EXODUS
Up
Chapter 1
| Exod | Dari | 1:1 | فرزندان یعقوب (اسرائیل) که هر کدام با خانوادۀ خود همراه یعقوب به مصر رفتند اینها بودند: | |
| Exod | Dari | 1:7 | ولی نسل آن ها، یعنی بنی اسرائیل دارای فرزندان بی شمار و نیرومند شدند و سراسر مصر را پُر کردند. | |
| Exod | Dari | 1:10 | اگر جنگی برپا شود، ممکن است آن ها با دشمنان ما متحد شوند و علیه ما بجنگند و از این کشور فرار کنند. پس ما باید چاره ای بسنجیم و نگذاریم تعداد آن ها از این بیشتر شود.» | |
| Exod | Dari | 1:11 | بنابر این مصری ها کارفرمایانی برای اسرائیلی ها تعیین کردند تا با کارهای شاقه، آن ها را ناتوان و ضعیف سازند. آن ها شهرهای فیتوم و رعمسیس را جهت مرکز تدارکات برای فرعون ساختند. | |
| Exod | Dari | 1:12 | اما هر چه بیشتر مصری ها بر اسرائیلی ها ظلم می کردند، تعداد اسرائیلی ها بیشتر می شد و همه جا را پُر می کردند. این وضع مصری ها را به وحشت انداخت. | |
| Exod | Dari | 1:13 | بنابراین، مصری ها بالای بنی اسرائیل بیشتر فشار آوردند و آن ها را به غلامی گرفته به کارهای بسیار سخت، از قبیل گِلکاری و خشت مالی و زراعت وادار می ساختند و هیچ رحمی به آن ها نمی کردند، بطوری که زندگی را بر آن ها تلخ ساخته بودند. | |
| Exod | Dari | 1:14 | بنابراین، مصری ها بالای بنی اسرائیل بیشتر فشار آوردند و آن ها را به غلامی گرفته به کارهای بسیار سخت، از قبیل گِلکاری و خشت مالی و زراعت وادار می ساختند و هیچ رحمی به آن ها نمی کردند، بطوری که زندگی را بر آن ها تلخ ساخته بودند. | |
| Exod | Dari | 1:16 | «هنگامی که با زنهای عبرانی در وقت زایمان شان کمک می کنید، اگر نوزاد پسر باشد او را بکشید، ولی اگر دختر باشد او را زنده نگهدارید.» | |
| Exod | Dari | 1:18 | پادشاه مصر قابله ها را احضار کرد و به آن ها گفت: «چرا این کار را کردید و پسرها را نکشتید؟» | |
| Exod | Dari | 1:19 | قابله ها به فرعون گفتند: «زنان عبرانی موقع زائیدن مانند زنهای مصری ضعیف نیستند. آن ها به راحتی می زایند و پیش از آنکه ما برسیم نوزاد شان بدنیا می آید.» | |
| Exod | Dari | 1:20 | چون قابله ها از خدا ترسیدند، خداوند به آن ها احسان کرد و آن ها خود شان دارای خانواده شدند. | |
Chapter 2
| Exod | Dari | 2:2 | آن زن پسری بدنیا آورد. وقتی آن زن دید که نوزادش خیلی زیبا است، مدت سه ماه او را پنهان کرد. | |
| Exod | Dari | 2:3 | اما چون نتوانست بیشتر او را پنهان کند، یک تُکری را که از نَی ساخته شده بود گرفت و آنرا با قیر پوشاند و طفل را در آن گذاشت. بعد آنرا در بین نیزار در کنار دریای نیل رها کرد. | |
| Exod | Dari | 2:5 | دختر فرعون برای غسل به دریای نیل آمد. وقتی کنیزانش در کنار دریا قدم می زدند او تُکری را در بین نیزار دید. پس یکی از کنیزان خود را فرستاد تا تُکری را بیآورد. | |
| Exod | Dari | 2:6 | وقتی تُکری را باز کرد طفلی را در آن دید که گریه می کرد. دختر فرعون دلش به حال طفل سوخت و گفت: «این کودک باید متعلق به عبرانیان باشد.» | |
| Exod | Dari | 2:7 | پس خواهر طفل آمد و گفت: «می خواهید بروم و زنی شیرده را از زنان عبرانیان بیاورم تا به طفل شیر بدهد؟» | |
| Exod | Dari | 2:9 | دختر فرعون به آن زن گفت: «این کودک را ببر و برای من از او پرستاری کن. من برای این کار تو مزد خواهم داد.» پس آن زن کودک را به خانه بُرد و به پرورش او پرداخت. | |
| Exod | Dari | 2:10 | کودک بزرگ شد. آن زن او را نزد دختر فرعون آورد. دختر فرعون او را به فرزندی خود قبول کرد و گفت: «این پسر را از آب گرفتم.» پس اسم او را موسی گذاشت. | |
| Exod | Dari | 2:11 | موسی وقتی بزرگ شد، رفت تا از قوم خود، یعنی عبرانیان دیدن کند. او دید که چگونه آن ها را به کارهای سخت و شاقه گماشته اند. حتی دید که یک نفر مصری یک عبرانی را لت و کوب می کرد. | |
| Exod | Dari | 2:12 | موسی به اطراف خود نگاه کرد و چون کسی آنجا نبود، آن مصری را کشت و جسدش را زیر ریگها پنهان کرد. | |
| Exod | Dari | 2:13 | روز بعد برگشت و دید که دو نفر عبرانی با هم دست به یخن هستند. به مردی که مقصر بود گفت: «چرا هموطن خود را می زنی؟» | |
| Exod | Dari | 2:14 | آن مرد در جواب گفت: «چه کسی تو را داور و حاکم ما ساخته است؟ آیا می خواهی مرا هم مثل آن مرد مصری بکشی؟» موسی ترسید و با خود فکر کرد «حتماً همه مردم از کاری که کرده ام خبر شده اند.» | |
| Exod | Dari | 2:15 | وقتی فرعون این ماجرا را شنید، تصمیم گرفت موسی را بکشد. اما موسی فرار کرد و به سرزمین مدیان رفت و در آنجا ساکن شد. | |
| Exod | Dari | 2:16 | روزی موسی بر سر چاهی نشسته بود. هفت نفر از دختران یترون که کاهن مدیان بود، بر سر چاه آمدند. آن ها آبخور ها را پُر کردند تا گلۀ پدر خود را سیراب کنند. | |
| Exod | Dari | 2:17 | اما بعضی از چوپانها آن ها را از سر چاه دور کردند. پس موسی به کمک دخترها رفت و گلۀ آن ها را آب داد. | |
| Exod | Dari | 2:18 | وقتی دخترها به نزد پدر خود، یترون برگشتند، پدر شان پرسید: «چه شد که امروز به این زودی برگشتید؟» | |
| Exod | Dari | 2:19 | آن ها جواب دادند: «یک نفر مصری ما را از دست چوپانان نجات داد و از چاه آب کشیده گلۀ ما را سیراب کرد.» | |
| Exod | Dari | 2:20 | پدر شان پرسید: «آن مرد حالا کجاست؟ چرا او را نیاوردید؟ بروید و از او دعوت کنید تا با ما غذا بخورد.» | |
| Exod | Dari | 2:22 | صفوره پسری بدنیا آورد. موسی گفت: «من در این سرزمین بیگانه هستم.» پس پسر خود را جرشوم «بیگانه» نامید. | |
| Exod | Dari | 2:23 | چند سال بعد پادشاهِ مصر مُرد. اما بنی اسرائیل همچنان در غلامی بسر می بردند و از دست ظلم مصری ها آه و ناله می کردند و از خدا کمک می طلبیدند. | |
| Exod | Dari | 2:24 | خدا ناله و زاری آن ها را شنید و پیمانی را که با ابراهیم و اسحاق و یعقوب بسته بود بیاد آورد. | |
Chapter 3
| Exod | Dari | 3:1 | یک روز وقتی موسی گلۀ خسر خود، یترون کاهن را می چراند، گله را به طرف غرب بیابان بُرد تا به کوهِ مقدس حوریب یعنی سینا رسید. | |
| Exod | Dari | 3:2 | در آنجا فرشتۀ خداوند از میان شعلۀ آتش که از یک بوته بر می خاست، بر او ظاهر شد. موسی نگاه کرد و دید که بوته شعله ور است اما نمی سوزد! | |
| Exod | Dari | 3:4 | وقتی خداوند دید موسی نزدیک می آید، از میان بوتۀ آتش او را صدا کرد و فرمود: «موسی! موسی!» موسی عرض کرد: «بلی.» | |
| Exod | Dari | 3:5 | خدا فرمود: «نزدیکتر نیا، کفش هایت را از پاهایت بیرون کن چون جائی که ایستاده ای، زمینِ مقدس است. | |
| Exod | Dari | 3:6 | من، خدای اجداد تو هستم. خدای ابراهیم، اسحاق و یعقوب.» موسی روی خود را پوشاند، چون ترسید که به خدا نگاه کند. | |
| Exod | Dari | 3:7 | آنگاه خداوند فرمود: «من دیدم که قوم برگزیدۀ من در مصر ظلم زیادی را متحمل شدند. من گریه و زاری آن ها را شنیده ام و از همه رنج و عذابی که کشیده اند، آگاهم. | |
| Exod | Dari | 3:8 | بنابراین، آمده ام تا آن ها را از دست مصری ها نجات بدهم و از مصر بیرون آورده به سرزمینی حاصلخیز و وسیعی ببرم. به سرزمینی که اکنون کنعانیان، حِتیان، اَمُوریان، فِرزِیان، حویان و یبوسیان در آن زندگی می کنند. | |
| Exod | Dari | 3:10 | حالا ترا نزد فرعون می فرستم تا تو قوم برگزیدۀ من، بنی اسرائیل را از مصر بیرون بیاوری.» | |
| Exod | Dari | 3:11 | موسی به خدا عرض کرد: «ای خداوند، من چه کسی هستم که نزد فرعون بروم تا بنی اسرائیل را از مصر بیرون بیاورم؟» | |
| Exod | Dari | 3:12 | خدا فرمود: «من با تو خواهم بود و وقتی که تو قوم برگزیدۀ مرا از مصر بیرون بیاوری، مرا در این کوه پرستش خواهید کرد. این نشانه ای خواهد بود که من تو را فرستاده ام.» | |
| Exod | Dari | 3:13 | موسی به خدا گفت: «وقتی من به نزد بنی اسرائیل بروم و بگویم که خدای اجداد شان مرا نزد ایشان فرستاده است و آن ها از من بپرسند که اسم او چیست، به آن ها چه بگویم؟» | |
| Exod | Dari | 3:15 | به آن ها بگو: «یهوه خداوند، خدای اجداد شما، خدای ابراهیم، اسحاق و یعقوب مرا نزد شما فرستاده است.» اسم من تا ابد همین خواهد بود و تمام نسلهای آینده باید مرا به همین نام بخوانند. | |
| Exod | Dari | 3:16 | برو و تمام بزرگان قوم اسرائیل را جمع کن و به آن ها بگو: یهوه خداوند، خدای اجداد شما، خدای ابراهیم، اسحاق و یعقوب بر من ظاهر شد و گفت که او ظلمی را که مصریان با شما می کنند، دیدم | |
| Exod | Dari | 3:17 | و اراده کرده ام که شما را از مصر، که در آن رنج می کشید، بیرون بیاورم. من شما را به سرزمینی که حاصلخیز و وسیع است می برم. جائی که اکنون کنعانیان، حِتیان، اَمُوریان، فِرزِیان، حویان و یبوسیان در آن زندگی می کنند. | |
| Exod | Dari | 3:18 | آن ها به سخنان تو گوش خواهند داد. سپس تو به اتفاق بزرگان قوم اسرائیل، نزد پادشاه مصر برو و به او بگو: «خداوند، خدای عبرانیان، خود را بر ما ظاهر کرده است. حالا ما از تو تقاضا داریم که اجازه بدهی مدت سه روز به صحرا برویم و برای خداوند، خدای خود قربانی کنیم.» | |
| Exod | Dari | 3:20 | اما من قدرت خود را به کار می برم و مصریان را با کارهای عجیبی که در بین آن ها انجام خواهم داد مجازات می کنم. بعد از آن او به شما اجازه می دهد که بروید. | |
| Exod | Dari | 3:21 | من قوم برگزیدۀ خود را در نظر مصریان محترم خواهم ساخت. بنابراین، وقتی مصر را ترک می کنید دست خالی نخواهید رفت. | |
Chapter 4
| Exod | Dari | 4:1 | موسی به خداوند عرض کرد: «اگر بنی اسرائیل سخنان مرا باور نکنند و به من گوش ندهند و بگویند که تو بر من ظاهر نشدی، چه باید بکنم؟» | |
| Exod | Dari | 4:3 | خداوند فرمود: «آنرا بر زمین بینداز.» موسی آنرا بر زمین انداخت و ناگهان عصا به ماری تبدیل شد و موسی فرار کرد. | |
| Exod | Dari | 4:4 | خداوند به موسی فرمود: «دستت را دراز کن و از دُمش بگیر.» موسی دست خود را دراز کرد و مار را گرفت و مار دوباره در دست او به عصا تبدیل شد. | |
| Exod | Dari | 4:5 | خداوند به موسی فرمود: «این کار برای بنی اسرائیل ثابت خواهد کرد که خداوند، خدای اجداد آن ها، خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب بر تو ظاهر شده است.» | |
| Exod | Dari | 4:6 | خداوند بار دیگر به موسی فرمود: «دستت را به داخل قبایت کن.» موسی دست خود را به داخل قبای خود کرد و وقتی آنرا بیرون آورد دستش پُر از لکه های سفید به شکل برف شده بود. | |
| Exod | Dari | 4:7 | خداوند فرمود: «دوباره دستت را به داخل قبایت کن.» وقتی موسی دست خود را به داخل قبای خود کرد و بیرون آورد، دید که دستش مانند دیگر اعضای بدنش صحیح و سالم است. | |
| Exod | Dari | 4:8 | خداوند به موسی فرمود: «اگر آن ها سخنان ترا نپذیرند و معجزۀ اول را هم باور نکنند، معجزۀ دوم را باور خواهند کرد. | |
| Exod | Dari | 4:9 | اگر این دو معجزه را نپذیرند و به سخنان تو گوش ندهند آن وقت مقداری از آب دریای نیل را بگیر و بر خشکه بریز. آن آب به خون تبدیل خواهد شد.» | |
| Exod | Dari | 4:10 | موسی عرض کرد: «ای خداوند، من هرگز سخنور خوبی نبوده ام، نه از ابتدا و نه از وقتی که تو با من صحبت کرده ای، من در حرف زدن کُند هستم و نمی توانم خوب حرف بزنم.» | |
| Exod | Dari | 4:11 | خداوند فرمود: «چه کسی به انسان زبان داد؟ یا چه کسی او را کر یا گنگ آفرید؟ چه کسی او را بینا و یا کور ساخته است؟ آیا من که خداوند هستم این کارها را نکرده ام؟ | |
| Exod | Dari | 4:14 | آنگاه خداوند بر موسی خشمگین شد و فرمود: «آیا من نمی دانم که برادرت هارون لاوی سخنران خوبی است؟ او حالا به ملاقات تو می آید و از دیدن تو خوشحال خواهد شد. | |
| Exod | Dari | 4:15 | تو باید با او صحبت کنی و به او بگوئی که چه بگوید. من هنگام صحبت با شما خواهم بود و به شما خواهم گفت که چه باید بکنید. | |
| Exod | Dari | 4:16 | او سخنگوی تو خواهد بود و به جای تو با مردم صحبت خواهد کرد. آن وقت تو برای او مانند خدا خواهی بود و هرچه باید بگوید به او خواهی گفت. | |
| Exod | Dari | 4:18 | موسی به نزد خسر خود یترونِ کاهن رفت و به او گفت: «اجازه بده به نزد اقوام خودم در مصر بروم و ببینم آیا هنوز زنده اند یا نی.» یترون به موسی گفت: «به خیر و عافیت برو.» | |
| Exod | Dari | 4:19 | موسی هنوز در سرزمین مدیان بود که خداوند به او فرمود: «به مصر برگرد زیرا تمام کسانی که می خواستند تو را بکشند مُرده اند.» | |
| Exod | Dari | 4:20 | پس موسی زن و پسران خود را بر مرکبی سوار کرد و عصائی را که خدا به او فرموده بود با خود ببرد، به دست گرفت و به طرف مصر برگشت. | |
| Exod | Dari | 4:21 | خداوند دوباره به موسی فرمود: «وقتی به مصر برگشتی، تو باید تمام معجزاتی را که قدرت انجام آن ها را به تو داده ام، در مقابل فرعون نشان دهی. اما من دل فرعون را سخت می کنم تا قوم را آزاد نکند. | |
| Exod | Dari | 4:22 | آن وقت تو باید به فرعون بگوئی که خداوند چنین می گوید: بنی اسرائیل پسر اولباری من است. | |
| Exod | Dari | 4:23 | من به تو می گویم پسر مرا آزاد کن تا برود و مرا پرستش کند. اما تو آن ها را آزاد نمی کنی. پس من هم پسر اولباری ترا می کشم.» | |
| Exod | Dari | 4:25 | اما صفوره زن موسی، سنگ تیزی برداشت و پسر خود را ختنه کرد و پوست بریده شده را به پای موسی مالید و به خاطر مراسم ختنه سوری گفت که تو شوهر خونی هستی. پس خداوند از کشتن موسی صرفنظر کرد. | |
| Exod | Dari | 4:26 | اما صفوره زن موسی، سنگ تیزی برداشت و پسر خود را ختنه کرد و پوست بریده شده را به پای موسی مالید و به خاطر مراسم ختنه سوری گفت که تو شوهر خونی هستی. پس خداوند از کشتن موسی صرفنظر کرد. | |
| Exod | Dari | 4:27 | خداوند به هارون فرمود: «به بیابان به استقبال موسی برو.» هارون رفت و موسی را در کوه مقدس ملاقات کرد و او را بوسید. | |
| Exod | Dari | 4:28 | موسی تمام چیزهائی را که خداوند به او امر فرموده بود و همچنین احکامی را که به او داده بود، برای هارون تعریف کرد. | |
| Exod | Dari | 4:30 | هارون تمام چیزهائی را که خداوند به موسی فرموده بود برای آن ها تعریف کرد. سپس موسی معجزاتی در مقابل آن ها انجام داد. | |
Chapter 5
| Exod | Dari | 5:1 | سپس موسی و هارون به نزد فرعون رفتند و گفتند: «خداوند، خدای بنی اسرائیل، چنین می فرماید: بگذار قوم برگزیدۀ من به بیابان بروند تا مراسم عید را به احترام من بجا آورند.» | |
| Exod | Dari | 5:2 | اما فرعون گفت: «خداوند کیست که من باید به سخنان او گوش بدهم و بنی اسرائیل را آزاد کنم؟ من خداوند را نمی شناسم و بنی اسرائیل را هم آزاد نمی کنم.» | |
| Exod | Dari | 5:3 | آن ها در جواب گفتند: «خدای عبرانیان خود را بر ما ظاهر کرده است. به ما اجازه بده که به یک سفر سه روزه به بیابان برویم تا برای خداوند، خدای خود قربانی کنیم. اگر ما این کار را نکنیم، او ما را بوسیلۀ مرض یا جنگ نابود خواهد کرد.» | |
| Exod | Dari | 5:4 | پادشاهِ مصر به موسی و هارون گفت: «چرا می خواهید مردم را از کار شان باز دارید؟ آن ها را سر کار شان برگردانید. | |
| Exod | Dari | 5:7 | «دیگر برای خشت مالی به آن ها کاه ندهید و آن ها را مجبور سازید که خود شان کاه جمع کنند. | |
| Exod | Dari | 5:8 | تعداد خشت هایی هم که می مالند باید به اندازۀ گذشته باشد و حتی یک عدد هم کمتر نباشد، زیرا آن ها تنبلی می کنند و به خاطر همین است که می گویند می خواهیم برویم و برای خدای خود قربانی کنیم. | |
| Exod | Dari | 5:10 | پس کارفرمایان و ناظران رفتند و به بنی اسرائیل گفتند که فرعون چنین می گوید: «من دیگر کاه به شما نخواهم داد. | |
| Exod | Dari | 5:11 | خودتان بروید و از هر کجا که می توانید کاه برای خود جمع کنید و تعداد خشتها نباید کمتر از پیشتر باشد.» | |
| Exod | Dari | 5:13 | کارفرمایان مرتب بر آن ها فشار می آوردند که تعداد خشتها به اندازۀ سابق، یعنی وقتیکه کاه به آن ها داده می شد، باشد. | |
| Exod | Dari | 5:14 | کارفرمایان مصری، ناظران اسرائیلی را می زدند که چرا تعداد خشت هائی که می سازند، به اندازۀ روزهای گذشته نیست. | |
| Exod | Dari | 5:15 | پس ناظران عبرانی به نزد فرعون رفتند و گریه کنان از او تقاضای کمک کردند و گفتند: «چرا با غلامان خود اینطور رفتار می کنی؟ | |
| Exod | Dari | 5:16 | کاه به غلامانت نمی دهند و می گویند که باید خشت بسازیم و مرتب ما را تازیانه می زنند در صورتی که تقصیر از کارفرمایان خودت می باشد.» | |
| Exod | Dari | 5:17 | فرعون گفت: «شما تنبل هستید و نمی خواهید کار کنید. از این جهت است که می گوئید برویم و برای خداوند قربانی کنیم. | |
| Exod | Dari | 5:18 | حالا به سر کار خود برگردید. کاه به شما داده نخواهد شد و تعداد خشت هایی هم که می سازید باید به اندازۀ سابق باشد.» | |
| Exod | Dari | 5:19 | وقتی به ناظران اسرائیلی گفته شد که تعداد خشت ها باید به اندازه روزهای قبل باشد، فهمیدند که در وضع بدی قرار دارند. | |
| Exod | Dari | 5:21 | پس به آن ها گفتند: «خداوند می داند که چه کار کرده اید و شما را مجازات خواهد کرد! زیرا شما بین ما و مأمورین فرعون دشمنی انداخته و بهانه ای به دست آن ها داده اید تا ما را بکشند.» | |
| Exod | Dari | 5:22 | پس موسی بار دیگر نزد خداوند برگشت و عرض کرد: «خداوندا، چرا با قوم برگزیدۀ خود بد رفتاری می کنی و چرا مرا فرستادی؟ | |
Chapter 6
| Exod | Dari | 6:1 | خداوند به موسی فرمود: «حالا خواهی دید که من با فرعون چه می کنم. با قدرت خود او را مجبور می سازم که قوم برگزیدۀ مرا آزاد کند. در حقیقت کاری می کنم که او مجبور شود قوم برگزیدۀ مرا از سرزمین مصر بیرون کند.» | |
| Exod | Dari | 6:3 | به ابراهیم، اسحاق و یعقوب به عنوان خدای قادر مطلق ظاهر شدم، ولی خود را به نامِ مُقدس خود، یعنی خداوند به آن ها معرفی نکردم. | |
| Exod | Dari | 6:4 | با آن ها پیمان بستم و وعده دادم که سرزمین کنعان یعنی سرزمینی را که در آنجا بیگانه بودند، به آن ها بخشم. | |
| Exod | Dari | 6:5 | من ناله های بنی اسرائیل را که در مصر غلام و اسیر اند، شنیدم و پیمان خود را به یاد آوردم. | |
| Exod | Dari | 6:6 | پس به بنی اسرائیل بگو که من خداوند هستم و شما را از دست مصری ها نجات می دهم و با قدرت خود آن ها را مجازات می کنم. | |
| Exod | Dari | 6:7 | شما را قوم برگزیدۀ خود می سازم و من خدای شما می باشم. وقتی شما را از غلامی مصری ها نجات بدهم، آنگاه می دانید که من خداوند، خدای شما هستم. | |
| Exod | Dari | 6:8 | من شما را به سرزمینی می آورم که به ابراهیم و اسحاق و یعقوب وعدۀ ملکیت آن را داده بودم. من آنرا به شما خواهم داد تا مالک آن باشید. من خداوند هستم.» | |
| Exod | Dari | 6:9 | موسی این سخنان را به بنی اسرائیل گفت ولی آن ها به سخنان او گوش ندادند، چونکه روحیۀ آن ها در زیر بارِ ظلمِ غلامی ضعیف شده بود. | |
| Exod | Dari | 6:12 | اما موسی به خداوند عرض کرد: «در حالیکه بنی اسرائیل به سخنان من اعتنا نمی کنند، از فرعون چطور توقع داشته باشم که به سخنان من گوش بدهد؟ برعلاوه من سخنور خوبی هم نیستم؟» | |
| Exod | Dari | 6:13 | خداوند به موسی و هارون مأموریت داد تا به نزد اسرائیلی ها و فرعون، پادشاه مصر بروند و بنی اسرائیل را از سرزمین مصر بیرون آورند. | |
| Exod | Dari | 6:14 | رؤبین که پسر بزرگ یعقوب بود، چهار پسر بنامهای حنوک، فَلو، حِزرون و کَرمی داشت. هر یک از آن ها جد یک قبیله بود و هر کدام بنام جد خود یاد می شد. | |
| Exod | Dari | 6:15 | شمعون شش پسر داشت: یموئیل، یامین، اوهد، یاکین، صوحر و شائول. (مادر شائول یک زن کنعانی بود.) هر یک از اینها جد یکی از قبایل بود. | |
| Exod | Dari | 6:16 | لاوی یکصد و سی و هفت سال عمر کرد و دارای سه پسر بود بنامهای جرشون، قُهات و مراری که اجداد قبایل لاوی بودند. | |
| Exod | Dari | 6:18 | قهات یکصد و سی و سه سال عمر کرد و چهار پسر داشت بنامهای عَمرام، یزهار، حِبرون و عزیئیل. | |
| Exod | Dari | 6:19 | مِراری دارای دو پسر شد بنامهای مَحلی و موشی که با فرزندان شان قبیله های لاوی را تشکیل دادند. | |
| Exod | Dari | 6:20 | عَمرام با عمۀ خود یوکابد ازدواج کرد. یوکابد، هارون و موسی را بدنیا آورد. عَمرام یکصد و سی و هفت سال عمر کرد. | |
| Exod | Dari | 6:23 | هارون با الیشبع که دختر عمیناداب و خواهر نحشون بود ازدواج کرد و دارای چهار پسر شد بنامهای ناداب، ابیهو، اَلِعازار و ایتامار. | |
| Exod | Dari | 6:25 | اَلِعازار پسر هارون با یکی از دختران فوتی ئیل ازدواج کرد و صاحب پسری شد بنام فینِحاس. این بود نامهای بزرگان و اجداد قبیله های لاوی. | |
| Exod | Dari | 6:26 | موسی و هارون همان کسانی بودند که خداوند به آن ها فرمود که بنی اسرائیل را با تمامی قبیله های شان از سرزمین مصر بیرون بیاورند. | |
| Exod | Dari | 6:27 | موسی و هارون پیش فرعون، پادشاهِ مصر رفتند تا از او بخواهند که بنی اسرائیل را از مصر آزاد کند. | |
Chapter 7
| Exod | Dari | 7:1 | خداوند به موسی فرمود: «من ترا مثل خدا برای فرعون می فرستم و برادرت هارون به عنوان پیغمبر، سخنگوی تو خواهد بود. | |
| Exod | Dari | 7:2 | هر چه به تو امر می کنم به برادرت هارون بگو تا او به فرعون بگوید و از او بخواهد که به بنی اسرائیل اجازه بدهد تا سرزمین مصر را ترک کنند. | |
| Exod | Dari | 7:4 | فرعون به سخنان شما گوش نمی دهد. پس از آن با قدرت خود مصری ها را مجازات می کنم و قوم برگزیدۀ خود، یعنی بنی اسرائیل را با قدرت تمام از این سرزمین بیرون می آورم. | |
| Exod | Dari | 7:5 | وقتی با دستِ قدرت خود بنی اسرائیل را از سرزمین آن ها خارج کنم، آنگاه مصریان می دانند که من خداوند هستم.» | |
| Exod | Dari | 7:9 | «اگر فرعون از شما خواست که معجزه ای نشان بدهید، به هارون بگو عصای خود را در مقابل فرعون بر زمین بیندازد تا به مار تبدیل شود.» | |
| Exod | Dari | 7:10 | پس موسی و هارون به حضور فرعون رفتند و قراریکه خداوند فرموده بود، هارون عصای خود را در مقابل فرعون و بزرگان دربار بر زمین انداخت و عصا به مار تبدیل شد. | |
| Exod | Dari | 7:12 | آن ها عصاهای خود را بر زمین انداختند و عصاها همه به مار تبدیل شدند، ولی عصای هارون، عصاهای آن ها را خورد. | |
| Exod | Dari | 7:13 | اما همانطوری که خداوند فرموده بود، فرعون همچنان سنگدل باقی ماند و به سخنان موسی گوش نداد. | |
| Exod | Dari | 7:15 | صبح به کنار دریای نیل برو و عصایی را که به مار تبدیل شده بود با خود ببر. فرعون به کنار دریا می آید. همانجا منتظرِ آمدن او باش. | |
| Exod | Dari | 7:16 | آنگاه به او بگو: خداوند، خدای عبرانیان مرا فرستاده است که بگویم قوم برگزیدۀ او را آزاد کنی تا آن ها بروند و او را در بیابان پرستش کنند. ولی تا به حال از امر او اطاعت نکرده ای. | |
| Exod | Dari | 7:17 | حالا من با یک ضربۀ عصای خود آب دریای نیل را به خون تبدیل می کنم. تمام ماهی ها می میرند و آب چنان گنده می شود که مردم مصر نتوانند از آن بنوشند. خداوند می گوید: بدینوسیله خواهی دانست که من خداوند هستم.» | |
| Exod | Dari | 7:18 | حالا من با یک ضربۀ عصای خود آب دریای نیل را به خون تبدیل می کنم. تمام ماهی ها می میرند و آب چنان گنده می شود که مردم مصر نتوانند از آن بنوشند. خداوند می گوید: بدینوسیله خواهی دانست که من خداوند هستم.» | |
| Exod | Dari | 7:19 | خداوند به موسی فرمود: «به هارون بگو عصای خود را بسوی تمام آب های مصر ـ تمام دریاها، کانالها، حوضها و حتی کوزه های سنگی و کاسه های چوبی دراز کن تا آب همۀ آن ها به خون تبدیل شود.» | |
| Exod | Dari | 7:20 | موسی و هارون همانطوری که خداوند امر فرموده بود انجام دادند. هارون در مقابل فرعون و اهل دربار او، با عصای خود ضربه ای به آب دریای نیل زد و تمام آب آن به خون مبدل شد. | |
| Exod | Dari | 7:21 | ماهیانی که در دریا بودند همه مردند و آب دریا گنده شد و مصری ها دیگر نمی توانستند از آن آب بنوشند. همه جای مصر از خون پُر شد. | |
| Exod | Dari | 7:22 | جادوگران مصر هم با افسون های خود همان کارها را انجام دادند. فرعون سنگدل تر شد و همانطوری که خداوند فرموده بود به سخنان موسی و هارون گوش نداد. | |
| Exod | Dari | 7:24 | تمام مصری ها برای پیدا کردن آب در کنار دریا چاه کندند، چونکه نمی توانستند از آب دریا بنوشند. | |
Chapter 8
| Exod | Dari | 8:1 | خداوند به موسی فرمود: «نزد فرعون برو و به او بگو که خداوند چنین می فرماید: قوم برگزیدۀ مرا آزاد کن که بروند و مرا پرستش کنند. | |
| Exod | Dari | 8:3 | بقه ها آنقدر در دریای نیل زیاد می شوند که از آنجا به طرف قصر تو هجوم می آورند و به خوابگاه و بسترت می روند. همچنین به خانه های اهل دربار و سایر مردم و حتی به تنورها و تغاره های خمیر می روند. | |
| Exod | Dari | 8:5 | خداوند به موسی فرمود: «به هارون بگو که عصای خود را بسوی دریاها و کانالها و حوضها دراز کند تا بقه ها بیرون بیایند و تمام سرزمین مصر را پُر کنند.» | |
| Exod | Dari | 8:6 | هارون عصای خود را به طرف آب های مصر دراز کرد و بقه ها بیرون آمدند و تمام سرزمین مصر را پُر کردند. | |
| Exod | Dari | 8:8 | پس فرعون موسی و هارون را به حضور خود فراخواند و به آن ها گفت: «نزد خداوند دعا کنید تا این بقه ها را از من و از مردم سرزمین من دور کند و آنگاه من قوم شما را آزاد می کنم و آن ها می توانند بروند و برای خداوند قربانی کنند.» | |
| Exod | Dari | 8:9 | موسی گفت: «تو زمان آزادی آن ها را تعیین کن تا من برای تو و اهل دربار تو و همۀ مردمت دعا کنم که بقه ها از تو و از خانۀ تو دور شوند و فقط در دریای نیل باقی بمانند.» | |
| Exod | Dari | 8:10 | فرعون گفت: «فردا.» موسی گفت: «قرار درخواست تو عمل خواهم کرد. آنگاه خواهی دانست که خدای دیگری مثل خداوند، خدای ما نیست. | |
| Exod | Dari | 8:11 | تو و اهل دربار و همۀ مردمت از شر بقه ها خلاص می شوید و بقه ها بغیر از دریای نیل در هیچ جای دیگر دیده نخواهند شد.» | |
| Exod | Dari | 8:12 | موسی و هارون از نزد فرعون بیرون رفتند و موسی به حضور خداوند دعا کرد که بقه ها را از بین ببرد. | |
| Exod | Dari | 8:13 | خداوند دعای موسی را مستجاب فرمود و تمام بقه هائی که در خانه ها و حویلی ها و مزارع بودند، مردند. | |
| Exod | Dari | 8:14 | مصری ها بقه ها را جمع کردند و روی هم انباشتند، چنانکه بوی بد آن ها همه جا را فرا گرفت. | |
| Exod | Dari | 8:15 | اما وقتی فرعون دید که از دست بقه ها راحت شده است، بار دیگر سنگدل شد و همانطوری که خداوند فرموده بود به سخنان موسی و هارون گوش نداد. | |
| Exod | Dari | 8:16 | خداوند به موسی فرمود: «به هارون بگو عصای خود را بلند کند و بر گَرد و غبار سرزمین مصر بزند تا گَرد و خاک سراسر مصر به پشه تبدیل شود.» | |
| Exod | Dari | 8:17 | آن ها چنین کردند و وقتی هارون عصای خود را بر زمین زد، تمام گَرد و خاک مصر به پشه تبدیل گردید و پشه ها بر مردم و حیوانات هجوم آوردند. | |
| Exod | Dari | 8:18 | جادوگران هم کوشش کردند با جادو پشه بوجود بیاورند، اما نتوانستند. همه جا از پشه پُر شده بود. | |
| Exod | Dari | 8:19 | جادوگران به فرعون گفتند که این کار، کار خدا است. اما فرعون سنگدل شد و همانطوری که خداوند فرموده بود به سخنان موسی و هارون گوش نداد. | |
| Exod | Dari | 8:20 | خداوند به موسی فرمود: «فردا صبح زود برخیز و وقتی که فرعون به کنار دریا می آید به دیدن او برو و به او بگو که خداوند می فرماید: قوم برگزیدۀ مرا رها کن تا مرا پرستش کنند. | |
| Exod | Dari | 8:21 | اگر آن ها را آزاد نکنی، بلای مگس را بر سر تو، بر سر اهل دربار و بر سر تمام مردمت می فرستم و خانه های مصریان و سرزمین آن ها پُر از مگس ها می شوند. | |
| Exod | Dari | 8:22 | ولی سرزمین جوشن را که قوم برگزیدۀ من در آن زندگی می کنند، از بقیه مصر جدا می کنم که مگسی در آنجا دیده نشود تا بدانی که من خداوند این سرزمین هستم | |
| Exod | Dari | 8:24 | خداوند قراریکه فرموده بود قصر فرعون و خانه های اهل دربار و مردم مصر و سراسر خاک آن را پُر از مگس کرد، بطوری که مگس ها آن سرزمین را بکلی ویران کردند. | |
| Exod | Dari | 8:25 | پس فرعون، موسی و هارون را به حضور خود فراخواند و گفت: «بروید و در همین سرزمین برای خدای خود قربانی کنید.» | |
| Exod | Dari | 8:26 | موسی گفت: «این کار درستی نیست. ما نمی توانیم حیواناتی را که کشتن شان در نظر مصریان ناپسند است در برابر چشمان آن ها برای خداوند، خدای خود قربانی کنیم، زیرا ممکن است آن ها ما را سنگسار کنند. | |
| Exod | Dari | 8:27 | ما باید به یک سفر سه روزه به بیابان برویم تا قرار امر خداوند، خدای ما برای او قربانی تقدیم کنیم.» | |
| Exod | Dari | 8:28 | فرعون گفت: «به شما اجازه می دهم که به بیابان بروید و برای خداوند، خدای خود قربانی کنید، به شرطی که زیاد دور نشوید و برای من هم دعا کنید.» | |
| Exod | Dari | 8:29 | موسی گفت: «همینکه از اینجا بیرون بروم، نزد خداوند دعا می کنم و فردا این بلا از شما و از درباریان و از تمام مردمانت دور می شود. ولی تو نباید بار دیگر ما را فریب بدهی، بلکه بگذاری که آن ها بروند و برای خداوند قربانی کنند.» | |
| Exod | Dari | 8:31 | خداوند دعای موسی را قبول فرمود و بلای مگس را از سر فرعون و اهل دربار و تمام مردم مصر دور کرد بطوری که دیگر یک مگس هم باقی نماند. | |
Chapter 9
| Exod | Dari | 9:1 | خداوند به موسی فرمود: «نزد فرعون برو و بگو خداوند، خدای عبرانیان چنین می فرماید: قوم برگزیدۀ مرا آزاد کن تا بروند و مرا پرستش کنند. | |
| Exod | Dari | 9:3 | دست خداوند تمام حیوانات ـ اسپها، خرها، شترها، گاوها و گوسفندان ترا به مرض کشنده ای گرفتار می کند. | |
| Exod | Dari | 9:4 | من بین حیوانات بنی اسرائیل و حیوانات مصری ها فرق می گذارم تا به هیچیک از حیوانات بنی اسرائیل آسیبی نرسد. | |
| Exod | Dari | 9:6 | فردای آن روز خداوند همانطوری که فرموده بود عمل کرد و تمام حیوانات مصریان مُردند. اما حتی یک حیوان هم از گله های بنی اسرائیل نَمُرد. | |
| Exod | Dari | 9:7 | فرعون کسی را برای تحقیق فرستاد و معلوم شد که حتی یکی از حیوانات بنی اسرائیل هم نمُرده است. ولی فرعون همچنان سنگدل بود و از آزاد کردن بنی اسرائیل خودداری کرد. | |
| Exod | Dari | 9:8 | خداوند به موسی و هارون فرمود: «مشت های خود را از خاکستر کوره پُر کنید و موسی آن خاکستر را در مقابل فرعون به هوا بپاشد. | |
| Exod | Dari | 9:9 | آن ها مانند غبار سرتاسر سرزمین مصر را می پوشاند و موجب می شود که دُمَل های دردناکی بر بدن انسان و حیوان بوجود آید.» | |
| Exod | Dari | 9:10 | پس آن ها مقداری از خاکستر کوره را برداشتند و موسی آن ها را در مقابل فرعون به هوا پاشید و دُمَل های دردناکی بر بدن مردم و حیوانات مصریان ایجاد شد. | |
| Exod | Dari | 9:11 | جادوگران نتوانستند در مقابل موسی بایستند، بدن آن ها هم مانند سایر مصری ها پُر از دُمَل های دردناک شده بود. | |
| Exod | Dari | 9:12 | ولی خداوند همانطوری که فرموده بود فرعون را سنگدل ساخت و او به سخنان موسی و هارون گوش نداد. | |
| Exod | Dari | 9:13 | خداوند به موسی فرمود: «فردا صبح وقت به دیدن فرعون برو و به او بگو خداوند، خدای عبرانیان چنین می فرماید: قوم برگزیدۀ مرا آزاد کن تا بروند و مرا پرستش کنند. | |
| Exod | Dari | 9:14 | ورنه این بار نه تنها اهل دربار و مردمت، بلکه خودت را هم به بلائی مبتلا می کنم تا بدانی که در سرتاسر جهان خدائی مانند من نیست. | |
| Exod | Dari | 9:15 | اگر دست خود را به طرف تو و مردمانت دراز می کردم، همۀ تان به بلاهای مبتلا می شدید و از بین می رفتید، | |
| Exod | Dari | 9:16 | اما بخاطر اینکه قدرت خود را به تو نشان بدهم، ترا تا به حال زنده نگاهداشته ام تا نام من در سرتاسر جهان شایع گردد. | |
| Exod | Dari | 9:18 | پس بدان که فردا در همین وقت چنان ژاله ای از آسمان می فرستم که در تاریخ مصر سابقه نداشته باشد. | |
| Exod | Dari | 9:19 | حالا امر کن تا تمام گله هایت و هر چیزی را که در صحرا داری به سرپناهی بیاورند، زیرا انسان و حیوان و هر چیزی که در صحرا مانده باشد توسط ژاله نابود می شود.» | |
| Exod | Dari | 9:20 | بعضی از اهل دربار از این اخطار خداوند ترسیدند و غلامان و گله های خود را به جاهای سرپوشیده آوردند. | |
| Exod | Dari | 9:21 | اما کسانی که به پیام خداوند توجه نکردند، غلامان و گله های خود را در صحرا بجا گذاشتند. | |
| Exod | Dari | 9:22 | آنگاه خداوند به موسی فرمود: «دست خود را به سوی آسمان بلند کن تا در سرتاسر مصر، بر انسانها و حیوانات و گیاهان صحرا ژاله ببارد.» | |
| Exod | Dari | 9:23 | پس موسی عصای خود را به طرف آسمان بلند کرد و به امر خداوند در سرزمین مصر رعد و برق شدیدی پدید شد و ژاله شروع به باریدن کرد. | |
| Exod | Dari | 9:24 | طوفان ژاله و رعد و برق آنقدر شدید بود که مصری ها مانند آنرا در تاریخ خود بیاد نداشتند. | |
| Exod | Dari | 9:25 | در سراسر مصر ژاله هر چه را که در صحرا بود ـ از آدم و حیوان و نباتات، همه را نابود کرد و درختان را در هم شکست. | |
| Exod | Dari | 9:26 | تنها سرزمین جوشن، جائی که قوم اسرائیل در آن زندگی می کردند، از بلای ژاله در امان ماند. | |
| Exod | Dari | 9:27 | فرعون موسی و هارون را به حضور خود خواند و به آن ها گفت: «این بار واقعاً گناه کرده ام، زیرا خداوند عادل است و من و مردمان من خطاکاریم. | |
| Exod | Dari | 9:28 | به حضور خداوند دعا کنید تا رعد و برق و ژاله متوقف شود و من قول می دهم که شما را آزاد کنم و شما مجبور نیستید بیشتر از این در اینجا بمانید.» | |
| Exod | Dari | 9:29 | موسی در جواب فرعون گفت: «همینکه از شهر بیرون برویم دست های خود را برای دعا بلند کرده از خداوند درخواست خواهم نمود که رعد و برق و ژاله را متوقف کند تا تو بدانی که خداوند مالک زمین است. | |
| Exod | Dari | 9:31 | در آن سال، به محصول کتان و جَو آسیب زیادی رسید، زیرا جَو پخته شده و کتان شگوفه کرده بود. | |
| Exod | Dari | 9:33 | موسی از نزد فرعون بیرون رفت و دستهای خود را بسوی خداوند بلند کرد و رعد و برق و ژاله متوقف شد و باران قطع گردید. | |
| Exod | Dari | 9:34 | اما چون فرعون دید که دیگر همه چیز آرام شد، بار دیگر گناه کرد و او و اهل دربارش به سرسختی خود ادامه دادند، | |
Chapter 10
| Exod | Dari | 10:1 | خداوند به موسی فرمود: «نزد فرعون برو، من دل فرعون و اهل دربارش را سخت کرده ام تا معجزات خود را در بین آن ها انجام بدهم، | |
| Exod | Dari | 10:2 | و تو بتوانی به فرزندان و نواسه هایت تعریف کنی که چطور با نشان دادن معجزات خود حماقت مصریان را آشکار نمودم و شما هم بدانید که من خداوند هستم.» | |
| Exod | Dari | 10:3 | پس موسی و هارون نزد فرعون رفتند و گفتند: «خداوند، خدای عبرانیان چنین می فرماید: تا کی می خواهی از امر من سرپیچی کنی؟ بگذار که قوم برگزیدۀ من بروند و مرا پرستش کنند. | |
| Exod | Dari | 10:5 | آن ها آنقدر زیاد می باشند که تمام روی زمین را کاملاً می پوشانند و نمی توانید زیر پای تان را ببینید. ملخها آنچه را که از بلای ژاله در امان مانده باشد از بین می برند و حتی درخت هائی را که در مزارع هستند نیز خواهند خورد. | |
| Exod | Dari | 10:6 | قصر تو و خانه های اهل دربار و تمام مردمت پُر از ملخ می شوند. بطوری که اجداد تان هم هرگز چنین بلائی را ندیده باشند.» سپس موسی و هارون از نزد فرعون بیرون رفتند. | |
| Exod | Dari | 10:7 | اهل دربار به فرعون گفتند: «تا کی بگذاریم که این مرد ما را دچار مصیبت کند؟ بگذار این مردم بروند و خداوند، خدای خود را پرستش کنند. مگر نمی دانی که سرزمین مصر به چه ویرانه ای تبدیل شده است؟» | |
| Exod | Dari | 10:8 | پس آن ها موسی و هارون را به نزد فرعون بازگرداندند و فرعون به آن ها گفت: «بروید و خداوند، خدای خود را پرستش کنید. ولی می خواهم بدانم که چه کسانی برای عبادت می روند.» | |
| Exod | Dari | 10:9 | موسی در جواب گفت: «همۀ ما به اتفاق فرزندان و مو سفیدان ما می رویم. ما پسران و دختران و گله و رمۀ خود را هم با خود می بریم، زیرا می خواهیم جشنی را به احترام خداوند برگزار کنیم.» | |
| Exod | Dari | 10:10 | فرعون گفت: «به خداوند قسم که هرگز اجازۀ رفتن را به زنان و فرزندان شما نمی دهم، می دانم که نقشۀ بدی در سر دارید. | |
| Exod | Dari | 10:11 | نی، من فقط به مردها اجازه می دهم که بروند و خداوند را پرستش کنند. چون شما همین را می خواستید.» پس آن ها را از نزد فرعون بیرون راندند. | |
| Exod | Dari | 10:12 | خداوند به موسی فرمود: «دست خود را بر سرزمین مصر دراز کن تا ملخ ها بیایند و هر گیاه سبزی را که از بلای ژاله در امان مانده است بخورند.» | |
| Exod | Dari | 10:13 | موسی عصای خود را بر سرزمین مصر دراز کرد و به فرمان خدا باد شدیدی برای یک شبانه روز از مشرق بسوی مصر وزید و هنگام صبح ملخ ها را با خود آورد. | |
| Exod | Dari | 10:14 | ملخ ها تمام سرزمین مصر را پوشاندند و همه جا را پُر کردند و ملخها آنقدر زیاد بودند که چنان بلائی را کسی ندیده و نخواهد دید. | |
| Exod | Dari | 10:15 | زمین از ملخ پُر شد و ملخها همه میوه های درختان و تمام گیاهان سبز را که در اثر ژاله از بین نرفته بودند، خوردند بطوری که هیچ برگی بر درخت و هیچ علف سبزی در مزارع باقی نماند. | |
| Exod | Dari | 10:16 | فرعون فوراً موسی و هارون را فراخوانده به آن ها گفت: «من در برابر خداوند، خدای شما و خود شما گناه کرده ام. | |
| Exod | Dari | 10:17 | این بار هم مرا ببخشید و از خداوند، خدای خود بخواهید تا این بلای مهلک را از من دور کند.» | |
| Exod | Dari | 10:19 | خداوند آن باد شرقی را به یک باد شدید غربی تبدیل کرد. شدت باد تمام ملخ ها را یکجا در بحیرۀ احمر ریخت و در سراسر مصر حتی یک ملخ هم باقی نماند. | |
| Exod | Dari | 10:21 | خداوند به موسی فرمود: «دست خود را بسوی آسمان بلند کن تا تاریکی غلیظی سرزمین مصر را فراگیرد.» | |
| Exod | Dari | 10:23 | مصریان نمی توانستند یکدیگر را ببینند و در آن سه روز هیچکس از خانۀ خود بیرون نیامد، ولی جائی که بنی اسرائیل زندگی می کردند روشن ماند. | |
| Exod | Dari | 10:24 | آنگاه فرعون موسی و هارون را خواست و گفت: «همگی شما با زنان و فرزندان تان بروید و خداوند را پرستش کنید. اما گله و رمۀ شما در همین جا بمانند.» | |
| Exod | Dari | 10:25 | موسی گفت: «ما گاو و گوسفند را باید همراه خود ببریم تا برای خداوند، خدای خود قربانی سوختنی تقدیم کنیم. | |
| Exod | Dari | 10:26 | ما از گله و رمۀ خود حتی یکی را هم بر جا نخواهیم گذاشت، زیرا ما تا به آنجا نرسیم، نمی دانیم خداوند، خدای ما چه حیوانی را برای قربانی می خواهد.» | |
| Exod | Dari | 10:28 | فرعون به موسی گفت: «از پیش روی من دور شو و دیگر برنگرد. اگر بار دیگر با من روبرو شوی کشته خواهی شد.» | |
Chapter 11
| Exod | Dari | 11:1 | بعد از آن خداوند به موسی فرمود: «فقط یک بلای دیگر نیز بر سر فرعون و مردم او می آورم. بعد از آن او شما را آزاد می کند. در حقیقت او همۀ شما را از اینجا بیرون می راند. | |
| Exod | Dari | 11:2 | حالا به مردم اسرائیل بگو که هر کس چه زن و چه مرد از همسایۀ مصری خود زیورات طلا و نقره بخواهند.» | |
| Exod | Dari | 11:3 | خداوند بنی اسرائیل را در نظر مصریان عزیز گردانید و مأمورین دربار و مردم مصر موسی را مردی بزرگ می دانستند. | |
| Exod | Dari | 11:5 | و هر فرزند اولباری مصری را که پسر باشد می کشم. چه پسر اولباری فرعون که ولیعهد او است، چه پسر اولباری کنیزی که پشت دستآس نشسته است و چه اولباری حیوانات باشد، همه را می کشم. | |
| Exod | Dari | 11:7 | اما بالای قوم اسرائیل و حیوانات شان حتی سگی هم غَوغَو نمی کند. آنگاه می دانید که خداوند بین مصریان و بنی اسرائیل فرق می گذارد.» | |
| Exod | Dari | 11:8 | تمام مأمورین دربار پیش من می آیند و در مقابل من زانو زده و از من التماس می کنند تا من قوم خود را همراه گرفته هر چه زودتر از اینجا برویم و آنگاه من اینجا را ترک خواهم کرد.» سپس موسی با خشم و غضب از نزد فرعون بیرون رفت. | |
| Exod | Dari | 11:9 | خداوند به موسی فرمود: «فرعون به سخنان تو اعتنا نمی کند و این به من موقع می دهد تا معجزات بیشتری در سرزمین مصر نشان بدهم.» | |
Chapter 12
| Exod | Dari | 12:3 | به تمام قوم اسرائیل هدایت بده که هر سال در روز دهم همین ماه طبق رسم هر خانواده بره ای تهیه کنند. | |
| Exod | Dari | 12:4 | اگر تعداد خانواده کم باشد و نتواند بره را کاملاً بخورد، می تواند با همسایۀ مجاور خود شریک شود، یعنی هر خانواده نظر به تعداد افراد خود و به اندازۀ خوراک خود در قیمت بره سهم بگیرد. | |
| Exod | Dari | 12:7 | سپس مقداری از خون آنرا بر دو طرف چوکات و سر دروازۀ خانه ای که بره در آن خورده می شود، بپاشند. | |
| Exod | Dari | 12:8 | در همان شب تمام گوشتها را کباب کرده با نان فطیر (بدون خمیرمایه) و سبزیجات تلخ بخورند. | |
| Exod | Dari | 12:9 | این گوشت نباید خام و یا جوش داده خورده شود، بلکه آن را با کله و پاچه و اجزای داخلی آن روی آتش کباب کرده بخورند. | |
| Exod | Dari | 12:11 | شما باید با عجله بره را بخورید، کفشهای تان را بپا و عصای تان را به دست بگیرید، زیرا این عید فِصَح است و آن را به احترام من، خداوند برگزار کنید. | |
| Exod | Dari | 12:12 | در آن شب من از مصر عبور می کنم و تمام اولباری های مصری، چه انسان و چه حیوان، همه را می کشم. من خداوند هستم و تمام خدایان مصر را مجازات می کنم. | |
| Exod | Dari | 12:13 | خونی که بر دو طرف چوکات و بر سر دروازۀ خانۀ تان می پاشید، نشانه ای بر خانه های تان می باشد و وقتی من آن خون را ببینم از شما می گذرم و تنها مصریان را هلاک می کنم و به شما هیچ آسیبی نمی رسانم. | |
| Exod | Dari | 12:14 | شما باید آن روز را همیشه بخاطر داشته باشید و آنرا به عنوان عید خداوند همیشه جشن بگیرید تا کاری را که من برای شما کرده ام بیاد داشته باشید. این عید را به عنوان یک آئین همیشگی نسل بعد از نسل تجلیل کنید.» | |
| Exod | Dari | 12:15 | خداوند فرمود: «در این عید که مدت هفت روز طول می کشد، باید نان فطیر بخورید. در روز اول عید تمام خمیرمایه را از خانۀ خود بیرون کنید. اگر کسی در دوران این هفت روز نان فطیر بخورد، باید از میان قوم اسرائیل منقطع شود. | |
| Exod | Dari | 12:16 | در روز اول و هفتم باید تمام قوم یکجا جمع شوند و به عبادت خدا بپردازند. در این دو روز بغیر از تدارک غذا نباید به هیچ کاری دیگر دست زد. | |
| Exod | Dari | 12:17 | عید فطیر به شما یادآوری می کند که من در چنین روزی قبایل شما را از مصر بیرون آوردم. بنابراین، بر شما و نسلهای آیندۀ شما واجب است که این عید را جشن بگیرید. | |
| Exod | Dari | 12:19 | برای هفت روز نباید اثری از خمیرمایه در خانه های تان باشد. اگر کسی در این مدت نان خمیرمایه دار بخورد، خواه بیگانه باشد خواه اهل آنجا، باید از میان قوم اسرائیل طرد شود. | |
| Exod | Dari | 12:21 | موسی تمام رهبران قوم اسرائیل را نزد خود فراخوانده به آن ها گفت: «هرکدام از شما یک برۀ گوسفند یا بز برای خانوادۀ تان گرفته آنرا برای عید فِصَح قربانی کنید. | |
| Exod | Dari | 12:22 | سپس یک دسته جارو بوته را در خون بره که در طشت ریخته شده غوطه کنید و خون را به سر در و دو طرف چوکات دروازۀ خانه های تان بپاشید. هیچ یک از شما نباید تا صبح از خانه بیرون برود. | |
| Exod | Dari | 12:23 | در آن شب خداوند از مصر عبور می کند تا مصریان را بکشد، اما وقتی خون را بر سر و دو طرف چوکات دروازۀ خانه های شما ببیند، از آنجا می گذرد و به فرشتۀ مرگ اجازه نمی دهد که به خانه های شما داخل شود و شما را هلاک کند. | |
| Exod | Dari | 12:25 | بعد وقتی به سرزمینی که خداوند وعدۀ ملکیت آن را به شما داده است وارد شدید، این مراسم را بجا آورید. | |
| Exod | Dari | 12:27 | بگوئید عید فِصَح را به احترام خداوند جشن می گیریم، زیرا شبی که خداوند از خانه های بنی اسرائیل در مصر عبور نمود، مصری ها را هلاک کرد، ولی به ما آسیبی نرساند.» بنی اسرائیل زانو زدند و خداوند را پرستش کردند. | |
| Exod | Dari | 12:28 | سپس رفتند و آنچه را که خداوند توسط موسی و هارون به آن ها هدایت داده بود انجام دادند. | |
| Exod | Dari | 12:29 | در حدود نیمۀ شب خداوند تمام اولباری های مصری را، از پسر اولباری فرعون که ولیعهد او بود گرفته تا اولباری اسیری که در سیاهچال زندانی بود و همچنین اولباری حیوانات را کشت. | |
| Exod | Dari | 12:30 | در آن شب فرعون و اهل دربار او و همۀ مردم مصر بیدار شدند و گریه و شیون بزرگی در مصر بر پا شد، زیرا خانه ای نبود که در آن کسی نَمُرده باشد. | |
| Exod | Dari | 12:31 | در همان شب فرعون، موسی و هارون را به حضور خود خواست و به آن ها گفت: «شما و همۀ قوم اسرائیل از مصر خارج شوید و سرزمین مرا ترک کنید و هر طوری که می خواهید خداوند را بپرستید. | |
| Exod | Dari | 12:33 | مردم مصر اصرار می کردند که بنی اسرائیل هر چه زودتر سرزمین آن ها را ترک کنند. چون می گفتند: «اگر شما از اینجا نروید همۀ ما خواهیم مرد.» | |
| Exod | Dari | 12:34 | بنابراین اسرائیلی ها تغاره های پُر از خمیر فطیر را در پارچه پیچیدند و بر دوش خود گذاشتند. | |
| Exod | Dari | 12:35 | سپس بنی اسرائیل همانطوری که موسی به آن ها گفته بود، از همسایه های خود زیورات طلا و نقره و لباس خواستند. | |
| Exod | Dari | 12:36 | خداوند بنی اسرائیل را در نظر مصری ها عزیز و محترم ساخته بود و هر چه از آن ها خواستند به آن ها دادند. به این ترتیب اسرائیلی ها ثروت مصریان را با خود بردند. | |
| Exod | Dari | 12:37 | بنی اسرائیل که تعداد آن ها بغیر از زنها و اطفال در حدود ششصد هزار مرد بود، پیاده از رعمسیس به سُکوت کوچ کردند. | |
| Exod | Dari | 12:39 | آن ها از همان خمیر فطیر که از مصر با خود آورده بودند نان پختند. زیرا با عجله از مصر خارج شده بودند و فرصت آن را نداشتند که نان بپزند یا توشۀ راه را تهیه کنند. | |
| Exod | Dari | 12:42 | این همان شبی بود که خداوند برای نجات آن ها از مصر تعیین فرموده بود و شبی است که وقفِ خداوند شد تا بنی اسرائیل برای همیشه به یاد خداوند آن را جشن بگیرند. | |
| Exod | Dari | 12:43 | خداوند به موسی و هارون فرمود: «این مقررات عید فِصَح است: هیچ بیگانه ای نباید از غذای فِصَح بخورد. | |
| Exod | Dari | 12:46 | تمام آن غذا را باید در خانه ای که تهیه شده است بخورید. چیزی از آن غذا را بیرون نبرید و هیچیک از استخوانهای آن را نشکنید. | |
| Exod | Dari | 12:48 | کسی که ختنه نشده نباید از آن بخورد. اما اگر بیگانگانی که در بین شما زندگی می کنند و بخواهند این مراسم را برای خداوند برگزار نمایند، اول باید تمام افراد ذکور خانوادۀ شان ختنه شوند. آنگاه می توانند مانند شما در آن مراسم شرکت کنند. | |
| Exod | Dari | 12:49 | تمام اسرائیلی ها اصلی و بیگانگانی که ختنه شده اند و در میان شما ساکن اند شامل این مقررات می باشند.» | |
| Exod | Dari | 12:50 | تمام قوم اسرائیل احکام خداوند را که بوسیلۀ موسی و هارون به آن ها داده شده بود، اطاعت کردند. | |
Chapter 13
| Exod | Dari | 13:2 | «تمام پسران اولباری قوم اسرائیل و هر اولباری نر حیوانات را وقف من کنید. زیرا آن ها به من تعلق دارند.» | |
| Exod | Dari | 13:3 | موسی به مردم گفت: «این روز را که روز رهائی شما از سرزمین مصر، جائی که در آن در غلامی بسر می بردید، بیاد داشته باشید، زیرا خداوند شما را با قدرت عظیم خود از مصر بیرون آورد. شما نباید نان خمیرمایه دار بخورید. | |
| Exod | Dari | 13:5 | خداوند به اجداد شما وعده داده است که سرزمین کنعانیان، حِتیان، اموریان، حویان و یبوسیان را به شما بدهد. وقتی که او شما را به آن سرزمین حاصلخیز که در آن شیر و عسل جاری است بیاورد، شما باید هر سال، اولین روزِ ماه اول سال را جشن بگیرید. | |
| Exod | Dari | 13:7 | هفت روز نان فطیر بخورید و هیچ خمیرمایه یا نان خمیرمایه دار در خانه های شما و حتی در سراسر سرزمین شما نباشد. | |
| Exod | Dari | 13:8 | هنگام برگزاری این مراسم به فرزندان تان تعریف کنید که این جشن بخاطر کاری است که خداوند در موقع خروج شما از مصر انجام داد. | |
| Exod | Dari | 13:9 | این مراسم مانند علامه ای بر دست تان و نشانه ای بر پیشانی تان خواهد بود تا به شما یادآور شود که همیشه احکام شریعت خداوند را در نظر داشته باشید. زیرا خداوند شما را با قدرت عظیم خود از مصر بیرون آورد. | |
| Exod | Dari | 13:11 | خداوند قرار وعده ای که به اجداد شما داده بود، شما را به سرزمین کنعان می آورد. وقتی در آنجا برسید | |
| Exod | Dari | 13:12 | باید اولباری های ذکور را وقف خداوند کنید. همه اولباری های نر حیوانات شما به خداوند تعلق دارند | |
| Exod | Dari | 13:13 | بعوض اولباری الاغ، یک بره وقف کنید. اما اگر نخواستید آن را با بره عوض کنید، باید گردن الاغ را بشکنید. ولی بجای پسر اولباری خود فدیه ای بدهید. | |
| Exod | Dari | 13:14 | در آینده وقتی پسران تو بپرسند که معنی این کار چیست؟ بگو: خداوند ما را با قدرت عظیم خود از مصر، جائی که در آن در غلامی بسر می بردیم، بیرون آورد. | |
| Exod | Dari | 13:15 | چون فرعون سرسختی کرد و نخواست ما را آزاد کند، خداوند تمام پسران اولباری مصریان را، چه انسان و چه حیوان هلاک ساخت. به همین دلیل است که اولباری های نر حیوانات را برای خداوند قربانی می کنیم. ولی بجای اولباری های خود فدیه می دهیم. | |
| Exod | Dari | 13:16 | این مراسم مانند نشانه ای بر دست تان و علامتی در پیشانی شما خواهد بود تا به شما یادآوری کند که خداوند با قدرت عظیم خود ما را از سرزمین مصر بیرون آورد.» | |
| Exod | Dari | 13:17 | وقتی فرعون بنی اسرائیل را آزاد کرد، خدا آن ها را از راه سرزمین فلسطین، باوجودیکه نزدیکترین راه رسیدن به کنعان بود، نبُرد، زیرا خدا می دانست که قوم اسرائیل، هرچند مسلح از مصر خارج شدند، وقتی بدانند که مجبور هستند جنگ کنند، ممکن است از رفتن به کنعان پشیمان شوند و به مصر برگردند. | |
| Exod | Dari | 13:19 | در این سفر، موسی استخوان های یوسف را نیز با خود بُرد، زیرا یوسف در زمان حیات خود بنی اسرائیل را قسم داده گفته بود: «وقتی خدا شما را آزاد کند، استخوان های مرا هم با خود از اینجا ببرید.» | |
| Exod | Dari | 13:21 | خداوند روزها در ستونی از ابر و هنگام شب در ستونی از آتش پیشاپیش آن ها می رفت و راه را برای آن ها روشن می کرد. به این ترتیب، آن ها می توانستند هم در روز و هم در شب سفر کنند. | |
Chapter 14
| Exod | Dari | 14:2 | «به بنی اسرائیل بگو که برگردند و در مقابل فَمُ الحِیروت که بین مِجدَل و بحیرۀ احمر و در نزدیکی بَعل صَفون قرار دارد، اردو بزنند. | |
| Exod | Dari | 14:4 | من دل فرعون را سخت می کنم تا شما را تعقیب کند، و پیروزی من بر فرعون و بر لشکریان باعث جلال من می شود و آنگاه مصریان می دانند که من خداوند هستم.» بنی اسرائیل همانطوری که خداوند به آن ها فرموده بود رفتار کردند. | |
| Exod | Dari | 14:5 | وقتی به پادشاه مصر خبر دادند که بنی اسرائیل فرار کرده اند، او و مأمورین دربارش پشیمان شدند و با خود گفتند: «این چه کاری بود که ما کردیم و این قوم را که غلامان ما بودند از دست دادیم؟» | |
| Exod | Dari | 14:6 | پس پادشاه عرادۀ جنگی و لشکریان خود را با ششصد عدد از عرادۀ مخصوص و همچنین تمام عراده هائی که بوسیلۀ افسران او رانده می شدند، به راه افتاد. | |
| Exod | Dari | 14:7 | پس پادشاه عرادۀ جنگی و لشکریان خود را با ششصد عدد از عرادۀ مخصوص و همچنین تمام عراده هائی که بوسیلۀ افسران او رانده می شدند، به راه افتاد. | |
| Exod | Dari | 14:8 | خداوند، دل فرعون را سخت کرد و او به تعقیب بنی اسرائیل که با پیروزی از مصر بیرون رفتند، پرداخت. | |
| Exod | Dari | 14:9 | لشکریان مصر با تمام اسپها و عراده های جنگی و سواران، قوم اسرائیل را تعقیب کردند و در کنار بحیرۀ احمر، در نزدیکی فَمُ الحِیروت و بَعل صَفون در جائی که بنی اسرائیل اردو زده بودند، به آن ها رسیدند. | |
| Exod | Dari | 14:10 | وقتی بنی اسرائیل دیدند که فرعون و سپاهش به دنبال آن ها می آیند ترسیدند و به حضور خداوند زاری کردند و از او کمک خواستند. | |
| Exod | Dari | 14:11 | آن ها به موسی گفتند: «آیا در مصر قبر نبود که ما را به این بیابان آوردی تا همه بمیریم؟ چرا ما را مجبور کردی که از مصر بیرون شویم؟ | |
| Exod | Dari | 14:12 | قبل از اینکه از مصر حرکت کنیم آیا به تو نگفتیم که ما را بحال ما بگذار تا غلام مصریان باشیم، زیرا غلام بودن در مصر بهتر از مردن در بیابان است.» | |
| Exod | Dari | 14:13 | موسی در جواب آن ها گفت: «نترسید. صبر کنید و ببینید که خداوند امروز چطور شما را نجات می دهد. شما دیگر هرگز روی مصریان را نخواهید دید. | |
| Exod | Dari | 14:15 | خداوند به موسی فرمود: «چرا پیش من برای کمک زاری می کنید؟ به مردم بگو که به راه خود پیش بروند. | |
| Exod | Dari | 14:16 | تو عصایت را بسوی بحر دراز کن. آب بحر شکافته می شود و بنی اسرائیل می توانند از راه خشکه ای که در وسط بحر پدید می شود عبور کنند. | |
| Exod | Dari | 14:17 | من مردم مصر را سرسخت می سازم تا شما را تعقیب کنند. آنگاه با پیروزی بر آن ها، قدرت و جلال خود را به فرعون و سپاه او و عراده ها و سوارانش آشکار خواهم کرد. | |
| Exod | Dari | 14:19 | فرشتۀ خداوند که پیشاپیش بنی اسرائیل حرکت می کرد، رفت و در پشت سر آن ها ایستاد. ستون ابر هم در پشت سر آن ها قرار گرفت | |
| Exod | Dari | 14:20 | و بین سپاه مصر و بنی اسرائیل حایل شد، طوریکه برای مصریان ابر و تاریکی می بود و برای قوم اسرائیل در شب روشنایی می داد. به این ترتیب آن ها نمی توانستند که در تمام شب به یکدیگر نزدیک شوند. | |
| Exod | Dari | 14:21 | بعد موسی دست خود را به طرف بحر دراز کرد و خداوند بوسیله یک باد شدید شرقی که در تمام شب می وزید، آب بحر را به عقب زد و بحر شکافته شد. | |
| Exod | Dari | 14:22 | بنی اسرائیل از راه خشکه ای که آب در دو طرف آن مانند دیوار بلندی قرار داشت، عبور کردند. | |
| Exod | Dari | 14:23 | مصریان از عقب آن ها رفتند و با تمام لشکریان و عرابه ها و سواران آن ها به وسط بحر رسیدند. | |
| Exod | Dari | 14:24 | پیش از دمیدن صبح، خداوند از میان ستون آتش و ابر بر مصریان نظر انداخت و آن ها را آشفته ساخت. | |
| Exod | Dari | 14:25 | ارابه ها را از عراده های شان جدا کرد چندانکه به سختی می توانستند حرکت کنند. مصریان فریاد برآوردند: «خداوندِ بنی اسرائیل با ما می جنگد. بیائید از اینجا فرار کنیم.» | |
| Exod | Dari | 14:26 | خداوند به موسی فرمود: «دست خود را به طرف بحر دراز کن تا آبها بر سر مصریان و عراده ها و سواران آن ها فرو ریزد.» | |
| Exod | Dari | 14:27 | موسی دست خود را بسوی بحر دراز کرد و هنگام طلوع صبح آب بحر به حالت اول خود برگشت. مصریان کوشش کردند که فرار کنند، ولی خداوند آن ها را در وسط بحر غرق کرد. | |
| Exod | Dari | 14:28 | آب بحر برگشت و تمام عراده ها و سواران آن ها و لشکریان فرعون که به دنبال بنی اسرائیل آمده بودند در بحر غرق شدند، بطوری که از آن ها یک نفر هم باقی نماند. | |
| Exod | Dari | 14:29 | اما بنی اسرائیل در وسط بحر از راه زمین خشک که آب در دو طرف آن مانند دیواری برپا شده بود، عبور کردند. | |
| Exod | Dari | 14:30 | در آن روز خداوند بنی اسرائیل را از دست مصری ها نجات داد و بنی اسرائیل اجساد مصریان را دیدند که در کنار بحر افتاده بودند. | |
Chapter 15
| Exod | Dari | 15:1 | سپس موسی و بنی اسرائیل این سرود را برای خداوند سرائیدند: «به حضور خداوند می سرائیم، زیرا او با شکوه و جلال پیروز شده است. او اسپها و سوارانش را در بحر انداخت. | |
| Exod | Dari | 15:2 | خداوند حامی نیرومند من است. او آن کسی است که مرا نجات داده است. او خدای من است، و من او را ستایش می کنم. او خدای اجداد من است، عظمت او را تمجید می کنم. | |
| Exod | Dari | 15:4 | او عراده ها و لشکر فرعون را در بحر انداخت. مبارزین ورزیدۀ مصر را در بحیرۀ احمر غرق کرد. | |
| Exod | Dari | 15:9 | دشمن گفت: به تعقیب آن ها می روم و آن ها را به چنگ می آورم. دارائی آن ها را تقسیم کرده و هر چه بخواهم برای خود بر می دارم. شمشیر خود را می کشم همۀ آن ها را هلاک می کنم. | |
| Exod | Dari | 15:10 | ولی تو ای خداوند، وقتی بر بحر دمیدی مصریان در بحر غرق شدند. مثل سُرب در اعماق بحر خروشان فرو رفتند. | |
| Exod | Dari | 15:11 | ای خداوند، کدام یک از خدایان مثل تو است؟ و چه کسی در قدوسیت مانند تو عظیم است؟ چه کسی می تواند مانند تو معجزات و کارهای عجیب بکند؟ | |
| Exod | Dari | 15:13 | به قول خود وفا کردی و قوم برگزیدۀ خود را که نجات دادی، رهبری کردی. با قدرت خود آن ها را به سرزمین مقدس خود هدایت نمودی. | |
| Exod | Dari | 15:15 | و رهبران ادوم در حیرت شدند. بزرگان موآب بخود لرزیدند. مردم کنعان جرأت خود را از دست دادند. | |
| Exod | Dari | 15:16 | ترس و وحشت آن ها را فراگرفت. آن ها قدرت دست تو را دیدند و از ترس عاجز و بیچاره شدند. تا اینکه قوم تو، که آن ها را از غلامی آزاد کردی، از کنار شان بگذرند. | |
| Exod | Dari | 15:17 | ای خداوند، تو آن ها را به کوه خود بیاور و در جائی که برای خود تعیین کرده ای و عبادتگاه را در آن ساخته ای، جا بده | |
| Exod | Dari | 15:19 | بعد از آنکه بنی اسرائیل از راه خشکه ای که در وسط بحر پدید شد، عبور کردند، عراده های مصری با اسپان و سواران شان بدنبال قوم اسرائیل وارد بحر شدند، اما خداوند آبها را بر آن ها برگردانید و همه را غرق کرد. | |
| Exod | Dari | 15:20 | مریم نبیه، خواهر هارون، دایرۀ خود را برداشت و تمام زنان دیگر نیز به دنبال او دایره های خود را برداشته رقص کنان بیرون آمدند. | |
| Exod | Dari | 15:21 | مریم این سرود را برای آن ها خواند: «برای خداوند بسرائید، زیرا که با شکوه و جلال پیروز شده است. او اسپها و سواران شان را در بحر سرنگون کرده است.» | |
| Exod | Dari | 15:22 | بنی اسرائیل با راهنمائی موسی از بحیرۀ احمر عازم بیابان شور شدند. آن ها مدت سه روز در بیابان راه پیمائی کردند، اما آب نیافتند. | |
| Exod | Dari | 15:23 | سپس به ماره رسیدند، ولی آب آنجا بقدری تلخ بود که نمی توانستند از آن بنوشند. (به همین دلیل بود که آنجا را ماره، یعنی تلخ نامیدند.) | |
| Exod | Dari | 15:25 | موسی به حضور خداوند دعا و التماس کرد و خداوند قطعه چوبی را به او نشان داد. او آن را برداشت و به آب انداخت و آب شیرین شد. در آنجا خداوند قوانینی برای شان داد تا طبق آن ها زندگی کنند و در عین حال خواست آن ها را امتحان کند. | |
| Exod | Dari | 15:26 | خداوند فرمود: «اگر از من اطاعت کنید و آنچه را که در نظر من پسندیده است بجا بیاورید و مُطیع اوامر من باشید، از تمام مرض هائی که مردم مصر را بدان دچار ساختم در امان خواهید بود، زیرا من خداوند، شفا دهندۀ شما هستم.» | |
Chapter 16
| Exod | Dari | 16:1 | بنی اسرائیل از ایلیم کوچ کردند و در روز پانزدهم ماه دوم بعد از خروج از مصر، به صحرای سین که بین ایلیم و کوه سینا واقع است، رسیدند. | |
| Exod | Dari | 16:3 | و گفتند: «ای کاش خداوند ما را در سرزمین مصر می کشت. آنجا در کنار دیگهای گوشت می نشستیم و غذای شکم سیر می خوردیم. اما تو ما را به این بیابان آوردی تا از گرسنگی هلاک شویم.» | |
| Exod | Dari | 16:4 | پس خداوند به موسی فرمود: «من برای شما مثل باران از آسمان غذا می فرستم. مردم باید هر روز بروند و به اندازۀ احتیاج آن روز، از آن جمع کنند. به اینوسیله، می خواهم آن ها را امتحان کنم که آیا از احکام من پیروی می کنند یا خیر. | |
| Exod | Dari | 16:6 | پس موسی و هارون به تمام مردم اسرائیل گفتند: «امشب به شما ثابت می شود که این خداوند بود که شما را از سرزمین مصر بیرون آورده است. | |
| Exod | Dari | 16:7 | فردا صبح حضور پُر جلال خداوند را خواهید دید. خداوند شکایات شما را که از او کرده اید، شنیده است. زیرا در واقع شما از خداوند شکایت کرده اید نه از ما. ما کیستیم که از ما گله و شکایت می کنید؟» | |
| Exod | Dari | 16:8 | بعد موسی گفت: «خداوند، شبها گوشت و صبح ها نان به هر اندازه ای که بتوانید بخورید به شما می دهد، زیرا خداوند شکایاتی را که از او کرده اید شنیده است.» | |
| Exod | Dari | 16:9 | موسی به هارون گفت: «به تمام مردم بگو بیایند و در حضور خداوند بایستند، زیرا او شکایات آن ها را شنیده است.» | |
| Exod | Dari | 16:10 | در حالیکه هارون با مردم صحبت می کرد آن ها به طرف بیابان نگاه کردند و ناگهان حضور پُر جلال خداوند را دیدند که از میان ابر ظاهر شد. | |
| Exod | Dari | 16:12 | «من شکایات بنی اسرائیل را شنیدم. به آن ها بگو که هر شب گوشت و هر صبح نان به هر اندازه ای که بخواهند، خواهند داشت. تا بدانند که من خداوند، خدای شان می باشم.» | |
| Exod | Dari | 16:13 | هنگام غروب خیل بزرگ بودنه آمد و سرتاسر خیمه گاه اسرائیل را پوشاند و هنگام صبح شبنم گرداگرد خیمه گاه را فراگرفت. | |
| Exod | Dari | 16:15 | وقتی اسرائیلی ها آن ها را دیدند نشناختند و از یکدیگر پرسیدند: «این چیست؟» موسی به آن ها گفت: «این نانی است که خداوند به شما داده است تا بخورید. | |
| Exod | Dari | 16:16 | خداوند فرمود که هر یک از شما قرار احتیاج خود یعنی یک عومر (مطابق با دو لیتر) برای هر نفر از اعضای خانواده اش از آن جمع کند.» | |
| Exod | Dari | 16:18 | وقتی آن ها را وزن می کردند، کسانی که بیشتر جمع کرده بودند اضافه نداشتند و آنهائی که کمتر جمع کرده بودند چیزی کم نداشتند، هر کس به همان اندازه ای که احتیاج داشت جمع کرده بود. | |
| Exod | Dari | 16:20 | اما بعضی ها به حرف موسی گوش ندادند و قسمتی از آن را نگهداشتند، ولی صبح روز بعد همه را کِرم زده و گنده شده بود و موسی از این کار آن ها خشمگین شد. | |
| Exod | Dari | 16:21 | از آن ببعد، هر روز صبح هر کس به اندازۀ احتیاج خود جمع می کرد و وقتی آفتاب بالا می آمد و گرم می شد آنچه که روی زمین باقی می ماند، آب می شد و از بین می رفت. | |
| Exod | Dari | 16:22 | در روز ششم آن ها دو برابر احتیاج روزانه خود جمع می کردند یعنی هر کس به اندازۀ چهار لیتر برای خود جمع می کرد. پس رهبران قوم آمدند و در آن باره به موسی خبر دادند. | |
| Exod | Dari | 16:23 | موسی به آن ها گفت: «این فرمودۀ خداوند است. چون فردا، سَبَت، روز استراحت و روز مقدس است. پس هر قدر غذائی که ضرورت باشد امروز بپزید هر چه که باقی بماند آنرا برای فردا نگهدارید.» | |
| Exod | Dari | 16:24 | آن ها قرار هدایت موسی هر چه باقی مانده بود، برای فردا نگهداشتند، ولی غذا را نه کِرم زده بود و نه گنده شده بود. | |
| Exod | Dari | 16:25 | موسی گفت: «این را امروز بخورید، زیرا امروز سَبَت، روز خداوند و روز استراحت است و در خارج خیمه گاه غذائی پیدا نخواهید کرد. | |
| Exod | Dari | 16:26 | شما باید برای شش روز، هر روز غذا جمع آوری کنید، ولی در روز هفتم که روز استراحت است غذا نخواهید یافت.» | |
| Exod | Dari | 16:29 | بخاطر داشته باشید که من، خداوند، یک روز را برای استراحتِ شما تعیین کرده ام و بهمین دلیل است که همیشه در روز ششم به اندازۀ دو روز به شما غذا می دهم. پس در روز هفتم هیچ کسی نباید از خیمۀ خود بیرون برود.» | |
| Exod | Dari | 16:31 | بنی اسرائیل اسم این غذا را مَنّا (یعنی این چیست) گذاشتند. مَنّا شکل تخم گشنیز و مزۀ عسل را داشت. | |
| Exod | Dari | 16:32 | موسی گفت: «خداوند هدایت فرموده است که از این نان به اندازۀ دو لیتر را به عنوان یادگار نگهدارید تا نسلهای آیندۀ ما نانی را که خداوند پس از خروج ما از مصر، در بیابان به ما داد، ببینند.» | |
| Exod | Dari | 16:33 | موسی به هارون گفت: «به اندازۀ دو لیتر مَنّا را در ظرفی بریز و آنرا به حضور خداوند تقدیم کن تا برای نسلهای آینده نگهداری شود.» | |
| Exod | Dari | 16:34 | همانطوری که خداوند به موسی هدایت داده بود، هارون ظرف مَنّا را برای نگهداری در مقابل صندوق پیمان گذاشت. | |
Chapter 17
| Exod | Dari | 17:1 | بنی اسرائیل از بیابان سینا کوچ کردند و طبق هدایت خداوند از یک جا به جای دیگری می رفتند. آن ها در رفیدیم خیمه زدند، ولی در آنجا آب برای نوشیدن نداشتند. | |
| Exod | Dari | 17:2 | پس با اعتراض به موسی گفتند: «به ما آب بده تا بنوشیم.» موسی در جواب آن ها گفت: «چرا باز به گِله و شکایت شروع کردید؟ چرا خداوند را امتحان می کنید؟» | |
| Exod | Dari | 17:3 | اما مردم، چون بسیار تشنه بودند، به شکایت خود ادامه داده و به موسی گفتند: «چرا ما را از مصر بیرون آوردی؟ آیا ما و کودکان و گله های ما را بخاطر این آوردی که در این بیابان از تشنگی هلاک شویم؟» | |
| Exod | Dari | 17:4 | موسی به حضور خداوند دعا کرد و گفت: «با این قوم چه کنم، چون نزدیک است مرا سنگسار کنند؟» | |
| Exod | Dari | 17:5 | خداوند به موسی فرمود: «چند نفر از بزرگان اسرائیل را با خود بردار و در پیشاپیش مردم برو. | |
| Exod | Dari | 17:6 | من در پیشروی تو بر صخره ای در کوه سینا می ایستم. با همان عصائی که به دریای نیل زدی، به آن صخره بزن تا از آن صخره آب جاری شود و مردم بنوشند.» پس موسی در حضور تمام بزرگان اسرائیل این کار را انجام داد. | |
| Exod | Dari | 17:7 | موسی آن محل را مسا و مریبا، (یعنی جای آزمایش و شکایت) نامید، زیرا قوم اسرائیل در آنجا به گِله و شکایت پرداختند و خداوند را امتحان کردند چون گفتند: «آیا خداوند با ما هست یا نی؟» | |
| Exod | Dari | 17:9 | موسی به یوشع گفت: «عده ای از مردها را انتخاب کن و فردا به جنگ عمالیق برو. من عصائی را که خداوند فرموده است با خود ببرم، به دست گرفته و بر قلۀ کوه می ایستم.» | |
| Exod | Dari | 17:10 | یوشع طبق هدایت موسی عمل کرد و به جنگ عمالیقی ها رفت. موسی و هارون و حور هم به قلۀ کوه رفتند. | |
| Exod | Dari | 17:11 | تا زمانی که موسی دستهای خود را بالا نگاه می داشت، اسرائیلی ها پیروز می شدند، اما همینکه موسی دستهای خود را پائین می آورد عمالیقی ها بر آن ها غلبه می یافتند. | |
| Exod | Dari | 17:12 | وقتی دستهای موسی خسته شد، هارون و حور سنگی آوردند و موسی روی آن نشست و هارون و حور در دو طرف او ایستادند و دستهای او را بالا نگهداشتند. دستهای موسی تا غروب آفتاب بالا بود. | |
| Exod | Dari | 17:14 | بعد از آن خداوند به موسی فرمود: «این پیروزی را به عنوان یادگار در کتاب بنویس و به یوشع بگو که من حتی نام عمالیق را هم از روی زمین محو می کنم.» | |
Chapter 18
| Exod | Dari | 18:1 | یترون، خسر موسی که کاهن مدیان بود، شنید که خدا چه کارهائی برای موسی و قوم اسرائیل انجام داده است و چگونه آن ها را از سرزمین مصر بیرون آورد. | |
| Exod | Dari | 18:2 | پس یترون، صَفوره زن موسی را با دو پسرش جرشوم و الیعزر که در خانۀ او بودند، با خود گرفته پیش موسی رفت. (موسی گفته بود: «من در این سرزمین بیگانه هستم.» پس اسم یک پسر خود را جرشوم (یعنی بیگانه) گذاشت. | |
| Exod | Dari | 18:3 | پس یترون، صَفوره زن موسی را با دو پسرش جرشوم و الیعزر که در خانۀ او بودند، با خود گرفته پیش موسی رفت. (موسی گفته بود: «من در این سرزمین بیگانه هستم.» پس اسم یک پسر خود را جرشوم (یعنی بیگانه) گذاشت. | |
| Exod | Dari | 18:4 | بعد از آن گفته بود: «خدای پدرم به من کمک کرد و نگذاشت به دست فرعون کشته شوم.» بنابراین پسر دوم خود را اَلِیعازار (یعنی خدا مددگار من است) نامید.) | |
| Exod | Dari | 18:5 | هنگامی که موسی در دامنۀ کوه مقدس خیمه زده بود، یترون با زن و دو پسر موسی به بیابان رسید. | |
| Exod | Dari | 18:7 | موسی به استقبال او رفت و در مقابل او تعظیم کرد و روی او را بوسید. آن ها بعد از احوالپرسی به خیمۀ موسی رفتند. | |
| Exod | Dari | 18:8 | موسی برای یترون تعریف کرد که خدا برای نجات بنی اسرائیل بر سر فرعون و اهالی مصر چه بلاهائی آورد. همچنین تعریف کرد که در راه سفر چه تکالیفی را متحمل شدند و خداوند چگونه آن ها را از خطرات و مشکلات نجات داد. | |
| Exod | Dari | 18:10 | و گفت: «سپاس بر خداوندی که شما را از دست فرعون و مردم مصر رهائی بخشید. از خداوند شکر گزارم که قوم برگزیدۀ خود را از غلامی آزاد کرد. | |
| Exod | Dari | 18:11 | حالا می دانم که خداوند از همه خدایان بزرگتر است. زیرا او بنی اسرائیل را از ظلم و ستم مردم مصر نجات داد.» | |
| Exod | Dari | 18:12 | بعد یترون قربانی سوختنی و قربانی های دیگر به خدا تقدیم کرد و هارون و تمام بزرگان قوم اسرائیل آمدند تا به اتفاق یترون، خسر موسی، در حضور خداوند با هم غذا بخورند. | |
| Exod | Dari | 18:13 | روز بعد موسی به جایگاه خود نشست و برای رسیدگی به شکایات مردم از صبح تا شام مشغول شد. | |
| Exod | Dari | 18:14 | وقتی یترون دید که موسی چقدر از وقت خود را صرف شنیدن شکایات مردم می کند، از او پرسید: «این چه کاریست که تو می کنی؟ چرا همۀ این کارها را به تنهائی انجام می دهی و مردم را از صبح تا شب سرِ پا نگاه می داری تا با تو مشوره کنند؟» | |
| Exod | Dari | 18:15 | موسی در جواب گفت: «من مجبورم این کار را بکنم، زیرا مردم پیش من می آیند تا برای حل مشکلات خود از خدا مسئلت کنند. | |
| Exod | Dari | 18:16 | هر وقت دو نفر با هم اختلاف داشته باشند، نزد من می آیند و من فیصله می کنم که حق با کدام یکی است و احکام و اوامر خدا را برای آن ها شرح می دهم.» | |
| Exod | Dari | 18:18 | تو با این کار هم خودت و هم مردم را خسته می سازی، زیرا این کار به تنهائی برای تو خیلی دشوار است. | |
| Exod | Dari | 18:19 | حالا به نصیحت من گوش بده و خدا با تو خواهد بود. البته کار درستی است که به نمایندگی قومت اختلافات آن ها را به حضور خدا عرض می کنی. | |
| Exod | Dari | 18:20 | تو باید اوامر خدا را به آن ها تعلیم بدهی و برای آن ها توضیح کنی که زندگی و رفتار آن ها چگونه باشد. | |
| Exod | Dari | 18:21 | اما در ضمن، تو باید مردان لایق و کاردان را که خداترس و صادق باشند و رشوه نگیرند از میان مردم انتخاب کنی تا داور گروه های هزار نفری، صد نفری، پنجاه نفری و ده نفری باشند. | |
| Exod | Dari | 18:22 | آن ها را به عنوان داوران دائمی بگمار و آن ها فقط کارهای مشکل و پیچیده را نزد تو بیاورند، ولی مسائل کوچک را خود شان حل و فصل کنند. آن ها با این کار به تو کمک می کنند و بار تو سبکتر و کار تو آسانتر می شود. | |
| Exod | Dari | 18:23 | اگر این کار را طبق خواست خدا انجام دهی، هم خودت زیاد خسته نمی شوی و هم اختلافات مردم زودتر حل می شود و می توانند با خاطر جمع به خانه های خود بروند.» | |
| Exod | Dari | 18:25 | و مردان لایقی را از بین بنی اسرائیل انتخاب کرد و به عنوان داور بر گروه های هزار نفری، صد نفری، پنجاه نفری و ده نفری گماشت. | |
| Exod | Dari | 18:26 | آن ها بحیث داوران دائمی به مشکلات و اختلافات مردم رسیدگی می کردند. مردم را برای حل کارهای مشکل و پیچیده نزد موسی می فرستادند، ولی مسائل ساده و کوچک را خود شان حل و فصل می کردند. | |
Chapter 19
| Exod | Dari | 19:1 | بنی اسرائیل از رفیدیم حرکت کرده و در روز اول ماه سوم بعد از خروج از مصر به صحرای سینا رسیدند و در دامنۀ کوه سینا خیمه زدند. | |
| Exod | Dari | 19:2 | بنی اسرائیل از رفیدیم حرکت کرده و در روز اول ماه سوم بعد از خروج از مصر به صحرای سینا رسیدند و در دامنۀ کوه سینا خیمه زدند. | |
| Exod | Dari | 19:3 | موسی به بالای کوه به ملاقات خدا رفت. خداوند از کوه با موسی صحبت کرد و فرمود: «به بنی اسرائیل، اولادۀ یعقوب بگو: | |
| Exod | Dari | 19:4 | شما دیدید که من، خداوند، با مصریان چه کردم و چطور مثل عقابی که چوچه های خود را روی بالهای خود می برد، شما را نزد خود آوردم. | |
| Exod | Dari | 19:5 | حالا اگر شما از من اطاعت کنید و پیمان مرا نگهدارید، در بین تمام اقوام، شما قوم برگزیدۀ من خواهید بود. گرچه تمام روی زمین متعلق به من است، | |
| Exod | Dari | 19:7 | موسی از کوه پائین آمد و تمام رهبران و بزرگان اسرائیل را جمع کرد و آنچه را که خداوند به او فرموده بود به آن ها باز گفت. | |
| Exod | Dari | 19:8 | مردم همگی با یک صدا گفتند: «هرچه خداوند فرموده است، انجام خواهیم داد» و موسی جواب مردم را به خداوند عرض کرد. | |
| Exod | Dari | 19:9 | خداوند به موسی فرمود: «من در ابر غلیظی نزد تو می آیم تا وقتی با تو صحبت می کنم، مردم سخنان مرا بشنوند و از آن ببعد کلام ترا باور کنند.» موسی جواب مردم را به خداوند عرض کرد | |
| Exod | Dari | 19:10 | و خداوند فرمود: «به نزد مردم برو و به آن ها بگو که امروز و فردا خود را برای عبادت طاهر سازند و لباسهای خود را بشویند | |
| Exod | Dari | 19:11 | و پس فردا همه حاضر و آماده باشند، چون در آن روز در برابر چشمان همه بر کوه سینا پائین می شوم. | |
| Exod | Dari | 19:12 | در اطراف کوه حدودی را تعیین کن تا مردم از آن عبور نکنند. به آن ها بگو که از کوه بالا نروند و حتی به آن نزدیک هم نشوند. اگر کسی بر آن پا گذارد کشته خواهد شد. | |
| Exod | Dari | 19:13 | آن شخص باید یا سنگسار شود و یا با تیر به قتل برسد بدون اینکه کسی به او دست بزند. این قانون شامل انسان و حیوان است. اما وقتی شیپور نواخته می شود، می توانند بالای کوه بروند.» | |
| Exod | Dari | 19:14 | موسی از کوه پائین آمد و به مردم گفت که برای عبادت آماده شوند. آن ها لباسهای خود را شستند | |
| Exod | Dari | 19:15 | و موسی به آن ها گفت: «برای پس فردا آماده شوید و در این مدت از نزدیکی با همسران تان خودداری کنید.» | |
| Exod | Dari | 19:16 | صبح روز سوم صدای رعد و برق شنیده شد و ابر غلیظی روی کوه پدید گردید. سپس صدای بسیار بلند شیپور شنیده شد و همه مردمی که در خیمه گاه بودند از ترس به لرزه آمدند. | |
| Exod | Dari | 19:18 | تمام کوه سینا با دود پوشیده شد، زیرا خداوند در آتش بر روی کوه نزول فرمود. از کوه دودی بسان دود کوره برخاست و تمام کوه به شدت لرزید. | |
| Exod | Dari | 19:19 | صدای شیپور هر لحظه بلندتر می شد. آنگاه موسی با خدا به صحبت پرداخت و خدا با صدائی همچون رعد به او جواب داد. | |
| Exod | Dari | 19:20 | وقتی خداوند بر قلۀ کوه سینا نزول فرمود، موسی را به آنجا فراخواند و موسی هم به قلۀ کوه بالا رفت | |
| Exod | Dari | 19:21 | و خداوند به او فرمود: «پائین برو و به مردم بگو که از حدود معین تجاوز نکنند و برای دیدن من بالا نیایند. اگر چنین کنند بسیاری از آن ها کشته خواهند شد. | |
| Exod | Dari | 19:22 | حتی کاهنانی هم که به من نزدیک می شوند باید خود را تقدیس کنند. در غیر آن، آن ها را هم مجازات خواهم کرد.» | |
| Exod | Dari | 19:23 | موسی به خداوند عرض کرد: «مردم نمی توانند از کوه بالا بیایند، زیرا تو به من امر کرده ای که کوه را مقدس شمرده حدودی به دور آن تعیین کنم.» | |
| Exod | Dari | 19:24 | خداوند فرمود: «پائین برو و هارون را با خود بیاور. اما کاهنان و مردم نباید از حد خود تجاوز کنند و برای دیدن من بالای کوه بیایند، ورنه مجازات خواهند شد.» | |
Chapter 20
| Exod | Dari | 20:4 | هیچگونه مجسمه یا بتی به شکل آنچه که بالا در آسمان و از آنچه پائین بر روی زمین و آنچه در آب زیر زمین است، برای خود نساز. | |
| Exod | Dari | 20:5 | در برابر آن ها زانو نزن و آن ها را پرستش نکن، زیرا من خداوند، که خدای تو می باشم، خدای غیور و حسود هستم و کسانی را که با من دشمنی کنند، تا نسل سوم و چهارم مجازات می کنم. | |
| Exod | Dari | 20:7 | نام خداوند، خدایت را به باطل بر زبان نیاور، زیرا کسیکه از نام خداوند سوء استفاده کند، خداوند او را مجازات می کند. | |
| Exod | Dari | 20:10 | ولی در روز هفتم که روز استراحت و روز مخصوص خداوند است، هیچ کار نکن. نه خودت، نه فرزندانت، نه غلامت، نه کنیزت، نه حیواناتت و نه مهمانانت. | |
| Exod | Dari | 20:11 | من، خداوند، در شش روز زمین و آسمان و بحرها و هر چه در آن ها است، ساختم و در روز هفتم استراحت کردم. به همین دلیل است که من، خداوند، روز سَبَت را برکت دادم و آنرا مقدس خواندم. | |
| Exod | Dari | 20:17 | به خانۀ همسایۀ خود طمع نکن. به زن، غلام، کنیز، گاو، الاغ و هر چیزیکه مال همسایه ات می باشد، طمع نکن.» | |
| Exod | Dari | 20:18 | وقتی مردم رعد و برق و دودی را که از کوه بر می خاست دیدند و صدای شیپور را شنیدند، از ترس به خود لرزیدند و در فاصلۀ دور ایستادند | |
| Exod | Dari | 20:19 | و به موسی گفتند: «اگر تو با ما صحبت کنی ما گوش می دهیم، ولی می ترسیم که اگر خدا با ما حرف بزند، خواهیم مُرد.» | |
| Exod | Dari | 20:20 | موسی گفت: «نترسید، زیرا خدا فقط آمده است که شما را امتحان کند تا ترس او پیش روی شما باشد و دیگر گناه نکنید.» | |
| Exod | Dari | 20:21 | در حالیکه مردم در فاصلۀ دورتر ایستاده بودند، موسی به تنهائی به ابر غلیظی که خدا در آن بود، نزدیک رفت. | |
| Exod | Dari | 20:22 | خداوند به موسی امر فرمود: «به بنی اسرائیل چنین بگو: شما دیدید که چگونه از آسمان با شما صحبت کردم. | |
| Exod | Dari | 20:24 | قربانگاهی از خاک برای من بسازید و بالای آن از رمه و گلۀ خود قربانی هائی که کاملاً سوختانده شوند و همچنین هدایای سلامتی تقدیم کنید. در هر جائی که برای عبادت تعیین می کنم قربانگاهی بسازید تا من بیایم و شما را برکت بدهم. | |
| Exod | Dari | 20:25 | اگر برای من قربانگاهی از سنگ می سازید آن را از سنگهای تراشیده بنا نکنید. زیرا اگر در آن ابزار به کار رفته باشد، آن قربانگاه برای قربانی مناسب نیست. | |
Chapter 21
| Exod | Dari | 21:2 | اگر یک غلام عبرانی بخری، باید مدت شش سال برای تو خدمت کند. در سال هفتم بدون اینکه برای آزادی خود پولی بپردازد، باید آزاد شود. | |
| Exod | Dari | 21:3 | اگر پیش از آنکه غلام تو شود مجرد باشد و در دوران غلامی دارای همسر گردد، در سال هفتم فقط خودش آزاد شود، اما اگر قبل از آنکه غلام تو شود متأهل باشد، در آنصورت هم او و هم زنش هر دو باید آزاد گردند. | |
| Exod | Dari | 21:4 | اگر مالک او برایش زن گرفته و از آن زن صاحب فرزندانی شده باشد، آنگاه تنها خود او آزاد شود و همسر و فرزندانش پیش مالک او بمانند. | |
| Exod | Dari | 21:6 | آنوقت مالکش او را به عبادتگاه ببرد و در آنجا در مقابل دروازه یا چوکات آن گوش او را با درفش سوراخ کند و از آن پس آن غلام تا آخر عمر غلام او خواهد بود. | |
| Exod | Dari | 21:8 | اگر کسی دختری را بخرد و بخواهد با او ازدواج کند، اما بعداً از او خوشش نیاید، به پدر دختر اجازه بدهد که او را پس بخرد. او حق ندارد او را به بیگانگان بفروشد، زیرا این کار او خیانت شمرده می شود. | |
| Exod | Dari | 21:10 | اگر مردی همسر دیگری بگیرد، باید همان غذا و لباس و معاشرتی را که قبلاً با زن اول داشته است حفظ کند. | |
| Exod | Dari | 21:13 | اما اگر مرگ او تصادفی بوده و قصد کشتنش را نداشته، آنگاه به جائی که من برایش تعیین می کنم پناه ببرد تا در آنجا در امان باشد. | |
| Exod | Dari | 21:14 | ولی اگر کسی از روی خشم قصداً شخص دیگری را بکشد، حتی اگر به قربانگاه من هم پناه برده باشد، او نیز باید کشته شود. | |
| Exod | Dari | 21:16 | اگر کسی انسانی را بدزد و او را بفروشد یا به عنوان غلام نزد خود نگهدارد، باید کشته شود. | |
| Exod | Dari | 21:18 | اگر موقع دعوا، یکی از طرفین، دیگری را با سنگ یا مشت طوری بزند که بستری شود، اما نمیرد | |
| Exod | Dari | 21:19 | و بعد حالش خوب شود و بتواند با کمک عصا راه برود، کسی که او را زده است، بخشیده شود، اما باید غرامت ایام بیکاری و مخارج معالجۀ او را بپردازد. | |
| Exod | Dari | 21:21 | ولی اگر او بعد از یکی دو روز بمیرد، مالکش نباید مجازات شود، زیرا آن غلام یا کنیز جزء دارائی او بوده و همین خساره برای او کافی است. | |
| Exod | Dari | 21:22 | اگر در جریان جنگ و دعوا زن حامله ای را طوری بزند که آن زن نُقصان کند، ولی به خودش آسیبی نرسد، ضارب جریمه ای را که شوهر آن زن تعیین می کند با موافقۀ قاضی بپردازد. | |
| Exod | Dari | 21:28 | «اگر گاوی با شاخ خود مرد یا زنی را بکشد، آن گاو را سنگسار کنند و گوشتش هم خورده نشود و صاحبش از مجازات معاف است. | |
| Exod | Dari | 21:29 | اما اگر آن گاو قبلاً هم شاخ می زد و صاحبش می دانست و باز هم گاو خود را نبندد و آن گاو مرد یا زنی را بکشد، گاو باید سنگسار و صاحبش نیز کشته شود. | |
| Exod | Dari | 21:30 | اما اگر خونبهائی برای مقتول تعیین گردد، صاحب گاو می تواند با پرداخت خونبها جان خود را نجات بدهد. | |
| Exod | Dari | 21:32 | اگر گاو غلام یا کنیزی را بکشد، صاحبش باید سی سکه نقره به عنوان خونبها به صاحب غلام یا کنیز بپردازد و گاو نیز سنگسار شود. | |
| Exod | Dari | 21:33 | اگر کسی سرپوش چاه را دور کند و یا چاهی بکند و سر آن را نپوشاند و گاو یا الاغی در آن بیفتد، | |
| Exod | Dari | 21:34 | صاحب چاه باید عوض آن حیوان را بدهد یا قیمت آن را به صاحبش بپردازد و حیوان مرده را برای خود نگهدارد. | |
| Exod | Dari | 21:35 | اگر گاو کسی گاو شخص دیگری را بزند و بکشد، گاو زنده را بفروشند و قیمت آنرا بین خود تقسیم کنند و هر یک از آن ها نیمی از گاو کشته را به عنوان سهم خود بردارد. | |
Chapter 22
| Exod | Dari | 22:1 | «اگر کسی گاو یا گوسفندی را بدزد و آن را بکشد یا بفروشد، باید در عوض هر گاو، پنج گاو و در عوض هر گوسفند، چهار گوسفند بدهد. | |
| Exod | Dari | 22:2 | او باید هر چه دزدیده قیمت آن را بپردازد. اگر از عهدۀ پرداخت کامل قیمت آن برنیاید، به غلامی فروخته شود پول آن را بعوض آنچه که دزدیده است بپردازند. اگر دزد با گاو، گوسفند یا الاغ زنده، دستگیر شود، باید دو برابر قیمت حیوانی را که دزدیده است بپردازد. اگر دزد به هنگام شب در حین عمل سرقت بقتل برسد، کسی که او را کشته است، مجرم شناخته نمی شود، اما اگر قتل در روز صورت بگیرد، قاتل مجرم می باشد. | |
| Exod | Dari | 22:3 | او باید هر چه دزدیده قیمت آن را بپردازد. اگر از عهدۀ پرداخت کامل قیمت آن برنیاید، به غلامی فروخته شود پول آن را بعوض آنچه که دزدیده است بپردازند. اگر دزد با گاو، گوسفند یا الاغ زنده، دستگیر شود، باید دو برابر قیمت حیوانی را که دزدیده است بپردازد. اگر دزد به هنگام شب در حین عمل سرقت بقتل برسد، کسی که او را کشته است، مجرم شناخته نمی شود، اما اگر قتل در روز صورت بگیرد، قاتل مجرم می باشد. | |
| Exod | Dari | 22:4 | او باید هر چه دزدیده قیمت آن را بپردازد. اگر از عهدۀ پرداخت کامل قیمت آن برنیاید، به غلامی فروخته شود پول آن را بعوض آنچه که دزدیده است بپردازند. اگر دزد با گاو، گوسفند یا الاغ زنده، دستگیر شود، باید دو برابر قیمت حیوانی را که دزدیده است بپردازد. اگر دزد به هنگام شب در حین عمل سرقت بقتل برسد، کسی که او را کشته است، مجرم شناخته نمی شود، اما اگر قتل در روز صورت بگیرد، قاتل مجرم می باشد. | |
| Exod | Dari | 22:5 | اگر کسی حیوانات خود را قصداً در مزرعه یا تاکستان شخص دیگری رها کند یا آن ها را در مزرعۀ شخص دیگری بچراند، باید از بهترین محصول تاکستان یا مزرعه خود تاوان بدهد. | |
| Exod | Dari | 22:6 | اگر کسی در مزرعۀ خود آتش بیفروزد و آتش به مزرعۀ شخص دیگری سرایت کند و خوشه های رسیده و یا محصول دَرَو نشدۀ او را بسوزاند، آن کسی که آتش افروخته است باید خسارات وارده را جبران کند. | |
| Exod | Dari | 22:7 | اگر کسی پول و یا اموال قیمتی خود را پیش کسی به امانت بسپارد و اشیای امانت از خانۀ آن شخص دزدیده شود و اگر دزد دستگیر گردد، دزد باید دو برابر آنچه را که سرقت کرده است، پس بدهد. | |
| Exod | Dari | 22:8 | اما اگر دزد دستگیر نشود، آنگاه شخص امانت دار باید به عبادتگاه برود و در آنجا قسم بخورد که در امانت خیانت نکرده است. | |
| Exod | Dari | 22:9 | اگر گاو، الاغ، گوسفند، لباس یا هر چیز دیگری گم شود و صاحب مال گمشده ادعا کند که مال او پیش فلان شخص است، ولی آن شخص انکار کند، هر دوی آن ها به عبادتگاه برده شوند و کسی که خدا او را مقصر بشناسد، دو برابر مال مسروقه تاوان دهد. | |
| Exod | Dari | 22:10 | اگر کسی الاغ، گاو، گوسفند یا هر حیوان دیگری را از همسایه خود امانت بگیرد و آن حیوان بمیرد یا صدمه ببیند و یا دزدیده شود و شاهدی هم در بین نباشد، | |
| Exod | Dari | 22:11 | آن شخص باید به عبادتگاه برود و قسم بخورد که اموال همسایه خود را دزدی نکرده است. در این صورت مالک حیوان قسم او را قبول کند و تاوان نگیرد. | |
| Exod | Dari | 22:13 | اگر توسط حیوان وحشی کشته شده باشد، شخص امانت دار لاشه اش را برای ثبوت نزد صاحبش بیاورد و لازم نیست که تاوان بدهد. | |
| Exod | Dari | 22:14 | اگر کسی حیوانی را از همسایه خود قرض بگیرد و آن حیوان صدمه ببیند یا کشته شود و صاحبش در آنجا حضور نداشته باشد، تاوان آن را بپردازد. | |
| Exod | Dari | 22:15 | ولی هرگاه صاحبش در آنجا حاضر بوده باشد، لازم نیست که تاوان بدهد. اگر حیوان را کرایه کرده باشد، کرایه ای که داده است به عوض تاوان آن می باشد.» | |
| Exod | Dari | 22:16 | «اگر مردی دختری را که هنوز نامزد او نشده است اغوا نماید، او باید مَهر آن دختر را بپردازد و با او ازدواج کند. | |
| Exod | Dari | 22:17 | اگر پدر دختر با این وصلت راضی نباشد، آن مرد باید مَهری را که برای یک دختر باکره تعیین شده به او بپردازد. | |
| Exod | Dari | 22:21 | به شخص بیگانه بدرفتاری و ظلم نکنید. بخاطر داشته باشید که شما هم در سرزمین مصر بیگانه بودید. | |
| Exod | Dari | 22:24 | و بر شما خشمگین شده شما را با شمشیر دشمن هلاک می کنم تا زنان شما بیوه و فرزندان تان یتیم گردند. | |
| Exod | Dari | 22:25 | اگر به یکی از افراد فقیر قوم برگزیدۀ من، پول قرض می دهی، مثل سودخواران از او سود نگیر. | |
| Exod | Dari | 22:27 | چون ممکن است تنها لباس خواب او و وسیله ای برای گرم کردنش باشد، و اگر او نزد من دعا و زاری کند، دعای او را مستجاب می کنم، زیرا من خدای کریم و رحیم هستم. | |
| Exod | Dari | 22:29 | میوۀ نو محصول و شیره انگور را به وقتش برای من بیاور. پسر اولباریت را برای من وقف کن. | |
| Exod | Dari | 22:30 | اولباری های گاو و گوسفند خود را به من بده و اولباری نر باید مدت هفت روز نزد مادرش باشد و در روز هشتم آن را به من تقدیم کن. | |
Chapter 23
| Exod | Dari | 23:2 | در انجام کارهای خلاف همرنگ جماعت نشو و در موقع دعوا، بخاطر پیروی از اکثریت، شهادت دروغ نده و حق و عدالت را پایمال نکن. | |
| Exod | Dari | 23:5 | اگر دیدی که الاغ دشمنت زیر بار سنگین مانده است، بی اعتنا از کنار آن تیر نشو، بلکه به او کمک کن تا الاغش بپا بایستد. | |
| Exod | Dari | 23:7 | تهمت ناروا به کسی نزن و نگذار که شخص بیگناهی به قتل برسد. چونکه من از گناه اشخاص گناهکار چشم پوشی نمی کنم. | |
| Exod | Dari | 23:8 | از گرفتن رشوه خود داری کن زیرا رشوه چشم مردم را کور می کند و سخنان مردم درستکار را خلاف نشان می دهد. | |
| Exod | Dari | 23:9 | کسی را که بیگانه است آزار نده. چون خودت در مصر بیگانه بودی و از حال بیگانگان خبر داری.» | |
| Exod | Dari | 23:11 | اما در سال هفتم در آن چیزی نکارید. بگذارید که مردمان فقیر قوم شما هرچه که در آن می روید درو کنند و بخورند آنچه را هم که از آن ها باقی می ماند، حیوانات وحشی بخورند. در مورد تاکستان و درختان زیتون خود هم همین طور عمل کنید. | |
| Exod | Dari | 23:12 | هفتۀ شش روز کار کنید، اما در روز هفتم از کار دست بکشید تا غلامان و بیگانگانی که برای شما کار می کنند و همچنین حیوانات شما استراحت کنند. | |
| Exod | Dari | 23:13 | به آنچه من، که خداوند هستم به شما گفتم گوش بدهید. خدایان دیگر را پرستش نکنید و حتی نام آن ها را بر زبان نیاورید.» | |
| Exod | Dari | 23:15 | اول: عید فطیر، قراریکه قبلاً هدایت داده ام، در این هفت روز نان فطیر بخور. این عید را همیشه در ماه ابیب برگزار کن، زیرا در همین ماه بود که از مصر خارج شدی. در این عید هیچ کس نباید دست خالی به حضور من بیاید. | |
| Exod | Dari | 23:16 | دوم: عید سایبانها موقعی است که میوۀ نو محصولات خود را که در مزرعه ات کاشته ای درو می کنی. سوم: عید برداشت محصول، یعنی آخر سال، موقعی که تمام محصولات خود را جمع می کنی. | |
| Exod | Dari | 23:17 | هر سال سه مرتبه تمام افراد ذکور باید برای پرستش من، که خداوند، خدای شما هستم، حاضر شوند. | |
| Exod | Dari | 23:18 | هنگامی که برای من قربانی می کنی، نانی را که با خمیرمایه تهیه شده باشد برای من تقدیم نکن و چربی حیواناتی که در این عید برای من قربانی می کنی نباید تا صبح روز بعد باقی بماند. | |
| Exod | Dari | 23:19 | هر سال میوۀ نو محصولات زمین خود را به خانۀ خداوند، خدای خود بیاور. بزغاله را در شیر مادرش نپز.» | |
| Exod | Dari | 23:20 | «من یک فرشته را پیشاپیش تو می فرستم تا تو را در راه محافظت کند و به سرزمینی هدایت کند که برای تو آماده کرده ام. | |
| Exod | Dari | 23:21 | به سخنان او گوش بده و از اوامر او پیروی نما. از او تمرد نکن، زیرا سرکشی تو را نخواهد بخشید، چونکه او فرستادۀ من است و نام من بر اوست. | |
| Exod | Dari | 23:22 | اما اگر از او اطاعت کنی و آنچه را که به تو هدایت داده ام بجا آوری، آنگاه من دشمنِ دشمنان تو و مخالفِ مخالفان تو خواهم بود. | |
| Exod | Dari | 23:23 | فرشتۀ من پیشاپیش تو می رود و ترا به سرزمین اموریان، حِتیان، فرزیان، کنعانیان، حویان و یبوسیان هدایت می کند و من همۀ آن ها را از بین می برم. | |
| Exod | Dari | 23:24 | در مقابل خدایان آن ها سجده نکن و از پرستش آن ها بپرهیز. در مراسم مذهبی آن ها شرکت نکن. ستون های آن ها را بکلی خراب و نابود ساز و بت های شان را بشکن. | |
| Exod | Dari | 23:25 | خداوند، خدای خود را عبادت کن و او نان و آب ترا برکت می دهد و بیماری را از میان تو دور می کند. | |
| Exod | Dari | 23:26 | در سرزمین تو هیچ زنی نقصان نکرده و نازایی وجود نخواهد داشت. من به تو عمر طولانی می بخشم. | |
| Exod | Dari | 23:27 | من ترس خود را پیش روی تو بر مردمی که از سرزمین آن ها عبور می کنی مستولی می کنم. اقوامی را که با آن ها می جنگی آشفته و سراسیمه می سازم. کاری می کنم که تمام دشمنانت از تو بگریزند. | |
| Exod | Dari | 23:28 | با زنبورهای که پیش روی تو می فرستم، حویان، کنعانیان و حِتیان را از سر راهت دور می کنم. | |
| Exod | Dari | 23:29 | البته آن ها را تا یک سال بیرون نمی رانم مبادا آن سرزمین به ویرانه ای تبدیل شود و تعداد جانوران درنده بیش از حد زیاد گردد، | |
| Exod | Dari | 23:31 | حدود و سرحد سرزمین شما را از بحیرۀ احمر تا سواحل بحر مدیترانه و از صحرای جنوب تا دریای فرات وسعت می بخشم و به شما کمک می کنم تا ساکنان آنجا را شکست داده بیرون برانید. | |
Chapter 24
| Exod | Dari | 24:1 | خداوند به موسی فرمود: «تو و هارون و ناداب و ابیهو با هفتاد نفر از بزرگان بنی اسرائیل بر بالای کوه به حضور من بیائید، ولی به من نزدیک نشوید و از فاصلۀ دور مرا سجده کنید. | |
| Exod | Dari | 24:2 | تنها تو به حضور من بیا و دیگران نزدیک نشوند. هیچ یک از افراد قوم نباید بالای کوه بیاید.» | |
| Exod | Dari | 24:3 | پس موسی آمد و همۀ کلام و احکام خداوند را برای قوم اسرائیل بیان کرد. تمام مردم با یک صدا جواب دادند: «ما به همۀ آنچه که خداوند فرموده است عمل خواهیم کرد.» | |
| Exod | Dari | 24:4 | موسی تمام احکام خداوند را نوشت و صبح روز بعد برخاست و در پائین آن کوه قربانگاهی ساخت و دوازده ستون به نمایندگی از دوازده قبیلۀ اسرائیل در آنجا برپا کرد. | |
| Exod | Dari | 24:5 | سپس چند نفر از جوانان را فرستاد تا قربانی های سوختنی و سلامتی برای خداوند تقدیم کنند. | |
| Exod | Dari | 24:6 | بعد موسی نیمی از خون حیوانات قربانی شده را در لگنی ریخت و نیم دیگر را بر قربانگاه پاشید. | |
| Exod | Dari | 24:7 | سپس کتاب پیمان را که در آن احکام خداوند نوشته شده بود برای مردم خواند. آن ها گفتند: «ما از اوامر خداوند اطاعت می کنیم و هر چه را که فرموده است انجام می دهیم.» | |
| Exod | Dari | 24:8 | موسی خونی را که در لگن ریخته بود گرفت و بر سر مردم پاشید و گفت: «این خون، پیمانی را که خداوند با دادن این احکام با شما بست، مُهر می کند.» | |
| Exod | Dari | 24:10 | و خدای بنی اسرائیل را دیدند که زیر پاهایش فرشی از یاقوت کبود که بسان آسمان آبی صاف و شفاف می نمود، گسترده شده است. | |
| Exod | Dari | 24:11 | گرچه بزرگان اسرائیل خدا را دیدند، اما آسیبی به آن ها نرسید. سپس آن ها با یکدیگر خوردند و نوشیدند. | |
| Exod | Dari | 24:12 | خداوند به موسی فرمود: «به بالای کوه به حضور من بیا و در آنجا بمان و من احکامی را که روی لوح های سنگی نوشته ام به تو می دهم تا آن ها را به قوم اسرائیل تعلیم بدهی.» | |
| Exod | Dari | 24:14 | موسی به بزرگان قوم گفت: «شما تا بازگشت ما در همین جا منتظر بمانید. هارون و حور پیش شما می مانند و هرگاه مشکلی داشته باشید، برای مشوره نزد آن ها بروید.» | |
| Exod | Dari | 24:16 | و نور خیره کنندۀ جلال خدا، کوه سینا را فرا گرفت. ابر مدت شش روز آنرا پوشانیده بود و در روز هفتم، خداوند موسی را از میان ابر ها صدا کرد. | |
| Exod | Dari | 24:17 | روشنی جلال خداوند بر قلۀ کوه در نظر مردمی که در پایان کوه بودند مثل شعله های فروزان آتش می نمود. | |
Chapter 25
| Exod | Dari | 25:2 | «به بنی اسرائیل بگو: هدایائی به حضور من بیاورند، و هر کسی که از روی میل و رغبت برای من هدیه بیاورد، آنرا قبول کن. | |
| Exod | Dari | 25:10 | «صندوقی از چوب اکاسی به طول یک متر و بیست و پنج سانتی متر و عرض هفتاد و پنج سانتی متر و بلندی هفتاد و پنج سانتی متر بساز | |
| Exod | Dari | 25:11 | و آنرا از داخل و خارج با طلای ناب ورق شانی کن به دورا دور لبۀ آن فیته ای از طلا باشد. | |
| Exod | Dari | 25:16 | وقتی ساختن صندوق تمام شد، لوح های سنگی را که روی آن ها احکام من نوشته شده است به تو می دهم تا در داخل صندوق بگذاری. | |
| Exod | Dari | 25:17 | سرپوشی از طلای خالص به طول یک متر و بیست و پنج سانتی متر و عرض هفتاد و پنج سانتی متر برای آن بساز. این سرپوش «تخت رحمت» نامیده می شود. | |
| Exod | Dari | 25:19 | که یک فرشته در یک سر تخت رحمت و فرشتۀ دیگری در سر دیگر آن قرار گیرد. فرشته ها و سرپوش باید از یک قطعه طلا ساخته شوند. | |
| Exod | Dari | 25:20 | فرشتگان روبروی یکدیگر قرار گیرند و بالهای شان بر روی تخت رحمت گسترده و نگاه شان به طرف پائین باشد. | |
| Exod | Dari | 25:22 | من در روی تخت رحمت، در بین دو فرشته ای که بر روی صندوق پیمان قرار دارند، با تو ملاقات می کنم و هدایات لازم را برای بنی اسرائیل می دهم.» | |
| Exod | Dari | 25:25 | حاشیه ای به عرض چهار انگشت به دور لبۀ آن درست کن. دور لبۀ حاشیه را با قاب طلا بپوشان. | |
| Exod | Dari | 25:27 | حلقه ها باید نزدیک حاشیه باشد بطوری که بتوان میله های چوبی را برای حمل میز در داخل آن قرار داد. | |
| Exod | Dari | 25:29 | همچنین بشقابها، کاسه ها، جامها و پیاله هائی از طلای خالص تهیه کن تا از آن ها برای هدایای نوشیدنی استفاده شود. | |
| Exod | Dari | 25:31 | «یک چراغدان از طلای خالص که چکش کاری شده باشد، بساز. پایه و میلۀ آن از یک پارچه طلای خالص ساخته شود. | |
Chapter 26
| Exod | Dari | 26:1 | «خیمه حضور خداوند را با ده پرده از پارچۀ کتان نفیس بافتگی به رنگ لاجوردی، ارغوانی و سرخ بساز و آنرا با نقش کروبیان (فرشتگان مقرب) که با مهارت گلدوزی شده باشند تزئین کن. | |
| Exod | Dari | 26:5 | پنجاه حلقه به لبۀ پردۀ اول و پنجاه حلقه به پردۀ دوم دوخته شود. این حلقه ها باید مقابل یکدیگر قرار بگیرند. | |
| Exod | Dari | 26:6 | پنجاه چنگک طلائی بساز و پرده ها را با این چنگک ها بهم وصل کن تا هر دو پرده بصورت یک پارچه شود. | |
| Exod | Dari | 26:9 | از این قطعات یک تختۀ پنج تائی و یک تختۀ شش تائی بساز. قطعۀ ششم تختۀ دوم را که پیشروی خیمه آویزان می شود، دولا کن. | |
| Exod | Dari | 26:11 | پنجاه چنگک برنجی بساز و آن ها را در داخل حلقه ها قرار بده تا هر دو تخته بهم وصل شوند و یک پوشش واحد را تشکیل بدهد. | |
| Exod | Dari | 26:14 | دو پوشش دیگر تهیه کن، یکی از پوست قوچ که آش داده شده باشد و دیگری از چرم نفیس و هر دو را بروی پوشش اولی بینداز. | |
| Exod | Dari | 26:19 | چهل پایۀ نقره ای در زیر این بیست ستون قرار بده ـ دو پایه در زیر هر چوکات قرار گیرد تا گیراها را محکم نگهدارد | |
| Exod | Dari | 26:25 | بنابراین، جمعاً هشت چوکات با شانزده پایه نقره ای بساز که دو پایه در زیر هر چوکات قرار گیرد. | |
| Exod | Dari | 26:27 | پنج پشت بند برای چوکات های طرف دیگر و پنج پشت بند برای چوکات های قسمت غربی یعنی عقب خیمه. | |
| Exod | Dari | 26:29 | روکش تمام این چوکات ها طلا باشد. برای نگاهداشتن پشت بند ها حلقه هائی از طلا بساز. پشت بندها را نیز با روکش طلا بپوشان. | |
| Exod | Dari | 26:31 | پرده ای در داخل خیمه از پارچۀ کتان نفیس بافتگی و نخهای لاجوردی، ارغوانی و سرخ تهیه کن و آن را با نقش های کروبیان (فرشتگان مقرب) گلدوزی کن. | |
| Exod | Dari | 26:32 | چهار ستون از چوب اکاسی با روکش طلا که چهار چنگک طلا داشته باشد بر چهار پایۀ نقره ای قرار ده و پرده را به چنگک ها آویزان کن. | |
| Exod | Dari | 26:33 | این پرده را بین «جایگاه مقدس» و «قُدس الاقداس» بیاویز و صندوق پیمان را که در آن دو لوح سنگی گذاشته شده در پشت پرده قرار بده. | |
| Exod | Dari | 26:35 | میز را در خارج از قُدس الاقداس، در قسمت شمالی خیمه و چراغدان را در سمت جنوب آن، قرار بده. | |
| Exod | Dari | 26:36 | برای دروازۀ خیمه، پرده ای از پارچۀ کتان نفیس بافتگی که با نخ های لاجوردی، ارغوانی و سرخ گلدوزی شده باشد، درست کن. | |
Chapter 27
| Exod | Dari | 27:1 | «قربانگاهی از چوب اکاسی به صورت مربع بساز که طول هر ضلع آن دو و نیم متر و ارتفاع آن یک و نیم متر باشد. | |
| Exod | Dari | 27:2 | چهار شاخک در چهار کنج آن بساز. شاخکها و قربانگاه باید از یک قطعه چوب ساخته شود و روکش برنجی داشته باشد. | |
| Exod | Dari | 27:3 | لوازم آن که عبارتند از خاک اندازها برای برداشتن خاکستر، کفگیرها، چنگک ها، آتشگیر ها، همه باید برنجی باشند. | |
| Exod | Dari | 27:7 | موقع حمل قربانگاه این میله ها را از داخل حلقه هائی که در دو طرف قربانگاه نصب شده بگذران. | |
| Exod | Dari | 27:8 | قربانگاه را مطابق نمونه ای که در بالای کوه به تو نشان دادم از تخته چوبی میان خالی بساز.» | |
| Exod | Dari | 27:9 | «صحنی برای خیمۀ حضور خداوند بساز. پرده های قسمت جنوبی آن از پارچۀ کتان نفیس بافتگی به طول پنجاه متر باشند. | |
| Exod | Dari | 27:10 | این پرده ها از بیست ستون برنجی که بر بیست پایۀ برنجی قرار دارند، ذریعۀ چنگک ها و میله های نقره ای آویزان شوند. | |
| Exod | Dari | 27:11 | طول پرده های قسمت شمالی نیز باید پنجاه متر باشد و از بیست ستون برنجی که بر بیست پایۀ برنجی قرار دارد بوسیلۀ چنگک ها و میله های نقره ئی آویزان شود. | |
| Exod | Dari | 27:14 | در هر دو طرف دروازۀ دخول خیمه، یک پرده به طول هفت و نیم متر و عرض دو متر و سی سانتی متر بساز که هر کدام بوسیلۀ ستون و سه پایه نگهداشته شود. | |
| Exod | Dari | 27:15 | در هر دو طرف دروازۀ دخول خیمه، یک پرده به طول هفت و نیم متر و عرض دو متر و سی سانتی متر بساز که هر کدام بوسیلۀ ستون و سه پایه نگهداشته شود. | |
| Exod | Dari | 27:16 | برای دروازۀ صحن، یک پرده به طول ده متر از پارچۀ کتان نفیس بافتگی تهیه کن و با نخهای لاجوردی، ارغوانی و سرخ گلدوزی کرده آن را از چهار ستون که بر چهار پایه قرار دارد بیاویز. | |
| Exod | Dari | 27:17 | تمام ستونهای اطراف صحن باید بوسیله پشت بندهای نقره ئی بهم وصل شوند و چنگک های آن ها از نقره و پایه های آن ها از برنج باشد. | |
| Exod | Dari | 27:18 | پس طول صحن باید پنجاه متر، عرض آن بیست و پنج متر و ارتفاع آن دو و نیم متر باشد. پرده ها نیز از پارچۀ کتان نفیس بافتگی و ستونها از برنج ساخته شوند. | |
| Exod | Dari | 27:19 | تمام لوازم دیگری که برای خیمه به کار برده می شود و همه میخهای خیمه و صحن آن باید برنجی باشند.» | |
| Exod | Dari | 27:20 | «به بنی اسرائیل هدایت بده که روغن زیتون اعلی برای چراغها بیاورند تا چراغها همیشه روشن باشند. | |
Chapter 28
| Exod | Dari | 28:1 | «برادرت هارون و پسرانش ناداب، ابیهو، ایلعازَر و ایتامار را از بقیه قوم اسرائیل جدا کن و به حضور من بیاور تا به عنوان کاهن مرا خدمت کنند. | |
| Exod | Dari | 28:3 | به خیاطانی که استعداد و مهارتِ دوختن داده ام، هدایت بده که لباسهای هارون را بدوزند تا او به عنوان کاهن زندگی خود را وقف خدمت من کند. | |
| Exod | Dari | 28:4 | لباسها باید شامل این چیزها باشند: سینه پوش، ایفود (جامۀ مخصوص کاهنان)، ردا، پیراهن خامکدوزی، دستار و کمربند. خیاطان باید برای برادرت هارون و پسرانش لباسهای کاهنی بدوزند تا بتوانند به عنوان کاهنان در خدمت من باشند. | |
| Exod | Dari | 28:5 | اینها باید از پارچه های پشمی به رنگ لاجوردی، ارغوانی و سرخ و رشته های طلائی و کتان اعلی ساخته شود. | |
| Exod | Dari | 28:6 | خیاطان باید جامۀ مخصوص کاهنان را از پارچۀ پشمی به رنگ لاجوردی، ارغوانی و سرخ، رشته های طلائی و کتان ظریف مزین با خامکدوزی بسازند. | |
| Exod | Dari | 28:8 | دو فیتۀ دیگر نیز برای دور کمر به همان ترتیب از رشته های طلا و نخهای لاجوردی، ارغوانی و سرخ و پارچۀ کتان نفیس بافتگی ساخته شده به آن وصل باشد. | |
| Exod | Dari | 28:11 | مانند یک جواهر فروش و حکاک ماهر نامهای پسران اسرائیل را روی سنگها حک کن آن ها را در قابهای طلا بگذار. | |
| Exod | Dari | 28:12 | سپس آن دو سنگ را به فیته های شانۀ ایفود نصب کن، تا به این ترتیب، هارون نامهای پسران اسرائیل بر شانه های خود حمل کند و من، خداوند همیشه قوم برگزیدۀ خود را به یاد آورم. | |
| Exod | Dari | 28:13 | دو زنجیر بافتگی از طلای خالص بساز و آن ها را به قابهائی که سر شانۀ ایفود است، وصل کن.» | |
| Exod | Dari | 28:14 | دو زنجیر بافتگی از طلای خالص بساز و آن ها را به قابهائی که سر شانۀ ایفود است، وصل کن.» | |
| Exod | Dari | 28:15 | «برای کاهن یک سینه پوش جهت پی بردن به خواست خدا تهیه کن و آن را مثل ایفود از پارچۀ ظریف و خوش بافت کتان، نخ های لاجوردی، ارغوانی و سرخ و رشته های طلا بدوز و گلدوزی کن. | |
| Exod | Dari | 28:17 | چهار ردیف سنگهای قیمتی که هر ردیف سه سنگ داشته باشد روی آن نصب کن. سنگهای ردیف اول عقیق سرخ، یاقوت زرد و لعل، | |
| Exod | Dari | 28:21 | بر هر یک از این سنگها نام یکی از پسران اسرائیل به نمایندگی دوازده قبیلۀ اسرائیل حک شود. | |
| Exod | Dari | 28:25 | دو سر دیگر زنجیرها به قابهای سر شانه وصل شود، به همین ترتیب، آن ها را به فیته های پیشروی ایفود ببند. | |
| Exod | Dari | 28:26 | بعد دو حلقۀ طلای دیگر بساز و آن ها را به دو کنج پائین سینه پوش و به گوشۀ داخلی آن، در کنار ایفود وصل کن. | |
| Exod | Dari | 28:27 | دو حلقه طلائی دیگر هم بساز و آن ها را به قسمت پائین فیته هائی که از شانۀ ایفود آویخته می شود، کمی بالا تر از کمربند نصب کن. | |
| Exod | Dari | 28:28 | بعد حلقه های سینه پوش را با فیتۀ لاجوردی رنگ به حلقه های ایفود که بالای کمربند قرار دارد، ببند تا سینه پوش از ایفود جدا نشود. | |
| Exod | Dari | 28:29 | به این ترتیب، وقتی هارون به جایگاه مقدس داخل می شود، نامهای قبایل اسرائیل را که روی سینه پوش حک شده، با خود حمل می کند و من، خداوند همیشه آن ها را به یاد می آورم. | |
| Exod | Dari | 28:30 | سنگهای اوریم و تُمیم را در سینه پوش بگذار تا هر وقتی که هارون به حضور من می آید آن ها را با خود داشته باشد و بداند که خواست و ارادۀ من در مورد قوم اسرائیل چیست.» (اوریم و تُمیم دو چیزی بودند که جهت پی بردن خواست و ارادۀ خداوند توسط کاهنان به کار برده می شد.) | |
| Exod | Dari | 28:33 | حاشیۀ دورا دور دامن ردا را با پوپک هائی به شکل انار که از نخهای پشمی به رنگهای لاجوردی، ارغوانی و سرخ ساخته شده باشد، تزئین کن و در وسط هر دو پوپک یک زنگولۀ طلائی بیاویز. | |
| Exod | Dari | 28:34 | حاشیۀ دورا دور دامن ردا را با پوپک هائی به شکل انار که از نخهای پشمی به رنگهای لاجوردی، ارغوانی و سرخ ساخته شده باشد، تزئین کن و در وسط هر دو پوپک یک زنگولۀ طلائی بیاویز. | |
| Exod | Dari | 28:35 | هارون در موقعی که برای خدمت به جایگاه مقدس می رود باید این ردا را بپوشد و تا وقتی که در جایگاه مقدس و به حضور من وارد می شود و یا آنجا را ترک می کند، صدای زنگوله ها شنیده شود، مبادا بمیرد. | |
| Exod | Dari | 28:38 | هارون باید آنرا بر پیشانی خود ببندد تا بنی اسرائیل مطمئن باشند که من، خداوند قربانی هائی را که بنی اسرائیل به من تقدیم می کنند، می پذیرم و هر گناه و خطائی که در مورد قربانی های خود کرده باشند، می بخشم. | |
| Exod | Dari | 28:39 | پیراهن هارون را از پارچۀ ظریف کتان بباف. دستاری از پارچۀ ظریف کتان و یک کمربند خامکدوزی نیز برای او بساز. | |
| Exod | Dari | 28:41 | این لباسها را به برادرت هارون و پسرانش بپوشان و سر شان را با روغن مسح کرده آن ها را برای وظیفۀ کاهنی تعیین و تقدیس کن. | |
Chapter 29
| Exod | Dari | 29:1 | «مراسم تقدیس هارون و پسرانش به مقام کاهنی به این ترتیب صورت بگیرد: یک گوساله و دو قوچ بی عیب، | |
| Exod | Dari | 29:9 | کلاه بر سر شان بگذار. آنگاه کمربند را به کمر هارون و پسرانش ببند. به این ترتیب، آن ها را تقدیس کن و مقام کاهنی برای همیشه به آن ها و اولادۀ شان تعلق می گیرد. | |
| Exod | Dari | 29:10 | گوساله را در پیشروی خیمۀ حضور خداوند بیاور. هارون و پسرانش دستهای خود را بر سرش بگذارند | |
| Exod | Dari | 29:12 | اندکی از خون گوساله را با انگشت خود بر شاخهای قربانگاه بمال و بقیه را در پای آن بریز. | |
| Exod | Dari | 29:13 | بعد تمام چربیهای روی شکم، جگر، گرده ها و چربی دور آن ها را گرفته به عنوان هدیه برای من، بر قربانگاه بسوزان، | |
| Exod | Dari | 29:17 | سپس قوچ را قطعه قطعه کن. اعضای داخلی و پاچه هایش را بشوی و آن ها را با کله و قطعات قوچ، | |
| Exod | Dari | 29:18 | بر قربانگاه بگذار و همه را بسوزان. بوی این قربانی که بر آتش برای خداوند قربانی می شود، مورد پسند خداوند است. | |
| Exod | Dari | 29:19 | بعد قوچ دوم، یعنی قوچ تقدیس را بگیر و هارون و پسرانش دستهای خود را بر سر آن بگذارند. | |
| Exod | Dari | 29:20 | سپس تو آن را قربانی کن و اندکی از خون آن را گرفته به نرمک گوش راست، شست دست راست و شست پای راست هارون و پسرانش بمال و بقیه را به اطراف قربانگاه بپاش. | |
| Exod | Dari | 29:21 | سپس کمی از خونیکه بر قربانگاه است بگیر و با روغن مسح بر هارون و پسران او و بر لباسهای شان پاش بده. به این ترتیب، آن ها و لباسهای شان تقدیس می شوند. | |
| Exod | Dari | 29:22 | همچنین، چربی، دنبه، چربی روی شکم، قسمت خوب جگر، گرده ها و چربی دور آن ها و ران راست قوچ تقدیس را | |
| Exod | Dari | 29:24 | همه را بر دست هارون و پسرانش بگذار تا به عنوان هدیۀ مخصوص در حضور خداوند تکان بدهند. | |
| Exod | Dari | 29:25 | بعد آن ها را از دست شان بگیر همراه با قربانی سوختنی بر قربانگاه بسوزان. بوی این قربانی که بر آتش تقدیم می شود، مورد پسند خداوند است. | |
| Exod | Dari | 29:26 | آنگاه سینۀ قوچی را که برای هارون تقدیس شده به دست بگیر و آن را به عنوان هدیۀ مخصوص در حضور خداوند تکان بده و بعد آن را برای خود بگیر. | |
| Exod | Dari | 29:27 | سینه و رانی را که به عنوان هدیۀ مخصوص تکان داده شد، تقدیس کن و به هارون و پسرانش بده. | |
| Exod | Dari | 29:28 | برای قوم اسرائیل این امر یک فریضۀ ابدی است که وقتی آن ها هدیۀ سلامتی تقدیم می کنند، سینه و ران حیوان به کاهنان تعلق می گیرد، و این هدیه ایست از جانب مردم برای خداوند. | |
| Exod | Dari | 29:30 | پسر هارون که جانشین او می شود تا در جایگاه مقدس خدمت کند، باید آن لباسها را مدت هفت روز بپوشد. | |
| Exod | Dari | 29:33 | فقط خود آن ها غذائی را که در هنگام مراسم تقدیس و کفارۀ آن ها تهیه شده، بخورند. چون این غذا مقدس است، اشخاص عادی نباید از آن بخورند. | |
| Exod | Dari | 29:35 | به این ترتیب، قراریکه به تو هدایت دادم، مراسم تقدیس هارون و پسرانش را به مقام کاهنی اجرا کن. مدت این مراسم هفت روز است. | |
| Exod | Dari | 29:36 | در این مدت هفت روز، روزانه یک گوساله را برای کفارۀ گناهان قربانی کن. این قربانی، قربانگاه را طاهر می سازد. بعد قربانگاه را با روغن زیتون تدهین کن تا مقدس شود. | |
| Exod | Dari | 29:37 | برای هفت روز، هر روز برای قربانگاه کفاره شود تا قربانگاه کاملاً تقدیس گردد و هر چیز و یا هر کسیکه به آن تماس کند صدمه خواهد دید.» | |
| Exod | Dari | 29:40 | با برۀ اول یک کیلو آرد اعلی که با یک لیتر روغن زیتون مخلوط شده باشد، تقدیم نما. همچنین یک لیتر شراب نیز به عنوان هدیۀ نوشیدنی تقدیم کن. | |
| Exod | Dari | 29:41 | برۀ دومی هنگام شام قربانی شود. با این بره همان مقدار آرد و شراب تقدیم کن. بوی این قربانی که بر آتش تقدیم می شود، مورد پسند خداوند است. | |
| Exod | Dari | 29:42 | این قربانی سوختنی باید همیشه در مدخل خیمۀ حضور خداوند در حضور من تقدیم شود، زیرا در همانجا با قوم برگزیدۀ خود ملاقات و با تو صحبت می کنم. | |
| Exod | Dari | 29:44 | من خیمۀ حضور خداوند، قربانگاه، هارون و پسرانش را که بحیث کاهنان من برگزیده شده اند، تقدیس می کنم. | |
Chapter 30
| Exod | Dari | 30:1 | «قربانگاهی بشکل مربع که هر ضلع آن نیم متر و ارتفاع آن یک متر باشد، از چوب اکاسی بساز تا بر آن خوشبوئی بسوزانند. هر کنج آن دارای یک برآمدگی بشکل شاخک بوده و با خودِ قربانگاه از یک قطعه چوب ساخته شود. | |
| Exod | Dari | 30:2 | «قربانگاهی بشکل مربع که هر ضلع آن نیم متر و ارتفاع آن یک متر باشد، از چوب اکاسی بساز تا بر آن خوشبوئی بسوزانند. هر کنج آن دارای یک برآمدگی بشکل شاخک بوده و با خودِ قربانگاه از یک قطعه چوب ساخته شود. | |
| Exod | Dari | 30:4 | در دو طرف قربانگاه، در زیر قاب طلائی دو حلقه برای جا دادن میله ها جهت حمل قربانگاه نصب کن. | |
| Exod | Dari | 30:6 | قربانگاه را در بیرون پرده ای که پیشروی صندوق پیمان آویزان است قرار بده. من در آنجا با تو ملاقات می کنم. | |
| Exod | Dari | 30:7 | هر صبح، وقتی هارون چراغها را از تیل پُر و آماده می کند، باید بر آن قربانگاه بُخُور خوشبو و معطر بسوزاند. | |
| Exod | Dari | 30:8 | همچنین هنگام شام که چراغها را روشن می کند، در حضور خداوند بُخُور بسوزاند. این عمل باید برای همیشه نسل اندر نسل صورت بگیرد. | |
| Exod | Dari | 30:10 | سالانه یکبار هارون با پاشیدن خون قربانی گناه بر چهار شاخکهای قربانگاه، آن را تقدیس کند. این مراسم باید هر سال و نسل اندر نسل اجرا شود. چون این قربانگاه برای خداوند وقف شده مقدس می باشد.» | |
| Exod | Dari | 30:12 | «وقتی از بنی اسرائیل سرشماری می کنی و هر کسی که شمار می شود، باید برای جان خود فدیه بدهد تا در وقت سرشماری بلائی بر سر آن ها نازل نشود. | |
| Exod | Dari | 30:14 | کسانی که بیست ساله و بالا تر هستند باید سرشماری شوند و همین هدیه را به خداوند بدهند. | |
| Exod | Dari | 30:15 | کسی که ثروتمند است از این اندازه زیادتر نپردازد و آنکه فقیر است کمتر ندهد، زیرا این هدیه را برای فدیۀ جانهای خود به من می پردازند. | |
| Exod | Dari | 30:16 | پولی را که از این بابت از قوم اسرائیل جمع می کنی، باید برای ترمیم و حفظ مراقبت خیمۀ حضور خداوند به مصرف برسد. این فدیه ای که می دهند آن ها را بیاد من می آورند تا از آن ها محافظت کنم.» | |
| Exod | Dari | 30:18 | «یک حوض برنجی که پایه هایش نیز برنجی باشد، برای شستشو بساز. آن را بین خیمۀ حضور خداوند و قربانگاه قرار بده و از آب پُر کن. | |
| Exod | Dari | 30:19 | پیش از آنکه هارون و پسرانش به داخل خیمۀ حضور خداوند می روند یا بر قربانگاه قربانی سوختنی تقدیم می کنند، باید دستها و پاهای خود را بشویند، ورنه می میرند. | |
| Exod | Dari | 30:20 | پیش از آنکه هارون و پسرانش به داخل خیمۀ حضور خداوند می روند یا بر قربانگاه قربانی سوختنی تقدیم می کنند، باید دستها و پاهای خود را بشویند، ورنه می میرند. | |
| Exod | Dari | 30:23 | «این مواد خوشبو را تهیه کن: شش کیلوگرام مُرِ خالص، سه کیلوگرام دارچینی معطر، سه کیلوگرام نی خوشبو، | |
| Exod | Dari | 30:24 | شش کیلوگرام سلیخه (پوست درختی خوشبو شبیه به دارچین) را با چهار لیتر روغن زیتون مخلوط کن | |
| Exod | Dari | 30:26 | با این روغن معطر خیمۀ حضور خداوند، صندوق پیمان، میز با تمام وسایل آن، چراغدان با تمام لوازم آن، قربانگاه بُخُور، | |
| Exod | Dari | 30:27 | با این روغن معطر خیمۀ حضور خداوند، صندوق پیمان، میز با تمام وسایل آن، چراغدان با تمام لوازم آن، قربانگاه بُخُور، | |
| Exod | Dari | 30:29 | همه را تقدیس کن تا کاملاً مقدس شوند، و هر چیز و یا هر کسی که به آن تماس کند، صدمه خواهد دید. | |
| Exod | Dari | 30:33 | اگر کسی مثل آن بسازد و یا بر کسیکه شایستۀ آن نباشد ریخته شود، از بین قوم برگزیدۀ من طرد می گردد.» | |
| Exod | Dari | 30:34 | خداوند به موسی فرمود: «از این مواد معطر بقدر مساوی تهیه کن: مَیعَه، اظفار، قِنه و کُندُر خالص. | |
| Exod | Dari | 30:36 | کمی از آن را بصورت پودر بکوب و در خیمۀ حضور خداوند، جائی که با تو ملاقات می کنم، بگذار. | |
| Exod | Dari | 30:37 | هرگز نباید بُخُوری با این ترکیب برای خود درست کنید، زیرا برای من است و آن را مقدس بدانید. | |
| Exod | Dari | 30:38 | هر کسی که مثل این برای خود بُخُوری بسازد، از بین قوم اسرائیل طرد می شود.» )مَیعَه مادۀ چسپناکی است که از درخت مخصوصی تراوش می کند. اظفار یا ناخنک از میده کردن یک نوع صدف دریایی به دست می آید. قِنه فشرده ای از یک نوع ادویه طبیعی است. کُندر ماده خوشبویی است که از درخت مخصوصی تراوش می کند.) | |
Chapter 31
| Exod | Dari | 31:3 | او را از روح خود پُر ساخته ام و به او استعداد و دانش و در هر گونه هنر مهارت بخشیده ام. | |
| Exod | Dari | 31:4 | او در ساختن ظروف طلا و نقره و برنج، همچنین در حجاری و ترصیع آن و نجاری و خراطی و صنایع دیگر استاد است. | |
| Exod | Dari | 31:5 | او در ساختن ظروف طلا و نقره و برنج، همچنین در حجاری و ترصیع آن و نجاری و خراطی و صنایع دیگر استاد است. | |
| Exod | Dari | 31:6 | اُهولیاب، پسر اخیسامَک را که از قبیلۀ دان است، انتخاب کرده ام تا معاون و دستیار او باشد. علاوتاً به تمام صنعتگران دیگری که با او کار می کنند استعداد خاصی بخشیده ام تا بتوانند تمام آن چیزهائی را که هدایت داده ام، بسازند. | |
| Exod | Dari | 31:7 | خیمۀ حضور خداوند، صندوق پیمان با تخت رحمت که بر سر آن قرار دارد، تمام لوازم خیمۀ حضور خداوند، | |
| Exod | Dari | 31:11 | روغن مسح و خوشبوئی برای جایگاه مقدس و همه این چیزها را درست همانطوری که هدایت داده ام، بسازند.» | |
| Exod | Dari | 31:13 | «به بنی اسرائیل بگو: روز سَبَت را تجلیل کنید، زیرا روز مقدس و روز استراحت است. این روز نشانی ابدی بین من و شما و تمام نسلهای آیندۀ شما خواهد بود تا بدانید که من شما را به عنوان قوم خاص خود برگزیده ام. | |
| Exod | Dari | 31:14 | شما باید در این روز استراحت کنید، زیرا روز مقدس است. کسی که آن را بیحرمت نماید و در این روز کار کند، باید کشته شود. | |
| Exod | Dari | 31:15 | در هفته شش روز کار کنید، اما روز هفتم که روز مقدس خداوند است، استراحت نمائید. هر کس که در این روز دست به کاری بزند، باید کشته شود. | |
| Exod | Dari | 31:17 | این قانون یک پیمان ابدی بین من و قوم اسرائیل می باشد. زیرا من، خداوند، آسمان ها و زمین را در شش روز آفریدم و در روز هفتم دست از کار کشیدم و استراحت کردم.» | |
Chapter 32
| Exod | Dari | 32:1 | وقتی مردم دیدند که موسی مدت زیادی در کوه مانده و مراجعت نکرده است، دور هارون جمع شدند و گفتند: «ما نمی دانیم بر سر موسی که ما را از مصر بیرون آورد، چه واقع شده است. پس برخیز و برای ما خدائی بساز تا راهنمای ما باشد.» | |
| Exod | Dari | 32:2 | هارون به آن ها گفت: «گوشواره های طلائی را که در گوش زنها و دختران و پسران شما هست، نزد من بیاورید.» | |
| Exod | Dari | 32:4 | هارون گوشواره ها را گرفت و آن ها را ذوب کرده در قالب ریخت و از آن مجسمه ای بشکل یک گوساله طلائی ساخت. مردم گفتند: «ای قوم اسرائیل، این همان خدائی است که ما را از مصر بیرون آورد.» | |
| Exod | Dari | 32:5 | سپس هارون قربانگاهی در پیشروی گوسالۀ طلائی بنا کرد و اعلام نمود: «فردا به احترام خداوند جشن می گیریم.» | |
| Exod | Dari | 32:6 | روز بعد، صبح وقت مردم برخاستند و حیواناتی را به عنوان قربانی های سلامتی تقدیم کردند و سپس نشستند و به خوردن و نوشیدن و کارهای زشت و شرم آور پرداختند. | |
| Exod | Dari | 32:7 | خداوند به موسی فرمود: «فوراً پائین برو، زیرا این قومی که تو آن ها را از مصر بیرون آوردی، گناهکار شده و مرا ترک کرده اند. | |
| Exod | Dari | 32:8 | آن ها از راهی که من به آن ها نشان دادم منحرف شده اند و گوساله ای از طلا برای خود ساخته آنرا پرستش می کنند و برایش قربانی کرده می گویند که آن گوساله همان خدائی است که آن ها را از مصر بیرون آورد. | |
| Exod | Dari | 32:10 | تو دیگر از آن ها شفاعت نکن. من بر آن ها خشمگین هستم و می خواهم همۀ شان را نابود کنم. به عوض آن ها از تو و از اولاده ات قوم بزرگی بوجود خواهم آورد.» | |
| Exod | Dari | 32:11 | اما موسی پیش خدای خود زاری کرده گفت: «ای خداوند، چرا بر قوم برگزیدۀ خود این چنین خشمگین شده ای؟ مگر آن ها را با قدرت و معجزات عظیم خود از مصر بیرون نیاوردی؟ | |
| Exod | Dari | 32:12 | آیا می خواهی مصریان بگویند که تو قوم برگزیدۀ خود را به بهانه ای از مصر بیرون بردی تا آن ها را در کوه و بیابان هلاک کنی و بکلی از بین ببری؟ ای خداوند از خشم خود بگذر و از تصمیم خود منصرف شو و این مصیبت را بر سر آن ها نیاور. | |
| Exod | Dari | 32:13 | ابراهیم و اسحاق و یعقوب، بندگان خود را بیاد آور. قولی را که به آن ها دادی فراموش نکن که فرمودی نسل آن ها را مانند ستارگان آسمان بیشمار می سازی و تمام آن سرزمینی که وعدۀ ملکیت آن را به ایشان داده ای به آن ها می بخشی که تا ابد مال خود شان باشد.» | |
| Exod | Dari | 32:14 | پس خداوند از تصمیم خود صرف نظر فرمود و مصیبتی که قوم اسرائیل را تهدید می کرد، برطرف شد. | |
| Exod | Dari | 32:15 | موسی از کوه پائین رفت و دو لوح سنگی را که احکام خدا در دو طرف آن نوشته شده بود، در دست داشت. | |
| Exod | Dari | 32:17 | وقتی که یوشع سر و صدا و فریاد مردم را شنید، به موسی گفت: «از اردوگاه سر و صدای جنگ را می شنوم.» | |
| Exod | Dari | 32:19 | وقتی که موسی به نزدیک اردوگاه رسید و گوساله طلائی و مردمی را که در پیشروی آن می رقصیدند، دید، خشمگین شد و لوح ها را در پای کوه به زمین زد و شکست. | |
| Exod | Dari | 32:20 | سپس گوساله ای را که ساخته بودند برداشت و در آتش انداخت. بعد آن را کوبید و گردش را با آب مخلوط کرده آب را به بنی اسرائیل نوشانید. | |
| Exod | Dari | 32:21 | موسی به هارون گفت: «این مردم به تو چه بدی کرده بودند که تو آن ها را به ارتکاب چنین گناه وادار ساختی؟» | |
| Exod | Dari | 32:23 | آن ها به من گفتند: چون ما نمی دانیم که بر سر موسی که ما را از مصر بیرون آورد چه واقع شده است. پس برای ما خدائی بساز تا راهنمای ما باشد. | |
| Exod | Dari | 32:24 | من هم از آن ها خواستم تا طلاهای خود را به نزد من بیاورند. وقتی طلاها را آوردند، من آن ها را در آتش انداختم و این گوساله ساخته شد!» | |
| Exod | Dari | 32:25 | چون موسی دید که ادارۀ قوم از دست هارون خارج شده و آن ها خود را پیش دشمنان رسوا ساخته اند، | |
| Exod | Dari | 32:26 | بنابراین، در مقابل دروازۀ اردوگاه ایستاد و با صدای بلند فریاد برآورد: «هر کسی که طرفدار خداوند است پیش من بیاید.» تمام قبیلۀ لاوی پیش موسی رفتند. | |
| Exod | Dari | 32:27 | موسی به آن ها گفت: «خدای بنی اسرائیل می فرماید که همۀ تان شمشیر خود را به کمر ببندید و از اینطرف اردوگاه به آنطرف آن بروید و برادر و دوست و همسایۀ خود را بکشید.» | |
| Exod | Dari | 32:29 | موسی به لاویان گفت: «شما امروز با کشتن پسران و برادران تان، خود را به عنوان کاهن برای خدمت خداوند وقف کردید، بنابراین، خداوند برکات خود را به شما داده است.» | |
| Exod | Dari | 32:30 | روز بعد، موسی به قوم گفت: «شما مرتکب گناه بزرگی شده اید. اما من دوباره بالای کوه می روم تا در حضور خداوند از شما شفاعت کنم. شاید او گناه شما را ببخشد.» | |
| Exod | Dari | 32:31 | موسی دوباره به حضور خداوند رفت و عرض کرد: «این قوم گناه بزرگی مرتکب شده اند. آن ها برای خود خدائی از طلا ساختند و آنرا پرستش کردند. | |
| Exod | Dari | 32:32 | حالا از تو تمنا می کنم که آن ها را ببخشی. اما اگر حاضر به بخشایش آن ها نیستی، پس اسم مرا هم از دفتری که نام قوم را در آن ثبت کرده ای، محو کن.» | |
| Exod | Dari | 32:33 | خداوند در جواب فرمود: «من فقط نام آن کسانی را که علیه من گناه کرده اند از دفتر خود محو می کنم. | |
| Exod | Dari | 32:34 | حالا برو و قوم را به جائی که بتو گفته ام راهنمائی کن. بخاطر داشته باش که فرشتۀ من ترا هدایت خواهد کرد. ولی زمانی هم فراخواهد رسید که من قوم را بخاطر این گناهی که کرده اند مجازات خواهم کرد.» | |
Chapter 33
| Exod | Dari | 33:1 | خداوند به موسی فرمود: «تو از اینجا حرکت کرده و این قومی را که از مصر بیرون آوردی به سرزمینی که وعدۀ ملکیت آن را به ابراهیم و اسحاق و یعقوب و اولادۀ شان داده ام، هدایت کن. | |
| Exod | Dari | 33:2 | من فرشته ای را می فرستم تا شما را راهنمائی کند. تمام کنعانیان، اموریان، حِتیان، فرزیان، حویان و یبوسیان را از سر راه تان بیرون میرانم | |
| Exod | Dari | 33:3 | و شما به سرزمینی حاصلخیز و پُر برکت می روید. اما من در این سفر با شما همراه نخواهم بود، زیرا شما مردمی سرکش هستید و ممکن است شما را در بین راه نابود کنم.» | |
| Exod | Dari | 33:5 | خداوند به موسی فرمود که به آن ها بگوید: «شما مردم نافرمان هستید اگر حتی یک لحظه با شما باشم شما را هلاک خواهم کرد. حالا تمام زیورات و جواهرات خود را از خود دور کنید تا ببینم که با شما چه کنم.» | |
| Exod | Dari | 33:6 | بنابراین، بنی اسرائیل بعد از عزیمت از کوه سینا دیگر هرگز از جواهر آلات خود استفاده نکردند. | |
| Exod | Dari | 33:7 | هر گاهی که بنی اسرائیل اردوگاه را بر پا می کردند، موسی خیمه مقدس را بر می داشت و کمی دور در بیرون اردوگاه می افراشت. آن خیمه را «خیمۀ حضور خداوند» نامیده بود. هر کسی که می خواست با خداوند راز و نیاز کند به آن خیمه می رفت. | |
| Exod | Dari | 33:8 | هر وقتی که موسی به آن خیمه می رفت، تمام مردم دم دروازۀ خیمه های خود می ایستادند و ورود او را به آن خیمه تماشا می کردند. | |
| Exod | Dari | 33:9 | بعد از اینکه موسی به داخل خیمه می رفت، ستون ابر پائین می آمد و در کنار دروازۀ خیمه می ایستاد و خداوند از داخل ابر با موسی صحبت می کرد. | |
| Exod | Dari | 33:11 | خداوند مثل کسیکه به یک دوست خود حرف می زند با موسی رو به رو به صحبت می پرداخت. سپس موسی به طرف اردوگاه بر می گشت، اما معاون جوان او، یعنی یوشع بن نون در خیمه می ماند. | |
| Exod | Dari | 33:12 | موسی به خداوند عرض کرد: «تو به من فرمودی که این قوم را به سرزمین موعود رهبری کنم، اما به من نگفتی که چه کسی را با من خواهی فرستاد. تو گفته ای که مرا خوب می شناسی و از من راضی هستی. | |
| Exod | Dari | 33:13 | پس اگر اینطور است، اراده ات را برای من روشن ساز تا آنطوری که شاید و باید بتوانم بندگی ترا نموده و خوشنودی ات را حاصل کنم. همچنین می دانی که اینها قوم برگزیدۀ تو هستند.» | |
| Exod | Dari | 33:16 | اگر تو با ما همراه نباشی، چطور بدانیم که تو از قوم برگزیده ات راضی هستی و نسبت به سایر اقوام روی زمین چه امتیازی داریم؟» | |
| Exod | Dari | 33:17 | خداوند به موسی فرمود: «هر چه که خواسته ای انجام خواهم داد، زیرا تو را بخوبی می شناسم و از تو راضی هستم.» | |
| Exod | Dari | 33:19 | خداوند فرمود: «من شکوه خود را در برابر تو می گسترانم و نام مقدس خود را بتو اعلام می کنم. من خداوند هستم. نسبت به کسانی که دلسوز هستم، دلسوزی خواهم کرد و بر هر کسی که بخواهم مهربان باشم، مهربان خواهم بود. | |
| Exod | Dari | 33:22 | وقتی که نور پُر شکوه حضور من عبور کند، ترا در شگاف این صخره می گذارم و با دست خود می پوشانم تا از اینجا بگذرم | |
Chapter 34
| Exod | Dari | 34:1 | خداوند به موسی فرمود: «دو لوحۀ سنگی را مهیا کن و من همان احکامی را که در لوحه های اولی نوشته شده بودند و تو آن ها را شکستی، می نویسم. | |
| Exod | Dari | 34:3 | هیچ کس دیگر نباید با تو بیاید و احدی در اطراف کوه دیده نشود. به هیچ گله و رمه ای اجازه ندهی که در نزدیکی کوه بچرد.» | |
| Exod | Dari | 34:4 | پس موسی قرار امر خداوند دو لوحۀ سنگی را به مثل لوحه های اولی آماده کرد و صبح وقت برخاست و لوحه ها را با خود گرفته به کوه سینا بالا شد. | |
| Exod | Dari | 34:5 | خداوند در یک ستون ابر پائین آمد و در برابر موسی ایستاد و نام مقدس خود «خداوند» را اعلام کرد. | |
| Exod | Dari | 34:6 | بعد از کنار او گذشته فرمود: «من خداوند هستم؛ خداوندی که رحیم و مهربان است. بزودی خشمگین نمی شود و پُر از وفا و محبت است. | |
| Exod | Dari | 34:7 | دوستدار هزاران نسل و بخشایندۀ خطا و جرم و گناه است، اما اختیار دارد که گناهکاران را بدون جزا نگذارد. خطاهای پدران را از پسران و پسرانِ پسران شان تا نسل سوم و چهارم می گیرد.» | |
| Exod | Dari | 34:8 | آنگاه موسی سر به سجده نهاده گفت: «ای خداوند، اگر براستی قبول درگاهت شده ام، پس از تو تمنا می کنم که با ما بروی. البته می دانم که این قوم، مردم نافرمان و خودسر هستند، ولی بازهم بدربارت دعا میکنم که گناه و خطای ما را ببخشی. و از دولت خدائی ات ما را بی بهره نسازی.» | |
| Exod | Dari | 34:9 | آنگاه موسی سر به سجده نهاده گفت: «ای خداوند، اگر براستی قبول درگاهت شده ام، پس از تو تمنا می کنم که با ما بروی. البته می دانم که این قوم، مردم نافرمان و خودسر هستند، ولی بازهم بدربارت دعا میکنم که گناه و خطای ما را ببخشی. و از دولت خدائی ات ما را بی بهره نسازی.» | |
| Exod | Dari | 34:10 | خداوند در جواب او فرمود: «بسیار خوب، من با شما پیمانی می بندم و در مقابل چشمان تمام قوم چنان معجزاتی نشان می دهم که در هیچ جای دنیا و در بین هیچ ملتی دیده نشده باشد و تمام مردم اسرائیل قدرت خداوند را تماشا خواهند کرد و این کاریکه من می خواهم با تو بکنم یک کار بسیار هولناکی خواهد بود. | |
| Exod | Dari | 34:11 | از تمام احکامی که امروز به تو میدهم باید پیروی کنی. آنگاه من تمام اموریان، کنعانیان، حِتیان، فرزیان، حویان و یبوسیان را از سر راه تو دور می کنم. | |
| Exod | Dari | 34:12 | اما احتیاط کنی که به سرزمینی که می روی با مردم آنجا پیمانی نبندی که مبادا در دام شان بیفتی. | |
| Exod | Dari | 34:13 | برعکس تو باید قربانگاه های شان را ویران کنی، ستونهای شان را بشکنی و مجسمه های شرم آور شان را از بین ببری. | |
| Exod | Dari | 34:14 | تو نباید خدایان دیگر را پرستش کنی، زیرا خداوند که نام او غیور و حسود است، پرستش خدای غیر را تحمل نمی کند. | |
| Exod | Dari | 34:15 | هیچگاهی نباید با مردم آن سرزمین عهدی ببندی، زیرا وقتی آن ها برای خدایان خود قربانی می کنند، این عمل آن ها بیوفائی شان را در برابر خدای برحق نشان می دهد. و اگر ترا دعوت کنند، تو هم مجبور می شوی که از گوشت قربانی آن ها بخوری، بنابران تو هم در گناه شان شریک میشوی. | |
| Exod | Dari | 34:16 | و اگر دختران شان را برای پسران خود بگیری، چون آن ها زنان پسرانت می شوند و خدایان غیر را پرستش می کنند و پرستش خدایان بیگانه به منزلۀ بی وفائی در مقابل من است، پس در حقیقت پسرانت هم بی وفا می شوند. | |
| Exod | Dari | 34:18 | عید فطیر را برگزار کنید. و برای هفت روز نان فطیر بخورید. این مراسم را در زمان معین، یعنی در ماه ابیب (حوت)، قراریکه من برای تان تعیین کرده ام برگزار نمائید، زیرا در همین ماه ابیب بود که شما از مصر خارج شدید. | |
| Exod | Dari | 34:20 | به عوض نوزاد اول الاغ، باید یک بره فدیه بدهید و اگر نمی خواهید فدیه بدهید گردنش را بشکنید. هر پسر اولباری را باید فدیه کنید. هیچ کس نباید به حضور من دست خالی بیاید. | |
| Exod | Dari | 34:21 | شش روز کار کنید و در روز هفتم استراحت نمائید. حتی در موسم قلبه و درو هم نباید در روز هفتم کار کنید. | |
| Exod | Dari | 34:22 | عید هفته ها را هم جشن بگیرید. عید حاصل نو درو گندم و عید تحویل سال نو را هر ساله برگزار کنید. | |
| Exod | Dari | 34:24 | در این سه باریکه می آئید و به پیش خداوند حضور می یابید، کسی به شما حمله نمی کند و کشور تانرا متصرف نمی شود، زیرا من همه اقوام را از سر راه تان می رانم و سرحدات کشور تانرا وسیع می سازم. | |
| Exod | Dari | 34:25 | نانی که با خمیرمایه پخته شده باشد نباید همراه قربانی که به من می کنید یکجا باشد. و گوشت قربانی عید فصح را نباید تا صبح نگهدارید. | |
| Exod | Dari | 34:26 | بهترین میوۀ نو زمین را به خانۀ خداوند، خدای خود بیاورید. بزغاله را نباید در شیر مادرش پخته کنید.» | |
| Exod | Dari | 34:27 | خداوند به موسی فرمود: «احکامی را که بتو دادم بنویس، زیرا اینها شرایط پیمانی هستند که با تو و قوم اسرائیل بسته ام.» | |
| Exod | Dari | 34:28 | و موسی تا چهل شبانه روز با خداوند در بالای کوه ماند. او در تمام این مدت نه چیزی خورد و نه چیزی نوشید، بلکه احکام ده گانۀ عهدنامه را بروی لوحه های سنگی نوشت. | |
| Exod | Dari | 34:29 | وقتی موسی با دو لوحۀ سنگی از کوه پائین آمد، چهره اش می درخشید، زیرا با خداوند صحبت کرده بود، اما خودش نمی دانست. | |
| Exod | Dari | 34:31 | اما موسی آن ها را پیش خود فراخواند. پس هارون و مو سفیدان قوم پیش او رفتند و موسی با آن ها حرف زد. | |
| Exod | Dari | 34:32 | بعد از آنکه همگی در حضور او جمع شدند، همۀ آنچه را که خداوند بر کوه سینا به او گفته بود به اطلاع آن ها رساند. | |
| Exod | Dari | 34:34 | و هر وقتیکه موسی در خیمۀ عبادت به حضور خداوند می رفت که با او حرف بزند، تا وقتیکه خارج میشد نقاب را از روی خود بر می داشت. بعد همه احکامی را که از خداوند می گرفت، او به نوبۀ خود به گوش مردم اسرائیل می رساند | |
Chapter 35
| Exod | Dari | 35:1 | موسی تمام قوم اسرائیل را جمع کرد و به آن ها گفت: «اینست احکامی که خداوند داده است و شما باید از همۀ آن ها پیروی نمائید. | |
| Exod | Dari | 35:2 | شش روز کار کنید، اما در روز هفتم که روز مقدس خداوند است استراحت کنید و هر کسیکه در آن روز کار کند باید کشته شود. | |
| Exod | Dari | 35:10 | و کسانیکه مهارت و استعداد صنعتگری دارند، چیزهائی را که خداوند امر فرموده است بسازند. | |
| Exod | Dari | 35:15 | قربانگاه خوشبوئی دود کردنی، پایه ها، شبکه های برنجی، روغن مسح، پردۀ دروازۀ جایگاه مقدس؛ | |
| Exod | Dari | 35:16 | قربانگاه قربانی سوختنی، شبکه های برنجی، خاده ها برای حمل و نقل آن، سامان و لوازم آن، حوض و پایه های آن؛ | |
| Exod | Dari | 35:19 | لباسهای نفیس بافتگی برای خدمتگاران عبادتگاه مقدس، یعنی لباس مقدس برای هارون کاهن و پسرانش، تا در هنگام اجرای وظیفۀ کاهنی از آن ها استفاده کنند.» | |
| Exod | Dari | 35:21 | آنگاه دل همگی به رقت و روح شان به هیجان آمد و برای خداوند هرگونه هدیه و تحفه آوردند تا در خیمۀ حضور خداوند، برای وظایف مربوطۀ آن و لباسهای مقدس به کار برده شوند. | |
| Exod | Dari | 35:22 | پس مرد و زن، با ایمان و خلوص نیت آمدند و حلقه، انگشتر، گوشواره، دستبند و هر قسم زیورات طلا با خود آوردند. خلاصه هر کسی یک چیز طلائی با خود آورد. | |
| Exod | Dari | 35:23 | بعضی از مردم پارچه های لاجوردی، ارغوانی و سرخ، کتان نفیس، پشم بز، پوست آش دادۀ قوچ و بز آوردند. | |
| Exod | Dari | 35:25 | همه زنهائیکه که در کارهای دستی مهارت داشتند، پارچه های لاجوردی، ارغوانی و سرخ و کتان نفیس به حضور خداوند تقدیم کردند. | |
| Exod | Dari | 35:29 | پس همه مرد و زن اسرائیل با میل و رغبت اشیای کارآمد را که خداوند به موسی امر کرده بود به عنوان هدیه برای خداوند آوردند. | |
| Exod | Dari | 35:30 | و موسی به آن ها گفت: «خداوند، بزل ئیل پسر اوری، نواسۀ حور، از قبیلۀ یهودا را که سرشار از روح خدا و دارای لیاقت، ذکاوت، دانش و هنر است تعیین فرموده است تا نقشه و کارهای طلا و نقره و برنج، حجاری، زرگری، حکاکی و امور نجاری را اداره و مراقبت کند. | |
| Exod | Dari | 35:31 | و موسی به آن ها گفت: «خداوند، بزل ئیل پسر اوری، نواسۀ حور، از قبیلۀ یهودا را که سرشار از روح خدا و دارای لیاقت، ذکاوت، دانش و هنر است تعیین فرموده است تا نقشه و کارهای طلا و نقره و برنج، حجاری، زرگری، حکاکی و امور نجاری را اداره و مراقبت کند. | |
| Exod | Dari | 35:32 | و موسی به آن ها گفت: «خداوند، بزل ئیل پسر اوری، نواسۀ حور، از قبیلۀ یهودا را که سرشار از روح خدا و دارای لیاقت، ذکاوت، دانش و هنر است تعیین فرموده است تا نقشه و کارهای طلا و نقره و برنج، حجاری، زرگری، حکاکی و امور نجاری را اداره و مراقبت کند. | |
| Exod | Dari | 35:33 | و موسی به آن ها گفت: «خداوند، بزل ئیل پسر اوری، نواسۀ حور، از قبیلۀ یهودا را که سرشار از روح خدا و دارای لیاقت، ذکاوت، دانش و هنر است تعیین فرموده است تا نقشه و کارهای طلا و نقره و برنج، حجاری، زرگری، حکاکی و امور نجاری را اداره و مراقبت کند. | |
| Exod | Dari | 35:34 | خداوند به او و اُهولیاب، پسر اخیسامَک از قبیلۀ دان استعداد تعلیم و آموزش را داده است. | |
Chapter 36
| Exod | Dari | 36:1 | هر صنعتگری که لیاقت و استعداد خدائی دارد باید با بزل ئیل و اُهولیاب در ساختمان و اجرای کارهای صنعتگری، مطابق هدایت و فرمایش خداوند کمک کند.» | |
| Exod | Dari | 36:2 | موسی، بزل ئیل و اُهولیاب و همه صنعتگرانی که استعداد خدائی داشتند و همه کسان دیگر را که مایل و حاضر برای این کار بودند دعوت کرد. | |
| Exod | Dari | 36:3 | موسی همه مصالح و مواد ساختمانی را که مردم برای خیمۀ مقدس هدیه داده بودند همراه با همه اشیائی که هر صبح دریافت می کرد به آن ها می داد. | |
| Exod | Dari | 36:4 | پس همه صنعتگرانی که داوطلب این کار مقدس شدند، وظایف اصلی خود را ترک دادند و با میل و رغبت پیش موسی آمدند و به او گفتند: «مردم بیشتر از حد ضرورت مواد و مصالح آورده اند.» آنگاه موسی اعلان کرد که دیگر چیزی نیاورند، زیرا همۀ آنچه که برای کار خداوند ضرور بود مهیا شده است. پس مردم از آوردن هدیه راحت شدند. | |
| Exod | Dari | 36:5 | پس همه صنعتگرانی که داوطلب این کار مقدس شدند، وظایف اصلی خود را ترک دادند و با میل و رغبت پیش موسی آمدند و به او گفتند: «مردم بیشتر از حد ضرورت مواد و مصالح آورده اند.» آنگاه موسی اعلان کرد که دیگر چیزی نیاورند، زیرا همۀ آنچه که برای کار خداوند ضرور بود مهیا شده است. پس مردم از آوردن هدیه راحت شدند. | |
| Exod | Dari | 36:6 | پس همه صنعتگرانی که داوطلب این کار مقدس شدند، وظایف اصلی خود را ترک دادند و با میل و رغبت پیش موسی آمدند و به او گفتند: «مردم بیشتر از حد ضرورت مواد و مصالح آورده اند.» آنگاه موسی اعلان کرد که دیگر چیزی نیاورند، زیرا همۀ آنچه که برای کار خداوند ضرور بود مهیا شده است. پس مردم از آوردن هدیه راحت شدند. | |
| Exod | Dari | 36:7 | پس همه صنعتگرانی که داوطلب این کار مقدس شدند، وظایف اصلی خود را ترک دادند و با میل و رغبت پیش موسی آمدند و به او گفتند: «مردم بیشتر از حد ضرورت مواد و مصالح آورده اند.» آنگاه موسی اعلان کرد که دیگر چیزی نیاورند، زیرا همۀ آنچه که برای کار خداوند ضرور بود مهیا شده است. پس مردم از آوردن هدیه راحت شدند. | |
| Exod | Dari | 36:8 | اولتر بافندگان ماهر ده پرده از پارچه های نفیس کتان لاجوردی، ارغوانی و سرخ را که با اشکال بالداری بنام کروبیان بصورت ماهرانه ای خامکدوزی شده بودند بافتند و آماده کردند. طول هر پرده چهارده متر و عرض آن دو متر بود و همۀ آن ها به یک اندازه بودند. | |
| Exod | Dari | 36:9 | اولتر بافندگان ماهر ده پرده از پارچه های نفیس کتان لاجوردی، ارغوانی و سرخ را که با اشکال بالداری بنام کروبیان بصورت ماهرانه ای خامکدوزی شده بودند بافتند و آماده کردند. طول هر پرده چهارده متر و عرض آن دو متر بود و همۀ آن ها به یک اندازه بودند. | |
| Exod | Dari | 36:11 | بعد پنجاه ماده گی از فیتۀ لاجوردی در امتداد کنارۀ هر یک از آن دو تکه، ساختند و ماده گی ها را مقابل هم دوختند. | |
| Exod | Dari | 36:12 | بعد پنجاه ماده گی از فیتۀ لاجوردی در امتداد کنارۀ هر یک از آن دو تکه، ساختند و ماده گی ها را مقابل هم دوختند. | |
| Exod | Dari | 36:13 | همچنین پنجاه دکمۀ طلائی ساختند و پرده ها را ذریعۀ دکمه ها بهم پیوستند. و به این ترتیب با پیوستن هر دو تکه، معبد بصورت یک تکۀ واحد تکمیل شد. | |
| Exod | Dari | 36:16 | پنج تای آن پرده ها را با هم پیوند کردند و شش تای دیگر را علیحده بهم دوختند، یعنی یازده پرده را دو پارچه ساختند. | |
| Exod | Dari | 36:18 | و همچنین پنجاه دکمۀ برنجی را در پرده ها دوختند و ذریعۀ آن ها دو پارچه را بهم پیوست کردند. و خیمه یک تکۀ واحد شد. | |
| Exod | Dari | 36:24 | و چهل پایۀ نقره ای بزیر بیست چوکات ساختند. و هر چوکات با پایه اش ذریعۀ دو سگک پیوند میشد. | |
| Exod | Dari | 36:25 | همچنین بیست چوکات در سمت شمال خیمه با چهل پایۀ نقره ای، یعنی دو پایه برای هر چوکات وجود داشتند. | |
| Exod | Dari | 36:26 | همچنین بیست چوکات در سمت شمال خیمه با چهل پایۀ نقره ای، یعنی دو پایه برای هر چوکات وجود داشتند. | |
| Exod | Dari | 36:30 | پس در سمت مغرب، جمله هشت چوکات و شانزده پایه بزیر آن ها، یعنی دو پایه برای هر چوکات ساختند. | |
| Exod | Dari | 36:34 | چوکات و پشت بندها با طلای خالص ورق شانی شده و حلقه ها هم از طلای خالص ساخته شده بودند. | |
| Exod | Dari | 36:35 | پردۀ داخلی از کتان نفیس بافتگی برنگهای لاجوردی، ارغوانی و سرخ ساخته و با اشکال بالداری بنام کروبیان خامکدوزی شده بودند. | |
| Exod | Dari | 36:36 | پرده با چهار چنگک طلائی از چهار ستون چوب اکاسی که با طلا ورق شانی شده و بر چهار پایۀ قرار داشتند آویزان بود. | |
| Exod | Dari | 36:37 | همچنان پرده ای برای دروازۀ خیمه از کتان نفیس بافتگی و خامکدوزی لاجوردی، ارغوانی و سرخ ساختند. | |
Chapter 37
| Exod | Dari | 37:1 | بزل ئیل صندوقی را از چوب اکاسی ساخت که طول آن یک متر و بیست و پنج سانتی، عرض آن هفتاد و پنج سانتی و بلندی آن نیز هفتاد و پنج سانتی بود. | |
| Exod | Dari | 37:7 | دو مجسمۀ کروبی (فرشتۀ مقرب) را از طلای خالص چکش کاری نموده و در دو سر تخت رحمت قرار داد. | |
| Exod | Dari | 37:8 | یک کروبی در یک طرف و یک کروبی در طرف دیگر آن بود. کروبیان با تخت رحمت طوری ریخته شده بودند که در حقیقت یک تکۀ واحد بودند. | |
| Exod | Dari | 37:9 | کروبیان روبروی هم، بالهای شان باز و بر تخت رحمت پهن شده بودند و روی شان پائین بطرف تخت رحمت بود. | |
| Exod | Dari | 37:10 | میز را هم از چوب اکاسی به طول یک متر، عرض نیم متر و ارتفاع هفتاد و پنج سانتی متر ساخت. | |
| Exod | Dari | 37:16 | ظروفیکه برای نوشیدنی و خوشبوئی بر سر میز مانده می شدند عبارت بودند از بشقاب ها، کاسه ها، پیاله ها و جامها. همۀ اینها از طلا ساخته شده بودند. | |
| Exod | Dari | 37:17 | چراغدانی را هم از طلای خالص و چکش کاری شده ساخت. پایه، شاخه ها و پیاله ها یک تکه بودند. | |
| Exod | Dari | 37:19 | پیالۀ هر شاخه به شکل بادام و با شگوفه و پُندک آن ساخته شده بود. شش شاخه از چراغدان سر زده بودند. | |
| Exod | Dari | 37:20 | پایۀ اصلی چراغدان با چهار پیاله به شکل بادام با شگوفه و پُندک آن تزئین یافته و همگی یک تکه و از زیر هر جورۀ شاخه ها یک پُندک سر زده بود. | |
| Exod | Dari | 37:21 | پایۀ اصلی چراغدان با چهار پیاله به شکل بادام با شگوفه و پُندک آن تزئین یافته و همگی یک تکه و از زیر هر جورۀ شاخه ها یک پُندک سر زده بود. | |
| Exod | Dari | 37:25 | قربانگاه خوشبوئی دودکردنی را از چوب اکاسی ساخت. طول و عرض آن پنجاه سانتی و بلندی آن یک متر بود. شاخهای چهار کنج آن طوری ساخته شده بودند که همه یک تکه معلوم می شدند. | |
| Exod | Dari | 37:26 | سطح و دورادور و شاخهای آن با طلای خالص ورق شانی شده بودند. و با شبکه ای از طلای خالص ریختگی گرداگرد آنرا مزین کرد. | |
| Exod | Dari | 37:27 | دو حلقۀ طلائی بزیر شبکه نصب کرد که از آن ها بحیث گیرای میله ها برای حمل و نقل آن استفاده میشد. | |
Chapter 38
| Exod | Dari | 38:1 | قربانگاه قربانی سوختنی را از چوب اکاسی ساخت که بلندی آن یک و نیم متر و طول و عرض آن دو و نیم متر بود. | |
| Exod | Dari | 38:2 | شاخ هائی هم در چهار کنج خود داشت که شاخها و قربانگاه در حقیقت یک تکه بودند و همه با برنج ورق شانی شده بودند. | |
| Exod | Dari | 38:7 | میله ها را در حلقه های دو طرف آتشدان برای حمل و نقل قربانگاه جا دادند. خود قربانگاه از چوب میان خالی ساخته شده بود. | |
| Exod | Dari | 38:8 | حوضچۀ آن برنجی و سطح آن هم از برنج جلادار، مثل آئینه ساخته شده بود و آن را زنهائی که در مدخل خیمۀ حضور خداوند خدمت می کردند، هدیه داده بودند. | |
| Exod | Dari | 38:10 | تعداد ستونهای آن بیست بود و این ستونها بر بیست پایۀ برنجی قرار داشتند. چنگک ها و پشت بند های ستونها از نقره ساخته شده بودند. | |
| Exod | Dari | 38:11 | پردۀ شمال آن هم به طول پنجاه متر و دارای بیست ستون و بیست پایۀ برنجی بود. چنگک ها و پشت بند های ستونهای آن هم نقره ای بودند. | |
| Exod | Dari | 38:12 | پردۀ سمت مغرب آن بیست و پنج متر و دارای ده ستون و ده پایه بود. چنگک ها و پشت بندهای ستونها از نقره بودند. | |
| Exod | Dari | 38:18 | پردۀ دروازۀ صحن از کتان نفیس بافتگی خامکدوزی لاجوردی، ارغوانی و سرخ، طول آن ده متر و عرض آن دو و نیم متر بود. | |
| Exod | Dari | 38:19 | چهار ستون آن بالای چهار پایۀ برنجی قرار داشتند. چنگک ها، پوش سر ستونها و پشت بندها از نقره بودند. | |
| Exod | Dari | 38:21 | این بود مواد و طرز ساختمان خیمۀ حضور خداوند تا لاویان در آن خدمت و مأموریت خود را اجرا کنند. همه کارها قرار هدایت موسی و تحت نظارت ایتامار پسر هارون کاهن، | |
| Exod | Dari | 38:22 | و به وسیلۀ بزل ئیل پسر اوری، نواسۀ حور از قبیلۀ یهودا و به فرمان خداوند که به موسی داد، انجام شد. | |
| Exod | Dari | 38:23 | دستیار ماهر، اُهولیاب پسر اخیسامَک که در نقاشی و نو آوری، در امور نساجی و بافندگی و خامکدوزی پارچه های کتان نفیس لاجوردی، ارغوانی و سرخ مهارت کامل داشت، در ساختمان این جایگاه مقدس نقش مهمی داشت. | |
| Exod | Dari | 38:26 | یعنی فی نفر نیم مثقال هدیه دادند. و قراریکه سرشماری شدند تعداد آن ها شش صد و سه هزار و پنجصد و پنجاه نفر مرد بود. | |
| Exod | Dari | 38:27 | مقدار نقره ایکه برای یکصد پایۀ یکصد ستون خیمۀ عبادت و پردۀ آن به کار رفت سه و نیم تن بود، یعنی سی و چهار کیلوگرام برای هر پایه. | |
| Exod | Dari | 38:28 | نقره ایکه برای ساختن چنگک ها، ورق شانی ستونها و سرهای آن ها و پشت بندها مصرف شد بیست کیلو بود. | |
| Exod | Dari | 38:30 | او از آن برای ساختن پایه ها، دروازۀ دخول خیمۀ حضور خداوند، قربانگاه، شبکۀ برنجی و ظروف آن | |
Chapter 39
| Exod | Dari | 39:1 | برای هارون که در جایگاه مقدس خدمت می کرد، لباسی از پارچه های نفیس لاجوردی، ارغوانی و سرخ، قراریکه خداوند به موسی هدایت داده بود، ساختند. | |
| Exod | Dari | 39:3 | از ورقهای بسیار نازک طلا، تار ساختند و در پارچه های لاجوردی، ارغوانی و سرخ بصورت ماهرانه ای به کار بردند. | |
| Exod | Dari | 39:5 | دو تسمه را هم با مهارت خاصی برای دور کمر به همان ترتیب از طلا و پارچه های نفیس لاجوردی، ارغوانی و سرخ و کتان نفیس بافتگی که با ایفود یک تکه بود، طبق هدایت خداوند به موسی، ساختند. | |
| Exod | Dari | 39:6 | دو قطعه سنگ عقیق را که بر آن ها نام قبایل اسرائیل حکاکی شده بودند بر دو طوق طلا نشانده و طبق فرمان خداوند به موسی، به دو سرشانگی نصب کردند. | |
| Exod | Dari | 39:7 | دو قطعه سنگ عقیق را که بر آن ها نام قبایل اسرائیل حکاکی شده بودند بر دو طوق طلا نشانده و طبق فرمان خداوند به موسی، به دو سرشانگی نصب کردند. | |
| Exod | Dari | 39:8 | سینه پوش را هم بطور ماهرانه ای مثل ایفود از طلا و پارچۀ کتان نفیس بافتگی لاجوردی، ارغوانی و سرخ ساختند | |
| Exod | Dari | 39:10 | چهار رَسته از سنگهای قیمتی را در آن نصب کردند. سنگهای رَستۀ اول عقیق سرخ، یاقوت زرد و زمرد بود. | |
| Exod | Dari | 39:13 | سنگهای رَستۀ چهارم یاقوت کبود، عقیق جگری و یشم بوده و در یک قاب طلائی زربفت نصب شده بودند. | |
| Exod | Dari | 39:14 | تعداد سنگها دوازده و بر هر کدام آن ها نام یک قبیلۀ اسرائیل، مثلیکه بر مُهر حک می کنند، حکاکی شده بود. | |
| Exod | Dari | 39:18 | دو سر دیگر زنجیرها را به دو حلقۀ طلائی بستند، یعنی از پیشرو به دو سرشانگی ایفود بسته شده بود. | |
| Exod | Dari | 39:19 | دو حلقۀ طلائی برای دو گوشۀ پائین سینه پوش ساختند و در حصۀ داخل آن یعنی در کنار ایفود وصل کردند. | |
| Exod | Dari | 39:20 | دو حلقۀ طلائی دیگر هم ساختند که آن ها در قسمت پائین سرشانگی ها در پیشروی ایفود آویزان بودند. | |
| Exod | Dari | 39:21 | سینه پوش را ذریعۀ حلقه ها با فیتۀ لاجوردی به حلقه های ایفود وصل کردند تا بصورت مطمئن به پیش بند وصل شود و بالای کمربند قرار گیرد. همانطوریکه خداوند به موسی امر فرموده بود. | |
| Exod | Dari | 39:24 | دور دامن ردا را با زنگوله هائی به شکل انار که از تارهای تابیدۀ لاجوردی، ارغوانی و سرخ درست شده بودند، تزئین کردند. | |
| Exod | Dari | 39:26 | هروقتیکه هارون برای خدمت به معبد می رفت آن ردا را می پوشید. طوریکه خداوند به موسی امر فرموده بود. | |
| Exod | Dari | 39:29 | همچنان کمربندی از کتان نفیس بافتگی لاجوردی، ارغوانی و سرخ خامکدوزی قرار هدایتی که خداوند به موسی داد ساختند. | |
| Exod | Dari | 39:32 | به این ترتیب، سرانجام کار خیمۀ حضور خداوند طبق فرمانیکه خداوند به موسی داد تکمیل شد. | |
| Exod | Dari | 39:33 | بعد کار مکمل خود را پیش موسی آوردند که عبارت بودند از: خیمۀ، لوازم آن، دکمه ها، چوکات ها، پشت بندها، ستونها و پایه های آن ها، | |
| Exod | Dari | 39:40 | پرده های صحن، ستونها، پایه ها، پردۀ دروازۀ صحن، طنابها، میخها و همه ظروفیکه در خیمۀ حضور خداوند استعمال می شدند. | |
| Exod | Dari | 39:41 | لباسهای نفیس بافتگی برای خدمتگاران عبادتگاه مقدس، یعنی لباس مقدس برای هارون کاهن و پسرانش، تا در هنگام اجرای وظیفۀ کاهنی از آن ها استفاده کنند. | |
Chapter 40
| Exod | Dari | 40:4 | میز را هم با ظروف آن بیاور و در جای مخصوص آن قرار بده. همچنان چراغدان را بیاور و چراغ هایش را روشن کن. | |
| Exod | Dari | 40:5 | قربانگاه طلائی را برای خوشبوئی دودکردنی پیشروی صندوق پیمان بگذار و پردۀ دروازۀ دخول خیمه حضور خداوند را آویزان کن. | |
| Exod | Dari | 40:9 | روغن مسح را بگیر و بر همه چیز هائیکه در خیمه حضور خداوند است پاش بده. اثاث و لوازم آنرا وقف خداوند کن تا پاک و مقدس شوند. | |
| Exod | Dari | 40:15 | بعد آن ها را مسح کن مثلیکه پدر شان را مسح کردی، تا بتوانند بحیث کاهن مرا خدمت نمایند. و مسح شدن شان برای همیشه بوده اولادۀ آن ها هم شایستۀ وظیفۀ کاهنی باشند.» | |
| Exod | Dari | 40:19 | پوشش اولی را بروی خیمۀ حضور خداوند کشید و پوشش بیرونی را بالای آن انداخت. همان قسمیکه خداوند به موسی هدایت داده بود. | |
| Exod | Dari | 40:20 | دو لوحۀ سنگی را که احکام ده گانۀ خداوند بر آن ها نوشته شده بودند در صندوق قرار داد. میله ها را در حلقه های صندوق جا داد و تخت رحمت را بالای صندوق گذاشت. | |
| Exod | Dari | 40:21 | صندوق را بداخل خیمۀ حضور خداوند آورد و حجاب و پرده را آویزان کرد. طبق فرمانیکه خداوند به موسی داده بود. | |
| Exod | Dari | 40:22 | بعد میز را آورد و در جایگاه مقدس در قسمت شمال خیمۀ حضور خداوند در بیرون حجاب قرار داد | |
| Exod | Dari | 40:29 | قربانگاه قربانی سوختنی را پیش دروازۀ خیمۀ حضور خداوند گذاشت و قربانی سوختنی را به حضور خداوند تقدیم کرد. طبق هدایتی که خداوند به موسی داده بود. | |
| Exod | Dari | 40:30 | حوضچه را در بین خیمۀ حضور خداوند و قربانگاه قرار داد و آنرا برای شستشو از آب پُر کرد. | |
| Exod | Dari | 40:32 | وقتی به خیمۀ عبادت داخل شدند و پیش قربانگاه رسیدند شستشو کردند. طوریکه خداوند به موسی امر فرموده بود. | |
| Exod | Dari | 40:33 | بعد صحن را به گرداگرد خیمۀ حضور خداوند و قربانگاه هموار کرد. پردۀ دروازۀ دخول آنرا آویزان نمود. به این ترتیب وظیفۀ موسی به انجام رسید. | |
| Exod | Dari | 40:35 | موسی نتوانست به خیمۀ حضور خداوند داخل شود، زیرا ابر بر آن قرار گرفته و جلال خداوند آن را پُر ساخته بود | |
| Exod | Dari | 40:36 | و هر وقتیکه ابر از بالای خیمۀ عبادت بر می خاست، مردم اسرائیل براه خود ادامه می دادند و آن را تعقیب می کردند. | |