Luke FarOPV 4:36  پس حیرت بر همه ایشان مستولی گشت و یکدیگر را مخاطب ساخته، گفتند: «این چه سخن است که این شخص با قدرت و قوت، ارواح پلید را امر می‌کند و بیرون می‌آیند!»
Luke FarOPV 4:37  وشهرت او در هر موضعی از آن حوالی، پهن شد.
Luke FarOPV 4:38  و از کنیسه برخاسته، به خانه شمعون درآمد. و مادر‌زن شمعون را تب شدیدی عارض شده بود، برای او از وی التماس کردند.
Luke FarOPV 4:39  پس برسر وی آمده، تب را نهیب داده، تب از او زایل شد. در ساعت برخاسته، به خدمتگذاری ایشان مشغول شد.
Luke FarOPV 4:40  و چون آفتاب غروب می‌کرد، همه آنانی که اشخاص مبتلا به انواع مرضها داشتند، ایشان را نزد وی آوردند و به هر یکی از ایشان دست گذارده، شفا داد.
Luke FarOPV 4:41  و دیوها نیز از بسیاری بیرون می‌رفتند و صیحه زنان می‌گفتند که «تو مسیح پسرخدا هستی.» ولی ایشان را قدغن کرده، نگذاشت که حرف زنند، زیرا که دانستند او مسیح است.
Luke FarOPV 4:42  و چون روز شد، روانه شده به مکانی ویران رفت و گروهی کثیر در جستجوی او آمده، نزدش رسیدند و او را باز می‌داشتند که از نزد ایشان نرود.
Luke FarOPV 4:43  به ایشان گفت: «مرا لازم است که به شهرهای دیگر نیز به ملکوت خدا بشارت دهم، زیرا که برای همین کار فرستاده شده‌ام.»
Luke FarOPV 4:44  پس در کنایس جلیل موعظه می‌نمود.
Chapter 5
Luke FarOPV 5:1  و هنگامی که گروهی بر وی ازدحام می نمودند تا کلام خدا را بشنوند، او به کناردریاچه جنیسارت ایستاده بود.
Luke FarOPV 5:2  و دو زورق رادر کنار دریاچه ایستاده دید که صیادان از آنهابیرون آمده، دامهای خود را شست و شومی نمودند.
Luke FarOPV 5:3  پس به یکی از آن دو زورق که مال شمعون بود سوار شده، از او درخواست نمود که از خشکی اندکی دور ببرد. پس در زورق نشسته، مردم را تعلیم می‌داد.
Luke FarOPV 5:4  و چون از سخن‌گفتن فارغ شد، به شمعون گفت: «به میانه دریاچه بران و دامهای خود رابرای شکار بیندازید.»
Luke FarOPV 5:5  شمعون در جواب وی گفت: «ای استاد، تمام شب را رنج برده چیزی نگرفتیم، لیکن به حکم تو، دام را خواهیم انداخت.»
Luke FarOPV 5:6  و چون چنین کردند، مقداری کثیر ازماهی صید کردند، چنانکه نزدیک بود دام ایشان گسسته شود.
Luke FarOPV 5:7  و به رفقای خود که در زورق دیگربودند اشاره کردند که آمده ایشان را امداد کنند. پس آمده هر دو زورق را پر کردند بقسمی که نزدیک بود غرق شوند.
Luke FarOPV 5:8  شمعون پطرس چون این را بدید، بر پایهای عیسی افتاده، گفت: «ای خداوند از من دور شو زیرا مردی گناهکارم.»
Luke FarOPV 5:9  چونکه به‌سبب صیدماهی که کرده بودند، دهشت بر او و همه رفقای وی مستولی شده بود.
Luke FarOPV 5:10  و هم چنین نیز بریعقوب و یوحنا پسران زبدی که شریک شمعون بودند. عیسی به شمعون گفت: «مترس. پس از این مردم را صید خواهی کرد.»
Luke FarOPV 5:11  پس چون زورقهارا به کنار آوردند همه را ترک کرده، از عقب اوروانه شدند.
Luke FarOPV 5:12  و چون او در شهری از شهرها بود ناگاه مردی پر از برص آمده، چون عیسی را بدید، به روی در‌افتاد و از او درخواست کرده، گفت: «خداوندا، اگر خواهی می‌توانی مرا طاهرسازی.»
Luke FarOPV 5:13  پس او دست آورده، وی را لمس نمود و گفت: «می‌خواهم. طاهر شو.» که فور برص از او زایل شد.
Luke FarOPV 5:14  و او را قدغن کرد که «هیچ‌کس را خبر مده، بلکه رفته خود را به کاهن بنما و هدیه‌ای بجهت طهارت خود، بطوری که موسی فرموده است، بگذران تا بجهت ایشان شهادتی شود.»
Luke FarOPV 5:15  لیکن خبر او بیشتر شهرت یافت و گروهی بسیار جمع شدند تا کلام او رابشنوند و از مرضهای خود شفا یابند،
Luke FarOPV 5:16  و او به ویرانه‌ها عزلت جسته، به عبادت مشغول شد.
Luke FarOPV 5:17  روزی از روزها واقع شد که او تعلیم می‌دادو فریسیان و فقها که از همه بلدان جلیل و یهودیه و اورشلیم آمده، نشسته بودند وقوت خداوندبرای شفای ایشان صادر می‌شد،
Luke FarOPV 5:18  که ناگاه چندنفر شخصی مفلوج را بر بستری آوردند ومی خواستند او را داخل کنند تا پیش روی وی بگذارند.
Luke FarOPV 5:19  و چون به‌سبب انبوهی مردم راهی نیافتند که او را به خانه درآورند بر پشت بام رفته، او را با تختش از میان سفالها در وسط پیش عیسی گذاردند.
Luke FarOPV 5:20  چون او ایمان ایشان را دید، به وی گفت: «ای مرد، گناهان تو آمرزیده شد.»
Luke FarOPV 5:21  آنگاه کاتبان و فریسیان در خاطر خود تفکرنموده، گفتن گرفتند: «این کیست که کفر می‌گوید. جز خدا و بس کیست که بتواند گناهان رابیامرزد؟»
Luke FarOPV 5:22  عیسی افکار ایشان را درک نموده، در جواب ایشان گفت: «چرا در خاطر خود تفکرمی کنید؟
Luke FarOPV 5:23  کدام سهلتر است، گفتن اینکه گناهان تو آمرزیده شد، یا گفتن اینکه برخیز و بخرام؟
Luke FarOPV 5:24  لیکن تا بدانید که پسر انسان را استطاعت آمرزیدن گناهان بر روی زمین هست، مفلوج راگفت، تو را می‌گویم برخیز و بستر خود رابرداشته، به خانه خود برو.»
Luke FarOPV 5:25  در ساعت برخاسته، پیش ایشان آنچه بر آن خوابیده بودبرداشت و به خانه خود خدا را حمدکنان روانه شد.
Luke FarOPV 5:26  و حیرت همه را فرو گرفت و خدا راتمجید می‌نمودند و خوف بر ایشان مستولی شده، گفتند: «امروز چیزهای عجیب دیدیم.»
Luke FarOPV 5:27  از آن پس بیرون رفته، باجگیری را که لاوی نام داشت، بر باجگاه نشسته دید. او را گفت: «از عقب من بیا.»
Luke FarOPV 5:28  در حال همه‌چیز را ترک کرده، برخاست و در عقب وی روانه شد.
Luke FarOPV 5:29  و لاوی ضیافتی بزرگ در خانه خود برای او کرد و جمعی بسیار از باجگیران و دیگران با ایشان نشستند.
Luke FarOPV 5:30  اما کاتبان ایشان و فریسیان همهمه نموده، به شاگردان او گفتند: «برای چه با باجگیران وگناهکاران اکل و شرب می‌کنید؟»
Luke FarOPV 5:31  عیسی درجواب ایشان گفت: «تندرستان احتیاج به طبیب ندارند بلکه مریضان.
Luke FarOPV 5:32  و نیامده‌ام تا عادلان بلکه تا عاصیان را به توبه بخوانم.»
Luke FarOPV 5:33  پس به وی گفتند: «از چه سبب شاگردان یحیی روزه بسیار می‌دارند و نماز می‌خوانند وهمچنین شاگردان فریسیان نیز، لیکن شاگردان تواکل و شرب می‌کنند.»
Luke FarOPV 5:34  بدیشان گفت: «آیامی توانید پسران خانه عروسی را مادامی که دامادبا ایشان است روزه‌دار سازید؟
Luke FarOPV 5:35  بلکه ایامی می‌آید که داماد از ایشان گرفته شود، آنگاه در آن روزها روزه خواهند داشت.»
Luke FarOPV 5:36  و مثلی برای ایشان آورد که «هیچ‌کس پارچه‌ای از جامه نو را بر جامه کهنه وصله نمی کند والا آن نو را پاره کند و وصله‌ای که از نوگرفته شد نیز در خور آن کهنه نبود.
Luke FarOPV 5:37  و هیچ‌کس شراب نو را در مشکهای کهنه نمی ریزد والاشراب نو، مشکها را پاره می‌کند و خودش ریخته و مشکها تباه می‌گردد.
Luke FarOPV 5:38  بلکه شراب نو را درمشکهای نو باید ریخت تا هر دو محفوظ بماند.
Luke FarOPV 5:39  و کسی نیست که چون شراب کهنه را نوشیده فی الفور نو را طلب کند، زیرا می‌گوید کهنه بهتراست.»
Chapter 6
Luke FarOPV 6:1  و واقع شد در سبت دوم اولین که او از میان کشت زارها می‌گذشت و شاگردانش خوشه‌ها می‌چیدند و به کف مالیده می‌خوردند.
Luke FarOPV 6:2  و بعضی از فریسیان بدیشان گفتند: «چرا کاری می‌کنید که کردن آن در سبت جایز نیست.»
Luke FarOPV 6:3  عیسی در جواب ایشان گفت: «آیا نخوانده ایدآنچه داود و رفقایش کردند در وقتی که گرسنه بودند،
Luke FarOPV 6:4  که چگونه به خانه خدا درآمده نان تقدمه را گرفته بخورد و به رفقای خود نیز داد که خوردن آن جز به کهنه روا نیست.»
Luke FarOPV 6:5  پس بدیشان گفت: «پسر انسان مالک روز سبت نیز هست.»
Luke FarOPV 6:6  و در سبت دیگر به کنیسه درآمده تعلیم می‌داد و در آنجا مردی بود که دست راستش خشک بود.
Luke FarOPV 6:7  و کاتبان و فریسیان چشم بر اومی داشتند که شاید در سبت شفا دهد تا شکایتی بر او یابند.
Luke FarOPV 6:8  او خیالات ایشان را درک نموده، بدان مرد دست خشک گفت: «برخیز و در میان بایست.» در حال برخاسته بایستاد.
Luke FarOPV 6:9  عیسی بدیشان گفت: «از شما چیزی می‌پرسم که در روزسبت کدام رواست، نیکویی‌کردن یا بدی، رهانیدن جان یا هلاک کردن؟»
Luke FarOPV 6:10  پس چشم خود را بر جمیع ایشان گردانیده، بدو گفت: «دست خود را دراز کن.» او چنان کرد و فور دستش مثل دست دیگر صحیح گشت.
Luke FarOPV 6:11  اما ایشان ازحماقت پر گشته به یکدیگر می‌گفتند که «باعیسی چه کنیم؟»
Luke FarOPV 6:12  و در آن روزها برفراز کوه برآمد تا عبادت کند وآن شب را در عبادت خدا به صبح آورد.
Luke FarOPV 6:13  و چون روز شد، شاگردان خود را پیش طلبیده دوازده نفر از ایشان را انتخاب کرده، ایشان را نیزرسول خواند.
Luke FarOPV 6:14  یعنی شمعون که او را پطرس نیز نام نهاد و برادرش اندریاس، یعقوب و یوحنا، فیلپس و برتولما،
Luke FarOPV 6:15  متی و توما، یعقوب ابن حلفی و شمعون معروف به غیور.
Luke FarOPV 6:16  یهودا برادریعقوب و یهودای اسخریوطی که تسلیم‌کننده وی بود.
Luke FarOPV 6:17  و با ایشان به زیر آمده، بر جای همواربایستاد. و جمعی از شاگردان وی و گروهی بسیاراز قوم، از تمام یهودیه و اورشلیم و کناره دریای صور و صیدون آمدند تا کلام او را بشنوند و ازامراض خود شفا یابند.
Luke FarOPV 6:18  و کسانی که از ارواح پلید معذب بودند، شفا یافتند.
Luke FarOPV 6:19  و تمام آن گروه می‌خواستند او را لمس کنند. زیرا قوتی از وی صادر شده، همه را صحت می‌بخشید.
Luke FarOPV 6:20  پس نظر خود را به شاگردان خویش افکنده، گفت: «خوشابحال شما‌ای مساکین زیراملکوت خدا از آن شما است.
Luke FarOPV 6:21  خوشابحال شماکه اکنون گرسنه‌اید، زیرا که سیر خواهید شد. خوشابحال شما که الحال گریانید، زیرا خواهیدخندید.
Luke FarOPV 6:22  خوشابحال شما وقتی که مردم بخاطرپسر انسان از شما نفرت گیرند و شما را از خودجدا سازند و دشنام دهند و نام شما را مثل شریربیرون کنند.
Luke FarOPV 6:23  در آن روز شاد باشید و وجدنمایید زیرا اینک اجر شما در آسمان عظیم می‌باشد، زیرا که به همینطور پدران ایشان با انبیاسلوک نمودند.
Luke FarOPV 6:24  «لیکن وای بر شما‌ای دولتمندان زیرا که تسلی خود را یافته‌اید.
Luke FarOPV 6:25  وای بر شما‌ای سیرشدگان، زیرا گرسنه خواهید شد. وای بر شماکه الان خندانید زیرا که ماتم و گریه خواهید کرد.
Luke FarOPV 6:26  وای بر شما وقتی که جمیع مردم شما راتحسین کنند، زیرا همچنین پدران ایشان با انبیای کذبه کردند.
Luke FarOPV 6:27  «لیکن‌ای شنوندگان شما را می‌گویم دشمنان خود را دوست دارید و با کسانی که ازشما نفرت کنند، احسان کنید.
Luke FarOPV 6:28  و هر‌که شما رالعن کند، برای او برکت بطلبید و برای هرکه با شماکینه دارد، دعای خیر کنید.
Luke FarOPV 6:29  و هرکه بر رخسارتو زند، دیگری را نیز به سوی او بگردان و کسی‌که ردای تو را بگیرد، قبا را نیز از او مضایقه مکن.
Luke FarOPV 6:30  هرکه از تو سوال کند بدو بده و هر‌که مال تو راگیرد از وی باز مخواه.
Luke FarOPV 6:31  و چنانکه می‌خواهیدمردم با شما عمل کنند، شما نیز به همانطور باایشان سلوک نمایید.
Luke FarOPV 6:32  «زیرا اگر محبان خود را محبت نمایید، شما را چه فضیلت است؟ زیرا گناهکاران هم محبان خود را محبت می‌نمایند.
Luke FarOPV 6:33  و اگر احسان کنید با هر‌که به شما احسان کند، چه فضیلت دارید؟ چونکه گناهکاران نیز چنین می‌کنند.
Luke FarOPV 6:34  واگر قرض دهید به آنانی که امید بازگرفتن از ایشان دارید، شما را چه فضیلت است؟ زیرا گناهکاران نیز به گناهکاران قرض می‌دهند تا از ایشان عوض گیرند.
Luke FarOPV 6:35  بلکه دشمنان خود را محبت نمایید واحسان کنید و بدون امید عوض، قرض دهید زیراکه اجر شما عظیم خواهد بود و پسران حضرت اعلی خواهید بود چونکه او با ناسپاسان وبدکاران مهربان است.
Luke FarOPV 6:36  پس رحیم باشید چنانکه پدر شما نیز رحیم است.
Luke FarOPV 6:37  «داوری مکنید تا بر شما داوری نشود وحکم مکنید تا بر شما حکم نشود و عفو کنید تاآمرزیده شوید.
Luke FarOPV 6:38  بدهید تا به شما داده شود. زیرا پیمانه نیکوی افشرده و جنبانیده و لبریز شده را در دامن شما خواهند گذارد. زیرا که به همان پیمانه‌ای که می‌پیمایید برای شما پیموده خواهدشد.»
Luke FarOPV 6:39  پس برای ایشان مثلی زد که «آیا می‌تواند کور، کور را راهنمایی کند؟ آیا هر دو در حفره‌ای نمی افتند؟
Luke FarOPV 6:40  شاگرد از معلم خویش بهتر نیست لیکن هر‌که کامل شده باشد، مثل استاد خود بود.
Luke FarOPV 6:41  و چرا خسی را که در چشم برادر تو است می‌بینی و چوبی را که در چشم خود داری نمی یابی؟
Luke FarOPV 6:42  و چگونه بتوانی برادر خود را گویی‌ای برادر اجازت ده تا خس را از چشم تو برآورم و چوبی را که در چشم خود داری نمی بینی. ای ریاکار اول چوب را از چشم خود بیرون کن، آنگاه نیکو خواهی دید تا خس را از چشم برادر خودبرآوری.
Luke FarOPV 6:43  «زیرا هیچ درخت نیکو میوه بد بارنمی آورد و نه درخت بد، میوه نیکو آورد.
Luke FarOPV 6:44  زیراکه هر درخت از میوه‌اش شناخته می‌شود از خارانجیر را نمی یابند و از بوته، انگور را نمی چینند.
Luke FarOPV 6:45  آدم نیکو از خزینه خوب دل خود چیز نیکوبرمی آورد و شخص شریر از خزینه بد دل خویش چیز بد بیرون می‌آورد. زیرا که از زیادتی دل زبان سخن می‌گوید.
Luke FarOPV 6:46  «و چون است که مرا خداوندا خداوندامی گویید و آنچه می‌گویم بعمل نمی آورید.
Luke FarOPV 6:47  هر‌که نزد من آید و سخنان مرا شنود و آنها را به‌جا آورد، شما را نشان می‌دهم که به چه کس مشابهت دارد.
Luke FarOPV 6:48  مثل شخصی است که خانه‌ای می‌ساخت و زمین را کنده گود نمود و بنیادش رابر سنگ نهاد. پس چون سیلاب آمده، سیل بر آن خانه زور آورد، نتوانست آن را جنبش دهد زیراکه بر سنگ بنا شده بود.
Luke FarOPV 6:49  لیکن هر‌که شنید وعمل نیاورد مانند شخصی است که خانه‌ای برروی زمین بی‌بنیاد بنا کرد که چون سیل بر آن صدمه زد، فور افتاد و خرابی آن خانه عظیم بود.»
Chapter 7
Luke FarOPV 7:1  و چون همه سخنان خود را به سمع خلق به اتمام رسانید، وارد کفرناحوم شد.
Luke FarOPV 7:2  ویوزباشی را غلامی که عزیز او بود مریض ومشرف بر موت بود.
Luke FarOPV 7:3  چون خبر عیسی را شنید، مشایخ یهود را نزد وی فرستاده از او خواهش کرد که آمده غلام او را شفا بخشد.
Luke FarOPV 7:4  ایشان نزدعیسی آمده به الحاح نزد او التماس کرده گفتند: «مستحق است که این احسان را برایش به‌جاآوری.
Luke FarOPV 7:5  زیرا قوم ما را دوست می‌دارد و خودبرای ما کنیسه را ساخت.»
Luke FarOPV 7:6  پس عیسی با ایشان روانه شد و چون نزدیک به خانه رسید، یوزباشی چند نفر از دوستان خودرا نزد او فرستاده بدو گفت: «خداوندا زحمت مکش زیرا لایق آن نیستم که زیر سقف من درآیی.
Luke FarOPV 7:7  و از این سبب خود را لایق آن ندانستم که نزد تو آیم، بلکه سخنی بگو تا بنده من صحیح شود.
Luke FarOPV 7:8  زیرا که من نیز شخصی هستم زیر حکم ولشکریان زیر دست خود دارم. چون به یکی گویم برو، می‌رود و به دیگری بیا، می‌آید و به غلام خود این را بکن، می‌کند.»
Luke FarOPV 7:9  چون عیسی این راشنید، تعجب نموده به سوی آن جماعتی که از عقب او می‌آمدند روی گردانیده، گفت: «به شمامی گویم چنین ایمانی، در اسرائیل هم نیافته‌ام.»
Luke FarOPV 7:10  پس فرستادگان به خانه برگشته، آن غلام بیماررا صحیح یافتند.
Luke FarOPV 7:11  و دو روز بعد به شهری مسمی به نائین می‌رفت و بسیاری از شاگردان او و گروهی عظیم، همراهش می‌رفتند.
Luke FarOPV 7:12  چون نزدیک به دروازه شهر رسید، ناگاه میتی را که پسر یگانه بیوه‌زنی بود می‌بردند و انبوهی کثیر از اهل شهر، با وی می‌آمدند.
Luke FarOPV 7:13  چون خداوند او را دید، دلش بر اوبسوخت و به وی گفت: «گریان مباش.»
Luke FarOPV 7:14  و نزدیک آمده تابوت را لمس نمود وحاملان آن بایستادند. پس گفت: «ای جوان تو رامی گویم برخیز.»
Luke FarOPV 7:15  در ساعت آن مرده راست بنشست و سخن‌گفتن آغاز کرد و او را به مادرش سپرد.
Luke FarOPV 7:16  پس خوف همه را فراگرفت و خدا راتمجیدکنان می‌گفتند که «نبی‌ای بزرگ در میان مامبعوث شده و خدا از قوم خود تفقد نموده است.»
Luke FarOPV 7:17  پس این خبر درباره او در تمام یهودیه و جمیع آن مرز و بوم منتشر شد.
Luke FarOPV 7:18  و شاگردان یحیی او را از جمیع این وقایع مطلع ساختند.
Luke FarOPV 7:19  پس یحیی دو نفر از شاگردان خود را طلبیده، نزد عیسی فرستاده، عرض نمودکه «آیا تو آن آینده هستی یا منتظر دیگری باشیم؟»
Luke FarOPV 7:20  آن دو نفر نزد وی آمده، گفتند: «یحیی تعمید‌دهنده ما را نزد تو فرستاده، می‌گوید آیا تو آن آینده هستی یا منتظر دیگری باشیم.»
Luke FarOPV 7:21  در همان ساعت، بسیاری را از مرضهاو بلایا و ارواح پلید شفا داد و کوران بسیاری رابینایی بخشید.
Luke FarOPV 7:22  عیسی در جواب ایشان گفت: «بروید و یحیی را از آنچه دیده و شنیده‌اید خبردهید که کوران، بینا و لنگان خرامان و ابرصان طاهر و کران، شنوا و مردگان، زنده می‌گردند و به فقرا بشارت داده می‌شود.
Luke FarOPV 7:23  و خوشابحال کسی‌که در من لغزش نخورد.»
Luke FarOPV 7:24  و چون فرستادگان یحیی رفته بودند، درباره یحیی بدان جماعت آغاز سخن نهاد که «برای دیدن چه چیز به صحرا بیرون رفته بودید، آیا نی را که از باد در جنبش است؟
Luke FarOPV 7:25  بلکه بجهت دیدن چه بیرون رفتید، آیا کسی را که به لباس نرم ملبس باشد؟ اینک آنانی که لباس فاخر می‌پوشندو عیاشی می‌کنند، در قصرهای سلاطین هستند.
Luke FarOPV 7:26  پس برای دیدن چه رفته بودید، آیا نبی‌ای را؟ بلی به شما می‌گویم کسی را که از نبی هم بزرگتراست.
Luke FarOPV 7:27  زیرا این است آنکه درباره وی مکتوب است، اینک من رسول خود را پیش روی تومی فرستم تا راه تو را پیش تو مهیا سازد.
Luke FarOPV 7:28  زیراکه شما را می‌گویم از اولاد زنان نبی‌ای بزرگتر ازیحیی تعمید‌دهنده نیست، لیکن آنکه در ملکوت خدا کوچکتر است از وی بزرگتر است.»
Luke FarOPV 7:29  وتمام قوم و باجگیران چون شنیدند، خدا راتمجید کردند زیرا که تعمید از یحیی یافته بودند.
Luke FarOPV 7:30  لیکن فریسیان و فقها اراده خدا را از خود ردنمودند زیرا که از وی تعمید نیافته بودند.
Luke FarOPV 7:31  آنگاه خداوند گفت: «مردمان این طبقه را به چه تشبیه کنم و مانند چه می‌باشند؟
Luke FarOPV 7:32  اطفالی را می مانند که در بازارها نشسته، یکدیگر را صدازده می‌گویند، برای شما نواختیم رقص نکردید ونوحه گری کردیم گریه ننمودید.
Luke FarOPV 7:33  زیرا که یحیی تعمید‌دهنده آمد که نه نان می‌خورد و نه شراب می‌آشامید، می‌گویید دیو دارد.
Luke FarOPV 7:34  پسر انسان آمد که می‌خورد و می‌آشامد، می‌گویید اینک مردی است پرخور و باده پرست و دوست باجگیران و گناهکاران.
Luke FarOPV 7:35  اما حکمت از جمیع فرزندان خود مصدق می‌شود.
Luke FarOPV 7:36  و یکی از فریسیان از او وعده خواست که بااو غذا خورد پس به خانه فریسی درآمده بنشست.
Luke FarOPV 7:37  که ناگاه زنی که در آن شهر گناهکاربود، چون شنید که در خانه فریسی به غذا نشسته است شیشه‌ای از عطر آورده،
Luke FarOPV 7:38  در پشت سر اونزد پایهایش گریان بایستاد و شروع کرد به شستن پایهای او به اشک خود و خشکانیدن آنها به موی سر خود و پایهای وی را بوسیده آنها را به عطرتدهین کرد.
Luke FarOPV 7:39  چون فریسی‌ای که از او وعده خواسته بوداین را بدید، با خود می‌گفت که «این شخص اگرنبی بودی هرآینه دانستی که این کدام و چگونه زن است که او را لمس می‌کند، زیرا گناهکاری است.»
Luke FarOPV 7:40  عیسی جواب داده به وی گفت: «ای شمعون چیزی دارم که به تو گویم.» گفت: «ای استاد بگو.»
Luke FarOPV 7:41  گفت: «طلبکاری را دو بدهکار بودکه از یکی پانصد و از دیگری پنجاه دینار طلب داشتی.
Luke FarOPV 7:42  چون چیزی نداشتند که ادا کنند، هر دو را بخشید. بگو کدام‌یک از آن دو او را زیادترمحبت خواهد نمود.»
Luke FarOPV 7:43  شمعون در جواب گفت: «گمان می‌کنم آنکه او را زیادتر بخشید.» به وی گفت: «نیکو گفتی.»
Luke FarOPV 7:44  پس به سوی آن زن اشاره نموده به شمعون گفت: «این زن را نمی بینی، به خانه تو آمدم آب بجهت پایهای من نیاوردی، ولی این زن پایهای مرا به اشکها شست و به مویهای سر خود آنها راخشک کرد.
Luke FarOPV 7:45  مرا نبوسیدی، لیکن این زن ازوقتی که داخل شدم از بوسیدن پایهای من بازنایستاد.
Luke FarOPV 7:46  سر مرا به روغن مسح نکردی، لیکن اوپایهای مرا به عطر تدهین کرد.
Luke FarOPV 7:47  از این جهت به تو می‌گویم، گناهان او که بسیار است آمرزیده شد، زیرا که محبت بسیار نموده است. لیکن آنکه آمرزش کمتر یافت، محبت کمتر می‌نماید.»
Luke FarOPV 7:48  پس به آن زن گفت: «گناهان تو آمرزیده شد.»
Luke FarOPV 7:49  و اهل مجلس در خاطر خود تفکر آغاز کردندکه این کیست که گناهان را هم می‌آمرزد.
Luke FarOPV 7:50  پس به آن زن گفت: «ایمانت تو را نجات داده است به سلامتی روانه شو.»
Chapter 8
Luke FarOPV 8:1  و بعد از آن واقع شد که او در هر شهری ودهی گشته، موعظه می‌نمود و به ملکوت خدا بشارت می‌داد و آن دوازده با وی می‌بودند.
Luke FarOPV 8:2  و زنان چند که از ارواح پلید و مرضها شفا یافته بودند، یعنی مریم معروف به مجدلیه که از اوهفت دیو بیرون رفته بودند،
Luke FarOPV 8:3  و یونا زوجه خوزا، ناظر هیرودیس و سوسن و بسیاری از زنان دیگرکه از اموال خود او را خدمت می‌کردند.
Luke FarOPV 8:4  و چون گروهی بسیار فراهم می‌شدند و از هرشهر نزد او می‌آمدند مثلی آورده، گفت
Luke FarOPV 8:5  که «برزگری بجهت تخم کاشتن بیرون رفت. و وقتی که تخم می‌کاشت بعضی بر کناره راه ریخته شد وپایمال شده، مرغان هوا آن را خوردند.
Luke FarOPV 8:6  وپاره‌ای بر سنگلاخ افتاده چون رویید از آنجهت که رطوبتی نداشت خشک گردید.
Luke FarOPV 8:7  و قدری درمیان خارها افکنده شد که خارها با آن نمو کرده آن را خفه نمود.
Luke FarOPV 8:8  و بعضی در زمین نیکو پاشیده شده رویید و صد چندان ثمر آورد.» چون این بگفت ندا در‌داد «هر‌که گوش شنوا دارد بشنود.»
Luke FarOPV 8:9  پس شاگردانش از او سوال نموده، گفتند که «معنی‌این مثل چیست؟»
Luke FarOPV 8:10  گفت: «شما رادانستن اسرار ملکوت خدا عطا شده است و لیکن دیگران را به واسطه مثلها، تا نگریسته نبینند وشنیده درک نکنند.
Luke FarOPV 8:11  اما مثل این است که تخم کلام خداست.
Luke FarOPV 8:12  و آنانی که در کنار راه هستندکسانی می‌باشند که چون می‌شنوند، فور ابلیس آمده کلام را از دلهای ایشان می‌رباید، مبادا ایمان آورده نجات یابند.
Luke FarOPV 8:13  و آنانی که بر سنگلاخ هستند کسانی می‌باشند که چون کلام رامی شنوند آن را به شادی می‌پذیرند و اینها ریشه ندارند پس تا مدتی ایمان می‌دارند و در وقت آزمایش، مرتد می‌شوند.
Luke FarOPV 8:14  اما آنچه در خارهاافتاد اشخاصی می‌باشند که چون شنوند می‌روند و اندیشه های روزگار و دولت و لذات آن ایشان راخفه می‌کند و هیچ میوه به‌کمال نمی رسانند.
Luke FarOPV 8:15  اما آنچه در زمین نیکو واقع گشت کسانی می‌باشند که کلام را به دل راست و نیکو شنیده، آن را نگاه می‌دارند و با صبر، ثمر می‌آورند.
Luke FarOPV 8:16  «و هیچ‌کس چراغ را افروخته، آن را زیرظرفی یا تختی پنهان نمی کند بلکه بر چراغدان می‌گذارد تا هر‌که داخل شود روشنی را ببیند.
Luke FarOPV 8:17  زیرا چیزی نهان نیست که ظاهر نگردد و نه مستور که معلوم و هویدا نشود.
Luke FarOPV 8:18  پس احتیاطنمایید که به چه طور می‌شنوید، زیرا هر‌که داردبدو داده خواهد شد و از آنکه ندارد آنچه گمان هم می‌برد که دارد، از او گرفته خواهد شد.»
Luke FarOPV 8:19  و مادر وبرادران او نزد وی آمده به‌سبب ازدحام خلق نتوانستند او را ملاقات کنند.
Luke FarOPV 8:20  پس او را خبر داده گفتند: «مادر و برادرانت بیرون ایستاده می‌خواهند تو را ببینند.»
Luke FarOPV 8:21  در جواب ایشان گفت: «مادر و برادران من اینانند که کلام خدا را شنیده آن را به‌جا می‌آورند.»
Luke FarOPV 8:22  روزی از روزها او با شاگردان خود به کشتی سوار شده، به ایشان گفت: «به سوی آن کناردریاچه عبور بکنیم.» پس کشتی را حرکت دادند.
Luke FarOPV 8:23  و چون می‌رفتند، خواب او را در ربود که ناگاه طوفان باد بر دریاچه فرود آمد، بحدی که کشتی از آب پر می‌شد و ایشان در خطر افتادند.
Luke FarOPV 8:24  پس نزد او آمده او را بیدار کرده، گفتند: «استادا، استادا، هلاک می‌شویم.» پس برخاسته باد وتلاطم آب را نهیب داد تا ساکن گشت و آرامی پدید آمد.
Luke FarOPV 8:25  پس به ایشان گفت: «ایمان شما کجااست؟» ایشان ترسان و متعجب شده با یکدیگرمی گفتند که «این چطور آدمی است که بادها وآب را هم امر می‌فرماید و اطاعت او می‌کنند.»
Luke FarOPV 8:26  و به زمین جدریان که مقابل جلیل است، رسیدند.
Luke FarOPV 8:27  چون به خشکی فرود آمد، ناگاه شخصی از آن شهر‌که از مدت مدیدی دیوهاداشتی و رخت نپوشیدی و در خانه نماندی بلکه در قبرها منزل داشتی دچار وی گردید.
Luke FarOPV 8:28  چون عیسی را دید، نعره زد و پیش او افتاده به آواز بلندگفت: «ای عیسی پسر خدای تعالی، مرا با تو چه‌کار است؟ از تو التماس دارم که مرا عذاب ندهی.»
Luke FarOPV 8:29  زیرا که روح خبیث را امر فرموده بودکه از آن شخص بیرون آید. چونکه بارها او راگرفته بود، چنانکه هر‌چند او را به زنجیرها وکنده‌ها بسته نگاه می‌داشتند، بندها را می‌گسیخت و دیو او را به صحرا می‌راند.
Luke FarOPV 8:30  عیسی از اوپرسیده، گفت: «نام تو چیست؟» گفت: «لجئون.» زیرا که دیوهای بسیار داخل او شده بودند.
Luke FarOPV 8:31  واز او استدعا کردند که ایشان را نفرماید که به هاویه روند.
Luke FarOPV 8:32  و در آن نزدیکی گله گراز بسیاری بودند که در کوه می‌چریدند. پس از او خواهش نمودند که بدیشان اجازت دهد تا در آنها داخل شوند. پس ایشان را اجازت داد.
Luke FarOPV 8:33  ناگاه دیوها از آن آدم بیرون شده، داخل گرازان گشتند که آن گله ازبلندی به دریاچه جسته، خفه شدند.
Luke FarOPV 8:34  چون گرازبانان ماجرا را دیدند فرار کردند و در شهر واراضی آن شهرت دادند.
Luke FarOPV 8:35  پس مردم بیرون آمده تا آن واقعه را ببینندنزد عیسی رسیدند و چون آدمی را که از او دیوهابیرون رفته بودند، دیدند که نزد پایهای عیسی رخت پوشیده و عاقل گشته نشسته است ترسیدند.
Luke FarOPV 8:36  و آنانی که این را دیده بودند ایشان راخبر دادند که آن دیوانه چطور شفا یافته بود.
Luke FarOPV 8:37  پس تمام خلق مرزوبوم جدریان از او خواهش نمودند که از نزد ایشان روانه شود، زیرا خوفی شدید بر ایشان مستولی شده بود. پس او به کشتی سوار شده مراجعت نمود.
Luke FarOPV 8:38  اما آن شخصی که دیوها از وی بیرون رفته بودند از او درخواست کرد که با وی باشد. لیکن عیسی او را روانه فرموده، گفت:
Luke FarOPV 8:39  «به خانه خود برگرد و آنچه خدا با تو کرده است حکایت کن.» پس رفته درتمام شهر از آنچه عیسی بدو نموده بود موعظه کرد.
Luke FarOPV 8:40  و چون عیسی مراجعت کرد خلق او راپذیرفتند زیرا جمیع مردم چشم به راه اومی داشتند.
Luke FarOPV 8:41  که ناگاه مردی، یایرس نام که رئیس کنیسه بود به پایهای عیسی افتاده، به اوالتماس نمود که به خانه او بیاید.
Luke FarOPV 8:42  زیرا که او رادختر یگانه‌ای قریب به دوازده ساله بود که مشرف بر موت بود. و چون می‌رفت خلق بر اوازدحام می‌نمودند.
Luke FarOPV 8:43  ناگاه زنی که مدت دوازده سال به استحاضه مبتلا بود و تمام مایملک خود را صرف اطبانموده و هیچ‌کس نمی توانست او را شفا دهد،
Luke FarOPV 8:44  از پشت سر وی آمده، دامن ردای او را لمس نمود که در ساعت جریان خونش ایستاد.
Luke FarOPV 8:45  پس عیسی گفت: «کیست که مرا لمس نمود.» چون همه انکار کردند، پطرس و رفقایش گفتند: «ای استاد مردم هجوم آورده بر تو ازدحام می‌کنند ومی گویی کیست که مرا لمس نمود؟»
Luke FarOPV 8:46  عیسی گفت: «البته کسی مرا لمس نموده است، زیرا که من درک کردم که قوتی از من بیرون شد.»
Luke FarOPV 8:47  چون آن زن دید که نمی تواند پنهان ماند، لرزان شده، آمد و نزد وی افتاده پیش همه مردم گفت که به چه سبب او را لمس نمود و چگونه فور شفا یافت.
Luke FarOPV 8:48  وی را گفت: «ای دختر خاطرجمع دار، ایمانت تو را شفا داده است، به سلامتی برو.»
Luke FarOPV 8:49  و این سخن هنوز بر زبان او بود که یکی ازخانه رئیس کنیسه آمده به وی گفت: «دخترت مرد. دیگر استاد را زحمت مده.»
Luke FarOPV 8:50  چون عیسی این را شنید توجه نموده به وی گفت: «ترسان مباش، ایمان آور و بس که شفا خواهد یافت.»
Luke FarOPV 8:51  و چون داخل خانه شد، جز پطرس و یوحنا ویعقوب و پدر و مادر دختر هیچ‌کس را نگذاشت که به اندرون آید.
Luke FarOPV 8:52  و چون همه برای او گریه وزاری می‌کردند او گفت: «گریان مباشید نمرده بلکه خفته است.»
Luke FarOPV 8:53  پس به او استهزا کردندچونکه می‌دانستند که مرده است.
Luke FarOPV 8:54  پس او همه را بیرون کرد و دست دختر را گرفته صدا زد وگفت: «ای دختر برخیز.»
Luke FarOPV 8:55  و روح او برگشت وفور برخاست. پس عیسی فرمود تا به وی خوراک دهند.
Luke FarOPV 8:56  و پدر و مادر او حیران شدند. پس ایشان را فرمود که هیچ‌کس را از این ماجراخبر ندهند.
Chapter 9
Luke FarOPV 9:1  پس دوازده شاگرد خود را طلبیده، به ایشان قوت و قدرت بر جمیع دیوها و شفادادن امراض عطا فرمود.
Luke FarOPV 9:2  و ایشان را فرستاد تا به ملکوت خدا موعظه کنند و مریضان را صحت بخشند.
Luke FarOPV 9:3  و بدیشان گفت: «هیچ‌چیز بجهت راه برمدارید نه عصا و نه توشه‌دان و نه نان و نه پول ونه برای یک نفر دو جامه.
Luke FarOPV 9:4  و به هرخانه‌ای که داخل شوید همان جا بمانید تا از آن موضع روانه شوید.
Luke FarOPV 9:5  و هر‌که شما را نپذیرد، وقتی که از آن شهر بیرون شوید خاک پایهای خود را نیزبیفشانید تا بر ایشان شهادتی شود.»
Luke FarOPV 9:6  پس بیرون شده در دهات می‌گشتند و بشارت می‌دادند و درهرجا صحت می‌بخشیدند.
Luke FarOPV 9:7  اما هیرودیس تیترارک، چون خبر تمام این وقایع را شنید مضطرب شد، زیرا بعضی می‌گفتندکه یحیی از مردگان برخاسته است،
Luke FarOPV 9:8  و بعضی که الیاس ظاهر شده و دیگران، که یکی از انبیای پیشین برخاسته است.
Luke FarOPV 9:9  اما هیرودیس گفت «سریحیی را از تنش من جدا کردم ولی این کیست که درباره او چنین خبر می‌شنوم» و طالب ملاقات وی می‌بود.
Luke FarOPV 9:10  و چون رسولان مراجعت کردند، آنچه کرده بودند بدو بازگفتند. پس ایشان را برداشته به ویرانه‌ای نزدیک شهری که بیت صیدا نام داشت به خلوت رفت.
Luke FarOPV 9:11  اما گروهی بسیار اطلاع یافته در عقب وی شتافتند. پس ایشان را پذیرفته، ایشان را از ملکوت خدا اعلام می‌نمود و هر‌که احتیاج به معالجه می‌داشت صحت می‌بخشید.
Luke FarOPV 9:12  و چون روز رو به زوال نهاد، آن دوازده نزدوی آمده، گفتند: «مردم را مرخص فرما تا به دهات و اراضی این حوالی رفته منزل و خوراک برای خویشتن پیدا نمایند، زیرا که در اینجا درصحرا می‌باشیم.»
Luke FarOPV 9:13  او بدیشان گفت: «شماایشان را غذا دهید.» گفتند: «ما را جز پنج نان و دوماهی نیست مگر برویم و بجهت جمیع این گروه غدا بخریم.»
Luke FarOPV 9:14  زیرا قریب به پنجهزار مرد بودند. پس به شاگردان خود گفت که ایشان را پنجاه پنجاه، دسته دسته، بنشانند.»
Luke FarOPV 9:15  ایشان همچنین کرده همه را نشانیدند.
Luke FarOPV 9:16  پس آن پنج نان و دوماهی را گرفته، به سوی آسمان نگریست و آنها رابرکت داده، پاره نمود و به شاگردان خود داد تاپیش مردم گذارند.
Luke FarOPV 9:17  پس همه خورده سیرشدند. و دوازده سبد پر از پاره های باقی‌مانده برداشتند.
Luke FarOPV 9:18  و هنگامی که او به تنهایی دعا می‌کرد وشاگردانش همراه او بودند، از ایشان پرسیده، گفت: «مردم مرا که می‌دانند؟»
Luke FarOPV 9:19  در جواب گفتند: «یحیی تعمید‌دهنده و بعضی الیاس ودیگران می‌گویند که یکی از انبیای پیشین برخاسته است.»
Luke FarOPV 9:20  بدیشان گفت: «شما مرا که می‌دانید؟» پطرس در جواب گفت: «مسیح خدا.»
Luke FarOPV 9:21  پس ایشان را قدغن بلیغ فرمود که هیچ‌کس را از این اطلاع مدهید.
Luke FarOPV 9:22  و گفت: «لازم است که پسر انسان زحمت بسیار بیند و از مشایخ وروسای کهنه و کاتبان رد شده کشته شود و روزسوم برخیزد.»
Luke FarOPV 9:23  پس به همه گفت: «اگر کسی بخواهد مراپیروی کند می‌باید نفس خود را انکار نموده، صلیب خود را هر روزه بردارد و مرا متابعت کند.
Luke FarOPV 9:24  زیرا هر‌که بخواهد جان خود را خلاصی دهدآن را هلاک سازد و هر کس جان خود را بجهت من تلف کرد، آن را نجات خواهد داد.
Luke FarOPV 9:25  زیراانسان را چه فایده دارد که تمام جهان را ببرد ونفس خود را بر باد دهد یا آن را زیان رساند.
Luke FarOPV 9:26  زیرا هر‌که از من و کلام من عار دارد پسر انسان نیز وقتی که در جلال خود و جلال پدر و ملائکه مقدسه آید از او عار خواهد داشت.
Luke FarOPV 9:27  لیکن هرآینه به شما می‌گویم که بعضی از حاضرین دراینجا هستند که تا ملکوت خدا را نبینند ذائقه موت را نخواهند چشید.»
Luke FarOPV 9:28  و از این کلام قریب به هشت روز گذشته بود که پطرس و یوحنا و یعقوب را برداشته برفراز کوهی برآمد تا دعا کند.
Luke FarOPV 9:29  و چون دعامی کرد هیات چهره او متبدل گشت و لباس اوسفید و درخشان شد.
Luke FarOPV 9:30  که ناگاه دو مرد یعنی موسی و الیاس با وی ملاقات کردند.
Luke FarOPV 9:31  و به هیات جلالی ظاهر شده درباره رحلت او که می‌بایست به زودی در اورشلیم واقع شود گفتگومی کردند.
Luke FarOPV 9:32  اما پطرس و رفقایش را خواب در ربود. پس بیدار شده جلال او و آن دو مرد را که با وی بودند، دیدند.
Luke FarOPV 9:33  و چون آن دو نفر از او جدامی شدند، پطرس به عیسی گفت که «ای استاد، بودن ما در اینجا خوب است. پس سه سایبان بسازیم یکی برای تو و یکی برای موسی ودیگری برای الیاس.» زیرا که نمی دانست چه می‌گفت.
Luke FarOPV 9:34  و این سخن هنوز بر زبانش می‌بود که ناگاه ابری پدیدار شده بر ایشان سایه افکند وچون داخل ابر می‌شدند، ترسان گردیدند.
Luke FarOPV 9:35  آنگاه صدایی از ابر برآمد که «این است پسرحبیب من، او را بشنوید.»
Luke FarOPV 9:36  و چون این آوازرسید عیسی را تنها یافتند و ایشان ساکت ماندندو از آنچه دیده بودند هیچ‌کس را در آن ایام خبرندادند.
Luke FarOPV 9:37  و در روز بعد چون ایشان از کوه به زیرآمدند، گروهی بسیار او را استقبال نمودند.
Luke FarOPV 9:38  که ناگاه مردی از آن میان فریادکنان گفت: «ای استادبه تو التماس می‌کنم که بر پسر من لطف فرمایی زیرا یگانه من است.
Luke FarOPV 9:39  که ناگاه روحی او رامی گیرد و دفعه صیحه می‌زند و کف کرده مصروع می‌شود و او را فشرده به دشواری رها می‌کند.
Luke FarOPV 9:40  و از شاگردانت درخواست کردم که او را بیرون کنند نتوانستند.»
Luke FarOPV 9:41  عیسی در جواب گفت: «ای فرقه بی‌ایمان کج روش، تا کی با شما باشم و متحمل شما گردم. پسر خود را اینجا بیاور.»
Luke FarOPV 9:42  و چون او می‌آمددیو او را دریده مصروع نمود. اما عیسی آن روح خبیث را نهیب داده طفل را شفا بخشید وبه پدرش سپرد.
Luke FarOPV 9:43  و همه از بزرگی خدامتحیر شدند و وقتی که همه از تمام اعمال عیسی متعجب شدند به شاگردان خودگفت:
Luke FarOPV 9:44  «این سخنان را در گوشهای خود فراگیریدزیرا که پسر انسان به‌دستهای مردم تسلیم خواهدشد.»
Luke FarOPV 9:45  ولی این سخن را درک نکردند و از ایشان مخفی داشته شد که آن را نفهمند و ترسیدند که آن را از وی بپرسند.
Luke FarOPV 9:46  و در میان ایشان مباحثه شد که کدام‌یک ازما بزرگتر است.
Luke FarOPV 9:47  عیسی خیال دل ایشان راملتفت شده طفلی بگرفت و او را نزد خود برپاداشت.
Luke FarOPV 9:48  و به ایشان گفت: «هر‌که این طفل را به نام من قبول کند، مرا قبول کرده باشد و هر‌که مراپذیرد، فرستنده مرا پذیرفته باشد. زیرا هر‌که ازجمیع شما کوچکتر باشد، همان بزرگ خواهدبود.»
Luke FarOPV 9:49  یوحنا جواب داده گفت: «ای استادشخصی را دیدیم که به نام تو دیوها را اخراج می‌کند و او را منع نمودیم، از آن رو که پیروی مانمی کند.»
Luke FarOPV 9:50  عیسی بدو گفت: «او را ممانعت مکنید. زیرا هر‌که ضد شما نیست با شماست.»
Luke FarOPV 9:51  و چون روزهای صعود او نزدیک می‌شدروی خود را به عزم ثابت به سوی اورشلیم نهاد.
Luke FarOPV 9:52  پس رسولان پیش از خود فرستاده، ایشان رفته به بلدی از بلاد سامریان وارد گشتند تا برای اوتدارک بینند.
Luke FarOPV 9:53  اما او را جای ندادند از آن رو که عازم اورشلیم می‌بود.
Luke FarOPV 9:54  و چون شاگردان او، یعقوب و یوحنا این را دیدند گفتند: «ای خداوند آیا می‌خواهی بگوییم که آتش از آسمان باریده اینها را فرو‌گیرد چنانکه الیاس نیز کرد؟
Luke FarOPV 9:55  آنگاه روی گردانیده بدیشان گفت: «نمی دانید که شما ازکدام نوع روح هستید.
Luke FarOPV 9:56  زیرا که پسر انسان نیامده است تا جان مردم را هلاک سازد بلکه تانجات دهد.» پس به قریه‌ای دیگر رفتند.
Luke FarOPV 9:57  و هنگامی که ایشان می‌رفتند در اثنای راه شخصی بدو گفت: «خداوندا هر جا روی تو رامتابعت کنم.»
Luke FarOPV 9:58  عیسی به وی گفت: «روباهان راسوراخها است و مرغان هوا را آشیانه‌ها، لیکن پسر انسان را جای سر نهادن نیست.»
Luke FarOPV 9:59  و به دیگری گفت: «از عقب من بیا.» گفت: «خداوندااول مرا رخصت ده تا بروم پدر خود را دفن کنم.»
Luke FarOPV 9:60  عیسی وی را گفت: «بگذار مردگان مردگان خود را دفن کنند. اما تو برو و به ملکوت خداموعظه کن.»
Luke FarOPV 9:61  و کسی دیگر گفت: «خداوندا تورا پیروی می‌کنم لیکن اول رخصت ده تا اهل خانه خود را وداع نمایم.»
Luke FarOPV 9:62  عیسی وی را گفت: «کسی‌که دست را به شخم زدن دراز کرده از پشت سر نظر کند، شایسته ملکوت خدا نمی باشد.»
Chapter 10
Luke FarOPV 10:1  و بعد از این امور، خداوند هفتاد نفر دیگر را نیز تعیین فرموده، ایشان را جفت جفت پیش روی خود به هر شهری و موضعی که خود عزیمت آن داشت، فرستاد.
Luke FarOPV 10:2  پس بدیشان گفت: «حصاد بسیار است و عمله کم. پس ازصاحب حصاد درخواست کنید تا عمله ها برای حصاد خود بیرون نماید.
Luke FarOPV 10:3  بروید، اینک من شما را چون بره‌ها در میان گرگان می‌فرستم.
Luke FarOPV 10:4  وکیسه و توشه‌دان و کفشها با خود برمدارید وهیچ‌کس را در راه سلام منمایید،
Luke FarOPV 10:5  و در هرخانه‌ای که داخل شوید، اول گویید سلام بر این خانه باد.
Luke FarOPV 10:6  پس هرگاه ابن السلام در آن خانه باشد، سلام شما بر آن قرار گیرد والا به سوی شما راجع شود.
Luke FarOPV 10:7  و در آن خانه توقف نمایید و از آنچه دارند بخورید و بیاشامید، زیرا که مزدور مستحق اجرت خود است و از خانه به خانه نقل مکنید.
Luke FarOPV 10:8  ودر هر شهری که رفتید و شما را پذیرفتند، از آنچه پیش شما گذارند بخورید.
Luke FarOPV 10:9  و مریضان آنجا راشفا دهید و بدیشان گویید ملکوت خدا به شمانزدیک شده است.
Luke FarOPV 10:10  لیکن در هر شهری که رفتیدو شما را قبول نکردند، به کوچه های آن شهربیرون شده بگویید،
Luke FarOPV 10:11  حتی خاکی که از شهرشما بر ما نشسته است، بر شما می‌افشانیم. لیکن این را بدانید که ملکوت خدا به شما نزدیک شده است.
Luke FarOPV 10:12  و به شما می‌گویم که حالت سدوم در آن روز، از حالت آن شهر سهل تر خواهد بود.
Luke FarOPV 10:13  وای بر تو‌ای خورزین؛ وای بر تو‌ای بیت صیدا، زیرا اگر معجزاتی که در شما ظاهر شددر صور و صیدون ظاهر می‌شد، هرآینه مدتی درپلاس و خاکستر نشسته، توبه می‌کردند.
Luke FarOPV 10:14  لیکن حالت صور و صیدون در روز جزا، از حال شماآسانتر خواهد بود.
Luke FarOPV 10:15  و تو‌ای کفرناحوم که سر به آسمان افراشته‌ای، تا به حهنم سرنگون خواهی شد.
Luke FarOPV 10:16  آنکه شما را شنود، مرا شنیده و کسی‌که شما را حقیر شمارد مرا حقیر شمرده و هر‌که مراحقیر شمارد فرستنده مرا حقیر شمرده باشد.»
Luke FarOPV 10:17  پس آن هفتاد نفر با خرمی برگشته گفتند: «ای خداوند، دیوها هم به اسم تو اطاعت مامی کنند.»
Luke FarOPV 10:18  بدیشان گفت: «من شیطان را دیدم که چون برق از آسمان می‌افتد.
Luke FarOPV 10:19  اینک شما راقوت می‌بخشم که ماران و عقربها و تمامی قوت دشمن را پایمال کنید و چیزی به شما ضرر هرگزنخواهد رسانید.
Luke FarOPV 10:20  ولی از این شادی مکنید که ارواح اطاعت شما می‌کنند بلکه بیشتر شاد باشیدکه نامهای شما در آسمان مرقوم است.»
Luke FarOPV 10:21  در همان ساعت، عیسی در روح وجدنموده گفت: «ای پدر مالک آسمان و زمین، تو راسپاس می‌کنم که این امور را از دانایان وخردمندان مخفی داشتی و بر کودکان مکشوف ساختی. بلی‌ای پدر، چونکه همچنین منظور نظرتو افتاد.»
Luke FarOPV 10:22  و به سوی شاگردان خود توجه نموده گفت: «همه‌چیز را پدر به من سپرده است. وهیچ‌کس نمی شناسد که پسر کیست، جز پدر و نه که پدر کیست، غیر از پسر و هر‌که پسر بخواهدبرای او مکشوف سازد.»
Luke FarOPV 10:23  و در خلوت به شاگردان خود التفات فرموده گفت: «خوشابحال چشمانی که آنچه شما می‌بینید، می‌بینند.
Luke FarOPV 10:24  زیرابه شما می‌گویم بسا انبیا و پادشاهان می‌خواستندآنچه شما می‌بینید، بنگرند و ندیدند و آنچه شمامی شنوید، بشنوند و نشنیدند.»
Luke FarOPV 10:25  ناگاه یکی از فقها برخاسته از روی امتحان به وی گفت: «ای استاد چه کنم تا وارث حیات جاودانی گردم؟»
Luke FarOPV 10:26  به وی گفت: «در تورات چه نوشته شده است و چگونه می‌خوانی؟»
Luke FarOPV 10:27  جواب داده، گفت: «اینکه خداوند خدای خود را به تمام دل و تمام نفس و تمام توانایی و تمام فکر خودمحبت نما و همسایه خود را مثل نفس خود.»
Luke FarOPV 10:28  گفت: «نیکو جواب گفتی. چنین بکن که خواهی زیست.»
Luke FarOPV 10:29  لیکن او چون خواست خودرا عادل نماید، به عیسی گفت: «و همسایه من کیست؟»
Luke FarOPV 10:30  عیسی در جواب وی گفت: «مردی که ازاورشلیم به سوی اریحا می‌رفت، به‌دستهای دزدان افتاد و او را برهنه کرده مجروح ساختند واو را نیم مرده واگذارده برفتند.
Luke FarOPV 10:31  اتفاق کاهنی ازآن راه می‌آمد، چون او را بدید از کناره دیگررفت.
Luke FarOPV 10:32  همچنین شخصی لاوی نیز از آنجا عبورکرده نزدیک آمد و بر او نگریسته از کناره دیگربرفت.
Luke FarOPV 10:33  «لیکن شخصی سامری که مسافر بود نزدوی آمده چون او را بدید، دلش بر وی بسوخت.
Luke FarOPV 10:34  پس پیش آمده بر زخمهای او روغن و شراب ریخته آنها را بست واو را بر مرکب خود سوارکرده به‌کاروانسرای رسانید و خدمت او کرد.
Luke FarOPV 10:35  بامدادان چون روانه می‌شد، دو دینار درآورده به‌سرایدار داد و بدو گفت این شخص را متوجه باش و آنچه بیش از این خرج کنی، در حین مراجعت به تو دهم.
Luke FarOPV 10:36  «پس به نظر تو کدام‌یک از این سه نفرهمسایه بود با آن شخص که به‌دست دزدان افتاد؟»
Luke FarOPV 10:37  گفت: «آنکه بر او رحمت کرد.» عیسی وی را گفت: «برو و تو نیز همچنان کن.»
Luke FarOPV 10:38  و هنگامی که می‌رفتند او وارد بلدی شد وزنی که مرتاه نام داشت، او را به خانه خودپذیرفت.
Luke FarOPV 10:39  و او را خواهری مریم نام بود که نزدپایهای عیسی نشسته کلام او را می‌شنید.
Luke FarOPV 10:40  امامرتاه بجهت زیادتی خدمت مضطرب می‌بود. پس نزدیک آمده، گفت: «ای خداوند آیا تو راباکی نیست که خواهرم مرا واگذارد که تنهاخدمت کنم، او را بفرما تا مرا یاری کند.»
Luke FarOPV 10:41  عیسی در جواب وی گفت: «ای مرتاه، ای مرتاه تو در چیزهای بسیار اندیشه و اضطراب داری.
Luke FarOPV 10:42  لیکن یک چیز لازم است و مریم آن نصیب خوب را اختیار کرده است که از او گرفته نخواهد شد.»
Chapter 11
Luke FarOPV 11:1  و هنگامی که او در موضعی دعا می‌کردچون فارغ شد، یکی از شاگردانش به وی گفت: «خداوندا دعا کردن را به ما تعلیم نما، چنانکه یحیی شاگردان خود را بیاموخت.»
Luke FarOPV 11:2  بدیشان گفت: «هرگاه دعا کنید گویید‌ای پدرما که در آسمانی، نام تو مقدس باد. ملکوت توبیاید. اراده تو چنانکه در آسمان است در زمین نیزکرده شود.
Luke FarOPV 11:3  نان کفاف ما را روز به روز به ما بده.
Luke FarOPV 11:4  و گناهان ما را ببخش زیرا که ما نیز هر قرضدار خود را می‌بخشیم. و ما را در آزمایش میاور، بلکه ما را از شریر رهایی ده.»
Luke FarOPV 11:5  و بدیشان گفت: «کیست از شما که دوستی داشته باشد و نصف شب نزد وی آمده بگوید‌ای دوست سه قرص نان به من قرض ده،
Luke FarOPV 11:6  چونکه یکی از دوستان من از سفر بر من وارد شده وچیزی ندارم که پیش او گذارم.
Luke FarOPV 11:7  پس او از اندرون در جواب گوید مرا زحمت مده، زیرا که الان دربسته است و بچه های من در رختخواب با من خفته‌اند نمی توانم برخاست تا به تو دهم.
Luke FarOPV 11:8  به شمامی گویم هر‌چند به علت دوستی برنخیزد تا بدودهد، لیکن بجهت لجاجت خواهد برخاست و هرآنچه حاجت دارد، بدو خواهد داد.
Luke FarOPV 11:9  «و من به شما می‌گویم سوال کنید که به شماداده خواهد شد. بطلبید که خواهید یافت. بکوبیدکه برای شما بازکرده خواهد شد.
Luke FarOPV 11:10  زیرا هر‌که سوال کند، یابد و هر‌که بطلبد، خواهد یافت وهرکه کوبد، برای او باز کرده خواهد شد.
Luke FarOPV 11:11  وکیست از شما که پدر باشد و پسرش از او نان خواهد، سنگی بدو دهد یا اگر ماهی خواهد، به عوض ماهی ماری بدو بخشد،
Luke FarOPV 11:12  یا اگرتخم‌مرغی بخواهد، عقربی بدو عطا کند.
Luke FarOPV 11:13  پس اگر شما با آنکه شریر هستید می‌دانید چیزهای نیکو را به اولاد خود باید داد، چند مرتبه زیادترپدر آسمانی شما روح‌القدس را خواهد داد به هرکه از او سوال کند.»
Luke FarOPV 11:14  و دیوی را که گنگ بود بیرون می‌کرد وچون دیو بیرون شد، گنگ گویا گردید و مردم تعجب نمودند.
Luke FarOPV 11:15  لیکن بعضی از ایشان گفتند که «دیوها را به یاری بعلزبول رئیس دیوها بیرون می‌کند.»
Luke FarOPV 11:16  و دیگران از روی امتحان آیتی آسمانی از او طلب نمودند.
Luke FarOPV 11:17  پس او خیالات ایشان را درک کرده بدیشان گفت: «هر مملکتی که برخلاف خود منقسم شود، تباه گردد و خانه‌ای که بر خانه منقسم شود، منهدم گردد.
Luke FarOPV 11:18  پس شیطان نیز اگر به ضد خود منقسم شود سلطنت اوچگونه پایدار بماند. زیرا می‌گویید که من به اعانت بعلزبول دیوها را بیرون می‌کنم.
Luke FarOPV 11:19  پس اگرمن دیوها را به وساطت بعلزبول بیرون می‌کنم، پسران شما به وساطت که آنها را بیرون می‌کنند؟ از اینجهت ایشان داوران بر شما خواهند بود.
Luke FarOPV 11:20  لیکن هرگاه به انگشت خدا دیوها را بیرون می‌کنم، هرآینه ملکوت خدا ناگهان بر شما آمده است.
Luke FarOPV 11:21  وقتی که مرد زورآور سلاح پوشیده خانه خود را نگاه دارد، اموال او محفوظ می‌باشد.
Luke FarOPV 11:22  اما چون شخصی زورآورتر از او آید بر او غلبه یافته همه اسلحه او را که بدان اعتماد می‌داشت، از او می‌گیرد و اموال او را تقسیم می‌کند.
Luke FarOPV 11:23  کسی‌که با من نیست، برخلاف من است و آنکه با من جمع نمی کند، پراکنده می‌سازد.
Luke FarOPV 11:24  چون روح پلید از انسان بیرون آید به مکانهای بی‌آب بطلب آرامی گردش می‌کند وچون نیافت می‌گوید به خانه خود که از آن بیرون آمدم برمی گردم.
Luke FarOPV 11:25  پس چون آید، آن را جاروب کرده شده و آراسته می‌بیند.
Luke FarOPV 11:26  آنگاه می‌رود وهفت روح دیگر، شریرتر از خود برداشته داخل شده در آنجا ساکن می‌گردد و اواخر آن شخص ازاوائلش بدتر می‌شود.»
Luke FarOPV 11:27  چون او این سخنان را می‌گفت، زنی از آن میان به آواز بلند وی را گفت «خوشابحال آن رحمی که تو را حمل کرد و پستانهایی که مکیدی.»
Luke FarOPV 11:28  لیکن او گفت: «بلکه خوشابحال آنانی که کلام خدا را می‌شنوند و آن را حفظمی کنند.»
Luke FarOPV 11:29  و هنگامی که مردم بر او ازدحام می‌نمودند، سخن‌گفتن آغاز کرد که «اینان فرقه‌ای شریرند که آیتی طلب می‌کنند و آیتی بدیشان عطا نخواهدشد، جز آیت یونس نبی.
Luke FarOPV 11:30  زیرا چنانکه یونس برای اهل نینوا آیت شد، همچنین پسر انسان نیزبرای این فرقه خواهد بود.
Luke FarOPV 11:31  ملکه جنوب در روزداوری با مردم این فرقه برخاسته، بر ایشان حکم خواهد کرد زیرا که از اقصای زمین آمد تا حکمت سلیمان را بشنود و اینک در اینجا کسی بزرگتر ازسلیمان است.
Luke FarOPV 11:32  مردم نینوا در روز داوری با این طبقه برخاسته بر ایشان حکم خواهند کرد زیرا که به موعظه یونس توبه کردند و اینک در اینجا کسی بزرگتر از یونس است.
Luke FarOPV 11:33  و هیچ‌کس چراغی نمی افروزد تا آن را درپنهانی یا زیر پیمانه‌ای بگذارد، بلکه بر چراغدان، تا هر‌که داخل شود روشنی را بیند.
Luke FarOPV 11:34  چراغ بدن چشم است، پس مادامی که چشم تو بسیط است تمامی جسدت نیز روشن است و لیکن اگر فاسدباشد، جسد تو نیز تاریک بود.
Luke FarOPV 11:35  پس باحذر باش مبادا نوری که در تو است، ظلمت باشد.
Luke FarOPV 11:36  بنابراین هرگاه تمامی جسم تو روشن باشد وذره‌ای ظلمت نداشته باشد همه‌اش روشن خواهد بود، مثل وقتی که چراغ به تابش خود، تورا روشنایی می‌دهد.»
Luke FarOPV 11:37  و هنگامی که سخن می‌گفت یکی ازفریسیان از او وعده خواست که در خانه اوچاشت بخورد. پس داخل شده بنشست.
Luke FarOPV 11:38  امافریسی چون دید که پیش از چاشت دست نشست، تعجب نمود.
Luke FarOPV 11:39  خداوند وی را گفت: «همانا شما‌ای فریسیان بیرون پیاله و بشقاب راطاهر می‌سازید ولی درون شما پر از حرص وخباثت است.
Luke FarOPV 11:40  ‌ای احمقان آیا او که بیرون راآفرید، اندرون را نیز نیافرید؟
Luke FarOPV 11:41  بلکه از آنچه دارید، صدقه دهید که اینک همه‌چیز برای شماطاهر خواهد گشت.
Luke FarOPV 11:42  وای بر شما‌ای فریسیان که ده‌یک از نعناع و سداب و هر قسم سبزی رامی دهید و از دادرسی و محبت خدا تجاوزمی نمایید، اینها را می‌باید به‌جا آورید و آنها رانیز ترک نکنید.
Luke FarOPV 11:43  وای بر شما‌ای فریسیان که صدر کنایس و سلام در بازارها را دوست می‌دارید.
Luke FarOPV 11:44  وای بر شما‌ای کاتبان و فریسیان ریاکار زیرا که مانند قبرهای پنهان شده هستید که مردم بر آنها راه می‌روند و نمی دانند.»
Luke FarOPV 11:45  آنگاه یکی از فقها جواب داده گفت: «ای معلم، بدین سخنان ما را نیز سرزنش می‌کنی؟»
Luke FarOPV 11:46  گفت «وای بر شما نیز‌ای فقها زیرا که بارهای گران را بر مردم می‌نهید و خود بر آن بارها، یک انگشت خود را نمی گذارید.
Luke FarOPV 11:47  وای بر شما زیراکه مقابر انبیا را بنا می‌کنید و پدران شما ایشان راکشتند.
Luke FarOPV 11:48  پس به‌کارهای پدران خود شهادت می‌دهید و از آنها راضی هستید، زیرا آنها ایشان را کشتند و شما قبرهای ایشان را می‌سازید.
Luke FarOPV 11:49  ازاین‌رو حکمت خدا نیز فرموده است که به سوی ایشان انبیا و رسولان می‌فرستم و بعضی از ایشان را خواهند کشت و بر بعضی جفا کرد،
Luke FarOPV 11:50  تا انتقام خون جمیع انبیا که از بنای عالم ریخته شد از این طبقه گرفته شود.
Luke FarOPV 11:51  از خون هابیل تا خون زکریاکه در میان مذبح و هیکل کشته شد. بلی به شمامی گویم که از این فرقه بازخواست خواهد شد.
Luke FarOPV 11:52  وای بر شما‌ای فقها، زیرا کلید معرفت رابرداشته‌اید که خود داخل نمی شوید و داخل‌شوندگان را هم مانع می‌شوید.»
Luke FarOPV 11:53  و چون او این سخنان را بدیشان می‌گفت، کاتبان و فریسیان با او بشدت درآویختند و درمطالب بسیار سوالها از او می‌کردند.
Luke FarOPV 11:54  و در کمین او می‌بودند تا نکته‌ای از زبان او گرفته مدعی اوبشوند.
Chapter 12
Luke FarOPV 12:1  و در آن میان، وقتی که هزاران از خلق جمع شدند، به نوعی که یکدیگر راپایمال می‌کردند، به شاگردان خود به سخن‌گفتن شروع کرد. «اول آنکه از خمیرمایه فریسیان که ریاکاری است احتیاط کنید.
Luke FarOPV 12:2  زیرا چیزی نهفته نیست که آشکار نشود و نه مستوری که معلوم نگردد.
Luke FarOPV 12:3  بنابراین آنچه در تاریکی گفته‌اید، درروشنایی شنیده خواهد شد و آنچه در خلوتخانه در گوش گفته‌اید بر پشت بامها ندا شود.
Luke FarOPV 12:4  لیکن‌ای دوستان من، به شما می‌گویم از قاتلان جسم که قدرت ندارند بیشتر از این بکنند، ترسان مباشید.
Luke FarOPV 12:5  بلکه به شما نشان می‌دهم که از که باید ترسید، از او بترسید که بعد از کشتن، قدرت دارد که به جهنم بیفکند. بلی به شما می‌گویم از او بترسید.
Luke FarOPV 12:6  آیا پنج گنجشک به دو فلس فروخته نمی شود وحال آنکه یکی از آنها نزد خدا فراموش نمی شود؟
Luke FarOPV 12:7  بلکه مویهای سر شما همه شمرده شده است. پس بیم مکنید، زیرا که از چندان گنجشک بهتر هستید.
Luke FarOPV 12:8  «لیکن به شما می‌گویم هر‌که نزد مردم به من اقرار کند، پسر انسان نیز پیش فرشتگان خدا او رااقرار خواهد کرد.
Luke FarOPV 12:9  اما هر‌که مرا پیش مردم انکارکند، نزد فرشتگان خدا انکار کرده خواهد شد.
Luke FarOPV 12:10  و هر‌که سخنی برخلاف پسر انسان گوید، آمرزیده شود. اما هر‌که به روح‌القدس کفر گویدآمرزیده نخواهد شد.
Luke FarOPV 12:11  و چون شما را درکنایس و به نزد حکام و دیوانیان برند، اندیشه مکنید که چگونه و به چه نوع حجت آورید یا چه بگویید.
Luke FarOPV 12:12  زیرا که در همان ساعت روح‌القدس شما را خواهد آموخت که چه باید گفت.»
Luke FarOPV 12:13  و شخصی از آن جماعت به وی گفت: «ای استاد، برادر مرا بفرما تا ارث پدر را با من تقسیم کند.»
Luke FarOPV 12:14  به وی گفت: «ای مرد که مرا بر شما داوریا مقسم قرار داده است؟»
Luke FarOPV 12:15  پس بدیشان گفت: «زنهار از طمع بپرهیزید زیرا اگرچه اموال کسی زیاد شود، حیات او از اموالش نیست.»
Luke FarOPV 12:16  و مثلی برای ایشان آورده، گفت: «شخصی دولتمند را از املاکش محصول وافر پیدا شد.
Luke FarOPV 12:17  پس با خود اندیشیده، گفت چه کنم؟ زیراجایی که محصول خود را انبار کنم، ندارم.
Luke FarOPV 12:18  پس گفت چنین می‌کنم انبارهای خود را خراب کرده، بزرگتر بنا می‌کنم و در آن تمامی حاصل و اموال خود را جمع خواهم کرد.
Luke FarOPV 12:19  و نفس خود راخواهم گفت که‌ای جان اموال فراوان اندوخته شده بجهت چندین سال داری. الحال بیارام و به اکل و شرب و شادی بپرداز.
Luke FarOPV 12:20  خدا وی را گفت‌ای احمق در همین شب جان تو را از تو خواهندگرفت، آنگاه آنچه اندوخته‌ای، از آن که خواهدبود؟
Luke FarOPV 12:21  همچنین است هر کسی‌که برای خودذخیره کند و برای خدا دولتمند نباشد.»
Luke FarOPV 12:22  پس به شاگردان خود گفت: «از این جهت به شما می‌گویم که اندیشه مکنید بجهت جان خودکه چه بخورید و نه برای بدن که چه بپوشید.
Luke FarOPV 12:23  جان از خوراک و بدن از پوشاک بهتر است.
Luke FarOPV 12:24  کلاغان را ملاحظه کنید که نه زراعت می‌کنندو نه حصاد و نه گنجی و نه انباری دارند و خدا آنهارا می‌پروراند. آیا شما به چند مرتبه از مرغان بهترنیستید؟
Luke FarOPV 12:25  و کیست از شما که به فکر بتواندذراعی بر قامت خود افزاید.
Luke FarOPV 12:26  پس هرگاه توانایی کوچکترین کاری را ندارید چرا برای مابقی می اندیشید.
Luke FarOPV 12:27  سوسنهای چمن را بنگریدچگونه نمو می‌کنند و حال آنکه نه زحمت می‌کشند و نه می‌ریسند، اما به شما می‌گویم که سلیمان با همه جلالش مثل یکی از اینها پوشیده نبود.
Luke FarOPV 12:28  پس هرگاه خدا علفی را که امروز درصحرا است و فردا در تنور افکنده می‌شود چنین می‌پوشاند، چقدر بیشتر شما را‌ای سست‌ایمانان.
Luke FarOPV 12:29  پس شما طالب مباشید که چه بخوریدیا چه بیاشامید و مضطرب مشوید.
Luke FarOPV 12:30  زیرا که امت های جهان، همه این چیزها را می‌طلبند، لیکن پدر شما می‌داند که به این چیزها احتیاج دارید.
Luke FarOPV 12:31  بلکه ملکوت خدا را طلب کنید که جمیع این چیزها برای شما افزوده خواهد شد.
Luke FarOPV 12:32  ترسان مباشید‌ای گله کوچک، زیرا که مرضی پدر شما است که ملکوت را به شما عطافرماید.
Luke FarOPV 12:33  آنچه دارید بفروشید و صدقه دهید وکیسه‌ها بسازید که کهنه نشود و گنجی را که تلف نشود، در آسمان جایی که دزد نزدیک نیاید و بیدتباه نسازد.
Luke FarOPV 12:34  زیرا جایی که خزانه شما است، دل شما نیز در آنجا می‌باشد.
Luke FarOPV 12:35  کمرهای خود را بسته چراغهای خود راافروخته بدارید.
Luke FarOPV 12:36  و شما مانند کسانی باشید که انتظار آقای خود را می‌کشند که چه وقت ازعروسی مراجعت کند تا هروقت آید و در رابکوبد، بی‌درنگ برای او بازکنند.
Luke FarOPV 12:37  خوشابحال آن غلامان که آقای ایشان چون آید ایشان را بیداریابد. هر آینه به شما می‌گویم که کمر خود را بسته ایشان را خواهد نشانید و پیش آمده، ایشان راخدمت خواهد کرد.
Luke FarOPV 12:38  و اگر در پاس دوم یا سوم از شب بیاید و ایشان را چنین یابد، خوشا بحال آن غلامان.
Luke FarOPV 12:39  اما این را بدانید که اگر صاحب‌خانه می‌دانست که دزد در چه ساعت می‌آید، بیدارمی ماند و نمی گذاشت که به خانه‌اش نقب زنند.
Luke FarOPV 12:40  پس شما نیز مستعد باشید، زیرا در ساعتی که گمان نمی برید پسر انسان می‌آید.»
Luke FarOPV 12:41  پطرس به وی گفت: «ای خداوند، آیا این مثل را برای ما زدی یا بجهت همه.»
Luke FarOPV 12:42  خداوندگفت: «پس کیست آن ناظر امین و دانا که مولای اووی را بر سایر خدام خود گماشته باشد تا آذوقه را در وقتش به ایشان تقسیم کند.
Luke FarOPV 12:43  خوشابحال آن غلام که آقایش چون آید، او را در چنین کارمشغول یابد.
Luke FarOPV 12:44  هرآینه به شما می‌گویم که او رابر همه مایملک خود خواهد گماشت.
Luke FarOPV 12:45  لیکن اگر آن غلام در خاطر خود گوید، آمدن آقایم به طول می‌انجامد و به زدن غلامان و کنیزان و به خوردن و نوشیدن و میگساریدن شروع کند،
Luke FarOPV 12:46  هرآینه مولای آن غلام آید، در روزی که منتظر او نباشد و در ساعتی که او نداند و او را دوپاره کرده نصیبش را با خیانتکاران قرار دهد.
Luke FarOPV 12:47  «اما آن غلامی که اراده مولای خویش رادانست و خود را مهیا نساخت تا به اراده او عمل نماید، تازیانه بسیار خواهد خورد.
Luke FarOPV 12:48  اما آنکه نادانسته کارهای شایسته ضرب کند، تازیانه کم خواهد خورد. و به هر کسی‌که عطا زیاده شود ازوی مطالبه زیادتر گردد و نزد هر‌که امانت بیشترنهند از او بازخواست زیادتر خواهند کرد.
Luke FarOPV 12:49  من آمدم تا آتشی در زمین افروزم، پس چه می‌خواهم اگر الان در‌گرفته است.
Luke FarOPV 12:50  اما مراتعمیدی است که بیابم و چه بسیار در تنگی هستم، تا وقتی که آن بسر‌آید.
Luke FarOPV 12:51  آیا گمان می‌برید که من آمده‌ام تا سلامتی بر زمین بخشم؟ نی بلکه به شما می‌گویم تفریق را.
Luke FarOPV 12:52  زیرا بعد ازاین پنج نفر که در یک خانه باشند دو از سه و سه ازدو جدا خواهند شد،
Luke FarOPV 12:53  پدر از پسر و پسر از پدرو مادر از دختر و دختر از مادر و خارسو ازعروس و عروس از خارسو مفارقت خواهندنمود.»
Luke FarOPV 12:54  آنگاه باز به آن جماعت گفت: «هنگامی که ابری بینید که از مغرب پدید آید، بی‌تامل می‌گویید باران می‌آید و چنین می‌شود.
Luke FarOPV 12:55  و چون دیدید که باد جنوبی می‌وزد، می‌گویید گرما خواهد شد و می‌شود.
Luke FarOPV 12:56  ‌ای ریاکاران، می‌توانید صورت زمین و آسمان راتمیز دهید، پس چگونه این زمان رانمی شناسید؟
Luke FarOPV 12:57  و چرا از خود به انصاف حکم نمی کنید؟
Luke FarOPV 12:58  و هنگامی که با مدعی خود نزد حاکم می‌روی، در راه سعی کن که از او برهی، مبادا تو رانزد قاضی بکشد و قاضی تو را به‌سرهنگ سپاردو سرهنگ تو را به زندان افکند.
Luke FarOPV 12:59  تو را می‌گویم تا فلس آخر را ادا نکنی، از آنجا هرگز بیرون نخواهی آمد.»
Chapter 13
Luke FarOPV 13:1  در آن وقت بعضی آمده او را از جلیلیانی خبر دادند که پیلاطس خون ایشان را با قربانی های ایشان آمیخته بود.
Luke FarOPV 13:2  عیسی در جواب ایشان گفت: «آیا گمان می‌برید که این جلیلیان گناهکارتر بودند از سایر سکنه جلیل ازاین‌رو که چنین زحمات دیدند؟
Luke FarOPV 13:3  نی، بلکه به شما می‌گویم اگر توبه نکنید، همگی شماهمچنین هلاک خواهید شد.
Luke FarOPV 13:4  یا آن هجده نفری که برج در سلوام بر ایشان افتاده ایشان را هلاک کرد، گمان می‌برید که از جمیع مردمان ساکن اورشلیم، خطاکارتر بودند؟
Luke FarOPV 13:5  حاشا، بلکه شما رامی گویم که اگر توبه نکنید همگی شما همچنین هلاک خواهید شد.»
Luke FarOPV 13:6  پس این مثل را آورد که «شخصی درخت انجیری در تاکستان خود غرس نمود و چون آمدتا میوه از آن بجوید، چیزی نیافت.
Luke FarOPV 13:7  پس به باغبان گفت اینک سه سال است می‌آیم که از این درخت انجیر میوه بطلبم و نمی یابم، آن را ببر چرا زمین رانیز باطل سازد.
Luke FarOPV 13:8  در جواب وی گفت، ای آقاامسال هم آن را مهلت ده تا گردش را کنده کودبریزم،
Luke FarOPV 13:9  پس اگر ثمر آورد والا بعد از آن، آن راببر.»
Luke FarOPV 13:10  و روز سبت در یکی از کنایس تعلیم می‌داد.
Luke FarOPV 13:11  و اینک زنی که مدت هجده سال روح ضعف می‌داشت و منحنی شده ابد نمی توانست راست بایستد، در آنجا بود.
Luke FarOPV 13:12  چون عیسی او را دید وی را خوانده گفت: «ای زن از ضعف خودخلاص شو.»
Luke FarOPV 13:13  و دست های خود را بر وی گذارد که در ساعت راست شده، خدا را تمجیدنمود.
Luke FarOPV 13:14  آنگاه رئیس کنیسه غضب نمود، از آنروکه عیسی او را در سبت شفا داد. پس به مردم توجه نموده، گفت: «شش روز است که باید کاربکنید در آنها آمده شفا یابید، نه در روزسبت.»
Luke FarOPV 13:15  خداوند در جواب او گفت: «ای ریاکار، آیاهر یکی از شما در روز سبت گاو یا الاغ خود را ازآخور باز کرده بیرون نمی برد تا سیرآبش کند؟
Luke FarOPV 13:16  و این زنی که دختر ابراهیم است و شیطان او رامدت هجده سال تا به حال بسته بود، نمی بایست او را در روز سبت از این بند رها نمود؟»
Luke FarOPV 13:17  وچون این را بگفت همه مخالفان او خجل گردیدندو جمیع آن گروه شاد شدند، بسبب همه کارهای بزرگ که از وی صادر می‌گشت.
Luke FarOPV 13:18  پس گفت: «ملکوت خدا چه چیز را می‌ماندو آن را به کدام شی تشبیه نمایم.
Luke FarOPV 13:19  دانه خردلی راماند که شخصی گرفته در باغ خود کاشت، پس رویید و درخت بزرگ گردید، بحدی که مرغان هوا آمده در شاخه هایش آشیانه گرفتند.»
Luke FarOPV 13:20  باز‌گفت: «برای ملکوت خدا چه مثل آورم؟
Luke FarOPV 13:21  خمیرمایه‌ای را می‌ماند که زنی گرفته در سه پیمانه آرد پنهان ساخت تا همه مخمرشد.»
Luke FarOPV 13:22  و در شهرها و دهات گشته، تعلیم می‌داد وبه سوی اورشلیم سفر می‌کرد،
Luke FarOPV 13:23  که شخصی به وی گفت: «ای خداوند آیا کم هستند که نجات یابند؟» او به ایشان گفت:
Luke FarOPV 13:24  «جد و جهد کنید تااز در تنگ داخل شوید. زیرا که به شما می‌گویم بسیاری طلب دخول خواهند کرد و نخواهندتوانست.
Luke FarOPV 13:25  بعد از آنکه صاحب‌خانه برخیزد ودر را ببندد و شما بیرون ایستاده در را کوبیدن آغاز کنید و گویید خداوندا خداوندا برای ما بازکن. آنگاه وی در جواب خواهد گفت شما رانمی شناسم که از کجا هستید.
Luke FarOPV 13:26  در آن وقت خواهید گفت که در حضور تو خوردیم وآشامیدیم و در کوچه های ما تعلیم دادی.
Luke FarOPV 13:27  بازخواهد گفت، به شما می‌گویم که شما رانمی شناسم از کجا هستید؟ ای همه بدکاران از من دور شوید.
Luke FarOPV 13:28  در آنجا گریه و فشار دندان خواهدبود، چون ابراهیم واسحق و یعقوب و جمیع انبیارا در ملکوت خدا بینید و خود را بیرون افکنده یابید
Luke FarOPV 13:29  و از مشرق و مغرب و شمال و جنوب آمده در ملکوت خدا خواهند نشست.
Luke FarOPV 13:30  و اینک آخرین هستند که اولین خواهند بود و اولین که آخرین خواهند بود.»
Luke FarOPV 13:31  در همان روز چند نفر از فریسیان آمده به وی گفتند: «دور شو و از اینجا برو زیرا که هیرودیس می‌خواهد تو را به قتل رساند.»
Luke FarOPV 13:32  ایشان را گفت: «بروید و به آن روباه گوییداینک امروز و فردا دیوها را بیرون می‌کنم ومریضان را صحت می‌بخشم و در روز سوم کامل خواهم شد.
Luke FarOPV 13:33  لیکن می‌باید امروز و فردا و پس‌فردا راه روم، زیرا که محال است نبی بیرون ازاورشلیم کشته شود.
Luke FarOPV 13:34  ‌ای اورشلیم، ای اورشلیم که قاتل انبیا و سنگسار کننده مرسلین خودهستی، چند کرت خواستم اطفال تو را جمع کنم، چنانکه مرغ جوجه های خویش را زیر بالهای خود می‌گیرد و نخواستید.
Luke FarOPV 13:35  اینک خانه شمابرای شما خراب گذاشته می‌شود و به شمامی گویم که مرا دیگر نخواهید دید تا وقتی آیدکه گویید مبارک است او که به نام خداوندمی آید.»
Chapter 14
Luke FarOPV 14:1  و واقع شد که در روز سبت، به خانه یکی از روسای فریسیان برای غذاخوردن درآمد و ایشان مراقب او می‌بودند،
Luke FarOPV 14:2  واینک شخصی مستسقی پیش او بود،
Luke FarOPV 14:3  آنگاه عیسی ملتفت شده فقها و فریسیان را خطاب کرده، گفت: «آیا در روز سبت شفا دادن جایزاست؟»
Luke FarOPV 14:4  ایشان ساکت ماندند. پس آن مرد راگرفته، شفا داد و رها کرد.
Luke FarOPV 14:5  و به ایشان روی آورده، گفت: «کیست از شما که الاغ یا گاوش روزسبت در چاهی افتد و فور آن را بیرون نیاورد؟»
Luke FarOPV 14:6  پس در این امور از جواب وی عاجزماندند.
Luke FarOPV 14:7  و برای مهمانان مثلی زد، چون ملاحظه فرمود که چگونه صدر مجلس را اختیارمی کردند. پس به ایشان گفت:
Luke FarOPV 14:8  «چون کسی تو رابه عروسی دعوت کند، در صدر مجلس منشین، مبادا کسی بزرگتر از تو را هم وعده خواسته باشد.
Luke FarOPV 14:9  پس آن کسی‌که تو و او را وعده خواسته بودبیاید و تو را گوید این کس را جای بده و تو باخجالت روی به صف نعال خواهی نهاد.
Luke FarOPV 14:10  بلکه چون مهمان کسی باشی، رفته در پایین بنشین تاوقتی که میزبانت آید به تو گوید، ای دوست برترنشین آنگاه تو را در حضور مجلسیان عزت خواهد بود.
Luke FarOPV 14:11  زیرا هر‌که خود را بزرگ سازدذلیل گردد و هر‌که خویشتن را فرود آرد، سرافرازگردد.»
Luke FarOPV 14:12  پس به آن کسی‌که از او وعده خواسته بود نیز گفت: «وقتی که چاشت یا شام دهی دوستان یا برادران یا خویشان یا همسایگان دولتمند خود را دعوت مکن مبادا ایشان نیز تو رابخوانند و تو را عوض داده شود.
Luke FarOPV 14:13  بلکه چون ضیافت کنی، فقیران و لنگان و شلان و کوران رادعوت کن.
Luke FarOPV 14:14  که خجسته خواهی بود زیرا ندارندکه تو را عوض دهند و در قیامت عادلان، به توجزا عطا خواهد شد.»
Luke FarOPV 14:15  آنگاه یکی از مجلسیان چون این سخن راشنید گفت: «خوشابحال کسی‌که در ملکوت خداغذا خورد.»
Luke FarOPV 14:16  به وی گفت: «شخصی ضیافتی عظیم نمود و بسیاری را دعوت نمود.
Luke FarOPV 14:17  پس چون وقت شام رسید، غلام خود را فرستاد تادعوت‌شدگان را گوید، بیایید زیرا که الحال همه‌چیز حاضر است.
Luke FarOPV 14:18  لیکن همه به یک رای عذرخواهی آغاز کردند. اولی گفت: مزرعه‌ای خریدم و ناچار باید بروم آن را ببینم، از توخواهش دارم مرا معذور داری.
Luke FarOPV 14:19  و دیگری گفت: پنج جفت گاو خریده‌ام، می‌روم تا آنها رابیازمایم، به تو التماس دارم مرا عفو نمایی.
Luke FarOPV 14:20  سومی گفت: زنی گرفته‌ام و از این سبب نمی توانم بیایم.
Luke FarOPV 14:21  پس آن غلام آمده مولای خود را از این امور مطلع ساخت. آنگاه صاحب‌خانه غضب نموده به غلام خود فرمود: به بازارهاو کوچه های شهر بشتاب و فقیران و لنگان وشلان و کوران را در اینجا بیاور.
Luke FarOPV 14:22  پس غلام گفت: ای آقا آنچه فرمودی شد و هنوز جای باقی است.
Luke FarOPV 14:23  پس آقا به غلام گفت: به راهها و مرزهابیرون رفته، مردم را به الحاح بیاور تا خانه من پرشود.
Luke FarOPV 14:24  زیرا به شما می‌گویم هیچ‌یک از آنانی که دعوت شده بودند، شام مرا نخواهد چشید.»
Luke FarOPV 14:25  و هنگامی که جمعی کثیر همراه اومی رفتند، روی گردانیده بدیشان گفت:
Luke FarOPV 14:26  «اگرکسی نزد من آید و پدر، مادر و زن و اولاد وبرادران و خواهران، حتی جان خود را نیز دشمن ندارد، شاگرد من نمی تواند بود.
Luke FarOPV 14:27  و هر‌که صلیب خود را برندارد و از عقب من نیاید، نمی تواندشاگرد من گردد.
Luke FarOPV 14:28  «زیرا کیست از شما که قصد بنای برجی داشته باشد و اول ننشیند تا برآورد خرج آن رابکند که آیا قوت تمام کردن آن دارد یا نه؟
Luke FarOPV 14:29  که مبادا چون بنیادش نهاد و قادر بر تمام کردنش نشد، هر‌که بیند تمسخرکنان گوید،
Luke FarOPV 14:30  این شخص عمارتی شروع کرده نتوانست به انجامش رساند.
Luke FarOPV 14:31  یا کدام پادشاه است که برای مقاتله باپادشاه دیگر برود، جز اینکه اول نشسته تامل نماید که آیا با ده هزار سپاه، قدرت مقاومت کسی را دارد که با بیست هزار لشکر بر وی می‌آید؟
Luke FarOPV 14:32  والا چون او هنوز دور است ایلچی‌ای فرستاده شروط صلح را ازاو درخواست کند.
Luke FarOPV 14:33  «پس همچنین هر یکی از شما که تمام مایملک خود را ترک نکند، نمی تواند شاگرد من شود.
Luke FarOPV 14:34  «نمک نیکو است ولی هرگاه نمک فاسدشد به چه چیز اصلاح پذیرد؟
Luke FarOPV 14:35  نه برای زمین مصرفی دارد و نه برای مزبله، بلکه بیرونش می‌ریزند. آنکه گوش شنوا دارد بشنود.»
Chapter 15
Luke FarOPV 15:1  و چون همه باجگیران و گناهکاران به نزدش می‌آمدند تا کلام او را بشنوند،
Luke FarOPV 15:2  فریسیان و کاتبان، همهمه‌کنان می‌گفتند: «این شخص، گناهکارن را می‌پذیرد و با ایشان می‌خورد.»
Luke FarOPV 15:3  پس برای ایشان این مثل را زده، گفت:
Luke FarOPV 15:4  «کیست از شما که صد گوسفند داشته باشد و یکی از آنها گم شود که آن نود و نه را درصحرا نگذارد و از عقب آن گمشده نرود تا آن رابیابد؟
Luke FarOPV 15:5  پس چون آن را یافت به شادی بر دوش خود می‌گذارد،
Luke FarOPV 15:6  و به خانه آمده، دوستان وهمسایگان را می‌طلبد و بدیشان می‌گوید با من شادی کنید زیرا گوسفند گمشده خود را یافته‌ام.
Luke FarOPV 15:7  به شما می‌گویم که بر این منوال خوشی درآسمان رخ می‌نماید به‌سبب توبه یک گناهکاربیشتر از برای نود و نه عادل که احتیاج به توبه ندارند.
Luke FarOPV 15:8  یا کدام زن است که ده درهم داشته باشدهرگاه یک درهم گم شود، چراغی افروخته، خانه را جاروب نکند و به دقت تفحص ننماید تا آن رابیابد؟
Luke FarOPV 15:9  و چون یافت دوستان و همسایگان خودرا جمع کرده می‌گوید با من شادی کنید زیرادرهم گمشده را پیدا کرده‌ام.
Luke FarOPV 15:10  همچنین به شمامی گویم شادی برای فرشتگان خدا روی می‌دهدبه‌سبب یک خطاکار که توبه کند.»
Luke FarOPV 15:11  باز‌گفت: «شخصی را دو پسر بود.
Luke FarOPV 15:12  روزی پسر کوچک به پدر خود گفت: ای پدر، رصداموالی که باید به من رسد، به من بده. پس اومایملک خود را بر این دو تقسیم کرد.
Luke FarOPV 15:13  و چندی نگذشت که آن پسر کهتر، آنچه داشت جمع کرده، به ملکی بعید کوچ کرد و به عیاشی ناهنجار، سرمایه خود را تلف نمود.
Luke FarOPV 15:14  و چون تمام راصرف نموده بود، قحطی سخت در آن دیارحادث گشت و او به محتاج شدن شروع کرد.
Luke FarOPV 15:15  پس رفته خود را به یکی از اهل آن ملک پیوست. وی او را به املاک خود فرستاد تاگرازبانی کند.
Luke FarOPV 15:16  و آرزو می‌داشت که شکم خودرا از خرنوبی که خوکان می‌خوردند سیر کند وهیچ‌کس او را چیزی نمی داد.
Luke FarOPV 15:17  «آخر به خود آمده، گفت چقدر از مزدوران پدرم نان فراوان دارند و من از گرسنگی هلاک می‌شوم،
Luke FarOPV 15:18  برخاسته نزد پدر خود می‌روم و بدوخواهم گفت‌ای پدر به آسمان و به حضور تو گناه کرده‌ام،
Luke FarOPV 15:19  و دیگر شایسته آن نیستم که پسر توخوانده شوم، مرا چون یکی از مزدوران خودبگیر.
Luke FarOPV 15:20  در ساعت برخاسته به سوی پدر خودمتوجه شد. اما هنوز دور بود که پدرش او را دیده، ترحم نمود و دوان دوان آمده او را در آغوش خود کشیده، بوسید.
Luke FarOPV 15:21  پسر وی را گفت، ای پدربه آسمان و به حضور تو گناه کرده‌ام و بعد از این لایق آن نیستم که پسر تو خوانده شوم.
Luke FarOPV 15:22  لیکن پدر به غلامان خود گفت، جامه بهترین را از خانه آورده بدو بپوشانید و انگشتری بر دستش کنید ونعلین بر پایهایش،
Luke FarOPV 15:23  و گوساله پرواری را آورده ذبح کنید تا بخوریم و شادی نماییم.
Luke FarOPV 15:24  زیرا که این پسر من مرده بود، زنده گردید و گم شده بود، یافت شد. پس به شادی کردن شروع نمودند.
Luke FarOPV 15:25  اما پسر بزرگ او در مزرعه بود. چون آمده نزدیک به خانه رسید، صدای ساز و رقص راشنید.
Luke FarOPV 15:26  پس یکی از نوکران خود را طلبیده پرسید این چیست؟
Luke FarOPV 15:27  به وی عرض کرد برادرت آمده و پدرت گوساله پرواری را ذبح کرده است زیرا که او را صحیح باز‌یافت.
Luke FarOPV 15:28  ولی او خشم نموده نخواست به خانه درآید تا پدرش بیرون آمده به او التماس نمود.
Luke FarOPV 15:29  اما او در جواب پدرخود گفت، اینک سالها است که من خدمت توکرده‌ام و هرگز از حکم تو تجاوز نورزیده و هرگزبزغاله‌ای به من ندادی تا با دوستان خود شادی کنم.
Luke FarOPV 15:30  لیکن چون این پسرت آمد که دولت تو رابا فاحشه‌ها تلف کرده است، برای او گوساله پرواری را ذبح کردی.
Luke FarOPV 15:31  او وی را گفت، ای فرزند تو همیشه با من هستی و آنچه از آن من است، مال تو است.
Luke FarOPV 15:32  ولی می‌بایست شادمانی کرد و مسرور شد زیرا که این برادر تو مرده بود، زنده گشت و گم شده بود، یافت گردید.»
Chapter 16
Luke FarOPV 16:1  و به شاگردان خود نیز گفت: «شخصی دولتمند را ناظری بود که از او نزد وی شکایت بردند که اموال او را تلف می‌کرد.
Luke FarOPV 16:2  پس او را طلب نموده، وی را گفت، این چیست که درباره تو شنیده‌ام؟ حساب نظارت خود را باز بده زیرا ممکن نیست که بعد از این نظارت کنی.
Luke FarOPV 16:3  ناظر با خود گفت چکنم؟ زیرا مولایم نظارت رااز من می‌گیرد. طاقت زمین‌کندن ندارم و از گدایی نیز عار دارم.
Luke FarOPV 16:4  دانستم چکنم تا وقتی که از نظارت معزول شوم، مرا به خانه خود بپذیرند.
Luke FarOPV 16:5  پس هریکی از بدهکاران آقای خود را طلبیده، به یکی گفت آقایم از تو چند طلب دارد؟
Luke FarOPV 16:6  گفت صدرطل روغن. بدو گفت سیاهه خود را بگیر ونشسته پنجاه رطل بزودی بنویس.
Luke FarOPV 16:7  باز دیگری را گفت از تو چقدر طلب دارد؟ گفت صد کیل گندم. وی را گفت سیاهه خود را بگیر و هشتادبنویس.
Luke FarOPV 16:8  «پس آقایش، ناظر خائن را آفرین گفت، زیراعاقلانه کار کرد. زیرا ابنای این جهان در طبقه خویش از ابنای نور عاقل تر هستند.
Luke FarOPV 16:9  و من شمارا می‌گویم دوستان از مال بی‌انصافی برای خودپیدا کنید تا چون فانی گردید شما را به خیمه های جاودانی بپذیرند.
Luke FarOPV 16:10  آنکه در اندک امین باشد درامر بزرگ نیز امین بود و آنکه در قلیل خائن بود در کثیر هم خائن باشد.
Luke FarOPV 16:11  و هرگاه در مال بی‌انصافی امین نبودید، کیست که مال حقیقی را به شمابسپارد؟
Luke FarOPV 16:12  و اگر در مال دیگری دیانت نکردید، کیست که مال خاص شما را به شما دهد؟
Luke FarOPV 16:13  هیچ خادم نمی تواند دو آقا را خدمت کند. زیرا یا از یکی نفرت می‌کند و با دیگری محبت، یا با یکی می‌پیوندد و دیگری را حقیر می‌شمارد. خدا و مامونا را نمی توانید خدمت نمایید.
Luke FarOPV 16:14  و فریسیانی که زر دوست بودند همه این سخنان را شنیده، او را استهزا نمودند.
Luke FarOPV 16:15  به ایشان گفت، شما هستید که خود را پیش مردم عادل می‌نمایید، لیکن خدا عارف دلهای شماست. زیرا که آنچه نزد انسان مرغوب است، نزد خدا مکروه است.
Luke FarOPV 16:16  تورات و انبیا تا به یحیی بود و از آن وقت بشارت به ملکوت خدا داده می‌شود و هر کس بجد و جهد داخل آن می‌گردد.
Luke FarOPV 16:17  لیکن آسانتر است که آسمان و زمین زایل شود، از آنکه یک نقطه از تورات ساقط گردد.
Luke FarOPV 16:18  هر‌که زن خود را طلاق دهد و دیگری را نکاح کند زانی بود و هر‌که زن مطلقه مردی را به نکاح خویش درآورد، زنا کرده باشد.
Luke FarOPV 16:19  شخصی دولتمند بود که ارغوان و کتان می‌پوشید و هر روزه در عیاشی با جلال بسرمی برد.
Luke FarOPV 16:20  و فقیری مقروح بود ایلعازر نام که او رابر درگاه او می‌گذاشتند،
Luke FarOPV 16:21  و آرزو می‌داشت که از پاره هایی که از خوان آن دولتمند می‌ریخت، خود را سیر کند. بلکه سگان نیز آمده زبان برزخمهای او می‌مالیدند.
Luke FarOPV 16:22  باری آن فقیر بمرد و فرشتگان، او را به آغوش ابراهیم بردند و آن دولتمند نیز مرد و او را دفن کردند.
Luke FarOPV 16:23  پس چشمان خود را در عالم اموات گشوده، خود رادر عذاب یافت. و ابراهیم را از دور و ایلعازر را درآغوشش دید.
Luke FarOPV 16:24  آنگاه به آواز بلند گفت، ای پدرمن ابراهیم، بر من ترحم فرما و ایلعازر را بفرست تا سر انگشت خود را به آب تر ساخته زبان مراخنک سازد، زیرا در این نار معذبم.
Luke FarOPV 16:25  ابراهیم گفت‌ای فرزند به‌خاطر آور که تو در ایام زندگانی چیزهای نیکوی خود را یافتی و همچنین ایلعازرچیزهای بد را، لیکن او الحال در تسلی است و تودر عذاب.
Luke FarOPV 16:26  و علاوه بر این در میان ما و شماورطه عظیمی است، چنانچه آنانی که می‌خواهنداز اینجا به نزد شما عبور کنند، نمی توانند و نه نشینندگان آنجا نزد ما توانند گذشت.
Luke FarOPV 16:27  گفت‌ای پدر به تو التماس دارم که او را به خانه پدرم بفرستی.
Luke FarOPV 16:28  زیرا که مرا پنج برادر است تا ایشان راآگاه سازد، مبادا ایشان نیز به این مکان عذاب بیایند.
Luke FarOPV 16:29  ابراهیم وی را گفت موسی و انبیا رادارند سخن ایشان را بشنوند.
Luke FarOPV 16:30  گفت نه‌ای پدرما ابراهیم، لیکن اگر کسی از مردگان نزد ایشان رود، توبه خواهند کرد.
Luke FarOPV 16:31  وی را گفت هرگاه موسی و انبیا را نشنوند اگر کسی از مردگان نیزبرخیزد، هدایت نخواهند پذیرفت.»
Chapter 17
Luke FarOPV 17:1  و شاگردان خود را گفت: «لابد است ازوقوع لغزشها، لیکن وای بر آن کسی‌که باعث آنها شود.
Luke FarOPV 17:2  او را بهتر می‌بود که سنگ آسیایی بر گردنش آویخته شود و در دریا افکنده شود از اینکه یکی از این کودکان را لغزش دهد.
Luke FarOPV 17:3  احتراز کنید و اگر برادرت به تو خطا ورزد او راتنبیه کن و اگر توبه کند او را ببخش.
Luke FarOPV 17:4  و هرگاه درروزی هفت کرت به تو گناه کند و در روزی هفت مرتبه، برگشته به تو گوید توبه می‌کنم، او راببخش.»
Luke FarOPV 17:5  آنگاه رسولان به خداوند گفتند: «ایمان ما رازیاد کن.»
Luke FarOPV 17:6  خداوند گفت: «اگر ایمان به قدر دانه خردلی می‌داشتید، به این درخت افراغ می‌گفتیدکه کنده شده در دریا نشانده شود اطاعت شمامی کرد.
Luke FarOPV 17:7  «اما کیست از شماکه غلامش به شخم کردن یا شبانی مشغول شود و وقتی که از صحرا آید به وی گوید، بزودی بیا و بنشین.
Luke FarOPV 17:8  بلکه آیا بدونمی گوید چیزی درست کن تا شام بخورم و کمرخود را بسته مرا خدمت کن تا بخورم و بنوشم وبعد از آن تو بخور و بیاشام؟
Luke FarOPV 17:9  آیا از آن غلام منت می‌کشد از آنکه حکمهای او را به‌جا آورد؟ گمان ندارم.
Luke FarOPV 17:10  همچنین شما نیز چون به هر چیزی که مامور شده‌اید عمل کردید، گویید که غلامان بی‌منفعت هستیم زیرا که آنچه بر ما واجب بود به‌جا آوردیم.»
Luke FarOPV 17:11  و هنگامی که سفر به سوی اورشلیم می‌کرداز میانه سامره و جلیل می‌رفت.
Luke FarOPV 17:12  و چون به قریه‌ای داخل می‌شد ناگاه ده شخص ابرص به استقبال او آمدند و از دور ایستاده،
Luke FarOPV 17:13  به آواز بلندگفتند: «ای عیسی خداوند بر ما ترحم فرما.»
Luke FarOPV 17:14  اوبه ایشان نظر کرده گفت: «بروید و خود را به کاهن بنمایید.» ایشان چون می‌رفتند، طاهر گشتند.
Luke FarOPV 17:15  و یکی از ایشان چون دید که شفا یافته است، برگشته به صدای بلند خدا را تمجید می‌کرد.
Luke FarOPV 17:16  وپیش قدم او به روی در‌افتاده وی را شکر کرد. و اواز اهل سامره بود.
Luke FarOPV 17:17  عیسی ملتفت شده گفت «آیا ده نفر طاهر نشدند، پس آن نه کجا شدند؟
Luke FarOPV 17:18  آیا هیچ‌کس یافت نمی شود که برگشته خدا راتمجید کند جز این غریب؟»
Luke FarOPV 17:19  و بدو گفت: «برخاسته برو که ایمانت تو را نجات داده است.»
Luke FarOPV 17:20  و چون فریسیان از او پرسیدند که ملکوت خدا کی می‌آید، او در جواب ایشان گفت: «ملکوت خدا با مراقبت نمی آید.
Luke FarOPV 17:21  و نخواهندگفت که در فلان یا فلان جاست. زیرا اینک ملکوت خدا در میان شما است.»
Luke FarOPV 17:22  و به شاگردان خود گفت: «ایامی می‌آید که آرزو خواهید داشت که روزی از روزهای پسر انسان را بینید ونخواهید دید.
Luke FarOPV 17:23  و به شما خواهند گفت، اینک در فلان یا فلان جاست، مروید و تعاقب آن مکنید.
Luke FarOPV 17:24  زیرا چون برق که از یک جانب زیرآسمان لامع شده تا جانب دیگر زیر آسمان درخشان می‌شود، پسر انسان در یوم خودهمچنین خواهد بود.
Luke FarOPV 17:25  لیکن اول لازم است که اوزحمات بسیار بیند و از این فرقه مطرود شود.
Luke FarOPV 17:26  و چنانکه در ایام نوح واقع شد، همانطوردر زمان پسر انسان نیز خواهد بود،
Luke FarOPV 17:27  که می‌خوردند و می‌نوشیدند و زن و شوهرمی گرفتند تا روزی که چون نوح داخل کشتی شد، طوفان آمده همه را هلاک ساخت.
Luke FarOPV 17:28  وهمچنان‌که در ایام لوط شد که به خوردن وآشامیدن و خرید و فروش و زراعت و عمارت مشغول می‌بودند،
Luke FarOPV 17:29  تا روزی که چون لوط ازسدوم بیرون آمد، آتش و گوگرد از آسمان باریدو همه را هلاک ساخت.
Luke FarOPV 17:30  بر همین منوال خواهدبود در روزی که پسر انسان ظاهر شود.
Luke FarOPV 17:31  در آن روز هر‌که بر پشت بام باشد و اسباب او در خانه نزول نکند تا آنها را بردارد و کسی‌که در صحراباشد همچنین برنگردد.
Luke FarOPV 17:33  هر‌که خواهد جان خود را برهاند آن را هلاک خواهد کرد و هر‌که آن را هلاک کند آن را زنده نگاه خواهد داشت.
Luke FarOPV 17:34  به شما می‌گویم در آن شب دو نفر بر یک تخت خواهند بود، یکی برداشته و دیگری واگذارده خواهد شد.
Luke FarOPV 17:35  و دوزن که در یک جا دستاس کنند، یکی برداشته ودیگری واگذارده خواهد شد.
Luke FarOPV 17:36  و دونفر که درمزرعه باشند، یکی برداشته و دیگری واگذارده خواهد شد.»
Luke FarOPV 17:37  در جواب وی گفتند: «کجا‌ای خداوند.» گفت: «در هر جایی که لاش باشد درآنجا کرکسان جمع خواهند شد.»
Chapter 18
Luke FarOPV 18:1  و برای ایشان نیز مثلی آورد در اینکه می باید همیشه دعا کرد و کاهلی نورزید.
Luke FarOPV 18:2  پس گفت که «در شهری داوری بود که نه ترس از خدا و نه باکی از انسان می‌داشت.
Luke FarOPV 18:3  ودر همان شهر بیوه‌زنی بود که پیش وی آمده می‌گفت، داد مرا از دشمنم بگیر.
Luke FarOPV 18:4  و تا مدتی به وی اعتناننمود ولکن بعد از آن با خود گفت هرچند از خدا نمی ترسم و از مردم باکی ندارم،
Luke FarOPV 18:5  لیکن چون این بیوه‌زن مرا زحمت می‌دهد، به داد او می‌رسم، مبادا پیوسته آمده مرا به رنج آورد.
Luke FarOPV 18:6  خداوند گفت بشنوید که این داوربی انصاف چه می‌گوید؟
Luke FarOPV 18:7  و آیا خدا برگزیدگان خود را که شبانه‌روز بدو استغاثه می‌کنند، دادرسی نخواهد کرد، اگرچه برای ایشان دیرغضب باشد؟
Luke FarOPV 18:8  به شما می‌گویم که به زودی دادرسی ایشان را خواهد کرد. لیکن چون پسرانسان آید، آیا ایمان را بر زمین خواهدیافت؟
Luke FarOPV 18:9  و این مثل را آورد برای بعضی که بر خوداعتماد می‌داشتند که عادل بودند و دیگران راحقیر می‌شمردند.
Luke FarOPV 18:10  که «دو نفر یکی فریسی ودیگری باجگیر به هیکل رفتند تا عبادت کنند.
Luke FarOPV 18:11  آن فریسی ایستاده بدینطور با خود دعا کرد که خدایا تو را شکر می‌کنم که مثل سایر مردم حریص و ظالم و زناکار نیستم و نه مثل این باجگیر،
Luke FarOPV 18:12  هر هفته دو مرتبه روزه می‌دارم و ازآنچه پیدا می‌کنم ده‌یک می‌دهم.
Luke FarOPV 18:13  اما آن باجگیر دور ایستاده نخواست چشمان خود را به سوی آسمان بلند کند بلکه به سینه خود زده گفت، خدایا بر من گناهکار ترحم فرما.
Luke FarOPV 18:14  به شمامی گویم که این شخص، عادل کرده شده به خانه خود رفت به خلاف آن دیگر، زیرا هر‌که خود رابرافرازد، پست گردد و هرکس خویشتن را فروتن سازد، سرافرازی یابد.»
Luke FarOPV 18:15  پس اطفال را نیز نزد وی آوردند تا دست برایشان گذارد. اما شاگردانش چون دیدند، ایشان رانهیب دادند.
Luke FarOPV 18:16  ولی عیسی ایشان را خوانده، گفت: «بچه‌ها را واگذارید تا نزد من آیند و ایشان را ممانعت مکنید، زیرا ملکوت خدا برای مثل اینها است.
Luke FarOPV 18:17  هرآینه به شما می‌گویم هر‌که ملکوت خدا را مثل طفل نپذیرد داخل آن نگردد.»
Luke FarOPV 18:18  و یکی از روسا از وی سوال نموده، گفت: «ای استاد نیکو چه کنم تا حیات جاودانی راوارث گردم؟»
Luke FarOPV 18:19  عیسی وی را گفت: «از بهر‌چه مرا نیکو می‌گویی و حال آنکه هیچ‌کس نیکونیست جز یکی که خدا باشد.
Luke FarOPV 18:20  احکام رامی دانی زنا مکن، قتل مکن، دزدی منما، شهادت دروغ مده و پدر و مادر خود را محترم دار.»
Luke FarOPV 18:21  گفت: «جمیع اینها را از طفولیت خود نگاه داشته‌ام.»
Luke FarOPV 18:22  عیسی چون این را شنید بدو گفت: «هنوز تو را یک چیز باقی است. آنچه داری بفروش و به فقرا بده که در آسمان گنجی خواهی داشت، پس آمده مرا متابعت کن.»
Luke FarOPV 18:23  چون این راشنید محزون گشت، زیرا که دولت فراوان داشت.
Luke FarOPV 18:24  اما عیسی چون او را محزون دید گفت: «چه دشوار است که دولتمندان داخل ملکوت خداشوند.
Luke FarOPV 18:25  زیرا گذشتن شتر از سوراخ سوزن آسانتر است از دخول دولتمندی در ملکوت خدا.»
Luke FarOPV 18:26  اما شنوندگان گفتند: «پس که می‌تواندنجات یابد؟»
Luke FarOPV 18:27  او گفت: «آنچه نزد مردم محال است، نزد خدا ممکن است.»
Luke FarOPV 18:28  پطرس گفت: «اینک ما همه‌چیز را ترک کرده پیروی تو می‌کنیم.»
Luke FarOPV 18:29  به ایشان گفت: «هرآینه به شما می‌گویم، کسی نیست که خانه یاوالدین یا زن یا برادران یا اولاد را بجهت ملکوت خدا ترک کند،
Luke FarOPV 18:30  جز اینکه در این عالم چند برابربیابد و در عالم آینده حیات جاودانی را.»
Luke FarOPV 18:31  پس آن دوازده را برداشته، به ایشان گفت: «اینک به اورشلیم می‌رویم و آنچه به زبان انبیادرباره پسر انسان نوشته شده است، به انجام خواهد رسید.
Luke FarOPV 18:32  زیرا که او را به امت‌ها تسلیم می‌کنند و استهزا و بی‌حرمتی کرده آب دهان بروی انداخته
Luke FarOPV 18:33  و تازیانه زده او را خواهند کشت ودر روز سوم خواهد برخاست.»
Luke FarOPV 18:34  اما ایشان چیزی از این امور نفهمیدند و این سخن از ایشان مخفی داشته شد و آنچه می‌گفت، درک نکردند.
Luke FarOPV 18:35  و چون نزدیک اریحا رسید، کوری بجهت گدایی بر سر راه نشسته بود.
Luke FarOPV 18:36  و چون صدای گروهی را که می‌گذشتند شنید، پرسید چه چیزاست؟
Luke FarOPV 18:37  گفتندش عیسی ناصری در گذر است.
Luke FarOPV 18:38  در حال فریاد برآورده گفت: «ای عیسی، ای پسر داود، بر من ترحم فرما.»
Luke FarOPV 18:39  و هرچند آنانی که پیش می‌رفتند او را نهیب می‌دادند تا خاموش شود، او بلندتر فریاد می‌زد که پسر داودا بر من ترحم فرما.
Luke FarOPV 18:40  آنگاه عیسی ایستاده فرمود تا او رانزد وی بیاورند. و چون نزدیک شد از وی پرسیده،
Luke FarOPV 18:41  گفت: «چه می‌خواهی برای توبکنم؟» عرض کرد: «ای خداوند، تا بینا شوم.»
Luke FarOPV 18:42  عیسی به وی گفت: «بینا شو که ایمانت تو راشفا داده است.»
Luke FarOPV 18:43  در ساعت بینایی یافته، خدا راتمجید‌کنان از عقب او افتاد و جمیع مردم چون این را دیدند، خدا را تسبیح خواندند.
Chapter 19
Luke FarOPV 19:1  پس وارد اریحا شده، از آنجا می گذشت.
Luke FarOPV 19:2  که ناگاه شخصی زکی نام که رئیس باجگیران و دولتمند بود،
Luke FarOPV 19:3  خواست عیسی را ببیند که کیست و از کثرت خلق نتوانست، زیرا کوتاه قد بود.
Luke FarOPV 19:4  پس پیش دویده بردرخت افراغی برآمد تا او را ببیند. چونکه اومی خواست از آن راه عبور کند.
Luke FarOPV 19:5  و چون عیسی به آن مکان رسید، بالا نگریسته او را دید و گفت: «ای زکی بشتاب و به زیر بیا زیرا که باید امروز درخانه تو بمانم.»
Luke FarOPV 19:6  پس به زودی پایین شده او را به خرمی پذیرفت.
Luke FarOPV 19:7  و همه چون این را دیدند، همهمه‌کنان می‌گفتند که در خانه شخصی گناهکار به میهمانی رفته است.
Luke FarOPV 19:8  اما زکی برپا شده به خداوند گفت: «الحال‌ای خداوند نصف مایملک خود را به فقرامی دهم و اگر چیزی ناحق از کسی گرفته باشم، چهار برابر بدو رد می‌کنم.»
Luke FarOPV 19:9  عیسی به وی گفت: «امروز نجات در این خانه پیدا شد. زیرا که این شخص هم پسر ابراهیم است.
Luke FarOPV 19:10  زیرا که پسرانسان آمده است تا گمشده را بجوید و نجات‌بخشد.»
Luke FarOPV 19:11  و چون ایشان این را شنیدند او مثلی زیادکرده آورد چونکه نزدیک به اورشلیم بود و ایشان گمان می‌بردند که ملکوت خدا می‌باید در همان زمان ظهور کند.
Luke FarOPV 19:12  پس گفت: «شخصی شریف به دیار بعید سفر کرد تا ملکی برای خود گرفته مراجعت کند.
Luke FarOPV 19:13  پس ده نفر از غلامان خود راطلبیده ده قنطار به ایشان سپرده فرمود، تجارت کنید تا بیایم.
Luke FarOPV 19:14  اما اهل ولایت او، چونکه او رادشمن می‌داشتند ایلچیان در عقب او فرستاده گفتند، نمی خواهیم این شخص بر ما سلطنت کند.
Luke FarOPV 19:15  و چون ملک را گرفته مراجعت کرده بود، فرمود تا آن غلامانی را که به ایشان نقد سپرده بودحاضر کنند تا بفهمد هر یک چه سود نموده است.
Luke FarOPV 19:16  پس اولی آمده گفت، ای آقا قنطار تو ده قنطار دیگر نفع آورده است.
Luke FarOPV 19:17  بدو گفت آفرین‌ای غلام نیکو. چونکه بر چیز کم امین بودی بر ده شهر حاکم شو.
Luke FarOPV 19:18  و دیگری آمده گفت، ای آقاقنطار تو پنج قنطار سود کرده است.
Luke FarOPV 19:19  او را نیزفرمود بر پنج شهر حکمرانی کن.
Luke FarOPV 19:20  و سومی آمده گفت، ای آقا اینک قنطار تو موجود است، آن را در پارچه‌ای نگاه داشته‌ام.
Luke FarOPV 19:21  زیرا که از توترسیدم چونکه مرد تندخویی هستی. آنچه نگذارده‌ای، برمی داری و از آنچه نکاشته‌ای درومی کنی.
Luke FarOPV 19:22  به وی گفت، از زبان خودت بر توفتوی می‌دهم، ای غلام شریر. دانسته‌ای که من مرد تندخویی هستم که برمیدارم آنچه رانگذاشته‌ام و درو می‌کنم آنچه را نپاشیده‌ام.
Luke FarOPV 19:23  پس برای چه نقد مرا نزد صرافان نگذاردی تاچون آیم آن را با سود دریافت کنم؟
Luke FarOPV 19:24  پس به حاضرین فرمود قنطار را از این شخص بگیرید وبه صاحب ده قنطار بدهید.
Luke FarOPV 19:25  به او گفتند‌ای خداوند، وی ده قنطار دارد.
Luke FarOPV 19:26  زیرا به شمامی گویم به هر‌که دارد داده شود و هر‌که نداردآنچه دارد نیز از او گرفته خواهد شد.
Luke FarOPV 19:27  اما آن دشمنان من که نخواستند من بر ایشان حکمرانی نمایم، در اینجا حاضر ساخته پیش من به قتل رسانید.»
Luke FarOPV 19:28  و چون این را گفت، پیش رفته متوجه اورشلیم گردید.
Luke FarOPV 19:29  و چون نزدیک بیت‌فاجی وبیت عنیا بر کوه مسمی به زیتون رسید، دو نفر ازشاگردان خود را فرستاده،
Luke FarOPV 19:30  گفت: «به آن قریه‌ای که پیش روی شما است بروید و چون داخل آن شدید، کره الاغی بسته خواهید یافت که هیچ‌کس بر آن هرگز سوار نشده. آن را باز کرده بیاورید.
Luke FarOPV 19:31  و اگر کسی به شما گوید، چرا این راباز می‌کنید، به وی گویید خداوند او را لازم دارد.»
Luke FarOPV 19:32  پس فرستادگان رفته آن چنانکه بدیشان گفته بود یافتند.
Luke FarOPV 19:33  و چون کره را باز می‌کردند، مالکانش به ایشان گفتند چرا کره را باز می‌کنید؟
Luke FarOPV 19:34  گفتند خداوند او را لازم دارد.
Luke FarOPV 19:35  پس او را به نزد عیسی آوردند و رخت خود را بر کره افکنده، عیسی را سوار کردند.
Luke FarOPV 19:36  و هنگامی که او می‌رفت جامه های خود را در راه می‌گستردند.
Luke FarOPV 19:37  و چون نزدیک به‌سرازیری کوه زیتون رسید، تمامی شاگردانش شادی کرده، به آوازبلند خدا را حمد گفتن شروع کردند، به‌سبب همه قواتی که از او دیده بودند.
Luke FarOPV 19:38  و می‌گفتند مبارک باد آن پادشاهی که می‌آید، به نام خداوند سلامتی در آسمان و جلال در اعلی علیین باد.
Luke FarOPV 19:39  آنگاه بعضی از فریسیان از آن میان بدو گفتند: «ای استاد شاگردان خود را نهیب نما.»
Luke FarOPV 19:40  او درجواب ایشان گفت: «به شما می‌گویم اگراینها ساکت شوند، هرآینه سنگها به صداآیند.»
Luke FarOPV 19:41  و چون نزدیک شده، شهر را نظاره کرد برآن گریان گشته،
Luke FarOPV 19:42  گفت: «اگر تو نیز می‌دانستی هم در این زمان خود آنچه باعث سلامتی تومیشد، لاکن الحال از چشمان تو پنهان گشته است.
Luke FarOPV 19:43  زیرا ایامی بر تو می‌آید که دشمنانت گرد تو سنگرها سازند و تو را احاطه کرده از هرجانب محاصره خواهند نمود.
Luke FarOPV 19:44  و تو را وفرزندانت را در اندرون تو بر خاک خواهند افکندو در تو سنگی بر سنگی نخواهند گذاشت زیرا که ایام تفقد خود را ندانستی.»
Luke FarOPV 19:45  و چون داخل هیکل شد، کسانی را که درآنجا خرید و فروش می‌کردند، به بیرون نمودن آغاز کرد.
Luke FarOPV 19:46  و به ایشان گفت: «مکتوب است که خانه من خانه عبادت است لیکن شما آن را مغاره دزدان ساخته‌اید.»
Luke FarOPV 19:47  و هر روز در هیکل تعلیم می‌داد، اما روسای کهنه و کاتبان و اکابر قوم قصدهلاک نمودن او می‌کردند.
Luke FarOPV 19:48  و نیافتند چه کنندزیرا که تمامی مردم بر او آویخته بودند که از اوبشنوند.
Chapter 20
Luke FarOPV 20:1  روزی از آن روزها واقع شد هنگامی که او قوم را در هیکل تعلیم و بشارت می‌داد که روسا کهنه و کاتبان با مشایخ آمده،
Luke FarOPV 20:2  به وی گفتند: «به ما بگو که به چه قدرت این کارها رامی کنی و کیست که این قدرت را به تو داده است؟»
Luke FarOPV 20:3  در جواب ایشان گفت: «من نیز از شماچیزی می‌پرسم. به من بگویید.
Luke FarOPV 20:4  تعمید یحیی ازآسمان بود یا از مردم؟»
Luke FarOPV 20:5  ایشان با خود اندیشیده، گفتند که اگر گوییم از آسمان، هرآینه گوید چرا به او ایمان نیاوردید؟
Luke FarOPV 20:6  و اگر گوییم از انسان، تمامی قوم ما را سنگسار کنند زیرا یقین می‌دارند که یحیی نبی است.»
Luke FarOPV 20:7  پس جواب دادند که «نمی دانیم از کجا بود.»
Luke FarOPV 20:8  عیسی به ایشان گفت: «من نیز شما را نمی گویم که این کارها را به چه قدرت به‌جا می‌آورم.»
Luke FarOPV 20:9  و این مثل را به مردم گفتن گرفت که «شخصی تاکستانی غرس کرد و به باغبانش سپرده مدت مدیدی سفر کرد.
Luke FarOPV 20:10  و در موسم غلامی نزدباغبانان فرستاد تا از میوه باغ بدو سپارند. اماباغبانان او را زده، تهی‌دست بازگردانیدند.
Luke FarOPV 20:11  پس غلامی دیگر روانه نمود. او را نیز تازیانه زده بی‌حرمت کرده، تهی‌دست بازگردانیدند.
Luke FarOPV 20:12  و بازسومی فرستاد. او را نیز مجروح ساخته بیرون افکندند.
Luke FarOPV 20:13  آنگاه صاحب باغ گفت چه کنم؟ پسرحبیب خود را می‌فرستم شاید چون او را بینند احترام خواهند نمود.
Luke FarOPV 20:14  اما چون باغبانان او رادیدند، با خود تفکرکنان گفتند، این وارث می‌باشد، بیایید او را بکشیم تا میراث از آن ماگردد.
Luke FarOPV 20:15  در حال او را از باغ بیرون افکنده کشتند. پس صاحب باغ بدیشان چه خواهد کرد؟
Luke FarOPV 20:16  اوخواهد آمد و باغبانان را هلاک کرده باغ را به دیگران خواهد سپرد.» پس چون شنیدند گفتندحاشا.
Luke FarOPV 20:17  به ایشان نظر افکنده گفت: «پس معنی‌این نوشته چیست، سنگی را که معماران ردکردند، همان سر زاویه شده است.
Luke FarOPV 20:18  و هر‌که برآن سنگ افتد خرد شود، اما اگر آن بر کسی بیفتداو را نرم خواهد ساخت؟»
Luke FarOPV 20:19  آنگاه روسای کهنه و کاتبان خواستند که در همان ساعت او را گرفتارکنند. لیکن از قوم ترسیدند زیرا که دانستند که این مثل را درباره ایشان زده بود.
Luke FarOPV 20:20  و مراقب او بوده جاسوسان فرستادند که خود را صالح می‌نمودند تا سخنی از او گرفته، اورا به حکم و قدرت والی بسپارند.
Luke FarOPV 20:21  پس از اوسوال نموده گفتند: «ای استاد می‌دانیم که تو به راستی سخن می‌رانی و تعلیم می‌دهی و از کسی روداری نمی کنی، بلکه طریق خدا را به صدق می‌آموزی،
Luke FarOPV 20:22  آیا بر ما جایز هست که جزیه به قیصر بدهیم یا نه؟»
Luke FarOPV 20:23  او چون مکر ایشان را درک کرد، بدیشان گفت: «مرا برای چه امتحان می‌کنید؟
Luke FarOPV 20:24  دیناری به من نشان دهید. صورت ورقمش از کیست؟ «ایشان در جواب گفتند: «از قیصر است.»
Luke FarOPV 20:25  او به ایشان گفت: «پس مال قیصررا به قیصر رد کنید و مال خدا را به خدا.»
Luke FarOPV 20:26  پس چون نتوانستند او را به سخنی در نظر مردم ملزم سازند، از جواب او در عجب شده ساکت ماندند.
Luke FarOPV 20:27  و بعضی از صدوقیان که منکر قیامت هستند، پیش آمده از وی سوال کرده،
Luke FarOPV 20:28  گفتند: «ای استاد، موسی برای ما نوشته است که اگرکسی را برادری که زن داشته باشد بمیرد وبی اولاد فوت شود، باید برادرش آن زن را بگیردتا برای برادر خود نسلی آورد.
Luke FarOPV 20:29  پس هفت برادربودند که اولی زن گرفته اولاد ناآورده، فوت شد.
Luke FarOPV 20:30  بعد دومین آن زن را گرفته، او نیز بی‌اولاد بمرد.
Luke FarOPV 20:31  پس سومین او را گرفت و همچنین تا هفتمین وهمه فرزند ناآورده، مردند.
Luke FarOPV 20:32  و بعد از همه، آن زن نیز وفات یافت.
Luke FarOPV 20:33  پس در قیامت، زن کدام‌یک از ایشان خواهد بود، زیرا که هر هفت او راداشتند؟»
Luke FarOPV 20:34  عیسی در جواب ایشان گفت: «ابنای این عالم نکاح می‌کنند و نکاح کرده می‌شوند.
Luke FarOPV 20:35  لیکن آنانی که مستحق رسیدن به آن عالم و به قیامت از مردگان شوند، نه نکاح می‌کنند و نه نکاح کرده می‌شوند.
Luke FarOPV 20:36  زیرا ممکن نیست که دیگربمیرند از آن جهت که مثل فرشتگان و پسران خدامی باشند، چونکه پسران قیامت هستند.
Luke FarOPV 20:37  و امااینکه مردگان برمی خیزند، موسی نیز در ذکر بوته نشان داد، چنانکه خداوند را خدای ابراهیم وخدای اسحاق و خدای یعقوب خواند.
Luke FarOPV 20:38  و حال آنکه خدای مردگان نیست بلکه خدای زندگان است. زیرا همه نزد او زنده هستند.»
Luke FarOPV 20:39  پس بعضی از کاتبان در جواب گفتند: «ای استاد. نیکوگفتی.»
Luke FarOPV 20:40  و بعد از آن هیچ‌کس جرات آن نداشت که از وی سوالی کند.
Luke FarOPV 20:41  پس به ایشان گفت: «چگونه می‌گویند که مسیح پسر داود است
Luke FarOPV 20:42  و خود داود در کتاب زبور می‌گوید، خداوند به خداوند من گفت به‌دست راست من بنشین
Luke FarOPV 20:43  تا دشمنان تو راپای انداز تو سازم؟
Luke FarOPV 20:44  پس چون داود او راخداوند می‌خواند چگونه پسر او می‌باشد؟»
Luke FarOPV 20:45  و چون تمامی قوم می‌شنیدند، به شاگردان خود گفت:
Luke FarOPV 20:46  «بپرهیزید از کاتبانی که خرامیدن در لباس دراز را می‌پسندند و سلام در بازارها وصدر کنایس و بالا نشستن در ضیافتها را دوست می‌دارند.
Luke FarOPV 20:47  و خانه های بیوه‌زنان را می‌بلعند ونماز را به ریاکاری طول می‌دهند. اینها عذاب شدیدتر خواهند یافت.»
Chapter 21
Luke FarOPV 21:1  و نظر کرده دولتمندانی را دید که هدایای خود را در بیت‌المال می‌اندازند.
Luke FarOPV 21:2  و بیوه‌زنی فقیر را دید که دو فلس در آنجا انداخت.
Luke FarOPV 21:3  پس گفت: «هرآینه به شمامی گویم این بیوه فقیر از جمیع آنها بیشترانداخت.
Luke FarOPV 21:4  زیرا که همه ایشان از زیادتی خود درهدایای خدا انداختند، لیکن این زن از احتیاج خود تمامی معیشت خویش را انداخت.
Luke FarOPV 21:5  و چون بعضی ذکر هیکل می‌کردند که به سنگهای خوب و هدایا آراسته شده است گفت:
Luke FarOPV 21:6  «ایامی می‌آید که از این چیزهایی که می‌بینید، سنگی بر سنگی گذارده نشود، مگر اینکه به زیرافکنده خواهد شد.
Luke FarOPV 21:7  و از او سوال نموده، گفتند: «ای استاد پس این امور کی واقع می‌شود وعلامت نزدیک شدن این وقایع چیست؟»
Luke FarOPV 21:8  گفت: «احتیاط کنید که گمراه نشوید. زیرا که بسا به نام من آمده خواهند گفت که من هستم و وقت نزدیک است. پس از عقب ایشان مروید.
Luke FarOPV 21:9  و چون اخبارجنگها و فسادها را بشنوید، مضطرب مشویدزیرا که وقوع این امور اول ضرور است لیکن انتهادر ساعت نیست.»
Luke FarOPV 21:10  پس به ایشان گفت: «قومی با قومی ومملکتی با مملکتی مقاومت خواهند کرد.
Luke FarOPV 21:11  وزلزله های عظیم در جایها و قحطیها و وباها پدیدو چیزهای هولناک و علامات بزرگ از آسمان ظاهر خواهد شد.
Luke FarOPV 21:12  و قبل از این همه، بر شمادست اندازی خواهند کرد و جفا نموده شما را به کنایس و زندانها خواهند سپرد و در حضورسلاطین و حکام بجهت نام من خواهند برد.
Luke FarOPV 21:13  واین برای شما به شهادت خواهد انجامید.
Luke FarOPV 21:14  پس در دلهای خود قرار دهید که برای حجت آوردن، پیشتر اندیشه نکنید،
Luke FarOPV 21:15  زیرا که من به شما زبانی وحکمتی خواهم داد که همه دشمنان شما با آن مقاومت و مباحثه نتوانند نمود.
Luke FarOPV 21:16  و شما راوالدین و برادران و خویشان و دوستان تسلیم خواهند کرد و بعضی از شما را به قتل خواهندرسانید.
Luke FarOPV 21:17  و جمیع مردم به جهت نام من شما رانفرت خواهند کرد.
Luke FarOPV 21:18  ولکن مویی از سر شما گم نخواهد شد.
Luke FarOPV 21:19  جانهای خود را به صبر دریابید.
Luke FarOPV 21:20  «و چون بینید که اورشلیم به لشکرهامحاصره شده است آنگاه بدانید که خرابی آن رسیده است.
Luke FarOPV 21:21  آنگاه هر‌که در یهودیه باشد، به کوهستان فرار کند و هر‌که در شهر باشد، بیرون رود و هر‌که در صحرا بود، داخل شهر نشود.
Luke FarOPV 21:22  زیرا که همان است ایام انتقام، تا آنچه مکتوب است تمام شود.
Luke FarOPV 21:23  لیکن وای بر آبستنان وشیردهندگان در آن ایام، زیرا تنگی سخت برروی زمین و غضب بر این قوم حادث خواهد شد.
Luke FarOPV 21:24  و به دم شمشیر خواهند افتاد و در میان جمیع امت‌ها به اسیری خواهند رفت و اورشلیم پایمال امت‌ها خواهد شد تا زمانهای امت‌ها به انجام رسد.
Luke FarOPV 21:25  و در آفتاب و ماه و ستارگان علامات خواهد بود و بر زمین تنگی و حیرت از برای امت‌ها روی خواهد نمود به‌سبب شوریدن دریا وامواجش.
Luke FarOPV 21:26  و دلهای مردم ضعف خواهد کرد از خوف و انتظار آن وقایعی که برربع مسکون ظاهرمی شود، زیرا قوات آسمان متزلزل خواهد شد.
Luke FarOPV 21:27  و آنگاه پسر انسان را خواهند دید که بر ابری سوار شده با قوت و جلال عظیم می‌آید.
Luke FarOPV 21:28  «و چون ابتدای این چیزها بشود راست شده، سرهای خود را بلند کنید از آن جهت که خلاصی شما نزدیک است.»
Luke FarOPV 21:29  و برای ایشان مثلی گفت که «درخت انجیر و سایر درختان راملاحظه نمایید،
Luke FarOPV 21:30  که چون می‌بینید شکوفه می‌کند خود می‌دانید که تابستان نزدیک است.
Luke FarOPV 21:31  و همچنین شما نیز چون بینید که این امور واقع می‌شود، بدانید که ملکوت خدا نزدیک شده است.
Luke FarOPV 21:32  هرآینه به شما می‌گویم که تا جمیع این امور واقع نشود، این فرقه نخواهد گذشت.
Luke FarOPV 21:33  آسمان و زمین زایل می‌شود لیکن سخنان من زایل نخواهد شد.
Luke FarOPV 21:34  پس خود را حفظ کنید مبادا دلهای شما ازپرخوری و مستی و اندیشه های دنیوی، سنگین گردد و آن روز ناگهان بر شما آید.
Luke FarOPV 21:35  زیرا که مثل دامی بر جمیع سکنه تمام روی زمین خواهد آمد.
Luke FarOPV 21:36  پس در هر وقت دعا کرده، بیدار باشید تاشایسته آن شوید که از جمیع این چیزهایی که به وقوع خواهد پیوست نجات یابید و در حضورپسر انسان بایستید.»
Luke FarOPV 21:37  و روزها را در هیکل تعلیم می‌داد و شبها بیرون رفته، در کوه معروف به زیتون به‌سر می‌برد.
Luke FarOPV 21:38  و هر بامداد قوم نزد وی در هیکل می‌شتافتند تا کلام او را بشنوند.
Chapter 22
Luke FarOPV 22:1  و چون عید فطیر که به فصح معروف است نزدیک شد،
Luke FarOPV 22:2  روسای کهنه وکاتبان مترصد می‌بودند که چگونه او را به قتل رسانند، زیرا که از قوم ترسیدند.
Luke FarOPV 22:3  اما شیطان در یهودای مسمی به اسخریوطی که از‌جمله آن دوازده بود داخل گشت،
Luke FarOPV 22:4  و اورفته با روسای کهنه و سرداران سپاه گفتگو کرد که چگونه او را به ایشان تسلیم کند.
Luke FarOPV 22:5  ایشان شادشده با او عهد بستند که نقدی به وی دهند.
Luke FarOPV 22:6  و اوقبول کرده در صدد فرصتی برآمد که اورا درنهانی از مردم به ایشان تسلیم کند.
Luke FarOPV 22:7  اما چون روز فطیر که در آن می‌بایست فصح را ذبح کنند رسید،
Luke FarOPV 22:8  پطرس و یوحنا را فرستاده، گفت: «بروید و فصح را بجهت ما آماده کنید تابخوریم.»
Luke FarOPV 22:9  به وی گفتند: «در کجا می‌خواهی مهیا کنیم؟»
Luke FarOPV 22:10  ایشان را گفت: «اینک هنگامی که داخل شهر شوید، شخصی با سبوی آب به شمابرمی خورد. به خانه‌ای که او درآید، از عقب وی بروید،
Luke FarOPV 22:11  و به صاحب‌خانه گویید، استاد تو را می گوید مهمانخانه کجا است تا در آن فصح را باشاگردان خود بخورم.
Luke FarOPV 22:12  او بالاخانه‌ای بزرگ ومفروش به شما نشان خواهد داد در آنجا مهیاسازید.»
Luke FarOPV 22:13  پس رفته چنانکه به ایشان گفته بودیافتند و فصح را آماده کردند.
Luke FarOPV 22:14  و چون وقت رسید با دوازده رسول بنشست.
Luke FarOPV 22:15  و به ایشان گفت: «اشتیاق بی‌نهایت داشتم که پیش از زحمت دیدنم، این فصح را باشما بخورم.
Luke FarOPV 22:16  زیرا به شما می‌گویم از این دیگرنمی خورم تا وقتی که در ملکوت خدا تمام شود.»
Luke FarOPV 22:17  پس پیاله‌ای گرفته، شکر نمود و گفت: «این رابگیرید و در میان خود تقسیم کنید.
Luke FarOPV 22:18  زیرا به شما می‌گویم که تا ملکوت خدا نیاید، از میوه مودیگر نخواهم نوشید.»
Luke FarOPV 22:19  و نان را گرفته، شکرنمود و پاره کرده، به ایشان داد و گفت: «این است جسد من که برای شما داده می‌شود، این را به یادمن به‌جا آرید.»
Luke FarOPV 22:20  و همچنین بعد از شام پیاله راگرفت و گفت: «این پیاله عهد جدید است در خون من که برای شما ریخته می‌شود.
Luke FarOPV 22:21  لیکن اینک دست آن کسی‌که مرا تسلیم می‌کند با من در سفره است.
Luke FarOPV 22:22  زیرا که پسر انسان برحسب آنچه مقدراست، می‌رود لیکن وای بر آن کسی‌که او را تسلیم کند.»
Luke FarOPV 22:23  آنگاه از یکدیگر شروع کردند به پرسیدن که کدام‌یک از ایشان باشد که این کار بکند؟
Luke FarOPV 22:24  و در میان ایشان نزاعی نیز افتاد که کدام‌یک ازایشان بزرگتر می‌باشد؟
Luke FarOPV 22:25  آنگاه به ایشان گفت: «سلاطین امت‌ها بر ایشان سروری می‌کنند وحکام خود را ولی‌نعمت می‌خوانند.
Luke FarOPV 22:26  لیکن شماچنین مباشید، بلکه بزرگتر از شما مثل کوچکترباشد و پیشوا چون خادم.
Luke FarOPV 22:27  زیرا کدام‌یک بزرگتراست آنکه به غذا نشیند یا آنکه خدمت کند آیانیست آنکه نشسته است؟ لیکن من در میان شماچون خادم هستم.
Luke FarOPV 22:28  و شما کسانی می‌باشید که در امتحانهای من با من به‌سر بردید.
Luke FarOPV 22:29  و من ملکوتی برای شما قرار می‌دهم چنانکه پدرم برای من مقرر فرمود.
Luke FarOPV 22:30  تا در ملکوت من از خوان من بخورید و بنوشید و بر کرسیها نشسته بردوازده سبط اسرائیل داوری کنید.»
Luke FarOPV 22:31  پس خداوند گفت: «ای شمعون، ای شمعون، اینک شیطان خواست شما را چون گندم غربال کند،
Luke FarOPV 22:32  لیکن من برای تو دعا کردم تاایمانت تلف نشود و هنگامی که تو بازگشت کنی برادران خود را استوار نما.»
Luke FarOPV 22:33  به وی گفت: «ای خداوند حاضرم که با تو بروم حتی در زندان و درموت.»
Luke FarOPV 22:34  گفت: «تو را می‌گویم‌ای پطرس امروزخروس بانگ نزده باشد که سه مرتبه انکار خواهی کرد که مرا نمی شناسی.»
Luke FarOPV 22:35  و به ایشان گفت: «هنگامی که شما را بی‌کیسه و توشه‌دان و کفش فرستادم به هیچ‌چیز محتاج شدید؟» گفتند هیچ.
Luke FarOPV 22:36  پس به ایشان گفت: «لیکن الان هر‌که کیسه دارد، آن را بردارد و همچنین توشه‌دان را و کسی‌که شمشیر ندارد جامه خود را فروخته آن رابخرد.
Luke FarOPV 22:37  زیرا به شما می‌گویم که این نوشته در من می‌باید به انجام رسید، یعنی با گناهکاران محسوب شد زیرا هر‌چه در خصوص من است، انقضا دارد.
Luke FarOPV 22:38  گفتند: «ای خداوند اینک دوشمشیر.» به ایشان گفت: «کافی است.»
Luke FarOPV 22:39  و برحسب عادت بیرون شده به کوه زیتون رفت و شاگردانش از عقب او رفتند.
Luke FarOPV 22:40  و چون به آن موضع رسید، به ایشان گفت: «دعا کنید تا درامتحان نیفتید.»
Luke FarOPV 22:41  و او از ایشان به مسافت پرتاپ سنگی دور شده، به زانو درآمد و دعا کرده، گفت:
Luke FarOPV 22:42  «ای پدر اگر بخواهی این پیاله را از من بگردان، لیکن نه به خواهش من بلکه به اراده تو.»
Luke FarOPV 22:43  وفرشته‌ای از آسمان بر او ظاهر شده او را تقویت می‌نمود.
Luke FarOPV 22:44  پس به مجاهده افتاده به سعی بلیغتردعا کرد، چنانکه عرق او مثل قطرات خون بود که بر زمین می‌ریخت.
Luke FarOPV 22:45  پس از دعا برخاسته نزدشاگردان خود آمده ایشان را از حزن در خواب یافت.
Luke FarOPV 22:46  به ایشان گفت: «برای چه در خواب هستید؟ برخاسته دعا کنید تا در امتحان نیفتید.»
Luke FarOPV 22:47  و سخن هنوز بر زبانش بود که ناگاه جمعی آمدند و یکی از آن دوازده که یهودا نام داشت بردیگران سبقت جسته نزد عیسی آمد تا او راببوسد.
Luke FarOPV 22:48  و عیسی بدو گفت: «ای یهودا آیا به بوسه پسر انسان را تسلیم می‌کنی؟»
Luke FarOPV 22:49  رفقایش چون دیدند که چه می‌شود عرض کردند خداوندابه شمشیر بزنیم.
Luke FarOPV 22:50  و یکی از ایشان، غلام رئیس کهنه را زده، گوش راست او را از تن جدا کرد.
Luke FarOPV 22:51  عیسی متوجه شده گفت: «تا به این بگذارید.» وگوش او را لمس نموده، شفا داد.
Luke FarOPV 22:52  پس عیسی به روسای کهنه و سرداران سپاه هیکل و مشایخی که نزد او آمده بودند گفت: «گویا بر دزد با شمشیرها و چوبها بیرون آمدید.
Luke FarOPV 22:53  وقتی که هر روزه در هیکل با شما می‌بودم دست بر من دراز نکردید، لیکن این است ساعت شما و قدرت ظلمت.»
Luke FarOPV 22:54  پس او را گرفته بردند و به‌سرای رئیس کهنه آوردند و پطرس از دور از عقب می‌آمد.
Luke FarOPV 22:55  و چون در میان ایوان آتش افروخته گردش نشسته بودند، پطرس در میان ایشان بنشست.
Luke FarOPV 22:56  آنگاه کنیزکی چون او را در روشنی آتش نشسته دید بر او چشم دوخته گفت: «این شخص هم با او می‌بود.»
Luke FarOPV 22:57  او وی را انکار کرده گفت: «ای زن او را نمی شناسم.»
Luke FarOPV 22:58  بعد از زمانی دیگری او را دیده گفت: «تو از اینها هستی.» پطرس گفت: «ای مرد، من نیستم.»
Luke FarOPV 22:59  و چون تخمین یک ساعت گذشت یکی دیگر با تاکیدگفت: «بلاشک این شخص از رفقای او است زیراکه جلیلی هم هست.»
Luke FarOPV 22:60  پطرس گفت: «ای مردنمی دانم چه می‌گویی؟» در همان ساعت که این رامی گفت خروس بانگ زد.
Luke FarOPV 22:61  آنگاه خداوندروگردانیده به پطرس نظر افکند پس پطرس آن کلامی را که خداوند به وی گفته بود به‌خاطرآورد که قبل از بانگ زدن خروس سه مرتبه مراانکار خواهی کرد.
Luke FarOPV 22:62  پس پطرس بیرون رفته زارزار بگریست.
Luke FarOPV 22:63  و کسانی که عیسی را گرفته بودند، او راتازیانه زده استهزا نمودند.
Luke FarOPV 22:64  و چشم او را بسته طپانچه بر رویش زدند و از وی سوال کرده، گفتند: «نبوت کن که تو را زده است؟»
Luke FarOPV 22:65  و بسیارکفر دیگر به وی گفتند.
Luke FarOPV 22:66  و چون روز شد اهل شورای قوم یعنی روسای کهنه و کاتبان فراهم آمده در مجلس خوداو را آورده،
Luke FarOPV 22:67  گفتند: «اگر تو مسیح هستی به مابگو: «او به ایشان گفت: «اگر به شما گویم مراتصدیق نخواهید کرد.
Luke FarOPV 22:68  و اگر از شما سوال کنم جواب نمی دهید و مرا رها نمی کنید.
Luke FarOPV 22:69  لیکن بعداز این پسر انسان به طرف راست قوت خداخواهد نشست.»
Luke FarOPV 22:70  همه گفتند: «پس تو پسر خداهستی؟» او به ایشان گفت: «شما می‌گویید که من هستم.»
Luke FarOPV 22:71  گفتند: «دیگر ما را چه حاجت به شهادت است، زیرا خود از زبانش شنیدیم.»
Chapter 23
Luke FarOPV 23:1  پس تمام جماعت ایشان برخاسته، اورا نزد پیلاطس بردند.
Luke FarOPV 23:2  و شکایت بر اوآغاز نموده، گفتند: «این شخص را یافته‌ایم که قوم را گمراه می‌کند و از جزیه دادن به قیصر منع می‌نماید و می‌گوید که خود مسیح و پادشاه است.»
Luke FarOPV 23:3  پس پیلاطس از او پرسیده، گفت: «آیا توپادشاه یهود هستی؟» او در جواب وی گفت: «تومی گویی.»
Luke FarOPV 23:4  آنگاه پیلاطس به روسای کهنه وجمیع قوم گفت که «در این شخص هیچ عیبی نمی یابم.»
Luke FarOPV 23:5  ایشان شدت نموده گفتند که «قوم رامی شوراند و در تمام یهودیه از جلیل گرفته تا به اینجا تعلیم می‌دهد.»
Luke FarOPV 23:6  چون پیلاطس نام جلیل را شنید پرسید که «آیا این مرد جلیلی است؟»
Luke FarOPV 23:7  و چون مطلع شد که از ولایت هیرودیس است او را نزد وی فرستاد، چونکه هیرودیس در آن ایام در اورشلیم بود.
Luke FarOPV 23:8  اما هیرودیس چون عیسی را دید، بغایت شادگردید زیرا که مدت مدیدی بود می‌خو. است اورا ببیند چونکه شهرت او را بسیار شنیده بود ومترصد می‌بود که معجزه‌ای از او بیند.
Luke FarOPV 23:9  پس چیزهای بسیار از وی پرسید لیکن او به وی هیچ جواب نداد.
Luke FarOPV 23:10  و روسای کهنه و کاتبان حاضرشده به شدت تمام بر وی شکایت می‌نمودند.
Luke FarOPV 23:11  پس هیرودیس با لشکریان خود او را افتضاح نموده و استهزا کرده لباس فاخر بر او پوشانید ونزد پیلاطس او را باز فرستاد.
Luke FarOPV 23:12  و در همان روزپیلاطس و هیرودیس با یکدیگر مصالحه کردند، زیرا قبل از آن در میانشان عداوتی بود.
Luke FarOPV 23:13  پس پیلاطس روسای کهنه و سرادران وقوم را خوانده،
Luke FarOPV 23:14  به ایشان گفت: «این مرد را نزدمن آوردید که قوم را می‌شوراند. الحال من او رادر حضور شما امتحان کردم و از آنچه بر او ادعامی کنید اثری نیافتم.
Luke FarOPV 23:15  و نه هیرودیس هم زیراکه شما را نزد او فرستادم و اینک هیچ عمل مستوجب قتل از او صادر نشده است.
Luke FarOPV 23:16  پس اورا تنبیه نموده رها خواهم کرد.»
Luke FarOPV 23:17  زیرا او را لازم بود که هر عیدی کسی را برای ایشان آزاد کند.
Luke FarOPV 23:18  آنگاه همه فریاد کرده، گفتند: «او را هلاک کن وبرابا را برای ما رها فرما.»
Luke FarOPV 23:19  و او شخصی بود که به‌سبب شورش و قتلی که در شهر واقع شده بود، در زندان افکنده شده بود.
Luke FarOPV 23:20  باز پیلاطس نداکرده خواست که عیسی را رها کند.
Luke FarOPV 23:21  لیکن ایشان فریاد زده گفتند: «او را مصلوب کن، مصلوب کن.»
Luke FarOPV 23:22  بار سوم به ایشان گفت: «چرا؟ چه بدی کرده است؟ من در او هیچ علت قتل نیافتم. پس او را تادیب کرده رها می‌کنم.»
Luke FarOPV 23:23  اماایشان به صداهای بلند مبالغه نموده خواستند که مصلوب شود و آوازهای ایشان و روسای کهنه غالب آمد.
Luke FarOPV 23:24  پس پیلاطس فرمود که برحسب خواهش ایشان بشود.
Luke FarOPV 23:25  و آن کس را که به‌سبب شورش و قتل در زندان حبس بود که خواستند رها کرد و عیسی را به خواهش ایشان سپرد.
Luke FarOPV 23:26  و چون او را می‌بردند شمعون قیروانی را که از صحرا می‌آمد مجبور ساخته صلیب را بر اوگذاردند تا از عقب عیسی ببرد.
Luke FarOPV 23:27  و گروهی بسیاراز قوم و زنانی که سینه می‌زدند و برای او ماتم می‌گرفتند، در عقب او افتادند.
Luke FarOPV 23:28  آنگاه عیسی به سوی آن زنان روی گردانیده، گفت: «ای دختران اورشلیم برای من گریه مکنید، بلکه بجهت خود واولاد خود ماتم کنید.
Luke FarOPV 23:29  زیرا اینک ایامی می‌آیدکه در آنها خواهند گفت، خوشابحال نازادگان ورحمهایی که بار نیاوردند و پستانهایی که شیرندادند.
Luke FarOPV 23:30  و در آن هنگام به کوهها خواهند گفت که بر ما بیفتید و به تلها که ما را پنهان کنید.
Luke FarOPV 23:31  زیرااگر این کارها را به چوب تر کردند به چوب خشک چه خواهد شد؟»
Luke FarOPV 23:32  و دو نفر دیگر را که خطاکار بودند نیزآوردند تا ایشان را با او بکشند.
Luke FarOPV 23:33  و چون به موضعی که آن را کاسه سر می‌گویند رسیدند، اورا در آنجا با آن دو خطاکار، یکی بر طرف راست و دیگری بر چپ او مصلوب کردند.
Luke FarOPV 23:34  عیسی گفت: «ای پدر اینها را بیامرز، زیراکه نمی دانند چه می‌کنند.» پس جامه های او راتقسیم کردند و قرعه افکندند.
Luke FarOPV 23:35  و گروهی به تماشا ایستاده بودند. و بزرگان نیز تمسخرکنان با ایشان می‌گفتند: «دیگران را نجات داد. پس اگر او مسیح و برگزیده خدا می‌باشد خود رابرهاند.»
Luke FarOPV 23:36  و سپاهیان نیز او را استهزا می‌کردند و آمده او را سرکه می‌دادند،
Luke FarOPV 23:37  و می‌گفتند: «اگر توپادشاه یهود هستی خود را نجات ده.»
Luke FarOPV 23:38  و بر سراو تقصیرنامه‌ای نوشتند به خط یونانی و رومی وعبرانی که «این است پادشاه یهود.»
Luke FarOPV 23:39  و یکی از آن دو خطاکار مصلوب بر وی کفر گفت که «اگر تو مسیح هستی خود را و ما رابرهان.»
Luke FarOPV 23:40  اما آن دیگری جواب داده، او را نهیب کرد و گفت: «مگر تو از خدا نمی ترسی؟ چونکه تو نیز زیر همین حکمی.
Luke FarOPV 23:41  و اما ما به انصاف، چونکه جزای اعمال خود را یافته‌ایم، لیکن این شخص هیچ کار بی‌جا نکرده است.»
Luke FarOPV 23:42  پس به عیسی گفت: «ای خداوند، مرا به یاد آور هنگامی که به ملکوت خود آیی.»
Luke FarOPV 23:43  عیسی به وی گفت: «هرآینه به تو می‌گویم امروز با من در فردوس خواهی بود.»
Luke FarOPV 23:44  و تخمین از ساعت ششم تا ساعت نهم، ظلمت تمام روی زمین را فرو گرفت.
Luke FarOPV 23:45  وخورشید تاریک گشت و پرده قدس از میان بشکافت.
Luke FarOPV 23:46  و عیسی به آواز بلند صدا زده گفت: «ای پدر به‌دستهای تو روح خود را می‌سپارم.» این را بگفت و جان را تسلیم نمود.
Luke FarOPV 23:47  امایوزباشی چون این ماجرا را دید، خدا را تمجیدکرده، گفت: «در حقیقت، این مرد صالح بود.»
Luke FarOPV 23:48  وتمامی گروه که برای این تماشا جمع شده بودندچون این وقایع را دیدند، سینه زنان برگشتند.
Luke FarOPV 23:49  و جمیع آشنایان او از دور ایستاده بودند، با زنانی که از جلیل او را متابعت کرده بودند تا این امور راببینند.
Luke FarOPV 23:50  و اینک یوسف نامی از اهل شورا که مردنیکو و صالح بود،
Luke FarOPV 23:51  که در رای و عمل ایشان مشارکت نداشت و از اهل رامه بلدی از بلاد یهودبود و انتظار ملکوت خدا را می‌کشید،
Luke FarOPV 23:52  نزدیک پیلاطس آمده جسد عیسی را طلب نمود.
Luke FarOPV 23:53  پس آن را پایین آورده در کتان پیچید و در قبری که ازسنگ تراشیده بود و هیچ‌کس ابد در آن دفن نشده بود سپرد.
Luke FarOPV 23:54  و آن روز تهیه بود و سبت نزدیک می‌شد.
Luke FarOPV 23:55  و زنانی که در عقب او از جلیل آمده بودند از پی او رفتند و قبر و چگونگی گذاشته شدن بدن او را دیدند.
Luke FarOPV 23:56  پس برگشته، حنوط و عطریات مهیا ساختند و روز سبت را به حسب حکم آرام گرفتند.
Chapter 24
Luke FarOPV 24:1  پس در روز اول هفته هنگام سپیده صبح، حنوطی را که درست کرده بودندبا خود برداشته به‌سر قبر‌آمدند و بعضی دیگران همراه ایشان.
Luke FarOPV 24:2  و سنگ را از سر قبر غلطانیده دیدند.
Luke FarOPV 24:3  چون داخل شدند، جسد خداوند عیسی را نیافتند
Luke FarOPV 24:4  و واقع شد هنگامی که ایشان از این امر متحیر بودند که ناگاه دو مرد در لباس درخشنده نزد ایشان بایستادند.
Luke FarOPV 24:5  و چون ترسان شده سرهای خود را به سوی زمین افکنده بودند، به ایشان گفتند: «چرا زنده را از میان مردگان می‌طلبید؟
Luke FarOPV 24:6  در اینجا نیست، بلکه برخاسته است. به یاد آورید که چگونه وقتی که در جلیل بود شمارا خبر داده،
Luke FarOPV 24:7  گفت ضروری است که پسر انسان به‌دست مردم گناهکار تسلیم شده مصلوب گرددو روز سوم برخیزد.»
Luke FarOPV 24:8  پس سخنان او را به‌خاطرآوردند.
Luke FarOPV 24:9  و از سر قبر برگشته، آن یازده و دیگران را ازهمه این امور مطلع ساختند.
Luke FarOPV 24:10  و مریم مجدلیه ویونا و مریم مادر یعقوب و دیگر رفقای ایشان بودند که رسولان را از این چیزها مطلع ساختند.
Luke FarOPV 24:11  لیکن سخنان زنان را هذیان پنداشته باورنکردند.
Luke FarOPV 24:12  اما پطرس برخاسته، دوان دوان به سوی قبر رفت و خم شده کفن را تنها گذاشته دیدو از این ماجرا در عجب شده به خانه خود رفت.
Luke FarOPV 24:13  و اینک در همان روز دو نفر از ایشان می‌رفتند به سوی قریه‌ای که از اورشلیم به مسافت، شصت تیر پرتاب دور بود و عمواس نام داشت.
Luke FarOPV 24:14  و با یک دیگر از تمام این وقایع گفتگومی کردند.
Luke FarOPV 24:15  و چون ایشان در مکالمه و مباحثه می‌بودند، ناگاه خود عیسی نزدیک شده، با ایشان همراه شد.
Luke FarOPV 24:16  ولی چشمان ایشان بسته شد تا اورا نشناسند.
Luke FarOPV 24:17  او به ایشان گفت: «چه حرفها است که با یکدیگر می‌زنید و راه را به کدورت می‌پیمایید؟»
Luke FarOPV 24:18  یکی که کلیوپاس نام داشت درجواب وی گفت: «مگر تو در اورشلیم غریب وتنها هستی و از آنچه در این ایام در اینجا واقع شدواقف نیستی؟»
Luke FarOPV 24:19  به ایشان گفت: «چه چیزاست؟» گفتندش: «درباره عیسی ناصری که مردی بود نبی و قادر در فعل و قول در حضورخدا و تمام قوم،
Luke FarOPV 24:20  و چگونه روسای کهنه وحکام ما او را به فتوای قتل سپردند و او رامصلوب ساختند.
Luke FarOPV 24:21  اما ما امیدوار بودیم که همین است آنکه می‌باید اسرائیل را نجات دهد وعلاوه بر این همه، امروز از وقوع این امور روزسوم است،
Luke FarOPV 24:22  و بعضی از زنان ما هم ما را به حیرت انداختند که بامدادان نزد قبر رفتند،
Luke FarOPV 24:23  وجسد او را نیافته آمدند و گفتند که فرشتگان را دررویا دیدیم که گفتند او زنده شده است.
Luke FarOPV 24:24  وجمعی از رفقای ما به‌سر قبر رفته، آن چنانکه زنان گفته بودند یافتند لیکن او را ندیدند.»
Luke FarOPV 24:25  او به ایشان گفت: «ای بی‌فهمان وسست دلان از ایمان آوردن به انچه انبیا گفته‌اند.
Luke FarOPV 24:26  آیا نمی بایست که مسیح این زحمات را بیند تابه جلال خود برسد؟»
Luke FarOPV 24:27  پس از موسی و سایرانبیا شروع کرده، اخبار خود را در تمام کتب برای ایشان شرح فرمود.
Luke FarOPV 24:28  و چون به آن دهی که عازم آن بودندرسیدند، او قصد نمود که دورتر رود.
Luke FarOPV 24:29  و ایشان الحاح کرده، گفتند که «با ما باش. چونکه شب نزدیک است و روز به آخر رسیده.» پس داخل گشته با ایشان توقف نمود.
Luke FarOPV 24:30  و چون با ایشان نشسته بود نان را گرفته برکت داد و پاره کرده به ایشان داد.
Luke FarOPV 24:31  که ناگاه چشمانشان باز شده، او راشناختند و در ساعت از ایشان غایب شد.
Luke FarOPV 24:32  پس با یکدیگر گفتند: «آیا دل در درون مانمی سوخت، وقتی که در راه با ما تکلم می‌نمود وکتب را بجهت ما تفسیر می‌کرد؟»
Luke FarOPV 24:33  و در آن ساعت برخاسته به اورشلیم مراجعت کردند و آن یازده را یافتند که با رفقای خود جمع شده
Luke FarOPV 24:34  می گفتند: «خداوند در حقیقت برخاسته و به شمعون ظاهر شده است.»
Luke FarOPV 24:35  و آن دو نفر نیز ازسرگذشت راه و کیفیت شناختن او هنگام پاره کردن نان خبر دادند.
Luke FarOPV 24:36  و ایشان در این گفتگو می‌بودند که ناگاه عیسی خود در میان ایشان ایستاده، به ایشان گفت: «سلام بر شما باد.»
Luke FarOPV 24:37  اما ایشان لرزان وترسان شده گمان بردند که روحی می‌بینند.
Luke FarOPV 24:38  به ایشان گفت: «چرا مضطرب شدید و برای چه دردلهای شما شبهات روی می‌دهد؟
Luke FarOPV 24:39  دستها وپایهایم را ملاحظه کنید که من خود هستم و دست بر من گذارده ببینید، زیرا که روح گوشت واستخوان ندارد، چنانکه می‌نگرید که در من است.»
Luke FarOPV 24:40  این را گفت و دستها و پایهای خود رابدیشان نشان داد.
Luke FarOPV 24:41  و چون ایشان هنوز ازخوشی تصدیق نکرده، در عجب مانده بودند، به ایشان گفت: «چیز خوراکی در اینجا دارید؟»
Luke FarOPV 24:42  پس قدری از ماهی بریان و از شانه عسل به وی دادند.
Luke FarOPV 24:43  پس آن را گرفته پیش ایشان بخورد.
Luke FarOPV 24:44  و به ایشان گفت: «همین است سخنانی که وقتی با شما بودم گفتم ضروری است که آنچه درتورات موسی و صحف انبیا و زبور درباره من مکتوب است به انجام رسد.»
Luke FarOPV 24:45  و در آن وقت ذهن ایشان را روشن کرد تا کتب را بفهمند.
Luke FarOPV 24:46  و به ایشان گفت: «بر همین منوال مکتوب است وبدینطور سزاوار بود که مسیح زحمت کشد و روزسوم از مردگان برخیزد.
Luke FarOPV 24:47  و از اورشلیم شروع کرده، موعظه به توبه و آمرزش گناهان در همه امت‌ها به نام او کرده شود.
Luke FarOPV 24:48  و شما شاهد بر این امور هستید.
Luke FarOPV 24:49  و اینک، من موعود پدر خود را برشما می‌فرستم. پس شما در شهر اورشلیم بمانیدتا وقتی که به قوت از اعلی آراسته شوید.»
Luke FarOPV 24:50  پس ایشان را بیرون از شهر تا بیت عنیا بردو دستهای خود را بلند کرده، ایشان را برکت داد.
Luke FarOPV 24:51  و چنین شد که در حین برکت دادن ایشان، ازایشان جدا گشته، به سوی آسمان بالا برده شد.
Luke FarOPV 24:52  پس او را پرستش کرده، با خوشی عظیم به سوی اورشلیم برگشتند.
Luke FarOPV 24:53  و پیوسته درهیکل مانده، خدا را حمد و سپاس می‌گفتند. آمین.