Site uses cookies to provide basic functionality.

OK
EXODUS
Up
Chapter 1
Exod Dari 1:1  فرزندان یعقوب (اسرائیل) که هر کدام با خانوادۀ خود همراه یعقوب به مصر رفتند اینها بودند:
Exod Dari 1:2  رئوبین، شمعون، لاوی، یهودا،
Exod Dari 1:3  ایسَسکار، زبولون، بنیامین،
Exod Dari 1:4  دان، نفتالی، جاد و اَشیر.
Exod Dari 1:5  تعداد تمام کسانی که از نسل یعقوب بودند، هفتاد نفر بود. یوسف پسر او هم در مصر بود.
Exod Dari 1:6  با گذشت زمان، یوسف و تمام برادران او و همچنین همه کسانی که از آن دوره بودند، مُردند.
Exod Dari 1:7  ولی نسل آن ها، یعنی بنی اسرائیل دارای فرزندان بی شمار و نیرومند شدند و سراسر مصر را پُر کردند.
Exod Dari 1:8  بعد از مدتی پادشاه جدیدی در مصر بر سر قدرت آمد که چیزی دربارۀ یوسف نمی دانست.
Exod Dari 1:9  او به مردم گفت: «تعداد اسرائیلی ها خیلی زیاد شده و حتی از ما هم نیرومندتر شده اند.
Exod Dari 1:10  اگر جنگی برپا شود، ممکن است آن ها با دشمنان ما متحد شوند و علیه ما بجنگند و از این کشور فرار کنند. پس ما باید چاره ای بسنجیم و نگذاریم تعداد آن ها از این بیشتر شود.»
Exod Dari 1:11  بنابر این مصری ها کارفرمایانی برای اسرائیلی ها تعیین کردند تا با کارهای شاقه، آن ها را ناتوان و ضعیف سازند. آن ها شهرهای فیتوم و رعمسیس را جهت مرکز تدارکات برای فرعون ساختند.
Exod Dari 1:12  اما هر چه بیشتر مصری ها بر اسرائیلی ها ظلم می کردند، تعداد اسرائیلی ها بیشتر می شد و همه جا را پُر می کردند. این وضع مصری ها را به وحشت انداخت.
Exod Dari 1:13  بنابراین، مصری ها بالای بنی اسرائیل بیشتر فشار آوردند و آن ها را به غلامی گرفته به کارهای بسیار سخت، از قبیل گِلکاری و خشت مالی و زراعت وادار می ساختند و هیچ رحمی به آن ها نمی کردند، بطوری که زندگی را بر آن ها تلخ ساخته بودند.
Exod Dari 1:14  بنابراین، مصری ها بالای بنی اسرائیل بیشتر فشار آوردند و آن ها را به غلامی گرفته به کارهای بسیار سخت، از قبیل گِلکاری و خشت مالی و زراعت وادار می ساختند و هیچ رحمی به آن ها نمی کردند، بطوری که زندگی را بر آن ها تلخ ساخته بودند.
Exod Dari 1:15  پادشاهِ مصر، به قابله های عبرانی که نام های شان شِفره و فُوعَه بود، امر کرد و گفت:
Exod Dari 1:16  «هنگامی که با زنهای عبرانی در وقت زایمان شان کمک می کنید، اگر نوزاد پسر باشد او را بکشید، ولی اگر دختر باشد او را زنده نگهدارید.»
Exod Dari 1:17  اما قابله ها از خدا ترسیدند و از امر پادشاه اطاعت نکردند و نوزادان پسر را نکشتند.
Exod Dari 1:18  پادشاه مصر قابله ها را احضار کرد و به آن ها گفت: «چرا این کار را کردید و پسرها را نکشتید؟»
Exod Dari 1:19  قابله ها به فرعون گفتند: «زنان عبرانی موقع زائیدن مانند زنهای مصری ضعیف نیستند. آن ها به راحتی می زایند و پیش از آنکه ما برسیم نوزاد شان بدنیا می آید.»
Exod Dari 1:20  چون قابله ها از خدا ترسیدند، خداوند به آن ها احسان کرد و آن ها خود شان دارای خانواده شدند.
Exod Dari 1:21  و بنی اسرائیل هم مرتب زیادتر و قویتر می شدند.
Exod Dari 1:22  پس پادشاهِ مصر، به مصری ها فرمان داد تا هر پسر عبرانی را که به دنیا می آید به دریای نیل بیاندازند، ولی دختر ها را زنده نگهدارند.
Chapter 2
Exod Dari 2:1  در همین زمان مردی از قبیلۀ لاوی با زنی که از همان قبیله بود ازدواج کرد.
Exod Dari 2:2  آن زن پسری بدنیا آورد. وقتی آن زن دید که نوزادش خیلی زیبا است، مدت سه ماه او را پنهان کرد.
Exod Dari 2:3  اما چون نتوانست بیشتر او را پنهان کند، یک تُکری را که از نَی ساخته شده بود گرفت و آنرا با قیر پوشاند و طفل را در آن گذاشت. بعد آنرا در بین نیزار در کنار دریای نیل رها کرد.
Exod Dari 2:4  خواهر طفل، کمی دورتر ایستاده بود تا ببیند چه اتفاقی برای طفل رخ می دهد.
Exod Dari 2:5  دختر فرعون برای غسل به دریای نیل آمد. وقتی کنیزانش در کنار دریا قدم می زدند او تُکری را در بین نیزار دید. پس یکی از کنیزان خود را فرستاد تا تُکری را بیآورد.
Exod Dari 2:6  وقتی تُکری را باز کرد طفلی را در آن دید که گریه می کرد. دختر فرعون دلش به حال طفل سوخت و گفت: «این کودک باید متعلق به عبرانیان باشد.»
Exod Dari 2:7  پس خواهر طفل آمد و گفت: «می خواهید بروم و زنی شیرده را از زنان عبرانیان بیاورم تا به طفل شیر بدهد؟»
Exod Dari 2:8  دختر فرعون گفت: «برو.» دختر رفت و مادر طفل را آورد.
Exod Dari 2:9  دختر فرعون به آن زن گفت: «این کودک را ببر و برای من از او پرستاری کن. من برای این کار تو مزد خواهم داد.» پس آن زن کودک را به خانه بُرد و به پرورش او پرداخت.
Exod Dari 2:10  کودک بزرگ شد. آن زن او را نزد دختر فرعون آورد. دختر فرعون او را به فرزندی خود قبول کرد و گفت: «این پسر را از آب گرفتم.» پس اسم او را موسی گذاشت.
Exod Dari 2:11  موسی وقتی بزرگ شد، رفت تا از قوم خود، یعنی عبرانیان دیدن کند. او دید که چگونه آن ها را به کارهای سخت و شاقه گماشته اند. حتی دید که یک نفر مصری یک عبرانی را لت و کوب می کرد.
Exod Dari 2:12  موسی به اطراف خود نگاه کرد و چون کسی آنجا نبود، آن مصری را کشت و جسدش را زیر ریگها پنهان کرد.
Exod Dari 2:13  روز بعد برگشت و دید که دو نفر عبرانی با هم دست به یخن هستند. به مردی که مقصر بود گفت: «چرا هموطن خود را می زنی؟»
Exod Dari 2:14  آن مرد در جواب گفت: «چه کسی تو را داور و حاکم ما ساخته است؟ آیا می خواهی مرا هم مثل آن مرد مصری بکشی؟» موسی ترسید و با خود فکر کرد «حتماً همه مردم از کاری که کرده ام خبر شده اند.»
Exod Dari 2:15  وقتی فرعون این ماجرا را شنید، تصمیم گرفت موسی را بکشد. اما موسی فرار کرد و به سرزمین مدیان رفت و در آنجا ساکن شد.
Exod Dari 2:16  روزی موسی بر سر چاهی نشسته بود. هفت نفر از دختران یترون که کاهن مدیان بود، بر سر چاه آمدند. آن ها آبخور ها را پُر کردند تا گلۀ پدر خود را سیراب کنند.
Exod Dari 2:17  اما بعضی از چوپانها آن ها را از سر چاه دور کردند. پس موسی به کمک دخترها رفت و گلۀ آن ها را آب داد.
Exod Dari 2:18  وقتی دخترها به نزد پدر خود، یترون برگشتند، پدر شان پرسید: «چه شد که امروز به این زودی برگشتید؟»
Exod Dari 2:19  آن ها جواب دادند: «یک نفر مصری ما را از دست چوپانان نجات داد و از چاه آب کشیده گلۀ ما را سیراب کرد.»
Exod Dari 2:20  پدر شان پرسید: «آن مرد حالا کجاست؟ چرا او را نیاوردید؟ بروید و از او دعوت کنید تا با ما غذا بخورد.»
Exod Dari 2:21  موسی موافقت کرد که در آنجا بماند و یترون دختر خود صفوره را هم به عقد او درآورد.
Exod Dari 2:22  صفوره پسری بدنیا آورد. موسی گفت: «من در این سرزمین بیگانه هستم.» پس پسر خود را جرشوم «بیگانه» نامید.
Exod Dari 2:23  چند سال بعد پادشاهِ مصر مُرد. اما بنی اسرائیل همچنان در غلامی بسر می بردند و از دست ظلم مصری ها آه و ناله می کردند و از خدا کمک می طلبیدند.
Exod Dari 2:24  خدا ناله و زاری آن ها را شنید و پیمانی را که با ابراهیم و اسحاق و یعقوب بسته بود بیاد آورد.
Exod Dari 2:25  خدا، از روی لطف بر قوم اسرائیل نظر کرد و آن ها را مورد توجه قرار داد.
Chapter 3
Exod Dari 3:1  یک روز وقتی موسی گلۀ خسر خود، یترون کاهن را می چراند، گله را به طرف غرب بیابان بُرد تا به کوهِ مقدس حوریب یعنی سینا رسید.
Exod Dari 3:2  در آنجا فرشتۀ خداوند از میان شعلۀ آتش که از یک بوته بر می خاست، بر او ظاهر شد. موسی نگاه کرد و دید که بوته شعله ور است اما نمی سوزد!
Exod Dari 3:3  پس با خود گفت: «نزدیک بروم و این چیز عجیب را ببینم که چرا بوته نمی سوزد؟»
Exod Dari 3:4  وقتی خداوند دید موسی نزدیک می آید، از میان بوتۀ آتش او را صدا کرد و فرمود: «موسی! موسی!» موسی عرض کرد: «بلی.»
Exod Dari 3:5  خدا فرمود: «نزدیکتر نیا، کفش هایت را از پاهایت بیرون کن چون جائی که ایستاده ای، زمینِ مقدس است.
Exod Dari 3:6  من، خدای اجداد تو هستم. خدای ابراهیم، اسحاق و یعقوب.» موسی روی خود را پوشاند، چون ترسید که به خدا نگاه کند.
Exod Dari 3:7  آنگاه خداوند فرمود: «من دیدم که قوم برگزیدۀ من در مصر ظلم زیادی را متحمل شدند. من گریه و زاری آن ها را شنیده ام و از همه رنج و عذابی که کشیده اند، آگاهم.
Exod Dari 3:8  بنابراین، آمده ام تا آن ها را از دست مصری ها نجات بدهم و از مصر بیرون آورده به سرزمینی حاصلخیز و وسیعی ببرم. به سرزمینی که اکنون کنعانیان، حِتیان، اَمُوریان، فِرزِیان، حویان و یبوسیان در آن زندگی می کنند.
Exod Dari 3:9  من فریاد قوم برگزیدۀ خود را شنیده ام و می دانم که چطور مصری ها به آن ها ظلم می کنند.
Exod Dari 3:10  حالا ترا نزد فرعون می فرستم تا تو قوم برگزیدۀ من، بنی اسرائیل را از مصر بیرون بیاوری.»
Exod Dari 3:11  موسی به خدا عرض کرد: «ای خداوند، من چه کسی هستم که نزد فرعون بروم تا بنی اسرائیل را از مصر بیرون بیاورم؟»
Exod Dari 3:12  خدا فرمود: «من با تو خواهم بود و وقتی که تو قوم برگزیدۀ مرا از مصر بیرون بیاوری، مرا در این کوه پرستش خواهید کرد. این نشانه ای خواهد بود که من تو را فرستاده ام.»
Exod Dari 3:13  موسی به خدا گفت: «وقتی من به نزد بنی اسرائیل بروم و بگویم که خدای اجداد شان مرا نزد ایشان فرستاده است و آن ها از من بپرسند که اسم او چیست، به آن ها چه بگویم؟»
Exod Dari 3:14  خدا فرمود: «هستم آنکه هستم. به بنی اسرائیل بگو که «من هستم» مرا نزد شما فرستاده است.
Exod Dari 3:15  به آن ها بگو: «یهوه خداوند، خدای اجداد شما، خدای ابراهیم، اسحاق و یعقوب مرا نزد شما فرستاده است.» اسم من تا ابد همین خواهد بود و تمام نسلهای آینده باید مرا به همین نام بخوانند.
Exod Dari 3:16  برو و تمام بزرگان قوم اسرائیل را جمع کن و به آن ها بگو: یهوه خداوند، خدای اجداد شما، خدای ابراهیم، اسحاق و یعقوب بر من ظاهر شد و گفت که او ظلمی را که مصریان با شما می کنند، دیدم
Exod Dari 3:17  و اراده کرده ام که شما را از مصر، که در آن رنج می کشید، بیرون بیاورم. من شما را به سرزمینی که حاصلخیز و وسیع است می برم. جائی که اکنون کنعانیان، حِتیان، اَمُوریان، فِرزِیان، حویان و یبوسیان در آن زندگی می کنند.
Exod Dari 3:18  آن ها به سخنان تو گوش خواهند داد. سپس تو به اتفاق بزرگان قوم اسرائیل، نزد پادشاه مصر برو و به او بگو: «خداوند، خدای عبرانیان، خود را بر ما ظاهر کرده است. حالا ما از تو تقاضا داریم که اجازه بدهی مدت سه روز به صحرا برویم و برای خداوند، خدای خود قربانی کنیم.»
Exod Dari 3:19  من می دانم که پادشاه مصر تا زیر فشار قرار نگیرد، به شما اجازه نخواهد داد.
Exod Dari 3:20  اما من قدرت خود را به کار می برم و مصریان را با کارهای عجیبی که در بین آن ها انجام خواهم داد مجازات می کنم. بعد از آن او به شما اجازه می دهد که بروید.
Exod Dari 3:21  من قوم برگزیدۀ خود را در نظر مصریان محترم خواهم ساخت. بنابراین، وقتی مصر را ترک می کنید دست خالی نخواهید رفت.
Exod Dari 3:22  هر زن اسرائیلی به نزد همسایۀ مصری خود و یا هر زنی که در خانه او هست برود و از آن ها لباس و جواهرات طلا و نقره بگیرد و اسرائیلی ها آن ها را به پسران و دختران خود بپوشانند و ثروت مصری ها را با خود از مصر بیرون ببرند.»
Chapter 4
Exod Dari 4:1  موسی به خداوند عرض کرد: «اگر بنی اسرائیل سخنان مرا باور نکنند و به من گوش ندهند و بگویند که تو بر من ظاهر نشدی، چه باید بکنم؟»
Exod Dari 4:2  خداوند پرسید: «در دستت چیست؟» موسی عرض کرد: «عصا.»
Exod Dari 4:3  خداوند فرمود: «آنرا بر زمین بینداز.» موسی آنرا بر زمین انداخت و ناگهان عصا به ماری تبدیل شد و موسی فرار کرد.
Exod Dari 4:4  خداوند به موسی فرمود: «دستت را دراز کن و از دُمش بگیر.» موسی دست خود را دراز کرد و مار را گرفت و مار دوباره در دست او به عصا تبدیل شد.
Exod Dari 4:5  خداوند به موسی فرمود: «این کار برای بنی اسرائیل ثابت خواهد کرد که خداوند، خدای اجداد آن ها، خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب بر تو ظاهر شده است.»
Exod Dari 4:6  خداوند بار دیگر به موسی فرمود: «دستت را به داخل قبایت کن.» موسی دست خود را به داخل قبای خود کرد و وقتی آنرا بیرون آورد دستش پُر از لکه های سفید به شکل برف شده بود.
Exod Dari 4:7  خداوند فرمود: «دوباره دستت را به داخل قبایت کن.» وقتی موسی دست خود را به داخل قبای خود کرد و بیرون آورد، دید که دستش مانند دیگر اعضای بدنش صحیح و سالم است.
Exod Dari 4:8  خداوند به موسی فرمود: «اگر آن ها سخنان ترا نپذیرند و معجزۀ اول را هم باور نکنند، معجزۀ دوم را باور خواهند کرد.
Exod Dari 4:9  اگر این دو معجزه را نپذیرند و به سخنان تو گوش ندهند آن وقت مقداری از آب دریای نیل را بگیر و بر خشکه بریز. آن آب به خون تبدیل خواهد شد.»
Exod Dari 4:10  موسی عرض کرد: «ای خداوند، من هرگز سخنور خوبی نبوده ام، نه از ابتدا و نه از وقتی که تو با من صحبت کرده ای، من در حرف زدن کُند هستم و نمی توانم خوب حرف بزنم.»
Exod Dari 4:11  خداوند فرمود: «چه کسی به انسان زبان داد؟ یا چه کسی او را کر یا گنگ آفرید؟ چه کسی او را بینا و یا کور ساخته است؟ آیا من که خداوند هستم این کارها را نکرده ام؟
Exod Dari 4:12  حالا برو، من به تو قدرت بیان خواهم داد و به تو خواهم آموخت که چه بگوئی.»
Exod Dari 4:13  اما موسی عرض کرد: «نی، خداوندا. تمنا می کنم یک نفر دیگر را بعوض من بفرست.»
Exod Dari 4:14  آنگاه خداوند بر موسی خشمگین شد و فرمود: «آیا من نمی دانم که برادرت هارون لاوی سخنران خوبی است؟ او حالا به ملاقات تو می آید و از دیدن تو خوشحال خواهد شد.
Exod Dari 4:15  تو باید با او صحبت کنی و به او بگوئی که چه بگوید. من هنگام صحبت با شما خواهم بود و به شما خواهم گفت که چه باید بکنید.
Exod Dari 4:16  او سخنگوی تو خواهد بود و به جای تو با مردم صحبت خواهد کرد. آن وقت تو برای او مانند خدا خواهی بود و هرچه باید بگوید به او خواهی گفت.
Exod Dari 4:17  تو باید این عصا را با خود ببری تا با آن معجزات خود را نشان دهی.»
Exod Dari 4:18  موسی به نزد خسر خود یترونِ کاهن رفت و به او گفت: «اجازه بده به نزد اقوام خودم در مصر بروم و ببینم آیا هنوز زنده اند یا نی.» یترون به موسی گفت: «به خیر و عافیت برو.»
Exod Dari 4:19  موسی هنوز در سرزمین مدیان بود که خداوند به او فرمود: «به مصر برگرد زیرا تمام کسانی که می خواستند تو را بکشند مُرده اند.»
Exod Dari 4:20  پس موسی زن و پسران خود را بر مرکبی سوار کرد و عصائی را که خدا به او فرموده بود با خود ببرد، به دست گرفت و به طرف مصر برگشت.
Exod Dari 4:21  خداوند دوباره به موسی فرمود: «وقتی به مصر برگشتی، تو باید تمام معجزاتی را که قدرت انجام آن ها را به تو داده ام، در مقابل فرعون نشان دهی. اما من دل فرعون را سخت می کنم تا قوم را آزاد نکند.
Exod Dari 4:22  آن وقت تو باید به فرعون بگوئی که خداوند چنین می گوید: بنی اسرائیل پسر اولباری من است.
Exod Dari 4:23  من به تو می گویم پسر مرا آزاد کن تا برود و مرا پرستش کند. اما تو آن ها را آزاد نمی کنی. پس من هم پسر اولباری ترا می کشم.»
Exod Dari 4:24  در بین راه جائی که موسی خیمه زده بود، خداوند بر او ظاهر شد و خواست او را بکشد.
Exod Dari 4:25  اما صفوره زن موسی، سنگ تیزی برداشت و پسر خود را ختنه کرد و پوست بریده شده را به پای موسی مالید و به خاطر مراسم ختنه سوری گفت که تو شوهر خونی هستی. پس خداوند از کشتن موسی صرفنظر کرد.
Exod Dari 4:26  اما صفوره زن موسی، سنگ تیزی برداشت و پسر خود را ختنه کرد و پوست بریده شده را به پای موسی مالید و به خاطر مراسم ختنه سوری گفت که تو شوهر خونی هستی. پس خداوند از کشتن موسی صرفنظر کرد.
Exod Dari 4:27  خداوند به هارون فرمود: «به بیابان به استقبال موسی برو.» هارون رفت و موسی را در کوه مقدس ملاقات کرد و او را بوسید.
Exod Dari 4:28  موسی تمام چیزهائی را که خداوند به او امر فرموده بود و همچنین احکامی را که به او داده بود، برای هارون تعریف کرد.
Exod Dari 4:29  پس موسی و هارون به مصر برگشتند و تمام بزرگان بنی اسرائیل را دور هم جمع کردند.
Exod Dari 4:30  هارون تمام چیزهائی را که خداوند به موسی فرموده بود برای آن ها تعریف کرد. سپس موسی معجزاتی در مقابل آن ها انجام داد.
Exod Dari 4:31  آن ها همه ایمان آوردند و چون شنیدند که خداوند به آن ها توجه فرموده و از درد و رنج آن ها آگاه است، همگی به روی زمین افتاده او را سجده و پرستش کردند.
Chapter 5
Exod Dari 5:1  سپس موسی و هارون به نزد فرعون رفتند و گفتند: «خداوند، خدای بنی اسرائیل، چنین می فرماید: بگذار قوم برگزیدۀ من به بیابان بروند تا مراسم عید را به احترام من بجا آورند.»
Exod Dari 5:2  اما فرعون گفت: «خداوند کیست که من باید به سخنان او گوش بدهم و بنی اسرائیل را آزاد کنم؟ من خداوند را نمی شناسم و بنی اسرائیل را هم آزاد نمی کنم.»
Exod Dari 5:3  آن ها در جواب گفتند: «خدای عبرانیان خود را بر ما ظاهر کرده است. به ما اجازه بده که به یک سفر سه روزه به بیابان برویم تا برای خداوند، خدای خود قربانی کنیم. اگر ما این کار را نکنیم، او ما را بوسیلۀ مرض یا جنگ نابود خواهد کرد.»
Exod Dari 5:4  پادشاهِ مصر به موسی و هارون گفت: «چرا می خواهید مردم را از کار شان باز دارید؟ آن ها را سر کار شان برگردانید.
Exod Dari 5:5  تعداد قوم شما زیاد شده است و حالا می خواهید از کار دست بکشید؟»
Exod Dari 5:6  در همان روز فرعون به کارفرمایان مصری و ناظران عبرانی امر کرده گفت:
Exod Dari 5:7  «دیگر برای خشت مالی به آن ها کاه ندهید و آن ها را مجبور سازید که خود شان کاه جمع کنند.
Exod Dari 5:8  تعداد خشت هایی هم که می مالند باید به اندازۀ گذشته باشد و حتی یک عدد هم کمتر نباشد، زیرا آن ها تنبلی می کنند و به خاطر همین است که می گویند می خواهیم برویم و برای خدای خود قربانی کنیم.
Exod Dari 5:9  این مردم را چنان به کار مصروف سازید تا فرصتی برای شنیدن سخنان بیهوده نداشته باشند.»
Exod Dari 5:10  پس کارفرمایان و ناظران رفتند و به بنی اسرائیل گفتند که فرعون چنین می گوید: «من دیگر کاه به شما نخواهم داد.
Exod Dari 5:11  خودتان بروید و از هر کجا که می توانید کاه برای خود جمع کنید و تعداد خشتها نباید کمتر از پیشتر باشد.»
Exod Dari 5:12  پس آن ها در سرتاسر مصر پراگنده شدند تا به جای کاه، خاشاک جمع کنند.
Exod Dari 5:13  کارفرمایان مرتب بر آن ها فشار می آوردند که تعداد خشتها به اندازۀ سابق، یعنی وقتیکه کاه به آن ها داده می شد، باشد.
Exod Dari 5:14  کارفرمایان مصری، ناظران اسرائیلی را می زدند که چرا تعداد خشت هائی که می سازند، به اندازۀ روزهای گذشته نیست.
Exod Dari 5:15  پس ناظران عبرانی به نزد فرعون رفتند و گریه کنان از او تقاضای کمک کردند و گفتند: «چرا با غلامان خود اینطور رفتار می کنی؟
Exod Dari 5:16  کاه به غلامانت نمی دهند و می گویند که باید خشت بسازیم و مرتب ما را تازیانه می زنند در صورتی که تقصیر از کارفرمایان خودت می باشد.»
Exod Dari 5:17  فرعون گفت: «شما تنبل هستید و نمی خواهید کار کنید. از این جهت است که می گوئید برویم و برای خداوند قربانی کنیم.
Exod Dari 5:18  حالا به سر کار خود برگردید. کاه به شما داده نخواهد شد و تعداد خشت هایی هم که می سازید باید به اندازۀ سابق باشد.»
Exod Dari 5:19  وقتی به ناظران اسرائیلی گفته شد که تعداد خشت ها باید به اندازه روزهای قبل باشد، فهمیدند که در وضع بدی قرار دارند.
Exod Dari 5:20  چون از نزد فرعون بیرون رفتند، دیدند که موسی و هارون منتظر آن ها ایستاده اند.
Exod Dari 5:21  پس به آن ها گفتند: «خداوند می داند که چه کار کرده اید و شما را مجازات خواهد کرد! زیرا شما بین ما و مأمورین فرعون دشمنی انداخته و بهانه ای به دست آن ها داده اید تا ما را بکشند.»
Exod Dari 5:22  پس موسی بار دیگر نزد خداوند برگشت و عرض کرد: «خداوندا، چرا با قوم برگزیدۀ خود بد رفتاری می کنی و چرا مرا فرستادی؟
Exod Dari 5:23  چون از وقتی که به نزد فرعون رفتم تا پیام تو را برسانم او با قوم من با ظلم و ستم رفتار می کند و تو هم هیچ کاری نمی کنی و به داد آن ها نمی رسی.»
Chapter 6
Exod Dari 6:1  خداوند به موسی فرمود: «حالا خواهی دید که من با فرعون چه می کنم. با قدرت خود او را مجبور می سازم که قوم برگزیدۀ مرا آزاد کند. در حقیقت کاری می کنم که او مجبور شود قوم برگزیدۀ مرا از سرزمین مصر بیرون کند.»
Exod Dari 6:2  خدا به موسی فرمود: «من، خداوند هستم.
Exod Dari 6:3  به ابراهیم، اسحاق و یعقوب به عنوان خدای قادر مطلق ظاهر شدم، ولی خود را به نامِ مُقدس خود، یعنی خداوند به آن ها معرفی نکردم.
Exod Dari 6:4  با آن ها پیمان بستم و وعده دادم که سرزمین کنعان یعنی سرزمینی را که در آنجا بیگانه بودند، به آن ها بخشم.
Exod Dari 6:5  من ناله های بنی اسرائیل را که در مصر غلام و اسیر اند، شنیدم و پیمان خود را به یاد آوردم.
Exod Dari 6:6  پس به بنی اسرائیل بگو که من خداوند هستم و شما را از دست مصری ها نجات می دهم و با قدرت خود آن ها را مجازات می کنم.
Exod Dari 6:7  شما را قوم برگزیدۀ خود می سازم و من خدای شما می باشم. وقتی شما را از غلامی مصری ها نجات بدهم، آنگاه می دانید که من خداوند، خدای شما هستم.
Exod Dari 6:8  من شما را به سرزمینی می آورم که به ابراهیم و اسحاق و یعقوب وعدۀ ملکیت آن را داده بودم. من آنرا به شما خواهم داد تا مالک آن باشید. من خداوند هستم.»
Exod Dari 6:9  موسی این سخنان را به بنی اسرائیل گفت ولی آن ها به سخنان او گوش ندادند، چونکه روحیۀ آن ها در زیر بارِ ظلمِ غلامی ضعیف شده بود.
Exod Dari 6:10  آنگاه خداوند به موسی فرمود:
Exod Dari 6:11  «برو به فرعون بگو که به بنی اسرائیل اجازه بدهد تا از مصر خارج شوند.»
Exod Dari 6:12  اما موسی به خداوند عرض کرد: «در حالیکه بنی اسرائیل به سخنان من اعتنا نمی کنند، از فرعون چطور توقع داشته باشم که به سخنان من گوش بدهد؟ برعلاوه من سخنور خوبی هم نیستم؟»
Exod Dari 6:13  خداوند به موسی و هارون مأموریت داد تا به نزد اسرائیلی ها و فرعون، پادشاه مصر بروند و بنی اسرائیل را از سرزمین مصر بیرون آورند.
Exod Dari 6:14  رؤبین که پسر بزرگ یعقوب بود، چهار پسر بنامهای حنوک، فَلو، حِزرون و کَرمی داشت. هر یک از آن ها جد یک قبیله بود و هر کدام بنام جد خود یاد می شد.
Exod Dari 6:15  شمعون شش پسر داشت: یموئیل، یامین، اوهد، یاکین، صوحر و شائول. (مادر شائول یک زن کنعانی بود.) هر یک از اینها جد یکی از قبایل بود.
Exod Dari 6:16  لاوی یکصد و سی و هفت سال عمر کرد و دارای سه پسر بود بنامهای جرشون، قُهات و مراری که اجداد قبایل لاوی بودند.
Exod Dari 6:17  جرشون دارای دو پسر بود بنامهای لِبنی و شِمعی که هر یک دارای قبیله ای شد.
Exod Dari 6:18  قهات یکصد و سی و سه سال عمر کرد و چهار پسر داشت بنامهای عَمرام، یزهار، حِبرون و عزیئیل.
Exod Dari 6:19  مِراری دارای دو پسر شد بنامهای مَحلی و موشی که با فرزندان شان قبیله های لاوی را تشکیل دادند.
Exod Dari 6:20  عَمرام با عمۀ خود یوکابد ازدواج کرد. یوکابد، هارون و موسی را بدنیا آورد. عَمرام یکصد و سی و هفت سال عمر کرد.
Exod Dari 6:21  یزهار سه پسر داشت بنامهای قورح، نِفج و زِکری.
Exod Dari 6:22  عزیئیل سه پسر داشت بنامهای میشائیل، ایلصافن و ستری.
Exod Dari 6:23  هارون با الیشبع که دختر عمیناداب و خواهر نحشون بود ازدواج کرد و دارای چهار پسر شد بنامهای ناداب، ابیهو، اَلِعازار و ایتامار.
Exod Dari 6:24  قورح دارای سه پسر شد بنامهای اَسّیر، اَلقانَه و اَبیاَساف که اجداد قبایل قورح بودند.
Exod Dari 6:25  اَلِعازار پسر هارون با یکی از دختران فوتی ئیل ازدواج کرد و صاحب پسری شد بنام فینِحاس. این بود نامهای بزرگان و اجداد قبیله های لاوی.
Exod Dari 6:26  موسی و هارون همان کسانی بودند که خداوند به آن ها فرمود که بنی اسرائیل را با تمامی قبیله های شان از سرزمین مصر بیرون بیاورند.
Exod Dari 6:27  موسی و هارون پیش فرعون، پادشاهِ مصر رفتند تا از او بخواهند که بنی اسرائیل را از مصر آزاد کند.
Exod Dari 6:28  یک روز خداوند در سرزمین مصر به موسی خطاب کرده فرمود:
Exod Dari 6:29  «من خداوند هستم. آنچه را به تو می گویم به فرعون، پادشاهِ مصر بگو.»
Exod Dari 6:30  اما موسی به خداوند عرض کرد: «خداوندا، تو می دانی که من در سخن گفتن کند هستم. پس فرعون چطور به سخنان من گوش خواهد داد؟»
Chapter 7
Exod Dari 7:1  خداوند به موسی فرمود: «من ترا مثل خدا برای فرعون می فرستم و برادرت هارون به عنوان پیغمبر، سخنگوی تو خواهد بود.
Exod Dari 7:2  هر چه به تو امر می کنم به برادرت هارون بگو تا او به فرعون بگوید و از او بخواهد که به بنی اسرائیل اجازه بدهد تا سرزمین مصر را ترک کنند.
Exod Dari 7:3  من قلب فرعون را سخت می سازم و با وجود معجزات و کارهای هولناکی که انجام بدهم،
Exod Dari 7:4  فرعون به سخنان شما گوش نمی دهد. پس از آن با قدرت خود مصری ها را مجازات می کنم و قوم برگزیدۀ خود، یعنی بنی اسرائیل را با قدرت تمام از این سرزمین بیرون می آورم.
Exod Dari 7:5  وقتی با دستِ قدرت خود بنی اسرائیل را از سرزمین آن ها خارج کنم، آنگاه مصریان می دانند که من خداوند هستم.»
Exod Dari 7:6  موسی و هارون آنچه را که خداوند به آن ها فرموده بود انجام دادند.
Exod Dari 7:7  موقعی که آن ها با فرعون صحبت کردند، موسی هشتاد ساله و هارون هشتاد و سه ساله بود.
Exod Dari 7:8  خداوند به موسی و هارون فرمود:
Exod Dari 7:9  «اگر فرعون از شما خواست که معجزه ای نشان بدهید، به هارون بگو عصای خود را در مقابل فرعون بر زمین بیندازد تا به مار تبدیل شود.»
Exod Dari 7:10  پس موسی و هارون به حضور فرعون رفتند و قراریکه خداوند فرموده بود، هارون عصای خود را در مقابل فرعون و بزرگان دربار بر زمین انداخت و عصا به مار تبدیل شد.
Exod Dari 7:11  فرعون دانشمندان و جادوگران مصر را حاضر کرد و آن ها هم همان کار را انجام دادند.
Exod Dari 7:12  آن ها عصاهای خود را بر زمین انداختند و عصاها همه به مار تبدیل شدند، ولی عصای هارون، عصاهای آن ها را خورد.
Exod Dari 7:13  اما همانطوری که خداوند فرموده بود، فرعون همچنان سنگدل باقی ماند و به سخنان موسی گوش نداد.
Exod Dari 7:14  سپس خداوند به موسی فرمود: «فرعون خیلی سرسخت است و اجازه نداد بنی اسرائیل بروند.
Exod Dari 7:15  صبح به کنار دریای نیل برو و عصایی را که به مار تبدیل شده بود با خود ببر. فرعون به کنار دریا می آید. همانجا منتظرِ آمدن او باش.
Exod Dari 7:16  آنگاه به او بگو: خداوند، خدای عبرانیان مرا فرستاده است که بگویم قوم برگزیدۀ او را آزاد کنی تا آن ها بروند و او را در بیابان پرستش کنند. ولی تا به حال از امر او اطاعت نکرده ای.
Exod Dari 7:17  حالا من با یک ضربۀ عصای خود آب دریای نیل را به خون تبدیل می کنم. تمام ماهی ها می میرند و آب چنان گنده می شود که مردم مصر نتوانند از آن بنوشند. خداوند می گوید: بدینوسیله خواهی دانست که من خداوند هستم.»
Exod Dari 7:18  حالا من با یک ضربۀ عصای خود آب دریای نیل را به خون تبدیل می کنم. تمام ماهی ها می میرند و آب چنان گنده می شود که مردم مصر نتوانند از آن بنوشند. خداوند می گوید: بدینوسیله خواهی دانست که من خداوند هستم.»
Exod Dari 7:19  خداوند به موسی فرمود: «به هارون بگو عصای خود را بسوی تمام آب های مصر ـ تمام دریاها، کانالها، حوضها و حتی کوزه های سنگی و کاسه های چوبی دراز کن تا آب همۀ آن ها به خون تبدیل شود.»
Exod Dari 7:20  موسی و هارون همانطوری که خداوند امر فرموده بود انجام دادند. هارون در مقابل فرعون و اهل دربار او، با عصای خود ضربه ای به آب دریای نیل زد و تمام آب آن به خون مبدل شد.
Exod Dari 7:21  ماهیانی که در دریا بودند همه مردند و آب دریا گنده شد و مصری ها دیگر نمی توانستند از آن آب بنوشند. همه جای مصر از خون پُر شد.
Exod Dari 7:22  جادوگران مصر هم با افسون های خود همان کارها را انجام دادند. فرعون سنگدل تر شد و همانطوری که خداوند فرموده بود به سخنان موسی و هارون گوش نداد.
Exod Dari 7:23  فرعون برگشت و به قصر خود رفت و هیچ توجهی به آنچه اتفاق افتاده بود، نداشت.
Exod Dari 7:24  تمام مصری ها برای پیدا کردن آب در کنار دریا چاه کندند، چونکه نمی توانستند از آب دریا بنوشند.
Exod Dari 7:25  از وقتی که خداوند آب دریای نیل را به خون تبدیل کرده بود، هفت روز گذشت.
Chapter 8
Exod Dari 8:1  خداوند به موسی فرمود: «نزد فرعون برو و به او بگو که خداوند چنین می فرماید: قوم برگزیدۀ مرا آزاد کن که بروند و مرا پرستش کنند.
Exod Dari 8:2  اگر آن ها را آزاد نکنی، من تمام سرزمین تو را پُر از بقه می کنم.
Exod Dari 8:3  بقه ها آنقدر در دریای نیل زیاد می شوند که از آنجا به طرف قصر تو هجوم می آورند و به خوابگاه و بسترت می روند. همچنین به خانه های اهل دربار و سایر مردم و حتی به تنورها و تغاره های خمیر می روند.
Exod Dari 8:4  بقه ها بر روی تو و بر روی تمامی مردمانت جست و خیز می زنند.»
Exod Dari 8:5  خداوند به موسی فرمود: «به هارون بگو که عصای خود را بسوی دریاها و کانالها و حوضها دراز کند تا بقه ها بیرون بیایند و تمام سرزمین مصر را پُر کنند.»
Exod Dari 8:6  هارون عصای خود را به طرف آب های مصر دراز کرد و بقه ها بیرون آمدند و تمام سرزمین مصر را پُر کردند.
Exod Dari 8:7  جادوگران مصر هم با جادو همین کار را کردند و سرزمین مصر از بقه پُر شد.
Exod Dari 8:8  پس فرعون موسی و هارون را به حضور خود فراخواند و به آن ها گفت: «نزد خداوند دعا کنید تا این بقه ها را از من و از مردم سرزمین من دور کند و آنگاه من قوم شما را آزاد می کنم و آن ها می توانند بروند و برای خداوند قربانی کنند.»
Exod Dari 8:9  موسی گفت: «تو زمان آزادی آن ها را تعیین کن تا من برای تو و اهل دربار تو و همۀ مردمت دعا کنم که بقه ها از تو و از خانۀ تو دور شوند و فقط در دریای نیل باقی بمانند.»
Exod Dari 8:10  فرعون گفت: «فردا.» موسی گفت: «قرار درخواست تو عمل خواهم کرد. آنگاه خواهی دانست که خدای دیگری مثل خداوند، خدای ما نیست.
Exod Dari 8:11  تو و اهل دربار و همۀ مردمت از شر بقه ها خلاص می شوید و بقه ها بغیر از دریای نیل در هیچ جای دیگر دیده نخواهند شد.»
Exod Dari 8:12  موسی و هارون از نزد فرعون بیرون رفتند و موسی به حضور خداوند دعا کرد که بقه ها را از بین ببرد.
Exod Dari 8:13  خداوند دعای موسی را مستجاب فرمود و تمام بقه هائی که در خانه ها و حویلی ها و مزارع بودند، مردند.
Exod Dari 8:14  مصری ها بقه ها را جمع کردند و روی هم انباشتند، چنانکه بوی بد آن ها همه جا را فرا گرفت.
Exod Dari 8:15  اما وقتی فرعون دید که از دست بقه ها راحت شده است، بار دیگر سنگدل شد و همانطوری که خداوند فرموده بود به سخنان موسی و هارون گوش نداد.
Exod Dari 8:16  خداوند به موسی فرمود: «به هارون بگو عصای خود را بلند کند و بر گَرد و غبار سرزمین مصر بزند تا گَرد و خاک سراسر مصر به پشه تبدیل شود.»
Exod Dari 8:17  آن ها چنین کردند و وقتی هارون عصای خود را بر زمین زد، تمام گَرد و خاک مصر به پشه تبدیل گردید و پشه ها بر مردم و حیوانات هجوم آوردند.
Exod Dari 8:18  جادوگران هم کوشش کردند با جادو پشه بوجود بیاورند، اما نتوانستند. همه جا از پشه پُر شده بود.
Exod Dari 8:19  جادوگران به فرعون گفتند که این کار، کار خدا است. اما فرعون سنگدل شد و همانطوری که خداوند فرموده بود به سخنان موسی و هارون گوش نداد.
Exod Dari 8:20  خداوند به موسی فرمود: «فردا صبح زود برخیز و وقتی که فرعون به کنار دریا می آید به دیدن او برو و به او بگو که خداوند می فرماید: قوم برگزیدۀ مرا رها کن تا مرا پرستش کنند.
Exod Dari 8:21  اگر آن ها را آزاد نکنی، بلای مگس را بر سر تو، بر سر اهل دربار و بر سر تمام مردمت می فرستم و خانه های مصریان و سرزمین آن ها پُر از مگس ها می شوند.
Exod Dari 8:22  ولی سرزمین جوشن را که قوم برگزیدۀ من در آن زندگی می کنند، از بقیه مصر جدا می کنم که مگسی در آنجا دیده نشود تا بدانی که من خداوند این سرزمین هستم
Exod Dari 8:23  و میان قوم برگزیدۀ خود و قوم تو فرق می گذارم و تو این معجزه را فردا می بینی.»
Exod Dari 8:24  خداوند قراریکه فرموده بود قصر فرعون و خانه های اهل دربار و مردم مصر و سراسر خاک آن را پُر از مگس کرد، بطوری که مگس ها آن سرزمین را بکلی ویران کردند.
Exod Dari 8:25  پس فرعون، موسی و هارون را به حضور خود فراخواند و گفت: «بروید و در همین سرزمین برای خدای خود قربانی کنید.»
Exod Dari 8:26  موسی گفت: «این کار درستی نیست. ما نمی توانیم حیواناتی را که کشتن شان در نظر مصریان ناپسند است در برابر چشمان آن ها برای خداوند، خدای خود قربانی کنیم، زیرا ممکن است آن ها ما را سنگسار کنند.
Exod Dari 8:27  ما باید به یک سفر سه روزه به بیابان برویم تا قرار امر خداوند، خدای ما برای او قربانی تقدیم کنیم.»
Exod Dari 8:28  فرعون گفت: «به شما اجازه می دهم که به بیابان بروید و برای خداوند، خدای خود قربانی کنید، به شرطی که زیاد دور نشوید و برای من هم دعا کنید.»
Exod Dari 8:29  موسی گفت: «همینکه از اینجا بیرون بروم، نزد خداوند دعا می کنم و فردا این بلا از شما و از درباریان و از تمام مردمانت دور می شود. ولی تو نباید بار دیگر ما را فریب بدهی، بلکه بگذاری که آن ها بروند و برای خداوند قربانی کنند.»
Exod Dari 8:30  موسی از نزد فرعون بیرون رفت و به حضور خداوند دعا کرد.
Exod Dari 8:31  خداوند دعای موسی را قبول فرمود و بلای مگس را از سر فرعون و اهل دربار و تمام مردم مصر دور کرد بطوری که دیگر یک مگس هم باقی نماند.
Exod Dari 8:32  اما فرعون باز هم سنگدل شد و اسرائیل را آزاد نکرد.
Chapter 9
Exod Dari 9:1  خداوند به موسی فرمود: «نزد فرعون برو و بگو خداوند، خدای عبرانیان چنین می فرماید: قوم برگزیدۀ مرا آزاد کن تا بروند و مرا پرستش کنند.
Exod Dari 9:2  زیرا اگر باز هم آن ها را آزاد نکنی،
Exod Dari 9:3  دست خداوند تمام حیوانات ـ اسپها، خرها، شترها، گاوها و گوسفندان ترا به مرض کشنده ای گرفتار می کند.
Exod Dari 9:4  من بین حیوانات بنی اسرائیل و حیوانات مصری ها فرق می گذارم تا به هیچیک از حیوانات بنی اسرائیل آسیبی نرسد.
Exod Dari 9:5  من که خداوند هستم، فردا را برای انجام این کار تعیین می کنم.»
Exod Dari 9:6  فردای آن روز خداوند همانطوری که فرموده بود عمل کرد و تمام حیوانات مصریان مُردند. اما حتی یک حیوان هم از گله های بنی اسرائیل نَمُرد.
Exod Dari 9:7  فرعون کسی را برای تحقیق فرستاد و معلوم شد که حتی یکی از حیوانات بنی اسرائیل هم نمُرده است. ولی فرعون همچنان سنگدل بود و از آزاد کردن بنی اسرائیل خودداری کرد.
Exod Dari 9:8  خداوند به موسی و هارون فرمود: «مشت های خود را از خاکستر کوره پُر کنید و موسی آن خاکستر را در مقابل فرعون به هوا بپاشد.
Exod Dari 9:9  آن ها مانند غبار سرتاسر سرزمین مصر را می پوشاند و موجب می شود که دُمَل های دردناکی بر بدن انسان و حیوان بوجود آید.»
Exod Dari 9:10  پس آن ها مقداری از خاکستر کوره را برداشتند و موسی آن ها را در مقابل فرعون به هوا پاشید و دُمَل های دردناکی بر بدن مردم و حیوانات مصریان ایجاد شد.
Exod Dari 9:11  جادوگران نتوانستند در مقابل موسی بایستند، بدن آن ها هم مانند سایر مصری ها پُر از دُمَل های دردناک شده بود.
Exod Dari 9:12  ولی خداوند همانطوری که فرموده بود فرعون را سنگدل ساخت و او به سخنان موسی و هارون گوش نداد.
Exod Dari 9:13  خداوند به موسی فرمود: «فردا صبح وقت به دیدن فرعون برو و به او بگو خداوند، خدای عبرانیان چنین می فرماید: قوم برگزیدۀ مرا آزاد کن تا بروند و مرا پرستش کنند.
Exod Dari 9:14  ورنه این بار نه تنها اهل دربار و مردمت، بلکه خودت را هم به بلائی مبتلا می کنم تا بدانی که در سرتاسر جهان خدائی مانند من نیست.
Exod Dari 9:15  اگر دست خود را به طرف تو و مردمانت دراز می کردم، همۀ تان به بلاهای مبتلا می شدید و از بین می رفتید،
Exod Dari 9:16  اما بخاطر اینکه قدرت خود را به تو نشان بدهم، ترا تا به حال زنده نگاهداشته ام تا نام من در سرتاسر جهان شایع گردد.
Exod Dari 9:17  تو هنوز هم قوم برگزیدۀ مرا آزاد نمی کنی و خود را بالا تر از آن ها می پنداری.
Exod Dari 9:18  پس بدان که فردا در همین وقت چنان ژاله ای از آسمان می فرستم که در تاریخ مصر سابقه نداشته باشد.
Exod Dari 9:19  حالا امر کن تا تمام گله هایت و هر چیزی را که در صحرا داری به سرپناهی بیاورند، زیرا انسان و حیوان و هر چیزی که در صحرا مانده باشد توسط ژاله نابود می شود.»
Exod Dari 9:20  بعضی از اهل دربار از این اخطار خداوند ترسیدند و غلامان و گله های خود را به جاهای سرپوشیده آوردند.
Exod Dari 9:21  اما کسانی که به پیام خداوند توجه نکردند، غلامان و گله های خود را در صحرا بجا گذاشتند.
Exod Dari 9:22  آنگاه خداوند به موسی فرمود: «دست خود را به سوی آسمان بلند کن تا در سرتاسر مصر، بر انسانها و حیوانات و گیاهان صحرا ژاله ببارد.»
Exod Dari 9:23  پس موسی عصای خود را به طرف آسمان بلند کرد و به امر خداوند در سرزمین مصر رعد و برق شدیدی پدید شد و ژاله شروع به باریدن کرد.
Exod Dari 9:24  طوفان ژاله و رعد و برق آنقدر شدید بود که مصری ها مانند آنرا در تاریخ خود بیاد نداشتند.
Exod Dari 9:25  در سراسر مصر ژاله هر چه را که در صحرا بود ـ از آدم و حیوان و نباتات، همه را نابود کرد و درختان را در هم شکست.
Exod Dari 9:26  تنها سرزمین جوشن، جائی که قوم اسرائیل در آن زندگی می کردند، از بلای ژاله در امان ماند.
Exod Dari 9:27  فرعون موسی و هارون را به حضور خود خواند و به آن ها گفت: «این بار واقعاً گناه کرده ام، زیرا خداوند عادل است و من و مردمان من خطاکاریم.
Exod Dari 9:28  به حضور خداوند دعا کنید تا رعد و برق و ژاله متوقف شود و من قول می دهم که شما را آزاد کنم و شما مجبور نیستید بیشتر از این در اینجا بمانید.»
Exod Dari 9:29  موسی در جواب فرعون گفت: «همینکه از شهر بیرون برویم دست های خود را برای دعا بلند کرده از خداوند درخواست خواهم نمود که رعد و برق و ژاله را متوقف کند تا تو بدانی که خداوند مالک زمین است.
Exod Dari 9:30  ولی می دانم که تو و اهل دربارت هنوز از خداوند نمی ترسید.»
Exod Dari 9:31  در آن سال، به محصول کتان و جَو آسیب زیادی رسید، زیرا جَو پخته شده و کتان شگوفه کرده بود.
Exod Dari 9:32  اما به گندم بخاطریکه دیر رس است آسیبی نرسید.
Exod Dari 9:33  موسی از نزد فرعون بیرون رفت و دستهای خود را بسوی خداوند بلند کرد و رعد و برق و ژاله متوقف شد و باران قطع گردید.
Exod Dari 9:34  اما چون فرعون دید که دیگر همه چیز آرام شد، بار دیگر گناه کرد و او و اهل دربارش به سرسختی خود ادامه دادند،
Exod Dari 9:35  و قراریکه خداوند پیشگوئی کرده بود، فرعون باز هم اجازه نداد که بنی اسرائیل بروند.
Chapter 10
Exod Dari 10:1  خداوند به موسی فرمود: «نزد فرعون برو، من دل فرعون و اهل دربارش را سخت کرده ام تا معجزات خود را در بین آن ها انجام بدهم،
Exod Dari 10:2  و تو بتوانی به فرزندان و نواسه هایت تعریف کنی که چطور با نشان دادن معجزات خود حماقت مصریان را آشکار نمودم و شما هم بدانید که من خداوند هستم.»
Exod Dari 10:3  پس موسی و هارون نزد فرعون رفتند و گفتند: «خداوند، خدای عبرانیان چنین می فرماید: تا کی می خواهی از امر من سرپیچی کنی؟ بگذار که قوم برگزیدۀ من بروند و مرا پرستش کنند.
Exod Dari 10:4  اگر آن ها را آزاد نکنی، فردا ملخ ها را به کشور تو می فرستم.
Exod Dari 10:5  آن ها آنقدر زیاد می باشند که تمام روی زمین را کاملاً می پوشانند و نمی توانید زیر پای تان را ببینید. ملخها آنچه را که از بلای ژاله در امان مانده باشد از بین می برند و حتی درخت هائی را که در مزارع هستند نیز خواهند خورد.
Exod Dari 10:6  قصر تو و خانه های اهل دربار و تمام مردمت پُر از ملخ می شوند. بطوری که اجداد تان هم هرگز چنین بلائی را ندیده باشند.» سپس موسی و هارون از نزد فرعون بیرون رفتند.
Exod Dari 10:7  اهل دربار به فرعون گفتند: «تا کی بگذاریم که این مرد ما را دچار مصیبت کند؟ بگذار این مردم بروند و خداوند، خدای خود را پرستش کنند. مگر نمی دانی که سرزمین مصر به چه ویرانه ای تبدیل شده است؟»
Exod Dari 10:8  پس آن ها موسی و هارون را به نزد فرعون بازگرداندند و فرعون به آن ها گفت: «بروید و خداوند، خدای خود را پرستش کنید. ولی می خواهم بدانم که چه کسانی برای عبادت می روند.»
Exod Dari 10:9  موسی در جواب گفت: «همۀ ما به اتفاق فرزندان و مو سفیدان ما می رویم. ما پسران و دختران و گله و رمۀ خود را هم با خود می بریم، زیرا می خواهیم جشنی را به احترام خداوند برگزار کنیم.»
Exod Dari 10:10  فرعون گفت: «به خداوند قسم که هرگز اجازۀ رفتن را به زنان و فرزندان شما نمی دهم، می دانم که نقشۀ بدی در سر دارید.
Exod Dari 10:11  نی، من فقط به مردها اجازه می دهم که بروند و خداوند را پرستش کنند. چون شما همین را می خواستید.» پس آن ها را از نزد فرعون بیرون راندند.
Exod Dari 10:12  خداوند به موسی فرمود: «دست خود را بر سرزمین مصر دراز کن تا ملخ ها بیایند و هر گیاه سبزی را که از بلای ژاله در امان مانده است بخورند.»
Exod Dari 10:13  موسی عصای خود را بر سرزمین مصر دراز کرد و به فرمان خدا باد شدیدی برای یک شبانه روز از مشرق بسوی مصر وزید و هنگام صبح ملخ ها را با خود آورد.
Exod Dari 10:14  ملخ ها تمام سرزمین مصر را پوشاندند و همه جا را پُر کردند و ملخها آنقدر زیاد بودند که چنان بلائی را کسی ندیده و نخواهد دید.
Exod Dari 10:15  زمین از ملخ پُر شد و ملخها همه میوه های درختان و تمام گیاهان سبز را که در اثر ژاله از بین نرفته بودند، خوردند بطوری که هیچ برگی بر درخت و هیچ علف سبزی در مزارع باقی نماند.
Exod Dari 10:16  فرعون فوراً موسی و هارون را فراخوانده به آن ها گفت: «من در برابر خداوند، خدای شما و خود شما گناه کرده ام.
Exod Dari 10:17  این بار هم مرا ببخشید و از خداوند، خدای خود بخواهید تا این بلای مهلک را از من دور کند.»
Exod Dari 10:18  موسی از نزد فرعون بیرون رفت و نزد خداوند دعا کرد.
Exod Dari 10:19  خداوند آن باد شرقی را به یک باد شدید غربی تبدیل کرد. شدت باد تمام ملخ ها را یکجا در بحیرۀ احمر ریخت و در سراسر مصر حتی یک ملخ هم باقی نماند.
Exod Dari 10:20  اما خداوند دلِ فرعون را سخت کرد و فرعون بنی اسرائیل را آزاد نکرد.
Exod Dari 10:21  خداوند به موسی فرمود: «دست خود را بسوی آسمان بلند کن تا تاریکی غلیظی سرزمین مصر را فراگیرد.»
Exod Dari 10:22  موسی چنان کرد و تاریکی غلیظی برای مدت سه روز سراسر سرزمین مصر را گرفت.
Exod Dari 10:23  مصریان نمی توانستند یکدیگر را ببینند و در آن سه روز هیچکس از خانۀ خود بیرون نیامد، ولی جائی که بنی اسرائیل زندگی می کردند روشن ماند.
Exod Dari 10:24  آنگاه فرعون موسی و هارون را خواست و گفت: «همگی شما با زنان و فرزندان تان بروید و خداوند را پرستش کنید. اما گله و رمۀ شما در همین جا بمانند.»
Exod Dari 10:25  موسی گفت: «ما گاو و گوسفند را باید همراه خود ببریم تا برای خداوند، خدای خود قربانی سوختنی تقدیم کنیم.
Exod Dari 10:26  ما از گله و رمۀ خود حتی یکی را هم بر جا نخواهیم گذاشت، زیرا ما تا به آنجا نرسیم، نمی دانیم خداوند، خدای ما چه حیوانی را برای قربانی می خواهد.»
Exod Dari 10:27  ولی خداوند دلِ فرعون را سخت کرد و فرعون این بار هم اجازه نداد که آن ها بروند.
Exod Dari 10:28  فرعون به موسی گفت: «از پیش روی من دور شو و دیگر برنگرد. اگر بار دیگر با من روبرو شوی کشته خواهی شد.»
Exod Dari 10:29  موسی گفت: «بسیار خوب، دیگر روی مرا نخواهی دید.»
Chapter 11
Exod Dari 11:1  بعد از آن خداوند به موسی فرمود: «فقط یک بلای دیگر نیز بر سر فرعون و مردم او می آورم. بعد از آن او شما را آزاد می کند. در حقیقت او همۀ شما را از اینجا بیرون می راند.
Exod Dari 11:2  حالا به مردم اسرائیل بگو که هر کس چه زن و چه مرد از همسایۀ مصری خود زیورات طلا و نقره بخواهند.»
Exod Dari 11:3  خداوند بنی اسرائیل را در نظر مصریان عزیز گردانید و مأمورین دربار و مردم مصر موسی را مردی بزرگ می دانستند.
Exod Dari 11:4  موسی به فرعون گفت: «خداوند می فرماید: «در حوالی نیمۀ شب از مصر عبور می کنم
Exod Dari 11:5  و هر فرزند اولباری مصری را که پسر باشد می کشم. چه پسر اولباری فرعون که ولیعهد او است، چه پسر اولباری کنیزی که پشت دستآس نشسته است و چه اولباری حیوانات باشد، همه را می کشم.
Exod Dari 11:6  چنان گریه و شیونی در مصر برپا می شود که هرگز شنیده نشده و نخواهد شد.
Exod Dari 11:7  اما بالای قوم اسرائیل و حیوانات شان حتی سگی هم غَوغَو نمی کند. آنگاه می دانید که خداوند بین مصریان و بنی اسرائیل فرق می گذارد.»
Exod Dari 11:8  تمام مأمورین دربار پیش من می آیند و در مقابل من زانو زده و از من التماس می کنند تا من قوم خود را همراه گرفته هر چه زودتر از اینجا برویم و آنگاه من اینجا را ترک خواهم کرد.» سپس موسی با خشم و غضب از نزد فرعون بیرون رفت.
Exod Dari 11:9  خداوند به موسی فرمود: «فرعون به سخنان تو اعتنا نمی کند و این به من موقع می دهد تا معجزات بیشتری در سرزمین مصر نشان بدهم.»
Exod Dari 11:10  موسی و هارون در حضور فرعون تمام آن معجزات را انجام دادند، اما فرعون بنی اسرائیل را اجازه نداد که از مصر خارج شوند، زیرا خداوند دلش را سخت ساخته بود.
Chapter 12
Exod Dari 12:1  خداوند در مصر به موسی و هارون فرمود:
Exod Dari 12:2  «از این به بعد، این ماه برای شما اولین ماه سال باشد.
Exod Dari 12:3  به تمام قوم اسرائیل هدایت بده که هر سال در روز دهم همین ماه طبق رسم هر خانواده بره ای تهیه کنند.
Exod Dari 12:4  اگر تعداد خانواده کم باشد و نتواند بره را کاملاً بخورد، می تواند با همسایۀ مجاور خود شریک شود، یعنی هر خانواده نظر به تعداد افراد خود و به اندازۀ خوراک خود در قیمت بره سهم بگیرد.
Exod Dari 12:5  این بره خواه گوسفند خواه بز، باید نر و یک ساله و بی عیب باشد.
Exod Dari 12:6  در شام روز چهاردهم تمام قوم اسرائیل بره های خود را قربانی کنند.
Exod Dari 12:7  سپس مقداری از خون آنرا بر دو طرف چوکات و سر دروازۀ خانه ای که بره در آن خورده می شود، بپاشند.
Exod Dari 12:8  در همان شب تمام گوشتها را کباب کرده با نان فطیر (بدون خمیرمایه) و سبزیجات تلخ بخورند.
Exod Dari 12:9  این گوشت نباید خام و یا جوش داده خورده شود، بلکه آن را با کله و پاچه و اجزای داخلی آن روی آتش کباب کرده بخورند.
Exod Dari 12:10  گوشت را نباید تا صبح نگاهدارید و اگر چیزی از آن باقی بماند آن را در آتش بسوزانید.
Exod Dari 12:11  شما باید با عجله بره را بخورید، کفشهای تان را بپا و عصای تان را به دست بگیرید، زیرا این عید فِصَح است و آن را به احترام من، خداوند برگزار کنید.
Exod Dari 12:12  در آن شب من از مصر عبور می کنم و تمام اولباری های مصری، چه انسان و چه حیوان، همه را می کشم. من خداوند هستم و تمام خدایان مصر را مجازات می کنم.
Exod Dari 12:13  خونی که بر دو طرف چوکات و بر سر دروازۀ خانۀ تان می پاشید، نشانه ای بر خانه های تان می باشد و وقتی من آن خون را ببینم از شما می گذرم و تنها مصریان را هلاک می کنم و به شما هیچ آسیبی نمی رسانم.
Exod Dari 12:14  شما باید آن روز را همیشه بخاطر داشته باشید و آنرا به عنوان عید خداوند همیشه جشن بگیرید تا کاری را که من برای شما کرده ام بیاد داشته باشید. این عید را به عنوان یک آئین همیشگی نسل بعد از نسل تجلیل کنید.»
Exod Dari 12:15  خداوند فرمود: «در این عید که مدت هفت روز طول می کشد، باید نان فطیر بخورید. در روز اول عید تمام خمیرمایه را از خانۀ خود بیرون کنید. اگر کسی در دوران این هفت روز نان فطیر بخورد، باید از میان قوم اسرائیل منقطع شود.
Exod Dari 12:16  در روز اول و هفتم باید تمام قوم یکجا جمع شوند و به عبادت خدا بپردازند. در این دو روز بغیر از تدارک غذا نباید به هیچ کاری دیگر دست زد.
Exod Dari 12:17  عید فطیر به شما یادآوری می کند که من در چنین روزی قبایل شما را از مصر بیرون آوردم. بنابراین، بر شما و نسلهای آیندۀ شما واجب است که این عید را جشن بگیرید.
Exod Dari 12:18  از شام روز چهاردهم ماه اول تا شام روز بیست و یکم شما باید نان فطیر بخورید.
Exod Dari 12:19  برای هفت روز نباید اثری از خمیرمایه در خانه های تان باشد. اگر کسی در این مدت نان خمیرمایه دار بخورد، خواه بیگانه باشد خواه اهل آنجا، باید از میان قوم اسرائیل طرد شود.
Exod Dari 12:20  باز می گویم که شما نباید نان خمیرمایه دار بخورید، بلکه فقط نان فطیر بخورید.»
Exod Dari 12:21  موسی تمام رهبران قوم اسرائیل را نزد خود فراخوانده به آن ها گفت: «هرکدام از شما یک برۀ گوسفند یا بز برای خانوادۀ تان گرفته آنرا برای عید فِصَح قربانی کنید.
Exod Dari 12:22  سپس یک دسته جارو بوته را در خون بره که در طشت ریخته شده غوطه کنید و خون را به سر در و دو طرف چوکات دروازۀ خانه های تان بپاشید. هیچ یک از شما نباید تا صبح از خانه بیرون برود.
Exod Dari 12:23  در آن شب خداوند از مصر عبور می کند تا مصریان را بکشد، اما وقتی خون را بر سر و دو طرف چوکات دروازۀ خانه های شما ببیند، از آنجا می گذرد و به فرشتۀ مرگ اجازه نمی دهد که به خانه های شما داخل شود و شما را هلاک کند.
Exod Dari 12:24  بر شما و فرزندان شما واجب است که این قانون را برای همیشه حفظ کنید.
Exod Dari 12:25  بعد وقتی به سرزمینی که خداوند وعدۀ ملکیت آن را به شما داده است وارد شدید، این مراسم را بجا آورید.
Exod Dari 12:26  وقتی فرزندان شما بپرسند که معنی این مراسم چیست؟
Exod Dari 12:27  بگوئید عید فِصَح را به احترام خداوند جشن می گیریم، زیرا شبی که خداوند از خانه های بنی اسرائیل در مصر عبور نمود، مصری ها را هلاک کرد، ولی به ما آسیبی نرساند.» بنی اسرائیل زانو زدند و خداوند را پرستش کردند.
Exod Dari 12:28  سپس رفتند و آنچه را که خداوند توسط موسی و هارون به آن ها هدایت داده بود انجام دادند.
Exod Dari 12:29  در حدود نیمۀ شب خداوند تمام اولباری های مصری را، از پسر اولباری فرعون که ولیعهد او بود گرفته تا اولباری اسیری که در سیاهچال زندانی بود و همچنین اولباری حیوانات را کشت.
Exod Dari 12:30  در آن شب فرعون و اهل دربار او و همۀ مردم مصر بیدار شدند و گریه و شیون بزرگی در مصر بر پا شد، زیرا خانه ای نبود که در آن کسی نَمُرده باشد.
Exod Dari 12:31  در همان شب فرعون، موسی و هارون را به حضور خود خواست و به آن ها گفت: «شما و همۀ قوم اسرائیل از مصر خارج شوید و سرزمین مرا ترک کنید و هر طوری که می خواهید خداوند را بپرستید.
Exod Dari 12:32  گله ها و رمه های خود را نیز با خود ببرید. برای من هم دعا کنید.»
Exod Dari 12:33  مردم مصر اصرار می کردند که بنی اسرائیل هر چه زودتر سرزمین آن ها را ترک کنند. چون می گفتند: «اگر شما از اینجا نروید همۀ ما خواهیم مرد.»
Exod Dari 12:34  بنابراین اسرائیلی ها تغاره های پُر از خمیر فطیر را در پارچه پیچیدند و بر دوش خود گذاشتند.
Exod Dari 12:35  سپس بنی اسرائیل همانطوری که موسی به آن ها گفته بود، از همسایه های خود زیورات طلا و نقره و لباس خواستند.
Exod Dari 12:36  خداوند بنی اسرائیل را در نظر مصری ها عزیز و محترم ساخته بود و هر چه از آن ها خواستند به آن ها دادند. به این ترتیب اسرائیلی ها ثروت مصریان را با خود بردند.
Exod Dari 12:37  بنی اسرائیل که تعداد آن ها بغیر از زنها و اطفال در حدود ششصد هزار مرد بود، پیاده از رعمسیس به سُکوت کوچ کردند.
Exod Dari 12:38  همچنین عدۀ زیادی از مردم دیگر هم با گله ها و رمه های خود با آن ها همراه بودند.
Exod Dari 12:39  آن ها از همان خمیر فطیر که از مصر با خود آورده بودند نان پختند. زیرا با عجله از مصر خارج شده بودند و فرصت آن را نداشتند که نان بپزند یا توشۀ راه را تهیه کنند.
Exod Dari 12:40  بنی اسرائیل مدت چهارصد و سی سال در مصر زندگی کرده بودند.
Exod Dari 12:41  در آخرین روز چهارصد و سیُمین سال، تمام قبایل قوم خداوند از مصر بیرون رفتند.
Exod Dari 12:42  این همان شبی بود که خداوند برای نجات آن ها از مصر تعیین فرموده بود و شبی است که وقفِ خداوند شد تا بنی اسرائیل برای همیشه به یاد خداوند آن را جشن بگیرند.
Exod Dari 12:43  خداوند به موسی و هارون فرمود: «این مقررات عید فِصَح است: هیچ بیگانه ای نباید از غذای فِصَح بخورد.
Exod Dari 12:44  اما هر غلام زر خریدی که ختنه شده باشد، می تواند از آن بخورد.
Exod Dari 12:45  مهمانان غیر یهودی و مزدوران نباید از آن بخورند.
Exod Dari 12:46  تمام آن غذا را باید در خانه ای که تهیه شده است بخورید. چیزی از آن غذا را بیرون نبرید و هیچیک از استخوانهای آن را نشکنید.
Exod Dari 12:47  تمام قوم اسرائیل این عید را تجلیل کنند.
Exod Dari 12:48  کسی که ختنه نشده نباید از آن بخورد. اما اگر بیگانگانی که در بین شما زندگی می کنند و بخواهند این مراسم را برای خداوند برگزار نمایند، اول باید تمام افراد ذکور خانوادۀ شان ختنه شوند. آنگاه می توانند مانند شما در آن مراسم شرکت کنند.
Exod Dari 12:49  تمام اسرائیلی ها اصلی و بیگانگانی که ختنه شده اند و در میان شما ساکن اند شامل این مقررات می باشند.»
Exod Dari 12:50  تمام قوم اسرائیل احکام خداوند را که بوسیلۀ موسی و هارون به آن ها داده شده بود، اطاعت کردند.
Exod Dari 12:51  در همان روز، خداوند قبایل اسرائیل را از مصر بیرون آورد.
Chapter 13
Exod Dari 13:2  «تمام پسران اولباری قوم اسرائیل و هر اولباری نر حیوانات را وقف من کنید. زیرا آن ها به من تعلق دارند.»
Exod Dari 13:3  موسی به مردم گفت: «این روز را که روز رهائی شما از سرزمین مصر، جائی که در آن در غلامی بسر می بردید، بیاد داشته باشید، زیرا خداوند شما را با قدرت عظیم خود از مصر بیرون آورد. شما نباید نان خمیرمایه دار بخورید.
Exod Dari 13:4  امروز که روز اول ماه ابیب است شما از سرزمین مصر خارج می شوید.
Exod Dari 13:5  خداوند به اجداد شما وعده داده است که سرزمین کنعانیان، حِتیان، اموریان، حویان و یبوسیان را به شما بدهد. وقتی که او شما را به آن سرزمین حاصلخیز که در آن شیر و عسل جاری است بیاورد، شما باید هر سال، اولین روزِ ماه اول سال را جشن بگیرید.
Exod Dari 13:6  هفت روز نان فطیر بخورید و در روز هفتم به احترام خداوند جشن بزرگی برپا کنید.
Exod Dari 13:7  هفت روز نان فطیر بخورید و هیچ خمیرمایه یا نان خمیرمایه دار در خانه های شما و حتی در سراسر سرزمین شما نباشد.
Exod Dari 13:8  هنگام برگزاری این مراسم به فرزندان تان تعریف کنید که این جشن بخاطر کاری است که خداوند در موقع خروج شما از مصر انجام داد.
Exod Dari 13:9  این مراسم مانند علامه ای بر دست تان و نشانه ای بر پیشانی تان خواهد بود تا به شما یادآور شود که همیشه احکام شریعت خداوند را در نظر داشته باشید. زیرا خداوند شما را با قدرت عظیم خود از مصر بیرون آورد.
Exod Dari 13:10  این عید را هر سال در موقع معین جشن بگیرید.
Exod Dari 13:11  خداوند قرار وعده ای که به اجداد شما داده بود، شما را به سرزمین کنعان می آورد. وقتی در آنجا برسید
Exod Dari 13:12  باید اولباری های ذکور را وقف خداوند کنید. همه اولباری های نر حیوانات شما به خداوند تعلق دارند
Exod Dari 13:13  بعوض اولباری الاغ، یک بره وقف کنید. اما اگر نخواستید آن را با بره عوض کنید، باید گردن الاغ را بشکنید. ولی بجای پسر اولباری خود فدیه ای بدهید.
Exod Dari 13:14  در آینده وقتی پسران تو بپرسند که معنی این کار چیست؟ بگو: خداوند ما را با قدرت عظیم خود از مصر، جائی که در آن در غلامی بسر می بردیم، بیرون آورد.
Exod Dari 13:15  چون فرعون سرسختی کرد و نخواست ما را آزاد کند، خداوند تمام پسران اولباری مصریان را، چه انسان و چه حیوان هلاک ساخت. به همین دلیل است که اولباری های نر حیوانات را برای خداوند قربانی می کنیم. ولی بجای اولباری های خود فدیه می دهیم.
Exod Dari 13:16  این مراسم مانند نشانه ای بر دست تان و علامتی در پیشانی شما خواهد بود تا به شما یادآوری کند که خداوند با قدرت عظیم خود ما را از سرزمین مصر بیرون آورد.»
Exod Dari 13:17  وقتی فرعون بنی اسرائیل را آزاد کرد، خدا آن ها را از راه سرزمین فلسطین، باوجودیکه نزدیکترین راه رسیدن به کنعان بود، نبُرد، زیرا خدا می دانست که قوم اسرائیل، هرچند مسلح از مصر خارج شدند، وقتی بدانند که مجبور هستند جنگ کنند، ممکن است از رفتن به کنعان پشیمان شوند و به مصر برگردند.
Exod Dari 13:18  پس آن ها را از راه بیابان بسوی بحیرۀ احمر هدایت کرد.
Exod Dari 13:19  در این سفر، موسی استخوان های یوسف را نیز با خود بُرد، زیرا یوسف در زمان حیات خود بنی اسرائیل را قسم داده گفته بود: «وقتی خدا شما را آزاد کند، استخوان های مرا هم با خود از اینجا ببرید.»
Exod Dari 13:20  بنی اسرائیل از سُکُوت کوچ کردند و در ایتام در کنار صحرا اردو زدند.
Exod Dari 13:21  خداوند روزها در ستونی از ابر و هنگام شب در ستونی از آتش پیشاپیش آن ها می رفت و راه را برای آن ها روشن می کرد. به این ترتیب، آن ها می توانستند هم در روز و هم در شب سفر کنند.
Exod Dari 13:22  ستون ابر در روز و ستون آتش در شب همیشه پیشاپیش آن ها در حرکت بود.
Chapter 14
Exod Dari 14:2  «به بنی اسرائیل بگو که برگردند و در مقابل فَمُ الحِیروت که بین مِجدَل و بحیرۀ احمر و در نزدیکی بَعل صَفون قرار دارد، اردو بزنند.
Exod Dari 14:3  فرعون فکر خواهد کرد که مردم اسرائیل در اطراف کشور سرگردان و در بیابان محصور شده اند.
Exod Dari 14:4  من دل فرعون را سخت می کنم تا شما را تعقیب کند، و پیروزی من بر فرعون و بر لشکریان باعث جلال من می شود و آنگاه مصریان می دانند که من خداوند هستم.» بنی اسرائیل همانطوری که خداوند به آن ها فرموده بود رفتار کردند.
Exod Dari 14:5  وقتی به پادشاه مصر خبر دادند که بنی اسرائیل فرار کرده اند، او و مأمورین دربارش پشیمان شدند و با خود گفتند: «این چه کاری بود که ما کردیم و این قوم را که غلامان ما بودند از دست دادیم؟»
Exod Dari 14:6  پس پادشاه عرادۀ جنگی و لشکریان خود را با ششصد عدد از عرادۀ مخصوص و همچنین تمام عراده هائی که بوسیلۀ افسران او رانده می شدند، به راه افتاد.
Exod Dari 14:7  پس پادشاه عرادۀ جنگی و لشکریان خود را با ششصد عدد از عرادۀ مخصوص و همچنین تمام عراده هائی که بوسیلۀ افسران او رانده می شدند، به راه افتاد.
Exod Dari 14:8  خداوند، دل فرعون را سخت کرد و او به تعقیب بنی اسرائیل که با پیروزی از مصر بیرون رفتند، پرداخت.
Exod Dari 14:9  لشکریان مصر با تمام اسپها و عراده های جنگی و سواران، قوم اسرائیل را تعقیب کردند و در کنار بحیرۀ احمر، در نزدیکی فَمُ الحِیروت و بَعل صَفون در جائی که بنی اسرائیل اردو زده بودند، به آن ها رسیدند.
Exod Dari 14:10  وقتی بنی اسرائیل دیدند که فرعون و سپاهش به دنبال آن ها می آیند ترسیدند و به حضور خداوند زاری کردند و از او کمک خواستند.
Exod Dari 14:11  آن ها به موسی گفتند: «آیا در مصر قبر نبود که ما را به این بیابان آوردی تا همه بمیریم؟ چرا ما را مجبور کردی که از مصر بیرون شویم؟
Exod Dari 14:12  قبل از اینکه از مصر حرکت کنیم آیا به تو نگفتیم که ما را بحال ما بگذار تا غلام مصریان باشیم، زیرا غلام بودن در مصر بهتر از مردن در بیابان است.»
Exod Dari 14:13  موسی در جواب آن ها گفت: «نترسید. صبر کنید و ببینید که خداوند امروز چطور شما را نجات می دهد. شما دیگر هرگز روی مصریان را نخواهید دید.
Exod Dari 14:14  خداوند به خاطر شما می جنگد. شما فقط صبر کنید و آرام باشید.»
Exod Dari 14:15  خداوند به موسی فرمود: «چرا پیش من برای کمک زاری می کنید؟ به مردم بگو که به راه خود پیش بروند.
Exod Dari 14:16  تو عصایت را بسوی بحر دراز کن. آب بحر شکافته می شود و بنی اسرائیل می توانند از راه خشکه ای که در وسط بحر پدید می شود عبور کنند.
Exod Dari 14:17  من مردم مصر را سرسخت می سازم تا شما را تعقیب کنند. آنگاه با پیروزی بر آن ها، قدرت و جلال خود را به فرعون و سپاه او و عراده ها و سوارانش آشکار خواهم کرد.
Exod Dari 14:18  آنگاه تمام مردم مصر می دانند که من خداوند هستم.»
Exod Dari 14:19  فرشتۀ خداوند که پیشاپیش بنی اسرائیل حرکت می کرد، رفت و در پشت سر آن ها ایستاد. ستون ابر هم در پشت سر آن ها قرار گرفت
Exod Dari 14:20  و بین سپاه مصر و بنی اسرائیل حایل شد، طوریکه برای مصریان ابر و تاریکی می بود و برای قوم اسرائیل در شب روشنایی می داد. به این ترتیب آن ها نمی توانستند که در تمام شب به یکدیگر نزدیک شوند.
Exod Dari 14:21  بعد موسی دست خود را به طرف بحر دراز کرد و خداوند بوسیله یک باد شدید شرقی که در تمام شب می وزید، آب بحر را به عقب زد و بحر شکافته شد.
Exod Dari 14:22  بنی اسرائیل از راه خشکه ای که آب در دو طرف آن مانند دیوار بلندی قرار داشت، عبور کردند.
Exod Dari 14:23  مصریان از عقب آن ها رفتند و با تمام لشکریان و عرابه ها و سواران آن ها به وسط بحر رسیدند.
Exod Dari 14:24  پیش از دمیدن صبح، خداوند از میان ستون آتش و ابر بر مصریان نظر انداخت و آن ها را آشفته ساخت.
Exod Dari 14:25  ارابه ها را از عراده های شان جدا کرد چندانکه به سختی می توانستند حرکت کنند. مصریان فریاد برآوردند: «خداوندِ بنی اسرائیل با ما می جنگد. بیائید از اینجا فرار کنیم.»
Exod Dari 14:26  خداوند به موسی فرمود: «دست خود را به طرف بحر دراز کن تا آبها بر سر مصریان و عراده ها و سواران آن ها فرو ریزد.»
Exod Dari 14:27  موسی دست خود را بسوی بحر دراز کرد و هنگام طلوع صبح آب بحر به حالت اول خود برگشت. مصریان کوشش کردند که فرار کنند، ولی خداوند آن ها را در وسط بحر غرق کرد.
Exod Dari 14:28  آب بحر برگشت و تمام عراده ها و سواران آن ها و لشکریان فرعون که به دنبال بنی اسرائیل آمده بودند در بحر غرق شدند، بطوری که از آن ها یک نفر هم باقی نماند.
Exod Dari 14:29  اما بنی اسرائیل در وسط بحر از راه زمین خشک که آب در دو طرف آن مانند دیواری برپا شده بود، عبور کردند.
Exod Dari 14:30  در آن روز خداوند بنی اسرائیل را از دست مصری ها نجات داد و بنی اسرائیل اجساد مصریان را دیدند که در کنار بحر افتاده بودند.
Exod Dari 14:31  وقتی بنی اسرائیل قدرت عظیم خداوند را مشاهده کردند که چطور مصریان را شکست داد، ترسیدند و به خداوند و به بندۀ او، موسی ایمان آوردند.
Chapter 15
Exod Dari 15:1  سپس موسی و بنی اسرائیل این سرود را برای خداوند سرائیدند: «به حضور خداوند می سرائیم، زیرا او با شکوه و جلال پیروز شده است. او اسپها و سوارانش را در بحر انداخت.
Exod Dari 15:2  خداوند حامی نیرومند من است. او آن کسی است که مرا نجات داده است. او خدای من است، و من او را ستایش می کنم. او خدای اجداد من است، عظمت او را تمجید می کنم.
Exod Dari 15:3  خداوند دلاور جنگ آزما است؛ او یهوه نام دارد.
Exod Dari 15:4  او عراده ها و لشکر فرعون را در بحر انداخت. مبارزین ورزیدۀ مصر را در بحیرۀ احمر غرق کرد.
Exod Dari 15:5  آب های بحر آن ها را پوشاندند و آن ها مثل سنگ به اعماق بحر سرنگون شدند
Exod Dari 15:6  دست راست تو ای خداوند، قدرت عظیمی دارد و دشمن را خُرد می کند.
Exod Dari 15:7  با عظمتِ و جلال خود دشمنانت را نابود کردی. با آتش خشمت آن ها را مثل کاه سوختاندی.
Exod Dari 15:8  به بحر دمیدی و آب را پاره کردی و مثل دیوار ایستادند و اعماق بحر خشک شد.
Exod Dari 15:9  دشمن گفت: به تعقیب آن ها می روم و آن ها را به چنگ می آورم. دارائی آن ها را تقسیم کرده و هر چه بخواهم برای خود بر می دارم. شمشیر خود را می کشم همۀ آن ها را هلاک می کنم.
Exod Dari 15:10  ولی تو ای خداوند، وقتی بر بحر دمیدی مصریان در بحر غرق شدند. مثل سُرب در اعماق بحر خروشان فرو رفتند.
Exod Dari 15:11  ای خداوند، کدام یک از خدایان مثل تو است؟ و چه کسی در قدوسیت مانند تو عظیم است؟ چه کسی می تواند مانند تو معجزات و کارهای عجیب بکند؟
Exod Dari 15:12  تو دست راست خود را دراز کردی و زمین، دشمنان ما را در خود فرو برد.
Exod Dari 15:13  به قول خود وفا کردی و قوم برگزیدۀ خود را که نجات دادی، رهبری کردی. با قدرت خود آن ها را به سرزمین مقدس خود هدایت نمودی.
Exod Dari 15:14  اقوام جهان وقتی این را شنیدند، نگران شدند. فلسطینی ها از ترس به لرزه افتادند.
Exod Dari 15:15  و رهبران ادوم در حیرت شدند. بزرگان موآب بخود لرزیدند. مردم کنعان جرأت خود را از دست دادند.
Exod Dari 15:16  ترس و وحشت آن ها را فراگرفت. آن ها قدرت دست تو را دیدند و از ترس عاجز و بیچاره شدند. تا اینکه قوم تو، که آن ها را از غلامی آزاد کردی، از کنار شان بگذرند.
Exod Dari 15:17  ای خداوند، تو آن ها را به کوه خود بیاور و در جائی که برای خود تعیین کرده ای و عبادتگاه را در آن ساخته ای، جا بده
Exod Dari 15:18  تو ای خداوند، تا به ابد پادشاهی می کنی.»
Exod Dari 15:19  بعد از آنکه بنی اسرائیل از راه خشکه ای که در وسط بحر پدید شد، عبور کردند، عراده های مصری با اسپان و سواران شان بدنبال قوم اسرائیل وارد بحر شدند، اما خداوند آبها را بر آن ها برگردانید و همه را غرق کرد.
Exod Dari 15:20  مریم نبیه، خواهر هارون، دایرۀ خود را برداشت و تمام زنان دیگر نیز به دنبال او دایره های خود را برداشته رقص کنان بیرون آمدند.
Exod Dari 15:21  مریم این سرود را برای آن ها خواند: «برای خداوند بسرائید، زیرا که با شکوه و جلال پیروز شده است. او اسپها و سواران شان را در بحر سرنگون کرده است.»
Exod Dari 15:22  بنی اسرائیل با راهنمائی موسی از بحیرۀ احمر عازم بیابان شور شدند. آن ها مدت سه روز در بیابان راه پیمائی کردند، اما آب نیافتند.
Exod Dari 15:23  سپس به ماره رسیدند، ولی آب آنجا بقدری تلخ بود که نمی توانستند از آن بنوشند. (به همین دلیل بود که آنجا را ماره، یعنی تلخ نامیدند.)
Exod Dari 15:24  پس مردم نزد موسی شکایت کردند و گفتند: «چه باید بنوشیم؟»
Exod Dari 15:25  موسی به حضور خداوند دعا و التماس کرد و خداوند قطعه چوبی را به او نشان داد. او آن را برداشت و به آب انداخت و آب شیرین شد. در آنجا خداوند قوانینی برای شان داد تا طبق آن ها زندگی کنند و در عین حال خواست آن ها را امتحان کند.
Exod Dari 15:26  خداوند فرمود: «اگر از من اطاعت کنید و آنچه را که در نظر من پسندیده است بجا بیاورید و مُطیع اوامر من باشید، از تمام مرض هائی که مردم مصر را بدان دچار ساختم در امان خواهید بود، زیرا من خداوند، شفا دهندۀ شما هستم.»
Exod Dari 15:27  روز بعد به ایلیم رسیدند. در آنجا دوازده چشمۀ آب و هفتاد درخت خرما بود. پس آن ها در کنار چشمه های آب خیمه زدند.
Chapter 16
Exod Dari 16:1  بنی اسرائیل از ایلیم کوچ کردند و در روز پانزدهم ماه دوم بعد از خروج از مصر، به صحرای سین که بین ایلیم و کوه سینا واقع است، رسیدند.
Exod Dari 16:2  درآنجا باز پیش موسی و هارون شکایت کردند
Exod Dari 16:3  و گفتند: «ای کاش خداوند ما را در سرزمین مصر می کشت. آنجا در کنار دیگهای گوشت می نشستیم و غذای شکم سیر می خوردیم. اما تو ما را به این بیابان آوردی تا از گرسنگی هلاک شویم.»
Exod Dari 16:4  پس خداوند به موسی فرمود: «من برای شما مثل باران از آسمان غذا می فرستم. مردم باید هر روز بروند و به اندازۀ احتیاج آن روز، از آن جمع کنند. به اینوسیله، می خواهم آن ها را امتحان کنم که آیا از احکام من پیروی می کنند یا خیر.
Exod Dari 16:5  در روز ششم باید دو برابر روزهای قبل غذا جمع کنند.»
Exod Dari 16:6  پس موسی و هارون به تمام مردم اسرائیل گفتند: «امشب به شما ثابت می شود که این خداوند بود که شما را از سرزمین مصر بیرون آورده است.
Exod Dari 16:7  فردا صبح حضور پُر جلال خداوند را خواهید دید. خداوند شکایات شما را که از او کرده اید، شنیده است. زیرا در واقع شما از خداوند شکایت کرده اید نه از ما. ما کیستیم که از ما گله و شکایت می کنید؟»
Exod Dari 16:8  بعد موسی گفت: «خداوند، شبها گوشت و صبح ها نان به هر اندازه ای که بتوانید بخورید به شما می دهد، زیرا خداوند شکایاتی را که از او کرده اید شنیده است.»
Exod Dari 16:9  موسی به هارون گفت: «به تمام مردم بگو بیایند و در حضور خداوند بایستند، زیرا او شکایات آن ها را شنیده است.»
Exod Dari 16:10  در حالیکه هارون با مردم صحبت می کرد آن ها به طرف بیابان نگاه کردند و ناگهان حضور پُر جلال خداوند را دیدند که از میان ابر ظاهر شد.
Exod Dari 16:12  «من شکایات بنی اسرائیل را شنیدم. به آن ها بگو که هر شب گوشت و هر صبح نان به هر اندازه ای که بخواهند، خواهند داشت. تا بدانند که من خداوند، خدای شان می باشم.»
Exod Dari 16:13  هنگام غروب خیل بزرگ بودنه آمد و سرتاسر خیمه گاه اسرائیل را پوشاند و هنگام صبح شبنم گرداگرد خیمه گاه را فراگرفت.
Exod Dari 16:14  وقتی شبنم تبخیر کرد، دانه های کوچکی به روی زمین باقی ماند که مثل دانه های ژاله بود.
Exod Dari 16:15  وقتی اسرائیلی ها آن ها را دیدند نشناختند و از یکدیگر پرسیدند: «این چیست؟» موسی به آن ها گفت: «این نانی است که خداوند به شما داده است تا بخورید.
Exod Dari 16:16  خداوند فرمود که هر یک از شما قرار احتیاج خود یعنی یک عومر (مطابق با دو لیتر) برای هر نفر از اعضای خانواده اش از آن جمع کند.»
Exod Dari 16:17  پس اسرائیلی ها بیرون رفتند و بعضی ها بیشتر و بعضی ها کمتر جمع کردند.
Exod Dari 16:18  وقتی آن ها را وزن می کردند، کسانی که بیشتر جمع کرده بودند اضافه نداشتند و آنهائی که کمتر جمع کرده بودند چیزی کم نداشتند، هر کس به همان اندازه ای که احتیاج داشت جمع کرده بود.
Exod Dari 16:19  موسی به آن ها گفت: «هیچ کس نباید چیزی از آن را برای فردا نگهدارد.»
Exod Dari 16:20  اما بعضی ها به حرف موسی گوش ندادند و قسمتی از آن را نگهداشتند، ولی صبح روز بعد همه را کِرم زده و گنده شده بود و موسی از این کار آن ها خشمگین شد.
Exod Dari 16:21  از آن ببعد، هر روز صبح هر کس به اندازۀ احتیاج خود جمع می کرد و وقتی آفتاب بالا می آمد و گرم می شد آنچه که روی زمین باقی می ماند، آب می شد و از بین می رفت.
Exod Dari 16:22  در روز ششم آن ها دو برابر احتیاج روزانه خود جمع می کردند یعنی هر کس به اندازۀ چهار لیتر برای خود جمع می کرد. پس رهبران قوم آمدند و در آن باره به موسی خبر دادند.
Exod Dari 16:23  موسی به آن ها گفت: «این فرمودۀ خداوند است. چون فردا، سَبَت، روز استراحت و روز مقدس است. پس هر قدر غذائی که ضرورت باشد امروز بپزید هر چه که باقی بماند آنرا برای فردا نگهدارید.»
Exod Dari 16:24  آن ها قرار هدایت موسی هر چه باقی مانده بود، برای فردا نگهداشتند، ولی غذا را نه کِرم زده بود و نه گنده شده بود.
Exod Dari 16:25  موسی گفت: «این را امروز بخورید، زیرا امروز سَبَت، روز خداوند و روز استراحت است و در خارج خیمه گاه غذائی پیدا نخواهید کرد.
Exod Dari 16:26  شما باید برای شش روز، هر روز غذا جمع آوری کنید، ولی در روز هفتم که روز استراحت است غذا نخواهید یافت.»
Exod Dari 16:27  در روز هفتم بعضی از مردم به بیابان رفتند تا غذا جمع کنند، ولی چیزی نیافتند.
Exod Dari 16:28  سپس خداوند به موسی فرمود: «شما تا کی می خواهید از اوامر من سرپیچی کنید؟
Exod Dari 16:29  بخاطر داشته باشید که من، خداوند، یک روز را برای استراحتِ شما تعیین کرده ام و بهمین دلیل است که همیشه در روز ششم به اندازۀ دو روز به شما غذا می دهم. پس در روز هفتم هیچ کسی نباید از خیمۀ خود بیرون برود.»
Exod Dari 16:30  بنابراین، مردم در روز هفتم به استراحت پرداختند.
Exod Dari 16:31  بنی اسرائیل اسم این غذا را مَنّا (یعنی این چیست) گذاشتند. مَنّا شکل تخم گشنیز و مزۀ عسل را داشت.
Exod Dari 16:32  موسی گفت: «خداوند هدایت فرموده است که از این نان به اندازۀ دو لیتر را به عنوان یادگار نگهدارید تا نسلهای آیندۀ ما نانی را که خداوند پس از خروج ما از مصر، در بیابان به ما داد، ببینند.»
Exod Dari 16:33  موسی به هارون گفت: «به اندازۀ دو لیتر مَنّا را در ظرفی بریز و آنرا به حضور خداوند تقدیم کن تا برای نسلهای آینده نگهداری شود.»
Exod Dari 16:34  همانطوری که خداوند به موسی هدایت داده بود، هارون ظرف مَنّا را برای نگهداری در مقابل صندوق پیمان گذاشت.
Exod Dari 16:35  بنی اسرائیل مدت چهل سال، یعنی تا رسیدن به سرزمین کنعان مَنّا خوردند.
Exod Dari 16:36  (عومر ظرفی بود که گنجایش دو لیتر را داشت. عومر یک دهم ایفه است و یک ایفه تقریباً مطابق بیست لیتر می باشد.)
Chapter 17
Exod Dari 17:1  بنی اسرائیل از بیابان سینا کوچ کردند و طبق هدایت خداوند از یک جا به جای دیگری می رفتند. آن ها در رفیدیم خیمه زدند، ولی در آنجا آب برای نوشیدن نداشتند.
Exod Dari 17:2  پس با اعتراض به موسی گفتند: «به ما آب بده تا بنوشیم.» موسی در جواب آن ها گفت: «چرا باز به گِله و شکایت شروع کردید؟ چرا خداوند را امتحان می کنید؟»
Exod Dari 17:3  اما مردم، چون بسیار تشنه بودند، به شکایت خود ادامه داده و به موسی گفتند: «چرا ما را از مصر بیرون آوردی؟ آیا ما و کودکان و گله های ما را بخاطر این آوردی که در این بیابان از تشنگی هلاک شویم؟»
Exod Dari 17:4  موسی به حضور خداوند دعا کرد و گفت: «با این قوم چه کنم، چون نزدیک است مرا سنگسار کنند؟»
Exod Dari 17:5  خداوند به موسی فرمود: «چند نفر از بزرگان اسرائیل را با خود بردار و در پیشاپیش مردم برو.
Exod Dari 17:6  من در پیشروی تو بر صخره ای در کوه سینا می ایستم. با همان عصائی که به دریای نیل زدی، به آن صخره بزن تا از آن صخره آب جاری شود و مردم بنوشند.» پس موسی در حضور تمام بزرگان اسرائیل این کار را انجام داد.
Exod Dari 17:7  موسی آن محل را مسا و مریبا، (یعنی جای آزمایش و شکایت) نامید، زیرا قوم اسرائیل در آنجا به گِله و شکایت پرداختند و خداوند را امتحان کردند چون گفتند: «آیا خداوند با ما هست یا نی؟»
Exod Dari 17:8  عمالیق به رفیدیم آمدند تا با اسرائیلی ها بجنگند.
Exod Dari 17:9  موسی به یوشع گفت: «عده ای از مردها را انتخاب کن و فردا به جنگ عمالیق برو. من عصائی را که خداوند فرموده است با خود ببرم، به دست گرفته و بر قلۀ کوه می ایستم.»
Exod Dari 17:10  یوشع طبق هدایت موسی عمل کرد و به جنگ عمالیقی ها رفت. موسی و هارون و حور هم به قلۀ کوه رفتند.
Exod Dari 17:11  تا زمانی که موسی دستهای خود را بالا نگاه می داشت، اسرائیلی ها پیروز می شدند، اما همینکه موسی دستهای خود را پائین می آورد عمالیقی ها بر آن ها غلبه می یافتند.
Exod Dari 17:12  وقتی دستهای موسی خسته شد، هارون و حور سنگی آوردند و موسی روی آن نشست و هارون و حور در دو طرف او ایستادند و دستهای او را بالا نگهداشتند. دستهای موسی تا غروب آفتاب بالا بود.
Exod Dari 17:13  به این ترتیب یوشع عمالیق را شکست داد.
Exod Dari 17:14  بعد از آن خداوند به موسی فرمود: «این پیروزی را به عنوان یادگار در کتاب بنویس و به یوشع بگو که من حتی نام عمالیق را هم از روی زمین محو می کنم.»
Exod Dari 17:15  موسی در آنجا قربانگاهی ساخت و آن را «خداوند عَلَم من است» نامید.
Exod Dari 17:16  او گفت: «عَلَم خداوند را برافرازید و خداوند برای همیشه با مردم عمالیق در جنگ خواهد بود.»
Chapter 18
Exod Dari 18:1  یترون، خسر موسی که کاهن مدیان بود، شنید که خدا چه کارهائی برای موسی و قوم اسرائیل انجام داده است و چگونه آن ها را از سرزمین مصر بیرون آورد.
Exod Dari 18:2  پس یترون، صَفوره زن موسی را با دو پسرش جرشوم و الیعزر که در خانۀ او بودند، با خود گرفته پیش موسی رفت. (موسی گفته بود: «من در این سرزمین بیگانه هستم.» پس اسم یک پسر خود را جرشوم (یعنی بیگانه) گذاشت.
Exod Dari 18:3  پس یترون، صَفوره زن موسی را با دو پسرش جرشوم و الیعزر که در خانۀ او بودند، با خود گرفته پیش موسی رفت. (موسی گفته بود: «من در این سرزمین بیگانه هستم.» پس اسم یک پسر خود را جرشوم (یعنی بیگانه) گذاشت.
Exod Dari 18:4  بعد از آن گفته بود: «خدای پدرم به من کمک کرد و نگذاشت به دست فرعون کشته شوم.» بنابراین پسر دوم خود را اَلِیعازار (یعنی خدا مددگار من است) نامید.)
Exod Dari 18:5  هنگامی که موسی در دامنۀ کوه مقدس خیمه زده بود، یترون با زن و دو پسر موسی به بیابان رسید.
Exod Dari 18:6  یترون برای موسی پیغام فرستاد که به دیدنش آمده است.
Exod Dari 18:7  موسی به استقبال او رفت و در مقابل او تعظیم کرد و روی او را بوسید. آن ها بعد از احوالپرسی به خیمۀ موسی رفتند.
Exod Dari 18:8  موسی برای یترون تعریف کرد که خدا برای نجات بنی اسرائیل بر سر فرعون و اهالی مصر چه بلاهائی آورد. همچنین تعریف کرد که در راه سفر چه تکالیفی را متحمل شدند و خداوند چگونه آن ها را از خطرات و مشکلات نجات داد.
Exod Dari 18:9  یترون وقتی ماجرا را شنید خوشحال شد
Exod Dari 18:10  و گفت: «سپاس بر خداوندی که شما را از دست فرعون و مردم مصر رهائی بخشید. از خداوند شکر گزارم که قوم برگزیدۀ خود را از غلامی آزاد کرد.
Exod Dari 18:11  حالا می دانم که خداوند از همه خدایان بزرگتر است. زیرا او بنی اسرائیل را از ظلم و ستم مردم مصر نجات داد.»
Exod Dari 18:12  بعد یترون قربانی سوختنی و قربانی های دیگر به خدا تقدیم کرد و هارون و تمام بزرگان قوم اسرائیل آمدند تا به اتفاق یترون، خسر موسی، در حضور خداوند با هم غذا بخورند.
Exod Dari 18:13  روز بعد موسی به جایگاه خود نشست و برای رسیدگی به شکایات مردم از صبح تا شام مشغول شد.
Exod Dari 18:14  وقتی یترون دید که موسی چقدر از وقت خود را صرف شنیدن شکایات مردم می کند، از او پرسید: «این چه کاریست که تو می کنی؟ چرا همۀ این کارها را به تنهائی انجام می دهی و مردم را از صبح تا شب سرِ پا نگاه می داری تا با تو مشوره کنند؟»
Exod Dari 18:15  موسی در جواب گفت: «من مجبورم این کار را بکنم، زیرا مردم پیش من می آیند تا برای حل مشکلات خود از خدا مسئلت کنند.
Exod Dari 18:16  هر وقت دو نفر با هم اختلاف داشته باشند، نزد من می آیند و من فیصله می کنم که حق با کدام یکی است و احکام و اوامر خدا را برای آن ها شرح می دهم.»
Exod Dari 18:17  یترون گفت: «تو کار درستی نمی کنی!
Exod Dari 18:18  تو با این کار هم خودت و هم مردم را خسته می سازی، زیرا این کار به تنهائی برای تو خیلی دشوار است.
Exod Dari 18:19  حالا به نصیحت من گوش بده و خدا با تو خواهد بود. البته کار درستی است که به نمایندگی قومت اختلافات آن ها را به حضور خدا عرض می کنی.
Exod Dari 18:20  تو باید اوامر خدا را به آن ها تعلیم بدهی و برای آن ها توضیح کنی که زندگی و رفتار آن ها چگونه باشد.
Exod Dari 18:21  اما در ضمن، تو باید مردان لایق و کاردان را که خداترس و صادق باشند و رشوه نگیرند از میان مردم انتخاب کنی تا داور گروه های هزار نفری، صد نفری، پنجاه نفری و ده نفری باشند.
Exod Dari 18:22  آن ها را به عنوان داوران دائمی بگمار و آن ها فقط کارهای مشکل و پیچیده را نزد تو بیاورند، ولی مسائل کوچک را خود شان حل و فصل کنند. آن ها با این کار به تو کمک می کنند و بار تو سبکتر و کار تو آسانتر می شود.
Exod Dari 18:23  اگر این کار را طبق خواست خدا انجام دهی، هم خودت زیاد خسته نمی شوی و هم اختلافات مردم زودتر حل می شود و می توانند با خاطر جمع به خانه های خود بروند.»
Exod Dari 18:24  موسی نصیحت خسر خود، یترون را پذیرفت
Exod Dari 18:25  و مردان لایقی را از بین بنی اسرائیل انتخاب کرد و به عنوان داور بر گروه های هزار نفری، صد نفری، پنجاه نفری و ده نفری گماشت.
Exod Dari 18:26  آن ها بحیث داوران دائمی به مشکلات و اختلافات مردم رسیدگی می کردند. مردم را برای حل کارهای مشکل و پیچیده نزد موسی می فرستادند، ولی مسائل ساده و کوچک را خود شان حل و فصل می کردند.
Exod Dari 18:27  بعد از آن موسی با خسر خود، یترون خداحافظی کرد و یترون به وطن خود برگشت.
Chapter 19
Exod Dari 19:1  بنی اسرائیل از رفیدیم حرکت کرده و در روز اول ماه سوم بعد از خروج از مصر به صحرای سینا رسیدند و در دامنۀ کوه سینا خیمه زدند.
Exod Dari 19:2  بنی اسرائیل از رفیدیم حرکت کرده و در روز اول ماه سوم بعد از خروج از مصر به صحرای سینا رسیدند و در دامنۀ کوه سینا خیمه زدند.
Exod Dari 19:3  موسی به بالای کوه به ملاقات خدا رفت. خداوند از کوه با موسی صحبت کرد و فرمود: «به بنی اسرائیل، اولادۀ یعقوب بگو:
Exod Dari 19:4  شما دیدید که من، خداوند، با مصریان چه کردم و چطور مثل عقابی که چوچه های خود را روی بالهای خود می برد، شما را نزد خود آوردم.
Exod Dari 19:5  حالا اگر شما از من اطاعت کنید و پیمان مرا نگهدارید، در بین تمام اقوام، شما قوم برگزیدۀ من خواهید بود. گرچه تمام روی زمین متعلق به من است،
Exod Dari 19:6  اما شما برای من قوم مقدس و مانند کاهنان برای من خدمت خواهید کرد.»
Exod Dari 19:7  موسی از کوه پائین آمد و تمام رهبران و بزرگان اسرائیل را جمع کرد و آنچه را که خداوند به او فرموده بود به آن ها باز گفت.
Exod Dari 19:8  مردم همگی با یک صدا گفتند: «هرچه خداوند فرموده است، انجام خواهیم داد» و موسی جواب مردم را به خداوند عرض کرد.
Exod Dari 19:9  خداوند به موسی فرمود: «من در ابر غلیظی نزد تو می آیم تا وقتی با تو صحبت می کنم، مردم سخنان مرا بشنوند و از آن ببعد کلام ترا باور کنند.» موسی جواب مردم را به خداوند عرض کرد
Exod Dari 19:10  و خداوند فرمود: «به نزد مردم برو و به آن ها بگو که امروز و فردا خود را برای عبادت طاهر سازند و لباسهای خود را بشویند
Exod Dari 19:11  و پس فردا همه حاضر و آماده باشند، چون در آن روز در برابر چشمان همه بر کوه سینا پائین می شوم.
Exod Dari 19:12  در اطراف کوه حدودی را تعیین کن تا مردم از آن عبور نکنند. به آن ها بگو که از کوه بالا نروند و حتی به آن نزدیک هم نشوند. اگر کسی بر آن پا گذارد کشته خواهد شد.
Exod Dari 19:13  آن شخص باید یا سنگسار شود و یا با تیر به قتل برسد بدون اینکه کسی به او دست بزند. این قانون شامل انسان و حیوان است. اما وقتی شیپور نواخته می شود، می توانند بالای کوه بروند.»
Exod Dari 19:14  موسی از کوه پائین آمد و به مردم گفت که برای عبادت آماده شوند. آن ها لباسهای خود را شستند
Exod Dari 19:15  و موسی به آن ها گفت: «برای پس فردا آماده شوید و در این مدت از نزدیکی با همسران تان خودداری کنید.»
Exod Dari 19:16  صبح روز سوم صدای رعد و برق شنیده شد و ابر غلیظی روی کوه پدید گردید. سپس صدای بسیار بلند شیپور شنیده شد و همه مردمی که در خیمه گاه بودند از ترس به لرزه آمدند.
Exod Dari 19:17  آنگاه موسی مردم را از خیمه گاه بیرون برد و برای ملاقات خدا در دامنۀ کوه ایستادند.
Exod Dari 19:18  تمام کوه سینا با دود پوشیده شد، زیرا خداوند در آتش بر روی کوه نزول فرمود. از کوه دودی بسان دود کوره برخاست و تمام کوه به شدت لرزید.
Exod Dari 19:19  صدای شیپور هر لحظه بلندتر می شد. آنگاه موسی با خدا به صحبت پرداخت و خدا با صدائی همچون رعد به او جواب داد.
Exod Dari 19:20  وقتی خداوند بر قلۀ کوه سینا نزول فرمود، موسی را به آنجا فراخواند و موسی هم به قلۀ کوه بالا رفت
Exod Dari 19:21  و خداوند به او فرمود: «پائین برو و به مردم بگو که از حدود معین تجاوز نکنند و برای دیدن من بالا نیایند. اگر چنین کنند بسیاری از آن ها کشته خواهند شد.
Exod Dari 19:22  حتی کاهنانی هم که به من نزدیک می شوند باید خود را تقدیس کنند. در غیر آن، آن ها را هم مجازات خواهم کرد.»
Exod Dari 19:23  موسی به خداوند عرض کرد: «مردم نمی توانند از کوه بالا بیایند، زیرا تو به من امر کرده ای که کوه را مقدس شمرده حدودی به دور آن تعیین کنم.»
Exod Dari 19:24  خداوند فرمود: «پائین برو و هارون را با خود بیاور. اما کاهنان و مردم نباید از حد خود تجاوز کنند و برای دیدن من بالای کوه بیایند، ورنه مجازات خواهند شد.»
Exod Dari 19:25  موسی پائین رفت و آنچه را که خداوند فرموده بود، به قوم گفت.
Chapter 20
Exod Dari 20:1  خدا سخن گفت و این را فرمود:
Exod Dari 20:2  «من خداوند، خدای تو هستم که ترا از مصر که در آنجا در غلامی بسر می بردی بیرون آوردم.
Exod Dari 20:3  خدای دیگر غیر از من نداشته باش.
Exod Dari 20:4  هیچگونه مجسمه یا بتی به شکل آنچه که بالا در آسمان و از آنچه پائین بر روی زمین و آنچه در آب زیر زمین است، برای خود نساز.
Exod Dari 20:5  در برابر آن ها زانو نزن و آن ها را پرستش نکن، زیرا من خداوند، که خدای تو می باشم، خدای غیور و حسود هستم و کسانی را که با من دشمنی کنند، تا نسل سوم و چهارم مجازات می کنم.
Exod Dari 20:6  ولی به کسانی که مرا دوست دارند و از احکام من پیروی می کنند، تا هزار پشت رحمت می کنم.
Exod Dari 20:7  نام خداوند، خدایت را به باطل بر زبان نیاور، زیرا کسیکه از نام خداوند سوء استفاده کند، خداوند او را مجازات می کند.
Exod Dari 20:8  روز سَبَت را به یاد داشته باش و آن را مقدس بدار.
Exod Dari 20:10  ولی در روز هفتم که روز استراحت و روز مخصوص خداوند است، هیچ کار نکن. نه خودت، نه فرزندانت، نه غلامت، نه کنیزت، نه حیواناتت و نه مهمانانت.
Exod Dari 20:11  من، خداوند، در شش روز زمین و آسمان و بحرها و هر چه در آن ها است، ساختم و در روز هفتم استراحت کردم. به همین دلیل است که من، خداوند، روز سَبَت را برکت دادم و آنرا مقدس خواندم.
Exod Dari 20:12  به پدر و مادرت احترام کن تا در سرزمینی که به تو می دهم عمر طولانی داشته باشی.
Exod Dari 20:17  به خانۀ همسایۀ خود طمع نکن. به زن، غلام، کنیز، گاو، الاغ و هر چیزیکه مال همسایه ات می باشد، طمع نکن.»
Exod Dari 20:18  وقتی مردم رعد و برق و دودی را که از کوه بر می خاست دیدند و صدای شیپور را شنیدند، از ترس به خود لرزیدند و در فاصلۀ دور ایستادند
Exod Dari 20:19  و به موسی گفتند: «اگر تو با ما صحبت کنی ما گوش می دهیم، ولی می ترسیم که اگر خدا با ما حرف بزند، خواهیم مُرد.»
Exod Dari 20:20  موسی گفت: «نترسید، زیرا خدا فقط آمده است که شما را امتحان کند تا ترس او پیش روی شما باشد و دیگر گناه نکنید.»
Exod Dari 20:21  در حالیکه مردم در فاصلۀ دورتر ایستاده بودند، موسی به تنهائی به ابر غلیظی که خدا در آن بود، نزدیک رفت.
Exod Dari 20:22  خداوند به موسی امر فرمود: «به بنی اسرائیل چنین بگو: شما دیدید که چگونه از آسمان با شما صحبت کردم.
Exod Dari 20:23  پس دیگر برای خود خدایانی از نقره یا طلا نسازید و بجای من آن ها را پرستش نکنید.
Exod Dari 20:24  قربانگاهی از خاک برای من بسازید و بالای آن از رمه و گلۀ خود قربانی هائی که کاملاً سوختانده شوند و همچنین هدایای سلامتی تقدیم کنید. در هر جائی که برای عبادت تعیین می کنم قربانگاهی بسازید تا من بیایم و شما را برکت بدهم.
Exod Dari 20:25  اگر برای من قربانگاهی از سنگ می سازید آن را از سنگهای تراشیده بنا نکنید. زیرا اگر در آن ابزار به کار رفته باشد، آن قربانگاه برای قربانی مناسب نیست.
Exod Dari 20:26  قربانگاهی که برای من می سازید نباید زینه داشته باشد، مبادا وقتی از زینه بالا می روید، عورت شما دیده شود.»
Chapter 21
Exod Dari 21:1  «این احکام را نیز به بنی اسرائیل بده:
Exod Dari 21:2  اگر یک غلام عبرانی بخری، باید مدت شش سال برای تو خدمت کند. در سال هفتم بدون اینکه برای آزادی خود پولی بپردازد، باید آزاد شود.
Exod Dari 21:3  اگر پیش از آنکه غلام تو شود مجرد باشد و در دوران غلامی دارای همسر گردد، در سال هفتم فقط خودش آزاد شود، اما اگر قبل از آنکه غلام تو شود متأهل باشد، در آنصورت هم او و هم زنش هر دو باید آزاد گردند.
Exod Dari 21:4  اگر مالک او برایش زن گرفته و از آن زن صاحب فرزندانی شده باشد، آنگاه تنها خود او آزاد شود و همسر و فرزندانش پیش مالک او بمانند.
Exod Dari 21:5  اما اگر آن غلام بگوید: «مالک و زن و فرزندانم را دوست دارم و نمی خواهم آزاد بشوم»،
Exod Dari 21:6  آنوقت مالکش او را به عبادتگاه ببرد و در آنجا در مقابل دروازه یا چوکات آن گوش او را با درفش سوراخ کند و از آن پس آن غلام تا آخر عمر غلام او خواهد بود.
Exod Dari 21:7  اگر کسی دختر خود را به عنوان کنیز بفروشد، آن دختر نباید مثل غلام آزاد شود
Exod Dari 21:8  اگر کسی دختری را بخرد و بخواهد با او ازدواج کند، اما بعداً از او خوشش نیاید، به پدر دختر اجازه بدهد که او را پس بخرد. او حق ندارد او را به بیگانگان بفروشد، زیرا این کار او خیانت شمرده می شود.
Exod Dari 21:9  اگر کسی کنیزی بخرد و او را به پسر خود بدهد، باید مثل دختر خود با او رفتار کند.
Exod Dari 21:10  اگر مردی همسر دیگری بگیرد، باید همان غذا و لباس و معاشرتی را که قبلاً با زن اول داشته است حفظ کند.
Exod Dari 21:11  اگر این سه نکته را رعایت ننماید، باید او را بدون اخذ پول آزاد کند.»
Exod Dari 21:12  «اگر کسی شخصی را طوری بزند که منجر به هلاکت او گردد، او نیز باید کشته شود.
Exod Dari 21:13  اما اگر مرگ او تصادفی بوده و قصد کشتنش را نداشته، آنگاه به جائی که من برایش تعیین می کنم پناه ببرد تا در آنجا در امان باشد.
Exod Dari 21:14  ولی اگر کسی از روی خشم قصداً شخص دیگری را بکشد، حتی اگر به قربانگاه من هم پناه برده باشد، او نیز باید کشته شود.
Exod Dari 21:15  هر کسی که پدر یا مادر خود را بزند، باید بقتل برسد.
Exod Dari 21:16  اگر کسی انسانی را بدزد و او را بفروشد یا به عنوان غلام نزد خود نگهدارد، باید کشته شود.
Exod Dari 21:17  هر کسی که پدر یا مادر خود را لعنت کند، سزاوار کشته شدن است.
Exod Dari 21:18  اگر موقع دعوا، یکی از طرفین، دیگری را با سنگ یا مشت طوری بزند که بستری شود، اما نمیرد
Exod Dari 21:19  و بعد حالش خوب شود و بتواند با کمک عصا راه برود، کسی که او را زده است، بخشیده شود، اما باید غرامت ایام بیکاری و مخارج معالجۀ او را بپردازد.
Exod Dari 21:20  اگر کسی غلام یا کنیز خود را طوری با عصا بزند که جابجا بمیرد، باید مجازات شود.
Exod Dari 21:21  ولی اگر او بعد از یکی دو روز بمیرد، مالکش نباید مجازات شود، زیرا آن غلام یا کنیز جزء دارائی او بوده و همین خساره برای او کافی است.
Exod Dari 21:22  اگر در جریان جنگ و دعوا زن حامله ای را طوری بزند که آن زن نُقصان کند، ولی به خودش آسیبی نرسد، ضارب جریمه ای را که شوهر آن زن تعیین می کند با موافقۀ قاضی بپردازد.
Exod Dari 21:23  اما اگر به خودش صدمه ای وارد شود، در آن صورت جزا باید جان به عوض جان،
Exod Dari 21:24  چشم به عوض چشم، دندان به عوض دندان، دست به عوض دست، پا به عوض پا،
Exod Dari 21:25  داغ بجای داغ، زخم به عوض زخم و لطمه به عوض لطمه باشد.
Exod Dari 21:26  اگر کسی غلام یا کنیز خود را طوری بزند که چشمش کور شود، او را در عوض چشمش آزاد کند.
Exod Dari 21:27  اگر دندان او را بشکند، او را در عوض دندانش آزاد کند.»
Exod Dari 21:28  «اگر گاوی با شاخ خود مرد یا زنی را بکشد، آن گاو را سنگسار کنند و گوشتش هم خورده نشود و صاحبش از مجازات معاف است.
Exod Dari 21:29  اما اگر آن گاو قبلاً هم شاخ می زد و صاحبش می دانست و باز هم گاو خود را نبندد و آن گاو مرد یا زنی را بکشد، گاو باید سنگسار و صاحبش نیز کشته شود.
Exod Dari 21:30  اما اگر خونبهائی برای مقتول تعیین گردد، صاحب گاو می تواند با پرداخت خونبها جان خود را نجات بدهد.
Exod Dari 21:31  اگر گاو دختر یا پسری را بکشد، باید همین حکم اجرا شود.
Exod Dari 21:32  اگر گاو غلام یا کنیزی را بکشد، صاحبش باید سی سکه نقره به عنوان خونبها به صاحب غلام یا کنیز بپردازد و گاو نیز سنگسار شود.
Exod Dari 21:33  اگر کسی سرپوش چاه را دور کند و یا چاهی بکند و سر آن را نپوشاند و گاو یا الاغی در آن بیفتد،
Exod Dari 21:34  صاحب چاه باید عوض آن حیوان را بدهد یا قیمت آن را به صاحبش بپردازد و حیوان مرده را برای خود نگهدارد.
Exod Dari 21:35  اگر گاو کسی گاو شخص دیگری را بزند و بکشد، گاو زنده را بفروشند و قیمت آنرا بین خود تقسیم کنند و هر یک از آن ها نیمی از گاو کشته را به عنوان سهم خود بردارد.
Exod Dari 21:36  اما اگر معلوم شود که آن گاو عادت به شاخ زدن داشته و صاحبش او را نبسته، او باید به جانب مقابل یک گاو زنده بدهد و گاو مرده را برای خود نگهدارد.»
Chapter 22
Exod Dari 22:1  «اگر کسی گاو یا گوسفندی را بدزد و آن را بکشد یا بفروشد، باید در عوض هر گاو، پنج گاو و در عوض هر گوسفند، چهار گوسفند بدهد.
Exod Dari 22:2  او باید هر چه دزدیده قیمت آن را بپردازد. اگر از عهدۀ پرداخت کامل قیمت آن برنیاید، به غلامی فروخته شود پول آن را بعوض آنچه که دزدیده است بپردازند. اگر دزد با گاو، گوسفند یا الاغ زنده، دستگیر شود، باید دو برابر قیمت حیوانی را که دزدیده است بپردازد. اگر دزد به هنگام شب در حین عمل سرقت بقتل برسد، کسی که او را کشته است، مجرم شناخته نمی شود، اما اگر قتل در روز صورت بگیرد، قاتل مجرم می باشد.
Exod Dari 22:3  او باید هر چه دزدیده قیمت آن را بپردازد. اگر از عهدۀ پرداخت کامل قیمت آن برنیاید، به غلامی فروخته شود پول آن را بعوض آنچه که دزدیده است بپردازند. اگر دزد با گاو، گوسفند یا الاغ زنده، دستگیر شود، باید دو برابر قیمت حیوانی را که دزدیده است بپردازد. اگر دزد به هنگام شب در حین عمل سرقت بقتل برسد، کسی که او را کشته است، مجرم شناخته نمی شود، اما اگر قتل در روز صورت بگیرد، قاتل مجرم می باشد.
Exod Dari 22:4  او باید هر چه دزدیده قیمت آن را بپردازد. اگر از عهدۀ پرداخت کامل قیمت آن برنیاید، به غلامی فروخته شود پول آن را بعوض آنچه که دزدیده است بپردازند. اگر دزد با گاو، گوسفند یا الاغ زنده، دستگیر شود، باید دو برابر قیمت حیوانی را که دزدیده است بپردازد. اگر دزد به هنگام شب در حین عمل سرقت بقتل برسد، کسی که او را کشته است، مجرم شناخته نمی شود، اما اگر قتل در روز صورت بگیرد، قاتل مجرم می باشد.
Exod Dari 22:5  اگر کسی حیوانات خود را قصداً در مزرعه یا تاکستان شخص دیگری رها کند یا آن ها را در مزرعۀ شخص دیگری بچراند، باید از بهترین محصول تاکستان یا مزرعه خود تاوان بدهد.
Exod Dari 22:6  اگر کسی در مزرعۀ خود آتش بیفروزد و آتش به مزرعۀ شخص دیگری سرایت کند و خوشه های رسیده و یا محصول دَرَو نشدۀ او را بسوزاند، آن کسی که آتش افروخته است باید خسارات وارده را جبران کند.
Exod Dari 22:7  اگر کسی پول و یا اموال قیمتی خود را پیش کسی به امانت بسپارد و اشیای امانت از خانۀ آن شخص دزدیده شود و اگر دزد دستگیر گردد، دزد باید دو برابر آنچه را که سرقت کرده است، پس بدهد.
Exod Dari 22:8  اما اگر دزد دستگیر نشود، آنگاه شخص امانت دار باید به عبادتگاه برود و در آنجا قسم بخورد که در امانت خیانت نکرده است.
Exod Dari 22:9  اگر گاو، الاغ، گوسفند، لباس یا هر چیز دیگری گم شود و صاحب مال گمشده ادعا کند که مال او پیش فلان شخص است، ولی آن شخص انکار کند، هر دوی آن ها به عبادتگاه برده شوند و کسی که خدا او را مقصر بشناسد، دو برابر مال مسروقه تاوان دهد.
Exod Dari 22:10  اگر کسی الاغ، گاو، گوسفند یا هر حیوان دیگری را از همسایه خود امانت بگیرد و آن حیوان بمیرد یا صدمه ببیند و یا دزدیده شود و شاهدی هم در بین نباشد،
Exod Dari 22:11  آن شخص باید به عبادتگاه برود و قسم بخورد که اموال همسایه خود را دزدی نکرده است. در این صورت مالک حیوان قسم او را قبول کند و تاوان نگیرد.
Exod Dari 22:12  اما اگر مال دزدیده شده باشد، باید تاوان آن را به صاحبش بدهد.
Exod Dari 22:13  اگر توسط حیوان وحشی کشته شده باشد، شخص امانت دار لاشه اش را برای ثبوت نزد صاحبش بیاورد و لازم نیست که تاوان بدهد.
Exod Dari 22:14  اگر کسی حیوانی را از همسایه خود قرض بگیرد و آن حیوان صدمه ببیند یا کشته شود و صاحبش در آنجا حضور نداشته باشد، تاوان آن را بپردازد.
Exod Dari 22:15  ولی هرگاه صاحبش در آنجا حاضر بوده باشد، لازم نیست که تاوان بدهد. اگر حیوان را کرایه کرده باشد، کرایه ای که داده است به عوض تاوان آن می باشد.»
Exod Dari 22:16  «اگر مردی دختری را که هنوز نامزد او نشده است اغوا نماید، او باید مَهر آن دختر را بپردازد و با او ازدواج کند.
Exod Dari 22:17  اگر پدر دختر با این وصلت راضی نباشد، آن مرد باید مَهری را که برای یک دختر باکره تعیین شده به او بپردازد.
Exod Dari 22:19  هر کس که با حیوانی جماع کند سزایش مرگ است.
Exod Dari 22:20  هر کسی که برای خدای دیگری بغیر از من که خداوند هستم، قربانی کند، باید کشته شود.
Exod Dari 22:21  به شخص بیگانه بدرفتاری و ظلم نکنید. بخاطر داشته باشید که شما هم در سرزمین مصر بیگانه بودید.
Exod Dari 22:22  بر بیوه زن و یتیم ستم روا ندارید.
Exod Dari 22:23  اگر بر آن ها ستم کنید و آن ها نزد من برای کمک فریاد برآورند، من به فریاد شان می رسم
Exod Dari 22:24  و بر شما خشمگین شده شما را با شمشیر دشمن هلاک می کنم تا زنان شما بیوه و فرزندان تان یتیم گردند.
Exod Dari 22:25  اگر به یکی از افراد فقیر قوم برگزیدۀ من، پول قرض می دهی، مثل سودخواران از او سود نگیر.
Exod Dari 22:26  اگر لباس همسایۀ خود را گرو می گیری، قبل از غروب آفتاب آن را به او پس بده.
Exod Dari 22:27  چون ممکن است تنها لباس خواب او و وسیله ای برای گرم کردنش باشد، و اگر او نزد من دعا و زاری کند، دعای او را مستجاب می کنم، زیرا من خدای کریم و رحیم هستم.
Exod Dari 22:28  به خدا ناسزا نگو و رهبر قومت را لعنت نکن.
Exod Dari 22:29  میوۀ نو محصول و شیره انگور را به وقتش برای من بیاور. پسر اولباریت را برای من وقف کن.
Exod Dari 22:30  اولباری های گاو و گوسفند خود را به من بده و اولباری نر باید مدت هفت روز نزد مادرش باشد و در روز هشتم آن را به من تقدیم کن.
Exod Dari 22:31  شما قوم مقدس من هستید، پس گوشت حیوانی را که توسط جانور وحشی دریده شده باشد، نخورید. آن را پیش سگها بیندازید.»
Chapter 23
Exod Dari 23:1  «شایعات غلط را انتشار نده و با شهادت دروغ از مردم بد پشتیبانی نکن
Exod Dari 23:2  در انجام کارهای خلاف همرنگ جماعت نشو و در موقع دعوا، بخاطر پیروی از اکثریت، شهادت دروغ نده و حق و عدالت را پایمال نکن.
Exod Dari 23:3  در محاکمۀ یک شخص فقیر، بخاطر اینکه فقیر است از او طرفداری نکن.
Exod Dari 23:4  اگر گاو یا گوسفند دشمن خود را دیدی که گم شده است، آنرا برایش پس ببر.
Exod Dari 23:5  اگر دیدی که الاغ دشمنت زیر بار سنگین مانده است، بی اعتنا از کنار آن تیر نشو، بلکه به او کمک کن تا الاغش بپا بایستد.
Exod Dari 23:6  اگر با شخص فقیری دعوا داشته باشی، بخاطری که فقیر است عدالت را پایمال نکن.
Exod Dari 23:7  تهمت ناروا به کسی نزن و نگذار که شخص بیگناهی به قتل برسد. چونکه من از گناه اشخاص گناهکار چشم پوشی نمی کنم.
Exod Dari 23:8  از گرفتن رشوه خود داری کن زیرا رشوه چشم مردم را کور می کند و سخنان مردم درستکار را خلاف نشان می دهد.
Exod Dari 23:9  کسی را که بیگانه است آزار نده. چون خودت در مصر بیگانه بودی و از حال بیگانگان خبر داری.»
Exod Dari 23:10  «شش سال در زمین خود زراعت کنید و محصول آن را ذخیره نمائید.
Exod Dari 23:11  اما در سال هفتم در آن چیزی نکارید. بگذارید که مردمان فقیر قوم شما هرچه که در آن می روید درو کنند و بخورند آنچه را هم که از آن ها باقی می ماند، حیوانات وحشی بخورند. در مورد تاکستان و درختان زیتون خود هم همین طور عمل کنید.
Exod Dari 23:12  هفتۀ شش روز کار کنید، اما در روز هفتم از کار دست بکشید تا غلامان و بیگانگانی که برای شما کار می کنند و همچنین حیوانات شما استراحت کنند.
Exod Dari 23:13  به آنچه من، که خداوند هستم به شما گفتم گوش بدهید. خدایان دیگر را پرستش نکنید و حتی نام آن ها را بر زبان نیاورید.»
Exod Dari 23:14  «هر سال سه مرتبه به احترام من عید را برگزار کنید:
Exod Dari 23:15  اول: عید فطیر، قراریکه قبلاً هدایت داده ام، در این هفت روز نان فطیر بخور. این عید را همیشه در ماه ابیب برگزار کن، زیرا در همین ماه بود که از مصر خارج شدی. در این عید هیچ کس نباید دست خالی به حضور من بیاید.
Exod Dari 23:16  دوم: عید سایبانها موقعی است که میوۀ نو محصولات خود را که در مزرعه ات کاشته ای درو می کنی. سوم: عید برداشت محصول، یعنی آخر سال، موقعی که تمام محصولات خود را جمع می کنی.
Exod Dari 23:17  هر سال سه مرتبه تمام افراد ذکور باید برای پرستش من، که خداوند، خدای شما هستم، حاضر شوند.
Exod Dari 23:18  هنگامی که برای من قربانی می کنی، نانی را که با خمیرمایه تهیه شده باشد برای من تقدیم نکن و چربی حیواناتی که در این عید برای من قربانی می کنی نباید تا صبح روز بعد باقی بماند.
Exod Dari 23:19  هر سال میوۀ نو محصولات زمین خود را به خانۀ خداوند، خدای خود بیاور. بزغاله را در شیر مادرش نپز.»
Exod Dari 23:20  «من یک فرشته را پیشاپیش تو می فرستم تا تو را در راه محافظت کند و به سرزمینی هدایت کند که برای تو آماده کرده ام.
Exod Dari 23:21  به سخنان او گوش بده و از اوامر او پیروی نما. از او تمرد نکن، زیرا سرکشی تو را نخواهد بخشید، چونکه او فرستادۀ من است و نام من بر اوست.
Exod Dari 23:22  اما اگر از او اطاعت کنی و آنچه را که به تو هدایت داده ام بجا آوری، آنگاه من دشمنِ دشمنان تو و مخالفِ مخالفان تو خواهم بود.
Exod Dari 23:23  فرشتۀ من پیشاپیش تو می رود و ترا به سرزمین اموریان، حِتیان، فرزیان، کنعانیان، حویان و یبوسیان هدایت می کند و من همۀ آن ها را از بین می برم.
Exod Dari 23:24  در مقابل خدایان آن ها سجده نکن و از پرستش آن ها بپرهیز. در مراسم مذهبی آن ها شرکت نکن. ستون های آن ها را بکلی خراب و نابود ساز و بت های شان را بشکن.
Exod Dari 23:25  خداوند، خدای خود را عبادت کن و او نان و آب ترا برکت می دهد و بیماری را از میان تو دور می کند.
Exod Dari 23:26  در سرزمین تو هیچ زنی نقصان نکرده و نازایی وجود نخواهد داشت. من به تو عمر طولانی می بخشم.
Exod Dari 23:27  من ترس خود را پیش روی تو بر مردمی که از سرزمین آن ها عبور می کنی مستولی می کنم. اقوامی را که با آن ها می جنگی آشفته و سراسیمه می سازم. کاری می کنم که تمام دشمنانت از تو بگریزند.
Exod Dari 23:28  با زنبورهای که پیش روی تو می فرستم، حویان، کنعانیان و حِتیان را از سر راهت دور می کنم.
Exod Dari 23:29  البته آن ها را تا یک سال بیرون نمی رانم مبادا آن سرزمین به ویرانه ای تبدیل شود و تعداد جانوران درنده بیش از حد زیاد گردد،
Exod Dari 23:30  بلکه آن ها را به تدریج بیرون می کنم تا جمعیت شما زیاد شود و تمام زمین را تصرف کنید.
Exod Dari 23:31  حدود و سرحد سرزمین شما را از بحیرۀ احمر تا سواحل بحر مدیترانه و از صحرای جنوب تا دریای فرات وسعت می بخشم و به شما کمک می کنم تا ساکنان آنجا را شکست داده بیرون برانید.
Exod Dari 23:32  با آن ها و خدایان ایشان عهد و پیمانی مبند.
Exod Dari 23:33  نگذار آن ها در سرزمین شما زندگی کنند، مبادا تو را علیه من تحریک کنند تا خدایان ایشان را بپرستی و در دامی گرفتار شوی.»
Chapter 24
Exod Dari 24:1  خداوند به موسی فرمود: «تو و هارون و ناداب و ابیهو با هفتاد نفر از بزرگان بنی اسرائیل بر بالای کوه به حضور من بیائید، ولی به من نزدیک نشوید و از فاصلۀ دور مرا سجده کنید.
Exod Dari 24:2  تنها تو به حضور من بیا و دیگران نزدیک نشوند. هیچ یک از افراد قوم نباید بالای کوه بیاید.»
Exod Dari 24:3  پس موسی آمد و همۀ کلام و احکام خداوند را برای قوم اسرائیل بیان کرد. تمام مردم با یک صدا جواب دادند: «ما به همۀ آنچه که خداوند فرموده است عمل خواهیم کرد.»
Exod Dari 24:4  موسی تمام احکام خداوند را نوشت و صبح روز بعد برخاست و در پائین آن کوه قربانگاهی ساخت و دوازده ستون به نمایندگی از دوازده قبیلۀ اسرائیل در آنجا برپا کرد.
Exod Dari 24:5  سپس چند نفر از جوانان را فرستاد تا قربانی های سوختنی و سلامتی برای خداوند تقدیم کنند.
Exod Dari 24:6  بعد موسی نیمی از خون حیوانات قربانی شده را در لگنی ریخت و نیم دیگر را بر قربانگاه پاشید.
Exod Dari 24:7  سپس کتاب پیمان را که در آن احکام خداوند نوشته شده بود برای مردم خواند. آن ها گفتند: «ما از اوامر خداوند اطاعت می کنیم و هر چه را که فرموده است انجام می دهیم.»
Exod Dari 24:8  موسی خونی را که در لگن ریخته بود گرفت و بر سر مردم پاشید و گفت: «این خون، پیمانی را که خداوند با دادن این احکام با شما بست، مُهر می کند.»
Exod Dari 24:9  موسی با هارون، ناداب، ابیهو و هفتاد نفر از بزرگان بنی اسرائیل بالای کوه رفتند
Exod Dari 24:10  و خدای بنی اسرائیل را دیدند که زیر پاهایش فرشی از یاقوت کبود که بسان آسمان آبی صاف و شفاف می نمود، گسترده شده است.
Exod Dari 24:11  گرچه بزرگان اسرائیل خدا را دیدند، اما آسیبی به آن ها نرسید. سپس آن ها با یکدیگر خوردند و نوشیدند.
Exod Dari 24:12  خداوند به موسی فرمود: «به بالای کوه به حضور من بیا و در آنجا بمان و من احکامی را که روی لوح های سنگی نوشته ام به تو می دهم تا آن ها را به قوم اسرائیل تعلیم بدهی.»
Exod Dari 24:13  پس موسی با معاون خود، یوشع برخاست تا از کوه خدا بالا برود.
Exod Dari 24:14  موسی به بزرگان قوم گفت: «شما تا بازگشت ما در همین جا منتظر بمانید. هارون و حور پیش شما می مانند و هرگاه مشکلی داشته باشید، برای مشوره نزد آن ها بروید.»
Exod Dari 24:15  وقتی موسی از کوه بالا رفت، ابری کوه را پوشانید
Exod Dari 24:16  و نور خیره کنندۀ جلال خدا، کوه سینا را فرا گرفت. ابر مدت شش روز آنرا پوشانیده بود و در روز هفتم، خداوند موسی را از میان ابر ها صدا کرد.
Exod Dari 24:17  روشنی جلال خداوند بر قلۀ کوه در نظر مردمی که در پایان کوه بودند مثل شعله های فروزان آتش می نمود.
Exod Dari 24:18  موسی در میان ابر ها داخل شد و بر بالای کوه رفت. او مدت چهل شبانه روز در کوه ماند.
Chapter 25
Exod Dari 25:2  «به بنی اسرائیل بگو: هدایائی به حضور من بیاورند، و هر کسی که از روی میل و رغبت برای من هدیه بیاورد، آنرا قبول کن.
Exod Dari 25:3  هدایا باید از این قبیل باشند: طلا، نقره، برنج،
Exod Dari 25:4  پارچه های کتان اعلی، نخ های تابیده به رنگ لاجوردی، سرخ و ارغوانی، پشم بز،
Exod Dari 25:5  پوست قوچ که آش داده شده باشد، چرمهای اعلی و لطیف، چوب درخت اکاسی،
Exod Dari 25:6  تیل برای چراغها، روغن برای مسح سر، خوشبوئی،
Exod Dari 25:7  سنگهای عقیق و قیمتی دیگر برای تزئین ایفود و زرۀ کاهنان.
Exod Dari 25:8  به آن ها بگو که برای من خیمۀ مقدسی بسازند تا در بین آن ها ساکن باشم.
Exod Dari 25:9  این جایگاه مقدس و لوازم آن باید مطابق نقشه ای باشد که به تو نشان می دهم.»
Exod Dari 25:10  «صندوقی از چوب اکاسی به طول یک متر و بیست و پنج سانتی متر و عرض هفتاد و پنج سانتی متر و بلندی هفتاد و پنج سانتی متر بساز
Exod Dari 25:11  و آنرا از داخل و خارج با طلای ناب ورق شانی کن به دورا دور لبۀ آن فیته ای از طلا باشد.
Exod Dari 25:12  چهار حلقۀ طلائی برای آن بساز و آن ها را به چهار پایۀ آن نصب کن.
Exod Dari 25:13  دو میلۀ چوبی جهت حمل صندوق از چوب درخت اکاسی تهیه کن و آن ها را با ورق طلا بپوشان
Exod Dari 25:14  و در داخل حلقه های دو طرف صندوق قرار بده.
Exod Dari 25:15  چوبها نباید از این حلقه ها خارج شود.
Exod Dari 25:16  وقتی ساختن صندوق تمام شد، لوح های سنگی را که روی آن ها احکام من نوشته شده است به تو می دهم تا در داخل صندوق بگذاری.
Exod Dari 25:17  سرپوشی از طلای خالص به طول یک متر و بیست و پنج سانتی متر و عرض هفتاد و پنج سانتی متر برای آن بساز. این سرپوش «تخت رحمت» نامیده می شود.
Exod Dari 25:18  دو مجسمۀ کروبین (فرشتگان مقرب) از طلا را در دو سر تخت رحمت طوری نصب کن
Exod Dari 25:19  که یک فرشته در یک سر تخت رحمت و فرشتۀ دیگری در سر دیگر آن قرار گیرد. فرشته ها و سرپوش باید از یک قطعه طلا ساخته شوند.
Exod Dari 25:20  فرشتگان روبروی یکدیگر قرار گیرند و بالهای شان بر روی تخت رحمت گسترده و نگاه شان به طرف پائین باشد.
Exod Dari 25:21  دو لوح سنگی را که به تو می دهم در داخل صندوق بگذار و سرپوش را روی آن قرار بده.
Exod Dari 25:22  من در روی تخت رحمت، در بین دو فرشته ای که بر روی صندوق پیمان قرار دارند، با تو ملاقات می کنم و هدایات لازم را برای بنی اسرائیل می دهم.»
Exod Dari 25:23  «میزی از چوب اکاسی به طول یک متر و عرض نیم متر و ارتفاع هفتاد و پنج سانتی متر بساز.
Exod Dari 25:24  آنرا با روکشی از طلای خالص بپوشان و قابی از طلا به دور لبۀ بساز.
Exod Dari 25:25  حاشیه ای به عرض چهار انگشت به دور لبۀ آن درست کن. دور لبۀ حاشیه را با قاب طلا بپوشان.
Exod Dari 25:26  چهار حلقه از طلا بساز و آن ها را به چهار پایه میز وصل کن.
Exod Dari 25:27  حلقه ها باید نزدیک حاشیه باشد بطوری که بتوان میله های چوبی را برای حمل میز در داخل آن قرار داد.
Exod Dari 25:28  این میله ها باید از چوب اکاسی و دارای روکش طلائی باشد.
Exod Dari 25:29  همچنین بشقابها، کاسه ها، جامها و پیاله هائی از طلای خالص تهیه کن تا از آن ها برای هدایای نوشیدنی استفاده شود.
Exod Dari 25:30  نان مقدس، باید همیشه بر میز در حضور من باشد.»
Exod Dari 25:31  «یک چراغدان از طلای خالص که چکش کاری شده باشد، بساز. پایه و میلۀ آن از یک پارچه طلای خالص ساخته شود.
Exod Dari 25:32  چراغدان در دو طرف خود شش شاخه داشته باشد، سه شاخه در یک طرف و سه شاخه در طرف دیگر.
Exod Dari 25:33  در انتهای هر یک از شاخه ها سه پیاله به شکل شگوفۀ بادام قرار داده شود.
Exod Dari 25:34  میلۀ چراغدان دارای چهار گل تزئینی به شکل شگوفه بادام با گلبرگ و پُندک آن باشد.
Exod Dari 25:35  در زیر هر جفت از شاخه های چراغدان، یک پیاله به شکل پندک باشد.
Exod Dari 25:36  پندکها و میلۀ چراغدان از یک پارچۀ طلای خالص چکش کاری شده ساخته شوند.
Exod Dari 25:37  بعد هفت چراغ بساز و آن ها را بر چراغدان نصب کن تا به پیشرو بتابد.
Exod Dari 25:38  گُلگیرها و کاسه ها همه از طلای خالص باشند.
Exod Dari 25:39  چراغدان و تمام لوازم مربوطۀ آن از طلای خالص به وزن سی و پنج کیلوگرام ساخته شود.
Exod Dari 25:40  بدان که همه را مطابق نمونه ای که در بالای کوه به تو نشان داده شد، بسازی.»
Chapter 26
Exod Dari 26:1  «خیمه حضور خداوند را با ده پرده از پارچۀ کتان نفیس بافتگی به رنگ لاجوردی، ارغوانی و سرخ بساز و آنرا با نقش کروبیان (فرشتگان مقرب) که با مهارت گلدوزی شده باشند تزئین کن.
Exod Dari 26:2  هر پرده به طول چهارده متر و عرض دو متر ساخته شود و همه پرده ها به یک اندازه باشند.
Exod Dari 26:3  این پرده ها پنج پنج تا به یکدیگر دوخته شوند.
Exod Dari 26:4  حلقه هائی از ریسمان ارغوانی رنگ بساز و آن ها را به حاشیه پردۀ بیرونی هر تخته وصل کن.
Exod Dari 26:5  پنجاه حلقه به لبۀ پردۀ اول و پنجاه حلقه به پردۀ دوم دوخته شود. این حلقه ها باید مقابل یکدیگر قرار بگیرند.
Exod Dari 26:6  پنجاه چنگک طلائی بساز و پرده ها را با این چنگک ها بهم وصل کن تا هر دو پرده بصورت یک پارچه شود.
Exod Dari 26:7  یازده پارچه از پشم بز برای پوشش خیمه بباف.
Exod Dari 26:8  طول هر کدام آن پانزده متر و عرض آن دو متر باشد.
Exod Dari 26:9  از این قطعات یک تختۀ پنج تائی و یک تختۀ شش تائی بساز. قطعۀ ششم تختۀ دوم را که پیشروی خیمه آویزان می شود، دولا کن.
Exod Dari 26:10  پنجاه حلقه در حاشیۀ تختۀ اول و پنجاه حلقه در حاشیه تختۀ دوم وصل کن.
Exod Dari 26:11  پنجاه چنگک برنجی بساز و آن ها را در داخل حلقه ها قرار بده تا هر دو تخته بهم وصل شوند و یک پوشش واحد را تشکیل بدهد.
Exod Dari 26:12  قسمت اضافی این پرده ها در پشت خیمه آویخته شود.
Exod Dari 26:13  این پوشش خیمه نیم متر از پشت و نیم متر از پیشرو آویزان باشد تا خیمه را بپوشاند.
Exod Dari 26:14  دو پوشش دیگر تهیه کن، یکی از پوست قوچ که آش داده شده باشد و دیگری از چرم نفیس و هر دو را بروی پوشش اولی بینداز.
Exod Dari 26:15  چوکات هائی از چوب اکاسی بساز.
Exod Dari 26:16  بلندی هر چوکات پنج متر و عرض آن هفتاد و پنج سانتی متر باشد.
Exod Dari 26:17  چوکات ها را با دو گیرا بهم وصل کن.
Exod Dari 26:18  بیست چوکات برای قسمت جنوبی خیمه بساز.
Exod Dari 26:19  چهل پایۀ نقره ای در زیر این بیست ستون قرار بده ـ دو پایه در زیر هر چوکات قرار گیرد تا گیراها را محکم نگهدارد
Exod Dari 26:20  بیست چوکات با چهل پایۀ نقره ای هم برای قسمت شمالی بساز
Exod Dari 26:21  که در زیر هر کدام دو پایۀ نقره ای باشد.
Exod Dari 26:22  شش چوکات دیگر برای عقب خیمه درست کن.
Exod Dari 26:23  دو چوکات هم برای دو کنج عقب خیمه بساز.
Exod Dari 26:24  این دو چوکات باید از پائین تا بالا بوسیلۀ حلقه ها بهم وصل شوند.
Exod Dari 26:25  بنابراین، جمعاً هشت چوکات با شانزده پایه نقره ای بساز که دو پایه در زیر هر چوکات قرار گیرد.
Exod Dari 26:26  پانزده پشت بند از چوب اکاسی بساز. پنج پشت بند برای چوکات های یک طرف خیمه،
Exod Dari 26:27  پنج پشت بند برای چوکات های طرف دیگر و پنج پشت بند برای چوکات های قسمت غربی یعنی عقب خیمه.
Exod Dari 26:28  پشت بند وسطی باید در تمام طول خیمه امتداد یابد.
Exod Dari 26:29  روکش تمام این چوکات ها طلا باشد. برای نگاهداشتن پشت بند ها حلقه هائی از طلا بساز. پشت بندها را نیز با روکش طلا بپوشان.
Exod Dari 26:30  خیمه را باید مطابق نمونه ای که در بالای کوه به تو نشان دادم بسازی.
Exod Dari 26:31  پرده ای در داخل خیمه از پارچۀ کتان نفیس بافتگی و نخهای لاجوردی، ارغوانی و سرخ تهیه کن و آن را با نقش های کروبیان (فرشتگان مقرب) گلدوزی کن.
Exod Dari 26:32  چهار ستون از چوب اکاسی با روکش طلا که چهار چنگک طلا داشته باشد بر چهار پایۀ نقره ای قرار ده و پرده را به چنگک ها آویزان کن.
Exod Dari 26:33  این پرده را بین «جایگاه مقدس» و «قُدس الاقداس» بیاویز و صندوق پیمان را که در آن دو لوح سنگی گذاشته شده در پشت پرده قرار بده.
Exod Dari 26:34  صندوق با تخت رحمت که بالای آن قرار دارد، در قُدس الاقداس گذاشته شود.
Exod Dari 26:35  میز را در خارج از قُدس الاقداس، در قسمت شمالی خیمه و چراغدان را در سمت جنوب آن، قرار بده.
Exod Dari 26:36  برای دروازۀ خیمه، پرده ای از پارچۀ کتان نفیس بافتگی که با نخ های لاجوردی، ارغوانی و سرخ گلدوزی شده باشد، درست کن.
Exod Dari 26:37  برای این پرده پنج ستون از چوب اکاسی که با طلا پوشانیده شده و دارای چنگک های طلائی باشد، بساز. پنج پایۀ برنجی هم برای این پنج ستون درست کن.»
Chapter 27
Exod Dari 27:1  «قربانگاهی از چوب اکاسی به صورت مربع بساز که طول هر ضلع آن دو و نیم متر و ارتفاع آن یک و نیم متر باشد.
Exod Dari 27:2  چهار شاخک در چهار کنج آن بساز. شاخکها و قربانگاه باید از یک قطعه چوب ساخته شود و روکش برنجی داشته باشد.
Exod Dari 27:3  لوازم آن که عبارتند از خاک اندازها برای برداشتن خاکستر، کفگیرها، چنگک ها، آتشگیر ها، همه باید برنجی باشند.
Exod Dari 27:4  یک منقل برنجی شبکه دار بساز و چهار حلقۀ برنجی برای حمل آن در چهار کنج آن نصب کن.
Exod Dari 27:5  منقل را در زیر لبۀ قربانگاه قرار بده بطوری که در نیمه فوقانی قربانگاه قرار بگیرد.
Exod Dari 27:6  میله هائی از چوب اکاسی برای حمل آن بساز و آن ها را با روکش برنجی بپوشان.
Exod Dari 27:7  موقع حمل قربانگاه این میله ها را از داخل حلقه هائی که در دو طرف قربانگاه نصب شده بگذران.
Exod Dari 27:8  قربانگاه را مطابق نمونه ای که در بالای کوه به تو نشان دادم از تخته چوبی میان خالی بساز.»
Exod Dari 27:9  «صحنی برای خیمۀ حضور خداوند بساز. پرده های قسمت جنوبی آن از پارچۀ کتان نفیس بافتگی به طول پنجاه متر باشند.
Exod Dari 27:10  این پرده ها از بیست ستون برنجی که بر بیست پایۀ برنجی قرار دارند، ذریعۀ چنگک ها و میله های نقره ای آویزان شوند.
Exod Dari 27:11  طول پرده های قسمت شمالی نیز باید پنجاه متر باشد و از بیست ستون برنجی که بر بیست پایۀ برنجی قرار دارد بوسیلۀ چنگک ها و میله های نقره ئی آویزان شود.
Exod Dari 27:12  طول پرده های قسمت غربی باید بیست و پنج متر بوده دارای ده ستون و ده پایه باشد.
Exod Dari 27:13  عرض صحن خیمه بیست و پنج متر و رو به مشرق باشد.
Exod Dari 27:14  در هر دو طرف دروازۀ دخول خیمه، یک پرده به طول هفت و نیم متر و عرض دو متر و سی سانتی متر بساز که هر کدام بوسیلۀ ستون و سه پایه نگهداشته شود.
Exod Dari 27:15  در هر دو طرف دروازۀ دخول خیمه، یک پرده به طول هفت و نیم متر و عرض دو متر و سی سانتی متر بساز که هر کدام بوسیلۀ ستون و سه پایه نگهداشته شود.
Exod Dari 27:16  برای دروازۀ صحن، یک پرده به طول ده متر از پارچۀ کتان نفیس بافتگی تهیه کن و با نخهای لاجوردی، ارغوانی و سرخ گلدوزی کرده آن را از چهار ستون که بر چهار پایه قرار دارد بیاویز.
Exod Dari 27:17  تمام ستونهای اطراف صحن باید بوسیله پشت بندهای نقره ئی بهم وصل شوند و چنگک های آن ها از نقره و پایه های آن ها از برنج باشد.
Exod Dari 27:18  پس طول صحن باید پنجاه متر، عرض آن بیست و پنج متر و ارتفاع آن دو و نیم متر باشد. پرده ها نیز از پارچۀ کتان نفیس بافتگی و ستونها از برنج ساخته شوند.
Exod Dari 27:19  تمام لوازم دیگری که برای خیمه به کار برده می شود و همه میخهای خیمه و صحن آن باید برنجی باشند.»
Exod Dari 27:20  «به بنی اسرائیل هدایت بده که روغن زیتون اعلی برای چراغها بیاورند تا چراغها همیشه روشن باشند.
Exod Dari 27:21  هارون و پسرانش، چراغدان را در خیمۀ حضور خداوند، بیرون پرده ای که در مقابل صندوق پیمان است، قرار دهد تا شب و روز در حضور من روشن باشد. این حکم برای همیشه، نسل بعد از نسل در اسرائیل فریضۀ ابدی است.»
Chapter 28
Exod Dari 28:1  «برادرت هارون و پسرانش ناداب، ابیهو، ایلعازَر و ایتامار را از بقیه قوم اسرائیل جدا کن و به حضور من بیاور تا به عنوان کاهن مرا خدمت کنند.
Exod Dari 28:2  برای برادرت هارون لباس کاهنی که زیبا و برازنده باشد، تهیه کن.
Exod Dari 28:3  به خیاطانی که استعداد و مهارتِ دوختن داده ام، هدایت بده که لباسهای هارون را بدوزند تا او به عنوان کاهن زندگی خود را وقف خدمت من کند.
Exod Dari 28:4  لباسها باید شامل این چیزها باشند: سینه پوش، ایفود (جامۀ مخصوص کاهنان)، ردا، پیراهن خامکدوزی، دستار و کمربند. خیاطان باید برای برادرت هارون و پسرانش لباسهای کاهنی بدوزند تا بتوانند به عنوان کاهنان در خدمت من باشند.
Exod Dari 28:5  اینها باید از پارچه های پشمی به رنگ لاجوردی، ارغوانی و سرخ و رشته های طلائی و کتان اعلی ساخته شود.
Exod Dari 28:6  خیاطان باید جامۀ مخصوص کاهنان را از پارچۀ پشمی به رنگ لاجوردی، ارغوانی و سرخ، رشته های طلائی و کتان ظریف مزین با خامکدوزی بسازند.
Exod Dari 28:7  دو فیتۀ سینه پوش از پیشرو و عقبِ شانه ها بهم وصل شوند.
Exod Dari 28:8  دو فیتۀ دیگر نیز برای دور کمر به همان ترتیب از رشته های طلا و نخهای لاجوردی، ارغوانی و سرخ و پارچۀ کتان نفیس بافتگی ساخته شده به آن وصل باشد.
Exod Dari 28:9  دو قطعه سنگ عقیق تهیه کن و نامهای دوازده پسر اسرائیل را روی آن ها حک کن،
Exod Dari 28:10  یعنی روی هر سنگ شش نام به ترتیب سن شان.
Exod Dari 28:11  مانند یک جواهر فروش و حکاک ماهر نامهای پسران اسرائیل را روی سنگها حک کن آن ها را در قابهای طلا بگذار.
Exod Dari 28:12  سپس آن دو سنگ را به فیته های شانۀ ایفود نصب کن، تا به این ترتیب، هارون نامهای پسران اسرائیل بر شانه های خود حمل کند و من، خداوند همیشه قوم برگزیدۀ خود را به یاد آورم.
Exod Dari 28:13  دو زنجیر بافتگی از طلای خالص بساز و آن ها را به قابهائی که سر شانۀ ایفود است، وصل کن.»
Exod Dari 28:14  دو زنجیر بافتگی از طلای خالص بساز و آن ها را به قابهائی که سر شانۀ ایفود است، وصل کن.»
Exod Dari 28:15  «برای کاهن یک سینه پوش جهت پی بردن به خواست خدا تهیه کن و آن را مثل ایفود از پارچۀ ظریف و خوش بافت کتان، نخ های لاجوردی، ارغوانی و سرخ و رشته های طلا بدوز و گلدوزی کن.
Exod Dari 28:16  این سینه پوش باید دولا و بصورت یک کیسۀ چهار کنجه با طول و عرض یک بِلِست باشد.
Exod Dari 28:17  چهار ردیف سنگهای قیمتی که هر ردیف سه سنگ داشته باشد روی آن نصب کن. سنگهای ردیف اول عقیق سرخ، یاقوت زرد و لعل،
Exod Dari 28:18  ردیف دوم زمرد، یاقوت و الماس،
Exod Dari 28:19  ردیف سوم فیروزه، عقیق سفید و لعل بنفش،
Exod Dari 28:20  ردیف چهارم یاقوت کبود، عقیق جگری و یشم باشد. سنگها باید در قابهای طلا نشانده شوند.
Exod Dari 28:21  بر هر یک از این سنگها نام یکی از پسران اسرائیل به نمایندگی دوازده قبیلۀ اسرائیل حک شود.
Exod Dari 28:22  برای سینه پوش زنجیرهائی از طلای خالص تابیده بساز.
Exod Dari 28:23  دو حلقۀ طلائی هم تهیه کرده به دو کنج فوقانی سینه پوش وصل کن.
Exod Dari 28:24  دو سر زنجیرهای طلا را به دو حلقه ای که در گوشه های سینه پوش قرار دارد وصل کن.
Exod Dari 28:25  دو سر دیگر زنجیرها به قابهای سر شانه وصل شود، به همین ترتیب، آن ها را به فیته های پیشروی ایفود ببند.
Exod Dari 28:26  بعد دو حلقۀ طلای دیگر بساز و آن ها را به دو کنج پائین سینه پوش و به گوشۀ داخلی آن، در کنار ایفود وصل کن.
Exod Dari 28:27  دو حلقه طلائی دیگر هم بساز و آن ها را به قسمت پائین فیته هائی که از شانۀ ایفود آویخته می شود، کمی بالا تر از کمربند نصب کن.
Exod Dari 28:28  بعد حلقه های سینه پوش را با فیتۀ لاجوردی رنگ به حلقه های ایفود که بالای کمربند قرار دارد، ببند تا سینه پوش از ایفود جدا نشود.
Exod Dari 28:29  به این ترتیب، وقتی هارون به جایگاه مقدس داخل می شود، نامهای قبایل اسرائیل را که روی سینه پوش حک شده، با خود حمل می کند و من، خداوند همیشه آن ها را به یاد می آورم.
Exod Dari 28:30  سنگهای اوریم و تُمیم را در سینه پوش بگذار تا هر وقتی که هارون به حضور من می آید آن ها را با خود داشته باشد و بداند که خواست و ارادۀ من در مورد قوم اسرائیل چیست.» (اوریم و تُمیم دو چیزی بودند که جهت پی بردن خواست و ارادۀ خداوند توسط کاهنان به کار برده می شد.)
Exod Dari 28:31  «ردای که زیرایفود پوشیده می شود، باید از یک پارچۀ لاجوردی رنگ ساخته شود و
Exod Dari 28:32  دارای شگافی برای سر باشد و حاشیۀ دَورِ شگاف، بافته شده باشد تا پاره نشود.
Exod Dari 28:33  حاشیۀ دورا دور دامن ردا را با پوپک هائی به شکل انار که از نخهای پشمی به رنگهای لاجوردی، ارغوانی و سرخ ساخته شده باشد، تزئین کن و در وسط هر دو پوپک یک زنگولۀ طلائی بیاویز.
Exod Dari 28:34  حاشیۀ دورا دور دامن ردا را با پوپک هائی به شکل انار که از نخهای پشمی به رنگهای لاجوردی، ارغوانی و سرخ ساخته شده باشد، تزئین کن و در وسط هر دو پوپک یک زنگولۀ طلائی بیاویز.
Exod Dari 28:35  هارون در موقعی که برای خدمت به جایگاه مقدس می رود باید این ردا را بپوشد و تا وقتی که در جایگاه مقدس و به حضور من وارد می شود و یا آنجا را ترک می کند، صدای زنگوله ها شنیده شود، مبادا بمیرد.
Exod Dari 28:36  لوحه ای از طلای خالص بساز و این کلمات را روی آن حک کن: «وقفِ خداوند شده است.»
Exod Dari 28:37  این لوحه را بوسیلۀ یک فیتۀ لاجوردی به پیشروی دستار هارون ببند.
Exod Dari 28:38  هارون باید آنرا بر پیشانی خود ببندد تا بنی اسرائیل مطمئن باشند که من، خداوند قربانی هائی را که بنی اسرائیل به من تقدیم می کنند، می پذیرم و هر گناه و خطائی که در مورد قربانی های خود کرده باشند، می بخشم.
Exod Dari 28:39  پیراهن هارون را از پارچۀ ظریف کتان بباف. دستاری از پارچۀ ظریف کتان و یک کمربند خامکدوزی نیز برای او بساز.
Exod Dari 28:40  برای پسران هارون هم پیراهن، کمربند و کلاه که زیبا و برازنده باشند تهیه کن.
Exod Dari 28:41  این لباسها را به برادرت هارون و پسرانش بپوشان و سر شان را با روغن مسح کرده آن ها را برای وظیفۀ کاهنی تعیین و تقدیس کن.
Exod Dari 28:42  برای آن ها زیر لباسی های از کتان بدوز تا عورت آن ها را از کمر تا ران بپوشاند.
Exod Dari 28:43  هارون و پسرانش هر وقت به خیمۀ حضور خداوند وارد می شوند و یا به قربانگاه و یا برای خدمت به جایگاه مقدس می روند باید این زیر لباسی بپوشند، تا مبادا عورت آن ها دیده شود و بمیرند. این روش برای هارون و اولاده اش یک قانون ابدی خواهد بود.»
Chapter 29
Exod Dari 29:1  «مراسم تقدیس هارون و پسرانش به مقام کاهنی به این ترتیب صورت بگیرد: یک گوساله و دو قوچ بی عیب،
Exod Dari 29:2  نان بدون خمیر مایه، قرصهای نازک روغنی که از آرد نرم اعلی پخته شده باشد، تهیه کن.
Exod Dari 29:3  نانها را در یک تکری بگذار و وقتیکه گوساله و قوچها را قربانی می کنی برای من تقدیم کن.
Exod Dari 29:4  هارون و پسرانش را به مدخل خیمۀ حضور خداوند بیاور و آن ها را غسل بده.
Exod Dari 29:5  سپس پیراهن، چپن، ایفود و سینه پوش را به هارون بپوشان و کمربند را روی ایفود ببند.
Exod Dari 29:6  دستار را با نیم تاج طلا بر سرش بگذار.
Exod Dari 29:7  بعد روغن مسح را بر سرش بریز و او را مسح کن.
Exod Dari 29:8  سپس لباس پسرانش را به آن ها بپوشان.
Exod Dari 29:9  کلاه بر سر شان بگذار. آنگاه کمربند را به کمر هارون و پسرانش ببند. به این ترتیب، آن ها را تقدیس کن و مقام کاهنی برای همیشه به آن ها و اولادۀ شان تعلق می گیرد.
Exod Dari 29:10  گوساله را در پیشروی خیمۀ حضور خداوند بیاور. هارون و پسرانش دستهای خود را بر سرش بگذارند
Exod Dari 29:11  و تو گوساله را در مدخل خیمۀ حضور خداوند در حضور خداوند قربانی کن.
Exod Dari 29:12  اندکی از خون گوساله را با انگشت خود بر شاخهای قربانگاه بمال و بقیه را در پای آن بریز.
Exod Dari 29:13  بعد تمام چربیهای روی شکم، جگر، گرده ها و چربی دور آن ها را گرفته به عنوان هدیه برای من، بر قربانگاه بسوزان،
Exod Dari 29:14  اما گوشت و پوست و سرگین آن را در بیرون اردوگاه برده به عنوان قربانی گناه بسوزان.
Exod Dari 29:15  بعد هارون و پسرانش دستهای خود را بر سر یکی از قوچها بگذارند
Exod Dari 29:16  و تو آن را قربانی کن. خون قوچ را به چهار طرف قربانگاه بپاش.
Exod Dari 29:17  سپس قوچ را قطعه قطعه کن. اعضای داخلی و پاچه هایش را بشوی و آن ها را با کله و قطعات قوچ،
Exod Dari 29:18  بر قربانگاه بگذار و همه را بسوزان. بوی این قربانی که بر آتش برای خداوند قربانی می شود، مورد پسند خداوند است.
Exod Dari 29:19  بعد قوچ دوم، یعنی قوچ تقدیس را بگیر و هارون و پسرانش دستهای خود را بر سر آن بگذارند.
Exod Dari 29:20  سپس تو آن را قربانی کن و اندکی از خون آن را گرفته به نرمک گوش راست، شست دست راست و شست پای راست هارون و پسرانش بمال و بقیه را به اطراف قربانگاه بپاش.
Exod Dari 29:21  سپس کمی از خونیکه بر قربانگاه است بگیر و با روغن مسح بر هارون و پسران او و بر لباسهای شان پاش بده. به این ترتیب، آن ها و لباسهای شان تقدیس می شوند.
Exod Dari 29:22  همچنین، چربی، دنبه، چربی روی شکم، قسمت خوب جگر، گرده ها و چربی دور آن ها و ران راست قوچ تقدیس را
Exod Dari 29:23  با یک نان، یک قرص نان روغنی و یک نان نازکِ فطیر که در بین تکری است گرفته
Exod Dari 29:24  همه را بر دست هارون و پسرانش بگذار تا به عنوان هدیۀ مخصوص در حضور خداوند تکان بدهند.
Exod Dari 29:25  بعد آن ها را از دست شان بگیر همراه با قربانی سوختنی بر قربانگاه بسوزان. بوی این قربانی که بر آتش تقدیم می شود، مورد پسند خداوند است.
Exod Dari 29:26  آنگاه سینۀ قوچی را که برای هارون تقدیس شده به دست بگیر و آن را به عنوان هدیۀ مخصوص در حضور خداوند تکان بده و بعد آن را برای خود بگیر.
Exod Dari 29:27  سینه و رانی را که به عنوان هدیۀ مخصوص تکان داده شد، تقدیس کن و به هارون و پسرانش بده.
Exod Dari 29:28  برای قوم اسرائیل این امر یک فریضۀ ابدی است که وقتی آن ها هدیۀ سلامتی تقدیم می کنند، سینه و ران حیوان به کاهنان تعلق می گیرد، و این هدیه ایست از جانب مردم برای خداوند.
Exod Dari 29:29  لباسهای مقدس هارون باید بعد از او به پسرانش برسد تا در آن ها مسح و تقدیس گردند.
Exod Dari 29:30  پسر هارون که جانشین او می شود تا در جایگاه مقدس خدمت کند، باید آن لباسها را مدت هفت روز بپوشد.
Exod Dari 29:31  گوشتِ قوچ مخصوص مراسم تقدیس را گرفته در یک جای مقدس در آب جوش بده.
Exod Dari 29:32  هارون و پسرانش گوشت را با نانی که در تکری است، در مدخل خیمۀ حضور خداوند بخورند.
Exod Dari 29:33  فقط خود آن ها غذائی را که در هنگام مراسم تقدیس و کفارۀ آن ها تهیه شده، بخورند. چون این غذا مقدس است، اشخاص عادی نباید از آن بخورند.
Exod Dari 29:34  اگر چیزی از این گوشت و نان باقی بماند، آن را بسوزان، چون مقدس است نباید خورده شود.
Exod Dari 29:35  به این ترتیب، قراریکه به تو هدایت دادم، مراسم تقدیس هارون و پسرانش را به مقام کاهنی اجرا کن. مدت این مراسم هفت روز است.
Exod Dari 29:36  در این مدت هفت روز، روزانه یک گوساله را برای کفارۀ گناهان قربانی کن. این قربانی، قربانگاه را طاهر می سازد. بعد قربانگاه را با روغن زیتون تدهین کن تا مقدس شود.
Exod Dari 29:37  برای هفت روز، هر روز برای قربانگاه کفاره شود تا قربانگاه کاملاً تقدیس گردد و هر چیز و یا هر کسیکه به آن تماس کند صدمه خواهد دید.»
Exod Dari 29:38  «هر روز دو برۀ یک ساله را بر قربانگاه قربانی کن.
Exod Dari 29:39  یکی را در صبح و دیگری را در شام.
Exod Dari 29:40  با برۀ اول یک کیلو آرد اعلی که با یک لیتر روغن زیتون مخلوط شده باشد، تقدیم نما. همچنین یک لیتر شراب نیز به عنوان هدیۀ نوشیدنی تقدیم کن.
Exod Dari 29:41  برۀ دومی هنگام شام قربانی شود. با این بره همان مقدار آرد و شراب تقدیم کن. بوی این قربانی که بر آتش تقدیم می شود، مورد پسند خداوند است.
Exod Dari 29:42  این قربانی سوختنی باید همیشه در مدخل خیمۀ حضور خداوند در حضور من تقدیم شود، زیرا در همانجا با قوم برگزیدۀ خود ملاقات و با تو صحبت می کنم.
Exod Dari 29:43  در آنجا با قوم برگزیدۀ خود سخن می گویم و حضور پُر جلال من آنجا را مقدس می سازد.
Exod Dari 29:44  من خیمۀ حضور خداوند، قربانگاه، هارون و پسرانش را که بحیث کاهنان من برگزیده شده اند، تقدیس می کنم.
Exod Dari 29:45  من در میان قوم برگزیدۀ خود ساکن خواهم شد و خدای آن ها خواهم بود.
Exod Dari 29:46  آن ها خواهند دانست که من خداوند، خدای شان هستم که آن ها را از مصر بیرون آوردم تا در میان شان ساکن باشم. من خداوند، خدای شان می باشم.»
Chapter 30
Exod Dari 30:1  «قربانگاهی بشکل مربع که هر ضلع آن نیم متر و ارتفاع آن یک متر باشد، از چوب اکاسی بساز تا بر آن خوشبوئی بسوزانند. هر کنج آن دارای یک برآمدگی بشکل شاخک بوده و با خودِ قربانگاه از یک قطعه چوب ساخته شود.
Exod Dari 30:2  «قربانگاهی بشکل مربع که هر ضلع آن نیم متر و ارتفاع آن یک متر باشد، از چوب اکاسی بساز تا بر آن خوشبوئی بسوزانند. هر کنج آن دارای یک برآمدگی بشکل شاخک بوده و با خودِ قربانگاه از یک قطعه چوب ساخته شود.
Exod Dari 30:3  قربانگاه و شاخکها را با طلای خالص بپوشان. قابی از طلا به دورادور آن بساز.
Exod Dari 30:4  در دو طرف قربانگاه، در زیر قاب طلائی دو حلقه برای جا دادن میله ها جهت حمل قربانگاه نصب کن.
Exod Dari 30:5  این میله ها از چوب اکاسی ساخته شده و روکش طلایی داشته باشد.
Exod Dari 30:6  قربانگاه را در بیرون پرده ای که پیشروی صندوق پیمان آویزان است قرار بده. من در آنجا با تو ملاقات می کنم.
Exod Dari 30:7  هر صبح، وقتی هارون چراغها را از تیل پُر و آماده می کند، باید بر آن قربانگاه بُخُور خوشبو و معطر بسوزاند.
Exod Dari 30:8  همچنین هنگام شام که چراغها را روشن می کند، در حضور خداوند بُخُور بسوزاند. این عمل باید برای همیشه نسل اندر نسل صورت بگیرد.
Exod Dari 30:9  بُخُور ممنوع، قربانی سوختنی، هدیۀ آردی و نوشیدنی بر آن تقدیم نشود.
Exod Dari 30:10  سالانه یکبار هارون با پاشیدن خون قربانی گناه بر چهار شاخکهای قربانگاه، آن را تقدیس کند. این مراسم باید هر سال و نسل اندر نسل اجرا شود. چون این قربانگاه برای خداوند وقف شده مقدس می باشد.»
Exod Dari 30:12  «وقتی از بنی اسرائیل سرشماری می کنی و هر کسی که شمار می شود، باید برای جان خود فدیه بدهد تا در وقت سرشماری بلائی بر سر آن ها نازل نشود.
Exod Dari 30:13  هر کسی که سرشماری می شود، باید نیم مثقال نقره به من فدیه بدهد.
Exod Dari 30:14  کسانی که بیست ساله و بالا تر هستند باید سرشماری شوند و همین هدیه را به خداوند بدهند.
Exod Dari 30:15  کسی که ثروتمند است از این اندازه زیادتر نپردازد و آنکه فقیر است کمتر ندهد، زیرا این هدیه را برای فدیۀ جانهای خود به من می پردازند.
Exod Dari 30:16  پولی را که از این بابت از قوم اسرائیل جمع می کنی، باید برای ترمیم و حفظ مراقبت خیمۀ حضور خداوند به مصرف برسد. این فدیه ای که می دهند آن ها را بیاد من می آورند تا از آن ها محافظت کنم.»
Exod Dari 30:18  «یک حوض برنجی که پایه هایش نیز برنجی باشد، برای شستشو بساز. آن را بین خیمۀ حضور خداوند و قربانگاه قرار بده و از آب پُر کن.
Exod Dari 30:19  پیش از آنکه هارون و پسرانش به داخل خیمۀ حضور خداوند می روند یا بر قربانگاه قربانی سوختنی تقدیم می کنند، باید دستها و پاهای خود را بشویند، ورنه می میرند.
Exod Dari 30:20  پیش از آنکه هارون و پسرانش به داخل خیمۀ حضور خداوند می روند یا بر قربانگاه قربانی سوختنی تقدیم می کنند، باید دستها و پاهای خود را بشویند، ورنه می میرند.
Exod Dari 30:21  هارون، پسرانش و نسلهای آیندۀ شان همیشه این قاعده را رعایت کنند.»
Exod Dari 30:23  «این مواد خوشبو را تهیه کن: شش کیلوگرام مُرِ خالص، سه کیلوگرام دارچینی معطر، سه کیلوگرام نی خوشبو،
Exod Dari 30:24  شش کیلوگرام سلیخه (پوست درختی خوشبو شبیه به دارچین) را با چهار لیتر روغن زیتون مخلوط کن
Exod Dari 30:25  و از ترکیب آن ها روغنِ مقدس مسح بساز.
Exod Dari 30:26  با این روغن معطر خیمۀ حضور خداوند، صندوق پیمان، میز با تمام وسایل آن، چراغدان با تمام لوازم آن، قربانگاه بُخُور،
Exod Dari 30:27  با این روغن معطر خیمۀ حضور خداوند، صندوق پیمان، میز با تمام وسایل آن، چراغدان با تمام لوازم آن، قربانگاه بُخُور،
Exod Dari 30:28  قربانگاه قربانی سوختنی همراه با تمام وسایل آن، حوض و پایه های آن مسح شوند.
Exod Dari 30:29  همه را تقدیس کن تا کاملاً مقدس شوند، و هر چیز و یا هر کسی که به آن تماس کند، صدمه خواهد دید.
Exod Dari 30:30  بعد با همین روغن هارون و پسرانش را مسح و تقدیس کن تا کاهنان من باشند.
Exod Dari 30:31  به قوم اسرائیل بگو که از این روغنِ مقدس مسح باید همیشه برای خدمت من استفاده شود،
Exod Dari 30:32  و نباید بر اشخاص عادی و معمولی بریزید و یا مثل آن درست کنید.
Exod Dari 30:33  اگر کسی مثل آن بسازد و یا بر کسیکه شایستۀ آن نباشد ریخته شود، از بین قوم برگزیدۀ من طرد می گردد.»
Exod Dari 30:34  خداوند به موسی فرمود: «از این مواد معطر بقدر مساوی تهیه کن: مَیعَه، اظفار، قِنه و کُندُر خالص.
Exod Dari 30:35  این مواد خوشبو را با نمک مخلوط کرده از آن بُخُور مقدس و خالص درست کن.
Exod Dari 30:36  کمی از آن را بصورت پودر بکوب و در خیمۀ حضور خداوند، جائی که با تو ملاقات می کنم، بگذار.
Exod Dari 30:37  هرگز نباید بُخُوری با این ترکیب برای خود درست کنید، زیرا برای من است و آن را مقدس بدانید.
Exod Dari 30:38  هر کسی که مثل این برای خود بُخُوری بسازد، از بین قوم اسرائیل طرد می شود.» )مَیعَه مادۀ چسپناکی است که از درخت مخصوصی تراوش می کند. اظفار یا ناخنک از میده کردن یک نوع صدف دریایی به دست می آید. قِنه فشرده ای از یک نوع ادویه طبیعی است. کُندر ماده خوشبویی است که از درخت مخصوصی تراوش می کند.)
Chapter 31
Exod Dari 31:2  «من بزل ئیل پسر اوری نواسۀ حور را که از قبیلۀ یهودا است، انتخاب کرده ام.
Exod Dari 31:3  او را از روح خود پُر ساخته ام و به او استعداد و دانش و در هر گونه هنر مهارت بخشیده ام.
Exod Dari 31:4  او در ساختن ظروف طلا و نقره و برنج، همچنین در حجاری و ترصیع آن و نجاری و خراطی و صنایع دیگر استاد است.
Exod Dari 31:5  او در ساختن ظروف طلا و نقره و برنج، همچنین در حجاری و ترصیع آن و نجاری و خراطی و صنایع دیگر استاد است.
Exod Dari 31:6  اُهولیاب، پسر اخیسامَک را که از قبیلۀ دان است، انتخاب کرده ام تا معاون و دستیار او باشد. علاوتاً به تمام صنعتگران دیگری که با او کار می کنند استعداد خاصی بخشیده ام تا بتوانند تمام آن چیزهائی را که هدایت داده ام، بسازند.
Exod Dari 31:7  خیمۀ حضور خداوند، صندوق پیمان با تخت رحمت که بر سر آن قرار دارد، تمام لوازم خیمۀ حضور خداوند،
Exod Dari 31:8  میز و ظروف آن، چراغدان طلای خالص و وسایل آن، قربانگاه دود کردن خوشبوئی،
Exod Dari 31:9  قربانگاه قربانیهای سوختنی با لوازم آن،
Exod Dari 31:10  لباس مخصوص کاهنی برای هارون و پسرانش،
Exod Dari 31:11  روغن مسح و خوشبوئی برای جایگاه مقدس و همه این چیزها را درست همانطوری که هدایت داده ام، بسازند.»
Exod Dari 31:13  «به بنی اسرائیل بگو: روز سَبَت را تجلیل کنید، زیرا روز مقدس و روز استراحت است. این روز نشانی ابدی بین من و شما و تمام نسلهای آیندۀ شما خواهد بود تا بدانید که من شما را به عنوان قوم خاص خود برگزیده ام.
Exod Dari 31:14  شما باید در این روز استراحت کنید، زیرا روز مقدس است. کسی که آن را بیحرمت نماید و در این روز کار کند، باید کشته شود.
Exod Dari 31:15  در هفته شش روز کار کنید، اما روز هفتم که روز مقدس خداوند است، استراحت نمائید. هر کس که در این روز دست به کاری بزند، باید کشته شود.
Exod Dari 31:16  قوم اسرائیل باید این روز را به یادبود پیمانی که با آن ها بسته ام، محترم بشمارند.
Exod Dari 31:17  این قانون یک پیمان ابدی بین من و قوم اسرائیل می باشد. زیرا من، خداوند، آسمان ها و زمین را در شش روز آفریدم و در روز هفتم دست از کار کشیدم و استراحت کردم.»
Exod Dari 31:18  وقتی که خداوند سخنان خود را با موسی در کوه سینا تمام کرد، آن دو لوح سنگی را که خودش احکام ده گانه را نوشته بود، به موسی داد.
Chapter 32
Exod Dari 32:1  وقتی مردم دیدند که موسی مدت زیادی در کوه مانده و مراجعت نکرده است، دور هارون جمع شدند و گفتند: «ما نمی دانیم بر سر موسی که ما را از مصر بیرون آورد، چه واقع شده است. پس برخیز و برای ما خدائی بساز تا راهنمای ما باشد.»
Exod Dari 32:2  هارون به آن ها گفت: «گوشواره های طلائی را که در گوش زنها و دختران و پسران شما هست، نزد من بیاورید.»
Exod Dari 32:3  پس تمام مردم، گوشواره های طلائی را از گوشهای خود کشیده به هارون دادند.
Exod Dari 32:4  هارون گوشواره ها را گرفت و آن ها را ذوب کرده در قالب ریخت و از آن مجسمه ای بشکل یک گوساله طلائی ساخت. مردم گفتند: «ای قوم اسرائیل، این همان خدائی است که ما را از مصر بیرون آورد.»
Exod Dari 32:5  سپس هارون قربانگاهی در پیشروی گوسالۀ طلائی بنا کرد و اعلام نمود: «فردا به احترام خداوند جشن می گیریم.»
Exod Dari 32:6  روز بعد، صبح وقت مردم برخاستند و حیواناتی را به عنوان قربانی های سلامتی تقدیم کردند و سپس نشستند و به خوردن و نوشیدن و کارهای زشت و شرم آور پرداختند.
Exod Dari 32:7  خداوند به موسی فرمود: «فوراً پائین برو، زیرا این قومی که تو آن ها را از مصر بیرون آوردی، گناهکار شده و مرا ترک کرده اند.
Exod Dari 32:8  آن ها از راهی که من به آن ها نشان دادم منحرف شده اند و گوساله ای از طلا برای خود ساخته آنرا پرستش می کنند و برایش قربانی کرده می گویند که آن گوساله همان خدائی است که آن ها را از مصر بیرون آورد.
Exod Dari 32:9  من می دانم که این مردم سرکش و نافرمان هستند.
Exod Dari 32:10  تو دیگر از آن ها شفاعت نکن. من بر آن ها خشمگین هستم و می خواهم همۀ شان را نابود کنم. به عوض آن ها از تو و از اولاده ات قوم بزرگی بوجود خواهم آورد.»
Exod Dari 32:11  اما موسی پیش خدای خود زاری کرده گفت: «ای خداوند، چرا بر قوم برگزیدۀ خود این چنین خشمگین شده ای؟ مگر آن ها را با قدرت و معجزات عظیم خود از مصر بیرون نیاوردی؟
Exod Dari 32:12  آیا می خواهی مصریان بگویند که تو قوم برگزیدۀ خود را به بهانه ای از مصر بیرون بردی تا آن ها را در کوه و بیابان هلاک کنی و بکلی از بین ببری؟ ای خداوند از خشم خود بگذر و از تصمیم خود منصرف شو و این مصیبت را بر سر آن ها نیاور.
Exod Dari 32:13  ابراهیم و اسحاق و یعقوب، بندگان خود را بیاد آور. قولی را که به آن ها دادی فراموش نکن که فرمودی نسل آن ها را مانند ستارگان آسمان بیشمار می سازی و تمام آن سرزمینی که وعدۀ ملکیت آن را به ایشان داده ای به آن ها می بخشی که تا ابد مال خود شان باشد.»
Exod Dari 32:14  پس خداوند از تصمیم خود صرف نظر فرمود و مصیبتی که قوم اسرائیل را تهدید می کرد، برطرف شد.
Exod Dari 32:15  موسی از کوه پائین رفت و دو لوح سنگی را که احکام خدا در دو طرف آن نوشته شده بود، در دست داشت.
Exod Dari 32:16  خدا خودش آن دو لوحۀ سنگی را و احکام خود را روی آن ها نوشته بود.
Exod Dari 32:17  وقتی که یوشع سر و صدا و فریاد مردم را شنید، به موسی گفت: «از اردوگاه سر و صدای جنگ را می شنوم.»
Exod Dari 32:18  موسی در جواب گفت: «این صدا فریاد پیروزی و یا شکست نیست، بلکه صدای ساز و آواز است.»
Exod Dari 32:19  وقتی که موسی به نزدیک اردوگاه رسید و گوساله طلائی و مردمی را که در پیشروی آن می رقصیدند، دید، خشمگین شد و لوح ها را در پای کوه به زمین زد و شکست.
Exod Dari 32:20  سپس گوساله ای را که ساخته بودند برداشت و در آتش انداخت. بعد آن را کوبید و گردش را با آب مخلوط کرده آب را به بنی اسرائیل نوشانید.
Exod Dari 32:21  موسی به هارون گفت: «این مردم به تو چه بدی کرده بودند که تو آن ها را به ارتکاب چنین گناه وادار ساختی؟»
Exod Dari 32:22  هارون جواب داد: «بر من قهر نشو، تو می دانی که این مردم چقدر آمادۀ کارهای زشت هستند.
Exod Dari 32:23  آن ها به من گفتند: چون ما نمی دانیم که بر سر موسی که ما را از مصر بیرون آورد چه واقع شده است. پس برای ما خدائی بساز تا راهنمای ما باشد.
Exod Dari 32:24  من هم از آن ها خواستم تا طلاهای خود را به نزد من بیاورند. وقتی طلاها را آوردند، من آن ها را در آتش انداختم و این گوساله ساخته شد!»
Exod Dari 32:25  چون موسی دید که ادارۀ قوم از دست هارون خارج شده و آن ها خود را پیش دشمنان رسوا ساخته اند،
Exod Dari 32:26  بنابراین، در مقابل دروازۀ اردوگاه ایستاد و با صدای بلند فریاد برآورد: «هر کسی که طرفدار خداوند است پیش من بیاید.» تمام قبیلۀ لاوی پیش موسی رفتند.
Exod Dari 32:27  موسی به آن ها گفت: «خدای بنی اسرائیل می فرماید که همۀ تان شمشیر خود را به کمر ببندید و از اینطرف اردوگاه به آنطرف آن بروید و برادر و دوست و همسایۀ خود را بکشید.»
Exod Dari 32:28  لاویان امر موسی را اطاعت کردند و در آن روز در حدود سه هزار نفر از مردم را کشتند.
Exod Dari 32:29  موسی به لاویان گفت: «شما امروز با کشتن پسران و برادران تان، خود را به عنوان کاهن برای خدمت خداوند وقف کردید، بنابراین، خداوند برکات خود را به شما داده است.»
Exod Dari 32:30  روز بعد، موسی به قوم گفت: «شما مرتکب گناه بزرگی شده اید. اما من دوباره بالای کوه می روم تا در حضور خداوند از شما شفاعت کنم. شاید او گناه شما را ببخشد.»
Exod Dari 32:31  موسی دوباره به حضور خداوند رفت و عرض کرد: «این قوم گناه بزرگی مرتکب شده اند. آن ها برای خود خدائی از طلا ساختند و آنرا پرستش کردند.
Exod Dari 32:32  حالا از تو تمنا می کنم که آن ها را ببخشی. اما اگر حاضر به بخشایش آن ها نیستی، پس اسم مرا هم از دفتری که نام قوم را در آن ثبت کرده ای، محو کن.»
Exod Dari 32:33  خداوند در جواب فرمود: «من فقط نام آن کسانی را که علیه من گناه کرده اند از دفتر خود محو می کنم.
Exod Dari 32:34  حالا برو و قوم را به جائی که بتو گفته ام راهنمائی کن. بخاطر داشته باش که فرشتۀ من ترا هدایت خواهد کرد. ولی زمانی هم فراخواهد رسید که من قوم را بخاطر این گناهی که کرده اند مجازات خواهم کرد.»
Exod Dari 32:35  پس خداوند آن قوم را بخاطر اینکه هارون را مجبور کرده بودند که برای شان گوسالۀ طلائی بسازد، به بیماری مهلکی مبتلا کرد.
Chapter 33
Exod Dari 33:1  خداوند به موسی فرمود: «تو از اینجا حرکت کرده و این قومی را که از مصر بیرون آوردی به سرزمینی که وعدۀ ملکیت آن را به ابراهیم و اسحاق و یعقوب و اولادۀ شان داده ام، هدایت کن.
Exod Dari 33:2  من فرشته ای را می فرستم تا شما را راهنمائی کند. تمام کنعانیان، اموریان، حِتیان، فرزیان، حویان و یبوسیان را از سر راه تان بیرون میرانم
Exod Dari 33:3  و شما به سرزمینی حاصلخیز و پُر برکت می روید. اما من در این سفر با شما همراه نخواهم بود، زیرا شما مردمی سرکش هستید و ممکن است شما را در بین راه نابود کنم.»
Exod Dari 33:4  موقعی که مردم این سخنان را شنیدند، ماتم گرفتند و هیچ کسی جواهرات و زیورات نپوشید.
Exod Dari 33:5  خداوند به موسی فرمود که به آن ها بگوید: «شما مردم نافرمان هستید اگر حتی یک لحظه با شما باشم شما را هلاک خواهم کرد. حالا تمام زیورات و جواهرات خود را از خود دور کنید تا ببینم که با شما چه کنم.»
Exod Dari 33:6  بنابراین، بنی اسرائیل بعد از عزیمت از کوه سینا دیگر هرگز از جواهر آلات خود استفاده نکردند.
Exod Dari 33:7  هر گاهی که بنی اسرائیل اردوگاه را بر پا می کردند، موسی خیمه مقدس را بر می داشت و کمی دور در بیرون اردوگاه می افراشت. آن خیمه را «خیمۀ حضور خداوند» نامیده بود. هر کسی که می خواست با خداوند راز و نیاز کند به آن خیمه می رفت.
Exod Dari 33:8  هر وقتی که موسی به آن خیمه می رفت، تمام مردم دم دروازۀ خیمه های خود می ایستادند و ورود او را به آن خیمه تماشا می کردند.
Exod Dari 33:9  بعد از اینکه موسی به داخل خیمه می رفت، ستون ابر پائین می آمد و در کنار دروازۀ خیمه می ایستاد و خداوند از داخل ابر با موسی صحبت می کرد.
Exod Dari 33:10  همینکه مردم ستون ابر را در کنار دروازۀ خیمه می دیدند، همگی به سجده می افتادند.
Exod Dari 33:11  خداوند مثل کسیکه به یک دوست خود حرف می زند با موسی رو به رو به صحبت می پرداخت. سپس موسی به طرف اردوگاه بر می گشت، اما معاون جوان او، یعنی یوشع بن نون در خیمه می ماند.
Exod Dari 33:12  موسی به خداوند عرض کرد: «تو به من فرمودی که این قوم را به سرزمین موعود رهبری کنم، اما به من نگفتی که چه کسی را با من خواهی فرستاد. تو گفته ای که مرا خوب می شناسی و از من راضی هستی.
Exod Dari 33:13  پس اگر اینطور است، اراده ات را برای من روشن ساز تا آنطوری که شاید و باید بتوانم بندگی ترا نموده و خوشنودی ات را حاصل کنم. همچنین می دانی که اینها قوم برگزیدۀ تو هستند.»
Exod Dari 33:14  خداوند فرمود: «من با تو خواهم رفت و ترا موفق خواهم ساخت.»
Exod Dari 33:15  موسی در جواب عرض کرد: «اگر نمی خواهی با ما بروی، پس نگذار که اینجا را ترک کنیم.
Exod Dari 33:16  اگر تو با ما همراه نباشی، چطور بدانیم که تو از قوم برگزیده ات راضی هستی و نسبت به سایر اقوام روی زمین چه امتیازی داریم؟»
Exod Dari 33:17  خداوند به موسی فرمود: «هر چه که خواسته ای انجام خواهم داد، زیرا تو را بخوبی می شناسم و از تو راضی هستم.»
Exod Dari 33:18  سپس موسی گفت: «تمنا می کنم که نور جمال خود را بر من آشکار سازی.»
Exod Dari 33:19  خداوند فرمود: «من شکوه خود را در برابر تو می گسترانم و نام مقدس خود را بتو اعلام می کنم. من خداوند هستم. نسبت به کسانی که دلسوز هستم، دلسوزی خواهم کرد و بر هر کسی که بخواهم مهربان باشم، مهربان خواهم بود.
Exod Dari 33:20  اما من نمی گذارم که روی مرا ببینی، زیرا کسی نمی تواند روی مرا ببیند و زنده بماند.
Exod Dari 33:21  حالا بیا و بر این صخره، در کنار من بایست.
Exod Dari 33:22  وقتی که نور پُر شکوه حضور من عبور کند، ترا در شگاف این صخره می گذارم و با دست خود می پوشانم تا از اینجا بگذرم
Exod Dari 33:23  و بعد دست خود را بر می دارم و تو می توانی مرا از پشت ببینی، ولی روی مرا نخواهی دید.»
Chapter 34
Exod Dari 34:1  خداوند به موسی فرمود: «دو لوحۀ سنگی را مهیا کن و من همان احکامی را که در لوحه های اولی نوشته شده بودند و تو آن ها را شکستی، می نویسم.
Exod Dari 34:2  فردا آماده باش و به کوه سینا برو و بر قلۀ کوه در حضور من حاضر شو.
Exod Dari 34:3  هیچ کس دیگر نباید با تو بیاید و احدی در اطراف کوه دیده نشود. به هیچ گله و رمه ای اجازه ندهی که در نزدیکی کوه بچرد.»
Exod Dari 34:4  پس موسی قرار امر خداوند دو لوحۀ سنگی را به مثل لوحه های اولی آماده کرد و صبح وقت برخاست و لوحه ها را با خود گرفته به کوه سینا بالا شد.
Exod Dari 34:5  خداوند در یک ستون ابر پائین آمد و در برابر موسی ایستاد و نام مقدس خود «خداوند» را اعلام کرد.
Exod Dari 34:6  بعد از کنار او گذشته فرمود: «من خداوند هستم؛ خداوندی که رحیم و مهربان است. بزودی خشمگین نمی شود و پُر از وفا و محبت است.
Exod Dari 34:7  دوستدار هزاران نسل و بخشایندۀ خطا و جرم و گناه است، اما اختیار دارد که گناهکاران را بدون جزا نگذارد. خطاهای پدران را از پسران و پسرانِ پسران شان تا نسل سوم و چهارم می گیرد.»
Exod Dari 34:8  آنگاه موسی سر به سجده نهاده گفت: «ای خداوند، اگر براستی قبول درگاهت شده ام، پس از تو تمنا می کنم که با ما بروی. البته می دانم که این قوم، مردم نافرمان و خودسر هستند، ولی بازهم بدربارت دعا میکنم که گناه و خطای ما را ببخشی. و از دولت خدائی ات ما را بی بهره نسازی.»
Exod Dari 34:9  آنگاه موسی سر به سجده نهاده گفت: «ای خداوند، اگر براستی قبول درگاهت شده ام، پس از تو تمنا می کنم که با ما بروی. البته می دانم که این قوم، مردم نافرمان و خودسر هستند، ولی بازهم بدربارت دعا میکنم که گناه و خطای ما را ببخشی. و از دولت خدائی ات ما را بی بهره نسازی.»
Exod Dari 34:10  خداوند در جواب او فرمود: «بسیار خوب، من با شما پیمانی می بندم و در مقابل چشمان تمام قوم چنان معجزاتی نشان می دهم که در هیچ جای دنیا و در بین هیچ ملتی دیده نشده باشد و تمام مردم اسرائیل قدرت خداوند را تماشا خواهند کرد و این کاریکه من می خواهم با تو بکنم یک کار بسیار هولناکی خواهد بود.
Exod Dari 34:11  از تمام احکامی که امروز به تو میدهم باید پیروی کنی. آنگاه من تمام اموریان، کنعانیان، حِتیان، فرزیان، حویان و یبوسیان را از سر راه تو دور می کنم.
Exod Dari 34:12  اما احتیاط کنی که به سرزمینی که می روی با مردم آنجا پیمانی نبندی که مبادا در دام شان بیفتی.
Exod Dari 34:13  برعکس تو باید قربانگاه های شان را ویران کنی، ستونهای شان را بشکنی و مجسمه های شرم آور شان را از بین ببری.
Exod Dari 34:14  تو نباید خدایان دیگر را پرستش کنی، زیرا خداوند که نام او غیور و حسود است، پرستش خدای غیر را تحمل نمی کند.
Exod Dari 34:15  هیچگاهی نباید با مردم آن سرزمین عهدی ببندی، زیرا وقتی آن ها برای خدایان خود قربانی می کنند، این عمل آن ها بیوفائی شان را در برابر خدای برحق نشان می دهد. و اگر ترا دعوت کنند، تو هم مجبور می شوی که از گوشت قربانی آن ها بخوری، بنابران تو هم در گناه شان شریک میشوی.
Exod Dari 34:16  و اگر دختران شان را برای پسران خود بگیری، چون آن ها زنان پسرانت می شوند و خدایان غیر را پرستش می کنند و پرستش خدایان بیگانه به منزلۀ بی وفائی در مقابل من است، پس در حقیقت پسرانت هم بی وفا می شوند.
Exod Dari 34:18  عید فطیر را برگزار کنید. و برای هفت روز نان فطیر بخورید. این مراسم را در زمان معین، یعنی در ماه ابیب (حوت)، قراریکه من برای تان تعیین کرده ام برگزار نمائید، زیرا در همین ماه ابیب بود که شما از مصر خارج شدید.
Exod Dari 34:19  هر پسر اولباری و هر نوزاد نر رمه و گله، چه از گاو و چه از گوسفند، متعلق به من است.
Exod Dari 34:20  به عوض نوزاد اول الاغ، باید یک بره فدیه بدهید و اگر نمی خواهید فدیه بدهید گردنش را بشکنید. هر پسر اولباری را باید فدیه کنید. هیچ کس نباید به حضور من دست خالی بیاید.
Exod Dari 34:21  شش روز کار کنید و در روز هفتم استراحت نمائید. حتی در موسم قلبه و درو هم نباید در روز هفتم کار کنید.
Exod Dari 34:22  عید هفته ها را هم جشن بگیرید. عید حاصل نو درو گندم و عید تحویل سال نو را هر ساله برگزار کنید.
Exod Dari 34:23  سه مرتبه در سال، همه افراد ذکور به حضور خداوند، خدای اسرائیل حاضر شوند.
Exod Dari 34:24  در این سه باریکه می آئید و به پیش خداوند حضور می یابید، کسی به شما حمله نمی کند و کشور تانرا متصرف نمی شود، زیرا من همه اقوام را از سر راه تان می رانم و سرحدات کشور تانرا وسیع می سازم.
Exod Dari 34:25  نانی که با خمیرمایه پخته شده باشد نباید همراه قربانی که به من می کنید یکجا باشد. و گوشت قربانی عید فصح را نباید تا صبح نگهدارید.
Exod Dari 34:26  بهترین میوۀ نو زمین را به خانۀ خداوند، خدای خود بیاورید. بزغاله را نباید در شیر مادرش پخته کنید.»
Exod Dari 34:27  خداوند به موسی فرمود: «احکامی را که بتو دادم بنویس، زیرا اینها شرایط پیمانی هستند که با تو و قوم اسرائیل بسته ام.»
Exod Dari 34:28  و موسی تا چهل شبانه روز با خداوند در بالای کوه ماند. او در تمام این مدت نه چیزی خورد و نه چیزی نوشید، بلکه احکام ده گانۀ عهدنامه را بروی لوحه های سنگی نوشت.
Exod Dari 34:29  وقتی موسی با دو لوحۀ سنگی از کوه پائین آمد، چهره اش می درخشید، زیرا با خداوند صحبت کرده بود، اما خودش نمی دانست.
Exod Dari 34:30  و چون هارون و مردم اسرائیل چهرۀ درخشان موسی را دیدند، از ترس به او نزدیک نشدند.
Exod Dari 34:31  اما موسی آن ها را پیش خود فراخواند. پس هارون و مو سفیدان قوم پیش او رفتند و موسی با آن ها حرف زد.
Exod Dari 34:32  بعد از آنکه همگی در حضور او جمع شدند، همۀ آنچه را که خداوند بر کوه سینا به او گفته بود به اطلاع آن ها رساند.
Exod Dari 34:33  و چون حرفش تمام شد روی خود را با نقابی پوشاند.
Exod Dari 34:34  و هر وقتیکه موسی در خیمۀ عبادت به حضور خداوند می رفت که با او حرف بزند، تا وقتیکه خارج میشد نقاب را از روی خود بر می داشت. بعد همه احکامی را که از خداوند می گرفت، او به نوبۀ خود به گوش مردم اسرائیل می رساند
Exod Dari 34:35  و مردم چهرۀ تابان او را می دیدند. و موسی تا زمانیکه باز برای ملاقات خداوند می رفت نقاب بر چهره داشت.
Chapter 35
Exod Dari 35:1  موسی تمام قوم اسرائیل را جمع کرد و به آن ها گفت: «اینست احکامی که خداوند داده است و شما باید از همۀ آن ها پیروی نمائید.
Exod Dari 35:2  شش روز کار کنید، اما در روز هفتم که روز مقدس خداوند است استراحت کنید و هر کسیکه در آن روز کار کند باید کشته شود.
Exod Dari 35:3  و در روز سَبَت در خانه های تان آتش روشن نکنید.»
Exod Dari 35:4  بعد موسی خطاب به قوم اسرائیل کرد و گفت: «اینست آنچه که خداوند امر فرموده است.
Exod Dari 35:5  هر کسیکه بخشنده و با سخاوت است، این تحفه ها را برای خداوند بیاورد: طلا، نقره، برنج،
Exod Dari 35:6  تکه های لاجوردی، ارغوانی و سرخ، کتان نفیس، پشم بز،
Exod Dari 35:7  پوست آش دادۀ قوچ، پوست بز، چوب درخت اکاسی،
Exod Dari 35:8  تیل چراغ، عطریات برای روغن مسح، خوشبوئی های دودکردنی،
Exod Dari 35:9  سنگ عقیق، نگین برای ایفود و سینه پوش،
Exod Dari 35:10  و کسانیکه مهارت و استعداد صنعتگری دارند، چیزهائی را که خداوند امر فرموده است بسازند.
Exod Dari 35:11  جایگاه مقدس و خیمۀ آن، پوشش، چنگک ها، بندها، ستونها و پایه های آن؛
Exod Dari 35:12  صندوق و میله ها برای حمل و نقل آن، تخت رحمت، حجاب و پرده ها؛
Exod Dari 35:13  میز، پایه ها، ظروف و نان مقدس؛
Exod Dari 35:15  قربانگاه خوشبوئی دود کردنی، پایه ها، شبکه های برنجی، روغن مسح، پردۀ دروازۀ جایگاه مقدس؛
Exod Dari 35:16  قربانگاه قربانی سوختنی، شبکه های برنجی، خاده ها برای حمل و نقل آن، سامان و لوازم آن، حوض و پایه های آن؛
Exod Dari 35:17  پرده های صحن خیمه، ستونها، پایه ها و پردۀ دروازه؛
Exod Dari 35:18  میخهای جایگاه مقدس، میخهای صحن و طنابهای آن؛
Exod Dari 35:19  لباسهای نفیس بافتگی برای خدمتگاران عبادتگاه مقدس، یعنی لباس مقدس برای هارون کاهن و پسرانش، تا در هنگام اجرای وظیفۀ کاهنی از آن ها استفاده کنند.»
Exod Dari 35:20  بعد همۀ مردم از نزد موسی مرخص شدند.
Exod Dari 35:21  آنگاه دل همگی به رقت و روح شان به هیجان آمد و برای خداوند هرگونه هدیه و تحفه آوردند تا در خیمۀ حضور خداوند، برای وظایف مربوطۀ آن و لباسهای مقدس به کار برده شوند.
Exod Dari 35:22  پس مرد و زن، با ایمان و خلوص نیت آمدند و حلقه، انگشتر، گوشواره، دستبند و هر قسم زیورات طلا با خود آوردند. خلاصه هر کسی یک چیز طلائی با خود آورد.
Exod Dari 35:23  بعضی از مردم پارچه های لاجوردی، ارغوانی و سرخ، کتان نفیس، پشم بز، پوست آش دادۀ قوچ و بز آوردند.
Exod Dari 35:24  برخی هدیه های نقره ای و برنجی و عده ای چوب اکاسی کارآمد ساختمان را آوردند.
Exod Dari 35:25  همه زنهائیکه که در کارهای دستی مهارت داشتند، پارچه های لاجوردی، ارغوانی و سرخ و کتان نفیس به حضور خداوند تقدیم کردند.
Exod Dari 35:26  بعضی از زنهای دیگر که استعداد خاصی داشتند اشیای کارآمد را از پشم بز بافتند.
Exod Dari 35:27  رهبران شان سنگهای عقیق و نگین های زینتی برای ایفود و سینه پوش آوردند.
Exod Dari 35:28  همچنان عطریات، تیل چراغ، روغن مسح و خوشبوئی دودکردنی هدیه آوردند.
Exod Dari 35:29  پس همه مرد و زن اسرائیل با میل و رغبت اشیای کارآمد را که خداوند به موسی امر کرده بود به عنوان هدیه برای خداوند آوردند.
Exod Dari 35:30  و موسی به آن ها گفت: «خداوند، بزل ئیل پسر اوری، نواسۀ حور، از قبیلۀ یهودا را که سرشار از روح خدا و دارای لیاقت، ذکاوت، دانش و هنر است تعیین فرموده است تا نقشه و کارهای طلا و نقره و برنج، حجاری، زرگری، حکاکی و امور نجاری را اداره و مراقبت کند.
Exod Dari 35:31  و موسی به آن ها گفت: «خداوند، بزل ئیل پسر اوری، نواسۀ حور، از قبیلۀ یهودا را که سرشار از روح خدا و دارای لیاقت، ذکاوت، دانش و هنر است تعیین فرموده است تا نقشه و کارهای طلا و نقره و برنج، حجاری، زرگری، حکاکی و امور نجاری را اداره و مراقبت کند.
Exod Dari 35:32  و موسی به آن ها گفت: «خداوند، بزل ئیل پسر اوری، نواسۀ حور، از قبیلۀ یهودا را که سرشار از روح خدا و دارای لیاقت، ذکاوت، دانش و هنر است تعیین فرموده است تا نقشه و کارهای طلا و نقره و برنج، حجاری، زرگری، حکاکی و امور نجاری را اداره و مراقبت کند.
Exod Dari 35:33  و موسی به آن ها گفت: «خداوند، بزل ئیل پسر اوری، نواسۀ حور، از قبیلۀ یهودا را که سرشار از روح خدا و دارای لیاقت، ذکاوت، دانش و هنر است تعیین فرموده است تا نقشه و کارهای طلا و نقره و برنج، حجاری، زرگری، حکاکی و امور نجاری را اداره و مراقبت کند.
Exod Dari 35:34  خداوند به او و اُهولیاب، پسر اخیسامَک از قبیلۀ دان استعداد تعلیم و آموزش را داده است.
Exod Dari 35:35  او به آن ها استعداد و لیاقت آنرا بخشید که کارهای همه صنعتگران را از قبیل طراح و آنهائی که کار خامکدوزی را در پارچه های لاجوردی، ارغوانی و سرخ را به عهده دارند و همچنان از بافندگان و هر هنر و صنعت را نظارت کنند.
Chapter 36
Exod Dari 36:1  هر صنعتگری که لیاقت و استعداد خدائی دارد باید با بزل ئیل و اُهولیاب در ساختمان و اجرای کارهای صنعتگری، مطابق هدایت و فرمایش خداوند کمک کند.»
Exod Dari 36:2  موسی، بزل ئیل و اُهولیاب و همه صنعتگرانی که استعداد خدائی داشتند و همه کسان دیگر را که مایل و حاضر برای این کار بودند دعوت کرد.
Exod Dari 36:3  موسی همه مصالح و مواد ساختمانی را که مردم برای خیمۀ مقدس هدیه داده بودند همراه با همه اشیائی که هر صبح دریافت می کرد به آن ها می داد.
Exod Dari 36:4  پس همه صنعتگرانی که داوطلب این کار مقدس شدند، وظایف اصلی خود را ترک دادند و با میل و رغبت پیش موسی آمدند و به او گفتند: «مردم بیشتر از حد ضرورت مواد و مصالح آورده اند.» آنگاه موسی اعلان کرد که دیگر چیزی نیاورند، زیرا همۀ آنچه که برای کار خداوند ضرور بود مهیا شده است. پس مردم از آوردن هدیه راحت شدند.
Exod Dari 36:5  پس همه صنعتگرانی که داوطلب این کار مقدس شدند، وظایف اصلی خود را ترک دادند و با میل و رغبت پیش موسی آمدند و به او گفتند: «مردم بیشتر از حد ضرورت مواد و مصالح آورده اند.» آنگاه موسی اعلان کرد که دیگر چیزی نیاورند، زیرا همۀ آنچه که برای کار خداوند ضرور بود مهیا شده است. پس مردم از آوردن هدیه راحت شدند.
Exod Dari 36:6  پس همه صنعتگرانی که داوطلب این کار مقدس شدند، وظایف اصلی خود را ترک دادند و با میل و رغبت پیش موسی آمدند و به او گفتند: «مردم بیشتر از حد ضرورت مواد و مصالح آورده اند.» آنگاه موسی اعلان کرد که دیگر چیزی نیاورند، زیرا همۀ آنچه که برای کار خداوند ضرور بود مهیا شده است. پس مردم از آوردن هدیه راحت شدند.
Exod Dari 36:7  پس همه صنعتگرانی که داوطلب این کار مقدس شدند، وظایف اصلی خود را ترک دادند و با میل و رغبت پیش موسی آمدند و به او گفتند: «مردم بیشتر از حد ضرورت مواد و مصالح آورده اند.» آنگاه موسی اعلان کرد که دیگر چیزی نیاورند، زیرا همۀ آنچه که برای کار خداوند ضرور بود مهیا شده است. پس مردم از آوردن هدیه راحت شدند.
Exod Dari 36:8  اولتر بافندگان ماهر ده پرده از پارچه های نفیس کتان لاجوردی، ارغوانی و سرخ را که با اشکال بالداری بنام کروبیان بصورت ماهرانه ای خامکدوزی شده بودند بافتند و آماده کردند. طول هر پرده چهارده متر و عرض آن دو متر بود و همۀ آن ها به یک اندازه بودند.
Exod Dari 36:9  اولتر بافندگان ماهر ده پرده از پارچه های نفیس کتان لاجوردی، ارغوانی و سرخ را که با اشکال بالداری بنام کروبیان بصورت ماهرانه ای خامکدوزی شده بودند بافتند و آماده کردند. طول هر پرده چهارده متر و عرض آن دو متر بود و همۀ آن ها به یک اندازه بودند.
Exod Dari 36:10  پنج پرده را بهم پیوند کردند و پنج پردۀ دیگر را هم به همین ترتیب یکجا دوختند.
Exod Dari 36:11  بعد پنجاه ماده گی از فیتۀ لاجوردی در امتداد کنارۀ هر یک از آن دو تکه، ساختند و ماده گی ها را مقابل هم دوختند.
Exod Dari 36:12  بعد پنجاه ماده گی از فیتۀ لاجوردی در امتداد کنارۀ هر یک از آن دو تکه، ساختند و ماده گی ها را مقابل هم دوختند.
Exod Dari 36:13  همچنین پنجاه دکمۀ طلائی ساختند و پرده ها را ذریعۀ دکمه ها بهم پیوستند. و به این ترتیب با پیوستن هر دو تکه، معبد بصورت یک تکۀ واحد تکمیل شد.
Exod Dari 36:14  در بالای سقف، پوشش دیگری انداختند که از یازده پردۀ پشم بز ساخته شده بودند.
Exod Dari 36:15  هر یازده پرده یک اندازه و طول هرکدام از آن ها پانزده متر و عرض آن دو متر بود.
Exod Dari 36:16  پنج تای آن پرده ها را با هم پیوند کردند و شش تای دیگر را علیحده بهم دوختند، یعنی یازده پرده را دو پارچه ساختند.
Exod Dari 36:17  پنجاه ماده گی در امتداد کنارۀ هر دو پارچه دوختند
Exod Dari 36:18  و همچنین پنجاه دکمۀ برنجی را در پرده ها دوختند و ذریعۀ آن ها دو پارچه را بهم پیوست کردند. و خیمه یک تکۀ واحد شد.
Exod Dari 36:19  و پوششی هم از پوست آش دادۀ قوچ و بز برای خیمه ساختند.
Exod Dari 36:20  بعد از آن چوکاتی از چوب اکاسی برای خیمه ساختند.
Exod Dari 36:21  طول هر چوکات پنج متر و عرض آن هفتاد و پنج سانتی متر بود
Exod Dari 36:22  و هر چوکات دو سگک داشت که یکی را با دیگری پیوند می کردند.
Exod Dari 36:23  و همه چوکات های خیمه را به همین ترتیب ساختند. خیمه بیست چوکات در سمت جنوب خود داشت.
Exod Dari 36:24  و چهل پایۀ نقره ای بزیر بیست چوکات ساختند. و هر چوکات با پایه اش ذریعۀ دو سگک پیوند میشد.
Exod Dari 36:25  همچنین بیست چوکات در سمت شمال خیمه با چهل پایۀ نقره ای، یعنی دو پایه برای هر چوکات وجود داشتند.
Exod Dari 36:26  همچنین بیست چوکات در سمت شمال خیمه با چهل پایۀ نقره ای، یعنی دو پایه برای هر چوکات وجود داشتند.
Exod Dari 36:27  سمت مغرب خیمه که قسمت عقبی آن بود از شش چوکات تشکیل شده بود.
Exod Dari 36:28  برعلاوه دو چوکات دیگر برای دو کنج جنوب خیمه ساختند.
Exod Dari 36:29  هر دو چوکات به یک شکل از پائین جدا اما از بالا با یک حلقه بهم پیوست بودند.
Exod Dari 36:30  پس در سمت مغرب، جمله هشت چوکات و شانزده پایه بزیر آن ها، یعنی دو پایه برای هر چوکات ساختند.
Exod Dari 36:31  بعد پنج پشت بند برای چوکات های هر دو طرف خیمه از چوب اکاسی ساختند.
Exod Dari 36:32  بعد پنج پشت بند برای چوکات های هر دو طرف خیمه از چوب اکاسی ساختند.
Exod Dari 36:33  پشت بند وسطی طوری ساخته شده بود که از یک سر چوکات وسطی تا سر دیگر آن امتداد داشت.
Exod Dari 36:34  چوکات و پشت بندها با طلای خالص ورق شانی شده و حلقه ها هم از طلای خالص ساخته شده بودند.
Exod Dari 36:35  پردۀ داخلی از کتان نفیس بافتگی برنگهای لاجوردی، ارغوانی و سرخ ساخته و با اشکال بالداری بنام کروبیان خامکدوزی شده بودند.
Exod Dari 36:36  پرده با چهار چنگک طلائی از چهار ستون چوب اکاسی که با طلا ورق شانی شده و بر چهار پایۀ قرار داشتند آویزان بود.
Exod Dari 36:37  همچنان پرده ای برای دروازۀ خیمه از کتان نفیس بافتگی و خامکدوزی لاجوردی، ارغوانی و سرخ ساختند.
Exod Dari 36:38  این پرده ذریعۀ پنج چنگک به پنج ستون بسته شده بود. پایه های ستونها، برنجی و سرهای آن ها از طلا ساخته شده بودند.
Chapter 37
Exod Dari 37:1  بزل ئیل صندوقی را از چوب اکاسی ساخت که طول آن یک متر و بیست و پنج سانتی، عرض آن هفتاد و پنج سانتی و بلندی آن نیز هفتاد و پنج سانتی بود.
Exod Dari 37:2  او آنرا از درون و بیرون با طلای خالص ورق شانی کرد.
Exod Dari 37:3  چهار حلقۀ طلائی را ساخت و آن ها را به چهار پایۀ صندوق نصب کرد.
Exod Dari 37:4  دو میله از چوب اکاسی را از طلا ورق شانی کرد
Exod Dari 37:5  و در حلقه های دو طرف به منظور حمل و نقل آن جا داد.
Exod Dari 37:6  تخت رحمت را از طلای ناب به طول یک متر و بیست و پنج سانتی و عرض هفتاد سانتی ساخت.
Exod Dari 37:7  دو مجسمۀ کروبی (فرشتۀ مقرب) را از طلای خالص چکش کاری نموده و در دو سر تخت رحمت قرار داد.
Exod Dari 37:8  یک کروبی در یک طرف و یک کروبی در طرف دیگر آن بود. کروبیان با تخت رحمت طوری ریخته شده بودند که در حقیقت یک تکۀ واحد بودند.
Exod Dari 37:9  کروبیان روبروی هم، بالهای شان باز و بر تخت رحمت پهن شده بودند و روی شان پائین بطرف تخت رحمت بود.
Exod Dari 37:10  میز را هم از چوب اکاسی به طول یک متر، عرض نیم متر و ارتفاع هفتاد و پنج سانتی متر ساخت.
Exod Dari 37:11  و آنرا با طلای خالص ورق شانی کرد و دورادور آنرا با قابی از طلای ریخته تزئین کرد.
Exod Dari 37:12  حاشیه ای به اندازۀ هشت سانتی متر بدور آن ساخت و چوکات آنرا با طلای ریختگی مزین کرد.
Exod Dari 37:13  چهار حلقه از طلای ریختگی را در چهار کنج آن بالای پایه های آن نصب کرد.
Exod Dari 37:14  حلقه ها نزدیک چوکات و به منظور حمل و نقل میز ساخته شده بودند.
Exod Dari 37:15  میله هائی از چوب اکاسی به منظور حمل و نقل میز ساخت و آن ها را با طلا ورق شانی کرد.
Exod Dari 37:16  ظروفیکه برای نوشیدنی و خوشبوئی بر سر میز مانده می شدند عبارت بودند از بشقاب ها، کاسه ها، پیاله ها و جامها. همۀ اینها از طلا ساخته شده بودند.
Exod Dari 37:17  چراغدانی را هم از طلای خالص و چکش کاری شده ساخت. پایه، شاخه ها و پیاله ها یک تکه بودند.
Exod Dari 37:18  در دو طرف آن شش شاخه قرار داشتند، سه شاخه در یک طرف و سه شاخه در طرف دیگر.
Exod Dari 37:19  پیالۀ هر شاخه به شکل بادام و با شگوفه و پُندک آن ساخته شده بود. شش شاخه از چراغدان سر زده بودند.
Exod Dari 37:20  پایۀ اصلی چراغدان با چهار پیاله به شکل بادام با شگوفه و پُندک آن تزئین یافته و همگی یک تکه و از زیر هر جورۀ شاخه ها یک پُندک سر زده بود.
Exod Dari 37:21  پایۀ اصلی چراغدان با چهار پیاله به شکل بادام با شگوفه و پُندک آن تزئین یافته و همگی یک تکه و از زیر هر جورۀ شاخه ها یک پُندک سر زده بود.
Exod Dari 37:22  پُندک و شاخه ها با چراغدان یک تکه و از طلای خالص و چکش کاری شده ساخته شده بودند.
Exod Dari 37:23  بعد هفت چراغ آنرا با گلگیر و خاکستردانی آن ها از طلای خالص ساخت.
Exod Dari 37:24  وزن همگی آن ها سی و پنج کیلوگرام بود.
Exod Dari 37:25  قربانگاه خوشبوئی دودکردنی را از چوب اکاسی ساخت. طول و عرض آن پنجاه سانتی و بلندی آن یک متر بود. شاخهای چهار کنج آن طوری ساخته شده بودند که همه یک تکه معلوم می شدند.
Exod Dari 37:26  سطح و دورادور و شاخهای آن با طلای خالص ورق شانی شده بودند. و با شبکه ای از طلای خالص ریختگی گرداگرد آنرا مزین کرد.
Exod Dari 37:27  دو حلقۀ طلائی بزیر شبکه نصب کرد که از آن ها بحیث گیرای میله ها برای حمل و نقل آن استفاده میشد.
Exod Dari 37:28  میله ها از چوب اکاسی ساخته و با طلای خالص ورق شانی شده بودند.
Exod Dari 37:29  روغن مقدس را برای مسح و مادۀ خوشبوئی دودکردنی را با هنر عطاری آماده کرد.
Chapter 38
Exod Dari 38:1  قربانگاه قربانی سوختنی را از چوب اکاسی ساخت که بلندی آن یک و نیم متر و طول و عرض آن دو و نیم متر بود.
Exod Dari 38:2  شاخ هائی هم در چهار کنج خود داشت که شاخها و قربانگاه در حقیقت یک تکه بودند و همه با برنج ورق شانی شده بودند.
Exod Dari 38:3  ظروف قربانگاه، یعنی دیگ، خاک انداز، کاسه، پنجه و اجاق آن همه برنجی بودند.
Exod Dari 38:4  آتشدان قربانگاه برنجی بود و پائینتر از لب و در نصف بلندی آن قرار داشت.
Exod Dari 38:5  چهار حلقۀ برنجی در چهار کنج آتشدان به منظور گیرایی دو میلۀ چوبی ریختند.
Exod Dari 38:6  میله ها از چوب اکاسی و با برنج ورق شانی شده بودند.
Exod Dari 38:7  میله ها را در حلقه های دو طرف آتشدان برای حمل و نقل قربانگاه جا دادند. خود قربانگاه از چوب میان خالی ساخته شده بود.
Exod Dari 38:8  حوضچۀ آن برنجی و سطح آن هم از برنج جلادار، مثل آئینه ساخته شده بود و آن را زنهائی که در مدخل خیمۀ حضور خداوند خدمت می کردند، هدیه داده بودند.
Exod Dari 38:9  بعد به ساختمان صحن شروع کردند. پردۀ سمت جنوب آن پنجاه متر و از کتان نفیس بافتگی بود.
Exod Dari 38:10  تعداد ستونهای آن بیست بود و این ستونها بر بیست پایۀ برنجی قرار داشتند. چنگک ها و پشت بند های ستونها از نقره ساخته شده بودند.
Exod Dari 38:11  پردۀ شمال آن هم به طول پنجاه متر و دارای بیست ستون و بیست پایۀ برنجی بود. چنگک ها و پشت بند های ستونهای آن هم نقره ای بودند.
Exod Dari 38:12  پردۀ سمت مغرب آن بیست و پنج متر و دارای ده ستون و ده پایه بود. چنگک ها و پشت بندهای ستونها از نقره بودند.
Exod Dari 38:13  طول پردۀ سمت مشرق هم بیست و پنج متر بود.
Exod Dari 38:14  پرده های هر دو طرف دروازه هفت و نیم متر و هرکدام دارای سه ستون و سه پایه بود.
Exod Dari 38:15  پرده های هر دو طرف دروازه هفت و نیم متر و هرکدام دارای سه ستون و سه پایه بود.
Exod Dari 38:16  همه پرده های دورادور صحن از پارچۀ کتان نفیسِ بافتگی بودند.
Exod Dari 38:17  پایه های ستونها برنجی، اما چنگک ها و پشت بند ها و پوش سر ستونها نقره ای بودند.
Exod Dari 38:18  پردۀ دروازۀ صحن از کتان نفیس بافتگی خامکدوزی لاجوردی، ارغوانی و سرخ، طول آن ده متر و عرض آن دو و نیم متر بود.
Exod Dari 38:19  چهار ستون آن بالای چهار پایۀ برنجی قرار داشتند. چنگک ها، پوش سر ستونها و پشت بندها از نقره بودند.
Exod Dari 38:20  تمام میخهای خیمه و صحن آن برنجی بودند.
Exod Dari 38:21  این بود مواد و طرز ساختمان خیمۀ حضور خداوند تا لاویان در آن خدمت و مأموریت خود را اجرا کنند. همه کارها قرار هدایت موسی و تحت نظارت ایتامار پسر هارون کاهن،
Exod Dari 38:22  و به وسیلۀ بزل ئیل پسر اوری، نواسۀ حور از قبیلۀ یهودا و به فرمان خداوند که به موسی داد، انجام شد.
Exod Dari 38:23  دستیار ماهر، اُهولیاب پسر اخیسامَک که در نقاشی و نو آوری، در امور نساجی و بافندگی و خامکدوزی پارچه های کتان نفیس لاجوردی، ارغوانی و سرخ مهارت کامل داشت، در ساختمان این جایگاه مقدس نقش مهمی داشت.
Exod Dari 38:24  مقدار طلائیکه مردم هدیه دادند در حدود یک تُن بود.
Exod Dari 38:25  وزن نقره سه و نیم تُن بود و از مردانیکه بیست ساله و بالا تر بودند جمع آوری شده بود.
Exod Dari 38:26  یعنی فی نفر نیم مثقال هدیه دادند. و قراریکه سرشماری شدند تعداد آن ها شش صد و سه هزار و پنجصد و پنجاه نفر مرد بود.
Exod Dari 38:27  مقدار نقره ایکه برای یکصد پایۀ یکصد ستون خیمۀ عبادت و پردۀ آن به کار رفت سه و نیم تن بود، یعنی سی و چهار کیلوگرام برای هر پایه.
Exod Dari 38:28  نقره ایکه برای ساختن چنگک ها، ورق شانی ستونها و سرهای آن ها و پشت بندها مصرف شد بیست کیلو بود.
Exod Dari 38:29  مقدار برنجیکه مردم هدیه آوردند دو نیم تُن بود.
Exod Dari 38:30  او از آن برای ساختن پایه ها، دروازۀ دخول خیمۀ حضور خداوند، قربانگاه، شبکۀ برنجی و ظروف آن
Exod Dari 38:31  و میخهای خیمه و صحن آن مصرف شد.
Chapter 39
Exod Dari 39:1  برای هارون که در جایگاه مقدس خدمت می کرد، لباسی از پارچه های نفیس لاجوردی، ارغوانی و سرخ، قراریکه خداوند به موسی هدایت داده بود، ساختند.
Exod Dari 39:2  ایفود، یعنی لباس مخصوص کاهنان، را از طلا و پارچه های لاجوردی، ارغوانی و سرخ ساختند.
Exod Dari 39:3  از ورقهای بسیار نازک طلا، تار ساختند و در پارچه های لاجوردی، ارغوانی و سرخ بصورت ماهرانه ای به کار بردند.
Exod Dari 39:4  برای ایفود سرشانگی هائی ساختند که از دو طرف شانه بهم وصل می شدند.
Exod Dari 39:5  دو تسمه را هم با مهارت خاصی برای دور کمر به همان ترتیب از طلا و پارچه های نفیس لاجوردی، ارغوانی و سرخ و کتان نفیس بافتگی که با ایفود یک تکه بود، طبق هدایت خداوند به موسی، ساختند.
Exod Dari 39:6  دو قطعه سنگ عقیق را که بر آن ها نام قبایل اسرائیل حکاکی شده بودند بر دو طوق طلا نشانده و طبق فرمان خداوند به موسی، به دو سرشانگی نصب کردند.
Exod Dari 39:7  دو قطعه سنگ عقیق را که بر آن ها نام قبایل اسرائیل حکاکی شده بودند بر دو طوق طلا نشانده و طبق فرمان خداوند به موسی، به دو سرشانگی نصب کردند.
Exod Dari 39:8  سینه پوش را هم بطور ماهرانه ای مثل ایفود از طلا و پارچۀ کتان نفیس بافتگی لاجوردی، ارغوانی و سرخ ساختند
Exod Dari 39:9  و آنرا دولا بصورت مربع با طول و عرض یک بِلِست دوختند.
Exod Dari 39:10  چهار رَسته از سنگهای قیمتی را در آن نصب کردند. سنگهای رَستۀ اول عقیق سرخ، یاقوت زرد و زمرد بود.
Exod Dari 39:11  رَستۀ دوم دارای زمرد، یاقوت و الماس بود.
Exod Dari 39:12  در رَستۀ سوم فیروزه، عقیق سفید و لعل بنفش نصب بودند.
Exod Dari 39:13  سنگهای رَستۀ چهارم یاقوت کبود، عقیق جگری و یشم بوده و در یک قاب طلائی زربفت نصب شده بودند.
Exod Dari 39:14  تعداد سنگها دوازده و بر هر کدام آن ها نام یک قبیلۀ اسرائیل، مثلیکه بر مُهر حک می کنند، حکاکی شده بود.
Exod Dari 39:15  برای سینه پوش زنجیرهائی از طلای خالص مثل ریسمان ساختند.
Exod Dari 39:16  دو زنجیر طلا و دو حلقۀ طلا هم ساختند و دو حلقه را به دو سر سینه پوش بستند.
Exod Dari 39:17  دو زنجیر طلا را به دو حلقۀ دو نوک سینه پوش وصل کردند.
Exod Dari 39:18  دو سر دیگر زنجیرها را به دو حلقۀ طلائی بستند، یعنی از پیشرو به دو سرشانگی ایفود بسته شده بود.
Exod Dari 39:19  دو حلقۀ طلائی برای دو گوشۀ پائین سینه پوش ساختند و در حصۀ داخل آن یعنی در کنار ایفود وصل کردند.
Exod Dari 39:20  دو حلقۀ طلائی دیگر هم ساختند که آن ها در قسمت پائین سرشانگی ها در پیشروی ایفود آویزان بودند.
Exod Dari 39:21  سینه پوش را ذریعۀ حلقه ها با فیتۀ لاجوردی به حلقه های ایفود وصل کردند تا بصورت مطمئن به پیش بند وصل شود و بالای کمربند قرار گیرد. همانطوریکه خداوند به موسی امر فرموده بود.
Exod Dari 39:22  ردای ایفود را هم با هنر خاصی از یک پارچۀ لاجوردی ساختند.
Exod Dari 39:23  در وسط آن یک درز گذاشتند و حاشیه ای بدورادور درز دوختند تا مانع پاره شدن ردا شود.
Exod Dari 39:24  دور دامن ردا را با زنگوله هائی به شکل انار که از تارهای تابیدۀ لاجوردی، ارغوانی و سرخ درست شده بودند، تزئین کردند.
Exod Dari 39:25  بین هر جورۀ زنگوله ها یک زنگ طلائی آویزان کردند.
Exod Dari 39:26  هروقتیکه هارون برای خدمت به معبد می رفت آن ردا را می پوشید. طوریکه خداوند به موسی امر فرموده بود.
Exod Dari 39:27  برای پسران هارون هم پیراهن، دستار، کلاه و زیرجامۀ از کتان نفیس ساختند.
Exod Dari 39:28  برای پسران هارون هم پیراهن، دستار، کلاه و زیرجامۀ از کتان نفیس ساختند.
Exod Dari 39:29  همچنان کمربندی از کتان نفیس بافتگی لاجوردی، ارغوانی و سرخ خامکدوزی قرار هدایتی که خداوند به موسی داد ساختند.
Exod Dari 39:30  لوحۀ مقدس را از طلای خالص ساختند و کلمات «وقف شدۀ خداوند» بر آن حکاکی شده بودند.
Exod Dari 39:31  این لوحه با یک فیتۀ لاجوردی بسته شده از پیشروی دستار آویزان می شد.
Exod Dari 39:32  به این ترتیب، سرانجام کار خیمۀ حضور خداوند طبق فرمانیکه خداوند به موسی داد تکمیل شد.
Exod Dari 39:33  بعد کار مکمل خود را پیش موسی آوردند که عبارت بودند از: خیمۀ، لوازم آن، دکمه ها، چوکات ها، پشت بندها، ستونها و پایه های آن ها،
Exod Dari 39:34  پوششها از پوست آش دادۀ قوچ و بز، پردۀ دروازۀ دخول،
Exod Dari 39:35  صندوق پیمان خداوند و میله های حمل و نقل آن، تخت رحمت،
Exod Dari 39:37  چراغدان طلائی با چراغها، تزئینات و تیل چراغ،
Exod Dari 39:38  قربانگاه طلائی، روغن مسح، خوشبوئی دودکردنی، پردۀ دروازۀ دخول خیمه،
Exod Dari 39:39  قربانگاه برنجی، شبکه و میله ها و لوازم و حوض و پایه های آن،
Exod Dari 39:40  پرده های صحن، ستونها، پایه ها، پردۀ دروازۀ صحن، طنابها، میخها و همه ظروفیکه در خیمۀ حضور خداوند استعمال می شدند.
Exod Dari 39:41  لباسهای نفیس بافتگی برای خدمتگاران عبادتگاه مقدس، یعنی لباس مقدس برای هارون کاهن و پسرانش، تا در هنگام اجرای وظیفۀ کاهنی از آن ها استفاده کنند.
Exod Dari 39:42  طبق امر خداوند به موسی، مردم اسرائیل همه کارها را تکمیل کردند.
Exod Dari 39:43  و موسی بعد از تفتیش و معاینۀ کارها قوم را برکت داد، زیرا هر چیزیکه ساختند مطابق هدایتی بود که خداوند به موسی داد.
Chapter 40
Exod Dari 40:1  خداوند خطاب به موسی کرده گفت: «در روز اول ماه، خیمۀ حضور خداوند را برپا کن.
Exod Dari 40:2  خداوند خطاب به موسی کرده گفت: «در روز اول ماه، خیمۀ حضور خداوند را برپا کن.
Exod Dari 40:3  صندوق پیمان خداوند را در آن بگذار و آنرا با پرده بپوشان.
Exod Dari 40:4  میز را هم با ظروف آن بیاور و در جای مخصوص آن قرار بده. همچنان چراغدان را بیاور و چراغ هایش را روشن کن.
Exod Dari 40:5  قربانگاه طلائی را برای خوشبوئی دودکردنی پیشروی صندوق پیمان بگذار و پردۀ دروازۀ دخول خیمه حضور خداوند را آویزان کن.
Exod Dari 40:6  قربانگاه قربانی سوختنی را پیش دروازۀ خیمۀ حضور خداوند بگذار.
Exod Dari 40:7  حوضچه را بین خیمۀ عبادت و قربانگاه قرار بده و آنرا از آب پُر کن.
Exod Dari 40:8  صحن گرداگرد آنرا مرتب کن و پردۀ دروازۀ صحن را بیاویز.
Exod Dari 40:9  روغن مسح را بگیر و بر همه چیز هائیکه در خیمه حضور خداوند است پاش بده. اثاث و لوازم آنرا وقف خداوند کن تا پاک و مقدس شوند.
Exod Dari 40:10  بر قربانگاهِ خوشبوئی دودکردنی و ظروف آن هم روغن مسح را بپاش و آن ها را مقدس بساز.
Exod Dari 40:11  بعد بر حوضچه و پایۀ آن روغن مسح را پاش بده و آنرا تقدیس کن.
Exod Dari 40:12  سپس هارون و پسرانش را پیش دروازۀ خیمۀ عبادت آورده آن ها را غسل بده.
Exod Dari 40:13  لباس مقدس را به تن هارون کن و او را مسح نما تا برای وظیفۀ کاهنی پاک و مقدس شود.
Exod Dari 40:14  بعد پسرانش را هم آورده پیراهن های شان را به تن شان کن.
Exod Dari 40:15  بعد آن ها را مسح کن مثلیکه پدر شان را مسح کردی، تا بتوانند بحیث کاهن مرا خدمت نمایند. و مسح شدن شان برای همیشه بوده اولادۀ آن ها هم شایستۀ وظیفۀ کاهنی باشند.»
Exod Dari 40:16  موسی همۀ آنچه را که خداوند فرموده بود موبمو اجراء کرد.
Exod Dari 40:17  در روز اول ماه اول سال دوم اجزای خیمۀ حضور خداوند را بهم یکجا کرد.
Exod Dari 40:18  چوکات ها را بر پایه ها قرار داد و ستون هایش را ایستاده کرد.
Exod Dari 40:19  پوشش اولی را بروی خیمۀ حضور خداوند کشید و پوشش بیرونی را بالای آن انداخت. همان قسمیکه خداوند به موسی هدایت داده بود.
Exod Dari 40:20  دو لوحۀ سنگی را که احکام ده گانۀ خداوند بر آن ها نوشته شده بودند در صندوق قرار داد. میله ها را در حلقه های صندوق جا داد و تخت رحمت را بالای صندوق گذاشت.
Exod Dari 40:21  صندوق را بداخل خیمۀ حضور خداوند آورد و حجاب و پرده را آویزان کرد. طبق فرمانیکه خداوند به موسی داده بود.
Exod Dari 40:22  بعد میز را آورد و در جایگاه مقدس در قسمت شمال خیمۀ حضور خداوند در بیرون حجاب قرار داد
Exod Dari 40:23  و نان را بالای میز به حضور خداوند تقدیم کرد. قراریکه خداوند به موسی امر فرموده بود.
Exod Dari 40:24  آنگاه چراغدان را در خیمۀ عبادت آورد و در مقابل میز در قسمت جنوب آن گذاشت
Exod Dari 40:25  و چراغها را به حضور خداوند قرار داد. چنانکه خداوند به موسی هدایت داده بود.
Exod Dari 40:26  قربانگاه طلائی را در خیمۀ حضور خداوند، پیش حجاب نهاد.
Exod Dari 40:27  خوشبوئی را بر آن دود کرد. طوریکه خداوند به موسی امر فرموده بود.
Exod Dari 40:28  پردۀ دروازۀ دخول خیمۀ حضور خداوند را آویخت.
Exod Dari 40:29  قربانگاه قربانی سوختنی را پیش دروازۀ خیمۀ حضور خداوند گذاشت و قربانی سوختنی را به حضور خداوند تقدیم کرد. طبق هدایتی که خداوند به موسی داده بود.
Exod Dari 40:30  حوضچه را در بین خیمۀ حضور خداوند و قربانگاه قرار داد و آنرا برای شستشو از آب پُر کرد.
Exod Dari 40:31  موسی، هارون و پسرانش دست و پای خود را شستند.
Exod Dari 40:32  وقتی به خیمۀ عبادت داخل شدند و پیش قربانگاه رسیدند شستشو کردند. طوریکه خداوند به موسی امر فرموده بود.
Exod Dari 40:33  بعد صحن را به گرداگرد خیمۀ حضور خداوند و قربانگاه هموار کرد. پردۀ دروازۀ دخول آنرا آویزان نمود. به این ترتیب وظیفۀ موسی به انجام رسید.
Exod Dari 40:34  آنگاه ابری خیمۀ حضور خداوند را پوشاند و جلال خداوند خیمه را پُر کرد.
Exod Dari 40:35  موسی نتوانست به خیمۀ حضور خداوند داخل شود، زیرا ابر بر آن قرار گرفته و جلال خداوند آن را پُر ساخته بود
Exod Dari 40:36  و هر وقتیکه ابر از بالای خیمۀ عبادت بر می خاست، مردم اسرائیل براه خود ادامه می دادند و آن را تعقیب می کردند.
Exod Dari 40:37  و اگر ابر حرکت نمی کرد، مردم هم حرکت نمی کردند.
Exod Dari 40:38  به این ترتیب، ابر حضور خداوند، در ظرف روز بالای خیمه می ماند و هنگام شب آتش در بین ابر می بود تا مردم اسرائیل آن را دیده بتوانند و در سراسر دوران سفر خود همیشه آنرا می دیدند.