EXODUS
Up
Chapter 1
| Exod | FarTPV | 1:1 | فرزندان یعقوب (اسرائیل) که هرکدام با خانوادهٔ خود همراه یعقوب به مصر رفتند، از این قرار بودند: | |
| Exod | FarTPV | 1:5 | تعداد تمام کسانیکه مستقیماً از نسل یعقوب بودند، هفتاد نفر بود. یوسف پسر او هم از قبل در مصر بود. | |
| Exod | FarTPV | 1:9 | او به مردم خود گفت: «تعداد بنیاسرائیلیها خیلی زیاد شده و حتّی از ما هم نیرومندتر شدهاند. | |
| Exod | FarTPV | 1:10 | اگر جنگی برپا شود، ممکن است آنها با دشمنان ما همدست شوند و برضد ما بجنگند و از این سرزمین فرار کنند. ما باید راهی پیدا کنیم که نگذاریم آنها زیاد شوند.» | |
| Exod | FarTPV | 1:11 | بنابراین مصریها سرکارگرانی برای اسرائیلیها تعیین کردند تا با کارهای سخت، آنها را ناتوان و ذلیل سازند. آنها شهرهای فیتوم و رعمسیس را جهت مرکز تدارکات برای فرعون میساختند. | |
| Exod | FarTPV | 1:12 | امّا هرچه مصریها بیشتر بنیاسرائیل را اذیّت میکردند، تعداد آنها بیشتر میشد و همهجا را پُر میکردند. به طوری که مصریها از اسرائیلیها میترسیدند. | |
| Exod | FarTPV | 1:13 | ولی مصریها به بنیاسرائیل بیشتر ظلم میکردند و آنها را به بردگی گرفته به کارهای بسیار سخت از قبیل، خانهسازی و هر نوع کار کشاورزی وادار میساختند و هیچ رحمی به آنها نمیکردند، به طوری که زندگی آنها تلخ شده بود. | |
| Exod | FarTPV | 1:14 | ولی مصریها به بنیاسرائیل بیشتر ظلم میکردند و آنها را به بردگی گرفته به کارهای بسیار سخت از قبیل، خانهسازی و هر نوع کار کشاورزی وادار میساختند و هیچ رحمی به آنها نمیکردند، به طوری که زندگی آنها تلخ شده بود. | |
| Exod | FarTPV | 1:16 | «وقتی برای زائوهای عبرانی قابلگی میکنید، نگاه کنید، اگر نوزاد پسر است او را بکشید، ولی اگر دختر است او را زنده بگذارید.» | |
| Exod | FarTPV | 1:18 | فرعون قابلهها را احضار کرد و به آنها گفت: «چرا این کار را میکنید؟ چرا شما میگذارید پسرها زنده بمانند؟» | |
| Exod | FarTPV | 1:19 | قابلهها به فرعون گفتند: «زنهای عبرانی موقع زاییدن مانند زنهای مصری نیستند. آنها قوی هستند و به راحتی میزایند و پیش از آنکه ما برسیم بچّه به دنیا میآید.» | |
| Exod | FarTPV | 1:20 | چون قابلهها از خدا ترسیدند، خداوند به آنها احسان کرد و آنها خودشان دارای خانواده شدند. | |
Chapter 2
| Exod | FarTPV | 2:2 | و آن زن برای او پسری زایید. وقتی آن زن دید که نوزادش چقدر زیباست، مدّت سه ماه او را پنهان کرد. | |
| Exod | FarTPV | 2:3 | امّا چون نتوانست بیشتر او را پنهان کند، سبدی را که از نی درست شده بود برداشت و آن را قیراندود کرد تا آب به درونش نفوذ نكند. او بچّه را در درون گذاشت و سپس آن را در میان نیزار در کنار رود نیل رها کرد. | |
| Exod | FarTPV | 2:5 | دختر فرعون برای حمام کردن به رود نیل آمد. وقتی ندیمههایش در کنار رود قدم میزدند او سبد را در میان نیزار دید. پس یکی از کنیزانش را فرستاد تا سبد را بیاورد. | |
| Exod | FarTPV | 2:6 | دختر فرعون آن را باز کرد و پسر بچّهای را دید. بچّه گریه میکرد و دختر فرعون دلش به حال بچّه سوخت و گفت: «این بچهٔ یکی از عبرانیان است.» | |
| Exod | FarTPV | 2:7 | سپس خواهر طفل جلو آمد و به دختر فرعون گفت: «میخواهید بروم و یکی از زنهای عبرانیان را بیاورم تا بچّه را برای شما شیر بدهد؟» | |
| Exod | FarTPV | 2:9 | دختر فرعون گفت: «این بچّه را ببر و برای من نگهدار. من مزد تو را خواهم داد.» پس آن زن بچّه را گرفت تا از او مواظبت کند. | |
| Exod | FarTPV | 2:10 | بعدها وقتیکه بچّه به قدر كافی بزرگ شد، او را به نزد دختر فرعون آورد. دختر فرعون او را به پسری خود قبول کرد و گفت: «من او را از آب گرفتم، پس اسم او را موسی میگذارم.» | |
| Exod | FarTPV | 2:11 | وقتی موسی بزرگ شد، رفت تا قوم خود، عبرانیان را ببیند. او دید که چگونه آنان را به کارهای سخت وادار کردهاند. حتّی دید که یک نفر مصری یک عبرانی را كه از قوم خود موسی بود، کتک میزند. | |
| Exod | FarTPV | 2:12 | موسی به اطراف نگاه کرد و چون کسی آنجا نبود، آن مصری را کشت و جنازهاش را زیر شنها پنهان کرد. | |
| Exod | FarTPV | 2:13 | روز بعد برگشت و دید که دو نفر عبرانی با هم گلاویز شدهاند. به کسیکه مقصّر بود گفت: «چرا همنژاد خود را میزنی؟» | |
| Exod | FarTPV | 2:14 | آن مرد در جواب گفت: «چه کسی تو را حاکم و قاضی ما کرده است؟ آیا میخواهی مرا هم مثل آن مصری بکشی؟» موسی ترسید و با خود فکر کرد، «حتماً همهٔ مردم فهمیدهاند که من چه کار کردهام.» | |
| Exod | FarTPV | 2:15 | وقتی فرعون این ماجرا را شنید، تصمیم گرفت موسی را بکشد. امّا موسی فرار کرد و به سرزمین مدیان رفت و در آنجا ساکن شد. | |
| Exod | FarTPV | 2:16 | روزی وقتی موسی بر سر چاهی نشسته بود، هفت دختر یترون، که کاهن مدیان بود، بر سر چاه آمدند. آنها آبخورها را پُر کردند تا گلّهٔ گوسفندان و بُزهای پدر خود را سیراب کنند. | |
| Exod | FarTPV | 2:17 | امّا بعضی از چوپانان، دختران یترون را از سر چاه دور کردند. پس موسی به کمک دخترها رفت و گلّهٔ آنها را سیراب کرد. | |
| Exod | FarTPV | 2:18 | وقتی دختران به نزد پدرشان یترون برگشتند، پدرشان پرسید: «چه شد که امروز به این زودی برگشتید؟» | |
| Exod | FarTPV | 2:19 | آنها جواب دادند که یک نفر مصری ما را از دست چوپانان نجات داد و حتّی از چاه آب کشیده گلّهٔ ما را سیراب کرد. | |
| Exod | FarTPV | 2:20 | او از دخترانش پرسید: «آن مرد حالا کجاست؟ چرا او را آنجا رها کردید؟ بروید و از او دعوت کنید تا با ما غذا بخورد.» | |
| Exod | FarTPV | 2:21 | موسی موافقت کرد که در آنجا زندگی کند و یترون دختر خود صفوره را هم به عقد او درآورد. | |
| Exod | FarTPV | 2:22 | صفوره پسری زایید. موسی با خود گفت، «من در این سرزمین بیگانه هستم، پس اسم او را جرشوم میگذارم.» | |
| Exod | FarTPV | 2:23 | چند سال بعد فرعون مرد. امّا بنیاسرائیل هنوز از بردگی، آه و ناله میکردند و گریه و زاری آنها برای کمک به درگاه خدا رسید. | |
| Exod | FarTPV | 2:24 | او دعا و زاری آنها را شنید و پیمانی را که با ابراهیم و اسحاق و یعقوب بسته بود به یاد آورد. | |
Chapter 3
| Exod | FarTPV | 3:1 | یک روز وقتی موسی گلّهٔ گوسفندان و بُزهای پدر زنش یترون، کاهن مدیان را میچرانید، گلّه را به طرف غرب بیابان برد تا به کوه مقدّس، یعنی سینا رسید. | |
| Exod | FarTPV | 3:2 | در آنجا فرشتهٔ خداوند از میان شعلههای آتشِ بوتهای بر او ظاهر شد. موسی نگاه کرد و دید که بوته شعلهور است امّا نمیسوزد! | |
| Exod | FarTPV | 3:4 | وقتی خداوند دید موسی نزدیک میآید، از میان بوتهٔ آتش او را صدا کرد و فرمود: «موسی، موسی!» موسی عرض کرد: «بلی حاضرم.» | |
| Exod | FarTPV | 3:5 | خدا فرمود: «نزدیکتر نیا! نعلینت را از پایت بیرون بیاور چون جایی که ایستادهای زمین مقدّس است. | |
| Exod | FarTPV | 3:6 | من، خدای اجداد تو هستم. خدای ابراهیم، اسحاق و یعقوب.» موسی صورت خود را پوشانید چون ترسید که به خدا نگاه کند. | |
| Exod | FarTPV | 3:7 | آنگاه خداوند فرمود: «زحمات قوم خود را که در مصر هستند دیدم و ناله و زاری آنها را از دست سرکارگران شنیدم. من تمام رنج و عذاب آنها را میدانم. | |
| Exod | FarTPV | 3:8 | «بنابراین نازل شدهام تا آنها را از دست مصریها نجات بدهم و از مصر بیرون آورده به سرزمینی غنی و حاصلخیز ببرم. به سرزمینی که اکنون کنعانیان، حِتّیان، اموریان، فرزیان، حویان و یبوسیان در آن زندگی میکنند. | |
| Exod | FarTPV | 3:10 | حالا بیا تو را نزد فرعون بفرستم تا تو قوم من بنیاسرائیل را از این سرزمین بیرون بیاوری.» | |
| Exod | FarTPV | 3:11 | موسی به خدا عرض کرد: «ای خداوند، من کیستم که نزد فرعون بروم تا بنیاسرائیل را از مصر بیرون بیاورم؟» | |
| Exod | FarTPV | 3:12 | خدا فرمود: «من با تو خواهم بود و وقتیکه تو قوم مرا از مصر بیرون بیاوری، مرا در این کوه پرستش خواهید کرد. این نشانهای خواهد بود که من تو را فرستادهام.» | |
| Exod | FarTPV | 3:13 | موسی به خدا گفت: «وقتی من به نزد بنیاسرائیل بروم و بگویم که خدای اجداد شما مرا نزد شما فرستاده است و آنها از من بپرسند که اسم او چیست، به آنها چه بگویم؟» | |
| Exod | FarTPV | 3:14 | خدا فرمود: «هستم آنکه هستم. به بنیاسرائیل بگو او كه 'هستم' نامیده میشود مرا نزد شما فرستاده است. | |
| Exod | FarTPV | 3:15 | به آنها بگو: 'خداوند خدای اجداد شما، خدای ابراهیم، اسحاق و یعقوب مرا نزد شما فرستاده است.' اسم من تا ابد همین خواهد بود و تمام نسلهای آینده باید مرا به همین اسم بخوانند. | |
| Exod | FarTPV | 3:16 | برو و تمام رهبران قوم اسرائیل را جمع کن و به آنها بگو که خداوند، خدای اجداد شما، خدای ابراهیم، اسحاق و یعقوب بر من ظاهر شد و گفت که من شما و آنچه را که مصریان با شما میکنند مشاهده کردم. | |
| Exod | FarTPV | 3:17 | من تصمیم گرفتهام که شما را از مصر، که در آن عذاب میکشید، بیرون بیاورم. من شما را به سرزمینی که غنی و حاصلخیز است میبرم. جایی که اکنون کنعانیان، حِتّیان، اموریان، فرزیان، حویان و یبوسیان در آن زندگی میکنند. | |
| Exod | FarTPV | 3:18 | «قوم من به سخنان تو گوش خواهند داد. سپس تو به اتّفاق رهبران قوم اسرائیل به نزد فرعون برو و به او بگو: 'خداوند خدای عبرانیان، خود را بر ما ظاهر کرده است. حالا ما از تو تقاضا داریم که اجازه بدهی مدّت سه روز به صحرا برویم و برای خداوند خدای خود، قربانی بگذرانیم.' | |
| Exod | FarTPV | 3:19 | من میدانم که فرعون این اجازه را به شما نخواهد داد، مگر به انجام این كار مجبور شود. | |
| Exod | FarTPV | 3:20 | امّا من قدرت خود را به کار میبرم و مصر را با کارهای عجیبی که در آن انجام خواهم داد، تنبیه میکنم. بعد از آن او به شما اجازه میدهد که بروید. | |
| Exod | FarTPV | 3:21 | «من قوم خود را در نظر مصریان محترم خواهم ساخت. بنابراین وقتی بیرون میروید دست خالی نخواهید بود. | |
Chapter 4
| Exod | FarTPV | 4:1 | موسی به خداوند عرض کرد: «اگر بنیاسرائیل سخنان مرا باور نکنند و به من گوش ندهند و بگویند که تو بر من ظاهر نشدی، چه کار باید کنم؟» | |
| Exod | FarTPV | 4:3 | خداوند فرمود: «آن را بر زمین بینداز.» وقتی موسی آن را بر زمین انداخت، عصا به مار تبدیل شد و موسی از آن فرار کرد. | |
| Exod | FarTPV | 4:4 | خداوند به موسی فرمود: «دستت را دراز کن و دمش را بگیر.» موسی دستش را دراز کرد و آن را گرفت و مار دوباره به عصا تبدیل شد. | |
| Exod | FarTPV | 4:5 | خداوند فرمود: «این کار برای بنیاسرائیل نشانهای است تا آنها باور کنند که خداوند، خدای اجداد آنها، خدای ابراهیم، اسحاق و یعقوب بر تو ظاهر شده است.» | |
| Exod | FarTPV | 4:6 | خداوند بار دیگر به موسی فرمود: «دست خود را به داخل ردایت ببر.» موسی اطاعت كرد و وقتی آن را بیرون آورد دستش به مرضی مبتلا شده پُر از لکههای سفید، مانند برف گردیده بود. | |
| Exod | FarTPV | 4:7 | خداوند فرمود: «دوباره دستت را به داخل ردایت ببر.» او چنین كرد و وقتی این بار آن را بیرون آورد، مانند سایر اعضای بدنش سالم شده بود. | |
| Exod | FarTPV | 4:8 | خداوند به موسی فرمود: «اگر آنها سخنان تو را قبول نکردند و نشانهٔ اول را هم باور نکردند، نشانهٔ دوم را باور خواهند کرد. | |
| Exod | FarTPV | 4:9 | اگر این دو نشانهٔ را قبول نکردند و به سخنان تو گوش ندادند، آنگاه مقداری از آب رودخانهٔ نیل بردار و بر روی خشکی بریز. آن آب به خون تبدیل خواهد شد.» | |
| Exod | FarTPV | 4:10 | موسی عرض کرد: «ای خداوند، من سخنور خوبی نبودهام، نه از ابتدا و نه از وقتیکه تو با من صحبت کردهای. من در حرف زدن کند هستم و نمیتوانم خوب حرف بزنم.» | |
| Exod | FarTPV | 4:11 | خداوند فرمود: «چه کسی به انسان زبان داد؟ یا چه کسی او را کر و لال آفرید؟ چه کسی او را بینا و یا کور کرده است؟ آیا نه من که خداوندم؟ | |
| Exod | FarTPV | 4:14 | آنگاه خداوند بر موسی خشمگین شد و فرمود: «آیا نمیدانم که برادرت هارون لاوی سخنران خوبی است؟ او الآن به ملاقات تو میآید و از دیدن تو خوشحال خواهد شد. | |
| Exod | FarTPV | 4:15 | تو با او صحبت کن و به او بگو که چه بگوید. به هنگام صحبت به هردوی شما كمک خواهم كرد و به هردوی شما خواهم گفت که چه باید بکنید. | |
| Exod | FarTPV | 4:16 | او سخنگوی تو خواهد بود و به جای تو با قوم صحبت خواهد کرد. آنگاه تو برای او مانند خدا خواهی بود و به او خواهی گفت چه بگوید. | |
| Exod | FarTPV | 4:18 | آنگاه موسی به نزد پدر زنش یترون رفت و به او گفت: «اجازه بده به نزد اقوام خود در مصر بروم و ببینم آیا هنوز زندهاند.» یترون موافقت كرد و به موسی گفت: «به سلامت برو.» | |
| Exod | FarTPV | 4:19 | موسی هنوز در سرزمین مدیان بود که خداوند به او فرمود: «به مصر بازگرد زیرا تمام کسانیکه میخواستند تو را بکشند مردهاند.» | |
| Exod | FarTPV | 4:20 | پس موسی زن و پسران خود را بر الاغی سوار کرد و عصایی را که خدا به او فرموده بود به دست گرفت و به طرف مصر برگشت. | |
| Exod | FarTPV | 4:21 | خداوند دوباره به موسی فرمود: «حالا که تو به مصر برمیگردی، متوجّه باش که تمام کارهای عجیبی را که قدرت انجام آن را به تو دادهام، در مقابل فرعون انجام دهی. امّا من دل فرعون را سخت میکنم تا قوم را آزاد نکند. | |
| Exod | FarTPV | 4:22 | آنگاه تو باید به فرعون بگویی که خداوند چنین میگوید: 'اسرائیل پسر من و نخستزادهٔ من است. | |
| Exod | FarTPV | 4:23 | من به تو میگویم پسر مرا آزاد کن تا برود و مرا پرستش کند. امّا تو آنها را آزاد نمیکنی. پس من هم پسرت یعنی نخستزادهٔ تو را میکشم.'» | |
| Exod | FarTPV | 4:25 | امّا صفوره زن موسی، سنگ تیزی برداشت و پسرش را ختنه کرد و پوست غُلفهٔ او را به پای موسی مالید. بهخاطر رسم ختنه به موسی گفت: «تو برای من شوهر خونی هستی.» پس خداوند موسی را رها کرد. | |
| Exod | FarTPV | 4:26 | امّا صفوره زن موسی، سنگ تیزی برداشت و پسرش را ختنه کرد و پوست غُلفهٔ او را به پای موسی مالید. بهخاطر رسم ختنه به موسی گفت: «تو برای من شوهر خونی هستی.» پس خداوند موسی را رها کرد. | |
| Exod | FarTPV | 4:27 | خداوند به هارون فرمود: «به بیابان برو و از موسی استقبال کن.» هارون رفت و موسی را در کوه مقدّس ملاقات کرد و او را بوسید. | |
| Exod | FarTPV | 4:28 | موسی تمام چیزهایی را که خداوند به هنگام روانه كردنش به سوی مصر به او امر فرموده بود و همچنین نشانههایی که به او داده بود، برای هارون تعریف کرد. | |
| Exod | FarTPV | 4:30 | هارون تمام چیزهایی را که خداوند به موسی فرموده بود، برای آنها تعریف کرد. سپس موسی نشانهای در مقابل قوم ظاهر ساخت. | |
Chapter 5
| Exod | FarTPV | 5:1 | سپس موسی و هارون به نزد فرعون رفتند و گفتند: «خداوند خدای اسرائیل، چنین میفرماید: 'بگذار قوم من بروند تا مراسم عید را در بیابان به احترام من بجا بیاورند.'» | |
| Exod | FarTPV | 5:2 | امّا فرعون گفت: «خداوند کیست که من باید به سخنان او گوش بدهم و اسرائیل را آزاد کنم؟ من خداوند را نمیشناسم و بنیاسرائیل را هم آزاد نمیکنم.» | |
| Exod | FarTPV | 5:3 | آنها در جواب گفتند: «خدای عبرانیان خود را بر ما ظاهر کرده است. تو، به ما اجازه بده یک سفر سه روزه به بیابان برویم تا برای خدای خود، قربانی کنیم. اگر ما این کار را نکنیم، او ما را به وسیلهٔ مرض یا جنگ نابود خواهد کرد.» | |
| Exod | FarTPV | 5:4 | فرعون به موسی و هارون گفت: «چرا میخواهید مردم را از کارشان باز دارید؟ آنها را سر کار خود بازگردانید. | |
| Exod | FarTPV | 5:8 | تعداد خشتهایی را هم که میزنند، باید به اندازهٔ گذشته باشد و حتّی یکی هم کمتر نباشد. چون تنبلی میکنند و به همین خاطر است كه مدام از من میخواهند كه بگذارم بروند و برای خدای خود قربانی بگذرانند! | |
| Exod | FarTPV | 5:9 | این مردم را سخت به کار وادار کنید تا همیشه مشغول باشند و فرصت نداشته باشند به سخنان بیهوده فکر کنند.» | |
| Exod | FarTPV | 5:10 | پس سرکارگران و ناظران رفتند و به بنیاسرائیل گفتند که فرعون چنین میگوید: «من دیگر کاه به شما نخواهم داد. | |
| Exod | FarTPV | 5:11 | خودتان باید بروید و از هر کجا که میتوانید کاه برای خود جمع کنید. امّا همچنان باید همان تعداد خشت را بسازید.» | |
| Exod | FarTPV | 5:13 | سرکارگران مرتب بر آنها فشار میآوردند که باید تعداد خشتها در هر روز به اندازهٔ زمانی باشد که کاه میگرفتند. | |
| Exod | FarTPV | 5:14 | سرکارگران مصری، ناظران اسرائیلی را میزدند که چرا تعداد خشتهای ساخته شده به اندازهٔ روزهای گذشته نیست. | |
| Exod | FarTPV | 5:15 | پس ناظران به نزد فرعون شكایت برده، گفتند: «عالیجناب، چرا با ما اینطور رفتار میکنی؟ | |
| Exod | FarTPV | 5:16 | کاه به غلامانت نمیدهند و میگویند باید خشت بسازید و مرتب ما را میزنند درصورتیکه تقصیر سرکارگران تو میباشد.» | |
| Exod | FarTPV | 5:17 | فرعون گفت: «شما تنبل هستید و نمیخواهید کار کنید. از این جهت است که از من میخواهید كه بگذارم بروید و برای خداوند قربانی بگذرانید. | |
| Exod | FarTPV | 5:18 | حالا به سر کار خود بازگردید. کاه به شما داده نخواهد شد و تعداد خشتهایی هم که میزنید باید به اندازهٔ سابق باشد.» | |
| Exod | FarTPV | 5:19 | وقتی به ناظران اسرائیلی گفته شد که تعداد خشتها باید به اندازهٔ روزهای قبل باشد، فهمیدند که در زحمت افتادهاند. | |
| Exod | FarTPV | 5:21 | پس به آنها گفتند: «خداوند میداند که چه کار کردهاید و شما را مجازات خواهد کرد! زیرا شما باعث شدهاید كه فرعون و درباریانش از ما نفرت داشته باشند. و بهانهای به دست آنها دادهاید تا ما را بکشند.» | |
| Exod | FarTPV | 5:22 | پس موسی بار دیگر به سوی خداوند روی آورد و عرض کرد: «خداوندا، چرا به قوم خود بدی میکنی و چرا مرا به اینجا فرستادی؟ | |
Chapter 6
| Exod | FarTPV | 6:1 | آنگاه خداوند به موسی فرمود: «حالا خواهی دید که من با فرعون چه میکنم. من او را مجبور میکنم که قوم مرا آزاد کند. در حقیقت کاری میکنم که او مجبور شود قوم مرا از این سرزمین بیرون کند.» | |
| Exod | FarTPV | 6:3 | به ابراهیم، اسحاق و یعقوب به عنوان خدای قادر مطلق ظاهر شدم ولی خودم را با اسم خود یعنی 'خداوند' به آنها نشناساندم. | |
| Exod | FarTPV | 6:4 | با آنها پیمان بستم و وعده دادم که سرزمین کنعان، یعنی سرزمینی را که در آن مانند بیگانگان زندگی كردند به آنها بدهم. | |
| Exod | FarTPV | 6:5 | حالا آه و نالهٔ بنیاسرائیل که مصریها آنها را غلام و بردهٔ خود کردهاند، شنیدهام و پیمان خود را به یاد آوردهام. | |
| Exod | FarTPV | 6:6 | پس به بنیاسرائیل بگو که من به آنها میگویم: 'من، خداوند هستم و شما را از بندگی مصریها آزاد خواهم کرد. و با بازوی قدرتمند خود آنها را سخت مجازات خواهم نمود و شما را نجات خواهم داد. | |
| Exod | FarTPV | 6:7 | شما را قوم خود خواهم ساخت و خدای شما خواهم بود. وقتی شما را از بردگی مصریها نجات دادم، خواهید دانست که من خدای شما هستم. | |
| Exod | FarTPV | 6:8 | من شما را به سرزمینی خواهم آورد که صمیمانه وعده كرده بودم آن را به ابراهیم، اسحاق و یعقوب بدهم. من آن را به شما خواهم داد تا مال خودتان باشد. من، خداوند هستم.'» | |
| Exod | FarTPV | 6:9 | موسی این سخنان را به بنیاسرائیل گفت، ولی آنها به سخنان او گوش ندادند، چون روح آنها در زیر بار بردگی سخت خرد شده بود. | |
| Exod | FarTPV | 6:12 | امّا موسی به خداوند عرض کرد: «بنیاسرائیل به سخنان من گوش نمیدهند، پس چطور فرعون به سخنان من گوش خواهد داد درصورتیکه من در سخن گفتن هم ناتوانم؟» | |
| Exod | FarTPV | 6:13 | خداوند به موسی و هارون مأموریت داد: «به بنیاسرائیل و فرعون بگویید كه من به شما فرمان دادم تا بنیاسرائیل را از مصر بیرون بیاورید.» | |
| Exod | FarTPV | 6:14 | اسامی سران طایفههای آنها از این قرار است: رئوبین که نخستزادهٔ یعقوب بود، چهار پسر داشت: حنوک، فلو، حصرون و کرمی که اینها پدران خاندانهایی هستند كه به نام ایشان خوانده میشوند. | |
| Exod | FarTPV | 6:15 | شمعون شش پسر داشت: یموئیل، یامین، اوهد، یاکین، صوحر و شاول که از زن کنعانی برایش به دنیا آمده بود. اینها نیاکان خاندانهایی هستند كه به نام ایشان خوانده میشوند. | |
| Exod | FarTPV | 6:16 | لاوی صد و سی و هفت سال عمر کرد و دارای سه پسر بود به نامهای جرشون، قهات و مراری که اینها نیاکان خاندانهایی هستند كه به نام ایشان خوانده میشوند. | |
| Exod | FarTPV | 6:18 | قهات صد و سی و سه سال عمر کرد و دارای چهار پسر شد به نامهای عمرام، ایصهار، حبرون و عُزیئیل. | |
| Exod | FarTPV | 6:19 | مراری دو پسر داشت به نامهای محلی و موشی که با فرزندانشان خاندانهای لاوی را تشکیل دادند. | |
| Exod | FarTPV | 6:20 | عمرام با عمهاش یوکابد ازدواج کرد. یوکابد، هارون و موسی را زایید. عمرام صد و سی و هفت سال عمر کرد. | |
| Exod | FarTPV | 6:23 | هارون با الیشابع که دختر عمیناداب و خواهر نحشون بود ازدواج کرد و دارای چهار پسر شد به نامهای ناداب، ابیهو، العازار و ایتامار. | |
| Exod | FarTPV | 6:24 | قورح دارای سه پسر شد به نامهای اسیر، القانه و ابیاساف. اینها نیاکان شاخههای طایفهٔ قورح بودند. | |
| Exod | FarTPV | 6:25 | العازار پسر هارون با یکی از دختران فوتیئیل ازدواج کرد و صاحب پسری شد به نام فینحاس. این بود اسامی سران خاندانها و خانوادههای طایفهٔ لاوی. | |
| Exod | FarTPV | 6:26 | موسی و هارون همان کسانی بودند که خداوند به ایشان فرمود: «بنیاسرائیل را با تمامی طایفههایش از سرزمین مصر بیرون بیاورید.» | |
Chapter 7
| Exod | FarTPV | 7:1 | خداوند به موسی فرمود: «ببین، من تو را برای فرعون مانند خدا کردهام و برادرت هارون نبی تو خواهد بود. | |
| Exod | FarTPV | 7:2 | هرچه به تو دستور دادهام به برادرت هارون بگو تا او به فرعون بگوید که بنیاسرائیل را از سرزمین مصر آزاد کند. | |
| Exod | FarTPV | 7:3 | امّا من فرعون را سنگدل میسازم و هرچند نشانهها و شگفتیهای هولناک در مصر انجام دهم، | |
| Exod | FarTPV | 7:4 | فرعون به سخنان شما گوش نخواهد داد. پس از آن با قدرت خود مصریها را شدیداً مجازات خواهم کرد و طایفههای قوم خود را از این سرزمین بیرون خواهم آورد. | |
| Exod | FarTPV | 7:5 | آنگاه، وقتی با دست پرقدرت خود بنیاسرائیل را از سرزمین آنها بیرون بیاورم، مصریان خواهند دانست که من، خداوند هستم.» | |
| Exod | FarTPV | 7:9 | «اگر فرعون از شما خواست که با معجزهای ادّعای خود را ثابت كنید، به هارون بگو عصای خود را در مقابل فرعون بر زمین بیاندازد تا به مار تبدیل شود.» | |
| Exod | FarTPV | 7:10 | پس موسی و هارون به حضور فرعون رفتند و هرچه خداوند به آنها دستور داده بود انجام دادند. هارون عصای خود را در مقابل فرعون و بزرگان دربار بر زمین انداخت و عصا به مار تبدیل شد. | |
| Exod | FarTPV | 7:12 | آنها عصاهای خود را بر زمین انداختند و عصاها به مار تبدیل شدند ولی عصای هارون، عصاهای آنها را خورد. | |
| Exod | FarTPV | 7:13 | امّا همانطور که خداوند فرموده بود، فرعون در سنگدلی خود باقی ماند و به سخنان موسی گوش نداد. | |
| Exod | FarTPV | 7:15 | صبح برای ملاقات فرعون به کنار رود برو، هنگامیکه او به آب داخل میشود. عصایی را هم که به مار تبدیل شده بود با خودت بردار، و کنار رود نیل منتظر او باش. | |
| Exod | FarTPV | 7:16 | سپس به او بگو: خداوند خدای عبرانیان مرا فرستاده است تا به تو بگویم که قوم او را آزاد کنی تا او را در بیابان پرستش نمایند. ولی تا به حال گوش ندادهای. | |
| Exod | FarTPV | 7:17 | حال من این عصا را به آب رود میزنم و آب آن به خون تبدیل خواهد شد، ماهیان خواهند مرد، رودخانه متعفّن خواهد شد و مردم مصر نمیتوانند از آن بنوشند. خداوند میگوید: به این وسیله خواهی دانست که من، خداوند هستم.» | |
| Exod | FarTPV | 7:18 | حال من این عصا را به آب رود میزنم و آب آن به خون تبدیل خواهد شد، ماهیان خواهند مرد، رودخانه متعفّن خواهد شد و مردم مصر نمیتوانند از آن بنوشند. خداوند میگوید: به این وسیله خواهی دانست که من، خداوند هستم.» | |
| Exod | FarTPV | 7:19 | خداوند به موسی فرمود: «به هارون بگو عصای خود را بردار و دست خود را بر روی آبهای مصر و تمام رودخانهها، نهرها، استخرها، حتّی کوزههای سنگی و کاسههای چوبی دراز کن تا آب همهٔ آنها به خون تبدیل شود.» | |
| Exod | FarTPV | 7:20 | موسی و هارون همانطورکه خداوند دستور داده بود، انجام دادند. هارون در مقابل فرعون و درباریان، عصای خود را بلند کرد و به آب رودخانه زد و تمام آب آن به خون مبدّل شد. | |
| Exod | FarTPV | 7:21 | ماهیانی که در رودخانه بودند مردند و رودخانه متعفّن شد و مصریها دیگر نمیتوانستند از آن آب بنوشند. همهٔ جای مصر از خون پُر شد. | |
| Exod | FarTPV | 7:22 | جادوگران مصر هم با افسونهای خود همان کارها را انجام دادند و فرعون سنگدلتر شد و همانطور که خداوند فرموده بود به سخنان موسی و هارون گوش نداد. | |
| Exod | FarTPV | 7:24 | تمام مصریها برای پیدا کردن آب در کنار رود مشغول کَندن گودال شدند، چون نمیتوانستند از آب رودخانه بنوشند. | |
Chapter 8
| Exod | FarTPV | 8:1 | خداوند به موسی فرمود: «نزد فرعون برو و به او بگو که خداوند چنین میفرماید: 'قوم مرا آزاد کن تا بروند و مرا پرستش کنند. | |
| Exod | FarTPV | 8:3 | قورباغهها آنقدر در رود نیل زیاد خواهند شد که به طرف کاخ تو خواهند آمد و به خوابگاه و رختخواب تو خواهند رفت. همچنین به خانهٔ درباریان و سایر مردم و حتّی به تنورها و تغارهای خمیر خواهند رفت. | |
| Exod | FarTPV | 8:5 | خداوند به موسی فرمود: «به هارون بگو دست و عصای خود را به سوی رودها و نهرها و استخرها بلند کند تا قورباغهها بیرون بیایند و تمام سرزمین مصر را پُر کنند.» | |
| Exod | FarTPV | 8:6 | هارون عصای خود را به طرف آبهای مصر بلند کرد و قورباغهها بیرون آمدند و تمام سرزمین مصر را پُر کردند. | |
| Exod | FarTPV | 8:8 | فرعون، موسی و هارون را به حضور طلبید و به آنها گفت: «نزد خداوند دعا کنید تا این قورباغهها را از من و از مردم سرزمین من دور کند و من قوم شما را آزاد میکنم و ایشان میتوانند برای خداوند قربانی کنند.» | |
| Exod | FarTPV | 8:9 | موسی گفت: «خیلی خوب، تو فقط زمان آزادی را معیّن کن تا من برای تو و درباریان تو و همهٔ مردمانت دعا کنم که قورباغهها از تو و از خانهٔ تو دور شوند و فقط در رود نیل بمانند.» | |
| Exod | FarTPV | 8:10 | فرعون گفت: «فردا برایم دعا كن.» موسی گفت: «همان طوری که خواستی خواهم کرد. آنگاه خواهی دانست که خدای دیگری مثل خداوند خدای ما نیست. | |
| Exod | FarTPV | 8:11 | تو و درباریانت و همهٔ مردمانت از شر قورباغهها خلاص خواهید شد و قورباغهها غیراز رود نیل در هیچ کجای دیگر دیده نخواهند شد.» | |
| Exod | FarTPV | 8:12 | آنگاه موسی و هارون از نزد فرعون بیرون رفتند و موسی بهخاطر قورباغههایی که بر فرعون فرستاده شده بودند نزد خداوند دعا کرد. | |
| Exod | FarTPV | 8:13 | خداوند دعای موسی را مستجاب کرد و تمام قورباغههایی که در خانهها و حیاطها و مزارع بودند مردند. | |
| Exod | FarTPV | 8:15 | امّا وقتی فرعون دید كه قورباغهها مردهاند، بار دیگر سنگدل شد و همانطور که خداوند فرموده بود به سخنان موسی و هارون گوش نداد. | |
| Exod | FarTPV | 8:16 | خداوند به موسی فرمود: «به هارون بگو با عصای خود زمین را بزند و در تمام سرزمین مصر گرد و غبار به پشهها تبدیل خواهد شد.» | |
| Exod | FarTPV | 8:17 | پس هارون با عصای خود زمین را زد و تمام گرد و غبار مصر به پشه تبدیل گردید، به طوری که روی تمام مردم و حیوانات را پوشانیدند. | |
| Exod | FarTPV | 8:18 | جادوگران هم کوشش کردند با جادو، پشه به وجود بیاورند امّا نتوانستند. همهجا از پشه پُر شده بود. | |
| Exod | FarTPV | 8:19 | جادوگران به فرعون گفتند که این کار از قدرت خداست. امّا فرعون سنگدل شد و همانطور که خداوند فرموده بود به سخنان موسی و هارون گوش نداد. | |
| Exod | FarTPV | 8:20 | خداوند به موسی فرمود: «فردا صبح زود بلند شو و وقتیکه فرعون به کنار رودخانه میآید به دیدن او برو و به او بگو که خداوند میفرماید: 'قوم مرا رها کن تا مرا پرستش کنند. | |
| Exod | FarTPV | 8:21 | به تو هشدار میدهم اگر چنین نكنی، مگسهای بیشماری بر تو، درباریان و تمام مردمانت خواهم فرستاد و خانهٔ مصریان و سرزمین آنها پُر از مگس خواهد شد. | |
| Exod | FarTPV | 8:22 | ولی سرزمین جوشن را که قوم من در آن زندگی میکنند، از بقیّهٔ مصر جدا میکنم تا مگسی در آنجا دیده نشود تا بدانی که من، در این سرزمین خداوند هستم | |
| Exod | FarTPV | 8:24 | خداوند گروه بیشماری از مگسها را به کاخ فرعون و خانهٔ درباریان و تمام مردمانش و به سراسر مصر فرستاد، به طوری که مگسها زمین را ویران میکردند. | |
| Exod | FarTPV | 8:25 | پس فرعون، موسی و هارون را به حضور طلبید و گفت: «بروید و در همین سرزمین برای خدای خود قربانی کنید.» | |
| Exod | FarTPV | 8:26 | موسی گفت: «این کار درستی نیست. زیرا آنچه را که ما برای خدای خود قربانی میکنیم در نظر مصریها ناپسند است و اگر آنچه را که آنها بد میدانند ما همان را در مقابل آنها انجام دهیم، آیا آنها ما را سنگسار نخواهند کرد؟ | |
| Exod | FarTPV | 8:27 | ما باید سه روز در بیابان سفر کنیم تا همانطور که خداوند به ما دستور میدهد، برای او قربانی کنیم.» | |
| Exod | FarTPV | 8:28 | فرعون گفت: «به شما اجازه میدهم که به بیابان بروید و برای خدای خود قربانی کنید، به شرطی که زیاد دور نشوید و برای من هم دعا کنید.» | |
| Exod | FarTPV | 8:29 | موسی گفت: «هم اکنون که بیرون میروم، نزد خداوند دعا میکنم که فردا مگسها را از شما، از درباریان و از تمام مردمانت دور نماید. ولی تو دوباره ما را فریب ندهی و مانع رفتن و انجام دادن مراسم قربانی نشوی.» | |
| Exod | FarTPV | 8:31 | خداوند همان طوری که موسی خواسته بود، مگسها را از فرعون و از درباریان و تمام مردمان مصر دور کرد به طوری که یک مگس هم باقی نماند. | |
Chapter 9
| Exod | FarTPV | 9:1 | خداوند به موسی فرمود: «نزد فرعون برو و بگو خداوند خدای عبرانیان چنین میفرماید: 'قوم مرا آزاد کن تا برود و مرا پرستش کند. | |
| Exod | FarTPV | 9:3 | دست خداوند بلایی در میان حیوانات تو خواهد فرستاد که اسبها، الاغها، شتران، گاوها، گوسفندان و بُزهای تو را مبتلا خواهد ساخت. | |
| Exod | FarTPV | 9:4 | در میان حیوانات بنیاسرائیل و حیوانات مصریها فرق میگذارم به طوری که هیچ حیوانی که متعلّق به بنیاسرائیل باشد نخواهد مرد. | |
| Exod | FarTPV | 9:6 | فردای آن روز خداوند که فرموده بود عمل کرد و تمام حیوانات مصریها مردند. امّا حتّی یکی از حیوانات بنیاسرائیل هم نمرد. | |
| Exod | FarTPV | 9:7 | فرعون پرسید «چه شده است؟» به او گفتند حتّی یکی از حیوانات بنیاسرائیل هم نمرده است. ولی فرعون همچنان سنگدل بود و از آزاد کردن قوم خودداری کرد. | |
| Exod | FarTPV | 9:8 | خداوند به موسی و هارون فرمود: «مشتهای خود را از خاکستر کوره پُر کنید و موسی آن را در مقابل فرعون به هوا بپاشد. | |
| Exod | FarTPV | 9:9 | آنها مانند غبار بر سرتاسر سرزمین مصر پاشیده خواهد شد و همهجا دملهای دردناک در مردم و حیوانات به وجود خواهد آمد.» | |
| Exod | FarTPV | 9:10 | پس آنها مقداری از خاکستر کوره برداشتند و موسی آن را در مقابل فرعون به هوا پاشید. و آن خاکسترها دملهای دردناکی در مردم و حیوانات به وجود آورد. | |
| Exod | FarTPV | 9:11 | جادوگران نتوانستند در مقابل موسی بایستند. چون آنان هم مانند سایر مصریها بدنشان پُر از دملها شده بود. | |
| Exod | FarTPV | 9:12 | ولی خداوند همانطور که فرموده بود، فرعون را سنگدل کرد و او به سخنان موسی و هارون گوش نداد. | |
| Exod | FarTPV | 9:13 | خداوند به موسی فرمود: «فردا صبح زود به دیدن فرعون برو و به او بگو خداوند خدای عبرانیان چنین میفرماید: 'قوم مرا آزاد کن تا بروند و مرا پرستش کنند. | |
| Exod | FarTPV | 9:14 | زیرا این دفعه نه فقط درباریان و مردمانت، بلکه خود تو را هم به بلا مبتلا خواهم کرد تا بدانی که در سرتاسر جهان کسی مانند من نیست. | |
| Exod | FarTPV | 9:15 | زیرا اگر دست خود را به طرف تو و مردمانت دراز کرده بودم و شما را به بلایا مبتلا ساخته بودم، اکنون همهٔ شما نابود شده بودید. | |
| Exod | FarTPV | 9:16 | لیکن بهخاطر این تو را تا به حال زنده نگاه داشتهام که قدرت خود را نشان دهم و نام من در سرتاسر جهان مشهور گردد. | |
| Exod | FarTPV | 9:18 | فردا در چنین وقتی چنان تگرگی بر مصر خواهم فرستاد که مصر هرگز در تاریخ خود بهیاد نداشته است. | |
| Exod | FarTPV | 9:19 | اکنون بفرست تا گلّههایت و هر چیزی که در فضای باز داری، بیاورند و در زیر سایهبان قرار دهند. زیرا تگرگ بر انسان و حیوان و هر چیزی که در فضای باز باشد خواهد بارید و همه را نابود خواهد ساخت.'» | |
| Exod | FarTPV | 9:20 | بعضی از بزرگان دربار فرعون که از آنچه خداوند فرموده بود ترسیده بودند غلامان و گلّههای خود را به جای سرپوشیده آوردند. | |
| Exod | FarTPV | 9:21 | امّا کسانیکه به هشدار خداوند توجّه نداشتند، غلامان و گلّههای خود را در صحرا واگذاردند. | |
| Exod | FarTPV | 9:22 | پس خداوند به موسی فرمود: «دست خود را به سوی آسمان بلند کن تا در سرتاسر مصر، بر انسانها و حیوانات و گیاهان صحرا تگرگ ببارد.» | |
| Exod | FarTPV | 9:23 | موسی عصای خود را به طرف آسمان بلند کرد و به امر خداوند در سرزمین مصر رعد و برق شدیدی واقع شد و تگرگ شروع به باریدن کرد. | |
| Exod | FarTPV | 9:24 | تگرگ شدیدی میبارید و دایماً صاعقه به زمین میزد. تگرگ آنقدر شدید بود که مصریان مانند آن را در تاریخ خود بهیاد نداشتند. | |
| Exod | FarTPV | 9:25 | تگرگ هرچه را که در بیابان بود از آدم و حیوان و گیاهان صحرایی همه را نابود کرد و درختان را شکست. | |
| Exod | FarTPV | 9:26 | سرزمین جوشن، -جایی که قوم اسرائیل در آن زندگی میکردند- تنها جایی بود که تگرگ نبارید. | |
| Exod | FarTPV | 9:27 | فرعون، موسی و هارون را به حضور طلبید و به ایشان گفت: «این دفعه گناه کردهام، زیرا خداوند عادل است و من و مردمان من گناهکاریم. | |
| Exod | FarTPV | 9:28 | نزد خداوند دعا کنید. همین که رعد و برق و تگرگ متوقّف شود، شما را آزاد خواهم کرد. لازم نیست بیشتر از این در اینجا بمانید.» | |
| Exod | FarTPV | 9:29 | موسی در جواب فرعون گفت: «همین که از شهر بیرون برویم دستهای خود را بلند کرده دعا خواهم کرد تا رعد و برق و تگرگ متوقّف شود تا تو بدانی که زمین مال خداوند است. | |
| Exod | FarTPV | 9:33 | موسی از نزد فرعون بیرون رفت و از شهر خارج شد، سپس دستهای خود را به سوی خداوند بلند کرد و رعد و برق و تگرگ متوقّف شد و باران دیگر نبارید. | |
| Exod | FarTPV | 9:34 | امّا چون فرعون دید که دیگر همهچیز آرام شده، بار دیگر گناه کرد و او و درباریانش دل خود را سخت کردند. | |
Chapter 10
| Exod | FarTPV | 10:1 | خداوند به موسی فرمود: «نزد فرعون برو، من فرعون و درباریانش را سرسخت و سنگدل نمودهام تا این نشانه را در میان ایشان انجام دهم. | |
| Exod | FarTPV | 10:2 | تا آنچه را که من در مصر انجام دادم و نشانههایی را که در میان آنها به عمل آوردم و حماقت مصریان را آشکار کردم برای فرزندان و نوههایت تعریف کنی. و همهٔ شما خواهید دانست که من، خداوند هستم.» | |
| Exod | FarTPV | 10:3 | پس موسی و هارون نزد فرعون رفتند و گفتند: «خداوند خدای عبرانیان چنین میفرماید: 'تا کی میخواهی از تواضع کردن در مقابل من خودداری کنی؟ قوم مرا آزاد کن تا بروند و مرا پرستش کنند. | |
| Exod | FarTPV | 10:5 | آنها آنقدر زیاد هستند که تمام روی زمین را خواهند پوشانید. و آنچه را که از تگرگ باقیمانده و تمام درختهایی را که در مزارع هستند خواهند خورد. | |
| Exod | FarTPV | 10:6 | قصرهای تو و خانههای تمام درباریان و تمام مردمانت پُر از ملخ خواهد شد. آنها از هر آنچه كه نیاکانت دیدهاند هم بدتر خواهند بود.'» آنها بعد از گفتن این سخنان از نزد فرعون بیرون رفتند. | |
| Exod | FarTPV | 10:7 | درباریان به فرعون گفتند: «تا کی این مرد باید ما را زحمت بدهد؟ مردان بنیاسرائیل را آزاد کن تا بروند و خداوند خدای خود را پرستش کنند. مگر نمیدانی که سرزمین مصر ویران شده است؟» | |
| Exod | FarTPV | 10:8 | پس موسی و هارون را به نزد فرعون بازگرداندند و فرعون به آنها گفت: «بروید و خداوند خدای خود را پرستش کنید. ولی بگویید بدانم چه کسانی خواهند رفت؟» | |
| Exod | FarTPV | 10:9 | موسی در جواب گفت: «همهٔ ما به اتّفاق كودكان و پیران و پسران و دختران خود خواهیم رفت و گوسفندان و بُزها و گاوان خود را هم خواهیم برد. زیرا عیدی داریم که باید به احترام خداوند برگزار کنیم.» | |
| Exod | FarTPV | 10:10 | فرعون گفت: «به خداوند سوگند میخورم كه هرگز نخواهم گذاشت زنها و كودكان را هم با خود ببرید! روشن است كه نقشهٔ شورش در سر دارید. | |
| Exod | FarTPV | 10:11 | فقط به مردها اجازه داده میشود که بروند و خداوند را پرستش کنند. چون شما همین را خواسته بودید.» پس موسی و هارون را از نزد فرعون بیرون کردند. | |
| Exod | FarTPV | 10:12 | خداوند به موسی فرمود: «دست خود را بر سرزمین مصر بلند کن تا ملخها بیایند و هر گیاه سبزی را که روی زمین است و آنچه را که از تگرگ باقیمانده است بخورند.» | |
| Exod | FarTPV | 10:13 | موسی عصای خود را بر سرزمین مصر بلند کرد و به دستور خدا باد شدیدی به مدّت یک شبانهروز از مشرق به طرف مصر وزید و هنگام صبح باد شرقی ملخها را با خود آورد. | |
| Exod | FarTPV | 10:14 | ملخها تمام سرزمین مصر را پوشاندند و همهجا را پُر کردند و آنقدر زیاد بودند که کسی تا آن وقت مانند آن را ندیده بود و بعد از آن هم نخواهد دید. | |
| Exod | FarTPV | 10:15 | زمین از ملخها سیاه شده بود و ملخها همهٔ میوههای درختان و تمام گیاهان سبز را که از تگرگ باقیمانده بود خوردند به طوری که هیچ برگی بر درخت و هیچ علف سبزی در تمام سرزمین مصر نماند. | |
| Exod | FarTPV | 10:16 | فرعون با شتاب موسی و هارون را صدا کرد و به آنها گفت: «من به خداوند خدای شما و به شما گناه کردهام. | |
| Exod | FarTPV | 10:17 | فقط این دفعه گناه مرا ببخشید و از خدای خود بخواهید تا این بلای مرگآور را از من دور کند.» | |
| Exod | FarTPV | 10:19 | خداوند آن باد شرقی را به یک باد شدید غربی تبدیل کرد. آن باد تمام ملخها را جمع کرد و همه را به دریای سرخ ریخت به طوری که در سراسر مصر حتّی یک ملخ هم باقی نماند. | |
| Exod | FarTPV | 10:21 | خداوند به موسی گفت: «دست خود را به طرف آسمان بلند کن تا تاریکی غلیظی که بتوان احساس کرد سرزمین مصر را فرا بگیرد.» | |
| Exod | FarTPV | 10:22 | موسی دست خود را به سوی آسمان بلند کرد و تاریکی غلیظی به مدّت سه روز تمام سرزمین مصر را گرفت. | |
| Exod | FarTPV | 10:23 | مصریها نمیتوانستند یکدیگر را ببینند و در آن سه روز هیچکس از خانهاش بیرون نیامد ولی جایی که بنیاسرائیل زندگی میکردند روشن بود. | |
| Exod | FarTPV | 10:24 | فرعون موسی و هارون را صدا کرد و گفت: «همگی شما با زنها و فرزندان خود بروید و خداوند را پرستش کنید. امّا گلّههای گوسفند و بُز و گاو شما در همین جا بمانند.» | |
| Exod | FarTPV | 10:25 | موسی گفت: «پس تو باید گاو و گوسفند برای قربانی و قربانی سوختنی برای ما مهیّا کنی تا برای خداوند خدای خود، قربانی کنیم. | |
| Exod | FarTPV | 10:26 | ولی ما گلّههای خود را با خود خواهیم برد و حتّی یکی از آنها را هم جا نخواهیم گذاشت. ما باید حیوانی را که برای پرستش نمودن خداوند خدای خود لازم داریم، خودمان انتخاب کنیم و تا به آنجا نرسیم، نمیدانیم کدامیک از حیوانات خود را باید برای خداوند قربانی کنیم.» | |
| Exod | FarTPV | 10:28 | فرعون به موسی گفت: «از پیش چشم من دور شو و سعی کن که دیگر مرا نبینی زیرا روزی که مرا ببینی کشته خواهی شد.» | |
Chapter 11
| Exod | FarTPV | 11:1 | بعد از آن خداوند به موسی فرمود: «فقط یک بلای دیگر بر سر فرعون و مردم او خواهم آورد. بعد از آن او شما را آزاد خواهد کرد. در حقیقت او همهٔ شما را از اینجا بیرون خواهد کرد. | |
| Exod | FarTPV | 11:2 | حالا به تمام بنیاسرائیل بگو که هرکس چه زن و چه مرد از همسایهٔ مصری خود زینتآلات طلا و نقره بخواهد.» | |
| Exod | FarTPV | 11:3 | خداوند بنیاسرائیل را در نظر مصریان عزیز گردانید و موسی در نظر بزرگان و مردم مصر مَرد بزرگ و برجستهای بود. | |
| Exod | FarTPV | 11:5 | و هر نخستزادهٔ مصری که پسر باشد خواهد مرد. چه نخستزادهٔ فرعون که جانشین اوست و چه نخستزادهٔ کنیزی که پشت دستاس نشسته است و چه نخستزادهٔ حیوانات، همه خواهند مرد. | |
| Exod | FarTPV | 11:6 | چنان سر و صدای گریه و شیونی در تمام مصر به راه خواهد افتاد که هرگز شنیده نشده و شنیده نخواهد شد. | |
| Exod | FarTPV | 11:7 | امّا در میان بنیاسرائیل حتّی سگی هم به طرف آنان و یا حیوانات آنها پارس نخواهد کرد. آنگاه خواهید دانست که خداوند بین مصریان و بنیاسرائیل فرق میگذارد.'» | |
| Exod | FarTPV | 11:8 | موسی بدینگونه سخنان خود را به پایان برد: «آنگاه همهٔ درباریانت، پیش من خواهند آمد و در مقابل من تعظیم خواهند کرد و التماس خواهند نمود تا من و تمام قوم من از اینجا بیرون برویم و بعد از آن من خواهم رفت.» سپس موسی درحالیکه بشدّت خشمگین بود، از نزد فرعون بیرون رفت. | |
| Exod | FarTPV | 11:9 | خداوند به موسی فرمود: «فرعون به سخنان شما گوش نخواهند داد تا من کارهای عجیب بیشتری در سرزمین مصر به عمل بیاورم.» | |
Chapter 12
| Exod | FarTPV | 12:3 | به تمام جماعت اسرائیل بگو: هرکس در روز دهم این ماه، باید برّه یا بُزغالهای برای خانوادهٔ خود بگیرد. | |
| Exod | FarTPV | 12:4 | اگر خانوادهای کم جمعیّت است و یک حیوان برای آنان زیاد است، حیوان را با همسایهٔ مجاور خود تقسیم کند و هر یک مقداری را که برای افراد خانوادهاش لازم است بردارند. | |
| Exod | FarTPV | 12:6 | آن را تا عصر روز چهاردهم همین ماه نگاه دارید. تمام جماعت بنیاسرائیل برّههای خود را در همان روز قربانی کنند. | |
| Exod | FarTPV | 12:7 | سپس مقداری از خون آن را بردارید و بر دو طرف چهارچوب و بالای در خانهای که حیوان قرار است در آن خورده شود، بپاشید. | |
| Exod | FarTPV | 12:9 | این گوشت را نپخته و یا آبپز نخورید بلکه تمام آن را، حتّی کلّه و پاچه و رودههای آن را هم روی آتش کباب کنید. | |
| Exod | FarTPV | 12:10 | هیچ چیزی از آن را تا صبح نگاه ندارید و اگر چیزی از آن باقی ماند آن را با آتش بسوزانید. | |
| Exod | FarTPV | 12:11 | موقع خوردن آن کمربند خود را ببندید، نعلین خود را به پا کنید، عصای خود را به دست بگیرید و آن را با عجله بخورید، چون عید فصح خداوند است. | |
| Exod | FarTPV | 12:12 | «در آن شب من از مصر عبور میکنم و تمام نخستزادههای مصری چه انسان و چه حیوان همه را میکشم. من، خداوند هستم و بر تمام خدایان مصر داوری خواهم کرد. | |
| Exod | FarTPV | 12:13 | خونی که بر دو طرف چهارچوب و بر سر در خانهٔ شما پاشیده شده است، نشانهای است که شما در آنجا زندگی میکنید و چون آن نشانه را ببینم، از آن عبور میکنم و وقتیکه مصریان را هلاک میکنم، به شما هیچ آسیبی نخواهد رسید. | |
| Exod | FarTPV | 12:14 | شما باید آن روز را همیشه بهخاطر داشته باشید و آن را به عنوان عید خداوند همیشه جشن بگیرید تا کاری را که من برای شما کردهام، به یاد داشته باشید. این عید در بین شما یک رسم همیشگی باشد و نسل بعد از نسل آن را نگاه دارید.» | |
| Exod | FarTPV | 12:15 | خداوند فرمود: «مدّت هفت روز نان بدون خمیرمایه بخورید. در همان روز اول، تمام خمیرمایه را از خانهٔ خود دور بریزید. اگر کسی در این هفت روز نان خمیرمایهدار بخورد باید از قوم من جدا شود. | |
| Exod | FarTPV | 12:16 | روز اول و همچنین در روز هفتم باید برای عبادت گردهم آیید. در این روزها هیچ کاری نباید بکنید. فقط میتوانید غذای هرکس را برایش آماده کنید. | |
| Exod | FarTPV | 12:17 | شما باید عید فطیر را نگاه دارید زیرا در چنین روزی بود که طایفههای شما را از مصر بیرون آوردم. بنابراین شما در تمام نسلهای خود این عید را جشن بگیرید. | |
| Exod | FarTPV | 12:18 | از عصر روز چهاردهم ماه اول تا عصر روز بیست و یکم، شما نباید نانی که خمیرمایه دارد بخورید. | |
| Exod | FarTPV | 12:19 | برای هفت روز نباید خمیرمایه در خانههای شما پیدا شود و اگر کسی در این مدّت چیزی با خمیرمایه بخورد چه غریب و چه اهل آنجا، باید از قوم من جدا شود. | |
| Exod | FarTPV | 12:21 | موسی تمام رهبران قوم اسرائیل را صدا کرد و به آنها گفت: «هر کدام از شما برّه یا بُزغالهای مناسب خانوادهٔ خود انتخاب کنید و آن را برای عید فصح قربانی کنید. | |
| Exod | FarTPV | 12:22 | یک دسته زوفا بردارید و آن را در خون حیوان که در تشت ریخته شده فرو کنید. سپس آن را به سر در و دو طرف چهارچوب خانههای خود بمالید و هیچیک از شما نباید تا صبح از خانه بیرون بیاید. | |
| Exod | FarTPV | 12:23 | چون خداوند از مصر عبور میکند تا مصریها را بکشد، وقتی خون را بر سر در و دو طرف چهارچوب خانههای شما ببیند، از آن رد میشود و اجازه نمیدهد که فرشتهٔ مرگ به خانههای شما داخل شود و شما را هلاک کند. | |
| Exod | FarTPV | 12:25 | و وقتی به سرزمینی که خداوند به شما وعده داده است وارد شدید، آنگاه این مراسم را بجا آورید. | |
| Exod | FarTPV | 12:27 | پاسخ خواهید داد، این قربانی فصح برای تكریم خداوند است. زیرا او از خانههای بنیاسرائیل در مصر رد شد و مصریها را هلاک کرد ولی از ما گذشت.» پس بنیاسرائیل زانو زدند و خداوند را پرستش کردند. | |
| Exod | FarTPV | 12:29 | در نیمههای شب خداوند تمام نخستزادههای مصری، از نخستزاده فرعون که بر تخت نشسته بود گرفته تا نخستزادهٔ اسیری که در زندان بود و همچنین نخستزادهٔ حیوانات را نیز کشت. | |
| Exod | FarTPV | 12:30 | در آن شب فرعون و درباریان و همهٔ مصریها بیدار شدند و گریه و زاری و شیون عظیمی در مصر برپا شد، زیرا خانهای نبود که پسر مردهای در آن نباشد. | |
| Exod | FarTPV | 12:31 | در همان شب فرعون، موسی و هارون را به حضور طلبید و به آنها گفت: «از سرزمین من بیرون بروید. شما و تمامی قوم اسرائیل از كشور من خارج شوید و همانطور که میخواستید خداوند را پرستش کنید. | |
| Exod | FarTPV | 12:32 | چنانکه گفتید گلّهها و رمههای خود را بردارید و بروید. به جهت بركت من هم دعا کنید.» | |
| Exod | FarTPV | 12:33 | مصریها، اصرار میکردند که بنیاسرائیل هرچه زودتر سرزمین آنها را ترک کنند. چون میگفتند اگر شما از اینجا نروید همهٔ ما خواهیم مرد. | |
| Exod | FarTPV | 12:34 | بنابراین بنیاسرائیل آردهایی را که خمیر کرده بودند ولی هنوز ور نیامده بود و تغارهای خمیر را برداشتند و آنها را در پارچهای پیچیدند و بردوش خود گذاشتند. | |
| Exod | FarTPV | 12:35 | بنیاسرائیل همانطور که موسی به ایشان فرموده بود، از مصریها زینت آلات طلا و نقره و لباس گرفته بودند. | |
| Exod | FarTPV | 12:36 | خداوند بنیاسرائیل را در نظر مصریها عزیز گردانیده بود و هرچه میخواستند به آنها میدادند. به این ترتیب بنیاسرائیل اموال مصریها را با خود بردند. | |
| Exod | FarTPV | 12:37 | بنیاسرائیل که تعداد آنها به غیراز زنها و بچّهها در حدود ششصد هزار مرد بود، پیاده از رعمسیس به سُكوّت کوچ کردند. | |
| Exod | FarTPV | 12:39 | آنها از خمیر ور نیامدهای که از مصر با خود آورده بودند نان فطیر پختند. زیرا که با عجله از مصر بیرون آمده بودند و فرصت نکرده بودند که نان بپزند و یا توشهٔ راه آماده کنند. | |
| Exod | FarTPV | 12:41 | در آن روزی كه چهارصد و سی سال به پایان رسید، تمام طایفههای قوم خداوند از مصر بیرون رفتند. | |
| Exod | FarTPV | 12:42 | در این شب بود که خداوند از آنها پاسداری کرده، ایشان را از سرزمین مصر بیرون آورد و این همان شب است که برای خداوند وقف شد تا بنیاسرائیل در تمام دورهها و نسلهای خود در آن شب به یاد خداوند باشند. | |
| Exod | FarTPV | 12:43 | خداوند به موسی و هارون فرمود: «این مقرّرات عید فصح است: هیچ بیگانهای نباید از غذای فصح بخورد. | |
| Exod | FarTPV | 12:44 | امّا هر غلامی که شما خریدهاید اگر ابتدا او را ختنه کردهاید، میتواند از آن بخورد. | |
| Exod | FarTPV | 12:46 | تمام آن غذا باید در خانهای که تهیّه شده است خورده شود، چیزی از آن نباید بیرون برده شود و هیچیک از استخوانهای آن شکسته نشود. | |
| Exod | FarTPV | 12:48 | کسیکه ختنه نشده از آن نخورد. امّا اگر غریبهای در بین شما باشد و بخواهد این عید را برای تكریم خداوند نگاه دارد، اول باید تمام مردان اهل خانهاش ختنه شوند و بعد آن عید را نگاهدارد. بعد از آن او مانند اهالی آنجا خواهد بود. | |
| Exod | FarTPV | 12:49 | این مقرّرات برای کسیکه اصلاً اسرائیلی است و یا غریبی که در میان شما ساکن شده است یکی است.» | |
| Exod | FarTPV | 12:50 | تمام بنیاسرائیل اطاعت کردند و آنچه را که خداوند به موسی و هارون فرموده بود، انجام دادند. | |
Chapter 13
| Exod | FarTPV | 13:2 | «تمام نخستزادههای مذکر را برای من وقف کن. زیرا هر نخستزادهٔ مذکری که در میان بنیاسرائیل متولّد شود، چه انسان و چه حیوان، از آن من است.» | |
| Exod | FarTPV | 13:3 | موسی به مردم گفت: «این روز را بهخاطر بسپارید، روزی که از مصر بیرون آمدید، یعنی از جایی که در آن برده و غلام بودید. این روزی است که خداوند شما را با دست نیرومند خود بیرون آورد. نانی که خمیرمایه دارد نخورید. | |
| Exod | FarTPV | 13:5 | خداوند به اجداد شما وعده داده است که سرزمین کنعانیان، حِتّیان، اموریان، حویان و یبوسیان را به شما بدهد. وقتیکه او شما را به آن سرزمین غنی و حاصلخیز میآورد، شما باید در اولین روز هر سال این روز را جشن بگیرید. | |
| Exod | FarTPV | 13:7 | هفت روز نان فطیر بخورید و هیچ خمیرمایه یا نان خمیرمایهدار نزد شما و در تمامی سرزمین شما نباشد. | |
| Exod | FarTPV | 13:8 | وقتی این مراسم را بجا میآورید، برای پسران خود تعریف کنید که همهٔ اینها بهخاطر کاری است که خداوند هنگامی که از مصر بیرون میآمدید کرده است. | |
| Exod | FarTPV | 13:9 | این مراسم برای شما مانند نشانهای بر دست و یادگاری بر پیشانیتان باشد تا همیشه قوانین خداوند را در نظر داشته باشید. زیرا خداوند شما را با قدرت عظیم خود از مصر بیرون آورد. | |
| Exod | FarTPV | 13:11 | «خداوند چنانکه به اجداد شما وعده داده بود، شما را به سرزمین کنعان میبرد. در آن موقع | |
| Exod | FarTPV | 13:12 | شما باید تمام نخستزادگان مذکر را برای خداوند وقف کنید. همچنین تمام نخستزادههای نرینهٔ حیوانات شما از آن خداوند است. | |
| Exod | FarTPV | 13:13 | ولی به جای نخستزادهٔ الاغ یک برّه تقدیم کن و اگر نخواستی برّه تقدیم کنی، گردن او را بشکن. ولی به جای نخستزادهٔ پسرت فدیهای بده. | |
| Exod | FarTPV | 13:14 | در آینده، وقتی پسران تو بپرسند که معنی این کار چیست؟ بگو: 'خداوند ما را با دست نیرومند خود از مصر، جاییکه در آن بندگی میکردیم، بیرون آورد. | |
| Exod | FarTPV | 13:15 | چون فرعون سرسختی کرد و نخواست ما را آزاد کند، خداوند تمام نخستزادههای مذکر را چه انسان و چه حیوان در سرزمین مصر کشت. به همین دلیل است که ما تمام نخستزادههای نرینهٔ حیوانات را برای خداوند قربانی میکنیم. ولی به جای پسران نخستزاده فدیه میدهیم. | |
| Exod | FarTPV | 13:16 | این مراسم برای تو مانند نشانهای بر دستت و یادگاری در مقابل چشمانت بر پیشانیت باشد که خداوند با قدرت خود ما را از سرزمین مصر بیرون آورد.'» | |
| Exod | FarTPV | 13:17 | وقتی فرعون بنیاسرائیل را آزاد کرد، خدا آنها را از راه سرزمین فلسطین نبرد، هرچند که آن كوتاهترین راه بود. زیرا خدا فرمود مبادا وقتیکه ببینند مجبور هستند جنگ کنند، پشیمان شوند و به مصر بازگردند. | |
| Exod | FarTPV | 13:18 | پس آنها را از راه صحراهای اطراف دریای سرخ برد. بنابراین بنیاسرائیل مسلّح شدند و از مصر بیرون آمدند. | |
| Exod | FarTPV | 13:19 | موسی استخوانهای یوسف را با خود برداشت، چون یوسف بنیاسرائیل را قسم داده بود که وقتی خدا شما را از اینجا آزاد کرد، استخوانهای مرا هم با خودتان از اینجا ببرید. | |
| Exod | FarTPV | 13:21 | خداوند روزها در ستونی ابر پیشاپیش آنها میرفت تا راه را به آنها نشان دهد و شبها در ستونی آتش تا راه آنها را روشن کند تا آنها بتوانند شب و روز راه بروند. | |
Chapter 14
| Exod | FarTPV | 14:2 | «به بنیاسرائیل بگو، بازگردید و در مقابل پیحیروت که بین میگدال و دریای سرخ و نزدیک بعلصفون است اردو بزنید. | |
| Exod | FarTPV | 14:3 | فرعون فکر میکند که بنیاسرائیل در بیابان سرگردان شدهاند و صحرا آنها را محاصره کرده است. | |
| Exod | FarTPV | 14:4 | من فرعون را سنگدل میکنم و او شما را تعقیب خواهد کرد. آنگاه جلال خود را بر فرعون و بر لشکریان او آشکار خواهم کرد تا مصریان بدانند که من، خداوند هستم.» بنیاسرائیل همانطور که خداوند به آنها دستور داده بود عمل كردند. | |
| Exod | FarTPV | 14:5 | وقتی به فرعون خبر دادند که بنیاسرائیل فرار کردهاند، او و درباریانش پشیمان شده با خود گفتند: «این چه کاری بود که ما کردیم و این قوم را از بردگی خود آزاد ساختیم؟» | |
| Exod | FarTPV | 14:6 | پس پادشاه ارابهٔ جنگی و لشکریان خود را با ششصد عدد از بهترین ارّابهها و تمام ارّابههای مصری که سرداران بر همهٔ آنها سوار شده بودند حاضر کرد. | |
| Exod | FarTPV | 14:7 | پس پادشاه ارابهٔ جنگی و لشکریان خود را با ششصد عدد از بهترین ارّابهها و تمام ارّابههای مصری که سرداران بر همهٔ آنها سوار شده بودند حاضر کرد. | |
| Exod | FarTPV | 14:8 | خداوند، دل فرعون و درباریان او را سخت گردانید و فرعون به تعقیب بنیاسرائیل که جسورانه از مصر بیرون رفته بودند پرداخت. | |
| Exod | FarTPV | 14:9 | لشکریان مصر، با تمام اسبان و ارّابههای فرعون و سواران به دنبال بنیاسرائیل رفتند و در پیحیروت و بعلصفون، جایی که اردو زده بودند، به آنها رسیدند. | |
| Exod | FarTPV | 14:10 | وقتی بنیاسرائیل دیدند که فرعون و لشکریانش به دنبال آنها میآیند ترسیدند و نزد خداوند فریاد کردند. | |
| Exod | FarTPV | 14:11 | آنها به موسی گفتند: «آیا در مصر قبر نبود که ما را به این بیابان آوردی تا اینجا بمیریم؟ ببین با بیرون آوردن ما از مصر با ما چهكار كردی. | |
| Exod | FarTPV | 14:12 | آیا قبل از اینکه از مصر بیرون بیاییم به تو نگفتیم که بگذار در اینجا بمانیم و مصریها را خدمت کنیم؟ زیرا بهتر است در آنجا برده باشیم تا اینکه اینجا در بیابان بمیریم.» | |
| Exod | FarTPV | 14:13 | موسی در جواب آنها گفت: «نترسید. بایستید و ببینید که خداوند امروز برای نجات شما چه میکند. شما هرگز دوباره مصریان را نخواهید دید. | |
| Exod | FarTPV | 14:16 | تو هم عصایت را به دست بگیر و با آن به دریا بزن. آب دریا شکافته خواهد شد و بنیاسرائیل میتوانند در وسط دریا از روی خشکی عبور کنند. | |
| Exod | FarTPV | 14:17 | من دل مصریان را سخت میکنم تا آنها شما را تعقیب کنند. پس از آن به وسیلهٔ قدرتی که بر فرعون و لشکریان او و ارّابهها و سوارانش نشان میدهم، جلال خواهم یافت. | |
| Exod | FarTPV | 14:19 | فرشتهٔ خداوند که در جلوی اردوی بنیاسرائیل حرکت میکرد، رفت و در پشت سر آنها ایستاد. ستون ابر هم از جلوی ایشان رفت و در پشت سر آنها، | |
| Exod | FarTPV | 14:20 | بین لشکریان مصر و اردوی بنیاسرائیل ایستاد. ستون ابر برای مصریها تاریکی و شب به وجود آورد ولی به قوم اسرائیل روشنایی میبخشید. بنابراین لشکریان آنها نتوانستند به یکدیگر نزدیک شوند. | |
| Exod | FarTPV | 14:21 | موسی دست خود را به طرف دریا بلند کرد و خداوند به وسیلهٔ یک باد شدید شرقی که در تمام شب میوزید آبهای دریا را به عقب برد. آب شکافته شد | |
| Exod | FarTPV | 14:22 | و بنیاسرائیل در میان دریا از روی خشکی عبور کردند و آبها در دو طرف آنها دیوار شده بود. | |
| Exod | FarTPV | 14:23 | مصریان از عقب آنها رفتند و با تمام اسبان، ارّابهها و سواران آنها به وسط دریا آمدند. | |
| Exod | FarTPV | 14:24 | در وقت سحر خداوند از میان ستون آتش و ابر بر مصریان نگاه کرد و آنها را وحشتزده نمود. | |
| Exod | FarTPV | 14:25 | او باعث شد که چرخ ارّابههای آنها گیر کند و آنها به سختی میتوانستند حرکت کنند. مصریان گفتند: «خداوند برای بنیاسرائیل برضد ما میجنگد. بیایید از اینجا بازگردیم.» | |
| Exod | FarTPV | 14:26 | خداوند به موسی فرمود: «دست خود را به طرف دریا بلند کن تا آب آن بر روی مصریان و ارّابهها و سواران آنها بازگردد.» | |
| Exod | FarTPV | 14:27 | موسی دست خود را به طرف دریا بلند کرد و در طلوع صبح آب دریا به حالت اول خود برگشت. مصریان کوشش میکردند فرار کنند ولی خداوند آنها را به وسط دریا انداخت. | |
| Exod | FarTPV | 14:28 | آبها برگشتند و ارّابهها و سواران آنها و لشکریان مصر که به دنبال بنیاسرائیل آمده بودند، در دریا غرق شدند، به طوری که یكی از آنها هم باقی نماند. | |
| Exod | FarTPV | 14:29 | امّا بنیاسرائیل در وسط دریا از روی زمین خشک عبور کردند و آبها در دو طرف آنها مانند دیوار بود. | |
| Exod | FarTPV | 14:30 | در آن روز خداوند بنیاسرائیل را از دست مصریان نجات داد و بنیاسرائیل جنازهٔ مصریان را در ساحل دریا مشاهده کردند. | |
Chapter 15
| Exod | FarTPV | 15:1 | سپس موسی و بنیاسرائیل این سرود را برای خداوند سراییدند: «خداوند را میسرایم، چون او با شکوه و جلال پیروز شده است. او اسبها و سوارانش را به دریا انداخت | |
| Exod | FarTPV | 15:2 | خداوند قدرت من و سرود من است. اوست که مرا نجات داده است او خدای من است، او را سپاس خواهم گفت خدای پدر من است، بزرگی او را خواهم سرایید. | |
| Exod | FarTPV | 15:4 | «ارّابهها و لشکر فرعون را به دریا انداخت. بهترین سرداران مصر را به دریای سرخ انداخت | |
| Exod | FarTPV | 15:7 | با کثرت جلال خود، دشمنانت را نابود کردی. خشم خود را فرستادی و آنها را مثل خاشاک سوزاندی | |
| Exod | FarTPV | 15:9 | دشمن گفت: 'آنها را تعقیب میکنم و میگیرم. دارایی آنها را تقسیم میکنم و هرچه میخواهم برمیدارم. شمشیر خود را میکشم و با دست خود همهٔ آنان را نابود میکنم.' | |
| Exod | FarTPV | 15:10 | ولی یک نسیم از طرف تو آمد و مصریان را در دریا غرق کرد. و مثل سرب به ته دریا رفتند. | |
| Exod | FarTPV | 15:11 | «ای خداوند، کدامیک از خدایان مثل تو هستند؟ كیست مانند تو عجیب در قدّوسیّت؟ و چه کسی میتواند مانند تو معجزات و کارهای عجیب بکند؟ | |
| Exod | FarTPV | 15:13 | از روی محبّت پایدار خود، قومی را که نجات دادی، رهبری نمودی و در قدرت خود ایشان را به سوی مسکن مقدّس خود هدایت کردی. | |
| Exod | FarTPV | 15:15 | و رهبران اَدوم متحیّر شدند. قدرتمندان موآب بر خود لرزیدند. و مردم کنعان برافروخته شدند. | |
| Exod | FarTPV | 15:16 | ترس و وحشت آنها را فراگرفت. آنها قدرت تو را دیدند، و از ترس بیحرکت ماندند. تا اینکه قوم تو، قومی که تو ای خداوند از بردگی آزاد کردی، عبور کنند. | |
| Exod | FarTPV | 15:17 | تو ایشان را خواهی آورد و در کوه خود غرس خواهی کرد در مکانی که تو ای خداوند برای خود انتخاب کردهای. یعنی در مکان مقدّسی که خودت آن را بنا نمودهای. | |
| Exod | FarTPV | 15:19 | بنیاسرائیل در میان دریا از روی زمین خشک عبور کردند، امّا وقتی ارّابههای مصریان با اسبان و سوارانشان به دریا رفتند، خداوند آبها را بازگردانید و آنها را غرق کرد. | |
| Exod | FarTPV | 15:20 | مریم، که نبیّه و خواهر هارون بود دف خود را برداشت و تمام زنها به دنبال او دفهای خود را برداشته رقصکنان بیرون آمدند. | |
| Exod | FarTPV | 15:21 | مریم این سرود را برای آنها خواند: «برای خداوند بسرایید زیرا که با جلال پیروز شده است. او اسبها و سوارانش را به دریا انداخت.» | |
| Exod | FarTPV | 15:22 | سپس موسی بنیاسرائیل را از دریای سرخ حرکت داد و به صحرای شور برد. آنها مدّت سه روز در بیابان حرکت کردند ولی آب پیدا نکردند. | |
| Exod | FarTPV | 15:23 | پس از آن به ماره رسیدند ولی آب آنجا به قدری تلخ بود که نمیتوانستند از آن بنوشند. به همین دلیل بود که آنجا ماره نامیده شده بود. | |
| Exod | FarTPV | 15:25 | موسی نزد خداوند دعا کرد و التماس نمود و خداوند قطعه چوبی به او نشان داد. او آن را برداشت و به آب انداخت و آب شیرین شد. در آنجا خداوند قانونی برای آنها معیّن نمود تا مطابق آن زندگی کنند و آنها را در آنجا امتحان کرد. | |
| Exod | FarTPV | 15:26 | خداوند فرمود: «اگر از من اطاعت کنید و هرچه را که در نظر من درست است بجا بیاورید و اوامر مرا نگاه دارید، من شما را با هیچیک از مرضهایی که بر مصریان فرستادم، مجازات نخواهم کرد. من، خداوند هستم. همان کسیکه شما را شفا میدهد.» | |
Chapter 16
| Exod | FarTPV | 16:1 | تمام جماعت بنیاسرائیل از ایلیم کوچ کردند و در روز پانزدهم ماه دوم بعد از اینکه از مصر خارج شدند، به صحرای سین که بین ایلیم و سیناست، رسیدند. | |
| Exod | FarTPV | 16:3 | و گفتند: «ای کاش خداوند ما را در سرزمین مصر میکشت. زیرا در آنجا میتوانستیم در کنار دیگهای گوشت بنشینیم و غذای سیری بخوریم. امّا تو ما را به این بیابان آوردهای تا از گرسنگی بمیریم.» | |
| Exod | FarTPV | 16:4 | پس خداوند به موسی فرمود: «من برای همهٔ شما از آسمان مثل باران غذا خواهم ریخت. مردم باید هر روز بیرون بروند و به اندازهٔ احتیاج آن روز از آن جمعآوری کنند. به این ترتیب من میتوانم ایشان را امتحان کنم که آیا دستورات مرا انجام میدهند، یا خیر. | |
| Exod | FarTPV | 16:6 | پس موسی و هارون به تمام مردم اسرائیل گفتند: «شما امشب خواهید دانست کسیکه شما را از سرزمین مصر، بیرون آورده است، خداوند است. | |
| Exod | FarTPV | 16:7 | هنگام صبح جلال خداوند را خواهید دید. خداوند شکایتهای شما را که برضد او کردهاید، شنیده است. زیرا ما چه کسی هستیم که شما از ما شکایت کنید؟» | |
| Exod | FarTPV | 16:8 | سپس موسی گفت: «خداوند، غروبها گوشت و صبحها نان به هر اندازهای که بتوانید بخورید به شما خواهد داد، زیرا خداوند شکایتهایی را که علیه او کردهاید شنیده است. وقتی شما برضد ما شكایت میكنید در واقع برضد خداوند شكایت میكنید.» | |
| Exod | FarTPV | 16:9 | موسی به هارون گفت: «به تمام مردم بگو بیایند و در حضور خداوند بایستند، زیرا که او شکایتهای ایشان را شنیده است.» | |
| Exod | FarTPV | 16:10 | همین که هارون با مردم صحبت کرد آنها به بیابان نگاه کردند و جلال خداوند را که در ابر ظاهر شده بود دیدند. | |
| Exod | FarTPV | 16:12 | «من شکایتهای بنیاسرائیل را شنیدم. به آنها بگو غروبها گوشت و صبحها نان به هر اندازهای که بخواهند، خواهند داشت تا بدانند من خداوند خدای ایشان میباشم.» | |
| Exod | FarTPV | 16:13 | هنگام غروب دستهٔ بزرگی از بلدرچین آمد و سرتاسر اردوگاه را پوشاند و هنگام صبح شبنم گرداگرد اردوگاه را فراگرفت. | |
| Exod | FarTPV | 16:14 | چون شبنم بخار شد چیزهایی نازک و دانهدانه روی سطح بیابان را پوشانده بود که همانند شبنم لطیف بودند. | |
| Exod | FarTPV | 16:15 | وقتی بنیاسرائیل آنها را دیدند نمیدانستند که آنها چه هستند. پس از یکدیگر میپرسیدند: «اینها چه هستند؟» موسی به آنها گفت: «این نانی است که خداوند به شما داده است تا بخورید. | |
| Exod | FarTPV | 16:16 | خداوند دستور داده است که هریک از شما به اندازهٔ احتیاج خود یعنی یک پیمانه دو لیتری برای هر نفر از اعضای خانوادهاش از اینها جمع کند.» | |
| Exod | FarTPV | 16:18 | وقتی آنها را وزن میکردند، کسانیکه زیاد جمع کرده بودند زیاد نداشتند و آنهایی که کمتر جمع کرده بودند کم نداشتند، هرکس به همان اندازهای که احتیاج داشت جمع کرده بود. | |
| Exod | FarTPV | 16:20 | امّا بعضیها به حرف موسی گوش ندادند و قسمتی از آن را نگاه داشتند. ولی صبح روز بعد همهٔ آنها کرم گذاشته و گندیده بود و موسی نسبت به آنها خشمگین شد. | |
| Exod | FarTPV | 16:21 | هرکس هر روز صبح به اندازهٔ احتیاجش جمع میکرد و وقتی خورشید بالا میآمد و گرم میشد آنچه که روی زمین باقیمانده بود آب میشد و از بین میرفت. | |
| Exod | FarTPV | 16:22 | در روز ششم آنها دو برابر احتیاج روزانه خود جمع میکردند یعنی هرکس به اندازهٔ دو پیمانهٔ چهار لیتری. پس رهبران قوم آمدند و به موسی خبر دادند. | |
| Exod | FarTPV | 16:23 | موسی به آنها گفت: «این دستور خداوند است. فردا، روز استراحت و روز مقدّس است. پس امروز هرچه میخواهید با آتش بپزید و هرچه میخواهید با آب بپزید. هرچه که باقی بماند آن را برای فردا نگاه دارید.» | |
| Exod | FarTPV | 16:24 | همانطور که موسی دستور داده بود، هرچه را باقیمانده بود برای فردا نگه داشتند، ولی نه کرم گذاشت و نه گندید. | |
| Exod | FarTPV | 16:25 | موسی گفت: «این را امروز بخورید زیرا امروز سبت، روز خداوند و روز استراحت است و خارج از اردوگاه هیچ غذایی پیدا نخواهید کرد. | |
| Exod | FarTPV | 16:26 | شما باید شش روز غذا جمعآوری کنید ولی در روز هفتم که روز استراحت است غذا نخواهد بود.» | |
| Exod | FarTPV | 16:29 | این را بهخاطر داشته باشید که من، خداوند، یک روز برای استراحت به شما دادهام و به همین دلیل است که همیشه در روز ششم به اندازهٔ دو روز به شما غذا میدهم. پس در روز هفتم هرکس در جای خود بماند و از خیمهاش بیرون نیاید» | |
| Exod | FarTPV | 16:31 | بنیاسرائیل اسم این غذا را مَنّا گذاشتند. مَنّا شکل تخم گشنیز و مزهٔ آن مانند کلوچهٔ عسلی بود. | |
| Exod | FarTPV | 16:32 | موسی گفت: «خداوند دستور داده است که مقداری از مَنّا را نگه دارید تا نسلهای آیندهٔ ما نانی را که خداوند پس از بیرون آوردن ما از سرزمین مصر، در بیابان به ما داد، ببینند.» | |
| Exod | FarTPV | 16:33 | موسی به هارون گفت: «به اندازهٔ یک پیمانه دو لیتری، مَنّا در ظرفی بریز و آن را در حضور خداوند بگذار تا برای نسلهای آینده نگهداری شود.» | |
| Exod | FarTPV | 16:34 | همانطور که خداوند به موسی دستور داده بود، هارون ظرف مَنّا را در مقابل صندوق پیمان گذاشت تا نگهداری شود. | |
| Exod | FarTPV | 16:35 | بنیاسرائیل مدّت چهل سال مَنّا خوردند یعنی تا زمانی که به مرز سرزمین کنعان رسیدند. | |
Chapter 17
| Exod | FarTPV | 17:1 | تمام بنیاسرائیل از بیابان سین کوچ کردند و طبق دستور خداوند از جایی به جای دیگر میرفتند. آنها در رفیدیم اردو زدند ولی در آنجا آب برای نوشیدن نداشتند. | |
| Exod | FarTPV | 17:2 | پس با اعتراض به موسی گفتند: «به ما آب بده تا بنوشیم.» موسی در جواب آنها گفت: «چرا اعتراض میکنید؟ چرا خداوند را امتحان میکنید؟» | |
| Exod | FarTPV | 17:3 | امّا مردم که خیلی تشنه بودند به شورش خود ادامه داده به موسی گفتند: «چرا ما را از مصر بیرون آوردی تا ما و بچّهها و گلّههای ما را در این بیابان از تشنگی هلاک کنی؟» | |
| Exod | FarTPV | 17:4 | موسی با التماس به خداوند عرض کرد: «با این قوم چه کنم؟ چون نزدیک است مرا سنگسار کنند.» | |
| Exod | FarTPV | 17:5 | خداوند به موسی فرمود: «چند نفر از رهبران بنیاسرائیل را با خود بردار و پیشاپیش مردم برو. آن عصایی را که با آن به رود نیل زدی به دست بگیر. | |
| Exod | FarTPV | 17:6 | من بر روی صخرهای در کوه سینا میایستم. تو با عصایت به آن صخره بزن تا از آن صخره آب بیرون بیاید و مردم بنوشند.» پس موسی در حضور تمام رهبران اسرائیل این کار را انجام داد. | |
| Exod | FarTPV | 17:7 | موسی اسم آن محل را مساه و مریبا گذاشت زیرا بنیاسرائیل در آنجا اعتراض کرده و خداوند را امتحان نمودند چون گفتند: «آیا خداوند با ما هست یا نه؟» | |
| Exod | FarTPV | 17:9 | موسی به یوشع گفت: «عدّهای از مردها را انتخاب کن و فردا به جنگ عمالیقیها برو. من روی قلّهٔ کوه میایستم و عصایی را که خداوند فرموده است به دست میگیرم.» | |
| Exod | FarTPV | 17:10 | یوشع هرچه موسی دستور داده بود انجام داد و به جنگ عمالیقیها رفت. موسی و هارون و حور هم به قلّهٔ کوه رفتند. | |
| Exod | FarTPV | 17:11 | تا زمانی که موسی دستهای خود را بالا نگه میداشت، بنیاسرائیل پیروز میشدند امّا همین که موسی دستهایش را پایین میآورد عمالیقیها پیروز میشدند. | |
| Exod | FarTPV | 17:12 | وقتی دستهای موسی خسته شد، هارون و حور سنگی آوردند و موسی روی آن نشست و هارون و حور در دو طرف او ایستادند و دستهای او را بالا نگه داشتند. دستهای موسی تا غروب آفتاب بالا بود. | |
| Exod | FarTPV | 17:14 | پس از آن خداوند به موسی فرمود: «این پیروزی را به یادگار در کتاب بنویس و به یوشع بگو من حتّی یاد عمالیقیها را هم در زیر آسمان از بین خواهم برد.» | |
Chapter 18
| Exod | FarTPV | 18:1 | یترون، پدر زن موسی که کاهن مدیان بود، آنچه را که خدا برای موسی و قوم اسرائیل انجام داده و آنها را از سرزمین مصر بیرون آورده بود شنید. | |
| Exod | FarTPV | 18:2 | پس یترون، صفوره، زن موسی که او را نزد پدرش به خانه فرستاده بود، و دو پسرش یعنی جرشوم و الیعزر را برداشت و به نزد موسی آمد. (موسی گفته بود که «من در سرزمین بیگانه، غریب هستم.» پس اسم پسر خود را جرشوم گذاشت. | |
| Exod | FarTPV | 18:3 | پس یترون، صفوره، زن موسی که او را نزد پدرش به خانه فرستاده بود، و دو پسرش یعنی جرشوم و الیعزر را برداشت و به نزد موسی آمد. (موسی گفته بود که «من در سرزمین بیگانه، غریب هستم.» پس اسم پسر خود را جرشوم گذاشت. | |
| Exod | FarTPV | 18:4 | بعد از آن گفته بود: «خدای پدرم به من کمک کرد و نگذاشت به دست فرعون کشته شوم.» بنابراین اسم پسر دوم خود را الیعزر گذاشت.) | |
| Exod | FarTPV | 18:5 | یترون با زن موسی و دو پسر او به بیابانی آمد که موسی در آنجا در کوه مقدّس خیمه زده بود. | |
| Exod | FarTPV | 18:7 | موسی به استقبال او رفت و در مقابل او تعظیم کرد و او را بوسید. آنها بعد از احوالپرسی به خیمهٔ موسی رفتند. | |
| Exod | FarTPV | 18:8 | موسی برای یترون تعریف کرد که خدا برای نجات بنیاسرائیل چه به سر فرعون و اهالی مصر آورد. همچنین تعریف کرد که چطور آنها در بین راه در سختی و زحمت بودند و خداوند چگونه آنها را نجات داده است. | |
| Exod | FarTPV | 18:10 | و گفت: «سپاس بر خداوندی که شما را از دست فرعون و مردم مصر نجات داد. شکر بر خداوندی که قوم خود را از بردگی آزاد کرد. | |
| Exod | FarTPV | 18:11 | حالا میدانم که خداوند از همهٔ خدایان بزرگتر است زیرا خداوند این کار را هنگامی انجام داد که مصریان با بنیاسرائیل با ظلم و ستم رفتار میکردند.» | |
| Exod | FarTPV | 18:12 | آنگاه یترون قربانی سوختنی آورد تا سوخته شود و نیز قربانیهای دیگر تا به خداوند تقدیم کند. بعد از آن هارون و تمام رهبران اسرائیل آمدند تا به اتّفاق یترون پدر زن موسی در حضور خداوند با هم غذا بخورند. | |
| Exod | FarTPV | 18:13 | روز بعد موسی برای رسیدگی به شکایات مردم در بین آنها حاضر شد و از صبح تا شب مشغول بود. | |
| Exod | FarTPV | 18:14 | وقتی یترون تمام کارهایی را که موسی انجام میداد دید، از موسی پرسید: «این چهکاری است که تو برای مردم انجام میدهی؟ چرا همهٔ اینکارها را به تنهایی انجام میدهی و مردم از صبح تا شب اینجا منتظر میایستند تا با تو مشورت کنند؟» | |
| Exod | FarTPV | 18:15 | موسی در جواب گفت: «من باید این کار را انجام دهم، چون مردم پیش من میآیند تا بدانند ارادهٔ خدا چیست. | |
| Exod | FarTPV | 18:16 | هرگاه دو نفر با هم اختلاف داشته باشند پیش من میآیند و من تشخیص میدهم حق با چه کسی است و قوانین و دستورات خدا را برای آنها شرح میدهم.» | |
| Exod | FarTPV | 18:18 | تو با این کار هم خودت و هم مردم را خسته میکنی. چون این کار به تنهایی برای تو خیلی دشوار است. | |
| Exod | FarTPV | 18:19 | حالا من به تو نصیحت خوبی میکنم و خدا با تو خواهد بود. این درست است که تو قوم را به حضور خدا ببری و اختلافات آنها را به خدا عرض کنی. | |
| Exod | FarTPV | 18:20 | تو باید اوامر خدا را به آنها تعلیم دهی و برای آنها شرح دهی که زندگی و رفتار آنها چگونه باشد. | |
| Exod | FarTPV | 18:21 | امّا علاوه بر این تو باید مردان قابل و کاردان که خدا ترس و امین باشند و رشوه نگیرند از میان مردم انتخاب کنی تا رهبر گروههای هزار نفری، صد نفری، پنجاه نفری و ده نفری باشند. | |
| Exod | FarTPV | 18:22 | آنها همیشه بین مردم داوری کنند. آنها میتوانند تمام کارهای مشکل را نزد تو بیاورند ولی کارهای کوچک را خودشان حل و فصل کنند. آنها با این کار به تو کمک میکنند و بار تو سبکتر و کار تو راحتتر میشود. | |
| Exod | FarTPV | 18:23 | اگر این کار را طبق خواست خدا انجام دهی، هم خودت را زیاد خسته نمیکنی و هم مردم اختلافاتشان زودتر حل شده و به سر کار خود میروند.» | |
| Exod | FarTPV | 18:25 | و مردان قابلی از بین تمام بنیاسرائیل انتخاب و آنها را به رهبری گروههای هزار نفری، صد نفری، پنجاه نفری و ده نفری منصوب کرد. | |
| Exod | FarTPV | 18:26 | آنها همیشه بین مردم داوری کرده و کارهای مشکل را نزد موسی میآوردند. ولی کارهای کوچکتر را خودشان حل و فصل میکردند. | |
Chapter 19
| Exod | FarTPV | 19:1 | بنیاسرائیل از رفیدیم حرکت کرده و در روز اول ماه سوم بعد از بیرون آمدن از مصر، به صحرای سینا رسیدند و در دامنهٔ کوه سینا اردو زدند. | |
| Exod | FarTPV | 19:2 | بنیاسرائیل از رفیدیم حرکت کرده و در روز اول ماه سوم بعد از بیرون آمدن از مصر، به صحرای سینا رسیدند و در دامنهٔ کوه سینا اردو زدند. | |
| Exod | FarTPV | 19:3 | موسی به بالای کوه رفت تا با خدا ملاقات كند. خداوند از میان کوه با موسی صحبت کرد و فرمود به بنیاسرائیل یعنی به فرزندان یعقوب بگو: | |
| Exod | FarTPV | 19:4 | «شما دیدید که من، خداوند، با مصریان چه کردم و چطور مثل عقابی که جوجههای خود را روی بالهای خود میبرد، شما را نزد خود آوردم. | |
| Exod | FarTPV | 19:5 | حالا اگر شما از من اطاعت کنید و پیمان مرا نگاه دارید، شما قوم برگزیدهٔ من خواهید بود. زیرا تمام زمین از آن من است، | |
| Exod | FarTPV | 19:7 | موسی از کوه پایین رفت و تمام رهبران اسرائیل را جمع کرد و آنچه خداوند به او فرموده بود به ایشان گفت. | |
| Exod | FarTPV | 19:8 | تمام مردم یک صدا گفتند: «ما هرچه خداوند فرموده است انجام خواهیم داد» و موسی این را به خداوند عرض کرد. | |
| Exod | FarTPV | 19:9 | خداوند به موسی گفت: «من در ابر غلیظی به نزد تو خواهم آمد تا قوم سخن گفتن مرا با تو بشنوند و از آن به بعد تو را باور خواهند کرد.» موسی به خداوند گفت که مردم به او چه پاسخی دادهاند. | |
| Exod | FarTPV | 19:10 | خداوند فرمود: «به نزد مردم برو و به ایشان بگو كه امروز و فردا خود را برای پرستش پاک نمایند. آنها باید لباسهای خود را بشویند | |
| Exod | FarTPV | 19:12 | در اطراف کوه حدودی معیّن کن تا مردم از آن عبور نکنند. به ایشان بگو از کوه بالا نروند و حتّی به کوه نزدیک نشوند. اگر کسی یک قدم روی کوه بگذارد، کشته خواهد شد. | |
| Exod | FarTPV | 19:13 | آن شخص باید یا سنگسار شود و یا با تیر کشته شود و کسی نباید به او دست بزند. این دستور هم برای انسان است و هم برای حیوانات که باید کشته شوند. امّا وقتی شیپور زده شود، آنگاه همه باید بالای کوه بروند.» | |
| Exod | FarTPV | 19:14 | موسی از کوه پایین آمد و به مردم گفت که برای پرستش آماده شوند. پس آنها لباسهای خود را شستند. | |
| Exod | FarTPV | 19:15 | موسی به آنها گفت: «برای پس فردا آماده شوید و در این مدّت رابطهٔ جنسی نداشته باشید.» | |
| Exod | FarTPV | 19:16 | صبح روز سوم در کوه رعد و برق شد و ابر غلیظی روی کوه ظاهر گردید. سپس صدای شیپور بسیار بلندی شنیده شد، به طوری که تمام مردمی که در اردوگاه بودند از ترس لرزیدند. | |
| Exod | FarTPV | 19:18 | تمام کوه سینا با دود پوشیده شده بود، زیرا خداوند در آتش بر روی کوه نزول فرموده بود و دود آن مثل دود کوره بالا میرفت و تمام کوه بشدّت میلرزید. | |
| Exod | FarTPV | 19:20 | خداوند بر روی قلّهٔ کوه سینا نازل شد و از موسی خواست که به قلّهٔ کوه بیاید. موسی به قلّهٔ کوه رفت. | |
| Exod | FarTPV | 19:21 | خداوند به او فرمود: «پایین برو و به قوم بگو که مبادا از حدود معیّن شده عبور کنند تا مرا ببینند. اگر چنین کنند بسیاری از آنان کشته خواهند شد. | |
| Exod | FarTPV | 19:22 | حتّی کاهنانی هم که به من نزدیک میشوند باید خود را پاک نمایند. در غیر این صورت آنها را هم مجازات خواهم کرد.» | |
| Exod | FarTPV | 19:23 | موسی به خداوند عرض کرد: «مردم نمیتوانند از کوه بالا بیایند زیرا تو به ما دستور دادهای که کوه را مقدّس شمرده، حدودی دور آن تعیین کنیم.» | |
| Exod | FarTPV | 19:24 | خداوند فرمود: «پایین برو و هارون را با خودت بیاور. امّا کاهنان و مردم نباید از حدود خود عبور کنند و نزد من بیایند، چون ایشان را مجازات میکنم.» | |
Chapter 20
| Exod | FarTPV | 20:4 | «هیچ مجسمه و یا هیچ تمثالی از آنچه بالا در آسمان و یا پایین در زمین و یا در آبهای زیر زمین است، برای خود مساز. | |
| Exod | FarTPV | 20:5 | در مقابل هیچ بتی سجده مکن و آن را پرستش منما، زیرا من خداوند، که خدای تو هستم هیچ رقیبی را تحمّل نمیكنم و انتقام گناه کسانی را كه از من متنفّرند تا نسل سوم و چهارم از فرزندانشان میگیرم. | |
| Exod | FarTPV | 20:6 | امّا من محبّت پایدار خود را تا هزاران نسل به کسانی که مرا دوست دارند، نشان خواهم داد. | |
| Exod | FarTPV | 20:7 | «نام مرا برای مقاصد شریرانه بر زبان میاور، زیرا من، خداوند خدای شما، هرکس كه نام مرا بیهوده بر زبان بیاورد مجازات خواهم کرد. | |
| Exod | FarTPV | 20:10 | ولی روز هفتم، روز استراحت و مخصوص خداوند است. در آن روز هیچکس کار نکند. نه خودت، نه فرزندانت، نه غلامت، نه کنیزت، نه حیواناتت و نه غریبی که نزد توست. | |
| Exod | FarTPV | 20:11 | من، خداوند، در شش روز زمین و آسمان و دریا و هرچه در آنهاست را ساختم و در روز هفتم استراحت کردم. به همین دلیل است که من، خداوند، سبت را متبارک ساختم و آن را تقدیس نمودم. | |
| Exod | FarTPV | 20:17 | «به خانهٔ همسایهٔ خود طمع مکن. به زنش، غلامش، کنیزش، گاوش، الاغش و هر چیزی که مال همسایهات میباشد طمع نداشته باش.» | |
| Exod | FarTPV | 20:18 | وقتی مردم رعد و برق و صدای شیپور و دودی را که در کوه بود، دیدند، از ترس لرزیدند و در فاصلهٔ دور ایستادند. | |
| Exod | FarTPV | 20:19 | و به موسی گفتند: «تو با ما صحبت کن و ما گوش میدهیم ولی خدا با ما صحبت نکند، مبادا بمیریم.» | |
| Exod | FarTPV | 20:20 | موسی گفت: «نترسید. خدا آمده است تا فقط شما را امتحان کند تا از او بترسید و گناه نکنید.» | |
| Exod | FarTPV | 20:21 | امّا مردم در فاصلهٔ دورتر ایستادند و فقط موسی به نزدیک ابر غلیظ، جایی که خدا بود، رفت. | |
| Exod | FarTPV | 20:22 | خداوند به موسی دستور داد که به بنیاسرائیل بگوید: «شما دیدید، من که خداوند هستم چگونه از آسمان با شما صحبت کردم. | |
| Exod | FarTPV | 20:24 | قربانگاهی از خاک برای من بسازید و گوسفند یا بُز یا گاوی که برای قربانی سلامتی میگذرانی و همچنین قربانی سوختنی خود را روی آن بگذرانید. در هر جایی که مقرّر كنم كه شما در آنجا مرا عبادت كنید، به نزد شما خواهم آمد و شما را برکت خواهم داد. | |
| Exod | FarTPV | 20:25 | اگر قربانگاهی از سنگ برای من درست میکنی آن را با سنگهای تراشیده شده درست نکن. زیرا اگر ابزار خود را در آن به کار ببری آن را بیحرمت میسازی. | |
Chapter 21
| Exod | FarTPV | 21:2 | اگر یک غلام عبرانی بخری، باید مدّت شش سال برای تو خدمت کند و در سال هفتم بدون پرداخت چیزی آزاد شود. | |
| Exod | FarTPV | 21:3 | اگر موقعی که غلام تو شد مجرّد بود، نباید موقع رفتن از نزد تو همسری با خود ببرد. امّا اگر موقعی که غلام تو شد، متاهل بود، میتواند همسرش را هم با خود ببرد. | |
| Exod | FarTPV | 21:4 | اگر ارباب او برایش زن گرفته و از آن زن صاحب پسران و دخترانی شده باشد، آن زن و فرزندان متعلّق به ارباب میباشند و آن غلام باید تنها از آنجا برود. | |
| Exod | FarTPV | 21:6 | اربابش او را به محلی که عبادت میکنند ببرد و در آنجا در مقابل در یا چهارچوب، گوش او را با درفش سوراخ کند. در آن صورت آن غلام تا آخر عمرش متعلّق به آن ارباب خواهد بود. | |
| Exod | FarTPV | 21:8 | اگر کسی دختری را بخرد تا با او ازدواج کند ولی بعداً از او خوشش نیاید، آنگاه میباید به پدرش بازفروخته شود و ارباب او حق ندارد وی را به بیگانگان بفروشد. زیرا به او خیانت کرده است. | |
| Exod | FarTPV | 21:9 | اگر کسی کنیزی بخرد تا او را به پسرش بدهد، باید مطابق رسومی که برای دختران آزاد مرسوم است با او رفتار کند. | |
| Exod | FarTPV | 21:10 | اگر زن دیگری بگیرد باید همان غذا و لباس و معاشرتی را که قبلاً با زن اول داشته حفظ کند. | |
| Exod | FarTPV | 21:13 | امّا اگر تصادفی بوده و او قصد کشتن او را نداشته، بلکه خواست خدا بوده است، جایی را معیّن میکنم که به آنجا فرار کند. | |
| Exod | FarTPV | 21:14 | ولی اگر کسی خشمگین شده به عمد شخص دیگری را بکشد، او باید کشته شود، حتّی اگر به قربانگاه من پناه ببرد. | |
| Exod | FarTPV | 21:18 | «اگر موقع دعوا، یکی از دو طرف، دیگری را با سنگ یا مشت بزند، به طوری که او نمیرد ولی بستری شود | |
| Exod | FarTPV | 21:19 | و بعد بتواند با عصا راه برود، کسیکه او را زده بیگناه است. امّا باید غرامت بیکاری و مخارج معالجه او را بپردازد. | |
| Exod | FarTPV | 21:20 | «اگر کسی غلام یا کنیز خود را با عصا بزند به طوری که در همان وقت بمیرد باید مجازات شود. | |
| Exod | FarTPV | 21:21 | ولی اگر یکی دو روز بعد بمیرد، مجازات نشود؛ چون آن غلام یا کنیز جز دارایی او بوده و همین ضرر برای او کافی است. | |
| Exod | FarTPV | 21:22 | «اگر در موقع دعوا زن حاملهای را بزنند و او بچّهاش را بیندازد ولی صدمهٔ دیگری به او وارد نشود، کسیکه او را زده، باید جریمهای را که شوهر آن زن معیّن میکند در مقابل قاضی بپردازد. | |
| Exod | FarTPV | 21:26 | «اگر کسی غلام یا کنیز خود را طوری بزند که چشمش از بین برود، او را در عوض چشمش آزاد کند. | |
| Exod | FarTPV | 21:28 | «اگر گاو نری با شاخ خود مرد یا زنی را بکشد، آن گاو نر را سنگسار کنند و گوشتش را هم نخورند. امّا صاحبش مجازات نشود. | |
| Exod | FarTPV | 21:29 | امّا اگر آن گاو قبلاً هم شاخ میزده و صاحبش میدانسته و با وجود این آن گاو را نگه داشته و آن گاو مرد یا زنی را کشته است، گاو را سنگسار کنند و صاحبش را نیز بکشند. | |
| Exod | FarTPV | 21:32 | اگر گاو غلام یا کنیزی را بکشد، صاحبش باید سی تکه نقره به عنوان جریمه به صاحب غلام یا کنیز بپردازد و گاو را نیز سنگسار کنند. | |
| Exod | FarTPV | 21:33 | «اگر کسی روی چاهی را باز کند و یا چاهی بکند و روی آن را نپوشاند و گاو یا الاغی در آن چاه بیفتد، | |
| Exod | FarTPV | 21:34 | صاحب چاه باید یا عوض آن را بدهد یا جریمهاش را بپردازد و لاشهٔ حیوان را برای خودش بردارد. | |
| Exod | FarTPV | 21:35 | اگر گاو کسی، گاو همسایه را بزند و آن گاو بمیرد، گاو زنده را بفروشند و قیمت آن را با هم تقسیم کنند و لاشهٔ گاو مرده را نیز بین خود تقسیم نمایند. | |
Chapter 22
| Exod | FarTPV | 22:1 | «اگر کسی گاو یا گوسفندی را بدزد و آن را بکشد یا بفروشد، باید در عوض هر گاو، پنج گاو و در عوض هر گوسفند، چهار گوسفند بدهد. | |
| Exod | FarTPV | 22:2 | او باید هرچه دزدیده، جریمهٔ آن را بدهد. اگر چیزی ندارد که جریمه بدهد، خود او را به عنوان غلام بفروشند تا با پول آن جریمهاش را بپردازد. حیوان دزدیده شده را، چه گاو باشد چه الاغ چه گوسفند، اگر زنده در دست او گرفتند باید دو برابر آن جریمه بدهد. اگر دزدی در هنگام شب، در موقع دزدی کشته شود، کسیکه او را کشته جرمی ندارد. امّا اگر این اتّفاق هنگام روز بیفتد، کسیکه او را بکشد، قاتل محسوب میشود. | |
| Exod | FarTPV | 22:3 | او باید هرچه دزدیده، جریمهٔ آن را بدهد. اگر چیزی ندارد که جریمه بدهد، خود او را به عنوان غلام بفروشند تا با پول آن جریمهاش را بپردازد. حیوان دزدیده شده را، چه گاو باشد چه الاغ چه گوسفند، اگر زنده در دست او گرفتند باید دو برابر آن جریمه بدهد. اگر دزدی در هنگام شب، در موقع دزدی کشته شود، کسیکه او را کشته جرمی ندارد. امّا اگر این اتّفاق هنگام روز بیفتد، کسیکه او را بکشد، قاتل محسوب میشود. | |
| Exod | FarTPV | 22:4 | او باید هرچه دزدیده، جریمهٔ آن را بدهد. اگر چیزی ندارد که جریمه بدهد، خود او را به عنوان غلام بفروشند تا با پول آن جریمهاش را بپردازد. حیوان دزدیده شده را، چه گاو باشد چه الاغ چه گوسفند، اگر زنده در دست او گرفتند باید دو برابر آن جریمه بدهد. اگر دزدی در هنگام شب، در موقع دزدی کشته شود، کسیکه او را کشته جرمی ندارد. امّا اگر این اتّفاق هنگام روز بیفتد، کسیکه او را بکشد، قاتل محسوب میشود. | |
| Exod | FarTPV | 22:5 | «اگر کسی اجازه میدهد که حیواناتش در مزرعه یا تاکستان کس دیگری بچرند، باید از بهترین محصول تاکستان یا مزرعه خود تاوان آن را پس بدهد. | |
| Exod | FarTPV | 22:6 | «اگر کسی در مزرعه خود آتش روشن کند تا علفهای هرز را بسوزاند و آتش به مزرعه شخص دیگری سرایت کند و خوشههای غلّه را که رسیده و یا درو شده است بسوزاند، کسیکه آتش روشن کرده، باید خسارات آن را جبران کند. | |
| Exod | FarTPV | 22:7 | «اگر کسی پول و یا اموال قیمتی خود را به طور امانت به کسی بسپارد ولی آنها از خانهٔ آن شخص دزدیده شود، اگر دزد را پیدا کردند، دزد باید دو برابر آن را پس بدهد. | |
| Exod | FarTPV | 22:8 | امّا اگر دزد پیدا نشد، آن شخصی که اموال نزد او بوده، باید به عبادتگاه برود و در آنجا قسم بخورد که اموال امانتگزار را ندزدیده است. | |
| Exod | FarTPV | 22:9 | «در موقع خیانت در امانت چه در مورد گاو، الاغ، گوسفند و چه لباس و هر چیز دیگر که کسی ادّعای آن را میکند، هر دو نفر را به عبادتگاه ببرند و کسیکه در حضور خدا مقصّر شناخته شود دو برابر خسارت بدهد. | |
| Exod | FarTPV | 22:10 | «اگر کسی الاغ، گاو، گوسفند یا هر حیوان دیگری را از همسایهٔ خود امانت بگیرد ولی آن حیوان بمیرد یا صدمه ببیند و یا بزور از او گرفته شود و شاهدی هم نباشد، | |
| Exod | FarTPV | 22:11 | آن شخص باید به عبادتگاه برود و قسم بخورد که اموال همسایهٔ خود را ندزدیده است. در این صورت مالک حیوان قسم او را قبول کند و عوض آن را نگیرد. | |
| Exod | FarTPV | 22:13 | اگر حیوانی توسط حیوان وحشی کشته شده باشد، باقیماندهاش را به عنوان مدرک نزد صاحبش بیاورد و دیگر لازم نیست که تاوان پس بدهد. | |
| Exod | FarTPV | 22:14 | «اگر کسی حیوانی را از همسایهٔ خود قرض گرفت و در غیاب صاحبش آسیبی به آن حیوان رسید و یا مرد، او باید به همسایهاش تاوان آن را بدهد. | |
| Exod | FarTPV | 22:15 | ولی اگر در مقابل صاحبش بوده، لازم نیست که خسارت آن را جبران کند. اگر آن حیوان را کرایه کرده بود، کرایهای که داده شده به عوض تاوان آن میباشد. | |
| Exod | FarTPV | 22:16 | «اگر کسی دختری را که نامزد او نیست فریب بدهد و به او تجاوز کند، باید مهریهاش را به او پرداخته و با او ازدواج نماید. | |
| Exod | FarTPV | 22:17 | اگر پدر دختر راضی نبود که دختر را به او بدهد، بازهم باید مهریهٔ یک دختر را به او بدهد. | |
| Exod | FarTPV | 22:20 | «هرکس برای خدای دیگری به غیراز من که خداوند هستم قربانی بگذراند، باید به مرگ محكوم شود. | |
| Exod | FarTPV | 22:23 | بر بیوهزن یا یتیم ظلم نکنید. اگر بر او ظلم کنید و او نزد من فریاد برآورد و کمک بخواهد، دعای او را مستجاب خواهم کرد. | |
| Exod | FarTPV | 22:24 | و من خشمگین شده، شما را با شمشیر خواهم کشت تا زنهای شما بیوه و فرزندانتان یتیم گردند. | |
| Exod | FarTPV | 22:26 | اگر ردای همسایهٔ خود را به عنوان گرو گرفتید، قبل از غروب آفتاب آن را به او پس بدهید. | |
| Exod | FarTPV | 22:27 | چون این تنها ردایی است که او خود را با آن گرم میکند و با آن میخوابد. اگر او نزد من دعا و زاری کند، دعای او را مستجاب خواهم کرد، زیرا من خدای کریم هستم. | |
| Exod | FarTPV | 22:29 | «در دادن هدیهٔ نوبر محصول و شیرهٔ انگور خود تأخیر نکنید. «نخستزادههایتان را که پسر هستند برای من وقف نمایید. | |
| Exod | FarTPV | 22:30 | نخستزادهٔ گاو و گوسفند خود را به من بدهید، اولین نخستزادهٔ نر را هفت روز نزد مادرش نگهدارید و در روز هشتم آن را به من تقدیم کنید. | |
Chapter 23
| Exod | FarTPV | 23:2 | در انجام کارهای خلاف همرنگ جماعت نشوید و در موقع دعوا، بهخاطر پیروی از اکثریت، شهادت دروغ ندهید و حق را پایمال نکنید. | |
| Exod | FarTPV | 23:5 | اگر دیدید که الاغ دشمنتان زیر بار خوابیده است، هرچند که از آن شخص روگردان هستید، ولی کمک کنید تا الاغ بلند شود. | |
| Exod | FarTPV | 23:7 | از تهمت ناحق دوری کنید و باعث مرگ افراد بیگناه نشوید. زیرا من کسانی را که اینگونه کارهای خلاف انجام میدهند، محكوم خواهم كرد. | |
| Exod | FarTPV | 23:8 | از گرفتن رشوه خودداری کنید، زیرا رشوه چشم مردم را کور میکند و دعوی مردم درستکار را خلاف نشان میدهد. | |
| Exod | FarTPV | 23:9 | «کسی را که غریب است اذیّت نکنید. شما میدانید که غریب بودن یعنی چه، زیرا خودتان در مصر غریب بودید. | |
| Exod | FarTPV | 23:11 | امّا در سال هفتم آن را به حال خود بگذارید و در آن زراعت نکنید. بگذارید مردمان فقیر قوم شما، هرچه در آن میروید بخورند و آنچه را هم که از آن باقی میماند، حیوانات صحرا بخورند. در مورد تاکستان و درختان زیتون خود هم همینطور عمل کنید. | |
| Exod | FarTPV | 23:12 | «هفتهای شش روز کار کنید، امّا روز هفتم کار نکنید تا غلامان و افراد غریبی که برای شما کار میکنند، و همچنین حیوانات شما استراحت کنند. | |
| Exod | FarTPV | 23:13 | «به آنچه من که خداوند هستم، به شما گفتم گوش کنید. خطاب به خدایان دیگر دعا نكنید و حتّی نام آنها را بر زبان نیاورید. | |
| Exod | FarTPV | 23:15 | عید فطیر در ماه ابیب، زیرا در آن ماه از مصر خارج شدید. همانطور که به شما دستور دادهام، هفت روز نان فطیر بخورید و هیچکس بدون هدیه برای پرستش من نیاید. | |
| Exod | FarTPV | 23:16 | «عید نوبر محصولات، هنگامی که محصولات خود را که در مزرعهتان کاشتهاید درو میکنید. «عید خیمهها در پاییز، هنگامیكه میوهها را از تاكستانها و باغهای خودتان جمعآوری میكنید. | |
| Exod | FarTPV | 23:18 | «هنگامیکه برای من قربانی میگذرانید، نانی را که با خمیرمایه درست شده است هدیه نکنید، و چربی حیواناتی که در این عید برای من قربانی میکنید برای صبح روز بعد باقی نماند. | |
| Exod | FarTPV | 23:19 | «هر سال نوبر محصولات زمین خود را به خانهٔ خداوند خدایتان بیاورید، «هرگز بُزغاله را در شیر مادرش نپزید. | |
| Exod | FarTPV | 23:20 | «من یک فرشته پیشاپیش شما میفرستم تا شما را در راه محافظت کند و به جایی که برای شما آماده کردهام برساند. | |
| Exod | FarTPV | 23:21 | خوب به او توجّه کنید و از او اطاعت نمایید. از او سرپیچی نکنید زیرا من او را فرستادهام و او عصیان شما را نخواهد بخشید. | |
| Exod | FarTPV | 23:22 | امّا اگر شما از او اطاعت کنید و آنچه به شما دستور دادهام بجا آورید، من با همهٔ دشمنان شما خواهم جنگید. | |
| Exod | FarTPV | 23:23 | فرشتهٔ من پیشاپیش شما میرود و شما را به سرزمین اموریان، حِتّیان، فرزیان، کنعانیان، حویان و یبوسیان خواهد آورد و من همهٔ آنها را نابود خواهم کرد. | |
| Exod | FarTPV | 23:24 | در مقابل خدایان آنها سجده نکنید و آنها را پرستش منمایید، در کارهای مذهبی آنها شرکت نکنید. بلکه همهٔ آنها را خراب کنید و ستونهای مقدّس سنگی آنها را بشکنید. | |
| Exod | FarTPV | 23:25 | اگر شما مرا، خداوند خدایتان را پرستش نمایید، من شما را با غذا و آب برکت خواهم داد و تمامی مرضهای شما را برخواهم داشت. | |
| Exod | FarTPV | 23:26 | در سرزمین شما زنی که بچّهٔ خود را سقط کند و همچنین زن نازا نخواهد بود. من عمر طولانی به شما میدهم. | |
| Exod | FarTPV | 23:27 | «من ترس خود را پیش از شما در بین تمام مللی که شما از نزد آنها عبور خواهید کرد، میفرستم. اقوامی را که شما با آنان جنگ كنید دچار اغتشاش خواهم ساخت. کاری میکنم که تمام دشمنانتان از دست شما فرار کنند. | |
| Exod | FarTPV | 23:28 | من دشمنان شما را به وحشت دچار خواهم كرد تا حویان، کنعانیان و حِتّیان را فراری دهند. | |
| Exod | FarTPV | 23:29 | آنها را مدّت یک سال بیرون نخواهم کرد، مبادا آن زمین به ویرانه تبدیل شود و حیوانات وحشی به شما حمله کنند. | |
| Exod | FarTPV | 23:30 | بلکه آنها را کمکم بیرون میکنم تا افراد شما به اندازهٔ کافی بتوانند آن زمین را تصرّف کنند. | |
| Exod | FarTPV | 23:31 | حدود و مرز سرزمین شما را از خلیج عقبه تا دریای مدیترانه و از صحرا تا رود فرات قرار میدهم و ساکنان آنجا را به دست شما تسلیم میکنم و شما آنها را بیرون خواهید کرد. | |
Chapter 24
| Exod | FarTPV | 24:1 | خداوند به موسی فرمود: «تو و هارون، ناداب و ابیهو و هفتاد نفر از رهبران اسرائیل بر بالای کوه به نزد من بیایید و از فاصلهٔ دور مرا سجده کنید. | |
| Exod | FarTPV | 24:3 | پس موسی آمد و تمام سخنان خداوند و همهٔ احکامی را که فرموده بود، برای قوم بیان کرد. تمام قوم با هم جواب دادند: «ما هرچه را که خداوند فرموده است، انجام خواهیم داد.» | |
| Exod | FarTPV | 24:4 | موسی تمام دستورات خداوند را نوشت و صبح روز بعد برخاست و در پایین کوه قربانگاهی درست کرد و دوازده ستون به نشانهٔ دوازده طایفهٔ اسرائیل در آنجا قرار داد. | |
| Exod | FarTPV | 24:5 | سپس چند نفر از جوانان را فرستاد و آنها قربانیهای سوختنی گذرانیدند و برای پرستش خداوند گاوها را قربانی کردند. | |
| Exod | FarTPV | 24:6 | بعد از آن موسی نصف خون قربانیها را برداشت و در کاسه ریخت و نصف دیگر را در روی قربانگاه پاشید. | |
| Exod | FarTPV | 24:7 | سپس کتاب پیمان را برداشت و آن را با صدای بلند برای مردم خواند. آنها گفتند: «ما از خداوند اطاعت میکنیم و هرچه فرموده است، انجام خواهیم داد.» | |
| Exod | FarTPV | 24:8 | موسی خونی را که در کاسه ریخته بود برداشت و بر روی مردم پاشید و گفت: «این خون پیمانی را که خداوند هنگام دادن فرامینش با شما بست، تأیید میکند.» | |
| Exod | FarTPV | 24:10 | و خدای بنیاسرائیل را دیدند که زیر پاهایش مانند فرشی از یاقوت کبود، شفاف و آبی همچون آسمان بود. | |
| Exod | FarTPV | 24:11 | ولی خدا دست خود را بر بزرگان بنیاسرائیل دراز نکرد. آنها خدا را دیدند، سپس با یکدیگر خوردند و نوشیدند. | |
| Exod | FarTPV | 24:12 | خداوند به موسی فرمود: «بر بالای کوه به نزد من بیا و در اینجا بمان تا لوحهای سنگی را که تمام قوانینی که باید به قوم تعلیم دهی در آن نوشتهام، به تو بدهم.» | |
| Exod | FarTPV | 24:14 | موسی به رهبران قوم گفت: «شما در اینجا منتظر بمانید تا ما بازگردیم. هارون و حور پیش شما هستند و هرکس که مشکلی دارد به نزد آنها برود.» | |
| Exod | FarTPV | 24:16 | و روشنایی خیرهکنندهای که نشانهٔ حضور خداوند بود، کوه را فراگرفت. ابر مدّت شش روز آن را پوشانده بود و در روز هفتم، خداوند موسی را از میان ابرها صدا کرد. | |
Chapter 25
| Exod | FarTPV | 25:2 | به بنیاسرائیل بگو: «برای من هدیه بیاورند و هرکسی که از روی میل خود هدیهای برای من بیاورد آن را قبول کن. | |
| Exod | FarTPV | 25:4 | کتان نفیس، نخهای پشم تابیده شده به رنگ ارغوانی، قرمز و بنفش، پارچهٔ بافته شده از موی بُز، | |
| Exod | FarTPV | 25:10 | «صندوقی از چوب اقاقیا به طول یک متر و ده سانتیمتر و عرض و ارتفاع شصت و شش سانتیمتر بسازند | |
| Exod | FarTPV | 25:12 | چهار حلقهٔ زرّین برای آن بساز و آنها را به چهار پایهٔ آن نصب کن، دو حلقه در هر طرف. | |
| Exod | FarTPV | 25:14 | آنها را از داخل حلقههایی که در هر طرف صندوق قرار دارد، رد کن تا بتوانید صندوق را حمل کنید. | |
| Exod | FarTPV | 25:16 | آنگاه دو لوح سنگی را كه بر آن احكام نوشته شدهاند به تو خواهم داد تا آنها را در داخل صندوق بگذاری. | |
| Exod | FarTPV | 25:17 | «سرپوشی از طلای خالص به طول یک متر و ده سانتیمتر و عرض شصت و شش سانتیمتر برای آن درست کن. | |
| Exod | FarTPV | 25:19 | یک فرشته نگهبان در یک سر و دیگری در سر دیگر سرپوش قرار بگیرد. آنها را طوری بساز كه با سرپوش یک تکه شوند. | |
| Exod | FarTPV | 25:22 | من از بالای سرپوش، در بین دو فرشتهٔ نگهبانی که بر روی صندوق پیمان قرار دارند، با تو ملاقات خواهم کرد و قوانین خود را برای قوم اسرائیل به تو خواهم گفت. | |
| Exod | FarTPV | 25:23 | «میزی از چوب اقاقیا به طول هشتاد و هشت سانتیمتر و عرض چهل و چهارسانتیمتر و ارتفاع شصت و شش سانتیمتر بساز. | |
| Exod | FarTPV | 25:25 | حاشیهای به عرض هفتاد و پنج میلیمتر از چوب بساز و در اطراف آن نصب کن. سپس آن را با قابی از طلا بپوشان. | |
| Exod | FarTPV | 25:26 | چهار حلقه زرّین بساز و آنها را به چهار گوشهٔ میز جاییکه پایهها قرار دارند، وصل کن. | |
| Exod | FarTPV | 25:27 | حلقهها باید نزدیک حاشیهٔ چوبی باشد، به طوری که بتوان چوبهایی را برای حمل میز از داخل آن گذراند. | |
| Exod | FarTPV | 25:29 | بشقابها، کاسهها، کوزهها و پیالههایی برای استفاده از هدایای نوشیدنی بساز و بر روی میز قرار بده. تمام اینها باید از طلای خالص ساخته شود. | |
| Exod | FarTPV | 25:31 | «یک چراغدان از طلای خالص که چکشکاری شده باشد، بساز. پایهٔ چراغدان و شاخهها و جاچراغیهایش، همه یکپارچه باشند. | |
| Exod | FarTPV | 25:33 | در انتهای هریک از شش شاخهٔ چراغدان، سه جا چراغی به شکل شکوفهٔ بادام با گلبرگ و کاسبرگش قرار داده شود. | |
| Exod | FarTPV | 25:34 | در انتهای شاخهٔ مرکزی چراغدان، چهار جا چراغی به شکل شکوفهٔ بادام با گلبرگ و کاسبرگش ساخته شود. | |
| Exod | FarTPV | 25:36 | پیالهها، شاخهها و شاخهٔ مرکزی باید از طلای یکپارچه ساخته شوند. تمام چراغدان باید از طلای خالص یکپارچه و چکشکاری شده ساخته شود. | |
| Exod | FarTPV | 25:39 | چراغدان و تمام وسایل مربوط به آن از یک قطعه طلای خالص به وزن سی و پنج کیلوگرم ساخته شود. | |
Chapter 26
| Exod | FarTPV | 26:1 | «قسمت درونی خیمهٔ مقدّس كه خیمهٔ حضور من است را با ده پردهٔ کتان خوشبافت، از نخهای پشم تابیده شده به رنگهای بنفش، ارغوانی و قرمز بساز و آن را با تمثالهای فرشتگان نگهبان، تزئین کن. | |
| Exod | FarTPV | 26:4 | حلقههایی از ریسمان ارغوانی رنگ بساز و آنها را به حاشیهٔ پردهٔ تختهٔ اول متّصل کن. همین کار را برای پردههای تختهٔ دوم نیز انجام بده. | |
| Exod | FarTPV | 26:5 | پنجاه حلقه به کنارهٔ پردهٔ اول و پنجاه حلقه به کنارهٔ پردهٔ دوم دوخته شود. این حلقهها باید مقابل یکدیگر قرار بگیرند. | |
| Exod | FarTPV | 26:9 | این پردهها را به صورت یک تختهٔ پنج تایی و یک تختهٔ شش تایی به طور جداگانه به هم بدوز. ششمین پردهٔ دوم را که جلوی خیمه قرار میگیرد، دولا کن. | |
| Exod | FarTPV | 26:10 | پنجاه حلقه در حاشیهٔ پردهای که در کنار تختهٔ اول قرار دارد و پنجاه حلقه در حاشیهٔ پرده دوم وصل کن. | |
| Exod | FarTPV | 26:13 | نیم متری که از طول پردهها از هر طرف اضافه میآید، از دو طرف آویزان شود تا خیمه را بپوشاند. | |
| Exod | FarTPV | 26:14 | «روکشی از پوست قوچ که به رنگ قرمز، رنگ شده باشد، بر روی قسمت فوقانی خیمه بکش و روی آن را نیز با روکش دیگری از چرم اعلا بپوشان. | |
| Exod | FarTPV | 26:17 | با دو زبانه برای اتصال تا به این ترتیب همهٔ ستونها به هم متّصل شوند. همهٔ ستونها باید دارای این اتصالها باشند. | |
| Exod | FarTPV | 26:19 | چهل پایهٔ نقرهای در زیر این بیست ستون قرار بده دو پایه برای هر ستون تا دو اتصال آن را نگاه دارد. | |
| Exod | FarTPV | 26:24 | این ستونهای گوشه باید از پایین تا بالا به یكدیگر متّصل باشند. دو ستون گوشهٔ دیگر هم به همین طریق ساخته شوند. | |
| Exod | FarTPV | 26:25 | بنابراین هشت ستون با شانزده پایهٔ نقرهای، که دو پایه در زیر هر ستون قرار بگیرد، بساز. | |
| Exod | FarTPV | 26:27 | پنج تخته برای ستونهای طرف دیگر و پنج تخته برای ستونهای عقب خیمه، که در سمت مغرب است- | |
| Exod | FarTPV | 26:29 | تمام ستونها را با روکشی از طلا بپوشان و حلقههایی از طلا به آنها نصب کن، به طوری که تختههای پشتبند، از داخل آنها بگذرد. | |
| Exod | FarTPV | 26:31 | «پردهای از نخهای پشمی ارغوانی، بنفش و قرمز و کتان تابیده شدهٔ خوشبافت تهیّه کن و آن را با تمثالهای فرشتههای نگهبان، که با مهارت طرح شده باشند، تزئین کن. | |
| Exod | FarTPV | 26:32 | پرده را با چنگکهای زرّین به چهار ستونی که از چوب اقاقیا ساخته شده و روکش طلا دارد و بر چهار پایهٔ نقرهای قرار گرفته، آویزان کن. | |
| Exod | FarTPV | 26:33 | پرده را به چنگکهای سقف خیمه بیاویز و صندوق پیمان كه حاوی دو لوح سنگی است را در پشت پرده قرار بده. این پرده باید مکان مقدّس را از مقدّسترین مکان جدا سازد. | |
| Exod | FarTPV | 26:35 | میز را در خارج از مقدّسترین مکان، در سمت شمالی خیمه و چراغدان را در سمت جنوبی آن، بگذار. | |
| Exod | FarTPV | 26:36 | «برای قسمت ورودی خیمه، پردهای از کتان خوشبافت که از نخهای پشمی ارغوانی، بنفش و قرمز بافته شده باشد درست کن. | |
Chapter 27
| Exod | FarTPV | 27:1 | «قربانگاهی از چوب اقاقیا به طول دو متر و بیست سانتیمتر و عرض دو متر و بیست سانتیمتر -به شکل مربّع- و به ارتفاع سه متر و ده سانتیمتر بساز. | |
| Exod | FarTPV | 27:2 | چهار برجستگی به شکل شاخه در چهار گوشهٔ آن بساز. این برجستگیها و قربانگاه باید از یک قطعه چوب ساخته شود و با روکشی از برنز پوشیده شود. | |
| Exod | FarTPV | 27:3 | خاکاندازها برای برداشتن خاکسترهای چوب و همچنین بیلچهها، کاسهها، چنگکها و انبرها برای آن بساز. تمام این وسایل باید از برنز ساخته شود. | |
| Exod | FarTPV | 27:5 | این آتشدان را در زیر لبهٔ قربانگاه قرار بده، به طوری که در نیمهٔ فوقانی قربانگاه قرار بگیرد. | |
| Exod | FarTPV | 27:8 | قربانگاه را از تخته به صورت یک جعبه، مطابق نمونهای که در روی کوه به تو نشان دادم بساز. | |
| Exod | FarTPV | 27:9 | «صحنی برای خیمهٔ مقدّس من بساز. پردههای قسمت جنوبی آن از کتان خوش بافت و به طول چهل و چهار متر باشد. | |
| Exod | FarTPV | 27:10 | این پردهها به وسیلهٔ بیست ستون برنزی که در بیست پایهٔ برنزی قرار دارد، با چنگکها و میلههای نقرهای نگه داشته میشود. | |
| Exod | FarTPV | 27:14 | در هر طرف در ورودی خیمه، یک پردهٔ شش متر و شصت سانتیمتری با سه ستون و سه پایه قرار بگیرد. | |
| Exod | FarTPV | 27:15 | در هر طرف در ورودی خیمه، یک پردهٔ شش متر و شصت سانتیمتری با سه ستون و سه پایه قرار بگیرد. | |
| Exod | FarTPV | 27:16 | برای دروازهٔ صحن، یک پرده به طول نُه متر از کتان تابیدهٔ خوش بافت، قلّابدوزی شده پشمی به رنگهای ارغوانی، بنفش و قرمز، که به وسیلهٔ چهار ستون و چهار پایه نگه داشته میشود، درست کن. | |
| Exod | FarTPV | 27:17 | تمام ستونهای اطراف صحن باید به وسیلهٔ پشتبندهای نقرهای به هم متّصل گردند و چنگکهای آنها از نقره و پایههای آنها از برنز باشد. | |
| Exod | FarTPV | 27:18 | درازای صحن چهل و چهار متر، پهنای آن بیست و دو متر و ارتفاع آن دو متر و بیست سانتیمتر باشد. پردهها از کتان تابیده شده و ستونها از برنز ساخته شوند. | |
| Exod | FarTPV | 27:19 | تمام وسایلی که برای خیمه به کار میرود و تمام میخهای خیمه و میخهای پردههای آن باید از برنز ساخته شوند. | |
| Exod | FarTPV | 27:20 | «به بنیاسرائیل دستور بده که روغن زیتون خالص برای چراغها بیاورند تا چراغها همیشه روشن باشند. | |
Chapter 28
| Exod | FarTPV | 28:1 | «برادرت هارون و پسرانش ناداب، ابیهو، العازار و ایتامار را از بقیّهٔ قوم اسرائیل جدا کن و به حضور من بیاور تا به عنوان کاهن مرا خدمت نمایند. | |
| Exod | FarTPV | 28:3 | به استادکاران ماهری که مهارت خود را مدیون من هستند بگو، لباسهای هارون را درست کنند تا او تقدیس شود و به عنوان کاهن مرا خدمت نماید. | |
| Exod | FarTPV | 28:4 | لباسهایی که آنها باید تهیّه کنند از این قرار است: سینهپوش، جامهٔ مخصوص کاهنان، ردا، پیراهن بلند نقشدوزی شده، دستار و کمربند. آنها باید برای برادرت هارون و پسرانش لباسهای كهانت تهیّه كنند تا آنها به عنوان کاهنان در خدمت من باشند. | |
| Exod | FarTPV | 28:5 | لباسها باید از نخهای طلا و پشم به رنگهای بنفش، ارغوانی و قرمز و کتان ظریف درست شوند. | |
| Exod | FarTPV | 28:6 | «جامهٔ مخصوص کاهنان باید از نخهای طلا و با پشم به رنگهای بنفش، ارغوانی و قرمز و کتان خوش بافت تهیّه و به طرزی هنرمندانهای طراحی شده باشند. | |
| Exod | FarTPV | 28:8 | یک کمربند به همان ترتیب از طلا و نخهای بنفش و ارغوانی و قرمز و کتان خوش بافت به آن وصل باشد. | |
| Exod | FarTPV | 28:11 | یک جواهرساز ماهر را بیاور تا اسامی پسران یعقوب را بر این دو سنگ حكاكی كند، و آنها را در قالبی زرّین قرار بده. | |
| Exod | FarTPV | 28:12 | این دو سنگ را به نشانهٔ دوازده طایفهٔ اسرائیل به بندهایی که از شانهها به سینهپوش وصل میشود ببند. به این وسیله هارون همیشه نام آنها را بر روی شانههای خود حمل میکند تا من -خداوند- همیشه قوم خود را به یاد بیاورم. | |
| Exod | FarTPV | 28:13 | قابی زرّین بساز و دو زنجیر از طلای خالص که مثل ریسمان بافته شده باشد تهیّه کن و قاب را به آنها وصل کن. | |
| Exod | FarTPV | 28:14 | قابی زرّین بساز و دو زنجیر از طلای خالص که مثل ریسمان بافته شده باشد تهیّه کن و قاب را به آنها وصل کن. | |
| Exod | FarTPV | 28:15 | «سینهپوشی برای كاهن اعظم بساز تا آن را در تشخیص ارادهٔ خدا به كار برد. این باید از جنس همان موّاد جامهٔ مخصوص کاهنان و با نقشدوزیهای مشابه آن ساخته شود. | |
| Exod | FarTPV | 28:17 | چهار ردیف سنگهای قیمتی که در هر ردیف سه سنگ داشته باشد بر روی آن قرار بده. سنگهای ردیف اول، عقیق قرمز، یاقوت زرد و لعل باشد. | |
| Exod | FarTPV | 28:20 | ردیف چهارم یاقوت کبود، عقیق جگری و یشم باشد. سنگها باید در قالبی زرّین قرار بگیرند. | |
| Exod | FarTPV | 28:21 | تعداد سنگها باید دوازده عدد باشد. یک عدد برای هریک از اسامی پسران یعقوب. بر روی هر سنگ نام یکی از دوازده طایفهٔ اسرائیل حک شود. | |
| Exod | FarTPV | 28:25 | دو سر دیگر ریسمانها را به دو قاب ببند، به طوری که آنها در جلو به بندهای جامهٔ مخصوص کاهن متّصل شود. | |
| Exod | FarTPV | 28:26 | دو حلقهٔ زرّین بساز و آنها را به گوشههای پایین سینهپوش و به قسمت داخلی آن، یعنی در کنار جامه وصل کن. | |
| Exod | FarTPV | 28:27 | دو حلقهٔ زرّین دیگر هم بساز و آنها را به قسمت پایین بندهایی که از شانههای جامهٔ مخصوص کاهنان نزدیک درز و بالای كمربندی كه از پشم ظریف ساخته شده، متّصل نما. | |
| Exod | FarTPV | 28:28 | حلقههای سینهپوش باید با نخ ارغوانی رنگ به حلقههای روی جامهٔ مخصوص کاهنان مربوط شوند. به طوری که سینهپوش در بالای کمربند قرار بگیرد و محكم باشد. | |
| Exod | FarTPV | 28:29 | «به این ترتیب هارون اسامی طایفههای اسرائیل را که روی سینهپوش نوشته شده، بر روی قلبش حمل خواهد کرد تا هروقت به مکان مقدّس و به حضور خدا میرود آنها را همیشه به یاد من كه خداوندم بیاورد. | |
| Exod | FarTPV | 28:30 | سنگهای اوریم و تُمیم را بر سینهپوش بگذار تا هروقت هارون به حضور مقدّس من میآید آنها را حمل كند. در چنین مواقعی او باید همیشه این سینهپوش را بر تن داشته باشد تا بتواند ارادهٔ مرا برای قوم اسرائیل تشخیص دهد. | |
| Exod | FarTPV | 28:31 | «ردایی که زیر جامهٔ مخصوص کاهنان پوشیده میشود، باید از یک قطعه پارچهٔ پشمی ارغوانی رنگ باشد. | |
| Exod | FarTPV | 28:32 | در وسط آن پارچه، شکافی برای جای سر باز شود و دور تا دور جای شکافته شده با کتانی که مانند زره بافته شده باشد، دوخته شود تا مانع پارگی آن شود. | |
| Exod | FarTPV | 28:33 | حاشیهٔ ردا را با منگولههایی به شکل انار که از نخهای پشم ارغوانی، قرمز و بنفش درست شده باشد تزئین نما و در وسط هر دو منگوله، یک زنگ طلایی آویزان کن. | |
| Exod | FarTPV | 28:34 | حاشیهٔ ردا را با منگولههایی به شکل انار که از نخهای پشم ارغوانی، قرمز و بنفش درست شده باشد تزئین نما و در وسط هر دو منگوله، یک زنگ طلایی آویزان کن. | |
| Exod | FarTPV | 28:35 | هارون هروقت برای خدمت به معبد میرود این ردا را بپوشد تا وقتی به مکان مقدّس و به حضور من وارد میشود و یا وقتی آنجا را ترک میکند، صدای زنگ شنیده شود. مبادا او در آنجا بمیرد. | |
| Exod | FarTPV | 28:36 | «لوحهای برّاق از طلای خالص بساز و کلمات 'وقف شده برای خداوند' را بر روی آن حک کن، همانطور که یک جواهر ساز روی انگشتری خاتم حکاکی میکند. | |
| Exod | FarTPV | 28:38 | هارون باید آن را بر پیشانی خود قرار دهد تا من خداوند، تمام قربانیهایی را كه بنیاسرائیل به من تقدیم میكنند بپذیرم، حتّی اگر قوم در تقدیم آنها مرتكب خطاهایی نیز بشوند. | |
| Exod | FarTPV | 28:39 | «پیراهن هارون را از كتان ظریف بباف و دستاری از كتان ظریف و حمایل نقشدوزی شده برای او درست كن. | |
| Exod | FarTPV | 28:40 | «برای پسران هارون هم پیراهن، حمایلی و سرپوشی درست کن که به آنها وقار و جلال ببخشد. | |
| Exod | FarTPV | 28:41 | این لباسها را بر تن برادرت هارون و پسران او بپوشان و آنها را با روغن زیتون مسح نموده، دستگذاری و تقدیس نما تا آنها به عنوان کاهن، مرا خدمت نمایند. | |
| Exod | FarTPV | 28:42 | برای آنها شلوارهای کتانی کوتاه تهیّه کن تا برهنگی بدن آنها را از کمر تا رانهایشان بپوشاند. | |
Chapter 29
| Exod | FarTPV | 29:1 | «این است آنچه که تو باید برای دستگذاری هارون و پسرانش انجام دهی تا آنها را برای خدمت کهانت تقدیس نمایی. یک گاو نر و دو قوچ بیعیب انتخاب نما. | |
| Exod | FarTPV | 29:2 | از آرد گندم بسیار خوب، نان فطیر بپز، بعضی را با روغن زیتون بپز، مقداری هم بدون روغن زیتون، و مقداری نیز به شکل کلوچههای نازک که روی آن روغن مالیده شده باشد، تهیّه کن. | |
| Exod | FarTPV | 29:3 | آنها را داخل سبد بگذار و وقتی گاو نر و دو قوچ را برای من قربانی میکنی آنها را نیز تقدیم نما. | |
| Exod | FarTPV | 29:5 | سپس لباس کهانت، یعنی پیراهن، جامهٔ مخصوص کاهنان، ردایی كه بر جامهٔ مخصوص کاهنان قرار میگیرد، سینهپوش و کمربند را به هارون بپوشان. | |
| Exod | FarTPV | 29:6 | دستار را بر سرش بگذار و نشانهٔ مقدّس را كه بر آن عبارت 'وقف شده برای خداوند' حک شده، بر دستار نصب کن. | |
| Exod | FarTPV | 29:9 | سپس کمربند را به کمر آنها ببند و دستار بر سرشان بگذار. کهانت برای هارون و پسرانش یک امر واجب دایمی خواهد بود. پس به این ترتیب هارون و پسرانش را برای خدمت کهانت تقدیس نما. | |
| Exod | FarTPV | 29:10 | «گاو نر را جلوی در خیمهٔ مقدّس خداوند بیاور و هارون و پسرانش دستهای خود را بر سر آن بگذارند. | |
| Exod | FarTPV | 29:12 | کمی از خونش را با انگشت خود بر شاخهای قربانگاه بمال و بقیّه را بر پایههای قربانگاه بریز. | |
| Exod | FarTPV | 29:13 | آنگاه تمام چربی که رودهها را پوشانیده و بهترین قسمت جگر و دو قلوه و چربی آن را بگیر و بر روی قربانگاه بسوزان، | |
| Exod | FarTPV | 29:14 | امّا گوشت و پوست و سرگین گاو نر را بیرون اردوگاه با آتش بسوزان، چون قربانی گناه است. | |
| Exod | FarTPV | 29:15 | «یکی از قوچها را بگیر و به هارون و پسرانش بگو که دستهای خود را روی سر قوچ بگذارند، | |
| Exod | FarTPV | 29:17 | بعد قوچ را تکهتکه کن، و شکمبه، رودهها و پاچههایش را بشوی و آنها را روی سر و هریک از تکهها بگذار. | |
| Exod | FarTPV | 29:18 | تمام قوچ را به عنوان قربانی سوختنی بر قربانگاه بسوزان. عطر این قربانی مرا خشنود میسازد. | |
| Exod | FarTPV | 29:20 | و سر قوچ را بِبُر و قسمتی از خون آن را به نرمهٔ گوش راست هارون و پسرانش، و همچنین به انگشت شَصتِ دستِ راست و انگشت شَصت پای راست ایشان بمال. باقیماندهٔ خون را گرداگرد قربانگاه بپاش. | |
| Exod | FarTPV | 29:21 | مقداری از خونی را که بر روی قربانگاه هست بگیر و قدری روغن مسح برداشته بر هارون و پسرانش و بر لباسهای او و پسران هارون و لباسهای آنها بمال تا او و پسرانش و لباسهایشان تقدیس گردند. | |
| Exod | FarTPV | 29:22 | «سپس چربی و دنبه قوچ، چربیای که رودهها را میپوشاند، بهترین قسمت جگر، دو قلوه و چربیای را که روی آنها میباشد و ران راست را ببر. | |
| Exod | FarTPV | 29:23 | و از سبد نانی كه به من تقدیم شده یک نان از هر نوع بردار: یكی از نانهای با روغن زیتون و یكی بدون آن و یک عدد كلوچه. | |
| Exod | FarTPV | 29:24 | اینها را به دست هارون و پسرانش بده و به آنها بگو که آنها را به عنوان هدیهٔ مخصوص به من تقدیم کنند. | |
| Exod | FarTPV | 29:25 | سپس تو اینها را از دست آنان بگیر و بر بالای قربانی سوختنی بسوزان تا عطر خوشبو برای من باشد. | |
| Exod | FarTPV | 29:26 | «بعد سینهٔ قوچ را بگیر و به عنوان هدیهٔ مخصوص به من تقدیم نما. این قسمت سهم تو میباشد. | |
| Exod | FarTPV | 29:27 | «زمانی که یک کاهن دستگذاری میشود، سینه و ران راست قوچی که برای دستگذاری قربانی شده باشد، باید به عنوان هدیهٔ مخصوص به من تقدیم گردد و برای كاهنان کنار گذاشته شود. | |
| Exod | FarTPV | 29:28 | این قانون تغییرناپذیر است که وقتی قوم من هدیهٔ سلامتی میگذرانند، سینه و ران راست آن از آن کاهنان است. این هدیهٔ قوم به خداوند است. | |
| Exod | FarTPV | 29:29 | «لباسهای کهانت هارون بعد از مرگ او به پسرانش تعلّق خواهد داشت تا در وقت دستگذاری آنها را بپوشند. | |
| Exod | FarTPV | 29:30 | پسر هارون که به عنوان کاهن جانشین او میشود تا به خیمهٔ مقدّس خداوند داخل شده و خدمت کهانت را انجام دهد، باید این لباسها را به مدّت هفت روز بپوشد. | |
| Exod | FarTPV | 29:31 | «گوشت قوچی را که در مراسم دستگذاری هارون و پسرانش قربانی شده در مکان مقدّس با آب بپز. | |
| Exod | FarTPV | 29:32 | هارون و پسرانش آن گوشت را با نانی که در سبد میباشد در ورودی خیمهٔ مقدّس خداوند بخورند. | |
| Exod | FarTPV | 29:33 | آنها باید خوراکی را که در مراسم دستگذاری و آمرزش آنها آماده شده به تنهایی بخورند. فقط كاهنان میتوانند این غذا را بخوردند، چون مقدّس است. | |
| Exod | FarTPV | 29:34 | اگر چیزی از گوشت و یا نان مراسم دستگذاری تا صبح باقی بماند، باید آن را با آتش بسوزانی. آنها نباید خورده شود، زیرا مقدّس است. | |
| Exod | FarTPV | 29:36 | هر روز باید یک گاو نر برای آمرزش گناهان قربانی کنی تا قربانگاه را پاک گردانی. سپس آن را با روغن زیتون تقدیس کن تا مقدّس گردد. | |
| Exod | FarTPV | 29:37 | این کار را تا مدّت هفت روز، هر روز انجام بده. آنگاه قربانگاه کاملاً مقدّس میگردد، و هرکس یا هر چیز که قربانگاه را لمس نماید توسط قدرت قدّوسیّت آن آسیب خواهد دید. | |
| Exod | FarTPV | 29:40 | با برّهٔ اول یک کیلو آرد نرم و یک لیتر روغن خالص زیتون تقدیم نما و نیز یک لیتر شراب برای هدیهٔ نوشیدنی تقدیم کن. | |
| Exod | FarTPV | 29:41 | برّهٔ دوم را شامگاهان مانند برّهٔ اول، به همراه یک کیلو آرد نرم و یک لیتر روغن خالص زیتون و یک لیتر شراب قربانی نما تا عطر خوشبو و قربانی سوختنی برای من باشد. | |
| Exod | FarTPV | 29:42 | این قربانی سوختنی باید برای همیشه جلوی در ورودی خیمهٔ مقدّس خداوند در حضور خداوند، جایی که من بر شما ظاهر میشوم و با شما سخن میگویم تقدیم شود. | |
| Exod | FarTPV | 29:43 | من در آنجا با بنیاسرائیل ملاقات خواهم نمود و نور حضور من آنجا را مقدّس خواهد گردانید. | |
| Exod | FarTPV | 29:44 | من خیمه و قربانگاه را تقدیس خواهم گردانید، و هارون و پسرانش را برای خدمت به عنوان کاهنان تقدیس مینمایم. | |
Chapter 30
| Exod | FarTPV | 30:2 | آن را به صورت چهار گوش بساز. درازایش چهل و پنج سانتیمتر، و ارتفاعش نود سانتیمتر. شاخهایش در چهار گوشه از یک تکه باشند | |
| Exod | FarTPV | 30:3 | روی آن و هر چهار طرفش و نیز شاخهایش را با طلای ناب بپوشان و یک حاشیهٔ طلایی نیز به دور آن بساز. | |
| Exod | FarTPV | 30:4 | دو حلقهٔ طلایی بساز و آنها را در هر دو طرف زیر حاشیهها نصب کن تا میلههایی که برای حمل آنهاست از آنها عبور کند. | |
| Exod | FarTPV | 30:6 | این قربانگاه را روبهروی پردهای که در مقابل صندوق پیمان است بگذار. آنجا جایی است که من با تو ملاقات میکنم. | |
| Exod | FarTPV | 30:8 | او هر شامگاه نیز وقتیکه چراغها را روشن میکند، باید این کار را انجام دهد. این هدیه بُخور باید در تمام دورانها بدون وقفه انجام گردد. | |
| Exod | FarTPV | 30:9 | در این قربانگاه هیچ بُخور ناپاک نسوزانید و قربانی سوزاندنی، هدیهٔ غلاّت و هدیهٔ نوشیدنی نگذرانید. | |
| Exod | FarTPV | 30:10 | هارون باید سالی یکبار با ریختن خون قربانی گناه بر شاخهای قربانگاه آن را پاک نماید. این مراسم باید در تمام دورانها انجام شود. این قربانگاه باید برای خداوند کاملاً مقدّس باشد.» | |
| Exod | FarTPV | 30:12 | «هر وقتیکه تو بنیاسرائیل را سرشماری میکنی، هرکس باید بهای جان خود را به من بپردازد تا هنگام سرشماری بلایی بر او واقع نگردد. | |
| Exod | FarTPV | 30:14 | تمام کسانیکه شمرده میشوند و بیست سال و یا بیشتر دارند باید همین مبلغ را به من بپردازند. | |
| Exod | FarTPV | 30:16 | تو باید این هدایا را از قوم اسرائیل بگیری، جمع کنی و برای خدمت خیمهٔ مقدّس خداوند در حضور من به کار ببری. این هدایا بازخرید جان آنهاست و من از آنها پشتیبانی خواهم کرد.» | |
| Exod | FarTPV | 30:18 | «حوضی با پایههایی از برنز برای شستوشو بساز و آن را در وسط خیمهٔ حضور خداوند و قربانگاه بگذار و آب در آن بریز. | |
| Exod | FarTPV | 30:19 | هارون و پسرانش قبل از اینکه برای تقدیم قربانیهای سوختنی نزد قربانگاه بروند، دستها و پاهای خود را در آب حوض بشویند، مبادا هلاک گردند. | |
| Exod | FarTPV | 30:20 | هارون و پسرانش قبل از اینکه برای تقدیم قربانیهای سوختنی نزد قربانگاه بروند، دستها و پاهای خود را در آب حوض بشویند، مبادا هلاک گردند. | |
| Exod | FarTPV | 30:21 | آنها باید دستها و پاهای خود را بشویند تا نمیرند. این قانون همیشگی برای آنها و جانشینانشان میباشد.» | |
| Exod | FarTPV | 30:23 | «از بهترین عطریّات بگیر، شش کیلو مُر چکیده، سه کیلو دارچین معطر، سه کیلو نیشکر معطر، | |
| Exod | FarTPV | 30:28 | قربانگاه هدایای سوزاندنی و آنچه مربوط به آن است، حوض شستوشو و پایههایش را تقدیس نما. | |
| Exod | FarTPV | 30:29 | تمام اینها را به این ترتیب تقدیس نما تا کاملاً مقدّس گردند و هرکس که آنها را لمس کند نیز مقدّس خواهد گردید. | |
| Exod | FarTPV | 30:31 | به قوم اسرائیل بگو، 'این روغن مقدّسِ تقدیس، باید در تمام نسلها برای خدمت من مصرف گردد. | |
| Exod | FarTPV | 30:32 | این روغن نباید روی اشخاص عادی ریخته شود، و شما نباید مطابق دستور آن هیچ مخلوطی مانند آن درست کنید، این روغن مقدّس است و برای شما باید مقدّس باشد. | |
| Exod | FarTPV | 30:33 | هرکسی که مانند ترکیب آن مخلوط درست کند و هرکس از آن بر بدن کسی دیگر غیراز یک كاهن بمالد، از قوم من اخراج گردد.'» | |
| Exod | FarTPV | 30:34 | خداوند به موسی فرمود: «از عطریّاتی که به تو میگویم از هریک به اندازهٔ مساوی بگیر: مَیعه، اظفار، قِنّه و کُندُر خالص. | |
| Exod | FarTPV | 30:35 | اینها را مخلوط کن و بُخوری مانند عطر درست کن و نمک نیز بر آن اضافه کن تا پاک و مقدّس باشد. | |
| Exod | FarTPV | 30:36 | قدری از آن را خوب به صورت پودر بکوب و قدری از آن را جلو صندوق پیمان، در خیمهٔ مقدّس خداوند، جایی که من با شما ملاقات میکنم بگذار، این برای شما کاملاً مقدّس باشد. | |
| Exod | FarTPV | 30:37 | نباید برای خودتان با این تركیب عطریّات بسازید بلکه این بُخور را بهخاطر خداوند، مقدّس بدانید. | |
Chapter 31
| Exod | FarTPV | 31:3 | او را از قدرت خود پُر ساختهام و به او استعداد و دانش و مهارت برای انجام هنرهای گوناگون بخشیدهام. | |
| Exod | FarTPV | 31:4 | تا در طلا سازی و نقره سازی و برنز کاری، همچنین در جواهرسازی و مرصعکاری آن و نجّاری و چوببری و صنایع دیگر با مهارت کار کند. | |
| Exod | FarTPV | 31:5 | تا در طلا سازی و نقره سازی و برنز کاری، همچنین در جواهرسازی و مرصعکاری آن و نجّاری و چوببری و صنایع دیگر با مهارت کار کند. | |
| Exod | FarTPV | 31:6 | اهولیاب -پسر اخیسامک- را که از طایفهٔ دان است، به همکاری و معاونت او انتخاب کردهام و به تمام صنعتگران حکمت و قدرت مخصوصی بخشیدهام تا تمام چیزهایی را که دستور دادهام، | |
| Exod | FarTPV | 31:11 | روغن مسح و بُخور معطّر برای مکان مقدّس و همهٔ اینها را کاملاً همانطور که دستور دادهام، بسازند.» | |
| Exod | FarTPV | 31:13 | «به بنیاسرائیل بگو: سبت، روز مخصوص من و روز استراحت را محترم بدارید. این بین من و شما و تمام نسلهای آیندهٔ شما، نشانهای است تا بدانید که من که خداوند هستم، شما را قوم مخصوص خود نمودهام. | |
| Exod | FarTPV | 31:14 | شما باید روز سبت را محترم بدارید زیرا این روز برای شما مقدّس است. کسیکه حرمت آن را نگاه ندارد، از قوم من اخراج گردد و کسیکه در این روز کار کند، باید کشته شود. | |
| Exod | FarTPV | 31:15 | شما شش روز دارید که در آن کارهای خود را انجام دهید. امّا روز هفتم، روز استراحت و روز مقدّس خداوند است. هرکس که در آن روز کاری انجام بدهد باید کشته شود. | |
| Exod | FarTPV | 31:17 | این پیمانی ابدی بین من و قوم اسرائیل میباشد. زیرا من -خداوند- آسمان و زمین را در شش روز ساختم و روز هفتم دست از کار کشیدم و استراحت نمودم.» | |
Chapter 32
| Exod | FarTPV | 32:1 | وقتی مردم دیدند که موسی مدّت زیادی در کوه مانده و بازنگشته است، دور هارون جمع شدند و گفتند: «ما نمیدانیم چه بر سر این موسی که ما را از مصر بیرون آورد، آمده است. پس خدایی برای ما بساز تا ما را راهنمایی کند.» | |
| Exod | FarTPV | 32:2 | هارون به آنها گفت: «گوشوارههای طلایی را که در گوش زنها و دختران و پسران شما هست، به نزد من بیاورید.» | |
| Exod | FarTPV | 32:3 | پس تمام مردم، گوشوارههای طلایی را که به گوشهای خود آویخته بودند، بیرون آورده پیش هارون بردند. | |
| Exod | FarTPV | 32:4 | هارون گوشوارهها را از ایشان گرفت و آنها را ذوب کرده در قالب ریخت و یک گوسالهٔ طلایی از آن درست کرد. مردم گفتند: «ای اسرائیل، این خدای ماست که ما را از زمین مصر بیرون آورد.» | |
| Exod | FarTPV | 32:5 | سپس هارون قربانگاهی در مقابل گوسالهٔ طلایی درست کرد و اعلام نمود: «فردا عید مخصوص خداوند است.» | |
| Exod | FarTPV | 32:6 | روز بعد، صبح زود برخاسته و حیواناتی آوردند تا به عنوان قربانی بسوزانند. بعضی هم هدایای سلامتی آوردند و سپس به خوردن و نوشیدن و لهو و لعب پرداختند. | |
| Exod | FarTPV | 32:7 | خداوند به موسی فرمود: «فوراً پایین برو. زیرا قوم تو که از زمین مصر بیرون آوردی، گناه کرده و مرا ترک نمودهاند. | |
| Exod | FarTPV | 32:8 | آنها راهی را که من به ایشان نشان دادم ترک کردهاند و گوسالهای از طلا درست کرده آن را پرستش میکنند و برای آن قربانی نمودهاند. آنها میگویند که آن گوساله خدای ایشان است که آنها را از مصر بیرون آورده است. | |
| Exod | FarTPV | 32:10 | تو دیگر برای آنها شفاعت نکن چون من از دست آنها خشمگین هستم و میخواهم آنها را نابود کنم. سپس از تو و از نسلهای تو قوم بزرگی به وجود میآورم.» | |
| Exod | FarTPV | 32:11 | امّا موسی نزد خداوند خدای خود التماس نموده گفت: «ای خداوند، چرا با قوم خود چنین خشمگین هستی، قومی که با قدرت و عظمت آنها را از مصر بیرون آوردی؟ | |
| Exod | FarTPV | 32:12 | چرا مصریان بتوانند بگویند که تو، قوم خود را از مصر بیرون بردی تا آنها را در کوه و بیابان هلاک کنی و از بین ببری؟ از خشم خود بگذر و از تصمیم خود منصرف شو و این بلا را بر سر قوم خود نیاور. | |
| Exod | FarTPV | 32:13 | ابراهیم و اسحاق و یعقوب، بندگان خود را به یاد آور. قول و قسمیکه برای ایشان خوردی بهخاطر بیاور که فرمودی نسل آنها را مانند ستارگان آسمان زیاد میکنی و تمام سرزمینی را که به ایشان قول دادی به آنها میدهی که تا ابدالآباد مال خودشان باشد.» | |
| Exod | FarTPV | 32:15 | موسی از کوه پایین رفت و دو لوح سنگی که احكام بر دو طرف آن نوشته شده بود، در دستش بود. | |
| Exod | FarTPV | 32:17 | وقتیکه یوشع سر و صدا و فریاد مردم را شنید، به موسی گفت: «این صداها صدای جنگ در اردوگاه است.» | |
| Exod | FarTPV | 32:18 | موسی در جواب گفت: «این صداها شبیه صدای پیروزی و یا نالهٔ شکست نیست، بلکه صدای آواز خواندن است.» | |
| Exod | FarTPV | 32:19 | وقتیکه موسی به نزدیک اردو رسید و گوساله طلایی و مردمی را که میرقصیدند، دید، خشمگین شد و لوحها را در پای کوه به زمین زد و شکست. | |
| Exod | FarTPV | 32:20 | سپس گوسالهای را که ساخته بودند برداشت و در آتش سوزانید و مثل پودر آن را نرم کرد و سپس با آب مخلوط نموده و آن آب را به اسرائیلیها نوشانید. | |
| Exod | FarTPV | 32:21 | موسی به هارون گفت: «این مردم با تو چهکار کردهاند که تو با آنها مرتکب چنین گناهی شدی؟» | |
| Exod | FarTPV | 32:23 | آنها به من گفتند که ما نمیدانیم چه بر سر این موسی که ما را از مصر بیرون آورده است، آمده. پس برای ما خدایی درست کن تا ما را رهبری کند. | |
| Exod | FarTPV | 32:24 | من از آنها خواستم تا طلاهای خود را به نزد من بیاورند و آنها هم آوردند. سپس طلاها را در آتش انداختم و این گوساله بیرون آمد!» | |
| Exod | FarTPV | 32:25 | موسی دید که هارون اجازه داده قوم یاغی شوند و خود را در نظر دشمنانشان احمق نشان دهند. | |
| Exod | FarTPV | 32:26 | بنابراین در مقابل دروازهٔ اردوگاه ایستاده فریاد کرد و گفت: «تمام کسانیکه طرف خداوند هستند، اینجا پیش من بیایند.» تمام طایفهٔ لاوی به نزد موسی رفتند. | |
| Exod | FarTPV | 32:27 | موسی به آنها گفت: «خدای بنیاسرائیل میفرماید هریکی از شما شمشیر خود را ببندد و از این طرف اردو به آن طرف اردو برود و برادر و دوست و همسایهٔ خود را بکشد.» | |
| Exod | FarTPV | 32:29 | موسی به لاویان گفت: «شما امروز با کشتن پسران و برادران خویش، خود را برای خدا وقف نمودهاید تا به عنوان کاهنان، خداوند را خدمت کنید. بنابراین خداوند خودش شما را برکت داده است.» | |
| Exod | FarTPV | 32:30 | روز بعد، موسی به مردم گفت: «شما مرتکب گناه بزرگی شدهاید. امّا من دوباره بالای کوه میروم، شاید بتوانم از خدا برای شما آمرزش بطلبم.» | |
| Exod | FarTPV | 32:31 | موسی دوباره به نزد خداوند رفت و عرض کرد: «این مردم گناه بزرگی مرتکب شدهاند. آنها خدایی از طلا برای خود درست کرده آن را پرستش نمودهاند. | |
| Exod | FarTPV | 32:32 | حالا از تو تقاضا میکنم، گناه آنها را ببخشی. امّا اگر حاضر نیستی که گناه آنها را ببخشی، پس اسم مرا هم از دفتری که نوشتهای، پاک کن.» | |
| Exod | FarTPV | 32:33 | خداوند در جواب فرمود: «من نام کسانی را که برضد من گناه کردهاند از دفتر خود پاک میکنم. | |
| Exod | FarTPV | 32:34 | حالا برو و قوم را به جایی که به تو گفتهام رهبری کن. بهخاطر داشته باش که فرشتهٔ من تو را راهنمایی خواهد کرد. ولی موقع آن هم خواهد رسید که من قوم را بهخاطر گناهی که کردهاند مجازات کنم.» | |
Chapter 33
| Exod | FarTPV | 33:1 | خداوند به موسی فرمود: «تو و این قومی که آنها را از مصر بیرون آوردهای از این مکان کوچ کنید و به سرزمینی که قول دادهام به ابراهیم و اسحاق و یعقوب و فرزندان آنها بدهم، بروید | |
| Exod | FarTPV | 33:2 | من فرشتهای را میفرستم تا شما را راهنمایی کند. تمام کنعانیان، اموریان، حِتّیان، فرزیان، حویان و یبوسیان را از سر راه شما بیرون خواهم کرد. | |
| Exod | FarTPV | 33:3 | شما به سرزمینی غنی و حاصلخیز میروید. امّا من خودم با شما نخواهم آمد، زیرا شما مردمی سرکش هستید و ممکن است شما را در راه نابود کنم.» | |
| Exod | FarTPV | 33:4 | هنگامی که مردم این سخنان سخت را شنیدند، ماتم گرفتند و از جواهرات و آلات زینتی خود استفاده نکردند. | |
| Exod | FarTPV | 33:5 | خداوند به موسی دستور داد که به آنها بگوید: «شما مردم گردنکشی هستید و من اگر حتّی یک لحظه با شما بیایم شما را نابود خواهم کرد. حال شما جواهرات خود را از خود دور کنید تا من تصمیم بگیرم با شما چهکار کنم.» | |
| Exod | FarTPV | 33:7 | هروقت قوم بنیاسرائیل اردوگاه برپا میکردند، موسی خیمهٔ مقدّس را برمیداشت و دور از اردوگاه نصب میکرد. آن خیمه را «خیمهٔ مقدّس خداوند» میگفتند. هرکسی که میخواست با خداوند راز و نیاز کند به آن خیمه میرفت. | |
| Exod | FarTPV | 33:8 | هروقت که موسی به طرف خیمه میرفت تمام مردم در مقابل چادرهای خود میایستادند تا موسی داخل خیمه شود. | |
| Exod | FarTPV | 33:9 | بعد از اینکه موسی به داخل خیمه میرفت، ستون ابر پایین میآمد و در مقابل در خیمه میایستاد و خداوند از داخل ابر با موسی گفتوگو میکرد. | |
| Exod | FarTPV | 33:11 | خداوند با موسی روبهرو صحبت میکرد، همانطور که یک نفر با دوست خود صحبت میکند. سپس موسی به طرف اردوگاه برمیگشت امّا آن مرد جوان یعنی یوشع پسر نون که معاون موسی بود، در خیمه میماند. | |
| Exod | FarTPV | 33:12 | موسی به خداوند عرض کرد: «این درست است که تو به من فرمودهای که این قوم را به آن سرزمین رهبری کنم، امّا به من نگفتهای که چه کسی را با من خواهی فرستاد. تو فرمودهای که مرا خوب میشناسی و از من خشنود هستی. | |
| Exod | FarTPV | 33:13 | پس اگر اینطور است نقشهٔ خود را به من بگو تا بتوانم تو را خدمت نموده و خُشنود بسازم. همچنین بهخاطر آور که تو این قوم را انتخاب کردهای تا از آن تو باشند.» | |
| Exod | FarTPV | 33:16 | اگر تو با ما نیایی از کجا معلوم خواهد شد که از من و قوم خود راضی هستی؟ حضور تو با وجه تمایز ما با سایر ملل روی زمین میباشد.» | |
| Exod | FarTPV | 33:17 | خداوند به موسی فرمود: «من همانطور که تو گفتهای انجام خواهم داد، زیرا تو را خوب میشناسم و از تو راضی هستم.» | |
| Exod | FarTPV | 33:19 | خداوند فرمود: «من تمام درخشندگی خود را در مقابل تو میگسترانم. من نام مقدّس خود را به تو اعلام میکنم. من، خداوند هستم. و بر هرکه برگزینم رأفت و رحمت خواهم کرد. | |
| Exod | FarTPV | 33:20 | ولی من نمیگذارم که روی مرا ببینی زیرا کسی نمیتواند روی مرا ببیند و بعد از آن زنده بماند. | |
| Exod | FarTPV | 33:22 | وقتیکه نور درخشان حضور من عبور میكند، تو را در شکاف صخره میگذارم و تو را با دست خود میپوشانم تا عبور کنم | |
Chapter 34
| Exod | FarTPV | 34:1 | خداوند به موسی فرمود: «دو لوح سنگی آماده کن و من همان احکامی را که در لوحهای اولیه نوشته شده بودند و تو آنها را شکستی، مینویسم. | |
| Exod | FarTPV | 34:3 | هیچکس نباید با تو بیاید و کسی هم در اطراف کوه دیده نشود. به هیچ گلّه و رمهای هم اجازه نده که در نزدیکی کوه بچرد.» | |
| Exod | FarTPV | 34:4 | پس موسی همانطور که خداوند فرموده بود دو لوح سنگی مانند لوحهای اول آماده کرد و صبح هنگام برخاست و لوحها را با خود گرفته بالای کوه سینا رفت. | |
| Exod | FarTPV | 34:5 | خداوند در یک ستون ابر پایین آمد و در برابر او ایستاد و نام مقدّس خود، یعنی خداوند را به او اعلام کرد | |
| Exod | FarTPV | 34:6 | خداوند از برابر او گذشت و ندا داد: «من خداوند خدای بخشنده و مهربان و دیر خشم و سرشار از محبّت پایدار و وفاداری هستم. | |
| Exod | FarTPV | 34:7 | بر هزاران نسل محبّت پایدار خود را نگه میدارم و بخشایندهٔ خطا و گناه هستم، امّا گناه را بدون جزا نمیگذارم، بلکه انتقام خطاهای پدران را از پسران و پسرانِ پسران ایشان را تا نسل سوم و چهارم میگیرم.» | |
| Exod | FarTPV | 34:8 | آنگاه موسی سر به سجده نهاده گفت: «خداوندا، اگر به راستی در درگاه تو قبول شدهام، تمنّا میکنم که تو نیز همراه ما باشی. البتّه میدانم که این قوم، مردم نافرمان و سرکشی هستند، ولی باز از پیشگاهت التماس میکنم که گناه و خطای ما را ببخشی و ما را به پیشگاهت بپذیری.» | |
| Exod | FarTPV | 34:9 | آنگاه موسی سر به سجده نهاده گفت: «خداوندا، اگر به راستی در درگاه تو قبول شدهام، تمنّا میکنم که تو نیز همراه ما باشی. البتّه میدانم که این قوم، مردم نافرمان و سرکشی هستند، ولی باز از پیشگاهت التماس میکنم که گناه و خطای ما را ببخشی و ما را به پیشگاهت بپذیری.» | |
| Exod | FarTPV | 34:10 | خداوند در جواب او فرمود: «من اکنون با شما پیمان میبندم و در مقابل چشمان تمام قوم چنان معجزاتی نشان میدهم که در هیچ جای دنیا و در بین هیچ ملّتی دیده نشده باشد. و تمام مردم اسرائیل قدرت خداوند را خواهند دید، زیرا من کاری عجیب در میان شما انجام خواهم داد. | |
| Exod | FarTPV | 34:11 | احکامی را که من امروز به شما میدهم اطاعت کنید. آنگاه من تمام اموریان، کنعانیان، حِتّیان، فرزیان، حویان و یبوسیان را از سر راه شما دور میکنم. | |
| Exod | FarTPV | 34:12 | امّا هوشیار باشید که به سرزمینی که میروید با مردم آنجا پیمان نبندید، مبادا در دام ایشان گرفتار شوید. | |
| Exod | FarTPV | 34:13 | بلکه تو باید قربانگاههای آنها را ویران کنی، ستونهای ایشان را بشکنی و نشانههای الههٔ اشره را از بین ببری. | |
| Exod | FarTPV | 34:15 | هیچگاه نباید با مردم آن سرزمین پیمان ببندید، زیرا وقتی آنها برای خدایان خود قربانی میکنند، شما را دعوت میکنند که به آنها بپیوندید و از قربانی آنها بخورید. | |
| Exod | FarTPV | 34:16 | «چون دختران ایشان را برای پسران خود بگیرید، وقتی آن دختران بُتهای خود را پرستش کنند، پسران شما را نیز به بتپرستی وادار مینمایند. | |
| Exod | FarTPV | 34:18 | «عید فطیر را برگزار کنید. هفت روز نان فطیر بخورید. این مراسم را در زمان معیّن، یعنی در ماه ابیب، طبق دستوری که به شما دادهام برگزار نمایید، زیرا در همین ماه بود که شما از مصر خارج شدید. | |
| Exod | FarTPV | 34:20 | به عوض نخستزادهٔ الاغ، یک برّه بدهید و اگر نمیخواهید برّه بدهید، گردن نخستزادهٔ نر الاغ را بشکنید. برای هر پسر نخستزاده باید فدیه بدهید. هیچکس نباید دست خالی به حضور من بیاید. | |
| Exod | FarTPV | 34:21 | «شش روز کار کنید و در روز هفتم استراحت نمایید. حتّی در موسم شخم و درو هم نباید در روز هفتم کار کنید. | |
| Exod | FarTPV | 34:22 | «عید نوبر محصولات را جشن بگیرید. عید خیمهها را که آغاز پاییز است هر ساله برگزار کنید. | |
| Exod | FarTPV | 34:24 | در این سه مرتبهای که به حضور من میآیید، هیچیک از اقوامی که من آنها را از سر راه شما دور کردهام به سرزمین شما حمله نخواهد کرد. | |
| Exod | FarTPV | 34:25 | «نانی را که با خمیرمایه پخته شده باشد همراه خون حیوانی که برای من قربانی شده، با هم تقدیم نکنید. گوشت قربانی عید فصح را تا صبح نگه ندارید. | |
| Exod | FarTPV | 34:26 | «هر سال بهترین نوبر محصولات خود را به خانهٔ خداوند خدای خود بیاورید. بُزغاله را در شیر مادرش نپزید.» | |
| Exod | FarTPV | 34:27 | خداوند به موسی فرمود: «احکامی را که به تو دادم بنویس، زیرا اینها شرایط پیمانی هستند که با تو و قوم اسرائیل بستهام.» | |
| Exod | FarTPV | 34:28 | موسی چهل شبانهروز با خداوند در بالای کوه ماند. او در تمام این مدّت نه چیزی خورد و نه چیزی نوشید، او بر روی لوحهای سنگی کلمات پیمان -ده حكم- را نوشت. | |
| Exod | FarTPV | 34:29 | وقتی موسی با دو لوحهٔ سنگی از کوه پایین آمد، متوجّه نشد که چهرهاش در اثر صحبت کردن با خدا میدرخشید. | |
| Exod | FarTPV | 34:31 | امّا موسی آنها را پیش خود خواند. پس هارون و رهبران قوم پیش او رفتند و موسی با آنان گفتوگو کرد. | |
| Exod | FarTPV | 34:32 | بعد از آنکه همگی در حضور او جمع شدند، آنچه را که خداوند برکوه سینا به او فرموده بود به اطّلاع آنها رسانید. | |
| Exod | FarTPV | 34:34 | هروقت موسی در خیمهٔ مقدّس خداوند میرفت که با او گفتوگو کند تا وقتیکه خارج میشد نقاب را از روی خود برمیداشت. بعد همهٔ احکامی را که از خداوند میگرفت، برای مردم اسرائیل بیان میکرد، | |
Chapter 35
| Exod | FarTPV | 35:1 | موسی تمام مردم اسرائیل را جمع کرد و به آنها گفت: «این است احکامی که خداوند داده و شما باید از آنها پیروی نمایید. | |
| Exod | FarTPV | 35:2 | شش روز کار کنید، امّا روز هفتم روز مقدّس و مخصوص خداوند و استراحت است. هرکسی که در آن روز کار کند باید کشته شود. | |
| Exod | FarTPV | 35:5 | برای خداوند از صمیم قلب هدیه بیاورید. هدایای شما شامل این چیزها باشد: طلا، نقره، برنز، | |
| Exod | FarTPV | 35:6 | كتان نفیس، نخهای پشم تابیده شده به رنگ ارغوانی، بنفش و قرمز، پارچهٔ بافته شده از موی بُز، | |
| Exod | FarTPV | 35:10 | «همهٔ صنعتگران ماهر كه در میان شما هستند چیزهایی را که خداوند امر فرموده است بسازند. از قبیل: | |
| Exod | FarTPV | 35:15 | قربانگاه بُخور، پایهها، شبکههای برنزی، روغن مسح، بُخور خوشبو، پردهٔ دروازهٔ خیمه؛ | |
| Exod | FarTPV | 35:16 | قربانگاه قربانی سوختنی، آتشدانهای برنزی، میلههای چوبی برای حمل و نقل آن، حوض و پایههای آن، | |
| Exod | FarTPV | 35:19 | لباسهای نفیس بافته شده برای كاهنانی كه باید به هنگام خدمت در مكان مقدّس آنها را بپوشند، یعنی لباس مقدّس برای هارون کاهن و پسرانش تا در هنگام انجام وظیفهٔ کهانت از آنها استفاده کنند.» | |
| Exod | FarTPV | 35:21 | آنگاه تمام کسانیکه مایل بودند، برای خداوند هدیه آوردند تا در خیمهٔ مقدّس خداوند، برای وظایف مربوط به آن و لباسهای مقدّس به کار برده شوند. | |
| Exod | FarTPV | 35:22 | پس مرد و زن، با رضایت آمدند و حلقه، انگشتر، گوشواره، دستبند و هر قسم زیورآلات طلا با خود آوردند و تقدیم خداوند کردند. | |
| Exod | FarTPV | 35:23 | هرکسی که كتان نفیس، پشم ارغوانی، بنفش و قرمز، پارچهٔ بافته شده از موی بُز، پوست قرمز قوچ و چرم نفیس داشت آورد. | |
| Exod | FarTPV | 35:25 | همهٔ زنهایی که در کارهای دستی مهارت داشتند، پارچههای پشمی ارغوانی، بنفش و قرمز و کتان نفیس را كه خود بافته بودند به حضور خداوند تقدیم کردند. | |
| Exod | FarTPV | 35:29 | پس قوم اسرائیل با میل و رغبت اشیای نفیس را که خداوند به موسی امر کرده بود به عنوان هدیه برای خداوند آوردند. | |
| Exod | FarTPV | 35:30 | موسی به مردم گفت: «خداوند، بصلئیل پسر اوری، نوهٔ حور، از طایفهٔ یهودا را که پُر از روح خدا و دارای لیاقت، ذکاوت، دانش و هنر است تعیین فرموده است تا نقشه و کارهای طلا و نقره و برنز، حجاری، زرگری، حکاکی و امور نجّاری را اداره و مراقبت کند. | |
| Exod | FarTPV | 35:31 | موسی به مردم گفت: «خداوند، بصلئیل پسر اوری، نوهٔ حور، از طایفهٔ یهودا را که پُر از روح خدا و دارای لیاقت، ذکاوت، دانش و هنر است تعیین فرموده است تا نقشه و کارهای طلا و نقره و برنز، حجاری، زرگری، حکاکی و امور نجّاری را اداره و مراقبت کند. | |
| Exod | FarTPV | 35:32 | موسی به مردم گفت: «خداوند، بصلئیل پسر اوری، نوهٔ حور، از طایفهٔ یهودا را که پُر از روح خدا و دارای لیاقت، ذکاوت، دانش و هنر است تعیین فرموده است تا نقشه و کارهای طلا و نقره و برنز، حجاری، زرگری، حکاکی و امور نجّاری را اداره و مراقبت کند. | |
| Exod | FarTPV | 35:33 | موسی به مردم گفت: «خداوند، بصلئیل پسر اوری، نوهٔ حور، از طایفهٔ یهودا را که پُر از روح خدا و دارای لیاقت، ذکاوت، دانش و هنر است تعیین فرموده است تا نقشه و کارهای طلا و نقره و برنز، حجاری، زرگری، حکاکی و امور نجّاری را اداره و مراقبت کند. | |
| Exod | FarTPV | 35:34 | خداوند به او و اهولیاب، پسر اخیسامک از طایفهٔ دان استعداد تعلیم مهارتهای خود به دیگران را داده است. | |
Chapter 36
| Exod | FarTPV | 36:1 | «بصلئیل و اهولیاب و سایر هنرمندانی که خداوند به ایشان استعداد و توانایی انجام کاری عطا کرده است، مطابق دستورات خداوند برای ساختن خیمهٔ حضور خداوند کار بکنند.» | |
| Exod | FarTPV | 36:2 | موسی، بصلئیل و اهولیاب و همهٔ افراد ماهری را که استعداد خدایی داشتند و همهٔ افراد دیگر را که مایل به انجام این کار بودند دعوت کرد. | |
| Exod | FarTPV | 36:3 | موسی همهٔ مصالح و مواد ساختمانی را که مردم برای ساختن خیمهٔ حضور خداوند هدیه داده بودند همراه با همهٔ اشیایی که هر صبح دریافت میکرد به آنها میداد. | |
| Exod | FarTPV | 36:5 | و چنین گفتند: «مردم بیش از آنچه نیاز است تا فرمان خدا را انجام دهیم، هدایا میآورند.» | |
| Exod | FarTPV | 36:8 | ابتدا بافندگان ماهر برای خیمهٔ مقدّس ده پرده از پارچههای نفیس کتان و پشمهای ارغوانی، بنفش و قرمز را با اشکال فرشتگان نگهبان، به صورت ماهرانهای درست کردند. | |
| Exod | FarTPV | 36:10 | سپس پنج پرده را به یكدیگر دوختند و پنج پردهٔ دیگر را نیز به همین ترتیب به هم دوختند. | |
| Exod | FarTPV | 36:13 | همچنین پنجاه چنگک طلایی ساختند و پردهها را به وسیلهٔ چنگک به هم پیوستند. و به این ترتیب با پیوستن هر دو تکه، خیمه به صورت یک پارچه تکمیل شد. | |
| Exod | FarTPV | 36:18 | و همچنین پنجاه چنگک برنز را در پردهها دوختند و به وسیلهٔ آنها دو پارچه را به هم پیوستند. | |
| Exod | FarTPV | 36:19 | آنها دو پوشش ساختند. یکی از پوست قرمز شدهٔ قوچ و دیگری از چرم اعلا تا به عنوان پوشش خارجی مورد استفاده قرار بگیرد. | |
| Exod | FarTPV | 36:24 | چهل پایهٔ نقرهای در زیر بیست تخته ساختند. و هر تخته با پایهاش به وسیلهٔ دو زبانه پیوند میشد. | |
| Exod | FarTPV | 36:29 | این ستونهای گوشهها از پایین تا بالا به یکدیگر متّصل بودند. دو ستون گوشهٔ دیگر هم به همین طریق ساخته شدند. | |
| Exod | FarTPV | 36:30 | بنابراین هشت ستون با شانزده پایهٔ نقرهای که دو پایه در زیر هر ستون قرار گرفت، ساختند. | |
| Exod | FarTPV | 36:31 | بعد پشتبندهایی از چوب اقاقیا برای تختههای هر دو طرف خیمه ساختند پنج پشتبند برای یک طرف خیمه | |
| Exod | FarTPV | 36:34 | تختهها و پشتبندها را با روکشی از طلای خالص پوشانیده بودند. و حلقهها هم از طلای خالص ساخته شده بودند. | |
| Exod | FarTPV | 36:35 | پردهٔ داخلی از کتان نفیس و پشم به رنگهای آبی، بنفش و قرمز و با شکلهای فرشتگان نگهبان ساخته شده بودند. | |
| Exod | FarTPV | 36:36 | پرده با چهار چنگک طلایی از چهار ستون چوب اقاقیا که با روکشی طلا پوشیده شده بودند و بر چهار پایه قرار داشتند آویزان بود. | |
| Exod | FarTPV | 36:37 | همچنان پردهای برای دروازهٔ خیمه از کتان و پشمهای ارغوانی، بنفش و قرمز درست کردند. | |
Chapter 37
| Exod | FarTPV | 37:1 | بصلئیل صندوق پیمان را از چوب اقاقیا ساخت که طول آن یک متر و ده سانتیمتر، عرض آن شصت و شش سانتیمتر و ارتفاع آن نیز شصت و شش سانتیمتر بود. | |
| Exod | FarTPV | 37:6 | سرپوش صندوق را از طلای ناب به طول یک متر و ده سانتیمتر و عرض شصت و شش سانتیمتر ساختند. | |
| Exod | FarTPV | 37:8 | یک فرشتهٔ نگهبان در یک طرف و یکی در طرف دیگر آن بود. آنها با سرپوش صندوق طوری ریخته شده بودند که در حقیقت یک تکهٔ واحد بودند. | |
| Exod | FarTPV | 37:9 | فرشتگان نگهبان روبهروی هم، بالهایشان باز و بر سرپوش صندوق گسترده شده بودند و روی آنها پایین به طرف سرپوش بود. | |
| Exod | FarTPV | 37:10 | میز را هم از چوب اقاقیا ساخت که طول آن هشتاد و هشت سانتیمتر، عرض آن چهل و چهار سانتیمتر و ارتفاع آن شصت و شش سانتیمتر بود. | |
| Exod | FarTPV | 37:12 | حاشیهای به اندازهٔ هفتاد و پنج میلیمتر به دور آن ساخت و تختههای آن را با قابی از طلا تزئین کرد. | |
| Exod | FarTPV | 37:16 | ظروفی که برای هدایای نوشیدنی بر سر میز قرار داده میشدند عبارت بودند از کاسهها، پیالهها و جامها و همگی از طلای خالص ساخته شده بودند. | |
| Exod | FarTPV | 37:17 | چراغدانی هم از طلای خالص و چکشکاری شده ساخت. پایه، شاخهها و جاچراغیها یک تکه بودند. | |
| Exod | FarTPV | 37:19 | جاچراغی هر شاخه به شکل شکوفهٔ بادام و هریک دارای گل و گلبرگ ساخته شده بود. شش شاخه از چراغدان سر زده بود. | |
| Exod | FarTPV | 37:20 | پایهٔ اصلی چراغدان با چهار پیاله به شکل شکوفهٔ بادام با گل و گلبرگ آن تزئین یافته بود و همگی یک تکه و از زیر هر شاخهها یک گلبرگ سر زده بود. | |
| Exod | FarTPV | 37:21 | پایهٔ اصلی چراغدان با چهار پیاله به شکل شکوفهٔ بادام با گل و گلبرگ آن تزئین یافته بود و همگی یک تکه و از زیر هر شاخهها یک گلبرگ سر زده بود. | |
| Exod | FarTPV | 37:22 | گلبرگها و شاخهها با چراغدان یک تکه و از طلای خالص و چکش کاری شده ساخته شده بودند. | |
| Exod | FarTPV | 37:25 | قربانگاه بُخور را از چوب اقاقیا ساخت. طول و عرض آن چهل و پنج سانتیمتر و ارتفاع آن نود سانتیمتر بود. شاخهای چهار گوشهٔ آن طوری ساخته شده بودند که همه یک تکه دیده میشدند. | |
| Exod | FarTPV | 37:26 | سطح و پیرامون و شاخهای آن با طلای خالص پوشیده شده بودند و با قابی از طلای خالص گرداگرد آن را تزئین کرد. | |
| Exod | FarTPV | 37:27 | دو حلقهٔ طلایی به زیر قاب نصب کردند که از آنها برای گرفتن میلهها برای حمل و نقل آن استفاده میشد. | |
Chapter 38
| Exod | FarTPV | 38:1 | قربانگاه قربانی سوختنی را از چوب اقاقیا ساختند که ارتفاع آن یک متر و سی سانتیمتر و طول و آن دو متر و بیست سانتیمتر بود. | |
| Exod | FarTPV | 38:2 | شاخهایی هم در چهار گوشهٔ خود داشت که شاخها و قربانگاه یک تکه بودند و همه با برنز پوشانیده شده بودند. | |
| Exod | FarTPV | 38:7 | میلهها را در حلقههای دو طرف آتشدان برای حمل و نقل قربانگاه جا داد. قربانگاه از تخته ساخته شده بود و درونش خالی بود. | |
| Exod | FarTPV | 38:8 | حوض برنزی و پایهٔ برنزی آن را از آیینههایی ساخت که هدیهٔ زنهایی بود که جلوی در خیمهٔ مقدّس خداوند خدمت میکردند. | |
| Exod | FarTPV | 38:9 | بعد شروع به درست كردن پردههای حیاط نمودند. پردهٔ سمت جنوب آن چهل و چهار متر و از کتان نفیس بافته شده بود. | |
| Exod | FarTPV | 38:10 | تعداد ستونهای آن بیست بود و این ستونها بر بیست پایهٔ برنزی قرار داشتند. چنگکها و پشتبندهای ستونها از نقره ساخته شده بودند. | |
| Exod | FarTPV | 38:11 | پردهٔ شمال آن هم به طول چهل و چهار متر و دارای بیست ستون و بیست پایهٔ برنزی بود. چنگکها و پشتبندهای ستونهای آن هم نقرهای بودند. | |
| Exod | FarTPV | 38:12 | پردهٔ سمت مغرب آن بیست و دو متر و دارای ده ستون و ده پایه بود. چنگکها و پشتبندهای ستونها از نقره بودند. | |
| Exod | FarTPV | 38:14 | پردههای هر دو طرف دروازه شش متر و شصت سانتیمتر و هرکدام دارای سه ستون و سه پایه بود. | |
| Exod | FarTPV | 38:15 | پردههای هر دو طرف دروازه شش متر و شصت سانتیمتر و هرکدام دارای سه ستون و سه پایه بود. | |
| Exod | FarTPV | 38:18 | پردهٔ دروازهٔ حیاط از کتان نفیس و پشم به رنگهای آبی، بنفش و قرمز، به هم تابیده بود. طول آن نُه متر و ارتفاع آن دو متر بود. | |
| Exod | FarTPV | 38:19 | چهار ستون آن بالای چهار پایهٔ برنزی قرار داشتند. چنگکها، سرپوش ستونها و پشتبندها از نقره بودند. | |
| Exod | FarTPV | 38:21 | این است فهرست مواد فلزیی كه در ساخت خیمهٔ مقدّس خداوند به كار رفتند. این فهرست مطابق سفارش موسی و توسط لاویانی كه تحت نظارت ایتامار پسر هارون كاهن كار میكردند تهیّه شده بود. | |
| Exod | FarTPV | 38:23 | اهولیاب پسر اخیسامک از طایفهٔ دان كه حكاک و طراح و بافندهٔ كتان لطیف از جنس پشم ارغوانی، بنفش و قرمز بود، به او كمک میكرد. | |
| Exod | FarTPV | 38:26 | این مبلغ مطابق سرشماری تعداد آنها، ششصد و سه هزار و پانصد و پنجاه نفر مرد بیست ساله یا بالاتر بود. | |
| Exod | FarTPV | 38:27 | مقدار نقرهای که برای صد پایهٔ صد ستون خیمه و پردهٔ آن به کار رفت سه هزار و چهارصد و سی كیلوگرم بود، یعنی سی و چهار کیلو برای هر پایه. | |
| Exod | FarTPV | 38:28 | نقرهای که برای ساختن چنگکها، روپوش ستونها و سرهای آنها و پشتبندها مصرف شد سی کیلو بود. | |
| Exod | FarTPV | 38:30 | و از آن برای ساختن پایهها، ورودی خیمهٔ مقدّس خداوند، قربانگاه، شبکهٔ برنزی و ظروف آن | |
Chapter 39
| Exod | FarTPV | 39:1 | با پشم ارغوانی، بنفش و قرمز جامههای فاخری برای كاهنانی كه باید آنها را به هنگام خدمت در مكان مقدّس میپوشیدند، دوختند. آنها جامههای كهانت را برای هارون آنچنان كه خداوند به موسی فرموده بود دوختند. | |
| Exod | FarTPV | 39:2 | جامهٔ مخصوص کاهنان را از کتان نفیس و نخهای طلا و پشم به رنگهای ارغوانی، بنفش و قرمز ساختند. | |
| Exod | FarTPV | 39:3 | از طلا رشتههای نازک ساختند و در پارچههای ارغوانی، بنفش و قرمز به صورت ماهرانهای به کار بردند. | |
| Exod | FarTPV | 39:5 | کمربند جامهٔ مخصوص کاهنان از جنس خود آن با مهارت خاصّی برای دور کمر به همان ترتیب از طلا و پارچههای نفیس ارغوانی، بنفش و قرمز و کتان نفیس بافته شده که با جامهٔ مخصوص کاهنان آن جامه یک تکه بود، و آن را هم طبق دستور خداوند به موسی، ساختند. | |
| Exod | FarTPV | 39:6 | دو قطعه سنگ عقیق را که بر آنها نام طایفههای اسرائیل حکاکی شده بودند، بر دو قاب طلا نشانده مطابق فرمان خداوند به موسی به دو سرشانه نصب کردند. | |
| Exod | FarTPV | 39:7 | دو قطعه سنگ عقیق را که بر آنها نام طایفههای اسرائیل حکاکی شده بودند، بر دو قاب طلا نشانده مطابق فرمان خداوند به موسی به دو سرشانه نصب کردند. | |
| Exod | FarTPV | 39:10 | چهار ردیف از سنگهای قیمتی را در آن نصب کردند. سنگهای ردیف اول عقیق قرمز، یاقوت زرد و لعل بود. | |
| Exod | FarTPV | 39:13 | سنگهای ردیف چهارم یاقوت کبود، عقیق جگری و یشم بودند. سنگها در یک قاب طلایی زربفت، نصب شده بودند. | |
| Exod | FarTPV | 39:14 | تعداد سنگها دوازده و بر هر کدام آنها نام یكی از پسران یعقوب را حکاکی کرده بودند تا نمایانگر دوازده طایفهٔ اسرائیل باشند. | |
| Exod | FarTPV | 39:18 | دو سر دیگر زنجیر را به دو طوق بستند، یعنی از جلو به دو سرشانههای جامهٔ مخصوص کاهنان بسته شده بود. | |
| Exod | FarTPV | 39:19 | دو حلقهٔ طلایی برای دو گوشهٔ پایین سینهپوش ساختند و در قسمت داخل آن یعنی در کنار جامهٔ مخصوص کاهنان وصل کردند. | |
| Exod | FarTPV | 39:20 | دو حلقهٔ طلایی دیگر هم ساختند که آنها در قسمت پایین سرشانهها در جلوی جامهٔ مخصوص کاهنان آویزان بودند. | |
| Exod | FarTPV | 39:21 | و سینهپوش را به وسیلهٔ حلقهها با نوار ارغوانی به حلقههای جامهٔ مخصوص کاهنان وصل کردند تا سینهپوش به صورت مطمئن به پیش بند وصل شود و بالای کمربند قرار گیرد. همانطور که خداوند به موسی امر فرموده بود. | |
| Exod | FarTPV | 39:22 | ردایی كه روی جامهٔ مخصوص کاهنان قرار میگیرد را هم با هنر خاصّی از یک پارچهٔ پشمی ارغوانی ساختند. | |
| Exod | FarTPV | 39:23 | در وسط آن یک درز گذاشتند و حاشیهای به دور تا دور درز دوختند تا مانع پاره شدن ردا شود. | |
| Exod | FarTPV | 39:24 | دور دامن ردا را با زنگولههایی به شکل انار که از کتان نفیس و پشم تابیدهٔ ارغوانی، بنفش و قرمز درست شده بودند، تزئین کردند. | |
| Exod | FarTPV | 39:26 | هرگاه هارون برای خدمت به معبد میرفت آن ردا را میپوشید. همانطور که خداوند به موسی امر فرموده بود. | |
| Exod | FarTPV | 39:29 | همچنین، کمربندی از کتان نفیس و پشمهای ارغوانی، بنفش و قرمز طبق دستور خداوند به موسی ساختند. | |
| Exod | FarTPV | 39:30 | نیم تاجی هم از طلای خالص ساختند و این کلمات را روی آن حکاکی کردند: «وقف شدهٔ خداوند.» | |
| Exod | FarTPV | 39:32 | به این ترتیب، کار ساختن خیمهٔ مقدّس خداوند طبق فرمانی که خداوند به موسی داد تکمیل شد. | |
| Exod | FarTPV | 39:33 | و سپس کارهایی را که تکمیل کرده بودند نزد موسی آوردند که عبارت بودند از: خیمهٔ حضور خداوند، لوازم آن، چنگکها، تختهها، پشتبندها، ستونها و پایههای آنها، | |
| Exod | FarTPV | 39:40 | پردههای حیاط، ستونها، پایهها، پردهٔ دروازهٔ حیاط، طنابها، میخها و همهٔ ظروفی که در خیمهٔ حضور خداوند به کار برده میشدند. | |
| Exod | FarTPV | 39:41 | و لباسهای نفیس برای خدمت در مکان مقدّس یعنی لباس کهانت برای هارون و پسرانش، برای خدمت کهانت. | |
Chapter 40
| Exod | FarTPV | 40:4 | میز را هم با ظروف آن بیاور و در جای مخصوص آن قرار بده. همچنان چراغدان را بیاور و چراغهایش را روشن کن. | |
| Exod | FarTPV | 40:5 | قربانگاه طلایی را برای بُخور خوشبو در مقابل صندوق پیمان بگذار. پردهٔ ورودی خیمه را آویزان کن. | |
| Exod | FarTPV | 40:9 | «روغن مسح را بگیر و بر همهٔ چیزهایی که در خیمه است بپاش. اثاث و لوازم آن را وقف خداوند کن تا پاک و مقدّس شوند. | |
| Exod | FarTPV | 40:13 | لباس مقدّس را به تن هارون کن و او را مسح نما تا برای وظیفهٔ کهانت پاک و مقدّس شود. | |
| Exod | FarTPV | 40:15 | آنها را هم مسح کن همانطور که پدرشان را مسح کردی؛ تا بتوانند به عنوان کاهن مرا خدمت نمایند. مسح آنها برای همیشه بوده و به منزلهٔ انتخاب دایمی ایشان و نسلهای ایشان به مقام کهانت خواهد بود.» | |
| Exod | FarTPV | 40:19 | پوشش را به روی خیمه گسترانید و پوشش دیگر را روی آن انداخت. همانطور که خداوند به موسی دستور داده بود. | |
| Exod | FarTPV | 40:20 | دو لوحهٔ سنگی را که احکام دهگانهٔ خداوند بر آنها نوشته شده بودند در صندوق قرار داد. میلهها را در حلقههای صندوق جا داد و سرپوش را بالای صندوق گذاشت. | |
| Exod | FarTPV | 40:21 | صندوق را به داخل خیمه آورد و پرده را جلوی آن آویزان نمود. همانطور که خداوند فرموده بود. | |
| Exod | FarTPV | 40:23 | و نان مقدّس را روی میز به حضور خداوند تقدیم کرد. همانطور که خداوند به موسی امر فرموده بود. | |
| Exod | FarTPV | 40:24 | آنگاه چراغدان را در خیمهٔ حضور خداوند آورد و در مقابل میز در قسمت جنوب خیمه گذاشت. | |
| Exod | FarTPV | 40:29 | قربانگاه قربانی سوختنی را جلوی دروازهٔ خیمه گذاشت و قربانی سوختنی و هدیهٔ غلاّت را به حضور خداوند تقدیم کرد. طبق دستوری که خداوند به موسی داده بود. | |
| Exod | FarTPV | 40:32 | هرگاه آنها به خیمه و یا نزد قربانگاه میرفتند شستوشو میکردند. همانطور که خداوند به موسی امر فرموده بود. | |
| Exod | FarTPV | 40:33 | بعد حیاط گرداگرد خیمه و قربانگاه را محصور کرد و پردهٔ دروازهٔ ورودی را آویزان نمود. به این ترتیب موسی تمام کارها را به پایان رسانید. | |
| Exod | FarTPV | 40:35 | و موسی نتوانست به خیمهٔ حضور خداوند داخل شود، زیرا ابر بر آن قرار گرفته و جلال خداوند آن را پُر ساخته بود. | |
| Exod | FarTPV | 40:36 | هرگاه که ابر از بالای خیمه برمیخاست، بنیاسرائیل به راه خود ادامه میدادند و آن را تعقیب میکردند. | |