Site uses cookies to provide basic functionality.

OK
Toggle notes
Chapter 1
Job FarOPV 1:1  در زمین عوص، مردی بود که ایوب نام داشت و آن مرد کامل و راست و خداترس بود و از بدی اجتناب می‌نمود.
Job FarOPV 1:2  و برای او، هفت پسر و سه دختر زاییده شدند.
Job FarOPV 1:3  و اموال او هفت هزار گوسفند و سه هزار شتر و پانصد جفت گاو وپانصد الاغ ماده بود و نوکران بسیار کثیر داشت وآن مرد از تمامی بنی مشرق بزرگتر بود.
Job FarOPV 1:4  و پسرانش می‌رفتند و در خانه هر یکی ازایشان، در روزش مهمانی می‌کردند و فرستاده، سه خواهر خود را دعوت می‌نمودند تا با ایشان اکل و شرب بنمایند.
Job FarOPV 1:5  و واقع می‌شد که چون دوره روزهای مهمانی‌ایشان بسر می‌رفت، ایوب فرستاده، ایشان را تقدیس می‌نمود و بامدادان برخاسته، قربانی های سوختنی، به شماره همه ایشان می‌گذرانید، زیرا ایوب می‌گفت: «شایدپسران من گناه کرده، خدا را در دل خود ترک نموده باشند» و ایوب همیشه چنین می‌کرد.
Job FarOPV 1:6  و روزی واقع شد که پسران خدا آمدند تا به حضور خداوند حاضر شوند و شیطان نیز در میان ایشان آمد.
Job FarOPV 1:7  و خداوند به شیطان گفت: «از کجاآمدی؟» شیطان در جواب خداوند گفت: «ازتردد کردن در زمین و سیر کردن در آن.»
Job FarOPV 1:8  خداوندبه شیطان گفت: «آیا در بنده من ایوب تفکر کردی که مثل او در زمین نیست؟ مرد کامل وراست و خداترس که از گناه اجتناب می‌کند.»
Job FarOPV 1:9  شیطان در جواب خداوند گفت: «آیا ایوب مجان از خدا می‌ترسد؟
Job FarOPV 1:10  آیا تو گرد او و گردخانه او و گرد همه اموال او، به هر طرف حصارنکشیدی و اعمال دست او را برکت ندادی ومواشی او در زمین منتشر نشد؟
Job FarOPV 1:11  لیکن الان دست خود را دراز کن و تمامی مایملک او رالمس نما و پیش روی تو، تو را ترک خواهدنمود.»
Job FarOPV 1:12  خداوند به شیطان گفت: «اینک همه اموالش در دست تو است، لیکن دستت را بر خوداو دراز مکن.» پس شیطان از حضور خداوندبیرون رفت.
Job FarOPV 1:13  و روزی واقع شد که پسران و دخترانش درخانه برادر بزرگ خود می‌خوردند و شراب می‌نوشیدند.
Job FarOPV 1:14  و رسولی نزد ایوب آمده، گفت: «گاوان شیار می‌کردند و ماده الاغان نزد آنهامی چریدند.
Job FarOPV 1:15  و سابیان بر آنها حمله آورده، بردند و جوانان را به دم شمشیر کشتند و من به تنهایی رهایی یافتم تا تو را خبر دهم.»
Job FarOPV 1:16  و اوهنوز سخن می‌گفت که دیگری آمده، گفت: «آتش خدا از آسمان افتاد و گله و جوانان راسوزانیده، آنها را هلاک ساخت و من به تنهایی رهایی یافتم تا تو را خبر دهم.»
Job FarOPV 1:17  و او هنوزسخن می‌گفت که دیگری آمده، گفت: «کلدانیان سه فرقه شدند و بر شتران هجوم آورده، آنها را بردند و جوانان را به دم شمشیر کشتند و من به تنهایی رهایی یافتم تا تو را خبر دهم.»
Job FarOPV 1:18  و اوهنوز سخن می‌گفت که دیگری آمده، گفت: «پسران و دخترانت در خانه برادر بزرگ خودمی خوردند و شراب می‌نوشیدند
Job FarOPV 1:19  که اینک بادشدیدی از طرف بیابان آمده، چهار گوشه خانه رازد و بر جوانان افتاد که مردند و من به تنهایی رهایی یافتم تا تو را خبر دهم.»
Job FarOPV 1:20  آنگاه ایوب برخاسته، جامه خود را درید وسر خود را تراشید و به زمین افتاده، سجده کرد
Job FarOPV 1:21  و گفت: «برهنه از رحم مادر خود بیرون آمدم وبرهنه به آنجا خواهم برگشت؛ خداوند داد وخداوند گرفت و نام خداوند متبارک باد.»
Job FarOPV 1:22  دراین همه، ایوب گناه نکرد و به خدا جهالت نسبت نداد.
Chapter 2
Job FarOPV 2:1  و روزی واقع شد که پسران خدا آمدند تا به حضور خداوند حاضر شوند، و شیطان نیزدر میان ایشان آمد تا به حضور خداوند حاضرشود.
Job FarOPV 2:2  و خداوند به شیطان گفت: «از کجاآمدی؟» شیطان در جواب خداوند گفت: «ازتردد نمودن در جهان و از سیر کردن در آن.»
Job FarOPV 2:3  خداوند به شیطان گفت: «آیا در بنده من ایوب تفکر نمودی که مثل او در زمین نیست؟ مرد کامل و راست و خداترس که از بدی اجتناب می‌نمایدو تا الان کاملیت خود را قایم نگاه می‌دارد، هرچند مرا بر آن واداشتی که او را بی‌سبب اذیت رسانم.»
Job FarOPV 2:4  شیطان در جواب خداوند گفت: «پوست به عوض پوست، و هر‌چه انسان داردبرای جان خود خواهد داد.
Job FarOPV 2:5  لیکن الان دست خود را دراز کرده، استخوان و گوشت او را لمس نما و تو را پیش روی تو ترک خواهد نمود.»
Job FarOPV 2:6  خداوند به شیطان گفت: «اینک او در دست تواست، لیکن جان او را حفظ کن.»
Job FarOPV 2:7  پس شیطان از حضور خداوند بیرون رفته، ایوب را از کف پا تا کله‌اش به دملهای سخت مبتلا ساخت.
Job FarOPV 2:8  و او سفالی گرفت تا خود را با آن بخراشد و در میان خاکستر نشسته بود.
Job FarOPV 2:9  و زنش او را گفت: «آیا تا بحال کاملیت خود را نگاه می‌داری؟ خدا را ترک کن و بمیر.»
Job FarOPV 2:10  او وی را گفت: «مثل یکی از زنان ابله سخن می‌گویی! آیا نیکویی را از خدا بیابیم و بدی رانیابیم؟» در این همه، ایوب به لبهای خود گناه نکرد.
Job FarOPV 2:11  و چون سه دوست ایوب، این همه بدی راکه بر او واقع شده بود شنیدند، هر یکی از مکان خود، یعنی الیفاز تیمانی و بلدد شوحی و سوفرنعماتی روانه شدند و با یکدیگر همداستان گردیدند که آمده، او را تعزیت گویند و تسلی دهند.
Job FarOPV 2:12  و چون چشمان خود را از دور بلندکرده، او را نشناختند، آواز خود را بلند نموده، گریستند و هر یک جامه خود را دریده، خاک بسوی آسمان بر سر خود افشاندند.
Job FarOPV 2:13  و هفت روز و هفت شب همراه او بر زمین نشستند و کسی با وی سخنی نگفت چونکه دیدند که درد او بسیارعظیم است.
Chapter 3
Job FarOPV 3:1  و بعد از آن ایوب دهان خود را باز کرده، روز خود را نفرین کرد.
Job FarOPV 3:3  «روزی که در آن متولد شدم، هلاک شود و شبی که گفتند مردی در رحم قرار گرفت،
Job FarOPV 3:4  آن روز تاریکی شود. و خدا از بالا بر آن اعتنانکند و روشنایی بر او نتابد.
Job FarOPV 3:5  تاریکی و سایه موت، آن را به تصرف آورند. ابر بر آن ساکن شود. کسوفات روز آن را بترساند.
Job FarOPV 3:6  و آن شب را ظلمت غلیظ فرو‌گیرد و در میان روزهای سال شادی نکند، و به شماره ماهها داخل نشود.
Job FarOPV 3:7  اینک آن شب نازاد باشد. و آواز شادمانی در آن شنیده نشود.
Job FarOPV 3:8  لعنت کنندگان روز، آن را نفرین نمایند، که در برانگیزانیدن لویاتان ماهر می‌باشند.
Job FarOPV 3:9  ستارگان شفق آن، تاریک گردد و انتظار نوربکشد و نباشد، و مژگان سحر را نبیند،
Job FarOPV 3:10  چونکه درهای رحم مادرم را نبست، و مشقت را ازچشمانم مستور نساخت.
Job FarOPV 3:11  «چرا از رحم مادرم نمردم؟ و چون از شکم بیرون آمدم چرا جان ندادم؟
Job FarOPV 3:12  چرا زانوها مراقبول کردند، و پستانها تا مکیدم؟
Job FarOPV 3:13  زیرا تا بحال می‌خوابیدم و آرام می‌شدم. در خواب می‌بودم واستراحت می‌یافتم.
Job FarOPV 3:14  با پادشاهان و مشیران جهان، که خرابه‌ها برای خویشتن بنا نمودند،
Job FarOPV 3:15  یابا سروران که طلا داشتند، و خانه های خود را ازنقره پر ساختند.
Job FarOPV 3:16  یا مثل سقط پنهان شده نیست می‌بودم، مثل بچه هایی که روشنایی را ندیدند.
Job FarOPV 3:17  در آنجا شریران از شورش باز می‌ایستند، و درآنجا خستگان می‌آرامند،
Job FarOPV 3:18  در آنجا اسیران دراطمینان با هم ساکنند، و آواز کارگذاران رانمی شنوند.
Job FarOPV 3:19  کوچک و بزرگ در آنجا یک‌اند. وغلام از آقایش آزاد است.
Job FarOPV 3:20  چرا روشنی به مستمند داده شود؟ و زندگی به تلخ جانان؟
Job FarOPV 3:21  که انتظار موت را می‌کشند و یافت نمی شود، و برای آن حفره می‌زنند بیشتر از گنجها.
Job FarOPV 3:22  که شادی وابتهاج می‌نمایند و مسرور می‌شوند چون قبر رامی یابند؟
Job FarOPV 3:23  چرا نور داده می‌شود به کسی‌که راهش مستور است، که خدا اطرافش را مستورساخته است؟
Job FarOPV 3:24  زیرا که ناله من، پیش از خوراکم می‌آید و نعره من، مثل آب ریخته می‌شود،
Job FarOPV 3:25  زیرا ترسی که از آن می‌ترسیدم، بر من واقع شد. و آنچه از آن بیم داشتم بر من رسید.
Job FarOPV 3:26  مطمئن و آرام نبودم و راحت نداشتم وپریشانی بر من آمد.»
Chapter 4
Job FarOPV 4:1  و الیفاز تیمانی در جواب گفت:
Job FarOPV 4:2  «اگر کسی جرات کرده، با تو سخن گوید، آیا تورا ناپسند می‌آید؟ لیکن کیست که بتواند از سخن‌گفتن بازایستد؟
Job FarOPV 4:3  اینک بسیاری را ادب آموخته‌ای و دستهای ضعیف را تقویت داده‌ای.
Job FarOPV 4:4  سخنان تو لغزنده را قایم داشت، و تو زانوهای لرزنده را تقویت دادی.
Job FarOPV 4:5  لیکن الان به تو رسیده است و ملول شده‌ای، تو را لمس کرده است وپریشان گشته‌ای.
Job FarOPV 4:6  آیا توکل تو بر تقوای تونیست؟ و امید تو بر کاملیت رفتار تو نی؟
Job FarOPV 4:7  الان فکر کن! کیست که بی‌گناه هلاک شد؟ و راستان درکجا تلف شدند؟
Job FarOPV 4:8  چنانکه من دیدم آنانی که شرارت را شیار می‌کنند و شقاوت را می‌کارندهمان را می‌دروند.
Job FarOPV 4:9  از نفخه خدا هلاک می‌شوندو از باد غضب او تباه می‌گردند.
Job FarOPV 4:10  غرش شیر ونعره سبع و دندان شیربچه‌ها شکسته می‌شود.
Job FarOPV 4:11  شیر نر از نابودن شکار هلاک می‌شود وبچه های شیر ماده پراکنده می‌گردند.
Job FarOPV 4:12  «سخنی به من در خفا رسید، و گوش من آواز نرمی از آن احساس نمود.
Job FarOPV 4:13  در تفکرها ازرویاهای شب، هنگامی که خواب سنگین بر مردم غالب شود،
Job FarOPV 4:14  خوف و لرز بر من مستولی شد که جمیع استخوانهایم را به جنبش آورد.
Job FarOPV 4:15  آنگاه روحی از پیش روی من گذشت، و مویهای بدنم برخاست.
Job FarOPV 4:16  در آنجا ایستاد، اما سیمایش راتشخیص ننمودم. صورتی در‌پیش نظرم بود. خاموشی بود و آوازی شنیدم
Job FarOPV 4:17  که آیا انسان به حضور خدا عادل شمرده شود؟ و آیا مرد در نظرخالق خود طاهر باشد؟
Job FarOPV 4:18  اینک بر خادمان خوداعتماد ندارد، و به فرشتگان خویش، حماقت نسبت می‌دهد.
Job FarOPV 4:19  پس چند مرتبه زیاده به ساکنان خانه های گلین، که اساس ایشان در غبار است، که مثل بید فشرده می‌شوند!
Job FarOPV 4:20  از صبح تا شام خردمی شوند، تا به ابد هلاک می‌شوند و کسی آن را به‌خاطر نمی آورد.
Job FarOPV 4:21  آیا طناب خیمه ایشان ازایشان کنده نمی شود؟ پس بدون حکمت می‌میرند.
Chapter 5
Job FarOPV 5:1  «الان استغاثه کن و آیا کسی هست که تو راجواب دهد؟ و به کدامیک از مقدسان توجه خواهی نمود؟
Job FarOPV 5:2  زیرا غصه، احمق رامی کشد و حسد، ابله را می‌میراند.
Job FarOPV 5:3  من احمق رادیدم که ریشه می‌گرفت و ناگهان مسکن او رانفرین کردم.
Job FarOPV 5:4  فرزندان او از امنیت دور هستند ودر دروازه پایمال می‌شوند و رهاننده‌ای نیست.
Job FarOPV 5:5  که گرسنگان محصول او را می‌خورند، و آن رانیز از میان خارها می‌چینند، و دهان تله برای دولت ایشان باز است.
Job FarOPV 5:6  زیرا که بلا از غبار درنمی آید، و مشقت از زمین نمی روید.
Job FarOPV 5:7  بلکه انسان برای مشقت مولود می‌شود، چنانکه شراره‌ها بالامی پرد.
Job FarOPV 5:8  و لکن من نزد خدا طلب می‌کردم، ودعوی خود را بر خدا می‌سپردم،
Job FarOPV 5:9  که اعمال عظیم و بی‌قیاس می‌کند و عجایب بی‌شمار؛
Job FarOPV 5:10  که بر روی زمین باران می‌باراند، و آب بر روی صخره‌ها جاری می‌سازد،
Job FarOPV 5:11  تا مسکینان را به مقام بلند برساند، و ماتمیان به سلامتی سرافراشته شوند.
Job FarOPV 5:12  که فکرهای حیله گران را باطل می‌سازد، به طوری که دستهای ایشان هیچ کار مفیدنمی تواند کرد.
Job FarOPV 5:13  که حکیمان را در حیله ایشان گرفتار می‌سازد، و مشورت مکاران مشوش می‌شود.
Job FarOPV 5:14  در روز به تاریکی برمی خورند و به وقت ظهر، مثل شب کورانه راه می‌روند.
Job FarOPV 5:15  که مسکین را از شمشیر دهان ایشان، و از دست زورآور نجات می‌دهد.
Job FarOPV 5:16  پس امید، برای ذلیل پیدا می‌شود و شرارت دهان خود را می‌بندد.
Job FarOPV 5:17  «هان، خوشابحال شخصی که خدا تنبیهش می‌کند. پس تادیب قادر مطلق را خوار مشمار.
Job FarOPV 5:18  زیرا که او مجروح می‌سازد و التیام می‌دهد، ومی کوبد و دست او شفا می‌دهد.
Job FarOPV 5:19  در شش بلا، تو را نجات خواهد داد و در هفت بلا، هیچ ضرر برتو نخواهد رسید.
Job FarOPV 5:20  در قحط تو را از موت فدیه خواهد داد، و در جنگ از دم شمشیر.
Job FarOPV 5:21  ازتازیانه زبان پنهان خواهی ماند، و چون هلاکت آید، از آن نخواهی ترسید.
Job FarOPV 5:22  بر خرابی وتنگسالی خواهی خندید، و از وحوش زمین بیم نخواهی داشت.
Job FarOPV 5:23  زیرا با سنگهای صحراهمداستان خواهی بود، و وحوش صحرا با توصلح خواهند کرد.
Job FarOPV 5:24  و خواهی دانست که خیمه تو ایمن است، و مسکن خود را تجسس خواهی کرد و چیزی مفقود نخواهی یافت.
Job FarOPV 5:25  وخواهی دانست که ذریتت کثیر است و اولاد تومثل علف زمین.
Job FarOPV 5:26  و در شیخوخیت به قبرخواهی رفت، مثل بافه گندم که در موسمش برداشته می‌شود.
Job FarOPV 5:27  اینک این را تفتیش نمودیم وچنین است، پس تو این را بشنو و برای خویشتن بدان.»
Chapter 6
Job FarOPV 6:2  «کاش که غصه من سنجیده شود. و مشقت مرا درمیزان با آن بگذارند.
Job FarOPV 6:3  زیرا که الان از ریگ دریاسنگینتر است. از این سبب سخنان من بیهوده می‌باشد.
Job FarOPV 6:4  زیرا تیرهای قادرمطلق در اندرون من است. و روح من زهر آنها را می‌آشامد، و ترسهای خدا بر من صف آرایی می‌کند.
Job FarOPV 6:5  آیا گورخر باداشتن علف عرعر می‌کند؟ و یا گاو بر آذوقه خودبانگ می‌زند؟
Job FarOPV 6:6  آیا چیز بی‌مزه، بی‌نمک خورده می‌شود؟ و یا در سفیده تخم، طعم می‌باشد؟
Job FarOPV 6:7  جان من از لمس نمودن آنها کراهت دارد. آنهابرای من مثل خوراک، زشت است.
Job FarOPV 6:8  «کاش که مسالت من برآورده شود، و خداآرزوی مرا به من بدهد!
Job FarOPV 6:9  و خدا راضی شود که مرا خرد کند، و دست خود را بلند کرده، مرامنقطع سازد!
Job FarOPV 6:10  آنگاه معهذا مرا تسلی می‌شد ودر عذاب الیم شاد می‌شدم، چونکه کلمات حضرت قدوس را انکار ننمودم.
Job FarOPV 6:11  من چه قوت دارم که انتظار بکشم و عاقبت من چیست که صبرنمایم؟
Job FarOPV 6:12  آیا قوت من قوت سنگها است؟ و یاگوشت من برنج است؟
Job FarOPV 6:13  آیا بالکل بی‌اعانت نیستم؟ و مساعدت از من مطرود نشده است؟
Job FarOPV 6:14  حق شکسته دل از دوستش ترحم است، اگر‌چه هم ترس قادر مطلق را ترک نماید.
Job FarOPV 6:15  اما برادران من مثل نهرها مرا فریب دادند، مثل رودخانه وادیها که می‌گذرند.
Job FarOPV 6:16  که از یخ سیاه فام می‌باشند، و برف در آنها مخفی است.
Job FarOPV 6:17  وقتی که آب از آنها می‌رود، نابود می‌شوند. و چون گرماشود، از جای خود ناپدید می‌گردند.
Job FarOPV 6:18  کاروانیان از راه خود منحرف می‌شوند، و در بیابان داخل شده، هلاک می‌گردند.
Job FarOPV 6:19  کاروانیان تیما به آنهانگران بودند. قافله های سبا امید آن را داشتند.
Job FarOPV 6:20  از امید خود خجل گردیدند. به آنجا رسیدند وشرمنده گشتند.
Job FarOPV 6:21  زیرا که الان شما مثل آنهاشده‌اید، مصیبتی دیدید و ترسان گشتید.
Job FarOPV 6:22  آیاگفتم که چیزی به من ببخشید؟ یا ارمغانی از اموال خود به من بدهید؟
Job FarOPV 6:23  یا مرا از دست دشمن رهاکنید؟ و مرا از دست ظالمان فدیه دهید؟
Job FarOPV 6:24  «مرا تعلیم دهید و من خاموش خواهم شد، و مرا بفهمانید که در چه چیز خطا کردم.
Job FarOPV 6:25  سخنان راستی چقدر زورآور است! اما تنبیه شما چه نتیجه می‌بخشد؟
Job FarOPV 6:26  آیا گمان می‌برید که سخنان را تنبیه می‌نمایید و سخنان مایوس را که مثل باد است؟
Job FarOPV 6:27  یقین برای یتیم قرعه می‌اندازیدو دوست خود را مال تجارت می‌شمارید.
Job FarOPV 6:28  پس الان التفات کرده، بر من توجه نمایید، و روبه‌روی شما دروغ نخواهم گفت.
Job FarOPV 6:29  برگردید و بی‌انصافی نباشد، و باز برگردید زیرا عدالت من قایم است.
Job FarOPV 6:30  آیا در زبان من بی‌انصافی می‌باشد؟ و آیا کام من چیزهای فاسد را تمیز نمی دهد؟
Chapter 7
Job FarOPV 7:1  «آیا برای انسان بر زمین مجاهده‌ای نیست؟ و روزهای وی مثل روزهای مزدور نی؟
Job FarOPV 7:2  مثل غلام که برای سایه اشتیاق دارد، و مزدوری که منتظر مزد خویش است،
Job FarOPV 7:3  همچنین ماههای بطالت نصیب من شده است، و شبهای مشقت برای من معین گشته.
Job FarOPV 7:4  چون می‌خوابم می‌گویم: کی برخیزم؟ و شب بگذرد و تا سپیده صبح ازپهلو به پهلو گردیدن خسته می‌شوم.
Job FarOPV 7:5  جسدم ازکرمها و پاره های خاک ملبس است، و پوستم تراکیده و مقروح می‌شود.
Job FarOPV 7:6  روزهایم از ماکوی جولا تیزروتر است، و بدون امید تمام می‌شود.
Job FarOPV 7:7  به یاد آور که زندگی من باد است، و چشمانم دیگر نیکویی را نخواهد دید.
Job FarOPV 7:8  چشم کسی‌که مرامی بیند دیگر به من نخواهد نگریست، وچشمانت برای من نگاه خواهد کرد و نخواهم بود.
Job FarOPV 7:9  مثل ابر که پراکنده شده، نابود می‌شود. همچنین کسی‌که به گور فرو می‌رود، برنمی آید.
Job FarOPV 7:10  به خانه خود دیگر نخواهد برگشت، و مکانش باز او را نخواهد شناخت.
Job FarOPV 7:11  پس من نیز دهان خود را نخواهم بست. از تنگی روح خود سخن می‌رانم، و از تلخی جانم شکایت خواهم کرد.
Job FarOPV 7:12  آیا من دریا هستم یا نهنگم که بر من کشیکچی قرار می‌دهی؟
Job FarOPV 7:13  چون گفتم که تخت خوابم مراتسلی خواهد داد و بسترم شکایت مرا رفع خواهد کرد،
Job FarOPV 7:14  آنگاه مرا به خوابها ترسان گردانیدی، و به رویاها مرا هراسان ساختی.
Job FarOPV 7:15  به حدی که جانم خفه شدن را اختیار کرد و مرگ رابیشتر از این استخوانهایم.
Job FarOPV 7:16  کاهیده می‌شوم ونمی خواهم تا به ابد زنده بمانم. مرا ترک کن زیراروزهایم نفسی است.
Job FarOPV 7:17  «انسان چیست که او را عزت بخشی، و دل خود را با او مشغول سازی؟
Job FarOPV 7:18  و هر بامداد از اوتفقد نمایی و هرلحظه او را بیازمایی؟
Job FarOPV 7:19  تا به کی چشم خود را از من برنمی گردانی؟ مرا واگذار تاآب دهان خود را فرو برم.
Job FarOPV 7:20  من گناه کردم، اما با تو‌ای پاسبان بنی آدم چه کنم؟ برای چه مرا به جهت خود هدف ساخته‌ای، به حدی که برای خود بار سنگین شده‌ام؟
Job FarOPV 7:21  و چرا گناهم رانمی آمرزی، و خطایم را دور نمی سازی؟ زیرا که الان در خاک خواهم خوابید، و مرا تفحص خواهی کرد و نخواهم بود.»
Chapter 8
Job FarOPV 8:2  «تا به کی این چیزها را خواهی گفت و سخنان دهانت باد شدید خواهد بود؟
Job FarOPV 8:3  آیا خداوندداوری را منحرف سازد؟ یا قادر مطلق انصاف رامنحرف نماید؟
Job FarOPV 8:4  چون فرزندان تو به او گناه ورزیدند، ایشان را به‌دست عصیان ایشان تسلیم نمود.
Job FarOPV 8:5  اگر تو به جد و جهد خدا را طلب می‌کردی و نزد قادر مطلق تضرع می‌نمودی،
Job FarOPV 8:6  اگر پاک و راست می‌بودی، البته برای تو بیدارمی شد، و مسکن عدالت تو را برخوردارمی ساخت.
Job FarOPV 8:7  و اگر‌چه ابتدایت صغیر می‌بود، عاقبت تو بسیار رفیع می‌گردید.
Job FarOPV 8:8  زیرا که ازقرنهای پیشین سوال کن، و به آنچه پدران ایشان تفحص کردند توجه نما،
Job FarOPV 8:9  چونکه ما دیروزی هستیم و هیچ نمی دانیم، و روزهای ما سایه‌ای برروی زمین است.
Job FarOPV 8:10  آیا ایشان تو را تعلیم ندهند وبا تو سخن نرانند؟ و از دل خود کلمات بیرون نیارند؟
Job FarOPV 8:11  آیا نی، بی‌خلاب می‌روید، یا قصب، بی‌آب نمو می‌کند؟
Job FarOPV 8:12  هنگامی که هنوز سبزاست و بریده نشده، پیش از هر گیاه خشک می‌شود.
Job FarOPV 8:13  همچنین است راه جمیع فراموش کنندگان خدا. و امید ریاکار ضایع می شود،
Job FarOPV 8:14  که امید او منقطع می‌شود، واعتمادش خانه عنکبوت است.
Job FarOPV 8:15  بر خانه خودتکیه می‌کند و نمی ایستد، به آن متمسک می‌شودو لیکن قایم نمی ماند.
Job FarOPV 8:16  پیش روی آفتاب، تر وتازه می‌شود و شاخه هایش در باغش پهن می‌گردد.
Job FarOPV 8:17  ریشه هایش بر توده های سنگ درهم بافته می‌شود، و بر سنگلاخ نگاه می‌کند.
Job FarOPV 8:18  اگر ازجای خود کنده شود، او را انکار کرده، می‌گوید: تو را نمی بینم.
Job FarOPV 8:19  اینک خوشی طریقش همین است و دیگران از خاک خواهند رویید.
Job FarOPV 8:20  هماناخدا مرد کامل را حقیر نمی شمارد، و شریر رادستگیری نمی نماید،
Job FarOPV 8:21  تا دهان تو را از خنده پرکند، و لبهایت را از آواز شادمانی.
Job FarOPV 8:22  خصمان توبه خجالت ملبس خواهند شد، و خیمه شریران نابود خواهد گردید.»
Chapter 9
Job FarOPV 9:2  «یقین می‌دانم که چنین است. لیکن انسان نزد خدا چگونه عادل شمرده شود؟
Job FarOPV 9:3  اگر بخواهد با وی منازعه نماید، یکی از هزار او را جواب نخواهد داد.
Job FarOPV 9:4  اودر ذهن حکیم و در قوت تواناست. کیست که با اومقاومت کرده و کامیاب شده باشد؟
Job FarOPV 9:5  آنکه کوههارا منتقل می‌سازد و نمی فهمند، و در غضب خویش آنها را واژگون می‌گرداند،
Job FarOPV 9:6  که زمین را ازمکانش می‌جنباند، و ستونهایش متزلزل می‌شود.
Job FarOPV 9:7  که آفتاب را امر می‌فرماید و طلوع نمی کند وستارگان را مختوم می‌سازد.
Job FarOPV 9:8  که به تنهایی، آسمانها را پهن می‌کند و بر موجهای دریامی خرامد.
Job FarOPV 9:9  که دب اکبر و جبار و ثریا را آفرید، و برجهای جنوب را
Job FarOPV 9:10  که کارهای عظیم بی‌قیاس را می‌کند و کارهای عجیب بی‌شمار را.
Job FarOPV 9:11  اینک از من می‌گذرد و او را نمی بینم، و عبور می‌کند واو را احساس نمی نمایم.
Job FarOPV 9:12  اینک او می‌رباید وکیست که او را منع نماید؟ و کیست که به او تواندگفت: چه می‌کنی؟
Job FarOPV 9:13  خدا خشم خود را بازنمی دارد و مددکاران رحب زیر او خم می‌شوند.
Job FarOPV 9:14  «پس به طریق اولی، من کیستم که او راجواب دهم و سخنان خود را بگزینم تا با اومباحثه نمایم؟
Job FarOPV 9:15  که اگر عادل می‌بودم، او راجواب نمی دادم، بلکه نزد داور خود استغاثه می‌نمودم.
Job FarOPV 9:16  اگر او را می‌خواندم و مرا جواب می‌داد، باور نمی کردم که آواز مرا شنیده است.
Job FarOPV 9:17  زیرا که مرا به تندبادی خرد می‌کند و بی‌سبب، زخمهای مرا بسیار می‌سازد.
Job FarOPV 9:18  مرا نمی گذارد که نفس بکشم، بلکه مرا به تلخیها پر می‌کند.
Job FarOPV 9:19  اگردرباره قوت سخن گوییم، اینک او قادر است؛ واگر درباره انصاف، کیست که وقت را برای من تعیین کند؟
Job FarOPV 9:20  اگر عادل می‌بودم دهانم مرا مجرم می‌ساخت، و اگر کامل می‌بودم مرا فاسق می‌شمرد.
Job FarOPV 9:21  اگر کامل هستم، خویشتن رانمی شناسم، و جان خود را مکروه می‌دارم.
Job FarOPV 9:22  این امر برای همه یکی است. بنابراین می‌گویم که اوصالح است و شریر را هلاک می‌سازد.
Job FarOPV 9:23  اگرتازیانه ناگهان بکشد، به امتحان بی‌گناهان استهزامی کند.
Job FarOPV 9:24  جهان به‌دست شریران داده شده است و روی حاکمانش را می‌پوشاند. پس اگر چنین نیست، کیست که می‌کند؟
Job FarOPV 9:25  و روزهایم از پیک تیزرفتار تندروتر است، می‌گریزد و نیکویی رانمی بیند.
Job FarOPV 9:26  مثل کشتیهای تیزرفتار می‌گریزد و مثل عقاب که بر شکار فرود آید.
Job FarOPV 9:27  اگر فکر کنم که ناله خود را فراموش کنم و ترش رویی خود رادور کرده، گشاده رو شوم،
Job FarOPV 9:28  از تمامی مشقتهای خود می‌ترسم و می‌دانم که مرا بی‌گناه نخواهی شمرد،
Job FarOPV 9:29  چونکه ملزم خواهم شد. پس چرا بیجازحمت بکشم؟
Job FarOPV 9:30  اگر خویشتن را به آب برف غسل دهم، و دستهای خود را به اشنان پاک کنم،
Job FarOPV 9:31  آنگاه مرا در لجن فرو می‌بری، و رختهایم مرامکروه می‌دارد.
Job FarOPV 9:32  زیرا که او مثل من انسان نیست که او را جواب بدهم و با هم به محاکمه بیاییم.
Job FarOPV 9:33  در میان ما حکمی نیست که بر هر دوی مادست بگذارد.
Job FarOPV 9:34  کاش که عصای خود را از من بردارد، و هیبت او مرا نترساند.
Job FarOPV 9:35  آنگاه سخن می‌گفتم و از او نمی ترسیدم، لیکن من در خودچنین نیستم.
Chapter 10
Job FarOPV 10:1  «جانم از حیاتم بیزار است. پس ناله خود را روان می‌سازم و در تلخی جان خود سخن می‌رانم.
Job FarOPV 10:2  به خدا می‌گویم مرا ملزم مساز، و مرا بفهمان که از چه سبب با من منازعت می‌کنی؟
Job FarOPV 10:3  آیا برای تو نیکو است که ظلم نمایی وعمل دست خود را حقیر شماری، و بر مشورت شریران بتابی؟
Job FarOPV 10:4  آیا تو را چشمان بشر است؟ یامثل دیدن انسان می‌بینی؟
Job FarOPV 10:5  آیا روزهای تو مثل روزهای انسان است؟ یا سالهای تو مثل روزهای مرد است؟
Job FarOPV 10:6  که معصیت مرا تفحص می‌کنی وبرای گناهانم تجسس می‌نمایی؟
Job FarOPV 10:7  اگر‌چه می‌دانی که شریر نیستم و از دست تو رهاننده‌ای نیست.
Job FarOPV 10:8  «دستهایت مرا جمیع و تمام سرشته است، و مرا آفریده است و آیا مرا هلاک می‌سازی؟
Job FarOPV 10:9  به یادآور که مرا مثل سفال ساختی و آیا مرا به غباربرمی گردانی؟
Job FarOPV 10:10  آیا مرا مثل شیر نریختی و مثل پنیر، منجمد نساختی؟
Job FarOPV 10:11  مرا به پوست و گوشت ملبس نمودی و مرا با استخوانها و پیها بافتی.
Job FarOPV 10:12  حیات و احسان به من عطا فرمودی و لطف توروح مرا محافظت نمود.
Job FarOPV 10:13  اما این چیزها را دردل خود پنهان کردی، و می‌دانم که اینها در فکرتو بود.
Job FarOPV 10:14  اگر گناه کردم، مرا نشان کردی و مرا ازمعصیتم مبرا نخواهی ساخت.
Job FarOPV 10:15  اگر شریر هستم وای بر من! و اگر عادل هستم سر خود رابرنخواهم افراشت، زیرا از اهانت پر هستم ومصیبت خود را می‌بینم!
Job FarOPV 10:16  و اگر (سرم )برافراشته شود، مثل شیر مرا شکار خواهی کرد و باز عظمت خود را بر من ظاهر خواهی ساخت.
Job FarOPV 10:17  گواهان خود را بر من پی درپی می‌آوری و غضب خویش را بر من می‌افزایی وافواج متعاقب یکدیگر به ضد منند.
Job FarOPV 10:18  پس برای چه مرا از رحم بیرون آوردی؟ کاش که جان می‌دادم و چشمی مرا نمی دید.
Job FarOPV 10:19  پس می‌بودم، چنانکه نبودم و از رحم مادرم به قبر برده می‌شدم.
Job FarOPV 10:20  آیا روزهایم قلیل نیست؟ پس مراترک کن، و از من دست بردار تا اندکی گشاده روشوم،
Job FarOPV 10:21  قبل از آنکه بروم به‌جایی که از آن برنخواهم گشت، به زمین ظلمت و سایه موت!
Job FarOPV 10:22  به زمین تاریکی غلیظ مثل ظلمات، زمین سایه موت و بی‌ترتیب که روشنایی آن مثل ظلمات است.»
Chapter 11
Job FarOPV 11:2  «آیابه کثرت سخنان جواب نباید داد و مردپرگو عادل شمرده شود؟
Job FarOPV 11:3  آیا بیهوده‌گویی تومردمان را ساکت کند و یا سخریه کنی و کسی تورا خجل نسازد؟
Job FarOPV 11:4  و می‌گویی تعلیم من پاک است، و من در نظر تو بی‌گناه هستم.
Job FarOPV 11:5  و لیکن کاش که خدا سخن بگوید و لبهای خود را بر تو بگشاید،
Job FarOPV 11:6  و اسرار حکمت را برای تو بیان کند. زیرا که درماهیت خود دو طرف دارد. پس بدان که خدا کمتراز گناهانت تو را سزا داده است.
Job FarOPV 11:7  آیا عمق های خدا را می‌توانی دریافت نمود؟ یا به کنه قادرمطلق توانی رسید؟
Job FarOPV 11:8  مثل بلندیهای آسمان است؛ چه خواهی کرد؟ گودتر از هاویه است؛ چه توانی دانست؟
Job FarOPV 11:9  پیمایش آن از جهان طویل تر واز دریا پهن تر است.
Job FarOPV 11:10  اگر سخت بگیرد و حبس نماید و به محاکمه دعوت کند کیست که او راممانعت نماید؟
Job FarOPV 11:11  زیرا که بطالت مردم را می‌داندو شرارت را می‌بیند اگرچه در آن تامل نکند.
Job FarOPV 11:12  ومرد جاهل آنوقت فهیم می‌شود که بچه خروحشی، انسان متولد شود.
Job FarOPV 11:13  اگر تو دل خود راراست سازی و دستهای خود را بسوی او درازکنی،
Job FarOPV 11:14  اگر در دست تو شرارت باشد، آن را ازخود دور کن، و بی‌انصافی در خیمه های تو ساکن نشود.
Job FarOPV 11:15  پس یقین روی خود را بی‌عیب برخواهی افراشت، و مستحکم شده، نخواهی ترسید.
Job FarOPV 11:16  زیرا که مشقت خود را فراموش خواهی کرد، و آن را مثل آب رفته به یاد خواهی آورد،
Job FarOPV 11:17  و روزگار تو از وقت ظهر روشن ترخواهد شد، و اگرچه تاریکی باشد، مثل صبح خواهد گشت.
Job FarOPV 11:18  و مطمئن خواهی بود چونکه امید داری، و اطراف خود را تجسس نموده، ایمن خواهی خوابید.
Job FarOPV 11:19  و خواهی خوابید وترساننده‌ای نخواهد بود، و بسیاری تو راتملق خواهند نمود.
Job FarOPV 11:20  لیکن چشمان شریران کاهیده می‌شود و ملجای ایشان از ایشان نابود می‌گردد و امید ایشان جان کندن ایشان است.»
Chapter 12
Job FarOPV 12:2  «به درستی که شما قوم هستید، و حکمت با شما خواهد مرد.
Job FarOPV 12:3  لیکن مرا نیز مثل شما فهم هست، و از شما کمتر نیستم. و کیست که مثل این چیزها را نمی داند؟
Job FarOPV 12:4  برای رفیق خود مسخره گردیده‌ام. کسی‌که خدا را خوانده است و او رامستجاب فرموده، مرد عادل و کامل، مسخره شده است.
Job FarOPV 12:5  در افکار آسودگان، برای مصیبت اهانت است. مهیا شده برای هرکه پایش بلغزد.
Job FarOPV 12:6  خیمه های دزدان به سلامت است و آنانی که خدا را غضبناک می‌سازند ایمن هستند، که خدای خود را در دست خود می‌آورند.
Job FarOPV 12:7  «لیکن الان از بهایم بپرس و تو را تعلیم خواهند داد. و از مرغان هوا و برایت بیان خواهندنمود.
Job FarOPV 12:8  یا به زمین سخن بران و تو را تعلیم خواهدداد، و ماهیان دریا به تو خبر خواهند رسانید.
Job FarOPV 12:9  کیست که از جمیع این چیزها نمی فهمد که دست خداوند آنها را به‌جا آورده است،
Job FarOPV 12:10  که جان جمیع زندگان در دست وی است، و روح جمیع افراد بشر؟
Job FarOPV 12:11  آیا گوش سخنان رانمی آزماید، چنانکه کام خوراک خود رامی چشد؟
Job FarOPV 12:12  نزد پیران حکمت است، و عمردراز فطانت می‌باشد.
Job FarOPV 12:13  لیکن حکمت و کبریایی نزد وی است. مشورت و فطانت از آن او است.
Job FarOPV 12:14  اینک او منهدم می‌سازد و نمی توان بنا نمود. انسان را می‌بندد و نمی توان گشود.
Job FarOPV 12:15  اینک آبهارا باز می‌دارد و خشک می‌شود، و آنها را رهامی کند و زمین را واژگون می‌سازد.
Job FarOPV 12:16  قوت ووجود نزد وی است. فریبنده و فریب خورده از آن او است.
Job FarOPV 12:17  مشیران را غارت زده می‌رباید، وحاکمان را احمق می‌گرداند.
Job FarOPV 12:18  بند پادشاهان را می گشاید و در کمر ایشان کمربند می‌بندد.
Job FarOPV 12:19  کاهنان را غارت زده می‌رباید، و زورآوران راسرنگون می‌سازد.
Job FarOPV 12:20  بلاغت معتمدین را نابودمی گرداند، و فهم پیران را برمی دارد.
Job FarOPV 12:21  اهانت رابر نجیبان می‌ریزد و کمربند مقتدران را سست می‌گرداند.
Job FarOPV 12:22  چیزهای عمیق را از تاریکی منکشف می‌سازد، و سایه موت را به روشنایی بیرون می‌آورد.
Job FarOPV 12:23  امت‌ها را ترقی می‌دهد و آنهارا هلاک می‌سازد، امت‌ها را وسعت می‌دهد وآنها را جلای وطن می‌فرماید.
Job FarOPV 12:24  عقل روسای قوم های زمین را می‌رباید، و ایشان را در بیابان آواره می‌گرداند، جایی که راه نیست.
Job FarOPV 12:25  درتاریکی کورانه راه می‌روند و نور نیست. و ایشان را مثل مستان افتان و خیزان می‌گرداند.
Chapter 13
Job FarOPV 13:1  «اینک چشم من همه این چیزها رادیده، و گوش من آنها را شنیده وفهمیده است.
Job FarOPV 13:2  چنانکه شما می‌دانید من هم می‌دانم. و من کمتر از شما نیستم.
Job FarOPV 13:3  لیکن می‌خواهم با قادر مطلق سخن گویم. و آرزو دارم که با خدا محاجه نمایم.
Job FarOPV 13:4  اما شما دروغها جعل می‌کنید، و جمیع شما طبیبان باطل هستید.
Job FarOPV 13:5  کاش که شما به کلی ساکت می‌شدید که این برای شما حکمت می‌بود.
Job FarOPV 13:6  پس حجت مرابشنوید. و دعوی لبهایم را گوش گیرید.
Job FarOPV 13:7  آیابرای خدا به بی‌انصافی سخن خواهید راند؟ و به جهت او با فریب تکلم خواهید نمود؟
Job FarOPV 13:8  آیا برای او طرف داری خواهید نمود؟ و به جهت خدادعوی خواهید کرد؟
Job FarOPV 13:9  آیا نیکو است که او شما راتفتیش نماید؟ یا چنانکه انسان را مسخره می‌نمایند او را مسخره می‌سازید.
Job FarOPV 13:10  البته شما را توبیخ خواهد کرد. اگر در خفا طرف داری نمایید.
Job FarOPV 13:11  آیا جلال او شما را هراسان نخواهد ساخت؟ و هیبت او بر شما مستولی نخواهد شد؟
Job FarOPV 13:12  ذکرهای شما، مثل های غبار است. وحصارهای شما، حصارهای گل است.
Job FarOPV 13:13  «از من ساکت شوید و من سخن خواهم گفت. و هرچه خواهد، بر من واقع شود.
Job FarOPV 13:14  چراگوشت خود را با دندانم بگیرم و جان خود را دردستم بنهم؟
Job FarOPV 13:15  اگرچه مرا بکشد، برای او انتظارخواهم کشید. لیکن راه خود را به حضور او ثابت خواهم ساخت.
Job FarOPV 13:16  این نیز برای من نجات خواهدشد. زیرا ریاکار به حضور او حاضر نمی شود.
Job FarOPV 13:17  بشنوید! سخنان مرا بشنوید. و دعوی من به گوشهای شما برسد.
Job FarOPV 13:18  اینک الان دعوی خود رامرتب ساختم. و می‌دانم که عادل شمرده خواهم شد.
Job FarOPV 13:19  کیست که بامن مخاصمه کند؟ پس خاموش شده جان را تسلیم خواهم کرد.
Job FarOPV 13:20  فقطدو چیز به من مکن. آنگاه خود را از حضور توپنهان نخواهم ساخت.
Job FarOPV 13:21  دست خود را از من دورکن. و هیبت تو مرا هراسان نسازد.
Job FarOPV 13:22  آنگاه بخوان و من جواب خواهم داد، یا اینکه من بگویم و مراجواب بده.
Job FarOPV 13:23  خطایا و گناهانم چقدر است؟ تقصیر و گناه مرا به من بشناسان.
Job FarOPV 13:24  چرا روی خود را از من می‌پوشانی؟ و مرا دشمن خودمی شماری؟
Job FarOPV 13:25  آیا برگی را که از باد رانده شده است می‌گریزانی؟ و کاه خشک را تعاقب می‌کنی؟
Job FarOPV 13:26  زیرا که چیزهای تلخ را به ضد من می‌نویسی، و گناهان جوانی‌ام را نصیب من می‌سازی.
Job FarOPV 13:27  و پایهای مرا در کنده می‌گذاری، وجمیع راههایم را نشان می‌کنی و گرد کف پاهایم خط می‌کشی؛
Job FarOPV 13:28  و حال آنکه مثل چیز گندیده فاسد، و مثل جامه بید خورده هستم.
Chapter 14
Job FarOPV 14:1  قلیل الایام و پر از زحمات است.
Job FarOPV 14:2  مثل گل می‌روید و بریده می‌شود. و مثل سایه می‌گریزد و نمی ماند.
Job FarOPV 14:3  و آیا بر چنین شخص چشمان خود را می‌گشایی و مرا با خود به محاکمه می‌آوری؟
Job FarOPV 14:4  کیست که چیز طاهر را ازچیز نجس بیرون آورد؟ هیچکس نیست.
Job FarOPV 14:5  چونکه روزهایش مقدر است و شماره ماههایش نزد توست و حدی از برایش گذاشته‌ای که از آن تجاوز نتواند نمود.
Job FarOPV 14:6  از او رو بگردان تاآرام گیرد. و مثل مزدور روزهای خود را به انجام رساند.
Job FarOPV 14:7  «زیرا برای درخت امیدی است که اگر بریده شود باز خواهد رویید، و رمونهایش نابودنخواهد شد.
Job FarOPV 14:8  اگر‌چه ریشه‌اش در زمین کهنه شود، و تنه آن در خاک بمیرد.
Job FarOPV 14:9  لیکن از بوی آب، رمونه می‌کند و مثل نهال نو، شاخه‌ها می‌آورد.
Job FarOPV 14:10  اما مرد می‌میرد و فاسد می‌شود و آدمی چون جان را سپارد کجا است؟
Job FarOPV 14:11  چنانکه آبها از دریازایل می‌شود، و نهرها ضایع و خشک می‌گردد.
Job FarOPV 14:12  همچنین انسان می‌خوابد و برنمی خیزد، تانیست شدن آسمانها بیدار نخواهند شد و ازخواب خود برانگیخته نخواهند گردید.
Job FarOPV 14:13  کاش که مرا در هاویه پنهان کنی؛ و تا غضبت فرو نشیند، مرا مستور سازی؛ و برایم زمانی تعیین نمایی تا مرا به یاد آوری.
Job FarOPV 14:14  اگر مرد بمیرد باردیگر زنده شود؛ در تمامی روزهای مجاهده خودانتظار خواهم کشید، تا وقت تبدیل من برسد.
Job FarOPV 14:15  تو ندا خواهی کرد و من جواب خواهم داد، و به صنعت دست خود مشتاق خواهی شد.
Job FarOPV 14:16  اما الان قدمهای مرا می‌شماری و آیا برگناه من پاسبانی نمی کنی؟
Job FarOPV 14:17  معصیت من در کیسه مختوم است. و خطای مرا مسدود ساخته‌ای.
Job FarOPV 14:18  به درستی کوهی که می‌افتد فانی می‌شود وصخره از مکانش منتقل می‌گردد.
Job FarOPV 14:19  آب سنگهارا می‌ساید، و سیلهایش خاک زمین را می‌برد. همچنین امید انسان را تلف می‌کنی،
Job FarOPV 14:20  بر او تا به ابد غلبه می‌کنی، پس می‌رود. روی او را تغییرمی دهی و او را رها می‌کنی.
Job FarOPV 14:21  پسرانش به عزت می‌رسند و او نمی داند. یا به ذلت می‌افتند و ایشان را به نظر نمی آورد.
Job FarOPV 14:22  برای خودش فقط جسد اواز درد بی‌تاب می‌شود. و برای خودش جان اوماتم می‌گیرد.»
Chapter 15
Job FarOPV 15:1  پس الیفاز تیمانی در جواب گفت:
Job FarOPV 15:2  «آیامرد حکیم از علم باطل جواب دهد؟ وبطن خود را از باد شرقی پر سازد؟
Job FarOPV 15:3  آیا به سخن بی‌فایده محاجه نماید؟ و به کلماتی که هیچ نفع نمی بخشد؟
Job FarOPV 15:4  اما تو خداترسی را ترک می‌کنی وتقوا را به حضور خدا ناقص می‌سازی.
Job FarOPV 15:5  زیرا که دهانت، معصیت تو را ظاهر می‌سازد و زبان حیله گران را اختیار می‌کنی.
Job FarOPV 15:6  دهان خودت تو راملزم می‌سازد و نه من، و لبهایت بر تو شهادت می‌دهد.
Job FarOPV 15:7  آیا شخص اول از آدمیان زاییده شده‌ای؟ و پیش از تلها به وجود آمده‌ای؟
Job FarOPV 15:8  آیامشورت مخفی خدا را شنیده‌ای و حکمت را برخود منحصر ساخته‌ای؟
Job FarOPV 15:9  چه می‌دانی که ما هم نمی دانیم؟ و چه می‌فهمی که نزد ما هم نیست؟
Job FarOPV 15:10  نزد ما ریش سفیدان و پیران هستند که درروزها از پدر تو بزرگترند.
Job FarOPV 15:11  آیا تسلی های خدابرای تو کم است و کلام ملایم با تو؟
Job FarOPV 15:12  چرا دلت تو را می‌رباید؟ و چرا چشمانت را بر هم می‌زنی
Job FarOPV 15:13  که روح خود را به ضد خدا بر می‌گردانی، وچنین سخنان را از دهانت بیرون می‌آوری؟
Job FarOPV 15:14  «انسان چیست که پاک باشد، و مولود زن که عادل شمرده شود؟
Job FarOPV 15:15  اینک بر مقدسان خوداعتماد ندارد، و آسمانها در نظرش پاک نیست.
Job FarOPV 15:16  پس از طریق اولی انسان مکروه و فاسد که شرارت را مثل آب می‌نوشد.
Job FarOPV 15:17  من برای تو بیان می‌کنم پس مرا بشنو. و آنچه دیده‌ام حکایت می‌نمایم.
Job FarOPV 15:18  که حکیمان آن را از پدران خودروایت کردند و مخفی نداشتند،
Job FarOPV 15:19  که به ایشان به تنهایی زمین داده شد، و هیچ غریبی از میان ایشان عبور نکرد،
Job FarOPV 15:20  شریر در تمامی روزهایش مبتلای درد است. و سالهای شمرده شده برای مرد ظالم مهیا است.
Job FarOPV 15:21  صدای ترسها در گوش وی است. در وقت سلامتی تاراج کننده بر وی می‌آید.
Job FarOPV 15:22  باور نمی کند که از تاریکی خواهد برگشت وشمشیر برای او مراقب است.
Job FarOPV 15:23  برای نان می‌گردد و می‌گوید کجاست. و می‌داند که روزتاریکی نزد او حاضر است.
Job FarOPV 15:24  تنگی و ضیق او رامی ترساند، مثل پادشاه مهیای جنگ بر او غلبه می‌نماید.
Job FarOPV 15:25  زیرا دست خود را به ضد خدا درازمی کند و بر قادر مطلق تکبر می‌نماید.
Job FarOPV 15:26  با گردن بلند بر او تاخت می‌آورد، با گل میخهای سخت سپر خویش،
Job FarOPV 15:27  چونکه روی خود را به پیه پوشانیده، و کمر خود را با شحم ملبس ساخته است.
Job FarOPV 15:28  و در شهرهای ویران و خانه های غیرمسکون که نزدیک به خراب شدن است ساکن می‌شود.
Job FarOPV 15:29  او غنی نخواهد شد و دولتش پایدارنخواهد ماند، و املاک او در زمین زیاد نخواهد گردید.
Job FarOPV 15:30  از تاریکی رها نخواهد شد، و آتش، شاخه هایش را خواهد خشکانید، و به نفخه دهان او زائل خواهد شد.
Job FarOPV 15:31  به بطالت توکل ننماید وخود را فریب ندهد، والا بطالت اجرت او خواهدبود.
Job FarOPV 15:32  قبل از رسیدن وقتش تمام ادا خواهد شدو شاخه او سبز نخواهد ماند.
Job FarOPV 15:33  مثل مو، غوره خود را خواهد افشاند، و مثل زیتون، شکوفه خود را خواهد ریخت،
Job FarOPV 15:34  زیرا که جماعت ریاکاران، بی‌کس خواهند ماند، و خیمه های رشوه خواران را آتش خواهد سوزانید.
Job FarOPV 15:35  به شقاوت حامله شده، معصیت را می‌زایند و شکم ایشان فریب را آماده می‌کند.»
Chapter 16
Job FarOPV 16:2  «بسیارچیزها مثل این شنیدم. تسلی دهندگان مزاحم همه شما هستید.
Job FarOPV 16:3  آیا سخنان باطل راانتها نخواهد شد؟ و کیست که تو را به جواب دادن تحریک می‌کند؟
Job FarOPV 16:4  من نیز مثل شمامی توانستم بگویم، اگر جان شما در جای جان من می‌بود، و سخنها به ضد شما ترتیب دهم، و سرخود را بر شما بجنبانم،
Job FarOPV 16:5  لیکن شما را به دهان خود تقویت می‌دادم و تسلی لبهایم غم شما رارفع می‌نمود.
Job FarOPV 16:6  «اگر من سخن گویم، غم من رفع نمی گردد؛ واگر ساکت شوم مرا چه راحت حاصل می‌شود؟
Job FarOPV 16:7  لیکن الان او مرا خسته نموده است. تو تمامی جماعت مرا ویران ساخته‌ای.
Job FarOPV 16:8  مرا سخت گرفتی و این بر من شاهد شده است. و لاغری من به ضدمن برخاسته، روبرویم شهادت می‌دهد.
Job FarOPV 16:9  در غضب خود مرا دریده و بر من جفا نموده است. دندانهایش را بر من افشرده و مثل دشمنم چشمان خود را بر من تیز کرده است.
Job FarOPV 16:10  دهان خود را بر من گشوده‌اند، بر رخسار من به استحقارزده‌اند، به ضد من با هم اجتماع نموده‌اند.
Job FarOPV 16:11  خدامرا به‌دست ظالمان تسلیم نموده، و مرا به‌دست شریران افکنده است.
Job FarOPV 16:12  چون در راحت بودم مراپاره پاره کرده است، و گردن مرا گرفته، مرا خردکرده، و مرا برای هدف خود نصب نموده است.
Job FarOPV 16:13  تیرهایش مرا احاطه کرد. گرده هایم را پاره می‌کند و شفقت نمی نماید. و زهره مرا به زمین می‌ریزد.
Job FarOPV 16:14  مرا زخم بر زخم، مجروح می‌سازد ومثل جبار، بر من حمله می‌آورد.
Job FarOPV 16:15  بر پوست خود پلاس دوخته‌ام، و شاخ خود را در خاک خوار نموده‌ام.
Job FarOPV 16:16  روی من از گریستن سرخ شده است، و بر مژگانم سایه موت است.
Job FarOPV 16:17  اگر‌چه هیچ بی‌انصافی در دست من نیست، و دعای من پاک است.
Job FarOPV 16:18  ‌ای زمین خون مرا مپوشان، واستغاثه مرا آرام نباشد.
Job FarOPV 16:19  اینک الان نیز شاهد من در آسمان است، و گواه من در اعلی علیین.
Job FarOPV 16:20  دوستانم مرا استهزا می‌کنند، لیکن چشمانم نزد خدا اشک می‌ریزد.
Job FarOPV 16:21  و آیا برای انسان نزدخدا محاجه می‌کند، مثل بنی آدم که برای همسایه خود می‌نماید؟
Job FarOPV 16:22  زیرا سالهای اندک سپری می‌شود، پس به راهی که برنمی گردم، خواهم رفت.
Chapter 17
Job FarOPV 17:1  «روح من تلف شده، و روزهایم تمام گردیده، و قبر برای من حاضر است.
Job FarOPV 17:2  به درستی که استهزاکنندگان نزد منند، و چشم من در منازعت ایشان دائم می‌ماند.
Job FarOPV 17:3  الان گرو بده و به جهت من نزد خود ضامن باش. والا کیست که به من دست دهد؟
Job FarOPV 17:4  چونکه دل ایشان را از حکمت منع کرده‌ای، بنابراین ایشان را بلند نخواهی ساخت.
Job FarOPV 17:5  کسی‌که دوستان خود را به تاراج تسلیم کند، چشمان فرزندانش تار خواهد شد.
Job FarOPV 17:6  مرا نزدامت‌ها مثل ساخته است، و مثل کسی‌که بر رویش آب دهان اندازند شده‌ام.
Job FarOPV 17:7  چشم من از غصه کاهیده شده است، و تمامی اعضایم مثل سایه گردیده.
Job FarOPV 17:8  راستان به‌سبب این، حیران می‌مانند وصالحان خویشتن را بر ریاکاران برمی انگیزانند.
Job FarOPV 17:9  لیکن مرد عادل به طریق خود متمسک می‌شود، و کسی‌که دست پاک دارد، در قوت ترقی خواهدنمود.
Job FarOPV 17:10  «اما همه شما برگشته، الان بیایید و در میان شما حکیمی نخواهم یافت.
Job FarOPV 17:11  روزهای من گذشته، و قصدهای من و فکرهای دلم منقطع شده است.
Job FarOPV 17:12  شب را به روز تبدیل می‌کنند و باوجود تاریکی می‌گویند روشنایی نزدیک است.
Job FarOPV 17:13  وقتی که امید دارم هاویه خانه من می‌باشد، وبستر خود را در تاریکی می‌گسترانم،
Job FarOPV 17:14  و به هلاکت می‌گویم تو پدر من هستی و به کرم که تومادر و خواهر من می‌باشی.
Job FarOPV 17:15  پس امید من کجااست؟ و کیست که امید مرا خواهد دید؟
Job FarOPV 17:16  تابندهای هاویه فرو می‌رود، هنگامی که با هم درخاک نزول (نماییم ).»
Chapter 18
Job FarOPV 18:2  «تابه کی برای سخنان، دامها می‌گسترانید؟ تفکر کنید و بعد از آن تکلم خواهیم نمود.
Job FarOPV 18:3  چرا مثل بهایم شمرده شویم؟ و در نظر شما نجس نماییم؟
Job FarOPV 18:4  ‌ای که در غضب خود خویشتن را پاره می‌کنی، آیا به‌خاطر تو زمین متروک شود، یاصخره از جای خود منتقل گردد؟
Job FarOPV 18:5  البته روشنایی شریران خاموش خواهد شد، و شعله آتش ایشان نور نخواهد داد.
Job FarOPV 18:6  در خیمه اوروشنایی به تاریکی مبدل می‌گردد، و چراغش براو خاموش خواهد شد.
Job FarOPV 18:7  قدمهای قوتش تنگ می‌شود. و مشورت خودش او را به زیر خواهدافکند.
Job FarOPV 18:8  زیرا به پایهای خود در دام خواهد افتاد، و به روی تله‌ها راه خواهد رفت.
Job FarOPV 18:9  تله پاشنه او راخواهد گرفت. و دام، او را به زور نگاه خواهدداشت.
Job FarOPV 18:10  دام برایش در زمین پنهان شده است، وتله برایش در راه.
Job FarOPV 18:11  ترسها از هر طرف او راهراسان می‌کند، و به او چسبیده، وی رامی گریزاند.
Job FarOPV 18:12  شقاوت، برای او گرسنه است، وذلت، برای لغزیدن او حاضر است.
Job FarOPV 18:13  اعضای جسد او را می‌خورد. نخست زاده موت، جسد اورا می‌خورد.
Job FarOPV 18:14  آنچه بر آن اعتماد می‌داشت، ازخیمه او ربوده می‌شود، و خود او نزد پادشاه ترسها رانده می‌گردد.
Job FarOPV 18:15  کسانی که از وی نباشنددر خیمه او ساکن می‌گردند، و گوگرد بر مسکن اوپاشیده می‌شود.
Job FarOPV 18:16  ریشه هایش از زیرمی خشکد، و شاخه‌اش از بالا بریده خواهد شد.
Job FarOPV 18:17  یادگار او از زمین نابود می‌گردد، و در کوچه هااسم نخواهد داشت.
Job FarOPV 18:18  از روشنایی به تاریکی رانده می‌شود. و او را از ربع مسکون خواهندگریزانید.
Job FarOPV 18:19  او را در میان قومش نه اولاد و نه ذریت خواهد بود، و در ماوای او کسی باقی نخواهد ماند.
Job FarOPV 18:20  متاخرین از روزگارش متحیر خواهند شد، چنانکه بر متقدمین، ترس مستولی شده بود.
Job FarOPV 18:21  به درستی که مسکن های شریران چنین می‌باشد، و مکان کسی‌که خدا رانمی شناسد مثل این است.»
Chapter 19
Job FarOPV 19:2  «تا به کی جان مرا می‌رنجانید؟ و مرا به سخنان خود فرسوده می‌سازید؟
Job FarOPV 19:3  این ده مرتبه است که مرا مذمت نمودید، و خجالت نمی کشید که با من سختی می‌کنید؟
Job FarOPV 19:4  و اگر فی الحقیقه خطا کرده‌ام، خطای من نزد من می‌ماند.
Job FarOPV 19:5  اگر فی الواقع بر من تکبر نمایید و عار مرا بر من اثبات کنید،
Job FarOPV 19:6  پس بدانید که خدا دعوی مرا منحرف ساخته، و به دام خود مرا احاطه نموده است.
Job FarOPV 19:7  اینک از ظلم، تضرع می‌نمایم و مستجاب نمی شوم و استغاثه می‌کنم و دادرسی نیست.
Job FarOPV 19:8  طریق مرا حصارنموده است که از آن نمی توانم گذشت و برراههای من تاریکی را گذارده است.
Job FarOPV 19:9  جلال مرا ازمن کنده است و تاج را از سر من برداشته،
Job FarOPV 19:10  مرا ازهر طرف خراب نموده، پس هلاک شدم. و مثل درخت، ریشه امید مرا کنده است.
Job FarOPV 19:11  غضب خودرا بر من افروخته، و مرا یکی از دشمنان خودشمرده است.
Job FarOPV 19:12  فوجهای او با هم می‌آیند و راه خود را بر من بلند می‌کنند و به اطراف خیمه من اردو می‌زنند.
Job FarOPV 19:13  «برادرانم را از نزد من دور کرده است وآشنایانم از من بالکل بیگانه شده‌اند.
Job FarOPV 19:14  خویشانم مرا ترک نموده و آشنایانم مرا فراموش کرده‌اند.
Job FarOPV 19:15  نزیلان خانه‌ام و کنیزانم مرا غریب می‌شمارند، و در نظر ایشان بیگانه شده‌ام.
Job FarOPV 19:16  غلام خود راصدا می‌کنم و مرا جواب نمی دهد، اگر‌چه او را به دهان خود التماس بکنم.
Job FarOPV 19:17  نفس من نزد زنم مکروه شده است و تضرع من نزد اولاد رحم مادرم.
Job FarOPV 19:18  بچه های کوچک نیز مرا حقیرمی شمارند و چون برمی خیزم به ضد من حرف می‌زنند.
Job FarOPV 19:19  همه اهل مشورتم از من نفرت می‌نمایند، و کسانی را که دوست می‌داشتم از من برگشته‌اند.
Job FarOPV 19:20  استخوانم به پوست و گوشتم چسبیده است، و با پوست دندانهای خودخلاصی یافته‌ام.
Job FarOPV 19:21  بر من ترحم کنید! ترحم کنیدشما‌ای دوستانم! زیرا دست خدا مرا لمس نموده است.
Job FarOPV 19:22  چرا مثل خدا بر من جفا می‌کنید وازگوشت من سیر نمی شوید.
Job FarOPV 19:23  کاش که سخنانم الان نوشته می‌شد! کاش که در کتابی ثبت می‌گردید،
Job FarOPV 19:24  و با قلم آهنین و سرب بر صخره‌ای تا به ابد کنده می‌شد!
Job FarOPV 19:25  و من می‌دانم که ولی من زنده است، و در ایام آخر، بر زمین خواهدبرخاست.
Job FarOPV 19:26  و بعد از آنکه این پوست من تلف شود، بدون جسدم نیز خدا را خواهم دید.
Job FarOPV 19:27  ومن او را برای خود خواهم دید. و چشمان من بر اوخواهد نگریست و نه چشم دیگری. اگر‌چه گرده هایم در اندرونم تلف شده باشد.
Job FarOPV 19:28  اگربگویید چگونه بر او جفا نماییم و حال آنگاه اصل امر در من یافت می‌شود.
Job FarOPV 19:29  پس از شمشیربترسید، زیرا که سزاهای شمشیر غضبناک است، تا دانسته باشید که داوری خواهد بود.»
Chapter 20
Job FarOPV 20:1  پس صوفر نعماتی در جواب گفت:
Job FarOPV 20:2  «از این جهت فکرهایم مرا به جواب دادن تحریک می‌کند و به این سبب، من تعجیل می نمایم.
Job FarOPV 20:3  سرزنش توبیخ خود را شنیدم، و ازفطانتم روح من مرا جواب می‌دهد.
Job FarOPV 20:4  آیا این را ازقدیم ندانسته‌ای، از زمانی که انسان بر زمین قرارداده شد،
Job FarOPV 20:5  که شادی شریران، اندک زمانی است، و خوشی ریاکاران، لحظه‌ای؟
Job FarOPV 20:6  اگر‌چه شوکت اوتا به آسمان بلند شود، و سر خود را تا به فلک برافرازد.
Job FarOPV 20:7  لیکن مثل فضله خود تا به ابد هلاک خواهد شد، و بینندگانش خواهند گفت: کجااست؟
Job FarOPV 20:8  مثل خواب، می‌پرد و یافت نمی شود. ومثل رویای شب، او را خواهند گریزانید.
Job FarOPV 20:9  چشمی که او را دیده است دیگر نخواهد دید، ومکانش باز بر او نخواهد نگریست.
Job FarOPV 20:10  فرزندانش نزد فقیران تذلل خواهند کرد، و دستهایش دولت او را پس خواهد داد.
Job FarOPV 20:11  استخوانهایش از جوانی پر است، لیکن همراه او در خاک خواهد خوابید.
Job FarOPV 20:12  اگر‌چه شرارت در دهانش شیرین باشد، و آن را زیر زبانش پنهان کند.
Job FarOPV 20:13  اگر‌چه او را دریغ داردو از دست ندهد، و آن را در میان کام خود نگاه دارد.
Job FarOPV 20:14  لیکن خوراک او در احشایش تبدیل می‌شود، و در اندرونش زهرمار می‌گردد.
Job FarOPV 20:15  دولت را فرو برده است و آن را قی خواهد کرد، و خدا آن را از شکمش بیرون خواهد نمود.
Job FarOPV 20:16  اوزهر مارها را خواهد مکید، و زبان افعی او راخواهد کشت.
Job FarOPV 20:17  بر رودخانه‌ها نظر نخواهندکرد، بر نهرها و جویهای شهد و شیر.
Job FarOPV 20:18  ثمره زحمت خود را رد کرده، آن را فرو نخواهد برد، وبرحسب دولتی که کسب کرده است، شادی نخواهد نمود.
Job FarOPV 20:19  زیرا فقیران را زبون ساخته وترک کرده است. پس خانه‌ای را که دزدیده است، بنا نخواهد کرد.
Job FarOPV 20:20  «زیرا که در حرص خود قناعت را ندانست. پس از نفایس خود، چیزی استرداد نخواهد کرد.
Job FarOPV 20:21  چیزی نمانده است که نخورده باشد. پس برخورداری او دوام نخواهد داشت.
Job FarOPV 20:22  هنگامی که دولت او بی‌نهایت گردد، در تنگی گرفتار می‌شود، و دست همه ذلیلان بر او استیلاخواهد یافت.
Job FarOPV 20:23  در وقتی که شکم خود را پرمی کند، خدا حدت خشم خود را بر او خواهدفرستاد، و حینی که می‌خورد آن را بر او خواهدبارانید.
Job FarOPV 20:24  از اسلحه آهنین خواهد گریخت وکمان برنجین، او را خواهد سفت.
Job FarOPV 20:25  آن رامی کشد و از جسدش بیرون می‌آید، و پیکان براق از زهره‌اش درمی رود و ترسها بر او استیلامی یابد.
Job FarOPV 20:26  تمامی تاریکی برای ذخایر او نگاه داشته شده است. و آتش ندمیده آنها را خواهدسوزانید، و آنچه را که در چادرش باقی است، خواهد خورد.
Job FarOPV 20:27  آسمانها عصیانش را مکشوف خواهد ساخت، و زمین به ضد او خواهدبرخاست.
Job FarOPV 20:28  محصول خانه‌اش زایل خواهد شد، و در روز غضب او نابود خواهد گشت.
Job FarOPV 20:29  این است نصیب مرد شریر از خدا و میراث مقدر او ازقادر مطلق.»
Chapter 21
Job FarOPV 21:2  «بشنوید، کلام مرا بشنوید. و این، تسلی شماباشد.
Job FarOPV 21:3  با من تحمل نمایید تا بگویم، و بعد ازگفتنم استهزا نمایید.
Job FarOPV 21:4  و اما من، آیا شکایتم نزدانسان است؟ پس چرا بی‌صبر نباشم؟
Job FarOPV 21:5  به من توجه کنید و تعجب نمایید، و دست به دهان بگذارید.
Job FarOPV 21:6  هرگاه به یاد می‌آورم، حیران می‌شوم. و لرزه جسد مرا می‌گیرد.
Job FarOPV 21:7  چرا شریران زنده می‌مانند، پیر می‌شوند و در توانایی قوی می‌گردند؟
Job FarOPV 21:8  ذریت ایشان به حضور ایشان، با ایشان استوار می‌شوند و اولاد ایشان در نظرایشان.
Job FarOPV 21:9  خانه های ایشان، از ترس ایمن می‌باشد وعصای خدا بر ایشان نمی آید.
Job FarOPV 21:10  گاو نر ایشان جماع می‌کند و خطا نمی کند و گاو ایشان می‌زایدو سقط نمی نماید.
Job FarOPV 21:11  بچه های خود را مثل گله بیرون می‌فرستند و اطفال ایشان رقص می‌کنند.
Job FarOPV 21:12  با دف وعود می‌سرایند، و با صدای نای شادی می‌نمایند.
Job FarOPV 21:13  روزهای خود را در سعادتمندی صرف می‌کنند، و به لحظه‌ای به هاویه فرودمی روند.
Job FarOPV 21:14  و به خدا می‌گویند: از ما دور شو زیراکه معرفت طریق تو را نمی خواهیم.
Job FarOPV 21:15  قادرمطلق کیست که او را عبادت نماییم، و ما را چه فایده که از او استدعا نماییم.
Job FarOPV 21:16  اینک سعادتمندی ایشان در دست ایشان نیست. کاش که مشورت شریران از من دور باشد.
Job FarOPV 21:17  «بسا چراغ شریران خاموش می‌شود وذلت ایشان به ایشان می‌رسد، و خدا در غضب خود دردها را نصیب ایشان می‌کند.
Job FarOPV 21:18  مثل سفال پیش روی باد می‌شوند و مثل کاه که گردبادپراکنده می‌کند.
Job FarOPV 21:19  خدا گناهش را برای فرزندانش ذخیره می‌کند، و او را مکافات می‌رساند و خواهد دانست.
Job FarOPV 21:20  چشمانش هلاکت او را خواهد دید، و از خشم قادر مطلق خواهدنوشید.
Job FarOPV 21:21  زیرا که بعد از او در خانه‌اش او را چه شادی خواهد بود، چون عدد ماههایش منقطع شود؟
Job FarOPV 21:22  آیا خدا را علم توان آموخت؟ چونکه اوبر اعلی علیین داوری می‌کند.
Job FarOPV 21:23  یکی در عین قوت خود می‌میرد، در حالی که بالکل در امنیت وسلامتی است.
Job FarOPV 21:24  قدحهای او پر از شیر است، ومغز استخوانش تر و تازه است.
Job FarOPV 21:25  و دیگری درتلخی جان می‌میرد و از نیکویی هیچ لذت نمی برد.
Job FarOPV 21:26  اینها باهم در خاک می‌خوابند و کرمها ایشان را می‌پوشانند.
Job FarOPV 21:27  اینک افکار شما رامی دانم و تدبیراتی که ناحق بر من می‌اندیشید.
Job FarOPV 21:28  زیرا می‌گویید کجاست خانه امیر، و خیمه های مسکن شریران؟
Job FarOPV 21:29  آیا از راه گذریان نپرسیدید؟ ودلایل ایشان را انکار نمی توانید نمود،
Job FarOPV 21:30  که شریران برای روز ذلت نگاه داشته می‌شوند و درروز غضب، بیرون برده می‌گردند.
Job FarOPV 21:31  کیست که راهش را پیش رویش بیان کند، و جزای آنچه راکه کرده است به او برساند؟
Job FarOPV 21:32  که آخر او را به قبرخواهند برد، و بر مزار او نگاهبانی خواهند کرد.
Job FarOPV 21:33  کلوخهای وادی برایش شیرین می‌شود وجمیع آدمیان در عقب او خواهند رفت، چنانکه قبل از او بیشماره رفته‌اند.
Job FarOPV 21:34  پس چگونه مراتسلی باطل می‌دهید که در جوابهای شما محض خیانت می‌ماند!»
Chapter 22
Job FarOPV 22:1  پس الیفاز تیمانی در جواب گفت:
Job FarOPV 22:2  «آیا مرد به خدا فایده برساند؟ البته مرد دانا برای خویشتن مفید است.
Job FarOPV 22:3  آیا اگر توعادل باشی، برای قادر مطلق خوشی رخ می‌نماید؟ یا اگر طریق خود را راست سازی، او رافایده می‌شود؟
Job FarOPV 22:4  آیا به‌سبب ترس تو، تو را توبیخ می‌نماید؟ یا با تو به محاکمه داخل خواهد شد؟
Job FarOPV 22:5  آیا شرارت تو عظیم نیست و عصیان تو بی‌انتهانی،
Job FarOPV 22:6  چونکه از برادران خود بی‌سبب گرو گرفتی و لباس برهنگان را کندی،
Job FarOPV 22:7  به تشنگان آب ننوشانیدی، و از گرسنگان نان دریغ داشتی؟
Job FarOPV 22:8  امامرد جبار، زمین از آن او می‌باشد و مرد عالیجاه، در آن ساکن می‌شود.
Job FarOPV 22:9  بیوه‌زنان را تهی‌دست رد نمودی، و بازوهای یتیمان شکسته گردید.
Job FarOPV 22:10  بنابراین دامها تو را احاطه می‌نماید و ترس، ناگهان تو را مضطرب می‌سازد.
Job FarOPV 22:11  یا تاریکی که آن را نمی بینی و سیلابها تو را می‌پوشاند.
Job FarOPV 22:12  آیاخدا مثل آسمانها بلند نیست؟ و سر ستارگان رابنگر چگونه عالی هستند.
Job FarOPV 22:13  و تو می‌گویی خداچه می‌داند و آیا از تاریکی غلیظ داوری تواندنمود؟
Job FarOPV 22:14  ابرها ستر اوست پس نمی بیند، و بردایره افلاک می‌خرامد.
Job FarOPV 22:15  آیا طریق قدما را نشان کردی که مردمان شریر در آن سلوک نمودند،
Job FarOPV 22:16  که قبل از زمان خود ربوده شدند، و اساس آنهامثل نهر ریخته شد
Job FarOPV 22:17  که به خدا گفتند: از ما دورشو و قادر مطلق برای ما چه تواند کرد؟
Job FarOPV 22:18  و حال آنگاه او خانه های ایشان را از چیزهای نیکو پرساخت. پس مشورت شریران از من دور شود.
Job FarOPV 22:19  «عادلان چون آن را بینند، شادی خواهندنمود و بی‌گناهان بر ایشان استهزا خواهند کرد.
Job FarOPV 22:20  آیا مقاومت کنندگان ما منقطع نشدند؟ و آتش بقیه ایشان را نسوزانید؟
Job FarOPV 22:21  پس حال با او انس بگیر و سالم باش. و به این منوال نیکویی به توخواهد رسید.
Job FarOPV 22:22  تعلیم را از دهانش قبول نما، وکلمات او را در دل خود بنه.
Job FarOPV 22:23  اگر به قادرمطلق بازگشت نمایی، بنا خواهی شد. و اگر شرارت رااز خیمه خود دور نمایی
Job FarOPV 22:24  و اگر گنج خود را درخاک و طلای اوفیر را در سنگهای نهرهابگذاری،
Job FarOPV 22:25  آنگاه قادر مطلق گنج تو و نقره خالص برای تو خواهد بود،
Job FarOPV 22:26  زیرا در آنوقت ازقادر مطلق تلذذ خواهی یافت، و روی خود را به طرف خدا برخواهی افراشت.
Job FarOPV 22:27  نزد او دعاخواهی کرد و او تو را اجابت خواهد نمود، و نذرهای خود را ادا خواهی ساخت.
Job FarOPV 22:28  امری راجزم خواهی نمود و برایت برقرار خواهد شد، وروشنایی بر راههایت خواهد تابید.
Job FarOPV 22:29  وقتی که ذلیل شوند، خواهی گفت: رفعت باشد، و فروتنان را نجات خواهد داد.
Job FarOPV 22:30  کسی را که بی‌گناه نباشدخواهد رهانید، و به پاکی دستهای تو رهانیده خواهد شد.»
Chapter 23
Job FarOPV 23:2  «امروز نیز شکایت من تلخ است، وضرب من از ناله من سنگینتر.
Job FarOPV 23:3  کاش می‌دانستم که او را کجا یابم، تا آنکه نزد کرسی او بیایم.
Job FarOPV 23:4  آنگاه دعوی خود را به حضور وی ترتیب می‌دادم، ودهان خود را از حجت‌ها پر می‌ساختم.
Job FarOPV 23:5  سخنانی را که در جواب من می‌گفت می‌دانستم، و آنچه راکه به من می‌گفت می‌فهمیدم.
Job FarOPV 23:6  آیا به عظمت قوت خود با من مخاصمه می‌نمود؟ حاشا! بلکه به من التفات می‌کرد.
Job FarOPV 23:7  آنگاه مرد راست با اومحاجه می‌نمود و از داور خود تا به ابد نجات می‌یافتم.
Job FarOPV 23:8  اینک به طرف مشرق می‌روم و اویافت نمی شود و به طرف مغرب و او را نمی بینم.
Job FarOPV 23:9  به طرف شمال جایی که او عمل می‌کند، و او رامشاهده نمی کنم. و او خود را به طرف جنوب می‌پوشاند و او را نمی بینم،
Job FarOPV 23:10  زیرا او طریقی راکه می‌روم می‌داند و چون مرا می‌آزماید، مثل طلابیرون می‌آیم.
Job FarOPV 23:11  پایم اثر اقدام او را گرفته است وطریق او را نگاه داشته، از آن تجاوز نمی کنم.
Job FarOPV 23:12  از فرمان لبهای وی برنگشتم و سخنان دهان اورا زیاده از رزق خود ذخیره کردم.
Job FarOPV 23:13  لیکن اوواحد است و کیست که او را برگرداند؟ و آنچه دل او می‌خواهد، به عمل می‌آورد.
Job FarOPV 23:14  زیرا آنچه را که بر من مقدر شده است بجا می‌آورد، و چیزهای بسیار مثل این نزد وی است.
Job FarOPV 23:15  از این جهت ازحضور او هراسان هستم، و چون تفکر می‌نمایم از او می‌ترسم،
Job FarOPV 23:16  زیرا خدا دل مرا ضعیف کرده است، و قادرمطلق مرا هراسان گردانیده.
Job FarOPV 23:17  چونکه پیش از تاریکی منقطع نشدم، و ظلمت غلیظ را از نزد من نپوشانید.
Chapter 24
Job FarOPV 24:1  «چونکه زمانها از قادرمطلق مخفی نیست. پس چرا عارفان او ایام او راملاحظه نمی کنند؟
Job FarOPV 24:2  بعضی هستند که حدود رامنتقل می‌سازند و گله‌ها را غصب نموده، می‌چرانند.
Job FarOPV 24:3  الاغهای یتیمان را می‌رانند و گاوبیوه‌زنان را به گرو می‌گیرند.
Job FarOPV 24:4  فقیران را از راه منحرف می‌سازند، و مسکینان زمین جمیع خویشتن را پنهان می‌کنند.
Job FarOPV 24:5  اینک مثل خروحشی به جهت کار خود به بیابان بیرون رفته، خوراک خود را می‌جویند و صحرا به ایشان نان برای فرزندان ایشان می‌رساند.
Job FarOPV 24:6  علوفه خود را درصحرا درو می‌کنند و تاکستان شریران راخوشه چینی می‌نمایند.
Job FarOPV 24:7  برهنه و بی‌لباس شب رابه‌سر می‌برند و در سرما پوششی ندارند.
Job FarOPV 24:8  ازباران کوهها تر می‌شوند و از عدم پناهگاه، صخره‌ها را در بغل می‌گیرند
Job FarOPV 24:9  و کسانی هستند که یتیم را از پستان می‌ربایند و از فقیر گرو می‌گیرند.
Job FarOPV 24:10  پس ایشان بی‌لباس و برهنه راه می‌روند وبافه‌ها را برمی دارند و گرسنه می‌مانند.
Job FarOPV 24:11  دردروازه های آنها روغن می‌گیرند و چرخشت آنهارا پایمال می‌کنند و تشنه می‌مانند.
Job FarOPV 24:12  ازشهرآباد، نعره می‌زنند و جان مظلومان استغاثه می‌کند. اما خدا حماقت آنها را به نظر نمی آورد.
Job FarOPV 24:13  «و دیگرانند که از نور متمردند و راه آن رانمی دانند. و در طریق هایش سلوک نمی نمایند.
Job FarOPV 24:14  قاتل در صبح برمی خیزد و فقیر و مسکین رامی کشد. و در شب مثل دزد می‌شود.
Job FarOPV 24:15  چشم زناکار نیز برای شام انتظار می‌کشد و می‌گوید که چشمی مرا نخواهد دید، و بر روی خود پرده می‌کشد.
Job FarOPV 24:16  در تاریکی به خانه‌ها نقب می‌زنند ودر روز، خویشتن را پنهان می‌کنند و روشنایی رانمی دانند،
Job FarOPV 24:17  زیرا صبح برای جمیع ایشان مثل سایه موت است، چونکه ترسهای سایه موت رامی دانند.
Job FarOPV 24:18  آنها بر روی آبها سبک‌اند و نصیب ایشان بر زمین ملعون است، و به راه تاکستان مراجعت نمی کنند.
Job FarOPV 24:19  چنانکه خشکی و گرمی آب برف را نابود می‌سازد، همچنین هاویه خطاکاران را.
Job FarOPV 24:20  رحم (مادرش ) او را فراموش می‌نماید و کرم، او را نوش می‌کند. و دیگر مذکورنخواهد شد، و شرارت مثل درخت بریده خواهدشد.
Job FarOPV 24:21  زن عاقر را که نمی زاید می‌بلعد و به زن بیوه احسان نمی نماید،
Job FarOPV 24:22  و اما خدا جباران را به قوت خود محفوظ می‌دارد. برمی خیزند اگرچه امید زندگی ندارند،
Job FarOPV 24:23  ایشان را اطمینان می‌بخشد و بر آن تکیه می‌نمایند، اما چشمان اوبر راههای ایشان است.
Job FarOPV 24:24  اندک زمانی بلندمی شوند، پس نیست می‌گردند و پست شده، مثل سایرین برده می‌شوند و مثل سر سنبله‌ها بریده می‌گردند،
Job FarOPV 24:25  و اگر چنین نیست پس کیست که مراتکذیب نماید و کلام مرا ناچیز گرداند؟»
Chapter 25
Job FarOPV 25:2  «سلطنت و هیبت از آن اوست وسلامتی را در مکان های بلند خود ایجاد می‌کند.
Job FarOPV 25:3  آیا افواج او شمرده می‌شود و کیست که نور اوبر وی طلوع نمی کند؟
Job FarOPV 25:4  پس انسان چگونه نزد خدا عادل شمرده شود؟ و کسی‌که از زن زاییده شود، چگونه پاک باشد؟
Job FarOPV 25:5  اینک ماه نیز روشنایی ندارد و ستارگان در نظر او پاک نیستند.
Job FarOPV 25:6  پس چندمرتبه زیاده انسان که مثل خزنده زمین و بنی آدم که مثل کرم می‌باشد.»
Chapter 26
Job FarOPV 26:2  «شخص بی‌قوت را چگونه اعانت کردی؟ و بازوی ناتوان را چگونه نجات دادی؟
Job FarOPV 26:3  شخص بی‌حکمت را چه نصیحت نمودی؟ وحقیقت امر را به فراوانی اعلام کردی!
Job FarOPV 26:4  برای که سخنان را بیان کردی؟ و نفخه کیست که از توصادر شد؟
Job FarOPV 26:5  ارواح مردگان می‌لرزند، زیر آبها وساکنان آنها.
Job FarOPV 26:6  هاویه به حضور او عریان است، وابدون را ستری نیست.
Job FarOPV 26:7  شمال را بر جو پهن می‌کند، و زمین را بر نیستی آویزان می‌سازد.
Job FarOPV 26:8  آبها را در ابرهای خود می‌بندد، پس ابر، زیرآنها چاک نمی شود.
Job FarOPV 26:9  روی تخت خود رامحجوب می‌سازد و ابرهای خویش را پیش آن می‌گستراند.
Job FarOPV 26:10  به اطراف سطح آبها حد می‌گذاردتا کران روشنایی و تاریکی.
Job FarOPV 26:11  ستونهای آسمان متزلزل می‌شود و از عتاب او حیران می‌ماند.
Job FarOPV 26:12  به قوت خود دریا را به تلاطم می‌آورد، و به فهم خویش رهب را خرد می‌کند.
Job FarOPV 26:13  به روح اوآسمانها زینت داده شد، و دست او مار تیز رو راسفت.
Job FarOPV 26:14  اینک اینها حواشی طریق های او است. و چه آواز آهسته‌ای درباره او می‌شنویم، لکن رعد جبروت او را کیست که بفهمد؟»
Chapter 27
Job FarOPV 27:1  و ایوب دیگرباره مثل خود را آورده، گفت:
Job FarOPV 27:2  «به حیات خدا که حق مرابرداشته و به قادرمطلق که جان مرا تلخ نموده است.
Job FarOPV 27:3  که مادامی که جانم در من باقی است ونفخه خدا در بینی من می‌باشد،
Job FarOPV 27:4  یقین لبهایم به بی‌انصافی تکلم نخواهد کرد، و زبانم به فریب تنطق نخواهد نمود.
Job FarOPV 27:5  حاشا از من که شما راتصدیق نمایم، و تا بمیرم کاملیت خویش را ازخود دور نخواهم ساخت.
Job FarOPV 27:6  عدالت خود را قایم نگاه می‌دارم و آن را ترک نخواهم نمود، و دلم تازنده باشم، مرا مذمت نخواهد کرد.
Job FarOPV 27:7  دشمن من مثل شریر باشد، و مقاومت کنندگانم مثل خطاکاران.
Job FarOPV 27:8  زیرا امید شریر چیست هنگامی که خدا او را منقطع می‌سازد؟ و حینی که خدا جان اورا می‌گیرد؟
Job FarOPV 27:9  آیا خدا فریاد او را خواهد شنید، هنگامی که مصیبت بر او عارض شود؟
Job FarOPV 27:10  آیا درقادرمطلق تلذذ خواهد یافت، و در همه اوقات ازخدا مسالت خواهد نمود؟
Job FarOPV 27:11  «شما را درباره دست خدا تعلیم خواهد دادو از اعمال قادرمطلق چیزی مخفی نخواهم داشت.
Job FarOPV 27:12  اینک جمیع شما این را ملاحظه کرده‌اید، پس چرا بالکل باطل شده‌اید.
Job FarOPV 27:13  این است نصیب مرد شریر از جانب خدا، و میراث ظالمان که آن را از قادرمطلق می‌یابند.
Job FarOPV 27:14  اگرفرزندانش بسیار شوند شمشیر برای ایشان است، و ذریت او از نان سیر نخواهند شد.
Job FarOPV 27:15  بازماندگان او از وبا دفن خواهند شد، و بیوه‌زنانش گریه نخواهند کرد.
Job FarOPV 27:16  اگر‌چه نقره را مثل غبار اندوخته کند، و لباس را مثل گل آماده سازد.
Job FarOPV 27:17  او آماده می‌کند لیکن مرد عادل آن را خواهد پوشید، وصالحان نقره او را تقسیم خواهند نمود.
Job FarOPV 27:18  خانه خود را مثل بید بنا می‌کند، و مثل سایبانی که دشتبان می‌سازد
Job FarOPV 27:19  او دولتمند می‌خوابد اما دفن نخواهد شد. چشمان خود را می‌گشاید و نیست می‌باشد.
Job FarOPV 27:20  ترسها مثل آب او را فرو می‌گیرد، و گردباد او را در شب می‌رباید.
Job FarOPV 27:21  باد شرقی او رابرمی دارد و نابود می‌شود و او را از مکانش دورمی اندازد،
Job FarOPV 27:22  زیرا (خدا) بر او تیر خواهدانداخت و شفقت نخواهد نمود. اگر‌چه اومی خواهد از دست وی فرار کرده، بگریزد.
Job FarOPV 27:23  مردم کفهای خود را بر او بهم می‌زنند و او را ازمکانش صفیر زده، بیرون می‌کنند.
Chapter 28
Job FarOPV 28:1  «یقین برای نقره معدنی است، و به جهت طلا جایی است که آن را قال می‌گذارند.
Job FarOPV 28:2  آهن از خاک گرفته می‌شود و مس ازسنگ گداخته می‌گردد.
Job FarOPV 28:3  مردم برای تاریکی حدمی گذارند و تا نهایت تمام تفحص می‌نمایند، تابه سنگهای ظلمت غلیظ و سایه موت.
Job FarOPV 28:4  کانی دور از ساکنان زمین می‌کنند، از راه گذریان فراموش می‌شوند و دور از مردمان آویخته شده، به هر طرف متحرک می‌گردند.
Job FarOPV 28:5  از زمین نان بیرون می‌آید، و ژرفیهایش مثل آتش سرنگون می‌شود.
Job FarOPV 28:6  سنگهایش مکان یاقوت کبود است. وشمشهای طلا دارد.
Job FarOPV 28:7  آن راه را هیچ مرغ شکاری نمی داند، و چشم شاهین آن را ندیده است،
Job FarOPV 28:8  وجانوران درنده بر آن قدم نزده‌اند، و شیر غران برآن گذر نکرده.
Job FarOPV 28:9  دست خود را به سنگ خارا درازمی کنند، و کوهها را از بیخ برمی کنند.
Job FarOPV 28:10  نهرها ازصخره‌ها می‌کنند و چشم ایشان هر چیز نفیس رامی بیند.
Job FarOPV 28:11  نهرها را از تراوش می‌بندند وچیزهای پنهان شده را به روشنایی بیرون می‌آورند.
Job FarOPV 28:12  اما حکمت از کجا پیدا می‌شود؟ وجای فطانت کجا است؟
Job FarOPV 28:13  انسان قیمت آن رانمی داند و در زمین زندگان پیدا نمی شود.
Job FarOPV 28:14  لجه می‌گوید که در من نیست، و دریا می‌گوید که نزدمن نمی باشد.
Job FarOPV 28:15  زر خالص به عوضش داده نمی شود و نقره برای قیمتش سنجیده نمی گردد.
Job FarOPV 28:16  به زر خالص اوفیر آن را قیمت نتوان کرد، و نه به جزع گرانبها و یاقوت کبود.
Job FarOPV 28:17  با طلا و آبگینه آن را برابر نتوان کرد، و زیورهای طلای خالص بدل آن نمی شود.
Job FarOPV 28:18  مرجان و بلور مذکورنمی شود و قیمت حکمت از لعل گرانتر است.
Job FarOPV 28:19  زبرجد حبش با آن مساوی نمی شود و به زرخالص سنجیده نمی گردد.
Job FarOPV 28:20  پس حکمت ازکجا می‌آید؟ و مکان فطانت کجا است؟
Job FarOPV 28:21  ازچشم تمامی زندگان پنهان است، و از مرغان هوامخفی می‌باشد.
Job FarOPV 28:22  ابدون و موت می‌گویند که آوازه آن را به گوش خود شنیده‌ایم.
Job FarOPV 28:23  خدا راه آن را درک می‌کند و او مکانش را می‌داند.
Job FarOPV 28:24  زیراکه او تا کرانه های زمین می‌نگرد و آنچه را که زیرتمامی آسمان است می‌بیند.
Job FarOPV 28:25  تا وزن از برای بادقرار دهد، و آبها را به میزان بپیماید.
Job FarOPV 28:26  هنگامی که قانونی برای باران قرار داد، و راهی برای سهام رعد،
Job FarOPV 28:27  آنگاه آن را دید و آن را بیان کرد. آن رامهیا ساخت و هم تفتیشش نمود.
Job FarOPV 28:28  و به انسان گفت: اینک ترس خداوند حکمت است، و ازبدی اجتناب نمودن، فطانت می‌باشد.»
Chapter 29
Job FarOPV 29:1  و ایوب باز مثل خود را آورده، گفت:
Job FarOPV 29:2  «کاش که من مثل ماههای پیش می‌بودم و مثل روزهایی که خدا مرا در آنها نگاه می‌داشت.
Job FarOPV 29:3  هنگامی که چراغ او بر سر من می‌تابید، و با نور او به تاریکی راه می‌رفتم.
Job FarOPV 29:4  چنانکه در روزهای کامرانی خود می‌بودم، هنگامی که سر خدا بر خیمه من می‌ماند.
Job FarOPV 29:5  وقتی که قادر مطلق هنوز با من می‌بود، و فرزندانم به اطراف من می‌بودند.
Job FarOPV 29:6  حینی که قدمهای خود را باکره می‌شستم و صخره، نهرهای روغن را برای من می ریخت.
Job FarOPV 29:7  چون به دروازه شهر بیرون می‌رفتم وکرسی خود را در چهار سوق حاضر می‌ساختم.
Job FarOPV 29:8  جوانان مرا دیده، خود را مخفی می‌ساختند، وپیران برخاسته، می‌ایستادند.
Job FarOPV 29:9  سروران از سخن‌گفتن بازمی ایستادند، و دست به دهان خودمی گذاشتند.
Job FarOPV 29:10  آواز شریفان ساکت می‌شد وزبان به کام ایشان می‌چسبید.
Job FarOPV 29:11  زیرا گوشی که مرا می‌شنید، مرا خوشحال می‌خواند و چشمی که مرا می‌دید، برایم شهادت می‌داد.
Job FarOPV 29:12  زیرافقیری که استغاثه می‌کرد او را می‌رهانیدم، ویتیمی که نیز معاون نداشت.
Job FarOPV 29:13  برکت شخصی که در هلاکت بود، به من می‌رسید و دل بیوه‌زن راخوش می‌ساختم.
Job FarOPV 29:14  عدالت را پوشیدم و مراملبس ساخت، و انصاف من مثل ردا و تاج بود.
Job FarOPV 29:15  من به جهت کوران چشم بودم، و به جهت لنگان پای.
Job FarOPV 29:16  برای مسکینان پدر بودم، و دعوایی را که نمی دانستم، تفحص می‌کردم.
Job FarOPV 29:17  دندانهای آسیای شریر را می‌شکستم و شکار را ازدندانهایش می‌ربودم.
Job FarOPV 29:18  «و می‌گفتم، در آشیانه خود جان خواهم سپرد و ایام خویش را مثل عنقا طویل خواهم ساخت.
Job FarOPV 29:19  ریشه من به سوی آبها کشیده خواهدگشت، و شبنم بر شاخه هایم ساکن خواهد شد.
Job FarOPV 29:20  جلال من در من تازه خواهد شد، و کمانم دردستم نو خواهد ماند.
Job FarOPV 29:21  مرا می‌شنیدند و انتظارمی کشیدند، و برای مشورت من ساکت می‌ماندند.
Job FarOPV 29:22  بعد از کلام من دیگر سخن نمی گفتند و قول من بر ایشان فرو می‌چکید.
Job FarOPV 29:23  و برای من مثل باران انتظار می‌کشیدند و دهان خویش را مثل باران آخرین باز می‌کردند.
Job FarOPV 29:24  اگر بر ایشان می‌خندیدم باور نمی کردند، و نور چهره مرا تاریک نمی ساختند.
Job FarOPV 29:25  راه را برای ایشان اختیار کرده، به ریاست می‌نشستم، و در میان لشکر، مثل پادشاه ساکن می‌بودم، و مثل کسی‌که نوحه‌گران را تسلی می‌بخشد.
Chapter 30
Job FarOPV 30:1  «و اما الان کسانی که از من خردسالترندبر من استهزا می‌کنند، که کراهت می‌داشتم از اینکه پدران ایشان را با سگان گله خود بگذارم.
Job FarOPV 30:2  قوت دستهای ایشان نیز برای من چه فایده داشت؟ کسانی که توانایی ایشان ضایع شده بود،
Job FarOPV 30:3  از احتیاج و قحطی بی‌تاب شده، زمین خشک را در ظلمت خرابی و ویرانی می‌خاییدند.
Job FarOPV 30:4  خبازی را در میان بوته‌ها می‌چیدند، و ریشه شورگیاه نان ایشان بود.
Job FarOPV 30:5  از میان (مردمان ) رانده می‌شدند. از عقب ایشان مثل دزدان، هیاهومی کردند.
Job FarOPV 30:6  در گریوه های وادیها ساکن می‌شدند. در حفره های زمین و در صخره‌ها.
Job FarOPV 30:7  در میان بوته‌ها عرعر می‌کردند، زیر خارها با هم جمع می‌شدند.
Job FarOPV 30:8  ابنای احمقان و ابنای مردم بی‌نام، بیرون از زمین رانده می‌گردیدند.
Job FarOPV 30:9  و اما الان سرود ایشان شده‌ام و از برای ایشان ضرب‌المثل گردیده‌ام.
Job FarOPV 30:10  مرا مکروه داشته، از من دورمی شوند، و از آب دهان بر رویم انداختن، بازنمی ایستند.
Job FarOPV 30:11  چونکه زه را بر من باز کرده، مرامبتلا ساخت. پس لگام را پیش رویم رها کردند.
Job FarOPV 30:12  از طرف راست من انبوه عوام الناس برخاسته، پاهایم را از پیش در می‌برند، و راههای هلاکت خویش را بر من مهیا می‌سازند.
Job FarOPV 30:13  راه مرا خراب کرده، به اذیتم اقدام می‌نمایند، و خود معاونی ندارند.
Job FarOPV 30:14  گویا از ثلمه های وسیع می‌آیند، و ازمیان خرابه‌ها بر من هجوم می‌آورند.
Job FarOPV 30:15  ترسها برمن برگشته، آبروی مرا مثل باد تعاقب می‌کنند، و فیروزی من مثل ابر می‌گذرد.
Job FarOPV 30:16  و الان جانم بر من ریخته شده است، و روزهای مصیبت، مرا گرفتارنموده است.
Job FarOPV 30:17  شبانگاه استخوانهایم در اندرون من سفته می‌شود، و پیهایم آرام ندارد.
Job FarOPV 30:18  ازشدت سختی لباسم متغیر شده است، و مرا مثل گریبان پیراهنم تنگ می‌گیرد.
Job FarOPV 30:19  مرا در گل انداخته است، که مثل خاک و خاکستر گردیده‌ام.
Job FarOPV 30:20  «نزد تو تضرع می‌نمایم و مرا مستجاب نمی کنی، و برمی خیزم و بر من نظر نمی اندازی.
Job FarOPV 30:21  خویشتن را متبدل ساخته، بر من بیرحم شده‌ای، با قوت دست خود به من جفا می‌نمایی.
Job FarOPV 30:22  مرا به باد برداشته، برآن سوار گردانیدی، و مرادر تندباد پراکنده ساختی.
Job FarOPV 30:23  زیرا می‌دانم که مرابه موت باز خواهی گردانید، و به خانه‌ای که برای همه زندگان معین است.
Job FarOPV 30:24  یقین بر توده ویران دست خود را دراز نخواهد کرد، و چون کسی دربلا گرفتار شود، آیا به این سبب استغاثه نمی کند؟
Job FarOPV 30:25  آیا برای هر مستمندی گریه نمی کردم، و دلم به جهت مسکین رنجیده نمی شد.
Job FarOPV 30:26  لکن چون امید نیکویی داشتم بدی آمد، و چون انتظار نورکشیدم ظلمت رسید.
Job FarOPV 30:27  احشایم می‌جوشد وآرام نمی گیرد، و روزهای مصیبت مرا درگرفته است.
Job FarOPV 30:28  ماتم‌کنان بی‌آفتاب گردش می‌کنم و درجماعت برخاسته، تضرع می‌نمایم.
Job FarOPV 30:29  برادرشغالان شده‌ام، و رفیق شترمرغ گردیده‌ام.
Job FarOPV 30:30  پوست من سیاه گشته، از من می‌ریزد، واستخوانهایم از حرارت سوخته گردیده است.
Job FarOPV 30:31  بربط من به نوحه گری مبدل شده و نای من به آواز گریه کنندگان.
Chapter 31
Job FarOPV 31:1  «با چشمان خود عهد بسته‌ام، پس چگونه بر دوشیزه‌ای نظر افکنم؟
Job FarOPV 31:2  زیراقسمت خدا از اعلی چیست؟ و نصیب قادرمطلق، از اعلی علیین؟
Job FarOPV 31:3  آیا آن برای شریران هلاکت نیست؟ و به جهت عاملان بدی مصیبت نی؟
Job FarOPV 31:4  آیا او راههای مرا نمی بیند؟ و جمیع قدمهایم را نمی شمارد؟
Job FarOPV 31:5  اگر با دروغ راه می‌رفتم یا پایهایم با فریب می‌شتابید،
Job FarOPV 31:6  مرا به میزان عدالت بسنجد، تا خدا کاملیت مرا بداند.
Job FarOPV 31:7  اگرقدمهایم از طریق آواره گردیده، و قلبم در‌پی چشمانم رفته، و لکه‌ای به‌دستهایم چسبیده باشد،
Job FarOPV 31:8  پس من کشت کنم و دیگری بخورد، ومحصول من از ریشه‌کنده شود.
Job FarOPV 31:9  اگر قلبم به زنی فریفته شده، یا نزد در همسایه خود در کمین نشسته باشم،
Job FarOPV 31:10  پس زن من برای شخصی دیگرآسیا کند، و دیگران بر او خم شوند.
Job FarOPV 31:11  زیرا که آن قباحت می‌بود و تقصیری سزاوار حکم داوران.
Job FarOPV 31:12  چونکه این آتشی می‌بود که تا ابدون می‌سوزانید، و تمامی محصول مرا از ریشه می‌کند.
Job FarOPV 31:13  اگر دعوی بنده و کنیز خود را ردمی کردم، هنگامی که بر من مدعی می‌شدند.
Job FarOPV 31:14  پس چون خدا به ضد من برخیزد چه خواهم کرد؟ و هنگامی که تفتیش نماید به او چه جواب خواهم داد؟
Job FarOPV 31:15  آیا آن کس که مرا در رحم آفریداو را نیز نیافرید؟ و آیا کس واحد، ما را در رحم نسرشت؟
Job FarOPV 31:16  «اگر مراد مسکینان را از ایشان منع نموده باشم، و چشمان بیوه‌زنان را تار گردانیده،
Job FarOPV 31:17  اگرلقمه خود را به تنهایی خورده باشم، و یتیم از آن تناول ننموده،
Job FarOPV 31:18  و حال آنکه او از جوانیم با من مثل پدر پرورش می‌یافت، و از بطن مادرم بیوه‌زن را رهبری می‌نمودم.
Job FarOPV 31:19  اگر کسی را از برهنگی هلاک دیده باشم، و مسکین را بدون پوشش،
Job FarOPV 31:20  اگر کمرهای او مرا برکت نداده باشد، و از پشم گوسفندان من گرم نشده،
Job FarOPV 31:21  اگر دست خود را بر یتیم بلند کرده باشم، هنگامی که اعانت خود را دردروازه می‌دیدم،
Job FarOPV 31:22  پس بازوی من از کتفم بیفتد، و ساعدم از قلم آن شکسته شود.
Job FarOPV 31:23  زیرا که هلاکت از خدا برای من ترس می‌بود و به‌سبب کبریایی او توانایی نداشتم.
Job FarOPV 31:24  اگر طلا را امیدخود می‌ساختم و به زر خالص می‌گفتم تو اعتمادمن هستی،
Job FarOPV 31:25  اگر از فراوانی دولت خویش شادی می‌نمودم، و از اینکه دست من بسیار کسب نموده بود،
Job FarOPV 31:26  اگر چون آفتاب می‌تابید بر آن نظرمی کردم و بر ماه، هنگامی که با درخشندگی سیرمی کرد.
Job FarOPV 31:27  و دل من خفیه فریفته می‌شد و دهانم دستم را می‌بوسید.
Job FarOPV 31:28  این نیز گناهی مستوجب قصاص می‌بود زیرا خدای متعال را منکرمی شدم.
Job FarOPV 31:29  اگر از مصیبت دشمن خود شادی می‌کردم یا حینی که بلا به او عارض می‌شد وجدمی نمودم،
Job FarOPV 31:30  و حال آنکه زبان خود را از گناه ورزیدن بازداشته، بر جان او لعنت را سوال ننمودم.
Job FarOPV 31:31  اگر اهل خیمه من نمی گفتند: کیست که از گوشت او سیر نشده باشد،
Job FarOPV 31:32  غریب درکوچه شب را به‌سر نمی برد و در خود را به روی مسافر می‌گشودم.
Job FarOPV 31:33  اگر مثل آدم، تقصیر خود رامی پوشانیدم و عصیان خویش را در سینه خودمخفی می‌ساختم،
Job FarOPV 31:34  از این جهت که از انبوه کثیرمی ترسیدم و اهانت قبایل مرا هراسان می‌ساخت، پس ساکت مانده، از در خود بیرون نمی رفتم.
Job FarOPV 31:35  کاش کسی بود که مرا می‌شنید، اینک امضای من حاضر است. پس قادر مطلق مرا جواب دهد. و اینک کتابتی که مدعی من نوشته است.
Job FarOPV 31:36  یقین که آن را بر دوش خود برمی داشتم و مثل تاج برخود می‌بستم.
Job FarOPV 31:37  شماره قدمهای خود را برای اوبیان می‌کردم و مثل امیری به او تقرب می‌جستم.
Job FarOPV 31:38  اگر زمین من بر من فریاد می‌کرد و مرزهایش با هم گریه می‌کردند،
Job FarOPV 31:39  اگر محصولاتش را بدون قیمت می‌خوردم و جان مالکانش را تلف می‌نمودم،
Job FarOPV 31:40  پس خارها به عوض گندم وکرکاس به عوض جو بروید.» سخنان ایوب تمام شد.
Chapter 32
Job FarOPV 32:1  پس آن سه مرد از جواب دادن به ایوب باز ماندند چونکه او در نظر خود عادل بود.
Job FarOPV 32:2  آنگاه خشم الیهو ابن برکئیل بوزی که ازقبیله رام بود مشتعل شد، و غضبش بر ایوب افروخته گردید، از این جهت که خویشتن را ازخدا عادلتر می‌نمود.
Job FarOPV 32:3  و خشمش بر سه رفیق خود افروخته گردید، از این جهت که هر‌چندجواب نمی یافتند، اما ایوب را مجرم می‌شمردند.
Job FarOPV 32:4  و الیهو از سخن‌گفتن با ایوب درنگ نموده بود زیرا که ایشان در عمر، از وی بزرگتربودند.
Job FarOPV 32:5  اما چون الیهو دید که به زبان آن سه مردجوابی نیست، پس خشمش افروخته شد.
Job FarOPV 32:6  و الیهو ابن برکئیل بوزی به سخن آمده، گفت: «من در عمر صغیر هستم، و شما موسفید. بنابراین ترسیده، جرات نکردم که رای خود را برای شمابیان کنم.
Job FarOPV 32:7  و گفتم روزها سخن گوید، و کثرت سالها، حکمت را اعلام نماید.
Job FarOPV 32:8  لیکن در انسان روحی هست، و نفخه قادرمطلق، ایشان را فطانت می‌بخشد.
Job FarOPV 32:9  بزرگان نیستند که حکمت دارند، و نه پیران که انصاف را می‌فهمند.
Job FarOPV 32:10  بنابراین می‌گویم که مرا بشنو. و من نیز رای خود را بیان خواهم نمود.
Job FarOPV 32:11  اینک از سخن‌گفتن با شما درنگ نمودم، و براهین شما را گوش گرفتم. تا سخنان را کاوش گردید.
Job FarOPV 32:12  و من در شما تامل نمودم و اینک کسی از شما نبود که ایوب را ملزم سازد. یا سخنان او را جواب دهد.
Job FarOPV 32:13  مبادا بگویید که حکمت رادریافت نموده‌ایم، خدا او را مغلوب می‌سازد و نه انسان.
Job FarOPV 32:14  زیرا که سخنان خود را به ضد من ترتیب نداده است، و به سخنان شما او را جواب نخواهم داد.
Job FarOPV 32:15  ایشان حیران شده، دیگر جواب ندادند، وسخن از ایشان منقطع شد.
Job FarOPV 32:16  پس آیا من انتظاربکشم چونکه سخن نمی گویند؟ و ساکت شده، دیگر جواب نمی دهند؟
Job FarOPV 32:17  پس من نیز از حصه خود جواب خواهم داد، و من نیز رای خود رابیان خواهم نمود.
Job FarOPV 32:18  زیرا که از سخنان، مملوهستم. و روح باطن من، مرا به تنگ می‌آورد.
Job FarOPV 32:19  اینک دل من مثل شرابی است که مفتوح نشده باشد، و مثل مشکهای تازه نزدیک است بترکد.
Job FarOPV 32:20  سخن خواهم راند تا راحت یابم و لبهای خودرا گشوده، جواب خواهم داد.
Job FarOPV 32:21  حاشا از من که طرفداری نمایم و به احدی کلام تملق‌آمیز گویم.
Job FarOPV 32:22  چونکه به گفتن سخنان تملق‌آمیز عارف نیستم. والا خالقم مرا به زودی خواهد برداشت.
Chapter 33
Job FarOPV 33:1  «لیکن‌ای ایوب، سخنان مرا استماع نما. و به تمامی کلام من گوش بگیر.
Job FarOPV 33:2  اینک الان دهان خود را گشودم، و زبانم در کامم متکلم شد.
Job FarOPV 33:3  کلام من موافق راستی قلبم خواهدبود. و لبهایم به معرفت خالص تنطق خواهدنمود.
Job FarOPV 33:4  روح خدا مرا آفریده، و نفخه قادرمطلق مرا زنده ساخته است.
Job FarOPV 33:5  اگر می‌توانی مرا جواب ده، و پیش روی من، کلام را ترتیب داده بایست.
Job FarOPV 33:6  اینک من مثل تو از خدا هستم. و من نیز از گل سرشته شده‌ام.
Job FarOPV 33:7  اینک هیبت من تو را نخواهدترسانید، و وقار من بر تو سنگین نخواهد شد.
Job FarOPV 33:8  «یقین در گوش من سخن گفتی و آواز کلام تو را شنیدم
Job FarOPV 33:9  که گفتی من زکی و بی‌تقصیر هستم. من پاک هستم و در من گناهی نیست.
Job FarOPV 33:10  اینک او علتها برمن می‌جوید. و مرا دشمن خودمی شمارد.
Job FarOPV 33:11  پایهایم را در کنده می‌گذارد و همه راههایم را مراقبت می‌نماید.
Job FarOPV 33:12  هان در این امر توصادق نیستی. من تو را جواب می‌دهم، زیرا خدااز انسان بزرگتر است.
Job FarOPV 33:13  چرا با او معارضه می‌نمایی، از این جهت که از همه اعمال خوداطلاع نمی دهد؟
Job FarOPV 33:14  زیرا خدا یک دفعه تکلم می‌کند، بلکه دو دفعه و انسان ملاحظه نمی نماید.
Job FarOPV 33:15  در خواب، در رویای شب، چون خواب سنگین بر انسان مستولی می‌شود، حینی که دربستر خود در خواب می‌باشد.
Job FarOPV 33:16  آنگاه گوشهای انسان را می‌گشاید و تادیب ایشان را ختم می‌سازد.
Job FarOPV 33:17  تا انسان را از اعمالش برگرداند وتکبر را از مردمان بپوشاند.
Job FarOPV 33:18  جان او را از حفره نگاه می‌دارد و حیات او را از هلاکت شمشیر.
Job FarOPV 33:19  بادرد در بستر خود سرزنش می‌یابد، و اضطراب دایمی در استخوانهای وی است.
Job FarOPV 33:20  پس جان اونان را مکروه می‌دارد و نفس او خوراک لطیف را.
Job FarOPV 33:21  گوشت او چنان فرسوده شد که دیده نمی شودو استخوانهای وی که دیده نمی شد برهنه گردیده است.
Job FarOPV 33:22  جان او به حفره نزدیک می‌شود و حیات او به هلاک کنندگان.
Job FarOPV 33:23  «اگر برای وی یکی به منزله هزار فرشته یامتوسطی باشد، تا آنچه را که برای انسان راست است به وی اعلان نماید،
Job FarOPV 33:24  آنگاه بر او ترحم نموده، خواهد گفت: او را از فرو رفتن به هاویه برهان، من کفاره‌ای پیدا نموده‌ام.
Job FarOPV 33:25  گوشت او ازگوشت طفل لطیف تر خواهد شد. و به ایام جوانی خود خواهد برگشت.
Job FarOPV 33:26  نزد خدا دعا کرده، او رامستجاب خواهد فرمود، و روی او را با شادمانی خواهد دید. و عدالت انسان را به او رد خواهدنمود.
Job FarOPV 33:27  پس در میان مردمان سرود خوانده، خواهد گفت: گناه کردم و راستی را منحرف ساختم، و مکافات آن به من نرسید.
Job FarOPV 33:28  نفس مرا ازفرورفتن به هاویه فدیه داد، و جان من، نور رامشاهده می‌کند.
Job FarOPV 33:29  اینک همه این چیزها را خدابه عمل می‌آورد، دو دفعه و سه دفعه با انسان.
Job FarOPV 33:30  تا جان او را از هلاکت برگرداند و او را از نورزندگان، منور سازد.
Job FarOPV 33:31  ‌ای ایوب متوجه شده، مرااستماع نما، و خاموش باش تا من سخن رانم.
Job FarOPV 33:32  اگر سخنی داری به من جواب بده، متکلم شوزیرا می‌خواهم تو را مبری سازم.
Job FarOPV 33:33  و اگر نه، تومرا بشنو. خاموش باش تا حکمت را به تو تعلیم دهم.»
Chapter 34
Job FarOPV 34:2  «ای حکیمان سخنان مرا بشنوید، و‌ای عارفان، به من گوش گیرید.
Job FarOPV 34:3  زیرا گوش، سخنان را امتحان می‌کند، چنانکه کام، طعام را ذوق می‌نماید.
Job FarOPV 34:4  انصاف را برای خود اختیار کنیم، و درمیان خود نیکویی را بفهمیم.
Job FarOPV 34:5  چونکه ایوب گفته است که بی‌گناه هستم. و خدا داد مرا از من برداشته است.
Job FarOPV 34:6  هرچند انصاف با من است دروغگو شمرده شده‌ام، و هرچند بی‌تقصیرم، جراحت من علاج ناپذیر است.
Job FarOPV 34:7  کدام شخص مثل ایوب است که سخریه را مثل آب می‌نوشد
Job FarOPV 34:8  که در رفاقت بدکاران سالک می‌شود، و با مردان شریر رفتار می‌نماید.
Job FarOPV 34:9  زیرا گفته است انسان رافایده‌ای نیست که رضامندی خدا را بجوید.
Job FarOPV 34:10  پس الان‌ای صاحبان فطانت مرا بشنوید، حاشااز خدا که بدی کند. و از قادرمطلق، که ظلم نماید.
Job FarOPV 34:11  زیرا که انسان را به حسب عملش مکافات می‌دهد، و بر هرکس موافق راهش می‌رساند.
Job FarOPV 34:12  وبه درستی که خدا بدی نمی کند، و قادر مطلق انصاف را منحرف نمی سازد.
Job FarOPV 34:13  کیست که زمین رابه او تفویض نموده، و کیست که تمامی ربع مسکون را به او سپرده باشد.
Job FarOPV 34:14  اگر او دل خود رابه وی مشغول سازد، اگر روح و نفخه خویش رانزد خود بازگیرد،
Job FarOPV 34:15  تمامی بشر با هم هلاک می‌شوند و انسان به خاک راجع می‌گردد.
Job FarOPV 34:16  پس اگر فهم داری این را بشنو، و به آواز کلام من گوش ده.
Job FarOPV 34:17  آیا کسی‌که از انصاف نفرت دارد سلطنت خواهد نمود؟ و آیا عادل کبیر را به گناه اسنادمی دهی؟
Job FarOPV 34:18  آیا به پادشاه گفته می‌شود که لئیم هستی، یا به نجیبان که شریر می‌باشید؟
Job FarOPV 34:19  پس چگونه به آنکه امیران را طرفداری نمی نماید ودولتمند را بر فقیر ترجیح نمی دهد. زیرا که جمیع ایشان عمل دستهای وی‌اند.
Job FarOPV 34:20  درلحظه‌ای در نصف شب می‌میرند. قوم مشوش شده، می‌گذرند، و زورآوران بی‌واسطه دست انسان هلاک می‌شوند.
Job FarOPV 34:21  «زیرا چشمان او بر راههای انسان می‌باشد، و تمامی قدمهایش را می‌نگرد.
Job FarOPV 34:22  ظلمتی نیست و سایه موت نی، که خطاکاران خویشتن را درآن پنهان نمایند.
Job FarOPV 34:23  زیرا اندک زمانی بر احدی تامل نمی کند تا او پیش خدا به محاکمه بیاید.
Job FarOPV 34:24  زورآوران را بدون تفحص خرد می‌کند، ودیگران را به‌جای ایشان قرار می‌دهد.
Job FarOPV 34:25  هرآینه اعمال ایشان را تشخیص می‌نماید، و شبانگاه ایشان را واژگون می‌سازد تا هلاک شوند.
Job FarOPV 34:26  به‌جای شریران ایشان را می‌زند، در مکان نظرکنندگان.
Job FarOPV 34:27  از آن جهت که از متابعت اومنحرف شدند، و در همه طریقهای وی تامل ننمودند.
Job FarOPV 34:28  تا فریاد فقیر را به او برسانند، و اوفغان مسکینان را بشنود.
Job FarOPV 34:29  چون او آرامی دهدکیست که در اضطراب اندازد، و چون روی خودرا بپوشاند کیست که او را تواند دید. خواه به امتی خواه به انسانی مساوی است،
Job FarOPV 34:30  تا مردمان فاجرسلطنت ننمایند و قوم را به دام گرفتار نسازند.
Job FarOPV 34:31  لیکن آیا کسی هست که به خدا بگوید: سزایافتم، دیگر عصیان نخواهم ورزید.
Job FarOPV 34:32  و آنچه راکه نمی بینم تو به من بیاموز، و اگر گناه کردم باردیگر نخواهم نمود.
Job FarOPV 34:33  آیا برحسب رای تو جزاداده، خواهد گفت: چونکه تو رد می‌کنی پس تواختیار کن و نه من. و آنچه صواب می‌دانی بگو.
Job FarOPV 34:34  صاحبان فطانت به من خواهند گفت، بلکه هرمرد حکیمی که مرا می‌شنود
Job FarOPV 34:35  که ایوب بدون معرفت حرف می‌زند و کلام او از روی تعقل نیست.
Job FarOPV 34:36  کاش که ایوب تا به آخر آزموده شود، زیرا که مثل شریران جواب می‌دهد.
Job FarOPV 34:37  چونکه برگناه خود طغیان را مزید می‌کند و در میان مادستک می‌زند و به ضد خدا سخنان بسیارمی گوید.»
Chapter 35
Job FarOPV 35:2  «آیا این را انصاف می‌شماری که گفتی من از خدا عادل تر هستم؟
Job FarOPV 35:3  زیرا گفته‌ای برای توچه فایده خواهد شد، و به چه چیز بیشتر از گناهم منفعت خواهم یافت.
Job FarOPV 35:4  من تو را جواب می‌گویم ورفقایت را با تو.
Job FarOPV 35:5  به سوی آسمانها نظر کن و ببین وافلاک را ملاحظه نما که از تو بلندترند.
Job FarOPV 35:6  اگر گناه کردی به او چه رسانیدی؟ و اگر تقصیرهای تو بسیار شد برای وی چه کردی؟
Job FarOPV 35:7  اگر بی‌گناه شدی به او چه بخشیدی؟ و یا از دست تو چه چیز را گرفته است؟
Job FarOPV 35:8  شرارت تو به مردی چون تو (ضرر می‌رساند) و عدالت تو به بنی آدم (فایده می‌رساند).
Job FarOPV 35:9  از کثرت ظلمها فریاد برمی آورند واز دست زورآوران استغاثه می‌کنند،
Job FarOPV 35:10  و کسی نمی گوید که خدای آفریننده من کجا است که شبانگاه سرودها می‌بخشد
Job FarOPV 35:11  و ما را از بهایم زمین تعلیم می‌دهد، و از پرندگان آسمان حکمت می‌بخشد.
Job FarOPV 35:12  پس به‌سبب تکبر شریران فریادمی کنند اما او اجابت نمی نماید،
Job FarOPV 35:13  زیرا خدابطالت را نمی شنود و قادر مطلق برآن ملاحظه نمی فرماید.
Job FarOPV 35:14  هرچند می‌گویی که او رانمی بینم، لیکن دعوی در حضور وی است پس منتظر او باش.
Job FarOPV 35:15  و اما الان از این سبب که درغضب خویش مطالبه نمی کند و به کثرت گناه اعتنا نمی نماید،
Job FarOPV 35:16  از این جهت ایوب دهان خودرا به بطالت می‌گشاید و بدون معرفت سخنان بسیار می‌گوید.»
Chapter 36
Job FarOPV 36:2  «برای من‌اندکی صبرکن تا تو را اعلام نمایم، زیرا از برای خدا هنوز سخنی باقی است.
Job FarOPV 36:3  علم خود را از دورخواهم آورد و به خالق خویش، عدالت راتوصیف خواهم نمود.
Job FarOPV 36:4  چونکه حقیقت کلام من دروغ نیست، و آنکه در علم کامل است نزد توحاضر است.
Job FarOPV 36:5  اینک خدا قدیر است و کسی رااهانت نمی کند و در قوت عقل قادر است.
Job FarOPV 36:6  شریررا زنده نگاه نمی دارد و داد مسکینان را می‌دهد.
Job FarOPV 36:7  چشمان خود را از عادلان برنمی گرداند، بلکه ایشان را با پادشاهان بر کرسی تا به ابد می‌نشاند، پس سرافراشته می‌شوند.
Job FarOPV 36:8  اما هرگاه به زنجیرهابسته شوند، و به بندهای مصیبت گرفتار گردند،
Job FarOPV 36:9  آنگاه اعمال ایشان را به ایشان می‌نمایاند وتقصیرهای ایشان را از اینکه تکبر نموده‌اند،
Job FarOPV 36:10  وگوشهای ایشان را برای تادیب باز می‌کند، و امرمی فرماید تا از گناه بازگشت نمایند.
Job FarOPV 36:11  پس اگربشنوند و او را عبادت نمایند، ایام خویش را درسعادت بسر خواهند برد، و سالهای خود را درشادمانی.
Job FarOPV 36:12  و اما اگر نشنوند از تیغ خواهند افتاد، و بدون معرفت، جان را خواهند سپرد.
Job FarOPV 36:13  اماآنانی که در دل، فاجرند غضب را ذخیره می‌نمایند، و چون ایشان را می‌بندد استغاثه نمی نمایند.
Job FarOPV 36:14  ایشان در عنفوان جوانی می‌میرندو حیات ایشان با فاسقان (تلف می‌شود).
Job FarOPV 36:15  مصیبت کشان را به مصیبت ایشان نجات می‌بخشد و گوش ایشان را در تنگی باز می‌کند.
Job FarOPV 36:16  «پس تو را نیز از دهان مصیبت بیرون می‌آورد، در مکان وسیع که در آن تنگی نمی بود وزاد سفره تو از فربهی مملو می‌شد،
Job FarOPV 36:17  و تو ازداوری شریر پر هستی، لیکن داوری و انصاف باهم ملتصقند.
Job FarOPV 36:18  باحذر باش مبادا خشم تو را به تعدی ببرد، و زیادتی کفاره تو را منحرف سازد.
Job FarOPV 36:19  آیا او دولت تو را به حساب خواهد آورد؟ نی، نه طلا و نه تمامی قوای توانگری را.
Job FarOPV 36:20  برای شب آرزومند مباش، که امت‌ها را از جای ایشان می‌برد.
Job FarOPV 36:21  با حذر باش که به گناه مایل نشوی، زیرا که تو آن را بر مصیبت ترجیح داده‌ای.
Job FarOPV 36:22  اینک خدا در قوت خود متعال می‌باشد. کیست که مثل او تعلیم بدهد؟
Job FarOPV 36:23  کیست که طریق او را به او تفویض کرده باشد؟ و کیست که بگویدتو بی‌انصافی نموده‌ای؟
Job FarOPV 36:24  به یاد داشته باش که اعمال او را تکبیر گویی که درباره آنها مردمان می‌سرایند.
Job FarOPV 36:25  جمیع آدمیان به آنها می‌نگرند. مردمان آنها را از دور مشاهده می‌نمایند.
Job FarOPV 36:26  اینک خدا متعال است و او را نمی شناسیم. و شماره سالهای او را تفحص نتوان کرد.
Job FarOPV 36:27  زیرا که قطره های آب را جذب می‌کند و آنها باران را ازبخارات آن می‌چکاند.
Job FarOPV 36:28  که ابرها آن را به شدت می‌ریزد و بر انسان به فراوانی می‌تراود.
Job FarOPV 36:29  آیاکیست که بفهمد ابرها چگونه پهن می‌شوند، یارعدهای خیمه او را بداند؟
Job FarOPV 36:30  اینک نور خود رابر آن می‌گستراند. و عمق های دریا را می‌پوشاند.
Job FarOPV 36:31  زیرا که به واسطه آنها قوم‌ها را داوری می‌کند، و رزق را به فراوانی می‌بخشد.
Job FarOPV 36:32  دستهای خودرا با برق می‌پوشاند، و آن را بر هدف مامورمی سازد.
Job FarOPV 36:33  رعدش از او خبر می‌دهد و مواشی از برآمدن او اطلاع می‌دهند.
Chapter 37
Job FarOPV 37:1  «از این نیز دل می‌لرزد و از جای خودمتحرک می‌گردد.
Job FarOPV 37:2  گوش داده، صدای آواز او را بشنوید، و زمزمه‌ای را که از دهان وی صادر می‌شود،
Job FarOPV 37:3  آن را در زیر تمامی آسمانهامی فرستد، و برق خویش را تا کرانهای زمین.
Job FarOPV 37:4  بعد از آن صدای غرش می‌کند و به آواز جلال خویش رعد می‌دهد و چون آوازش شنیده شدآنها را تاخیر نمی نماید.
Job FarOPV 37:5  خدا از آواز خودرعدهای عجیب می‌دهد. اعمال عظیمی که ماآنها را ادراک نمی کنیم به عمل می‌آورد،
Job FarOPV 37:6  زیرابرف را می‌گوید: بر زمین بیفت. و همچنین بارش باران را و بارش بارانهای زورآور خویش را.
Job FarOPV 37:7  دست هر انسان را مختوم می‌سازد تا جمیع مردمان اعمال او را بدانند.
Job FarOPV 37:8  آنگاه وحوش به ماوای خود می‌روند و در بیشه های خویش آرام می‌گیرند.
Job FarOPV 37:9  از برجهای جنوب گردباد می‌آید و ازبرجهای شمال برودت.
Job FarOPV 37:10  از نفخه خدا یخ بسته می‌شود و سطح آبها منجمد می‌گردد.
Job FarOPV 37:11  ابرها رانیز به رطوبت سنگین می‌سازد و سحاب، برق خود را پراکنده می‌کند.
Job FarOPV 37:12  و آنها به دلالت او به هر سو منقلب می‌شوند تا هرآنچه به آنها امرفرماید بر روی تمامی ربع مسکون به عمل آورند.
Job FarOPV 37:13  خواه آنها را برای تادیب بفرستد یا به جهت زمین خود یا برای رحمت.
Job FarOPV 37:14  «ای ایوب این را استماع نما. بایست و دراعمال عجیب خدا تامل کن.
Job FarOPV 37:15  آیا مطلع هستی وقتی که خدا عزم خود را به آنها قرار می‌دهد وبرق، ابرهای خود را درخشان می‌سازد؟
Job FarOPV 37:16  آیا تواز موازنه ابرها مطلع هستی؟ یا از اعمال عجیبه اوکه در علم، کامل است.
Job FarOPV 37:17  که چگونه رختهای توگرم می‌شود هنگامی که زمین از باد جنوبی ساکن می‌گردد.
Job FarOPV 37:18  آیا مثل او می‌توانی فلک رابگسترانی که مانند آینه ریخته شده مستحکم است؟
Job FarOPV 37:19  ما را تعلیم بده که با وی چه توانیم گفت، زیرا به‌سبب تاریکی سخن نیکو نتوانیم آورد.
Job FarOPV 37:20  آیا چون سخن گویم به او خبر داده می‌شود یاانسان سخن گوید تا هلاک گردد.
Job FarOPV 37:21  و حال آفتاب را نمی توان دید هرچند در سپهر درخشان باشد تاباد وزیده آن را پاک کند.
Job FarOPV 37:22  درخشندگی طلایی از شمال می‌آید و نزد خدا جلال مهیب است.
Job FarOPV 37:23  قادر مطلق را ادراک نمی توانیم کرد، او در قوت وراستی عظیم است و در عدالت کبیر که بی‌انصافی نخواهد کرد.
Job FarOPV 37:24  لهذا مردمان از او می‌ترسند، امااو بر جمیع دانادلان نمی نگرد.»
Chapter 38
Job FarOPV 38:1  و خداوند ایوب را از میان گردبادخطاب کرده، گفت:
Job FarOPV 38:2  «کیست که مشورت را از سخنان بی‌علم تاریک می‌سازد؟
Job FarOPV 38:3  الان کمر خود را مثل مرد ببند، زیرا که از توسوال می‌نمایم پس مرا اعلام نما.
Job FarOPV 38:4  وقتی که زمین را بنیاد نهادم کجا بودی؟ بیان کن اگر فهم داری.
Job FarOPV 38:5  کیست که آن را پیمایش نمود؟ اگر می‌دانی! وکیست که ریسمانکار را بر آن کشید؟
Job FarOPV 38:6  پایه هایش بر چه چیز گذاشته شد؟ و کیست که سنگ زاویه‌اش را نهاد،
Job FarOPV 38:7  هنگامی که ستارگان صبح باهم ترنم نمودند، و جمیع پسران خدا آوازشادمانی دادند؟
Job FarOPV 38:8  و کیست که دریا را به درهامسدود ساخت، وقتی که به در جست و از رحم بیرون آمد؟
Job FarOPV 38:9  وقتی که ابرها را لباس آن گردانیدم و تاریکی غلیظ را قنداقه آن ساختم.
Job FarOPV 38:10  و حدی برای آن قرار دادم و پشت بندها و درها تعیین نمودم.
Job FarOPV 38:11  و گفتم تا به اینجا بیا و تجاوز منما. و دراینجا امواج سرکش تو بازداشته شود.
Job FarOPV 38:12  «آیا تو از ابتدای عمر خود صبح را فرمان دادی، و فجر را به موضعش عارف گردانیدی؟
Job FarOPV 38:13  تا کرانه های زمین را فرو‌گیرد و شریران از آن افشانده شوند.
Job FarOPV 38:14  مثل گل زیر خاتم مبدل می‌گردد. و همه‌چیز مثل لباس صورت می‌پذیرد.
Job FarOPV 38:15  و نور شریران از ایشان گرفته می‌شود، و بازوی بلند شکسته می‌گردد.
Job FarOPV 38:16  آیا به چشمه های دریا داخل شده، یا به عمقهای لجه رفته‌ای؟
Job FarOPV 38:17  آیا درهای موت برای تو باز شده است؟ یا درهای سایه موت را دیده‌ای؟
Job FarOPV 38:18  آیاپهنای زمین را ادراک کرده‌ای؟ خبر بده اگر این همه را می‌دانی.
Job FarOPV 38:19  راه مسکن نور کدام است، ومکان ظلمت کجا می‌باشد،
Job FarOPV 38:20  تا آن را به حدودش برسانی، و راههای خانه او را درک نمایی؟
Job FarOPV 38:21  البته می‌دانی، چونکه در آنوقت مولودشدی، و عدد روزهایت بسیار است!
Job FarOPV 38:22  «آیا به مخزن های برف داخل شده، و خزینه های تگرگ را مشاهده نموده‌ای،
Job FarOPV 38:23  که آنهارا به جهت وقت تنگی نگاه داشتم، به جهت روزمقاتله و جنگ؟
Job FarOPV 38:24  به چه طریق روشنایی تقسیم می‌شود، و باد شرقی بر روی زمین منتشرمی گردد؟
Job FarOPV 38:25  کیست که رودخانه‌ای برای سیل کند، یا طریقی به جهت صاعقه‌ها ساخت.
Job FarOPV 38:26  تا برزمینی که کسی در آن نیست ببارد و بر بیابانی که در آن آدمی نباشد،
Job FarOPV 38:27  تا (زمین ) ویران و بایر راسیراب کند، و علفهای تازه را از آن برویاند؟
Job FarOPV 38:28  آیا باران را پدری هست؟ یا کیست که قطرات شبنم را تولید نمود؟
Job FarOPV 38:29  از رحم کیست که یخ بیرون آمد؟ و ژاله آسمان را کیست که تولیدنمود؟
Job FarOPV 38:30  آبها مثل سنگ منجمد می‌شود، وسطح لجه یخ می‌بندد.
Job FarOPV 38:31  آیا عقد ثریا رامی بندی؟ یا بندهای جبار را می‌گشایی؟
Job FarOPV 38:32  آیابرجهای منطقه البروج را در موسم آنها بیرون می‌آوری؟ و دب اکبر را با بنات او رهبری می‌نمایی؟
Job FarOPV 38:33  آیا قانون های آسمان را می‌دانی؟ یا آن را بر زمین مسلط می‌گردانی؟
Job FarOPV 38:34  آیا آوازخود را به ابرها می‌رسانی تا سیل آبها تو رابپوشاند؟
Job FarOPV 38:35  آیا برقها را می‌فرستی تا روانه شوند، و به تو بگویند اینک حاضریم؟
Job FarOPV 38:36  کیست که حکمت را در باطن نهاد یا فطانت را به دل بخشید؟
Job FarOPV 38:37  کیست که با حکمت، ابرها رابشمارد؟ و کیست که مشکهای آسمان را بریزد؟
Job FarOPV 38:38  چون غبار گل شده، جمع می‌شود و کلوخها باهم می‌چسبند.
Job FarOPV 38:39  آیا شکار را برای شیر ماده صید می‌کنی؟ و اشتهای شیر ژیان را سیرمی نمایی؟
Job FarOPV 38:40  حینی که در ماوای خود خویشتن را جمع می‌کنند و در بیشه در کمین می‌نشینند؟
Job FarOPV 38:41  کیست که غذا را برای غراب آماده می‌سازد، چون بچه هایش نزد خدا فریاد برمی آورند، و به‌سبب نبودن خوراک آواره می‌گردند؟
Chapter 39
Job FarOPV 39:1  «آیا وقت زاییدن بز کوهی را می‌دانی؟ یا زمان وضع حمل آهو را نشان می‌دهی؟
Job FarOPV 39:2  آیا ماههایی را که کامل می‌سازندحساب توانی کرد؟ یا زمان زاییدن آنهارامی دانی؟
Job FarOPV 39:3  خم شده، بچه های خود را می‌زایند واز دردهای خود فارغ می‌شوند.
Job FarOPV 39:4  بچه های آنهاقوی شده، در بیابان نمو می‌کنند، می‌روند و نزدآنها برنمی گردند.
Job FarOPV 39:5  کیست که خر وحشی را رهاکرده، آزاد ساخت. و کیست که بندهای گورخر راباز نمود.
Job FarOPV 39:6  که من بیابان را خانه او ساختم، وشوره زار را مسکن او گردانیدم.
Job FarOPV 39:7  به غوغای شهراستهزاء می‌کند و خروش رمه بان را گوش نمی گیرد.
Job FarOPV 39:8  دایره کوهها چراگاه او است و هرگونه سبزه را می‌طلبد.
Job FarOPV 39:9  آیا گاو وحشی راضی شود که تو را خدمت نماید، یا نزد آخور تو منزل گیرد؟
Job FarOPV 39:10  آیا گاو وحشی را به ریسمانش به شیار توانی بست؟ یا وادیها را از عقب تو مازو خواهد نمود؟
Job FarOPV 39:11  آیا از اینکه قوتش عظیم است بر او اعتمادخواهی کرد؟ و کار خود را به او حواله خواهی نمود؟
Job FarOPV 39:12  آیا براو توکل خواهی کرد که محصولت را باز آورد و آن را به خرمنگاهت جمع کند؟
Job FarOPV 39:13  «بال شترمرغ به شادی متحرک می‌شود واما پر و بال او مثل لقلق نیست.
Job FarOPV 39:14  زیرا که تخمهای خود را به زمین وامی گذارد و بر روی خاک آنها را گرم می‌کند
Job FarOPV 39:15  و فراموش می‌کند که پا آنها را می‌افشرد، و وحوش صحرا آنها راپایمال می‌کنند.
Job FarOPV 39:16  با بچه های خود سختی می کند که گویا از آن او نیستند، محنت او باطل است و متاسف نمی شود.
Job FarOPV 39:17  زیرا خدا او را ازحکمت محروم ساخته، و از فطانت او را نصیبی نداده است.
Job FarOPV 39:18  هنگامی که به بلندی پرواز می‌کنداسب و سوارش را استهزا می‌نماید.
Job FarOPV 39:19  «آیا تو اسب را قوت داده و گردن او را به یال ملبس گردانیده‌ای؟
Job FarOPV 39:20  آیا او را مثل ملخ به جست وخیز آورده‌ای؟ خروش شیهه او مهیب است.
Job FarOPV 39:21  در وادی پا زده، از قوت خود وجدمی نماید و به مقابله مسلحان بیرون می‌رود.
Job FarOPV 39:22  برخوف استهزاء کرده، هراسان نمی شود، و از دم شمشیر برنمی گردد.
Job FarOPV 39:23  ترکش بر او چکچک می‌کند، و نیزه درخشنده و مزراق
Job FarOPV 39:24  با خشم وغیض زمین را می‌نوردد. و چون کرنا صدا می‌کندنمی ایستد،
Job FarOPV 39:25  وقتی که کرنا نواخته شود هه هه می‌گوید و جنگ را از دور استشمام می‌کند، وخروش سرداران و غوغا را.
Job FarOPV 39:26  آیا از حکمت توشاهین می‌پرد؟ و بالهای خود را بطرف جنوب پهن می‌کند؟
Job FarOPV 39:27  آیا از فرمان تو عقاب صعودمی نماید و آشیانه خود را به‌جای بلند می‌سازد؟
Job FarOPV 39:28  بر صخره ساکن شده، ماوا می‌سازد. بر صخره تیز و بر ملاذ منیع.
Job FarOPV 39:29  از آنجا خوراک خود را به نظر می‌آورد و چشمانش از دور می‌نگرد.
Job FarOPV 39:30  بچه هایش خون را می‌مکند و جایی که کشتگانند او آنجا است.»
Chapter 40
Job FarOPV 40:2  «آیا مجادله کننده با قادرمطلق مخاصمه نماید؟ کسی‌که با خدا محاجه کند آن را جواب بدهد.»
Job FarOPV 40:3  آنگاه ایوب خداوند را جواب داده، گفت:
Job FarOPV 40:4  «اینک من حقیر هستم و به تو چه جواب دهم؟ دست خود را به دهانم گذاشته‌ام.
Job FarOPV 40:5  یک مرتبه گفتم و تکرار نخواهم کرد. بلکه دو مرتبه و نخواهم افزود.»
Job FarOPV 40:6  پس خداوند ایوب را از گردباد خطاب کرد وگفت:
Job FarOPV 40:7  «الان کمر خود را مثل مرد ببند. از توسوال می‌نمایم و مرا اعلام کن.
Job FarOPV 40:8  آیا داوری مرانیز باطل می‌نمایی؟ و مرا ملزم می‌سازی تاخویشتن را عادل بنمایی؟
Job FarOPV 40:9  آیا تو را مثل خدابازویی هست؟ و به آواز مثل او رعد توانی کرد؟
Job FarOPV 40:10  الان خویشتن را به جلال و عظمت زینت بده. و به عزت و شوکت ملبس ساز.
Job FarOPV 40:11  شدت غضب خود را بریز و به هرکه متکبر است نظر افکنده، اورا به زیر انداز.
Job FarOPV 40:12  بر هرکه متکبر است نظر کن و اورا ذلیل بساز. و شریران را در جای ایشان پایمال کن.
Job FarOPV 40:13  ایشان را با هم در خاک پنهان نما و رویهای ایشان را درجای مخفی محبوس کن.
Job FarOPV 40:14  آنگاه من نیز درباره تو اقرار خواهم کرد، که دست راستت تو را نجات تواند داد.
Job FarOPV 40:15  اینک بهیموت که او را باتو آفریده‌ام که علف را مثل گاو می‌خورد،
Job FarOPV 40:16  همانا قوت او در کمرش می‌باشد، و توانایی وی در رگهای شکمش.
Job FarOPV 40:17  دم خود را مثل سروآزاد می‌جنباند. رگهای رانش بهم پیچیده است.
Job FarOPV 40:18  استخوانهایش مثل لوله های برنجین واعضایش مثل تیرهای آهنین است.
Job FarOPV 40:19  او افضل صنایع خدا است. آن که او را آفرید حربه‌اش را به او داده است.
Job FarOPV 40:20  به درستی که کوهها برایش علوفه می‌رویاند، که در آنها تمامی حیوانات صحرابازی می‌کنند
Job FarOPV 40:21  زیر درختهای کنار می‌خوابد. در سایه نیزار و در خلاب.
Job FarOPV 40:22  درختهای کنار او را به سایه خود می‌پوشاند، و بیدهای نهر، وی رااحاطه می‌نماید.
Job FarOPV 40:23  اینک رودخانه طغیان می‌کند، لیکن او نمی ترسد و اگر‌چه اردن دردهانش ریخته شود ایمن خواهد بود.
Job FarOPV 40:24  آیا چون نگران است او را گرفتار توان کرد؟ یا بینی وی را باقلاب توان سفت؟
Chapter 41
Job FarOPV 41:1  «آیا لویاتان را با قلاب توانی کشید؟ یازبانش را با ریسمان توانی فشرد؟
Job FarOPV 41:2  آیادر بینی او مهار توانی کشید؟ یا چانه‌اش را باقلاب توانی سفت؟
Job FarOPV 41:3  آیا او نزد تو تضرع زیادخواهد نمود؟ یا سخنان ملایم به تو خواهدگفت؟
Job FarOPV 41:4  آیا با تو عهد خواهد بست یا او را برای بندگی دایمی خواهی گرفت؟
Job FarOPV 41:5  آیا با او مثل گنجشک بازی توانی کرد؟ یا او را برای کنیزان خود توانی بست؟
Job FarOPV 41:6  آیا جماعت (صیادان ) از اوداد و ستد خواهند کرد؟ یا او را در میان تاجران تقسیم خواهند نمود؟
Job FarOPV 41:7  آیا پوست او را با نیزه هامملو توانی کرد؟ یا سرش را با خطافهای ماهی گیران؟
Job FarOPV 41:8  اگر دست خود را بر او بگذاری جنگ را به یاد خواهی داشت و دیگر نخواهی کرد.
Job FarOPV 41:9  اینک امید به او باطل است. آیا از رویتش نیز آدمی به روی درافکنده نمی شود؟
Job FarOPV 41:10  کسی اینقدر متهور نیست که او را برانگیزاند. پس کیست که در حضور من بایستد؟
Job FarOPV 41:11  کیست که سبقت جسته، چیزی به من داده، تابه او رد نمایم؟ هرچه زیر آسمان است از آن من می‌باشد.
Job FarOPV 41:12  «درباره اعضایش خاموش نخواهم شد و ازجبروت و جمال ترکیب او خبر خواهم داد.
Job FarOPV 41:13  کیست که روی لباس او را باز تواند نمود؟ وکیست که در میان دو صف دندانش داخل شود؟
Job FarOPV 41:14  کیست که درهای چهره‌اش را بگشاید؟ دایره دندانهایش هولناک است.
Job FarOPV 41:15  سپرهای زورآورش فخر او می‌باشد، با مهر محکم وصل شده است.
Job FarOPV 41:16  با یکدیگر چنان چسبیده‌اند که باد از میان آنهانمی گذرد.
Job FarOPV 41:17  با همدیگر چنان وصل شده‌اند و باهم ملتصقند که جدا نمی شوند.
Job FarOPV 41:18  از عطسه های او نور ساطع می‌گردد و چشمان او مثل پلکهای فجر است.
Job FarOPV 41:19  از دهانش مشعلها بیرون می‌آید وشعله های آتش برمی جهد.
Job FarOPV 41:20  از بینی های او دودبرمی آید مثل دیگ جوشنده و پاتیل.
Job FarOPV 41:21  از نفس او اخگرها افروخته می‌شود و از دهانش شعله بیرون می‌آید.
Job FarOPV 41:22  بر گردنش قوت نشیمن دارد، وهیبت پیش رویش رقص می‌نماید.
Job FarOPV 41:23  طبقات گوشت او بهم چسبیده است، و بر وی مستحکم است که متحرک نمی شود.
Job FarOPV 41:24  دلش مثل سنگ مستحکم است، و مانند سنگ زیرین آسیا محکم می‌باشد.
Job FarOPV 41:25  چون او برمی خیزد نیرومندان هراسان می‌شوند، و از خوف بی‌خود می‌گردند.
Job FarOPV 41:26  اگر شمشیر به او انداخته شود اثر نمی کند، و نه نیزه و نه مزراق و نه تیر.
Job FarOPV 41:27  آهن را مثل کاه می‌شمارد و برنج را مانند چوب پوسیده.
Job FarOPV 41:28  تیرهای کمان او را فرار نمی دهد و سنگهای فلاخن نزد او به کاه مبدل می‌شود.
Job FarOPV 41:29  عمود مثل کاه شمرده می‌شود و بر حرکت مزراق می‌خندد.
Job FarOPV 41:30  در زیرش پاره های سفال تیز است و گردون پرمیخ را بر گل پهن می‌کند.
Job FarOPV 41:31  لجه را مثل دیگ می‌جوشاند و دریا را مانند پاتیلچه عطاران می‌گرداند.
Job FarOPV 41:32  راه را در عقب خویش تابان می‌سازد به نوعی که لجه را سفیدمو گمان می‌برند.
Job FarOPV 41:33  بر روی خاک نظیر او نیست، که بدون خوف آفریده شده باشد.
Job FarOPV 41:34  بر هرچیز بلند نظر می‌افکندو بر جمیع حیوانات سرکش پادشاه است.»
Chapter 42
Job FarOPV 42:1  و ایوب خداوند را جواب داده، گفت:
Job FarOPV 42:2  «می‌دانم که به هر چیز قادر هستی، وابدا قصد تو را منع نتوان نمود.
Job FarOPV 42:3  کیست که مشورت را بی‌علم مخفی می‌سازد. لکن من به آنچه نفهمیدم تکلم نمودم. به چیزهایی که فوق ازعقل من بود و نمی دانستم.
Job FarOPV 42:4  الان بشنو تا من سخن گویم. از تو سوال می‌نمایم مرا تعلیم بده.
Job FarOPV 42:5  ازشنیدن گوش درباره تو شنیده بودم لیکن الان چشم من تو را می‌بیند.
Job FarOPV 42:6  از این جهت از خویشتن کراهت دارم و در خاک و خاکستر توبه می‌نمایم.»
Job FarOPV 42:7  و واقع شد بعد از اینکه خداوند این سخنان را به ایوب گفته بود که خداوند به الیفاز تیمانی فرمود: «خشم من بر تو و بر دو رفیقت افروخته شده، زیرا که درباره من آنچه راست است مثل بنده‌ام ایوب نگفتید.
Job FarOPV 42:8  پس حال هفت گوساله وهفت قوچ برای خود بگیرید و نزد بنده من ایوب رفته، قربانی سوختنی به جهت خویشتن بگذرانید و بنده‌ام ایوب به جهت شما دعا خواهدنمود، زیرا که او را مستجاب خواهم فرمود، مباداپاداش حماقت شما را به شما برسانم چونکه درباره من آنچه راست است مثل بنده‌ام ایوب نگفتید.»
Job FarOPV 42:9  پس الیفاز تیمانی و بلدد شوحی و صوفرنعماتی رفته، به نوعی که خداوند به ایشان امر فرموده بود عمل نمودند و خداوند ایوب رامستجاب فرمود.
Job FarOPV 42:10  و چون ایوب برای اصحاب خود دعا کرد خداوند مصیبت او را دور ساخت وخداوند به ایوب دو چندان آنچه پیش داشته بودعطا فرمود.
Job FarOPV 42:11  و جمیع برادرانش و همه خواهرانش و تمامی آشنایان قدیمش نزد وی آمده، در خانه‌اش با وی نان خوردند و او را درباره تمامی مصیبتی که خداوند به او رسانیده بودتعزیت گفته، تسلی دادند و هرکس یک قسیطه وهرکس یک حلقه طلا به او داد.
Job FarOPV 42:12  و خداوند آخرایوب را بیشتر از اول او مبارک فرمود، چنانکه او را چهارده هزار گوسفند و شش هزار شتر و هزارجفت گاو و هزار الاغ ماده بود.
Job FarOPV 42:13  و او را هفت پسر و سه دختر بود.
Job FarOPV 42:14  و دختر اول را یمیمه ودوم را قصیعه و سوم را قرن هفوک نام نهاد.
Job FarOPV 42:15  و در تمامی زمین مثل دختران ایوب زنان نیکوصورت یافت نشدند و پدر ایشان، ایشان رادر میان برادرانشان ارثی داد.
Job FarOPV 42:16  و بعد از آن ایوب صد و چهل سال زندگانی نمود و پسران خود و پسران پسران خود را تا پشت چهارم دید.
Job FarOPV 42:17  پس ایوب پیر و سالخورده شده، وفات یافت.